مهرداد نغزگوی کهن

استاد

تاریخ به‌روزرسانی: 1402/12/24

مهرداد نغزگوی کهن

علوم انسانی / زبانشناسی همگانی

رساله های دکتری

  1. سازه های پس از فعل در فارسی
    الهام ایزدی 1399
    برخی معتقدند که زبان فارسی زبانی فعل پایان و دارای ترتیب واژه آزاد است. با در نظر گرفتن آزاد بودن این ترتیب، سازه های جمله می توانند در جایگاه های متفاوتی از آن قرار بگیرند، اگرچه ترتیب ارجح در این زبان، ’فاعل-مفعول-فعل‘ است (دبیرمقدم، 1392: 119). با توجه به جایگاه فعل و بررسی سایر خصوصیات این زبان، مشاهده می شود ویژگی های زبان فارسی اندکی متفاوت از سایر زبان های فعل پایان است. در زبان های فعل پایان، توصیف کننده ها (modifiers) قبل از اسم قرار می گیرند و شاهد پس اضافه (postposition) در آن ها هستیم. در حالی که در زبان فارسی، بر خلاف زبان های فعل پایان، توصیف کننده ها پس از اسم قرار می گیرند و دارای پیش اضافه است(preposition). در این زبان اشاری ها و اعداد قبل از اسم و مقایسه ای ها هم قبل از اسم و هم پس از آن می آیند (فرامر،1981)؛ از این روی، در رده بندی زبان های دنیا، گرینبرگ (1966) زبان فارسی را نمونه ای نادر به شمار می آورد و این ویژگی ها را برای آن ذکر می کند: ترتیب واژه ’فاعل-مفعول-فعل‘(SOV) ، پیش اضافه (preposition)، صفت پس از اسم (NA) و مالک پس از مملوک(NG). داشتن ویژگی های منحصربه فرد در این زبان در رده بندی گرینبرگی، منجر به این گردیده است که در نمونه های بی شماری ترتیب واژه ارجح و به خصوص جایگاه فعل نسبت به سایر سازه ها در جمله رعایت نگردد و سازه هایی از جمله به جایگاه پس از فعل منتقل شوند. اگرچه ترتیب ’فاعل-مفعول-فعل‘ ترتیبی محتمل و ارجح برای زبان فارسی به نظر می رسد، ولی با بررسی-های دقیق تر این احتمال به وجود می آید که ترتیب واژه و چیدمان سازه ها در زبان فارسی همیشه به ترتیبی که گفته شد، نیست. شواهد بسیاری در این زبان خصوصاً در فارسی گفتاری وجود دارد که نشان می دهند سازه هایی اعم از فاعل، مفعول، گروه های قیدی و... از جایگاه خود، پیش از فعل، خروج کرده و در جایگاه پس از فعل قرار می گیرند. فرآیند جابه جایی سازه ها و انتقال آن ها به جایگاه پس از فعل را پسایندسازی(postposing) می نامند. با بررسی پیکره ای و آزمایشی زبان فارسی، نمونه های متعددی از پسایندسازی مشاهده می شود که سازه های متعدد جایگاه پسافعلی را برمی-گزینند و ترتیب ارجح در زبان فارسی را دستخوش تغییراتی قرار می دهند که در نتیجه نگارنده بر این باور است که این نمونه ها خود شاهدی بر این ادعا است که شاید زبا
  2. تکوین ساخت های شرطی در زبان فارسی نو
    سیده عاطفه بقایی 1397
    در این پژوهش، به بررسی ساخت های شرطی زبان فارسی نو از منظر رده شناسی دکلرک و رید ) 1887 (، پرداختیم تا از رهگذر آن تکوین و طبقه بندی این ساخت در زبان فارسی نو مشخص شود و رابطۀ بین انواع شرطی با انواع کلمات ربط شرطی و زمان های دستوری معین گردد. همچنین منابع کلمات ربط شرطی در این زبان بررسی شد. پژوهش حاضر مطالعه ای پیکره بنیاد و توصیفی- تحلیلی- آماری است. بر اساس چارچوب نظریِ رده شناختی- معنایی مذکور، انواع جهان های ممکن شرط عبارتند از: حقیقی، خنثی، بسته، باز، غیرقطعی و ضدحقیقی. به منظور بررسی ساخت های شرطی در فارسی نو، تعداد 778 کتاب از متون منثور قرون چهارم تا چهاردهم هجری قمری انتخاب شد. پیکرۀ این پژوهش مشتمل بر بیش از 008888 واژه بوده و 9410 جملۀ شرطی از این پیکره استخراج شده است. با استفاده از تبیین های نقشی-رده شناختی کرافت ) 1889 (، تحلیل های آماری و مطالعات درزمانی به این نتیجه رسیدیم که انواع شرطی در زبان فارسی نو قابل تطبیق با رده شناسی مذکور است و شرطی از نوع باز، بالاترین بسامد را در بین انواع شرطی دارد. در این زبان انواع مختلفی از کلمات ربط طی قرون در نقش کلمۀ ربط شرطی به کار رفته اند و بین انواع کلمات ربط شرطی و انواع شرط گرایش هایی وجود دارد. ازطرف دیگر، بین زمان دستوری افعال بندهای شرط و جزای شرط و نوع شرطی نیز، گرایش های مشخصی دیده می شود. منایع درزمانی کلمات ربط شرطی زبان فارسی نو شامل نشانه های زمانی، کلمات پرسشی، اشاری، افعال با معنی فرضی بودن، وام گیری واژگانی و ترکیبی از این منابع است که نشانۀ زمانی لحظه ای، وام گیری واژگانی و ترکیبی از منابع مختلف در زبان های دیگر مشاهده نشده اند.
    خلاصه پایان نامه

