Ali Salmani

Associate Professor

Update: 2024-10-31

Ali Salmani

Faculty of Art and Architecture / Department of Graphics-Visual Arts

P.H.D dissertations

  1. بررسي تطبيقي نگاره هاي شاهنامۀ بايسنغري و تهماسبي بر اساس رويكرد فرماليسم
    2024
    با نگاهي به سير تاريخي سنت نگارگري ايران، دو نقطة اوجِ بي بديل خودنمايي مي كند، يكي دورة تيموري كه شاهكاري چون شاهنامۀ بايسنغري از آن برمي آيد و ديگري عهد صفوي كه شاهنامة تهماسبي را نه فقط به ايران، كه به فرهنگ جهان عرضه مي كند. از اين رو، هر تلاشي براي فهم ابعاد مختلف اين دو شاهكار، ارزشش را دارد. يكي از اين ابعاد كه بررسي آن مي تواند پرتوي بر وجوه ارزش هاي هنري و زيباشناختيِ جاويدان آنها بتاباند، مداقه در ارزش هاي عناصر فرمي ـ اعم از چندوچون سامان خطوط، رنگ ها و تركيب بندي ـ اين دو اثر است، منتهي اين بار از زاويه اي متفاوت، يعني از دريچة فرماليسم كلايو بِل و مشخصاً نظريۀ فرم معنادار او كه مسبب برانگيزش عاطفه اي از نوع خاص است، يعني عاطفۀ زيباشناختي. از اين رو، اين رساله بر آن است تا با بررسي ويژگي هاي فرمي هشت نگارۀ مشترك در دو نسخۀ مزبور (مجموعاً شانزده نگاره) از منظر فرماليسم بِل، عامل خاص ديگري به نام «درونمايه» را نيز به اين وارسي فرمي بيفزايد تا از اين معبر، مشخص شود كه اين نگاره ها تا چه ميزان توانسته اند به مدد راهبرد فرمي خود، درونمايه هايشان را محقق كنند و در نهايت با مقايسۀ دو نسخه، مي توان ديد كه كدام يك بهتر توانسته است عاطفه برانگيزتر باشد. مدعا اينجا بر اين است كه بررسي فرمال آثاري چون نگارگري ايراني كه هر چه باشد «مدرن» نيستند و بيشتر در دستۀ تصويرسازي مي گنجند تا نقاشي، تنها با ميانجي گري عاملي چون «درونمايۀ كلي» است كه مي تواند وافي به مقصود باشد، وگرنه پا در هوا خواهد ماند و همچون بسياري از بررسي هاي فرماليستي ديگر، از حد توصيف صِرف اين عناصر فرمال فراتر نخواهد رفت. با اين اوصاف، به نظر مي رسد كه شاهنامة تهماسبي با دراماتيزه كردن صحنه به مدد فرم هاي پيچيده تر و سيال تر، همچنين پالت رنگي متنوع تر، بهتر از شاهنامۀ بايسنغري توانسته درونمايه هاي نگار هايش را محقق كند و لذا عاطفه برنگيزتر باشد.
