پروفایل استاد - دانشگاه بوعلی سینا همدان
استاد
تاریخ بهروزرسانی: 1403/10/06
حسن ساری خانی
کشاورزی / علوم باغبانی
رساله های دکتری
-
مطالعه جذب، انتقال و تجمع برخی از ترکیبات نانو و تاثیر آنها بر رشد سه پایه از درختان میوه هسته دار در شرایط درون شیشهای
1402چکیده: پایههای رویشی به دلیل ویژگیهای مطلوب از نظر باغداری مانند کنترل اندازه درخت، امکان مدیریت مطلوب باغ، مقاومت به بیماری، سازگاری با خاکهای مختلف و همچنین بهبود ویژگیهای کیفی میوه همواره مورد توجه تولیدکنندگان بوده و انتخاب دقیق پایهها به موفقیت و کارایی باغهای تجاری کمک میکند. استفاده از ریز ازدیادی برای تکثیر پایههای رویشی درختان میوه، یکی از روشهای مناسب برای تولید گیاهانی سالم و با ضریب تکثیر بالا است. با توجه به این که واکنش ارقام به شرایط ریز ازدیادی متفاوت است لازم است پروتکلهای بهینه برای تکثیر هر رقم به صورت مجزا تعیین شود. بدین منظور ریزازدیادی سهپایهی پرکاربرد درختان میوهی هستهدار شامل GF667، میروبالان 29C و گارنم (GN15) در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی اثر کاربرد ترکیبات نانو در موفقیت ریز ازدیادی از نانو لولههای کربنی چند جداره، گرافن اکساید و دی اکسید تیتانیوم در غلظت های 0، 20، 50، 100 و 250 میلی گرم در لیتر استفاده شد و ویژگی های رشدی و فیزیولوژیک ریز نمونه ها در مواجهه با این ترکیبات مورد بررسی قرار گرفت. مناسب ترین تیمار ضد عفونی غوطهور کردن ریز نمونه ها در محلول 5/1 درصد هیپوکلریت سدیم به مدت 15 دقیقه بود و در بین ارقام مورد برسی پایه میروبالان 29C، پاسخ مناسب تری به تیمار های ضدعفونی نشان داد. در مرحله ی استقرار تفاوت معناداری در رشد ارقام مشاهده شد. پر رشدترین رقم، میروبالان 29C و کم رشدترین رقم GF667 بود. مناسبترین محیط کشت جهت استقرار ارقام GF667، میروبالان 29C و گارنم MS، DKW و MS (به ترتیب) بود. در مرحله پرآوری شاخساره در رقم GF667 بیشترین تعداد شاخه، تعداد گره و طول شاخه (75/4 عدد، 20 گره و 12 میلیمتر) در غلظت 1 میلیگرم در لیتر BA به همراه 1/0 میلیگرم در لیتر NAA به دست آمد. در پایه گارنم بیشترین تعداد شاخه (با میانگین 7/5) در غلظت 2 میلیگرم در لیتر BA همراه با 25/0 میلیگرم در لیتر NAA مشاهده شد. بیشترین تعداد گره، طول شاخه و طول میانگره (12 گره، 9 میلیمتر و 8/7 میلیمتر) در تیمار ۱ میلیگرم در لیتر BA به همراه 25/0 میلیگرم در لیتر NAA مشاهده شد. در پایه میروبالان 29C بیشترین تعداد شاخه با میانگین 2/5 شاخه در هر ریزنمونه در تیمار ۱ میلیگرم در لیتر BA به همراه 25/0 میلیگرم در لیتر NAA مشاهده شد که با تیمار 2 میلیگرم در لیتر BA به همراه 1/0 میلیگرم NAA یا فاقد NAA اختلاف معنیداری نداشت. بیشترین تعداد گره (7/14) در تیمار 1 میلیگرم در لیتر BA همراه با 25/0 میلیگرم در لیتر NAA مشاهده شد. بالاترین طول شاخه (31/19 میلیمتر) در تیمارهای فاقد NAA و بیشترین طول میانگره در تیمارهای فاقد BA به میزان 38/2 میلیمتر اندازهگیری شد. بیشترین درصد ریشهزایی در پایه میروبالان و گارنم (به میزان 95 و 70 درصد به ترتیب) در غلظت 1 میلیگرم در لیتر و در پایهی GF667 بیشترین درصد ریشهزایی در غلظت 2 میلیگرم در لیتر IBA به مقدار 6/41 درصد مشاهده شد. با توجه به نتایج آزمایش فوق رقم میروبالان 29C به دلیل مقاومت بیشتر به تیمارهای ضد عفونی، گیرایی بالاتر، رشد بیشتر در محیط کشت، ضریب تکثیر بالاتر و پاسخ مناسب تر به تیمار های ریشه زایی به عنوان رقم مناسب جهت بررسی تاثیر ترکیبات نانو برگزیده شد و محیط کشت مناسب آن DKW تشخیص داده شد. رشد و نمو ریز نمونه های میروبالان 29C در مواجهه با ترکیب های مختلف نانو بررسی شد. در این پژوهش تفاوت معنی داری در رشد و نمو غلظتهای مختلف دی اکسید تیتانیوم در مقایسه با تیمار شاهد مشاهده نشد اما نانو لوله های کربنی و گرافن اکساید بر رشد و توسعه ریز نمونه ها اثر معنا دار داشتند. بیشترین رشد در کاربرد گرافن اکساید با غلظت ۱۰۰ میلی گرم در لیتر به دست آمد (وزن تر کل ریزنمونه 62/475 میلی گرم) که در مقایسه با کاربرد نانو لوله های کربن در غلظت 50 میلی گرم در لیتر رشد کمتری (وزن تر کل ریز نمونه 30/1207 میلی گرم) محسوب میشد. همچنین نانو لوله های کربنی بر القای کالوس های جنین زا اثر مناسبی داشتند که این تاثیر در مورد گرافن اکساید مشاهده نشد. با توجه به نتایج بررسی رشد و نمو ریز نمونهها در مواجهه با ترکیبات نانو، تیمار نانو لوله های کربنی در غلظت 50 میلی گرم به دلیل اثرات بسیار بارز بر رشد و نمو ریز نمونه ها به عنوان تیماری برای برسی دقیقتر مکانیسم های اثر، جذب و انتقال مورد استفاده قرار گرفت. که مشخص شد در غلظت 50 میلی گرم در لیتر نشت یونی و غلظت مالون دیآلدئید در حد متوسطی قرار دارد که امری اجتناب ناپذیر است و به علت تاثیرات فیزیکی نانو لوله ها بر غشاء سلولی است، چرا که این ترکیبات علاوه بر آسیب هایی که میتوانند به ساختار غشا وارد کنند میتوانند به شکل مسیری برای نشت املاح داخل سلول به محیط بین سلولی نقش ایفا کنند. در غلظت های بالا تر نانو لوله هاب کربنی این نشت افزایش می یابد. غلظت کربوهیدرات و پروتئین کل در غلظت 50 میلی گرم در لیتر نانو لوله های کربنی بیشترین میزان بود که این موضوع نشانگر این است که علیرقم اثرات نامطلوبی که ترکیبات نانو میتوانند بر سلول داشته باشند اثرات مثبت این ترکیبات میتواند در غلظت هایی بر اثرات منفی پیشی بگیرد و رشد نمو بسیار مطلوبی را در ریز نمونه ها موجب شود.
-
اثر نانو ذرات اکسید سیلیسیم (SiO2) در تحمل به تنش شوری در ژنوتیپهای انتخابی گیاه زیتون
1402محدودیت منابع آبی و شور بودن آب و خاک از عوامل مهم بازدارنده توسعه کشت زیتون (Olea europaea L.) میباشد. زیتون گیاهی نیمه متحمل در مقابل تنش شوری است. بنابراین، انتخاب ارقام متحمل به شوری از اهمیت زیادی برخوردار است. در شرایط تنشهای محیطی نظیر شوری، گونههای اکسیژن فعال (ROS) افزایش مییابد. این گونهها منجر به تخریب و آسیب لیپیدها، پروتئینها و اسیدهای نوکلئیک شده، سوخت و ساز سلولی را دچار اختلال میکند. از آنجاییکه مقاومت زیتون وابسته به رقم است؛ بنابراین میتوان از آن به عنوان یک نمونه برای مطالعه پاسخ درختان چوبی به تنش شوری استفاده نمود. به منظور بررسی تاثیر شوری و نانو ذرات دی اکسید سیلیسیم در محیط رشد ریشه نهال های یکساله پنج رقم زیتون (کرونیکی، کلاه فرج، دیره، شیراز، کنسروالیا) به صورت آزمایش فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی به با سه سطح نانو ذرات دیاکسید سیلیسیم (صفر، 1 و 2 میلیمولار) و دو سطح کلرید سدیم (صفر و 150 میلیمولار) با 3 تکرار در سالهای 1400-1401 اجرا در آمد.. صفات مورفولوژیک ارقام زیتون تحت تاثیر تنش شوری کاهش معنیداری یافت، به گونهای که رقم شیراز متحملترین و ارقام کنسروالیا و دیره حساسترین رقم نسبت به تنش شوری بودند. شوری با تخریب غشاء سلولی که نشانه آن افزایش غلظت مالون دی آلدئید بود منجر به افزایش جذب و انتقال یون سدیم به شاخساره و کاهش پتاسیم، کلسیم در شاخسارههای زیتون شده و از این طریق منجر به خسارت شد. همچنین شوری باعث افزایش معنیداری در گونههای فعال اکسیژن و میزان هیدروژن پراکسید نسبت به تیمار شاهد گردید. نتایج نشان داد تیمار نهالهای زیتون با نانو ذرات فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانی مانند کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز ، تحت تنش شوری افزایش یافت. نانو ذرات دی اکسید سیلیسیم روی ویژگیهای رشدی تاثیری نداشت. نانو ذرات موجب افزایش نرخ پرولین و قندهای محلول در شرایط تنش شد. همچنین سبب کاهش نشت الکترویت و افزایش شاخص پایداری غشاء در شرایط تنش شد. کاربرد نانو ذرات دی اکسید سیلیسیم نرخ کلروفیل، شاخص کلروفیل فلورسانس و محتوای نسبی آب برگ را در شرایط تنش افزایش داد. میتوان اینگونه جمعبندی کرد که تیمارهای نانو ذرات دی اکسید سیلیسیم توانستند اثرات تخریبی تنش شوری را در ارقام زیتون مورد بررسی کاهش دهند.
-
شبیه سازی عددی و بهینه سازی فرآیند تولید قرص پرتقال تحت شرایط اتمسفر کنترل شده
1402چکیده: صنایع تبدیلی به دلیل به کارگیری محصولات کشاورزی به عنوان مواد اولیه می تواند عاملی برای استفاده بهتر از این محصولات تلقی گردد. بسیاری از محصولات کشاورزی دارای زمان تولید و مصرف متفاوتی می باشند. تولید یا برداشت آن ها معمولاً در یک زمان مشخص و کوتاه ولی مصرف در زمان طولانی تری صورت می گیرد. صنایع تبدیلی می تواند با حفظ و نگه داری محصولات در آن ها به گونه ای تغییر و تبدیل ایجاد نماید که امکان مصرفشان در طی سال میسر باشد. هدف از انجام این پژوهش بهینه سازی خشک کردن ورقه و تفاله باقی مانده از فرآیند آبگیری آن با خشک کن خلائی به دو روش نرمال و کنترل آتسمفر به روش سطح پاسخ است. همچنین به منظور کاهش پسماند غذایی، استفاده حداکثری دردسترس منابع طبیعی، فرآیند تولید قرص خوراکی پرتقال موردبررسی، ارزیابی و بهینه سازی به روش سطح پاسخ قرار گرفت. از طرف دیگر به منظور دست یافتن به درک صحیحی از پدیده خشک کردن ورقه پرتقال، فرآیند انتقال حرارت و رطوبت و واکنش تخریب اسکوربیک اسید ورقه پرتقال در حین خشک شدن روش اجزای محدود شبیه سازی شد.بدین منظور با کمک نرم افزار کامسول مولتی فیزیک فرآیند خشک شدن در دماهای 45، 65 و °C 85 در فشار خلائی kPa 60 شبیه سازی شد. در روش کنترل آتسمفر هوای داخل مخزن خلا با گاز بی اثر نیتروژن جایگزین شد و با مقایسه دو روش خشک کردن نرمال آتسمفر با کنترل آتسمفر اثر غلظت گاز اکسیژن باقی مانده در مخزن خلا بر روی خواص حرارتی (ضریب نفوذ موثر رطوبت و انرژی مصرفی کل)، فیزیکی (شاخص های رنگی b*Δ، Δa*، ΔL* و شاخص قهوه ای شدن) و شیمیایی (ظرفیت آنتی اکسیدانی، فنول کل بافت و اسکوربیک اسید) ورقه و تفاله پرتقال مورد ارزیابی قرار گرفت. درنهایت هر دو روش خشک کردن با طرح مرکب مرکزی بهینه سازی شد. نتایج خشک کردن ورقه پرتقال نشان داد که کنترل آتمسفر بهینه شده نسبت به نرمال آتمسفر ضریب نفوذ موثر رطوبت را حدود 200% افزایش و انرژی مصرفی کل را تقریباً 50% کاهش می دهد. همچنین، ظرفیت آنتی اکسیدانی در نقطه بهینه کنترل آتمسفر تقریباً دو برابر بیشتر از نرمال آتمسفر بود. اگرچه اثر دما بر روی فنول کل بافت ورقه پرتقال تحت اثر روش نرمال آتمسفر غیرخطی بود، اما روش کنترل آتسمفر توانست رفتار غیرخطی دما را بروی فنول کل بافت ورقه پرتقال تعدیل کند. به صورت کلی اسکوربیک اسید زمانی که به روش کنترل آت
-
اثر کیفیت نور روی ویژگی های رویشی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی نهال های انگور یاقوتی تحت تنش شوری در گلخانه
1401چکیده: تولید و کیفیت محصولات گلخانه ای را می توان با انتخاب طول موج های مناسب نور به نفع گیاه تغییر داد و این مهم به کمک تکنولوژی مدرن لامپ های ال ای دی امکان پذیر شده است. شرایط نوری بهینه همراه با تغذیه کامل، دمای مناسب و آبیاری مطلوب، فاکتورهای اساسی برای القاء تحمل به تنش ها شناخته شده اند. این پژوهش اثر نور با کیفیت های مختلف را روی برخی ویژگی های انگور یاقوتی در شرایط شوری آب آبیاری در گلخانه موردبررسی قرار داد. مطالعه به صورت یک آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور بر پایه طرح کاملا تصادفی و در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی علوم باغبانی دانشگاه بوعلی سینا طی دو سال متوالی 1399 و 1400 انجام شد. فاکتور اول کیفیت های مختلف نور در 5 سطح شامل قرمز(100 درصد)، آبی(100درصد)، قرمز و آبی با نسبت های 30-70 و50-50 و شاهد( نور طبیعی گلخانه) به صورت نوردهی تکمیلی در پایان روز و فاکتور دوم شوری آب آبیاری در 4 سطح شامل صفر (شاهد)، 25، 50 و 100 میلی مولار کلریدسدیم بودند. براساس نتایج به دست آمده، در شرایط شوری100میلی مولار، ترکیب نورهای قرمز-آبی در حفظ بیشتر طول شاخه اصلی، میانگره ششم، وزن برگ در واحد سطح، تعداد برگ و وزن های تر و خشک برگ و ساقه موثرتر بودند. نور آبی(100 درصد) در حفظ بیشتر وزن تر و خشک و حجم ریشه نقش داشت. نور قرمز(100 درصد) و ترکیب قرمز-آبی(30-70) بیشترین تاثیر را در کنترل تعداد برگ های آلوده به سفیدک حقیقی نشان دادند. اثر تمامی کیفیت های استفاده شده در حفظ محتوی نسبی آب برگ در مقایسه با نور طبیعی گلخانه بیشتر و مشابه به یکدیگر بود، اما منجر به کاهش پایداری غشاءسلول شدند. بیشترین میزان مالون دی آلدهید در نهال های تیمارشده با نور آبی(100 درصد) و کمترین آن در ترکیب نورهای قرمز-آبی مشاهده شد. ترکیب نورهای قرمز-آبی منجر به افزایش و حفظ بیشتر میزان کلروفیل های کل، a و b و کاروتنوئید و میزان سدیم و پتاسیم برگ در مقایسه با نورهای تک رنگ شدند، درحالی که نور قرمز(100 درصد) منجر به افزایش پتاسیم و کاهش تجمع سدیم ریشه شدند. ترکیب نور قرمز-آبی(30-70) در کاهش و نورآبی(100 درصد) در افزایش پراکسیدهیدروژن موثرتر بودند. ترکیب قرمز-آبی(50-50) به همراه نور آبی(100 درصد) درحفظ آنتوسیانین و افزایش بیشتر آن موثر بودند. نور آبی(100درصد) منجر به افزایش فنل کل و فلاونوئید کل در برگ انگور در
-
اثر ترکیبات تغییردهنده ساختار کروماتینروی صفات مورفو-فیزیولوژیک، القایآندروژنز از طریق کشت بساک و بیان ژنهای مسئول بازآرایی کروماتین در ذرت(Zea mays L.)
