علی اصغری صارم

چکیده: هدف از پژوهش حاضر واکاوی نقش رسانه‌های اجتماعی در ترغیب زنان به ورزش و فعالیت بدنی با رویکرد کیفی بود. روش تحقیق کیفی (به شیوه تحلیل مضمون) است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل بانوان ورزشکار، مدرسین دانشگاه و مربیان شهر کرمانشاه در زمینه ورزش بانوان می‌باشند. جهت نمونه-گیری مشارکت‌کنندگان پژوهش با استفاده از روش نمونه‌گیری قضاوتی هدفمند انتخاب شدند. ابزار تحقیق مصاحبه بود که از 18 نفر به عمل آمد. روایی ابزار پژوهش(مصاحبه)، توسط مصاحبه‌شوندگان و سپس اساتید متخصص، مورد بررسی قرار گرفت و تایید گردید و برای سنجش پایایی از روش توافق درون موضوعی استفاده شد که مطابق این روش مقدار پایایی برابر با 86/0 بود. در راستای تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. یافته‌های این پژوهش نشان داد که نقش رسانه‌های اجتماعی در ترغیب زنان به ورزش و فعالیت بدنی شامل: پوشش مناسب ورزش بانوان از طریق رسانه، ایجاد انگیزه برای سرمایه-گذاری در ورزش بانوان، سیستم مدیریت مناسب، فرهنگ سازی از طریق رسانه‌های اجتماعی، موانع پیش روی رسانه‌ها در ترویج ورزش بانوان و راهبردهای رسانه‌ای می‌باشد که هر کدام از این مضامین دارای یکسری مضامین پایه بودند. بر اساس یافته‌های این پژوهش نتیجه می‌گیریم با تاکید بر یافته‌های پژوهش و مفاهیم شناسایی شده، باید سیاست‌گذاری‌های کلان و اقدامات موثری جهت ارتقای رسانه‌های اجتماعی در بین بانوان صورت پذیرد و همچنین مدیران استانی با آگاهی بخشی از طریق رسانه‌ها بانوان را از فواید مثبت ورزش کردن آگاه سازند.

هدف از انجام تحقیق حاضر تحلیل تطبیقی سلامت روانشناختی محیط کار و کیفیت زندگی دبیران تربیت بدنی در ایران و عراق می باشد. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی - مقایسه ای است که به روش پیمایشی و میدانی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل معلمان تربیت بدنی شاغل در آموزش پرورش ناحیه2 شهر همدان و شهر ناصریه عراق به تعداد 100 نفر که به روش کل شمار به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه مشخصات فردی و پرسشنامه کیفیت زندگی(QWL) و پرسشنامه سلامت روانشناختی محیط کار بود که روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها با نظر خواهی از اساتید گروه علوم ورزشی بررسی شد. ضریب پایایی پرسشنامه های کیفیت زندگی(QWL) و سلامت روانشناختی محیط کار به روش آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با (824/0) و (932/0) محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی تی مستقل استفاده شد و سطح معناداری (05/0 = α) تعیین شد. نتایج تحقیق نشان داد که با توجه به مقادیر آماره (t) و سطح معناداری (017/0 p=،418/2 t=) که کوچکتر از 05/0 است بین مولفه کیفیت زندگی دبیران تربیت بدنی ایران و عراق از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد. با توجه به مقادیر آماره (t) و سطح معناداری که بزرگتر از 05/0 است بین مولفه های کیفیت زندگی دبیران تربیت بدنی ایران و عراق از نظر آماری تفاوت معناداری وجود ندارد. با توجه به مقادیر آماره (t) و سطح معناداری (042/0 p=،063/2 t=) که کوچکتر از 05/0 است بین مولفه سلامت روانشناختی محیط کار دبیران تربیت بدنی ایران و عراق از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد. و با توجه به مقادیر آماره (t) و سطح معناداری که بزرگتر از 05/0 است بین مولفه های سلامت روانشناختی محیط کار دبیران تربیت بدنی ایران و عراق از نظر آماری تفاوت معناداری وجود ندارد.