    Thesis summary

  2. مساله ذات و ماهيت در تراژدي هاي يونان و نقش آن در تراژدي هاي دوران مدرن
    سيدنويد حكم ابادي 2020
    ﻨﺮﺗﺮاژدﺗﺮاژدي ﺗﻮﺳﻂ ﻣﻴﻼد از پﻴﺶ ﺷﺸﻢ ﻗﺮن از ﻛﻪ يدو ﺣﺎﺻﻞ ﺷﺪ گﺮﻓﺘﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ ﻳﻮﻧﺎﻧﻲ ﻧﻮﻳﺴﺎنران اﺳ ﺗﻔﻜﺮ از گﺬاريﻄﻮرهﺑﻴﻢ و ﺗﺮس ﺑﺮاﺑﺮ در را ﺟﺪﻳﺪ ﻓﻠﺴﻔﻲ ﻓﻬﻢ و ﺧﻮدآگﺎﻫﻲ ﻛﻪ ﺑﻮد ﻋﻠﻤﻲ و ﻓﻠﺴﻔﻲ ﺗﻔﻜﺮ ﺑﻪ اي ﻣﻲ ﻗﺮار اﺳﺎﻃﻴﺮي ﻋﺼﺮ اﻧﺴﺎنﻧﻈﺎم دو ﻣﻴﺎن را گﺬرگﺎﻫﻲ ﻧﻘﺶ ﻛﻪ ﺑﻮد ﻣﻮﻗﺘﻲ ﺟﻬﺎﻧﺒﻴﻨﻲ ﻧﻮﻋﻲ ﺗﺮاژﻳﻚ ﺗﻔﻜﺮ .داد ﻓﻜﺮي–ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻧﻈﺎم و اﺳﻄﻮره ﻧﻈﺎم–ﻣﻲ اﻳﻔﺎاﻳﻦ از .ﻛﺮدﺗﻔﻜﺮ ﻣﻴﺎن ﺗﻔﺎوت ﻛﻪ داﺷﺖ ﺗﻮﺟﻪ ﻣﻬﻢ اﻳﻦ ﺑﻪ ﺑﺎﻳﺪ رو ﻧﻈﺎم ﻓﻠﺴﻔﻲ اﻧﺪﻳﺸﺔ ﺑﺎ آن ﺗﻔﺎوت اﻧﺪازة ﺑﻪ دﻗﻴﻘﺎ اﺳﺎﻃﻴﺮي اﻧﺪﻳﺸﺔ ﺑﺎ ﺗﺮاژﻳﻚﻣﺸﺘﺮﻛ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﻫﻤﺰﻣﺎن و اﺳﺖ ﻣﻨﺪاز ﻲ ﻧﻈﺎم اﻳﻦ دوي ﻫﺮﻣﻲ چﺸﻢ ﺑﻪ ﺗﺮاژﻳﻚ ﺗﻔﻜﺮ در ﻫﺎﺗﺮاژدي ﻛﻮﺗﺎه ﻋﻤﺮ دﻟﻴﻞ .ﺧﻮردﺑﻪ ﻧﻴﺰ ﻳﻮﻧﺎن ﻛﻼﺳﻴﻚ ﻫﺎيﻣﺎﻫﻴﺖ اﻳﺑﺎزﻣﻲ ﺗﻔﻜﺮ از ﺷﻜﻞ ﻦﺑﻨﻴﺎن در ﺗﺰﻟﺰل آﻏﺎز ﺑﺎ ﺗﺮاژﻳﻚ ﺗﻔﻜﺮ .گﺮددﻣﻲ ﻣﻴﺪان ﺑﻪ پﺎ اﺳﺎﻃﻴﺮي اﻧﺪﻳﺸﺔ ﻫﺎيﻧﺑﺪل و ﻬﺪ اﺳﻄﻮره ﺗﻔﻜﺮ ﻣﻴﺎن ﺟﻨگﻲ ﺻﺤﻨﺔ ﺑﻪﻣﻲ ﻓﻠﺴﻔﻲ ﺗﻔﻜﺮ و ايدﺳﺘگﺎه پﻴﺮوزي ﺑﺎ و ﺷﻮددﺳﺘگﺎه ﻓﻠﺴﻔﻲ، ﻫﺎيﻫاز ﺎﻳﻲ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺟﻨﺲو ارﺳﻄﻮ ﻧﻈﻴﺮ ﻫﺎﻳﻲرﺧ ﺗﺎرﻳﺦ ﺻﺤﻨﺔ از اﻓﻼﻃﻮن،ﻣﻲ ﺖ.ﺑﻨﺪدﺑﻪﺑﻨﻴﺎن دﻟﻴﻞ ﻫﻤﻴﻦرﻳﺸﻪ و ﻫﺎﻫﺎيﻓﻜﺮي ﻧﻤﺎﻳﺶﻣﻲ اﺳﻄﻮره در ﻧﻪ را ﺗﻤﺎم و ﺗﺎم ﺻﻮرت ﺑﻪ ﺗﺮاژدي ﻫﺎيﻧﻈﺎم در ﻧﻪ و ﻳﺎﻓﺖ ﺗﻮاناز ﻓﻠﺴﻔﻲ ﻳﺎﻓﺘﺔ رﺷﺪ ﻫﺎي 74 ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺟﻨﺲﻓﺎﺻﻠﻪ در ﻧﻤﺎﻳﺸﻲ ژاﻧﺮ اﻳﻦ اﺻﻠﻲ آﺑﺸﺨﻮرﻫﺎي .اﻓﻼﻃﻮن و ارﺳﻄﻮ ﻫﺎيو دارد ﻗﺮار دو اﻳﻦ ﻣﻴﺎن اي ﺑﻨﻴﺎنﻫﺷﻜﻞ ﺎيدو در ﺑﺎﻳﺪ را آن گﻴﺮيرﻓﻠﺴﻔﻪ ﻫﻤﺎن ﻳﻌﻨﻲ ﺟﺴﺖ، دو اﻳﻦ ﻣﻴﺎن ﺗﺎرﻳﺨﻲ ةﻓﻠﺴﻔﺔ آﻧﺮا ﻛﻪ اي ﻣﻲ پﻴﺸﺎﺳﻘﺮاﻃﻲﻣﻲ پﺎﻳﺎن ﺑﻪ ﻋﻘﻼﻧﻲ ﺗﻔﻜﺮ و ﺳﻘﺮاط ﻇﻬﻮر ﺑﺎ ﻳﻮﻧﺎن ﺗﺮاژدي .ﻧﺎﻣﻴﻢ.رﺳﺪ
