Hasan Rahimi

Associate Professor

Update: 2024-05-16

Hasan Rahimi

Faculty of Economics and Social Sciences / Department of Political Science

Ph.D. Dissertations

  1. تطبيق پذيري رويكرد سياست خارجي دولت هاي پس از جنگ، با اصول و ارزش هاي جمهوري اسلامي(1368-1392).
    2017
    چكيده: اين پژوهش به تطبيق پذيري رويكرد سياست خارجي دولت هاي پس از جنگ، با اصول و ارزش هاي جمهوري اسلامي در دوره مياني(1368-1392) پرداخته است. فرض اصلي پژوهش اين است كه بين رويكرد سياست خارجي دولت هاي پس از جنگ، همگرايي كامل با اصول سياست خارجي وجود نداشته است. براي انجام اين پژوهش و آزمون فرضيه ها، از روش تحقيق آميخته استفاده شد. بدين ترتيب كه پس از مطالعات كتابخانه اي و بررسي مدارك، شاخصه هاي مختلف از دل ادبيات تحقيق و نيز مصاحبه با خبرگان حوزه سياست خارجي اعم از كساني كه داراي تجربيات اجرايي در دولت هاي مختلف داشته اند از جمله منوچهر متكي، دكترعلي اكبر ولايتي، دكتر علي اكبر صالحي و دكتر كمال خرازي، اساتيد دانشگاه و متخصصان حوزه مذكور، و نيز مشورت با مركز تحقيقات استراتژيك مصلحت نظام، استخراج شده و پس از طي مراحل مختلف (حذف و اصلاح) مولفه هايي همچون استكبارستيزي، همگرايي اسلامي، تعامل سازنده ، منطقه گرايي ، منزلت افزايي و نفوذ و حمايت از حقوق اتباع ايراني به عنوان شاخصه هايي كه هم متناسب با چارچوب نظري تحقيق يعني سازه انگاري بودند و هم مورد نظر خبرگان و ادبيات تحقيق انتخاب شدند تا رويكرد دولت هاي مختلف يعني دولت پنجم و ششم، هفتم و هشتم و نهم و دهم در خصوص آنها و ارزش ها و اصول مصرح در ديدگاه هاي رهبري، حضرت امام خميني و اصول انقلاب اسلامي مصرح در قانون اساسي مورد سنجش و ارزيابي قرار گيرد. پس از اين مرحله، پرسشنامه 29 سئوالي براساس شاخصه هاي مذكور و همچنين يك سئوال بازپاسخ برمبناي فرضيه اصلي در اختيار نمونه اماري تحقيق قرار گرفت و سپس نتايج استخراج شده از طريق آزمون كلموگروف اسميرنوف ، آزمون هاي آماري پارامتريك ، آزمون موخلي و تحليل واريانس ...مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفت. نتايج تحقيق حاصل از سئوال بازپاسخ و نيز آزمون فرضيه ها نشان داد كه علارغم تعهد همه دولت هاي پس از جنگ به اصول و ارزش هاي انقلابي و ديدگاه هاي امام و رهبري، سياست خارجي دولت هاي پس از جنگ در شاخص هاي مختلف طيفي از انطباق كامل تا عدم انطباق كامل را نشان مي دهد. بدين ترتيب كه سياست خارجي دولت هاي پنجم و ششم در شاخص هاي استكبارستيزي، منطقه گرايي و همگرايي اسلامي با اصول و ارزش هاي جمهوري اسلامي انطباق كامل داشته است در حاليكه مولفه هاي تعامل سازنده، منزلت افزايي و نفوذ و حمايت از حقوق اتباع ايرا
    Thesis summary

M.Sc. Theses

  1. تاثيرويژگي هاي شخصيتي روساي جمهورآمريكا بر سياست خارجي آمريكا در قبال جمهوري اسلامي ايران(مقايسه موردي دونالدترامپ وجو بايدن)
    داوود طالبي 2024
    چكيده: سياست خارجي ايالات متحده آمريكا، معمولا با تغيير روساي جمهور دچار تغييراتي مي شود. اين تغييرات گاهي اندك و گاهي بسيار چشمگير هستند. اگر چه سياست هاي آمريكا در قبال جمهوري اسلامي ايران داراي اصول و استراتژي ثابت و مشخصي است، اما اين سياست ها هم از اين تغيير مستثنا نيستند. در همين راستا پژوهش حاضر در صدد پاسخگوئي بدين پرسش است كه شخصيت روساي جمهور آمريكا، بطور مشخص دونالد ترامپ و جوبايدن، چه تاثيري بر سياست خارجي آمريكا در قبال جمهوري اسلامي ايران داشته اند. به همين منظور، با بررسي نظريات مختلف حوزه روانشناسي سياسي و انتخاب بيوگرافي روانشناختي، شخصيت دونالد ترامپ و جوبايدن تحليل گرديده و تاثير آن بر فرآيند تصميم گيري سياست خارجي آمريكا در قبال جمهوري اسلامي ايران تشريح شده است. بر مبناي تيپ شناسي مذكور، پژوهش حاضر بدين نتيجه رسيده است كه دونالد ترامپ بدليل ميزان شخصيتي كه ميزان پيچيدگي شناختي پائين و تجربه پيشيني اندك در سياست خارجي، تسلطي بر فرآيند تصميم گيري در قبال جمهوري اسلامي ايران نداشت وبسياري از تصميمات بر اساس انتخاب هاي تك بعدي و بدون درنظر گرفتن پروتكل هاي بين المللي صورت گرفته شد. اما بر خلاف دونالد ترامپ، جوبايدن بدليل ميزان نياز بالا به قدرت و ميزان بالاي پيچيدگي شناختي و تجربه پيشيني كافي در سياست خارجي، بر فرآيند تصميم گيري در قبال جمهوري اسلامي ايران اشراف كامل داشت. روش و يافته هاي پژوهش حاضر مي تواند بطور كلي بعنوان مدلي در پيش بيني نوع فرآيند تصميم گيري در حوزه سياست خارجي يك كشور و تاثير شخصيت رهبران بر آن و همچنين پيش بيني تصميم هاي احتمالي برآمده از آن فرآيند كارآمد باشد
    Thesis summary

