پروفایل استاد - دانشگاه بوعلی سینا همدان
Assistant Professor
Update: 2024-12-21
Gholamreza Talischi
Faculty of Art and Architecture / Department of Architecture
Master Theses
-
نقش عناصر معماری و ویژگی های کالبدی خانه های ایرانی در تحقق محرمیت (مطالعه موردی : خانه های اواخر دوران قاجاریه و پهلوی اول در شهر همدان )
2024معماری گذشته و سنتی را می توان سرشار از مفاهیمی دانست که بر اساس فرهنگ ، عقاید و اندیشه اسلامی – ایرانی معنا می یابد . یکی از مفاهیمی که با ریشه گرفتن از فرهنگ اسلامی و باور های دینی به عرصه معماری سنتی ایران راه یافته ، موضوع محرمیت است . محرمیت یکی از اصول اساسی و قابل توجه در معماری سنتی ایران است که به نحوی معنا دار با هویت ایرانی اسلامی شهر همدان همراه بوده ، و مثال های موفقی از آن را می توان در بخش های مختلف این کشور مشاهده نمود . نمونه های قابل توجهی از این مهم را می توان در خانه های دوران قاجار و اوایل پهلوی اول مشاهده نمود . محرمیت و سلسله مراتب در این نوع خانه ها ، با ایجاد فضاهای محصور درون خانه معنا شده است ؛ فضاهایی که در عین فراهم آوردن فضایی امن برای ساکنان ، سرشار از مفاهیم طراحانه و نوآوری های معمارانه است . اما از سوی دیگر در عصر حاضر ملاحظه می شود که عنصر محرمیت در طراحی خانه کم رنگ و بی اهمیت شمرده می شود . در این پژوهش برای بررسی بعد محرمیت خانه های قدیمی همدان در دوران اواخر قاجار و اوایل پهلوی اول مورد تحلیل قرار می گیرند . تا ضمن بررسی از جهت یافتن و مشاهده ی عناصر ایجاد کننده بعد محرمیت ، بتوان توصیه ها و پیشنهاداتی را برای طراحی سازمان فضایی و کالبدی ارایه داد تا به وسیله ی آن ها ، محرمیت در طراحی خانه های عصر حاضر نیرویی دوباره بگیرد . لازم به ذکر است که تحلیل نمونه های موردی به صورت بصری فضایی بوده که خانه ها را از دو جنبه ی سازمان فضایی و کالبدی مورد ارزیابی قرار می دهد . و مدارک استفاده برای تحلیل خانه ها و پژوهش مذکور شامل پلان ها ، مقاطع ، تصاویر ..... هستند که از کتاب خانه های قدیمی همدان نوشته آقای دکتر صاحب محمدیان منصور گرد آوری شده اند . پرسش های مطروحه در این پژوهش شامل : عناصر و فضاهای ایجاد کننده محرمیت در خانه های سنتی ایران کدامند و چگونه موجب تحقق این بعد می شوند ؟ چگونه می توان با توجه به اصول و راهبرد های ایجاد محرمیت در خانه های ایرانی ، راهکاری در مجموعه های مسکونی امروزه ارائه داد ؟ توصیه های ایجاد این بعد در مجموعه های مسکونی ؟ فرضیه ها نیز عبارتند از : ویژگی های هندسی پنجره ها شامل اندازه ، تناسبات ، راسته ها و جهت آن ها در تنظیم خلوت ساکنین خانه نقش دارند و سلسله مراتب و نحو فضا بر بعد محرمیت در خانه های ایرانی اثر گذار است و پوشش گیاهی نیز تا حدی بر ایجاد بعد محرمیت موثر است. نتیجه ای که در این پژوهش حاصل شد بر این مبناست که عناصر محرمیت در خانه های شرفخانی ، نراقی و انتظام جلوه بیشتری داشته و این خانه ها همخوانی بیشتری با شاخص های معماری ایرانی اسلامی دارند در صورتیکه با بررسی خانه های اصلانی و باغ نظری به دلیل برونگرایی کمترین برداشت را از شاخص های معماری ایرانی اسلامی دارا می باشند.
-
طراحی مجموعۀ فرهنگی- سینمایی اتحاد در شهر قروه (تدوین الگوی صحیح کاربرد انواع ترسیمات در فرایند طراحی)
2023چکیده: پیشرفت های روز افزونِ فناوری در حوزۀ «طراحی به کمک رایانه» به مرورِ زمان توانسته بر نگرش و روش کار طراحان امروزی در مواجهه با مسئله گشایی تاثیرگذار باشد. به باور عده ای از طراحانِ نسل فعلی، رایانه اکنون می تواند عهده دار نقش های دیرینۀ دست نگاره ها در فرایند طراحی باشد. این دیدگاه متفاوت با نظرِ طراحانی است که معتقدند دست نگاره با پیشرفت رایانه همچنان منزلت ویژه ای در فرایند طراحی دارد. سوال اصلی این تحقیق این است که ابزارهای ترسیمی دست و رایانه، هریک، تا چه حد زمینه سازِ تولید دانش مسئله گشایی طراحی اند. با این هدف، در نظر داشتیم نخست با کاربرد روش تحقیق استدلال منطقی و تحلیل محتوای پیشینۀ پژوهش، به صورت استقرایی، مقولات مرتبط با نقش ترسیمات در فرایند طراحی را توسعه دهیم تا اینکه به ماهیت دانش مسئله گشایی طراحی پی ببریم. چنین معیاری می توانست در مقایسۀ توانایی ابزار رایانه با دست نگاره برای ما به کار گرفته شود. نتایج تحلیل تطبیقی دو ابزار دست و رایانه برحسبِ «توانایی ارتقای سطوح دانش طراحی» نشان داد که دست نگاره به عنوان ملجا شناختی ارزان، به سرعت و سهولت می تواند زمینه ساز ارتقای سطوح شناختی ادراکی و مفهومی در فرایند طراحی باشد. همچنین در زمان کاربرد آن به سطح دانش بیشتر از قواعد تولید شی فکر می شود. در مقابل رایانه بیشتر محرک اعمال ادراکی طراحان است، و مفهوم سازی آن بیشتر در طراحی های تیمی تایید گشته است. رایانه در بازرسی محاسباتی و بصری سازی دقیقِ ایده ها و تولید آلترناتیوهای بیشتر به دست نگاره کمک می کند، و به طور کل به واسطۀ چارچوب محاسباتی خود مکملِ دست نگاره در مسئله گشایی مراحل نخست طراحی است. نتیجه دوم تحقیق این فرضیه را مطرح می کند که تصمیم گیری برای انتخاب نوع ابزار ترسیمی در فرایند طراحی تنها منوط به توانایی های ابزار ترسیمی نیست؛ بلکه عوامل دیگر مانند نوع مسئلۀ طراحی، میزان متعین بودن مسئله، توانایی ابزار ترسیمی، مهارت های طراح، محدودیت زمان، شرایط طراحی تیمی یا فردی و موارد دیگر نیز اهمیت دارند. بنابراین انتخاب ابزار ترسیمی در مراحل نخست طراحی و شرایط مختلف، تصمیمی هوشمندانه و موقعیت مند است. دیگر نتیجۀ این پژوهش نشان می دهد که خبرگان از راهکارِ «کاربرد همزمان انواع ترسیم» برای پردازش سریع طرح سود می برند.
-
طراحی دانشکده هنر و معماری دانشگاه بوعلی سینا با رویکرد رشد و توسعه خلاقیت دانشجویان
2023آموزش معماری، یادگیری و یاددهی مسئله گشایی خلاق است. راهبردهای مختلف آموزش معماری، دانشجویان این رشته را به خلاقانه فکر کردن و خلاقانه طراحی کردن برای رسیدن به نتیجه مطلوب در روند طراحی که روند حل مسئله است تشویق میکند. اگرچه ویژگیها و ساز و کارهای آموزش معماری نقش اصلی را در تربیت تفکر خلاقانه دانشجویان دارند ولی محیط کالبدی و یا فضاهای آموزشی اعم از رسمی و یا غیر رسمی مدارس معماری نیز میتواند نقش بسزایی در توسعه و رشد تفکر خلاق دانشجویان معماری داشته باشند. طراحی فضاهای خلاقانه در محیطهای آموزشی و دانشکدههای معماری از راههای مختلفی در افزایش خلاقیت افراد موثر است. فضاهای آموزشی خلاق میتوانند منبع الهام برای استفاده کنندگان باشند، که با قرارگیری در آن فضاها با ایجاد تعاملات اجتماعی با دیگر افراد، صحبت کردن، دیدن آثار دیگران در مسیر آموزش و طراحی به پیش روند. این تحقیق با هدف شناسایی ویژگیهای فضاهای خلاقه در مدارس آموش معماری از طریق رویکرد مطالعه موردی و با بهرهگیری از استدلال منطقی و بررسی نمونههای شناخته شدهای از مدارس معماری که بر پایه شواهد و گزارشها نقش و تاثیر قابل ملاحظهای بر پرورش خلاقیت دانشجویان داشتهاند خواهد پرداخت. پنج نوع مختلف فضاهای خلاق، فضاهای شخصی، فضاهای جمعی، فضاهای ارائه، فضاهای جهت ساختن و فضاهای میانی در محیطهای آموزش معماری وجود دارند. مبلمان انعطاف پذیر، امکان ایجاد فضاهای تعاملاتی، ارائه اطلاعات، منبعی الهام بخش برای کاربران از ویژگیهای فضاهای خلاقانه است، افراد با حضور در این مکانها خلاقتر شده و ویژگی خلاقیت آنان با توجه به فعالیتهای خلاقانهای که با قرارگیری در این فضاها از خود نشان میدهند بهبود میابد. فضاهای خلاقانه نه تنها در ساختمانهای آموزشی هنر و معماری، بلکه در بسیاری از زمینههای آموزشی دیگر که خلاقیت افراد مهم است میتوانند به کار برده شوند از جمله، مهندسان کامپیوتر، طراحان رشتههای هنری و افراد شاغل در ادارات.
