Sobhanifakhr Ghasem

Assistant Professor

Update: 2024-05-16

Sobhanifakhr Ghasem

Faculty of Humanities / الهیات

Master Theses

  1. حكم تنبيه كودك در فقه اسلامي1402/10/10 4:53:42 ب.ظ
    حسن سبحاني
    خداوند متعال براي تربيت انسان جهت ميل به اهداف متعاليه اش شيوه هاي نابي دارد كه يكي از آن شيوه ها،تشويق و تنبيه در مقابل فضايل و رذايل اخلاقي است..از اصول مهم در تعليم و تربيت اسلامي نيز تشويق و تنبيه مي باشد و اين دو اصل به عنوان امري مسلم در تربيت اسلامي و در فرهنگ ديني و روانشناسي شناخته و پذيرفته شده است.. اين پژوهش از طريق بازشناسي آراي فقهاي اماميه و اهل سنت درباره تنبيه بدني كودك به بررسي مباني مشروعيت، شرايط و كيفيت تنبيه بدني پرداخته است. اگرچه در فقه اصل بر ممنوعيت زدن كودك است اما به طور كلي ممنوع نيست زيرا تعزير و تأديب مواردي هستند كه موجب شكستن ممنوعيت تنبيه بدني طفل شده است. هر چند بيشتر قريب به اتفاق فقها در تنبيه بدني كودك اين دو عنوان را تفكيك نكرده اند اما از آنجا كه در برخي موارد خاص به آن اشاره نموده اند از اين رو تفكيك اين دو عنوان ضروري به نظر مي رسد چه اينكه موارد، حكم، شرايط و بسياري از لوازم اين دو عنوان با هم متفاوت است و ثمرات عملي قابل توجهي در تفكيك اين دو عنوان وجود دارد. به عنوان نتيجه حاصل از تحقيق بايد گفت گرچه فقيهان دو مذهب در اصل جواز تنبيه بدني اتفاق نظر دارند ولي در جزئياتي مانند صاحبان حق تنبيه بدني كودك،اذن ولي در تنبيه توسط معلم،مادر و... اختلاف دارند.
  2. آسيب هاي زندان بر بدهكاران و راه حل ها ي فقهي آن
    حسن رضائي
    چكيده: موضوع نگارش حاضر، آسيب هاي ناشي از مجازات زندان بر بدهكاران مالي و معسرين با استناد به آيات قرآني و نظرات و آراي فقهاي مذاهب تشيّع و تسنّن مي باشد. صريح ترين آيه مربوط به اعسار، آيه 280 سوره بقره است كه از معسر به «ذوعسره» تعبير كرده است. قرآن در اين آيه به برخي احكام بدهكار از جمله مهلت دادن معسر و اِبراي دَين او اشاره كرده است؛ همچنين فقيهان با استناد به آيه مذكور و عموم آيات ديگر مباحث و احكام ديگري را در رابطه با بدهكار و حرمت زنداني كردن معسر مطرح كرده اند كه به آنها اشاره مي گردد.يكي از مسائل بسيار مهمي كه در نظام حقوقي ايران مطرح است، زندان و مجازات هاي وارده بر زنداني كردن بدهكاران است كه بالطبع ممكن است آسيب ها و خسارت هايي را براي شخص محبوس و بستگان او بر جاي گذارد و طلبكار هم نتواند به حقوق از دست رفته خود دست يابد. آشنايي با اين آسيب ها چه بسا بتواند از سويي در كاهش جمعيت زندانيان و علل آن مثمر ثمر باشد و از سوي ديگر نظام حقوقي-كيفري جامعه را نسبت به اتخاذ شيوه ها و راهكارهاي مفيد جهت بكارگيري مجازات هاي صحيح تشويق نمايد. بدين منظور، در گام نخست، آيات و رواياتي كه با زندان مرتبط است گردآوري شده و در دومين گام، در پي يافتن دلالت آيات و روايات و نظرات فقها در مورد زنداني كردن بدهكاران معسر و مدت زمان زندان و اهداف مجازات بحث مي-گردد. در ادامه به ناكارآمد بودن مجازات حبس در اصلاح و بازپروري زندانيان مالي ، راه حل هايي با استناد به قاعده فقهي نفي عسر و حرج براي تقليل اين نوع از مجازات ارائه مي شود كه يكي از آن را ه حل ها «جايگزين هاي مجازات» حبس است.
