علی عزیزی

دانشیار

تاریخ به‌روزرسانی: 1403/02/18

علی عزیزی

کشاورزی / علوم باغبانی

رساله های دکتری

  1. عنوان: مقایسه برخی از گونه های مریم گلی (.Salvia sp) بومی ایران و اندوفیت های آنها از نظر تولید تانشینون I و تری ترپن های حلقوی
    مهدی ثابت جهرمی 1400
    مریم گلی (Salvia L.) گیاهی دارویی از تیره نعناعیان است که 58 گونه از آن در ایران رشد می کنند، که 17 گونه آن بومی ایران است. متابولیت های ثانویه دارویی مهم و عمده در گیاهان جنس مریم گلی شامل: گروه ترپن ها، دی ترپن ها (تانشینون I و II، کریپتوتانشینون،) و اسیدهای تری ترپنی (اورسولیک اسید، اولئانوئیک اسید و بتولینیک اسید) وگروه اسیدهای فنولی شامل رزمارینیک اسید و سالویالونیک اسید می باشد. مهمترین خاصیت تانشینون ها و اسیدهای تری ترپنی اثر ضد سرطانی و همچنین خاصیت ضد التهاب، ضد تومور، آنتی اکسیدان و تقویت کننده سیستم ایمنی است. بیشترین گزارشاتی که از فعالیت ضد سرطانی دی ترپن ها وجود دارد مربوط به تانشینون ها است. اخیراً با توجه به اهمیت و ارزش دارویی متابولیت های ثانوی موجود در مریم گلی، تلاش های متعددی جهت یافتن روش های جایگزین مناسب صورت گرفته که از جمله آنها می توان به کشت بافت و تولید میکروبی اشاره کرد. یکی از روش ها، یافتن اندوفیت های قارچی و باکتریائی است که بتوانند ترکیبات دارویی مشابه در گیاه را تولید کنند. اگرچه مطالعاتی برای ارزیابی و مقایسه تنوع فیتوشیمیایی تانشینون I و اسیدهای تری ترپنی صورت گرفته و همچنین مقایسه و ارزیابی مقدار این ترکیبات در اندام های مختلف گیاه در برخی از گونه های مریم گلی پژوهش شده، لیکن همه گونه ها را شامل نمی شود. بعلاوه تحقیقی در مورد اندوفیت های موجود در گونه های مریم گلی بومی ایران و امکان تولید این ترکیبات گیاهی توسط اندوفیت های همزیست صورت نگرفته است، بهمین دلیل پژوهش حاضر برآن بود تا این موضوعات را مورد کنکاش قرار دهد. همچنین بیان ژنهای کلیدی در بیوسنتز این ترکیبات در گیاه و قارچ های اندوفیت آن بررسی شد. لذا، نمونه هایی از اندام گل، برگ، ساقه و ریشه 20 گونه مریم گلی بومی ایران از سه منطقه با شرایط آب و هوایی متفاوت بدست آمد و محتوی تانشینون I و تری ترپنوئیدهای اورسولیک اسید، اولئانولیک اسید و بتولینیک اسید با استفاده از روش HPLC اندازه گیری شد. همچنین اندوفیت های قارچی و باکتریایی از گونه های گیاهی تحت بررسی جدا گردید که با استفاده از روش-های مورفولوژیکی و ملکولی شناسایی شدند.
  2. بررسی بیوسنتز برخی فنیل پروپانوئید های دارویی و بیان ژن های دخیل در مسیر بیوشیمیایی آن ها در مریم گلی تحت تاثیر تابش UV-B
    مرضیه رحیمی ریزی 1400
    در عصر حاضر، جنس سالویا (Salvia sp.) از خانوادۀ نعناعیان، به عنوان غذای عملکردی و داروی سنتی مهم در نظر گرفته می شود. عصارۀ گیاهان این جنس میزان زیادی از ترکیبات فنلی را شامل می شوند و فعالیت آنتی اکسیدانی آن ها نیز قابل توجه است. مطالعۀ حاضر به بررسی محتوای فنل کل، فلاونوئید کل، برخی اسید های فنلی و ظرفیت آنتی اکسیدانی 15 گونۀ سالویای جمع آوری شده از رویشگاه های طبیعی ایران پرداخته است. در تمام آنالیز ها، عصاره های گونه های مختلف نسبت به یکدیگر سطوح متفاوتی را نشان دادند. در تمامی گونه ها به جز S. syriaca، اسید رزمارینیک به عنوان ترکیب فنلی غالب شناسایی شد. S. verticillata بیشترین محتوای فنل کل (48/0 ± 41/25 میلی گرم اسید گالیک در گرم وزن خشک)، فلاونوئید کل (24/0 ± 80/11 میلی گرم کوئرستین در گرم وزن خشک)، اسید رزمارینیک (04/0 ± 91/4 میلی گرم در گرم وزن خشک) و اسید سالویانولیک A (01/0 ± 95/0 میلی گرم در گرم وزن خشک) را نشان داد. این در حالی است که بیشترین میزان اسید کافئیک (03/0 ± 24/0 میلی گرم در گرم وزن خشک) و اسید کلروژنیک (10/0 ± 51/0 میلی گرم در گرم وزن خشک) به ترتیب در گونه های S. officinalis و S. spinosa مشاهده شد. نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون، همبستگی مثبت را بین فعالیت آنتی اکسیدانی و ترکیبات فنلی نشان داد. بر اساس نتایج، عصارۀ S. verticillata به دلیل داشتن میزان بالایی از ترکیبات فنلی به عنوان یک آنتی اکسیدان طبیعی به منظور استفاده در صنایع دارویی و غذایی پیشنهاد شد.
  3. پیامدهای القای پلی پلوئیدی روی برخی ویژگی های مورفولوژیکی، فیتوشیمیایی و بیان ژن های درگیر در بیوسنتز تری ترپن های پنج حلقه ای در مریم گلی
    منصوره توان 1400
    القای پلی پلوئیدی یک تکنیک موثر در برنامه های اصلاحی گیاهان دارویی و معطر برای بهبود ویژگی-های فیتوشیمیایی و آگرومورفولوژی آن ها می باشد. دو گونه مریم گلی معمولی و مریم گلی ارغوانی، منابع طبیعی با ارزشی از مولکول های بیواکتیو مثل تری ترپنیک اسیدها و فنولیک اسیدها می باشند. در مطالعه حاضر اثر پلی پلوئیدی درون شیشه ای و برون شیشه ای بر روی مشخصات مورفولوژیکی، ویژگی-های فیتوشیمیایی و سطح بیان ژن های درگیر در مسیر بیوسنتزی تری ترپنوئیدها (اورسولیک ، بتولینیک و اولئانولیک اسید) در این دو گونه مطالعه شد. گونه مریم گلی ارغوانی یک گونه وحشی و اندمیک کشور ایران است، بنابراین در ابتدا غربالگری 14 جمعیت این گونه برای انتخاب بهترین جمعیت از لحاظ وجود تری ترپنوئیدها، فنولیک اسیدها و ترکیبات اسانس صورت گرفت. در ادامه بذور جمعیت برتر مریم گلی ارغوانی و بذور مریم گلی معمولی (30 عدد بذر برای هر تیمار) با غلظت های مختلف کلشی سین (05/0، 1/0 و 2/0 درصد) و برای مدت 24 و 48 ساعت تیمار گردیدند. آنالیز فلوسایتومتری و شمارش کروموزوم برای تایید سطح پلوئیدی گیاهان دیپلوئید pg) 10/1(2n = 2x = 14, 2C DNA = و گیاهان تتراپلوئید pg) 12/2(2n = 4x = 28, 2C DNA = مریم گلی معمولی و همچنین برای گیاهان کنترل تتراپلوئید pg) 36/1(2n = 4x = 28, 2C DNA = ‎ و گیاهان هگزاپلوئید pg) 97/1(2n = 6x = 42, 2C DNA = ‎‎‎ مریم گلی ارغوانی بعد از 7 ماه از کشت گیاهان، استفاده شد. بالاترین القای پلی پلوئیدی با کاربرد غلظت 1/0 درصد کلشی سین و برای مدت 48 ساعت، با کارایی 05/19 درصد تتراپلوئیدی (برای مریم گلی معمولی) و 76/12 درصد هگزاپلوئیدی (برای مریم گلی ارغوانی) بدست آمد. گیاهان پلی-پلوئید نسبت به گیاهان شاهد، تفاوت هایی در شکل و رنگ برگ، ضخامت برگ و ساقه، تراکم کرک ها، طول ریشه، ارتفاع گیاه و تعداد برگ ها نشان دادند. علاوه بر این، یک کاهش قابل ملاحظه-ای در محتوای اورسولیک اسید و اولئانولیک اسید در گیاهان تتراپلوئید گونه مریم گلی معمولی نسبت به گیاهان شاهد، مشاهده گردید

