پروفایل استاد - دانشگاه بوعلی سینا همدان
Associate Professor
Update: 2024-12-21
Mohammad Javad Soleimani Pari
Faculty of Agriculture / Department of Plant Protection
P.H.D dissertations
-
شناسايي عوامل شانكر و اندوفيت هاي قارچي درختان سيب و بررسي برهمكنش بيوكنترلي بين آن ها
سيامك حنيفه 2022چكيده بيماري شانكر به زخم هاي موضعي يا ناحيه مرده، اغلب فرو رفته روي سطح ساقه يا تنه گفته مي شود كه در مواقع بروز تنش-هاي محيطي شدت آن افزايش يافته و موجب بروز خسارت در سطح باغات مي شود. در پژوهش حاضر جداسازي و شناسايي قارچ هاي دخيل در بروز بيماري شانكر و همچنين جداسازي و شناسايي اندوفيت هاي قارچي درختان سيب به منظور بررسي امكان كنترل زيستي بيماري شانكر مورد مطالعه و بررسي قرار گرفت. از نمونه هاي داراي علائم شانكر و سرخشكيدگي براساس خصوصيات ريخت شناسي و همچنين توالي يابي چندين ناحيه ژني تعداد 22 جنس و گونه قارچي جداسازي و مورد شناسايي قرار گرفت. مطالعات مولكولي در مورد برخي جدايه ها با استفاده از تكثير ژن هاي ITS، act، rpb2 و tef1-a و در تعدادي ديگر فقط با تكثير ناحيه ITS انجام شد. در اين بررسي غالب گونه هاي قارچي بدست آمده از نمونه هاي داراي علائم شانكر و سرخشكيدگي متعلق به جنس Cytospora و تيره Botryosphaeriaceae بودند. براساس پژوهش حاضر و از نظر تعداد جدايه و پراكنش، جنس Cytospora با 209 جدايه شامل چهار گونه توصيف شده C. chrysosperma، C. parasitica، C. paratranslucens و C. sorbicola، چهار گونه جديد C. avicennae sp. nov.، C. azerbaijanica sp. nov.، C. ershadii sp. nov. و C. iranica sp. nov. و يك آرايه توصيف نشده Cytospora sp. مهم ترين عامل ايجاد كننده بيماري شانكر سيب در ايران مي باشد. تيره Botryosphaeriaceae با تعداد 97 جدايه شامل گونه هاي Diplodia bulgarica، Botryosphaeria dothidea و Neoscytalidium dimidiatum در رديف دوم از نظر اهميت و پراكنش قرار گرفت. جنس ها و گونه هاي Kalmusia variispora، Schizophyllum commune، Granulobasidium vellereum، Tricharina sp.، Coniolariella limonispora، Cryptosphaeria pullmanensis، Diatrype whitmanensis، Xylaria sp.، Biscogniauxia mediterranea و Sordaria fimicola ديگر عوامل قارچي مرتبط با بيماري شانكر درختان سيب به ترتيب فراواني بودند. از تمامي گونه هاي بدست آمده از درختان داراي علائم شانكر و بافت-مردگي بسته به فراواني و پراكنش تعدادي جدايه انتخاب كرده و آزمون بيماري زايي انجام و اصول كخ اثبات گرديد. با توجه به اينكه جدايه هاي جنس Cytospora و Diplodia bulgarica بيشترين فراواني و پراكنش را درميان عوامل ايجاد كننده بيماري شانكر داشتند
Thesis summary
-
مطالعه تنوع ژنتيكي و بيماريزايي قارچ Mycosphaeraerella graminicola عامل بيماري سپتوريوز گندم در ايران
محمد دالوند 2018به منظور بررسي ساختار و ژنتيك جمعيت قارچ Zymoseptoria tritici عامل بيماري سپتوريوز برگي گندم 75 جدايه اين قارچ كه از هفت استان گندم خيز ايران جمع آوري شده بودند توسط 14 نشانگر مولكولي ISSR و SSR موردمطالعه قرار گرفتند. نتايج اين بررسي نشان داد جمعيت قارچ عامل بيماري از تنوع ژنتيكي نسبتاً بالايي برخوردار است به طوري كه ميانگين تنوع ژنتيكي كل (Ht) در نمونه هاي موردبررسي 33/0 بود و ازنظر ميزان تنوع ژنتيكي داخل و بين جمعيت هاي قارچ مورد آزمايش به ترتيب 69% تنوع در داخل جمعيت ها و 31% تنوع در بين جمعيت ها مشاهده شد. همچنين نتايج اين تحقيق نشان از وقوع جريان ژني قوي در بين استان هاي موردبررسي داشت. در بين استان هاي موردبررسي بيشترين تنوع ژنتيكي در استان هاي اردبيل و خوزستان مشاهده گرديد كه تجزيه خوشه اي نيز نشان داد جمعيت هاي اين دو استان بيشترين شباهت را باهم دارند. براي بررسي واكنش ارقام و لاينهاي گندم نسبت به عامل بيماري سپتوريوز برگي گندم، واكنش ارقام تجاري و لاينهاي گندم نسبت به قارچ Zymoseptoria tritici در دو سال زراعي 93-1392 و 94-1393 بررسي شد. ايجاد بيماري مصنوعي در كرت هاي آزمايشي در مزرعه در هر دو سال به وسيله جدايه IR26 كه قبلاً از منطقه سردشت خوزستان جمع آوري شده بود انجام و ارقام مورد آزمايش مايه زني گرديدند. نتايج بررسي واكنش ارقام تجاري گندم موجود در ايران نشان داد ارقام افق، آذر 2، پيشگام، پيشتاز، گنبد، بهار، داراب 2، بم، نيك نژاد، ميهن، هامون، استار، مهدوي، شيراز، سپاهان، شهريار، سيوند، پارسي، آريا، توس، بهرنگ، كرخه، اكبري، الوند، تجن، اوروم، شيرودي، چمران، مغان، زارع، زرين، سيستان، MV17، افلاك، ارگ و گاسكوژن در هر دو سال موردبررسي داراي واكنش حساسيت بوده و ارقام مرودشت، آرتا، مرواريد، دنا، دريا و سايسون در يك سال از مجموع دو سال موردبررسي واكنش حساسيت داشتند. ارقام سيروان، گاسپارد، ياواروس و شتردندان در هر دو سال مورد آزمايش داراي واكنش مقاومت بودند. ارزيابي مقاومت يا حساسيت لاينهاي گندم در سال زراعي در دو سال نيز نشان داد برخي از لاينهاي گندم مقاوم و نيمه مقاوم بوده كه مي توان از آن ها به عنوان منبع مقاومت نسبت به عامل بيماري ذكرشده استفاده كرد. نتايج واكنش ارقام افتراقي در مزرعه نيز نشان دادند جدايه استفاده شده در اين تحقيق براي ژن هاي Stb2،Stb3، Stb4
