Davoud Mirzaei

Assistant Professor

Update: 2024-11-21

Davoud Mirzaei

Faculty of Art and Architecture / Department of Graphics-Visual Arts

P.H.D dissertations

  1. بررسي تطبيقي نگاره هاي شاهنامۀ بايسنغري و تهماسبي بر اساس رويكرد فرماليسم
    2024
    با نگاهي به سير تاريخي سنت نگارگري ايران، دو نقطة اوجِ بي بديل خودنمايي مي كند، يكي دورة تيموري كه شاهكاري چون شاهنامۀ بايسنغري از آن برمي آيد و ديگري عهد صفوي كه شاهنامة تهماسبي را نه فقط به ايران، كه به فرهنگ جهان عرضه مي كند. از اين رو، هر تلاشي براي فهم ابعاد مختلف اين دو شاهكار، ارزشش را دارد. يكي از اين ابعاد كه بررسي آن مي تواند پرتوي بر وجوه ارزش هاي هنري و زيباشناختيِ جاويدان آنها بتاباند، مداقه در ارزش هاي عناصر فرمي ـ اعم از چندوچون سامان خطوط، رنگ ها و تركيب بندي ـ اين دو اثر است، منتهي اين بار از زاويه اي متفاوت، يعني از دريچة فرماليسم كلايو بِل و مشخصاً نظريۀ فرم معنادار او كه مسبب برانگيزش عاطفه اي از نوع خاص است، يعني عاطفۀ زيباشناختي. از اين رو، اين رساله بر آن است تا با بررسي ويژگي هاي فرمي هشت نگارۀ مشترك در دو نسخۀ مزبور (مجموعاً شانزده نگاره) از منظر فرماليسم بِل، عامل خاص ديگري به نام «درونمايه» را نيز به اين وارسي فرمي بيفزايد تا از اين معبر، مشخص شود كه اين نگاره ها تا چه ميزان توانسته اند به مدد راهبرد فرمي خود، درونمايه هايشان را محقق كنند و در نهايت با مقايسۀ دو نسخه، مي توان ديد كه كدام يك بهتر توانسته است عاطفه برانگيزتر باشد. مدعا اينجا بر اين است كه بررسي فرمال آثاري چون نگارگري ايراني كه هر چه باشد «مدرن» نيستند و بيشتر در دستۀ تصويرسازي مي گنجند تا نقاشي، تنها با ميانجي گري عاملي چون «درونمايۀ كلي» است كه مي تواند وافي به مقصود باشد، وگرنه پا در هوا خواهد ماند و همچون بسياري از بررسي هاي فرماليستي ديگر، از حد توصيف صِرف اين عناصر فرمال فراتر نخواهد رفت. با اين اوصاف، به نظر مي رسد كه شاهنامة تهماسبي با دراماتيزه كردن صحنه به مدد فرم هاي پيچيده تر و سيال تر، همچنين پالت رنگي متنوع تر، بهتر از شاهنامۀ بايسنغري توانسته درونمايه هاي نگار هايش را محقق كند و لذا عاطفه برنگيزتر باشد.
    Thesis summary