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. اثر سولفات پتاسیم بر عملکرد و برخی ویژگی های دارویی گشنیز (Coriandrum sativum L.) تحت کم آبیاری
    1402
    خشکی و کم آبی یکی از مهمترین مشکلات بخش تولید محصولات کشاورزی در دنیا و ایران است و با توجه به تغییرات وسیعی که این روزها به خاطر تعییر اقلیم و کم آبی رخ داده است اندیشیدن تدابیری برای حفظ کیفیت محصول و کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی ضروری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سولفات پتاسیم بر عملکرد و برخی ویژگی های دارویی گشنیز (Coriandrum sativum L) تحت شرایط کم آبیاری انجام شد. بدین منظور، آزمایشی به صورت اسپیلت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1402-1401 در شهرستان کنگاور استان کرمانشاه انجام شد. تیمار میزان آبیاری به عنوان فاکتور اصلی در سه سطح شامل آبیاری کامل (مطابق عرف منطقه)، متوسط (50 درصد آبیاری کامل) و بدون آبیاری (بدون آبیاری) و تیمار کوددهی سولفات پتاسیم به عنوان فاکتور فرعی در سه سطح شامل شامل بدون کوددهی، کوددهی 200 کیلوگرم در هکتار و 400 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم در نظر گرفته شد. کشت در آذرماه 1401 انجام شد و تیمارهای کودی سولفات پتاسیم درست قبل از کشت به صورت خاکی داده شد. از زمان کشت در پاییز تا نیمه بهار، کشت ها تنها از بارندگی استفاده کردند و آبیاری انجام نشد. تیمارهای آبیاری در فصل بها و تا رسیدن گیاه در اوایل تابستان صورت گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین میزان وزن تر و خشک بوته، تعداد چتر فرعی، تعداد دانه در چتر، تعداد چتر در بوته، تعداد شاخه فرعی، عملکرد بذر در متر مربع، وزن صد دانه و کلروفیل کل در تیمار آبیاری کامل همراه 400 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم مشاهده شد. همچنین بالاترین ارتفاع بوته و درصد روغن در تیمار آبیاری کامل همراه 200 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم بدست آمد. بیشترین مقدار فنل کل، فلاونوئید کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی نیز در تیمار بدون آبیاری همراه 200 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم و بیشترین غلظت پتاسیم برگ در تیمار بدون آبیاری همراه 400 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم مشاهده شد. بیشترین میزان Linalol و درصد کل اسانس در تیمار بدون آبیاری بدست آمد. اما بیشترین میزان Geranyl acetate، Dodecanol، γ-Terpinene و α-Pinene در آبیاری کامل مشاهده شد. با توجه به اینکه شرایط آبیاری کامل و تیمار سولفات پتاسیم 400 کیلوگرم در هکتار باعث افزایش پارامترهای موفولوژیکی و بیوشیمیایی این گیاه شده است، ترکیب این دو تیمار ب
  2. اثر اسید هیومیک و اسید سالسیلیک روی رشد و ویژگی های پاداکسایشی عصاره برگ و میزان روغن بذر گیاه کاملینا
    فاطمه امین بیگی 1401
    کاملینا (Camelina sativa) گیاهی متعلق به خانواده شب بویان (Brssicaceae) است که علاوه بر داشتن دانه های روغنی از جمله گیاهان دارویی محسوب می شود. به منظور بررسی اثر اسید هیومیک و اسید سالسیلیک روی رشد و ویژگی های پاداکسایشی عصاره برگ و میزان روغن بذر گیاه کاملینا رقم سهیل، این آزمایش در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمانشاه به صورت فاکتوریل دارای 2 فاکتور در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار انجام شد. فاکتور اول مصرف اسید هیومیک در 3 غلظت صفر (شاهد)، 2 و 4 میلی مولار و فاکتور دوم اسید سالسیلیک در 3 غلظت صفر (شاهد)، 2 و 4 میلی مولار بودند. نتایج نشان داد که طویل ترین ارتفاع بوته (5/63 سانتیمتر)، وزن تر ساقه اصلی ( 75/1 گرم در بوته)، وزن خشک کپسول کاملینا (88/60 گرم درمتر مربع) در اثر محلول پاشی با غلظت 2 میلی مولار اسید هیومیک همراه با مصرف 4 میلی مولار اسید سالیسیلیک به دست آمد. بیشترین وزن خشک ساقه اصلی (93/0 گرم در بوته)، وزن تر شاخه فرعی (34/1 گرم در بوته)، تعداد شاخه فرعی (76/8 عدد)، تعداد کپسول در شاخه فرعی (3/148 عدد)، تعداد دانه درکپسول ساقه اصلی (31/384 عدد)، تعداد دانه درکپسول شاخه فرعی (50/2224 عدد)، وزن تر ساقه اصلی و فرعی (45/127 گرم در بوته)، وزن تر کپسول و دانه (92/167 گرم در متر مربع) و محتوای فنل کل (75/1 میلی گرم گالیک اسید در گرم وزن تر) در اثر محلول پاشی با غلظت 4 میلی مولار اسید سالیسیلیک حاصل شد. تحت محلول پاشی با غلظت 2 میلی مولار اسید هیومیک، بیشترین تعداد شاخه فرعی (41/8 عدد)، تعداد کپسول در شاخه فرعی (29/150 عدد)، عملکرد دانه (15/87 گرم در مترمربع)، محتوای فنل کل (65/1 میلی گرم گالیک اسید در گرم وزن تر) و فلاونوئید کل (49/0 میلی گرم کاتچین در گرم وزن تر) مشاهده شد. بیشترین میزان روغن (96/34 درصد)، پروتئین کل (05/24 درصد) و عملکرد دانه (92 گرم در متر مربع) در اثر محلول پاشی با غلظت 4 میلی مولار اسید سالیسیلیک بدست آمد. بیشترین عملکرد دانه با 15/87 گرم در مترمربع در اثر محلول پاشی با غلظت 4 میلی مولار اسید هیومیک حاصل شد. بیشترین میزان اسید لینولنیک و اسید لینولئیک به ترتیب با 67/22 و 80/19 درصد در اثر محلول پاشی با غلظت 2 میلی مولار اسید هیومیک همراه با مصرف 4 میلی مولار اسید سالیسیلیک مشاهده شد. بیشترین میزان اسیدای
  3. درجه بندی گل رز با استفاده از پردازش تصویر مبتنی بر روش های هوش مصنوعی
    علی کارگر 1401
    گل رز بانام علمی Rosa Hybrida، از خانواده گل سرخیان یا Rosaceae مهم ترین گل تجاری شاخه بریده در سراسر دنیاست. یکی از مراحل مهم تولید گل رز، درجه بندی است که دارای استانداردهایی در هر منطقه از دنیاست. این کار می تواند به صورت دستی توسط افراد باتجربه انجام گیرد که فرایندی پر خطا و زمان بر است همچنین در گلخانه های تجاری با میزان تولید بالا امکان پذیر نیست؛ اما تکنولوژی های به روز در مراحل تولید گل رز چند سالی است که مورداستفاده قرار می گیرد. استفاده از هوش مصنوعی در مرحله درجه بندی و پس از برداشت گل رز در خط تولید کشورهای پیشرفته استفاده می شود. در پژوهش حاضر با استفاده از یادگیری عمیق (DL) تصاویری از گل های رز رقم آوالانچ که به تعداد بالا و وضوح کافی تهیه شده بود، به شبکه های عصبی با مدل های وی جی جی، رزنت، اینسپشن و ایکسپشن تغذیه شدند که نتایج زیر به دست آمد. در همه مدل های از پیش آموزش دیده شده دراپ اوت تاثیر مثبتی بر دقت شبکه نداشت؛ اما در مدل پیشنهادی اضافه کردن 0.1 دراپ اوت تاثیر مثبتی بر عملکرد شبکه گذاشت. در شبکه وی جی جی بیشترین میزان دقت در تعداد نورون 64 مشاهده شد. میزان دقت در این شبکه 96 درصد بود. شبکه رزنت عملکرد مطلوبی در این پژوهش از خود به نمایش نگذاشت به طوری که صحت نتایج آن در تشخیص محصول درجه یک و درجه دو به ترتیب 78 و 82 درصد بود که نشان از عدم توانایی این شبکه در تفکیک داده ها بود. از طرفی شبکه اینسپشن نیز همانند رزنت نتایج قابل اعتمادی در این پژوهش نداشت به طوری که دقت آن 80 درصد گزارش شد. دقت شبکه ایکسپشن در پژوهش حاضر 100 درصد گزارش شد که نشان از کارآمدی مدل است. در انتها نتایج در مدل پیشنهادی پژوهشگر بدین صورت ثبت شد. در این مدل تعداد نرون ها به 128 افزایش یافته. همچنین از چهار لایه عصبی کانولوشن استفاده شد که در هر لایه چهار فیلتر 16، 32، 64 و 128 تایی به کار گرفته شد و نتایج نشان داد افزایش تعداد فیلترها در هر لایه سبب افزایش دقت شبکه عصبی از 96 درصد به 99 درصد می شود. پس به طورکلی در این پژوهش کمترین دقت مربوط به مدل رزنت (80 درصد) و بیشترین آن مربوط به مدل پیشنهادی (98 درصد) و مدل ایکسپشن (100 درصد) بود. قدرتمندترین مدل در تفکیک گل های درجه یک از درجه دو به ترتیب مربوط به شبکه های ایکسپشن (100 درصد)، پیشنهادی (99 درصد) و وی جی جی (95.5) بو
  4. ارزیابی اثرات پرتوتابی فرابنفش و نورآبی روی برخی مواد موثره و ویژگی پاداکسایشی مریم گلی (Salvia Officinalis)
    مهسا مهرجو 1401
    گیاه دارویی مریم گلی با نام علمی Salvia Officinalis متعلق به خانواده نعناعیان است. نور یکی از عوامل مهم تاثیرگذار روی رشد و ویژگی های فیتوشیمیایی گیاهان می باشد. پژوهش حاضر به منظور ارزیابی اثرات پرتوتابی تکمیلی فرابنفش و نورآبی روی برخی مواد موثره و ویژگی پاداکسایشی گیاه مریم گلی در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار شامل 1- شاهد (روشنایی طبیعی)، 2- نور آبی به مدت 4 ساعت در روز، 3- نور آبی به مدت 10 ساعت در روز، 4- نور فرابنفش B به مدت 5 دقیقه در روز و 5- نور فرابنفش B به مدت 15 دقیقه در روز اجرا شد. تیمارها به صوزت تکمیلی همراه با نور خورشید در چهار تکرار در سال 1400 در گلخانه گروه علوم باغبانی دانشگاه بوعلی سینا، اعمال گردید و به دنبال آن برخی ویژگی های رشدی و فیتوشیمیایی گیاهان پرورش یافته اندازه گیری گردیدند. نتایج نشان داد، بیشترین ارتفاع گیاه مریم گلی در تیمار نور آبی به مدت 10 ساعت در روز (66/28 سانتی متر) مشاهده شد و کمترین ارتفاع گیاه در تیمار پرتو تابی نور فرابنفش B به مدت 15 دقیقه دیده شد. بیشترین وزن تر کل گیاه مریم گلی از تیمار اعمال نور آبی به مدت 10 ساعت در روز (93/4 گرم در بوته)حاصل شد و کمترین وزن تر کل در تیمار پرتو تابی نور فرابنفش B به مدت 15 دقیقه مشاهده شد. تیمار اعمال نور آبی به مدت 10 ساعت در روز منجر به بیشترین وزن تر و خشک برگ گیاه مریم گلی شد و کمترین وزن تر و خشگ برگ در تیمار پرتو تابی نور فرابنفش B به مدت 15 دقیقه دیده شد. بیشترین محتوای کلروفیل کل گیاه مریم گلی به ترتیب از تیمار اعمال نور آبی به مدت 10 ساعت در روز (39/32 درصد افزایش در مقایسه با شاهد) و تیمار اعمال نور آبی به مدت 4 ساعت در روز (02/16 درصد افزایش در مقایسه با شاهد) حاصل شد. بالاترین میزان کاروتنوئید گیاه مریم گلی به ترتیب در تیمار اعمال نور آبی به مدت 10 ساعت در روز (33/2 میلی گرم در گرم وزن تر) و تیمار اعمال نور آبی به مدت 4 ساعت در روز (76/1 میلی گرم در گرم وزن تر) دیده شد. بیشترین محتوای فنل کل گیاه مریم گلی به ترتیب در تیمار اعمال تیمار پرتو تابی نور فرابنفش B به مدت 15 دقیقه (09/59 میلی گرم در گرم عصاره) و تیمار پرتو تابی نور فرابنفش B به مدت 5 دقیقه (75/51 میلی گرم در گرم عصاره) دیده شد. بیشترین محتوای فلاونوئید گیاه مریم گلی در تیمار اعمال تیمار پرتو تابی نو
  5. ارزیابی گوناگونی ژنتیکی دربرخی توده های خرفه(Portulaca oleracea) از ایران با استفاده از نشانگرهای مولکولی ISSR و IRAP و برخی ویژگی های فیتوشیمیایی
    عظیمه یزدانی 1401
    چکیده: خرفه با نام علمی Portulaca oleracea گیاهی متعلق به خانواده Portulaceae است که د راکثر مناطق ایران رویش دارد. در این مطالعه گیاهان از ده توده از استان های مختلف ایران در شرایط آب و هوایی همدان در مزرعه کشت شدند. در این پژوهش تفاوت-های میان 10 جمعیت بومی کشت شونده خرفه با استفاده از صفات فیتوشیمیایی و نشانگرهای مولکولی ISSR و IRAP موردمطالعه قرار گرفت. صفات فیتوشیمیایی اندازه گیری شده شامل فنل کل، فلاونوئیدکل، تانن کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی عصاره بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که جمعیت های خرفه موردمطالعه از نظر صفات موردبررسی دارای اختلاف معنی داری در سطح آماری یک درصد بودند که نشان دهنده ی وجود تنوع در بین جمعیت هابود. نتایج نشان داد که جمعیت های تهران و همدان 1 به ترتیب دارای بیش ترین و کمترین فنل کل بودند. جمعیت های اهواز و شیراز دارای بیشترین میزان فلاونوئیدکل بودند و کمترین میزان فلاونوئیدکل متعلق به جمعیت همدان1 بود. هم چنین بالاترین و پایین ترین میزان ظرفیت آنتی اکسیدانی درجمعیت های تهران و همدان 3 مشاهده شد. بیش ترین میزان تانن مربوط به جمعیت آستارا و مشهد و کمترین مربوط به جمعیت همدان 2 بود. هم چنین در این پژوهش از نشانگرهای مولکولی ISSR و IRAP جهت بررسی تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیت خرفه استفاده شد.برای آنالیز نشانگرهای مولکولی از گیاه برای استخراج DNA انجام شد (مجموعا 100 نمونه)در این مطالعه از 13 آغازگر به کار برده شده، 135 باند با وضوح بالا به دست آمد که از این تعداد 100 باند چندشکلی نشان دادند. تجزیه خوشه ای بر پایه ی تشابه ژنتیکی جاکارد و با روش UPGMA ، نمونه های خرفه را به دو گروه اصلی تقسیم نمود.گروه اول شامل جمعیت های ...........بودند و گروه دوم جمعیت های .......را در برگرفت. نتایج تجزیه به مختصات اصلی(PCOA) تا حد زیادی نتایج تجزیه خوشه ای را تایید نمود. تنوع درون جمعیت ها با استفاده از میانگین شاخص تنوع ژنی نی(h) و شاخص اطلاعاتی شانون( I) با نرم افزار POPGENE مورد بررسی قرار گرفت. بیش ترین و کم ترین تنوع ژنتیکی به ترتیب در جمعیت های اصفهان (h=0/190 ، I=./41 ) و کرمانشاه (h=0/02 ، I= 0/01 ) مشاهده شد میانگین آلل های موثر ) Ne ) به آلل های مشاهده شده (Na) در میان کل جمعیت ها برابر با 85/0 بود. بررسی ها برای این میانگین در هر جمعیت نشان داد که ج
  6. اثر اسید هیومیک و اسید سالیسیلیک بر شاخصهای رشد و میزان برخی ترکیبات فیتوشیمیایی زرین گیاه Dracocephalum Kotschyi boiss
    نگار پیغون 1401
    این مطالعه بهمنظور بررسی اثر اسید هیومیک و اسید سالیسیلیک بر شاخصهای رشد و میزان برخی از ترکیبات فیتوشیمیایی زرین گیاه در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با هفت تیمار و 3تکرار در گلخانهی علوم باغبانی دانشگاه بوعلی سینا انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل شاهد (بدون اعمال اسید هیومیک و اسید سالیسیلیک)، اسید هیومیک با غلظتهای 400 ،200و 600میلیگرم بر لیتر همراه با آب آبیاری و اسید سالیسیلیک با غلظتهای 400 ،200و 600میکرومولار بهصورت محلولپاشی بود. نتایج نشان داد که غلظت 600میلیگرم بر لیتر اسید هیومیک بیشترین تاثیر را برافزایش وزنتر و خشک اندام هوایی، وزنتر و خشک کل بوته و ارتفاع داشت و کمترین مقادیر این صفات در گیاهان شاهد مشاهده شد. کاربرد اسید هیومیک 200 میلیگرم بر لیتر بدون اختلاف معنیدار با سایر غلظتهای آن، وزنتر و خشکریشه را افزایش داد. اسید هیومیک بر سطح برگ تاثیر معنیداری نداشت. بیشترین مقدار کلروفیل ،aکلروفیل bو کلروفیل کل در گیاهان تحت تیمار 200میلیگرم بر لیتر اسید هیومیک مشاهده شد. همچنین میزان کاروتنوئید تحت تیمار اسید هیومیک 200میلیگرم بر لیتر افزایش یافت که اختلاف معنیداری با تیمار 400میلیگرم آن نداشت. کاربرد اسید هیومیک در غلظت 400میلیگرم بر لیتر فلاونوئید کل و فعالیت آنتیاکسیدانی را افزایش داد که اختلاف معنیداری با غلظتهای دیگر اسید هیومیک نداشت کمترین میزان این صفات در تیمار شاهد مشاهده شد. اما اثر اسید هیومیک بر فنل کل و اسید رزمارینیک معنیدار نبود. نتایج مقایسه میانگین اثر اسید سالیسیلیک نشان داد، کاربرد 200میکرومولار اسید سالیسیلیک موجب افزایش وزنتر و خشک کل بوته، وزنتر و خشکریشه و تعداد شاخه جانبی شد. اما اثر این تیمار بر سطح برگ معنیدار نشد. بیشترین مقدار کلروفیل ،aکلروفیل کل و کاروتنوئید در گیاهان تحت تیمار غلظتهای 600میکرومولار اسید سالیسیلیک مشاهده شد. همچنین اسید سالیسیلیک 200میکرومولار موجب افزایش اسید هیومیک شد که اختلاف معنیداری با سایر غلظتها نداشت. بیشترین میزان فنل کل ( 164/64میلیگرم در گرم وزن عصاره برگ) و اسید رزمارینیک ( 1/42میلیگرم در گرم وزن عصاره برگ)، در تیمار 200میکرومولار اسید سالیسیلیک مشاهده گردید که اختلاف معنیداری با غلظت 400میکرومولار آن نداشت. اسید سالیسیلیک 400میکرومولار بیشترین تاثیر را برافزایش فلاونوئید کل و فعالیت آنتیاکسیدانی
  7. اثر اسیدسالیسیلیک و اسیدسیتریک روی عمرگلجای گل شاخه بریده سوسن
    الهام کارشناس 1401
    گل شاخه بریده سوسن از با ارزش ترین و پرفروش ترین گل های بریدنی در جهان و ایران است. مشکلات عمده این گل شاخه بریده ماندگاری کم آن پس از برداشت است. به منظور یافتن یک ترکیب مناسب، برای افزایش صفات کیفی و کمی و افزایش عمر پس از برداشت گل شاخه بریده سوسن رقم ناونا گل ها از گلخانه ای واقع در اصفهان بلافاصله به آزمایشگاه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا انتقال داده شدند و آزمایشی بر مبنای طرح کاملاً تصادفی با هفت تیمار و سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل آب مقطر (شاهد)، ساکاروز 4 درصد، اسید سالیسیلیک در غلظت های 25، 50 و 75 میکرومولار و اسید سیتریک در غلظت های 100 و 200 میلی گرم در لیتر بودند. ویژگی های اندازه گیری شده شامل قطر ساقه، طول و قطر غنچه و گل، زمان باز شدن اولین غنچه، زمان پیری، زرد شدن برگ، عمر گلجای، جمعیت باکتری موجود در انتهای ساقه و محلول نگهدارنده بودند که تغییرات وزن تر گل، محتوای نسبی آب گلبرگ و برگ، نشت الکترولیت، میزان گاز اتیلن، مالون دی آلدهید، محتوای کلروفیل کل، میزان کاروتنوئید، تغییرات اسیدیته و هدایت الکتریکی محلول نگهدارنده طی 14 روز مورد سنجش قرار گرفتند. در تمامی صفات مورد بررسیشده تحت تاثیر تیمارهای استفاده شده قرار گرفتند و در مقایسه با تیمار شاهد کمیت و کیفیت بهتری داشتند. براساس نتایج تیمارهای اسید سیتریک 200 میلی گرم در لیتر و تیمار اسید سالیسیلیک 75 میکرو مولار مطلوب ترین اثر را بر صفات ظاهری گل، عمر گلجای و جمعیت باکتری موجود در انتهای ساقه و محلول نگهدارنده نشان دادند. تیمارهای اسید سالیسیلیک 50 و 75میکرومولار منجر به حفظ بیشتر کلروفیل و کمترین میزان کاروتنوئید شدند. بیشترین تغییرات اسیدیته و هدایت الکتریکی گلجای در نمونه های دارای ساکاروز 4 درصد و تیمار شاهد دیده شد و کمترین میزان آنها در تیمار اسید سیتریک 200 میلی گرم در لیتر مشاهده گردید. تیمارهای مختلف اسید سالیسیلیک و اسید سیتریک بر کاهش تولید اتیلن، نشت یونی و میزان مالون دی آلدهید موثر بودند تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند. بیشترین محتوای نسبی آب برگ و گلبرگ در نمونه های تحت تیمار اسید سالیسیلیک 75 میکرومولار و تیمار اسید سیتریک 100 میلی گرم در لیتر دیده شد. بیشترین وزن تر گل در نمونه هایی که با اسید سالیسیلیک 75 میکرومولار و اسید سیتریک 200 میلی گرم در لیتر تیما
  8. تاثیر اسید سالیسیلیک بر رشد و برخی مواد موثره گیاه رزماری تحت پرتو فرابنفش B
    مرضیه طاهری بروجنی 1401
    این پژوهش به منظور بررسی اثر اسیدسالیسلیک روی برخی از شاخص های رشد و صفات فیتوشیمیایی در شرایط تنش فرابنفش B روی گیاه دارویی رزماری (.Rosemarinus officinalis L) انجام شد. آزمایش گلخانه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در پنج تکرار انجام گرفت. فاکتور اول اسید سالیسیلیک در 3 سطح (0، 5/0 و 1 میلی مولار) و فاکتور دوم تابش پرتو فرابنفش B با طول موج 312 نانومتر و شدت 2/17 کیلوژول بر مترمربع در 3 سطح (0، 5 و 10 دقیقه در روز) بود. محلول پاشی اسید سالیسیلیک و پرتودهی گیاهان به مدت 8 هفته و به صورت یک روز در میان صورت گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، ارتفاع گیاه، وزن تر و خشک کل، وزن تر و خشک برگ، وزن تر و خشک ریشه و ساقه تحت تیمار فرابنفش B کاهش و توسط تیمار اسید سالیسیلیک نسبت به شاهد افزایش یافت. بیشترین میزان وزن تر ریشه و ساقه، وزن خشک کل و ارتفاع مربوط به تیمار ساده 1 میلی مولار اسید سالیسیلیک به ترتیب (38/6 و 28/5 گرم، 33/28 سانتی متر) بود. همچنین در اثر متقابل تنش فرابنفش B و تیمار اسید سالیسیلیک بیشترین وزن تر کل (23/21 گرم)، وزن تر و خشک برگ (28/15 و 48/5 گرم) و وزن خشک ریشه و ساقه (45/3 گرم) در تیمار های شاهد فرابنفش B و اسید سالیسیلیک 1 میلی مولار مشاهده گردید. در اثر متقابل پرتودهی فرابنفش B و تیمار اسید سالیسیلیک بیشترین درصد عملکرد برگ مربوط به تیمار 10 دقیقه تابش فرابنفش B بدون حضور اسید سالیسیلیک (42/22 درصد) بود. اثر ساده تنش فرابنفش B موجب کاهش میزان کلروفیل کل، a، b و کارتنوئید کل نسبت به گیاه شاهد و همچنین اثر ساده محلول پاشی اسید سالیسیلیک باعث افزایش میزان آن ها نسبت به گیاه شاهد شد. بیشترین میزان کلروفیل کل (51/6 میلی گرم در گرم وزن تر)، کلروفیل a (85/4 میلی گرم در گرم وزن تر)، کلروفیل b (63/1 میلی گرم در گرم وزن تر) و کارتنوئید (91/1 میلی گرم در گرم وزن تر) در تیمار 1 میلی مولار اسید سالیسیلیک مشاهده گردید. همچنین در اثر متقابل تنش فرابنفشB و تیمار اسید سالیسیلیک بیشترین میزان کارتنوئید کل (45/2 میلی گرم در گرم وزن تر) مربوط به تیمار شاهد فرابنفش B و 1 میلی مولار اسید سالیسیلیک بود. اثر ساده تنش فرابنفش B باعث افزایش میزان فنل کل، فلاونوئید کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی و تانن کل در این گیاه شد. بیشترین میزان فنل کل (12/134 میلی گر
  9. تاثیر نوردهی نور تکمیلی به همراه فرابنفشB بر رشد، ویژگی و برخی ترکیبات آنتی اکسیدانی (Melissa Officinalis L.)
    محسن دودکانی 1400
    نور، یکی از عوامل محیطی موثر بر رشد و تولید متابولیت های ثانویه در گیاهان دارویی می باشد که می توان آن را در گلخانه ها به صورت مصنوعی و یا به صورت تنش روی گیاهان اعمال کرد. این پژوهش به منظور بررسی اثر نوردهی نور تکمیلی بر برخی از ویژگی های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی به همراه تنش فرابنفش B روی گیاه دارویی بادرنجبویه انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. فاکتور اول نوردهی نور تکمیلی در چهار سطح شامل شاهد (بدون نور تکمیلی)، نورتکمیلی 2 ساعت در پایان روز، 4 ساعت در پایان روز و 12 ساعت در طول روز و فاکتور دوم تنش فرابنفش در دو سطح شاهد و 10 دقیقه به مدت 10 روز قبل از برداشت بود. براساس نتایج، ارتفاع گیاه، وزن تر و خشک کل، وزن تر و خشک برگ، وزن تر و خشک اندام هوایی، وزن تر و خشک ریشه در تیمار فرابنفش و در شرایط بدون نور تکمیلی کاهش یافت. در تیمار نورتکمیلی ارتفاع گیاه، وزن تر و خشک کل، وزن تر و خشک برگ و اندام هوایی و وزن تر و خشک ریشه نسبت به شاهد افزایش یافت و بیشترین میزان آن ها در تیمار 12 ساعت نورتکمیلی و بدون حضور تنش فرابنفش مشاهده شد. در تنش فرابنفش میزان کلروفیل کل، a، b و کارتنوئید نسبت به گیاه شاهد افزایش یافت. نوردهی نور تکمیلی باعث افزایش میزان کلروفیل کل، a، b و کارتنوئید شد. بیشترین میزان کلرفیل کل (7/12 میلی گرم در گرم وزن تر)، کلرفیل a (10 میلی گرم در گرم وزن تر)، کلروفیل b (64/2 میلی گرم در گرم وزن تر) و کارتنوئید (83/2 میلی گرم در گرم وزن تر) در تیمار 12 ساعت نور تکمیلی در طول روز و بدون تنش فرابنفش مشاهده گردید. تنش فرابنفش و نوردهی نور تکمیلی باعث افزایش میزان فنل کل، فلاونوئید و ظرفیت آنتی اکسیدانی در این گیاه شدند. بیشترین میزان فنل کل (4/64 میلی گرم در گرم وزن عصاره برگ)، فلاونوئید (61/154 میلی گرم در گرم وزن عصاره برگ) و ظرفیت آنتی اکسیدانی (4/94 میلی گرم در گرم وزن عصاره برگ) در تیمار 12 ساعت نور تکمیلی به همراه تنش قرابنفش مشاهده گردید. فتوسنتز، هدایت مزوفیلی، کارایی مصرف آب و تعرق در طول دوره پرتوتابی فرابنفش کاهش و در تیماردهی نور تکمیلی افزایش یافتند. CO2 زیر روزنه ای در حضور تنش فرابنفش افزایش و در تیمار نوردهی تکمیلی کاهش یافت. میزان رزمارینک و کلروژنیک اسید در تیماردهی نور تکمیلی افزایش یافت. بی
  10. گوناگونی ژنتیکی در برخی از توده های سیاهدانه (Nigella sativa L.) با استفاده از نشانگرهای مولکولی ISSR و IRAP
    نازنین خزایی 1400
    شناخت و آگاهی از تنوع ژنتیکی در گیاهان دارویی برای حفاظت از منابع ژنتیکی آنها و استفاده از روش اصلاحی مناسب به منظور بهبود صفات اقتصادی مهم است. سیاهدانه با نام علمی Nigella sativa یک گیاه دارویی روغنی از خانواده آلاله گان (Rananculacea) است. در مطالعه حاضر 12 جمعیت از این گیاه (هر جمعیت 10 گیاه) با استفاده از نشانگرهای مولکولی ISSR و IRAP مورد ارزیابی ژنتیکی قرار گرفتند. جمعیت ها شامل 6 جمعیت بومی از ایران (اردبیل، سمیرم، اراک، مشهد، همدان و شیراز) و 6 جمعیت از (لیبی، یمن، گرجستان، تاجیکستان، سوریه و الجزایر) بود. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی، از 24 آغازگر ISSR و IRAP (تکی و ترکیبی) استفاده شد که در مجموع 148 باند ایجاد شد که از بین آن ها 117 باند چند شکل بودند. تجزیه خوشه ای بر پایه ماتریس تشابه ژنتیکی جاکارد و با روش UPGMA نمونه های سیاهدانه را به 6 گروه تقسیم نمود و با 86/0 صحت انجام شد. بیشترین شباهت ژنتیکی بین دو جمعیت یمن و خراسان بود و بیشترین فاصله ژنتیکی بین دو جمعیت الجزایر و اردبیل به دست آمد. تجزیه به مختصات اصلی (PCoA) نتایج تجزیه خوشه ای را تاحد زیادی تایید نمود. در میان نشانگرها و ترکیب نشانگرها، IRAP میزان بالایی از آشکارسازی تنوع ژنتیکی را به خود اختصاص داد. میانگین درصد چندشکلی برای پرایمرهای IRAP و ISSR حدود 80 درصد بود و شاخص نشانگری (MI) برای آن ها به ترتیب 02/3 و 64/1 بود.نتایج نشان داد که آغازگرهای UBC808، UBC816، UBC823، UBC826 UBC873، TOS-1، TOS-2 بیشترین تنوع و آغازگرهای UBC812 و UBC814 کمترین میزان تنوع را دارند. تنوع درون جمعیت ها با استفاده از میانگین شاخص تنوع ژنی نی (h) و شاخص شانون (I) با نرم افزار POPGENE آنالیز و مورد بررسی قرار گرفت که بیشترین میزان این دو شاخص (به ترتیب 48/0 و 67/0) برای نشانگر ISSR + ISSR به دست آمد و در واقع متنوع ترین جمعیت بود.همچنین برای بررسی تنوع ژنتیکی بین جمعیت ها و واریانس مولکولی (AMOVA) از دو نرم افزار POPGENE و GENEALEX استفاده شد. میانگین شاخص های Gst (تفرق ژنی) و Dst (تنوع ژنتیکی بین جمعیت) به ترتیب 19/0 و 04/0 بدست آمد که نشان دهنده تمایز ژنتیکی نسبتا بالایی بین جمعیت ها بود. تجزیه واریانس مولکولی جمعیت ها نشان داد 81٪ تنوع ژنتیکی درون جمعیت ها و 19٪ بین جمعیت ها می باشد. میزان شباهت در بین جمعیت ها
  11. ارزیابی تنوع کمی و کیفی آلکالوئیدهای تروپان در برخی جمعیت های تاتوره (Datura stramonium L.) در ایران
    زهرا کیانی 1400
    تاتوره (Datura stramonium L.) یکی از گیاهان دارویی مهم ار خانواده تاجریزی (Solanaseae) می باشد که در مناطق مختلف رویش داشته و به عنوان علف هرز شناخته شده است. این گیاه حاوی آلکالوئیدهای مهم تروپان می باشد که در صنعت داروسازی مورد استفاده قرار می-گیرد. پژوهش حاضر در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی به منظور بررسی تنوع بین یازده جمعیت تاتوره از مناطق مختلف ایران با استفاده از 21 صفت اگروموفولوژیک و 16 صفت فیتوشیمیایی در بذر، برگ و ریشه انجام شد. همه یازده جمعیت ابتدا در شرایط یکسان در منطقه همدان کشت شدند نتایج ارزیابی صفات اگروموفولوژیک و فیتوشیمیایی نشان داد که بین جمعیت ها از نظر تمامی صفات مورد مطالعه بجز وزن تک میوه، وزن دویست دانه، وزن دانه های تک میوه و میانگین تعداد کل دانه در میوه تفاوت معنی داری وجود داشت که نشان دهنده تنوع بالا در بین جمعیت ها بود. بر اساس نتایج بین اندام های مختلف گیاهی و جمعیت های مختلف، از لحاظ فنل کل بذر جمعیت کردستان- مریوان (mg/100 DW 935/526) دارای بیشترین مقدار بود و جمعیت های البرز- طالقان (mg/100 DW 567/50) و مرکزی- شازند (mg/100 DW 347/50) باالاترین مقادیر فلاونوئید کل برگ را داشتند. از نظر فعالیت آنتی اکسیدانی بیشترین درصد بازدارندگی رادیکال آزاد متعلق به عصاره بذر جمعیت اردبیل- اردبیل با mg/100 DW 267/85 و کمترین متعلق به بذر جمعیت گلستان- گرگان با mg/100 DW 787/65 بود. تانن کل در محدوده 8 تا 42 میلی گرم در 100 گرم وزن خشک متغیر بود که بیشترین مقدار آن در بذر جمعیت آذربایجان شرقی، کلیبر- ارسباران (mg/100 DW 643/42) مشاهده شد. نتایج آنالیز با HPLC نشان داد که میزان آلکالوئید آتروپین چندین برابر اسکوپولامین بود که برگ جمعیت مرکزی- اراک با mg/DW 498/28، بیشترین و برگ جمعیت مرکزی- شازند با mg/DW 539/11، کمترین میزان آتروپین را داشت. بیشترین و کمترین میزان اسکوپولامین نیز به ترتیب در برگ جمعیت همدان- همدان (mg/DW 727/6) و بذر جمعیت آذربایجان شرقی، کلیبر- ارسباران (mg/DW 476/1) به دست آمد. همبستگی بین صفات اگروموفولوژیک نشان داد که صفات ارتفاع بوته، عملکرد بیولوژیک و وزن خشک میوه بیشترین همبستگی مثبت و معنی دار را با وزن دانه داشتند. در بین صفات فیتوشیمیایی بیشترین همبستگی مثبت و معنی دار بین اسکوپولامین و آتروپین مشاهده شد.
  12. مقایسه ویژگی های اگرومورفولوژیک و پروفیل روغن بذر برخی توده های سیاه دانه ایرانی و خارجی در همدان
    جمال جهانیان 1400
    سیاهدانه با نام علمی Nigella sativa L. گیاهی از تیره آلالگان یا Ranunculaceaeاست. در این پژوهش بذر سیاهدانه توده هایی از ایران (توده های اراک، اردبیل، اصفهان (سمیرم)، شیراز، مشهد و همدان) و کشورهای خارجی (توده های الجزایر، تاجیکستان، سوریه، گرجستان، لیبی و یمن )، مجموعاً دوازده توده، از موسسات بانک ژنی آنها تهیه و در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی بوعلی سینا در همدان، به صورت آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه کرت برای هر توده در اردیبهشت ماه سال 1399 کشت شدند. برخی ویژگی های توده های مذکور از جمله تعداد روز تا جوانه زنی بذور، تعداد روز تا تشکیل اولین غنچه، ارتفاع تک بوته، تعداد فولیکول در تک بوته، وزن تر تک بوته، وزن خشک تک بوته، وزن خشک فولیکول تک بوته، وزن هزار دانه، درصد وزنی روغن از بذر و شناسایی اسیدهای چرب موجود در روغن توده های کشت شده توسط تجزیه کروماتوگرافی گازی (GC) مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر در شرایط آب و هوایی همدان انجام شد. نتایج ارزیابی ها نشان داد که در ویژگی های اگرومورفولوژیک و پروفیل روغن بذر توده های سیاهدانه مورد مطالعه اختلاف معنی دار و تنوع وجود داشت به طوریکه بالاترین میزان اسید چرب اولئیک در بین توده های سیاهدانه ایرانی و خارجی، در توده ی اردبیل (73/26 درصد از وزن کل روغن) و به دنبال آن توده مشهد (44/26 درصد از وزن کل روغن) مشاهده شد. بالاترین میزان اسید چرب لینولئیک در بین توده های سیاهدانه ایرانی و خارجی، توده ی اراک (92/58 درصد از وزن کل روغن) و به دنبال آن توده تاجیکستان (73/57 درصد از وزن کل روغن) مشاهده شد. همچنین کمترین روز تا جوانه زنی در توده اصفهان (سمیرم) (12 روز) و بعد از آن در توده لیبی (13 روز) دیده شد. اولین غنچه گل در توده یمن، شیراز و لیبی دیده شد. بیشترین ارتفاع بوته در بین توده های سیاهدانه کشت شده در توده اصفهان (سمیرم) و به دنبال آن توده همدان و اراک دیده شد. در توده های گرجستان و لیبی بیشترین تعداد فولیکول در بوته به دست آمد. میانگین وزن دانه در تک بوته در توده های اراک و اصفهان بیشتر بود. بیشترین وزن تر و خشک تک بوته به ترتیب در توده گرجستان و بعد از آن در توده لیبی مشاهده شد. بیشترین وزن خشک فولیکول تک بوته در توده لیبی و به دنبال آن از توده الجزایر به دست آمد. بیشترین وزن هزار دانه در بین توده های سیاهدان
  13. اثر اسانس و عصاره رزماری روی عمر گلجای و برخی ویژگی های کیفی گل شاخه بریده نرگس گونه تازتا (Narcissus tazetta L.)
    شیوا قهرمانی 1400
    عمر گلجای کوتاه گل شاخه بریده نرگس و پژمردگی سریع گلبرگ های آن از عوامل محدودکننده در فروش و نگهداری این گل پس از برداشت می باشد. در این مطالعه تاثیر دو غلظت عصاره (250 و 350 میلی لیتر در لیتر) و اسانس (35 و 60 میلی لیتر در لیتر) رزماری به علاوه تیمار شاهد (آب مقطر و 3 درصد ساکارز) بر طول عمر و برخی صفات کیفی گل شاخه بریده نرگس گونه تازتا به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. تمامی تیمارها حاوی 3 درصد ساکارز بودند. صفات اندازه گیری شده شامل طول عمر نهایی گل، درصد پژمردگی گل، نشت الکترولیت غشاء گلبرگ، پراکسیداسیون لیپیدهای غشاء گلبرگ، محتوای نسبی آب گلبرگ، pH و هدایت الکتریکی (EC) محلول نگهدارنده، وزن تر نسبی، محلول جذب شده نسبی و سرعت طی شدن مراحل مختلف پیری بود. نتایج به دست آمده نشان داد که اسانس رزماری با غلظت 60 میلی لیتر در لیتر با طول عمر 33/13 روز نسبت به شاهد با طول عمر 3/10 روز عمر گلجای گل شاخه بریده نرگس را به میزان 03/3 روز افزایش داد. همچنین این تیمار وزن تر نسبی را به میزان 65/0 گرم، محتوای نسبی آب گلبرگ را به میزان 66/14 درصد و محلول جذب شده نسبی را به میزان 88/8 میلی لیتر در گرم وزن تر نسبت به شاهد افزایش داد. از سوی دیگر این تیمار درصد پژمردگی گل را به میزان 15/8 درصد، نشت الکترولیت غشاء گلبرگ را به میزان 88/15 درصد، پراکسیداسیون لیپیدهای غشاء گلبرگ را به میزان 41/0 میکرو مول مالون دی آلدئید در گرم وزن تازه گل، هدایت الکتریکی (EC) محلول نگهدارنده را به میزان 08/0 دسی زیمنس بر متر و pH محلول نگهدارنده را به میزان 17/1 نسبت به شاهد کاهش داد و از این طریق سبب افزایش عمر گلجای گل شاخه بریده نرگس گردید. اسانس رزماری با غلظت 60 میلی لیتر در لیتر سرعت طی شدن مراحل مختلف پیری را نیز در گل های تیمارشده کاهش داد. همچنین نتایج نشان داد که عصاره رزماری در غلظت های 250 و 350 میلی لیتر در لیتر بر تمام شاخص های اندازه گیری شده تاثیر منفی داشتند. بنابراین با توجه به اثر مثبت اسانس رزماری با غلظت 60 میلی لیتر در لیتر بر تمام شاخص های اندازه گیری شده، این تیمار جهت افزایش عمر گلجای و بهبود ویژگی های کیفی گل شاخه بریده نرگس گونه تازتا توصیه می گردد.
  14. اثر تنش خشکی در مراحل مختلف فنولوژیکی بر برخی صفات مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی گیاه دارویی سرخارگل Echinacea purpurea
    رضوانه طاوسی 1400
    این تحقیق به منظور بررسی تاثیر تنش خشکی در مراحل مختلف فنولوژیکی بر خصوصیات مورفولوژیک و فیتوشیمیایی گیاه دارویی سرخارگل، به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانه و آزمایشگاه گروه علوم باغبانی دانشگاه بوعلی سینا اجرا گردید. در این آزمایش سطوح تنش در سه سطح (ظرفیت های زراعی 80% (شاهد)، 60 % (تنش متوسط) و 40% (تنش شدید)) به عنوان فاکتور اول و زمان اعمال تنش خشکی در مراحل مختلف فنولوژیکی ( 10 برگی، ظهور شاخه گلدهنه(قبل از گلدهی) و گلدهی) به عنوان فاکتور دوم مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیشترین ارتفاع بوته، طول و قطر ساقه در تیمار شاهد خشکی و هر سه مرحله فنولوژیکی بدست آمد. تنش خشکی متوسط ودر مرحله اعمال تنش خشکی در زمان 10 برگی و قبل از گلدهی نسبت به تیمارهای دیگر تاثیر بیشتری روی اندازه پهنای گل داشتند. تعداد و سطح برگ نیز تحت تاثیر تنش خشکی قرار گرفتند اما اثر تنش شدید روی کاهش تعداد برگ بیشتر از تنش متوسط بود. بیشترین تعداد برگ در مرحله اعمال تنش در زمان گلدهی و بیشترین سطح برگ در مرحله اعمال تنش در زمان 10 برگی گیاه مشاهده شد. غلظت کلروفیل a و کارتنوئید کل در شرایط تنش کاهش یافت و مرحله اعمال تنش در زمان گلدهی و قبل از گلدهی نیز دارای اثر بیشتری روی این دو صفت بودند. برهمکنش اثر تنش خشکی واعمال تنش در مراحل مختلف نمو گیاه بر فنول، فلاونوئید کل و فعالیت آنتی اکسیدانی گل معنی دار شد. تنش خشکی شدید بالاترین محتوای فنول و فلاونوئید کل را داشت، هم چنین اعمال تنش خشکی در زمان 10 برگی و قبل از گلدهی، سبب ایجاد مقادیر بالاتری از غلظت فنول و فلاونوئید کل گل را شدند. بالاترین محتوای فنول کل ریشه در تیمار شاهد در مرحله اعمال تنش در زمان گلدهی بدست آمد. فعالیت آنتی اکسیدانی ریشه تحت تاثیر تنش خشکی و مراحل مختلف نمو قرار نگرفت. بیشترین وزن تر ریشه، وزن شاخساره و وزن کل گیاه در تیمار شاهد و در بین مراحل فنولوژیکی موردبررسی، در مرحله اعمال تنش در زمان گلدهی بدست آمد. جرماکرن دی، اِن-دُدکان، اِن-تری دکان و اِن-اُن دکان اجزای اصلی اسانس ریشه سرخارگل را تشکیل داده و با اعمال تنش شدید میزان جرماکرن دی به میزان قابل توجهی کاهش یافت. همچنین ترکیب جرماکرن دی در شرایط بدون تنش (شاهد) و در مرحله اعمال تنش در زمان گلدهی، بالاترین میزان در بین تیم
    خلاصه پایان نامه