  3. بررسی مقوله ی وجهیت در هورامی، رویکردی رده شناختی
    زانیار نقشبندی 1394
    علی رغم اهمیت مقوله ی وجهیت در ساخت زبان، تا کنون پژوهشی همه جانبه در باب خصوصیات افعال وجهی و کارکردهای آن در زبان های ایرانی صورت نگرفته است. این کمبود عملاً امکان انجام مطالعات تطیبقی و رده شناختی را در باب مقوله ی مذکور در خانواده ی زبان های ایرانی سلب کرده است. در همین راستا رساله ی حاضر می کوشد تا ویژگی های صرفی/نحوی و نیز کارکردهای متنوع افعال وجهی بکار رفته در گویش هورامی را از منظری رده شناختی بررسی کند. علاوه بر این سعی شده است تا با تکیه ی بر داده های هورامی کفایت توصیفی سه نوع تقسیم بندی ارائه شده از سوی پالمر (2001)، پالمر (1990) و ون در آوورا و پلانگیان (1998) ارزیابی گردد، نقاط ضعف آن ها در تحلیل جامع کارکردهای افعال وجهیِ هورامی مشخص شود و در نهایت برای هریک از افعال وجهی مطالعه شده تقسیم بندی بهینه و جامعی بدست داده شود. کارکردهای مختلف افعال وجهیِ هورامی در گام بعدی در چارچوب نقشه ی معنایی وجهیت (ون در آوورا و پلانگیان 1998) بررسی می شوند. یافته های پژوهش نشان می دهند کهمسیرهای پیشنهاد شده در نقشه ی جامع وجهیت باید در بعضی موارد به صورت مختصر اصلاح شوند تا بتوانند کلیه ی کارکردهای هم زمانی افعال وجهی را به طور کامل پوشش دهند. افعالی که در این رساله مورد بحث و بررسی قرار خواهند گرفت عبارتند از: "بایستن:šijæj"، "شدن:bijæj"و "توانستن:tawaj".تحلیل دقیق داده های جمع آوری شده در ارتباط با افعال "بایستن:šijæj"و "توانستن:tawaj"نشان می دهد که ترکیب مقولات وجهی ارائه شده در تقسیم بندی ون در آوورا و پلانگیان (1998) به همراه یکی از مقولات وجهی پیشنهاد شده از سوی پالمر (1990) می-تواند به صورت کامل نقش های متنوع افعال معین مذکور را در هورامی پوشش دهد. علاوه بر این روابط وجهی موجود در مسیر الزام (به عنوان یکی از زیربخش های تشکیل دهنده ی نقشه ی معنایی وجهیت) می تواند کارکردهای متنوع افعال "بایستن:šijæj" و "توانستن:tawaj"را در هورامی تبیین نماید. نقش-های مختلف فعل معین "شدن:bijæj" در هورامی نیز می توانند در قالب تقسیم بندی ون در آوورا و پلانگیان (1998) طبقه بندی شوند با این حال اضافه کردن مفهوم "الزام مدرج" از رویکرد کراتزر (1991 و 2012)، تقسیم بندی مذکور را کامل تر می کند. مسیر امکان موجود در نقشه ی معنایی وجهیتکفایت تبیینِ کارکردهای مختلف فعل "شدن:bijæj" را ندارد
    خلاصه پایان نامه

