پروفایل استاد - دانشگاه بوعلی سینا همدان
استادیار
تاریخ بهروزرسانی: 1403/10/01
خلیل زابلی
کشاورزی / علوم دامی
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
پیش بینی کینتیک تولید گاز در خوراک های مختلف دام با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی
1401امروزه استفاده از شبکه عصبی مصنوعی (ANN) به عنوان یک تکنیک داده کاوی در پیش بینی نتایج علوم مختلف به طور فزاینده ای رو به توسعه می باشد. به نظر می رسد که شبکه عصبی مصنوعی قابلیت و توانایی پیش بینی کینتیک تخمیر شکمبه ای مواد خوراکی را داشته باشد. از آنجائیکه بین ترکیبات شیمیایی مواد خوراکی و کینتیک تولید گاز در شکمبه ارتباط وجود دارد لذا شبکه عصبی مصنوعیباید بتواند با استفاده از ترکیبات شیمیایی، کینتیک تولید گاز را پیش بینی کند.لذا پژوهش حاضر با بهره گیری از شبکه عصبی مصنوعی به منظور پیش بینی گاز تولید شده در شکمبه بر اساس ترکیبات شیمیایی برخی مواد خوراکی و مقایسه دقت بهترین مدل شبکه عصبی مصنوعی با برخی مدل های غیرخطی انجام شد. برای انجام این آزمایش از نتایج آزمون تولید گاز که قبلا با استفاده از 25 نوع مواد خوراکی مختلف شامل خوراک های علوفه ای (علوفه یونجه، سیلاژ ذرت، کاه گندم، اسپرس و کاه جو)، مواد کنسانتره ای (دانه جو، دانه ذرت، سبوس گندم، کنجالهسویا و گلوتن ذرت)، محصولات جانبی کشاورزی(کنجاله کنجد، کنجالهکلزا، ضایعات نان، تفاله چغندرقند، تفاله انگور، تفاله لیموترش، گل زعفران و تفاله گوجه فرنگی) و 5 جیره غذایی با سطوح مختلف علوفه به کنسانتره (70-30، 40-60، 60-50، 60-40، 30-70) انجام شده بود، استفاده شد.به منظور تعیین ساختار مطلوب شبکه عصبی مصنوعی از نرم افزارSTATISTICA 12.5 استفاده شد.بهترین ساختار بدست آمده از مدل های ANNاز نوع پرسپترون چندلایه (MLP) با الگوریتم آموزشی برویدن-فلچر-گلدفارب- شانو (BFGS) با در نظر گرفتن تابع انتقال مناسب مدل از بین توابع انتقال همانی، لجستیک، تانژانت، تابع نمایی و تابع سینوسی در لایه های پنهان و خروجی بود. از آماره های ضریب تعیین (R2)، ریشه دوم میانگین مربعات خطا (RMSE) و میانگین خطا (ME) به دست آمده در هر مدل، به عنوان شاخصی از دقت شبکه عصبی مصنوعی در پیش بینی حجم تولید گاز در شکمبه استفاده شد.همچنین به منظور مقایسه دقت برازش مدل های بدست آمده از شبکه عصبی مصنوعی و مقایسه بهترین مدل شبکه عصبی مصنوعی با دو مدل غیرخطی اکسپونانشیال (EXP) و فرانس (FRC) در مواد خوراکی مختلف از آماره های میانگین مربعات خطا (MSE)، ضریب تعیین (R2)، انحراف مطلق میانگین باقی مانده (RMAD) و میانگین درصد خطا (MPE) و آزمون های اطلاعات آکائیک (AIC)، نسبت تایید (ER
-
مقایسه دقت برخی از مدل های غیر خطی در توصیف پارامترهای تجزیه پذیری در شکمبه
1400یکی از مهم ترین چالش ها در صنعت دامپروری و تغذیه نشخوارکنندگان، آگاهی از ارزش غذایی مواد خوراکی و میزان تخمیر آن در شکمبه می باشد. برای این منظور، ار روش های مختلفی استفاده می شود. یکی از این روش ها، روش کیسه های نایلونی (Nylon bag) می باشد که به منظور بررسی میزان تجزیه پذیری مواد خوراکی در شکمبه استفاده می شود. این روش، شامل قرار دادن مقدار مشخصی از یک خوراک در داخل یک کیسه منفذ دار غیر قابل تجزیه در شکمبه و اندازه گیری میزان ناپدید شدن اجزای آن خوراک در یک دوره زمانی مشخص می باشد. از آنجایی که روند تجزیه پذیری مواد خوراکی در شکمبه در طول زمان انکوباسیون به صورت یک منحنی می باشد، لذا پیش بینی کینتیک تجزیه پذیری آن در شکمبه، بایست با یک مدل غیر خطی انجام گیرد. برای این منظور، انواع مدل های غیر خطی مختلفی توسط محققین پیشنهاد شده است. اما از آنجائیکه هر کدام از این مدل ها دارای دقت متفاوتی می باشند لذا، تعیین دقت و اختلاف موجود در بین این مدل ها، می تواند در انتخاب یک مدل ایده آل بسیار تاثیر گذار باشد. هدف از این پژوهش، مقایسه دقت برخی از این مدل ها از نظر پیش بینی کینتیک تجزیه پذیری مواد خوراکی در شکمبه می باشد. برای