  15. ارزیابی پیامدهای پرتوتابی فرابنفش B، نور قرمز و نور آبی روی برخی مواد موثره و ویژگی پاداکسایشی قارچ خوراکی دارویی گانودرما (Ganoderma lucidum)
    سمیرا ذریه سلیمان 1400
    چکیده: قارچ گانودرما یکی از مهم ترین قارچ های خوراکی می باشد که در سال های اخیر به علت ویژگی های دارویی و ضد سرطانی مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر برای بررسی تاثیر کیفیت نور شامل پرتوتابی فرابنفش B، نورقرمز، نور آبی و ترکیب آنها بر عملکرد و ویژگی پاداکسایشی قارچ خوراکی دارویی گانودرما(Ganoderma lucidum)انجام پذیرفته است. برای این منظور بسترهای آماده تلقیح شده با اسپاون قارچ گانودرما از شرکت تولید قارچ های خوراکی- دارویی سارین فام در استان البرز تهیه شد و در شرایط نیمه استریل تحت تیمارهای نور ی شامل نور های سفید (شاهد)، آبی، نور ترکیبی (آبی 50% -قرمز50%)، نور قرمز و نور ترکیبی (قرمز 75% - آبی 25%) به مدت 12 ساعت و نور فرابنفش به مدت 10 دقیقه قرار داده شدند. تیمارهای نوری در مرحله ی ساقه روی قارچ ها به مدت 13 روز به سطح بستر تابیده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که وزن تر و خشک، محتوای آب و درصد ماده خشک قارچ تحت تاثیر نوردهی قرار گرفت. نور آبی و قرمز وزن تر و خشک را افزایش داد؛ بیشترین وزن تر در تیمار نور آبی و قرمز به ترتیب 08/18 و 87/15 گرم بر کیلوگرم وزن بستر و کمترین میزان در تیمار نور فرابنفش (42/8 گرم بر کیلوگرم وزن بستر) مشاهده گردید. در رابطه با وزن خشک تیمارهای آبی و قرمز بیشترین میزان و تیمار نور فرابنفش کمترین میزان را به خود اختصاص داد. تیمار نور فرابنفش همچنین کمترین درصد ماده خشک (42/25 درصد) و بیشترین درصد محتوای آب (58/74 درصد) را به خود اختصاص داد اما بین سایر تیمارها اختلاف معنی داری مشاهده نشد. در رابطه با ترکیبات ثانویه میزان فنل کل تحت تاثیر تیمارهای نوری قرار گرفت و هر دو تیمار نوری ترکیبی قرمز و آبی بالاترین میزان را به خود اختصاص داده و تیمار شاهد کمترین میزان را نشان داد. میزان فلاونوئید کل نیز تحت تاثیر تیمارهای نوری قرار گرفت و دو تیمار نورهای ترکیبی قرمز و آبی بالاترین میزان و تیمار شاهد کمترین میزان را به خود اختصاص دادند. ظرفیت آنتی اکسیدانی تحت تاثیر تیمارهای نوری قرار گرفته و تیمارهای نور ترکیبی و قرمز بالاترین میزان و تیمارهای شاهد و نور فرابنفش کمترین میزان را به خود اختصاص دادند. پلی ساکاریدها به عنوان یکی از مهمترین ترکیبات در قارچ گانودرما شناخته می شوند. در این پژوهش وزن خشک پلی ساکارید خام استخراج شده و محتوی پلی ساک
  16. اثر محلول پاشی برگی پوترسین و سولفات روی بر رشد و برخی ویژگی های فیتوشیمیایی گیاه سیاهدانه (Nigella sativa L.)
    نسا حمیدیه 1400
    به منظور بررسی اثر پوترسین و سولفات روی بر گیاه سیاهدانه در سه سطح پوترسین (صفر، 25/0 و 5/0 میلی مولار) و غلظت سولفات روی در سه سطح (صفر، 05/0 و 1/0 درصد) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. ویژگی های مورد بررسی در سه گروه ویژگی های رشدی، ویژگی های فیتوشیمیایی و درصد و کیفیت روغن مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج نشان دادند که اثرات ساده پوترسین و سولفات روی بر ویژگی های رشدی گیاه مثل ارتفاع، طول ریشه، تعداد گل، وزن صددانه، وزن تر و خشک اندام هوایی و وزن تر و خشک ریشه در سطح یک درصد معنی دار شدند. اما اثرات متقابل پوترسین و سولفات روی تنها بر ارتفاع گیاه در سطح پنج درصد و بر تعداد گل آذین، وزن تر اندام هوایی و وزن تر و خشک ریشه در سطح یک درصد معنی دار شد. اثر پوترسین و سولفات تنها بر کلروفیل b معنی دار شد و اثر ساده پوترسین بر فنل کل در سطح یک درصد و اثر متقابل پوترسین و سولفات روی بر صفات محتوای فنل کل، فلاونوئید در سطح یک درصد و درصد روغن در سطح پنج درصد معنی دار شد و بر ظرفیت آنتی اکسیدانی غیر معنی دار شد. آنالیز اسیدهای چرب نشان داد که تیمار ها اثر معنی داری در سطح یک درصد بر درصد اسید های چرب اولئیک اسید و 2 سیس-آلفا لینولئیک اسید داشتند و بر درصد پالمتیک اسید و استئاریک اسید اثر معنی داری در سطح پنج درصد ایجاد کردند.
  17. بررسی اثر اسانس شمعدانی عطری، روغن کدوی تخمه کاغذی و هگزانال روی برخی ویژگی های کمی و کیفی میوه گلابی رقم لوئیز بن طی انبار سرد
    نسترن علوی سیاه پوش 1400
    این پژوهش به منظور بررسی تاثیر اسانس شمعدانی عطری و روغن کدوی تخمه کاغذی و هگزانال روی برخی ویژگی های کمی و کیفی میوه گلابی رقم لوئیزبن طی انبار سرد، در سه آزمایش مجزا صورت گرفت. آزمایش اول به منظور بررسی اثر سه روش مختلف خشک کردن بر کیفیت و کمیت اسانس گیاه شمعدانی عطری در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. تیمارهای خشک کردن در 3 سطح خشک کردن گیاه شمعدانی عطری در1- آون 40˚C، 2- سایه محصور (اتاق) و 3-آفتاب بود. جهت اعمال تیمارها، برگ های گیاهان شمعدانی عطری جمع آوری و وزن شدند، سپس به 3 قسمت تقسیم و در مکان های موردنظر تا رسیدن به محتوای رطوبت 10 درصد، نگهداری گردیدند. از برگ های خشک شده به صورت مجزا اسانس گیری شد و کیفیت و کمیت اسانس مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش دوم به منظور بررسی اثراسانس شمعدانی عطری حاصل از روش های مختلف خشک کردن و روغن کدوی تخمه کاغذی روی برخی ویژگی های کمی و کیفی میوه گلابی رقم لوئیزبن طی انبار سرد در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی طرح انجام گرفت. تیمارها در 5 سطح 1- شاهد خشک، 2- حلال ها (توئین20 و اتانول 10 درصد)، 3- ترکیب اسانس برگ شمعدانیعطری خشک شده در سایه و روغن کدوی تخمه کاغذی، 4- ترکیب اسانس برگ شمعدانی عطری خشکشده در آفتاب و روغن کدوی تخمه کاغذی و 5- ترکیب اسانس شمعدانی عطری خشک شده در آون40˚C و روغن کدوی تخمه کاغذی بودند. برای اعمال تیمارها، محلول ذخیره با 5 لیتر آب رقیق و میوه ها به مدت 5/2 دقیقه در دمای 25 درجه سانتی گراد در محلول غوطه ور شدند. پس از اعمال تیمارها، میوه ها در دمای اتاق رطوبت گیری شدند و سپس به تعداد 6 میوه در هر تکرار در ظروف پلاستیکی یک بارمصرف منفذ دار بسته بندی و به سردخانه 1±0 درجه سانتی گراد با رطوبت نسبی 65-60 درصد منتقل شدند و به مدت 50 روز نگهداری شدند. صفات مورد ارزیابی 50 روز بعد از شروع دوره انبارداری شامل تغییر وزن، پی اچ، مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، سفتی بافت، محتوای فنل کل، فعالیت آنتی اکسیدانی (DDPH)، ویتامین ث و شاخص های رنگ بودند. در دوره دوم آزمایش ارزیابی کیفیت خوراکی میوه ها انجام شد. آزمایش سوم به منظور بررسی اثرهگزانال ، فرمولاسیون حفظ تازگی میوه(EFF) و اسانس شمعدانی عطری و روغن کدوی تخمه کاغذی روی برخی ویژگی های کمی و کیفی میوه گلابی رقم لوئیزبن طی انبار سرد به صورت فاکتوریل در قال
    خلاصه پایان نامه