1401بهینهسازیروشهایدرون شیشهایبرایتولیدگیاهاندابلهاپلوئیدذرت نقش مهمیدر برنامههایبهنژادیاینگیاهدارد. در اینمطالعه اثرترکیبات1-آزاسیتیدین،بیکس05530و تریکواستاتینAبر رویصفات زراعی، فیزیولوژیکی وکاراییالقای آندروژنزبررسی گردید.همچنیناثر ماده1-آزاسیتیدین بر روی بیان ژنDNAمتیلترانسفرازواثرتریکواستاتینAبر روی بیان ژنهای هیستون استیل ترانسفراز و ژن هیستون داستیلاز دردو مرحله رشدیذرت شامل مرحله7تا8برگیو مرحله گلدهیمورد بررسیقرار گرفت.کلیهآزمایشهایاین پژوهشبهصورتآزمایشفاکتوریلدر قالب طرح بلوکهایکامل تصادفی وفاکتوریلدر قالب طرحکاملا تصادفیباسه تکرار انجامشد.در این آزمایشهادو ژنوتیپذرت(7×DH5DHو82-ETMH) به عنوان عاملاولوتیماربذور ذرت با1-آزاسیتیدین(0،1،50و500میکرومولار)، بیکس05530(0،05/0،5/0،5و5میکرومولار) وتریکواستاتینA(0،01/0،5/0،5و5میکرومولار) به عنوان فاکتور دومدر نظر گرفته شد،همچنیندر آزمایشهای آندروژنزنوع محیط کشت و ترکیب هورمونی به عنوان فاکتور سومدر نظر گرفته شد.در آزمایشکشتبساک،بساکهایحاویمیکروسپورهایی در مراحل تکهستهایمیانیتا تکهستهایانتهاییانتخاب و در محیطکشتپایهYPmحاوی5میلیگرمدر لیتر-4, D2و5 میلیگرمدر لیترBAPکشت گردیدند.در آزمایش اولاثرات متقابل ژنوتیپ×سطوح1-آزاسیتیدینبرایهمه صفات مورد مطالعه بهجز تعداد دانه در ردیفبلال، عمق دانه، قطر بوته، تعداد برگ در بوته و تعدادبلالاختلافمعنیداریرا نشان دادند. بیشترینمیزانوزن هزار دانه در تیمارهای50و500میکرومولاروهمچنینبیشترینعملکرد دانه وزیست تودهدر تیمار500 میکرومولار1-آزاسیتیدینبرایهر دو ژنوتیپمشاهده شد.در آزمایش دوماثرات متقابل ژنوتیپ×سطوحبیکسبرایهمه صفات مورد مطالعه بهجزوزن هزار دانه،عملکرد دانه،شاخص برداشت بوته،قطر بوته،تعداد پنجهو تعدادبلالاختلافمعنیداریرا نشان دادند. بیشترین میزانزیست تودهدر تیمارهای05/0و5/0میکرومولاربیکسبرایهر دو ژنوتیپمشاهده شد.در آزمایش سوماثرات متقابل ژنوتیپ×سطوحتریکواستاتینAبرایهمه صفات مورد مطالعه بهجزوزن هزار دانه،زیست توده،عملکرد دانه، شاخص برداشتبوته، قطر بوته، تعداد برگ، تعداد پنجهو تعدادبلالاختلافمعنیداریرا نشان دادند.در آزمایش چهارم در صفات فیزیولوژیکی دو ژنوتیپ ذرت،اثر متقابل ژنوتیپدر تریکواستاتینAبرایصفت هدایتروزنهایدر سطح احتمالیکدرصد معنیداربود.بیشترین میزانهدایتروزنهایمربوط به تیمار5میکرومول
-
بررسی برخی پاسخ های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی انگور به نفتالین استیک اسید تحت تنش خشکی
1401چکیده: خشکی به عنوان مهم ترین تنش محیطی، رشد و نمو گیاهان را به شدت مختل و تولید و عملکرد را بیش از هر عامل محیطی دیگری محدود می کند. راهکارهای مختلفی مانند انتخاب ارقام متحمل، استفاده از شیوه های جدید و موثر آبیاری، استفاده از تنظیم کننده های رشد گیاهی و همچنین مدیریت عناصر غذایی برای مقابله با تنش خشکی توسعه پیدا کرده اند. در این پژوهش استفاده از پتانسیل ارقام متحمل به خشکی و کاربرد تنظیم کنندههای رشد گیاهی به منظور کاهش اثرات تنش خشکی در انگور (Vitis vinifera L.) در قالب دو آزمایش مجزا بررسی شد. در آزمایش نخست تحمل به تنش خشکی 20 رقم انگور ایرانی و خارجی، شامل 15 رقم انگور ایرانی (بیدانه سفید، بیدانه قرمز، تبرزه سفید، تبرزه قرمز، حسینی، خلیلی سفید، رشه، شیرازی، عسکری، فخری، قزل اوزوم، گچی امجگی، گزندایی، لعل قرمز و یاقوتی) و پنج رقم خارجی (بلک سیدلس، پرلت، ترکمن 4، روبی سیدلس و فلیم سیدلس) در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار اجرا شد. ارقام انگور ایرانی و خارجی یکساله ریشه دار، با استقرار و رشد کافی، تحت دو تیمار 90 (شاهد) و 50 (تنش خشکی) درصد آب قابل دسترس قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که پس از سه ماه اعمال تنش خشکی، ویژگی های رشدی تعداد برگ، سطح برگ، وزن تر و خشک برگ، قطر ساقه، طول شاخه سال جاری، طول میانگره و وزن تر و خشک اندام هوایی همه ارقام انگور مورد بررسی به صورت معنی داری کاهش پیدا کرد. ارقام رشه و خلیلی سفید به ترتیب با 7/17 و 7/15 برگ، بیش ترین تعداد برگ و ارقام خلیلی سفید و رشه به ترتیب با 67/72 و 33/69 سانتی متر بیش ترین طول شاخه سال جاری را داشتند. در شرایط تنش خشکی، ویژگی های طول ریشه و حجم ریشه در برخی از ارقام انگور افزایش و در برخی دیگر کاهش پیدا کرد، در حالی که وزن تر و خشک ریشه در همه ارقام انگور مورد مطالعه با کاهش مواجه شد. تحت تنش خشکی، ارقام عسکری، تبرزه قرمز، قزل اوزوم، روبی سیدلس، لعل قرمز، خلیلی سفید، یاقوتی، شیرازی و بیدانه قرمز با افزایش طول ریشه و ارقام فخری، تبرزه قرمز و خلیلی سفید با افزایش حجم ریشه مواجه شدند. ویژگی های کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل و کاروتنوئید در معرض تنش خشکی، در برخی ارقام انگور با کاهش مواجه شدند، ولی این ویژگی ها در برخی از ارقام دیگر افزایش پیدا کردند. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، تنش خشکی باعث ک
-
بررسی پروفایل بیان microRNAهای درگیر در پاسخ های فیزیولوژیک و بیوشیمیایی به تنش سرما در توت فرنگی
1400پژوهش حاضر با هدف بررسی اهمیت برخی ویژگی های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی مرتبط با مکانیسم های سازگاری به سرما و میزان تاثیرگذاری آنها در تحمل به سرمای زمستانه در دو رقم توت فرنگی و تعیین شاخص های مناسب و کارآمد برای شناسایی ارقام متحمل و حساس به سرما صورت گرفت. بررسی ویژگی های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی تحت چندین تیمار سرمایی مختلف روی بافت های دو رقم توت فرنگی سلوا و کوئین الیزا انجام شد. گیاهچه های تهیه شده از ساقه رونده سال جاری پس از کشت در گلدان تا اواخر آبان در محیط آزاد نگهداری شدند تا کم کم به دمای پایین سازگار شوند. پس از سازگاری گیاهان، تیمارهای دمایی(با توجه به شرایط هر آزمایش در دامنه 4+تا 18- درجه سانتیگراد) با استفاده از سردخانه آزمایشگاهی قابل تنظیم اعمال شد. نمونه ها به مدت سه ساعت در تیمار نهایی سرما نگه داری شده و سپس از دستگاه خارج شدند و برای اندازه گیری ویژگی های مختلف به آزمایشگاه منتقل شدند. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. نتایج نشان داد سطوح آنزیم های آنتی اکسیداتیو شامل سوپر اکسید دیسموتاز، گایاکول پراکسیداز و کاتالاز بطور معنی داری تحت تاثیر نوع رقم قرار گرفته است. علاوه بر این تیمار بافت-دما سطح تمام آنزیم ها را بطور معنی داری تحت تاثیر قرار داده است. همچنین مشخص شد که با کاهش دما میزان نشت یونی، پرولین، پروتئین، پراکسید هیدروژن، پراکسیداسیون چربی های غشاء و کربوهیدرات محلول افزایش یافته و این مقادیر عموماً در رقم کوئین الیزا بیشتر از سلوا بودند. افزایش سطح این فاکتورها در روند کاهش دما در بافت طوقه مشهود تر بود. محتوای نسبی آب هم با کاهش دما کاهش یافته که در کل این نتایج متحمل بودن رقم کوئین الیزا به سرما را تایید می کنند.از آنجائیکه miRNA ها (RNAهای کوچک غیر کد کننده) نقش مهمی در تنظیم رشد گیاه و تطابق با شرایط دارند، در بخش دیگری از این آزمایش به بررسی پروفایل بیان miRNA ها تحت تنش سرما پرداخته شد. در بررسی صورت گرفته با استفاده از داده های RNA-Seq و miR-Seq موجود در پایگاه های داده به شناسایی miRNA های القاء شده در توت فرنگی تحت تنش سرما پرداخته شد. نتایج نشان داد که بیان miRNA ها بر حسب شرایط و نوع بافت متفاوت است. برخی miRNA ها همواره در بافت های یکسان بیان ثابتی دارند و کاندید اختصاصی بافت (Tissue specific) هستند
-
تاثیر نوردهی پایان روز روی رشد و برخی از ویژگی های مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی گیاه پریلا (Perilla frutescens L)
1400پریلا یکی از جنسهای خانواده نعناع میباشدکه به دلیل داشتن متابولیتهای باارزشی از جمله ترکیبات فنولی، اسانس و اسیدهای چرب، از اهمیت دارویی بالایی برخوردار است. نوردهی مصنوعی، از جمله راهکارهای نوین در افزایش تولید و بالا بردن کیفیت گیاهان دارویی است. پژوهش حاضر در قالب دو بخش جداگانه، ابتدا به مقایسه برخی از ویژگی های بیوشیمیایی چهار جمعیت گیاه پریلا پرداخته و سپس در بخش دوم تاثیر کیفیت نور در پایان روز بر ویژگی های رشدی و بیوشیمیایی گیاهان بررسی شده است. در بخش اول دو جمعیت پریلا با منشا کشور چین (کشت شده در گلخانه)، با دو جمعیت پریلای بومی ایران (جمع آوری شده از ارتفاعات فومن و کشت شده در گلخانه) در دو مرحله پیش از گلدهی و در زمان رسیدن بذر از لحاظ ویژگی های بیوشیمیایی مورد مقایسه قرار گرفتند. در بخش دوم، در قالب دو آزمایش جداگانه، اثر کیفیت نور بر رشد و ویژگی های بیوشیمیایی بررسی شد. بدین منظور در آزمایش اول تاثیر تیمارهای نور تکمیلی، شاهد (بدون نور تکمیلی)، نور آبی، قرمز و ترکیب برابر آبی و قرمز به مدت دو ساعت در پایان روز در شرایط روز بلند بر ویژگی های مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی دو جمعیت ایرانی و چینی پریلادر شرایط گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش دوم، تاثیر نور تکمیلی، شاهد (بدون نور تکمیلی)، نور آبی، قرمز و ترکیب برابر آبی و قرمز به مدت دو ساعت در پایان روز در شرایط روز کوتاه بر ویژگی های مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی جمعیت چینی پریلا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بخش اول نشان داد که محتوی فنل در جمعیت پریلای چینی در مرحله پیش از گلدهی(49.53 میلی گرم بر گرم وزن خشک) و در زمان رسیدن بذر(48.20 میلی گرم بر گرم وزن خشک) بالاترین مقدار را داشت و همچنین محتوی فلاونوئید کل نیز در جمعیت مشابه در مرحله پیش از گلدهی(6.09 میلی گرم بر گرم وزن خشک) و در زمان رسیدن بذر(7.43 میلی گرم بر گرم وزن خشک) بالاترین مقدار را داشت. رزمارینیک اسید به عنوان ترکیب فنولی غالب گیاه پریلا، در جمعیت پریلای چینی در دو مرحله پیش از گلدهی و در زمان رسیدن بذر(66.07 میکرو گرم بر میلی لیتر) و در جمعیت پریلای ایرانی در مرحله زمان رسیدن بذر(63 میکرو گرم بر میلی لیتر) بیشترین مقدار را داشت. فعالیت آنتی اکسیدانی نیز در پریلای چینی در مرحله پیش از گلدهی(97.88 درصد ) و در زمان رسیدن بذر(97.74 درصد) بالات
-
فراتحلیل مطالعات ترنسکریپتومی صورت گرفته در گیاهان تحت تنش سرما و بررسی تاثیر ملاتونین بر برخی ویژگی های فیزیولوژیکی گیاه توت فرنگی رقم پاروس تحت تنش سرما
1400تنش دمایی یکی از شایع ترین تنش های محیطی است که از طریق ایجاد آسیب های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی، سبب کاهش عملکرد در گیاهان می شود. راهکار های متعددی مانند به نژادی و همچنین کاربرد برخی مواد شیمیایی و تیمار تنظیم کننده های رشد جهت مقابله با تنش های محیطی از جمله تنش سرما وجود دارد.براین اساس این پژوهش متشکل از دو بخش است. در بخش نخست 2 پژوهش جداگانه با هدف شناسایی ژن های مشترک و محافظت شده ای که در شرایط تنش سرما به گیاهان برای کاهش آسیب های ناشی از تنش کمک می کنند، به منظور کاربُرد در به نژادی گیاهان توسط اصلاح گران و در بخش دوم نیز 2 پژوهش در راستای بررسی اثر گذاری هورمون ملاتونین جهت کاهش آسیب های ناشی از تنش سرما در گیاه توت فرنگی صورت گرفته است. در بخش اول فراتحلیلی بر روی داده های حاصل از پژوهش های ترنسکریپتومی مختلفی که در آن ها توالی یابی RNA، در ارقام حساس و مقاوم برخی گونه های گیاهی تحت تنش سرما، صورت گرفته بود، انجام شد. حجم عظیمی از داده های حاصل از توالی یابی RNA ، در بررسی های ترنسکریپتومی، در گیاهانی که در معرض انواع مختلف تنش های محیطی قرار گرفته اند ایجاد شده است. با بکارگیری روش فراتحلیل، مقایسه این داده ها ممکن می شود و می توان به کمک آن ویژگی های مولکولی حفاظت شده (ژن ها، مجموعه های ژنی، مسیر ها، شبکه های ژن/پروتئین) مرتبط با مکانیسم های اساسی در تحمل/مقاومت به انواع تنش ها را در بین گیاهان مختلف شناسایی کرد. جستجو در بین پژوهش های دارای معیار های مورد نظر، منجر به انتخاب 6 پژوهش و دریافت داده های خام آن ها از پورتال NCBI SRA ، جهت انجام تجزیه و تحلیل های بعدی گردید. برنامه ها و نرم افزار های مختلفی در چهارچوب مورد نیاز برای انجام این فراتحلیل مورد استفاده قرار گرفت. در مرحله نخست جهت تجزیه و تحلیل داده های خام دریافت شده از نتایج توالی یابی های RNA در پژوهش های انتخاب شده، از NCBI SRA Toolkit، Cutadapt، HISAT2، edgeR، blastp استفاده شد. در مرحله بعد نرم افزار های MapMan، PageMan و NetworkAnalyst جهت بررسی عملکردی ژن های افتراقی بدست آمده از تجزیه و تحلیل های مرحله نخست بکار گرفته شد. این فراتحلیل منجر به شناسایی 15553 ژن شد. از این تعداد، 7714 ژن، افزایش بیان داشته و 7889 ژن کاهش بیان نشان دادند. تعداد کل ژن هایی که در همه تجزیه و تحلیل ها به صور
-
پیامدهای القای پلی پلوئیدی روی برخی ویژگی های مورفولوژیکی، فیتوشیمیایی و بیان ژن های درگیر در بیوسنتز تری ترپن های پنج حلقه ای در مریم گلی
1400القای پلی پلوئیدی یک تکنیک موثر در برنامه های اصلاحی گیاهان دارویی و معطر برای بهبود ویژگی-های فیتوشیمیایی و آگرومورفولوژی آن ها می باشد. دو گونه مریم گلی معمولی و مریم گلی ارغوانی، منابع طبیعی با ارزشی از مولکول های بیواکتیو مثل تری ترپنیک اسیدها و فنولیک اسیدها می باشند. در مطالعه حاضر اثر پلی پلوئیدی درون شیشه ای و برون شیشه ای بر روی مشخصات مورفولوژیکی، ویژگی-های فیتوشیمیایی و سطح بیان ژن های درگیر در مسیر بیوسنتزی تری ترپنوئیدها (اورسولیک ، بتولینیک و اولئانولیک اسید) در این دو گونه مطالعه شد. گونه مریم گلی ارغوانی یک گونه وحشی و اندمیک کشور ایران است، بنابراین در ابتدا غربالگری 14 جمعیت این گونه برای انتخاب بهترین جمعیت از لحاظ وجود تری ترپنوئیدها، فنولیک اسیدها و ترکیبات اسانس صورت گرفت. در ادامه بذور جمعیت برتر مریم گلی ارغوانی و بذور مریم گلی معمولی (30 عدد بذر برای هر تیمار) با غلظت های مختلف کلشی سین (05/0، 1/0 و 2/0 درصد) و برای مدت 24 و 48 ساعت تیمار گردیدند. آنالیز فلوسایتومتری و شمارش کروموزوم برای تایید سطح پلوئیدی گیاهان دیپلوئید pg) 10/1(2n = 2x = 14, 2C DNA = و گیاهان تتراپلوئید pg) 12/2(2n = 4x = 28, 2C DNA = مریم گلی معمولی و همچنین برای گیاهان کنترل تتراپلوئید pg) 36/1(2n = 4x = 28, 2C DNA = و گیاهان هگزاپلوئید pg) 97/1(2n = 6x = 42, 2C DNA = مریم گلی ارغوانی بعد از 7 ماه از کشت گیاهان، استفاده شد. بالاترین القای پلی پلوئیدی با کاربرد غلظت 1/0 درصد کلشی سین و برای مدت 48 ساعت، با کارایی 05/19 درصد تتراپلوئیدی (برای مریم گلی معمولی) و 76/12 درصد هگزاپلوئیدی (برای مریم گلی ارغوانی) بدست آمد. گیاهان پلی-پلوئید نسبت به گیاهان شاهد، تفاوت هایی در شکل و رنگ برگ، ضخامت برگ و ساقه، تراکم کرک ها، طول ریشه، ارتفاع گیاه و تعداد برگ ها نشان دادند. علاوه بر این، یک کاهش قابل ملاحظه-ای در محتوای اورسولیک اسید و اولئانولیک اسید در گیاهان تتراپلوئید گونه مریم گلی معمولی نسبت به گیاهان شاهد، مشاهده گردید
-
نقش ملاتونین در رسیدن و کیفیت پس از برداشت میوه توت فرنگی
1399رسیدن میوه یک برنامه بسیار هماهنگ شده است و تحت تاثیر عوامل ژنتیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی منجر به تغییر در رنگ، بافت، عطر، طعم و کیفیت تغذیه ای می گردد. همه تغییرات بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی طی رسیدن به وسیله بیان هماهنگ ژن های مرتبط با رسیدن میوه ایجاد می شود. در آزمایش اول با هدف بررسی اثر ملاتونین بر رسیدن میوه توت فرنگی و انتخاب غلظت های موثر آن، در گلخانه روی بوته های توت فرنگی رقم سابرینا مورد بررسی قرار گرفت. به همین منظور پس از انتخاب بوته هایی مناسب و یکسان، ابتدا از هر بوته چند میوه کاملا یکسان انتخاب شده و بقیه گل ها و میوه ها حذف شدند. سپس تیمار ملاتونین با غلظت های 0 (آب مقطر)، 1، 10، 100 و 1000 میکرومولار توسط میکرو سرنگ و به میزان 200 میکرولیتر از قسمت دم میوه در زمانی که میوه در مرحله سبز روشن قرار داشت تزریق شد. برای بررسی اثر تیمارها بر فرآیند رسیدن، میوه ها در سه زمان0، 5، 10 و 15 روز پس از تیمار برداشت و تغییرات فیزیولوژیک، بیوشیمیایی وکیفی آن ها بررسی شد. نتایج نشان داد تیمار 1000 میکرومولار ملاتونین با افزایش میزان بیان ژن های TDC، T5H، ASMT و SNAT که در مسیر سنتز ملاتونین نقش دارند موجب افزایش میزان ملاتونین درونی میوه در زمان 5 روز پس تیمار شد. تیمار 1000 میکرومولار موجب افزایش تجمع H2O2 درونی در میوه شد و سیگنالینگ H2O2 با تاثیر در افزایش ABA درونی و افزایش بیان ژن NCED در تسریع روند رسیدن اثرگذار بود. درحالی نمونه های تیمار شده با 10 میکرومولار ملاتونین نسبت به سایر تیمارها میزان ABA کمتری را نشان داد. تیمار 1000 میکرومولار ملاتونین با افزایش بیان نسبی ژن CHS موجب افزایش آنتوسیانین، آنتی اکسیدان های محلول در آب و ظرفیت پادکسندگی DPPH در روند رسیدن میوه شد. از آنجایی که بیان بیشتر ژن SnRK2.6 موجب جلوگیری از رسیدن میوه شد می توان آن را بعنوان یک تنظیم کننده منفی در رسیدن میوه دانست. تیمار 10 میکرومولار ملاتونین موجب افزایش بیان نسبی این ژن گردید. نتایج نشان داد تیمار 1000 میکرومولار ملاتونین با افزایش فعالیت آنزیم PAL موجب تجمع ترکیبات فنولی و فنول کل در روند رسیدن میوه گردید. این افزایش فعالیت PAL با افزایش میزان اجزائ ترکیبات فنولی طی روند رسیدن همراه بود. بنابراین تیمار ملاتونین با تسریع در رسیدن میوه توت فرنگی در تجارت این محصول نیز نقش
-
اثر ملاتونین و کیفیت نور بر گل انگیزی فتوپریودی و برخی ویژگی های فیزیولوژیکی گیاه اسفناج
1398اثر ملاتونین و کیفیت نور بر گل انگیزی فتوپریودی و برخی ویژگی های فیزیولوژیکی گیاه اسفناج دانشجو هنوز تسویه حساب نکرده است و بنده چکیده ای از ایشان ندارم. فایل و خود پایان نامه را تحویل نداده است
-
اثر پوترسین تحت تنش غرقابی و خشکی در پایه های کاریزو سیترنج و ولکامریانا و اثر آن ها بر پیوندک پرتقال رقم والنسیا
1398اثر محلول پاشی برگی پوترسین در غلظت های مختلف (0، 1 و 2 میلی مولار) تحت تنش های خشکی (3/0 ظرفیت مزرعه)، غرقاب و شرایط ظرفیت مزرعه بر برخی از ویژگی های مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و ملکولی پایه های یکسالۀ ولکامریانا و کاریزوسیترنج و اثر آن ها بر پیوندک پرتقال رقم والنسیا طی پژوهشی دو ساله بررسی شد. تنش خشکی طی 70 روز و تنش غرقابی طی دورۀ 45 روز شامل دو دورۀ 9 روزه غرقاب و 6 روز برای احیا و در ادامه 15 روز غرقاب انجام شد. تنش خشکی و غرقابی باعث افزایش مقدار نشت یونی، وزن ویژه برگ، محتوای قندهای محلول، غلظت پرولین آزاد برگ و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان شامل سوپراکسید دیسموتاز، پراکسیداز و کاتالاز، محتوای کاروتنوئیدها، غلظت دی اکسیدکربن زیر روزنه ای و بیان نسبی ژن های کلروفیلاز، NCED3، ADC، SAMDC، SPMS، RD22، Nac2، و LEA5 و کاهش وزن تر و وزن خشک اندام ها، طول و قطر ریشه و ساقه، تعداد برگ ها، سطح برگ کل گیاه، محتوای نسبی آب برگ، محتوای کلروفیل، تراکم روزنه، میزان فتوسنتز، تعرق، هدایت روزنه ای، ارزش سبزینه (SPAD) و پروتئین های محلول برگ گردید. نتایج هم چنین نشان داد که محلول پاشی پوترسین وزن ویژۀ برگ، نشت یونی، غلظت دی اکسید کربن زیر روزنه، و بیان ژن کلروفیلاز را کاهش و بقیۀ صفات فوق را در پایه های ولکامریانا و کاریزوسیترنج و پیوندک پرتقال رقم والنسیا فزایش داد. هر دو پایۀ مورد مطالعه پاسخ های مشابهی به تنش خشکی و غرقاب نشان دادند، اما شدت این پاسخ ها در دو پایۀ مزبور متفاوت بود. به عنوان مثال، محتوای کاروتنوئیدها در پایۀ ولکامریانا تحت تنش خشکی بیشتر از غرقاب و ظرفیت مزرعه بود در حالی که در پایۀ کاریزوسیترنج محتوای کاروتنوئیدها تحت تنش غرقابی بیشتر از خشکی و ظرفیت مزرعه بود. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان سوپراکسید دیسموتاز، پراکسیداز و کاتالاز، در پایۀ ولکامریانا تحت تنش خشکی بیشتر از غرقاب و ظرفیت مزرعه بود در حالی که در پایۀ کاریزوسیترنج فعالیت این آنزیم ها تحت تنش غرقابی بیشتر از خشکی و ظرفیت مزرعه بود. نشت یونی در پایۀ ولکامریانا تحت تنش غرقابی بیشتر از خشکی و ظرفیت مزرعه بود در حالی که در پایۀ کاریزوسیترنج غلظت نشت یونی تحت تنش خشکی بیشتر از غرقابی و ظرفیت مزرعه بود. مقدار پروتئین محلول برگ و ارزش SPAD، در پایۀ ولکامریانا به ترتیب تحت شرایط ظرفیت مزرعه و