Thesis summary
-
بررسي برخي مكانيزمهاي مهم بيوشيميائي مقاومت گياه آفتابگردان نسبت به متابوليتهاي تعيين كننده بيماريزائي قارچ Sclerotinia sclerotiorum
مريم منزه 2017چكيده: بيماري اسكلروتينياي طوقه و ريشه يا كپك سفيد، براي بسياري از محصولات مهم از نظر اقتصادي مانند دانه هاي روغني از جمله آفتابگردانHelianthus annus L. مخرب است. عامل اين بيماري قارچ (Lib.) de Bary Sclerotinia sclerotiorum است. خسارت بيماري به صورت پوسيدگي ريشه، طوقه، ساقه، طبق و پژمردگي گياه آفتابگردان است. نقش و حضور اسيد اگزاليك به عنوان مهمترين فاكتور بيماريزائي قارچ S. sclerotiorum، اثبات شده است. اسيد اگزاليك در طيف وسيعي از پروسه ها مانند توليد اسكلروت ها و انسداد آوندي و پژمردگي، نقش دارد. هدف از اين تحقيق بررسي پاسخ هاي مولكولي، فيزيولوژيكي و بيوشيميائي در ساقه دو لاين حساس و نيمه مقاوم آفتابگردان به فاكتورهاي بيماريزائي قارچ اسكلروتينيا و اسيد اگزاليك در زمان هاي 24، 48 و 72 ساعت بعد از مايه زني است. شناسائي سازوكارهاي مولكولي و عوامل بيوشيميائي موثر در اعطاي مقاومت به اين بيماري مي تواند به كنترل موثرتر بيماري كپك سفيد در آفتابگردان و بهبود مقاومت در ارقام و لاين هاي آفتابگردان و ساير محصولاتي كه با قارچ بيماري زاي اسكلروتينيا آلوده مي شوند، كمك نمايد. همچنين يكي ديگر از اهداف اين مطالعه بررسي استفاده از اسيد اگزاليك سننتيك در مرحله گياهچه اي براي گزينش ارقام مقاوم در شرايط آزمايشگاهي بود. مطالعه روي فعاليت آنزيم هاي درگير در سيستم دفاع آنتي اكسيداني و ديگر آنزيم هاي درگير در دفاع مانند بتا 1و4 گلوكاناز و كيتيناز نشان داد كه در لاين نيمه مقاوم تيمار شده با عصاره قارچ فعاليت آنزيم هاي سوپراكسيد ديسموتاز، پراكسيداز، پلي فنل اكسيداز، شيكيميات دهيدروژناز، فنيل آلانين آمونيا لياز و نيز پرولين بيشتر از لاين حساس بوده است. افزايش فعاليت آنزيم هاي دخيل در دفاع آنتي اكسيداني مانند سوپراكسيد ديسموتاز، پراكسيداز، پلي فنل اكسيداز و نيز پرولين در لاين نيمه مقاوم، نشان دهنده كارآمدتر بودن اين سيستم دفاعي در لاين نيمه مقاوم است كه باعث كاهش ROS و انفجار اكسيداتيو در گياه مي شود كه در نهايت به ضرر اين پاتوژن نكروتروف خواهد بود. در لاين نيمه مقاوم تيمار شده با عصاره قارچ در 24 ساعت بعد از مايه زني، عدم تغيير معني دار در فعاليت آنزيم كاتالاز و بيان آسكوربات پراكسيداز (در مطالعات مربوط به شناسائي پروتئين ها) ديده شد، در حالي كه بيان آنزيم آسكوربات پراكسيداز در لاين حساس در
Thesis summary
-
شناسايي قارچ هاي شايع اندام هاي هوايي توت فرنگي و ارزيابي مقاومت تعدادي از ژنوتيپ هاي ميزبان نسبت به بيمارگرهاي قارچي
نجمه ايوبي 2016توت فرنگي يكي از ميوه هاي دانه ريز و بومي مناطق معتدله است كه طرفداران زيادي دارد، بهمين جهت روز به روز بر اهميت و سطح زيركشت آن در جهان افزوده مي شود. استان كردستان با توليد سالانه حدود 30 هزار تن محصول توت فرنگي از 2500 هكتار از مزارع،بيش از 50 درصد كل محصول توت فرنگي كشور را توليد و قطب اصلي توليد اين محصول در سطح كشور به شمار مي رود. با توجه به سازگاري و عملكرد بالاي رقم پاروس در شرايط آب و هوايي اين استان و بازار پسندي بالاي آن، سطح زير كشت اين رقم در منطقه افزايش يافته است ولي با توجه به ظهور بيماريهاي مختلف در سالهاي اخير روي اين رقم، خسارت جبران ناپذيري به ميزان توليد اين محصول در منطقه وارد ساخته است. لذا اين پژوهش با دو هدف اصلي، شناسايي قارچهاي شايع بيمارگر اندام هوايي توت فرنگي و معرفي رقمي مقاوم به برخي از بيمارگرهاي شايع تر در منطقه صورت گرفت. بدين منظور در ابتدا، جهت شناسايي بيمارگرهاي قارچي شايع اندام هوايي اين محصول، از مناطق زير كشت آن در استان كردستان شامل شهرهاي سنندج، كامياران و مريوان و مناطق اطراف در فصول بهار، تابستان و پاييز سالهاي 1392 و 1393 بازديد و نمونه برداري به عمل آمد. در مجموع 2075 جدايه قارچي از بافتهاي كشت يافته رشد كردند، كه از اين ميان 545 جدايه خالص سازي و مورد شناسايي قرار گرفت. در جداسازي اوليه قارچهاي مربوط به 19 جنس قارچي شامل جنسهاي Alternaria، Arthrinium، Aspergillus، Botrytis، Cladosporium، Colletotrichum، Cercospora،Curvularia، Diplocarpon،Fusarium ، Mucor، Mycosphaerella، Penicillium، Rhizopus، Phytophthora، Pestalotia، Pilidium، Peyronellaea و Trichodermaاز بافتهاي كشت يافته جداسازي شدند و با توجه به اهميت و فراواني قارچهاي جداسازي شده، قارچهاي مربوط به 10 جنس خالص سازي و به روش مورفولوژيكي و مولكولي شناسايي شدند. از ميان 23 گونه شناسايي شده در اين پژوهش، گونه هاي Alternaria cantlous، Stemphylium herbarum، Cladosporium macrocarpum، Cladosporium limoniforme، Curvularia inaequalis، Curvularia spicifera، Chaetomium jodhpurense، Fusarium equiseti، Didymella glomerata، Neopestalotiopsis mesopotamica ، N. iranensis، Trichoderma guizhouense و T. longibrachiatum براي اولين بار در دنيا از روي توت فرنگي جداسازي شدند. گونه N. ir