  18. اثر پرتوتابی فرابنفش و نور آبی بر عملکرد و ارزش تغذیه ای قارچ خوراکی-دارویی شاه صدف (Pleurotus eryngii)
    مهشید زندی 1399
    نور، عامل اصلی توسعه اندام بار دهی در پرورش قارچ های صدفی می باشد، اما اثرات آن در قارچ شاه صدف ( Pleurotus eryngii) کمتر درک شده است. پژوهش حاضر برای بررسی تاثیر پرتوتابی فرابنفش و نور آبی بر عملکرد و ارزش تغذیه ای قارچ خوراکی-دارویی شاه صدف انجام پذیرفته است. بدین منظور بستر های آماده قارچ شاه صدف از شرکت تولید قارچ های خوراکی- دارویی سارین فام در استان تهران تهیه شدند و در شرایط نیمه استریل تحت 6 تیمار نور ی شامل تاریکی، نور سفید، نور آبی (8 و 16 ساعت در روز) و پرتو فرابنفش B با دو زمان 5 و10 دقیقه در روز، قرار داده شدند. در این پژوهش، تیمارهای نوری از مرحله ی اولیه رشد به سطح بستر قارچ ها تابیده شد ولی پرتو فرابنفش B بعد از رشد قارچ و بعد از پدیدار شدن ساقه اعمال شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که وزن تر و خشک و درصد ماده خشک قارچ تحت تاثیر نوردهی قرار گرفت. نور آبی وزن تر و خشک را افزایش داد؛ بیشترین وزن تر در 16 ساعت اعمال نور آبی مشاهده گردید و پرتوتابی فرابنفش سبب کاهش 15 درصدی وزن تر قارچ گردید. بیشترین وزن خشک قارچ در تیمار نور آبی به مدت 16 ساعت با میانگین 73/17 گرم به دست آمد و کمترین وزن خشک در تاریکی مطلق یافت گردید که با پرتوتابی 5 و ده دقیقه فرابنفش B اختلاف معنی داری نشان نداد. کمترین درصد وزن خشک نیز در تیمار تاریکی به دست آمد. بیشترین محتوای فنل کل (16/225 میلی گرم اسید گالیک بر گرم) در تیمار نور آبی به مدت 8 ساعت و کمترین میزان فنل (34/30 میلی گرم اسید گالیک بر گرم) در تیمار شاهد مشاهده گردید. نوردهی روی محتوای فلاونوئید کل قارچ اثر گذاشت؛ تیمار 8 ساعت نور آبی بالاترین میزان فلاونوئید کل را با میانگین 820/16 میلی گرم کوئرستین بر گرم نشان داد. فعالیت آنتی اکسیدانی تیمارهای مورد بررسی بین 99/43-03/71 درصد متغیر بود که بیشترین میزان فعالیت آنتی اکسیدانی در تیمار 16 ساعت نور آبی و کمترین فعالیت آنتی اکسیدانی در تیمار 10 دقیقه نور فرابنفش مشاهده گردید. بیشترین محتوای ویتامین ث در قارچ های مربوط به تیمار 8 ساعت نور آبی مشاهده شد. کم ترین محتوای ویتامین ث در تاریکی یافت شد. با توجه به نتایج این پژوهش به نظر می رسد رژیم نوری مانند نور آبی تاثیر قابل ملاحظه ای در رشد و فیزیولوژی و همچنین میزان ترکیبات فیتوشیمیایی قارچ خوراکی-دارویی شاه صدف دارد. بناب
  19. اثر کاربرد قبل و پس از برداشت ترکیبات حاوی هگزانال روی برخی از شاخص های کمی و کیفی کلم بروکلی طی نگهداری در انبار سرد
    عرفان حسینی فرود 1399
    در سال های اخیر استفاده از محصولات با منشاء طبیعی به جای استفاده از ترکیبات شیمیایی به منظور حفظ میوه و سبزی طی انبارداری اهمیت پیدا کرده است. این پژوهش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. فاکتور اول، نوع تیمار (شاهد، هگزانال 01/0 درصد و فرمولاسیون حفظ تازگی محصول EFF شامل هگزانال، ژرانیول، آلفاتوکوفرول و اسیدآسکوربیک) و فاکتور دوم، زمان انبارداری (روز 0، 7، 14، 21 و 28) بود. به منظور بررسی اثر تیمارهای قبل از برداشت و قبل و پس از برداشت هگزانال و فرمولاسیون حفظ تازگی EFF روی کلم بروکلی رقم ساینا، بر برخی صفات از جمله کیفیت ظاهری، کاهش وزن، طعم و مزه، مقدار ویتامین ث، محتوای کلروفیل و کارتنوئید، شاخص رنگ، محتوای فنل، محتوای فلاونوئید، فعالیت آنتی اکسیدان و فعالیت آنزیم کاتالاز در در طول انبار سرد، انجام شد. نتایج مربوطه به تیمار قبل از برداشت محصول نشان داد تیمار هگزانال در طی دوره انباری سرد اثر مطلوب تری بر حفظ ویژگی های کمی (کاهش وزن) و کیفی (کیفیت ظاهری و طعم و مزه) محصول داشت. تیمار فرمولاسیون حفظ تازگی محصول بیشتر ار تیمار هگزانال به حفظ کلروفیل و کارتنوئید کمک کرد. بالاترین شاخص رنگ محصول در شاهد روز صفر و به دنبال آن روز 14 انباری و تیمار هگزانال وجود داشت. تیمارهای هگزانال و فرمولاسیون حفظ تازگی محصول در میزان ویتامین ث محصول تفاوتی نداشته و بیشترین مقدار آن به ترتیب در روز 7 و 14 انباری دیده شد. تیمارهای هگزانال و فرمولاسیون حفظ تازگی تاثیری بر محتوای فنل نداشته و بیشترین مقدار آن در شاهد روز 14 و 21 انباری مشاهده شد. اثر متقابل زمان انباری و تیمار قبل از برداشت بر محتوای فلاونوئید معنی دار نبود. بیشترین محتوای آنتی اکسیدان در شاهد روز 21 انباری (976/0 درصد بازدارندگی) مشاهده شد. بیشترین فعالیت آنزیم کاتالاز در تیمار هگزانال روز 7 انباری (046/0 میلی گرم پروتئین در 100 میکرولیتر عصاره در دقیقه) و به دنبال آن در تیمار هگزانال روز 14 انباری (046/0 میلی گرم پروتئین در 100 میکرولیتر عصاره در دقیقه) مشاهده شد. از نتایج مربوطه به تیمار قبل و پس از برداشت محصول استنباط می شود در روز 28 بیشترین کاهش کیفیت ظاهری به ویژه در تیمار هگزانال و EFF (8/26 درصد) این دوره انباری مشاهده شد. بیشترین کاهش وزن محصولات با تیمار بعد از برداشت در دور
  20. اثر اسیدهیومیک روی برخی ویژگی های رشد و فیتوشیمیایی گیاه دارویی مفراح تحت تنش UV-B
    زهرا کریمی 1399
    مفراح گیاه دارویی چند ساله متعلق به خانواده نعناعیان است. به دلیل استفاده در زمینه های مختلف دارویی، بهداشتی و غذایی حائز اهمیت است. تنش UV-B از جمله عواملی است که بر خصوصیات کمی و کیفی گیاهان دارویی موثر است. هیومیک اسید نیز یک ترکیب طبیعی آلی است که می تواند اثرات مثبتی را به طور مستقیم و غیرمستقیم بر روی گیاه بگذارد. در این مطالعه اثر توام پرتوتابی UV-B وکاربرد هیومیک اسید بر رشد و برخی پاسخ های فیتوشیمیایی گیاه مفراح (Nepeta crispa L.) مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور آزمایشی گلخانه ای-مزرعی به صورت فاکتوریل 4×3 در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتور اول شامل هیومیک اسید در 4 سطح شاهد (بدون هیومیک اسید)،2، 4و8 گرم و فاکتور دوم UV-B در3 سطح شاهد (بدون پرتوتابی)،1و3 ساعت در روز بود. هر دو تیمار 22 روز بعد از انتقال نشاها به گلدان، به مدت 15 روز بین ساعات 2 تا 7 بعدازظهر صورت گرفت. براساس نتایج بدست آمده از این پژوهش، بیشترین میزان فنل کل، فلاونوئید کل، آنتی اکسیدان و کمترین میزان تانن کل همگی در تیمار 3 ساعت پروتابی، بدون کاربرد هیومیک اسید به ترتیب به میزان 54/7 ، 23/4 میلی گرم بر گرم وزن خشک برگ، 34/91 درصد و 81/0 میلی گرم بر گرم وزن خشک برگ، یافت شد. بیشترین میزان تانن کل و کمترین درصد آنتی اکسیدان برگ نیز در تیمار بدون پرتوتابی و کاربرد 8 گرم هیومیک اسید، به ترتیب 76/1 میلی گرم در گرم وزن خشک برگ و 15/51 درصد مشاهده شد. تجزیه آماری نشان داد بیشترین میزان رزمارینیک اسید و سالویانولیک اسید به ترتیب با میانگین 82/0 و 63/1 میلی گرم در گرم برگ خشک در تیمار 3 ساعت پرتوتابی در روز بدون کاربرد هیومیک اسید،کلروژنیک اسید با میانگین 08/2 میلی گرم در گرم برگ خشک در تیمار 3 ساعت پرتوتابی به همراه کاربرد خاکی 8 گرم هیومیک اسید و کافئیک اسید نیز با میانگین 50/1 میلی گرم در گرم برگ خشک در تیمار 1 ساعت پرتوتابی به همراه کاربرد خاکی 4 گرم هیومیک اسید مشاهده شد. کاربرد هیومیک اسید به تنهایی بر میزان فنل کل ،کلروژنیک اسید و سالویانولیک اسید معنی دار نشد ولی بر روی کافئیک اسید در سطح 5 درصد معنی دار شد از طرفی هم باعث کاهش فلاونوئید کل ، ظرفیت آنتی اکسیدانی، رزمارینیک اسید و افزایش تانن گیاه شد و همگی در سطح 1 درصد معنی دار شدند. پرتوتابی UV-B نیز به تنهایی باعث افزا
  21. اثر روش خشک کردن روی برخی از مواد موثره عصاره دو گونه مریم گلی
    محدثه جعفری 1399
    مریم گلی ها بانام علمی spp. Salvia گیاهانی چندساله و علفی متعلق به تیره ی نعناعیان هستند. تاکنون از جنس مریم گلی در ایران 58 گونه شناسایی شده است که 17 گونه آن بومی انحصاری ایران هستند. گونه ی S. officinalis که گونه اصلاح شده و متداول مریم گلی است، حاوی مواد تلخ، تانن، فلاونوئید و مواد گلیکوزیدی و رزینی و همین طور حاوی اسیدهای فنلیک رزمارینیک اسید و سالویانولیک اسید است و گونه ی S. nemorosa به دلیل داشتن کرک های ترشحی، سرشار از اسانس می باشد. این گونه از مریم گلی حاوی فلاونوئید است. خشک کردن یکی از مراحل مهم پس از برداشت گیاهان دارویی است که نقش مهمی در تعیین کیفیت و کمیت مواد موثره آن ها دارد. این فرآیند بر میزان مواد موثره تاثیر قابل توجهی دارد و این تاثیر بر اساس دمای خشک کردن، طول مدت خشک کردن و گونه گیاهی متفاوت است. ازاین رو در پژوهش حاضر تاثیر روش ها و شرایط خشک کردن روی کیفیت دو گونه مذکور هدف گذاری و اجرا شد. زمان برداشت گیاهان در مرحله رشد رویشی کامل بود. آزمایش به صورت فاکتوریل با دو فاکتور در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گردید. فاکتور اول گونه ی مریم گلی در دو سطح S. officinalis و S. nemorosa و فاکتور دوم روش خشک کردن در 4 سطح خشک کردن در سایه به مدت 144 ساعت، خشک کردن در آفتاب به مدت 78 ساعت و آون با دمای 40 و 70 درجه سانتی گراد به ترتیب 37 و 6 ساعت بود. با احتساب دو سطح برای فاکتور اول و چهار سطح برای فاکتور دوم تعداد 8 تیمار در آزمایش بررسی شد. در این پژوهش مشخص شد که بیشترین عملکرد عصاره با میزان 11 درصد متعلق به تیمار آون 70 درجه سانتی گراد، در هر دو گونه و با میزان بالاتر گونه S. nemorosa نسبت به گونه دیگر بود. درصد کاهش وزن تحت تاثیر روش های خشک کردن قرار نگرفت ولی نوع گونه بر روی آن اثر گذاشت، بدین صورت که گونه S. officinalis بیشترین کاهش وزن را نسبت به گونه دیگر دارا بود. ازنظر حفظ صفات فیتوشیمیایی شامل فنل کل، فلاونوئیدکل، تانن کل و خاصیت آنتی اکسیدانی، به طور میانگین در تیمار سایه خشک برای دو گونه S. nemorosa و S. officinalis بالاترین مقدار و در آون 70 درجه سانتی گراد کمترین داده های صفات مذکور ثبت شد. ازنظر اسیدهای فنلیک شامل کلروژنیک اسید، کافئیک اسید، رزمارینیک اسید و سالویانولیک اسید که به روش HPLC سنجیده شدند، باوجود دا
  22. بررسی جوانه زنی و دماهای کاردینال بذر و اثر مراحل فنولوژیکی گیاه روی برخی مواد موثره اسفناج وحشی (Atriplex patula)
    سامیه قائلونی 1399
    گیاه اسفناج وحشی Atriplex patula گیاهی از خانواده Chenopodiaceae است که می تواند در مصارف مختلفی از قبیل مصارف دارویی، تغذیه ای ، تولیدعلوفه و بیابان زدایی مورد استفاده قرار گیرد. به منظور تعیین نوع خواب و ویژگی های جوانه زنی و روش شکست خواب و تعیین دماهای کاردینال جوانه زنی و تاثیر مراحل فنولوژیکی بر برخی مواد موثره در این گونه، 3 آزمایش به صورت جداگانه انجام گرفت. آزمایش اول آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 2 فاکتور انجام شد. فاکتور اول نیترات پتاسیم در 4 سطح (صفر، 250، 500 و 750 میلی گرم در لیتر) و فاکتور دوم سرمادهی مرطوب در 3 سطح (بدون سرمادهی مرطوب، 3+ و 6+ درجه سانتی گراد) بود. تعداد تیمارها 12 و در 4 تکرار 25 بذری انجام شد و سرعت و درصد جوانه زنی بذور محاسبه گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که تیمار نیترات پتاسیم با غلظت 250 میلی گرم در لیتر به همراه سرمادهی مرطوب در دمای 3 درجه سانتی گراد به مدت یک هفته بهترین نتیجه را در شکست خواب بذر و افزایش درصد جوانه زنی و سرعت جوانه زنی داشت و سرعت و درصد جوانه زنی به ترتیب 16/8 و 90 درصد به دست آمد. بنابراین مشخص شد که خواب این گونه از نوع فیزیولوژیکی غیر عمیق می باشد. آزمایش دوم به منظور تعیین دماهای کاردینال جوانه زنی بذور در 9 سطح دمایی (صفر، 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و40 درجه سانتی گراد) آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام گرفت. در این آزمایش تیمارها شامل 9 سطح دمایی، هر تیمار دارای 4 تکرار 25 بذری بود. سپس با تعیین سرعت جوانه زنی و برازش مناسب ترین مدل رگرسیونی بین درجه حرارت و سرعت جوانه زنی درجه حرارت های کاردینال جوانه زنی شامل درجه حرارت حداقل، مطلوب و حداکثر به ترتیب معادل 86/1، 51/22 و 89/38 درجه سانتی گراد به دست آمد و بهرین مدل برای تعیین دماهای کاردینال مدل دندان مانند انتخاب شد. آزمایش سوم به منظور بررسی تاثیر مراحل فنولوژیکی گیاه بر برخی مواد موثره در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تیمار و 3 تکرار انجام شد. تیمارها شامل مرحله 8 برگی، مرحله گل دهی و مرحله بذر دهی بودند. شاخص های اندازه گیری شده شامل میزان کلروفیل a، b، کل و کاروتنوئید در برگ، میزان فنل کل اندام هوایی، میزان فلاونوئید کل اندام هوایی، میزان تانن و ظرفیت آنتی اکسیدانی، محتوای کوئرستین و روتین بودند. بیش ترین محتوای کل
  23. ارزیابی اثر تیمارهای خراش دهی، نیترات پتاسیم، متیل جاسمونات، جیبرلین و چینه ی سرمایی بر جوانه زنی بذر کَبَر (Capparis spinose L.)
    هدی احمدی 1398
    با توجه به اهمیت گیاه دارویی کَبَر در درمان بیماریها و صنایع غذایی و همچنین افزایش تقاضا، محدود بودن رویشگاه های طبیعی، کمی زادآوری و برداشت بی رویه، برنامه ریزی جهت کشت و اهلی کردن آن ضروری به نظر می رسد. برای ازدیاد و کشت این گیاه، رفع خواب و افزایش میزان جوانه زنی بذرها توسط روش های آزمایشگاهی مختلف اهمیت ویژه ای دارد. به منظور ارزیابی اثر خراش دهی مکانیکی و شیمیایی، تاثیر نیترات پتاسیم، متیل جاسمونات، جیبرلین و چینه ی سرمایی مرطوب روی شکست خواب بذر گیاه دارویی کَبَر، سه آزمایش طراحی و اجرا گردید. آزمایش اول ارزیابی تاثیر خراش دهی مکانیکی و شیمیایی بر جوانه زنی بذر در قالب طرح کاملاً تصادفی شامل، خراش دهی مکانیکی با کاغذ سمباده در سه سطح صفر (شاهد)، 5، 20 دقیقه و خراش دهی شیمیایی با اسید سولفوریک غلیظ (98%) در سه سطح زمانی 10، 30 و 45 دقیقه خیساندن بود. آزمایش دوم ارزیابی تاثیر متیل جاسمونات، جیبرلین و نیترات پتاسیم بر جوانه زنی بذر کَبَر بود که به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو فاکتور انجام گرفت، فاکتور اول شامل: متیل جاسمونات در 4 سطح صفر (شاهد)، 5، 10، 15 میکرومولار و فاکتور دوم شامل: جیبرلین و نیترات پتاسیم در 5 سطح، جیبرلین در غلظت های صفر (شاهد)، 500 و 1000 میلی گرم در لیتر و نیترات پتاسیم در غلظت های 5000 و 10000 میلی گرم در لیتر بود که تیمارها به صورت خیساندن اعمال شدند. آزمایش سوم ارزیابی تاثیر چینه سرمایی بر جوانه زنی بذر کَبر بود که با تیمار دمایی 4 درجه ی سانتی گراد به صورت طرح کاملاً تصادفی در 5 سطح زمانی صفر (شاهد)، 6، 8، 10 و 12 هفته اجرا گردید. میزان قوه ی نامیه ، درصد نهایی جوانه زنی، میانگین روزانه ی درصد جوانه زنی، شاخص جوانه زنی، ضریب آلومتری، شاخص بنیه بذر، سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه، طول ساقه چه، طول گیاهچه و شاخص تیمسون مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که تیمار خراش دهی با سمباده به مدت 20 دقیقه بر درصد نهایی جوانه زنی 77%، میانگین روزانه درصد جوانه زنی 56/2%، شاخص جوانه زنی 26/0و سرعت جوانه زنی به مقدار 8/1، تاثیر معنی-داری داشته، که روی صفات مذکور اثر افزایشی داشت، اما طول ریشه چه و شاخص بنیه تحت اثر این تیمارها قرار نگرفت، ولی با این وجود صفات طول ساقه چه و طول گیاهچه به ترتیب با مقادیر5/116 و 75/127 میلی متر و ضریب آل
  24. مطالعه دماهای کاردینال جوانه زنی بذر و تاثیر مراحل فنولوژیکی بر میزان برخی از مواد موثره تاج خروس گسترده (Amaranthus blitoides)
    مریم حمیدی 1398
    تاج خروس گسترده یکی از گیاهان خانواده Amaranthaceae می باشد که می تواند به عنوان گیاه دارویی و سبزی در تغذیه انسان جای گیرد به منظور تعیین ویژگی های جوانه زنی و تعیین نوع خواب این گیاه و روش شکستن خواب و تعیین دماهای کاردینال جوانه زنی بذور این گیاه و تاثیر مراحل فنولوژیکی بر برخی مواد موثره در این گونه، چند آزمایش به صورت جداگانه انجام گرفت. آزمایش اول جهت تعیین خواب و روش شکستن خواب بذور در قالب طرح کاملاً تصادفی با 12 تیمار و 4 تکرار 25 بذری، شامل سرمادهی مرطوب در دمای 3 و 6 درجه سانتی گراد به مدت 1، 2 و 3 هفته، نیترات پتاسیم با غلظت های 250، 500 و 750 میلی گرم بر لیتر و خراش دهی با کاغذ سمباده به مدت 5، 10 و 15 دقیقه اجرا گردید و درصد و سرعت جوانه زنی بذور محاسبه گردید. این نتیجه به دست آمد که بهترین روش برای شکستن خواب بذور، تیمار کاغذ سمباده به مدت 15 دقیقه و سرمادهی مرطوب در دمای 3 درجه سانتی گراد بود. بنابراین مشخص شد که خواب بذور تاج خروس گسترده از نوع فیزیکی می باشد. آزمایش دوم جهت تعیین دماهای کاردینال جوانه زنی بذور در قالب طرح کاملاً تصادفی شامل 9 تیمار دمایی با 4 تکرار 25 بذری صورت گرفت. تیمارها شامل دمای 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35، 40 و 45 درجه سانتی گراد بودند. سپس با تعیین سرعت جوانه زنی و برازش مناسب ترین مدل رگرسیونی بین درجه حرارت و سرعت جوانه زنی درجه حرارت های کاردینال جوانه زنی شامل درجه حرارت حداقل، مطلوب و حداکثر به ترتیب معادل 16/6، 41/26 و 67/40 درجه سانتی گراد و بهترین مدل برای تعیین دماهای کاردینال مدل دوتکه ای انتخاب شد. آزمایش سوم جهت تعیین برخی مواد موثره گیاه تاج خروس گسترده در مراحل مختلف فنولوژیکی، در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تیمار و 3 تکرار انجام گرفت. تیمارها شامل مرحله 8 برگی، مرحله گلدهی و مرحله بذردهی بودند. متغیرهای اندازه گیری شده شامل میزان کلروفیلa ، b و کارتنوئید در برگ، میزان فنل کل اندام هوایی، میزان فلاونوئیدکل اندام هوایی، میزان تانن، ظرفیت آنتی اکسیدانی، محتوای کوئرستین، روتین، اسیدکلروژنیک و اسید کافئیک بودند. بیش ترین محتوای کلروفیل کل به میزان 05/2 میلی گرم بر گرم در مرحله بذردهی وکمترین محتوای کلروفیل کل به مقدار94/0 میلی گرم در گرم در مرحله 8 برگی مشاهده شد. بیش ترین محتوای کلروفیل a و b در مرحله بذردهی وکم
    خلاصه پایان نامه

