پروفایل استاد - دانشگاه بوعلی سینا همدان
Associate Professor
Update: 2024-11-21
Hossein Zangeneh
Faculty of Humanities / Department of Educational sciences
Master Theses
-
تأثير تلفيق فناوري در يادگيري عميق دانش آموزان پايه سوم
شيوا پيرايش محسن 2023رشد و توسعه فناوري ها سبب تحول در ابعاد مختلفي از زندگي انسان شده است و به بهبود كيفيت زندگي كمك شاياني كرده است. با ورود فناوري ها به همه ي عرصه هاي زندگي، بيشتر جنبه هاي زندگي ما انسان ها تحت تأثير آن قرار گرفته است و آموزش نيز از اين قاعده مستثنا نيست. امروزه با كمك تلفيق فناوري در كلاس هاي درس، معلمان مي توانند به عمق بخشيدن و معنادار ساختن يادگيري دانش آموزان كمك كنند و انگيزه ي آنان براي فعال بودن در فرايند يادگيري را افزايش دهند. پژوهش حاضر باهدف بررسي تأثير تلفيق فناوري در يادگيري عميق دانش آموزان پايه سوم انجام گرفت. روش پژوهش از نوع شبه آزمايشي با طرح پيش آزمون- پس آزمون همراه با گروه كنترل و آزمايش بود. جامعه ي آماري شامل كليه ي دانش آموزان پسر پايه سوم ابتدايي شهرستان اسدآباد در سال تحصيلي 1401-1402 بودند (تعداد= ؟؟). حجم نمونه شامل 40 نفر بود كه به طوردر دسترس انتخاب و به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش (20 نفر) و كنترل (20 نفر) انتساب شدند. براي اين پژوهش محتواي آموزشي براي گروه آزمايش به وسيله تلفيق فناوري (پاورپوينت، فيلم آموزشي و نرم افزار شاد) آموزش ديدند. در گروه كنترل مواد آموزشي به شكل سنتي توسط معلم تدريس شد. ابزار گردآوري داده از هر دو گروه كنترل و آزمايش شامل آزمون هاي پيش آزمون- پس آزمون بود كه روايي آن توسط متخصصان تأييد شد. جهت تجزيه وتحليل داده ها از روش هاي آمار توصيفي و استنباطي (كوواريانس) استفاده شد. پايايي آزمون اجراشده در مرحله پيش آزمون 84/0 و در مرحله پس آزمون 79/0 به دست آمد. يافته هاي حاصل از تجزيه وتحليل داده هاي پژوهش نشان داد با توجه به ميانگين نمرات گروه آزمايش و كنترل در پس آزمون، استفاده از فناوري در تدريس و تلفيق آن در فرايند ياددهي و يادگيري بر مؤلفه هاي يادگيري عميق اثربخش بود. يافته هاي پژوهش نشان داد، ادغام فناوري هاي مختلف در فرايند ياددهي و يادگيري كلاس درس به پژوهشگران و طراحان آموزشي كمك مي كند تا با استفاده از قابليت هاي فناوري محيط يادگيري طراحي كنند كه به عميق شدن و معنادار ساختن يادگيري دانش آموزان منجر شود.
-
نقش طراحي آموزش مبتني بر تعامل –تبادل براي بهبود هوش هيجاني دانشجويان در آموزش مجازي
محدثه باباخان زاده سجيراني 2023طي سال هاي اخير، مطالعات مختلف نشان داده اند، هيجانات نقش مهمي بر عملكرد يادگيري دارند و هوش هيجاني عامل برجسته اي در دستيابي به اهداف آموزشي در نظر گرفته مي شود. علاوه بر اين داشتن هوش هيجاني به افراد كمك مي كند تا در ارتباط با مشكلات روزمره، راهبردهاي مناسبي اتخاذ كنند. پژوهش حاضر باهدف مطالعه نقش طراحي آموزش مبتني بر تعامل –تبادل براي بهبود هوش هيجاني دانشجويان در آموزش مجازي انجام گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع آميخته با طرح اكتشافي متوالي بود. جامعه ي آماري در بخش كيفي شامل كليه اسناد ازجمله كتاب ها، مقالات و پايان نامه هاي مرتبط با بهبود هوش هيجاني و در بخش كمي شامل كليه دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا بود (12000N=) كه در كلاس هاي مجازي شركت كردند. حجم نمونه در بخش كيفي شامل 14 سند مرتبط با طراحي آموزشي براي بهبود هوش هيجاني و در بخش كمي شامل 500 دانشجوي دانشگاه بوعلي سينا بود. روش نمونه گيري در بخش كيفي هدفمند، ملاكي و در دسترس و در بخش كمي خوشه اي تصادفي بود. جهت تجزيه وتحليل داده ها در بخش كيفي از روش تحليل براون و كلارك (2006) و در بخش كمي از تحليل اكتشافي و تحليل عامل تأييدي استفاده شد. يافته هاي پژوهش در بخش كيفي منجر به استخراج 4 مقوله اصلي و 10 زير مقوله ازجمله ادراك هيجان (زير مقوله هاي: خلق يك محيط امن، الگوبرداري از افراد و شخصيت هاي مناسب، استفاده از ابزارهاي فناورانه شناسايي ظاهري احساسات، افزايش خودآگاهي دانشجويان،)، تسهيل هيجان (زيرمقوله هاي: ايجاد احساسات مثبت در دانشجويان، فعاليت هاي تفكر و گفتگوي منتقدانه)، شناخت هيجان (زيرمقوله هاي: جلسات همدلي گروهي، تمرين شنونده خوبي بودن) و مديريت هيجان (زيرمقوله هاي: تبادل بازخورد، اكتشاف احساسات) و 26 راهبرد آموزشي شد. يافته هاي پژوهش در بخش كمي بيانگر برازش مناسب مدل تحليل عامل تأييدي مرتبه اول دوعاملي و مرتبه دوم بود. درنهايت مدل يابي معادلات ساختاري نشان داد تمامي زيرمقوله هاي هر چهار مقوله اصلي داراي بار عاملي معناداري هستند و داراي همبستگي معنادار با مقوله هاي اصلي خود بودند. درنتيجه براساس يافته هاي اين پژوهش مي توان گفت، طراحي آموزشي تعاملات-تبادلات آموزش مجازي براي دانشجويان براساس چارچوب حاضرمي تواند منجر به بهبود هوش هيجاني آنها گردد.