  2. الزامات سياسي_اجتماعي تحقق تمدن نوين اسلامي از منظر حضرت آيت الله خامنه اي
    سعيد نوروزپور 2023
    چكيده: با وقوع انقلاب اسلامي زمينه خوبي جهت احياي تفكر اسلام سياسي، برپايي حكومت اسلامي بر مبناي انديشه سياسي اسلام و نهايتاً بازگشت به دوران شكوفايي تمدن اسلامي فراهم شد. تمدن نوين اسلامي موضوعي است كه رهبر معظم انقلاب بعد از برپايي نظام جمهوري اسلامي ايران، همواره ضمن ديدارها و بيانات خود آن را مطرح و بر لزوم كوشش در راستاي تحقق آن تاكيد نموده اند. منظور حضرت آيت الله خامنه اي از تمدن نوين اسلامي، همان احياي تمدن صدر اسلام است و تفاوت ماهوي و اساسي در تعريف «تمدن اسلامي» و «تمدن نوين اسلامي» وجود ندارد. اهميت اين موضوع از آنجا ناشي مي شود كه تحقق تمدن نوين اسلامي مهم ترين هدف انقلاب اسلامي و تشكيل حكومت اسلامي مي باشد. ضرورت پژوهش حاضر اين است كه نظام اسلامي و جهان اسلام با وجود بهره مندي از ظرفيت هاي مشترك و عظيم سياسي، فرهنگي، اجتماعي، جغرافيايي و ...، بايد قادر به تجميع و فعال سازي اين ظرفيت ها و برپايي تمدن نوين اسلامي باشد. هدف تحقيق اين بود كه الزامات سياسي-اجتماعي تحقق تمدن نوين اسلامي در انديشه رهبر انقلاب را بررسي و تشريح نمايد تا يك افق ديد و راهنماي مسير جهت استفاده شهروندان و كارگزاران جمهوري اسلامي ايران در مسير حركت نظام اسلامي به سمت تمدن درخشان و نوين اسلامي ايجاد گردد و همچنين مسلمانان كشورهاي اسلامي به عنوان الگويي از آن براي حركت در اين طريق بهره گيرند. براي دستيابي به اين مهم، بيانات حضرت آيت الله خامنه اي در باب الزامات سياسي-اجتماعي تمدن نوين اسلامي به روش تحليل محتواي كمي و كيفي مورد بررسي قرار گرفت؛ تحليل محتوا، فرآيند تبديل كيفيت ها به كميت ها و سپس تبديل همين كميت به كيفيت است. با استفاده از روش تحليل محتوا، مدارك و اسناد، متن ها و هرگونه مدارك ثبت شده و مطالب ضبط شده در حال يا گذشته، مورد بررسي و ارزيابي و تحليل منظم، دقيق و با سطح بالايي از پايايي قرار مي گيرند. نتيجه مطالعه نشان مي دهد كه الزامات سياسي تحقق تمدن نوين اسلامي سه سطح «فردي»، «حاكميتي» و «دنياي اسلام» دارد. سطح فردي شامل ابعاد فكري و عقيدتي، رفتاري، و اصلاحي و تطبيقي مسئولان مي شود؛ سطح حاكميتي به بخش هاي نرم افزاري و سخت افزاري تقسيم مي گردد؛ و سطح دنياي اسلام نيز ابعاد عمومي، و ارتباطي و اشتراكي دارد. همچنين نتيجه پژوهش نشان دهنده اين است كه الزامات اجتماعي تحقق تمدن نوي
    Thesis summary

  3. اقدامات كارگزاران حكومتي و تحول حكومت داري در عصر قاجار
    مجيد حيدري 2022
    اين پژوهش برآن است كه نقش اقدامات كارگزاران حكومتي(عباس ميرزا، ميرزا عيسي قائم مقام، ميرزا ابوالقاسم قائم مقام، ميرزا تقي خان اميركبير) را در تحول حكومت داري عصر قاجار مورد بررسي قرار بدهد. اهميت اين موضوع ناشي از اين مسئله است كه به رغم وجود بحث هاي مختلف در باب اين دوران هنوز تحولات درون منطق حكمراني مورد بررسي شايسته قرار نگرفته و تأثير انديشۀ اين كارگزاران در ايجاد تحول و ترقي در حكومت داري در ايران كمتر مورد پژوهش واقع شده است. پرسش محوري اين پژوهش اين است كه اقدامات كارگزاران حكومتي عصر قاجار چگونه به تحول نظم سياسي و حكومت داري انجاميد؟ فرضيه اي كه در پاسخ مطرح شده اين است كه اقدامات اصلاح گرانۀ كارگزاران عصر قاجار، در عرصه هاي سياسي و با محوريت تفكيك سلطنت از وزارت در انديشه سياسي جديد و با تقويت نهاد وزارت به عنوان نهادي مستقل از سلطنت منجر به تحول در حكومت داري و باعث شكل گيري نظم جديد سياسي در ايران گشت.
    Thesis summary

  4. تأثير ژئوكالچر شيعه بر نظم منطقه اي: مطالعه موردي راه پيمايي اربعين
    سيده كوثر جعفري منش 2022
    ژئوكالچر يا ژئوپليتيك فرهنگي فرايند پيچيده اي از تعاملات قدرت، فرهنگ و محيط جغرافيايي است كه طي آن فرهنگ ها همچون ساير پديده هاي نظام اجتماعي همواره در حال شكل گيري، تكامل، آميزش، و جابجايي در جريان زمان و در بستر محيط جغرافيايي كره زمين هستند. به عبارت ديگر ژئوكالچر تركيبي از فرايندهاي مكاني- فضايي قدرت فرهنگي ميان بازيگران متنوع و بي شماري است كه در لايه هاي مختلف اجتماعي و در عرصه محيط يكپارچه اكولوژي اجتماعي، سياسي و فرهنگي بشر به نقش آفريني پرداخته و در تعامل دائمي با يكديگر بسر مي برند و بر اثر همين تعامل مداوم است كه در هر زمان چشم انداز فرهنگي ويژه اي در جهان خلق مي شود. از اين رو ساختار ژئوكالچر جهاني بيانگر موزائيكي از نواحي فرهنگي كوچك و بزرگي است كه محصول تعامل هاي مكاني- فضايي قدرت (هاي) فرهنگي هستند كه در طول و به موازات يكديگر حركت مي-كنند (حيدري، 1384: 95-94). در ادبيات جغرافياي سياسي، ژئوكالچر آن جايي شروع مي شود كه ژئوكالچر آن را منطقه غيرقابل بررسي قلمداد مي كند. در سياست بين الملل نيز، بررسي نقش و تأثير عنصر فرهنگ كمتر مورد توجه قرار گرفته است. اهميت دادن به فرهنگ، زبان، جنسيت، قوميت و مذهب كمتر به اندازه عنصر «قدرت» و «جغرافيا» مورد توجه قرار گرفته است. ورود فرهنگ به ادبيات روابط بين الملل با آثار پيتر جي. كتزنشتاين و اثر معروف فرهنگ امنيت ملي برجستگي يافته است. علاوه بر اين جفري تي. چكل، ريچارد ند ليبو، (تا حدودي و البته با نگاه سيستمي) الكساندر ونت، از جمله مهمترين متفكران روابط بين الملل بوده اند كه بر نقش عناصر ذهني، انگاره اي، هنجاري و رفتاري در شكل گيري مناسبات و قواعد بين المللي توجه داشته اند. براي نمونه والرشتيان بر آن است كه كشمكش هاي بين المللي ديگر صرفاً ابعاد نظامي ندارند بلكه، واجد ابعاد فرهنگي و معنوي نيز هستند. والرشتاين «ژئوكالچر را زير بناي ژئوپليتيك» قلمداد مي كند و در كتاب خود از «هويت هاي ملي و جهاني»، «فرهنگ، رزمگاه ايدئولوژيك نظام نوين جهاني»، و ... صحبت مي كند (Wallerstein, 1992) در اين ادبيات ﻫﻤﺎن طﻮر ﻛﻪ ﻋﻮاﻣﻞ ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ در ﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎي ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻧﻘﺶ داﺷﺘﻪ و ﻣﻔﻬﻮم ﻗﺪرت را ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻗﺮار ﻣﻲدﻫﻨﺪ، ﺑﻪ ﻫﻤﺎن ﺗﺮﺗﻴﺐ ﻣﻘﻮﻟﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ را ﻧﻴﺰ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﭘﺪﻳﺪه اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﺘﺄﺛﺮ ﺳﺎﺧﺘﻪ و از آن ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ (حيدري، 1384: 94). امروزه با اهميت دادن به م
    Thesis summary