    Thesis summary

  3. تحليل مباني و احكام ارتباط با زنان غيرمسلمان در فقه اسلامي
    سعيد اسلامي باباحيدري
    چگونگي برقراري ارتباط بين مردان مسلمان و زنان غيرمسلمان و كميت و كيفيت آن در روابط اجتماعي يكي از ابهاماتي است كه پاسخگويي به آن ضروري به نظر مي رسد. اين نوشتار از نوع توصيفي – تحليلي به بررسي اين موضوع مهم و مبتلا به، پرداخته، و هدف از اين پايان نامه فهم احكام دين، با بررسي مباني آن و آگاه كردن مردان مسلمان نسبت به حد و مرز احكام در ارتباطات ديداري، تماس بدني، گفتاري، خود با زنان غيرمسلمان بر اساس فقه اسلامي مي باشد. در اين پژوهش جواز نگاه به زنان غيرمسلمان و حد و مرز نگاه مورد بحث و بررسي قرار گرفته است، فقهاء حكم جواز نگاه را مقيد كرده اند به اين كه در نگاه قصد لذت و ريبه و يا مفسده اي بر آن مترتب نباشد. و در بحث الزام غيرمسلمان به رعايت پوشش بنابر حكم اولي هيچ گونه حق الزام به پوشش وجود ندارد. اما در صورتي كه زن غيرمسلمان قصد ورود به كشور اسلامي را داشته باشند حاكم كشور اسلامي مي تواند بنابر مصلحت مؤمنين، ايشان را الزام به رعايت پوشش كند. و در بحث تماس و مصافحه با زنان غيرمسلمان، با توجه به ادله، به بررسي اختلاف فتواي فقهاء پرداخته شد، و در بعضي از موارد ادله مورد نقد قرار گرفت و در آخر نظر مختار بيان شد. و همچنين در بحث گفتار با زنان غيرمسلمان با بررسي آيات و روايات، از ادله جواز گفتگو با نامحرم، جواز گفتگو با زنان غيرمسلمان ثابت نشد، و لذا از مباحث ديگر در فقه به جواز در گفتگو با ايشان استدلال شد. و در آخر با بررسي ملاك در حرمت غنا، حرمت استماع و گوش دادن به آوازه خواني زنان غيرمسلمان دانسته شد.
    Thesis summary

  4. مستندات فقهي نگاه به نامحرم از ديدگاه آيت الله ابوالقاسم خويي
    عباس حداديان
    اين پايان نامه تحت عنوان (مستندات فقهي نگاه به نامحرم از ديدگاه آيت الله ابو القاسم خويي ) به بررسي احكام قابل استنباط و استخراج از آيات و روايات در باره نگاه به نامحرم مي پردازد اين مسأله مهم كه عدم رعايت آن سبب حوادث زيانبار و ناخوشايندي در جامعه مانند درگيري اجتماعي ، جدايي ، طلاق ، زنا و نظائر آن مي گردد. مهم ترين فلسفه حرمت نگاه به نامحرم با توجه به آيه مباركه 31 سوره نور«قُل لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يحَفَظُواْ فُرُوجَهُمْ ذالِكَ أَزْكى‏ لَهُمْ إِنّ اللّه خَبيرُ بِما يَصْنَعُونَ* وَ قُل لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يحَفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ و لايبْدِينَ زِينَتَهُنّ إِلّا ما ظَهَرَ مِنْها به مردان اهل ايمان بگو چشمان خود رافرو ببندند ودامن هاي خود را از حفظ كنند اين براي آنان پاكيزه تر است قطعا خداوند به آنچه انجام مي دهيد آگاه است ، وبه زنان با ايمان بگو چشمانشان را فرو ببندند و دامن خويش را از گناه حفظ كنند وزينت خود را مگر مقداري كه پيداست آشكار نكنند . آيت الله ابوالقاسم خويي نيز با توجه آيات وروايات اهل بيت (ع) گفتار هاي مستقلي را پيرامون همين مسأله طرح وبررسي نموده است . به طور كلي حكم نگاه به نامحرم وحتي محارم را با التذاذ و ريبه به دليل اجماع وروايات معصومين (ع) را ممنوع وحرام مي داند وآن را احتمالا از ضروريات فقه بر مي شمارد كه انكار آن سبب خروج از جرگه اهل ايمان مي شود . حكم نگاه به بدن نامحرم به غير از صورت ودست ها با التذاذراهم به دليل آيات وروايات واجماع ممنوع مي داند مگر در موارد اضطراري همانند درمان ويا نجات غريق وهمانند آن كه ضرورت خاص خود را پيدا مي كند . آيت الله خويي از جمله فقهايي است كه نگاه به صورت و دست هاي زن نامحرم را حتي بدون تلذذ و ريبه مجاز نمي داند ومي گويد احتياط واجب در ترك است همان گونه كه سيد يزدي عمل كرده زيرا كه شارع اقدس اهتمام تام به اعراض و نواميس دارد واز مذاق شارع به دست مي آيد كه در پايين تر از نگاه را هم سخت گيري كرده مانند نهي شارع از خروج زن ها براي جمعه وجماعات و تشييع جنازه تا چه رسد به نگاه. درنگاه زن به مرد نامحرم آيت الله خويي قبول دارد كه ادله بر حرمت دلالت ندارند ولي احتياط واجب را در عدم نگاه زن به مرد نامحرم مطلقا مي داند وتفاوتي ميا ن صورت ودست ها وغير آن نيست.