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. بررسی نقشهای اصلی و حاشیه ای پیشوند تصریفی «می-» در فارسی
    مریم پویان خواه 1399
    : زبان فارسی تاکنون دوره های تاریخی مختلفی از سر گذرانده است. در هریک از این دوره ها شماری از ویژگی های صرفی-نحوی، آوایی و واژگانی زبان دچار تغییراتی شده اند. در مواردی این تغییر به اندازه ای بوده که زبان را به سمت تغییر رده پیش برده است. برای بررسی این تحولات دیدگاهی لازم است که هم نگاهی به تغییرات درزمانی این زبان داشته باشد و هم آن را به دید همزمانی بنگرد. در مطالعات پیشین، استدلال هایی ارائه شده که نشان می دهد زبان فارسی از دوره ی باستان به میانه و نو تحلیلی تر شده است. اما سوال این است که آیا این تحلیلی تر شدن در فارسی نو هم ادامه داشته است؟ در این مقاله برای پاسخ به این پرسش از دو ترجمه از یک متن واحد، به مثابه دو متن موازی استفاده شده است. ترجمه ی طبری از قرآن کریم که در قرن چهارم به رشته ی تحریر درآمده با ترجمه ای معاصر مقایسه شده اند. از آنجاییکه نوع تحلیل این مقاله برپایه ی داده های آماری و کمّی است، در مرحله ی اول تک تک واژگان هریک از دو متن شمارش شده و براساس بسامد وقوع در نمایه-ی بسامد و رتبه طبقه بندی شده اند. همزمان در فهرست دیگری همین واژگان به تفکیک اینکه جزو کدام قسم از اجزای کلام هستند، مرتب شدند. در مرحله ی دوم هر جمله از متن اول با جمله ی متناظر از متن دوم مقایسه شده و تغییرات آنها ثبت شده است. چون از نظر زمانی بین دو متن فاصله ای بیش از هزار سال وجود دارد و فرض بر این است که زبان فارسی در این مدت به سمت تحلیلی شدن پیش رفته است، بنابراین برای اثبات کمّی این دگردیسی زبانی، نیاز به استفاده از یک ابزار و معیار اثبات شده است. قانون زیف ابزاری است که فرض تحلیلی شدن زبان فارسی را می توان به کمک آن محک زد. در طی این پژوهش با استفاده از این قانون به نتایجی رسیدیم که موید فرض تحلیلی شدن زبان فارسی در طی حدود هزارسال گذشته است.
  2. بررسی نقشهای مختلف فعل معین توانستن و فراوانی آن
    راضیه طبقیان 1399
    در بحث تحلیلی شدن زبان، صورت های تصریفی به مرور جای خود را به ساخت های تحلیلی می دهند. بنابراین ممکن است حالتی که با یک واژه بست در انتهای یک فعل بیان می شده با چند واژه بیان شود. زبان فارسی یکی از زبان هایی است که درحال گذار از چنین سیر تاریخی است (دبیرمقدم و همکاران 1396). اما تا به حال این تغییر و دگردیسی به زبان آماری و به شکل کمّی بیان نشده است. این مقاله درپی چنین اثباتی است. منظور این است که زبان فارسی برخی از پایانه های افعال، وندها و واژگان بسیط خود را از دست داده است و به جای آن واژگانی ساده یا مرکب جایگزین شده است. یکی از مشهورترین این رویدادها جایگزینی افعال ساده با افعال مرکب است. به عنوان نمونه دیگر از بین رفتن افعالی با پیش فعل (مثلاً فروغلتیدن) و جایگزینی افعال مرکب همراه با قید به جای آن است. این تحولات درونی سالیان سال طول می کشد. تغییرات این چنینی گاه رده ی زبان را می تواند تغییر دهد. مثلاً دبیرمقدم (1392، 143) پس از بررسی رده شناختی ترتیب واژه در زبان فارسی، با استفاده از داده های تاریخی دوره های مختلف این زبان نتیجه می گیرد که زبان فارسی درحال تغییر رده از فعل پایانی به فعل آغازی است
  3. بررسی سیر تحول پیش اضافه از در فارسی نو
    طاهره طاهری تمیجانی 1397
    در پژوهش حاضر به بررسی سیر تحول پیش اضافۀ "از" در فارسی نو براساس دستوری شدگی و از منظر شناختی می پردازیم. زبان شناسان به حروف اضافه به صورت واحدهای ابزاری نگاه می کردند، یعنی واحدهایی که مفهوم مستقل ندارند و معنای خود را از سایر واحدهای جمله از قبیل فعل می گیرند و تنها وسیله ای برای برقراری ارتباط میان سایر واحدهای زبانی هستند. در رویکرد شناختی حروف اضافه واحدهای واژگانی مستقل هستند، عناصری مفهومی و دارای ساختارهای مشخص معنایی. "از" دارای نقش های متعدد و بسیار پرکاربرد است. در این پژوهش با ارائۀ تحلیل شناختی، مفهوم پیش نمونه و مفاهیم متمایز حرف اضافه "از" به بررسی و ترسیم نقشۀ معنایی آن می پردازیم. در راستای دست یابی به اهداف پژوهش حاضر و به منظور جمع آوری جملاتی که در آن ها پیش اضافۀ "از" به کار برده شده است از هر قرن دو کتاب و از هر کتاب ده هزار کلمه انتخاب می شود . به طورکلی، "از" در دویست هزار کلمه مورد بررسی قرار می گیرد. با توجه به مستندات این پژوهش بر مبنای دیدگاه های لمان 2391 ( هاینه و کوتوا ) 0222،0220 ( هاپر و تراگوت ) 0229 ( درباره دستوری شدگی در می یابیم که پیش اضافۀ "از" به مرور ( انتزاعی تر شده و کاربرد آن همراه با مفاهیم عینی رفته رفته اندک گشته است. از کاربردهای نقش عینی این پیش اضافه می توان به معنای سرنمونی)منشا و خاستگاه مکانی( اشاره کرد که کاربرد آن به مرور کمتر گشته و در مقابل نشان دادن مبدا زمانی که از مبدا مکانی انتزاع شده است، بیشتر شده است و همین طور بسامد وقوع پیش اضافۀ "از" در نقش اصطلاحات ساختی که شامل افعال مرکب پیشوندی و عبارات فعلی است بیشتر شده است. با توجه به این که تغییرات زبانی یک شبه رخ نمی دهند، می توان گفت که این حرف اضافه تمایل به قرارگیری در نقش پیشوند را دارد، اما از آنجایی که در حال گذر تدریجی از یک واحد واژگانی به سمت وند اشتقاقی است خصوصیات کامل وند اشتقاقی را دارا نیست و به صورت شبه وند عمل می کند.
    خلاصه پایان نامه