  5. تاثير جامعه مدني در ملي شدن در ايران
    الهام قادري بابايي 2022
    چكيده: هدف از اين پژوهش بررسي تأثير جامعه مدني در ملي شدن صنعت نفت مي باشد. در اين پژوهش با انجام روش توصيفي، تحليلي و تاريخي به واكاوي نقش جامعه مدني (روحانيون، بازاريان، پيشه وران، احزاب، تشكلات سياسي و مطبوعات) در ملي شدن نفت پرداخته ايم كه در سال هاي 1332 تا 1320 مورد بررسي قرار گرفت در دوران مزبور (1332تا 1320) پيرو نظريه ي دولت ضعيف و جامعه ي مدني قوي ميگدال، محمد رضا شاه سعي كرد با در پيش گرفتن استراتژي بقا، سياست بقا و كنترل اجتماعي در جهت تضعيف جامعه مدني گام بردارد. جامعه مدني در نتيجه ي اقداماتي از جمله ترورهاي سياسي فداييان، سوقصد به شاه، برگزاري تظاهرات و... قوي بود. مصدق در مقابل زياده خواهي قدرت هاي غربي «سياست موازنه منفي» را تصويب كرد و به عنوان رهبر ملي جنبش شعار «استقلال» و «آزادي» را وجهه ي همت خود قرار داد و در كنار ديگر اعضاي جامعه مدني نقش مهمي در سير جريانات منتهي به ملي شدن نفت داشت. روحانيون به رهبري آيت الله كاشاني موتور محرك جنبش مزبور بودند. چرا كه مردم را از جمود فكري و بي خبري سياسي بيرون آوردند. گروه ديگر بازاريان بودند كه علاوه بر حمايت مالي از جنبش در راستاي پيروي از بيانيه هاي روحانيون در موقعيت هاي گوناگون به بستن مغازه هاي خود پرداختند. ديگر نيروي موثر در جنبش مزبور احزاب بودند كه در اعتراضات سراسري حضور پر رنگي داشتند. احزاب هريك داراي يك يا چند روزنامه بودند. مطبوعات از ديگر عناصر مهم در سير جنبش مزبور بودند. بطوريكه در اعتصاباتي كه برعليه تقلب در انتخابات مجلس شانزدهم برگزار شد بخش بزرگي از اعتصاب كنندگان روزنامه نگاران بودند. لذا جنبش ملي كردن صنعت نفت جنبشي مردمي بوده است كه همه گروه ها از ناسيوناليست، ليبرال، اسلام گرا و كمونيست در آن حضور داشتند.
    Thesis summary

  6. تأثير سركوب اجتماعي بر تغيير الگوي ارزشي گروه هاي اسلامي (مطالعه موردي انگلستان)
    فاطمه فولادوند 2021
    چكيده: با توجه به اينكه يكي از جنبه هاي مهم زندگي هر فرد، برخورداري وي از حقوق شهروندي مي باشد و براي اينكه فرد بتواند در جامعه زندگي كند و دوام بياورد نياز دارد كه از حقوق شهروندي برخوردار باشد و براي اينكه فرد بتواند رشد كند و به مدارج بالا برسد نياز دارد كه از حقوق شهروندي مساوي با ديگران برخوردار باشد، مسأله اين جا است كه با توجه به اينكه تعداد قابل توجهي مسلمان اروپايي در كشور اصلي اتحاديه اروپا يعني انگلستان زندگي مي كنند، كنترل و نظارت اجتماعي بر روي مسلمانان در انگلستان چه تأثيري بر روي ادغام و پيوند اجتماعي آن ها در جامعه انگليس داشته است؟ الگوهاي كنترل و نظارت اجتماعي بر روي مسلمانان در انگلستان چه بوده است؟ چه عواملي سبب دوري نظام سياسي و اجتماعي از الگوي چندفرهنگ گرايي در انگلستان شده است؟ علل راديكاليزه شدن جامعه مسلمانان و عدم تركيب آنان در جامعه انگليس در دو دهه اخير چه بوده است؟ فرضيه هاي تحقيق بر اينست كه كنترل و نظارت اجتماعي در نظام سياسي و اجتماعي انگلستان سبب ايجاد الگوي ادغام اجباري اجتماعي و تغيير الگوي ارزشي انگليسي به الگوي ارزشي راديكال اسلامي توسط گروه هاي اسلامي شده است. انگلستان براي جذب اقليت هاي مسلمان در جامعه انگليس از الگوي تشديد نظارت و كنترل اجتماعي استفاده كرده است. حساسيت ويژه دولت انگليس نسبت به فرهنگ و باورهاي اقليت مسلمان سبب شده است كه بيشتر در پي ادغام مهاجرين در فرهنگ كشور ميزبان باشد تا پذيرش يك الگوي "يك جامعه چند فرهنگ. عدم مدارا و تساهل دولت انگلستان با اقليت مسلمان واكنش واگرايانه آنان را به دنبال داشته است. نتايج بررسي ها حاكي از اين است كه مسلماناني كه اسلام را با هويتشان گره زده اند ساختارهاي سياسي و اجتماعي اروپا باعث كاهش برخورداري آن ها از حقوق شهروندي شده است ولي در مورد مسلمانان سكولار و غير هويتي تبعيضي عليه آنان روا نمي گردد. نتايج پژوهش نشان داد كه بر اساس آن تبعيضات عليه مسلماناني روا مي شود كه اسلام را با هويتشان گره زده اند و پيش از اينكه مليتشان برايشان اهميت داشته باشد مذهبشان هويت بخش آن ها است در حالي كه مسلماناني كه نشان دهنده نوعي اسلام اروپايي هستند همانند ساير شهروندان اروپايي به زندگي خود ادامه مي دهند
    Thesis summary