    Thesis summary

  5. تحليل روايات اهل بيت درباره آيات قصاص
    سلمان نظري
    اين پايان نامه تحت عنوان (تحليل روايات اهل بيت عليهم السلام درباره آيات قصاص) به بررسي احكام قابل استنباط از آيات و روايات اهل بيت(ع) درباره قصاص مي پردازد. اولين حقي كه انسان ها در آغاز زندگي خود قائل بوده اند حفظ حيات و تماميت جسماني خويش بوده است. لذا قتل، ضرب و جرح را همه اقوام و ملل جرم دانسته و براي پيشگيري از آن مجازات هايي را پيش بيني كرده اند كه از جمله آن ها مجازات قصاص مي باشد. مهم ترين فلسفه قصاص از ديدگاه اسلام با توجه به آيه 179 سوره بقره «وَ لَكُم فِي القِصاصِ حَياهٌ يا اُولي الألبابِ لَعَلَّكُم تَتَّقُونَ» «و اي خردمندان شما را در قصاص زندگاني است، باشد كه به تقوا گراييد» حفظ حيات انسان ها، برقراري عدالت و امنيت اجتماعي مي باشد، قصاص يك نوع حق است نه حكم و اين حق به نحو انحلالي وضع شده است، حق اولي و بالذات اولياي دم در قتل عمدي قصاص است، اذن گرفتن از ولي امر جهت انجام قصاص واجب نيست اما مقتضاي احتياط در امر دماء اين است كه بايد قصاص با اذن وليّ امر انجام گيرد، به طور كلي آن چه كه از اين آيات و روايات به دست مي آيد اين است كه در صورتي كه جنايت عمدي اعم از قتل، قطع و جرح بر شخصي وارد آيد براي خود مجني عليه و در صورت فوت او براي اولياي دم مقتول كه همان وارث وي به جز زوج و زوجه مي باشد، حق قصاص به وجود مي آيد كه البته حق تجاوز از مقابله ي به مثل را ندارند، در غير اين صورت خود، متعدي بوده و مجازات مي شوند، اما اگر خواهان عفو باشند، مي توانند از حق قصاص خود گذشته و يا در عوض گرفتن ديه، جاني را موردعفو قرار دهند، اما در صورتي كه صاحبان حق، خواهان قصاص باشند، جاني بايد داراي شرايط قصاص؛ از جمله بلوغ، عقل، اراده، تساوي در حريت، عبديت، جنسيت، اسلام، نداشتن رابطه ي پدر، فرزندي، مهدورالدم نبودن مقتول باشد.