  4. کارایی گروه های اسمی در زبان فارسی
    رضا رنجبر 1395
    گروه اسمی واحدی نحوی است که از یک یا چند واژه به هم مرتبط پدید می آید و هسته ی آن اسم است. به واژه ها و گروه هایی که در گروه اسمی ظاهر می شوند، وابسته های اسم گفته می شود. در این پژوهش به کارایی گروه های اسمی در زبان فارسی پرداخته ایم. بدین منظور پیکره ای نوشتاری بالغ بر 500 گروه اسمی را گرد آوری کرده ایم. این پژوهش بر پایه ی دو اصل ساخت پذیری و اتصال پذیری است که هر اصل دارای سه پیش بینی در مورد کارایی گروه های اسمی است. با بررسی پیش بینی اول که ساختار گروه اسمی نام داشت مشخص شد که در زبان فارسی بعضی از مقوله های غیر اسمی همراه با اداتی که با اسم به کار می روند، می توانند در نقش هسته گروه اسمی به کار روند. پیش بینی دوم تمایز واژگانی نام داشت که طبق این پیش بینی و بررسی پیکره مشخص شد که در زبان فارسی گاهی به جای اسم، ضمیر یا اسم خاص می توان از صفات به عنوان هسته گروه اسمی استفاده کرد. با بررسی داده ها بر اساس پیش بینی سوم که عدم تقارن در زبان های فعل آغاز و فعل پایان بود، مشخص شد که زبان فارسی مانند زبان های فعل پایان تمایل چندانی به استفاده از صفات اشاره در ابتدای گروه اسمی ندارد. پیش بینی چهارم انفصال وابسته های گروه اسمی بود که با بررسی داده ها بر طبق این پیش بینی استفاده از ادات موصولی برای اتصال بند موصولی به هسته ضروری می نمود. پیش بینی پنجم کاستن رمزگذاری اتصال به گروه اسمی بود که با بررسی داده های پیکره مشخص شد که فارسی برای اتصال مالک به هسته تنها از کسره ی اضافه استفاده می کند. با بررسی داده ها طبق پیش بینی تمایز واژگانی و توالی کلمات این نتیجه حاصل شد که صفت در زبان فارسی بر خلاف زبان های فعل پایان می تواند قبل از هسته هم قرار گیرد.
  5. بیان مالکیت در گیلکی و مازندرانی
    فاطمه محمدی 1395
    هدف اصلی این پژوهش، بررسی بیان انواع مالکیت در گیلکی و مازندرانی است که از جمله زبان های ایرانی شمال غربی هستند، در این بررسی ساخت مالکیت با رویکردی نقشی - رده شناختی به صورت توصیفی - تحلیلی براساس چارچوب رده شناختی آیکنوالد(2013) مورد بررسی قرارمی-گیرد. داده های این پژوهش براساس تحقیقاتی است که قبلا در مورد این دو زبان انجام شده است. داده های موجود نشان دهندۀ شباهت استفاده از سه راه کار همجواری، نشانه گذاری مالک، نشانه گذاری مملوک، و تمایز استفاده از نشانه گذاری مالک و مملوک برای رمزگذاری «مالکیت اسمی» در دو زبان است. مشخصۀ دیگر این زبان ها، وجود شش ضمیر ملکی متمایز است که می توانند جایگزین مالک یا مالکان در مالکیت اسمی شوند. در گیلکی و مازندرانی، ساخت های موجود در «مالکیت محمولی» نیز بسیار متنوع است. به طور کلی، در نمایش این نوع مالکیت از ساخت وجودی، جایگاهی و ساخت ملکی ربطی در هر دو زبان استفاده می شود. در این بررسی برروی ساختی به نام «مالکیت برونی» تمرکز می کنیم، در این نوع مالکیت در سطح جمله هم ارتباط های ملکی و هم ارتباط های عامل – کنش پذیر وجود دارد که پرکاربردترین ساخت مالکیت برونی در هردو زبان مالکیت موقتی یا بهره ور نام دارد.
    خلاصه پایان نامه