  7. بازگشت افراط گرايان و امنيتي سازي اسلام در اروپا: مطالعه موردي حوزه نورديك
    فاطمه زارعي 2021
    مهاجرت در ادوار مختلف باعث ايجاد مسئوليت هايي براي كشورهاي مختلف شده است كه در برخي مواقع اين مسئوليت ها خسارات جبران ناپذيري را براي دول مختلف پديد آورده اند. امروزه روند فعاليت گروه هاي تروريستي و كشتارهايي كه آشكارا باعث نقض حقوق بشر و انسانيت شده، دليلي براي مهاجرت به مناطقي شده كه امكانات قابل توجهي را براي شهروندان خود تامين كرده اند. نمونه اين كشورها دول اروپايي و كشورهاي حوزه نورديك در اين زمينه هستند. به عبارتي كشورهاي حوزه نورديك با توجه به توسعه اقتصادي كه در ادوار مختلف كسب نموده اند به موفق ترين كشورهاي جهان و اتحاديه اروپا تبديل شده و اين مهم باعث جذب مهاجران به اين منطقه شده است. از آن جايي كه بيشتر مهاجران از كشورهاي اسلامي به خاطر فعاليت گروه هاي تروريستي هستند، باعث مشكلاتي از قبيل چند فرهنگي و ايجاد اهرمي به منظور نفوذ گروه هاي تروريستي در پوشش مهاجر به اين كشورها شده است و همچنين باعث ظهور گروه هاي راست افراطي و امنيتي شدن حضور مسلمانان مهاجر و ساكن در اين كشورها گرديده است و مسلمانان به ابژه اي امنيتي در كشورهاي مرجع به شمار آمدند و نخبگان سياسي و قانونگداران حكومتي به وضع قوانيني جديد جهت حل اين مشكل برآمدند.
    Thesis summary

  8. تاثير محروميت هاي اقتصادي بر سياسي شدن تسنن در بلوچستان (مطالعه موردي جندالله)
    ناصر گورابي 2021
    طي دو دهه اخير مسائل امنيتي بلوچستان و خشونت ها در اين منطقه، صبغه قومي -ديني به خود گرفته است. در اين تحقيق بر اساس چارچوب تحليلي تد رابرت گر، محقق سرشناس مسائل قومي و خشونت، تلاش شده است تا نشان داده شود كه بحران بلوچستان، چگونه از معضلي اقتصادي- اجتماعي به سمت بحراني ديني -قومي حركت كرده و موجب پديداري گروه هاي ريز و درشت مسلح در اين منطقه شده است. بر اين اساس و بر مبناي مقياسهاي تد رابرت گر كه با رويكردي روانشناسانه به موضوع پرداخته، سطوح قابل ملاحظه اي از محروميت اقتصادي و اجتماعي در منطقه مشاهده مي شود. لذا و بنا به ديدگاه رابرت گر، احساس تبعيض و محروميت موجب نارضايتي و شكايت شده و به دليل عدم دريافت پاسخ مناسب به بسيج و در نتيجه اعتراض، شورش علي الخصوص بنا به دلايلي بيشتر به خشونت طلبي اهل سنت تبديل شده است. در عين حال، فرصت هاي منطقه اي و بين المللي، نظير همسايگي با بلوچستان پاكستان و افغانستان و رقابت هاي منطقه اي عربستان سعودي با جمهوري اسلامي ايران نيز، به تقويت زمينه هاي شورش و خشونت كمك كرده است؛ امري كه در مطالعه موردي گروه جندالله و رهبر آن عبدالمالك ريگي و بيوگرافي او به خوبي نمايان است.
    Thesis summary

  9. بررسي مقايسه اي فلسفه جنگ در انديشه سياسي امام خميني (ره) و توماس هابز
    حميدرضا حاتمي 2021
    1چكيده جنگ پديده اي انساني و مفهوم و حقيقتي است كه زاده و برخاسته از قدرت و اراده بشري است اما آن نه ويژگي ژنتيكي بشر و نه نتيجه ويژه و مستقيم پرخاشگري، بلكه اجباري است كه پراكندگي سياسي افراد آن را تحميل كرده است لذا جنگ را از يك منظر تراژدي تاريخ دانسته اند، چراكه برخي از انديشمندان و فيلسوفان آن را ناشي و معلول طبع و طينت بشر مي دانند و در مقابل عده اي ديگر آن را حقيقتي اجتناب ناپذير در تاريخ تحول جوامع مي دانند، تا آنجائي كه از جنگ به عنوان ضرورت حركت در مسير تغييرات بنيادين اجتماعي قلمداد كرده اند. در پژوهش بررسي مقايسه اي فلسفه جنگ در انديشه سياسي امام خميني (ره) و توماس هابز كه در قالب پايان نامه كارشناسي ارشد ارائه مي شود، تلاش كرده ايم از هر دو منظر مقوله ي چيستي جنگ و عوامل دخيل در آغاز و توسعه آن را مورد مطالعه قرار دهيم؛ بنابراين آراي توماس هابز، فيلسوف واقع گراي انگليسي، و امام خميني (ره) انديشمند بزرگ جهان اسلام و رهبر انقلاب اسلامي ايران، در اين حوزه قابل توجه است و مورد عنايت قرارگرفته است تا به درك مبسوطي از ماهيت جنگ با استفاده از روش مقايسه اي به هدف پژوهشي خود نائل شويم. اين مفهوم (جنگ) در بررسي ما با بررسي پيشينه آن در حوزه هاي تمدني شرق و غرب، اديان ابراهيمي، حوزه انسان شناسي و سرشت بشر و فلسفه آغاز و به وجوه اشتراك و افتراق در نظرات توماس هابز و امام خميني (ره) ختم مي شود تا در پايان پاسخ سؤالات تحقيق و نتيجه گيري مبتني بر آن تبيين شود.
    Thesis summary

  10. نسبت سياست و بردگي در اسلام؛ مقايسۀ عصر نبوي با عصر خلافت (تا سقوط بغداد)
    احمد امين پور 2021
    بردگي، مسئله ي مهم ناشي از زندگي اجتماعي و مدني انسان ها از بدو تمدن بشري بوده است. سياست و حكومت با تحت الشعاع قرار دادن ديگر عناصر تمدن، بيشترين سهم را در گسترش پديده ي برده داري داشته است. با توجه به رويارويي اسلام از بدو ظهور با اين پديده، رويكردهاي حاكميت اسلامي از عصر نبوي و همچنين دستگاه هاي خلافت اموي و عباسي، در مسئلۀ بردگي مؤثر واقع شده است. اين پژوهش با روش توصيفي مبتني بر اسناد كتابخانه اي و با مبناي تحليل، نخست موضع منابع(نصوص) قرآني را به عنوان پاي بست احكام اسلامي، و سپس نسبت سياست هاي زمامداري اسلامي، طي عصر نبوي و دوره هاي سه گانۀ خلافت راشدين، اموي و عباسي را با مسئلۀ بردگي و استرقاق، بويژه استرقاق سياسي بررسي مي كند. موضع قرآن بر خشكاندن مصادر بردگي، از جمله مصدر سياسي آن استوار است و راجع به بردگان موجود، برنامۀ "تحرير" يا رها سازي را در نظر گرفته است. به دليل عدم امكان اجراي آني برنامۀ تحرير، يك روند تدريجي و زمان بر در نظر گرفته شده كه در دستور قرآني "مكاتبه" جلوه گر مي-شود و تا زمان آزادي بردگان، مسلمانان به رعايت حقوق آنها و رفق و مدارا با آنها ملزم شده اند. در عصر نبوي با وجود موانع، اين روند عملاً آغاز گشت. تداوم آن در دورۀ سه گانه ي خلافت، به ويژه دوره ي اموي و عباسي، در پي شرايط جديد سياسي و فتوحات فرا عربي، محقق نشد و مصالح سياسي ، مشخصاً در بعد استرقاق سياسي بر رهنمودهاي نصوص شريعت رجحان داده شد كه تصعيد معضل بردگي را سبب گرديد
    Thesis summary