  3. مطالعه نقوش انتزاعي سفالينه هاي قرون سوم و چهارم هجري در ناحيه شمال شرقي ايران
    2016
    با توجه به ويژگي و رويۀ معمول و مرسوم در باستانشاسي موضوع استفادۀ اين علم از دانسته هاي ساير علوم، پيشتاز بودن باستانشناسي از اين نگاه با عملكرد مذكور طي اقدامات بررسي، كاوش و گزارش بر همگان مبرهن و در تاريخ علم مشهود است، شايسته است اين ويژگي بيش از پيش مورد عنايت و منطبق بر خصيصۀ علمِ نوين موسوم به مطالعات ميان رشته اي مطمح نظر قرار گيرد، علاوه بر اين يعني لزوم پويايي و بالندگي متأثر از اصل سنجش پذيري و ابطال پذيري در علم موضوع ديگري است كه از توليدات علمي بخصوص پژوهش هاي دورۀ دكتري بديهي ترين انتظار به نظر مي رسد، از طرفي با مراجعه به مطالعات انجام شده ذيل مقولۀ هنر بطور اعم و هنر اسلامي بطور اخص همچون: مطالعات زيبايي شناسي هنر اسلامي ، تاريخ هنر اسلامي ، فلسفۀ هنر اسلامي ، پژوهش هنر اسلامي و ساير مطالعاتي كه تا كنون پيرامون هنر اين دوره انجام شده است در يك نگاه كلي بيش از هشتاد درصد مطالب نوشته شده و مندرج در منابع، توسط نويسندگاني به رشتۀ تحرير درآمده است كه به دليل غير مسلمان بودن، و عدم اطلاع از مباني، تئوري ها و ايدئولوژي اسلام چندان نتوانتسته اند به درون و ذات هنر اسلامي راه يابند كه البته با توجه به حدود نويسندگان اين منابع، خلأ ها و نقصانهاي موجود چندان هم دور از انتظار نيست، لذا به دليل اين بيگانگي با مباني و اصول دين اسلام هرگز نتوانستند به جز ظاهر، به باطن دين اسلام راه يافته و بدينسان هنر اسلامي را هنري صرفاً تزئيني و فاقد محتوا قلمداد كردند.