-
تاثیر عصاره جلبک دریایی روی رشد گیاه و تولید و کیفیت میوه در توت فرنگی ارقام کاماروسا و سلوا در شرایط هیدروپونیک
1398در سال های اخیر، تولید محصولات از طریق کشاورزی ارگانیک و پایدار در بسیاری از کشورها مورد توجه قرار گرفته است که از شرایط مهم دست یابی به آن، محدود نمودن کاربرد کودها و نهاده های شیمیایی در سیستم تولید می باشد. کاربرد زیست محرک ها می تواند به بهبود روش های کنونی کشت کمک کند، زیرا این ترکیبات مضرات استفاده از کودهای شیمیایی را ندارند. عصاره جلبک های دریایی نوعی از این زیست محرک ها بوده و در مطالعات مختلف، اثرات مفید آن ها روی رشد و نمو گیاهان به اثبات رسیده است. "اکتیویو" نوعی عصاره جلبک دریایی به دست آمده از جلبک قهوه ای آسکوفیلوم ندوسوم نسل جدیدی از این ترکیبات می باشد که به دلیل ویژگی های منحصر به فرد، می تواند در پرورش محصولات ارگانیک استفاده شود. هدف از این مطالعه، بررسی امکان کاربرد زیست محرک اکتیویو در کشت دو رقم توت فرنگی در شرایط هیدروپونیک، به منظور کاهش استفاده از مواد شیمیایی در تغذیه این گیاه بود. بوته های دو رقم کاماروزا و سلوا در گلدان های حاوی کوکوپیت و پرلیت (به نسبت مساوی) کشت شده و برنامه تغذیه آن ها با تیمارهای مختلف محلول غذایی هوگلند در دو بخش مجزا انجام گرفت. در بخش اول، اکتیویو به جای شلات آهن در محلول غذایی با پی اچ های مختلف قرار گرفت و در بخش دوم در کنار محلول غذایی رقیق شده به کار رفت. بخش اول به صورت یک آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور رقم توت فرنگی در 2 سطح و تیمار آهن و اکتیویو در 4 سطح در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. سطوح فاکتور دوم در این آزمایش، محلول استاندارد هوگلند با پی اچ 6 (شاهد)، محلول هوگلند با پی اچ 6 بدون شلات آهن + 25/0 میلی لیتر در لیتر اکتیویو، محلول استاندارد هوگلند با پی اچ 8 (حاوی بی کربنات پتاسیم) و محلول هوگلند با پی اچ معادل 8 (حاوی بی کربنات پتاسیم) بدون شلات آهن + 25/0 میلی لیتر در لیتر اکتیویو بودند. بخش دوم نیز به صورت یک آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور رقم توت فرنگی در 2 سطح و تیمار محلول هوگلند همراه با اکتیویو در 5 سطح در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. سطوح فاکتور دوم در این آزمایش، محلول استاندارد هوگلند (شاهد)، محلول هوگلند با غلظت 25/0 + 1 میلی لیتر در لیتر اکتیویو، محلول هوگلند با غلظت 25/0 بدون اکتیویو، محلول هوگلند با غلظت 5/0 + 5/0 میلی لیتر در لیتر اکتیویو و محلول هوگلند با غلظت
-
بررسی اثرات ازن بر برخی ویژگی های مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی دو رقم توت فرنگی
1396پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر آلاینده ازن در غلظت های متفاوت و دوره های زمانی مختلف بر برخی از ویژگی های مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و فتوسنتزی توت فرنگی ارقام آروماس و سلوا و امکان مقابله با تنش ازن با کاربرد دو ماده شیمیایی در رقم آروماس انجام گرفت. پژوهش در قالب پنج آزمایش جداگانه به شرح ذیل طراحی شد. آزمایش اول تا چهارم به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام گرفت. در آزمایش اول بوته های توت فرنگی های ارقام آروماس و سلوا تحت تنش ازن کوتاه مدت سه روزه با غلظت های صفر (هوای دارای ازن طبیعی- شاهد)، 50 و 100 میلی گرم ازن در متر مکعب هوا قرار گرفتند. در آزمایش دوم در زمان های 6، 18 و 38 روز و در هر روز به مدت هشت ساعت تحت تنش تدریجی ازن قرار گرفتند، پس از دو روز تهویه، در روزهای هشتم، بیستم و چهلم صفات فتوسنتزی اندازه گیری گردیدند. در آزمایش سوم و چهارم تنش تدریجی ازن به ترتیب به مدت هجده و سی و هشت روز با سه غلظت صفر (هوای دارای ازن طبیعی- شاهد)، 50 و 100 میلی گرم ازن در متر مکعب هوا روی بوته های توت فرنگی اعمال شد. آزمایش پنجم در قالب طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار شامل شاهد 1 (آب مقطر به صورت محلول پاشی برگی)، شاهد 2 (آب مقطر به صورت درون خاکی)، اتیلن دی اورآ (100 و 200 میلی گرم در لیتر) و اسید سالیسیلیک (25/0 و 5/0 میلی مولار) انجام شد. اتیلن دی اورآ به صورت خاکی پای بوته و اسید سالیسیلیک به صورت محلول پاشی برگی استفاده شدند. تیمار ازن نیز به روش آزمایش سوم اعمال گردید. نتایج نشان داد که تنش سه روزه سبب آسیب به برگ و بروز علائم آسیب ازن شامل نقاط نکروزه در برگ در هر دو رقم شد و سپس به تدریج نقاط نکروزه گسترده شدند. پس از اتمام تیمار گیاهان شروع به تولید گل کردند. طی تنش و با افزایش غلظت ازن، رقم سلوا درصد ماده خشک، کلروفیل و کربوهیدرات محلول بیشتر و رقم آروماس ظرفیت پاد اکسایشی کل و پرولین آزاد بالاتری را نشان دادند. علائم آسیب برگ در رقم آروماس کمتر مشاهده شد و تولید گل های طبیعی را در ماه های پس از اتمام تنش داشت. با توجه به آسیب کمتر رقم آروماس از نظر مورفولوژیکی و افزایش پرولین آزاد و ظرفیت پاد اکسایشی کل می توان گفت رقم آروماس نسبت به رقم سلوا در مقابل تنش یکباره و با غلظت بالای ازن رقم متحملتری است. کمترین فتوسنتز، هدایت روزنه ای و تعرق در
-
اثر نور قرمز دور بر گل انگیزی و گلدهی گیاه توت فرنگی
1395این پژوهش در قالب سه آزمایش مستقل به منظور بررسی تاثیر نوردهی پایان روز با نور قرمز دور (735 نانومتر) بر گل انگیزی و گلدهی توت فرنگی رقم پاروس صورت گرفت. در سال اول پژوهش، آزمایش های اول و دوم انجام شد. آزمایش اول در دو بخش و در ماه های تیر و مرداد ماه صورت گرفت. در آزمایش اول (تیر و مرداد ماه) تاثیر نوردهی پایان روز نور قرمز دور بر صفات مورفولوژیکی و گلدهی توت فرنگی در شرایط محیطی تابستان (طول روز بلند و دمای بالا) مورد ارزیابی قرار گرفت. در آزمایش دوم، تاثیر سن بوته ها در زمان نوردهی پایان روز نور قرمز دور بر گلدهی توت فرنگی تحت شرایط تابستان مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش سوم در تابستان سال دوم انجام شد و مشابه آزمایش اول شامل دو بخش تیر و مرداد ماه بود. در آزمایش سوم (تیر و مرداد ماه)، تاثیر نوردهی پایان روز نور قرمز (660 نانومتر) و قرمز دور (735 نانومتر) برگلدهی توت فرنگی بررسی گردید. آزمایش اول و دوم در قالب آزمایش فاکتوریل بر اساس طرح کاملاً تصادفی و آزمایش سوم بصورت طرح کاملاً تصادفی انجام شد. هر آزمایش در سه تکرار و هر تکرار شامل چهار بوته بود. در این پژوهش از رقم پاروس که از ارقام روز کوتاه و تجاری توت فرنگی می باشد استفاده گردید. با توجه به اهمیت اقتصادی و ارزش غذایی توت فرنگی، کنترل زمان گلدهی در این گیاه جهت تولید خارج از فصل و دسترسی به میوه در تمام طول سال بسیار مهم می باشد. در آزمایش اول بوته های توت فرنگی از اول تیر ماه با چرخه های روزانه 8، 16، 24 و 32 روز و به مدت 2، 4 و 6 ساعت در روز در معرض نور قرمز دور قرار گرفتند. نوردهی از ساعت 18 اعمال شد. بوته های شاهد تحت شرایط طبیعی طول روز بلند و دمای بالای تابستان قرار گرفت. در بخش اول بدلیل دمای بالای تیر ماه (35 درجه سانتی گراد) علی رغم تغییرات مورفولوژیکی گیاه وارد فاز زایشی نشد. بخش دوم آزمایش از اوایل مرداد ماه با کمی کاهش دما با همان تیمارهای بخش اول تکرار شد. بررسی نتایج در هر دو بخش نشان داد نوردهی پایان روز توسط نور قرمز دور باعث افزایش طول دمبرگ و کاهش تعداد ساقه رونده گردید و از طرف دیگر بوته های قرار گرفته در معرض 32 روز نور قرمز دور به مدت 6 ساعت در آزمایش مرداد ماه وارد فاز زایشی گردید. مقایسه گیاهان انگیخته (32 روز+6 ساعت) و گیاهان غیر انگیخته (شاهد) نشان داد میزان جذب فیتوکروم و غلظت ساکار
-
اثرکم آبیاری بر برخی ویژگی های فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی، مورفولوژیکی و عملکرد شش رقم تجاری زیتون
1395این پژوهش به منظور بررسی اثرکم آبیاری بر برخی ویژگی های فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی، مورفولوژیکی وعملکرد شش رقم تجاری زیتون در شرایط مزرعه در ایستگاه تحقیقات زیتون دالاهو واقع در استان کرمانشاه در سال های 1393 تا 1394 اجرا گردید. درختان14ساله شش رقم زیتون شامل میشن، کنسروالیا، آمفی سیس، زرد، روغنی و شنگه به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار تحت سه رژیم آبیاری قرار گرفتند. تیمارهای آبیاری شامل آبیاری به میزان100 درصد نیاز آبی درختان زیتون (شاهد)، تیمارآبیاری به میزان60 درصد نیاز آبی درختان زیتون در طول فصل (کم آبیاری مداوم)، تیمارکم آبیاری تنظیم شده (آبیاری 60 درصد در طول فصل رشد به همراه عدم آبیاری در طول مدت سخت شدن هسته و تغییر رنگ میوه)، با سیستم آبیاری قطره ای اعمال گردید. به منظور تعیین اثرکم آبیاری بر ارقام زیتون در شرایط مزرعه برخی صفات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی از جمله درصد محتوای نسبی آب برگ، درصد نشت یونی، درصد عناصر کلسیم، سدیم و پتاسیم، مقدارکلروفیلa ، کلروفیلb، کلروفیل کل، پرولین آزاد برگ، قندهای محلول، میزان فنل و مالون دی آلدهید، میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز و کاتالاز و نیز ویژگی های رویشی از جمله طول و قطر شاخه سال جاری، عملکرد میوه و روغن ارقام و نیز ویژگی های میوه مانند وزن میوه، طول میوه، قطر میوه، وزن تر گوشت، وزن خشک گوشت، درصد ماده خشک گوشت، درصد رطوبت میوه، وزن تر و خشک هسته، طول و قطر هسته، نسبت وزن خشک گوشت به هسته، درصد گوشت، درصد روغن در ماده تر و خشک و وضعیت گلدهی ارقام زیتون تحت رژیم های مختلف آبیاری ثبت گردید. نتایج دو ساله این پژوهش نشان داد که طول و قطر شاخه سال جاری تحت تاثیر رقم و رژیم آبیاری و اثرات متقابل رقم در رژیم آبیاری در دو سال پیاپی در سطح احتمال یک درصد معنی دارگردید. رقم های کنسروالیا و شنگه تحت تیمارکم آبیاری رشد رویشی بیشتری داشتند. اثر متقابل بین سال و رقم بر عملکرد میوه در درخت و هکتار، درصد روغن در ماده تر و خشک و عملکرد روغن در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود. همچنین اثر متقابل سال و رژیم های آبیاری بر عملکرد میوه در درخت و هکتار در سطح احتمال یک درصد معنی دار شد. تیمار 60 درصد آبیاری در مقایسه با سایر تیمارهای آبیاری باعث کاهش وزن تر و خشک هسته، طول و قطر هسته شد.کم آبیاری تنظیم شده
-
تاثیر کاهش دما، منابع غذایی و هورمونی بر تکوین اندام های زایشی انجور در شرایط درون شیشه ای
1392
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
اثر سولفات پتاسیم بر عملکرد و برخی ویژگی های دارویی گشنیز (Coriandrum sativum L.) تحت کم آبیاری
1402خشکی و کم آبی یکی از مهمترین مشکلات بخش تولید محصولات کشاورزی در دنیا و ایران است و با توجه به تغییرات وسیعی که این روزها به خاطر تعییر اقلیم و کم آبی رخ داده است اندیشیدن تدابیری برای حفظ کیفیت محصول و کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی ضروری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سولفات پتاسیم بر عملکرد و برخی ویژگی های دارویی گشنیز (Coriandrum sativum L) تحت شرایط کم آبیاری انجام شد. بدین منظور، آزمایشی به صورت اسپیلت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1402-1401 در شهرستان کنگاور استان کرمانشاه انجام شد. تیمار میزان آبیاری به عنوان فاکتور اصلی در سه سطح شامل آبیاری کامل (مطابق عرف منطقه)، متوسط (50 درصد آبیاری کامل) و بدون آبیاری (بدون آبیاری) و تیمار کوددهی سولفات پتاسیم به عنوان فاکتور فرعی در سه سطح شامل شامل بدون کوددهی، کوددهی 200 کیلوگرم در هکتار و 400 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم در نظر گرفته شد. کشت در آذرماه 1401 انجام شد و تیمارهای کودی سولفات پتاسیم درست قبل از کشت به صورت خاکی داده شد. از زمان کشت در پاییز تا نیمه بهار، کشت ها تنها از بارندگی استفاده کردند و آبیاری انجام نشد. تیمارهای آبیاری در فصل بها و تا رسیدن گیاه در اوایل تابستان صورت گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین میزان وزن تر و خشک بوته، تعداد چتر فرعی، تعداد دانه در چتر، تعداد چتر در بوته، تعداد شاخه فرعی، عملکرد بذر در متر مربع، وزن صد دانه و کلروفیل کل در تیمار آبیاری کامل همراه 400 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم مشاهده شد. همچنین بالاترین ارتفاع بوته و درصد روغن در تیمار آبیاری کامل همراه 200 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم بدست آمد. بیشترین مقدار فنل کل، فلاونوئید کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی نیز در تیمار بدون آبیاری همراه 200 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم و بیشترین غلظت پتاسیم برگ در تیمار بدون آبیاری همراه 400 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم مشاهده شد. بیشترین میزان Linalol و درصد کل اسانس در تیمار بدون آبیاری بدست آمد. اما بیشترین میزان Geranyl acetate، Dodecanol، γ-Terpinene و α-Pinene در آبیاری کامل مشاهده شد. با توجه به اینکه شرایط آبیاری کامل و تیمار سولفات پتاسیم 400 کیلوگرم در هکتار باعث افزایش پارامترهای موفولوژیکی و بیوشیمیایی این گیاه شده است، ترکیب این دو تیمار ب
-
اثر بستر کاشت و کیفیت نور بر رشد و ویژگی های پاداکسایشی میکروگرین ریحان
1402میکروگرین ها، نوع جدیدی از سبزی های جوان (دانهال های خوراکی) بسیار مغذی با دوره تولید کوتاه هستند که 7 تا 14 روز پس از جوانه زنی بذر، بخش هوایی آن از روی سطح بستر کشت برداشت می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بستر کشت و کیفیت نور بر میکروگرین ریحان انجام شد. این پژوهش بصورت آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور نوع بسترکشت در سه سطح (مخلوط برابر کوکوپیت و پرلیت، ورمیکولیت و پارچه تنظیف) وکیفیت نور در چهار سطح (نور قرمز، نور ترکیبی قرمز و آبی با نسبت برایر 50 درصد، نور ترکیبی قرمز و آبی با نسبت 75 درصد قرمز و 25 درصد آبی و نور فلورسنت) در قالب طرح کاملا تصادفی در اتاق رشد انجام شد. از وال واشرLED بعنوان منبع نور قرمز و آبی استفاده شد. بلافاصله پس از جوانه زنی بذرها، تیمارهای نوری با شدت 200 میکرومول بر متر مربع در ثانیه اعمال شد. نتایج نشان داد که نور قرمز در بستر پارچه تنظیف باعث افزایش 5/43درصد وزن تازه،34 درصد وزن خشک،5/12درصد ماده خشک،5/9درصد ارتفاع،5/19 درصدکلروفیلa، 5/52 درصد کلروفیلb ، 32 درصد کلروفیل کل، 63 درصد کاروتنوئید، 5/8 درصد فنل کل،9 درصد فلاونوئید، 5/54 درصد ظرفیت پاداکسایشی و 5/85 درصد آنزیم نیترات ردوکتاز و 13 درصد ویتامین ث نسبت به تیمار فلورسنت و بستر ترکیبی کوکوپیت و پرلیت (شاهد) شد. نور ترکیبی قرمز و آبی با نسبت برابر 50 درصد و بستر ترکیبی کوکوپیت و پرلیت باعث افزایش 5/13 درصد نیترات نسبت به تیمار شاهد شد. براساس یافته های این پژوهش بستر کشت تنظیف به دلیل نگهداری مواد غذایی و هدایت بهتر مواد غذایی به سمت گیاه باعث افزایش صفات رشدی و میزان ترکیبات بیوشیمیایی میکروگرین ریحان می شود. همچنین نور قرمز به دلیل تاثیر روی ساخت رنگدانه های فتوسنتزی و تحریک فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز و کاهش میزان نیترات در گیاه بعنوان مناسب ترین نور برای تولید میکروگرین ریحان توصیه می شود.
-
بهینهسازی رویانزایی گامتی و باززایی گیاه از کالوسهای حاصل از کشت بساک خیار (Cucumis sativus L.) با اعمال تیمارهای محیط کشت مایع، مانیتول و 2,4-D
1402خیار (Cucumis sativus L.) گیاهی از خانواده Cucurbitaceae، یکی از مهمترین محصولات گلخانهای است که توسعه روشهای پرورش آن میتواند نقش مهمی در بالا بردن بهرهوری این محصول داشته باشد. یکی از مهمترین اهداف اصلاحی خیار، تولید بذور هیبرید است. استفاده از روشهای آندروژنز مانند کشت بساک، یکی از روشهای سریع تولید گیاهان هاپلویید است. با تولید گیاهان هاپلوئید و به دنبال آن تولید گیاهان دابل هاپلوئید میتوان در کمترین زمان به لاینهای خالص دست یافت و تولید بذور هیبرید را تسریع کرد. از جمله عوامل تاثیرگذار بر پاسخ گیاه به آندروژنز، نوع محیط کشت، پیش تیمارهای شیمیایی و غلظت تنظیم کنندههای رشد در محیط کشت است. در پژوهش حاضر اثر برخی عوامل موثر بر پاسخ بساکهای خیار به آندروژنز در شرایط درون شیشهای مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش اول اثر مدت زمانهای مختلف قرارگیری کالوسها در محیط مایع (شاهد (عدم قرارگیری کالوسها در محیط مایع)، 2، 3، 4 و 5 هفته) در القای جنینزایی گیاه خیار مورد بررسی قرار گرفت. هدف از آزمایش دوم بررسی اثر پیش تیمار مانیتول بر القای کالوسزایی، جنینزایی و باززایی گیاه خیار بود. به این منظور از غلظتهای صفر (شاهد)، 2/0، 4/0، 6/0 و 8/0 مولار مانیتول جهت پیش تیمار غنچهها به مدت 2 روز استفاده شد. در آزمایش سوم اثر غلظتهای مختلف هورمون 2,4-D در محیط کشت (شاهد (غلظت صفر)، 2، 4، 6 و 8 میلیگرم در لیتر) بر القای جنینزایی گیاه خیار مورد بررسی قرار گرفت. هر کدام از آزمایشات در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. نتایج آزمایش اول نشان داد که قرارگیری کالوسهای حاصل از کشت بساک خیار در مدت زمانهای مختلف در محیط کشت مایع بر صفت میانگین تعداد ساختارهای جنینی به ازای هر بساک اثر معنیداری دارد به طوری که بالاترین مقدار این صفت، از قرارگیری کالوسها در محیط مایع به مدت دو و سه هفته بدون اختلاف معنیدار (به ترتیب با میانگین 1/5 و 3/5 ساختار شبهجنین به ازای هر بساک) بدست آمد. نتایج آزمایش دوم نشان داد بیشترین درصد کالوسزایی از پیش تیمار غنچهها با غلظت 2/0 مولار مانیتول (90 درصد) بدون اختلاف آماری معنیدار با تیمار شاهد (82 درصد) حاصل شد. بیشترین درصد کالوسهای بزرگتر از 5 میلیمتر نیز از غلظت 2/0 مولار مانیتول بدست آمد. بیشترین سرعت تشکیل کالوس در این آزمایش از تیمار شاهد (52/4) و تیمار غلظت 2/0 مولار مانیتول (4/4) بدون اختلاف معنیدار از نظر آماری مشاهده شد و بیشترین مقدار میانگین تعداد ساختارهای شبهجنینی به ازای هر بساک نیز از تیمار 2/0 و 4/0 مولار مانیتول (64/2 و 34/2 عدد) بدون اختلاف معنیدار آماری بدست آمد. نتایج این آزمایش نشان داد پیش تیمار با غلظتهای بالای مانیتول اثر منفی بر مقدار این صفات دارد. نتایج آزمایش سوم نیز بیانگر تاثیر مقادیر مختلف هورمون 2,4-D در محیط کشت مایع بر میانگین تعداد ساختارهای شبهجنینی به ازای هر بساک بود به طوری که بالاترین مقدار این صفت از غلظت 4 میلیگرم بر لیتر این هورمون (3/5 عدد) بدست آمد و کمترین میانگین تعداد ساختارهای شبهجنینی به ازای هر بساک نیز مربوط به تیمار شاهد (17/1 عدد) بود. به منظور تعیین سطوح پلوئیدی گیاهان باززایی شده با روش کشت بساک و گیاهان مادری، مطالعات سیتولوژیکی روی نوک ریشه گیاهان مادری و ساختارهای شبهجنینی تولید شده انجام شد. نتایج نشان داد که گیاهان مادری دیپلوئید بودند (2n=2x=14) و گیاهان باززایی شده ماهیت هاپلوئید (n=x=7) داشتند.
-
اثر پرایمینگ بذر و محلولپاشی برگی با استفاده از ملاتونین بر تحمل به تنش شوری در مرزه (Satureja hortensis L.)