-
معماری بایوفیلیک، رهیافتی نوین در تبیین ویژگیهای بنیادین کالبدی سکونتگاه های انسانی؛ نمونه موردی پناهگاه صخره ای یوان
2022زمینه و هدف: امروزه انسان ها بیش از 99 درصد از زندگی خود را در فضای مصنوع سپری می کنند، این در حالی است انسان ها کمتر از یک درصد از تاریخ فرگشت در معرض فضای مصنوع بوده اند. طبیعت تنها بستر زندگی انسان برای بیش از 99 درصد تاریخ فرگشت بوده و سیستم شناختی و سازوکارهای حسی تحت فشارهای طبیعت شکل گرفته اند. معماری بایوفیلیک رویکردی نوین در طراحی معماری است که بر پایه گذشته فرگشتی به ارائه راهکارهایی که کمترین هزینه را برای سلامتی جسمی و روانی انسان داشته باشد می پردازد. استرس و نشخوار فکری بر اساس مطالعات قبلی با شماری از ویژگی های معماری بایوفیلیک رابطه منفی را نشان داده اند. با این حال بر سر ویژگی های معماری بایوفیلیک، خاستگاه فرگشتی آن ها و همچنین اهمیت آن ها در مقایسه با یکدیگر اتفاق نظری به دست نیامده است، بنابراین تحقیق حاضر برای پاسخ به این مسائل سعی در بررسی روایی و اهمیت ویژگی های معماری بایوفیلیک دارد. روش بررسی: با توجه به شکل گیری ساختارهای غریزی بایوفیلیک در پیشاتاریخ و تأثیر بالای متغیرهای مداخله گر (فرهنگ، آموزش) در دنیای معاصر سعی شد نمونه ای با کمترین عامل مداخله گر و مشابه بستر شکل گیری رفتارهای بایوفیلیک انتخاب شود، پناهگاه صخره ای باوه یوان و استقرارگاه های پارینه سنگی دره ناودرون، مابین کرمانشاه و کامیاران به عنوان نمونه موردی انتخاب شد. اطلاعات کتابخانه ای و اطلاعات برداشت شده میدانی با استفاده از نرم افزار ArcGIS تحلیل و برای حجم نمونه آماری100 ( 50 سایت با استقرار انسانی و 50 نمونه تصادفی) اطلاعات مربوطه تولید شد. این اطلاعات در تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار Smart PLS مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: پس از اصلاح مدل و حذف فرایضی که ضرایب معنی داری آن ها به حد نساب نرسید، تحلیل مدل نهایی میان چهار ویژگی معماری بایوفیلیک با سکونت انسان رابطه ای معنی دار (P> 0.05) را تائید کرد. نتایج نشان می دهد که ویژگی بایوفیلیک راز با سکونت انسان با ضریب تأثیر 0.484 رابطه ای معنی دار(P= 0.00) دارد، ویژگی بایوفیلیک نور با سکونت انسان با ضریب تأثیر 0.142 رابطه ای معنی دار (P=0.002)دارد ، ویژگی بایوفیلیک آب با سکونت انسان با ضریب تأثیر 0.357 رابطه ای معنی دار(P= 0.00) دارد و ویژگی بایوفیلیک چشم انداز با سکونت انسان با ضریب تأثیر 0.143 رابطه ای معنی د
-
تاثیر محیط کالبدی خانه بر سلامت روان ساکنان در دوران همه گیری کرونا؛ مطالعه موردی: مجموعه مسکونی سعیدیه
2022امروزه تمامی جوامع در پی آنند که شرایط زیست بشر را بهبود بخشیده و بهزیستی انسانها را تأمین نمایند. یکی از معیارها و ابعاد بسیار مهم بهزیستی، علاوه بر سلامت جسمی، سلامت روانی فرد است، که در پاره ای از اوقات بسیار ضروری تر و مسئله برانگیزتر از سلامت جسمی است. سلامت روانی افراد تحت تاثیر عوامل متعددی از جمله محیط مصنوع قرار میگیرد. در میان انواع محیط های مصنوع، محیط های مسکونی از اهمیت بسیاری برخوردار بوده؛ زیرا بیشتر عمر افراد در محیط خانه سپری می شود. بخصوص در شرایط همه گیری ویروس کرونا که مردم به عنوان یکی از مهمترین راه های پیشگیری از این ویروس، حضور بیشتری در خانه داشته و محیط خانه به مکانی همه جانبه برای تمامی فعالیتهای روزمره اعم از استراحت، تحصیل، ورزش، معاشرت و کار تبدیل شده است. به دلیل همین حضور مستمر در خانه، تنشها و فشاری روانی ناشی از قرنطینه، میتواند تحت تأثیر محیط خانه تقویت شوند. از این رو،این مطالعه در صدد آن است که با درنظر گرفتن مولفه های کالبدی محیط خانه به عنوان متغیر مستقل، وسلامت روان ساکنین به عنوان متغیر وابسته، تاثیر محیط های مسکونی را بر سلامت روان افراد بالاخص در دوران پسا قرنطینه ویروس کرونا بررسی نموده وتوصیه هایی برای طراحی محیط های مسکونی سالم را فراهم آورد. نوع مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش انجام تحقیق، توصیفی- تحلیلی می باشد. همچنین داده های تحقیق با استفاده از اسناد و مطالعات کتابخانه ای، پرســشنامه و تحقیقات میدانی گردآوری شده و تجزیه و تحلیل آنها از طریق آزمونهای آماری مناسب و توسط نرم افزار SPSS صورت گرفته است.