    Thesis summary

  6. خوراكي هاي حلال در قرآن كريم
    رضا اكبري مبصر
    چكيده: اين پايان نامه به جز مباحث مقدماتي (فصل اول و دوم) بر سه فصل و نتيجه گيري مشتمل است. فصل سوم پاسخ به اين سؤال است كه ملاك طيّب و خبيث بودن خوراكيها چيست؛ از آنجاكه قرآن كريم معيار حرمت خوراكيها را خبيث بودن و معيار حلال بودن آنها را طيّب بودن قرار داده، جا دارد كه بحث شود، معيار طيّب و خبيث بودن چيست. آيا خبيث و طيب را عرف و طبع سليم مشخص مي كند يا شارع؟ اين تحقيق ما را به اين حقيقت مي رساند كه خبيث يا طيب بودن برخي امور توسط طبع سليم معلوم مي شود ولي برخي ديگر، از امر و نهي شارع بدست مي آيد؛ وقتي شارع از خوردن گوشت خوك نهي مي كند كشف مي كنيم خبيث و ناگوار است، هر چند لذيذ و گوارا جلوه كند. در واقع، محدوديت درك و بينش انسان، مانع تشخيص منافع و مضارّ واقعي اشياء مي گردد. فصل چهارم پاسخ به اين سؤال است كه مصاديق انعام كدام اند؟ منشأ اين پرسش اين است كه قرآن كريم تصريح مي كند كه انعام جز آنچه تلاوت مي شود يا برخي انعام حلال است حال بايد ديد انعام به چه حيواناتي گفته مي شود. مي توان گفت در اين باره سه قول وجود دارد:1.خصوص ابل، بقر و غنم. 2. اين سه به علاوه ظبي، بقر الوحش و حمار الوحش. 3. هرچارپايي انعام است. بنا بر اين اصل، اولي اين است كه همه چارچايان حلال اند و حرمت، به بيان نيازمند است. ممكن است بررسي و تحقيق ما را به قول سوم هدايت كند. فصل پنجم پاسخ به اين پرسش است كه طعام دريايي چيست؟ قرآن مي-فرمايد: «احلّ لَكُم صَيدُ البَحرِ وَ طَعامُهُ ....» مقصود چه نوع طعامي است. گروهي از مفسّران و فقهاي غير امامي به استناد اطلاق آيه مي گويند هر حيوان دريايي حلال است ولي مفسران و فقيهان امامي مي گويند آيه در مقام بيان نيست و اطلاق ندارد و براي بيان به سنّت و حديث نيازمنديم و سنّت تنها ماهي فلس دار را حلال دانسته و برخي هم نظير صاحب جواهر مي گويند آيه با توجه به قرائن و زمان نزول به ماهي فلس دار انصراف دارد.
  7. آسيب شناسي آموزش احكام در دوره متوسطه پيشنويس پايان نامه ثبت شده در 1395/12/10 7:46:16 ب.ظ
    حميرا گلستاني
    چكيده : هدف اساسي پژوهش حاضر، شناسايي آسيب هاي آموزش احكام در تدوين كتب دين وزندگي در دورۀ متوسطه مي باشد. نوع اين تحقيق توصيفي– تحليلي است و ابزارهاي گردآوري مطالب كتاب، مقالات و آراي كارشناسان مي باشد. بررسي موضوعِ بازنگري در تدوين كتب دين وزندگي، براساس تفكيك جنسيتي با نياز هاي فقهي هر دورۀ سني مي باشد. دراين پايان نامه نقايص كتب دين و زندگي در مقطع متوسطه ارزيابي گرديده است كه برخي از آنها به شرح زير مي باشد. احكام فقهي مورد نيازاين مقطع در كتاب تدوين نشده است، در برخي دروس تعداد آيات زياد بوده و بعضاً با متن درس همخواني ندارد. حجم مطالب نسبت به ساعات تدريس زياد، خسته كننده و ملال آور است. مطالب برخي دروس پيچيده و مبهم بيان گرديده است. عناوين در برخي دروس زياد و داراي بارش اطلاعاتي است و جاي ذكر نمونه هايي از سبك زندگي ديني در متن درس خالي است. مطالب فقهي كه مورد نياز دانش آموز است پيشنهاد شده است كه در قالب عناوين جايگاه احكام، تقليد، مطهِّرات كه شامل وضو، غسل و تيمم در سال اول ذكرشده است. در سال دوم بحث نماز، روزه، ماليات، خمس و زكات، امر به معروف ونهي از منكر جايگزين گرديده است. در سال سوم مطالب جايگزين شده عباتند از: جهاد و دفاع، خوراكي هاي حلال،كتاب النكاح كه شامل احكام نگاه كردن، ازدواج و شرايط آن و افزايش مهارت هاي شناختي نسبت به همسران و نگاهي اجمالي به رابطه اخلاق واحكام دارد. بايد توجه نمود كه آموزش فقه در دورۀ دبيرستان يك مدل و يك نظريه بسيار مهم در تربيت ديني مي باشد. آموزش و پرورش براي رهايي از كلاف سردرگم تربيت ديني كودكان و نوجوانان ناگزيراست رويكردي جدي به آموزش احكام و رابطۀ احكام با اخلاق داشته باشد. تربيت مطلوب، تربيتي است كه به همۀ ابعاد وجودي انسان توجه داشته و همۀ فعاليت هاي آموزشي نيز متوجۀ اين هدف مهم باشد.
