پروفایل استاد - دانشگاه بوعلی سینا همدان
دانشیار
تاریخ بهروزرسانی: 1403/10/01
رضا سلیمانی
علوم اقتصادی و اجتماعی / علوم سیاسی
رساله های دکتری
-
نسبت دین و سیاست در اندیشه روشنفکران دینی ایران در دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامی(1342ـ 1394)
1397یکی از مباحث بسیار مهم در تاریخ اندیشه سیاسی معاصر ایران موضوع نسبت بین دین و سیاست است.
-
تطبیق پذیری رویکرد سیاست خارجی دولت های پس از جنگ، با اصول و ارزش های جمهوری اسلامی(1368-1392).
1396چکیده: این پژوهش به تطبیق پذیری رویکرد سیاست خارجی دولت های پس از جنگ، با اصول و ارزش های جمهوری اسلامی در دوره میانی(1368-1392) پرداخته است. فرض اصلی پژوهش این است که بین رویکرد سیاست خارجی دولت های پس از جنگ، همگرایی کامل با اصول سیاست خارجی وجود نداشته است. برای انجام این پژوهش و آزمون فرضیه ها، از روش تحقیق آمیخته استفاده شد. بدین ترتیب که پس از مطالعات کتابخانه ای و بررسی مدارک، شاخصه های مختلف از دل ادبیات تحقیق و نیز مصاحبه با خبرگان حوزه سیاست خارجی اعم از کسانی که دارای تجربیات اجرایی در دولت های مختلف داشته اند از جمله منوچهر متکی، دکترعلی اکبر ولایتی، دکتر علی اکبر صالحی و دکتر کمال خرازی، اساتید دانشگاه و متخصصان حوزه مذکور، و نیز مشورت با مرکز تحقیقات استراتژیک مصلحت نظام، استخراج شده و پس از طی مراحل مختلف (حذف و اصلاح) مولفه هایی همچون استکبارستیزی، همگرایی اسلامی، تعامل سازنده ، منطقه گرایی ، منزلت افزایی و نفوذ و حمایت از حقوق اتباع ایرانی به عنوان شاخصه هایی که هم متناسب با چارچوب نظری تحقیق یعنی سازه انگاری بودند و هم مورد نظر خبرگان و ادبیات تحقیق انتخاب شدند تا رویکرد دولت های مختلف یعنی دولت پنجم و ششم، هفتم و هشتم و نهم و دهم در خصوص آنها و ارزش ها و اصول مصرح در دیدگاه های رهبری، حضرت امام خمینی و اصول انقلاب اسلامی مصرح در قانون اساسی مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد. پس از این مرحله، پرسشنامه 29 سئوالی براساس شاخصه های مذکور و همچنین یک سئوال بازپاسخ برمبنای فرضیه اصلی در اختیار نمونه اماری تحقیق قرار گرفت و سپس نتایج استخراج شده از طریق آزمون کلموگروف اسمیرنوف ، آزمون های آماری پارامتریک ، آزمون موخلی و تحلیل واریانس ...مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج تحقیق حاصل از سئوال بازپاسخ و نیز آزمون فرضیه ها نشان داد که علارغم تعهد همه دولت های پس از جنگ به اصول و ارزش های انقلابی و دیدگاه های امام و رهبری، سیاست خارجی دولت های پس از جنگ در شاخص های مختلف طیفی از انطباق کامل تا عدم انطباق کامل را نشان می دهد. بدین ترتیب که سیاست خارجی دولت های پنجم و ششم در شاخص های استکبارستیزی، منطقه گرایی و همگرایی اسلامی با اصول و ارزش های جمهوری اسلامی انطباق کامل داشته است در حالیکه مولفه های تعامل سازنده، منزلت افزایی و نفوذ و حمایت از حقوق اتباع ایرا
-
تاثیر تحولات سیاسی اجتماعی عراق بر سیاست خارجی منطقه ای ایران معاصر(از به قدرت رسیدن حزب بعث تا ظهور پدیده داعش1348تا1392 ش)
1396محیط امنیتی و استراتژیک کشور ایران در درون حلقه های همپوشی از مناطق خلیج فارس، خاورمیانه، آسیای مرکزی، قفقاز و جنوب آسیا واقع شده است. در این میان، کشور عراق نیز به عنوان عضوی از دو منطقه نخست (خلیج فارس و خاورمیانه)، ازیک طرف، پیونددهنده ما با معادلات منطقه ای قدرت در خاورمیانه و از سوی دیگر، یکی از رقبای همیشگی ما در خلیج فارس بوده است. ازاین رو، تحولات سیاسی، امنیتی، قومی و مذهبی عراق در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی، بر محیط امنیتی و سیاسی کشورمان تاثیرگذار بوده و خواهد بود. تغییر ساختار نظام سیاسی عراق از