Bashir Pourvaghar

Assistant Professor

Update: 2024-05-16

Bashir Pourvaghar

Faculty of Art and Architecture / Department of Graphics-Visual Arts

M.Sc. Theses

  1. بررسي تطبيقي هنر، هنرمند و زيبايي در اسطوره هاي ايراني و يوناني
    سيدارمين حسيني ابباريكي 2023
    هنر به معناي عام آن - تخنه، دانش و فن- از ديرباز مورد توجّه مردمان بوده و به تدريج با شكل گيري تمدّن هاي اوّليه، تنوّع و گسترش يافته است. در اسطوره هاي هر ملّتي از طبقات مختلف اجتماعي و نيز نحوۀ به وجود آمدن هنرهاي نخستين، سخن به ميان آمده است. هنر از اين منظر در ايران و يونان جايگاه والايي داشته است؛ چنان كه در رسائل و كتاب هاي زيادي به هنر اين دو ملّت پرداخته شده است. دو تمدّن ديرينۀ ايران و يونان از زواياي گوناگون از هم تأثير پذيرفته اند و براي قرون متمادي دادوستدهاي فرهنگي داشته اند؛ بي گمان بسياري از اسطوره هاي اين دو ملّت، ضمن استقلال، داراي همانندي و قرابت هستند. بدون ترديد مطالعۀ اسطوره ها از منظر زيبايي شناختي، مي تواند جايگاه هنر و هنرمند را بيش از پيش در اين فرهنگ ها نمايان سازد. موضوعي كه در اين نوشتار به روش توصيفي- تحليلي بدان پرداخته مي شود، بررسي تطبيقي هنر، هنرمند و زيبايي و نيز جايگاه و پيوند ميان آن ها در بين فرهنگ ايران و يونان است. ترديدي نيست كه بررسي هنر، هنرمند و زيبايي در هر تمدّني دريچه اي براي شناخت بيشتر و ژرف تر آن فرهنگ مي گشايد و چون اسطوره ها ريشه در دل تاريخ، آيين ها و سنّت هاي زميني و فراسوي آن ها دارند، بستر مناسبي براي جست وجوي «هنر، هنرمند و زيبايي» به شمار مي روند.
  2. بررسي كيفيت شناخت عالم به وسيله هنر در انديشه مورلوپتي
    بهاره رباني 2023
    مرلوپونتي،در يك سلسله از مقاالت و گفتارها ، درباره آثار برجسته اي از هنر مدرن با به كار بردن روش پديدارشناسانه به تامل پرداخت .از آنجا كه هنر با زندگي انسان همواره گره خورده است ، مرلوپونتي نيز در جستارهايي به نام هاي"شك سزان"،"زبان غيرمستقيم و آواي سكوت"و"چشم و ذهن"سعي داشت نسبت ميان انديشه و آراء خود با هنرمدرن را تبيين كند . مرلوپونتي،هنر را نوعي شناخت بي واسطه ي اعيان و عالم مي داند،زيرا در اين نوع مواجهه،هنرمند يا نقاش بدون هيچ گونه شناخت علمي و فلسفي بي واسطه به نمايش امور مي پردازد .از منظر اوهنرمندمي خواهد آگاهي مطلق جهان باشد و جهان را بگشايد .وي در صدد است كه بگويد تجربه يهنرمند،تجربه ي ظهور امر نامرئي است و تنها هنر مدرن و به ويژه نقاشي است كه به خوبي مي تواند با پرهيز از زبان علم و به شيوه اي پديدارشناسانه آن را آشكار سازد،همچنين او در اين ميان به طور خاص به نقاشي وآثار سزان توجه ويژه اي نشان داد ،زيرا معتقد بود نقاشي نمونه ي بصري و هنري پديدارشناسي است و هنرمند سعي دارد با قلم مو همان كاريرا انجام دهد كه پديدارشناس .هدف اين نقاشي ها،تقليد صرف از جهان و اشيا نيست،بلكه هر اثر در چارچوب خود داستاني نو را نقل مي كند و نويد جهاني تازه را مي دهد .بدينوسيلهدريچه اي نو براي مخاطب گشوده مي شود تا به درك و تفسيردرستي از جهان برسد .جهان نامرئي كه زير انبوهي از علوم و دانش ته نشين شده و بايد به زندگي ، باز گردانده شود . بدينترتيبفلسفه ادراك مرلوپونتينقاشي و همه هنرها را به جايگاه حقيقي شان باز خواهد گرداند و به آنها امكان خواهد داد كه شان و جايگاه خود را باز يابند و ما را وا خواهد داشت كه هنر ها را در شكل نابشان پذيرا شويم .