1402چکیده تنش شوری یکی از مهمترین تنش های محیطی است که بر رشد و نمو گیاهان تاثیر می گذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر ملاتونین بر ویژگی های رشدی و برخی ترکیبات فیتوشیمیایی مرزه (Satureja hortensis L.) در شرایط تنش شوری انجام شد. این پژوهش، به صورت یک آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور شوری و ملاتونین در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در گلخانه ی پژوهشی گروه علوم باغبانی دانشگاه بوعلی سینا انجام شد. فاکتور شوری با استفاده از کلرید سدیم در دو سطح صفر و 35 میلی مولار کلرید سدیم بود. فاکتور ملاتونین در پنج سطح شامل بدون ملاتونین، پرایمینگ بذر با استفاده از ملاتونین با غلظت های 50 و 200 میکرومولار و محلولپاشی برگی ملاتونین با غلظت های 10 و 50 میکرومولار بود. بدین منظور، ابتدا بذرهای پرایم نشده و پرایم شده مرزه در سینی نشا کشت شده و پس از رسیدن گیاه به مرحله چهار برگی، به گلدان های پلاستیکی 5/0 لیتری حاوی مخلوط کوکوپیت و پرلیت (با نسبت 1:1) منتقل شدند. تیمار محلولپاشی برگی ملاتونین در مرحله ی 4 برگی اعمال شد. تیمار شوری با اضافه کردن کلرید سدیم به محلول هوگلند ایجاد و در یک سیستم هیدروپونیک به صورت تدریجی از مرحله چهار برگی آغاز شد. گیاهان به صورت تدریجی و در طول هشت هفته با محلول هوگلند حاوی کلرید سدیم تیمار شدند و پس از این مدت زمان، ویژگی های مورد بررسی اندازه گیری شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که مرزه گیاهی حساس به تنش شوری است بطوریکه تنش شوری سبب کاهش 53 درصدی طول گیاه، 62 درصدی سطح برگ و 50 درصدی وزن تر کل بوته نسبت به تیمار بدون کلرید سدیم شد. همچنین کاهش رنگیزه های فتوسنتزی و افزایش غلظت مالون دی آلدهید و پراکسید هیدروژن در شرایط تنش شوری مشاهده شد. اثر غلظت و روش کاربرد ملاتونین بر ویژگی های مورد بررسی معنی دار بود. کاربرد ملاتونین سبب افزایش ویژگی های رشدی مانند تعداد و سطح برگ، وزن تر اندام هوایی، وزن تر ریشه، وزن خشک کل بوته، وزن خشک اندام هوایی و وزن خشک ریشه نسبت به تیمارهای بدون ملاتونین در شرایط تنش و بدون تنش شوری شد. همچنین کاربرد ملاتونین افزایش برخی ویژگی های فیزیولوژیکی مانند محتوای نسبی آب برگ و رنگیزه های فتوسنتزی و ویژگی های فیتوشیمیایی مانند فنل کل، فلاونوئید کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی و درصد اسانس نسبت به تیمارهای بدون ملاتونین در شرایط تنش و بدون تنش شوری
-
بهینه سازی ریزازدیادی و تولید بذر مصنوعی در شاهدانه (Cannabis sativa L.)
1402شاهدانه گیاهی با ارزش از خانواده شاهدانه گان (Cannabaceae) است که ضمن داشتن خواص داروئی، منبعی غنی از فیبرها، انواع روغن و عناصر مختلف است و محصولی چند منظوره محسوب می شود (Pertwee, 2014). این گیاه از زمان های بسیار قدیم دارای مصارف دارویی و نساجی بوده است ( Lozano, 2001). شاهدانه، به عنوان گیاهی در حال احیای مجدد، دارای ویژگی های زراعی باارزشی جهت کشاورزی پایدار، از جمله مقاومت بالا در برابر تنش های محیطی و سیستم ریشه ای پیشرفته جهت ممانعت از فرسایش خاک است (Kumar et al., 2021). این گیاه حاوی دو ماده مهم به نام اسید 9-تتراهیدروکانابینولیک و اسید کانابیدولیک است، که با توجه به اهمیت این دو ماده، محققین در حال طراحی و دستکاری میکروارگانیسم هایی برای تولید این دو اسید مهم هستند .(Martinenghi et al., 2020) شاهدانه به طور معمول گیاهی دوپایه است که عمده گرده افشانی آن از طریق باد انجام می شود. بر این اساس، به دلیل ماهیت دگرگشنی در این گیاه، حفظ ویژگی های خاص و کارایی آن از طریق تکثیر جنسی دشوار است. بنابراین غربالگری مبتنی بر مشخصات شیمیایی، انتخاب کلون های الیت پرمحصول و تکثیر آنها با استفاده از ابزارهای فنآوری زیستی مناسب ترین راه برای حفظ خطوط ژنتیکی آنها است. بر این اساس، بهینه سازی ریزازدیادی و تولید بذر مصنوعی این گیاه روشی مناسب جهت تکثیر خارج از فصل و عاری از آفات و بیماری های لاین هی پیشرفته و لاین های الیت است. شیوه نامه های مربوط به ریزازدیادی و تولید بذرهای مصنوعی در این گیاه نیز مانند سایر گیاهان می تواند تحت تاثیر عوامل مختلفی از جمله نوع آب (مغناطیسی شده و آب معمولی)، نوع و غلظت تنظیم کننده های رشد و سایر عوامل قرار گیرند.
-
تاثیر پوترسین بر ویژگی های فیزیولوژیکی و رشدی انگور رقم بیدانه سفید تحت تنش خشکی
1402تنش خشکی یکی از مهم ترین عوامل کاهش رشد و عملکرد بوته های انگور در سرتاسر جهان است. این پژوهش به منظور بررسی اثرات پلی آمین پوترسین در افزایش تحمل به تنش خشکی انگور، روی قلمه های ریشه دار یکساله انگور رقم بیدانه سفید به صورت گلدانی انجام شد. بوته های انگور به مدت 5 هفته تحت دو رژیم آبی 70 و 40 درصد آب قابل دسترس قرار گرفتند. پوترسین با غلظت های 1 و 2 میلی مولار به همراه شاهد، در دو نوبت روی سرشاخه ی بوته ها محلول پاشی شد. نوبت اول محلول پاشی در شروع اعمال رژیم آبیاری و نوبت دوم به فاصله ی دو هفته پس از آن بود. در رژیم آبی 70 درصد، سرعت فتوسنتز با غلظت 1 میلی مولار پوترسین و هدایت روزنه ای با غلظت های 1 و 2 میلی مولار پوترسین نسبت به شاهد افزایش و غلظت دی اکسید کربن بین سلولی در غلظت های 1 و 2 میلی مولار پوترسین کاهش یافت، اما در رژیم آبی 40 درصد، پوترسین بر این صفات تاثیری نداشت. در هر دو رژیم آبی، کارایی مصرف آب کاهش یافت و سرعت تعرق تحت تاثیر پوترسین قرار نگرفت. فلورسانس حداقل، فلورسانس حداکثر و حداکثر بازده کوانتومی فتوشیمیایی فتوسیستم 2 در هر دو رژیم آبی در گیاهان محلول پاشی شده با پوترسین تفاوت معنی داری نسبت به شاهد نداشتند. بیشترین غلظت کلروفیل، در رژیم های آبی 70 و 40 درصد در غلظت 1 میلی مولار پوترسین مشاهده شد. محتوای پرولین برگ در رژیم آبی 70 درصد با غلظت 1 و 2 میلی مولار پوترسین و در رژیم آبی 40 درصد با غلظت 2 میلی مولار پوترسین افزایش یافت. غلظت کربوهیدرات های محلول برگ در هر دو رژیم آبی با محلول پاشی پوترسین تفاوت معنی داری نسبت شاهد نداشت. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی در رژیم های آبی 70 و 40 درصد با هر دو غلظت 1 و 2 میلی مولار افزایش یافت. غلظت نیتروژن برگ تنها در رژیم آبی 70 درصد و با پوترسین 1 میلی مولار بیشترین مقدار را داشت. نتایج بررسی صفات رشدی نشان داد که تعداد و سطح برگ ، طول و قطر ریشه های اصلی و وزن خشک و تر ریشه در هر دو رژیم آبی افزایش داشتند. به طور کلی، پوترسین از طریق بهبود ویژگی های فتوسنتزی، افزایش محتوای پرولین، فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی و ویژگی های رشدی برگ و ریشه باعث افزایش مقاومت به تنش خشکی انگور شده است.
-
اثر زمان پیوند و اسید سالیسیلیک بر گیرایی پیوند سرشاخه کاری گردو
1401ژوهش حاضر در قالب دو آزمایش در یکی از باغ های مسن گردو شهرستان تویسرکان انجام شد. در آزمایش اول پیوندک رقم چندلر و فرنور در اسفندماه 1400 تهیه شده و در سه زمان 25 فرورردین، 5 اردیبهشت و 15 اردیبهشت به روش پیوند تاجی پوستی روی پایه های حدودا 15 ساله سرشاخه کاری شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با دو فاکتور رقم در دو سطح و زمان پیوند در سه سطح با پنج تکرار انجام شد. پیوندک ها تا زمان استفاده در شرایط رطوبت بالا و دمای حدود 4 درجه سانتی گراد در یخچال نگهداری شدند. در آزمایش دوم، به منظور بررسی اثر سالیسیلیک اسید بر گیرایی پیوند، پیوندک های رقم چندلر به دو گروه تقسیم شده، گروهی به عنوان شاهد و گروه دوم قبل از پیوند به مدت 24 ساعت در محلول 5/0 میلی مولار سالیسیلیک اسید قرار گرفته و در سه زمان 25 فرورردین، 5 اردیبهشت و 15 اردیبهشت به روش مشابه آزمایش اول روی پایه های مسن پیوند شدند. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با دو فاکتور غلظت سالیسیلیک اسید در دو سطح (صفر و 5/0 میلی مولار) و زمان پیوند در سه سطح با پنج تکرار انجام شد. در نهایت میزان گیرایی و وضعیت رشدی پیوندها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که زمان پیوند، نوع رقم و سالیسیلیک اسید، دارای اختلاف معنی دار از نظر تعداد جوانه فعال و درصد گیرایی بودند. در بین تاریخ های پیوند، 25 فروردین بهترین نتیجه را از نظر تعداد جوانه و درصد گیرایی داشت. از بین 2 رقم فرنور و چندلر، بهترین رقم از نظر عملکرد پیوند، رقم چندلر بود و تیمار با 5/0 میلی مولار سالیسیلیک اسید، دارای اثر منفی روی عملکرد پیوندها بود.
-
اثر گلایسین بتائین برون زاد بر تحمل به سرمای بهاره انگور رقم فخری
1401گلایسین بتائین به عنوان یکی از محافظت کننده های اسمزی، نقش مهمی را در تحمل گیاهان به تنش های غیر زیستی ازجمله تنش دمای پایین ایفا می کند. در این پژوهش اثر تیمار برگی گلایسین بتائین روی برخی ویژگی های بیوشیمیایی و افزایش تحمل به سرمای دیررس بهاره انگور رقم فخری بررسی شد. آزمایش در دو بخش مزرعه ای و تیمار مصنوعی دمای پایین انجام شد. در بخش اول بوته ها در قالب طرح کاملاً تصادفی با استفاده از غلظت های صفر، 5/0، 1 و 2 میلی مولار گلایسین بتائین در مزرعه محلول پاشی شده و پس از دو هفته، صفات بیوشیمیایی مربوط به بوته ها اندازه گیری شدند. در بخش دوم، شاخه هایی از بوته های تیمار شده در شرایط مزرعه برای ارزیابی اثر گلایسین بتائین روی میزان مقاومت به سرمای برگ و خوشه در سردخانه در دماهای صفر، 2- و 4- درجه سانتی گراد قرار گرفته و نشت یونی آنها پس از 24 ساعت مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمایش اول نشان داد که تیمار 1 میلی مولار گلایسین بتائین سبب افزایش غلظت کلروفیل a، b، کل و کارتنوئید کل، درصد محتوای نسبی آب برگ، غلظت کربوهیدرات محلول، پرولین و پروتئین برگ نسبت به شاهد شد؛ اما با افزایش غلظت محلول پاشی گلایسین بتائین به 2 میلی مولار صفات فوق کاهش یافتند. طول شاخه و تعداد گل در تیمارهای 1 و 2 میلی مولار بالاتر از دیگر تیمارها بود. در غلظت 2 میلی مولار گلایسین بتائین تعداد میوه بیشتری در مقایسه با سایر تیمارها مشاهده شد. در نهایت درصد تشکیل میوه در هر دو غلظت 1 و 2 میلی مولار بدون اختلاف معنی دار بالاتر از سایر تیمارها بود. بر اساس داده های حاصل از درصد نشت یونی در آزمایش دوم، کاربرد گلایسین بتائین سبب افزایش تحمل به سرما در بوته انگور رقم فخری شد و این افزایش با افزایش غلظت مورداستفاده گلایسین بتائین مرتبط بود. در بین غلظت های به کاررفته گلایسین بتائین بیشترین تحمل به سرما و کمترین درصد نشت یونی برگ در تیمار 2 میلی مولار بود که به ترتیب بر اساس نشت یونی تا دماهای 2- و 4- درجه سانتی گراد را تحمل کردند. غلظت 2 میلی مولار گلایسین بتائین نیز در دماهای 2- و 4- درجه کمترین درصد نشت یونی خوشه و بالاترین تحمل به سرما را نشان داد. پس ازآن غلظت های 1 و 5/0 میلی مولار گلایسین بتائین قرار گرفتند. کمترین مقادیر تحمل به سرمای برگ و خوشه هر دو در تیمار شاهد مشاهده شد. همبستگی مثبت و معنی داری
-
ارزیابی اثرات پرتوتابی فرابنفش و نورآبی روی برخی مواد موثره و ویژگی پاداکسایشی مریم گلی (Salvia Officinalis)
1401گیاه دارویی مریم گلی با نام علمی Salvia Officinalis متعلق به خانواده نعناعیان است. نور یکی از عوامل مهم تاثیرگذار روی رشد و ویژگی های فیتوشیمیایی گیاهان می باشد. پژوهش حاضر به منظور ارزیابی اثرات پرتوتابی تکمیلی فرابنفش و نورآبی روی برخی مواد موثره و ویژگی پاداکسایشی گیاه مریم گلی در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار شامل 1- شاهد (روشنایی طبیعی)، 2- نور آبی به مدت 4 ساعت در روز، 3- نور آبی به مدت 10 ساعت در روز، 4- نور فرابنفش B به مدت 5 دقیقه در روز و 5- نور فرابنفش B به مدت 15 دقیقه در روز اجرا شد. تیمارها به صوزت تکمیلی همراه با نور خورشید در چهار تکرار در سال 1400 در گلخانه گروه علوم باغبانی دانشگاه بوعلی سینا، اعمال گردید و به دنبال آن برخی ویژگی های رشدی و فیتوشیمیایی گیاهان پرورش یافته اندازه گیری گردیدند. نتایج نشان داد، بیشترین ارتفاع گیاه مریم گلی در تیمار نور آبی به مدت 10 ساعت در روز (66/28 سانتی متر) مشاهده شد و کمترین ارتفاع گیاه در تیمار پرتو تابی نور فرابنفش B به مدت 15 دقیقه دیده شد. بیشترین وزن تر کل گیاه مریم گلی از تیمار اعمال نور آبی به مدت 10 ساعت در روز (93/4 گرم در بوته)حاصل شد و کمترین وزن تر کل در تیمار پرتو تابی نور فرابنفش B به مدت 15 دقیقه مشاهده شد. تیمار اعمال نور آبی به مدت 10 ساعت در روز منجر به بیشترین وزن تر و خشک برگ گیاه مریم گلی شد و کمترین وزن تر و خشگ برگ در تیمار پرتو تابی نور فرابنفش B به مدت 15 دقیقه دیده شد. بیشترین محتوای کلروفیل کل گیاه مریم گلی به ترتیب از تیمار اعمال نور آبی به مدت 10 ساعت در روز (39/32 درصد افزایش در مقایسه با شاهد) و تیمار اعمال نور آبی به مدت 4 ساعت در روز (02/16 درصد افزایش در مقایسه با شاهد) حاصل شد. بالاترین میزان کاروتنوئید گیاه مریم گلی به ترتیب در تیمار اعمال نور آبی به مدت 10 ساعت در روز (33/2 میلی گرم در گرم وزن تر) و تیمار اعمال نور آبی به مدت 4 ساعت در روز (76/1 میلی گرم در گرم وزن تر) دیده شد. بیشترین محتوای فنل کل گیاه مریم گلی به ترتیب در تیمار اعمال تیمار پرتو تابی نور فرابنفش B به مدت 15 دقیقه (09/59 میلی گرم در گرم عصاره) و تیمار پرتو تابی نور فرابنفش B به مدت 5 دقیقه (75/51 میلی گرم در گرم عصاره) دیده شد. بیشترین محتوای فلاونوئید گیاه مریم گلی در تیمار اعمال تیمار پرتو تابی نو
-
شبیه سازی کوفتگی میوه خرمالو تحت بار دینامیکی بوسیله روش المان محدود
1401صدمه ی کوفتگی علت اصلی کاهش کیفیت میوه می باشد. به منظور کاهش این صدمه، داشتن دانش در مورد اثر خصوصیات میوه بر روی حساسیت کوفتگی لازم می باشد. کوفتگی ها بر اثر بارگذاری استاتیکی و دینامیکی وقتی تنش وارده به میوه از تنش گسیختگی بافت آن فراتر شود، رخ می دهند.یک دستگاه پاندول به عنوان ابزاری برای اعمال سه سطح ضربه ی کنترل شده بر میوه ساخته شده است. روش المان محدود، روشی عددی برای حل معادلات دیفرانسیلی جزئی یا PDE تعریف شده بر اساس یک یا دو متغیر مکانی است. در این روش، برای حل مسئله یک سیستم بزرگ به قسمت های کوچک تر و ساده تر به نام المان های محدود تقسیم می شود. این گسسته سازی مکانی مستلزم تعریف جسم یا محیط مسئله بصورت یک شبکه یا در اصطلاح مش است. در واقع شبکه از مجموعه ای از نقاط گسسته برای تبدیل جسم یا محیط مسئله به محدودهٔ عددی برای حل مسئله است.
-
تاثیر تغییرکیفیت نور با استفاده از فیلترهای رنگی پلاستیکی بر ویژگی های رشدی گیاه حسن یوسف (Coleus blumei)
1401چکیده: حسن یوسف با نام علمی Coleus blumei، یکی از گیاهان برگساره زینتی است که ارزش زینتی آن به برخی ویژگی های ظاهری مثل برگ های بزرگ، رنگارنگ، ارتفاع کم ساقه و فاصله کوتاه میانگره مرتبط است. نور یکی از مهم ترین فاکتورهایی است که بر ویژگی های ظاهری حسن یوسف تاثیر می گذارد. در پژوهش حاضر اثر کاربرد فیلترهای رنگی قرمز، آبی، سبز، زرد و قرمز دور با تیمار شاهد (بدون فیلتر) در گلخانه شیشه ای دانشگاه بوعلی سینا مورد مقایسه قرار گرفتند. بدین منظور، گیاهان گلدانی حسن یوسف در نیمه اول پاییز سال 1399 با میانگین شدت نور 47000 لوکس به مدت 50 روز زیر فیلترهای رنگی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر فیلترهای رنگی بر طول ساقه و طول میانگره معنی دار شد. بیشترین طول ساقه مربوط به فیلتر رنگی آبی (23.28 سانتی متر) و پس از آن در فیلتر رنگی قرمز (21.07 سانتی متر) مشاهده شد و کمترین مقدار آن مربوط به گیاهان شاهد (17.71 سانتی متر) و گیاهان مربوط به فیلتر قرمز دور (16.82 سانتی متر) بود. بیشترین فاصله میانگره در فیلترهای رنگی قرمز (0.86 سانتی متر) و آبی (0.84 سانتی متر) مشاهده شد. اثر فیلتر رنگی بر سطح برگ معنی دار شد. بیشترین میزان سطح برگ مربوط به تیمار فیلتر آبی (69.5 سانتی متر مربع) و پس از آن در فیلتر رنگی قرمز (63.3 سانتی متر مربع) مشاهده شد. کمترین میزان سطح برگ نیز مربوط به تیمار شاهد (48.7 سانتی متر مربع) بود که با تمامی فیلترهای رنگی از نظر آماری اختلاف معنی داری داشت. اثر فیلترهای رنگی بر میزان کلروفیل a،کلروفیل b و کلروفیل کل در سطح احتمال یک درصد معنی دار شد. همچنین میزان آنتوسیانین برگ در فیلتر رنگی آبی نسبت به شرایط عدم استفاده از فیلتر رنگی 2.4 برابر بیشتر بود. اثر فیلترهای رنگی بر سایر ویژگی های فیتو شیمیایی مانند میزان فنل کل، فلاونویید کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی و صفات فتوسنتزی مثل میزان فتوسنتز غلظت کربن دی اکسید زیر روزنه، تعرق و هدایت مزوفیلی در سطح یک درصد معنی دار شد. بررسی برش های عرضی برگ تفاوت آناتومی برگ بین تیمارها و شاهد را نشان داد. اثر فیلترهای رنگی بر ضخامت اپیدرم بالایی، اپیدرم پایینی، نوع دسته جات آوندی و تعداد کرک در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود. در گیاهان زیر تیمار فیلتر آبی، بیشترین ضخامت اپیدرم برگ (22.21 میکرومتر و 20.24 میکرومتر) و به لحاظ کیفی کامل ت
-
تاثیر نوردهی نور تکمیلی به همراه فرابنفشB بر رشد، ویژگی و برخی ترکیبات آنتی اکسیدانی (Melissa Officinalis L.)
1400نور، یکی از عوامل محیطی موثر بر رشد و تولید متابولیت های ثانویه در گیاهان دارویی می باشد که می توان آن را در گلخانه ها به صورت مصنوعی و یا به صورت تنش روی گیاهان اعمال کرد. این پژوهش به منظور بررسی اثر نوردهی نور تکمیلی بر برخی از ویژگی های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی به همراه تنش فرابنفش B روی گیاه دارویی بادرنجبویه انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. فاکتور اول نوردهی نور تکمیلی در چهار سطح شامل شاهد (بدون نور تکمیلی)، نورتکمیلی 2 ساعت در پایان روز، 4 ساعت در پایان روز و 12 ساعت در طول روز و فاکتور دوم تنش فرابنفش در دو سطح شاهد و 10 دقیقه به مدت 10 روز قبل از برداشت بود. براساس نتایج، ارتفاع گیاه، وزن تر و خشک کل، وزن تر و خشک برگ، وزن تر و خشک اندام هوایی، وزن تر و خشک ریشه در تیمار فرابنفش و در شرایط بدون نور تکمیلی کاهش یافت. در تیمار نورتکمیلی ارتفاع گیاه، وزن تر و خشک کل، وزن تر و خشک برگ و اندام هوایی و وزن تر و خشک ریشه نسبت به شاهد افزایش یافت و بیشترین میزان آن ها در تیمار 12 ساعت نورتکمیلی و بدون حضور تنش فرابنفش مشاهده شد. در تنش فرابنفش میزان کلروفیل کل، a، b و کارتنوئید نسبت به گیاه شاهد افزایش یافت. نوردهی نور تکمیلی باعث افزایش میزان کلروفیل کل، a، b و کارتنوئید شد. بیشترین میزان کلرفیل کل (7/12 میلی گرم در گرم وزن تر)، کلرفیل a (10 میلی گرم در گرم وزن تر)، کلروفیل b (64/2 میلی گرم در گرم وزن تر) و کارتنوئید (83/2 میلی گرم در گرم وزن تر) در تیمار 12 ساعت نور تکمیلی در طول روز و بدون تنش فرابنفش مشاهده گردید. تنش فرابنفش و نوردهی نور تکمیلی باعث افزایش میزان فنل کل، فلاونوئید و ظرفیت آنتی اکسیدانی در این گیاه شدند. بیشترین میزان فنل کل (4/64 میلی گرم در گرم وزن عصاره برگ)، فلاونوئید (61/154 میلی گرم در گرم وزن عصاره برگ) و ظرفیت آنتی اکسیدانی (4/94 میلی گرم در گرم وزن عصاره برگ) در تیمار 12 ساعت نور تکمیلی به همراه تنش قرابنفش مشاهده گردید. فتوسنتز، هدایت مزوفیلی، کارایی مصرف آب و تعرق در طول دوره پرتوتابی فرابنفش کاهش و در تیماردهی نور تکمیلی افزایش یافتند. CO2 زیر روزنه ای در حضور تنش فرابنفش افزایش و در تیمار نوردهی تکمیلی کاهش یافت. میزان رزمارینک و کلروژنیک اسید در تیماردهی نور تکمیلی افزایش یافت. بی
-
ارزیابی و اعتبارسنجی غیرمخرب برخی ویژگیهای کیفی پس از برداشت گل رز به وسیله طیف سنج فیبر نوری
1400اﯾﻦ آزﻣﺎﯾﺶ در آزﻣﺎﯾﺸﮕﺎه ﺧﻮاص ﻣﮑﺎﻧﯿﮑﯽ ﮔﺮوه مهندسی ﺑﯿﻮﺳﯿﺴﺘﻢ داﻧﺸﮕﺎه ﺑﻮﻋﻠﯽ ﺳﯿﻨﺎ ﺑﻪ ﺷﺮح زﯾﺮ اﻧﺠﺎم ﺧﻮاﻫﺪﺷﺪ: در این آزمایش گل های رز شاخه بریده ازگلخانه تهیه خواهند شد و پس از آماده سازی اولیه، بسته بندی آن ها صورت خواهدگرفت. تیمارهای اعمال شده شامل: نوع بسته بندی در سه سطح (شاهد، اتمسفر اصلاح شده و خلا نسبی)، دو نوع فیلم (فیلم معمولی و فیلم نانو)، دمای نگهداری موردنظر (دو سطح دمایی) و مدت زمان نگهداری مناسب می باشد. بر مبنای تیمارهای اعمال شده و تعداد تیمارها، بسته های مشخصی از هر خوشه تیماری تعیین و برای انجام آزمایشات انتخاب خواهدشد. ارزیابی ها و آزمون های زیر در مدت نگهداری پس از برداشت مورد بررسی قرار خواهد گرفت: 1) ارزیابی های غیر مخرب شامل طیف سنج فیبرنوری تا محدوده ی nm 1100 و آزمون رنگ سنجی 2) آزمون های فیزیکی شامل: رطوبت 3) آزمون های شیمیایی شامل: اندازه گیری ترکیبات آنتوسیانین، آنتی اکسیدان، فلاونول ها و کاروتنوئیدها 4) آزمون گازسنجی 5) آزمون های مکانیکی شامل: آزمون کششی یا برشی یا پانچری بر روی گلبرگ، برگ و یا ساقه گل انجام خواهد گرفت. داده های این تحقیق به صورت آزمون فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار خواهد گرفت.
-
ارزیابی پیامدهای پرتوتابی فرابنفش B، نور قرمز و نور آبی روی برخی مواد موثره و ویژگی پاداکسایشی قارچ خوراکی دارویی گانودرما (Ganoderma lucidum)
1400چکیده: قارچ گانودرما یکی از مهم ترین قارچ های خوراکی می باشد که در سال های اخیر به علت ویژگی های دارویی و ضد سرطانی مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر برای بررسی تاثیر کیفیت نور شامل پرتوتابی فرابنفش B، نورقرمز، نور آبی و ترکیب آنها بر عملکرد و ویژگی پاداکسایشی قارچ خوراکی دارویی گانودرما(Ganoderma lucidum)انجام پذیرفته است. برای این منظور بسترهای آماده تلقیح شده با اسپاون قارچ گانودرما از شرکت تولید قارچ های خوراکی- دارویی سارین فام در استان البرز تهیه شد و در شرایط نیمه استریل تحت تیمارهای نور ی شامل نور های سفید (شاهد)، آبی، نور ترکیبی (آبی 50% -قرمز50%)، نور قرمز و نور ترکیبی (قرمز 75% - آبی 25%) به مدت 12 ساعت و نور فرابنفش به مدت 10 دقیقه قرار داده شدند. تیمارهای نوری در مرحله ی ساقه روی قارچ ها به مدت 13 روز به سطح بستر تابیده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که وزن تر و خشک، محتوای آب و درصد ماده خشک قارچ تحت تاثیر نوردهی قرار گرفت. نور آبی و قرمز وزن تر و خشک را افزایش داد؛ بیشترین وزن تر در تیمار نور آبی و قرمز به ترتیب 08/18 و 87/15 گرم بر کیلوگرم وزن بستر و کمترین میزان در تیمار نور فرابنفش (42/8 گرم بر کیلوگرم وزن بستر) مشاهده گردید. در رابطه با وزن خشک تیمارهای آبی و قرمز بیشترین میزان و تیمار نور فرابنفش کمترین میزان را به خود اختصاص داد. تیمار نور فرابنفش همچنین کمترین درصد ماده خشک (42/25 درصد) و بیشترین درصد محتوای آب (58/74 درصد) را به خود اختصاص داد اما بین سایر تیمارها اختلاف معنی داری مشاهده نشد. در رابطه با ترکیبات ثانویه میزان فنل کل تحت تاثیر تیمارهای نوری قرار گرفت و هر دو تیمار نوری ترکیبی قرمز و آبی بالاترین میزان را به خود اختصاص داده و تیمار شاهد کمترین میزان را نشان داد. میزان فلاونوئید کل نیز تحت تاثیر تیمارهای نوری قرار گرفت و دو تیمار نورهای ترکیبی قرمز و آبی بالاترین میزان و تیمار شاهد کمترین میزان را به خود اختصاص دادند. ظرفیت آنتی اکسیدانی تحت تاثیر تیمارهای نوری قرار گرفته و تیمارهای نور ترکیبی و قرمز بالاترین میزان و تیمارهای شاهد و نور فرابنفش کمترین میزان را به خود اختصاص دادند. پلی ساکاریدها به عنوان یکی از مهمترین ترکیبات در قارچ گانودرما شناخته می شوند. در این پژوهش وزن خشک پلی ساکارید خام استخراج شده و محتوی پلی ساک
-
اثر محلول پاشی برگی پوترسین و سولفات روی بر رشد و برخی ویژگی های فیتوشیمیایی گیاه سیاهدانه (Nigella sativa L.)
1400به منظور بررسی اثر پوترسین و سولفات روی بر گیاه سیاهدانه در سه سطح پوترسین (صفر، 25/0 و 5/0 میلی مولار) و غلظت سولفات روی در سه سطح (صفر، 05/0 و 1/0 درصد) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. ویژگی های مورد بررسی در سه گروه ویژگی های رشدی، ویژگی های فیتوشیمیایی و درصد و کیفیت روغن مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج نشان دادند که اثرات ساده پوترسین و سولفات روی بر ویژگی های رشدی گیاه مثل ارتفاع، طول ریشه، تعداد گل، وزن صددانه، وزن تر و خشک اندام هوایی و وزن تر و خشک ریشه در سطح یک درصد معنی دار شدند. اما اثرات متقابل پوترسین و سولفات روی تنها بر ارتفاع گیاه در سطح پنج درصد و بر تعداد گل آذین، وزن تر اندام هوایی و وزن تر و خشک ریشه در سطح یک درصد معنی دار شد. اثر پوترسین و سولفات تنها بر کلروفیل b معنی دار شد و اثر ساده پوترسین بر فنل کل در سطح یک درصد و اثر متقابل پوترسین و سولفات روی بر صفات محتوای فنل کل، فلاونوئید در سطح یک درصد و درصد روغن در سطح پنج درصد معنی دار شد و بر ظرفیت آنتی اکسیدانی غیر معنی دار شد. آنالیز اسیدهای چرب نشان داد که تیمار ها اثر معنی داری در سطح یک درصد بر درصد اسید های چرب اولئیک اسید و 2 سیس-آلفا لینولئیک اسید داشتند و بر درصد پالمتیک اسید و استئاریک اسید اثر معنی داری در سطح پنج درصد ایجاد کردند.
-
تاثیر زمان حذف برگ روی نیاز سرمایی، تحمل به سرما و زمان شکوفایی جوانه انگور رقم بی دانه سفید
1400این پژوهش در سال 1398 بهصورت یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در باغ پژوهشی دانشگاه ملایر انجام شد. بدین منظور برگهای بوتههای چندساله انگور رقم بیدانه سفید، در سه زمان 20 مهر، 30 مهر و 10 آبان )فاکتور اول( با سه الگوی حذف برگ گرههای قاعده شاخه، وسط شاخه و نوک شاخه )فاکتور دوم( حذف شدند. دو هفته پس از آخرین زمان تیمار حذف برگ، شاخههای یکساله برداشت و برای ارزیابی شاخصهای نیار سرمایی به آزمایشگاه منتقل شدند. همچنین با هدف ارزیابی اثر تیمارها بر مقاومت به سرما، نمونههای شاخه و جوانه در دو مرحله آذر و بهمن تهیه شده و اسمولیتهای سازگاری مورد اندازه گیری قرار گرفت. سپس در معرض 3 ساعت در دماهایی 9 ،- 12 ،- 15 - و 18 - درجه سانتیگراد قرار گرفته و میزان مقاومت به سرما به روشهای نشت یونی و آزمون تترازولیوم مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که افزایش زمان حذف برگ از 20 مهر به 10 آبان باعث افزایش تعداد روز لازم و نیاز گرمایی برای شکوفایی شد. براین اساس کمترین تعداد روز لازم و نیاز گرمایی برای شکوفایی مربوط به تاکهایی بود که در اولین زمان ) 20 مهر( بخش انتهایی شاخه آنها حذف برگ شد. از طرفی بیشترین تعداد روز لازم و نیاز گرمایی برای شکوفایی مربوط به تاکهایی بود که در آخرین تیمار زمانی ) 10 آبان( بخشهای قاعدهای شاخه آنها حذف برگ شده بود. همچنین با افزایش مدت زمان سرماهی تعداد روز لازم و نیاز گرمایی برای شکوفایی کاهش یافت. براساس نتایج تحمل به سرما، اختلاف معنیداری بین تیمارها از لحاظ تحمل به سرما و ویژگیهای بیوشیمیایی و نیز محتوای آب جوانه در دو مرحله نمونهبرداری مشاهده شد. در مرحله آذر ماه کمترین میانگین 50LT ( 99 / 12 - درجه سانتیگراد( برآورد شده براساس روش نشت یونی در جوانه )بیشترین تحمل به سرما( مربوط به تاکهایی بود که برگهای قاعده شاخه در 10 آبان حذف شده بود و بیشترین میانگین 50LT ( 63 / 8 - درجه سانتیگراد؛ کمترین تحمل به سرمای جوانه( مربوط به تاکهایی بود که برگهای نوک شاخه در 20 مهر حذف شده بود. الگوی تحمل به سرما در مرحله سازگاری به سرما در بهمن ماه مشابه آذر ماه بود ولی تحمل به سرمای تیمارها بهطور میانگین 58 / 5 - درجه سانتیگراد افزایش پیدا کرد. میانگین غلظت کربوهیدراتهای محلول، پروتئینهای محلول، پرولین و مقاومت به سرما در نمونههای بهمن ماه بیشتر از
-
اثر پرتوتابی فرابنفش و نور آبی بر عملکرد و ارزش تغذیه ای قارچ خوراکی-دارویی شاه صدف (Pleurotus eryngii)
1399نور، عامل اصلی توسعه اندام بار دهی در پرورش قارچ های صدفی می باشد، اما اثرات آن در قارچ شاه صدف ( Pleurotus eryngii) کمتر درک شده است. پژوهش حاضر برای بررسی تاثیر پرتوتابی فرابنفش و نور آبی بر عملکرد و ارزش تغذیه ای قارچ خوراکی-دارویی شاه صدف انجام پذیرفته است. بدین منظور بستر های آماده قارچ شاه صدف از شرکت تولید قارچ های خوراکی- دارویی سارین فام در استان تهران تهیه شدند و در شرایط نیمه استریل تحت 6 تیمار نور ی شامل تاریکی، نور سفید، نور آبی (8 و 16 ساعت در روز) و پرتو فرابنفش B با دو زمان 5 و10 دقیقه در روز، قرار داده شدند. در این پژوهش، تیمارهای نوری از مرحله ی اولیه رشد به سطح بستر قارچ ها تابیده شد ولی پرتو فرابنفش B بعد از رشد قارچ و بعد از پدیدار شدن ساقه اعمال شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که وزن تر و خشک و درصد ماده خشک قارچ تحت تاثیر نوردهی قرار گرفت. نور آبی وزن تر و خشک را افزایش داد؛ بیشترین وزن تر در 16 ساعت اعمال نور آبی مشاهده گردید و پرتوتابی فرابنفش سبب کاهش 15 درصدی وزن تر قارچ گردید. بیشترین وزن خشک قارچ در تیمار نور آبی به مدت 16 ساعت با میانگین 73/17 گرم به دست آمد و کمترین وزن خشک در تاریکی مطلق یافت گردید که با پرتوتابی 5 و ده دقیقه فرابنفش B اختلاف معنی داری نشان نداد. کمترین درصد وزن خشک نیز در تیمار تاریکی به دست آمد. بیشترین محتوای فنل کل (16/225 میلی گرم اسید گالیک بر گرم) در تیمار نور آبی به مدت 8 ساعت و کمترین میزان فنل (34/30 میلی گرم اسید گالیک بر گرم) در تیمار شاهد مشاهده گردید. نوردهی روی محتوای فلاونوئید کل قارچ اثر گذاشت؛ تیمار 8 ساعت نور آبی بالاترین میزان فلاونوئید کل را با میانگین 820/16 میلی گرم کوئرستین بر گرم نشان داد. فعالیت آنتی اکسیدانی تیمارهای مورد بررسی بین 99/43-03/71 درصد متغیر بود که بیشترین میزان فعالیت آنتی اکسیدانی در تیمار 16 ساعت نور آبی و کمترین فعالیت آنتی اکسیدانی در تیمار 10 دقیقه نور فرابنفش مشاهده گردید. بیشترین محتوای ویتامین ث در قارچ های مربوط به تیمار 8 ساعت نور آبی مشاهده شد. کم ترین محتوای ویتامین ث در تاریکی یافت شد. با توجه به نتایج این پژوهش به نظر می رسد رژیم نوری مانند نور آبی تاثیر قابل ملاحظه ای در رشد و فیزیولوژی و همچنین میزان ترکیبات فیتوشیمیایی قارچ خوراکی-دارویی شاه صدف دارد. بناب
-
بهینه سازی آندروژنز در خیار از طریق کشت بساک با اعمال تیمارهای فیزیکی وشیمیایی روی بساک ها و کالوس های حاصل
1399تولید لاین های خالص یکی از مهم ترین ابزارها جهت تولید بذر پر عملکرد است. با توجه به پیشرفت های اخیر روش های آزمایشگاهی می توان لاین های خالص را در زمان کوتاهی تولید کرد و چندین سال در زمان صرفه جویی نمود. در پژوهش حاضر پاسخ بساک های گیاه خیار (Cucumis sativus L.)به آندروژنز در شرایط درون شیشه ای مورد مطالعه قرار گرفت و اثر نوع ژنوتیپ ( بتاآلفا، سوپرسهیل، ارشیا، ماجد)، اثر تیمارحرارتی و نوع کشت ( 30، 35، 38 درجه سانتی گراد و بدون اعمال حرارت(شاهد) در محیط کشت مایع و بدون اعمال حرارت(شاهد) در محیط کشت جامد)، اثر شوک الکتریکی بر بساک ها و کالوس های خیار با ولتاژهای (50، 100، 150 و 200 ولت) ، تیمار فیزیکی سانتریفیوژبا میزان دورهای(g100، g150، g300 وg600) ، تیمار مغناطیسی شامل (میدان مغناطیسی با شدت بالا و آب مغناطیسی به مدت 24 ساعت، آب مغناطیسی به مدت یک ساعت و عبور از آب مغناطیسی) و پیش تیمار TSA با غلظت های (1/0، 5/0، 1 و 2 میکرومولار) بر کالوس زایی، رویان زایی و باززایی گیاه، در کشت بساک خیار بررسی گردید. نتایج نشان داد که بیشترین درصد القا آندروژنز و رویان زایی مربوط به ژنوتیپ بتاآلفا می باشد. اثر تیمار حرارتی و نوع کشت بر رویان زایی و باززایی گیاه معنی دار گردید به طوری که تیمار شاهد در محیط کشت مایع با میانگین 36/4 گیاه به ازای هر بساک و پس از آن تیمار 30درجه سانتی گراد در محیط کشت مایع با میانگین4/1 گیاه به ازای هر بساک مطلوب ترین تیمارها بودند. در این آزمایش مشخص شد محیط مایع نیز برای رویان زایی بسیار موثر بوده است و در نتیجه تعداد زیادی گیاه از این طریق باززا شد. اثر شوک الکتریکی بیشترین درصد کالوس زایی را با میزان 90 درصد و بالاترین میانگین رویان به ازای هر بساک را با میزان 16/0 رویان در تیمار 100 ولت نشان داد. همچنین شوک الکتریکی روی کالوس ها اعمال شد اما هیچ رویان زایی در آن ها رخ نداد. تیمار فیزیکی سانتریفیوژ بر بساک ها اعمال شد و نتایج نشان داد که تیمار g150 بیشترین درصد کالوس زایی (33/73درصد) و بالاترین میانگین تعداد رویان به ازای هر بساک (2/0) را داشت. تیمار عبور از آب مغناطیسی با میانگین 2/0 رویان زایی در هر بساک نسبت به سایر تیمارهای مغناطیسی مناسب تر بود. پیش تیمار TSA بر القا اندروژنز نیز موثر بود و غلظت 5/0 میکرومولار بیشترین درصد کالوس زایی (33/73
-
بهینه سازی ریز ازدیادی و تولید بذر مصنوعی در گیاه انگور (Vitis vinifera)
1399انگور بانام علمی Vitis vinifera، متعلق به خانواده انگورسانان (Vitaceae)، از مهم ترین گیاهان باغی جهان است که به دلیل تولید فرآورده-های متنوع، یکی از محصولات برجسته در دنیا است. تکثیر انگور به روش های سنتی، دارای مشکلاتی نظیر دوره زمانی طولانی جهت حصول گیاه، محدودیت فصلی، انتقال آلودگی های قارچی-باکتریایی و بیماری های ویروسی می باشد. استفاده از روش های نوین، از جمله استفاده از کشت بافت، روشی مطلوب جهت تولید گیاهان انگور عاری از بیماری، در مدت زمانی کوتاه و خارج از فصل می باشد. یکی دیگر از روش های نوین جهت تکثیر گیاهان، فنآوری بذر مصنوعی است که این فنآوری روشی کاربردی و مناسب به منظور حفظ خصوصیات ارقام تجاری و تولید انبوه آن ها می باشد. با توجه به مزایای اثبات شده کاربرد آب مغناطیسی بر رشد و نمو گیاهان، در این تحقیق برای اولین بار اثر آب مغناطیسی بر ریزازدیادی و تولید بذر مصنوعی در انگور بررسی شد. این پایان نامه شامل هفت آزمایش مجزا ولی مرتبط با هم بود که کلیه آن ها به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با 3 تکرار به شرح ذیل انجام شدند. هدف آزمایش اول بررسی اثر هم زمان دو سطح از هورمون BAP(0 و 5/0 میلی گرم در لیتر) و شش سطح از نوع آب (معمولی، مغناطیسی 0 ساعته، مغناطیسی 3 ساعته، مغناطیسی 6 ساعته، مغناطیسی 24 ساعته و مغناطیسی 48 ساعته) برای اولین بار، بر خصوصیات گیاه چه های حاصل از ریز ازدیادی قطعات گره ای انگور رقم افلیا بود. این تحقیق به صورت یک آزمایش فاکتوریل 2×6 انجام شد. هدف آزمایش دوم ارزیابی اثر هم زمان سه نوع بستر کشت ( ]پیت ماس+ کوکوپیت+ پرلیت (هرکدام با نسبت 33/0)]، [پیت ماس+ کوکوپیت +ورمی کمپوست]، [خاک برگ + ماسه بادی + خاک زراعی] ) و دو نوع آب آبیاری (معمولی و مغناطیسی 48 ساعته) بود که بر میزان سازگاری اولیه گیاه چه های حاصل از ریززادیادی بود. آزمایش سوم به منظور ارزیابی اثر هم زمان سه نوع بستر کشت ( ]پیت ماس+ کوکوپیت+ پرلیت (هرکدام با نسبت 33/0)]، [پیت ماس+ کوکوپیت +ورمی کمپوست]، [خاک برگ + ماسه بادی + خاک زراعی] ) و دو نوع آب آبیاری (معمولی و مغناطیسی 48 ساعته) بر میزان سازگاری ثانویه گیاه چه های حاصل از سازگاری اولیه انجام شد. هدف آزمایش چهارم بررسی اثر هم زمان دو نوع آب (معمولی و مغناطیسی 48 ساعته)، سه غلظت آلژینات سدیم (2، 3 و 4 درصد) و
-
بررسی اثر تنظیم کننده های رشد و نانو لوله های کربنی بر ضریب تکثیر نرگس به روش فلس دوقلو
1399گل نرگس یکی از مهمترین گیاهان زینتی پیازدار در جهان است، که پس از گل لاله در مقام دوم کشت و کار قرار دارد. تکثیر نرگس به روش های سنتی کند است و تکثیر آن به روش های دوفلسی و قاشی با استفاده از تیمارهای تنظیم کننده های رشد گیاهی ضریب تکثیر بالاتری دارد. این پژوهش با هدف بررسی میزان تولید و اندازه سوخک در نرگس دافودیل (Narcissus pseudonarcissus) با استفاده از نانولوله های کربنی چند دیواره در ترکیب با تنظیم کننده های رشد گیاهی ایندول بوتریک اسید، بنزیل آدنین، متیل جاسمونات صورت گرفت. این پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با دو فاکتور: 1) نوع و غلظت تنظیم کننده های رشد در هفت سطح (شامل آب مقطر به عنوان شاهد، ایندول بوتریک اسید، بنزیل آدنین و متیل جاسمونات در دو غلظت 50 و 100 میلی گرم در لیتر) و 2) غلظت نانولوله های کربنی در سه سطح (صفر، 10 و 50 میلی گرم در لیتر) انجام شد. بدین منظور پیازهای نرگس در پایان تیرماه 1399 تهیه شدند و با برش عرضی فلس های دوقلو تهیه شده و به مدت 30 دقیقه در محلول حاوی تیمارهای مورد نظر قرار گرفتند. سپس فلس های تیمارشده در بستر با نسبت یکسانی از کوکوپیت و پرلایت به کیسه های پلاستیکی منتقل شدند و در دمای 2± 21 درجه سانتی گراد قرار گرفتند. پس از گذشت پنج ماه از تیمارها، تعداد سوخک های تولید شده، قطر سوخک های تولید شده، وزن سوخک های تولید شده، ضریب تکثیر برای فلس های سوخک دار، ضریب تکثیر برای فلس های باقیمانده در هر پلاستیک، تعداد فلس های ریشه دار و وزن ریشه های تولیدشده مورد ارزیابی قرار گرفت. به طور کلی به کارگیری تیمارهای ترکیبی اثر بهتری در صفت های اندازه گیری شده داشت و نسبت به تیمارهای تنظیم کننده های رشد و نانو لوله های کربنی به تنهایی، تاثیر بیشتری داشت. با توجه به اهمیت ضریب تکثیر در نرگس، نتیجه گیری کلی این است که استفاده از غلظت های پایین ایندول بوتریک اسید به همراه نانولوله های کربنی موجب افزایش ضریب تکثیر شدند. در رابطه با اندازه و ابعاد سوخک های تولید شده، تنظیم کننده های رشد از جمله متیل جاسمونات با غلظت 50 میلی گرم در لیتر و ایندول بوتریک اسید با غلظت 50 و 100 میلی گرم در لیتر نیز باعث افزایش وزن سوخک ها شدند. بنزیل آدنین در تمام غلظت های به کار رفته، سبب کاهش وزن سوخک ها شد. استفاده از نانولوله های کربنی
-
تاثیر کیفیت نور و پرایمینگ بذر بر رشد و برخی ویژگی های مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و ارزش غذایی میکروگرین تربچه و اسفناج
1399چکیده میکروگرین یک گروه جدید از سبزیجات است که توسط پژوهشگران و تولید کنندگان مورد توجه قرارگرفته است. پژوهش حاضر در قالب دو آزمایش جداگانه برای گیاه تربچه و اسفناج انجام شد. این آزمایشات با هدف بررسی تاثیر نور قرمز، ترکیب نور قرمز و آبی با دو نسبت (50درصد قرمز و 50 درصد آبی) و (75 درصد قرمز و 25 درصد آبی) نور فلورسنت روی ویژگی های رشدی و کیفی، همچنین بررسی تاثیر پرایمینگ بذر با استفاده از نیترات پتاسیم یک درصد و دو درصد، سولفات روی 5/0 درصد و 25/0 درصد، آب مقطر به عنوان شاهد روی ویژگی های کیفی و رشدی گیاهان انجام شد. این پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که در تربچه، نیترات پتاسیم یک درصد، وزن تر، 45 درصد آنتوسیانین کل و 66 درصد فنل کل را افزایش داد. سولفات روی نیم درصد باعث افزایش وزن خشک، 25 درصد ماده خشک، کلروفیل، کارتنویید و 127 درصد ظرفیت آنتی اکسیدان در تربچه نسبت به شاهد شد. ارتفاع گیاه، کلروفیل، کارتنویید و فنل کل با تیمار پرایمینگ سولفات روی 25/0 درصد در تربچه افزایش پیدا کردند. نور قرمز سبب افزایش 13 درصد وزن تر، 24 درصد ارتفاع، 104 درصد آنتوسیانین کل و 26 درصد فلاونویید کل نسبت به شاهد(نور فلورسنت) در گیاه تربچه شد. در گیاه اسفناج نور ترکیبی آبی قرمز (50 درصد قرمز و 50 درصد آبی) سبب افزایش ارتفاع شد. نور قرمز کلروفیل، کارتنویید را افزایش داد و باعث افزایش 40 درصد آنتوسیانین کل، 32 درصد ظرفیت آنتی اکسیدان و فلاونویید کل در گیاه اسفناج نسبت به شاهد شد. تیمار سولفات روی 25/0 درصد باعث افزایش 104 درصدی آنتوسیانین کل، 37 درصد فنل کل و 74 درصد فلاونویید کل در اسفناج نسبت به شاهد شد. سولفات روی 5/0 درصد نیز 94 درصد آنتوسیانین کل، 30 درصد ظرفیت آنتی اکسیدان، 77 درصد فلاونویید کل و 26 درصد فنل کل را در گیاه اسفناج نسبت به شاهد بهبود بخشید.