  25. اثرات زیستی اندوفیت های گیاه به لیمو Lippia citriodora
    میترا لشگری 1398
    با سلام
  26. اثرات زیستی باکتری های اندوفیت پونه کوهی
    شیدا کاس نژادبرزهندانی 1398
    اندوفیت ها میکروارگانیسم هایی می باشند که در بافت های گیاه سالم بدون ایجاد علامت و نشانه ای از بیماری یافت می شوند. باکتری های اندوفیت به عنوان باکتری های مفید شناخته شده و به طور فعال رابطه طولانی مدت با گیاه میزبان دارند و عموماً ویژه اندام خاصی از گیاه نیستند و می توانند از ریشه، ساقه، برگ، غده، بذر، گل و میوه جدا شوند. این باکتری های می توانند از طریق تولید عوامل ضد قارچ و ضد باکتری، تولید سیدروفور، رقابت در جذب عناصر غذایی و القای مقاومت سیستمیک در میزبان، سبب کنترل بیولوژیکی بیمارگر های گیاهی شوند. هدف از انجام پژوهش حاضر دستیابی به سویه های برتر باکتری های اندوفیت پونه کوهی (Mentha pulegium) با اثرات ضد قارچی بود. به منظور انجام این پژوهش، 38 ایزوله باکتری اندوفیت از اندام های سالم پونه کوهی در استان همدان جداسازی شدند. نخست، اثرات ضد قارچی آن ها بر روی قارچ های پاتوژن گیاهی sp. Rhizoctonia، .sp Verticillium وFusarium oxysporum از طریق کشت سه نقطه-ای در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار بررسی شد و آنالیز آماری نتایج با استفاده از نرم افزار SAS و مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون توکی انجام شد. از بین 38 ایزوله باکتریایی جداسازی شده، 11 جدایه در برترین گروه های آماری قرار گرفتند و بالاترین اثرات بازدارندگی از رشد قارچ ها را نشان دادند. سپس خواص ضد قارچی مواد فرار 11 ایزوله برتر باکتریایی بر روی قارچ های مذکور از طریق کشت متقابل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار بررسی شد. شناسایی ایزوله های برتر به روش مولکولی براساس توالی یابی ژن 16S rDNA آن ها را در جنس های Brevundimonas، Bacillus، Pseudomonas و Serratia قرار داد. یافته های حاصل از این پژوهش می تواند در کنترل پاتوژن های گیاهی و یافتن روش های مدیریت زیستی در سیستم کشاورزی ارگانیک و پایدار مورد استفاده قرار گیرد.
  27. مطالعه آندروژنز در گیاه سیکلامن با هدف تولید گیاهان هاپلویید
    ماندانا کاظمی 1398
    گیاه سیکلامن( Cyclamen persicum) یکی از گونه های مهم زینتی گلدانی محسوب می شود که هم از طریق جنسی (بذر) و هم غیرجنسی (غده) تکثیر می شود. گیاهان هاپلوئید گیاهانی هستند که نیمی ازکروموزوم های گیاه مادری را دارند. با القاء گیاهان هاپلوئید امکان رسیدن سریع به هموزیگوتی وجود دارد و درنتیجه تحقیقات ژنتیکی و برنامه های به نژادی را آسان می کند. دراین پژوهش تاثیردورقم هیبرید از گیاه سیکلامن، اثر غلظت های مختلف هورمون های توفوردی، بنزیل آمینوپورین و نفتالین استیک اسید، پیش تیمارسرمایی، شرایط نور و تاریکی برکالوس زایی و رویان زایی گامتی درکشت بساک گیاه سیکلامن درمحیط جامد B5 بررسی شد. نتایج نشان داد که بهترین ترکیب هورمونی مربوط به ترکیب هورمونی توفوردی (1 میلی گرم برلیتر و بنزیل آمینوپورین (1 میلی گرم برلیتر) با میزان 66/76درصد و ترکیب هورمونی توفوردی (1 میلی گرم بر لیتر) و بنزیل آمینوپورین (5/0 میلی گرم بر لیتر) بامیزان 70 درصد کالوس زایی بود. در پیش تیمار سرمایی بالاترین میزان کالوس زایی مربوط به دمای 4 درجه ی سانتی گراد به مدت 3 روز بود که داری اختلاف معنی داری در سطح 05/0 بود. بهترین ژنوتیپ مربوط به ژنوتیپ Halios از لحاظ میزان کالوس زایی و جنین زایی بود. بین دو ژنوتیپ برای صفت کالوس زایی و جنین زایی از لحاظ آماری اختلاف معنی داری درسطح 05/0 وجود داشت. در تیمارتاریکی رویان زایی، کالوس زایی و باز زایی مشاهده شد. میزان رویان زایی دراین پژوهش7/5 درصد بود که از این میزان رویان زایی یک مورد باز زایی مشاهده شد.
  28. اثر پرتو فرابنفش B روی برخی ویژگی های رشد، فیتوشیمیایی و پاد اکسایشی گیاه همیشه بهار (Calendula officinalis L.)
    مجید جهانگیری کیا 1398
    در پژوهش حاضر اثر پرتو فرابنفش B بر برخی از ترکیبات فیتوشیمیایی و برخی از صفات اگرومورفولوژیکی گیاه دارویی همیشه بهار (Calendula officinalis L.) مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور در یک پژوهش گلخانه ای، دو آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی برای دو تیپ گیاه همیشه بهار کم پر و پرپر به صورت مجزا اجرا شد. فاکتور اول دوره تابش پرتو فرابنفشB در دو سطح (دو روز و چهار روز) و فاکتور دوم مدت زمان تابش پرتو فرابنفش B در سه سطح (صفر، پنج و ده دقیقه) در نظر گرفته شد. در گیاهان همیشه بهار تیپ پرپر، نتایج نشان دادند که پرتوتابی سبب کاهش ابعاد و سطح برگ شد به طوریکه بیشترین میزان سطح برگی مترمربع) در گیاهان شاهد و کمترین میزان آن (9/270 میلی مترمربع) در تیمار پرتو فرابنفش 10 دقیقه در دوره 2 روز مشاهده شد. همچنین دوره پرتوتابی فرابنفشB و مدت آن سبب کاهش وزن تر گل و وزن تر بخش هوایی گیاه شد. در مقابل درصد ماده خشک با پرتوتابی فرابنفشB کاهش یافت به طوریکه بیشترین درصد ماده خشک در تیمار 5 دقیقه به مدت 4 روز مشاهده شد. تیمار فرابنفش بر محتوای ترکیبات بیوشیمیایی موثر بود و در مقایسه با شاهد سبب افزایش یا کاهش این ترکیبات شد. بیشترین ظرفیت پاداکسایشی (82/92 درصد) در تیمار 10 دقیقه در دوره 2 روز و کمترین میزان آن (62/89 درصد) در تیمار 5 دقیقه در دوره 2 روز مشاهده شد. بیشترین میزان فلاونوئید کل، (77/12 میلی گرم بر گرم وزن خشک) در تیمار 5 دقیقه در دوره 2 روز و کمترین میزان آن، در تیمار 10 دقیقه در دوره 2 روز مشاهده شد. بیشترین میزان فنل کل (72/23 میلی گرم بر گرم وزن خشک گل) در تیمار شاهد و کمترین میزان آن (01/17 میلی گرم بر گرم وزن خشک گل) در تیمار فرابنفش 5 دقیقه در دوره 2 روز مشاهده شد. بیشترین میزان کوئرستین (88/0 میلی گرم بر گرم وزن خشک گل) در تیمار 5 دقیقه در دوره 2 روز و کمترین میزان آن ( 59/0 میلی گرم بر گرم وزن خشک گل) در گیاهان شاهد مشاهده شد. در گیاهان همیشه بهار تیپ کم پر نتایج متفاوتی مشاهده شد. بیشترین میزان سطح برگ ( 6/1230 میلی مترمربع) در تیمار فرابنفش 10 دقیقه در دوره 4 روز و کمترین میزان آن( 9/1003 میلی مترمربع) در تیمار فرابنفش 5 دقیقه در دوره 2 روز مشاهده شد. بیشترین میزان ظرفیت پاداکسایشی( 98/90 درصد) در تیمار 5 دقیقه در دوره 4 روز و کمترین میزان آن(30/89 درصد) در ت
  29. اثر تنش خشکی در مراحل مختلف رشد روی برخی ترکیبات فنلی و ظرفیت پاد اکسایشی عصاره گیاه مفراح(Nepeta crispa L
    منیره مرادی فرسا 1398
    مفراح گیاه دارویی چند ساله متعلق به خانواده نعناعیان است. این گیاه به دلیل استفاده در زمینه های مختلف دارویی، بهداشتی و غذایی حائز اهمیت است. تنش خشکی از جمله عوامل مهمی است که بر خصوصیات کمی و کیفی گیاهان دارویی موثر است. گیاهان با بهره گیری از آنتی اکسیدان های آنزیمی و غیرآنزیمی، همچنین تولید برخی متابولیت های ثانویه نظیر انواع ترکیبات فنلی می توانند با تنش های محیطی نظیر خشکی مقابله نمایند. مرحله رشد از فاکتورهای موثر در تعیین محتوای متابولیت های ثانویه در گیاهان دارویی می باشد. گیاهان دارویی بر خلاف دیگر محصول های زراعی، گیاهانی هستند که در آن ها کیفیت مواد در مقایسه با کمیت آن ها به مراتب مهمتر و ضروری تر می باشد. بنابراین جهت رسیدن به حداکثر کیفیت، علم و آگاهی از عوامل موثر بر رشد و نمو گیاهان دارویی بسیار حائز اهمیت می باشد . در این مطالعه اثر تنش خشکی در مراحل مختلف فنولوژی بر رشد و برخی پاسخ های فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی گیاه مفراح (Nepeta crispa L.) مورد مطالعه قرار گرفته است. آزمایش به صورت فاکتوریل 2×3 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و سطوح تنش خشکی و مراحل فنولوژی به عنوان فاکتورهای اصلی در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان اجرا گردید. تیمارهای مورد بررسی در این تحقیق شامل سه سطح تنش خشکی، شرایط بدون تنش (80 درصد ظرفیت مزرعه ای) تنش ملایم (60 درصد ظرفیت مزرعه ای) و تنش شدید (40 درصد ظرفیت مزرعه ای) و دو مرحله فنولوژی (مرحله استقرار نشاء) و (مرحله رویشی) در سه تکرار بودند. نتایج حاصل از تجزیه آماری نشان داد، تنش خشکی اثر معنی داری بر پارامترهای مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی گیاه، شامل وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی، سطح برگ، طول اندام هوایی و ریشه، رنگیزه های فتوسنتزی، کربوهیدرات، پرولین، پروتئین، محتوی نسبی آب، فنل کل، فلاونوئید، فعالیت آنتی اکسیدانی و اسیدهای فنولیک دارد. تنش خشکی سبب ایجاد اثرات منفی بر رشد و عملکرد گیاه شد. در شرایط تنش خشکی در هر دو مرحله فنولوژی کاهش پارامترهای رشدی، کلروفیل، محتوای نسبی آب و در تنش شدید کاهش پروتئین نسبت به تنش ملایم و افزایش کربوهیدرات، پرولین، مواد فنلی و فعالیت آنتی اکسیدانی شد. در این تحقیق تنش خشکی با افزایش ترکیبات فنلی و افزایش تجمع پرولین و کربوهیدرات در هر دو مرحله فنولوژیکی وتجمع
  30. ارزیابی گوناگونی و ساختار ژنتیکی در چند جمعیت ایرانی شاهدانه با استفاده از نشانگرهای ISSR و ویژگی های اگرومورفولوژیک
    رضوان شمس 1397
    شاهدانه با نام علمی Cannabis sativa گیاهی متعلق به خانواده Cannabaceae است که در برخی از مناطق ایران می روید و کشت و تولید آن از قدیم الایام در سراسر کشور رایج بوده است. شاهدانه گیاهی علفی، یکساله و دوپایه است. در پژوهش حاضر، 10 جمعیت بومی کشت شونده شاهدانه از استان های مختلف ایران با ده تکرار(مجموعاً 100 گیاه) در گلخانه در قالب طرح کاملاً تصادفی کشت شدند. جهت بررسی تنوع ژنتیکی میان و درون جمعیت ها و همچنین تعیین ساختار جمعیتها، از صفات اگرومورفولوژیکی، فیتوشیمایی و نشانگرهای مولکولی ISSR استفاده شد. صفات اگرومورفولوژیکی شامل ارتفاع گیاه، قطر ساقه، تعداد شاخه فرعی، تعداد گره در ساقه، تعداد برگ، وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه، وزن کل دانه در بوته و وزن هزار دانه و درصد روغن بذر اندازه گیری شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که جمعیت های شاهدانه مورد مطالعه از نظر صفات اگرومورفولوژیکی مذکور دارای اختلاف معنی داری در سطح آماری یک درصد می باشند و تنوع ژنتیکی بالایی از این حیث دارند. جمعیت همدان دارای بیش ترین ارتفاع بوته، تعداد برگ و تعداد گل آذین بود. بیش ترین قطر ساقه و وزن خشک ریشه را جمعیت کرمانشاه داشت. در دو صفت وزن کل دانه در بوته و وزن هزار دانه، جمعیت اصفهان بالاترین بود. جمعیت های تبریز و سنندج از بیش ترین میزان درصد روغن در بذر برخوردار بودند. نتایج آنالیز همبستگی بین صفات نشان داد که درصد روغن بذر با تعدادبرگ، وزن خشک اندام هوایی و تعداد گل-آذین همبستگی مثبت و معنی دار و با تعداد گره در ساقه رابطه منفی داشت. نتایج ارزیابی صفات فیتوشیمیایی از قبیل محتوای کلروفیل ، محتوای کاروتنوئید، محتوای فنل، میزان فلاونوئید و ظرفیت آنتی اکسیدانی، تفاوتهای زیادی را بین جمعیت های شاهدانه آشکار نمود. جمعیت اهواز بیش ترین میزان کلروفیل و کاروتنوئید را داشت. محتوای فنل در جمعیت سنندج بیش ترین بود و حداکثر فلاونوئید در جمعیت اصفهان و بالاترین ظرفیت آنتی اکسیدانی در جمعیت کرمان مشاهده گردید. رابطه همبستگی معناداری بین محتوای فنل و ظرفیت آنتی اکسیدانی یافت نشد. از تعداد 14 آغازگر ISSR به کار برده شده در این مطالعه، 231 باند با وضوح بالا به دست آمد که از این تعداد، 198 (85%) باند چندشکلی نشان دادند. تجزیه خوشه ای بر پایه ماتریس تشابه ژنتیکی جاکارد و با روش UPGMA، نمونه های شاهدانه
  31. بررسی برخی ویژگی های فیتوشیمیایی چند گونه غالب گلسنگ در ایران
    هومن نوروزی 1397
    گلسنگ به عنوان یک همزیستی موفق بین دو شریک (فتوسنتزی و قارچی)، از سازگارترین موجودات کره زمین نسبت به شرایط نامساعد طبیعی بوده که این قابلیت را مرهون طیف وسیع متابولیت های ثانویه تولیدی در تال خود می باشد. علی رغم گستردگی پراکنش گلسنگ ها در کشور ما، تا به امروز مطالعه جامعی در مورد مواد موثره و جنبه های دارویی آن ها انجام نشده است. در پژوهش حاضر 25 نمونه گلسنگ از 8 منطقه مختلف ایران از نظر برخی صفات فیتوشیمیایی مورد مقایسه قرار گرفتند. مقدار رنگیزه های کلروفیل a، کلروفیل b و کاروتنوئید کل در نمونه ها اندازه گیری شد که بالاترین مقدار کلروفیل a در گونه Ramalina pollinaria (916/1 میلی گرم در گرم تال خشک)،کلروفیل b در گونه های Ramalina pollinaria، Umbilicaria aprina و Flavoparmelia caperata ( به ترتیب 675/0، 579/0 و 575/0 میلی گرم در گرم تال خشک) و بیشترین میزان کاروتنوئید کل متعلق به گونه های Collema sp. (606/0 میلی گرم در گرم تال خشک) و Caloplaca sp. (528/0 میلی گرم در گرم تال خشک) بود. محتوای فنل کل گونه ها با استفاده از ماده فولین سیوکالتئو مورد سنجش قرار گرفت و گونه های R. pollinaria، Punctelia borreri، R. hyrcana، F. caperata (جمعیت نور)، F. caperata (جمعیت پونل) و U. aprina دارای بالاترین میزان فنل کل بودند (به ترتیب 75/4، 11/4، 03/4، 82/3، 41/3 و 17/3 میلی گرم در گرم تال خشک). سنجش محتوای فلاونوئید کل در نمونه ها بالاترین محتوای فلاونوئید کل را در گونه Xanthoria parietina (جمعیت کرگان) نشان داد (61/2 میلی گرم در گرم تال خشک). ظرفیت پاداکسایشی عصاره استونی نمونه ها توسط روش زدایندگی رادیکال DPPH (1و1-دی فنیل-2-پیکریل هیدرازیل) سنجیده شد و گونه های R. pollinaria، Diploschistes gypsaceus، R. hyrcana و U. aprina دارای بالاترین ظرفیت پاداکسایشی (به ترتیب 82، 81، 77 و 56 درصد بازداری) و همبستگی قوی با محتوای فنل کل گونه ها بودند (ضریب همبستگی= 617/0). بررسی نمونه ها با استفاده از HPLC نشان داد که گونه های مورد مطالعه، فاقد اسید اورسولیک در تال خود هستند. تجزیه به مولفه های اصلی و تجزیه خوشه ای براساس صفات فیتوشیمیایی مورد سنجش، منتج به گروه بندی گونه های مورد بررسی شد و در نهایت با در نظر گرفتن برخی جوانب به ویژه محتوای فنل کل و ظرفیت پاداکسایشی بالا، گونه U. aprina ب
  32. بررسی تنوع ژنتیکی 6 جمعیت گیاه دارویی زوفا (Hyssopus officinalis) با استفاده از نشانگر ISSR و مقایسه این جمعیت ها براساس محتوای اسیدهای فنلیک
    مهسا قاسمی راستی 1397
    شناخت و آگاهی از تنوع ژنتیکی و شیمیایی در یک گونه گیاهان دارویی برای حفاظت از منابع ژنتیکی و همچنین استفاده از روش اصلاحی مناسب به منظور بهبود صفات اقتصادی مهم است. زوفا با نام علمی Hyssopus officinalis یک گیاه دارویی معطر از خانواده نعناعیان است. در مطالعه حاضر 6 جمعیت از این گیاه (هر جمعیت 10 گیاه) با استفاده از برخی صفات فیتوشیمیایی و نشانگرها ی مولکولی ISSR مورد ارزیابی تنوع ژنتیکی قرار گرفتند. جمعیت ها شامل 5 جمعیت بومی از ایران (اراک، شیراز، مشهد، اصفهان، اصفهان) و یک جمعیت از سوئد بود. نتایج تجزیه واریانس داده های فیتوشیمیایی نشان داد که بین جمعیت ها از نظر میزان فنل کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی تفاوت معنی داری (p<0.05) وجود داشت اما بین جمعیت ها از نظر میزان فلاونوئید تفاوت معنی داری مشاهده نشد. از لحاظ میزان اسیدهای فنلیک نیز بین جمعیت ها تفاوت معنی داری بدست آمد. بالاترین میزان فنل مربوط به جمعیت سوئد و به مقدار 52/4 میلی گرم گالیک اسید در یک گرم بافت برگ بود. بیشترین درصد بازدارندگی رادیکال آزاد نیز در جمعیت سوئد مشاهده شد که 72/93% بود. اسید فنلیک غالب در جمعیت های زوفا کلروژنیک اسید بود که در جمعیت شیراز به میزان 67/1 میلی گرم در گرم وزن خشک بود. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی، از 18 آغازگر ISSR استفاده شد که در مجموع 126 باند ایجاد شد که 119 باند چند شکل بودند. تجزیه خوشه ای بر پایه ماتریس تشابه ژنتیکی جاکارد و با روش UPGMA نمونه های زوفا را به 6 گروه تقسیم نمود. نتایج تجزیه به مختصات اصلی (PCOA)، نتایج تجزیه خوشه ای را تا حد زیادی تایید نمود. بیشترین تشابه ژنتیکی بین دو جمعیت اصفهان1 و مشهد و کمترین آن بین جمعیت اراک و سوئد مشاهده شد. تنوع درون جمعیت ها با استفاده از میانگین شاخص تنوع ژنی نی (h) و شاخص اطلاعاتی شانون (I) با نرم افزار POPGENE آنالیز و مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین و کمترین تنوع ژنتیکی درون جمعیت به ترتیب در جمعیت اصفهان1 (24/0=h و 36/0=I) و مشهد (14/0=h و 21/0=I) مشاهده شد. میانگین آلل های موثر (Ne) به آلل های مشاهده شده (Na) 85/0 بود. همچنین برای بررسی تنوع ژنتیکی بین جمعیت ها و واریانس مولکولی (AMOVA) از دو نرم افزار GENEALEX و POPGENE استفاده شد. میانگین شاخص های Gst (تفرق ژنی) و Dst (تنوع ژنتیکی بین جمعیت) به ترتیب 38/0 و 12/0 بدست آمد که
  33. ارزیابی گوناگونی و ساختار ژنتیکی برخی توده های بومی گل محمدی با استفاده از نشانگرهای ISSR و RAPD و مقایسه برخی صفات فیتوشیمیایی
    فاطمه عبدالی ورکانه 1397
    گل محمدی (Rosa damascena)، یکی از گونه های مهم رز بوده و به عنوان یک گیاه اسانس دار، از قدیمی ترین گیاهان دارویی و معطر جهان است. در بخش اول این تحقیق، تنوع و ساختار ژنتیکی هفت توده بومی کشت شونده گل محمدی از ایران شامل شش توده از کاشان (برزوک، نیاسر، آذران، کلپه، خیرآباد و آهسته) و یک توده از همدان (بهار)، به وسیله نشانگرهای مولکولی ISSR و RAPD مورد ارزیابی قرار گرفت. مجموعا 54 گیاه از توده های های مذکور مورد مطالعه قرار گرفت. از 9 آغازگر ISSR در مجموع77 باند تولید شد که 61 باند (79%)، چند شکل بودند. از 9 آغازگر RAPD هم 81 باند به دست آمد که 54 باند (66%) چند شکلی نشان دادند. بر اساس نتایج، تجزیه خوشه ای بر پایه ماتریس تشابه ژنتیکی جاکارد و با روش UPGMA، نمونه های گل محمدی را به 8 گروه تقسیم نمود. نتایج تجزیه به مختصات اصلی (PCOA) تا حد زیادی این گروه بندی را تایید نمود. تنوع درون توده ها با استفاده از میانگین شاخص تنوع ژنی نی (h) و شاخص اطلاعاتی شانون (I) با نرم افزار POPGENE مورد بررسی قرار گرفت. بیش ترین تنوع ژنتیکی در توده همدان (13/0=h و19/0=I) و کم ترین در توده آذران (07/0=h و10/0=I) مشاهده شد. میانگین نسبت آلل های موثر (Ne) به آلل های مشاهده شده (Na) در میان کل توده ها برابر با 91/0 بود. هم چنین برای بررسی تنوع ژنتیکی بین توده ها و واریانس مولکولی (AMOVA) از دو نرم افزار POPGENE وGENE ALEX استفاده شد. تمایز ژنتیکی نسبتا پایینی )11/0= (Gst در بین توده ها مشاهده شد. تنوع ژنتیکی درون توده ها نیز نسبتا پایین بود)16/0= (Hs. میزان جریان ژنی(Nm) به دست آمده بین توده-های گل محمدی مورد مطالعه 97/3 بود. تجزیه واریانس مولکولی توده ها نشان داد که 59 درصد از تنوع ژنتیکی شناسایی شده مربوط به درون توده ها و 41 درصد بین توده ها بود. در بررسی ساختار توده با استفاده از نرم افزار STRUCTURE، توده های گل محمدی مورد مطالعه به4 زیرگروه ژنتیکی تقسیم شدند. شاخص های محاسبه شده در این پژوهش، نشان از تنوع ژنتیکی کم در توده ها داشت که احتمالا به علت تکثیر غیر جنسی گیاه در سالیان متمادی بوده است. در بخش دوم این تحقیق، صفاتی شامل قطر ساقه، سطح برگ، میزان کلروفیل و کاروتنوئید برگ، محتوای فنل، محتوای فلاونوئید و ظرفیت پاداکسایشی برگ و گلبرگ و همچنین میزان آنتوسیانین گلبرگ در نمونه های گیاهی
  34. اثر پرتوتابی کوتاه مدت فرابنفش B و C روی برخی ویژگی های رشدی و ترکیبات فنلی دو واریته از اطلسی
    حکیمه عربلو 1397
    عوامل محیطی مختلف نه تنها باعث تغییرات در رشد بلکه باعث تغییر در کمیت و کیفیت متابولیت های ثانویه گیاهان می شوند. یکی از مهم ترین عوامل محیطی تاثیرگذار در رشد و فیزیولوژی گیاهان، نور می باشد و تغییرات در طیف نور، منجر به تغییر در مقدار و ترکیب متابولیت های ثانویه می شود. پژوهش حاضر برای بررسی اثرات پرتو UV-B و UV-C بر روی برخی صفات اگرومورفولوژیکی، رنگیزه های فتوسنتزی و برخی صفات فیتوشیمیایی برگ دو واریته اطلسی (Petunia hybrida) انجام شده است. بدین منظور، آزمایشی گلخانه ای به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی با پنج تکرار اجرا شد. فاکتور اول، واریته در 2 سطح (پرگل و گل درشت) و فاکتور دوم، نور فرابنفش در6 سطح بود. سطوح فاکتور دوم شامل شاهد (بدون پرتوتابی UV)، UV-B 2 دقیقه، UV-B 5 دقیقه، UV-C 30 ثانیه، UV-C 5/1 دقیقه و UV ترکیبی (UV-B 2 دقیقه و UV-C 30 ثانیه) در روز بود. پرتوتابی یک ماه بعد از کشت بذر، به مدت 15 روز بین ساعات 11-12 ظهر صورت گرفت. برداشت گیاهان در زمان گلدهی کامل صورت گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، بیشترین کاهش در میزان سطح برگ در هر دو واریته در UV-C 5/1 دقیقه حاصل شد، بیشترین افزایش وزن خشک در واریته پرگل در UV-C 30 ثانیه و در واریته گل درشت، در UV-C 5/1 دقیقه مشاهده شد.کمترین میزان وزن تر برگ و کمترین میزان وزن تر اندام هوایی، در هر دو واریته در UV-C 5/1 دقیقه مشاهده شد. در واریته پرگل تحت تاثیر پرتوتابی فرابنفش، میزان کلروفیل a ، b، کلروفیل کل و کارتنوئید نسبت به شاهد کاهش یافت. که بیشترین کاهش آنها مربوط به فرابنفش ترکیبی (UV-B 2 دقیقه و UV-C 30 ثانیه) بود. در واریته گل درشت، میزان کلروفیل a، b، کلروفیل کل و کارتنوئید افزایش یافت که بیشترین افزایش کلروفیل در UV-B 5 دقیقه دیده شد و بیشترین افزایش در میزان کارتنوئید مربوط به فرابنفش ترکیبی بود. واکنش هر دو واریته پرگل و گل درشت نسبت به پرتوتابی فرابنفش در میزان فنل کل، فلاونوئید کل و تانن کل متفاوت بود. در واریته پرگل، بیشترین میزان فنل کل در UV-B 5 دقیقه (732/112 میلی گرم معادل گالیک اسید بر گرم وزن خشک) و بیشترین میزان فلاونوئید کل (354/54 میلی گرم در گرم وزن خشک) در UV-C 30 ثانیه یافت شد. میزان تانن کل این واریته نیز، کاهش یافت اما کاهش معنی دار نبود و بیشترین میزان فعالیت
  35. ارزیابی پیامدهای فیتوشیمیایی و فیزیولوژیک پرتوتابی فرابنفش بر گیاه نعناع فلفلی در حضور و عدم حضور میکروارگانیسم های اندوفیت
    مریم نعمتی 1396
    از مهمترین زمینه های تحقیقی در مورد گیاهان دارویی، بررسی شرایط مختلف محیطی تاثیرگذار بر میزان عملکرد کمی و کیفی این گیاهان است. یکی از اهداف کشت گیاهان دارویی استفاده از مواد موثره موجود در آنها است. تنش های محیطی مانند فرابنفش باعث تغییر در مقدار و کیفیت مواد موثره در گیاهان و عملکرد اقتصادی گیاهان دارویی می شوند. اندوفیت ها میکروارگانیسم های همزیست با برخی گیاهان هستند که مقاومت گیاه در شرایط تنش های محیطی را افزایش می دهند نعناع فلفلی با نام علمی Mentha piperita L. از خانواده Lamiaceae از جمله گیاهان دارویی و معطر است که اسانس آن مصارف دارویی، غذایی، آرایشی و بهداشتی فراوانی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تابش پرتو فرابنفش Aو B در حضور و عدم حضور اندوفیت بر برخی از صفات اگرومورفولوژیکی، میزان کلروفیل ، برخی صفات فیتوشیمیایی و میزان اسیدهای فنلیک (فنیل پروپانوئید) در گیاه دارویی نعناع فلفلی بود. بدین منظور، در شرایط گلخانه ای، آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی انجام گرفت. فاکتور اول در 2 سطح، حضور اندوفیت های خود گیاه به صورت طبیعی و عدم حضور آنها که توسط قارچ کش توپاز و آنتی بیوتیک عمومی از بین برده شد و فاکتور دوم پرتوتابی فرابنفش در 9 سطح با لامپ های UV-A (365 نانومتر) و UV-B (310 نانومتر) انجام شد. در طول مدت تابش پرتو فرابنفش به گیاهان میزان فنل کل، فلاونوئید کل، آنتوسیانین کل و فعالیت آنتی اکسیدانی نسبت به گیاه شاهد افزایش یافت بیشترین میزان فنل کل (146.33 میلی گرم در گرم وزن عصاره) ، میزان فلاونوئید کل (50.2میلی گرم در گرم وزن عصاره)و آنتوسیانین کل (79.82 میلی گرم در گرم وزن عصاره)در تیمار 4 ساعت UV-A و بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی (89.92 درصد) در تیمار 4 ساعت UV-A + 10 دقیقه UV-B مشاهده شد. حضور اندوفیت ها بر بیشتر این صفات فیتوشیمیایی تاثیری نداشت اما برهم کنش فرابنفش و اندوفیت بر محتوای فلاونوئید کل وآنتوسیانین کل معنی دار بود به طوری که حضور اندفیت با اینکه بر تولید فلاونوئید کل و آنتوسیانین کل تحت تابش فراینفش تاثیر افزایشی داشت اما در پرتوتابی UV-A فلاونوئید کل بیشتر و تحت پرتوتابی UV-B آنتوسیانین کل بیشتری تولید شد.
  36. تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیت برخی از جمعیت های ایرانی سماق (Rhus coriaria L.) با استفاده از نشانگرهای مولکولی ISSR
    نور اله قهرمانزاده 1396
    سماق (Rhus coriaria L.) یکی از گیاهان دارویی از خانواده پسته می باشد که در ایران می روید و میوه ی آن خاصیت درمانی دارد. در مطالعه ی حاضر شش جمعیت بومی سماق (در مجموع 60 نمونه) از پنج استان مورد مطالعه قرار گرفت. از نشانگر های مولکولی ISSR به منظور بررسی تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیت سماق استفاده شد. از 21 آغازگر به کار برده شده در این مطالعه، 190 باند با وضوح بالا به دست آمد که 132 باند (4/69 درصد) چندشکل بودند. تجزیه ی خوشه-ای بر اساس ماتریس تشابه ژنتیکی جاکارد و با روش UPGMA، نمونه های سماق را به 5 گروه تقسیم نمود. روش تجزیه به مختصات اصلی (PCOA)، نتایج تجزیه ی خوشه ای را تا حد زیادی تایید نمود. تنوع درون جمعیت ها با استفاده از میانگین شاخص تنوع ژنی نی (h) و شاخص اطلاعاتی شانون(I) با نرم افزار POPGENE آنالیز و مورد بررسی قرار گرفت. بیش ترین و کم ترین تنوع ژنتیکی درون جمعیت به ترتیب در جمعیت اسدآباد (085/0h= و 13/0I=) و شازند (06/0h= و 09/0I=) مشاهده شد. میانگین آلل های موثر (Ne) به آلل های مشاهده شده (Na) برابر 93/0 بود. بررسی ها بر اساس این میانگین در هر جمعیت نشان داد که جمعیت ها دارای توزیع ژنی متعادل بودند. هم چنین برای بررسی تنوع ژنتیکی بین جمعیت ها و واریانس مولکولی (AMOVA) از دو نرم افزار POPGENE و GENE ALEX استفاده شد. میانگین شاخص های Gst و Nm که میزان تفرق ژنی و جریان ژنی بین جمعیت ها را نشان می دهد به ترتیب 614/0 و 315/0 به دست آمد که بیانگر یک تبادل ژنی کم بین شش جمعیت مورد مطالعه ی سماق می باشد. تجزیه ی واریانس مولکولی جمعیت ها نشان داد که 62 درصد تنوع ژنتیکی شناسایی شده مربوط به بین جمعیت ها و 38 درصد درون جمعیت ها می-باشد. با توجه به داده های حاصل از تشابه ژنتیکی نی در دامنه ای از 89/0-81/0، یافته ها نشان دادند که جمعیت اسدآباد با تویسرکان دارای بیش ترین تشابه ژنتیکی هستند و جمعیت ایلام با تویسرکان بیش ترین فاصله ی ژنتیکی را دارند. در بررسی ساختار ژنتیکی جمعیت ها با استفاده از نرم افزار STRUCTURE جمعیت ها به 5 خوشه ی زیر جمعیتی تقسیم شدند. با وجود برداشت این گیاه از عرصه های طبیعی، نتایج مطالعه ی حاضر، حاکی از وجود تنوع ژنتیکی بالا در میان جمعیت های مورد بررسی بود. نتایج نشان داد که استفاده از نشانگر ISSR یک روش کارآمد و قدرتمند مولکولی در بررسی تنوع ژ
  37. اثرکاربرد هگزانال، اسانس شمعدانی عطری، روغن کدوی تخمه کاغذی و فرمولاسیون حفظ تازگی میوه (EFF) روی انبارمانی میوه انگور رقم بیدانه سفید
    مریم شعبانلو 1395
    ، با توجه به اینکه مواد شیمیایی مصنوعی مشکلاتی از جمله به خطر انداختن سلامتی انسان در ارتباط با باقی مانده های شیمیایی به ویژه در رژیم غذایی کودکان، مقاومت به قارچ کش ها و مشکلات زیست محیطی ایجاد می کنند، امروزه توجه به تیمارهای طبیعی افزایش یافته است.ترکیبات طبیعی نظیر ترکیبات معطر (مانند استالدهید، بنزالدهید و هگزانال)، اسید استیک، جازمونات ها، گلوکوسینولات ها، کیتوزان، اسانس ها، مواد عمده فعال برخی گیاهان در مدیریت پوسیدگی قارچی پس از برداشت استفاده می شود. در این تحقیق اثر کاربرد پس از برداشت هگزانال بر کیفیت میوه انگور رقم بیدانه سفید در طی دوره انبار مورد بررسی قرار گرفت. میوه ها با هگزانال 1/0 درصد به مدت 5/2 دقیقه تیمار و سپس پارامترهای کیفی مورد نظر از جمله کاهش وزن، پی اچ آب میوه، مواد جامد محلول (TSS)، اسیدیته قابل تیتراسیون (TA)، سفتی بافت میوه و ظرفیت آنتی اکسیدانی هر 15 روز یک بار اندازه گیری شدند. نتایج آزمایش نشان داد که میوه های تیمار شده با هگزانال نسبت به میوه های شاهد خشک و غوطه ور شده در آب مقطر حاوی اتانول از کاهش وزن و پی اچ کمتری در دوره های مختلف انباری برخوردار بودند اما ظرفیت آنتی اکسیدانی، میزان قند، اسیدیته قابل تیتراسیون، سفتی بافت حبه و قند میوه در آنها بیشتر بود. لذا بر اساس نتایج حاصل، کاربرد هگزانال در قبل از انبار میوه انگور بیدانه سفید قابل توصیه است.
  38. اثر تاریخ و تراکم کاشت بر عملکرد و برخی ویژگی های دارویی گشنیز ( coriandrum sativum) در منطقه نهاوند
    امین چگنی 1395
    به منطور تعیین تراکم و تاریخ کاشت مناسب برای تولید گشنیز، آزمایشی در سال زراعی 95-94 در منطقه نهاوند انجام شد. این پژوهش بصورت یک آزمایش فاکتوریل دارای دو فاکتور، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در 3 تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل تاریخ کاشت در شش سطح (15 و 30 آبان، 15 آذر، 15 اسفند، 1 فروردین و 15 فروردین) و تراکم در چهار سطح (40، 50، 60 و 70 کیلوگرم بذر در هکتار) بود که مجموعا معادل 24 تیمار گردید. در پایان، ارتفاع، تعداد شاخه فرعی، تعداد چتر در بوته، تعداد چتر فرعی، تعداد دانه در چتر، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، عملکرد بذر، درصد و عملکرد اسانس بذر، اجزای اسانس و عملکرد تر و خشک برگ محاسبه شد. نتایج نشان داد که اثر تاریخ کاشت روی همه صفات بجز تعداد چترک در چتر معنی دار بود. زمانی که کاشت از 15 آبان به 15 فروردین به تعویق افتاد، موجب کاهش اجزای عملکرد (ارتفاع، تعداد شاخه فرعی، تعداد چتر در بوته، تعداد چتر فرعی، تعداد دانه در چتر، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت) شد. بیشترین تعداد دانه در چتر، ارتفاع و وزن هزار دانه مربوط به تاریخ کاشت 15 آبان بود، اما بیشترین تعداد شاخه فرعی، تعداد چتر در بوته، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت از تاریخ کاشت 30 آبان بدست آمد. همچنین تاریخ کاشت 15 آبان، عملکرد بذر، درصد و عملکرد اسانس بذر و عملکرد تر و خشک برگ را نسبت به تاریخ کاشت های قبلی کاهش داد و بیشترین عملکرد بذر و عملکرد اسانس مربوط به تاریخ کاشت 30 آبان بود، درحالی که بیشترین درصد اسانس و عملکرد تر و خشک برگ از تاریخ کاشت 15 آبان بدست آمد. اثر تراکم روی همه صفات معنی دار بود، اما اثر متقابل تراکم و تاریخ کاشت تنها روی تعداد چتر در بوته، شاخص برداشت، عملکرد بذر و درصد و عملکرد اسانس معنی دار شد. افزایش تراکم موجب افزایش ارتفاع، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، عملکرد بذر، عملکرد اسانس و عملکرد تر و خشک برگ شد، اما بقیه صفات با افزایش تراکم کاهش یافتند. اثرات متقابل تراکم و تاریخ کاشت نشان داد که بهترین عملکرد بذر از تاریخ کاشت 30 آبان و تراکم 60 کیلوگرم بذر در هکتار در شرایط اقلیمی نهاوند بدست آمد. کیفیت اسانس تحت تاثیر تاریخ و تراکم کاشت قرار گرفت. اثر تاریخ کاشت روی درصد پی سیمن در اسانس در سطح یک درصد و روی لینالول و استات ژرانیول
    خلاصه پایان نامه