این پژوهش کاربردی با هدف بررسی تاثیر مدیریت منابع انسانی دانش بنیان بر بلوغ دیجیتال با نقش واسط سرمایه-های ناملموس صورت گرفت. برای این منظور، از پرسشنامه پرسشنامه مدیریت منابع انسانی دانش بنیان که توسط کیانتو و همکاران ( 2017 )، همچنین برای پرسشنامه سرمیاه های ناملموس نیز از پرسشنامه ارائه شده توسط کونتیک و ویدیکی (2018) و پرسشنامه دیجتالی شدن سازمان از پرسشنامه کونتیک و همکاران (2018)استفاده شد و جامعه آماری پژوهش، شرکت های دانش بنیان همدان با تعداد 360 که 200 شرکت مدنظر قرار گرفت. روش اجرای پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SMART PLS4 و روش معادلات ساختار تفسیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد مدیریت منابع انسانی دانش بنیان تاثیر مثبت و معناداری بر سرمایه ناملموس و دیجیتالی شدن سازمان دارد. این نتایج نشان می دهد که بهر مندی از استراتژی ها و روش های مدیریتی مبتنی بر منابع انسانی دانش بنیان می تواند در جهت بهبود و پیشرفت سازمان را به همراه داشته باشد. سازمان های دانش بنیان می توانند از طریق توسعه منابع انسانی دانش بنیان و ایجاد فرآیندهای دیجیتال، عملکرد سازمانی خود را بهبود بخشند. این اقدامات می توانند به کاهش هزینه ها، افزایش بهره وری و ارتقاء سطح خدمات سازمانی منجر شوند.

ادغام مقدمه‌ای است برای موفقیت یا شروعی است برای شکست؟؛ مسئله این است که سازمان‌ها به‌جهت خروج از یکنواختی و ایجاد مزیت رقابتی و کسب منابع و فرصت‌های جدید تصمیم‌به ادغام با سایر سازمان‌های مشابه و غیرمشابه می‌گیرند؛ اما بسیاری از سازمان‌ها پس ادغام، محکوم‌به شکست و به خارج از دامنه رقابت کشانده می‌شوند. هدف غایی در این پژوهش ارائه چارچوب نقشه استراتژی بازاریابی برای بانک سپه ایران در شرایط ادغام است. روش پژوهش، از نظر ماهیت اکتشافی و از هدف کاربردی و از نظر رویکرد آمیخته است؛ مولفه‌های این پژوهش ابتدا از ادبیات و سپس از طریق مصاحبه‌ها جمع‌آوری گردید و سپس توسط تکنیک ساختاری تفسیری روابط بین مقولات بررسی و سطوح بین آن‌ها مشخص شد. یافته‌ها نشان داد که 84 مولفه در قالب 12 مقوله‌ی موثر در ایجاد نقشه راه استراتژی بازاریابی برای بانک ادغامی سپه توسط ادبیات و انجام مصاحبه با خبرگان وجود دارد که در پنج سطح توسط تکنیک ساختاری تفسیری طبقه‌بندی شدند و روابط آن‌ها تعیین گردید. از این مقوله‌ها هشت مقوله‌ بهبود و بالندگی انسانی، بهبود و بالندگی سازمانی، بهبود و بالندگی ارتباطی، رویه‌های درون واحدی، رویه‌های تکنولوژیک، رویه‌های نوآورانه، رویه های ساختاری و متغیر رویه‌های برون‌سازمانی جزو متغیرهای پیوندی شناخته شده‌اند و مقوله‌های مدیریت برند سازمان ادغامی، طراحی نوین CRM، طراحی خدمات و متغیر ایجاد بهره‌وری مالی و خلق ثروت در زمره متغیرهای پیوندی قرار گرفتند. در نهایت برای مدیران بانک سپه و پژوهشگران پیشنهادهایی ارائه گردید.