Thesis summary
Master Theses
-
جداسازي و شناسايي قارچ هاي بيماري زاي برخي از سبزيهاي برگي
خديجه فريدسراجاري 2019سبزي هاي برگي متنوعي از سال هاي دور در مناطق مختلف دنيا به عنوان منابع غذايي با ارزش و ارزان مورد استفاده بوده اند. در ايران نيز گياهاني مانند ريحان، جعفري، شنبليله، ترخون و نعناع به عنوان سبزي برگي در سطح گسترده كشت مي شوند و علاوه بر مصرف تازه خوري، در صنعت داروسازي مورد استفاده قرار مي گيرند. بيش از 450 هكتار از مزارع همدان زير كشت سبزي هاي برگي هستند. بيمارگرهاي قارچي زيادي روي اندام هاي هوايي و زيرزميني اين گياهان ايجاد بيماري مي كنند و باعث كاهش عملكرد و بازار پسندي اين محصولات مي شوند. در اين تحقيق، طي سال هاي 1396 و 1397 نمونه برداري از مزارع سبزي كاري نقاط مختلف شهر همدان صورت گرفت و اندام هاي داراي علائم و نشانه هاي بيماري براي جداسازي و شناسايي عوامل ايجاد اين نشانه ها به آزمايشگاه منتقل شدند. در مجموع 100 جدايه قارچي براساس مطالعات ريخت شناسي جداسازي شد. از بين جدايه هاي به دست آمده 24 گونه از يازده جنس مختلف شامل: Alternariaalternata, Alternariachlamydospora, Alternariacitrimacularis, Alternariadaucicaulis, Alternariadestruens, Alternariadumosa, Alternariahesperidearum, Alternariainfectoria, Alternariainterrupta, Alternariamimicula, Alternaria novae-zelandiae, Alternariasanguisorbae, Arthriniumarundinis, Cladosporiumherbarum, Dichotomopilusindicus, Fusariumequiseti, Fusariumproliferatum, Fusariumsolani, Macrophominaphaseolina, Nigrosporaoryzae, Peronosporasp., Phomabetae, Pucciniadracunculina, Stemphyliumvesicariumشناسايي شد.گونه هايAlternariachlamydospora, Alternariadestruens, Alternariainterrupta, Alternaria novae-zelandiae, Nigrosporaoryzae براي اولين بار در دنيا از برگ هاي نعناع گزارش مي شود. گونه هاي Alternariamimicula, Alternariadumosa, Alternariacitrimacularis, Alternariadaucicaulis, Alternariasanguisorbae, Cladosporiumherbarum, Arthriniumarundinis براي اولين بار در دنيا از برگ هاي ريحان و Fusariumsolani براي اولين بار در دنيا از ريشه ريحان گزارش مي شود. گونه هاي Alternariahesperidearum, Alternariainfectoria, براي اولين بار در دنيا از برگ هاي جعفري و Fusariumequiseti براي اولين بار در دنيا از ريشه جعفري گزارش مي شود.گونه ي Fusariumproliferatum بر
Thesis summary
-
ارزيابي توان آنتاگونيستي جدايه هايي از تريكودرما روي بيماريهاي ناشي از Bipolaris و Drechslera در جو در استان همدان
پوريه پوريان 2019بيماري لكه قهوه اي و لكه نواري جو ناشي از قارچ هاي Bipolaris sorokiniana و Pyrenophora gramineaاز بيماري هاي مهم اين محصول هستند كه در بسياري از مناطق جهان موجب خسارت هاي سنگين اقتصادي مي شوند. با توجه به اثرات سوئي كه استفاده بي رويه از قارچ كش هاي شيميايي بر سلامت انسان و محيط زيست دارند، يكي از راهكارهاي جايگزين استفاده از عوامل كنترل بيولوژيكي است. تأثيرات بيوكنترلي گونه هاي تريكودرما بر روي بسياري از عوامل بيماري زاي قارچي به اثبات رسيده است. در اين پژوهش اثر بيوكنترلي شش گونه تريكودرما شامل: Trichoderma viride ، Trichoderma atroviride، Trichoderma arundinaceum،koningii Trichoderma، Trichoderma harzianum ،Trichoderma orientalis بر روي بيماري هاي لكه قهوه اي و لكه نواري جو در شرايط آزمايشگاه و گلخانه بررسي شد. در آزمون كشت متقابل گونه هاي T. viride و T. arundinaceumدر آزمون مواد فرار گونه هاي T. viride، T. orientalis و در آزمون تأثير ترشحات خارج سلولي گونه هاي T. orientalisو T. virideبيش ترين اثر بادارندگي را بر رشد قارچ B. sorokiniana داشتند. در آزمون كشت متقابل مربوط به قارچ P. graminea و جدايه هاي تريكودرما، گونه هاي T. koningii و T. arundinaceum و در آزمون مواد فرار، گونه هاي T. arundinaceum , T. viride.و در آزمون تأثير ترشحات خارج سلولي گونه هاي T. orientalisو , T. virideبيشترين اثر بادارندگي را بر رشد قارچ عامل بيماري داشتند. در اين پژوهش هم چنين اثر بيوكنترلي جدايه هاي تريكودرما بر بيماري هاي لكه قهوه اي و لكه نواري جو به صورت پوشش بذر و كاربرد سوسپانسيون اسپوري مورد بررسي قرار گرفت. نتايج اين دو آزمون نشان داد جدايه هاي T. koningii و T. viride به صورت پوشش بذر به ترتيب با كاهش6/28 و1/24 درصدي شدت بيماري لكه نواري و لكه قهوه اي جو نسبت به ساير گونه ها موفقيت بيشتري در كنترل بيماري داشتند.