-
تاثیر نور آبی تکمیلی روی رشد، برخی ویژگی های مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی ریحان
1399نور یکی از عوامل مهم تاثیرگذار روی ویژگی های فیزیولوژیکی، مورفولوژِکی و شیمیایی گیاهان می باشد. پژوهش حاضر برای بررسی تاثیر نوردهی آبی روی برخی ویژگی های اگرومورفولوژیکی و فیتوشیمیایی ریحان سبز انجام پذیرفته است. در این پژوهش گیاهان ریحان سبز به مدت 2 ماه توسط تیمارهای نور آبی به مدت های 2، 4 و 8 ساعت در طول روز، نوردهی تکمیلی نور آبی در طول روز و 2 ساعت نوردهی پس از غروب آفتاب تیمار شدند و با شرایط بدون نوردهی آبی (شاهد) مقایسه شدند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که نور آبی در طول روز بیش ترین تاثیر را در طول ساقه، قطر ساقه، وزن تر و خشک ساقه و وزن تر و خشک ریشه داشته است. بیش ترین سطح برگ و ضخامت برگ مربوط به تیمار هشت ساعت نور آبی بود. تعداد برگ، تعداد گره و طول میانگره تحت تاثیر هیچ کدام از تیمارها قرار نگرفت. بیش ترین میزان کلروفیل کل، کلروفیل a و کلروفیل b در تیمار 8 ساعت نور آبی و بیش ترین کارتنوئید در تیمار کاربرد نور آبی بعد از غروب مشاهده شد. در حالی که کم ترین میزان این صفات در شاهد مشاهده گردید. بیش ترین میزان فنل کل، فلاونوئید کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی در نور آبی در طول روز مشاهده شد در مقابل کم ترین میزان این صفات در تیمار شاهد مشاهده شد اما نور آبی روی میزان آنتوسیانین تاثیر معنی داری نداشت. بیش ترین فعالیت آنزیم آنتی اکسیدانی آسکوربات پراکسیداز در تیمار نور آبی در طول روز مشاهده شد و کم ترین فعالیت این آنزیم در چهار ساعت نور آبی مشاهده شد. در نهایت می توان نتیجه گرفت که نوردهی آبی در طول روز روی رشد رویشی و صفات فیزیولوژیکی ریحان سبز موثرتر از سایر تیمارها بود.
-
اثر ترکیب 5- آز اسیتیدین روی القا آندروژنز در ارقام مختلف لوبیا (Phaseolus vulgaris L.) از طریق کشت بساک
1399مطالعه روی القای هاپلوئیدی در دانه گرده، باز زایی گیاه و تولید گیاهان هاپلوئید در خانواده Fabaceae در گونه های کمی انجام شده است، ایجاد کشت درون شیشه ای و القاء مورفوژنز در لگوم ها در مقایسه با بیشتر گونه های براسیکاسه و سولاناسه دشوارتر است. لوبیا یکی از مهم ترین گیاهان زراعی خانوداه بقولات است که در دنیای جدید یکی از منابع مهم پروتئینی و کالری در تغذیه انسان محسوب می شود. در این پژوهش تاثیر پیش تیمار غنچه ها با غلظت های مختلف آزاسیتیدین، استفاده از غلظت های مختلف آزاسیتیدین در ترکیب محیط کشت، استفاده از تنظیم کننده رشد توفوردی در ترکیب با آزاسیتیدین در محیط کشت و پیش تیمار بذر لوبیا با غلظت های مختلف آزاسیتیدین بر کالوس زایی از کشت بساک لوبیا (Phaseolus vulgaris L.) در محیط کشت جامد MS روی ژنوتیپ های ژنوتیپ های مختلف لوبیا (ناز، اختر، درخشان،21682 ، محلی خمین،COS16 ) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که که بین ژنوتیپ های مختلف لوبیا از نظر درصد کالوس زایی، اختلاف معنی دار آماری در سطح 05/0 وجود داشت. بیشترین درصد کالوس زایی مربوط به ارقام 21682 و محلی خمین بود. ازنظر سرعت کالوس زایی ، اختلاف معنی دار آماری در سطح 01/0 وجود داشت. بیشترین سرعت کالوس زایی مربوطه به ارقام 21682 و محلی خمین بود. پیش تیمار غنچه ها با آزاسیتیدین برای صفات مورد مطالعه در سطح 001/0آماری اختلاف معنی دارای را نشان داد. همچنین اثرمتقابل غلظت های مختلف آزاسیتیدین با ژنوتیپ و اثر متقابل غلظت آزاسیتیدین با مدت زمان القای پیش تیمار به ترتیب اختلاف معنی دار آماری درسطح 01/0 و 001/0 نشان دادند. بیشترین درصد کالوس زایی با استفاده از 5/2 میکرومولار آزاسیتیدین به مدت 1 ساعت برای هر دو ژنوتیپ محلی خمین و 21682 مشاهده شد. بیشترین سرعت کالوس زایی با استفاده از 5/2 میکرومولار آزاسیتیدین در مدت 1 ساعت برای ژنوتیپ محلی خمین وبرای ژنوتیپ 21682 با استفاده از 100 میکرو مولار آزاسیتیدین به مدت سه ساعت مشاهده شد. میان غلظت های مختلف آزاسیتیدین در محیط کشت از نظر کالوس زایی اختلاف معنی دار آماری مشاهده نشد. غلظت های مختلف توفوردی برای صفت های مورد مطالعه درسطح آماری 01/0 و 001/0 اختلاف معنی داری را نشان دادند ، همچنین اثر متقابل توفوردی با آزاسیتیدین و اثر متقابل توفوردی با ژنوتیپ برای صفت های مورد مطالعه در س
-
بررسی اثر نور تکمیلی بر رشد و ویژگی های مورفولوژیکی نشا گوجه فرنگی
1399کیفیت و زمان نوردهی تکمیلی یکی از عوامل مهم تاثیرگذار روی رشد و ویژگی های مورفولوژیکی گیاهان می باشد. پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر کیفیت و زمان نوردهی تکمیلی روی رشد و برخی ویژگی های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی نشا گوجه فرنگی رقم "کیان" انجام شد. در این پژوهش یک هفته پس از جوانه زدن بذر ،دانهال هاتحت 9 تیمار نوری شامل شاهد (بدون نوردهی تکمیلی)، نور آبی طی روز، نور آبی پایان روز، نور قرمز طی روز، نور قرمز پایان روز، نور ترکیبی 67 درصد قرمز و 33 درصد آبی طی روز، نور ترکیبی 67 درصد قرمز و 33 درصد آبی پایان روز، نور ترکیبی 67 درصد آبی و 33 درصد قرمز طی روز و نور ترکیبی 67 درصد آبی و 33 درصد قرمز پایان روز قرار گرفتند و ویژگی های گیاهان در پایان دوره نوردهی بررسی شدند. نتایج نشان داد که نور قرمز پایان روز و به دنبال آن در تیمار نور ترکیبی قرمز 67 درصد و آبی 33 درصد پایان روز نسبت به سایر تیمارهای نوری بیشترین تاثیر را بر طول شاخساره، طول میانگره، تعداد میانگره، قطر ساقه، تعداد برگ، ضخامت برگ، وزن تر و وزن خشک اندام هوایی و ریشه داشت. درحالی که کمترین مقدار صفات یاد شده در شاهد و تیمار نور آبی مشاهده شد. بیشترین میزان کلروفیل کل، aو b، مقدار پروتئین محلول، فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز، فنل کل، فلاونوئید کل، میزان آنتوسیانین کل، فعالیت آنتی اکسیدانی در تیمار نور آبی و به دنبال آن در تیمار نور ترکیبی آبی 67 درصد و قرمز 33 درصد پایان روز مشاهده گردید. نور قرمز سبب کمترین مقدار صفات مذکور شد و با شاهد تفاوت معنی داری نشان نداد. با توجه به نتایج این پژوهش، کیفیت و زمان نوردهی تیمار نور قرمز پایان روز بر ویژگی های مورفولوژیکی نشا گوجه فرنگی موثر بود تیمار نور آبی و به دنبال آن تیمار نور ترکیبی آبی 67 درصد و قرمز 33 درصد پایان روز تاثیر بیشتری بر ویژگی های فیزیولوژیکی نشا گوجه فرنگی نشان داد. جهت تولید تجاری نشا گوجه فرنگی رقم کیان با استفاده از نورهای مصنوعی بهتر است از ال ای دی های نور قرمز و تیمار نوری ترکیبی قرمز و آبی با نسبت بیشتر نور قرمز استفاده شود. در کل کیفیت نشا خوب مربوط به حجم ریشه و قطر ساقه می باشد.
-
اثر نور ال ای دی تکمیلی بر ویژگی های رشد وکیفیت نشاء فلفل
1399پرورش نشاء با توجه به مزایای فراوان آن، در مقایسه با کاشت مستقیم بذر، صنعتی رو به گسترش است. یکی از راه های بهبود کیفیت نشاء، تغییر در کیفیت نور می باشد. در این پژوهش اثر کیفیت نور بر رشد و نمو نشاهای دو رقم فلفل (دلمه ای و بیور سبز همدانی) تحت تیمارهای نوردهی (بدون نوردهی تکمیلی، نور 100% قرمز، نور 100% آبی و ترکیب برابر نور آبی و قرمز) به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. گیاهان در طول روز، تا غروب خورشید تحت تاثیر تیمار نوردهی تکمیلی قرار گرفتند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که اثر رقم، نور و اثر متقابل آن ها بر طول ساقه، طول هیپوکوتیل ، تعداد و سطح برگ، قطر ساقه، وزن تر و خشک اندام هوایی، وزن تر و خشک برگ و فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز و غلظت عنصر روی در سطح یک درصد معنی دار بود. طیف های نوری مورد استفاده بر صفات طول ریشه و طول میانگره اثر معنی داری نداشت. نور ترکیبی آبی و قرمز نسبت به سایر تیمارهای نوری بیشترین تاثیر را در افزایش کلروفیل b و کل، کارتنوئید و طول ساقه در هر دو رقم دلمه ای و همدانی گذاشت. ضخامت برگ در نور ترکیبی آبی و قرمز در رقم دلمه ای افزایش بیشتری (4/44 درصد) نسبت به رقم همدانی (67/6 درصد) در مقایسه با عدم کاربرد نور تکمیلی داشت. در نور ترکیبی آبی و قرمز مقدار بیوماس کل و غلظت عنصر فسفر در فلفل همدانی نسبت به فلفل دلمه ای در مقایسه با شرایط بدون نور تکمیلی بالاتر بود. وزن تر و خشک برگ در رقم دلمه ای و نور ترکیبی آبی و قرمز به ترتیب 1/77 و 7/120 درصد نسبت به گیاهان شاهد بالا رفت که این افزایش برای فلفل همدانی به ترتیب 6/41 و 4/58 درصد بود. نتایج نشان داد که در رقم دلمه ای در نور آبی تعداد برگ و فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز افزایش و در نور طبیعی تعداد برگ و فعالیت آنزیم ها کاهش یافت؛ در حالی که در رقم همدانی بیشترین تعداد برگ و بالاترین میزان فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز در نور ترکیبی آبی و قرمز بود. افزایش در تعداد روزنه در سطح رویی و پشتی برگ در نور آبی در رقم همدانی به ترتیب 7/98 و 8/53 درصد و در رقم دلمه-ای 6/96 و 1/40 درصد بود. به نظر می رسد رشد گیاه به طور همزمان تحت نور ال ای دی در مقایسه با عدم کاربرد نور بهبود پیدا کرده است.
-
ارزیابی کیفی مغر گردو تحت تاثیر زمان برداشت و روش طبیعی خشک کردن
1399هدف از انجام این پزوهش ارزیابی تغییرات کمی وکیفی مغز گردو تحت تاثیر زمان برداشت و روش خشک کردن طبیعی در منطقه سنقر کلیایی است.آزمایشات تحت دو فاکتور زمان برداشت و روش خشک کردن هر کدام از فاکتور ها با سه سطح انجام گرفت. ابتدا نمونه ها را در سه زمان برداشت و هر کدام از نمونه ها را با سه روش خشک کردن در سایه، خشک کردن در آفتاب خشک کردن ترکیبی از سایه و آفتاب، رطوبت نمونه ها را از 48% رطوبت در هنگام برداشت به 7تا8 درصد رساندیم وبرای آزمایشات آماده نمودیم.آزمایشات شیمیایی،فیزیکی و رئولوژیکی بر روی نمونه ها انجام دادیم .در آزمون شیمیایی دو صفت مقدار فنل کل وانتی اکسیدان موجود در مغز گردو را بررسی نمودیم. بعد از تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از آزمون شیمیایی،به این نتیجه رسیدیم که زمان برداشت در سطح احتمال 1% > P و روش خشک کردن در سطح احتمال 1% >P بر روی مقدار فنل کل گردو تاثیر دارد. با مقایسه میانگین ها دریافتیم در بین سطوح فاکتور زمان سطح اول یعنی برداشت بدون ترک پوست سبز گردو بیشترین مقدار را دارد و روش خشک کردن در سایه بیشترین مقدار فنل را دارد. هر چه از این زمان بگذرد مقدار فنل کاهش معنی داری دارد. با توجه به نتیجه آزمون انتی اکسیدان و جدول تغییرات تنها عامل تاثیر گذار بر مقدار انتی اکسیدان مغز گردو اثر متقابل زمان و روش خشک کردن درسطح احتمال 5%>است. میانگین انتی اکسیدان 41/142 میلی گرم در یک گرم مغز گردو می باشد، با توجه به نمودار سه بعدی آین آزمون بیشترین مقدار در زمان برداشت در سطح اول اتفاق می افتد، یعنی برداشت بدون ترک پوست سبز گردو می باشد. باتوجه به تاریخ برداشت مرحله اول 25شهریور تا 10 مهرماه بهترین زمان برداشت برای بیشترین مقدار فنل در مغز گردو می باشد. در آزمون فیزیکی که صفات رنگ و فشاری و برشی انجام گرفت شش صفت L*,a*,b*, و نیرو فشاری و برشی ،مدل ، و چغرمگی را بررسی کردیم .بر صفت رنگ برای هر سه سطح رنگ L*,a*,b* زمان برداشت و روش خشک کردن و اثر متقابل زمان برداشت و خشک کردن بر مقدار عددی این رنگ ها تاثیر گذار می باشد با اصمینان 99% و خطای استاندارد1%زمان برداشت و روش خشک کردن معنی دار شده است . با آزمون مقایسه میانگین ها نیز دریافتیم ازبین سه سطح زمان برداشت زمان سوم برداشت یعنی برداشت با ترک 50% پوست سبز مناسب تر ین زمان ، از بین سطوح خشک کردن روش ترکیب
-
تاثیر محلول پاشی برگی گلایسین بتائین بر مقاومت به سرما در توت فرنگی رقم پاروس
1398یکی از مشکلات اصلی پرورش توت فرنگی در مناطق معتدله، سرمازدگی زمستانه است. گلایسین بتائین یکی از ترکیباتی است که در پاسخ به تنش دمای پایین در بسیاری از گونه های گیاهی معرفی شده است. در این پژوهش اثر کاربرد برگی گلایسین بتائین با غلظت های 0، 5/0، 1، 2 و 4 میلی مولار بر مقاومت به سرمای بوته های توت فرنگی رقم پاروس به صورت گلدانی در سال های 1397 و 1398 مورد مطالعه قرار گرفت. در هر دو سال پژوهش بوته ها به دو گروه تقسیم شدند و گروهی برای ارزیابی میزان مقاومت به سرما در دماهای 6-، 9-، 12-، 15- و 18- درجه سانتی گراد و گروهی برای بررسی صفات بیوشیمیایی مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج سال 1398 نشان داد که تیمار گلایسین بتائین سبب افزایش غلظت کربوهیدرات محلول، غلظت پرولین در برگ و طوقه، غلظت پروتئین کل در برگ و کاهش محتوای نسبی آب در برگ نسبت به تیمار شاهد شد. بر اساس LT50 محاسبه شده از نشت الکترولیت ها و آزمون تترازولیوم، کاربرد گلایسین بتائین سبب افزایش مقاومت به سرما در بوته توت فرنگی شد و این افزایش با غلظت کاربرد گلایسین بتائین ارتباط داشت. در بین غلظت های گلایسین بتائین بیشترین مقاومت به سرما در تیمار 2 میلی مولار مشاهده شد که به ترتیب براساس نشت الکترولیت ها و آزمون تترازولیوم تا دمای 12- و 16- درجه سانتی گراد را تحمل کردند. پس از آن به ترتیب تیمارهای 1، 4 و 5/0 میلی مولار گلایسین بتائین قرار گرفتند. کمترین مقادیر مقاومت به سرما در تیمار شاهد مشاهده شد که به ترتیب براساس نشت الکترولیت ها و آزمون تترازولیوم تا دمای 1/6- و 2/9- درجه سانتی گراد را تحمل کردند. همبستگی مثبت و معنی داری بین صفات کربوهیدرات محلول، غلظت پرولین در برگ و طوقه و غلظت پروتئین کل از یک طرف و LT50 محاسبه شده از نشت الکترولیت ها و آزمون تترازولیوم مشاهده شد.
-
اثر کیفیت نور بر تولید مینی تیوبر دو رقم سیب زمینی گلخانه
1398دانشجو هنوز تسویه حساب نکرده است و بنده چکیده ای از ایشان ندارم. فایل و خود پایان نامه را تحویل نداده است اثر کیفیت نور بر تولید مینی تیوبر دو رقم سیب زمینی گلخانه
-
تولید بذر مصنوعی و ارزیابی پایداری ژنتیکی گیاه چه های نعناع (Mentha spp. L.) با استفاده از مطالعه سیتولوژیکی و نشانگر مولکولی
1398نعناع فلفلی (Mentha piperita L.) و نعناع معمولی ( Mentha sativa L.) دو گونه بسیار مهم دارویی از جنس نعناع (Mentha) و متعلق به خانواده نعناعیان (Labiatae = Lamiaceae) هستند. این دو گونه دارای متابولیت های ثانویه با ارزشی، منجمله منتول، می باشند. وقوع دورگ گیری های بین گونه ای فراوان در بین گونه های مختلف این جنس، منجر به عقیمی، ناباروری و کاهش خلوص ژنتیکی در این گونه-ها شده است. استفاده از تکنیک بذر مصنوعی، روشی مناسب به منظور تولید انبوه و حفظ خلوص ژنتیکی این گیاه مهم دارویی است. در این راستا، این پژوهش شامل هفت آزمایش مجزا ولی مرتبط با هم بود که بشرح ذیل انجام شد. آزمایش اول شامل؛ عوامل روش کاشت (یا استقرار) بذور در پتری دیش (کاشت در پتری حاوی محیط کشت و کاشت در پتری فاقد محیط کشت)، نوع ریزنمونه ( جوانه انتهایی و قطعات گره ای)، نوع آب ( معمولی، مغناطیسی 5 ساعته و مغناطیسی 10 ساعته)، غلظت های آلژینات سدیم ( 2، 3 و 4 درصد) و غلظت های کلرید کلسیم (75 ، 125 و 175 میلی مولار) بود. اثر تیمارهای فوق به صورت یک آزمایش فاکتوریل 3×3×3×2×2 در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با 3 تکرار، یکبار بر روی ریزنمونه های نعناع فلفلی و یکبار بر روی ریزنمونه های نعناع معمولی ارزیابی شدند. هدف آزمایش دوم ارزیابی اثر نوع گونه نعناع (فلفلی و معمولی)، نوع بستر(پیش کشت و آندوسپرم)، سه غلظت از هورمون BAP (0، 5/1 و 2 میلی گرم در لیتر) و سه غلظت از هورمون KN(0، 75/0 و 1 میلی گرم در لیتر) بر روی درصد و سرعت جوانه زنی بذور و طول ساقه گیاه چه های حاصله بود که به صورت آزمایش فاکتوریل 3×3×2×2 در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با 3 تکرار انجام شد. درآزمایش سوم اثر همزمان دو نوع گونه نعناع (فلفلی و معمولی)، دو نوع بستر (پیش کشت و آندوسپرم)، سه غلظت از هورمون NAA(0، 75/0 و 1 میلی گرم در لیتر) و سه غلظت از هورمون IBA (0، 75/0 و 1 میلی گرم در لیتر) بررسی شد که به صورت آزمایش فاکتوریل 3×3×2×2 در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با 3 تکرار انجام شد. هدف آزمایش چهارم، تعیین اثر نوع گونه نعناع (فلفلی و معمولی)، شرایط نگهداری بذور ( درون پتری بدون محیط کشت در دمای 4 درجه سانتی گراد، درون پتری حاوی محیط کشت در دمای 4 درجه سانتی گراد و درون پتری حاوی پارافین مایع در دمای 4 درجه سانتی گراد) و مدت زمان نگهداری (20 ، 40 و 60 روز)
-
تولیدبذر مصنوعی در ارقام هیبرید گیاه گل جعفری (Tagetes erecta L.) و بررسی پایداری ژنتیکی گیاهان باززایی شده با استفاده از نشانگر مولکولی
1398گل جعفری با نام علمی Tagetes erecta L. گیاهی یک ساله یا چندساله است که دارای 56 گونه و از خانواده گل ستاره ای ها می باشد. برخی از گونه های این گیاه بیشتر جنبه های زینتی داشته و از رنگ دانه کاروتنوئید در صنایع غذایی به عنوان رنگ خوراکی و در غذای طیور برای ایجاد رنگ بهتر زرده استفاده می شود. انواع هیبرید آن به دلیل خصوصیات ظاهری و شکل گل، ارزش اقتصادی بالایی را دارا می باشند ولی با توجه به طولانی بودن فرایند تولید بذور هیبرید از طریق روشهای سنتی، ساخت بذر مصنوعی می تواند در تکثیر ارقام هیبرید این گیاه بسیار کارساز باشد. تکنیک بذر مصنوعی جهت ازدیاد وسیع و ذخیره کوتاه مدت برخی از گیاهان در سراسر جهان انجام شده است. این بذر ها برای تکثیر گیاهان ترانس ژنیک، گیاهان بدون دانه، پلی پلوئید هایی با صفات خاص و گیاهان دارای مشکل در انتشار دانه به کار می روند. کپسوله کردن در هیدروژل بهترین روش برای تولید بذر مصنوعی است و این روش تولید بذر مصنوعی نسبت به سایر روش ها، بیشتر مورد مطالعه وتوجه قرار گرفته است. دراین پژوهش امکان تولید بذر مصنوعی در دو رقم هیبرید گیاه گل جعفری مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور اثر عوامل مختلفی مانند نوع رقم, نوع ریز نمونه(راسی وجانبی )، نوع تنظیم کننده رشد، نوع بستر کشت و همچنین مدت زمان ذخیره این بذور در شرایط سرمایی بررسی گردید. همچنین پایداری ژنتیکی گیاهچه های حاصل از جوانه زنی این بذور با استفاده از نشانگر مولکولی ISSR ارزیابی گردید. دو رقم آزمایش شده در این تحقیق اختلاف معنی داری از نظر درصد جوانه زنی با هم نداشتند ولی ریز نمونه جانبی از نظر درصد و سرعت جوانه زنی برتری معنی داری نسبت به ریز نمونه راس ساقه نشان داد. استفاده از 5 میکرومولار هورمون BAP در بذر مصنوعی منجربه بیشترین درصد جوانه زنی (66 /91 درصد) بذور مصنوعی گردید. استفاده از 1 میلی گرم بر لیتر هورمون TDZ منجربه بهبود درصد جوانه زنی بذور مصنوعی گردید. همچنین استفاده از 1/0میکرومولار هورمون NAA در کپسول بذر مصنوعی منجربه بیشترین درصد ریشه زایی و طول ریشه( 5 /91 درصد- 75/4 سانتی متر ) گردید. استفاده از 1/0میلی گرم بر لیتر هورمون IBA منجربه بهبود درصد ریشه زایی و طول ریشه بذور مصنوعی گردید. قرار دادن بذور جوانه زده بر روی بسترکشت کوکوپیت و پرلیت (انتقال غیر مستقیم) بهترین تیماربه منظورجوانه ز
-
اثر پرتو فرابنفش B روی برخی ویژگی های رشد، فیتوشیمیایی و پاد اکسایشی گیاه همیشه بهار (Calendula officinalis L.)
1398در پژوهش حاضر اثر پرتو فرابنفش B بر برخی از ترکیبات فیتوشیمیایی و برخی از صفات اگرومورفولوژیکی گیاه دارویی همیشه بهار (Calendula officinalis L.) مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور در یک پژوهش گلخانه ای، دو آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی برای دو تیپ گیاه همیشه بهار کم پر و پرپر به صورت مجزا اجرا شد. فاکتور اول دوره تابش پرتو فرابنفشB در دو سطح (دو روز و چهار روز) و فاکتور دوم مدت زمان تابش پرتو فرابنفش B در سه سطح (صفر، پنج و ده دقیقه) در نظر گرفته شد. در گیاهان همیشه بهار تیپ پرپر، نتایج نشان دادند که پرتوتابی سبب کاهش ابعاد و سطح برگ شد به طوریکه بیشترین میزان سطح برگی مترمربع) در گیاهان شاهد و کمترین میزان آن (9/270 میلی مترمربع) در تیمار پرتو فرابنفش 10 دقیقه در دوره 2 روز مشاهده شد. همچنین دوره پرتوتابی فرابنفشB و مدت آن سبب کاهش وزن تر گل و وزن تر بخش هوایی گیاه شد. در مقابل درصد ماده خشک با پرتوتابی فرابنفشB کاهش یافت به طوریکه بیشترین درصد ماده خشک در تیمار 5 دقیقه به مدت 4 روز مشاهده شد. تیمار فرابنفش بر محتوای ترکیبات بیوشیمیایی موثر بود و در مقایسه با شاهد سبب افزایش یا کاهش این ترکیبات شد. بیشترین ظرفیت پاداکسایشی (82/92 درصد) در تیمار 10 دقیقه در دوره 2 روز و کمترین میزان آن (62/89 درصد) در تیمار 5 دقیقه در دوره 2 روز مشاهده شد. بیشترین میزان فلاونوئید کل، (77/12 میلی گرم بر گرم وزن خشک) در تیمار 5 دقیقه در دوره 2 روز و کمترین میزان آن، در تیمار 10 دقیقه در دوره 2 روز مشاهده شد. بیشترین میزان فنل کل (72/23 میلی گرم بر گرم وزن خشک گل) در تیمار شاهد و کمترین میزان آن (01/17 میلی گرم بر گرم وزن خشک گل) در تیمار فرابنفش 5 دقیقه در دوره 2 روز مشاهده شد. بیشترین میزان کوئرستین (88/0 میلی گرم بر گرم وزن خشک گل) در تیمار 5 دقیقه در دوره 2 روز و کمترین میزان آن ( 59/0 میلی گرم بر گرم وزن خشک گل) در گیاهان شاهد مشاهده شد. در گیاهان همیشه بهار تیپ کم پر نتایج متفاوتی مشاهده شد. بیشترین میزان سطح برگ ( 6/1230 میلی مترمربع) در تیمار فرابنفش 10 دقیقه در دوره 4 روز و کمترین میزان آن( 9/1003 میلی مترمربع) در تیمار فرابنفش 5 دقیقه در دوره 2 روز مشاهده شد. بیشترین میزان ظرفیت پاداکسایشی( 98/90 درصد) در تیمار 5 دقیقه در دوره 4 روز و کمترین میزان آن(30/89 درصد) در ت
-
مطالعه آندروژنز از طریق کشت بساک در گیاه کاملینا(Camelina SativaL.)
1398ایجاد گیاهان هاپلویید و دابل هاپلویید از طریق آندروژنز یکتکنیک بسیار مفیداست که در اصلاح محصولات زراعیو پژوهشهایبنیادیاستفاده میشود. در بین محصولات زراعیدانههایروغنیاز اهمیت خاصیبرخوردارند و دارایذخایر غنیاز اسیدهایچرب هستند. گیاه روغنی-داروییکاملینا از خانواده براسیکاسه است و در سالهایاخیر توجه زیادیرا به خود جلب کرده است. با توجه به اهمیت و خواص دانهیروغنیکاملینا در تغذیه انسان میتوان از تولید گیاهان هاپلویید به عنوان روشیکارآمد و سریع در اصلاح این گیاه بهره برد. در این پژوهش تاثیر تنظیم کنندههایرشد2,4-D ،BAPو NAA، پیش-تیمار n-بوتانول و کلشیسین بر رویبساکها و اعمال پیشتیمارهای2,4-Dو 5-آزاسیتیدین و همچنین شرایط رشد گیاهان مادری(مزرعه و اتاق رشد گیاهی) و اعمال پیشتیمارهای سرمایی و گرمایی بر روی بساک گیاهان رشد یافته در این شرایط بر کالوسزاییو رویانزاییدر کشت بساک گیاه کاملینا (Camelina Sativa L. )در محیط کشت جامد مورد بررسیقرار گرفت. نتایج نشان داد که استفاده از ترکیب هورمونی2میلیگرم در لیتر2,4-Dو 5/0میلیگرم در لیتر BAPدر محیط کشت B5با ویتامینهایNLNبیشترین درصد کالوسزایی، سرعت کالوسزاییو میانگین تعداد رویانبه ازایهر بساک را ایجاد میکند و مناسبترین ترکیب هورمونیبکار رفته در کشت بساک کاملینا بود. پیشتیمار بساکها توسط n-بوتانول 1% به مدت 5ساعت، بیشترین میانگین تعداد رویان به ازای هر بساک و سرعت کالوسزایی را نشان داد. استفاده از 200میلیگرم در لیتر کلشیسین بالاترین سرعت کالوسزایی را ایجاد کرد و از کاربرد 50و 200میلیگرم در لیتر کلشیسین به مدت 22ساعت بیشترین درصد کالوسهای با اندازه4-3میلیمتری و رویانزایی گامتی، بدست آمد. نتایج حاصل از مطالعه اثر پیشتیمار 2,4-Dو5-آزاسیتیدین بر روی بساکهای کاملینا مورد ارزیابی قرار گرفت که استفاده از 200میکرومول 2,4-Dو 50میکرومول 5-آزاسیتیدین بالاترین سرعت کالوسزایی را ایجاد کرد و بیشترین درصد کالوسهایی با اندازه 4-3میلیمتری مربوط به کاربرد 100میکرومول 2,4-Dبود و همچنین کاربرد 200میکرومول 2,4-Dو 100میکرومول 5-آزاسیتیدین بیشترین میانگین تعداد رویان به ازای هر بساک را تولید کرد. اثر شرایط رشد گیاهان مادریو پیشتیمارهایسرماییبر کشت بساک کاملینانشان داد که گیاهان رشد یافته در اتاق رشد گیاهیبا پیشتیمار سرماییC ̊4برای4روز بیشترین مقدار صفات ذکر شده
-
بررسی اثر فاکتورهای مختلف بر القا آندروژنز در کشت بساک گل جعفری آفریقایی (Tagetes erecta ) و گل جعفری فرانسوی ( Tagetes patula )
1398تولید گیاهان هاپلویید، یک موضوع با اهمیت در برنامه های به نژادی جهت دستیابی سریع به بذر هیبرید می باشد. در پژوهش حاضر، پاسخ بساک های دو گونه گل جعفری(Tgetes .spp) بر القاء آندروژنز در 7 آزمایش جدا از هم بررسی شد. این آزمایش ها شامل: 1- مطالعه اثر ژنوتیپ (T1،T2،T3،T4،T5) و اندازه غنچه (5-3، 10-5 و 15-10 میلی متر) ، 2- مطالعه اثر پیش تیمار غنچه ها با محیط کشت حاوی غلظت های مختلف ان-بوتانول (1/0 ، 2/0، 3/0، 4/0 درصد)، 3- مطالعه اثر روش اعمال تیمار مانیتول (اضافه کردن غلظت های مختلف مانیتول به محیط کشت اصلی و پیش تیمار بساک ها با محیط کشت مایع حاوی غلظت های مختلف مانیتول بمدت 24 ساعت) و غلظت های مختلف مانیتول (1/0، 2/0، 3/0، 4/0، 5/0 مولار به همراه تیمار شاهد)، 4- بررسی اثر 7 تیمار دمایی مختلف شامل تیمار سرمایی 4 درجه سانتی گراد بمدت 4، 7 و 10 روز و تیمارهای گرمایی 30 درجه سانتی گراد به مدت 10 روز، 32 درجه سانتی گراد به مدت 2 روز، 34 درجه سانتی گراد به مدت 8 ساعت به همراه شاهد، 5-اثر پیشتیمار بساک ها با دورهای مختلف سانتریفیوژ ( g100، g200 و g400)هر کدام به مدت های 3 و 6 دقیقه، 6- بررسی اثر پیش تیمار بساک ها با ولتاژهای مختلف شوک الکتریکی (50، 100، 150، 200 ولت)،7- بررسی اثر هورمون های NAA (0، 25/0 و 5/0 میلی گرم بر لیتر) و TDZ (تیدیازرون) (0، 1/0، 5/0 میلی گرم بر لیتر) در ترکیب با هم می باشند. نتایج نشان داد که مرحله میکروسپوری مناسب جهت کشت بساک های گیاه گل جعفری مرحله تک هسته ای میانی تا دوهسته ای ابتدایی می باشد و مراحل میکروسپوری مذکور در غنچه های با اندازه 10-5 میلی متر مشاهده شد. همچنین ژنوتیپ های T3 وT4 بیشترین پاسخ به آندروژنز را نشان دادند. در آزمایش دوم غلظت 1/0 درصد ان – بوتانول باعث افزایش هر چهار صفت درصد کالوس زایی، میانگین تعداد نوساقه به ازای هر بساک، میانگین تعداد نوساقه به ازای هر کالوس و درصد باززایی گیاه کامل در مقایسه با شاهد شد. در آزمایش سوم بیشترین درصد کالوس زایی از تیمار محیط کشت جامد حاوی 2/0 مولار مانیتول با 55/95 درصد کالوس زایی بدست آمد. پیش تیمار 5/0 مولار در روش دوم از نظر صفت تعداد نوساقه به ازای هر بساک و تعداد نوساقه به ازای هر کالوس برتری نشان داد. پیش تیمار 2/0 مولار مانیتول در روش پیش تیمار با محیط مایع حاوی غلظت های مختلف مانیتول
-
اثر سطوح تنش آبی بر عملکرد و کارایی مصرف آب گیاه توت فرنگی گلخانه ای در بسترهای کشت متفاوت، و تعیین ضرایب تبخیر و تعرق
1398یکی از روش های افزایش بهره وری آب، کشت گلخانه ای است. کشت بدون خاک از عوامل موثر در افزایش کارایی و بهبود عملکرد در تولید محصولات می باشد. یکی از مهم ترین نیازهای کشت بدون خاک، مدیریت آب مصرفی است. این آزمایش با هدف تعین حجم آب مصرفی، تعین ضرائب تبخیر-تعرق، عملکرد و صفات ظاهری گیاه توت فرنگی (سابرینا) تحت تاثیر سه سطح تنش رطوبتی و چهار نوع بستر در شرایط گلخانه، با استفاده از کشت گلدانی به روش وزنی به مدت 100 روز در همدان به اجرا درآمد . تیمار های آبیاری متشکل از سه سطح تنش رطوبتی تیمار آبیاری کامل (FI) 100 درصد نیاز آبی و 2 سطح کم آبیاری (DI) 80 و 60 درصد نیاز آبی و چهار نوع بستر کشت شامل کوکوپیت و پرلیت با نسبت های حجمی (70% + 30%)، (60% + 40%)، (50% + 50%) و خاک که شامل (خاک زراعی + ماسه + کود دامی پوسیده) به نسبت مساوی بود. برای تعیین حجم آب مصرفی از دستگاه میکرولایسیمتر (وزنی) استفاده شد. به طوری که مقدار آب مصرفی توت فرنگی از تفاضل آب کاربردی و آب زهکش شده از انتهای گلدان محاسبه گردید. پس از جمع آوری مشاهدات، بیشترین میزان تبخیر- تعرق کل گیاه توت فرنگی در بستر کوکوپیت 30% + پرلیت 70% در تیمار آبیاری کامل 18/784 میلی متر و کمترین آن برای بستر خاک در تیمار 60 درصد نیاز آبی32/458 میلی متر مشاهده شد. نتایج تحلیل های آماری حاصل از این پژوهش نشان داد که اعمال تنش رطوبتی، باعث کاهش در شاخص های رشدی گیاه نظیر وزن تر و اندام هوایی، وزن تر و خشک میوه، تعداد و اندازه میوه و بازار پسندی میوه ها می گردد. هم چنین کاهش آب مصرفی بر عملکرد میوه و کارایی مصرف آب معنی دار بود و بیشترین عملکرد میوه و کارایی مصرف آب در تیمار آبیاری کامل و 80 درصد نیاز آبی به دست آمد. که با توجه به معنی دار نبودن عملکرد میوه ها بین این دو تیمار، در شرایط محدودیت منابع آب آبیاری، اعمال حداکثر 80 درصد نیاز آبی گیاه قابل توصیه می باشد. در اثر مقایسه میانگین سطوح مختلف تنش رطوبتی ، بیشترین تغیرات افزایشی در بستر کوکوپیت 50% + پرلیت 50% با تیمار آبیاری کامل در اکثر صفات مورد بررسی گیاه روی عملکرد میوه، وزن تک میوه ، میزان سطح برگ، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه ، هدایت روزنه ای، میزان کلروفیلa ، b و کل، محتوای نسبی آب برگ را نشان داد. اعمال تنش آبی در سطح 60 درصد نیاز آبی نه
-
تاثیر زمان حذف برگ بر میزان مقاومت به سرمای زمستانه در انگور رقم بیدانه سفید
1398از بین رفتن برگ پس از برداشت محصول در بعضی از نقاط جهان به علت زیرخاک کردن زود هنگام شاخه ها برای حفاظت زمستانه، چرای دام، آلودگی حشرات، بیماری، استفاده از مواد شیمیایی یا تولید خارج از فصل برای کاهش نیاز سرمایی، گسترش یافته است. هدف اصلی این مطالعه بررسی تاثیر حذف برگ زودهنگام بر مقاومت به سرمای بوته انگور است. برگ های انگور رقم بیدانه سفید در دو مرحله (10 و 25 مهر) حذف شدند و با ریزش طبیعی برگ (حدود 25 آبان) مقایسه شد. نمونه های شاخه یکساله در دی ماه و بهمن ماه جمع آوری شدند و برای بررسی محتوای آب، کربوهیدرات و پرولین در هر دو جوانه و بافت های شاخه و سپس در معرض 3 ساعت انجماد در دماهایی بین 8- تا 24- درجه سانتی گراد در فواصل 3 درجه سانتی گراد برای ارزیابی سطح مقاومت به سرما قرار دارند. نتایج نشان داد که میزان پرولین و کربوهیدرات های محلول در تیمارهای حذف برگ نسبت به شاهد کاهش داشتند و در مقابل محتوای آب جوانه و شاخه در تیمارهای حذف برگ بیشتر از شاهد بود. میانگین غلظت کربوهیدرات های محلول و پرولین در نمونه های بهمن ماه بیشتر از آذر ماه بود و نیز مقدار محتوای آب در بهمن ماه نسبت به آذرماه اندکی کاهش یافت. بررسی میزان مقاومت به سرما براساس نشت یونی و آزمون رنگ آمیزی تترازولیوم نشان داد که حذف برگ سبب کاهش مقاومت به سرما می گردد. گرچه بین LT50 های محاسبه شده براساس نشت یونی و آزمون رنگ آمیزی تترازولیوم اختلاف مشاهده شد اما پایین ترین LT50 در تیمار شاهد مشاهده شد. به طور کلی تیمار حذف برگ سبب شد که میزان متابولیت های سازگاری کاهش یابد و می توان چنین نتیجه گرفت که حذف برگ بوته در اواخر فصل رشد و شروع مرحله سازگاری باعث کاهش مقاومت به سرما می شود. به عنوان نتیجه گیری کلی، حذف زود هنگام برگ ها سبب کاهش تحمل به یخبندان در انگور رقم بیدانه سفید شد و نگهداری طبیعی برگ ها می تواند یک ابزار پیشگیرانه برای کاهش آسیب های زمستان باشد.