-
عنوان: اثربخشي تدريس به روش معكوس بر پيشرفت تحصيلي دانشآموزان با تعديلگري خودتنظيمي
سمانه زنگنه 2023يكي از مسائل مهم در محيط هاي آموزشي پيشرفت تحصيلي و بررسي عوامل موثر بر آن است. هرچند شناسايي تمامي تعيين كننده هاي موثر بر پيشرفت تحصيلي پيچيده است، اما شناسايي برخي از تعيين كننده هاي موثر قدرت پيش بيني را تسهيل و متخصصين را در توسعه ي برنامه هاي مرتبط با مداخلات ارتقاء پيشرفت تحصيلي در ميان دانشجويان ياري مي دهد. از اين رو اين پژوهش با هدف تعيين اثربخشي تدريس به روش معكوس بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان با تعديلگري خودتنظيمي انجام پذيرفت. كلاس هاي درس معكوس به عنوان يك رويكرد بالقوه شناخته شده است كه دانش آموزان را قادر مي سازد زمان انعطاف پذيري براي يادگيري قبل از كلاس داشته باشند و همچنين فرصت هاي بيشتري براي اعمال دانش و تعامل با همسالان و معلم در كلاس داشته باشند. از سوي ديگر، محققان به چالش درگير كردن دانش آموزان در يادگيري خودتنظيمي و مشاركت فعال در كلاس هاي درس معكوس اشاره كرده اند. اين پژوهش از بعد هدف كاربردي و از بعد كميت، پژوهشي كمي بود؛ همچنين به لحاظ گردآوري داده ها شبه آزمايشي با طرح پيش آزمون و پس آزمون با گروه كنترل انجام گرفت. جامعه آماري پژوهش شامل كليه دانش آموزان مقطع پنجم ابتدايي شهر تهران در سال تحصيلي 1401-1400 مي باشد. نمونه پژوهش نيز از طريق نمونه گيري در دسترس انتخاب شد كه پژوهشگر از بين دختران پايه پنجم شهر تهران، دانش آموزان پايه پنجم محل خدمت خود (دبستان حقيقت) را انتخاب كرد. در اين پژوهش حجم نمونه 68 نفر بود كه 34 نفر در گروه آزمايش (روش تدريس معكوس) و 34 نفر در گروه كنترل (روش تدريس سنتي) قرار داشتند و تمام آزمودني ها تا پايان پژوهش ماندگاري داشتند. در اين پژوهش، بر اساس محتواي فصل سوم رياضي پايه پنجم دبستان، با عنوان (نسبت و تناسب) 4 فيلم آموزشي كه توسط اساتيد مجرب طراحي و توليد شده بود براي گروه آزمايش در 12 جلسه اجرا شد. روش ها و ابزار تجزيه و تحليل داده ها شامل دو بخش آمار توصيفي و آمار استنباطي بود. كه بخش آمار توصيفي شامل؛ فراواني، ميانگين و انحراف استاندارد و در بخش آزمون هاي استنباطي جهت برآورد نتايج فرضيات از تحليل كواريانس توسط نرم افزار آماري SPSS نسخه 25 استفاده شد. نتايج پژوهش نشان داد روش تدريس معكوس توانسته است باعث افزايش پيشرفت تحصيلي دانش آموزان در گروه آزمايش شود اما خودتنظيمي هيجان باعث كاهش اين تاثير شده و نقش تعدي
Thesis summary
-
طراحي و اعتباريابي مدل مفهومي پرورش ذهنيت كارآفرينانه در دانشآموزان
دوره دوم ابتدايي
ساغر ازمون ملك رودي 2023با توجه به اينكه بيكاري، خصوصاً بيكاري گروههاي تحصيل كرده در جامعه روندي رو به رشد دارد، بهترين راه حل، پرورش ذهنيت كارآفرينانه در افراد، به ويژه از دوران كودكي است. ذهنيت كارآفرينانه مجموعهاي از مهارتها است كه افراد را قادر ميسازد تا فرصتها را شناسايي كرده، از شكستها عبور كرده و از آنها درس بگيرند و در زمينههاي مختلف موفق شوند. لذا هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحي و اعتباريابي مدلي مفهومي جهت پرورش ذهنيت كارآفرينانه در دانشآموزان دوره دوم ابتدايي بود كه به روش آميخته به صورت متوالي و با طرح اكتشافي انجام گرفت. در مرحله نخست، گردآوري و تحليل دادههاي كيفي و به دنبال آن، گردآوري و تحليل دادههاي كمي انجام گرفت. در مرحله اول)كيفي( پژوهشگر به منظور تعيين مؤلفههاي مربوط به ذهنيت كارآفرينانه، يك مرور نظاممند انجام داد و در ادامه به منظور اعتبارسنجي اوليه نتايج خود و همچنين افزايش يا كاهش مؤلفهها، از طريق مصاحبه نيمهساختاريافته، نظرات متخصصان اين حوزه را در مورد مؤلفههاي تعيين شده بررسي نمود. جامعه هدف در مرحلهي كيفي براي مرور نظاممند شامل كليه اسناد مربوط به ذهنيت كارآفرينانه و براي مصاحبه شامل معلمان دوره دوم ابتدايي بود. حجم نمونه در مرور نظاممند بود كه به روش نمونهگيري هدفمند و مبتني بر ملاك انتخاب Eric و Web of Science ،Scopus شامل 12 مقالهي به دست آمده از پايگاه دادههاي شدند و 4 مقالهاي كه به انتخاب خود پژوهشگر به منظور بررسي به فرآيند مرور نظاممند وارد شدند. مشاركتكنندگان در مصاحبه نيز شامل 15 معلم دوره دوم ابتدايي بودند كه با نمونهگيري گلوله برفي انتخاب شدند. جهت تجزيه و تحليل دادههاي مرحله كيفي از تحليل كيفي پايه )توصيف، كدگذاري، مقولهبندي، تبيين مقولات( استفاده گرديد. مدل نظري پرورش ذهنيت كارآفريانه در دانشآموزان دوره دوم ابتدايي به عنوان يافتههاي بخش كيفي، شامل 27 مؤلفه بود كه در سه بعد شناختي، رفتاري و عاطفي طبقهبندي شدند. در مرحله دوم )بخش كمي(، پژوهشگر اقدام به اعتباريابي بيروني مدل مفهومي طراحي شده از طريق پيمايش نمود. جامعه پژوهش در اين مرحله شامل 853 معلم دوره دوم ابتدايي ناحيه 1 و 2 شهرستان رشت در سال 1400 بودند كه از اين تعداد، با استفاده از فرمول كوكران در حالت محافظهكارانه 384 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند و جهت - تحصيلي 1401 جمعآوري اطلاعات از روش
-
طراحي و توسعه بازيوارسازي مبتني بر رويكرد يادگيري از سنجش در درس علوم پايه چهارم