  39. مقایسه برخی خواص فیتوشیمیایی میوه و ویژگی های دارویی پسماند در هشت رقم انار ایرانی
    نادیا شهبازی 1395
    انار (Punica granatum L.) یکی از مهم ترین میوه های بومی ایران است و رقم های زیادی از آن در ایران کشت و کار می شود. پوست و هسته انار به عنوان پسماندهای جانبی در صنعت آب میوه گیری محسوب می شوند. این پژوهش به منظور بررسی صفات فیزیکی و فیتوشیمیایی پوست و هسته هشت رقم انار ایرانی شامل پوست سیاه شیرین، آلک ترش، تابستانه ی ترش، آلک شیرین، ملس شیرین ساوه، پوست سفید ترش، پوست سفید شیرین و ملس ساوه کشت شده در شرایط یکسان (ایستگاه تحقیقات انار ساوه) با استفاده از 69 صفت کمی انجام شد. همچنین برای مقایسه ی کامل ارقام صفات مرتبط با آب میوه نیز مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و برای هر هشت رقم سه بلوک و هر بلوک پنج میوه با دو مشاهده در نظر گرفته شد. بر اساس نتایج به دست آمده خصوصیات فیزیکی و فیتوشیمیایی میوه انار بسته به نوع رقم و قسمت مورد مطالعه (پوست، آب میوه و هسته) متفاوت بود. در کلیه ی صفات مورد بررسی به غیراز نسبت طول به قطر میوه، درصد گوشت در دانه، درصد هسته در دانه، فنل کل پوست و فعالیت پاداکسایشی آب میوه (DPPH) اختلاف معنی داری در بین ارقام مشاهده شد. اندازه میوه (بلوک) تاثیر معنی داری بر صفات فیتوشیمیایی نداشت. وزن میوه ی ارقام مورد مطالعه در محدوده 40/126 گرم (آلک شیرین) تا 20/347 گرم (پوست سفید ترش) متغیر بود. حجم آب آریل ها در این پژوهش در محدوده 5/69 تا 8/77 درصد مشاهده شد و بیشترین میزان آن در رقم تابستانه ی ترش مشاهده شد. رقم ملس شیرین ساوه (89/41 درصد) و پوست سفید ترش (30/9 درصد) به ترتیب بیشترین و کمترین شاخص طعم را به خود اختصاص دادند. در تمام ارقام بالاترین سطح از محتوای فنل کل، فلاونوئید کل، تانن کل و آنتوسیانین کل مربوط به عصاره پوست بود. نتایج اندازه گیری ظرفیت پاداکسایشی عصاره ها با روش های DPPH، FRAP و ABTS به وضوح نشان دادند که عصاره پوست حاوی مواد پاداکسایشی بیش تری نسبت به عصاره آب میوه و هسته است. بیشترین و کمترین میزان آنتوسیانین در پوست به ترتیب در ارقام پوست سیاه شیرین و پوست سفید شیرین مشاهده شد. پوست رقم پوست سفید شیرین (15/148 میلی گرم تانیک اسید در 100 گرم وزن تر) و پوست سفید ترش (82/145 میلی گرم تانیک اسید در 100 گرم وزن تر) از محتوی تانن کل بیشتری برخوردار بودند و میزان فعالیت پاداکسایشی (ABTS و FRAP) بالاتری نسبت
    خلاصه پایان نامه

  40. تغییرات کمی و کیفی عصاره و اسانس گیاه افسنطین(Artemisia absinthium L.) در سنین متفاوت و مراحل مختلف فنولوژیکی
    سمیه علی میرزایی 1395
    افسنطین (L. Artemisia absinthium) یک گیاه دارویی تلخ و معطر از خانواده کاسنی می باشد و از دیرباز در طب سنتی ایران اثرات درمانی داشته است. سن و میزان توسعه گیاهی و مرحله رشد رویشی و زایشی در زمان برداشت از فاکتور های موثر در تعیین محتوای متابولیت های ثانویه در گیاهان دارویی می باشد. در پژوهش حاضر تغییرات کمی و کیفی عصاره و اسانس گیاه افسنطین در مراحل مختلف فنولوژیکی (رویشی، آغاز گلدهی و گلدهی کامل) در سنین مختلف گیاه (یک ساله، دوساله، پنج ساله و شش ساله) مورد ارزیابی قرار گرفت. اندازه گیری صفات مورفولوژیکی گیاه (در گیاهان دوساله و شش ساله) در دو مرحله رویشی و گلدهی کامل شامل: سطح برگ، طول شاخه، تعداد برگ، قطر ساقه و نسبت وزن برگ به کل اندام هوایی و صفات فیتوشیمیایی (در هر چهار سن گیاه) شامل: محتوای فنل کل، فلاونوئید کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی و ترکیبات موجود در اسانس گیاه (به غیراز گیاهان شش ساله) در سه مرحله فنولوژیکی مذکور از سر شاخه ها موردسنجش قرار گرفت. آزمایش به صورت اسپیلیت پلات در زمان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که ارتفاع گیاه و تعداد برگ از مرحله رویشی به گلدهی کامل افزایش یافت. قطر ساقه در مرحله رویشی هر دو گیاه بیشترین ضخامت را نشان داد. گیاه دوساله نسبت به گیاه شش ساله سطح برگ بیشتری داشت و در مرحله رویشی سطح برگ و نسبت وزن برگ به کل اندام هوایی بالاتر از مرحله گلدهی کامل بود. میزان فنل کل در گیاهان دوساله و شش ساله روند مشابهی را نشان داد، به طوری که هر دو گیاه در مرحله رشد رویشی دارای بیشترین میزان فنل کل بودند. در گیاه پنج ساله مرحله آغاز گلدهی بیشترین میزان فنل کل را داشت، بیشترین محتوای فلاونوئید کل در گیاه پنج ساله در مراحل مختلف برداشت مشاهده گردید. بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی در گیاه پنج ساله به دست آمد و مرحله گلدهی کامل بالاترین درصد خواص ظرفیت آنتی اکسیدانی را داشت. متوسط بیشترین وزن تر بوته از گیاهان دوساله و پنج ساله به دست آمد. بیشترین وزن خشک بوته در مرحله آغاز گلدهی گیاهان دوساله دیده شد. بالاترین عملکرد گیاه در هکتار، در مرحله آغاز گلدهی گیاهان دوساله و بیشترین درصد و عملکرد اسانس نیز در گیاهان دوساله به دست آمد، مرحله رویشی دارای بیشترین میزان درصد اسانس و مرحله آغاز گلدهی بالاترین میزان عملکرد اس
    خلاصه پایان نامه