-
آموزش معماری برای کودکان؛تحلیل محتوای کیفی تجارب پیشین آموزش غیر رسمی معماری برای کودکان 12-7 سال
2021آموزش معماری از دیرباز با هدف پرورش نیروی متخصص در رشته معماری، به صورت آموزش پیش دانشگاهی و دانشگاهی، برای مخاطبان ارائه شده است. دانشجویان رشته معماری و دانش آموزان در مقاطع تحصیلی متوسطه مخاطب این آموزش بوده اند. اما آموزش معماری به کودکان، به طوری که هدف از آن، پرورش نیروی متخصص در رشته معماری نباشد، خود امری جالب توجه است. آموزش معماری به کودکان از جهت، آشنایی آن ها با تاریخ و فرهنگ هر زیست بوم، تلاش برای حفظ میراث فرهنگی و تاریخی، افزایش درک و آگاهی نسبت به محیط زیست و محیط ساخته شده، مسئولیت پذیری نسبت به محیط، برانگیختن قوه تخیل، حل مسائل به روش خلاقانه و تغییر در نگرش نسبت به مسائل جهان، دارای اهمیت می باشد. مطالعات حاکی از آن است که آموزش در سنین کودکی عمیق تر و ماندگارتر می باشد. در طی چند دهه ی اخیر، در برخی از نقاط جهان آموزش معماری برای کودکان، با هدف ارتقاء سطح درک و آگاهی نسبت به محیط طبیعی و ساخته شده، فراگیری مهارت های زندگی و توانایی حل مسائل به روشی خلاقانه صورت گرفته است. اغلب آموزش ها به صورت کوتاه مدت و در قالب کارگاه های آموزشی، در سطح ملی و بین المللی انجام شده است. برخی از تجارب آموزش معماری به کودکان به صورت مکتوب گزارش شده است. اما تا به حال مطالعه مدونی که تجارب گزارش شده را مورد بررسی قرار دهد، صورت نگرفته است و استمرار تجارب بدون بررسی رویکردها، روش ها و اهداف، منجر به اتلاف نیرو می شود. از این رو، این پژوهش در جهت توسعه چارچوب نظری، تجارب آموزش معماری به کودکان را از طریق رویکرد کیفی، مورد بررسی قرار می دهد. روش تحقیق در این پژوهش، روش تحلیل محتوای کیفی، با رویکرد تحلیل محتوای استقرایی می باشد. جامعه پژوهش شامل کلیهی اسناد گزارش شده در زمینه آموزش معماری به کودکان 7 تا 12 می باشد. داده ها از طریق منابع برخط و غیربرخط، از وب سایت نهادهای مرتبط و نشریات تخصصی گردآوری شده است. متن گزارش های تجارب آموزش معماری به کودکان، داده های پژوهش را تشکیل می دهند. پس از مطالعه مکرر متون، واحدهای معنی در قالب جملات و پاراگراف ها مشخص شد. به هر واحد یک کد اولیه اختصاص یافت. کدها براساس تشابهات دسته بندی شدند، سپس مفاهیم و در نهایت مقولات اصلی استخراج شد. پنج مقوله اصلی شناسایی شد که عبارتند از: «بینش محیطی»، «تفکر طراحانه»، «یادگیری طراحانه»، «نظام آم
-
شناسایی ابعاد و مشخصات هویت حرفه ای معماران همدان
2021زمینه: شکل گیری هویت حرفه ای معماران یک فرآیند در حال پیشرفت از تعامل فردی و حرفه ای به منظور پاسخگویی به این سؤال است که چگونه می توان یک معمار خوب بود. داشتن هویت حرفه ای مثبت علاوه بر اینکه عامل مهمی در افزایش اعتمادبه نفس، احساس تعلق پذیری به حرفه و برقراری ارتباطات بین فردی در میان اعضاء حرفه می باشد، مهم ترین عامل در ایجاد رضایت از کار بوده و بهترین پیش گو برای باقی ماندن افراد در حرفه می باشد. با در نظر گرفتن اهمیت حرفه معماری و با توجه به رشد و توسعه آن در ایران، شناخت ابعاد و ویژگی های هویتی معماران و شناسایی عواملی که با شکل گیری هویت حرفه ای نزد آنان مرتبط می باشند، ضروری به نظر می رسد. چراکه این عوامل می توانند حرفه و اعضای آن را در راستای دست یابی به جایگاه راستین خود در جامعه یاری رسانند. افزون بر این، فقدان پژوهش در زمینه بُعدِ هویتیِ معماران نیز، انگیزه مضاعفی را به وجود آورد تا پژوهش حاضر به عنوان یکی از نخستین پژوهش ها، بر اساس مدل ها یی ابعاد هویت حرفه ای و اخلاق حرفه ای معماران را شناسایی کرده و آنها را از جامعه معماران مورد پرسش و بررسی قرار دهد. در تراز اهداف عینی و یا مقاصد این تحقیق، می توان از نتایج آن در جهت توسعه مطالعات آموزش معماری و آموزش فارغ التحصیلان جوان جهت احراز صلاحیت های حرفه ای بهره برد. در این تحقیق با مرور ادبیات و مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به پرسش های پژوهش که عبارتند از؛ عوامل تأثیر گذار بر شکل گیری هویت حرفه ای معماران چیست؟ ابعاد هویت حرفه ای و اخلاق حرفه ای معماران چیست؟ نقش و جایگاه معماران در جامعه چیست؟ پاسخ داده شد و محقق، فرضیه های تحقیق را که عبارتند از؛ 1- ابعاد هویت حرفه ای و اخلاق حرفه ای در بین معماران همدان در وضعیت مطلوبی قرار دارد. 2- بین جنسیت معماران با هویت حرفه ای آنان رابطه وجود دارد. 3- بین میزان تحصیلات معماران با هویت حرفه ای آنان رابطه وجود دارد. 4- بین سابقه خدمت معماران با هویت حرفه ای آنان رابطه وجود دارد. 5- بین جنسیت معماران با اخلاق حرفه ای آنان رابطه وجود دارد. 6- بین میزان تحصیلات معماران با اخلاق حرفه ای آنان رابطه وجود دارد. 7- بین سابقه خدمت معماران با اخلاق حرفه ای آنان رابطه وجود دارد. مورد آزمون قرار می دهد. روش: پژوهش حاضر بر اساس هدف، یک تحقیق کاربردی است و از نظر ماهیت و روش، یک
-
مطالعه مقایسه ای ادراکات از خلاقیت طراحی بین مربیان و دانشجویان مبتدی معماری؛ مطالعه موردی: دانشکده هنر و معماری دانشگاه بوعلی سینا
2021عالی ترین و پیچیده ترین جلوه ای اندیشه انسان، تفکر خلاق است . توانایی تفکر خلاق به طور بالقوه و به نحو فطری در انسان به ودیعه نهاده شده اما ظهور آن مستلزم بستر و زمینه مناسب است. بقا و رشد هر جامعه به میزان توجهی است که برای ظهور و گسترش این توانایی به عمل آمده است و همچنین تعلیم و تربیت افراد مستعد و خلاق که ارزشمندترین گنجینه های منابع انسانی هستند بستگی دارد؛ علی رغم اهمیت خلاقیت، تاکنون در ایران کمتر به پژوهش و مطالعه بنیادی و برنامه ریزی برای پرورش خلاقیت پرداخته شده است. با توجه به این وسعت فوق العاده از هدفی به نام خلاقیت، ادراک آن چالش برانگیز است چرا که در بین افرادی که در درون رشته هستند و در سطوح پایین مهارت هستند و بین مربیان و دانشجویان تفاوت هایی مشاهده می شود. از این رو این مطالعه در راستای شناسایی تفاوت ها و شباهت های نگرش نسبت به خلاقیت بین مربیان و دانشجویان معماری بر اساس تجربه آنان صورت گرفت. این پژوهش به شناسایی شباهت ها و تفاوت های دیدگاه مربیان و دانشجویان معماری دانشکده هنر و معماری دانشگاه بوعلی سینا درباره خلاقیت می پردازد. در این پژوهش، رویکرد مصاحبه نیمه ساختاریافته ی عمیق بوده و واحد تحلیل در این مطالعه کل مصاحبه ها بوده که بعد از تایپ، بارها مورد بررسی قرار داده شد و به این ترتیب واحدهای معنی به صورت جملات یا پاراگراف از بیانات و متون مصاحبه مشخص و کدهای اولیه یا کدهای باز از آن ها استخراج گردیده است، سپس یافته های حاصل بر پایه 8 تم اصلی در دو گروه مصاحبه ها دسته بندی شده است؛ تم های اصلی مصاحبه ها بر پایه ادبیات موضوع و نیز پرسش های تحقیق عبارت اند از: «نگرش عمومی به خلاقیت»، «نگرش نسبت به فرد خلاق»، «نگرش نسبت به فرآورده خلاق»، «نگرش نسبت به فرایند خلاقیت»، «نگرش نسبت به ارزیابی خلاقیت»، «نگرش به خود»، «نگرش نسبت به مربی/دانشجو» و «نگرش نسبت به پرورش خلاقیت» که هرکدام شامل تم های فرعی نیز بودند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که خلاقیت امری تعریف ناپذیر بوده که به صورت بالقوه در وجود همه انسان ها از ابتدای خلقت تعبیه گردیده و اساس و بسترساز تغییر، تحول و دگرگونی به شمار رفته است اما جنبه اکتسابی نیز داشته و تحقق و ظهور آن مستلزم وجود بستری مناسب است. یکی از وجوه تمایز ادراکات از خلاقیت بین دانشجویان و مربیان، عدم اشاره دانشجویان به اس
-