سیاست گذاری می تواند به عنوان مکانیزم سیاسی، مدیریتی، مالی و اداری در نظر گرفته شود که برای رسیدن به اهداف صریح و روشن ترتیب داده شده اند. سیاست گذاری عمومی راهنما و هدایت گر فعالیت های دولت به سمت و سوی هدف مورد نظر است. قانون مدیریت خدمات کشوری نیز به عنوان یک سیاست عمومی و به عنوان قانون مادر، نظام اداری کشوری را جهت نیل به اهداف هدایت می کند. این قانون با وجود اینکه حدود هشت سال است به تصویب رسیده است هنوز به طور کامل اجرایی نشده است. به همین جهت هدف اصلی پژوهش ارائه راهکارهای رفع موانع عدم تحقق سیاست های تربیت بدنی و سلامت دانش آموزی از دیدگاه معلمان تربیت بدنی استان همدان می باشد و درآخر پیشنهاداتی ارائه می شود. پژوهش حاضر آمیخته کیفی-کمی می باشد. برای جمع آوری اطلاعات، از مصاحبه و پرسشنامه و برای تجزیه و تحلیل از روش مضمون در بخش کیفی و روش سوارا در بخش کمی استفاده شده است و موانع بدست آمده شامل 9 تم اصلی است که عبارتند از 1.موانع تدوین – محیطی، موانع تدوین – ساختاری، موانع تدوین – رفتاری، موانع اجرا – محیطی، موانع اجرا – ساختاری، موانع اجرا – رفتاری، موانع کنترل – محیطی، موانع کنترل – ساختاری و موانع کنترل – رفتاری بود که پس از اولویت بندی به ترتیب، موانع پنجم یعنی اجرا – ساختاری با تمام زیر معیارها با بیشترین وزن به عنوان مهم ترین عامل انتخاب شد. همچنین موانع دوم یعنی تدوین – ساختاری با تمام زیر معیارها در رتبه دوم قرار گرفت و به ترتیب اجرا – محیطی، تدوین – محیطی، کنترل – ساختاری، اجرا – رفتاری، کنترل – محیطی و تدوین – ساختاری با زیر معیارها نیز به ترتیب به عنوان اولویت های بندی شناسایی شدند.

یکی از ویژگی‎های اغلب بازارهای امروز جهان، رقابتی شدن فرایند آنها است که این رقابتی شدن به معنای نیاز به داشتن مزیت رقابتی قابل توجه است که سبب بقای شرکت در بازار شود تنوع محصولات مختلف باعث شده تا مشتریان با حق انتخاب‎های فراوانی روبهرو باشند که این عوامل به همراه عوامل مختلف دیگر سبب ایجاد مشتری بدقلق می‎گردد. هدف از انجام این پژوهش شناسایی استراتژیهای مدیریت مشتریان بدقلق در فروشگاههای لوازم ورزشی بود. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش را فروشندگان فروشگاههای لوازم ورزشی در استان بوشهر را تشکیل داد که با استفاده از روش نمونه گیری قضاوتی هدفمند انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش، مصاحبه نیمهساختاریافته بود و شیوه تجزیه و تحلیل دادههای مصاحبه در این پژوهش، تحلیل مضمون بود. یافتههای به دست آمده نشان داد ویژگیهای مشتریان بدقلق دربرگیرنده ویژگیهای رفتاری، شناختی و عاطفی (سه مضمونهای اصلی) و 47 مضمون فرعی بود. همچنین نتایج حاصل از استراتژیهای مدیریت مشتریان بدقلق نشان داد که این راهکارها شامل گفتاری، محیطی و رفتاری است. لذا با توجه به این یافتهها میتوان بیان نمود که بهترین راه تعامل با مشتریان بدقلق رفتاری گرم و صمیمی ‎است که باعث به ‎وجود آمدن حس اعتماد در این افراد میشود. درک مصادیق رفتاری مشتریان بدقلق به فروشندگان کمک میکند تا با اتخاذ راهبرد تعاملی و اراتباطات مناسب، تجربه آزاردهنده کارکردن با چنین افرادی را به تجربهای اثربخش تبدیل کنند. همچنین آگاهی از تقویتکنندهها یا عوامل موثر بر بدقلقی مشتریان، به فروشندگاه فروشگاه خصوصاً فروشگاههای لوازم ورزشی این امکان را میدهند تا با مدیریت نمودن این زمینهها، نسبت به مدیریت مشتریان بدقلق اقدام کنند.