Thesis summary
-
بررسي امكان كنترل بيولوژيك قارچ Rhizoctonica solani عامل بيماري پوسيدگي ريشه چغندر قند با استفاده از قارچ تريكودرما در شرايط گلخانه
وحيد دارايي 2019بيماري پوسيدگي ريشه و طوقه چغندرقند ناشي از Rhizoctonia solani يكي از بيماري هاي مهم چغندرقند است كه خسارت هاي اقتصادي زيادي به توليدكنندگان اين محصول وارد مي كند. اين بيماري در تمام مناطق توليد چغندرقند در جهان وجود دارد و در سال هاي اخير به صورت يك بيماري مهم در ارقام حساس در مناطق چغندركاري ايران و بخصوص شهرستان نهاوند درآمده است. قارچ كش هاي موجود براي كنترل كامل بيماري مؤثر نبوده اند. از طرفي تأثيرات بيوكنترلي گونه هاي تريكودرما روي بسياري از عوامل بيماري زاي قارچي به اثبات رسيده است. بر همين اساس در اين تحقيق، توانايي بيوكنترلي 8 گونه تريكودرما شامل:Tricodermaharzianum ،T.viridae،T.arundinaceum،T.orientalis،T.koningii،T.atroviridae،T.asprellum و T.citrinoviridae جهت كنترل Rhizoctonia solani در شرايط درون شيشه اي و گلخانه موردبررسي قرار گرفت. قدرت آنتاگونيستي گونه هاي تريكودرما در سه آزمايش كشت متقابل، توليد تركيبات فرار خارج سلولي و ترشحات خارج سلولي روي محيط PDA بررسي شد و مشخص شد كليه گونه هاي مورداستفاده در اين تحقيق مي توانند پس از متوقف كردن رشد مسليومي R.solani كلني آن را به طور كامل كلنيزه و بر روي آن اسپورزايي كنند. از بين 8 گونه تريكودرما مورد آزمايش دو گونه Tricoderma harzianum و Tricoderma viridae در آزمون كشت متقابل،T.harzianum و T.orientalis در آزمون تركيبات فرار خارج سلولي و T.orientalis و T.viridae در آزمون ترشحات خارج سلولي بيشترين تأثير بازدارندگي از رشد قارچ بيماري زا را نشان دادند. بااين حال بيشترين درصد كنترل بيماري در گلخانه توسط جدايه T.harzianum با 35.56 درصد به دست آمد.در آزمايش هاي گلخانه اي مشخص شد، تيمار خاك با عوامل آنتاگونيست تأثير بالايي بر كنترل مرگ ومير بوته هاي چغندرقند در مقايسه با شاهد آلوده دارد و از اين نظر بين جدايه ها تفاوت معني دار وجود داشت.
Thesis summary
-
شناسايي قارچ هاي شايع بيماري زاي ريشه و طوقه و برگ چغندرقند در استان آذربايجان غربي
محمدلطيف ابراهيمي 2019چغندرقند گياهي دو ساله بانام علمي (Beta vulgaris L) از خانواده Chenopodiaceae است كه از برگ و طوقه آن به عنوان مواد غذايي استفاده و در قسمت هاي مختلف جهان كشت مي شود. در ايران نيز چغندرقند در سطح وسيع كشت مي شود و استان آذربايجان غربي به عنوان يكي از مناطق عمده كشت اين محصول با عملكرد بالا مي باشد. بيمارگرهاي زيادي روي اندام هاي مختلف چغندرقند (ريشه، برگ و طوقه) ايجاد بيماري مي كنند كه موجب كاهش عملكرد و كيفيت چغندر قند مي شوند. در اين تحقيق طي سال هاي 1396-1395 نمونه برداري از ارقام اكباتان، شكوفا،پالما و پايا از مناطق مختلف كشت چغندر قند در سطح استان آذربايجان غربي انجام گرفت و نمونه هاي داراي علائم بيماري براي جداسازي و شناسايي عوامل بيماري زاي آن ها به آزمايشگاه منتقل شدند. پس از جداسازي و شناسايي هاي مورفولوژيكي در مجموع 175 جدايه به دست آمد كه 114 جدايه جزو عوامل بيماري زا بودند، از بين جدايه هاي به دست آمده نه گونه از پنج جنس مختلف نه عامل Alternaria alternata, A.infectoria, Fusarium solani, F.oxysporum, F.colmorum, F.proliferatum, Phoma betae, Rhizoctonia solani و Sarocladium kiliense شناسايي شدند.براي تاييدصحت شناسايي هاي انجام شده براساس ويژگي هاي مورفولوژيكي دو گونه براساس تكثير نواحي TEF1 مورد بررسي هاي مولكولي قرار گرفتند. اثبات بيماري زايي براي نمايندگان نه گونه شناسايي شده در شرايط آزمايشگاه و گلخانه انجام گرفت. از بين گونه هاي شناسايي شده A. infectoria و Sarocladium kiliense براي اولين بار در دنيا و گونه P. betae براي اولين بار در ايران از چغندرقند جدا شدند.