  11. انديشه ترقي درآراء سيدجمال الدين اسدآبادي
    سعيد رحمتي 2020
    هدف از اين پژوهش بررسي و تحليل مفهوم ترقي و جامعه مترقي در انديشه سيد جمال الدين اسدآبادي هست اين پژوهش به صورت روش توصيفي و تحليلي انجام شده است و در آن به واكاوي ديدگاه ها و نقطه نظرات سيد جمال الدين اسدآبادي در باب يك جامعه مترقي و پيشرفته پرداخته ايم در ابتداي كار وضعيت و اوضاع زبان سيد جمالدين را از خود سياسي اجتماعي و اقتصادي و نظامي در ايران توضيح داده ايم آن را در مقابل جهان غرب مقايسه كرده ايم سيد جمال معتقد بود آنچه كه غرب به آن دست يافته است و باعث نجات ملت هاي اروپايي از جلب و توجه شده است ترقي است ايشان براي نجات از وضعيت بحراني جوامع شرقي و بالاخص كشورهاي مسلمان راه نجات را در ترقي و ترقي خواهي ذكر مي كند اما آن چه كه مهمتر از هر امر ديگري در نزد سيد اهميت داشته بروز زمينه هاي ترقي خواهي در جامعه و مقابله با عوامل تضعيف كننده با آن بود. سيد جمال درمان دردهاي آن روز را در بيداري ملت ها و خواست آنان رهايي از اعقب ماندگي و نابساماني آن برهه از تاريخ نام مي برد. در ادامه آماده سازي جامعه و اذهان مردم براي پذيرش و رسيدن به جامعه ترقي يافته از اهداف سيد است. به همين علت تمامي تحركات سيد در مسافرت هايشان از قبيل و انتشار روزنامه تشكيل اجتماعات اسلامي همگي در راستاي رسيدن به اين مهم بود مسائلي كه امروز بيش از يك قرن از شهادت سيد جمال مي گذرد همچنان شاهد آن موارد هستيم.
    Thesis summary

  12. نقش مردم در حكومت مطلوب رشيدرضا و نسبت آن با ليبرال دموكراسي
    فريبا مرادي گروسي 2019
    چكيده: هدف تحقيق بررسي نقش مردم در حكومت مطلوب رشيد رضا و نسبت آن با ليبرال دموكراسي مي‏باشد.اين پژوهش به روش توصيفي تحليلي انجام شد و در آن مقايسه‏اي بين حكومت مطلوب رشيدرضا و نقش مردم در آن با حكومت ليبرال دموكراسي انجام شد تا تفاوت‏ها و شباهت‏هاي آن دو مشخص شود.اگرچه ديدگاه رشيدرضا با ليبرال دموكراسي در اموري همچون: انتخابات، آزادي سياسي و عدالت اجتماعي و قانون‏گرايي مشترك‏ است؛ اما تفاوت‏هاي اساسي نيز با هم دارند.ركن اساسي انديشه رشيدرضا شوراگرايي و كليد واژه آن اهل حل و عقد است.وي بر آن بود كه خلافت از اصل خود فاصله گرفته و ديگر شباهتي با خلافت خلفاي راشدين ندارد و خلافت‏هاي بالفعل را ناشي از ضرورت و صرفاً براي دفع هرج و مرج مي‏داند.او كانون نظام اسلامي را از خلافت به قانون شريعت منتقل نموده و شريعت را منبع تمامي قوانين مي‏داند.به باور رشيدرضا در رأس حكومت بايد يك مجتهد قرار داشته باشد كه از اهل حل و عقد براي كارهاي حكومتي كمك بگيرد.كار قانونگذاري را نيز بايد شورا بر اساس اجتهاد انجام دهد.رشيدرضا اهل شورا را تنها منبع مشروعيت خليفه و ديگر تصميمات سياسي مي‏داند و مصداق شورا را همان اهل حل و عقد در انديشه سنتي تعريف مي‏كند.به نظر رشيدرضا قدرت از اهل شورا به حاكمان و مردم جريان پيدا مي‏كند.وي اصطلاح اهل حل و عقد را تقريباً در مفهوم جامعه مدني امروزي به كار مي‏برد كه كاركرد دوگانه دارد: تعيين حاكمان و نظارت بر دولت، توجيه و تشويق مردم به اطاعت از دولت.رشيدرضا نظريه حكومت اسلامي را مطرح مي‏كند كه در آن حاكميت مردم و وضع قوانين از سوي مردم مورد تأكيد قرار گرفته، و اگر اصل شورا و حق طغيان به رسميت شناخته شود، حاكميت، مردمي و دموكراسي است.از نظر او شريعت بايد مبناي قانونگذاري شود و اصول كلي توسط قانون اساسي ملهم از قرآن و سنت و تجربه خلفاي راشدين تنظيم شوند.مشروعيت سلطه سياسي نيز منوط به رضايت مردم است، زيرا اهل حل و عقد منتخب مردم هستند و منتخب ملت هم حاكم را تعيين مي‏كند.در حالي كه در نظام ليبرال دموكراسي انسان محور همه چيز است و مشروعيت حكومت از نظر ليبرال دموكراسي از جانب مردم است.قانون در ديدگاه رشيدرضا از طرف خدا تشريع شده؛ اما در ليبرال دموكراسي قانون يعني صرفاً خواست مردم.در ديدگاه رشيدرضا، ارزش‏ها به حق حاكم است، در ليبرال دموكراسي نسبي‏گرايي مطلق.با مقايسه اي
    Thesis summary