چکیده امروزه برندسازی برای شخصیت های ورزشی همانند برندسازی محصولات مختلف افزایش یافته و اهمیت زیادی پیدا کرده است. بر این اساس، طراحی مدل فرایندی توسعه برند شخصی در بین ورزشکاران مشهور ایران با روش شناسی ساختاری- تفسیری به عنوان هدف این پژوهش درنظر گرفته شده است. این پژوهش بر اساس ماهیت از نوع اکتشافی و از نظر هدف از نوع پژوهش های کاربردی می باشد. جامعه پژوهش حاضر شامل 20 نفر از ورزشکاران مشهور استان همدان تشکیل دادند که به شکل قضاوتی و از نوع غیراحتمالی انتخاب شدند و از مصاحیه های نیمه ساختاریافته به عنوان ابزار جمع-آوری داده ها استفاده شد. یافته های به دست آمده نشان داد که عوامل رفتارهای ورزشکار، عملکرد ورزشکار، سبک و روش زنندگی، ویژگی های شخصیتی ورزشکاره و استفاده از فناوری های نوین نقش اصلی در توسعه برند شخصی ورزشکار را ایفا می نمایند. علاوه براین نتایج به دست آمده از طراحی مدل فرایندی با استفاده از روش ساختاری- تفسیری حاکی از آن بود که رفتار ورزشکار در سطح اول، عملکرد ورزشی در سطح دوم، روش و سبک زندگی قابل عرضه در سطح سوم، ویژگی‎های شخصی موثر در برند ورزشی در سطح چهارم و در نهایت استفاده از فناوری‎های جدید و شبکه های اجتماعی توسط ورزشکار در سطح پنجم قرار گرفتند. لذا با توجه به مشخص شده عوامل موثر در توسعه و طراحی مدل فرایندی توسعه برند شخصی می توان بیان نمود که ورزشکاران، مدیران و بازاریابان ورزشی با در نظر گرفتن به این عوامل می توانند بازاری از مشتریان و هوادارن را ایجاد نمایند که این عمل به کسب درآمد پایدار و همچنین حفظ شهرت و محبوبیت ورزشکار کمک می کند.

هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر رفاه روانشناختی بر فرسودگی شغلی معلمان تربیت بدنی در زمان همه گیری کووید-19 با نقش میانجی حمایت سازمانی بود. روش شناسی پژوهش، فرضیه ای_ قیاسی و از دسته پژوهش های کاربردی بود که به صورت توصیفی- پیمایشی انجام شده بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان درس تربیت بدنی مدارس استان همدان در سال تحصیلی 1401_1400 بود که حجم آن شامل 652 نفر (338 زن و 314 مرد) بود. حجم نمونه پژوهش بر اساس فرمول کوکران به تعداد حداقل 242 نفر تعیین شد که در نهایت تعداد 258 نفر پرسشنامه پژوهش را تکمیل نمودند. با توجه به ماهیت توزیع پرسشنامه های آنلاین، به منظور جمع آوری داده ها از روش انتخاب نمونه تصادفی استفاده شد. علاوه بر مشخصات جمعیت شناختی شرکت کنندگان در پژوهش (سن، جنسیت، سابقه خدمت، وضعیت تاهل، مدرک تحصیلی و مقطع تدریس) از ابزار پرسشنامه رفاه روانشناختی، پرسشنامه فرسودگی شغلی و پرسشنامه حمایت سازمانی ادراک شده به منظور جمع آوری داده ها استفاده شد که روایی و پایایی هر یک از آن ها مورد تایید قرار گرفته بود. از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 22 و نرم افزار اسمارت پی ال اس نسخه 3 به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که وضعیت موجود رفاه روانشناختی و حمایت سازمانی در بین معلمان تربیت بدنی استان همدان در زمان همه گیری کووید-19 پایین تر از حد متوسط و وضعیت موجود فرسودگی شغلی بالاتر از حد متوسط است. همچنین یافته ها نشان داد که رفاه روانشناختی و حمایت سازمانی بر فرسودگی شغلی معلمان تربیت بدنی استان همدان در زمان همه گیری کووید-19 تاثیر منفی و معناداری دارد و رفاه روانشناختی بر فرسودگی شغلی معلمان تربیت بدنی استان همدان با نقش میانجی حمایت سازمانی نیز تاثیر منفی و معناداری دارد. براساس نتایج و یافته های پژوهش، پیشنهادها و توصیه هایی به مدیران و مسئولان آموزش و پرورش ارایه شد.

هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر پرسه زنی اینترنتی بر خرید آنی محصولات ورزشی با نقش تعدیل کننده شهرت برند در کلیه مراجعه کنندگان به باشگاه های ورزشی سطح شهر همدان بود. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مراجعه کنندگان به باشگاه های ورزشی سطح شهر همدان بود که حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 383 نفر محاسبه گردید ولی جهت افزایش دقت و اعتبار پژوهش تعداد 457 نفر موردبررسی قرار گرفتند. با توجه به هدف تحقیق، برای سنجش متغیرهای تحقیق، پرسشنامه پرسه زنی اینترنتی اسکیو (2012)، پرسشنامه خرید آنی محصولات ورزشی بدگیان و ورما (2014) و پرسشنامه شهرت برند طالبان (1392) در میان افراد نمونه توزیع و جمع آوری شدند. روایی پرسشنامه ها توسط چند تن از اساتید متخصص مدیریت ورزشی و افراد صاحب نظر مورد تائید قرار گرفت همچنین پایایی پرسشنامه ها از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مورد تائید قرار گرفت. به این ترتیب که تمامی اعداد به دست آمده بالاتر از 7/0 بود. از آمار توصیفی و استنباطی مانند آزمون کلموگرف-اسمیرنف، تی مستقل، یومان ویتنی و مدل معادلات ساختاری (SEM) استفاده گردید. تمام تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و PLS صورت گرفت. نتایج معادلات ساختاری نشان داد پرسه زنی اینترنتی بر خرید آنی محصولات ورزشی تاثیر معناداری دارد. شهرت برند بر خرید آنی محصولات ورزشی تاثیر معناداری دارد. شهرت برند در رابطه بین پرسه زنی اینترنتی و خرید آنی محصولات ورزشی نقش تعدیل کنندگی ندارد. نتایج آزمون یومان ویتنی نشان داد بین خرید آنی محصولات ورزشی مراجعه کنندگان باشگاه های ورزشی زن و مرد تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که بین پرسه زنی اینترنتی زن و مرد تفاوت معناداری وجود ندارد.

هدف این پژوهش ارائه راهکارهایی جهت ارتقای شادی کارکنان آموزش و پرورش شهربابک با بررسی تاثیر رهبری خدمتگزار بر شادی کارکنان با نقش تعدیل کننده فرهنگ سازمانی بوده است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از کلیه کارکنان سازمان آموزش و پرورش شهربابک که تعداد آن ها در سال 1400 به 1206 نفر بالغ تعیین شد. از جامعه آماری مزبور بر اساس جدول کرجسی ومورگان (1970)، نمونه ای به حجم 291 نفر تعیین شد که به روش تصادفی طبقاتی و به شیوه سهمیه ای متناسب، سهم هر واحد و نیز کارکنان مربوطه مشخص شده است. ابزار گردآوری داده ها، سه پرسشنامه استاندارد بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از معادلات ساختاری و نرم افزار PLS انجام گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که: رهبری خدمتگزار (و نیز ابعاد آن) بر شادی کارکنان با نقش تعدیل کننده فرهنگ سازمانی تاثیر معناداری دارد.