  6. افزایشی ها در فارسی نو
    نسیم محتشمی راد 1395
    افزایشی ها به طور سنتی، زیر مجموعۀ کلمات نقشی و قیدها قرار گرفته-اند. قابلیت جا به جایی در سطح جمله، پذیرفتن نقش های دستوری گوناگون و نمایش ارتباط بافتی از جمله ویژگی های افزایشی ها است. افزایشی ها با شرط صدق جمله در ارتباط نیستند. همچنین، افزایشی ها معنای منطقی- دستوری دارند. معنای این اجزا در تعامل با ساخت اطلاعی جمله مشخص می-شود. ساخت اطلاعی جمله مجموعه دانشی است که برای درک هر پارۀ گفتار به کار می رود. مهم ترین ویژگی افزایشی ها، تعامل آن ها با کانون یا تاکید جمله می باشد. افزایشی ها نشان دهنده افزایش و کمیتی برای کانون و محرک پیش انگاشت هستند و بر اساس این ویژگی، نشان دهنده و دربردارندۀ ارزش-هایی می باشند که می توانند به عنوان جایگزین ها برای کانون به کار روند . سهم افزایشی ها در معنای جمله به کانون جمله و حوزۀ این اجزا بستگی دارد. افزایشی ها به دو دستۀ ساده و مدرج تقسیم می شوند. افزایشی های ساده فقط ناظر بر وجود جایگزینی دیگر برای کانون هستند که گزارۀ برای آن جایگزین هم صادق است. در جملات حاوی افزایشی های مدرج، جایگزین ها را می توان در یک مقیاس قرارداد. ترتیب این جایگزین ها بر اساس دیدگاه گوینده و یا نویسنده است. به این صورت که کانون در جملات دارای افزایشی مدرج بعیدترین جایگزین برای کانون بوده است. در پژوهش پیکره ای حاضر، افزایشی های فارسی نو بر اساس معیارهای ارائه شده از سوی کُنیش(1991) شناسایی شدند. نقش هایی که این عناصر در گذر زمان و از رهگذر فرآیند دستوری شدگی کسب کرده اند بر اساس فُرکر(2016) تحلیل شدند. به منظور جمع آوری جملات دارای افزایشی، از قرن چهار تا چهارده هر قرن، از هر قرن چهار کتاب و از هر کتاب ده هزار کلمه برگزیدیم. فارسی نو دارای چهار افزایشی «هم»، «نیز»، «همچنین» و«حتی» است. «هم»، «نیز»، «همچنین» افزایشی های ساده و «حتی» افزایشی مدرج فارسی نو است. «هم» و «نیز» در فارسی نو می توانند خوانش مدرج هم داشته باشند. افزایشی ها در فارسی نو از رهگذر فرآیند دستوری شدگی ثانویه نقش های جدیدی کسب کرده اند که علت آن هم معنای افزایشی ها ،قدرت تاکیدی آن ها و انسجام بافت است. در فارسی نو در مواردی که جایگزین افزایشی در جمله حضور دارد بخشی از جمله به قرینۀ لفظی حذف می گردد که این خود گواهی بر افزایشی بودن این کلمات است. بر اساس یافته های پژوهش، نقشۀ معنایی افزایش
    خلاصه پایان نامه