  13. بررسي ادبيات باستان گرايي در ايران پس از جنگ
    سيدعباس موسوي 2019
    اين تحقيق نشان مي دهد چگونه برخي از مضامين و ادبيات بر روند باستان گرايي تاثير گذاشته اند. گرايش به باستان-گرايي با توجه به چاپ و نشر كتب فراوان در اين زمينه كه اين كتاب ها يادآور گذشته پرشكوه و عظمت ايران است از همه اقشار جامعه طرفداراني پيدا كرده كه به همين دليل در اين تحقيق به بررسي همين منابع پرداخته ايم تا بتوانيم روند باستان-گرايي را بررسي كنيم و اين كه اين مولف ها با چه ادبياتي و با چه شدت معنايي به بيان روايت ها و ارائه نقل قول هايي كه از گذشته وجود دارد پرداخته اند. با بررسي اين منابع ادبياتي را كه داراي بار معنايي بيشتري بودند و فركانس مثبتي از كلمه بيان مي كردند را كشف كرديم كه عباتند از: صلح، آزادي، عدالت، شادي، احترام، مردم داري، يكتاپرستي، جوانمردي، جنگاوري، رهبري، حقوق بشر و شجاعت. مولف هاي اين منابع با انتشار اين آثار براي رسيدن به اين ادعا مبني بر اينكه باستان گرايي به نوعي محصول سرخوردگي از وضع موجود است و به دنبال كم و كاستي هايي است كه در زندگي روزمره پديدار مي شود. البته لازم به ذكر است علاوه بر سرخوردگي، عواطف ناسيوناليستي و احساس يك غم شيرين نسبت به گذشته اي كه شكوه ويژگي اصلي آن بوده است ( نوستالژي) براي گرايش به اين پديده دليل كافي است و نتيجه اين قرائت نوستالژيك از تاريخ ايران باستان راه را بر خوانش انتقادي تاريخ بست به طوري كه امروزه جامعه بر نوعي هيجان جمعي سوار شده است و اين هيجان راه را براي رسانه ها مسدود كرده است تا بتواند در مورد حواشي و اصالت تاريخ و مدعيات مربوط به كوروش كبير اظهارنظر كند. از سويي ديگر اين نگاه نوستالژيك به عصر كوروش و داريوش متضمن اين ايده دروني است كه ايران يك گذشته دل انگيز و افتخارآميز داشته است كه امروزه از دست رفته است و بايد افسوس آن را خورد به تعبير ديگر در اين نوع نگاه به تاريخ نوعي سوگواري، افسوس و حسرت وجود دارد و مدعي اين است كه ما بايد افسوس گذشته را بخوريم و به آن دوران باز گرديم.
    Thesis summary

  14. بررسي تحول معنايي مفهوم مصلحت در انديشه سياسي معاصر شيعه.
    ترلان سوگلي زاده 2019
    يكي از دغدغه هاي اساسي فلاسفه و انديشه مندان و انديشه ورزان حوزه هاي مختلف علوم انساني و علوم اجتماعي، مسئله تفسيرپذيري مفاهيم بوده است. بخشي از اين تفسيرپذيري، ريشه در ذات مفاهيم در علوم اجتماعي و انساني دارد. مساله تفسيرپذير بودن اين مفاهيم و مناقشه برانگيز بودن آن از اين حيث اهميت دارد كه غالب شدن هر نوع تفسيري از اين مفاهيم، مسير حركت كلي جامعه را به سمت و سوي خاص خود جهت داده، هدايت مي كند. به ديگر سخن، تعاريف متفاوت از هركدام از اين مفاهيم مي تواند جامعه را به اشكال متفاوتي سامان دهي نمايد و مسير و حركت جدي يك نظام سياسي را تحت تاثير خود قرار دهد. بر اين اساس و از آنجايي كه مفاهيمِ انتزاعي، مصداق و ما به ازاي بيروني مشخصي ندارند، همواره محلي براي مناقشه و در معرض جدال فكري هستند. در چنين شرايطي، نوع تفسير از برخي از مفاهيم تعيين كننده و كليدي فقه سياسي راه را براي صورت-بندي برخي تحولات و دگرديسي ها در اين مفاهيم تاثيرگذار هموار و مهيا مي سازد. در اين ميان، مفاهيمي از قبيل «مصلحت»، كه در چارچوب گفتمان فقه سياسي شيعه معمولا بيش از ساير مفاهيم موضوع مناقشه و منازعه بوده اند و عمدتا در منطقه فراغ(مالانص فيه) مي گنجند، پيش و بيش از مفاهيم مشابه خود در انديشه سياسي شيعه در معرض تفسير و البته تحول در معنايايي و مصداق سازي قرار مي گيرند. مناقشه جدي و بغرنج بر سر مفاهيمي اينچنيني زماني مي نمايد كه در چارچوب الگوها و گفتمان هاي سياسي و فكري گوناگون، مابه ازاهاي متفاوت و گاه متضادي پيدا مي كند و البته در اين اثناء، مكانيسم و كاركرد اجتهاد پويا و فعال بر امكان مندي تحول و دگرديسي در مفهوم و قاعده مصلحت مي افزايد. در اين راستا عمده ترين تحول در معناسازي و كاركرد مصلحت اين است كه اين قاعده به مثابه شيوه اي مهم و تعيين كننده در تعيين تكليف استخراج احكام(خصوصا احكام حكومتي- سياسي) در مواقع تزاحم احكام و ... در نظر گرفته شده است. بدين سان به نظر مي رسد «مصلحت» در تحول و دگرديسي معنايي خود به سمتي رفته است كه به عنوان يكي از منابع اصلي تعيين كننده فقه حكومتي خصوصا در انديشۀ سياسي امام خميني(ره) و خصوصا رخ نموده است. در واقع به نظر مي رسد مهم ترين و تاثيرگذارين تحول و تطوري كه انديشه سياسي شيعي در مفهوم و قاعده مصلحت ايجاد كرد اين موضوع بوده است كه پيوندي وثيق ميان مصلحت و عقلان
    Thesis summary

  15. بررسي بينامتني مفاهيم سياسي در انديشة حكيم هيدجي
    عارف ياريقلي 2018
    چكيده: حكيم هيدجي از دانشمندان دوره قاجار، متولد شهر هيدج استان زنجان است. او در رشته هاي فقه، اصول، رياضي، فلسفه، حديث، كلام و ... تحصيل كرد. در طول زندگي شاهد وقايع سياسي- اجتماعيِ تحريم تنباكو، قتل ناصرالدين شاه، مشروطه، حمله روسيه به ايران، قحطي و ... بود. بيشتر به تدريس اشتغال داشته، ولي تحصيل علوم ديني، مشاهده وضعيت مردم روزگار، منش سياسي حكومت وقت و وقايع مذكور، تأثير گذاشته و او را مجبور به اظهارنظر در خصوص مسائل و موضوعات متعدد سياسي نمود. در اين پژوهش در پي پاسخ به اين سؤالات بوديم كه هيدجي به چه مفهوم هاي سياسي در آثار خود پرداخته و چه منابع و متوني در ارائه نظرات و مفاهيم او اثر داشته اند؟ كه با روش بينامتنيت مشخص شد وقايع دوران زندگي زمينه هايي را ايجاد كرد تا وي بر اساس اندوخته هاي علمي- تجربي به اظهارنظر در مورد آن ها بپردازد. او در آثارش ضمن استفاده از روش كلامي و عقلي، تحت تأثير ميراث علمي قبل از خود بوده و بن ماية انديشه او را آموزه ها و نصوص اسلامي اعم از قرآن و روايات تشكيل مي دهد. باوجوداينكه او اثر و انديشه سياسي منسجمي ارائه نداده، اما با جمع و بررسي نظرات او پيرامون موضوعات و مفاهيم مختلف سياسي، منظومه اي از نظريات وي احصا گرديد. او قدرت را ابتدا از آن خدا دانسته كه به پيامبر واگذارشده است. پيامبر وظيفه هدايت، ارشاد و خدمت به مردم را داشته و همين وظيفه با انتصاب امام بعد از آخرين پيامبر، متوجه امامان بوده است. بعد از امام نيز، نائبان و اوليا، داراي وظيفه اداره امور جامعه بوده و در نبود عالم جامع الشرايط «نفس كم آزار» بايد عدل را اجرا و از ظلم جلوگيري كند و الا قدرت به دست پادشاهان فاسد مي افتد.
    Thesis summary