Thesis summary
-
شناسايي گونه هاي تريكودرما و بررسي اثر بيوكنترلي آن ها روي عامل غالب قارچي پوسيدگي ريشه باقلا در استان لرستان
رضا خوش گونه 2018اكثر گونه هاي تريكودرما آنتاگونيست تعدادي از قارچ هاي بيمارگر خاك زاد هستند و به دليل موفقيت آن ها در اين زمينه امروزه به طور وسيع و به عنوان مهم ترين عامل قارچي در كنترل بيولوژيك مورد توجه قرار گرفته اند. گونه هاي جنس تريكودرما به دليل رشد و كنيديوم زايي فراوان به آساني از خاك قابل جداسازي مي باشند. همچنين به دليل تشكيل كلاميدوسپور و كلونيزاسيون مواد معدني با روش هاي شستشوي خاك به آساني قابل جداسازي هستند. به منظور جداسازي تريكودرما، از خاك هاي مناطق مختلف استان لرستان نمونه برداري انجام شد و نمونه ها به آزمايشگاه منتقل و در آزمايشگاه نگه داري شد. نمونه ها از عمق 10 سانتي متري و رايزوسفر خاك باغات و مزارع برداشته شد. سپس در محيط آزمايشگاه، به دو روش، سري رقت و كشت خاك به صورت مستقيم، روي محيط كشت تخصصي اصلاح شده الاد و خت(1983) جداسازي تريكودرما صورت گرفت. به منظور خالص سازي، روش هاي نوك هيف و تك اسپور روي محيط كشت Water agar(WA) انجام شد. براي بررسي خصوصيات ريخت شناختي گونه ها جدايه ها به محيط كشت CMD در شرايط نوري 12،12 انتقال داده شدند و شناسايي جدايه ها بر اساس كليدهاي معتبر و خصوصياصت ريخت شناسي مانند شكل و اندازه اسپور و نحوه تشكيل فياليدها روي كنيديوفور و رشد در دماهاي مختلف انجام گرفت. از خاك مناطق مختلف استان لرستان تعداد 250 جدايه جمع آوري شد كه گونه هاي Trichoderma asprellum، T. harzianum، T. atroviride، T. koningii، T. koningiopsis ، T. virens، T. brevicompactum، T. longibrachiatum ، T. viride و T. citrinoviride جداسازي و شناسايي شدند. توالي يابي نواحي ژني دو جدايه T. harzianum و T. asperellum با ژن tef مورد بررسي قرار گرفت. همچنين به منظور جداسازي عامل غالب پوسيدگي ريشه باقلا در استان لرستان، نمونه برداري از مزارع باقلا انجام گرفت. در كل 27 جدايه ي قارچي از ريشه باقلا جدا شد. چهارده جدايه از 27 جدايه مربـوط به قـارچ Rhizoctonia solani بودند، بنابراين اين قارچ به عنوان عامل غالب شناسايي شد و در سه آزمايش شامل: آزمون كشت متقابل، آزمون كشت مواد فرار و آزمون كشت مواد غيرفرار با گونه هاي تريكودرما مورد آزمايـش قرار گرفت. در آزمـون كشت متقابـل بيشتريـن درصد از بازدارندگـي رشـد مربـوط به گـونه ي T. asperellum به ميزان 11/31 درصد بود. در آزمون مواد فـرار بيشتر
Thesis summary
-
ارزيابي اثر كيتوزان و چند جدايه قارچي آنتاگونيست بومي در كنترل بيولوژيك Verticillium dahliae، عامل پژمردگي هلو
ابوطالب اسماعيل زاده باواني 2018بيماري پژمردگي ورتيسيليومي هلو و ساير درختان ميوه هسته دار ناشي از Verticillium dahliae يكي از بيماري هاي مهم اين درختان است كه در بسياري از مناطق دنيا باعث خسارت هاي جدي اقتصادي مي شود. كنترل شيميايي بيماري پژمردگي ورتيسيليومي به دليل برخورداري از دامنه ميزباني بسيار گسترده، خاك زاد بودن و دارا بودن ميكرواسكلروت هاي بادوام ، مشكل و پرهزينه است. يكي از راهكارهاي جايگزين، استفاده از عوامل ميكروبي مفيد است. در اين مطالعه، 85 جدايه ساكن رايزوسفر و اندوفيت هلو و ساير درختان هسته دار از مناطق داراي سطح وسيع باغ هاي هلو و ساير درختان ميوه هسته دار واقع در استان آذربايجان غربي جداسازي و با روش هاي ريخت شناسي و مولكولي شناسايي شدند. اين جدايه هاي قارچي متعلق به هشت جنس قارچي Trichoderma، Aspergillus، Penicillium، Fusarium، Alternaria، Clonostachys، Aurobasidium و Cryptococcus بودند. پتانسيل اين جدايه ها در آزمايشگاه در سه آزمايش كشت متقابل، بررسي تأثير عصاره صاف شده كشت مايع و تأثير اين عوامل روي پايداري ميكرواسكلروت با تأكيد بر نتايج آزمايش تأثير عوامل كنترل بيولوژيك روي پايداري ميكرواسكلروت ها مورد ارزيابي قرار گرفت. درمجموع اين سه آزمايش، جدايه Trichoderma asperellum AE66 با ميانگين بازدارندگي كل 85/73 درصد، بيش ترين تاثير را داشت و براي آزمايش هاي گلخانه اي انتخاب شد. در آزمون هاي گلخانه اي پس از بررسي ميزان فعاليت آنزيم هاي پلي فنل اكسيداز، كيتيناز و بتا-1و3-گلوكاناز در روزهاي 4، 8، 13 و 18، تأثير كيتوزان و جدايه T. asperellum AE66 به صورت جداگانه و تلفيقي روي شدت بيماري پژمردگي ورتيسيليومي مورد ارزيابي قرار گرفت كه تيمار تلفيقي V. dahliae و T. asperellum AE66 با حفاظت 17/62 درصدي بالاترين حفاظت را در برابر پژمردگي ورتيسيليومي به همراه داشته است.