    Thesis summary

Master Theses

  1. بررسي تطبيقي هنر، هنرمند و زيبايي در اسطوره هاي ايراني و يوناني
    سيدارمين حسيني ابباريكي 2023
    هنر به معناي عام آن - تخنه، دانش و فن- از ديرباز مورد توجّه مردمان بوده و به تدريج با شكل گيري تمدّن هاي اوّليه، تنوّع و گسترش يافته است. در اسطوره هاي هر ملّتي از طبقات مختلف اجتماعي و نيز نحوۀ به وجود آمدن هنرهاي نخستين، سخن به ميان آمده است. هنر از اين منظر در ايران و يونان جايگاه والايي داشته است؛ چنان كه در رسائل و كتاب هاي زيادي به هنر اين دو ملّت پرداخته شده است. دو تمدّن ديرينۀ ايران و يونان از زواياي گوناگون از هم تأثير پذيرفته اند و براي قرون متمادي دادوستدهاي فرهنگي داشته اند؛ بي گمان بسياري از اسطوره هاي اين دو ملّت، ضمن استقلال، داراي همانندي و قرابت هستند. بدون ترديد مطالعۀ اسطوره ها از منظر زيبايي شناختي، مي تواند جايگاه هنر و هنرمند را بيش از پيش در اين فرهنگ ها نمايان سازد. موضوعي كه در اين نوشتار به روش توصيفي- تحليلي بدان پرداخته مي شود، بررسي تطبيقي هنر، هنرمند و زيبايي و نيز جايگاه و پيوند ميان آن ها در بين فرهنگ ايران و يونان است. ترديدي نيست كه بررسي هنر، هنرمند و زيبايي در هر تمدّني دريچه اي براي شناخت بيشتر و ژرف تر آن فرهنگ مي گشايد و چون اسطوره ها ريشه در دل تاريخ، آيين ها و سنّت هاي زميني و فراسوي آن ها دارند، بستر مناسبي براي جست وجوي «هنر، هنرمند و زيبايي» به شمار مي روند.
  2. بررسي كيفيت شناخت عالم به وسيله هنر در انديشه مورلوپتي
    بهاره رباني 2023
    مرلوپونتي،در يك سلسله از مقاالت و گفتارها ، درباره آثار برجسته اي از هنر مدرن با به كار بردن روش پديدارشناسانه به تامل پرداخت .از آنجا كه هنر با زندگي انسان همواره گره خورده است ، مرلوپونتي نيز در جستارهايي به نام هاي"شك سزان"،"زبان غيرمستقيم و آواي سكوت"و"چشم و ذهن"سعي داشت نسبت ميان انديشه و آراء خود با هنرمدرن را تبيين كند . مرلوپونتي،هنر را نوعي شناخت بي واسطه ي اعيان و عالم مي داند،زيرا در اين نوع مواجهه،هنرمند يا نقاش بدون هيچ گونه شناخت علمي و فلسفي بي واسطه به نمايش امور مي پردازد .از منظر اوهنرمندمي خواهد آگاهي مطلق جهان باشد و جهان را بگشايد .وي در صدد است كه بگويد تجربه يهنرمند،تجربه ي ظهور امر نامرئي است و تنها هنر مدرن و به ويژه نقاشي است كه به خوبي مي تواند با پرهيز از زبان علم و به شيوه اي پديدارشناسانه آن را آشكار سازد،همچنين او در اين ميان به طور خاص به نقاشي وآثار سزان توجه ويژه اي نشان داد ،زيرا معتقد بود نقاشي نمونه ي بصري و هنري پديدارشناسي است و هنرمند سعي دارد با قلم مو همان كاريرا انجام دهد كه پديدارشناس .هدف اين نقاشي ها،تقليد صرف از جهان و اشيا نيست،بلكه هر اثر در چارچوب خود داستاني نو را نقل مي كند و نويد جهاني تازه را مي دهد .بدينوسيلهدريچه اي نو براي مخاطب گشوده مي شود تا به درك و تفسيردرستي از جهان برسد .جهان نامرئي كه زير انبوهي از علوم و دانش ته نشين شده و بايد به زندگي ، باز گردانده شود . بدينترتيبفلسفه ادراك مرلوپونتينقاشي و همه هنرها را به جايگاه حقيقي شان باز خواهد گرداند و به آنها امكان خواهد داد كه شان و جايگاه خود را باز يابند و ما را وا خواهد داشت كه هنر ها را در شكل نابشان پذيرا شويم .