  16. مقايسه مواجهه علامه ناييني و شيخ فضل الله نوري با انديشه مشروطيت
    محمود عبايي 2017
    چكيده: هدف از اين پژوهش تحليل تفاوت ديدگاه ميان علامه نائيني و شيخ فضل الله نوري در قبال مشروطيت است. لذا تلاش بر اين است به اين پرسش ها كه با توجه به اينكه نائيني و شيخ فضل الله دوعالم طراز اول شيعه بوده اند چرا در مواجهه با انديشه مشروطيت نگرش هاي متفاوتي ارائه داده اند ، دلايل طرفداري نائيني از مشروطه چه بود؟و چرا شيخ فضل الله مشروطه را منافي با اسلام مي دانست و با آن مخالفت مي نمود؟ پاسخ داده شود. بر اساس فرضيه هاي تحقيق تفاوت در فهم از كامل بودن اسلام، جواز اقتباس و تأثير شرايط فكري در فهم از دين باعث مواجهه متفاوت اين دوعالم بزرگ شيعه با انديشه مشروطيت گرديد.پژوهش حاضر به روش كتابخانه اي و اسنادي انجام يافته است. نتايج به دست آمده از اين پژوهش بيانگر اين است كه ميرزاي نائيني و شيخ فضل الله نوري هر دو فقيه اصولي بودند كه از مكتب شيخ انصاري پيروي مي كردند و از حيث انديشه سياسي و فقه سياسي هيچ اختلافي نداشتند و بر اساس مباني فقهي مشترك اما از دو منظر متفاوت و با لحاظ كردن بخشي از شرايط و ضروريات جامعه عصر خود به مشروطيت نگريسته و درنتيجه قضاوت هاي متفاوتي در باب نظام مشروطه ارائه كردند. رويكرد سياسي هر دو فقيه مقابله با رژيم استبدادي و رهايي از سلطه بيگانه بود اما در مفاهيم آزادي، برابري و مساوات، قانون گذاري و دموكراسي در دو مسير متفاوت حركت مي كردند. نائيني، به دليل حضور و ساكن بودنش در عراق تحت سيطره خلافت عثماني، با تحولات و شرايط جامعه جهاني بيشتر در ارتباط بوده و بر تغيير شرايط اجتماعي شكل گرفته در جوامع ديگر آگاهي داشت بنابراين، از ذهنيت مناسب و مساعدتري براي هضم مشروطه خواهي ايران برخوردار بوده است و شيخ فضل الله نوري نيز شاهد بحران حاكم بوده و آن را به خوبي تشخيص داد، اما به دليل فقدان بينش و تجربه فرا ايراني نتوانست به تحليل مناسب برسد و درنتيجه راه حل پراكنده و نامنسجمي ارائه نمود كه ناخواسته به بيشتر شدن بحران كمك كرد.ايشان با توجه به علم و تجربه بهترين راه حل ممكن را ازنظر خود ارائه كرد به طوري كه تصور مي كرد اگر در مقابل مشروطه خواهان قرار نگيرد اسلام و مملكت اسلامي به آفت زيان باري دچار مي شد. شيخ به خاطر هراس از به خطر افتادن اسلام، از پادشاه عادل حمايت كرده و نيتي خيرخواهانه داشته است.
    Thesis summary

  17. بررسي رابطه حكومت اسلامي و تمدن اسلامي در انديشه سياسي امام خميني ( ره)
    آذر غلامي 2017
  18. بررسي موضع شيعه در مقابل جريانات تكفيري
    حديث ماله مير 2016
    چكيده: جهان اسلام متأسفانه امروزه بيش از هر زمان ديگر دست خوش بحران هايي است. از مهمترين مسائلي كه دنياي امروز را در گير خود ساخته است و خطرات و مشكلات بسياري، نه تنها براي اسلام و كشور هاي اسلامي بلكه براي تمامي كشورهاي جهان به بار آورده است، خطر وجود گروههاي تكفيري است . از ويژگيهاي پديده ي تكفير دست زدن به كشتار بي رحمانه چه در بين شيعه و چه در بين سني، وارونه نشان دادن چهره ي اسلام، ايجاد تفرقه و پراكندگي ميان مسلمانان، شيعه كشي، كشتار بي رحمانه زنان و كودكان از ديگر خصوصيات اين گروهها مي باشد. يكي از مهمترين شاخصه هاي اين جريانات دشمني سرسختانه با شيعيان و تكفير آنان است. اما دراين ميان ما مي بينيم شيعيان با وجود اينكه انديشه ي شهادت طلبانه يكي از ارزشها و اصول و مباني آنان است، اما در مقابل توهين ها وكشتار هاي وحشيانه اين گروه ها تساهل و مدارا را در پيش گرفته اند و با توجه به مباني فقهي و كلامي شيعه با اين گروه مدارا كرده و مقابله به مثل نمي كنند. در واقع سؤال اصلي پژوهش اين است كه علت تساهل شيعه در برابر جريانات تكفيري چه مي باشد؟ ما در اين پژوهش دلايل تساهل شيعيان را د رمقابل جريانات تكفيري بررسي مي كنيم و به توضيح مباني فقهي و كلامي شيعه در باب تساهل و مدارا مي پردازيم تا بتوانيم به راهكار شيعه در تقابل با اين گروههاي تكفيري برسيم.
    Thesis summary

