اسداله نقدی

در سال های اخیر، روند شهرنشینی در جهان رشد چشمگیری داشته است. رشد شهرنشینی در نتیجه عوامل و زمینه های مختلفی شکل گرفته است که برای مثال می توان به کاهش فرصت های اشتغال در مناطق روستایی، سیاست های دولتی که نتیجه ای جز تمرکز گرایی به همراه نداشته است و... اشاره کرد. در نتیجه شکل گیری عوامل رانش در روستاها و جاذب در شهرها، خیل عظیمی از روستاییان به شهرها مهاجرت کرده و در صدد یافتن سرپناه هستند. اما عمدتا در بازار رسمی، زمین و مسکن با قیمت هایی فراتر از توان مهاجران عرضه می گردد و همین امر به بروز مشکل حاشیه نشینی در شهرها می انجامد. چراکه مهاجران و تازه واردین که خود را در مقابل بازار رسمی زمین و تهیه سرپناه ناتوان می یابند، به ناچار به پشت خاکریزهای محدوده قانونی شهر رجوع کرده و سعی در ایجاد سرپناهی متناسب با توان مالی خود دارند. حاشیه نشینی از جمله مشکلات و مسائل بحرانی زمان ماست. کشور ما نیز در چند دهه اخیر با این مساله دست به گریبان بوده که در این میان سهم کلان شهرها و شهرهای صنعتی بسیار قابل توجه بوده است. شهر ساوه نیز به دنبال اتخاد سیاست های دولتی در سال های 1355- 56، چهره یک شهر صنعتی را به خود گرفته است. ایجاد فرصت های شغلی در نتیجه استقرار واحد های صنعتی به عنوان جاذب مهاجرین عمل کرده و حدود 22 منطقه حاشیه نشین را در این شهر ایجاد کرده است. چنان می نماید که شهر در سیطره مناطق حاشیه قرار گرفته است و حاشیه نشینی در صدرمشکلات این شهر می باشد. در دوره های مختلف راهکارهای گوناگونی برای حل معضل حاشیه نشینی توسط دولت ها در دستور کار قرار گرفته است که هریک از آن ها با نقاط ضعف و کاستی هایی همراه بوده است. آنچه که امروز در ادبیات دنیا مورد پذیرش واقع شده است، رویکرد بازآفرینی است. این رویکرد ضمن تعدیل نواقص رویکردهای پیشین، سعی در برخوردی همه جانبه و کل نگر به موضوع دارد. مسائل و مشکلات عدیده ای در بطن حاشیه نشینی وجود دارد که یکی از نارسایی ها و مشکلات، کیفیت پایین فضاهای عمومی- از جمله خیابان به عنوان شاخص ترین فضای عمومی- می باشد. خیابان در این مناطق نقشی به مراتب پررنگ تر از سایر نقاط شهری دارد. چرا که به عنوان فضایی اجتماعی – اقتصادی عمل کرده و برای ساکنان، تنها مامن اجتماعی و زندگی جمعی است. در نتیجه می توان اظهار داشت خیابان عنصری است که از طریق ارتقا کیفیت و ب

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اعتماد سازمانی و سکوت سازمانی در دانشگاه بوعلی سینا می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی می باشد. جامعه آماری 1100 نفر از کارکنان و اعضای هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا هستند. شیوه نمونه گیری به روش تصادفی طبقه ای متناسب است و حجم نمونه مطابق با فرمول کوکران 198 نفر برآورد گردید. برای گرآوری داده ها از پرسشنامه اعتماد سازمانی محقق ساخته مطابق با ابعاد پاین (Pain, 2003) و پرسشنامه سکوت سازمانی محقق ساخته بر اساس ابعاد موریسون و میلیکن (,2003) استفاده شده است. روایی محتوا و صوری هر دو ابزار با استفاده از نظر سنجی از خبرگان به تایید رسیده و پایایی آن نیز به ترتیب محاسبه گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی از قبیل جداول فراوانی، میانگین، انحراف معیار و روش های آمار استنباطی مانند ضریب همستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که بین اعتماد و ابعاد آن با سکوت سازمانی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد