محمد مبارکی

استادیار

تاریخ به‌روزرسانی: 1403/10/06

محمد مبارکی

علوم اقتصادی و اجتماعی / علوم اجتماعی

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. تحلیل تاریخی نقش آموزش و پرورش در توسعه ایران در دوره پهلوی دوم (1320-1357)
    1395
    ایران به رغم پیشرفت های گذشته خود، به مثابه یکی از بزرگترین تمدن ها و با توجه به منابع عظیم انسانی و طبیعی اش، در دوره ( 1357-1300 ه.ش)، قادر نبوده است خود را به طور کامل از مسائل مختلفی همچون بی سوادی، بیماری ها و فقر اقتصادی برهاند. بحث آن است که وقوع توسعه اقتصادی وسیاسی و به تبع آن اجتماعی و فرهنگی، در ایران نباید پدیده ای غیرممکن تصور شود. به ویژه امکانات بالقوه فکری و استعدادی که بعضاً خود را به نحو تحسین برانگیزی در حوزه های مختلف علوم در طول تاریخ نشان داده است، مد نظر قرار گیرد، ایران از توانایی های لازم رشد و توسعه اقتصادی برخوردار بوده است. لذا شاید مهم ترین سوال هایی که باید بدان پرداخت این باشد که چرا ایران قادر به توسعه اقتصادی و سیاسی نگردیده است؟ نقش آموزش و پرورش در این باره چه بوده است؟ آیا آموزش و پرورش در ایفای عملکرد و نقش خود کاستی هایی داشته است؟ به عبارت دیگر، مساله ای که باید بدان پرداخت این است که ایران به رغم وجود امکانات منابع طبیعی و انسانی بالقوه، نتوانسته به توسعه دست یابد. بخشی از دلائل به آموزش و پرورش و نحوه عمل آن مربوط می شود. لذا در این پژوهش کوششی برای تبیین و توضیح این مطلب به عمل آمده است که چرا آموزش و پرورش در دوره مورد نظر نتوانسته است، به سهم خود، به تحقق توسعه یاری برساند؟ هدف این پژوهش بررسی و تحلیل تاریخی روابط موجود میان آموزش و پرورش و توسعه اقتصادی و سیاسی و همچنین تحلیل برخی جنبه های نظام آموزشی ایران است که به نحوی مانع توسعه اقتصادی و سیاسی در ایران بوده اند. از آنجا که آموزش و پرورش یکی از مهم ترین موسسه ها و نهادهای اجتماعی است که منابع انسانی از طریق آن ایجاد و توسعه می یابند، لذا هدف آن است که به بررسی هدف ها و مقاصد و ارزش های اساسی حاکم بر موسسه های آموزشی ایران در مدت زمان مطالعه پرداخته و کوشش می شود عواملی را که در تاسیس و توسعه نظام اقتصادی و سیاسی معقول و پیشرفته در این کشور مشکل آفرین بوده اند و احتمالاً هنوز هم می توانند باشند، مشخص نماید. روش این پژوهش با توجه به ماهیت آن، تاریخی/تحلیلی است. بررسی حاضر با اسناد یا مدارک مکتوب شامل برنامه ها و سیاست گذاری های آموزش و پرورش، خاطرات شخصی و زندگی نامه ها و کتاب ها و آثار نویسندگان مرتبط با موضوع، اسناد موسسات و یادداشت های حقوقی ثبت شده و گزارش کمسیون ها
  2. بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با نظم اجتماعی درخانواده
    1395
    نظم اجتماعی به معنای اطاعت اعضاء یک جامعه از هنجارها،ارزش ها وقوانینی است که اساس قوام جامعه را تشکیل می دهدوآن را می توان به منظورمشخص کردن مجموع نهادهای اجتماعی ازاین نظر که درجهت عملکردمطلوب حیات اجتماعی و مناسبات اجتماعی به خوبی تنظیم شده اند به کاربرد.لذااین تحقیق با هدف بررسی عوامل اجتماعی موثربر نظم اجتماعی در خانواده های شهرهمدان باروش پیمایش وروش نمونه گیری خوشه ای تصادفی با حجم نمونه 396نفرانجام گرفته است.نتایج تحقیق حاکی از آن است که بابالا رفتن میزان سرمایه اجتماعی ،میزان نظم اجتماعی درخانواده افزایش خواهدیافت.همچنین بین اعتماد اجتماعی ونظم اجتماعی درخانواده رابطه مثبت و معناداری وجودددارد.باافزایش میزان روابط اجتماعی،میزان نظم اجتماعی درخانواده افزایش خواهدیافت وباافزایش میزان روابط اجتماعی،میزان همبختی مشترک درخانواده افزایش خواهدیافت.باتوجه به نتایج به دست آمده می توان بیان نمودبین بعداعتقادی،عاطفی ومناسکی با نظم اجتماعی درخانواده رابطه مثبت و معناداری وجوددارد.نیز نتایج تحلیل مسیر نشان داده است که سرمایه اجتماعی بیشترین تاثیرررا برنظم اجتماعی درخانواده داشته است.