  7. مطابقه و حالت نمایی در گویش زین آبادی
    ایران عبدی 1395
    چکیده: مطابقه که یکی از مهم ترین مقولات صرفی - نحوی در حوزه ی زبان شناسی است، به هماهنگی نظاممند بین ویژگی های صوری و معنایی یک عنصر و ویژگی های صوری عنصر دیگر اشاره دارد. دستگاه مطابقه در هر زبانی از شش عنصر مهم تشکیل شده است که عبارتند از:کنترل کننده، هدف، حوزه، مشخصه، ارزش و شرط مطابقه. کنترل کننده عنصری است که مطابقه را تعیین می کنند. هدف که شکل آن توسط کنترل کننده تعیین می گردد. حوزه ی مطابقه یا محیط نحوی که در آن مطابقه رخ می دهد(به عنوان مثال بند). مشخصه یا مقولات مطابقه که شامل شمار، شخص، جنس دستوری و ... می باشد. ارزش که تقسیم بندی های ریزتر مشخصه است. شرایط یا عوامل بیرونی که بر محیط مطابقه تاثیر می گذارند. دستگاه مطابقه در زبان های مختلف دارای گوناگونی بوده و میزان آن نیز بسته به عوامل خاصی، از زبانی به زبان دیگر متفاوت است که با توجه به بافت مطابقه می تواند اجباری، اختیاری و یا اجتنابی باشد. با توجه به اهمیت شناسایی و مطالعه این عوامل در گویش های ایرانی، به ویژه گویش های در معرض نابودی، تلاش شده است تا در پژوهش پیکره بنیاد حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، دستگاه مطابقه و حالت نمایی در گویش زین آبادی بررسی شود. بدین منظور پیکره ای نوشتاری با 9881 بند فعلی گردآوری شد. و داده های پژوهش بر پایه ی نظریه ی «مطابقه ی متعارف» کربت (2001) که شامل 19 معیار است و همچنین براساس عامل های زبانی و فرازبانی (از جمله عوامل نحوی، معنایی و اجتماعی-زبانی) موثر در ایجاد مطابقه ی نامتعارف که توسط نغزگوی کهن (1392) مطرح گردیده است، بررسی گردید. تحلیل داده ها نشان داد که زین آبادی دارای سیستم ارگتیو گسسته می باشد که تابعی از زمان دستوری است که در ستاک افعال متبلور می شود که در آن فعل های گذشته ی متعدی دارای الگوی مطابقه ی مفعولی و در بقیه ساخت ها از الگوی مطابقه ی فاعلی پیروی می-کنند. در بررسی میزان مطابقه ی متعارف در این گویش مشاهده نمودیم که در3364 بند فعلی موجود در پیکره که معادل 05/34 درصد از کل بندهای فعلی پژوهش است، هدف با کنترل کننده دارای تطابق نحوی و معنایی است و در 6517 بند فعلی که معادل 95/65 درصد از کل بندهای بررسی شده است هدف و کنترل کننده تطابق نحوی و یا معنایی ندارد؛ بنابراین مطابقه در گویش زین آبادی به سمت نامتعارف آن میل دارد. در بین بندهای فعلی دارای مط
    خلاصه پایان نامه