  41. تاثیرنوردهی تکمیلی بانورآبی وفرابنفش A روی برخی ویژگی های اگروفیزیولوژیکی وفیتوشیمیایی نعناع فلفلی (Mentha piperita L.)
    مونا محسن پوراسی 1395
    عوامل محیطی مختلف نه تنها باعث تغییرات در رشد بلکه باعث تغییر در کمیت و کیفیت متابولیت های ثانویه گیاهان دارویی می شوند. یکی از مهم ترین فاکتور های محیطی تاثیرگذار در رشد و فیزیولوژی گیاهان نور می باشد و تغییرات در طیف نور منجر به تغییر در مقدار و نوع متابولیت های ثانویه می شود. نعناع فلفلی یکی از مهم ترین گیاهان اسانس دار در جهان محسوب می شود و تولید اسانس توسط سلول های ترشحی کرک های غده ای روی اندام های هوایی شامل برگ و ساقه می باشد که تحت تاثیر فاکتورهای محیطی است. در پژوهش حاضر تاثیر نوردهی تکمیلی با نور آبی و فرابنفش A روی برخی ویژگی های اگروفیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی نعناع فلفلی (Mentha× piperita L). مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور گیاهان به مدت 60 روز در شرایط گلخانه ای تحت پرتودهی تکمیلی با نور آبی و فرابنفش A، نور ترکیبی (فرابنفش A و نورآبی)، با لامپ های LEDدر ساعت های 9، 11، 13، 15 هرکدام به مدت 60 دقیقه، تیمار شدند. بر اساس نتایج به دست آمده تعداد ساقه و تعداد گره و سطح برگ تحت تاثیر نوردهی تکمیلی قرار گرفت. بیشترین بیوماس گیاهی در تیمار نور آبی مشاهده گردید وپرتودهی تکمیلی با فرابنفش A کاهش بیوماس گیاهی را باعث گردید. بیشترین محتوای کلروفیل a، b و کلروفیل کل و کاروتنوئید در تیمار نوری ترکیبی (فرابنفشA وآبی) به دست آمد در حالی که کمترین محتوای کلروفیل a، b وکلروفیل کل و کاروتنوئید درگیاه شاهد مشاهده شد. در مقایسه بین نورهای تکمیلی، نور ترکیبی (فرابنفش Aو نور آبی) موجب افزایش فنل کل و نور آبی موجب کاهش محتوای فنل کل شد. تابش نور ترکیبی( فرابنفش A وآبی) موجب افزایش فلاونوئید کل و آنتوسیانین گردید در حالی که کمترین میزان فلاونوئید و آنتوسیانین در گیاه شاهد ثبت گردید. بیشترین میزان درصد بازدارندگی در تیمار نوری فرابنفشA و کمترین درصد بازدارندگی در شاهد مشاهده گردید. بیشترین مقدار تانن کل در گیاه شاهد و نور آبی و کم ترین در نور فرابنفش A یافت شد. .بیشترین مقدار پروتئین و کربوهیدرات محلول در تیمار تکمیلی نور آبی و کمترین درگیاه شاهد مشاهده شد. بالاترین میزان اسانس در نوردهی تکمیلی آبی با میانگین 84/1 درصد مشاهده گردید. کمترین مقدار درصد وزنی اسانس در پرتودهی نور ترکیبی با میانگین 13/1 درصد یافت شد. نوردهی تکمیلی موجب تغییراتی در ترکیبات تشکیل دهنده ی اسانس گردی
  42. تاثیر نوردهی پایان روز روی برخی از ویژگی های رشدی و فیتوشیمیایی گیاه بادرنجبویه (Melissa officinalis L)
    فهیمه اقاکریم 1395
    کیفیت نور یکی از عوامل مهم تاثیر گذار روی ویژگی های فیزیولوژیکی، مورفولوژیکی و شیمیایی گیاهان می باشد. پژوهش حاضر برای بررسی تاثیر نوردهی پایان روز روی برخی ویژگی های اگرومورفولوژیک و فیتوشیمیایی بادرنجبویه انجام پذیرفته است. در این پژوهش گیاهان بادرنجبویه به مدت 5 ماه توسط تیمار های نوری قرمز، آبی و قرمز+ آبی حاصل از LED به مدت 2 ساعت در پایان روز تیمار شدند و با شرایط بدون نوردهی (شاهد) مقایسه شدند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که نور قرمز نسبت به سایر تیمار های نوری بیشترین تاثیر را در افزایش طول و قطر ساقه، طول میانگره و سطح برگ داشته است. درحالی که نور آبی تمامی صفات یاد شده را کاهش داد. تعداد ساقه و تعداد برگ نیز تحت تاثیر هیچ کدام از تیمارهای نوری قرار نگرفت. همچنین بیشترین میزان وزن تر و خشک بوته در نور قرمز مشاهده گردید. بیشترین درصد وزن خشک در تیمار نور آبی مشاهده شد که اختلاف معنی داری با تیمارهای قرمز+آبی و قرمز نشان نداد. بیشترین میزان کلروفیل کل و کلروفیل a در نور آبی و بیشترین میزان کارتنوئید در نور آبی و ترکیب قرمز+آبی مشاهده شد. در حالی که کمترین مقدار کلروفیل در شاهد و کمترین مقدار کارتنوئید در شاهد و نور قرمز مشاهده گردید. بیشترین میزان فنل کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی و آنتوسیانین کل در نور قرمز و بیشترین میزان فلاونوئید در نور آبی مشاهده شده است. در مقابل کمترین میزان فنل کل در شاهد و کمترین میزان فلاونوئید کل در شاهد مشاهده شد که اختلاف معنی داری با تیمارهای ترکیب قرمز+آبی و نور قرمز نداشت. کمترین فعالیت آنتی اکسیدانی در شاهد و تیمار ترکیب قرمز+آبی مشاهده شد. همچنین کمترین مقدار آنتوسیانین در شاهد مشاهده گردید. تیمارها از نظر میزان تانن کل تفاوت معنی داری با یکدیگر نشان ندادند. بیشترین مقدار کربوهیدرات محلول در نور قرمز مشاهده شد که اختلاف معنی داری با شاهد و نور ترکیب قرمز+آبی نداشت و کمترین مقدار در نور آبی مشاهده شد. بیشترین مقدار پروتئین محلول نیز در نور آبی مشاهده شد که اختلاف معنی داری با نور ترکیبی نداشت و کمترین مقدار آن در شاهد مشاهده شده است. کیفیت نور مقدار اسانس را نیز تحت تاثیر قرار داد و بیشترین مقدار اسانس در تیمار ترکیب قرمز+آبی و نور قرمز مشاهده شد. کمترین مقدار اسانس در تیمار نور آبی و شاهد مشاهده گردید. همچنین کیفیت نور روی در
  43. ارزیابی تنوع ژنتیکی بین جمعیت های مختلف تاتوره (Datura stramonium L.) با استفاده از صفات اگرومورفولوژیکی و نشانگرهای ISSR.
    نریمان زینلی 1395
    تاتوره (Datura stramonium) از جمله گیاهان دارویی است که از نظر تولید تروپان آلکالویدها دارای اهمیت است و به عنوان یک گیاه مدل از این جنبه شناخته می شود. مطالعات بسیار محدودی از نظر مطالعه تنوع ژنتیکی این گیاه در دسترس است و به نظر می رسد تا به حال این گیاه با استفاده از نشانگرهای ISSR مورد تحلیل تنوع ژنتیکی قرار نگرفته است. هدف این مطالعه بررسی تنوع ژنتیکی بین 12 جمعیت تاتوره متعلق به مناطق مختلف کشور با استفاده از صفات زراعی-ریخت شناختی و نشانگرهای ISSR بود. به این منظور از 24 صفت کمی برای بررسی تنوع فنوتیپی و همچنین از 16 نشانگر ISSR برای بررسی تنوع در سطح DNA استفاده گردید. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که بین جمعیت های مورد بررسی، از نظر تمامی صفات مورد مطالعه تفاوت معنی داری وجود دارد که این امر حاکی از وجود تنوع در بین جمعیت های تحت مطالعه است. براساس نتایج مقایسه میانگین ها جمعیت های خمین، طالقان و شازند به ترتیب دارای بیش ترین و جمعیت های مریوان، همدان و آذربایجان به ترتیب دارای کم ترین مقدار عملکرد دانه بودند. نتایج همبستگی فنوتیپی صفت عملکرد دانه با سایر صفات نشان داد که صفات تعداد میوه در بوته، عملکرد بیولوژیک، وزن خشک اندام هوایی، عملکرد میوه، وزن خشک پوسته کپسول و تعداد دانه در بوته دارای همبستگی معنی دار ِمثبت با عملکرد دانه بودند. بر اساس نتایج همبستگی ها به نظر می رسد که صفت تعداد دانه در بوته بیش ترین نقش را در بیشینه کردن عملکرد دانه داشته باشد. بر اساس تجزیه خوشه ای جمعیت ها در 3 خوشه قرار گرفتند که جمعیت خمین به تنهایی در یک خوشه که خوشه عملکرد دانه بالا نام دارد قرار گرفت. بر اساس نتایج تجزیه به مولفه های اصلی صفات تلاش تولید مثلی، شاخص برداشت دانه، شاخص برداشت میوه، میانگین وزن میوه، میانگین تعداد دانه در میوه و میانگین وزن دانه های یک میوه به همراه جمعیت خمین در ناحیه سوم بای پلات قرار گرفتند. بر این اساس جمعیت خمین می تواند جهت آغاز گزینش به منظور تولید یک واریته دانه ای و همچنین جمعیت طالقان جهت آغاز گزینش برای ایجاد یک واریته برگی و دو کاربرده استفاده شود. در نتیجه استفاده از 16 آغازگر ISSR در مجموع 266 باند با چندشکلی 93/39 درصد به دست آمد. به طور کلی چندشکلی حاصل از نشانگرهای استفاده شده در این پژوهش کم بود. بر اساس ضریب تشابه جاکارد، می
  44. مقایسه ویژگی های مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی برخی گونه های زالزالک
    سیده زهرا سیدی 1395
    با توجه به استفاده روز افزون از گیاهان دارویی بررسی و اندازه گیری خواص شیمیایی گونه های دارویی و مقایسه و انتخاب گونه ای که بیشترین خواص دارویی را داشته باشد از اهمیت بالایی برخوردار است. در مطالعه حاضر سه گونه زالزالک (Crataegus): C. azarolus var. aronia، C. persica و C. anatolicus از جهت مورفولوژیکی اندام های اصلی و صفات فیتوشیمیایی مقایسه شدند. صفات مورفولوژیکی شامل تعداد لوب، تعداد دندانه، طول و عرض برگ و کرک دار بودن و نبودن برگ؛ نوع گل آذین، قطر گل، تعداد خامه گل و خصوصیات ریخت شناسی دانه گرده؛ قطر گوشت، قطر هسته، نسبت قطر گوشت به قطر هسته، تعداد هسته و رنگ میوه؛ خار دار بودن یا نبودن و طول آن هستند و صفات فیتوشیمیایی شامل: اندازه گیری محتوای فنل کل، فلاونوئید کل، آنتوسیانین کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی، محتوای روتین و کوئرستین توسط HPLC در هر سه اندام برگ، گل و میوه مورد آزمایش قرار گرفت. گونه ها از مناطق همدان، سنندج و روستای زِنان جمع آوری و مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد برگ این سه گونه از نظر صفات مورفولوژیکی تعداد لوب عمیق، تعداد دندانه، تعداد خامه، طول شیار دانه گرده، تعداد هسته، قطر میوه، قطر گوشت، قطر هسته و نسبت قطر گوشت به قطر هسته تفاوت معنی داری نداشته اند در حالی که گونه C. azarolus var. aronia دارای بیشترین طول محور قطبی در دانه گرده را دارا بود و گونه C. persica دارای بیشترین طول و عرض برگ، طول خار، قطر گل و طول محور استوایی دانه گرده بود و گونه C. anatolicus بیشترین طول و عرض شیار دانه گرده را داشت. در بین صفات فیتوشیمیایی محتوای روتین گل در سه گونه غیر معنی دار بود. گونه C. azarolus var. aronia دارای بالاترین میزان محتوای فلاونوئید کل برگ، محتوای روتین و محتوای کوئرستین برگ بود و گونه C. persica دارای بالاترین میزان محتوای فنل کل، فلاونوئید کل، آنتوسیانین کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی، محتوای کوئرستین در گل و میوه را دارا بود و گونه و C. anatolicus دارای بالاترین میزان محتوای فنل کل، آنتوسیانین کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی در برگ؛ محتوای کوئرستین گل و محتوای روتین میوه بود. در کل به نظر می رسد که با توجه اهمیت محتوای فنل کل، محتوای فلاونوئید کل، آنتوسیانین کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی و محتوای روتین و کوئرستین در خواص دارویی زالزالک و بالاتر بودن این صفات
    خلاصه پایان نامه

  45. ویژگی های پاداکسایشی در جمعیت های بادرشبو (Dracocephalum moldavica L.) شمال غرب ایران
    فائزه جعفری 1395
    گیاه بادرشبویه با نام علمی Dracocephalum moldavica L. گیاهی علفی از خانواده Lamiaceae است که بومی آسیای مرکزی است و از دیر باز به دلیل اثرات دارویی و درمانی در طب سنتی استفاده میشده است. به منظور مطالعه تنوع شیمیایی در گیاه بادرشبو در ایران، تعداد هفت جمعیت از گیاهان کشت شونده در استان های شمال غرب ایران انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. جمعیت ها شامل مناطق نقده، توپراق، باغچاجوق و کشتیبان از استان آذربایجان غربی و جمعیت جهانگیر، شیراز و حکم آباد از استان آذربایجان شرقی بودند. صفات مورد بررسی شامل محتوای فنل کل، فلاونوئید کل، آنتوسیانین کل و ظرفیت پاداکسایشی بود. همچنین با استفاده از کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا (HPLC) مقدار سه ترکیب فنلی رزمارینیک اسید، کافئیک اسید و کلروژنیک اسید در عصاره نمونه های گیاهی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که میزان فنل کل در محدوده ی 43/28-93/70 میلی گرم اسیدگالیک در گرم وزن خشک عصاره بود که بیشترین آن متعلق به جمعیت کشتیبان و کمترین آن مربوط به جمعیت توپراق بود. میزان فلاونوئید کل در محدوده ی 42/1-16/5 میلیگرم کوئرستین در گرم وزن خشک بود که بیشترین آن متعلق به جمعیت کشتیبان و کمترین آن مربوط به جمعیت توپراق بود. همچنین میزان آنتوسیانین کل در محدوده ی 35/0-12/0 میلی گرم سیانیدین -3-گلوکوساید بر گرم وزن خشک عصاره قرار داشت که بیشترین آن متعلق به جمعیت جهانگیر بود و کمترین آن مربوط به جمعیت حکم آباد بود. میزان ظرفیت پاداکسایشی عصاره در محدوده ی 1/0-3/0 میلی گرم در میلی لیتر متغیر بود که بیشترین ظرفیت پاداکسایشی برای جمعیت کشتیبان تعیین شد و کمترین آن مربوط به جمعیت جهانگیر بود. محتوای رزمارینیک اسید در محدوده 72/1-33/17 میلی گرم در گرم وزن خشک عصاره، کافئیک اسید 00/7 -31/9 میلی گرم در گرم وزن خشک عصاره و کلروژنیک اسید 79/2-08/6 میلی گرم در گرم وزن خشک عصاره تعیین گردیدمحتوای رزمارینیک اسید در جمعیت شیراز بالاترین و در جمعیت باغچاجوق کمترین مقدار را داشت. محتوای کافئیک اسید در جمعیت توپراق بالاترین و در جمعیت حکم آباد کمترین مقدار را داشت. محتوای کلروژنیک اسید در جمعیت شیراز بالاترین و در جمعیت توپراق کمترین مقدار را داشت .با توجه به نتایج آزمون همبستگی انجام شده ظرفیت پاداکسایشی نمونه ها رابطه مستقیم با مقدار ترکیبات فنلی و فلاو
    خلاصه پایان نامه

  46. بررسی تنوع و ساختار ژنتیکی برخی از جمعیت های چای کوهی ایران Stachys lavandulifoliaبا استفاده از نشانگر مولکولی ISSR
    مینا دره ای 1394
    چای کوهی با نام علمیStachys lavandulifolia متعلق به خانواده نعناعیان Lamiaceae است که در مناطق مختلف ایران رویش دارد. چای کوهی گیاهی است علفی پایا با بوته های کوتاه به ارتفاع 20-60 سانتی متر و ساقه های کرکدار.گل های معطر این گیاه به صورت سنبله ای از گلهای ریز صورتی مایل به سرخ رنگ است. عصاره بخش هوایی این گیاه در طب سنتی ایران در درمان عفونت،آسم و بیماری های التهابی به خصوص روماتیسم استفاده می شود (ربانی و همکاران, 2003). این گیاه علاوه بر اثرات ضد میکروبی دارای خاصیت ضددرد به ویژه دردهای مفصلی، روماتیسمی،سردرد، سرگیجه و دردهای عصبی است (مرتضی سمنانی و همکاران, 2006). ترکیبات فعال این گیاه که دارای فعالیت بیولوژیکی هستند شامل فنیل اتانوئیدترپنوئیدها و فلاونوئیدها می باشند (جاویدنیا و همکاران(2006,از جمله ترکیبات دیگر گیاه می توان به میرسن(20درصد)،آلفاپینن(18درصد)،کامازولن(2/ 13درصد) و اژنول(7درصد) در اسانس اشاره کرد(صفایی.(2010, امروزه در صنعت داروهای گیاهی و همچنین اصلاح گیاهان دارویی، مواد اولیه گیاهی بسیار مهم می باشند. بنابراین در جمعیت های موجود یک گونه دارویی، بررسی تنوع بسیار ضروری خواهدبود. منابع ژنتیکی بومی از یک گونه در یک منطقه غنی از ژن های مفید برای اصلاح آن گونه می باشند که این ژن ها طی قرن های متمادی به وجود آمده اند (پانک.(2007,جهت بررسی تنوع ژنتیکی می توان از انواع نشانگرهای مورفولوژیکی و بیوشیمیایی استفاده کرد ولی به دلیل میزان چندشکلی کمتر و همچنین محدود بودن تعداد نشانگرهای مورفولوژی و بیوشیمیایی و متاثر بودن از عوامل محیطی، کاربرد این نشانگرها محدود است. نشانگرهای مبتنی بر دی.ان.ای دارای قدرت تمایز بیشتری هستند (نقوی̦.(1388,یکی از نشانگرها که در مطالعات تنوع ژنتیکی گیاهان دارویی به کاربرده می شود ISSR است. ̦این نشانگر دارای تکرارپذیری و چندشکلی بالایی است (پرادیپ ردی و همکاران.(2002,در این پژوهش تنوع و ساختار ژنتیکی درون و بین جمعیتی چای کوهی̦ برای استفاده در برنامه های به نژادی این گیاه دارویی¸مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
  47. اثر روش های مختلف خشک کردن بر مقدار و کیفیت عصاره های هیدروالکلی ریشه و برگ گیاه گزنه (Urtica dioica L).
    سلیمان احمدی 1394
    گزنه با نام علمی Urtica dioica L متعلق به خانواده Urticaceae است. از بخش های مختلف این گیاه مثل ریشه، ساقه، برگ ها و گل برای موارد درمانی استفاده می شود. از جمله ترکیبات موجود در برگ های گزنه فنول ها مثل اسید کلروژنیک، گالیک اسید و اسید سیرنژیک،فلاونوئیدها مثل کامفرول و اپی کاتچین می باشند. این گیاه دارای خصوصیات آنتی اکسیدانی و ضد التهابی است. خشک کردن یکی از فرآیندهای مهم پس از برداشت گیاهان دارویی است که نقش عمده ای در کمیت و کیفیت مواد موثره آنها دارد. به منظور بررسی اثرات روش های مختلف خشک کردن بر محتوا وترکیب مواد موثره گیاه گزنه، برگ و ریشه گیاه در سوم تیر ماه 94 از ارتفاع 1000 متری از سطح دریا در حومه شهرستان سقز از توابع استان کردستان برداشت شد و با پنچ روش خشک کردن در سایه ، خشک کردن در آون (در دمای 45 درجه سانتی گراد)، خشک کردن در آفتاب، خشک کردن با استفاده از خشک کن خورشیدی، خشک کردن با استفاده از مایکرویو (با توان600 وات) در قالب دو طرح کاملا تصادفی شامل 5 تیمار و هر تیمار در 3 تکرار(هر تکرار شامل 50 گرم برگ یا ریشه قطعه قطعه شده گیاه) انجام گردید. فرایند خشک کردن تا زمانی که محتوای رطوبت نسبی نمونه ها به 12 درصد بر پایه وزن خشک رسید، ادامه یافت. عصاره گیری با استفاده از متانول 80 درصد انجام شد. فعالیت آنتی اکسیدانی از روش مهار رادیکال آزاد و با استفاده از DPPH ، محتوای فنل کل با استفاده از معرف فولین سیکالتو و مقدار ترکیبات فلاونوئیدی کل با استفاده از روش نورسنجی کلریدآلومینیوم و روش اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد. همچنین به منظور بررسی کیفی عصاره ها با استفاده از دستگاه HPLC مقدار اسیدهای فنولی گالیک اسید، کلروژنیک اسید، سیناپیک اسید، پی کوماریک اسید، جینیستیک اسید، واراتیک اسید و سیرنجیک اسید و فلاونوئیدهای کامفرول روتین، لوتئولین، اپی جنین، کوسیتین و اپی کاتچین در نمونه های آزمایشی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که روش های خشک کردن تاثیر معنی داری بر مقدار و کیفیت عصاره های نمونه های آزمایشی دارند.کمترین زمان خشک کردن ( دقیقه12) و بیشترین (100 ساعت) برای برگ و برای ریشه کمترین (18 دقیقه) و بیشترین (85 ساعت) به ترتیب مربوط به روش های خشک کردن در مایکروویو با توان 600 وات و سایه خشک بودند. از نظر درصد فنول کل، فلاونوئید کل و آنتی اکسیدانی در نمونه های
  48. پیامد مایه زنی قارچ میکوریز آربوسکولار بر برخی ویژگی های رشدی و فیتوشیمیایی سه گیاه دارویی ختمی، گاوزبان و مریم گلی
    نسرین کهوند 1394
    امروزه کشاورزی به سوی تولید محصولات ارگانیک پیش می رود و در تولید محصولات ارگانیک، قارچ های میکوریز نقش مهمی را ایفا می کنند. در این پژوهش پیامدهای مایه زنی قارچ میکوریز بر ویژگی های رشدی و فیتوشیمیایی سه گیاه دارویی ختمی، گاوزبان و مریم گلی مزرعه روی مورد مطالعه قرارگرفت. در این پژوهش، سه آزمایش گلدانی مجزا در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار شامل کاربرد قارچ های میکوریز (گلوموس موسه آ، گلوموس اینترارادیسز و آمیخته دو گونه قارچی گلوموس موسه آ و گلوموس اینترارادیسز و عدم مایه زنی قارچ میکوریز به عنوان شاهد) در چهار تکرار روی سه گیاه دارویی مذکور انجام گرفت. ویژگی های رشدی گیاهان شامل ارتفاع بوته، تعداد گل، تعداد برگ، وزن تر اندام هوایی، وزن خشک اندام هوایی، وزن تر ریشه و وزن خشک ریشه اندازه گیری شد. برای بررسی اثر کاربرد قارچ های میکوریز بر ویژگی های فیتوشیمیایی نیز، مقدار غلظت فنول کل، فلاونوئید کل، آنتوسیانین کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی در عصاره گیاهان اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که مایه زنی بذور سه گیاه دارویی گاوزبان، ختمی و مریم گلی مزرعه روی با دو گونه قارچی گلوموس موسه آ و گلوموس اینترارادیسز به صورت مجزا و آمیخته بر ویژگی های رشدی اندازه گیری شده موثر بوده و موجب افزایش در مقدار شاخص های مذکور در مقایسه با عدم کاربرد قارچ میکوریز شد. ارزیابی ویژگی های فیتوشیمیایی در عصاره هر سه گیاه، اثر کاربرد قارچ های میکوریز را معنی دار نشان داد و به موجب استفاده از این قارچ ها در بستر کشت گیاهان دارویی مذکور، در میزان تمامی شاخص های پاداکسایشی اندازه گیری شده در مقایسه با عدم کاربرد آن ها، افزایش دیده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، پیامد مایه زنی قارچ میکوریز آربوسکولار ختمی، گاوزبان و مریم گلی مزرعه روی را افزایش در ویژگی های رشدی و فیتوشیمایی نشان داد اما کمیت و کیفیت این اثرات بسته به گونه ی قارچی و جنس و گونه گیاهان مورد استفاده متفاوت بود. به طوری که نتایج پژوهش حاضر نشان داد، در میان گیاهان مورد مطالعه گیاه گاوزبان بیشتر تحت تاثیر هم زیستی با قارچ قرار گرفت و کاربرد آمیخته دو گونه قارچ گلوموس موسه آ و گلوموس اینترارادیسز بیشتر توانست باعث بهبود شاخص های کمی و کیفی گیاهان دارویی گردد.
  49. اثر اسانس گیاه دارویی مفرا (Nepeta crispa) و عصاره نشاء گوجه فرنگی بر کنترل برخی از قارچ های بیماری زای پس از برداشت پرتقال رقم مورو
    نورالله موسی کرباسی 1394
    این پژوهش در آزمایشگاه گروه علوم باغبانی، دانشگاه بوعلی سینا انجام خواهد گرفت. ابتدا گیاه مفرا (Nepeta crispa) از زیستگاه طبیعی آن در دامنه های کوه الوند در استان همدان جمع آوری شده و نشاء گوجه فرنگی(Lycopersicum esculentum) در گلخانه گروه علوم باغبانی کشت می شود. سپس گیاهان مزبور خشک و جهت اسانس گیری به آزمایشگاه انتقال داده می شوند. با استفاده از دستگاه کلونجر، اسانس گیاه دارویی تهیه و عصاره نشا ء گوجه فرنگی به روش متانولی استخراج خواهد شد. سپس جدایه های خالص قارچ های بوتریتیس سینرا (Botrytis cinerea)، آسپرژیلوس فلاوس Aspergillus flavus)) و پنی سیلیوم (Penicillium italicum) از آزمایشگاه بیماری شناسی گروه گیاه-پزشکی تهیه و در محیط کشت PDA (سیب زمینی دکستروز آگار) کشت خواهند شد. پس از رشد، اسانس گیاه دارویی مفرا در غلظت های صفر، 150، 300، 450 و 600 میلی گرم در لیتر (تریپانی و همکاران، 2008) و عصاره نشا ء گوجه فرنگی در غلظت های 150، 300، 450 و 600 میکرولیتر در لیتر(عبدالملکی، 1387) به روش دیسک کاغذی (عبدالمالکی، 1389) اعمال خواهند شد و در محیط درون شیشه ای میزان بازدارندگی رشد قارچ ها بررسی می شود. سپس سوسپانسیون قارچ پنی سیلیوم تهیه و روی میوه پرتقال رقم مورو تهیه شده از باغ تجاری مهدشت شهرستان ساری مایه زنی می شود. پس از آن با غلظت های مختلف اسانس گیاه دارویی و عصاره نشا ء گوجه فرنگی تیمار خواهند شد. میوه ها به مدت سه ماه در سردخانه با دمای هفت درجه سانتیگراد و رطوبت 5±85 درصد انبار می شود. به فواصل زمانی یک ماه آلودگی به قارچ و نیز خصوصیات کیفی از جمله میزان سفتی، درصد اتلاف آب، مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتر، میزان فساد، فعالیت آنتی اکسیدانی و محتوای ویتامین ث اندازگیری خواهد شد. داده های بدست آمده با نرم افزار آماری SAS نسخه 1/9 (SAS، 2004) مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهند گرفت. مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون چند دامنه ای دانکن انجام خواهد شد.
    خلاصه پایان نامه