نقش آموزش کارگاهی با رویکرد شیوه استاد و شاگردی شناختی در آموزش معماری پایدار؛ با تاکید بر بهره گیری از منابع انرژی تجدید پذیر
2020چکیده: امروزه بحران انرژی در مقیاس ملی و جهان به وضوح زندگی روزمره ما را تحت الشعاع قرار داده است و معماری از بخش های قابل ملاحظه در مصرف انرژی می باشد. معماری پایدار به معنی تعیین اهداف جدید در حرفه معماری در پاسخ به نگرانی های معاصر در مورد اثرات فعالیت های انسانی است. ضرورت توجه جدی به آموزش از راهبردهای اساسی خواهد بود. چنین تأملی به ویژه در حیطه آموزش معماری ضرورت بیشتر دارد، چرا که بخش عمده ای از بنیان آنچه در عرصه ی معماری تحقق می یابد، متأثر از واقعیات موجود در عرصه ی آموزش معماران است. اساسا طراحی یک فعل ارزش مدارانه است. به طور کلی ترویج ارزش های معماری از ناحیه اساتید و خبرگان انجام می شود. و آموزش ارزش های معماری به صورت بنیادی در محیط کارگاهی محقق می شود. روش استاد و شاگردی شناختی به عنوان روشی موثر و کارآمد امروزی در فرایند آموزش مهارت های حرفه ای به حساب می آید. معماری نیز از اهم مصادیق این مهارت های حرفه ای می باشد. شاید شیوه خاصی از آموزش معماری که می تواند ارزش های معماری پایدار را ترویج نماید؛ شیوه استاد و شاگردی شناختی باشد. حال سوال این است که چگونه می توان با بهره گیری از رویکرد استاد و شاگردی شناختی در آموزش کارگاهی معماری، ارزش ها و نگرش های معماری پایدار را مورد ترویج و پرورش قرار داد؟ معماری به سبب ماهیت میان موضوعی اش در برگیرنده حجم وسیعی از مباحث ذهنی و تاریخی و فلسفی می باشد. این تحقیق با استفاده از روش استدلال منطقی با توسل به ساختارهای لفظی و کلامی تفسیر خود را از موضوع در قالب نظریه عرضه کرده و زمینه را برای اقناع مخاطبان فراهم خواهد آورد. در ادامه اصول و روش های معماری پایدار مورد بررسی قرار گرفته و روش استاد و شاگردی شناختی تبیین می شود. این روش متکی بر جنبه های یادگیری موقعیتی است و نقش معلم را به عنوان یک تسهیل کننده یادگیری توصیف می کند. از طریق برقراری رابطه بین موضوعات و مفاهیم به تشریح سه استاندارد مفهومی شامل برنامه درسی زیربنایی، رویکرد آموزشی یا دستورالعمل و فرایند فرهنگ پذیری پرداخته، و طی یک چهارچوب مفهومی می بایست درک کلی از تجربه استاد و شاگردی شناختی را به عنوان یک فرآیند القایی جامع تسهیل کنند. از این رو می توان با مبنا قرار دادن اهداف و اصول پایداری در هر یک از این سه استاندارد چارچوب مناسبی برای آموزش پایداری طرح ک
-
رابطه بین ویژگیهای کالبدی کلاس درس و یادگیری دانش آموزان مدارس ابتدایی پسرانه همدان (نمونه ی موردی، دبستانهای ناحیه 2 همدان)
2020انسان در مراحل اولیه زندگی از دوران کودکی شروع به یادگیری میکند. یادگیری، بخش مرکزی زندگی هر فرد است؛ حتی زمانی که به آن فکر نمیکنیم نیز اتفاق میافتد. یادگیری به عنوان رفتار مهم در خلا رخ نمیدهد به همین دلیل رابطه ی بین یادگیری و محیط کالبدی موضوع مهمی در مطالعات معماری میتواند باشد. مهمترین محیط آموزشی که رفتار یادگیری در آن رخ میدهد؛ کلاس درس است. با توجه به اینکه کلاسهای ابتدایی مدارس به عنوان یک محیط یادگیری، بر اساس نیازها و الزامات یادگیرنده و نیز توسعه در دوران کودکی عمل میکنند؛ لذا ویژگیهای کالبدی تاثیرگذار این محیط که حداکثر اثربخشی در آموزش را دارند، مهم هستند. پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی بین ویژگی های کالبدی کلاس درس و یادگیری دانشآموزان در سه مورد از مدارس ابتدایی پسرانه ی شهر همدان (دبستان برهان برزین1، سعدی و هدف) پرداخته است. از اینرو، ویژگیهای کالبدی کلاس شامل (رضایت دانش آموزان و یا آموزگاران نسبت به اندازه و تراکم دانش آموزان، چیدمان صندلی، رنگ، روشنایی، درجه حرارت، تهویه ی هوا، نوفه (صدا)، تجهیزات و تمیزی)، همچنین رضایت از کلاس، ایمنی و فضای تعاملات اجتماعی مدرسه، در محیط بررسی شده و رابطه ی رضایت از، هر یک از این ویژگیها با یادگیری دانش آموزان بررسی شده است. روش پژوهش حاضر پیمایشی است؛ که دادههای آن از طریق سه پرسشنامهی (دانش آموزان، معلمان و مدیران)، مشاهده فضای مدارس و کلاسها و معدل دانش آموزان گردآوری شده است. متغیرهای محیطی موثر بر یادگیری در هر یک از پرسشنامه ها در جداولی مورد تحلیل توصیفی مقایسه ای قرار گرفت و برای مقایسه بهتر نمودار مربوط به هر جدول آورده شد. سپس داده های حاصل از پرسشنامه ها و معدل دانش آموزان در نرم افزار Spss از طریق آزمونهای آماری مرتبط (آزمون آنالیز اسپیرمن و ضریب همبستگی)، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان میدهد که اگر چه رابطـه ی معناداری بین رضایت از ویژگیهای کالبدی کلاس و یادگیری دانش آموزان وجود ندارد؛ ولی ایـن ویژگیها بـر نگـرش معلـم و دانش آموز تأثیرگذار است و نگرش معلم و دانش آموز نیز یادگیری دانش-آموزان را تحـت تـأثیر قـرار مـیدهـد. ویژگیهای کالبدی کلاس و مدارس، حتی اگر بـر یادگیری دانـش آمـوز هیچ تأثیری نداشته باشد، باید به خاطر حفظ سلامت، بهداشت و امنیت روانی آنان مورد توجه قرار گیرند.
-
بررسی نقش سبکهای شناختی در یادگیری طراحی معماری دانشجویان دانشگاههای تهران
2019هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش سبکهای شناختی در یادگیری طراحی معماری دانشجویان دانشگاههای تهران است. جامعه آماری این پژوهش شامل 135 نفر از دانشجویان معماری دختر و پسر دانشگاه تهران، شهید بهشتی و علم و صنعت است که در سال تحصیلی 98-97 مشغول به تحصیل بوده اند. رویکرد این پژوهش کمی بوده و روش انجام آن توصیفی و از میان انواع تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی است. نحوه ی گردآوری اطلاعات از طریق سیاهه ی سبک یادگیری کلب و آزمون شکلهای نهفته ویتکین است. جمع آوری نمرات دروس طراحی و معدل ترم از طریق خود اظهاری دانشجویان بود که به عنوان عملکرد تحصیلی آنها در نظر گرفته شد. برای انجام تحلیل داده ها از طریق سنجش رابطه ی همبستگی و تفاوت معناداری میان میانگین ها از طریق تحلیل آماری توسط نرم افزار SPSS انجام شد. با توجه به نتایج بدست آمده از مقایسه میانگین معدل کل دانشجویان سال اول که دارای سبکهای جذب کننده و همگرا هستند، به ترتیب عملکرد بهتری نسبت به سایر دانشجوها دارند. دانشجویان سال آخر با سبک یادگیری جذب کننده عملکرد بهتری نسبت به سایر دانشجویان دارند. بین سبک یادگیری همگرا و عملکرد تحصیلی دانشجویان سال اول رابطه معناداری وجود دارد. بین سبک یادگیری جذب کننده و عملکرد تحصیلی دانشجویان سال آخر رابطه معناداری وجود دارد. دانشجویان سال اول معماری و سال آخر معماری دارای سبک جذب کننده عملکرد بهتری در مجموع دروس کارگاهی و غیر کارگاهی دارند. دانشجویان با سبک شناختی نابسته به زمینه دارای عملکرد بهتری نسبت به دو گروه با سبک وابسته به زمینه و میانه دارند. بین جنسیت و سبک های یادگیری و سبک شناختی تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج بدست آمده از تفسیر یافته های پژوهش بیان می کند که آموزش معماری موجب تغییر در سبک یادگیری دانشجویان میشود. در دو گروه دانشجویان سال اول و سال آخر عملکرد دانشجویان دارای سبک جذب کننده به نحو معناداری نسبت به انطباق یابنده و واگرا بهتر است. غالب دانشجویان از نوع آموزشی برخوردار بوده اند که بیشتر به مفاهیم انتزاعی نزدیک میشوند تا اموری که کلامی باشد. عدم تأثیر جنسیت بر سبک یادگیری و سبک شناختی میتواند ناشی از عوامل مختلفی از جمله فرهنگ ، نوع برخورد در مراکز آموزشی باشد و شرایط محیطی آنها در زمینه یادگیری در دانشگاه تقریبا مشابه هم بوده است.