  8. بررسی مطابقه در گویش جافی
    پروین میرزایی 1395
    در این پژوهش به بررسی مطابقه در گویش جافی زبان کردی پرداخته شد. گویش جافی یکی از گویش های زبان کردی شاخه ی مرکزی می باشد که در شهرستان های جوانرود، روانسر، ثلاث باباجانی و بخش هایی از شهرستان پاوه و شهرستان سرپل ذهاب از استان کرمانشاه و منطقه ی شهرِزور در عراق تکلم می شود. چارچوب مورد استناد این پژوهش کربت (2001) است. روش انجام این پژوهش تحلیلی توصیفی است و داده ها براساس پیکره ی گفتاری گویش جافی ساکنان روستای ساتیاری واقع در شهرستان پاوه توسط نگارنده گردآوری شد. مطابقه رابطه ای دستوری است که ناطر بر هماهنگی خصوصیات صوری و معنایی یک عنصر با خصوصیات صوری عنصر دیگر است. در این پژوهش، ضمن توصیف مطابقه و اجزاء و مفاهیم وابسته به آن، ابتدا به مطابقه ی فعلی و نشانه ی این نوع مطابقه توجه کرده ایم و سپس عوامل نحوی، معنایی و اجتماعی-زبانی موثر در بروز عدم تطابق در این نوع مطابقه را مورد بررسی قرار داده ایم. علاوه بر عوامل نحوی، دو عامل مهم معنایی و اجتماعی-زبانی که بر نظام مطابقه تاثیر می گذارند، عبارتند از جانداری و ادب. همچنین مطابقه ی مجاورت، قوانین مربوط به آن و چگونگی تاثیر آن روی نشانه ی مطابقه مورد بحث قرار گرفته است. به طور کلی در تحلیل گوناگونی نشانه ی مطابقه ی فعلی به این پیامد دست یافتیم که پدیده های زبانی را تنها با تکیه به عوامل نحوی و زبانی صرف نمی توان توجیه کرد و باید به عوامل معنایی، فرازبانی و گفتمانی نیز توجه بیشتری مبذول داشت و با مد نظر قرار دادن عوامل نقشی دلایل آن را بیان کرد. در بررسی عوامل موثر در بروز گوناگونی در نشانه ی مطابقه فعلی، به اسامی جمع، اسامی هم پایه، اسامی جفت نظیر، اسامی جنس ،اسامی غیر جاندار و جاندار غیر انسان به عنوان فاعل جمله بر می خوریم. حضور این اسامی در جایگاه کنترل کننده گاهی باعث بروز ناهماهنگی در نشانه ی مطابقه ی فعلی می شود.
    خلاصه پایان نامه

  9. ذهنی شدگی کلمات ربط علی در فارسی نو
    الهام سیاه کمری 1394
    ذهنی شدگی یک فرآیند کاربردی- معنایی است که در آن معنی براساس عقاید ونگرش گوینده بیان می شود. ذهنی شدگی در کلمات ربط علّیبه معنای مشارکت غیرواضح گوینده در ساختار روابط علّی می باشد و این میزان مشارکت و حاضرشدن گوینده در گفتمان دارای درجات مختلفی می باشد، از بیش ترین درجه ی مشارکت گرفته تا کم ترین درجه ی مشارکت. به طور ویژه ای هروقت فعالیت و اقدامات گوینده در روابط علّی بیش تر باشد ذهنی شدگی گوینده و حضور آن بیش تر خواهد بود. در این پژوهش به بررسی تاثیر عواملی چون: نگرش قضیه ای جزء اول، انواع روابط، نوع مفهوم ساز ، و درک زبانی از مفهوم سازبراین فرآیند پرداخته شده است. برای بررسی این فرآیند و تعامل آن با عوامل مذکور، پیکره ای از جملات روزنامه های جام جم و کتب قرن پنجم من جمله: تاریخ بیهقی، قابوس نامه ، سیاست نامه و کشف المحجوب جمع آوری شده است. داده های این پژوهش نشان می دهد که از عوامل فوق نگرش قضیه ای جزء اول در ذهنی شدگی چند حروف ربط قرن پنجم و بر همه ی داده های فارسی امروز تاثیرگذار است. و در مورد انواع روابط بایدگفت در هر دو دوره بیشتر جملات ارادی هستند. درمورد نوع مفهوم ساز در هردو دوره بی تاثیر است. در در مورد درک زبانی از مفهوم ساز می توان گفت در فارسی امروز بی تاثیر و بر تعدادی از حروف قرن پنجم موثر است .
    خلاصه پایان نامه