انجام این پژوهش از نتایج تجزیه پذیری ماده خشک به روش کیسه های نابلونی در 98 ماده خوراکی مختلف استفاده شد. این نتایج از طریق جستجو در مقالات معتبر علمی و پژوهشی ارایه شده در مجلات و همایش های داخلی و خارجی معتبر به دست آمد. به منظور پیش بینی درصد تجزیه پذیری ماده خشک در شکمبه از 7 مدل غیر خطی استفاده شد. این مدل ها شامل مدل اکسپونانشیال (EXP)، اکسپونانشیال با زمان تاخیر (EXPL)، فلر (FEL)، گومپرتز (GOM)، میچرلینگ (MIT)، ویبول (WEB) و کوچی (CAU) بودند. ابتدا همه داده های تجزیه پذیری ماده خشک به دست آمده از مقالات مورد نظر با مدل های فوق برازش شدند. نکویی برازش مدل ها با استفاده از آماره های میانگین مربعات خطا (MSE)، ضریب تعیین (R2)، انحراف مطلق میانگین باقیمانده (RMAD) و میانگین درصد خطا (MPE) انجام شد. از آماره های اطلاعات آکائیک (AIC)، نسبت تایید (ER)، آماره اطلاعات بیزی (BIC)، فاکتور صحت (AF)، کارایی نسبی(RE) و از آزمون های دوربین-واتسون (DW)، تست اجرا و رابطه رگرسیون خطی بین مقادیر مشاهده شده و پیش بینی شده به منظور بررسی دقت مدل ها استفاده شد. آنالیز آ
-
اثرات استفاده از سیر و کومبوچا در تغذیه گوساله های هلشتاین بر برخی از شاخص های سلامتی و عملکرد رشد آن ها
1400هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات استفاده از سیر و کومبوچا در تغذیه گوساله های هلشتاین بر برخی از شاخص های سلامتی و عملکرد رشد آن ها بود. برای این منظور آزمایشی با 24 راس گوساله هلشتاین که 3روز بعد از تولد بطور تصادفی در چهار تیمار آزمایشی تقسیم شده و پس از طی یک دوره اداپتاسیون یک هفتگی به تیمارهای آزمایشی به مدت 60 روز مورد پژوهش قرار گرفتند. در این تحقیق از سیر خام بعنوان یک منبع پری بیوتیکی و همچنین محیط کشت کومبوچا بعنوان یک ترکیب حاوی باکتری های پروبیوتیک و اسیدهای آلی استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل گروه شاهد بدون افزودنی، گروه دریافت کننده روزانه 25 سی سی کومبوچا، گروه دریافت کننده روزانه 5/3 گرم سیر بصورت رنده شده در آب و گروه دریافت کننده روزانه 25 سی سی کومبوچا و 5/3 گرم سیر بودند. جهت بررسی افزایش وزن روزانه گوساله ها، پس از تعیین وزن همه گوساله ها در ابتدای آزمایش، گوساله ها در روزهای 15، 30، 45 و 60 وزن کشی شدند. گوساله ها در شروع آزمایش و پایان دوره از لحاظ پارامترهای بیومتریک (جدوگاه و دور سینه) بررسی شدند. خون گیری جهت بررسی فراسنجه های خونی وسط دوره و انتهای دوره از طریق ورید وداج انجام شد. همچنین بعد از شیرگیری که حدود 60 روزگی انجام گرفت در اواخر آزمایش از محتویات شکمبه گوساله ها نمونه گیری شد و غلظت اسیدهای چرب و نیتروژن آمونیاکی آن مورد برسی قرار گرفت. نتایج این آزمایش نشان داد که وزن نهایی، مصرف خوراک روزانه و افزایش وزن روزانه گوساله ها تحت تاثیر افزودن سیر و کومبوچا بصورت مجزا و یا باهم قرار نمی گیرد. نتایج نشان داد که دریافت سیر و کومبوچا توسط گوساله های هلشتاین تاثیر معنی داری بر صفات جدوگاه و دور سینه در آنها ندارد (05/0 -
اثر سطوح مختلف مکمل روی بر عملکرد و برخی فراسنجه های خونی در گوساله های شیرخوار هلشتاین
1399به منظور بررسی اثر سطوح مختلف عنصر روی بر عملکرد، برخی متابولیت های خون و تعیین نیاز عنصر روی در گوساله های شیرخوار، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. برای انجام این آزمایش از تعداد 30 گوساله نژاد هلشتاین تازه متولد شده استفاده شد و گوساله ها از روز چهارم تولد وارد آزمایش شدند. گوساله ها روزانه مقدار چهار کیلوگرم شیر در دو وعده صبح (ساعت 8:00) و عصر (ساعت 9:00) دریافت می کردند. تیمارهای آزمایشی شامل سطوح صفر (شاهد)، 15، 30، 45 و 60 میلی گرم در کیلوگرم عنصر روی به صورت سولفات روی بود که به شیر مصرفی گوساله ها در نوبت عصر اضافه می شد. مقدار مصرف خوراک به صورت روزانه اندازه گیری می شد. در روزهای صفر، 35 و 70 آزمایش از هر گوساله قبل از نوبت غذایی صبح خونگیری از طریق ورید