-
بررسی رابطه بین ویژگی های کالبدی فضاهای باز مدارس متوسطه شهری و رفتار اجتماعی دانش آموزان (نمونه موردی : مدارس متوسطه اول دخترانه « با فضاهای باز متفاوت در منطقه 14 تهران» آزادی و جانبازان)
2019در شرایط فعلی ایران، فضاهای باز مدارس مکانی جدا از بنای مدرسه محسوب شده و ادامه طبیعی کلاس های درس نمی باشند و به عنوان باقیمانده سایت به آن نگاه می شود. این بستر، فاقد انسجام و هویت لازم بوده و به ارضای کامل نیازهای آموزشی ، بازی و استراحتِ دانش آموزان نمی پردازد. ازاین رو فضاهای آموزشی به یک فضای باز مطلوب نیازمندند تا با ایجاد رضایت از فضای آموزشی در دانش آموزان، تعاملات اجتماعی آنها را افزایش دهند. در این پژوهش به بررسی ویژگی های کالبدی فضای باز مدارس بر رفتار اجتماعی دانش آموزان می پردازیم و با استناد به روش توصیفی – تحلیلی، به هدف کاربردی، بر مبنای بررسی های میدانی و به روش پیمایشی مورد مطالعه قرار گرفته است. در جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای همچون کتاب ها، مقاله ها، مجلات، فصلنامه ها و جمع آوری نظرات مردم از طریق پر نمودن پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری تمام دانش آموزان مدارس راهنمایی آزادی و جانبازان شهر تهران می باشد و با استفاده از فرمول کوکران 283 نفر از آن ها را به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. در انتخاب افراد مورد مطالعه از روش نمونه گیری تصادفی و جهت تحلیل نتایج از نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد "مبلمان، کفسازی و سطح سازی و اجزای انسان ساخت" به ترتیب به عنوان عوامل تاثیر گذار بر رفتار اجتماعی دانش آموزان می باشند.
-
نقش گرایش نظری مدارس معماری در میزان شایستگی فارغ التحصیلان
2019مسئله شایستگی معماران در انجام هرچه بهتر هنر-حرفه معماری و حضور درخور و شایسته آنان در دنیای امروز دارای اهمیت به سزایی میباشد. با توجه به تاثیر مهم معماران در کیفیت محصول کارشان، معماری، نبود این ویژگی در آنان مسئلهای بسیار بحران زاست. همچنین از آنجایی که در رشته معماری نگرشها، ارزشها و اسلوب برخورد با مسائل تابع اصول فکری معین و مشخصی است، شکل گیری این اصول در دانشجویان این رشته بسیار اساسی میباشد. بنابراین یکی از مسائل قابل توجه در مدارس معماری، شکل دهی به اصول و مبانی فکری بوده که راهنمای کار معماران و طراحان در آینده است. این تحقیق برآن است تا با توجه به اینکه ادبیات موضوع بر اهمیت مبانی فکری یا اصول راهنمای طراحان تاکید نهاده است، نقش گرایش نظری مدارس معماری را در میزان شایستگی معماران فارغ التحصیل شده از آن مدارس در انجام حرفه معماری، مورد سنجش قرار دهد. در همین راستا با توجه به ادراک فارغ التحصیلان رشته معماری، وجود یا عدم وجود گرایش در محل تحصیل در کنار میزان شایستگی حرفهای آنان، به عنوان دو متغیر اصلی ارزیابی میشوند. روش مورد استفاده در این تحقیق، با توجه به اهداف و متغیرهای آن، روش پیمایشی بوده و جامعه آماری را دانشکده های مادر در زمینه آموزش معماری ایران شکل داده اند. نمونه آماری از این جامعه به تصادف برگزیده شد و مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به ماهیت تحقیقات پیمایشی و جهت نظرخواهی و ارزیابی ادراک نمونه، پرسشنامه محقق ساخته به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات تدوین شد. پس از گردآوری دادهها و با استفاده از آزمونهای آماری یافته های تحقیق مبتنی بر روابط میان متغیرهای مورد نظر به دست آمد. یافته های تحقیق که حاصل تجزیه و تحلیل دادهها هستند، کلیه فرضیه های تحقیق را تایید کرده و حاکی از وجود رابطه مثبت و معنادار میان متغیرهای بررسی شده بودند. به عبارت دیگر بنابر فرضیه اصلی تحقیق، وجود گرایش نظری در مدارس معماری در میزان شاستگی حرفهای فارغالتحصیلان آن مدارس موثر بوده و با افزایش یکی، دیگری نیز افزایش مییابد. همچنین دو متغیر اصلی با توجه به نتایج آزمونهای آماری، میزان همبستگی قابل توجهی را نشان دادند. نتایج تحقیق که حاصل تفسیر و بحث بر یافته های تحقیق هستند، جایگاه ویژه گرایش نظری مدارس معماری و تاثیر آن بر شکلگیری اصول راهنما و مبانی فکری را در دانشجویان نشان داده و
-
سازوکار نحوه درک فضاهای معماری بر مبنای علم عصب شناسی(neuroscience) و ارائه معیارهای طراحی
2019معماری در چند قرن اخیر فراز و نشیبهای بسیاری را تجربه کرده. دیدگاه های علمی، فلسفی و هنری مختلف آمده اند و رفته اند و معماری را به شدت دست خوش تغییراتی کرده اند. سبکهای مختلف معماری گواه این ادعاست. اما این انسان است که کاربر اصلی معماریست. اگر یک ساختمان نیازهای انسانی را برآورده سازد، دیگر نیازی به فلسفه بافی ندارد. از زمان داوینچی می دانیم که انسان قیاس معماریست. اما به نظر میرسد که عمق معنای این ادعا به خوبی درک نشده. محیط می تواند بر جسم و ذهن ما اثرگذار باشد. چرا بعضی ساختمانها را خوشایند و زیبا می دانیم، و خاطره تجربه فضای آنها را فراموش نمی کنیم. آیا آنها دارای ویژگی های خاصی هستند؟ آن ویژگی ها در کدام بخش معماری نهفته است؟ زیبایی چیست؟ چرا زیبایی مورد تحسین ما قرار می گیرد؟ قیاس سنجش این زیبایی چیست؟ آیا این زیبایی ها جهانی اند، یا برای مردم مختلف با فرهنگهای گوناگون ترجیحات زیبایی شناسی، متفاوت است؟ چطور یک محیطِ مصنوع می تواند چنان اثر عمیقی بر ذهن داشته باشد؟ اصلاً ذهن چیست و چطور کار می کند؟ فایده آن برای ما چیست؟ اغلب از پاسخ به چنین سؤالاتی طفره می رویم. اما دانستنِ پاسخ چنین سؤالاتی برای معماران ضروریست تا طراحی خود را در مسیر صحیح قرار دهند. معماری خطاهای بسیاری داشته، بنابراین بنیاد نهادن شیوه ای که طراحی را شواهد محور کند، همواره مطرح بوده. جان لنگ طراحی معماری را با همین هدف با علوم رفتاری ترکیب می کند. اما امروزه به واسطه علوم اعصاب (Neuroscience) می دانیم که عمدتاً، تکامل مغز و بخش استدلال شناختی ما، واکنش به محیط مان را کنترل می کند، یعنی ریشه رفتارهای ما، مغزِ ماست. بنابراین با دیدگاهی رادیکال تر به مطاله مغز می پردازیم. این کار به واسطه ظهور دستگاه هایی ممکن شده که حتی همین پانزده سال پیش هم وجود نداشتند. دستگاه هایی همچون fMRI که ما را قادر می سازند با دقت بسیار بالایی به مطالعه مغز بپردازیم. محیط مغز را تغییر می دهد و واکنش های زیباشناسانه را دیکته می کند. اما مغز در تاریکیِ کاسه سر، در حالی که صرفاً پیامهای الکتروشمیایی دریافت می کند، چگونه چنین قابلیتهایی دارد؟ این بدن است که واسط بین مغز و محیط است. این مفهوم تجسد را پیش می کشد که حوزه شناخت متجسد(embodied cognition) به مطالعه آن می پردازد. کشف نورونهای آینه ای باعث شده دیدگاه ما نسبت ب
-
نقش فهم طراحی در آموزش معماری؛ تاثیر سابقه تحصیلی بر فهم دانشجویان تحصیلات تکمیلی معماری ایران
2018از آنجا که امروزه تغییر گرایش در تحصیلات تکمیلی امری معمول و بی دغدغه می نماید، افرادی که با تحصیلات نامرتبط کارشناسی این امکان را فراهم می بینند تا در تحصیلات تکمیلی گرایش خود را تغییر دهند.ممکن است این امر در سایر رشته ها بدون مشکل باشد، اما با توجه به اینکه یادگیری طراحی و یا کسب دانش طراحی موکول به شیوه ای از آموزش است که مستلزم حل مسئله، انجام تکالیف طراحی، تحت راهنمایی و هدایت مربیان طراحی در کارگاه ها است، به همین سبب بیشتر معطوف به توسعه ی مهارت های شناختی فرد است تا اندوخته ی دانش های نظری.در این پژوهش سعی بر آن شده که با رویکرد کیفی و با استفاده از روش نظریه زمینه ای به ارائه الگویی برای فهم طراحی این دسته از دانشجویان پرداخته شود.بدین جهت پژوهشگر با گردآوری داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته و تحلیل داده به الگویی پیشنهادی در این رابطه رسیده است . در این الگو پدیده مرکزی که کمبود فهم طراحی این دانشجویان را در محیط آموزشی بیان می کند، از طرفی نشان می دهد که یا توجه به این اتفاق چه مشکلاتی بر سر راه آموزش معماری و چه چالش هایی نیز در مسیر پرورش این دسته از افراد است.