  3. مقايسه ديدگاه كانت و روسو در مورد تربيت اخلاقي
    زهرا طلائي منش 2022
  4. سكولاريسم كانت، فرماليسم هنر
    محمود حسيني پناه 2022
    فرم در يك پديده آن چيزي است كه بي واسطه به وسيله ي حس دريافت مي شود و حس آن را مي يابد. يعني امري است حسياب. واژه ي aesthetics در دوران مدرن نيز كه به زيباشناسي ترجمه شده علاوه بر شناخت زيبا، فرم حسياب را در خود دارد. زيرا كه در ريشه و همچنين نزد فيلسوفاني كه در دوران مدرن به آن پرداخته اند "علم به حس" بخشي از محتواي اين واژه را تشكيل مي دهد. . در دروان مدرن به خصوص با تأملات بومگارتن زيبايي امري است كه با حس و حواس ما دريافت مي شود. منتهي در متون پيش از كانت هيچ گاه به اين شدت زيبايي به فرمِ حسياب محدود نشده بود و فرم حسياب تا اين درجه معيار زيبايي را برعهده نگرفته بود. كانت در تعريف زيبايي محض يا آزاد (اشتفان كورنر،1394، 346) امر زيبا را از هر نوع امر غيرحسي مي پالايد. هرچند كه حسياب بودنِ فرم را به معناي عيني محدود نمي كند و به تعبير تاتاركيويچ "مشاركت ذهن در شيءِ ادراك شده" را مد نظر دارد. و اساساً با انقلابي كه كانت در فلسفه رقم مي زند، مرزهاي عين و ذهن فرومي پاشد.
  5. كاتارسيس، معنا، كاركرد و هدف در انديشه لرسطو و افلاطون
    مينو حبيبي 2022
    كاتارسيسκαθαρσιςكردند، كه انديشمندان يونان باستان نظريه پردازي حول آن را آغازي ، اصطالح يونان نزد متفكران معاض رشتهي ني ي در قرن حاضموضوع پژوهش است. نظريه ي هاي گوناگون علوم انسانهاي كاتارسيس اغلب مخاطبان سينماي مدرن را در نظر دارند كه با قهرمانان دوره معاضهم ي اي تاريخذات پنداري مكنند كه تا مرتبهي اسطوره باال رفتهكه انسان هنوز فاصله ي اند. اما در دوران باستان، زماني با نگرش اساطيي به جهان نداشت، كاتارسيس به نحو ديگري مطرح شده است. ريشه ي چنداني واژهي باستان، كاتاروس ي كاتارسيس در زبان يونانκαθαροςبه معناي پاك مآيندباشد و كاتارسيس فر بهخصويص است كه به پايك م متمايزي از شست كاربرد روزمره، بدين نحوآيند مذكور نزد عامه و درانجامد. فر مگردد كه بدون آب و از راه الك يا غربال فترپيش ي كردن است. هنگام كه طب يونانهاي اوليه را حاصل از درمان به كمك تصفيه و خ ر كرد، بخشاز بدن، با كاتارسيس بيان شد. موليني ي ايل نمودن اخالط مض مو تعادل يگ بوده ي تقريبا با هماهنگ ي كاتارسيس نزد پزشك يونان گويداست. چون صفت سالمت، برمبناي تعادل چهار عنض فهميده مشدهكيبات زيادي را تخليهاست كه در صورت برهم خوردن، يا بدن خودش تر مكرد يا چ تصفيهي نتاي به كمك پزشك صورت مگرفت.
  6. تبيين الگوي تربيت معنوي براي كودكان پيش دبستان با تاكيد بر سند ملي آموزش
    2022
    تبيين الگوي تربيت معنوي براي كودكان پيش دبستان با تاكيد بر سند ملي آموزش
  7. تبيين نقش تجربه زيباشناسي در تربيت اخلاقي از منظر جان ديويي
    جواد سخاوتي 2022
    تربيت اخلاقي، مهمترين وجه تربيت به شمار مي آيد. ديدگاه هاي سنتي در اين رابطه عمدتاً بر پرورش جنبه هاي عقلاني تمركز دارند. جان ديويي كه يكي از آغازگران ديدگاه هاي جديد درامر تربيت اخلاقي مي باشد معتقد است. كه در تربيت اخلاقي بايد به دو جنبه كلي، توجه كنيم. يكي جنبه عقلاني و ديگري جنبه زيبايي شناسي است. در جنبه عقلاني بايد رشد يا تكامل فرد مدنظر باشد به نحوه ي كه باعث بهبود دائمي تعاملات اجتماعي و افزايش تجربه و بازسازي مداوم آن به نحوه ي كه تفكر و عقلانيت محور قضاوت و داوري درست باشد. و در جنبه تجربه زيبايي شناسي كه از دو جهت قابل بررسي هست. 1- توليد و خلق رفتار هنرمندانه(اجراي هنرمندانه)2-فعاليت زيباشناسي، از نظر وي هنر، نوعي تجربه است و زيبايي، رخدادي است كه در بستر تجارب زندگي بشري اتفاق مي افتد. هدف پژوهش حاضر، تبيين چيستي تجربه زيباشناسي و تربيت اخلاقي و نقش آن از منظرجان ديويي است. اين پژوهش فلسفي از نوع تحليل فلسفي و مفهومي است. روش گردآوري اطلاعات كتابخانه اي – اسنادي است . اسناد تحليل شده شامل كتب، پيشينه ي مطالعاتي و پژوهش هاي مرتبط در اين زمينه است. نتايج پژوهش نشان داد تربيت اخلاقي در فرد، از دو جنبه قابل بررسي مي باشد. جنبه اول توليد و خلق رفتار و جنبه دوم فعاليت زيباشناسانه كه به عمل و لذت مربوط مي باشد. و درواقع تربيت اخلاقي يك تجربه زيبايي شناسي است كه خصوصيات آنها عبارت است از احساسات و عواطف، خيال پردازي و تجسم كه فصل مشترك هر دوي آنها مي باشد. بنابراين از منظر جادن ديويي فردي داراي تربيت اخلاقي هست كه در رفتار و اعمال او ويژگي هاي مانند همدردي، استدلال اخلاقي، ادراك اخلاقي و عمل اخلاقي قابل مشاهده باشد.
    Thesis summary

  8. نقد نظريه آرتور دانتو در باب پايان هنر با توجه به ويژگي ذات بشر به پديده مد و ايجاد سبك در عالم هنر
    رضا صمدي 2022
    آثار هنري همواره بازتاب شرايط اجتماعي هنرمندان يك عصر مي باشند. اين شرايط به طور مستقيم و غير مستقيم تاثير خود را در شكل گيري سبك ها و جريانات هنري و حتي روان هنرمندان بر جاي مي گذارند. لذا فهم آثار هنري بدون درك درست شرايط سياسي اجتماعي دوران زندگي هنرمندان خالق آن آثار امري ناممكن مي باشد. تحولات سياسي اجتماعي غرب به ويژه در دو سده گذشته كه توام با فراز و نشيب هاي بسيار بوده است قطعاً تاثيرات زيادي را در شكل گيري جريانات هنري اين دوران داشته اند، به علاوه فيلسوف و نظريه پردازي كه در ارتباط با موضوعات اجتماعي همچون هنر حرف مي زند و خود در آن جهان كه حاصل آن تحولات سياسي اجتماعي بوده پرورش ميابد، قطعا تحت تاثير آن جريانات قرار دارد و نظرياتش از دل آنها بر آمده است. نحوه نگرش دانتو به دنياي هنر و آثار هنري، گوياي اين مهم است كه او بسيار منفعلانه و تحت تاثير شديد هنجارهاي اجتماعي زمان خود نظرياتش را ارائه داده. بنابراين در اين فصل با مروري بر تاريخ تحولات قرن نوزدهم و بيستم اروپا و آمريكا و همچنين جنبش ها و جريانات مهم آن، به نوعي با زيست جهان دانتو آشنا خواهيم شد. به طور كلي جهان در اين دو قرن تحت سيطره و نفوذ سرمايه داران از يك سو و مظلوميت جامعه كارگري از سوي ديگر مي باشد. اين جريان مستمر استثمار و اعتراض و ترسهايي كه طرفين آن از قدرت همديگر داشته اند موجب شكل گيري بسياري از ايدئولوژي هاي حاكم بر اين دوران شده است.