وداج انجام شد. خون گرفته شده در دو لوله جداگانه برای به دست آوردن سرم (بدون هپارین) و پلاسما (حاوی هپارین) ریخته شد. از این نمونه خون ها جهت اندازه گیری فراسنجه های خونی (غلظت گلوکز، اوره، پروتئین کل، آلبومین، کلسیم، فسفر، روی، آهن، مس و همچنین میزان فعالیت آلکالین فسفاتاز و لاکتات دهیدروژناز) استفاده شد. همچنین، در روز صفر و 70 آزمایش، مقدار 3 میلی لیتر خون تازه در داخل لوله های ونوجکت حاوی . . . . . ریخته شد تا جهت اندازه گیری فراسنجه های هماتولوژی (گلبول های قرمز، گلبول های سفید، هماتوکریت، هموگلوبین، پلاکت، حجم سلولی فشرده، میانگین حجم گلبول قرمز، میانگین وزن گلبول قرمز، درصد لنفوسیت، مونوسیت و گرانولوسیت) استفاده شود. در روز صفر آزمایش گوساله ها وزن کشی شدند و پس از آن، هر 14 روز یکبار وزن کشی به صورت مرتب تا روز نهایی آزمایش ادامه یافت. شاخص های اسکلتی گوساله ها (ارتفاع بدن، دور سینه، طول قلم دست و پا، دور قلم دست و پا، طول سر) هر دو هفته یکبار اندازه گیری شد. در 5 روز پایانی آزمایش از مدفوع گوساله ها جهت تعیین قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی نمونه برداری شد. همچنین در روز آخر آزمایش به منظور بررسی غلظت آمونیاک و اسیدهای چرب فرار شکمبه، با استفاده از لوله مری و پمپ خلاء از گوساله ها مایع شکمبه گرفته شد. نتایج نشان داد استفاده از مکمل روی تاثیر معنی داری بر افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی گوساله ها داشت (05/0p<). غلظت مواد معدنی خون به جز غلظت عنصر روی در روزهای 35 و 70 تغییر معنی
-
اثر کاهش سطح پروتئین جیره و افزودن یک افزودنی گیاهی (O.X.Plant) بر عملکرد رشد و نسبت بازده پروتئین در جوجه بلدرچین های ژاپنی
1399این تحقیق با هدف بررسی اثرات سطوح مختلف پروتئین با یا بدون افزودنی گیاهی تجاری (O.X.Plant) بر عملکرد رشد، صفات لاشه و میکروفلورای ایلئوم بلدرچین ژاپنی انجام شد. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با آرایش فاکتوریل 4×2 با 640 قطعه جوجه بلدرچین، شامل 8 تیمار، 4 تکرار و 20 قطعه در هر تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایشی شامل چهار سطح پروتئین جیره (21، 22، 23 و 24 درصد) و 2 سطح افزودنی گیاهی ( 0 و 100 میلی گرم O.X.Plant در کیلوگرم جیره) بودند. صفات عملکردی در دوره های زمانی (19، 26، 33 و 40 روزگی) و نیز کل دوره (19 تا 40 روزگی) و صفات لاشه و میکروفلورای روده در پایان دوره اندازه گیری شد. نتایج نشان داد اثرات اصلی و متقابل سطوح مختلف پروتئین و افزودنی گیاهی بر مصرف خوراک معنی دار نبود (05/0P>). اثر اصلی پروتئین بر وزن بدن، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک معنی دار بود(05/0P<). در سن 19 و 26 روزگی، جیره حاوی 22 درصد بدون افزودنی گیاهی و در سن 33 روزگی، جیره حاوی 22 % پروتئین و بدون افزودنی و جیره 24 % پروتئین و حاوی100 میلی گرم افزودنی گیاهی در مقایسه با سایر تیمارها به طور معنی داری بیشترین وزن بدن و افزایش وزن روزانه را نشان داد (05/0P<). در سن 40 روزگی و نیز کل دوره (19 تا 40 روزگی)، وزن بدن و افزایش وزن روزانه، بین تیمارهای مختلف، اختلاف معنی داری از لحاظ آماری مشاهده نشد(05/0P>). اثر اصلی سطوح مختلف پروتئین خام بر صفات لاشه معنی دار نبود (05/0P>). استفاده از افزودنی گیاهی، به غیر از وزن سنگدان، اثرات معنی داری بر دیگر اجزای لاشه نداشت (05/0P>). وزن کل لاشه و وزن سینه در جنس نر در مقایسه با جنس ماده، به ترتیب بیشتر و کمتر بود (05/0P<). استفاده از 100 میلی گرم افزودنی گیاهی در هر کیلوگرم خوراک سبب افزایش معنی دار شمار لاکتوباسیلوس و کاهش شمار اشرشیاکلی در ایلئوم شد (05/0P<). با توجه به نتایج پژوهش حاضر، استفاده از 22% پروتئین خام در جیره غذایی بلدرچین ژاپنی برای عملکرد بهینه رشد توصیه می شود. همچنین استفاده از افزودنی گیاهی در جیره های بلدرچین که سطح پروتئین بالایی دارد سبب بهبود سلامت روده و عملکرد رشد می شود.