  8. بر رسي و تحليل نقدهاي فقيهان در حوزه معارف عرفاني عارفان پيشنويس پايان نامه ثبت شده در 1395/02/11 3:59:40 ب.ظ
    سيدمحمدسعيد اصغري
    چكيده: مهم ترين علل مخالفت انديشمندان مسلمان با عرفا در اين است كه عرفا پاي بند به دين اسلام نيستند. امّا خودِ عرفا از چنين نسبتي تبرّي جسته و مدّعي هستند كه حقايق اسلامي را بهتر از ديگران درك كرده اند و يك مسلمان واقعي اند. چگونگي عدول برخي از عرفا از ظواهر شرع نياز به شرح دارد، به اين معني كه عرفا با افعال و اقوال خود از محدودۀ شريعت خارج شده و خلاف ظاهر سخن مي گويند و موجب اعتراض فقيهان مي گردند. روشن است كه مهم ترين منابع فقها كتاب و سنّت است امّا از آن جا كه شارع براي فهم اين ها، راه ويژه اي را پيشنهاد نكرده، راه همان، شيوۀ عقلا و عرف است كه فقها هم به ظاهر تمسّك مي جويند. از سوي ديگر عرفا مطالبي را به شرع و دين نسبت مي دهند كه خلاف ظاهر و برداشت فقيهان است مثل تاويلات عرفا. پس از مطرح كردن مسائل مختلف چنين نتيجه گيري مي شود كه: با اين كه فقها اشكال مي كنند امّا لزوماً به اين معني نيست كه سخن عارفان كاملاً مردود باشد چون زبان عرفان غير از زبان عرفي است و عدم درك همين مسئله سبب اختلاف شده است. مهم ترين مسئلۀ اختلاف برانگيز غنا و سماع است، پس اشكال فقها را مطرح كرده و بيان مي كنيم كه منظور از غناي حرام كدام است. پس از آوردن مجموع مطالب چنين نتيجه گيري مي كنيم كه: در مواردي كه تحقّق غنا معلوم باشد بايد از آن دوري كرد و در موارد مشكوك نيز، اجتناب كردن بهتر است چون، احتياط راه نجات است و در مبحث سماع، فقهاي متشرّع در مذهب شيعه اكثراً سماع را به عنوان غنا حرام دانسته، امّا در مقابل برخي از عرفا نه تنها سماع را مباح مي دانند بلكه گروهي از آن ها سماع را واجب مي دانند. هدف از ارائه اين پايان نامه اين است كه چنين پژوهش هائي مي تواند به شفاف سازي دو مشرب فقهي و عرفاني كمك كرده و همين طور در رفع منازعه بين فقها و عرفا اثرگزار است.
  9. تحليل و بررسي نقد هاي فقيهان در حوزه ي معارف عرفاني عارفان
    سيدمحمدسعيد اصغري
    مهم ترين علل مخالفت انديشمندان مسلمان با عرفا در اين است كه عرفا پاي بند به دين اسلام نيستند. امّا خودِ عرفا از چنين نسبتي تبرّي جسته و مدّعي هستند كه حقايق اسلامي را بهتر از ديگران درك كرده اند و يك مسلمان واقعي اند. چگونگي عدول برخي از عرفا از ظواهر شرع نياز به شرح دارد، به اين معني كه عرفا با افعال و اقوال خود از محدودۀ شريعت خارج شده و خلاف ظاهر سخن مي گويند و موجب اعتراض فقيهان مي گردند. روشن است كه مهم ترين منابع فقها كتاب و سنّت است امّا از آن جا كه شارع براي فهم اين ها، راه ويژه اي را پيشنهاد نكرده، راه همان، شيوۀ عقلا و عرف است كه فقها هم به ظاهر تمسّك مي جويند. از سوي ديگر عرفا مطالبي را به شرع و دين نسبت مي دهند كه خلاف ظاهر و برداشت فقيهان است مثل تاويلات عرفا. پس از مطرح كردن مسائل مختلف چنين نتيجه گيري مي شود كه: با اين كه فقها اشكال مي كنند امّا لزوماً به اين معني نيست كه سخن عارفان كاملاً مردود باشد چون زبان عرفان غير از زبان عرفي است و عدم درك همين مسئله سبب اختلاف شده است. مهم ترين مسئلۀ اختلاف برانگيز غنا و سماع است، پس اشكال فقها را مطرح كرده و بيان مي كنيم كه منظور از غناي حرام كدام است. پس از آوردن مجموع مطالب چنين نتيجه گيري مي كنيم كه: در مواردي كه تحقّق غنا معلوم باشد بايد از آن دوري كرد و در موارد مشكوك نيز، اجتناب كردن بهتر است چون، احتياط راه نجات است و در مبحث سماع، فقهاي متشرّع در مذهب شيعه اكثراً سماع را به عنوان غنا حرام دانسته، امّا در مقابل برخي از عرفا نه تنها سماع را مباح مي دانند بلكه گروهي از آن ها سماع را واجب مي دانند. هدف از ارائه اين پايان نامه اين است كه چنين پژوهش هائي مي تواند به شفاف سازي دو مشرب فقهي و عرفاني كمك كرده و همين طور در رفع منازعه بين فقها و عرفا اثرگزار است.