مريم عباسي 2022چكيده: در عصر ديجيتال كه فناوري هاي نوين هرروز درحال پيشرفت و ارتقا هستند، نياز به فراهم كردن محيط هاي يادگيري جذاب براي نسل جديد كه از آن ها به عنوان بوميان ديجيتال ياد مي شود، احساس مي شود. بازيوارسازي به عنوان يك فناوري ب با تلفيق رويكردهاي مؤثر ميتواند بستري براي يادگيري دانشآموزان فراهم كند. از اين رو پژوهش حاضر با هدف طراحي و توسعه بازيوارسازي مبتني بر رويكرد يادگيري از سنجش در درس علوم پايه چهارم انجام شد. روش اين پژوهش از نوع آميخته و با طرح اكتشافي متوالي بود. در بخش كيفي مرحله ي تحليل و مطالعه ي اسناد، استخراج مؤلفهها،طراحي و توليد نمونه ي اوليه و در نهايت اصلاح و اعتباريابي دروني انجام شد. قلمرو پژوهش در بخش كيفي ، كليه اسناد مرتبط با هدف و سوال هاي پژوهش بود كه 10 سند از بين اسناد با روش نمونهگيري هدفمند و مبتني بر ملاك انتخاب شد. ملاك هاي انتخاب شامل: بودن كليدواژههاي بازيوارسازي، رويكرد يادگيري از سنجش يا سنجش به عنوان يادگيري، نمايه شدن در مجلات معتبر داخلي و خارجي، اعتبار پايگاه دادهها و تخصص نويسنده بود. در اين بخش تجزيه و تحليل داده ها از طريق توصيف، تحليل، استنتاج و تبيين انجام شد. در نهايت 6 مؤلفه ي اصلي و 24 مؤلفه ي فرعي استخراج شد. اين مؤلفه ها عبارت بودند از: 1) درگيري و سرگرمي شامل سه زير مؤلفه: داستان، شخصيت و مأموريت. 2) انگيزه به عنوان مؤلفه ي اصلي و سه زير مؤلفه ي چالش، كنجكاوي و غرقگي. 3)پاداشدهي با زير مؤلفه هاي امتياز، نشان، دسترسي و جدول امتيازات. 4)راهبردهاي يادگيري با زير مؤلفه هاي بازخورد، خودتنظيمي و فراشناخت. 5) عناصر فني با زير مؤلفه هاي صدا، گرافيك مانند: تصوير، متن، پسزمينه و رابط كاربري مانند: جابجايي در صفحات، راهنمايي و عملكرد دكمه ها. 6)محدوديت داراي دو زير مؤلفه ي مراحل و زمان يودند. پس از مشخص شدن مؤلفهها پژوهشگر در چهار مرحلهي اصلي روند طراحي و توسعه را اجرا نمود. اين مراحل شامل: 1.مرحله طراحي نظري: ايده ي اصلي- تعيين ويژگي هاي داستان- تعيين پلتفرم و سبك بازي- تعيين اهداف يادگيري- تحليل يادگيرنده- تحليل زمينه هاي يادگيري و عملكرد. 2.مرحله ي پيش توليد: تعيين ويژگي هاي بازي- تعيين بعد هنري و ظاهري بازي.3.مرحله ي نمونه ي اوليه و توليد: مشخص كردن طرح صفحه و استوري بورد- توليد نمونه اوليه- مطالعه ي موردي. 4.مرح
Thesis summary
-
بررسي تأثير واقعيت افزوده بر ميزان يادگيري مفهوم سيستم گردش خون در دانشجويان علوم پزشكي همدان
نرگس ملكي 2022طي سال هاي اخير رشد و توسعه فناوري هاي اخير تغييرات اساسي در سيستم آموزشي سراسر دنيا ايجاد كرده است و همچنان اين تغييرات ادامه دارند. اين تغييرات تنها شامل تغيير در ساختار كلاس و روش هاي ارائه محتوا نيست و منجر به دگرگوني هاي زيادي در روش هاي ياددهي-يادگيري، مهارت ها و توانايي هاي معلمان و يادگيرندگان شده است. واقعيت افزوده به عنوان يكي از اين فناوري ها با ايجاد پيوند بين دنياي واقعي و مجازي سبب ايجاد يادگيري هاي معني دار نسبت به گذشته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسي تأثير واقعيت افزوده بر ميزان يادگيري دانشجويان علوم پزشكي همدان در مفهوم سيستم گردش خون انجام گرفت. روش پژوهش از نوع شبه آزمايشي با طرح پيش آزمون- پس آزمون و با گروه كنترل و آزمايش بود. جامعه ي آماري شامل 70 دانشجوي پزشكي عمومي دانشگاه علوم پزشكي همدان در سال تحصيلي 1400 بودند. حجم نمونه شامل 40 نفر بود كه به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش (11 نفر خانم و 9 نفر آقا) و كنترل (11 نفر خانم و 9 نفر آقا) قرار گرفتند. براي اين پژوهش محتواي آموزشي به دو صورت براي گروه كنترل و گروه آزمايش تهيه شد. گروه آزمايش به وسيله يك برنامه اسكن و يك پوستر آموزشي حاوي كد كيو آر آموزش ديدند. در گروه كنترل مواد آموزشي به شكل سنتي و با كمك نرم افزار پاورپوپوينت توسط استاد درس هيستولوژي تدريس شد. ابزار گردآوري داده از هر دو گروه كنترل و آزمايش شامل آزمون هاي پيش آزمون- پس آزمون بود كه روايي آن توسط متخصصان تاييد شد. جهت تجزيه و تحليل داده ها از روش هاي آمار توصيفي و استنباطي (كواريانس) استفاده شد. پايايي آزمون اجرا شده در مرحله پيش آزمون 76/0 و آزمون اجرا شده در مرحله پس آزمون 78/0 به دست آمد. يافته هاي حاصل از تجزيه و تحليل داده هاي پژوهش نشان دادندكه واقعيت افزوده بر ميزان يادگيري دانشجويان در مفهوم سيستم گردش خون تاثير داشته است. يافته هاي پژوهش نشان مي دهند كه واقعيت افزوده از طريق فراهم آوردن فرصت يادگيري اصيل و شخصي سازي شده اين امكان را براي دانشجويان پزشكي فراهم مي سازد تا مطالب و مفاهيم انتزاعي مرتبط با مفهوم گردش خون را به صورت عيني و تعاملي مطالعه كنند و ياد بگيرند.
-
رابطه بين حمايت اجتماعي با ميزان درگيرسازي تحصيلي يادگيرنده با نقش ميانجي اضطراب فناوري
مصطفي نورالهي 2022چكيده: تمام تلاش هاي نظام آموزشي در راستاي موفقيت، پيشرفت تحصيلي و ايجاد يادگيري هاي عميق در دانش آموزان است. اين امر بدون درگير شدن دانش آموزان در فرآيند يادگيري امري غيرممكن است كه نتيجه اي جز شكست و عدم موفقيت در پي نخواهد داشت. اما كيفيت و كميت درگيري تحصيلي دانش آموزان از طريق حمايت معلمان، والدين و همكلاسي ها و همچنين به وسيله ي فناوري هاي نويني كه امروزه جز جدايي ناپذير جريان آموزش شده اند مي تواند ارتقا يابد. لذا اين پژوهش با هدف بررسي رابطه بين حمايت اجتماعي با ميزان درگيرسازي تحصيلي يادگيرنده با نقش ميانجي اضطراب فناوري انجام شد. روش پژوهش كمي و از نوع پيمايشي- همبستگي است. جامعه آماري اين پژوهش شامل 528 نفر (264 دختر و 264 پسر) دانش آموزان پايه هشتم متوسطه شهرستان فامنين بود كه در سال تحصيلي 1401-1400 مشغول به تحصيل بودند. حجم نمونه 402 نفر (221 دختر و 181 پسر) و به روش خوشه اي انتخاب گرديد. ابزارهاي پژوهش شامل پرسشنامه درگيري تحصيلي ريو 2013 (92/0=α)، پرسشنامه حمايت اجتماعي(CASSS2000) و پرسشنامه ي اضطراب رايانه باندالوس و بنسون (1990) بود. براي تجزيه و تحليل داده ها از روش هاي آمار توصيفي شامل؛ فراواني، ميانگين و انحراف استاندارد و آمار استنباطي؛ شامل معادلات ساختاري، آزمون سوبل و آزمون هاي ناپارامتريك همبستگي اسپيرمن استفاده گرديد. نتايج حاصل شده نشان داد كه بين حمايت اجتماعي با ميزان درگيرسازي تحصيلي يادگيرنده با نقش ميانجي اضطراب فناوري رابطه معناداري وجود دارد. همچنين اضطراب فناوري قادر است نقش متغير تعديل كننده را نيز ايفا كند. بنابراين نبايد از نقش و تاثيري كه حمايت هاي اجتماعي در آموزش هاي مجازي و تركيبي ايفا مي كنند غافل شد و با ارائه حمايت هاي اجتماعي بيشتر دانش آموزان را تشويق كرد كه از كاربرد فناوري هاي جديد در آموزش نهراسند و با استفاده از آن ها هر چه بيشتر در فعاليت ها و فرآيندهاي ياددهي و يادگيري مشاركت كنند و به يادگيري هاي عميق تري دستيابند.