-
همکاری منسجم طراحی معماری در تیم های چند رشته ای؛ بررسی کنش ها و نقش ها از طریق نظریه فعالیت
2018امروزه فعالیت های بسیاری بصورت تیمی انجام می گیرند که طراحی نیز از آن جمله است. در فرآیند طراحی افراد با تخصص های مختلف و متفاوتی حضور دارند که تفاوت های فردی و رشته ای در آن ها سبب بروز چالش هایی در تعاملاتشان می شود. این پژوهش در پی ارائه یک الگوی مفهومی در رابطه با شکل تعاملات چندرشته ای در تیم های موفق است. در این راستا پژوهش با رویکرد کیفی و با روش تحلیلی نظریه زمینه ای انجام شده است. ابتدا مشارکت کنندگان در پژوهش با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند که برای جمع آوری اطلاعات از آنان مصاحبه های نیمه ساختار یافته ای تنظیم و اجرا شد. در پی تحلیل کدها و مفاهیم بدست آمده از مصاحبه های حضوری مفاهیم اصلی استخراج و از میان آن ها رهبر به عنوان پدیده اصلی انتخاب شد. الگوی ارائه شده در پایان پژوهش رابطه میان نقش رهبر و موفقیت تیم های طراحی چند رشته ای را نمایش می دهد که در راه رسیدن به موفقیت با چالش های بسیاری روبرو هستند.
-
بررسی رابطه ی بین مؤلفه های کالبدی مدارس و احساس دلبستگی به مکان دانش آموزان (نمونه ی موردی: دبستان های دولتی غرب تهران)
2018حس دلبستگی به مکان، یک پیوند عاطفی بین فرد و محیط است که از فعالیت ها و تعاملات بین انسان-مکان و انسان-انسان در یک مکان خاص نشأت می گیرد. شکل گیری این احساس در کودکی آغاز شده و بر رفتارهای فرد در بزرگسالی تأثیر بسیاری دارد. یکی از مکان هایی که کودکان بیشترین زمان فعال خود را در آن سپری می کنند مدرسه است و چگونگی طراحی این فضا و مؤلفه های کالبدی آن اثرات قابل توجهی بر دانش آموزان می گذارد. با این حال بسیاری از مدارس ابتدایی با فقدان توجه به طراحیِ مناسب و درخورِ نیازهای کودکان روبه رو هستند. تحقیقات بسیاری در زمینه احساس دلبستگی به مکان صورت گرفته است، اما در موارد اندکی دانش آموزان(کودکان) و محیط های آن ها مخاطب قرار گرفته اند. پژوهش حاضر به بررسی احساس دلبستگی به مکانِ دانش آموزان در چهار نمونه از مدارس ابتدایی شهر تهران (دبستان دخترانه امام جعفر صادق(ع) و 13آبان و دبستان پسرانه شهید چراغی و شهید مهدیزاده) پرداخته است. از این رو مؤلفه های کالبدیِ مدارس، ذیلِ ویژگی های محیطیِ نفودپذیری، گوناگونی، خوانایی، انعطاف پذیری، مقتضیات بصری و کنترل در محیط بررسی شده و تأثیر هر یک از ویژگی های محیطی بر احساس دلبستگی به مکانِ دانش آموزان بررسی شده است. همچنین فضای کلی مدرسه به سه بخشِ فضای حیاطِ مدرسه، کلاس های درس و فضاهای ارتباطی تقسیم شده است و احساس دلبستگی به مکانِ دانش آموزان نسبت به این سه فضا نیز تحلیل شده است. پژوهش حاضر یک تحقیق پیمایشی است که داده های آن از طریق پرسشنامه، مشاهده فضای مدارس و برداشت های میدانی گردآوری شده است. این داده ها در نرم افزار SPSS از طریق آزمون های آماری مرتبط (آزمون آنالیز واریانس و ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون)، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین احساس دلبستگی به مکان دانش آموزان و فضای کالبدی مدارس آن ها ارتباط وجود دارد و به چگونگی تأثیر فضای کالبدی بر این احساس می پردازد.
-
نقش میزان تحصیلات برشکل گیری تمایلات زیبایی شناختی افراد نسبت به بدنه های شهری
2017در چند دهه گذشته شاهد توسعه شهری شتابان در شهرهای کشور بوده ایم. این رشد به قدری چشم گیر و سریع بوده است که افزایش تراکم ساختمانی در شهرها و نتیجتا آپارتمان سازی های گسترده را در شهرهای کشور درپی داشته است. همچنین، عدم نظارت و نبود محدودیت در طراحی و اجرای این ساختمان های عمدتا مسکونی بلندمرتبه، سبب شده است که آن ها از تنوع گسترده ای برخوردار شوند. با توجه به محدود شدن طراحی بیرونی این ساختمان ها در نمای صفحه ای بیرونی آن ها، می توان بیان کرد که این تنوع نمود خود را در نماهای بیرونی هر ساختمان نشان می دهد. درواقع نمای ساختمان ها نماینده طراحی و نوع نگاه طراح به آن ساختمان بوده است. ازطرفی، با توجه به مهاجرت های گسترده از روستاها به شهرها و همچنین مسائل اجتماعی موجود در کشور، شاهد تنوع قشرهای اجتماعی در هر شهر هستیم که این امر خود در ویژگی های سلیقه ای و فرهنگی آن ها اثرگذار بوده است. این تنوع قشرهای اجتماعی به صورت جزئی تر، تنوع در تحصیلات افراد را نیز شامل شده است. در همین راستا، این پژوهش با هدف اصلی بررسی نقش تحصیلات در درک از نماهای ساختمانی شکل گرفت. پس از استخراج شاخص های نماهای ساختمانی از ادبیات تحقیق، تعداد 13 ساختمان در منطقه یک شهر همدان انتخاب شد و ضمن تهیه تصاویری از آن ها با زاویه یکسان، از شهروندان در دسته های مختلف تحصیلی خواسته شد تا هر نما را با توجه به هرشاخص زیبایی شناسانه انتخاب کنند. سپس کدهای استخراج شده در نرم افزار اس پی اس اس با استفاده از آزمون های آماری مختلف مورد آزمون قرار گرفت. نتایج ناشی از تحلیل یافته ها حاکی از این حقیقت بودند که اختلاف معناداری از نظر درک از نماهای ساختمانی بین افرادی که در دوره ای از زندگی خود را در دانشگاه گذرانده اند و تحصیلات آکادمیک دارند با کسانی که از نظر تحصیلی دانشگاهی نمی باشند وجود دارد.
-
ارزیابی پس از بهره برداری(P.O.E) نمای ساختمانهای مسکونی در همدان
2017دیگاه غالب در صنعت ساختمان سازی کشور ما طراحی ساخت تحویل و بهره برداری است و رابطه طراح با مخاطبان ساختمان پس از تحویل آن قطع میشود.