  19. نسبت تبادل فرهنگي با معرفت شناسي فارابي
    مهري سياوشي 2016
    اهتمام فارابي در نظام معرفتي خويش، انسجامي يكپارچه، بين مسائل بوده است. در اين نظام، موجودات در سير نزولي شان داراي تسلسل هرمي استوار و رابطه علي قاطعي هستند. بر اين اساس،ويژگي هاي اصلي نظام معرفتي وي، قانون مندي، غايت گرايي،كل گرايي، سلسله مراتبي و كثرت گرايي مي باشد. در اين نظام، زبان عنصري برجسته، كه زمينه ساز تحول و رشد جوامع و عاملي مهم در تبادل فرهنگي است، مطرح مي شود. به واقع، توجه وي به عنصر تبادل فرهنگي، نتيجه يك سري مشكلات فكري و زباني آن دوران بوده است. لازم به ذكر است وي از دو واژه «فرهنگ و جامعه » استفاده نكرده و معادل اين كلمات بر اساس شواهد قرآني و زبان عربي و آثار فلسفي بر جا مانده از وي، « ملت و امت » مي باشد. از نظر وي، امت يا جامعه عبارت است از هر جامعه بشري كه بر طبق فطرت و قرايح ذاتي خويش براي نظام زندگي و همزيستي خود، رسوم و آداب و قوانين و آيين هاي ويژه، متناسب خلقت و سرشت و رشد انديشه خويش ساخته و پرداخته باشد. در نگاه معلم ثاني، ملت يا فرهنگ نيز عبارت است از مجموعه قوانين و قواعد نظري و عملي با زيربناهاي فلسفي براي تعليم و تاديب عمومي و سوق دادن آنان به سوييك زندگي سعادت بخش در پرتو تعليم آنها به عموم افراد يك ملت(فارابي،87:2006). با توجه به مطالب مطرح شده، سوال اصلي اين پژوهش آن است كه، چه نسبتي ميان تبادل فرهنگي با معرفت شناسي فارابي وجود دارد؟ ديدگاه وي، نخست به مقوله تبادل فرهنگي به صورت سلسله مراتبي است يعني ابتدا وي درباره شكل گيري جوامع و سپس به مقوله زبان ( فكر و الفاظ ) به عنوان علل رشد و تحول آنها، سپس به شكل گيري فرهنگ و در نهايت به تبادلات فرهنگي ميان آنها پرداخته است. دوم وي ( معلم ثاني ) براي اين امر فقط از يك روش شناختي استفاده نكرده است. سوم اينكه، ديدگاه معرفتي فارابي غايت گراست و هدف و غايت تبادلات فرهنگي، در شكل درست آن رسيدن به سعادت است. چهارم در باب مقوله تبادل فرهنگي، ديدگاه معلم ثاني كل گرا بوده و كمتر وارد جزئيات و تفاوت فرهنگيشده است و در اين زمينه وي بيشتر به دنبال اشتراكات و نقاط مثبت فرهنگ ها در تبادلات ميان آنها بوده است. پنجم در نظام معرفتي فارابي، حقيقت را واحد مي داند در نتيجه، جوامع با هر زبان و گونه اي كه باشند و راه هاي شناخت آنها هر چقدر هم متفاوت باشد ولي از آنجايي كه حقيقت يكي است در نتيجه امكان تبادل ف
    Thesis summary

  20. بررسي تطبيقي مفهوم عدالت در انديشه سياسي ابن سينا و امام خميني (ره)
    نرگس شمس الديني لري 2015
    چكيده: هدف از اين پژوهش بررسي تطبيقي مفهوم عدالت درانديشه سياسي ابن سينا وامام خميني(ره) است.لذا سعي درپاسخ دادن به سؤالاتي چون وجوه اشتراك ياافتراق مفهوم عدالت در انديشه سياسي ابن سينا وامام خميني (ره)چيست؟دلايل اختلاف واشتراك مفهوم عدالت درانديشه سياسي ابن سيناوامام خميني(ره) چيست؟مي باشد. براساس فرضيه هاي تحقيق،ابن سينا وامام خميني درموردمفهوم عدالت علي رغم افتراقات اندك داراي اصول ومباني مشتركي در مفاهيم مي باشند.پژوهش حاضربه روش كتابخانه اي واسنادي انجام يافته است.نتايج حاصله از اين پژوهش بيانگر اين است كه ابن سينا وامام خميني به دليل اينكه نظريات هردوانديشمند برگرفته از اسلام وقرآن مي باشد وداشتنن نظام فكري مشترك ومتعلق بودن هردو انديشمند به جهان اسلام علي رغم افتراق اندك درمورد مفهوم عدالت،اشتراكات زيادي دارند.زيرا هردومتفكربه پيروي از ارسطو عدالت فردي را حدوسط فضايل عفت، حكمت، شجاعت مي دانند.وعدالت اجتماعي رابه معني برابري تمام انسانهادربرابر قانون ورعايت حقوق همه افراد وتوجه به شايستگي هاي افراد ونفي ظلم وتبعيض هاي ناروا درجامعه مي دانند.وهردومتفكردرمورد نصب حكومت اختلاف نظردارند، زيرا ابن سينا درموردنصب حكومت به انتخاب توسط مردم اعتقاد ندارد زيرا از آنجايي كه منشأ عدالت الهي و وحياني است پس نصب حكومت توسط مردم نمي تواند قابل قبول باشد اما ديدگاه امام خميني اين است كه نصب حكومت الهي است اما مقبوليت آن توسط مردم است .
    Thesis summary

  21. بررسي امكان موانع وراهكارهاي تحقق علم سياست اسلامي
    محمدناظم عباس پورنادي 2015
    چكيده: يكي از مباحثي كه در چند سال اخير در فضاهاي علمي مطرح بوده و مي باشد، بحث اسلامي كردن علوم و تحول در آن ها است. بر اين اساس علوم حاضر مي بايست مورد بازنگري قرار گرفته و علم اسلامي جايگزين آن شود. در اين ميان جايگاه رشته علوم سياسي جايگاه ويژه اي است كه بايد مد نظر قرار بگيرد؛ اما ضرورت توليد علم سياست اسلامي يا بومي اين سوالات را نيز به همراه مي آورد كه آيا امكان تحقق چنين علمي وجود دارد؟ و آيا مباني و منابع لازم براي تحقق آن وجود دارد؟ يا موانع و راهكارهاي تحقق اين امر كدام اند؟ بنابر يافته هاي ما در اين پژوهش در جمع بندي نهايي مشخص شد كه علم سياست در ابتداي پيدايش سكولار نيست و اسلامي مي باشد، اما چون تقليد شده از سنت دانشگاهي غرب است و بر پايه هايي از انسان شناسي استوار گرديده است كه با عنوان اومانيسم شناخته مي شود و با تحولات به وجود آمده در غربِ بعد از رنسانس سازگار و با ساختارهاي جامعة ديني ما ناسازگار است، لذا در ادامه مسير تكامل خود، چون پيش فرض ها و اصول موضوعه فلسفه آن الحادي است، رنگ الحادي به خود مي گيرد؛ بنابراين اگر ما در مباني انسان شناسي و مباني فلسفي آن بازنگري كنيم و با عدول از مباني غربي و جايگزيني مباني اسلامي، مي توان علم سياست اسلامي را امكان پذير دانست. هم چنين با مقايسه چهار مورد از مباني و مفاهيم اساسي در علم سياست، يعني مباني انسان شناسي، فلسفه سياست، مبناي مشروعيت و رويكرد به مفهوم قدرت، در انديشه غربي و اسلامي، نشان داديم كه مباني اسلامي لازم براي جايگزيني با مباني غربي جهت تحقق علم سياست اسلامي وجود دارد. در نهايت فرضيه اصلي تقويت شد و ثابت شد كه اگر علم سياست از منابع معرفتي مورد قبول اسلام تغذيه كند، مي توان با برداشتن موانع آن، علم سياست اسلامي را تحقق بخشيد. البته موانع مختلفي بر سر راه تحقق اين امر وجود دارند كه مي بايست با راهكارهاي گفته شده برداشته شوند.
    Thesis summary

  22. رهيافت اخلاق و سياست در فلسفه سياسي مدرن با تاكيد بر انديشه ها و آراء سياسي رضا داوري اردكاني و السدير مك اينتاير
    سيدحسين جعفري 2015
  23. رهيافت اخلاق و سياست در فلسفه سياسي معاصر:با تاكيد بر آراء وانديشه هاي رضاداوري اردكاني والسيدر مك اينتاير
    سيدحسين جعفري 2015