Thesis summary
-
شناسايي و بررسي قارچ هاي بيماري زاي پياز در استان اصفهان
حسن رمضاني زلندي 2018پياز گياهي دوساله با نام علمي Allium cepa از خانواده Alliaceae است كه خواص دارويي و غذايي بالايي داشته و از ساليان دور در نقاط مختلف دنيا كشت شده و مورد مصرف قرار مي گيرد. در ايران نيز پياز در سطح گسترده كشت مي شود و استان اصفهان به عنوان يكي از مناطق با سطح كشت و عملكرد بالا مطرح است. بيمارگرهاي زيادي روي اندام هاي مختلف پياز (سوخ، ريشه و برگ) ايجاد بيماري كرده و كاهش عملكرد و بازارپسندي پياز را سبب مي شوند. در اين تحقيق طي سال هاي 1395 و 1396 نمونه برداري از ارقام سوييت اسپانيش و ارلي گرانو از مناطق مختلف كشت پياز در استان اصفهان صورت گرفت و نمونه هاي داراي علائم بيماري براي جداسازي و شناسايي عامل ها به آزمايشگاه منتقل گرديد.پس از جداسازي و شناسايي هاي مورفولوژيكي درمجموع 120 جدايه به دست آمد. از بين جدايه هاي به دست آمده 20 گونه از نه جنس مختلف شناسايي گرديد كه گونه هاي:Alternaria tenuissima ،Alternaria porri، Alternaria clamidosporigena،Stemphylium vesicarium ،Stemphylium botryosum ، Cladosporium herbarum،Cladosporium liomoniforme ،Cladosporium cladosporioides. ،Curvularia inaequalis ،Rhizoctonia sp. ، Didymlla glomerata،Botrytis allii ،Colletotrichum circinans ،Fusarium oxysporum ،Fusarium solani ،Fusarium proliferatum ،Fusarium equiseti ،Fusarium culmorum ،Fusarium acuminatum و Fusarium verticillioides شناسايي شدند. براي تأييد صحت شناسايي ها انجام شده بر اساس ويژگي هاي مورفولوژيكي شش گونه بر اساس تكثير نواحي ITs،LSU ، tef1a و gpd موردبررسي مولكولي قرار گرفتند. اثبات بيماري زايي براي نمايندگان 20 گونه شناسايي شده در شرايط آزمايشگاه و گلخانه انجام گرفت. از بين گونه هاي شناسايي شده Curvularia inaequalis،Didymella glomerata ،Alternaria clamidosporigena و Cladosporium limoniforme براي اولين بار براي دنيا و گونه هاي Cladosporium herbarum و Fusarium verticillioides براي اولين بار در ايران از پياز جدا و گزارش مي شود.
Thesis summary
-
بررسي تأثير كاربرد قارچ هاي ميكوريزا و Trichoderma harizianum بر بيماري پژمردگي ورتيسيليومي فلفل در شرايط گلخانه
شبنم باقرزاده 2017چكيده: بيماري پژمردگي ورتيسيليومي يكي از بيماري هاي مهم و خسارت زاي فلفل مي باشد. از روش هاي كنترل اين بيماري استفاده از عوامل كنترل بيولوژيكي است. در اين بررسي از دو نوع قارچ ميكوريزا آربوسكولار ،Rizophagus irregularis ,Glomus intraradices به همراه قارچ T.harzianum، براي كنترل بيماري پژمردگي ورتيسيليومي فلفل دلمه اي با عامل Verticillium dahliae استفاده شد.آزمايشي به صورت طرح كاملاً تصادفي و با 12 تيمار و 4 تكرار براي هر تيمار انجام شد. در اين مطالعه اثر كاربرد تيمارهاي مختلف در القاي مقاومت ميزباني گياه در مقابل پژمردگي ورتيسيليومي فلفل در شرايط گلخانه مورد بررسي قرار گرفت. بدين منظور ميزان فعاليت آنزيم هاي كيتيناز و بتا-1و4 گلوكاناز در روزهاي 0، 1، 2، 5 و 10و 15 روز بعد از مايه زني عامل بيمارگر بر تيمارهاي مختلف بررسي شد. و پس از طي هشت هفته شاخص هاي رشدي گياه مانند ارتفاع ساقه و ريشه، وزن تر و خشك اندام هاي هوايي، وزن تر و خشك ريشه مورد بررسي قرار گرفتند. همچنين ميزان كلروفيل و فسفر درصد كلنيزاسيون ريشه ها توسط قارچ هاي ميكوريز آربوسكولار در تيمارهاي مختلف بررسي شد. نتايج تجزيه و تحليل آماري حاصل نشان دهنده اثر مثبت قارچ هاي ميكوريز آربوسكولار و تريكودرما در رشد گياهان بوده و همچنين كاربرد تيمارها در گياهان فلفل دلمه اي سبب كاهش شدت و علائم بيماري بوده است. از بين تيمارها، تركيب قارچ هاي R.irregulais) + (T.harzianum بهترين اثر را بر شاخص هاي رشدي گياه داشته است. همچنين تركيب اين دو، در حضور قارچ بيمارگر ورتيسيليوم نيز قادر بوده است كه اثرات منفي قارچ عامل بيماري را تقليل دهد و همچنين باعث القاء آنزيم هاي دفاعي كيتيناز و بتا-1و4 گلوكاناز در گياهان فلفل دلمه اي شده و شدت بيماري را در اين گياهان كاهش دهد. از اين بررسي مي توان نتيجه گيري كرد كاربرد قارچ هاي ميكوريزايي و تريكودرما مي تواند اثرات بيماريزايي ورتيسيليوم را كاهش داده و در برنامه هاي مديريت اين بيماري مورد استفاده قرار گيرد.