Thesis summary
-
تعيين عوامل مؤثر بر ارائه ي بازخوردهاي انگيزشي-توضيحي معلم– يادگيرنده در نرم افزار شاد
مريم عبدالهي 2022هدف اصلي اين پژوهش، تعيين عوامل مؤثر بر ارائه ي بازخوردهاي انگيزشي – توضيحي، معلم –يادگيرنده در نرم افزار شاد بوده است. روش تحقيق از نظر نحوه گردآوري داده ها، تركيبي (كيفي -كمي ) با رويكرد طرح هاي تركيبي اكتشافي بوده است .در بخش كيفي تحقيق، نقش عوامل در ارائه بازخوردهاي انگيزشي – توضيحي ، معلم و يادگيرنده در نرم افزار شاد مورد بررسي و استخراج قرار گرفته است و در بخش كمي روش تحقيق به روش پيمايشي عوامل موثر بر بازخوردهاي انگيزشي – توضيحي معلم و يادگيرنده از ديد خبرگان، مورد پيمايش و نظرسنجي قرار گرفته است. جامعه آماري پژوهش در بخش كيفي خبرگان نظري و تجربي در حوزه هاي دانشگاهي و حوزه ي آموزش وپرورش بوده و در بخش كمي كليه ي معلمان ابتدايي در سطح شهر همدان مورد نظر بوده است. روش نمونه گيري بخش اول بر اساس اشباع نظري از روش در دسترس استفاده شده و روش نوع نمونه گيري بخش كمي، طبقه اي تصادفي به تعداد 400 نفر بر اساس جدول كرجسي و مورگان تعيين شده است. داده هاي مصاحبه در بخش كيفي با روش تحليل مضمون و در بخش كمي داده ها از طريق نرم افزار اس. پي اس. اس.تجزيه وتحليل شدند . يافته ها نشان داد استفاده از ابزارها و قابليت هاي مناسب در تصوير و محتواي آموزشي و بازخوردهاي گفتاري و تصويري در كنار هم موجب بهبود كيفيت يادگيري و افزايش انگيزش شاگردان مي شود.
Thesis summary
-
ارزيابي اثربخشي محتواي الكترونيكي توليد شده توسط اساتيد بر درگيري سازي و تعامل دانشجويان با محتوا در آموزش مجازي دانشگاه بوعلي سينا
مجتبي كرمي پايدار 2022با توجه به رشد روزافزون آموزشهاي الكترونيكي و گنجانده شدن آن در آموزشهاي رسمي، ارزيابي اثربخشي محتواهاي اين نوع آموزش به عنوان يكي از اساسيترين نمود هاي آن در حوزه ياددهي، يادگيري موضوع مهمي به شمار ميآيد .هدف از اجراي پژوهش حاضر، ارزيابي اثربخشي محتواهاي الكترونيكي توليد شده توسط اساتيد بر درگير سازي و تعامل دانشجويان با محتوا در دانشگاه بوعلي سينا بود .جهت اجراي پژوهش، از روش نمونه گيري تصادفي نسبتي استفاده شد .جامعه آماري اين پژوهش را كليه دانشجويان در حال تحصيل دانشگاه بوعلي سينا تشكيل دادند .ابزار جمع آوري دادهها در اين پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته هم چنين پايايي آن طبق آلفاي كرونباخ ، بود .روايي پرسش نامه توسط پنج نفر از اساتيد و متخصصان حوزه مورد تأييد قرار گرفت به دست آمد .براي تجزيه و تحليل دادهها از روشهاي آماري در دو سطح توصيفي (شاخصهاي مركزي )و استنباطي (آزمون 1/19 تي تك نمونهاي )استفاده شد .يافتههاي پژوهش نشان داد كه اثربخشي محتواهاي الكترونيكي بر درگير سازي و تعامل دانشجويان با محتوا نامطلوب است.
Thesis summary
-
بررسي رابطه ي بين بستر مورداستفاده در آموزش الكترونيكي دانشگاه بوعلي سينا و رابطه ي آن با ميزان يادگيري و يادگيري خودتنظيمي دانشجويان در سال تحصيلي 1400-1399
زهرا سهراب نژاد 2022هدف اصلي اين پژوهش، تعيين رابطه ي بين بسترهاي مورد استفاده در آموزش الكترونيكي دانشگاه بوعلي سينا و رابطه ي آن با ميزان يادگيري و يادگيري خودتنظيمي دانشجويان بود. روش انجام پژوهش، توصيفي همبستگي از نوع پيمايشي بود . جامعه آماري شامل كليه دانشجويان مشغول به تحصيل در دانشگاه بوعلي سينا در سال تحصيلي 1400-1399 است كه تعداد 371 نفر از آنان به روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي نسبي به عنوان نمونه آماري انتخاب شدند. ابراز اصلي گردآوري داده ها ، دو پرسشنامه يادگيري خودتنظيمي پينتريچ و دي گروت (1990) و پرسشنامه محقق ساخته در خصوص بسترهاي نرم افزاري مورد استفاده در آموزش الكترونيكي بود كه روايي آن با استفاده از نظر متخصصان بررسي و مورد تاييد قرار گرفت و پايايي آن نيز با استفاده از اجراي آزمايشي و محاسبه آلفاي كرونباخ بررسي و به ترتيب ضرايب 87/0 و 82/0 بدست آمد. براي تجزيه و تحليل داده ها از آزمون هاي آماري t تك گروهي و ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون خطي استفاده شد. يافته ها در نهايت نشان داد بين ميزان استفاده از بسترهاي نرم افزارهاي درس افزار، ادوب كانكت، شبكه هاي اجتماعي و ساير نرم افزارها با مولفه هاي: دريافت محتوا، تدريس، تعامل با همكلاسي ها، تمرين، تكليف و سنجش و ارزيابي رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنين بين استفاده از بستر درس افزار، ادوب كانكت، شبكه هاي اجتماعي و ساير نرم افزارها با يادگيري دانشجويان رابطه معنادار مثبت وجود دارد و بر پايه مدل بسترشبكه هاي آموزشي 18/0، بستر شبكه هاي آموزشي و ادوب كانكت 32/0 ، بستر شبكه هاي آموزشي، ادوب كانكت و ساير نرم افزارها 41/0 و بستر شبكه هاي آموزشي، ادوب كانكت، ساير نرم افزارها و سامانه درس افزار 52/0 درصد از يادگيري دانشجويان را پيش بيني مي كند. نتايج ضريب همبستگي پيرسون نيز نشان داد بين بستر درس افزار با يادگيري خودتنظيمي رابطه معناداري وجود ندارد(01/0> p و 005/0=r)، اما بين بستر ادوب كانكت با يادگيري خودتنظيمي (01/0< p و 23/0=r)، شبكه هاي اجتماعي با يادگيري خودتنظيمي (01/0< p و 11/0=r)، و بين بستر ساير نرم افزارها با يادگيري خودتنظيمي (01/0< p و 22/0=r). رابطه معنادار مثبت وجود دارد.. همچنين بر پايه مدل، بستر ادوب كانكت 05/0 درصد، ادوب كانكت و ساير نرم افزارها 095/0 درصد از يادگيري خودتنظيمي دانشجويان را تبيين مي كند.