-
اثر مکمل روی بر عملکرد بره های نر مهربان و تعیین نیاز به آن با استفاده از مدل های تابعیت
1398به منظور بررسی سطوح مختلف مکمل روی بر عملکرد، متابولیت های شکمبه، متابولیت های سرم و پلاسما، قابلیت هضم مواد مغذی و ابقاء برخی مواد معدنی و در نهایت تعیین نیاز این بره ها به عنصر روی، دو آزمایش طراحی شد. در آزمایش اول 30 بره 7-6 ماهه به طور تصادفی به 5 گروه تقسیم شدند و تیمارها شامل تیمار اول (جیره پایه بدون افزودن روی حاوی 47/22 پی پی ام روی)، تیمار دوم (جیره پایه + 20 پی پی ام روی)، تیمار سوم (جیره پایه + 40 پی پی ام روی)، تیمار چهارم (جیره پایه + 60 پی پی ام روی)، تیمار پنجم (جیره پایه + 80 پی پی ام روی) بودند. عنصر روی به صورت سولفات روی به جیره ها اضافه می-گشت. مدت زمان آزمایش پس از دوره عادت پذیری، 60 روز بود. طی این مدت خوراک مصرفی روزانه (بر اساس ماده خشک) از طریق اندازه گیری روزانه خوراک داده شده و پسمانده صورت پذیرفت. در روزهای صفر، 30 و 60 آزمایش از هر بره قبل از نوبت غذایی صبح خون گرفته شد. از این نمونه ها جهت اندازه گیری غلظت گلوکز، اوره، پروتئین کل، آلبومین، Ca، P، Zn، Fe و Cu پلاسما و همچنین فعالیت ALP و LDH استفاده شد. در آزمایش دوم 4 بره از هر تیمار (در مجموع 20 راس) به طور تصادفی به قفس های قابلیت هضمی انتقال یافتند تا اثر سطوح مختلف روی جیره بر قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی و ابقاء N، Ca، P، Zn، Fe و Cu اندازه گیری شود. تغذیه بره ها مشابه آزمایش اول بود. این آزمایش 20 روز طول کشید که شامل 10 روز دوره عادت پذیری و 10 روز جمع آوری نمونه ها بود. در دوره نمونه گیری هر روز خوراک داده شده، باقی مانده احتمالی و همچنین مقدار ادرار و مدفوع دفعی وزن و ثبت گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SAS (2016) صورت پذیرفت.
-
اثرمکمل سلنیوم و کروم بر قابلیت نگهداری منی (دو حالت سرد و منجمد) و باروری در قوچ های مهربان
1398این آزمایش به منظور بررسی اثر مکمل سلنیوم و کروم بر قابلیت نگهداری بصورت سرد و منجمد منی در قوچ های نژاد مهربان و بارور کردن میش ها توسط قوچ های تحت تیمار کروم انجام شد. این آزمایش بصورت فاکتوریل 2×2 و در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار و 3 تکرارصورت گرفت. تعداد 20 راس قوچ بالغ حدوداً 2- 4 ساله با میانگین وزنی 70 کیلوگرم که از سلامت عمومی کامل برخوردار بودند به طور تصادفی در 4 گروه آزمایشی تقسیم شدند و به مدت 60 روز از تیمارهای آزمایشی تغذیه کردند. تیمار ها شامل: 1- تیمار شاهد (فقط جیره پایه) 2- تیمار سلنیوم (جیره پایه بعلاوه 6/0 میلی گرم سلنیوم به ازاء هر راس قوچ در روز) 3- تیمار کروم (جیره پایه بعلاوه 1 میلی گرم کروم به ازاء هر راس قوچ در روز) 4- تیمار کروم به همراه سلنیوم (جیره پایه بعلاوه 6/0 میلی گرم سلنیوم و 1 میلی گرم کروم به ازاء هر راس قوچ در روز) بود. خوراک دهی هر روز در دو وعده صبح و بعد از ظهر انجام می شد. جهت تعیین خصوصیات کیفی و کمی منی قوچ ها، عملیات اسپرم گیری در هفته های 1، 2، 3، 4، 5 و 6 آزمایش انجام شد. سپس پس از اسپرم گیری مقداری از منی بعد از رقیق سازی و اضافه کردن مواد افزودنی در دمای ازت مایع قرار داده شدند(پس از یک ماه یخگشایی شدند و کیفیت، زنده مانی و یکپارچگی غشای اسپرم ها اندازه گیری شد.) و مقداری از آن نیز به مدت 72 ساعت در دمای سرد یخچال