سلطنتی به جمهوری واز جمهوری به نظام تک حزبی بعثی با گرایش های سوسیالیستی و افراطی ناسیونالیستی و پس ازآن سرنگونی این نظام توسط هژمون جهانی و ایجاد ساختار جدید مبتنی بر تقسیم قومی و مذهبی قدرت و افزایش نقش شیعیان واردها در آن، از مهم ترین متغیرهای تاثیرگذار بر ساختارها و هنجارهای محیط پیرامونی درگذشته و حال بوده که همواره برای ایران تهدیدها و فرصت هایی را در پی داشته که ماهیت، شدت و زمان آن متفاوت است. در حقیقت با توجه به اشتراکات تاریخی، فرهنگی و مذهبی ایران با عراق، بامطالعه روند تحولات داخلی عراق در مدت زمانی موردنظر این رساله به این نتیجه می رسیم که تحولات داخلی عراق به طور مستقیم وبیشتر از همسایگان دیگر ایران بر مناسبات بین دو کشور، و سیاست خارجی منطقه ای ایران تاثیر داشته است. بنابراین در اینجا عراق متغیر مستقل و سیاست خارجی ایران متغیر وابسته است. بی توجهی به حقوق شیعیان و کردها درگذشته و بحران قومیت ها، مسئله کردستان و نارضایتی جامعه اهل تسنن در حال حاضر، انعقاد قرارداد معروف 1975 م الجزایر تحت تاثیر تحولات کردستان و لغو یکجانبِه آن در زمان صدام حسین در سال 1981 م و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، اختلافات دو کشور در اروندرود، تاثیر تحولات عراق بر کیفیت پیگیری اجرای مفاد قطعنامه (598) شورای امنیت سازمان ملل متحد و حمله عراق به کویت و اشغال آن کشور، لشکرکشی آمریکا و متحدانش برای بیرون راندن عراق از کویت، حمله آمریکا و متحدانش به عراق و برانداختن صدام و حزب بعث، جمله مسائلی هستند که از دهه های گذشته تا به امروز بر موضع گیری های سیاست خارجه ایران در قبال عراق، کشورهای منطقه و قدرت های بزرگ سایه افکنده است. بنابراین با توجه به آنچه گفته شد در پژوهش حاضر، ت
-
تحلیل انتقادی دستگاه دیپلماسی ایران معاصر در مواجه با ائتلاف قدرت های بزرگ
1395در دو سده گذشته که ایران کانون توجهات بین المللی قرار گرفته، دستگاه دیپلماسی همیشه گرفتار خطاهای شناختی آزار دهنده و شاید بازدارنده بوده است . کارگزاران دستگاه دیپلماسی از این واقعیت غافل مانده که بدون شناخت تحولات بین المللی، به طور واکنشی از یک سو به سوی دیگر کشیده می شدند. این امر ناشی از ناآگاهی از این مسئله بود که در نظام سیاست جهانی موازینی حاکم بود که بدون آشنایی با قواعد بین المللی و تحولات مربوط به آن تصمیم گیری در سیاست خارجی با چالش های فراوانی مواجه می شد. در شهریور 1320 ش. قدر تهای بزرگ بریتانیا و شوروی با ائتلافی مصلحتی در مدت زمان کوتاهی کشورایران را به اشغال خود در آوردند. مشابه همین رویداد در جریان کوتادی 28 مرداد سال 1332ش. با ائتلا ف دو قدرت آمریکا و انگلیس به وقوع پیوست که موجب شد تا شیرازه سیاسی کشور از هم بپاشد. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تحول در دستگاه دیپلماسی، فصل نوینی در روابط خارجی ایران آغاز شد. با حمله عراق به ایران نیز شاهد ائتلاف قدرت های بزرگ بر علیه دستگاه دیپلماسی هستیم که در نهایت ، با تصویب قطعنامه 598 خاتمه یافت، اما اقدام ایران در پذیرش قطعنامه از یک منطق راهبردی تبعیت می کرد. از آنجایی که پژوهش حاضر نقش کارگزاران و تصمیم گیرندگان سیاسی کشور را به عنوان عامل اصلی ائتلاف قدرت ها در هر مقطع تلقی کرده لذا سعی دارد به این سوال پاسخ دهد که چه عاملی در شکل دهی ائتلاف قدرت های بزرگ نقش اساسی داشته و چگونه دستگاه دیپلماسی مغلوب قدرت ائتلاف های قدرت های بزرگ شده است ؟ پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی ، مقایسه ای و تحلیلی (روش کیفی) و با تکیه بر چهارچوب نظری واقع گرایی نو کلاسیک و سازه انگاری به بررسی تحلیلی رویدادهای تاریخی دستگاه دیپلماسی معاصر ایران و تبیین رویکرد دستگاه دیپلماسی در برابر ائتلاف قدرت های بزرگ در مقاطع مختلف تاریخی و کنش های غیر واقع بینانه دستگاه دیپلماسی می پردازد، که در پژوهش های پیشین بدان پرداخته نشده است. نتایج و یافته های پژوهش نشان می دهد که خطاهای شناختی کار گزاران و نخبگان سیاسی و فقدان استراتژی متناسب با ساختارهای بین المللی در روابط خارجی موجب ناکامی دستگاه دیپلماسی و ائتلاف قدرت های بزرگ شد. یافته های این رساله می تواند در مراکز و نهاد هایی در حوزه سیاست از قبیل وزارت امور خارجه مورد استفاده قرار گ