-
نقش آموزش مهارت هاي حل مسئله در مديريت فضاي آستانه اي درس رياضي
فهيمه جعفري 2022حل مسئله يك مهارت است. ما همواره در طول زندگي خود با مسائل مختلفي روبه رو مي شويم كه حل آن موجب درك بهتر ما از جهان هستي مي شود. اين مسائل براي دانش آموزان بيشتر با رياضي عجين شده است. پژوهش حاضر به بررسي نقش مهارت هاي حل مسئله در مديريت فضاي آستانه اي در درس رياضي دانش آموزان كلاس ششم پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع كمي و كيفي (آميخته) بود. جامعه آماري تمامي دانش آموزان دختر پايه ي ششم ابتدايي شهر همدان كه در سال تحصيلي 1400-1399 مشغول به تحصيل با حدود 5000 نفر بود. حجم نمونه بر اساس روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شد به تعداد 40 نفر از دانش آموزان كلاس پايه ششم بود كه به دو گروه 20 نفره (گروه آزمايش و گروه كنترل) تقسيم شدند. روش پژوهش از نوع آميخته با طرح همسوسازي كه در بخش كمي از روش شبه آزمايشي با طرح پس آزمون و پيش آزمون با گروه گواه و در بخش كيفي هم مصاحبه بود. ابزار اندازه گيري در بخش كمي، پرسشنامه انگيزش ايكن و راهبرد گردآوري داده در بخش كيفي، مصاحبه اي ساختاريافته از معلمان كلاس ششم ابتدايي بود. نتيجه اين پژوهش نشان داد كه آموزش مهارت حل مسئله در مديريت فضاي آستانه اي و عملكرد رياضي مؤثر است.
Thesis summary
-
مقايسه تاثير تعاملات همزمان ناهمزمان بر ميزان موفقيت تحصيلي و رضايتمندي دانش آموزان متوسطه دوم در آموزش مبتني بر وب
مهشيد ايماني جيحون ابادي 2021چكيده: هدف كلي پژوهش حاضر مقايسه تاثير تعاملات همزمان با تعاملات ناهمزمان بر ميزان موفقيت تحصيلي و رضايتمندي دانش آموزان متوسطه دوم در آموزش مبتني بر وب (مطالعه موردي درس زبان انگليسي) در شهرستان كرمانشاه است. در اين پژوهش از روش پژوهش شبه آزمايشي استفاده شده است. جامعه آماري اين پژوهش را كليه دانش آموزان دختر پايه دوازدهم مدارس متوسطه دوم ناحيه 1 شهرستان كرمانشاه در سال تحصيلي 1400-1399 به تعداد 1208 نفر تشكيل مي دهد. روش نمونه گيري در اين پژوهش از نوع در دسترس با انتساب تصادفي بود. مدرسه ايي كه پژوهش در آن انجام شد به شيوه در دسترس انتخاب شد. نمونه آماري اين پژوهش شامل 34 دانش آموز بود كه با گزينش تصادفي يك مرحله اي (قرعه كشي) در دو كلاس 17 نفره به عنوان گروه آزمايش 1 و گروه آزمايش 2 تقسيم بندي شدند. ابزار گردآوري اطلاعات در اين پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه محقق ساخته رضايت دانش آموزان از آموزش مجازي مبتني بر وب در درس زبان انگليسي پايه دوازدهم و همچنين آزمون محقق ساخته ميزان يادگيري دانش آموزان در درس زبان انگليسي كه بر اساس محتواي كتاب زبان انگليسي پايه دوازدهم گردآوري و تدوين شد. روايي ابزار از طريق روايي محتوايي و پايايي آن از طريق آلفاي كرونباخ محاسبه شد و ميزان آن براي آزمون پيشرفت تحصيلي89% و براي پرسشنامه رضايتمندي 78% تعيين گرديد. به منظور تجزيه و تحليل اطلاعات از شاخص هاي آمار توصيفي، شامل: ميانگين، جداول توزيع فراواني، درصد، جداول توافقي و انواع نمودارها و آمار استنباطي شامل: آزمون كلموگروف ـ اسميرنوف جهت نرمال يا غيرنرمال بودن توزيع نمرات و آزمون تحليل كوواريانس يك راهه استفاده شد. يافته ها حاكي از آن است كه تأثير تعاملات همزمان بر موفقيت تحصيلي دانش آموزان در مهارت خواندن و نوشتن زبان انگليسي بيشتر ازتأثير تعاملات ناهمزمان است، اما تعاملات همزمان و ناهمزمان دانش آموز با معلم تأثير متفاوتي برميزان موفقيت تحصيلي دانش آموزان متوسطه دوم در مهارت گفتاري و شنيداري زبان انگليسي ندارد، يعني هردو شيوه تعاملات همزمان و ناهمزمان به طور يكساني باعث موفقيت تحصيلي دانش آموزان در مهارت گفتاري و شنيداري زبان انگليسي مي شود. همچنين تعاملات همزمان و ناهمزمان دانش آموز با معلم تأثير متفاوتي برميزان رضايتمندي دانش آموزان متوسطه دوم در مهارت هاي چهارگانه زبان انگليسي(خو
Thesis summary
-
مقايسه تأثيرتعاملات همزمان با تعاملات ناهمزمان بر ميزان موفقيت تحصيلي و رضايتمندي دانش آموزان متوسطه دوم در آموزش مبتني بر وب (مطالعه موردي درس زبان انگليسي)
مهشيد ايماني جيحون ابادي 2021هدف كلي پژوهش حاضر مقايسه تاثير تعاملات همزمان با تعاملات ناهمزمان بر ميزان موفقيت تحصيلي و رضايتمندي دانش آموزان متوسطه دوم در آموزش مبتني بر وب (مطالعه موردي درس زبان انگليسي) در شهرستان كرمانشاه است. در اين پژوهش از روش پژوهش شبه آزمايشي استفاده شده است. جامعه آماري اين پژوهش را كليه دانش آموزان دختر پايه دوازدهم مدارس متوسطه دوم ناحيه 1 شهرستان كرمانشاه در سال تحصيلي 1400-1399 به تعداد 1208 نفر تشكيل مي دهد. روش نمونه گيري در اين پژوهش از نوع در دسترس با انتساب تصادفي بود. مدرسه ايي كه پژوهش در آن انجام شد به شيوه در دسترس انتخاب شد. نمونه آماري اين پژوهش شامل 34 دانش آموز بود كه با گزينش تصادفي يك مرحله اي (قرعه كشي) در دو كلاس 17 نفره به عنوان گروه آزمايش 1 و گروه آزمايش 2 تقسيم بندي شدند. ابزار گردآوري اطلاعات در اين پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه محقق ساخته رضايت دانش آموزان از آموزش مجازي مبتني بر وب در درس زبان انگليسي پايه دوازدهم و همچنين آزمون محقق ساخته ميزان يادگيري دانش آموزان در درس زبان انگليسي كه بر اساس محتواي كتاب زبان انگليسي پايه دوازدهم گردآوري و تدوين شد. روايي ابزار از طريق روايي محتوايي و پايايي آن از طريق آلفاي كرونباخ محاسبه شد و ميزان آن براي آزمون پيشرفت تحصيلي89% و براي پرسشنامه رضايتمندي 78% تعيين گرديد. به منظور تجزيه و تحليل اطلاعات از شاخص هاي آمار توصيفي، شامل: ميانگين، جداول توزيع فراواني، درصد، جداول توافقي و انواع نمودارها و آمار استنباطي شامل: آزمون كلموگروف ـ اسميرنوف جهت نرمال يا غيرنرمال بودن توزيع نمرات و آزمون تحليل كوواريانس يك راهه استفاده شد. يافته ها حاكي از آن است كه تأثير تعاملات همزمان بر موفقيت تحصيلي دانش آموزان در مهارت خواندن و نوشتن زبان انگليسي بيشتر ازتأثير تعاملات ناهمزمان است، اما تعاملات همزمان و ناهمزمان دانش آموز با معلم تأثير متفاوتي برميزان موفقيت تحصيلي دانش آموزان متوسطه دوم در مهارت گفتاري و شنيداري زبان انگليسي ندارد، يعني هردو شيوه تعاملات همزمان و ناهمزمان به طور يكساني باعث موفقيت تحصيلي دانش آموزان در مهارت گفتاري و شنيداري زبان انگليسي مي شود. همچنين تعاملات همزمان و ناهمزمان دانش آموز با معلم تأثير متفاوتي برميزان رضايتمندي دانش آموزان متوسطه دوم در مهارت هاي چهارگانه زبان انگليسي(خواندن، ن