نگهداری شدند و کیفیت، زنده مانی و یکپارچگی غشای اسپرم ها در زمان های 0، 24، 48 و 72 اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده از نگهداری در دمای سرد یخچال نشان می دهد مکمل سازی جیره قوچ ها با کروم باعث افزایش معنی دار زنده مانی اسپرم ها در کل دوره آزمایش گردید(05/0P<). همانطور که نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد زنده مانی اسپرم در تیمار سلنیوم نسبت به تیمار شاهد بیشتر بود. همچنین مقایسه ترکیب تیماری در زمان 48 ساعت پس از نگهداری سرد اسپرم معنی دار بود (05/0>P) و زنده مانی اسپرم در تیمار سلنیوم و سلنیوم به همراه کروم نسبت به تیمار شاهد بیشتر بود. همچنین نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد مکمل سازی جیره با کروم و سلنیوم تاثیری بر تحرک کل اسپرم، حرکت پیشرونده، میزان جنبایی نوع A و همچنین فراسنجه های LIN، VSL، VCL، ALH، VAP، WOB، STR و BCF نداشت(05/0 -
بررسی دقت برخی مدل ها در برازش داده های تولید گاز در خوراک های مختلف دام
1397به منظور ارزشیابی مواد خوراکی در تغذیه نشخوارکنندگان روش های متعددی وجود دارند که هرکدام از آنها دارای مزایا و معایبی هستند. امروزه استفاده از روش های برون تنی(in vitro) توسط اکثر محققین ترجیح داده می شوند. یکی از این روش ها آزمون تولید گاز استکه به منظور تعیین قابلیت هضم و محتوای انرژی مواد خوراکی استفاده می شود .در روش تولید گاز، پس از انکوباسیون نمونه خوراک در مایع شکمبه بافری شده، حجم گاز تولیدی در زمان های متوالیانکوباسیون مورد اندازه گیری قرارمی گیرد و روند تولید گاز در آن به صورت یک منحنی غیر خطی ارائه می گردد.برای برآورد نتایج چنین کینتیکی نیاز به یک مدل ریاضی خاصی می باشد که بتواند روند تولید گاز را در طول زمان توصیف کند. بر این اساس هدف از این پژوهش بررسی دقت برخی از این مدل ها به منظور پیش بینی کینتیک تخمیر شکمبه ای در مواد خوراکی مختلف می باشد.برای انجام این پژوهش از مواد خوراکیو جیره های مختلف استفاده شد. مواد خوراکی شامل انواع مواد علوفه ای (علوفه یونجه، سیلاژ ذرت، کاه گندم و...)، مواد کنسانتره ای (دانه جو، سبوس گندم، دانه ذرت و...) و محصولات جانبیکشاورزی ( تفاله لیمو ترش،تفاله گوجه فرنگی و...) و جیره های غذایی با سطوح مختلف علوفه به کنسانتره (30-70، 40-60، 50-50، 60-40، 70-30) بودند. ابتدا مواد خوراکی و جیره ها با استفاده از آسیابرومیزی مجهز به الک 1میلی متری آسیاب شده و برای تجزیه شیمیایی و انجام آزمون تولید گاز آمادهشدند. سپس ترکیبات شیمیایی آنها با استفاده از روش های استاندارد تعیینشد.مایع شکمبه از تعداد سه راس گوسفندنر و بالغ نژاد مهربان مجهز به فیستولای شکمبه ایگرفته شد. مایع شکمبه با استفاده از پارچه متقال چهارلایه صاف و در مجاورت گاز دی اکسید کربن با محلول بافر آماده شده مخلوط و جهت استفاده بعدی در حمام بن ماری تحت شرایط بی هوازی نگهداریشد. آزمون تولید گاز در 3 دوره 144 ساعته و بطور جداگانه انجام گرفت و حجم گاز تولید شده در ساعت های2، 4، 6، 8، 10، 12، 16، 20، 24، 36، 48، 72، 96، 120 و 144 پس از انکوباسیونیاداشتگردید. به منظور پیش بینی حجم گاز تولید شده در زمان های مختلف انکوباسیون از ده مدل غیر خطی استفاده شد. این مدل ها شامل مدل نمایی، لجستیک، گومپرتز، میکائیلس-منتن، میچرلینگ، فرانس، نمایی دارای زمان تاخیر،کورکمز اوکاردس، ریچارد و ویبول بودند.