  10. بررسی ریشه شناختی کلان جاینام های استان ایلام
    محمد منصوری 1393
  11. بررسی فرایند تبدیل در کردی برپایه نظریه کیپارسکی
    فروزان محمدی 1393
    هدف از انجام این تحقیق بررسی عملکرد فرایند تبدیل در کردی در چارچوب نظریۀ ساختواژۀ واژگانی، و ارزیابی میزان اصول حاکم بر این قاعده در نظریۀ مذکور و چگونگی اعمال آن در کردی می باشد. نگارنده در راستای تحقق این هدف بر آن است تا انواع احتمالی فرایند تبدیل در مقولات دستوری کردی را مشخص نماید و لایه های واژگانی مربوط به انواع کلمات تبدیل شده در آن با توجه به فرضیۀ کیپارسکی مشخص گردد. در این پژوهش دادهها که از فرهنگ لغت گردآوری شده است، دسته بندی گردیده و مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. تحقیق حاضر بر بحث پیرامون واژه سازی با توجه به فرایند تبدیل، تبدیل مقولات دستوری به مقولاتی دیگر، مبحث عروضی مرتبط با این فرایند (یعنی تکیه) و آرایش لایه ها و جهت گیری بر اساس فرضیۀ کیپارسکی استوار است، تا با بررسی دقیق هر یک از موارد فوق میزان مطابقت نظریۀساختواژۀ واژگانی و فرضیۀ کیپارسکی در رابطه با فرایند تبدیل در کردی ارزیابی و مشخص گردد. در این پژوهش، قبل از پرداختن به مبحث اصلی و تجزیه و تحلیل دادهها ، ابتدا مقدمه ای در مورد کلیات تحقیق در فصل اول ارایه شده است.این فصل همچنین مفاهیم کلیدی را در بر دارد که در آن کلیدواژهها ارایه و بنیاد تحقیق عرضه شده است. نوع مطالعه، روش بررسی فرضیه ها و پاسخگویی به سوالات، نوع دادهها و شیوۀ تجزیه و تحلیل دادهها نیز در این فصل بررسی شده است. در فصل دوم به مطالعات انجام شده پیرامون این بحث در دو بخش زبان شناسان ایرانی و غیر ایرانی پرداخته شده است. سپس مباحث نظری مربوط به تحقیق، در فصل سوم مطرح شده است که شامل توضیح نقش واژه سازی، توضیح نظریۀساختواژۀ واژگانی و مدل ساختواژه و توضیح فرضیۀ کیپارسکی می باشد. دادههای تحقیق به طور طبقه بندی شده براساس نوع فرایند تبدیل در فصل چهارم ارایه گردیده است و تجزیه وتحلیل داده ها در چارچوب نظریه واج شناسی واژگانی و با توجه به فرضیه کیپارسکی انجام می گیرد. فصل پنجم شامل خلاصه ای از تجزیه و تحلیل داده ها، نتایج حاصل از انجام این تحقیق، بازنگری فرضیه ها و پاسخ به سوالات مطرح شده در این تحقیق می شود، در پایان نیز موضوعاتی برای انجام پژوهش های بعدی، مطرح شده است. در این تحقیق بررسی نحوه عملکرد فرایند تبدیل در کردی نشان می دهد که تبدیل در آن کاربرد داشته و بسیاری از نو واژه ها را می توان از طریق این فرایند ساخت و با توجه به ز
    خلاصه پایان نامه

  12. بررسی پیکره بنیاد فرآیندهای واژه سازی در گویش گیلکی رشت
    سیده سارینا میراحمدی 1392
  13. بررسی مطابقه در زبان ترکی آذربایجان
    افخم زنک ساز 1392
  14. بررسی تکوین ساخت های امری در زبان فارسی
    لیلا تابش فر 1392
  15. بررسی سلسله مراتب نشانداری در زبان های ایرانی نو شمال غربی
    مسعود محمدی راد 1392
  16. بررسی پیکره بنیاد روابط معنایی در اسامی مرکب فارسی
    اعظم عبدالملکی 1392
  17. بررسی ترتیب وندهای فارسی نو
    نادر مهدی پورشریه 1391
  18. بررسی مقولات تصریفی فعل در آشوری نو
    مژگان شجاعی 1391
  19. روش های کاربرد عناصر باستانی و میانه زبان های ایرانی در واژه گزینی فارسی
    زهره فرهنگیان 1391
  20. توصیف دستگاه فعل در گویش هورامی
    حسین سلگی 1391
  21. بررسی رده شناختی ساخت فعل از رهگذر وام گیری در زبان های فارسی، کردی و ترکی
    علی عبدالملکی 1391
  22. بررسی توصیفی- در زمانی دستگاه واجی و صرف اسم و فعل در گویش تنگسیری
    محبوبه خلیلی 1390
  23. بررسی دین یشت (متن اوستایی، آوانویسی، ترجمه، توضیحات و واژه نامه)
    جریره اکبرزاده 1390
  24. بررسی رده شناسی وزن شعر فارسی براساس نظریه وزنی
    پریسا حسینی 1390
  25. بررسی کلان جاینام های استان گیلان
    مریم آلیانی 1390
  26. بررسی دستگاه صرف در گویش فیلی (کردی ایلامی)
    الهام شفیع زاده 1389
  27. رابطه زبان و جنسیت در بلاگ های فارسی
    داود شهیدی 1389