Thesis summary
-
شناسايي مورفولوژيكي و مولكولي گونه هايGibberellafujikuroi complex جدا شده از سير، سيب زميني و يونجه در استان همدان
اعظم سلطاني 2016كمپلكس گونه ايGibberellafujikuroi (GFSC)يك كمپلكس گونه اي مونوفيلتيك است كه شامل يك مجموعه از گونه-هاي قارچFusariumبا صفات تقريبا مشابه و هم پوشان مورفولوژيكي است كه تمايز آن ها از هم پيچيده است. گونه هاي شبه-جنسFusariumكه آنامورف جنسGibberellaاست از مهمترين قارچ هاي خاكزي هستند كه در سراسر دنيا پراكنده اند و در بخش كشاورزي عامل بيماري هاي مختلفي در اغلب گياهان مي باشند و هر ساله خسارات عمده اي به توليدات كشاورزي وارد مي كنند. از آن جاييكه اولين گام در كنترل خسارت قارچ هاي بيماري زاي گياهي شناسايي گونه هاي رايج مي باشد لذا در اين پژوهش نسبت به شناسايي گونه هاي كمپلكسGibberellafujikuroiاقدام گرديد. براي انجام اين تحقيق از 68 منطقه از استان همدان نمونه برداري شد و جدايه هايFusariumبا استفاده از محيط هاي كشت اختصاصي مانند Nash and Snyder و محيط هاي كشت عمومي نظير PDA جدا شدند. براي شناسايي جدايه هايFusariumدر سطح گونه، از مشخصات ماكروسكوپي مانند رنگ پرگنه و ميزان رشد آن و مشخصات ميكروسكوپي نظير شكل ماكروكنيديوم، وجود يا عدم وجود ميكروكنيديوم و شكل آن، نوع فياليد (منوفياليد يا پلي فياليد)، دارا بودن يا فقدان زنجير ميكروكنيديوم و سرهاي دروغين (False Heads) و وجود يا عدم وجود كلاميدوسپورها استفاده شد. در اين تحقيق بيش از 200 جدايه از اين شبه جنس مورد بررسي قرار گرفت كه به كمك بررسي هاي ريخت شناسي 6 گونه شناسايي شد. شش گونه ي F. oxysporum، F. solani، F. proliferatum، F. subglutinans، F. verticillioidesو F. avenaceumاز ريشه و طوقه ي گياهان سير، سيب زميني و يونجه جداسازي شد. شناسايي مولكولي جدايه ها با استفاده تكثير ژن ?-translation elongation factor (Tef-1?) انجام شد. محصول PCR توالي يابي شد و توالي ژن هاي تكثير شده با استفاده از نرم افزار MEGA 5.05 و با استفاده از توالي هاي موجود در سايت NCBI بلاست جهت تعيين هويت قارچ مورد مقايسه قرار گرفت. در نهايت با استفاده از روش هاي ريخت شناسي و مولكولي از بين 6 گونه ي شناسايي شده گونه ي F. oxysporumدر بخشElegansو در كمپلكس گونه اي F. oxysporum، گونه ي F. solaniدر بخشMartiellaو در كمپلكس گونه اي F. solani، 3 گونه ي F. proliferatum، F. subglutinansو F. verticillioidesدر بخشLiseolaو در كمپلكس گونه اي G. fujikuroiو گونه ي F. avenaceumدر
Thesis summary
-
بررسي اثرات ضد قارچي عصاره گياه شيپوري وحشي بر Botrytis cinereaعامل بيماري شانكر ساقه گوجه فرنگي در شرايط گلخانه
فهيمه ايمان زاده 2016با توجه به افزايش نگراني ها نسبت به سلامت انسان ناشي از باقيمانده مصرف سموم بر روي محصولات كشاورزي استفاده از روش هاي جايگزين در كاربرد قارچ كش ها مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از عصاره هاي گياهي در كنترل بيماري ها به عنوان روش جايگزين در چند سال اخير مطرح شده است. بيماري شانكر ساقه گوجه فرنگي ناشي از Botrytis cinereaيكي از بيماري هاي مخرب اين محصول در گلخانه است. تاكنون رقمي كه نسبت به اين بيماري مقاومت مطلوبي نشان دهد گزارش نشده است و قارچكش هاي موجود نيز به طور كامل در كنترل اين بيماري موثر نبوده اند. در اين بررسي فعاليت ضدقارچي عصاره متانولي، اتانولي و آبي برگ و ساقه گياه شيپوري وحشي در دو بخش آزمون هاي آزمايشگاهي بر چهار قارچ بيماري زاي گياهي Botrytis cinerea،Aspergillusniger،FusariumoxysporumوColletotrichumacutatumو گلخانه اي بر قارچ Botrytis cinereaمطالعه شد.