-
بررسی ارزش غذایی برخی از گیاهان مرتعی و داروئی مورد تعلیف دام ها به روش آزمایشگاهی
1397na
-
تهیه نقشه عملکرد کیفی محصول گندم با استفاده از طیف سنجی فروسرخ نزدیک (NIR)
1396چکیده: گندم در دنیا بالاترین سطح کشت و تولید را در بین تمام گیاهان به خود اختصاص داده است. با توجه به اینکه محصولات فرآوری شده از گندم زیاد است اهمیت کیفیت این غله باید مورد بررسی قرار گیرد. پروتئین به عنوان یکی از مهم ترین ترکیبات در دانه نقش به سزایی در فرآوری این محصولات دارد. برای تعیین خصوصیات کمی و کیفی محصولات کشاورزی از روش های مخرب و غیرمخرب استفاده می شود. روش های مخرب عموماً معایبی چون هزینه بالا و تلفات ناشی از تخریب نمونه را دارند. بنابراین استفاده از روش های غیرمخرب که حتی می تواند به صورت برخط در صنعت استفاده شود، معقول و به صرفه است. طیف سنجی NIR به عنوان یک روش غیرمخرب، توانایی نمایش جزئیات ترکیبی مواد و اندازه گیری ترکیبات مواد بیولوژیکی را دارد. هدف از تحقیق حاضر، دستیابی به میزان پروتئین دانه گندم با استفاده از روش طیف سنجی NIR است که نتیجه آن در مزرعه به صورت نقشه کیفی ارائه می شود. بدین منظور نمونه برداری از مزارع سه رقم گندم مختلف صورت گرفت. طیف سنجی از نمونه ها با استفاده از یک اسپکتروفوتومتر در محدوده طیفی 1650-950 نانومتر انجام شد. درصد پروتئین نمونه ها نیز با استفاده از روش کجلدال به دست آمد. با استفاده از روش های رگرسیون چند متغیره خطی PCR و PLSR، مدل سازی بر پایه اندازه گیری های مرجع و اطلاعات طیف های پیش پردازش شده با ترکیبات مختلف صورت گرفت. نتایج نشان داد که مدل رگرسیونی PLSR به همراه پیش-پردازش SGD+SNV به عنوان بهترین روش مدل سازی در تخمین مقدار پروتئین انتخاب شد. در این مدل مقدار ضریب رگرسیون (R2)، RMSE و SDR برای مقادیر پیشگویی به ترتیب برابر با (84/0)، (835/0) و (54/2) به دست آمد. با توجه به این که روش طیف سنجی و مدل حاصله، توانست پروتئین گندم را با صحت و دقت بالایی برآورد؛ بنابراین می توان از روش طیف سنجی NIR به عنوان یک روش غیرمخرب برای تخمین پارامتر کیفی گندم استفاده نمود. نتایج بررسی تغییرات پروتئین در داخل مزرعه نشان داد که اختلاف معنی داری در سطح آماری 5 درصد بین میانگین پروتئین ها در مکان های مختلف وجود دارد. بنابراین نقشه تهیه شده می تواند اطلاعات مفیدی از تغییرات پروتئین در سطح مزرعه را ارائه دهد. درنهایت با استفاده از داده های حاصل از مدل سازی و مرجع، نقشه های مزارع با روش میان یابی اسپیلاین توسط نرم افزار Arc GIS برای ش
-
اثر منابع مختلف روی بر عملکرد، خصوصیات منی و برخی فراسنجه های متابولیکی در بزهای نر بومی
1396این آزمایش به منظور بررسی اثر منابع مختلف مکمل روی (سولفات روی و روی – متیونین) بر عملکرد، خصوصیات منی و برخی از فراسنجه های متابولیکی در بزهای نر بومی در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. تعداد 20 راس بز نر بومی بالغ حدوداً یکساله با میانگین وزن زنده 86/0±40 کیلوگرم به طور تصادفی در سه گروه آزمایشی تقسیم شدند و به مدت50 روز از تیمارهای آزمایشی تغذیه کردند. تیمار های آزمایشی شامل 1) شاهد (جیره پایه بدون افزودن مکمل روی)، 2) جیره پایه + 35 قسمت در میلیون روی به صورت سولفات روی، 3) جیره پایه + 35 قسمت در میلیون روی به صورت روی – متیونین بودند. ترکیب جیره پایه شامل یونجه خشک (%41/60)، کاه جو (%76/3)، دانه جو (%79/28)، کنجاله سویا (%05/7) و غلظت عنصر روی در جیره پایه 14/22 قسمت در میلیون بود. خوراک دهی هر روز در دو وعده صبح (ساعت 09:00) و بعدازظهر (ساعت 16:00) و وزن کشی دام ها هر دو هفته یکبار انجام می شد. در روزهای 30 و 50 آزمایش از بزها قبل از نوبت خوراکدهی صبح خونگیری از سیاهرگ وداج بعمل آمد تا برخی فراسنجه های خون شامل غلظت عناصر معدنی (روی، مس، آهن، کلسیم و فسفر)، برخی فراسنجه های متابولیکی سرم خون (فعالیت آنزیم های ALP، AST و ALT، غلظت هورمون تستوسترون، گلوکز، آلبومین، پروتئین کل، اوره کلسترول، تری گلیسرید، HDL و LDL) اندازه گیری شود. برخی