  50. اثر پوشش ژل آلوئه ورا و روغن بادام روی عمر انباری و برخی ویژگی های کیفی میوه انار رقم ملس ساوه
    علی ابوالفتحی 1394
    به طور معمول نگهداری انار در دمای کمتر از 5 درجه سانتی گراد، تنها به مدت 2 ماه امکان پذیر است و پس از آن، به شدت علایم سرمازدگی در این میوه بروز می نماید. هر چند که حساسیت به سرمازدگی از مشکلات عمده انبارداری انار محسوب می شود، اما به طور کلی مهمترین عامل محدودکننده انبارداری انار، به رشد و گسترش آلودگی های قارچی، خصوصا در قسمت گلگاه آن برمی گردد. این مشکل معمولا در دمای بالاتر از 5 درجه سانتی گراد که مشکل سرمازدگی انار وجود ندارد، تشدید می شود. در این زمینه تلفات پس از برداشت به علت خسارت قارچ ها بین10 تا 50 درصد تخمین زده می شود . ژل آلوئه ورا از جمله پوشش های خوراکی جدید می باشد که نظر محققان را به خود جلب کرده است. از قسمت های داخلی برگ گیاه آلوئه ورا ژل شفاف و نسبتاً سفتی استخراج می گردد. این ژل به راحتی در آب حل می شود و می توان موادی نظیر قارچ کش ها را به آن اضافه نمود. ژل آلوئه ورا به دلیل داشتن ترکیباتی نظیر ساپونین ها و اسید سالیسیلیک خاصیت ضد قارچی و ضد میکروبی داشته و باعث جلوگیری از رشد و تکثیر قارچ ها می شود. دو نوع بادام خوراکی با طعم تلخ و شیرین وجود دارد که هر دو دارای ترکیبی از روغن های مختلف بوده که قابل استخراج نیز می باشند . بادام شیرین دارای روغن بی ضرر برای انسان بوده و بدون برداشتن پوست مغز آن مشکلی جهت استفاده و تغذیه ندارد اما روغن بادام تلخ نسبتاً خطرناک بوده و قبل از هر گونه استفاده باید روی آن فرآوری انجام داد و بسته به نوع مصرف از مقدار مشخص و مناسبی استفاده نمود .ترکیبات موجود در روغن بادام، می توانند رشد باکتری ها، قارچ ها، تک یاخته ها و حتی ویروس ها را کند و یا متوقف کنند.به دلیل تهدید سلامتی انسان و محیط زیست در استفاده از ترکیبات شیمیایی مصنوعی و همچنین به لحاظ افزایش تقاضای محصولات ارگانیک که بدون استفاده از نهاده های شیمیایی تولید می شوند و نیز با توجه به ظهور نژادهای جدید و مقاوم پاتوژن در برابر قارچ کش های مورد استفاده، امروزه تلاش می شود تا از برخی مواد و فرآورده های طبیعی، نظیر اسانس های گیاهی که فاقد اثرات جانبی زیان آور هستند به عنوان جایگزین قارچ کش های شیمیایی در کنترل و یا کاهش بیماریها و ضایعات انباری محصولات باغی استفاده گردد .این پژوهش بر آن است تا با استفاده از پوشش های ژل آلوئه ورا و روغن بادام ، انبار مانی و برخی و
  51. اثر ارتفاع و زمان برداشت بر ویژگی های کمّی و کیفی اسانس گیاه آویشن الوندی (Thymus elwendicus Stopf ).
    شهرام ابراهیمی ضابط 1394
    آویشن گیاهی علفی، چندساله و متعلق به تیره نعناع می باشد. آویشن الوندی (Thymus elwendicus) یکی از گونه های مهم آویشن است. برخی ازخواص دارویی اسانس این گیاه عبارتند از نیرو دهنده، ضد تشنج، رفع بیماری های مختلف دستگاه تنفس، سرفه های مزمن و دردهای قاعدگی می باشد. معمولاً عمده ترین ترکیبات فنلی گونه های مختلف آویشن تیمول و کارواکرول می باشند که ضدعفونی کننده های قوی به شمار می آیند. به منظور بررسی تاثیر ارتفاع و زمان برداشت بر کمیت و کیفیت اسانس، و برخی خصوصیات فیتوشیمیایی و مورفولوژیکی آویشن الوندی مواد گیاهی از رویشگاه های طبیعی آن در استان همدان از ارتفاعات 1920، 2200، 2400 و 2600 متری در دو مرحله رشدی رویشی و گلدهی کامل جمع آوری گردیدند. اسانس نمونه ها به روش تقطیر با آب استخراج و توسط دستگاهGC و GC/MS مورد آنالیز قرار گرفت. عصاره به روش خیساندن به دست آمد و میزان فنل کل، فلاونوئید کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی (DPPH) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تجزیه های آماری نشان داد که اثر ارتفاع و اثر متقابل ارتفاع و زمان برداشت بر درصد اسانس در سطح 1 درصد معنی دار بود و زمان برداشت تاثیر معنی داری بر درصد اسانس نداشت. طبق نتایج مقایسه میانگین بیشترین (76/1) و کمترین (02/1) درصد اسانس به ترتیب در ارتفاع 2600 همراه با برداشت در زمان گلدهی و ارتفاع2200 متری به همراه برداشت در دوره گلدهی حاصل گشت. اسانس ها از نظر نوع و تعداد ترکیبات متفاوت بودند. بیشترین میزان تیمول و کارواکرول به ترتیب در ارتفاع 1920 و رشد رویشی و ارتفاع2600 و برداشت در دوره گلدهی مشاهده شد. بیشترین رشد رویشی در ارتفاع 1920 به دست آمد. طبق نتایج تجزیه واریانس، اثر ارتفاع، زمان برداشت و اثر متقابل این دو بر میزان فنل و فلاونوئید کل در سطح 1% معنی دار بود. بیشترین و کمترین میزان فنل کل در ارتفاع 2200 متر از سطح دریا و به ترتیب در زمان گلدهی و رشد رویشی بود. بیشترین میزان فلاونوئید در ارتفاع 2200 متری در زمان گلدهی و کمترین مقدار آن در ارتفاع 2600 متری در مرحله رویشی بود. همچنین طبق نتایج تجزیه واریانس، اثر ارتفاع، زمان برداشت و اثر برهمکنش این دو بر میزان ظرفیت آنتی اکسیدانی در سطح 1% معنی دار بود. بیشترین میزان ظرفیت آنتی اکسیدانی در ارتفاع 2400 متری در مرحله رویشی و کمترین مقدار آن در ارتفاع 2400 متری در در زمان گلده
  52. بررسی تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیتی در توده های بن سرخ غرب کشور با استفاده از نشانگرهای ISSR
    ارمان سلیمی 1394
    گیاه بن سرخ (Allium jesdianum) متعلق به خانواده ی Alliaceae است. این گیاه از سبزی های وحشی، پیازی و بومی ایران می باشد. از بخش های هوایی آن برای درمان دردهای شکمی، روماتیسم و سنگ کلیه استفاده می شود .کارهای اصلاحی بر روی بن سرخ انجام نشده است و هیچ رقم خاصی وجود ندارد و به دلیل جمع آوری آن از طبیعت توسط افراد بومی احتمال نابودی آن وجود دارد و ممکن است ذخایر ژنتیکی آن کم و کمتر شود و در نهایت از بین برود. در مطالعه حاضر هقت جمعیت بومی گیاه بن سرخ گیاه (مجموعا 70 نمونه) از سه استان کشور مورد مطالعه قرار گرفت. از نشانگرهای مولکولی ISSR جهت بررسی تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیت بن سرخ استفاده شد. از تعداد 14 آغازگر بکار برده شده در این مطالعه 94 باند با وضوح بالا بدست آمد که 84 عدد از این باندها (4/91%) چند شکل بودند. تجزیه ی خوشه ای بر پایه ماتریس تشابه ژنتیکی جاکارد و با روش UPGMA، نمونه های بن سرخ را به 8 گروه تقسیم نمود. روش تجزیه به مختصات اصلی (PCOA)، نتایج تجزیه خوشه ای را تا حد زیادی تایید نمود.مقدار تشابه ژنتیکی ژنوتیپ ها در دامنه ای از صفر تا 75/0 بدست آمد که بیشترین(75/0) مربوط به دو نمونه از جمعیت سقز و کمترین شباهت ژنتیکی (صفر) متعلق به یک نمونه از جمعیت اراک با دو نمونه از جمعیت مهاباد مشاهده شد .در بررسی ساختار ژنتیکی جمعیت ها با استفاده از نرم افزار STRUCTURE جمعیت ها به چهار خوشه تقسیم شدند.آغازگر IS5 با شاخص نشانگری MI))، 41/2، آغازگر IS24 با قدرت تفکیک(Rp)، 49/6 و آغازگر IS20 با میانگین اطلاعات چند شکل(PIC)، 36/0 به عنوان آغازگرهای برتر در این مطالعه شناخته شدند. نتایج نشان می دهد استفاده از نشانگر ISSR یک روش کارآمد و قدرتمند مولکولی در بررسی تنوع ژنتیکی می باشد. نتایج مطالعه حاضر حاکی از وجود تنوع ژنتیکی بالا در میان نمونه های مورد بررسی بود. یافته های این پژوهش میتواند در برنامه های به نژادی بن سرخ در آینده به ویژه روش های مبتنی بر تلاقی شد برد.
  53. بررسی برخی پیامدهای اگروفیزیولوژیکی، عملکردی و فیتو شیمیایی تغذیه با کود های شیمیایی، نانو زیستی و ورمی کمپوست روی گیاه دارویی نعناع فلفلی
    لیلا فرضایی 1394
    از آنجا که معایب کودهای شیمیایی آشکار گردیده است مجدداً موضوع استفاده از کودهای زیستی و آلی مطرح شده است. کودهای نانو زیستی به عنوان یکی از طبیعی ترین و مطلوب ترین راه ها به منظور زنده و فعال نگه داشتن سیستم حیاتی خاک مطرح هستند . ورمی کمپوست از جمله کودهای زیستی بوده که استفاده از آن در کشاورزی پایدار برای بهبود رشد و کیفیت محصولات متداول می باشد. کاربرد صحیح عناصر غذایی در طول مراحل کاشت و داشت گیاهان دارویی، نه تنها نقش اساسی در افزایش عملکرد دارد بلکه بر کمیت و کیفیت مواد موثره آن نیز اثر گذار است. گزارش هایی مبنی بر اثر تغذیه در افزایش محتوای متابولیت های ثانویه وجود دارد، استفاده از کودهای زیستی و آلی در مقایسه با کودهای شیمیایی، به دلیل بهبود ساختمان خاک، فراهمی عناصر غذایی و افزایش ظرفیت تبادل کاتیونی باعث افزایش در رشد، عملکرد اسانس و متابولیت های ثانویه ی گیاه دارویی نعناع فلفلی می شود.ریزوم های گیاه نعناع فلفلی بعد از تهیه در بستر کشت شدند. پس از رسیدن نو ساقه ها به ارتفاع 5 سانتی متری به تعداد مساوی در گلدان ها کشت شدند. یک هفته پس از استقرار، ساقه ها از ارتفاع 5 سانتی متری سرزنی شدند و سپس تیمارها در دو نوبت طی مدت هشت هفته به صورت محلول در آب آبیاری و به میزان 200 میلی لیتر برای هر گلدان اعمال شدند. بعد از به گل رفتن 20 تا 30 درصد گیاهان چین اول صورت گرفت و پس از آن گیاهان تا به گل رفتن مجدد فقط آبیاری شدند.نتایج آزمایش حاکی از برتری سطح ترکیبی کود ها به ویژه کود های ورمی کمپوست و نانو زیستی با یکدیگر و با کود شیمیایی در مقایسه با مصرف کود شیمیایی به تنهایی در افزایش عملکرد کمی و کیفی نعناع فلفلی بود. عدم مصرف نهاده های شیمیایی در تولید گیاهان دارویی و فرآورده های آنها، شرط اصلی سالم و طبیعی بودن آنها است، بنابراین، با توجه به پاسخ مثبت گیاه دارویی نعناع فلفلی به کاربرد کودهای کود های ورمی کمپوست و نانوزیستی، به نظر می رسد که به کارگیری این کودها ضمن کاهش مصرف کودهای شیمیایی و نیز نداشتن عواقب سوء زیست محیطی، روش مناسبی برای تولید سالم و پایدار این گونه محصولات می باشد.
  54. بررسی تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیت برخی از توده های بومی زرین گیاه (Dracocephalum kotschyi) با استفاده از نشانگرهای مولکولیISSR
    فرشته مسکنی سرشکه 1393
    زرین گیاه (Dracocephalum kotschyi) یکی از گونه های دارویی و در خطر انقراض می باشد که اسانس آن خواص درمانی بسیاری دارد. در مطالعه حاضر پنج جمعیت بومی زرین گیاه (مجموعا 54 نمونه) از پنج استان کشور مورد مطالعه قرار گرفت. از نشانگرهای مولکولی ISSR جهت بررسی تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیت زرین گیاه استفاده شد. از تعداد 30 آغازگر بکار برده شده در این مطالعه 263 باند با وضوح بالا بدست آمد که 242 عدد از این باندها (1/92%) چند شکل بودند. تجزیه ی خوشه ای بر پایه ماتریس تشابه ژنتیکی جاکارد و با روش UPGMA، نمونه های زرین گیاه را به 4 گروه تقسیم نمود. روش تجزیه به مختصات اصلی (PCOA)، نتایج تجزیه خوشه ای را تا حد زیادی تایید نمود. تنوع درون جمعیت ها با استفاده از میانگین شاخص تنوع ژنی نی(h) و شاخص اطلاعاتی شانون(I) با نرم افزار POPGENE آنالیز و مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین و کمترین تنوع ژنتیکی درون جمعیت به ترتیب در اراک( 28/0=h و 41/0=I ) و البرز( ( 2/0=h و3/0=I ) مشاهده شد. با محاسبه ی میانگین آلل های موثر(Ne) به آلل های مشاهده شده(Na) که 84/0 بدست آمد و بررسی آن در هر جمعیت نشان داد که جمعیت ها دارای توزیع ژنی متعادل بودند. همچنین برای بررسی تنوع ژنتیکی بین جمعیت ها و واریانس مولکولی (AMOVA) از دو نرم افزار POPGENE وGEN ALEX استفاده شد. میانگین شاخص های Gst و Nm که میزان تفرق ژنی و جریان ژنی بین جمعیت ها را نشان می دهد به ترتیب 27/0 و 31/1 بدست آمد که بیانگر یک تبادل ژنی ملایم بین پنج جمعیت زرین گیاه می باشد. تجزیه واریانس مولکولی جمعیت ها نشان داد که 74% تنوع ژنتیکی شناسایی شده مربوط به درون جمعیت ها و 26% بین جمعیت ها می باشد. با توجه به داده های حاصل از تشابه ژنتیکی نی که در دامنه ای از 88/0-77/0 قرار گرفتند نشان داد که جمعیت اصفهان با البرز بیشترین تشابه ژنتیکی و اراک با تهران کمترین تشابه ژنتیکی را داشتند که با نتایج فاصله ی ژنتیکی تطابق دارد. در بررسی ساختار ژنتیکی جمعیت ها با استفاده از نرم افزار STRUCTURE جمعیت ها به چهار خوشه تقسیم شدند که جمعیت اراک به دو خوشه ی مجزا تقسیم شد. نتایج نشان می دهد استفاده از نشانگر ISSR یک روش کارآمد و قدرتمند مولکولی در بررسی تنوع ژنتیکی می باشد. این نشانگر به خوبی توانسته روابط ژنتیکی بین جمعیت ها را نشان دهد و درک مناسبی از تنوع ژنتیکی
  55. پیامدهای بیولوژیک تلقیح برخی اندوفیتهای گیاه به لیمو بر عملکرد برگ و خواص آنتی اکسیدانی آن
    فهیمه گلپریان 1393
    اندوفیت ها میکروارگانیسم هایی هستند که در تمام یا بخشی از چرخه زندگی شان داخل بافت های سالم گیاه میزبان را کلونیزه می کنند بدون اینکه باعث علایم آشکاری از بیماری شوند. اندوفیت ها فواید بسیاری برای گیاهان میزبان از جمله بهبود رشد آن ها از طریق در دسترس قرار دادن مواد غذایی، تولید تنظیم کننده های رشد گیاهی، حفاظت از آن ها در برابر پاتوژن ها دارند. گیاهان دارویی که به عنوان منابع جایگزین جهت مصارف برخی داروهای شیمیایی و مصنوعی مطرح هستند، منابع با ارزشی جهت مطالعه اندوفیت هایشان می باشند. به لیمو (Lippia citriodora Kunth) از خانواده شاهپسند، درختچه ای بومی آمریکای جنوبی است. به خاطر بوی شبیه لیمو که از برگ هایش متصاعد می شود بسیار مورد توجه است. به-لیمو تاریخچه ای طولانی از مصارف سنتی دارویی دارد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثرات اندوفیت های جدا شده از به لیمو بر پارامترهای رشد و خاصیت آنتی اکسیدانی عصاره این گیاه بود. در مجموع تعداد 24 قارچ و 24 باکتری اندوفیت از بافت های مختلف به لیمو جدا شد. با استفاده از آزمون های بررسی خاصیت بیوکنترلی اندوفیت ها روی بیمارگر های گیاهی، در میان آن ها جدایه باکتری 10 (B10) و جدایه قارچ 14 (F14) که به ترتیب به عنوان Sphingomonas paucimobilis و Aspergillus sp. شناسایی شدند برای تلقیح به گیاهان انتخاب شدند. نتایج نشان داد، هر دوی آن ها به طور معنی داری پارامترهای رشد گیاه نظیر ارتفاع گیاه، تعداد برگ، وزن تر و خشک شاخه، ریشه و برگ را نسبت به شاهدهای تلقیح نشده افزایش دادند. دو روش برای تلقیح استفاده شد، اسپری اندام هوایی گیاه و خیساندن خاک با سوسپانسیون اندوفیت. به نظر می رسد قارچ اندوفیت با اسپری اندام هوایی و باکتری اندوفیت با خیساندن خاک نتیجه بهتری در بر داشته اند. علاوه بر این، اندوفیت های بررسی شده در این پژوهش خاصیت آنتی اکسیدانی عصاره برگ را افزایش دادند اما اثر معنی داری روی محتوای ترکیبات فنلی و فلاونوئیدها نداشتند. نتایج این پژوهش به وضوح امکان استفاده از اندوفیت های قارچی و باکتریایی را در افزایش رشد و خاصیت آنتی اکسیدانی درختچه معطر به لیمو نشان می دهد.
  56. تاثیر نور UV-Aبر تولید برخی ترکیبات فنلی وضد اکسایشی گیاه رزماری
    مرضیه رحیمی ریزی 1393
    در فرآیندهای مربوط به سازگار شدن گیاهان به انواع تغییرات محیطی، کیفیّت و کمیّت متابولیت های ثانویه تولید شده در گیاه، دستخوش دگرگونی می گردد. برخی از این فرآورده های ثانویه گیاهی (مواد موثره) دارای ویژگی های دارویی بوده که می توانند برای سلامتی انسان سودمند باشند. مطالعات گذشته نشان داده است که تابش نور فرابنفش (UV) باعث تحریک تولید برخی از متابولیت های ثانویه در گیاهان می شود. در پژوهش حاضر، اثرات نور فرابنفش از نوع UV-A با طول موج 360 نانومتر بر محتوای ترکیبات فنلی، ویژگی آنتی اکسیدانی (پاد اکسایشی) و برخی از صفات اگرومورفولوژیکی گیاه دارویی و معطر رزماری (Rosmarinus officinalis L.) مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، در یک آزمایش گلخانه ای، گیاهان به مدت 40 روز، هر روز به مدت 1، 2 و 4 ساعت توسط نوردهی اشعه فرابنفش تیمار شدند. بر اساس نتایج بدست آمده از این پژوهش، درصد وزن خشک گیاهان در اثر تابش فرابنفش کاهش یافت و در واقع بیشترین درصد وزن خشک تولید شده در گیاه شاهد مشاهده شد. بر اساس سنجش داده های مربوط به تولید رنگدانه اصلی گیاه، بیشترین میزان کلروفیل a (05/1 میلی گرم در گرم وزن تر) و کلروفیل کل (62/1 میلی گرم در گرم وزن تر) در گیاهان شاهدثبت گردید و گیاهان نوردهی شده به مدت 4 ساعت، با تولیدکمترین میزان کلروفیل a (67/0میلی گرم در گرم وزن تر )، کمترین میزان کلروفیل b (23/0میلی گرم در گرم وزن تر) و کمترین میزان کلروفیل کل (9/0 میلی گرم در گرم وزن تر) به نوردهی فرابنفش واکنش نشان دادند. البته تفاوت معنی داری در محتوای کلروفیل گیاهان شاهد و نوردهی شده به مدت 1 ساعت مشاهده نشد. تابش نور فرابنفش به مدت 2 و 4 ساعت نیز اثرات مشابهی را در میزان کلروفیل a، b و کل ایجاد نمود. عدم تابش نور فرابنفش و تابش به مدت 4 ساعت به ترتیب کمترین و بیشترین میزان فنل کل (48/112 و 45/216 میلی گرم در گرم وزن عصاره )، کمترین و بیشترین میزان فلاونوئیدکل (57/52 و 75/110 میلی گرم در گرم وزن عصاره) و همچنین کمترین و بیشترین فعالیت ضد اکسایشی (12/83 و 59/97 درصد) را سبب گشتند. در میان اسید های فنلیک موجود در گیاه، کارنوزیک اسید ترکیب غالب در همگی تیمارها بود و در میان فلاونوئیدهای شناخته شده برای این گیاه، نارینجنین فلاونوئید غالب تعیین شد. بیشترین غلظت کارنوزیک اسید و رزمارینیک اسید (به ترتیب 01/
  57. بررسی تاثیر کیفیت نور و تنظیم کننده های رشد بر ریز ازدیادی پایه گلابی OHF333
    سیده مریم موسوی فتاح 1392
  58. بررسی گوناگونی ژنتیکی در میان عناب های بومی ایران با استفاده از نشانگرهای ISSR و ویژگی های ضد اکسایشی
    مریم پیربداقی 1392
  59. بررسی گوناگونی ژنتیکی در میان عناب های بومی ایران با استفاده از نشانگرهای ISSR و ویژگی های ضد اکسایشی
    مریم پیربداقی 1392
  60. بررسی همزیستی قارچ های آربواسکولار در برخی از گیاهان دارویی و سبزی های همدان
    معصومه الیاسی یگانه 1392
  61. بررسی همزیستی قارچ های میکوریزی آربوسکولار در برخی از گیاهان دارویی و سبزی های همدان
    معصومه الیاسی یگانه 1392
  62. ارزیابی تنوع ژنتیکی گیاه دارویی مرزه رشینگری (Satuteja rechingeri) با استفاده از نشانگرهای ISSR
    علیرضا کرمی 1392