مطالعات بسیاری کایزن را معرفی و مراحل عمده ی آن را ذکر نموده اند ؛ اما حقیقت این است که اگر ژاپنی ها توانسته اند از این سیستم مدیریتی به عنوان کلید موفقیت استفاده کنند؛ به دلیل توانایی آنها در ترجمه ی اصول مدیریت دانشمندان آمریکایی، در فرهنگ ژاپنی ها و بومی سازی آن مطابق با سازمان های ژاپنی بوده است. در این پژوهش تلاش شده است با هدف تطابق اصول مدیریتی با فرهنگ ایرانی و بومی سازی سیستم های جاری سازی کایزن با استفاده از روش موردکاوی، در یک سازمان ایرانی موفق در این زمینه (شرکت کنترل گازاکباتان) فرایند اجرای کایزن به عنوان یک تحول استراتژیک شناسایی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و اظهارنظر خبرگان دانشگاه و صنعت در روش ISM مدل این فرایند را استرخاج نمود. این پژوهش با مشارکت 14 نفر از خبرگان حوزه صنعت و اساتید دانشگاه و بهره گیری از تجربه زیسته کارکنان شرکت کنترل گاز اکباتان انجام شده است و به کار گیری روش ISM به صورت میانگین گیری از نظر خبرگان موفق به طبقه بندی مراحل اجرای کایزن به عنوان یک تحول استراتژیک و ندوین یک مدل پرداخته است.

در عصر حاضر سازمان ها به بخش مهمی از زندگی بسیاری از افراد جامعه تبدیل شده اند. به طوری که افراد با استخدام و عضویت در سازمان ها ساعات زیادی از عمر خود را در این محیط های کاری سپری می کنند. چگونگی و کیفیت گذران این ساعات نسبتا طولانی هم برای افراد و هم برای سازمان ها بسیار با اهمیت است.(یلماز ،2010) کارکردن با کارکنان بدقلق به نظر می رسد از تجربه های مشترک همه کسانی باشد که در طول مسیر پیشرفت شغلی خود، افراد و سازمان های زیادی را پشت سر می گذارند. گاهی این تجربه تا آنجایی آزاردهنده است که منجر به ترک شغل و ترک سازمان می شود. راه کار برون رفت از چنین تجربه های آزادهنده ای، نه حذف چنین افرادی از سازمان، بلکه شناسایی مصادیق رفتاری این دسته از کارکنان و به کارگیری استراتژی های تعاملی و ارتباطی مناسب با آن هاست. این امر از اینجا ناشی می شود که انسان های سازمانی از ویژگی های محیطی و ساختاری تاثیر می پذیرند و نمی توانند هنگام ورود به سازمان به مانند یک انسان خالی از احساسات و ویژگی های فردی-شخصیتی و بدون تاثیر از شرایط محیطی و ساختاری به کار مشغول باشند. این پژوهش به شناسایی ویژگی های کارکنان بدقلق در سازمان ها می پردازد. در این پژوهش ویژگی های کارکنان بدقلق یا رفتارهای بدقلقی مانند پرخاشگری،زیرآب زنی و... از طریق مصاحبه با مشارکت کنندگانی که تجربه زیسته از کار کردن با چنین افرادی برخوردارند(مشتمل بر هفت نفر از متخصصان امر که برخی دارای تحصیلات آکادمیک در زمینه های مدیریت بودند و مصاحبه-شونده ها تجربه ی کار کردن با این گونه افراد را نیز دارا بودند) بررسی می شود شیوه تحلیل داده های مصاحبه در این پژوهش، تحلیل مضمون است؛ بدین طریق داده های هر مصاحبه شونده به صورت تحلیل مضمون کد گذاری شده و در نهایت شبکه ی تحلیل مضامین استخراج شد. یافته های حاکی از آن است که رفتارهای بدقلقی در سه دسته شناختی، نگرشی و رفتاری قابل دسته بندی هستند و عوامل محیطی و ساختاریِ ویژه ای می توانند به تقویت این رفتارها در سازمان دامن بزنند.