از خصوصیات تولید مثلی شامل خصوصیات بیضه ها و رفتار جنسی بزها به طور هفتگی و به مدت 7 هفته ارزیابی شد. همچنین جهت تعیین برخی خصوصیات متابولیکی (آنزیم های ALP، AST و ALT، گلوکز، آلبومین، پروتئین کل و برخی متابولیت های چربی)، خصوصیات کیفی (حجم انزال و غلظت اسپرم) و کمی (زنده مانی، سلامت غشاء، مورفولوژی و خصوصیات حرکتی) منی بزها، عملیات اسپرم گیری در روز 56 آزمایش انجام شد. نتایج نشان داد مصرف مکمل روی تاثیر معنی داری بر عملکرد بزها نداشت. غلظت عناصر روی، مس، کلسیم، آلبومین، پروتئین کل، تری گلیسرید،کلسترول، HDL ، LDL و هورمون تستوسترون و همچنین فعالیت آنزیم های ALP، AST وALT در خون نیز تحت تاثیر مصرف مکمل روی قرار نگرفتند. غلظت گلوکز خون در روز 30 آزمایش به طور معنی داری در تیمار های دریافت کننده مکمل روی افزایش یافت (05/0>P). فسسفر خون نیز در تیمار دریافت کننده سولفات روی در روز 50 آزمایش به طوری معنی داری نسبت به سایر تیمار ها کاهش
-
تعیین ارزش غذایی سیلاژ کمپوست قارچ و مقایسه آن با سیلاژ ذرت به روشin vivo و in vitro
1396هدف از این مطالعه تعیین ارزش غذایی ضایعات کمپوست قارچ و بررسی امکان سیلو کردن آن بود و مقایسه آن با سیلوی ذرت بود. برای این منظور از علوفه کامل ذرت، ضایعات کمپوست قارچ و ملاس چغندر قند استفاده شد. قبل از سیلو کردن ضایعات کمپوست قارچ، بخشی از آن با آب شسته شد و در معرض هوای آزاد قرار داده شد تا درصد ماده خشک آن به اندازه مناسب برای سیلو کردن برسد. بخشی از ضایعات کمپوست قارچ شسته شده و شسته نشده بدون افزودنی و بخشی دیگر با اضافه کردن دو سطح 5 /7 و 15 درصد ملاس به آن هاسیلو گردید. تیمارهای آزمایشی شامل 1) سیلاز ذرت 2) سیلاژ کمپوست قارچ 3) سیلاژ کمپوست قارچ با سطح 5 /7 % ملاس 4) سیلاژ کمپوست قارچ با سطح 15 % ملاس 5) سیلاژ کمپوست قارچ شسته شده با سطح 5 /7 % ملاس 6) سیلاژ کمپوست قارچ شسته شده با سطح 15 % ملاس بودند. ترکیب شیمیایی سیلاژها در روزهای صفر، 30 و 60 پس از سیلو کردن و قابلیت هضم آن هابهروشدرونتنی در روز 60 پس از سیلو کردن تعیین شد. خصوصیات کیفی سیلاژها شامل اندازه گیری pH، غلظت کربوهیدرات-هایمحلولدرآب،اسیدلاکتیک،کلاسیدهایچربفراروآمونیاکدرزمان های 30 و 60 بعد از سیلو کردن اندازه گیری شد.همچنین کینتیک تولید گاز سیلاژها و پتانسیل هضم و تخمیر آنها در روزهای 30 و 60 اندازه گیری شد. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که ترکیب شیمیایی تیمارها تحت تاثیر سیلو کردن قرار گرفت. مقدار NDF و ADF در تیمارهای 3، 4، 5 و 6 کاهش معنی داری یافت (05 /0>p). قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام، NDF و ADF سیلاژهای ضایعات کمپوست قارچ تحت تاثیر سطوح مختلف ملاس قرار گرفت و افزایشیافت اما این مولفه ها در سیلاژهای کمپوست قارچ پایین تر از سیلاژ ذرت بود (05 /0>p). سیلوکردن باعث کاهش معنی داری در میزان کربوهیدرات هایمحلول در آب و pH تیمارها شد. مقادیر حاصل از آزمون تولید گاز نشان داد که در بین تیمارها از نظر پارامترهایA و L تفاوت معنی داری وجود داشت (05 /0>p) و سیلاژ ذرت در هر دو زمان 30 و 60 روز نسبت به سایر تیمارها بالاترین مقدار A را داشت. همچنین با افزایش سطح ملاس مقدار گاز تولیدی افزایش یافت. نتایج نشان داد که با افزایش سطح ملاس در سیلاژهای ضایعات کمپوست قارچ مقدار قابلیت هضم واقعی ماده خشک، انرژی قابل متابولیسم و قابلیت هضم ماده آلی افزایش یافت. بطور کلی نتایج نشان داد که سیلاژ ضایعات
-
بررسی تاثیر استفاده از پسمانده پایه قارچ دکمه ای در تغذیه بره های نر مهربان