  3. بررسی تاثیر رسانه بر تمایل به تغییر شیوه ی زندگی در شهر نقده
    1394
    با پیشرفت ارتباطات، جوامع دستخوش تغییرات بسیاری می شوند که به طور مستقیم و غیرمستقیم تمامی آحاد جامعه را تحت تاثیر قرار می دهند. ازآنجاکه بخشی از فرهنگ از طریق رسانه های جمعی جریان می یابد، اشکال متفاوت زندگی توسعه می یابند. در جامعه ی امروز اکثر افراد از طبقات مختلف به راحتی به شبکه های ماهواره ای دسترسی یافته، میل به تغییر و الگوبرداری در نوع پوشش و نگرش در رفتار آنان کاملاً مشهود است. در این پژوهش تاثیر رسانه بر تمایل به تغییر شیوه زندگی در شهر نقده بررسی شده است. پژوهش حاضر از لحاظ زمان انجام پژوهش، مقطعی می باشد؛ طرحی که بیشترین کاربرد را در تحقیقات پیمایشی دارد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه شهروندان 18 سال به بالا ساکن شهر نقده می باشد که با استفاده از روش کوکران، حجم نمونه 360 نفر به دست آمد. نتایج تحقیق نشان می دهد رابطه معنی داری بین پایگاه اجتماعی-اقتصادی و تمایل به تغییر شیوه زندگی وجود دارد. همچنین رابطه معنی داری بین الگوی مصرف رسانه ای و تمایل به تغییر شیوه زندگی وجود دارد. تحلیل رگرسیونی نیز نشان می دهد، الگوی مصرف رسانه ای و پایگاه اجتماعی-اقتصادی 1/8 درصد از کل تغییرات میزان تمایل به تغییر شیوه زندگی در بین افراد را تبیین می کند. پایگاه اجتماعی-اقتصادی و نیاز و علاقه به کسب آگاهی، 1/32 درصد از تغییرات تمایل به تغییر شیوه زندگی را تبیین می کند. همچنین کلیه متغیرها 5/34 درصد از کل تغییرات میزان تمایل به تغییر شیوه زندگی در بین افراد را تبیین می کند. نتایج حاصله از تحلیل مسیر نشان می-دهد که پایگاه اجتماعی-اقتصادی با بتای (091/0) و نیاز و علاقه به کسب آگاهی با بتای (487/0) از طریق الگوی مصرف رسانه با بتای (051/0) با کنترل متغیرهای مستقل دیگر بیشترین تاثیر در تمایل به تغییر شیوه زندگی افراد داشته است.
  4. بررسی رابطه ی سیاست های قومیتی دولت ها ووضعیت تنازعات قومی دربین کشورهای منتخب1980-2005
    1394
    باتوجه به آنچه درتاریخ کشورها مشاهده می شود،باقاطعیت می توان گفت که تضادبین دولت با اقلیت ها همواره یکی از معضلاتی بوده که کشورها اعم از توسعه یافته ونیافته باآن درگیربوده اند.بین سال های 1956تا2002، 146گوه قومی در 78کشورجهان خواستار خودمختاری سرزمینی یا استقلال از حکومت های مرکزی شان بوده اند.از 1919تا2001سهم جنگ های قومی گرا به 45درصدرسیده واین نسبت بعد از پایان جنگ سرد به 75درصد رسیده است.سیاست هایی که دولت ها دررابطه با این تنازعات اتخاذ می کنند می تواند بسیار اهمیت داشته باشد.این مطالعه با استفاده از روش تحقیق تطبیقی وتکنیک تحلیل ثانویه صورت گرفته است.واحدتحلیل دراین پژوهش کشوریا همان نظام اجتماعی کل است.تحقیق حاضربه بازه زمانی 1980تا2004میلادی پرداخته که دراین دوره 25ساله به سه گام زمانی 1980تا1990، 1990تا2000، و2000تا2005توجه شده است. یافته های تحقیق حاکی از این است که سیاست های دولت به طورغیرمستقیم تنازعات قومی را تحت تاثیرقرارداده است.ملاحظه شده که سیاست های دولت به واسطه مولفه های تبعیض قومی وانضمام اجتماعی برتنازعات قومی تاثیردارد.بدین معنا که کشورهای دارای سیاست های نزدیک به سیاست های چندفرهنگ گرایانه دارای تبعیض کمتری نسبت به سایر کشورها هستند.هرچه این سیاست ها به سیاست های همسان سازی نزدیک تربوده است انضمام اجتماعی کاهش و تبعیض قومی بیشترشده است.درنتیجه موجب افزایش تنازعات قومی شده است.