-
تأثیر پوسته دوم نما در جلوگیری از اصوات مزاحم در حاشیه بزرگراه های کلان شهرها مطالعه موردی: بزرگراه صدر در کلان شهر تهران
2017بزرگراه ها همواره در حال ر شد در بستر شهر ها می با شند . نیاز به حمل ونقل باعث شده است تا بزرگراه ها همواره تعداد افزاینده ای داشته باشد. افزایش تعداد بزرگراه ها آلودگی صوتی را افزایش می دهد به گونه ای که در بسیاری از مناطق مسکونی و اداری، آلودگی صوتی برای مردم غیرقابل تحمل شود. در شهر تهران مهم ترین عامل آلودگی صوتی، اتومبیل هایی میباشد که میزان آلودگی را از میزان استاندارد بسیار بالاتر برده اند و افزایش روز افزون آلودگی در شهر تهران باعث شده است تا شهر تهران به یکی از آلوده ترین شهر های جهان در زمینه آلودگی هوا تبدیل شود و به همین علت نیاز اسا سی به دنبال راه چاره ای بودن است تا بتواند میزان قابل توجهی از آلودگی صوتی و هوا بکاهد. باید به دنبال راهکاری مناسب ، سریع ، ارزان قیمت برای حل مشکلات ناشی از آلودگی صوتی باشیم و از شدت این آلودگی بکاهیم. استفاده از نماهای دوپوسته روشی نوین برای کاهش از شدت الودگی می باشد، این نما ها ارزان قیمت، مناسب، سهل الستفاده و مدرن برای جلوگیری از افزایش آلودکی صوتی برای ساختمان های نزدیک بزرگراه ها می باشد تا به این وسیله بتوان میزان قابل توجهی از آلودگی صوتی را کم کنیم. البته راه های دیگری نیز برای جذب صدای مزاحم در سا ختمان ها وجود دارد مانند استفاده از گیاهان در حد فاصل بزرگراه تا ساختمان، طراحی فرم ساختمان به گونه ای که ازمنبع آلودگی صوتی فاصله داشته باشه و ایجاد دیوار به عنوان سپر صوتی در حاشیه ی و.... اما همه ی این روش ها می توانند بخش اندکی از صدای مزاحم و آلودگی صوتی حاشیه بزرگ راه ها را کمک کنند. اما با توجه به اینکه برخی از این بزرگراهها به دلیل نیاز شهری با تعریض شدن و یا طبقاتی شدن، فاصله ای برای پوشش گیاهی و حد فاصل مجاز صوتی واجرای سپر صوتی بین ساختمان و بزرگراه نگذاشته و نمای دو پوسته می تواند به عنوان یک فیلتر صوتی بسیار قوی عمل کند و در مواقع افزایش صدای مزاحم و آلودگی صوتی وارد کار شده و تا بخش بسیاری از آلودگی صوتی حاشیه بزرگراه ها را از این دسته ساختمان ها کم کند. آلودگی صوتی امواج ناخواسته ای است که در شرایط مکانی و زمانی ویژه بر فعالیت موجودات زنده به ویژه انسان تاثیر گذاشته و میتواند عوارض متعدد جسمی و روحی و علی الخصوص اختلال در اعصاب شنوایی را است و آستا نه تحمل گوش انسان در حدود "د سی بل " حا صل شود . واحد ا
-
تحلیل و ارزیابی تاثیر ضوابط و مقررات ملی طراحی و ساختمانی بر کیفیات مطلوب محیطی
2016مقررات ملی ساختمان در ایران مبنای مراجعات مهندسین در مباحث ساخت بناها می باشند، مطالب اصلی این مباحث، مسائل فنی ساختمان است. در این مقررات بیشتر به جزئیات اجرایی پرداخته شده است و نکات به صورت کدهای عددی و قابل اندازه گیری بیان می شود و مسائلی مانند کیفیت محیطی و نوع برقراری ارتباط بین طراحان و استفاده کنندگان بیان نشده است. علاوه بر این، در این مقررات پیشرفت های تکنولوژی و نوآوری های جهان در نظر گرفته نمی شود و قوانین بر طبق فنون ساخت و مصالح ساخت سال های گذشته تدوین شده است. وجود رویکردهای مختلف که مبانی واضحی ندارند، عدم رعایت مناسب مقررات تجویزی موجود کشورها به دلیل نظارت نامناسب بر اجرای قوانین و بالاخره جریان فراگیر بین المللی کشورها را در مسیر اعمال مقررات عملکرد مبنا قرار داده است. مقررات تجویزی با توجه به معنای واژه، قوانینی الزام آور هستند که حاوی کدهای قاطع و لازم الاجرا و کدهای قابل اندازه گیری ومبتنی بر اعداد می باشند. طراحان ومجریان بدون دخالت در محتوای این قوانین ملزم به اجرای آن می باشندکه این عوامل باعث بروز برخی مشکلات مانند: عدم آزادی طراحان در طراحی، عدم توجه به علوم روانشناختی و در نظر نگرفتن پیشرفت ها و نوآوری های جهان می گردد. در مقابل، مقررات عملکرد مبنا برای تعیین چگونگی یک مسئله، کلیت آن مسئله را به صورت یک کد بیان می کند و طراح به صورت اختیاری و با توجه به عوامل متعددی مانند: نیازهای کاربران و کیفیات مورد نیاز به ایجاد محیط مطلوب می پردازند. از آنجا که بین شکلی از قانون که موجود است و اشکال مختلفی که می تواند مطرح باشد، صورت های متمایزی قابل ترسیم است، لذا در این تحقیق به بیان صورت موجود قانون پرداخته و صورت جایگزین مورد مطلوب نیز مورد بررسی قرار می گیرد. در این پژوهش به مقایسه رویکرد موجود در ایران و رویکردهای تدوین مقررات در برخی کشورهای اروپایی پرداخته شده است و رویکرد مناسب برای تدوین مقررات مطرح شده است و نقش مسائل فیزیولوژی و مسائل رفتاری در ایجاد این قوانین نیز مورد بررسی قرار گرفته می شود.
-
مسیریابی معماری و فرآیند آن در موقعیتهای مختلف
2016سردرگمی و گم شدن معمولاً تجربه ای بسیار ناامیدکننده برای کاربران فضاست. این مسئله و چگونگی مسیریابی افراد زمانی اهمیت می یابد که آن ها در محیط های ناآشنا، پیچیده و پراسترس واقع شوند. بیشتر محققان بر این عقیده اند که خسارت ناشی از مسیریابی های ضعیف عواقب سنگینی را برمی گیرد مانند: اتلاف وقت کارکنان، کاهش تمرکز آن ها، هزینه های اضافی برای کارکنان امنیتی، خطر سرگردانی کاربران در مکان هایی با دسترسی محدود، آسیب و مرگ در مواقع اضطراری. بیمارستان نیز یکی از مکان هایی است که اهمیت یافتن مناسب ترین مسیر برای رسیدن به مقصد توسط هر مراجعه کننده ای به طور واضح کاملاً درک می شود. پژوهش حاضر در پی یافتن تأثیر عوامل نقشه های شناختی و ساختار فضایی در رفتار و ادراک مسیریابی کاربران بیمارستان هاست تا بتواند با تدوین اصول و رهنمودهایی برای طراحی هرچه بهتر و موفق تر سیستم های مسیریابی بیمارستان ها قدمی مفید بردارد. پژوهشگران معتقدند برای ارتقاء کیفیت مسیریابی و موفقیت کاربران از سیستم مسیریابی یک بنا، باید به عوامل متعددی پرداخت. عواملی نظیر ساختار فضایی، نقشه های شناختی افراد و توانایی ها و استراتژی های فردی که در پژوهش حاضر فقط به بررسی و عامل ابتدایی و اشتراک آن ها پرداخته شده است. بدین منظور با انتخاب یک نمونه محیط درمانی در شهر زنجان، به بررسی تاثیر این عوامل و میزان انطباق آن ها برهم بر مسیریابی و رفتار و ادراک مسیریابی کاربران بیمارستان ها می پردازد. بدین صورت که ابتدا برای بررسی ساختار فضایی بیمارستان آیت ا... موسوی زنجان نقشه های بدست آمده از این بنا را در نرم افزار UCL Depth Map فراخوانی کرده و هر مسیر را با شاخص هم پیوندی آن مسیر مورد بررسی و تحلیل قرار داد. سپس با تدوین پرسشنامه و نقشه های خام از مسیرهای بیمارستان و توزیع آن بین کاربران، به بررسی رفتار و ادراک مسیریابی کاربران، ادارک آنان از سیستم گرافیکی و ساختار فضایی و همچنین بازنمایی تصاویر ذهنی آنان از فضا پرداخت. پس از جمع آوری کروکی ها و تجمیع آن ها روی هم، اقدام به ارزش گذاری هر مسیر نسبت به فراوانی هریک از آن ها شد. سپس با بهره گیری از نرم افزار IBM Spss 22 و روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تمام داده های پژوهش مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان داد که بین ساختار فضایی بنا و نق
-
نقش محیط بیرونی دانشکده ها بر دلبستگی به مکان دانشجویان نمونه موردی: پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران
2016هر ساله هزاران نفر منازل خود را برای تحصیل در دانشگاه ها و تجربۀ محیطی جدید ترک می کنند. در طول این جابه جایی، یکی از چالش های اصلی افراد، عدم انطباق با محیط جدید است. پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطۀ محیط بیرونی دانشکده ها، با دلبستگی به مکان دانشجویان انجام شد. بر پایه مدل نظری تحقیق، دلبستگی به مکان، پیوندی عاطفی، شناختی و رفتاری بین دانشجویان و دانشکده تعریف شد. از طرفی دیگر، متغیر مستقل محیط بیرونی دانشکده، برآیند عوامل کالبدی آن تعریف گشت .با استفاده از روش تحقیق پیمایشی مدل نظری تحقیق در دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران به آزمون گذاشته شد. جامعه آماری این تحقیق را کلیه دانشجویان این دانشکده در نیمسال دوم سال تحصیلی 94-1393 تشکیل می دادند. برای گرد آوری داده ها 150 پرسش نامۀ بسته پاسخ به صورت تصادفی در بین دانشجویان توزیع شد و جهت تجزیه و تحلیل آن ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده گردید. در تحقیق حاضر، ابتدا مدل اندازه گیری دلبستگی به مکان دانشجویان و محیط بیرونی دانشکده برای ارزیابی برازش آن ها به آزمون گذاشته شد، و شاخص های برازش آن ها ارزیابی گشت. سپس مدل ساختاری تحقیق مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها نشان دادند که محیط بیرونی دانشکده اثر معناداری (0,01 p<) به ضریب 0,49 بر دلبستگی به مکان دانشجویان دارد. مطابق با یافته ها، مطلوبیت فضاهای ملاقات، مهمترین عامل شکل دهنده و مقوّم دلبستگی به مکان دانشجویان هستند. در واقع، فضاهای ملاقات مطلوب با فراهم سازی فرصت های برقراری تعامل، می توانند موجب شکل گیری پیوند های اجتماعی در بین دانشجویان می شوند و به نوبۀ خود بر دلبستگی به مکان دانشجویان تأثیر گذار باشند. همچنین، یافته ها حاکی از آن بود، مطلوبیت فضاهای ملاقات به شکل معناداری با وجود عناصر هنری یا معمارانه و مطلوبیت فضای سبز رابطه دارد. عناصر هنری و معماری با شکل دهی شخصیت محیطی متمایز و معنادار برای دانشجویان و فضاهای سبز با ایجاد جذابیت بصری نقش خود را را ایفاء می کنند.
-
رابطه ی بین ویژگی کالبدی فضاهای باز مجموعه های مسکونی و تعاملات اجتماعی درون آنها
2016یکی از اساسیترین موضوعات در طراحی فضاهای باز مجموعههای مسکونی، برقراری رابطه اجتماعی میان ساکنین است. از آنجا که فضاهای باز مجموعههای مسکونی حد فاصل میان فرد و جامعه میباشند، نیاز به برقراری تعامل اجتماعی در سطح روابط همسایگی، موضوع مورد اهمیتی میباشد. چرا که امروزه به علل گوناگون شاهد عدم حضور کودکان و بازی آنان در فضاهای باز و کمرنگ شدن روابط بین همسایگان و حتی عدم شناختشان نسبت به یکدیگر میباشیم. هدف رساله حاضر تبیین الگویی به منظور شناخت عوامل موقعیتی مرتبط با تعاملات اجتماعی میباشد. با توجه به ادبیات موضوع و تحلیلهای صورت گرفته، عوامل موقعیتی در این تحقیق، شامل عوامل کالبدی (موانع فیزیکی و بصری محیط)، عملکردی (سلسله مراتب دسترسی به محیط و سلسله مراتب عملکردی) و عوامل ادراکی-روانی (میزان نظارت بر محیط ، حق دفاع و حس مالکیت) مربوط به محیطی است که افراد در چارچوب آن عمل میکنند. سوال اساسی این تحقیق این است که عوامل موقعیتی محیط فیزیکی فضاهای باز مسکونی، چگونه میتواند باعث افزایش تعاملات اجتماعی شود؟ بر همین اساس سه فرضیه اصلی پژوهش شامل "عوامل کالبدی و ادراکی-روانی مربوط به متغیر فضای شخصی با میزان تعاملات اجتماعی رابطه دارد"، "عوامل کالبدی و ادراکی-روانی مربوط به متغیر قلمرو با میزان تعاملات اجتماعی رابطه دارد" و "عوامل عملکردی مربوط به متغیرهای فضای شخصی و قلمرو با میزان تعاملات اجتماعی رابطه دارد" است. روششناسی مقاله حاضر توصیفی-تحلیلی میباشد که برپابه مقایسه میانگین ها و همچنین تحلیل عاملی تاییدی می باشد. برای این منظور، مجتمع سعیدیه همدان که دارای قابلیتهای مختلفی از این عوامل بود، انتخاب گردید و سپس گونهشناسی فضاهای باز بر این اساس، در این مجموعه صورت گرفت. نمونه گیری به روش طبقه بندی انجام گرفت و حجم نمونه مطابق تحلیل عاملی تاییدی تعداد 160 نمونه تعیین گشت و در نهایت با استفاده از ابزار پرسشنامه که دارای روایی و پایایی بالای بود و نیز مصاحبه داده ها جمع آوری شد. در ابتدا مقایسه میانگین میزان تعاملات اجتماعی گونههای شناسایی شده صورت گرفت و سپس برای تایید با رد فرضیهها، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافتهها نشان داد که میزان تعاملات اجتماعی در دو گونه از فضاهای باز این مجتمع مسکونی تفاوت معناداری دارد. از این رو فرضیات پژوهش مورد تایید قرار گرفت و مشخص ش
-
تأثیر وجود موانع در مجموعه های مسکونی بر احساس امنیت ساکنین
2016یکی از مؤلفه های مهم در دستیابی به زندگی مطلوب احساس امنیت می باشد. این تحقیق مفهوم قلمروپایی را به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر احساس امنیت ساکنینِ مجموعه های مسکونی مورد توجه قرار داده است. برای این منظور، رابطه موانع کالبدی، به عنوان بخش مهمی از رفتار قلمروپایی، با میزان احساس امنیت و امنیت واقعی در مجموعه های مسکونی تحلیل شده است. احساس امنیت جانی و مالی به عنوان ابعاد احساس امنیت شناسایی شده و تفاوت این ابعاد به لحاظ وجود موانع کالبدی متفاوت مورد مقایسه قرار گرفته است. به منظور بحث در مورد ارتباط بین انواع موانع کالبدی(واقعی و نمادین) با احساس امنیت، مجموعه های مسکونی با توجه به نوع استفاده از موانع کالبدی در دو دسته بررسی شده اند؛ به طوریکه یک مجموعه دارای موانع نمادین و دیگری دارای موانع واقعی باشد. بدین منظور این مطالعه در دو بخش غربی و شرقیِ مجموعه مسکونی واقع در بلوار آیت الله کاشانیِ شهر همدان انجام گرفته است. از ویژگی های بارز این مجموعه اختلاف در استفاده از موانع کالبدی در دو بخش مجموعه بوده؛ به طوریکه در مجموعه شرقی برای تعیین قلمرو از موانع نمادین و در مجموعه غربی از موانع واقعی استفاده شده است. این تحقیق از نوع پیمایشی بوده و رویۀ عملی آن استفاده از پرسشنامه محقق ساخته ای است که بین 169 نفر از ساکنین مجموعه ها توزیع شده است. فرضیه های تحقیق با استفاده از آزمون های همبستگی اسپیرمن و یو من ویتنی در نرم افزارSpss 22 IBM مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که احساس امنیت با انواع موانع کالبدی که به وجود آورنده قلمروهای متفاوت می باشد رابطه دارد. اما رابطه بین موانع کالبدی در قلمروها با احساس امنیت خیلی قوی نبوده؛ پس می توان گفت که فراتر از موانع کالبدی عوامل دیگری وجود دارند که بر احساس امنیت تأثیرگذارند. به علاوه، میزان احساس امنیت در مجموعه هایی با موانع نمادین بیشتر از مجموعه های با موانع واقعی بوده و این یافته نشان می دهد که صرفا افزودن موانع کالبدی واقعی در طراحی سبب بهبود احساس امنیت نمی گردد و احساس امنیت می تواند تحت تأثیر کیفیات کالبدی فضاهایی باشد که بوسیله موانع محصور شده است. یافته ها نشان می دهد که میزان وقوع جرم با وجود انواع موانع کالبدی رابطه ندارد. همچنین مشاهده می شود که تفاوت استفاده از موانع تأثیری بر میزان وقوع
-
تاثیر محیط های درمانی بر ایجاد خودپنداره در کودکان
2015هدف این تحقیق یافتن مولفه هایی نو در جهت خلق محیط های شفا بخش کودکان می باشد. بدین منظور این پژوهش با رجوع به مفهوم شفا و احتیاجات روحی و روانی کودکان ، به ارائه ی مولفه ای با عنوان تعاملات اجتماعی می پردازد که از یک سو از نیازهای بنیادین و اساسی کودکان است و از سوی دیگر از محیط فیزیکی بطور مستقیم تاثیر می پذیرد. از طرف دیگر با تعمق در مفهوم شفا ، مشخص می گردد که سنجش و ارزیابی محیط های شفا بخش بر خلاف محیط های درمانی بر مبنای مولفه های عینی محیط امکان پذیر نمی باشد ومستلزم آن است که نگرش بیمار نسبت به وضعیت خویش در نظر گرفته شود . این ادراک و نگرش کلی هر فرد نسبت به خویش ، خود پنداره نام دارد. بدین ترتیب مولفه ی خودپنداره به عنوان شاخص سنجش و ارزیابی محیط های شفا بخش معرفی می گردد. این پژوهش با بررسی تاثیر محیط های اجتماع پذیر بر خود پنداره بیماران به دنبال یافتن نقش محیط های اجتماع پذیر بر خلق محیط های شفا بخش خواهد بود. بدین منظور 2 نمونه از محیط های درمانی انتخاب گردید که نمونه های خوبی از دو سر این طیف خواهند بود. با بررسی خود پنداره بیماران در این دو محیط که دارای ویژگی های اجتماع پذیری و اجتماع گریزی می باشند ، مشخص گردید بیمارانیکه در محیط های اجتماع پذیر اقامت داشته اند پس از گذشت 1 ماه نمره خودپنداره بهتری را کسب نموده اند و از این منظر وضعیت بهتری را تجربه کرده اند در حالیکه بیماران ساکن در محیط درمانی اجتماع گریز پس از گذشت 1 ماه از کاهش نمره ی خود پنداره در رنج می باشند.