Thesis summary
-
ميزان استفاده معلمان پايه اول ابتدايي از سواد رايانه اي طي فرآيند ياددهي-يادگيري در شهر فامنين
احمد سلطانزاده ماماهاني 2021هدف اصلي در اين تحقيق ميزان استفاده معلمان پايه اول ابتدايي از سواد رايانه اي طي فرايند ياددهي-يادگيري در شهرستان فامنين است؛ روش تحقيق حاضر از نظر هدف كاربردي و از نظر روش توصيفي و از نوع پيمايشي است. زيرا از يك سو به توصيف منظم و عيني متغيرهاي مورد بررسي مي پردازد و از سوي ديگر درصدد بررسي ميزان استفاده معلمان از سواد رايانه اي است. جامعه آماري شامل معلمان دوره اول ابتدائي شهر فامنين است؛ با استفاده از فرمول تاپاچينگ و نوركراس (2001)، حجم نمونه برابر با 107 نفر شد كه به لحاظ احتياط، به 112 نفر افزايش نمود. متغيرهاي تحقيق حاضر شامل متغيرهاي مستقل يا پيش بين ( سواد رايانه اي) و متغير وابسته يا ملاك (فرايند يادهي و يادگيري) بودند. به منظور گردآوري اطلاعات مورد نياز از پرسشنامه هاي استاندارد سواد رايانه اي سون، راب و كاريسمادجي (2011)، و پرسشنامه ي فرايند يادهي – يادگيري ناسوشن و همكاران(2007) به عنوان ابزار گردآوري داده ها استفاده شد. در اين تحقيق با استفاده از نرم افزار آماري SPSS، داده هاي گردآوري شده تجزيه و تحليل شدند به گونه اي كه در بخش آمار توصيفي، ويژگي هاي جمعيت شناختي آزمودني ها (پاسخگويان) و نيز متغيرهاي تحقيق با آماره هايي نظير فراواني، درصد فراواني، مد (نما)، ميانه، ميانگين و انحراف معيار در جداول توصيفي گزارش شدند و سپس در بخش آمار استنباطي، ابتدا نرمال بودن توزيع متغيرها بررسي شد و در ادامه براي آزمون فرضيه هاي تحقيق از ضريب همبستگي و آزمون تي (t) استفاده خواهد شد.نتايج تحقيقات نشان داد كه: معلمان پايه ي اول ابتدائي از سواد رايانه اي طي فرايند ياددهي – يادگيري در شهرستان فامنين برخوردار هستند .معلمان پايه ي اول ابتدائي شهرستان فامنين از آشنايي لازم نسبت به سواد رايانه اي برخوردار هستند .معلمان پايه ي اول ابتداي شهرستان فامنين، سواد رايانه اي طي فرايند ياددهي – يادگيري را به كار نمي گيرند
Thesis summary
-
توسعه يك روش ارزشيابي توصيفي براي فعاليت هاي گروهي دانش آموزان ابتدايي پايه ابتدايي شهرستان قهاوند
عادل وحدت اعظم 2020چكيده: پژوهش حاضر با هدف توسعه يك روش ارزشيابي توصيفي براي فعاليت هاي گروهي دانش آموزان پايه ي پنجم ابتدايي شهرستان قهاوند انجام شد. روش انجام اين پژوهش از نوع آميخته به صورت متوالي و با طرح اكتشافي است كه ابتدا شامل بخش كيفي و سپس وارد بخش كمي مي شود. در بخش كيفي جامعه پژوهش شامل اساتيد و معلمان باتجربه و متخصص در موضوع پژوهش و دانش آموزان پايه پنجم منطقه قهاوند مي شود. همچنين نمونه ي انتخابي از جامعه مورد نظر شامل يك استاد دانشگاه كه متخصص موضوع بوده و پنج معلم كه اطلاعات و تجارب خوبي در اين زمينه داشتند و نيز يازده دانش آموزان پايه پنجم منطقه قهاوند مي شود كه با روش هاي نمونه گيري گلوله برفي و ملاكي انتخاب شدند. پژوهشگر توانست با تحليل داده هاي به دست آمده از طريق مصاحبه و مشاهده در اين بخش كه با روش تحليل پنج مرحله اي هاتچ (شامل: توصيف،تحليل، طبقه بندي، اصلاح و بهبود و تبيين) انجام شد، به اطلاعات جامعي در خصوص ارزشيابي توصيفي فعاليت هاي گروهي دانش آموزان پايه پنجم دست يابد. پژوهشگر با طبقه بندي اطلاعات به دست آمده از تحليل داده ها به 9 مؤلفه و 28 خرده مؤلفه براي ارزشيابي فعاليت هاي گروهي رسيد و يك مدل ارزشيابي ارائه كرد. در قسمت كمي و اعتباريابي بيروني اين ارزشيابي از روش شبه آزمايشي پيش آزمون-پس آزمون و نمونه گيري دردسترس كه شامل 15 دانش آموز گروه كنترل و 15 دانش آموز گروه آزمايش بود، استفاده شد. درآخر، بررسي هاي تحليل كمي كه به وسيله ي تحليل كوواريانس صورت گرفت، نشان ميدهد كه نسبت f براي متغير مستقل برابر با 675/0 و سطح معنيداري برابر با 04/0 ميباشد و براي كوريت نسبت f برابر با 61/8 و سطح معنيداري برابر با 006/0 است. بنابراين ميتوان گفت كه اثر گروه معنيدار و اثر كووريت نيز معنيدار ميباشد، لذا به اين نتيجه مي رسيم كه ارزشيابي توصيفي فعاليت هاي گروهي بر ميزان يادگيري دانش آموزان پايه ي پنجم تأثير معناداري دارد.
Thesis summary
-
طراحي يك دوره ي آموزش مادران براي خود-مراقبتي جنسي كودكان 3 تا 5 ساله در شهر همدان
خديجه نيكويي نژاد 2020پژوهش حاضر با هدف طراحي يك دوره ي آموزش مادران براي خود-مراقبتي جنسي كودكان 3 تا 5 ساله در شهر همدان انجام گرفت. روش پژوهش از نوع كيفي و چند روشي (بررسي و مطالعه ي نظامند اسناد و مطالعه ي موردي) بود. جامعه ي هدف شامل تمامي اسناد مرتبط با موضوع پژوهش ، متخصصان مرتبط با حوزه ي پژوهش و تمام مادران داراي كودك 5-3 ساله بود. حجم نمونه 18 سند شامل 14 مقاله و 4 كتاب و تعداد مشاركت كنندگان شامل 5 مادر و 2 متخصص بود و مطالعه ي موردي نيز شامل مشاهده و بررسي رفتارهاي دو كودك 5-3 ساله بود. ابزار گردآوري داده ها عبارت بود از مطالعه ي اسناد، مصاحبه و مشاهده. در تجزيه و تحليل داده ها از روش تحليل محتواي كيفي مورس استفاده شد كه شامل 5 مرحله بود. يافته هاي پژوهش منجر به استخراج مؤلفه هاي دوره ي آموزش مادران براي خود- مراقبتي جنسي كودكان و در نهايت طراحي دوره بر مبناي اين مؤلفه ها شد. مؤلفه هاي اصلي شامل 3 مورد بوم، موانع و فوايد بود كه هريك داراي چند زيرمؤلفه بودند.