Thesis summary
-
مطالعه اثرات آلوده سازي گياه با عوامل بيمارگر و تيمار ساليسيليك در تجمع پرولين آزاد و فعاليت آنزيم كيتيناز در برگ هاي سيب زميني
محمد سياه وشي 2015سيب زميني به عنوان چهارمين محصول كشاورزي جهان پس از گندم، برنج و ذرت نقش مهمي در تغذيه انسان دارد. از جمله مهمترين بيماريهاي سيب زميني لكه برگي ناشي از Alternaria alternata، شانكر رايزوكتونيايي ناشي از Rhizoctonia solani و پوسيدگي نرم غده سيب زميني ناشي از Pectobacterium carotovorum مي باشد. در اين تحقيق اثرات كاربرد غلظتهاي مختلف ساليسيليك اسيد در القاي مقاومت ميزباني گياه در مقابل پاتوژنهاي مذكور در شرايط گلخانه مورد ببرسي قرار گرفت. در شرايط آزمايشگاهي اثر مستقيم غلظت هاي 100، 200 و 400 ميكرومولار ساليسيليك اسيد روي رشد قارچ A. alternata، درون تشتك پتري آزمايش شد. نتايج نشان داد كه هيچ يك از غلظت هاي مورد آزمايش اثر بازدارندگي مستقيم روي رشد پرگنه قارچ نداشته است. در آزمايش هاي گلخانه اي غلظت هاي 200، 100 و 400 ميكرومولار از ساليسيليك اسيد به صورت اسپري برگي اتفاده شدند. در اين آزمايشات شدت بيماريهاي مذكور و پارامترهاي رشدي مانند وزن تر و خشك اندام هاي هوايي، وزن تر و خشك ريشه و ارتفاع ساقه هوايي مورد بررسي قرار گرفتند. نتايج اين بررسي ها نشان داد كه كاربرد ساليسيليك اسيد بر روي بوته هاي سيب زميني سبب كاهش شدت بيماري و افزايش برخي فاكتورهاي رشدي گياه سيب زميني در مقايسه با گياهان شاهد آلوده شدند. افزايش غلظت ساليسيليك اسيد اسپري شده سبب كاهش شدت بيماري، افزايش پارامترهاي رشدي و افزايش بيشتر ميزان پرولين و كيتيناز گرديد. هدف اصلي اين تحقيق، بررسي تاثير ساليسيليك اسيد روي تجمع اسيد آمينه پرولين و فعاليت آنزيم كيتيناز در گياهان تيمار شده در شرايط گلخانه بوده است. نتايج نشان داد كه در گياهان تيمار شده با ساليسيليك اسيد به همراه پاتوژن هاي مورد آزمايش در مقايسه با گياهان تحت تيمار فقط ساليسيليك اسيد يا فقط پاتوژن ميزان پرولين القا شده و فعاليت آنزيم كيتيناز بيشتر بوده است. در مقايسه بين سه پاتوژن بيشترين اثر در افزايش ميزان پرولين و كيتيناز به ترتيب در آلترناريا، رايزوكتونيا و پكتوباكتريوم مشاهده شد. به طوري كه ميزان پرولين( در زمان 120 ساعت پس از تلقيح پاتوژن) تحت تيمار 400 ميكرو مولار ساليسيليك اسيد به همراه هريك از پاتوژن ها، در حضور آلترناريا، رايزوكتونيا و پكتوباكتريوم به ترتيب 6.48، 4.35 و 3.08 ( ميكرومول پرولين بر گرم وزن تر) بود همچنين ميزان كيتيناز در زمان 12
Thesis summary
-
بررسي اثر اسانس هاي چهار گياه داروئي در مديريت برخي از بيماريهاي پس از برداشت توت فرنگي
ميترا محمدي زده لو 2015با توجه به افزايش نگراني ها نسبت به سلامت انسان ناشي از باقيمانده مصرف سموم در روي محصلات كشاورزي استفاده از روشهاي جايگيزين در كاربرد قارچكش ها مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از اسانس هاي گياهي در كنترل بيماريهاي پس از برداشت ميوه به عنوان روش جايگزين در چند سال اخير مطرح شده است. ميوه توت فرنگي يكي از ميوه هاي سريع فاسد شونده و حساس به ميكروارگانسيم ها، بويژه پوسيدگي ناشي از قارچ بوتريتيس است كه باعث تلفات زيادي در پس از برداشت ميگردد. به منظور بررسي فعاليت ضدقارچي اسانس گياهان نعناع فلفلي، پونه، گل مكزيكي و افسنطين دو آزمايش جداگانه در شرايط درون شيشه و برون شيشه به صورت فاكتوريل در قالب طرح پايه كاملاً تصادفي انجان شد. در شرايط درون شيشه فعاليت ضد قارچي چهار اسانس در كنترل 4 پاتوژن( Alternaria alternata، Botrytis cinerea، Colletotrichum acutatum، Pestalotiopsis sp. ) و همچنين خاصيت قارچ كشي و قارچ ايستايي اسانس ها و در شرايط سردخانه اثر اسانس ها بر كنترل بوتريتيس در ميوه توت فرنگي مورد بررسي قرار گرفت. فاكتور اول شامل غلظت اسانس ها در چهار سطح (0، 500، 1000 و 1500 ميكروليتر در ليتر) و فاكتور دوم شامل نوع اسانس در چهار سطح (نعناع فلفلي، پونه، گل مكزيكي و افسنطين) بود. در شرايط درون شيشه درصد بازدارندگي رشد ميسيليوم قارچ، ميزان جوانه زني اسپور قارچ و در شرايط سردخانه تاثير اسانس ها بر صفات ظاهري و بيوشيميايي ميوه توت فرنگي شامل درصد كاهش وزن ميوه، PH آب ميوه، مواد جامد محلول، ويتامين ث ، اسيد آلي شاخص رسيدگي ميزان آلودگي ميوه ها، شدت آلودگي ميوه ها، ميزان فنول كل، فعاليت آنتي اكسيدان، آنزيم گلوكاناز، آنزيم كيتيناز، پروتئين كل مورد بررسي قرار گرفت. منتول(56.24 درصد)، پولگون(33.85 درصد)، متيل كاويكول(88.13 درصد) و زد مايروكسيد( 52.42 درصد) به ترتيب تركيبات عمده تشكيل دهنده اسانسهاي نعناع فلفلي، پونه، گل مكزيكي و افسنطين بودند. در تمام اسانس هاي مورد استفاده نوع تركيبات غالب از گروه مونوترپنهاي اكسيژن دار مي باشد كه ميزان آنه در افسنطين كمتر از سه اسانس ديگر بود. اسانس نعناع فلفلي در A. alternata، Pestalotiopsis sp و C. acutatum و اسانس پونه و گل مكزيكي در قارچ B. cinerea بيشترين تاثير را در بازداري از رشد قارچ ها نشان داده اند. همچنين اسانس افسنطين كمتريت تاثير ر
Thesis summary
-
بررسي امكان كنترل غيرشيميائي بيماري پژمردگي فوزاريومي خربزه با استفاده از محلول سيليكون و كمپوست در شرايط گلخانه و مزرعه
محمدرضا مهديخاني 2015 -
شناسايي گونه هاي شايع فوزاريوم عامل پوسيدگي خشك غده سيب زميني در انبارهاي استان همدان و بررسي تاثير كاربرد نانوذرات مس و نقره در كنترل بيماري
پرديس نبي زاده 2014 -
شناسايي قارچ هاي اندام هاي هوايي سيب زميني در استان همدان
رضا دهقان مويدي 2013