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
تاثیرویژگی های شخصیتی روسای جمهورآمریکا بر سیاست خارجی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران(مقایسه موردی دونالدترامپ وجو بایدن)
1402چکیده: سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا، معمولا با تغییر روسای جمهور دچار تغییراتی می شود. این تغییرات گاهی اندک و گاهی بسیار چشمگیر هستند. اگر چه سیاست های آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران دارای اصول و استراتژی ثابت و مشخصی است، اما این سیاست ها هم از این تغییر مستثنا نیستند. در همین راستا پژوهش حاضر در صدد پاسخگوئی بدین پرسش است که شخصیت روسای جمهور آمریکا، بطور مشخص دونالد ترامپ و جوبایدن، چه تاثیری بر سیاست خارجی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران داشته اند. به همین منظور، با بررسی نظریات مختلف حوزه روانشناسی سیاسی و انتخاب بیوگرافی روانشناختی، شخصیت دونالد ترامپ و جوبایدن تحلیل گردیده و تاثیر آن بر فرآیند تصمیم گیری سیاست خارجی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران تشریح شده است. بر مبنای تیپ شناسی مذکور، پژوهش حاضر بدین نتیجه رسیده است که دونالد ترامپ بدلیل میزان شخصیتی که میزان پیچیدگی شناختی پائین و تجربه پیشینی اندک در سیاست خارجی، تسلطی بر فرآیند تصمیم گیری در قبال جمهوری اسلامی ایران نداشت وبسیاری از تصمیمات بر اساس انتخاب های تک بعدی و بدون درنظر گرفتن پروتکل های بین المللی صورت گرفته شد. اما بر خلاف دونالد ترامپ، جوبایدن بدلیل میزان نیاز بالا به قدرت و میزان بالای پیچیدگی شناختی و تجربه پیشینی کافی در سیاست خارجی، بر فرآیند تصمیم گیری در قبال جمهوری اسلامی ایران اشراف کامل داشت. روش و یافته های پژوهش حاضر می تواند بطور کلی بعنوان مدلی در پیش بینی نوع فرآیند تصمیم گیری در حوزه سیاست خارجی یک کشور و تاثیر شخصیت رهبران بر آن و همچنین پیش بینی تصمیم های احتمالی برآمده از آن فرآیند کارآمد باشد
-
رویکرد گفتمان های سیاسی پس از انقلاب اسلامی به مفهوم منفعت ملی در ایران
1393باشکل کیری انقلاب اسلامی ایران،کفتمان هاودیدکاه های سیاسی مختلفی به اداره سیاست خارجی ایران پرداخته اند .امادر حوزه سیاست خارجی در مقاطع مختلف با مسائل متفاوتی رو به رو هستیم.یکی از اساسی ترین مباحث حوزه سیاست خارجی ،منفعت ملی است که سیاست خارجی هر کشور بر اساس آن پایه ریزی می شود .ودر حقیقت اینکه هر کفتمان منفعت ملی را چکونه ترسیم نماید ،در جهت کیری های سیاست خارجی ودر نتیجه ای که در این حوزه کرفته می شود تاثیر می کذارد.در پژوهش حاضر ابتدا به تبین هر یک از کفتمان های سیاسی بعد از انقلاب ومشخصه های آن پرداخته شده است سپس مفهوم منفعت ملی ومتغیرهای ماثر بر آن مورد ارزیابی قرار کرفته است .در ادامه به بحث سیاست خارجی هر یک از کفتمان ها پرداخته شده است وپس از آن با طرح دیدکاهای مختلف پیرامون اهداف ومنافع ملی به عوامل واکرایی وکذر از هر کفتمان پرداخته شده است ودر نهایت با ارائه یک جدول در زمینه های منفعت ملی،انقلاب اسلامی ،ونظام بین الملل ، تفاوت های کفتمانی در مورد هر یک از این موضوعات مورد بررسی قرار کرفته است