  9. تبيين نقش تربيت معنوي براي كودكان از ديدگاه والدروف و نقش هنر در آن
    مسلم صحراكاري 2022
    هدف اين تحقيق تبيين تربيت معنوي براي كودكان از ديدگاه والدورف و نقش هنر در آن بود. اين تحقيق از جنس تحقيقات كيفي و از نوع توصيفي-تحليلي-استنباطي است و با توجه به بخش نخست- حاضر- از جنس تحقيقات كاربردي است و در پاسخ به سوال سوم از روش تحليلي-استنباطي استفاده مي شود. نتايج تحقيق نشان داد كه اساس روش آموزشي والدورف بر پايه آنتروپوزوفي (انسان در نقطه مركزي) گذاشته شده است. در اين روش فرد شخصاً مورد توجه مي باشد و از آنجا كه انسان ها متفاوتند نمي توان همه را مشابه آموزش داد به همين دليل بايد امكاناتي فراهم كرد كه هر كودك با آزادي ميل به يادگيري داشته باشد. هدف اصلي در مدرسه والدورف اين بود كه زندگي طبيعي و روحاني كودكان حفظ شده و توسعه يابد. اين الگوي آموزشي در كل بسيار نزديك به اصول و مباني روان شناسي گشتالت است. اشتاينر بيش از هر چيزي به هماهنگي روح، جسم و روان كودكان توجه داشت. دانش آموزان مدرسه والدورف، از راه هنر، شوقي هميشگي را براي آموختن در وجود خود پرورش مي دهند. رشد احساسي، فكري و ذهني، بدني و رواني از آن ها انسان هايي مي سازد كه خود را باور دارند و راه خود را در زندگي مي شناسند. از منظر روش آموزشي والدورف، در دوره پيش از دبستان لازمه رشد و تربيت معنوي كودك، پرداختن به بخش جسماني و زيستي است. اشتاينر با تفكر، احساس و تمايل فعاليت معنوي را فرا مي خواند و معنويت را ظرفيت شناخت، توجه و تأمل و بازتاب در مورد خود مي داند. از ديدگاه اشتاينر، خودشناسي و ابراز معنا، افزايش خلاقيت و قوه ي تخيل كودكان، القاي ارزش هاي اخلاقي و اجتماعي، افزايش صبر و استقامت، وسعت بخشيدن به نگرش، ايجاد حس نيك سيرتي در كودكان، خيرخواهي، تقويت اراده و ... تقويت روابط اجتماعي، شناخت خود و جهان از طريق هنر، افزايش روحيه اجتماع پذيري و تزريق شادماني و روحيه نشاط از جمله آثار هنر در تربيت معنوي كودكان مي باشد.
  10. تطور معنايي مفهوم زيبايي در انديشه عرفاني
    سيده مريم كساييان 2016
    زيبايي
  11. ساخت و اعتباريابي آزمون زيبايي شناسي و بررسي رابطه آن با هوش طبيعت گرايانه و موسيقيايي گاردنر
    فضل الله حسنوند 2014
    هدف از انجام اين پژوهش ساخت و اعتباريابي آزمون هوش زيبايي شناسي و بررسي رابطه آن با هوش موسيقيايي و طبيعت گرايانه گاردنر بود. طرح پژوهشي مورد استفاده از نوع همبستگي بود. جامعه مورد نظر متشكل از دانشجويان دانشگاه بوعلي به تعداد 10000 نفر بود كه در سال تحصيلي 1393-1392 مشغول به تحصيل بودند؛ كه از اين تعداد 370 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گيري طبقه اي نسبي انتخاب شدند. به منظور تجزيه و تحليل داده ها از آزمون تي مستقل و تحليل واريانس با استفاده از نرم افزار SPSS19 و مدل معادلات ساختاري با استفاده از نرم افزار ليزرل بهره گرفته شد. نتايج نشان داد كه آزمون ساخته شده از روايي و پايايي لازم برخوردار است. افزون بر اين مشخص گرديد كه رابطه معناداري ميان هوش زيبايي شناسي با هوش موسيقيايي و هوش طبيعت گرايانه گاردنر وجود دارد. همچنين، هوش طبيعت گرايي توانايي بالايي در پيش بيني هوش موسيقيايي دارد. بنابراين بر اساس نتايج مي توان گفت كه هوش زيبايي شناسي با دارا بودن توانايي بالا در پيش بيني هوش موسيقيايي و طبيعت گرايانه مي تواند جايگزين مناسب براي اين دو گونه از هوش مورد نظر گاردنر باشد. همچنين، دو هوش موسيقيايي و طبيعت گرايانه را نمي توان به عنوان دو مقوله جدا از هم تصور كرد.
    Thesis summary