    Thesis summary

  10. پحرمت اعانه بر اثم از ديدگاه امام خميني(ره) و آيت الله خويي يشنويس پايان نامه ثبت شده در 1395/12/10 8:06:27 ب.ظ
    وحيد كرمي
    چكيده از جمله مسائلي كه در فقه مطرح بوده و داراي آثار عملي مي باشد حرمت اعانه بر اثم است.اين مسئله كه اعانه بر اثم حرام است يا خير از قديم الايام در بين فقها مطرح بوده و اكثر قريب به اتفاق آنها به حرمت اعانه بر اثم نظر داده اند. ازجمله فقهايي كه به حرمت اعانه بر اثم نظر داده امام خميني است كه به حكم عقل و آيه «ولا تعاونو» و ادله نهي از منكر استدلال نموده است و به اشكالهايي كه در اين زمينه مطرح بوده پاسخ داده است.در قبال اين نظر آيت الله خويي از معاصرين ، حرمت اعانه بر اثم را نپذيرفته و معتقد است اعانه بر اثم حرام نيست.ايشان به رواياتي كه به جواز فروش انگور به كسي كه خمر مي سازد و رواياتي از اين دست استدلال نموده و آيه «لا تعاونو» را بر حرمت اشتراك بر اثم حمل كرده و شامل اعانه بر اثم نمي داند و روايات و ادله ديگر را توجيه نموده است.بر هر يك از قول به حرمت و عدم حرمت ثمراتي مترتب مي شود كه در فصول پايا نامه به آنها اشاره شده است.
  11. مطالعه تطبيقي مجازات تبعيد از ديدگاه فقه اماميه و اهل سنت
    سيدحمزه موسوي
    مجازات تبعيد از جمله مجازات هاي محدود كننده ي آزادي اشخاص است كه با حبس و زنداني نمودن كه آزادي اشخاص را به طور كامل از ميان مي برد تفاوت دارد. در اين نوع عقوبت مرتكبين برخي جرايم به ترك اجباري محل سكونت يا محل وقوع و ارتكاب جرم با در نظرگرفتن مسافت مشخصي با صدق عنوان غربت تبعيد و به مدت يك سال در برخي جرائم منافي عفت و اخلاق حسنه مانند زنا و يا به طور هميشگي درجرم محاربه ملزم مي گردند. اين عقوبت در فقه اماميه واهل تسنن به دليل آيه 33 سوره مائده « او ينفوا من الارض » واحاديث صحيحه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و روايات متواتر از ائمه اطهار (عليهم السلام) و صحابه پيامبر و سيره ي مسلمين و اجماع فقهاي فريقين اثبات مي گردد. جرائم حدي مانند زناي غير محصن، قيادت و محاربه در فقه اماميه مستوجب عقوبت تبعيد شده و در فقه عامه جرائم حدي زنا و محاربه و برخي جرايم تعزيري مانند: مخنث بودن وتشبيب مستوجب عقوبت تبعيد مي باشند. در اين نوشته با استفاده از روش تحليلي ـ توصيفي و مراجعه به منابع مكتوب، اقوال وآراء فقهاي مذاهب اسلامي را مورد نقد و بررسي قرار داده ايم اميد است نتيجه به دست آمده بتواند در رسيدگي به دعاوي مرتبط با اين مسأله مورد استفاده قرار بگيرد
  12. وجدان فقر ذاتي و نقش آن در افعال و نگرش انسان در سلوك الهي از ديدگاه صحيفه سجاديه
    جلال يوسفي عنايت
  13. روش هاي تربيتي امام سجاد (ع) با تاكيد بر صحيفه سجاديه
    غليرضا كوروند