Thesis summary
-
طراحي و توسعه بازي وارسازي براي آموزش لغات انگليسي به دانش آموزان پنجم ابتدايي شهر همدان
عليرضا سليمي 2020اين پژوهش با هدف طراحي و توسعه بازي وارسازي آموزشي براي آموزش لغات انگليسي به دانش آموزان پنجم ابتدايي شهر همدان انجام شده است. اين پژوهش از نظر هدف در زمره ي پژوهش هاي كاربردي و روش انجام پژوهش از نوع آميخته بطور متوالي با طرح اكتشافي بود به اين صورت كه در مرحله نخست كيفي و در مرحله بعد بصورت كمي بود. پژوهش كيفي در 5 مرحله ي (تحليل و مطالعه اسناد، توليد نمونه اوليه، مطالعه موردي و مصاحبه، اصلاح و اعتباريابي دروني) انجام شد. در قسمت تحليل اسناد جامعه هدف شامل كليه اسناد مربوط به بازيوارسازي و بازي بود. حجم نمونه نيز شامل 7 سندي بود كه مرتبط با بازي وارسازي بود و به روش گلوله برفي و بصورت هدفمند انتخاب شدند. براي تجزيه و تحليل داده ها نيز از روش چهار مرحله اي (توصيف، تحليل، استنتاج و تبيين) بهره گيري شد. پس از بدست آمدن مولفه هاي بازي وارسازي نمونه اوليه توليد شد. سپس بازي توليد شده در اختيار6 دانش آموز و 8 نفر متخصص موضوعي، تكنولوژيست آموزشي و معلم قرار گرفت، تا مورد نقد و تحليل قرار بگيرد. در قسمت مطالعه موردي، جامعه آماري شامل تمامي دانش آموزان پنجم ابتدايي بود و حجم نمونه شامل 6 دانش آموز پنجم ابتدايي بود كه بصورت هدفمند و ملاكي انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در اين قسمت بازي بود. همچنين ابزار جمع آوري اطلاعات نيز روش مشاهده اي ساختار نيافته بود. در قسمت مصاحبه نيز حجم نمونه شامل 4 معلم، 2 تكنولوژيست آموزشي و 2 نفر متخصص موضوعي بودند. كه در زمينه بازي آموزشي اطلاعات داشتند و علاقه مند در اين زمينه بودند. براي جمع آوري اطلاعات از روش مصاحبه استفاده شد. بعد از بررسي نواقص بازي اصلاح گرديد و مورد اعتباريابي دروني قرار گرفت. يافته هاي حاصل از پژوهش كمي، بدست آمدن مولفه هاي بازي وارسازي بود كه براي توليد بازي وارسازي بكار گرفته شد. در قسمت كمي نيز جامعه آماري شامل كليه دانش آموزان پايه پنجم ابتدايي شهر همدان در سال تحصيلي 1398-1399 بودند كه تعداد آنها 8431 نفر بودند. حجم نمونه نيز تعداد 40 نفر بودند. بازي توليد شده در دسترس 20 دانش آموز (گروه آزمايش) قرار گرفت. روش نمونه گيري نيز بصورت تصادفي در دسترس بود. ابزار مورد استفاده در اين قسمت بصورت پيش آزمون- پس آزمون بود. براي تجزيه و تحليل داده ها از روش آمار توصيفي و استنباطي بهره گيري شد. يافته هاي حاصل از پژوهش كيفي ت
Thesis summary
-
طراحي و توسعه ي چندرسانه اي براي آموزش حروف الفبا به دانش آموزان پايه ي اول ابتدايي استان همدان
مرضيه جعفري شادپي 2019پژوهش حاضر با هدف طراحي و توسعه چندرسانه اي براي آموزش نشانه ها (حروف) الفبا به دانش آموزان كلاس اول ابتدايي انجام گرفت. روش انجام پژوهش از نوع كيفي با رويكرد اكتشافي بود. جامعه ي هدف شامل كليه دانش آموزان (دختر و پسر) بين 6 سال و 6 ماه تا 7 سال تمام كلاس اول ابتدايي استان همدان بود و حجم نمونه دربرگيرنده 12 نفر از دانش آموزان (دختر و پسر) بين 6 سال و 6 ماه تا 7 سال تمام كلاس اول ابتدايي روستاي يكله منطقه قهاوند شراء بود كه با روش نمونه گيري هدفمند و از نوع مبتني بر ملاك از گروه در دسترس انتخاب شدند. راهبرد گردآوري داده ها مطالعه موردي (مبتني بر مصاحبه، مشاهده و همچنين اسنادكاوي (مربوط به اجرا)) بود. جهت تجزيه و تحليل داده ها از روش 4 مرحله اي توصيف، تحليل، استنتاج و تبيين استفاده شد. يافته هاي حاصل از پژوهش شامل مؤلفه هاي: عناصر گرافيكي، روش تدريس و جمع بندي و همچنين روند طراحي آموزشي مبتني بر الگوي طراحي و توسعه ي چهار مرحله اي ايورس و بارون: تصميم گيري (برنامه ريزي و تعيين اهداف، تعيين مهارت هاي پيش نياز، سازماندهي،مديريت بارش مغزي و فعاليت پژوهش)، طراحي (طرح محتوا، ساخت روندنما،طرح صفحه، ساخت استوري برد و سنجش تكويني)، توليد (مديريت توليد رسانه اي، تسهيل فعاليت هاي چندرسانه اي و سنجش تكويني)، ارزشيابي (سنجش يادگيرندگان، اعتباريابي و اصلاح) و اعتباريابي از نظر متخصصان شامل مراحل: طراحي، حين توليد و پس از توليد بود. نتايج حاصل از اين چندرسانه اي كه با روش تدريس تركيبي و آميخته كردن درس هاي مختلف طراحي شده بود، يادگيري را در يادگيرندگان تسريع و تسهيل بخشيد.