1395هدف از مطالعه حاضر تعیین ترکیب شیمیایی، ارزش انرژی زایی و همچنین تجزیه پذیری شکمبه ای پسماند پایه قارچ دکمه ای و بررسی اثرات استفاده از آن در جیره بره های پرواری بر قابلیت هضم جیره، عملکرد رشدی بره ها و برخی فراسنجه های خونی آنها بود. ارزش انرژی زایی پسماند قارچ درمقایسه با یونجه در آزمایش اول با استفاده از آزمون تولید گاز به دست آمد. تجزیه پذیری شکمبه ای پروتئین پسماند قارچ در آزمایش دوم با استفاده از کیسه های نایلونی تعیین شد. در آزمایش سوم و چهارم، اثرات استفاده از پسماند قارچ بر عملکرد رشدی بره های پرواری و گوارش پذیری جیره با استفاده از 24 راس بره نر مهربان با میانگینوزن زنده 9/3± 8/25 کیلوگرم و 3تا4 ماه سن در قالب یک طرح کاملا تصادفی در 4 تیمار به مدت به ترتیب 60 و 15 روز مورد بررسی قرار کرفت. جیره های آزمایشی متشکل بود ازیک جیره پایه برای بره های پرواری که با سطوح مختلف پسماند قارچ و تفاله چغندر قند مکمل شده بودند شامل: جیره شاهد (بدون ضایعات قارچ)؛ جیره حاوی 100 گرم پسماند قارچ؛ جیره حاوی 200 گرم پسماند قارچ؛ و جیره حاوی 200 گرم پسماند قارچ و 156گرم تفاله چغندر قند بود. به منظور اندازه گیری پارامترهای خونی در روزهای 30 و 60 خون گیری از همه بره ها صورت پذیرفت. جهت بررسی فراسنجه های تخمیری در روز آخر آزمایش اول از 24 راس از بره ها مایع شکمبه استحصال شد. نتایج مربوط به ترکیب شیمیایی پسماند پایه قارچ حاکی از محتوی نسبتا بالای پروتئین خام (5/24 درصد) و NDF نسبتا پایین (9/34 درصد) بود. محتوی انرژی قابل متابولیسم آن 7/7 مگا ژول بود که 20 درصد کمتر از یونجه بود. در آزمایش دوم مشخص شد که پسماند قارچ دارای پروتئین با تجزیه پذیری شکمبه ای بالا می باشد، به طوری که بخش با تجزیه پذیری شکمبه ای (RDP) معادل 6/70درصد و تجزیه پذیری موثر شکمبه ای پروتئین آن در نرخ عبور 5 درصد 5/81 درصد بود. استفاده از پسماند قارچ در سطوح 10% و 20% ویا 20% به علاوه تفاله چغندر تاثیر معنی داری بر عملکرد رشدی بره های پرورای نداشت (05/0 -
تعیین ارزش غذایی تفاله گوجه فرنگی و پوست پسته فرآوری شده با قارچ پلوروتوس ساجور کاجو با استفاده از روش های آزمایشگاهی
1394هدف از انجام این پژوهش تعیین ارزش غذایی تفاله گوجه فرنگی و پوست پسته فرآوری شده با قارچ پلوروتوس ساجور کاجو بود. تیمارهای آزمایشی شامل پوست پسته شاهد، پوست پسته شاهد مثبت، پوست پسته فرآوری شده با اسپان قارچ، تفاله گوجه فرنگی شاهد، تفاله گوجه فرنگی شاهد مثبت، تفاله گوجه فرنگی فرآوری شده با میسلیوم و تفاله گوجه فرنگی فرآوری شده با اسپان بودند. کشت خالص قارچ پلوروتوس ساجور کاجو به مدت یک هفته بر روی محیط کشت سیب زمینی دکستروز آگار صورت گرفت تا مایه فعال قارچ به دست آید. از مایه فعال برای کشت بر روی دانه های گندم، کاه و کلش استفاده شد. 25 گرم از هر یک از نمونه ها در سه تکرار در تیمارهای مختلف به درون ارلن ریخته شد. از دانه های گندم و کاه و کلش به عنوان بذر برای تلقیح قارچ بر روی نمونه ها استفاده شد. ارلن ها در درون انکوباتور در دمای 25 درجه سانتی گراد برای رشد میسلیوم قارچ نگه داری شدند. بعد از مدت سه هفته، نمونه ها برای اندازه گیری فراسنجه های ارزش غذایی مورداستفاده قرار گرفتند. فرآوری پوست پسته و تفاله گوجه فرنگی با قارچ موجب افزایش ماده خشک، خاکستر خام، پروتئین خام و اجزای دیواره سلولی شد درحالی که ماده آلی کاهش یافت. ترکیبات فنولیک در پوست پسته به طور معنی داری کاهش یافت در حالی که میزان آن در تفاله گوجه فرنگی تغییرات معنی داری نکرد. میزان گاز تولیدی 24 ساعته، قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، قابلیت هضم ماده آلی، تولید پروتئین میکروبی و اسیدهای چرب کوتاه زنجیر در تفاله گوجه فرنگی فرآوری شده نسبت به شاهد به طور معنی داری کاهش یافت. در تیمارهای پوست پسته از لحاظ فراسنجه های آزمون تولید گاز 24 ساعته تغییرات معنی داری مشاهده نشد. در آزمون تولید گاز 144 ساعته فراسنجه حداکثر تولید گاز در تفاله گوجه فرنگی فرآوری شده با اسپان نسبت به تیمار شاهد به طور معنی داری کاهش یافت. فراسنجه نصف زمان حداکثر تولید گاز و درجه سیگموئیدی در پوست پسته تغییرات معنی داری نشان نداد. نتایج این آزمایش نشان داد میزان پروتئین خام نمونه های آزمایشی افزایش یافت و میزان ترکیبات فنولیک پوست پسته کاهش یافت که منجر به افزایش ارزش غذایی می شود اما به دلیل افزایش اجزای دیواره سلولی در نمونه های عمل آوری شده نسبت به شاهد قابلیت هضم به طور مطلوبی تحت تاثیر قرار نگرفته است.