    هر نظام تعليم و تربيت به دنبال ابداع و استخراج روش هاي تربيتي از منابع تربيتي خود است. هدف پژوهش حاضر نيز استخراج سه روش تربيتي از منبع صحيفه سجاديه و تبين و شرح نكات كاربردي اين روش ها براي رشد تعليم و تربيت مبتني بر دين مبين اسلام است. اين اين كتاب سه روش مهم(رياضت،محبت و سلوك فقري) استخراج گرديده كه تا حدود زيادي از ساير روش هاي موجود در صحيفه داراي كارايي بيشتري است: رياضت در تعليم و تربيت اسلامي و صحيفه امام سجاد (ع) عراض از اغراض نفساني و شهواني و انجام واجبات و مستحبات و ترك محرمات و مكروهات است.روش محبت با تاكيد بر پرورش بعد عاطفي در متربي زمينه هاي رشد محبت الهي و در نتجيه اطاعت و بندگي او را فراهم مي سازد در صحيفه امام سجاد (,) به اين مفهوم اهميت ويژه اي داده شده و محبت در مسير خداوند متعال را بهترين نوع آن مي داند روش سلوك فقري متربي را به اين آگاهي مي رساند كه او فقير بالذات و خداوند بي نياز ستوده صفات است و در نتيجه در حد وسع و توان خود به بندگي و اطاعت از او ميپردازد و از بسياري صفت ها مانند تكبر و غرور خود را مبرا مي سازد روش هاي فوق با هم پوشي كامل داشته و هدف آنها رساندن انسان به قرب الهي و طاعت و بندگي خداوند است
    Thesis summary

  14. روشهاي تربيت اخلاقي از ديدگاه علامه طباطبايي(ره)
    اردشير مستوفي
    پژوهش حاضر استنتاج و استخراج روشهاي تربيت اخلاقي از ديدگاه علامه طباطبايي است. بسياري از تعاليم دين مبين اسلام در مورد اخلاق، تربيت و اخلاق گرايي هستند، به اين منظور ابتدا اخلاق، تربيت و مكاتب اخلاقي را توضيح داده سپس به مباني انديشه هاي تربيتي علامه طباطبايي پرداخته شده است چراكه ناگزيريم براي تعريف و شناخت انسان و ويژگي هاي او تفسير و تحليلي از شناخت خدا،جهان و انسان داشته باشيم.اين ويژگي ها عبارتند از: خدا شناسي،جهان شناسي ،انسان شناسي، خلقت انسان ،رشد،ابزار شناخت ،فطرت ،اجتماع ،مسئول بودن،امتياز،اختيار و كرامت انسان، خليفه خدا،خداگرايي، حق گرايي، كمال خواهي، حس استخدام قدرت شناخت ،هدايت فطري ، ظرفيت علمي ،تقويم احسن ،موجودي ابدي و روحاني. و ديدگاه هاي خداشناسي ،جهان شناسي و انسان شناسي اساس نظام تعليم و تربيت جامعه را تشكيل ميدهد . و با ارائه تعريفي از تربيت اخلاقي ،اهداف روش هاي تربيت اخلاقي عنوان شده است كه عبارتند از:تقوي، حيات طيبه،سعادت ،ابتغاء في وجه الله ،رسيدن به توحيد در مرحلهءاعتقاد و عمل ،اخلاص،احياءفطرت ،لقاءالله ،عبادت . و در پايان،روش هاي تربيت اخلاقي از منظر علامه (ره) بررسي شده است . روش هاي تربيت اخلاقي استخراج شده شامل روش گفتاري مباحثه اي ، عملي،محبت،تزكيه،امر به معروف و نهي از منكر،اسوه،تشويق و تنبيه ،عبرت و توحيد مي باشد اهداف و روش هاي تربيت اخلاقي متناسب با فرهنگ فعلي جامعه ما بوده و مبتني بر يافته هاي علمي مي باشد، همچنين آراء تربيتي علامه مأخوذ از قرآن،و سيره ائمه اطهار عليهم السلام است.
    Thesis summary