Thesis summary
-
طراحي و توسعه يك تكنوفيكشن براي آموزش مفاهيم به نوجوانان 10-15 سال شهر همدان
نيكتا سركاني 2019پژوهش حاضر با هدف طراحي و توسعه يك تكنوفيكشن براي آموزش مفاهيم به نوجوانان 15-10 سال شهر همدان صورت گرفت. روش انجام پژوهش حاضر از نوع كيفي (چند روشي) بود كه طي دو فاز: 1) طراحي و توسعه ي تكنوفيكشن اوليه و اعتباريابي آن براي آموزش مفاهيم و 2) توسعه و تكامل تكنوفيكشن اوليه در ميدان عمل و اعتباريابي مجدد آن انجام گرفت. جامعه ي هدف در فاز يك، شامل كليه ي اسناد مربوط به تكنوفيكشن، رويكرد هاي طراحي آموزشي، راهبرد هاي ياددهي-يادگيري براي آموزش مفاهيم و همچنين اسناد مربوط به ويژگي هاي نوجوانان 15-10 سال و تحليل پويانمايي هاي نزديك به تكنوفيكشن هاي آموزشي بود و در فاز دو هم شامل كليه نوجوانان 15-10 سال شهر همدان بود. روش نمونه گيري در هر دو فاز به طور هدفمند و مبتني بر ملاك بود و حجم نمونه هم برحسب نياز و تا حد اشباع داده ها بود كه در فاز 1 براساس روش هاي پژوهشي صورت گرفته عبارتند از: براي تحليل اسناد شامل: كتاب ها، مقالات، پايان نامه ها، سايت و مصاحبه با متخصصان حوزه ي مدنظر و براي طراحي معكوس شامل: پويانمايي هاي آموزشي- سرگرمي و در فاز 2 براي مطالعه ي موردي به طور فردي در برگيرنده 6 نوجوان (2دختر و 4 پسر) 10 تا 15 سال بوده و همچنين 35 دختر (10، 11 و 12) سال طي 7 گروه 5 نفره براي انجام مصاحبه كانوني انتخاب گرديدند (در اين نوع مطالعه ي موردي، هر گروه به عنوان يك مورد در نظر گرفته شده است) و 3 متخصص موضوع هم در حوزه هاي گوناگون مرتبط با مولفه هاي تكنوفيكشن است از روش نمونه گيري صورت هدفمند و مبتني بر ملاك براي انجام مصاحبه در هر دو فاز استفاده گرديد. جهت تجزيه و تحليل داده ها در فاز 1، از روش تحليل چهار مولفه اي ( توصيف، تحليل، استنتاج و تبيين) استفاده شد و در فاز 2، از روش تحليل شش مولفه اي (توصيف، تحليل، طبقه بندي، استنتاج و اصلاح مولفه، اصلاح تكنوفيكشن و تببين آن) انجام گرفت. نتايج حاصل از پژوهش در فاز 1، منجر به تعريف و ارائه نمونه اوليه اي از تكنوفيكشن براي آموزش مفاهيم به نوجوانان 15-10 سال شهر همدان شد و در فاز دوم هم باعث اصلاح و بهبود و توسعه ي اين نمونه و نهايتاً اعتباريابي آن از منظر متخصصان گرديد. تكنوفيكشن نهايي شامل مؤلفه هاي اصلي: رويكرد سرگرم آموزي (اعم از راهبرد ياددهي-يادگيري و داستان) و همچنين ويژگي هاي نوجوان بود كه هريك از اين مولفه هاي اصلي خود داراي خرد
Thesis summary
-
ارائه مدل مفهومي زيست بوم يادگيري الكترونيكي براي كودكان 3 تا 10 سال
زهرا بهرامي 2018پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مفهومي زيست بوم يادگيري الكترونيكي براي كودكان 3 تا 10 سال انجام گرفت. روش انجام پژوهش از نوع آميخته به صورت متوالي و با طرح اكتشافي بود. جامعه ي هدف در بخش كيفي اين پژوهش شامل كليه اسناد مربوط به زيستبومهاي يادگيري و همچنين اسناد مربوط به خصيصه هاي كودكان 3 تا 10 سال؛ نمونه كارهاي عملياتي از زيستبومهاي يادگيري؛ و كودكان 3 تا 10 ساله بود و جامعه ي آماري در بخش كمّي شامل تمامي متخصصان رشته تكنولوژي آموزش از جمله اعضاي هيئت علمي، دانشجويان كارشناسي ارشد و دكتري بود. حجم نمونه در بخش كيفي شامل: فصل دوم كتاب جستجوي زيست بوم هاي يادگيري نورمن جكسون (2016)، مقالات، كتاب ها، پايان نامه ها، سايت ها، مصاحبه با استاد راهنما، مصاحبه با يك كودك و مشاهده رفتارهاي آن كودك و بررسي و مهندسي معكوس نمونه هاي عملياتي زيست بوم هاي يادگيري الكترونيكي بودند كه با روش نمونه گيري هدفمند و مبتني بر ملاك انتخاب شدند و همچنين در بخش كمي شامل 55 نفر از اعضاي هيئت علمي، دانشجويان ارشد و دكتري تكنولوژي آموزش دانشگاه بوعلي سينا و دانشگاه علامه طباطبائي بود كه به صورت تصادفي انتخاب شدند. ابزار گردآوري داده ها در بخش كيفي شامل مطالعه اسناد و مصاحبه و در بخش كمي از پرسشنامه محقق ساخته زيست بوم يادگيري الكترونيكي براي كودكان 3 تا 10 سال استفاده شد. جهت تجزيه و تحليل داده ها در بخش كيفي از تحليل مضمون، ماتريس مضامين و شبكه ي مضامين استفاده شد و در بخش كمي از روش هاي آمار توصيفي، تحليلي و معادلات ساختاري روش تحليل مسير استفاده شد. يافته هاي حاصل در بخش كيفي، منجر به ارائه مدل مفهومي از زيست بوم يادگيري الكترونيكي براي كودكان 3 تا 10 سال شد و در بخش كمي براي برازش مدل مورد نظر از تحليل عاملي تاييدي استفاده شد و برازش مدل در سطح بالايي قرار داشت. يافته ها ارتباط بين مؤلفه هاي مدل را تاييد كردند.
Thesis summary
-
طراحي و اعتبار بازي آموزشي به منظور بهبود مهارت خودآگاهي كودكان 3 تا 5 سال
بنفشه ساسان فر 2016پژوهش حاضر با هدف طراحي و اعتبار يابي يك بازي آموزشي جهت بهبود مهارت خودآگاهي كودكان صورت گرفته است. دو هدف بيان شده اين پژوهش تحت شيوه پژوهش و توسعه (R&D) دنبال شدند. روش انجام پژوهش از نوع آميخته به صورت متوالي و با طرح اكتشافي است كه شامل گردآوري، تحليل و استنتاج داده هاي كيفي درمرحله ي وال و به دنبال ان گردآوري و تحليل داده هاي كمي در مرحله ي دوم مي باشد. در مرحله ي نخست ضمن كاربست نتايج حاصل از جمع آوري و تحليل داده هاي كيفي، بازي آموزشي مورد نظرطراحي شده و درمرحله ي دوم، بازي آموزشي طراحي شده و به صورت شبه آزمايشي در نمونه كوچك به اجرا درآمد. جامعه آماريدر مرحله نخست شامل كليه كودكان 3 تا 5 سال منطقه يك شهرتهران و حجم نمونه دربرگيرنده 6 كودك 3 تا 5 سال بود كه به منظور انجام مطالعه موردي گزينش شدند. راهبردهاي گردآوري داده ها در مرحله اول با تكيه بر پژوهش تكويني رايگلوث و فريك شامل ترسيم نقاشي آدمك توسط كودك، مصاحبه ، مشاهده، اسناد و احساسات بود. در مرحله ي دوم جامعه آماري شامل كليه كودكان 3 تا 5 سال منطقه ي يك شهرتهران بود كه ابتدا ليستي از مهدكودك هاي منطقه ي مورد نظر تهيه گرديد و از ميان اين مراكز يك مركز به صورت تصادفي انتخاب و از بين كدوكان آن مركز، 40 نفر به صورت تصادفي انتخاب و در دو گروه آزمايش و كنتزل به صورت تصادفي بطور مساوي قرار گرغفتند. پس از اجراي پيش آزمون (سه آزمون محقق ساخته)، كودكان گروه گروه آزمايش در طي 10 جلسه 45 دقيقه به يادگيري مهارت خودآگاهي ازطريق بازي پرداختند. پس از اتمام 10 جلسه ي آموزشي، پس آزمون صورت گرفت. بررسي ميزان تاثير بازي آموزشي طراحي شده بر ميزان بهبود مهرت خودآگاهي با استفاده از شاخصه هاي آمار توصيفي و آمار استناطي نشان داد كه بازي آموزشي طراحي شده بر بهبود سطح مهارت خودآگاهي جامعه اين پژوهش اثر دارد.
Thesis summary