-
اثر نوردهی پایان روز روی برخی ویژگی های مورفولوژیکی، رشدی و فیتوشیمیایی مرزه خوزستانی (Satureja khuzestanica Jamzad)
1398به منظور بررسی اثر کیفیت نور در پایان روز بر ویژگی های مورفولوژیکی، رشدی و فیتوشیمیایی گیاه دارویی و اندمیک مرزه خوزستانی (Satureja khuzestanica Jamzad))، قلمه های ریشه دار شده بعد از سربرداری تحت سه تیمار نور (آبی، قرمز و ترکیبی (/آبی و قرمز/)) و گیاهان بدون نوردهی تکمیلی به عنوان شاهد در محیط گلخانه به مدت سه ماه، 2 ساعت در پایان روز (بعد از غروب آفتاب) قرار گرفتند. نتایج نشان داد که نور آبی موجب افزایش معنی دار اکثر ویژگی های مورفولوژیکی و رشدی گیاه مرزه خوزستانی و نور قرمز سبب افزایش معنی دار میزان صفات بیوشیمیایی و فیتوشیمیایی این گیاهان شد. بیشترین طول ساقه در تیمار نور آبی مشاهده شد و کمترین طول ساقه در تیمار نور قرمز بود. قطر ساقه تحت تاثیر کیفیت نور پایان روز قرار گرفت. بیشترین قطر ساقه در تیمار نور آبی مشاهده شد. تعداد برگ با تعداد 481 عدد در تیمار نور ترکیبی نسبت به تیمارهای دیگر بیشترین تعداد بود. تیمار نور ترکیبی و نور قرمز به ترتیب بیشترین (57/94 میلی متر مربع) و کمترین (94/72 میلی متر مربع) سطح برگ را نشان دادند اما بین تیمارهای شاهد و نور آبی اختلاف معنی داری وجود نداشت. بیشترین ویژگی های رشدی از جمله وزن تر اندام هوایی، وزن تر ساقه، وزن تر برگ، وزن خشک اندام هوایی، ساقه و برگ در نور آبی با اختلاف معنی دار با دیگر تیمارها وجود داشت. اثر کیفیت نور پایان روز روی درصد عملکرد برگ و درصد وزن خشک در سطح 1 درصد معنی دار بود. بالاترین درصد عملکرد برگ در تیمار نور ترکیبی مشاهده شد که با تیمار نور قرمز و شاهد اختلاف معنی داری نشان نداد. بالاترین درصد وزن خشک با مقدار 78/66 درصد در تیمار نور آبی بود. اثرات کیفیت نور در پایان روز روی میزان کلروفیل a ، کلروفیل b، کلروفیل کل، کارتنوئید و آنتوسیانین کل در سطح 1 درصد معنی دار شد. بیشترین مقدار کلروفیل a در تیمار نور قرمز با اختلاف معنی دار با تیمارهای دیگر بدست آمد؛ تیمار نور قرمز هم چنین بیشترین میزان کلروفیل b را نشان داد؛ علاوه بر این میزان کلروفیل کل و کارتنوئید در نور قرمز بیشترین میزان بود اما تیمارهای شاهد، نور ترکیبی و آبی با یکدیگر اختلاف معنی داری در مقدار رنگیزه های گیاهی نشان ندادند. مقدار آنتوسیانین کل در تیمار نور آبی 173/0 میلی گرم در گرم وزن تر، بیشترین میزان و در تیمار نور قرمز 092/0 میلی گرم در گرم
-
بررسی اثر نانولوله های کربنی بر تکوین و رویان زایی بدنی در گیاه استویا (Stevia rebaudiana Bertoni)
1397چکیده: امروزه جهان به دنبال توسعه تکنیک های مدرن، برای بالا بردن متابولیسم و افزایش رشد در گیاهان و در نتیجه افزایش بهره وری در آن هاست. تکنولوژی نانو می تواند فرصت جدید مناسب و مدرن در بیوتکنولوژی و کشاورزی باشد. در میان نانومواد، نانومواد با اساس کربن (CNTs) به دلیل دارا بودن خواص منحصر بفردی همچون خواص مکانیکی، الکتریکی، حرارتی و شیمیایی جایگاه مهمی بدست آورده است. بدین منظور در مطالعه حاضر در گیاه .B Stevia rebaudiana، درصد القا کالوس (تیمار شده با هورمون های بنزیل آدنین (BA) و نفتالین استیک اسید (NAA)) و القا رویان سوماتیک از برگ و کالوس (تیمار شده با غلظت های مختلف هورمون های 2,4-D به همراه کینتین (kin) یا BA) در شرایط نور و تاریکی مورد بررسی قرار گرفت. اثر شش غلظت نانولوله کربنی چنددیواره (MWCNTs) (50، 100، 250، 500، 1000 μg/l و10 mg/l) بر میزان رویان زایی، القا کالوس، طول و بیومس گیاه، مراحل مختلف نمو رویانی و فعالیت آنتی اکسیدانی در گیاه استویا تحت شرایط درون شیشه مورد ارزیابی قرار گرفت. براساس نتایج، ترکیب و غلظت هورمون ها مهم ترین فاکتورهای موثر در رویان زایی بودند. تحت شرایط آزمایشی تست شده، موثرترین ترکیبات بر درصد رویان زایی به ترتیب در شرایط نور شاملmg/l 1 هورمون 2,4-D به همراه 0/2 mg/l هورمون های Kin وBA در سطح کالوس و در تاریکی در غلظت mg/l 1 و 2 هورمون 2,4-D به همراه Kin در سطح کالوس هستند. در پژوهش حاضر، آنالیز آماری کامل داده ها توسط نرم افزار SAS، برای مطالعه اثر سطوح غلظت های مختلف MWCNTها بر طول و بیومس گیاه، القا کالوس و رویان زایی انجام شد. جدول داده ها نشان داد که همه اثرات معنی دار بودند و MWCNTها، برخلاف اثرات مثبتی که روی سایر فاکتورها داشتند، اثر ممانعت کننده شدیدی بر درصد رویان زایی داشت. MWCNTها مرگ سلولی کالوس را افزایش دادند، در حالی که، مطالعات بافت شناسی رویان، هیچ اتلافی بین رویان های گیاهان شاهد و گیاهان تیمار شده نشان نداد. نتایج ما کارهای قبلی را تایید می کند و نشان می دهد که اندازه MWCNTها، مدت زمان استفاده از نانولوله ها و مرحله نموی گیاه، فاکتورهای کلیدی و تعیین کننده در اثرات سمی یا مثبت نانولوله ها بر رشد، القا کالوس و رویان زایی هستند.
-
اثر نور تکمیلی بر رشد، عملکرد و برخی ویژگی های بیوشیمیایی توت فرنگی رقم کاماروسا
1397این پژوهش باهدف بررسی تاثیر کیفیت نور تکمیلی بر رشد، عملکرد و کیفیت توت فرنگی رقم کاماروسا در شرایط گلخانه ای انجام شد. تیمارهای نوردهی تکمیلی شامل 1- شاهد (عدم نوردهی تکمیلی) 2- نور تکمیلی قرمز 100% 3- نور تکمیلی با نسبت قرمز 83% + آبی 17% و 4-نور تکمیلی با نسبت قرمز 66% + آبی 34% بود که به صورت یک طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و سه تکرار انجام شد. نوردهی تکمیلی با استفاده از منبع نور ال ای دی در زمستان سال 95 و بهار 96 از ساعت 10-6 شب انجام شد. نتایج نشان داد که بالاترین تعداد برگ، طول دم برگ، قطر طوقه و سطح برگ در بوته های با نوردهی تکمیلی قرمز 100% و قرمز 83% + آبی 17% مشاهده شد درحالی که کمترین شاخص های رشد مربوط به گیاهان شاهد و نوردهی با قرمز 66% + آبی 34% بود. گیاهان تیمار شده با نور ال ای دی قرمز66 % + آبی 34% دارای بیش ترین قطر برگ و بیش ترین ضخامت اپیدرم رویی بود و بعد از آن به ترتیب تیمارهای قرمز 83% + آبی 17% و قرمز100% قرار داشت. تیمار قرمز 66 % + آبی 34 % باعث کاهش تراکم روزنه ها و بسته شدن دهانه روزنه ها شد. بالاترین عملکرد و تعداد میوه با نوردهی تکمیلی قرمز 83% + آبی 17% و کمترین عملکرد با نوردهی تکمیلی قرمز 66% + آبی 34% و قرمز 100 % مشاهده شد. بیش ترین میزان مواد جامد محلول در تیمار نوردهی تکمیلی قرمز 100 % مشاهده شد. ولی میوه ها در این تیمار دارای کمترین میزان سفتی بودند. گیاهان تیمار شده با نور قرمز 66 % + آبی 34 % دارای بیش ترین میزان فنل کل و فلاونوئید، آنتوسیانین، تانن و ویتامین C بودند و کمترین مقدار آن ها در شاهد مشاهده گردید. همچنین این گیاهان دارای بالاترین میزان پروتئین های محلول و فعالیت آنزیم ها در برگ بودند. غلظت کربوهیدرات محلول در برگ در تیمار قرمز 100 % بیشتر از سایر تیمارها بود. بیشترین میزان کلروفیل کل، کلروفیل a و کارتنوئید در نوردهی قرمز 66 % + آبی 34 % مشاهده شد. در حالی که کمترین غلظت کلروفیل در شاهد و نور قرمز 100% مشاهده گردید. محتوای نسبی آب برگ در تیمار قرمز 100 % و قرمز 83% + آبی 17% بالاتر از سایر تیمارها بود. این تیمارها دارای کمترین میزان ماده خشک بودند. نتایج این پژوهش نشان داد که نوردهی تکمیلی با استفاده از لامپ های ال ای دی با نسبت نور قرمز 83% + آبی 17% به عنوان تیمار توصیه شده، ضمن بهبود نسبی رشد گیاهان، باعث ا
-
اثر پرتوتابی کوتاه مدت فرابنفش B و C روی برخی ویژگی های رشدی و ترکیبات فنلی دو واریته از اطلسی
1397عوامل محیطی مختلف نه تنها باعث تغییرات در رشد بلکه باعث تغییر در کمیت و کیفیت متابولیت های ثانویه گیاهان می شوند. یکی از مهم ترین عوامل محیطی تاثیرگذار در رشد و فیزیولوژی گیاهان، نور می باشد و تغییرات در طیف نور، منجر به تغییر در مقدار و ترکیب متابولیت های ثانویه می شود. پژوهش حاضر برای بررسی اثرات پرتو UV-B و UV-C بر روی برخی صفات اگرومورفولوژیکی، رنگیزه های فتوسنتزی و برخی صفات فیتوشیمیایی برگ دو واریته اطلسی (Petunia hybrida) انجام شده است. بدین منظور، آزمایشی گلخانه ای به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی با پنج تکرار اجرا شد. فاکتور اول، واریته در 2 سطح (پرگل و گل درشت) و فاکتور دوم، نور فرابنفش در6 سطح بود. سطوح فاکتور دوم شامل شاهد (بدون پرتوتابی UV)، UV-B 2 دقیقه، UV-B 5 دقیقه، UV-C 30 ثانیه، UV-C 5/1 دقیقه و UV ترکیبی (UV-B 2 دقیقه و UV-C 30 ثانیه) در روز بود. پرتوتابی یک ماه بعد از کشت بذر، به مدت 15 روز بین ساعات 11-12 ظهر صورت گرفت. برداشت گیاهان در زمان گلدهی کامل صورت گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، بیشترین کاهش در میزان سطح برگ در هر دو واریته در UV-C 5/1 دقیقه حاصل شد، بیشترین افزایش وزن خشک در واریته پرگل در UV-C 30 ثانیه و در واریته گل درشت، در UV-C 5/1 دقیقه مشاهده شد.کمترین میزان وزن تر برگ و کمترین میزان وزن تر اندام هوایی، در هر دو واریته در UV-C 5/1 دقیقه مشاهده شد. در واریته پرگل تحت تاثیر پرتوتابی فرابنفش، میزان کلروفیل a ، b، کلروفیل کل و کارتنوئید نسبت به شاهد کاهش یافت. که بیشترین کاهش آنها مربوط به فرابنفش ترکیبی (UV-B 2 دقیقه و UV-C 30 ثانیه) بود. در واریته گل درشت، میزان کلروفیل a، b، کلروفیل کل و کارتنوئید افزایش یافت که بیشترین افزایش کلروفیل در UV-B 5 دقیقه دیده شد و بیشترین افزایش در میزان کارتنوئید مربوط به فرابنفش ترکیبی بود. واکنش هر دو واریته پرگل و گل درشت نسبت به پرتوتابی فرابنفش در میزان فنل کل، فلاونوئید کل و تانن کل متفاوت بود. در واریته پرگل، بیشترین میزان فنل کل در UV-B 5 دقیقه (732/112 میلی گرم معادل گالیک اسید بر گرم وزن خشک) و بیشترین میزان فلاونوئید کل (354/54 میلی گرم در گرم وزن خشک) در UV-C 30 ثانیه یافت شد. میزان تانن کل این واریته نیز، کاهش یافت اما کاهش معنی دار نبود و بیشترین میزان فعالیت
-
بهینه سازی تولید بذر مصنوعی و ارزیابی پایداری ژنتیکی گیاه چه های تاتوره با استفاده از مطالعه سیتولوژیکی و نشانگرهای مولکولی
1397تاتوره گیاه دارویی و و دارای آلکالوئید های مختلف و ارزشمندی می باشد. وجود خواب بذر در گیاه تاتوره و داشتن 20-25 درصد دگرگشنی در بذور حاصله باعث شده است که امکان داشتن گیاه با خلوص ژنتیکی در هر زمان ممکن نباشد. استفاده از بذر مصنوعی، یک روش مناسب به منظور تکثیر سریع، انبوه و حفظ ژرم پلاسم این گیاه دارویی ارزشمند می باشد. این پژوهش شامل هفت آزمایش مختلف بود. آزمایش اول شامل عوامل نوع آب( معمولی و ویژه)، غلظت های آلژینات سدیم( 2، 3 و 4 درصد)، غلظت های کلرید کلسیم(75 میلی مولار، 125 میلی مولار و 175 میلی مولار) و نوع ریزنمونه( قطعات گره ای و راس ساقه) بودکه به صورت یک آزمایش فاکتوریل 2×3×3×2 در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. آزمایش دوم شامل دو نوع محیط کشت(MS و MS 2/1)، سه غلظت BAP( 0، 75/0 و 5/1 میکرومولار) و سه غلظت KI(0، 75/0 و 5/1 میکرومولار) بود که بصورت آزمایش فاکتوریل 3×3×2 در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. آزمایش سوم شامل سه غلظت NAA( 0، 25/0 و 5/0 میکرومولار) و سه غلظت IBA(0، 25/0 و 5/0 میکرومولار) که بصورت آزمایش فاکتوریل 3×3×2 در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد.آزمایش چهارم: : این آزمایش به منظور تعیین نحوه نگهداری در دو سطح (در داخل محیط کشت در دمای 4 درجه سانتی گراد و بدون محیط کشت در دمای 4 درجه سانتی گراد) و مدت نگهداری شامل پنج زمان (2 روز، 2 هفته، 4 هفته، 8 هفته، 12 هفته) به صورت آزمایش فاکتوریل 5×2 در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار انجام شد. آزمایش پنجم: این آزمایش به منظور تعیین بهترین بستر کشت (پیت موس، کوکوپیت، پرلیت، پیت موس+پرلیت+کوکوپیت، خاک زراعی، ماسه بادی و ترکیب خاک زراعی و ماسه بادی) و مناسب ترین زمان( استفاده مستقیم بذور مصنوعی و استفاده از بذور جوانه زده بر روی محیط کشت MS ) بر قابلیت سازگاری گیاه چه های به دست آمده از آزمایش های قبلی ارزیابی و بصورت آزمایش فاکتوریل7×2 در قالب طرح کاملا تصادفی در 3 تکرار انجام شد. آزمایش ششم: این آزمایش جهت ارزیابی عدم تغییر تعداد کروموزوم ها در سلول های بدنی و گامتی گیاه چه های حاصل از بذر مصنوعی به منظور ارزیابی عدم چند شکلی در گیا ه چه های حاصله در مقایسه با گیاه مادری بود. آزمایش هفتم: این آزمایش کامل کننده آزمایش ششم بود که هدف آن نیز، بررسی عدم وجود چندشکلی گیاه
-
اثر نوردهی پایان روز روی برخی ویژگی های مورفولوژیکی، رشدی و فیتوشیمیایی مرزه خوزستانی
1397به منظور بررسی اثر کیفیت نور در پایان روز بر ویژگی های مورفولوژیکی، رشدی و فیتوشیمیایی گیاه دارویی و اندمیک مرزه خوزستانی (Satureja khuzestanica Jamzad))، قلمه های ریشه دار شده بعد از سربرداری تحت سه تیمار نور (آبی، قرمز و ترکیبی (/آبی و قرمز/)) و گیاهان بدون نوردهی تکمیلی به عنوان شاهد در محیط گلخانه به مدت سه ماه، 2 ساعت در پایان روز (بعد از غروب آفتاب) قرار گرفتند. نتایج نشان داد که نور آبی موجب افزایش معنی دار اکثر ویژگی های مورفولوژیکی و رشدی گیاه مرزه خوزستانی و نور قرمز سبب افزایش معنی دار میزان صفات بیوشیمیایی و فیتوشیمیایی این گیاهان شد. بیشترین طول ساقه در تیمار نور آبی مشاهده شد و کمترین طول ساقه در تیمار نور قرمز بود. قطر ساقه تحت تاثیر کیفیت نور پایان روز قرار گرفت. بیشترین قطر ساقه در تیمار نور آبی مشاهده شد. تعداد برگ با تعداد 481 عدد در تیمار نور ترکیبی نسبت به تیمارهای دیگر بیشترین تعداد بود. تیمار نور ترکیبی و نور قرمز به ترتیب بیشترین (57/94 میلی متر مربع) و کمترین (94/72 میلی متر مربع) سطح برگ را نشان دادند اما بین تیمارهای شاهد و نور آبی اختلاف معنی داری وجود نداشت. بیشترین ویژگی های رشدی از جمله وزن تر اندام هوایی، وزن تر ساقه، وزن تر برگ، وزن خشک اندام هوایی، ساقه و برگ در نور آبی با اختلاف معنی دار با دیگر تیمارها وجود داشت. اثر کیفیت نور پایان روز روی درصد عملکرد برگ و درصد وزن خشک در سطح 1 درصد معنی دار بود. بالاترین درصد عملکرد برگ در تیمار نور ترکیبی مشاهده شد که با تیمار نور قرمز و شاهد اختلاف معنی داری نشان نداد. بالاترین درصد وزن خشک با مقدار 78/66 درصد در تیمار نور آبی بود. اثرات کیفیت نور در پایان روز روی میزان کلروفیل a ، کلروفیل b، کلروفیل کل، کارتنوئید و آنتوسیانین کل در سطح 1 درصد معنی دار شد. بیشترین مقدار کلروفیل a در تیمار نور قرمز با اختلاف معنی دار با تیمارهای دیگر بدست آمد؛ تیمار نور قرمز هم چنین بیشترین میزان کلروفیل b را نشان داد؛ علاوه بر این میزان کلروفیل کل و کارتنوئید در نور قرمز بیشترین میزان بود اما تیمارهای شاهد، نور ترکیبی و آبی با یکدیگر اختلاف معنی داری در مقدار رنگیزه های گیاهی نشان ندادند. مقدار آنتوسیانین کل در تیمار نور آبی 173/0 میلی گرم در گرم وزن تر، بیشترین میزان و در تیمار نور قرمز 092/0 میلی گرم در گرم
-
بررسی روند تغییرات برخی ترکیبات فنولی در انگور رقم شاهانی
1396پژوهش حاضر با هدف بررسی رشد و تغییرات کمی و کیفی ترکیبات فنولی در انگور رقم شاهانی (شانی) در مراحل مختلف رشد انجام شد. برای انجام این پژوهش در پنج مرحله 30، 40، 50 و60 روز پس از گلدهی و در زمان رسیدن میوه ها (بلوغ فیزیولوژیکی)، تعدادی خوشه از قسمت های مختلف بوته به طور تصادفی نمونه برداری شد. صفات حبه، وزن و چگالی، فنول کل، فلاونوئید کل، آنتوسیانین کل، ظرفیت پاد اکسایشی، محتوای مواد جامد محلول، pH و اسیدیته اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که با افزایش تعداد روز پس از گلدهی، اندازه حبه، وزن حبه، مواد جامد محلول، پی اچ و آنتوسیانین کل افزایش یافت و اسیدیته قابل تیتراسیون کاهش یافت. در زمان رسیدن کاهش اندکی در اندازه حبه در مقایسه با زمان قبل از آن مشاهده شد. با افزایش تعداد روز پس از گلدهی تا زمان 50 روز پس از گلدهی میزان فنول کل در حبه افزایش و پس از آن در زمان 60 روز پس از گلدهی کاهش یافت و دوباره در زمان رسیدن به حداکثر مقدار خود رسید. میزان فلاونوئید کل در حبه با افزایش تعداد روز پس از گلدهی کاهش یافته و بیشترین میزان آنها در 30 روز پس از گلدهی و کمترین میزان در زمان رسیدن حاصل شد. با افزایش تعداد روز پس از گلدهی ظرفیت پاداکسایشی در حبه در 50 روز پس از گلدهی افزایش و سپس کاهش پیدا کرد و در نهایت در زمان رسیدن به کمترین مقدار خود رسید. همچنین با افزایش تعداد روز پس از گلدهی مقدار گالیک اسید، کلروژنیک اسید و اپی کاتچین در حبه انگور به طور معنی داری افزایش پیدا کرد و بیشترین مقدار آن ها مربوط به مرحله رسیدن بود کمترین مقدار در 30 روز پس گلدهی حاصل شد، مقدار کافئیک اسید و فلورزین در ابتدا افزایش و در 50 روز پس از گلدهی کاهش و در مرحله رسیدن به بیشترین مقدار خود رسید. مقدار ترکیب فنلی رزمارینیک اسید در مراحل مختلف رسیدن تاثیر معنی داری نشان نداد.
-
کاربرد بیوراکتور TIS و بهینه سازی برخی از فاکتور های درون شیشه ای در ریز ازدیادی استویا
1396استویا (Stevia Reboudiana Bertoni) یک گیاه مهم دارویی و شیرین غیر کالری زا است که حاوی نوعی از دیترپنوبید استویول گلیکوزید است که هیچ تاثیری بر میزان قند خون ندارد. بنابراین برای درمان دیابت به علت داشتن شیرین کننده های طبیعی و کم کالری مفید است. از آنجائی که تکثیر رویشی، تعداد دانه های تولیدی و جوانه زنی بذر های استویا، کم و ضعیف است؛ بنابراین، تکثیر آن از طریق کشت بافت یک روش متداول برای به دست آوردن مقادیر کافی از گیاهان یکنواخت و سالم می باشد. پروتکل های موجود برای ریزازدیادی استویا، تعداد کمی از گیاه چه تولید می کنند و در نتیجه، هزینه های تولید آنها بالا هستند. بنابراین، مطالعه حاضر به منظور 1- بهینه سازی یک پروتکل مناسب برای ریزازدیادی استویا در محیط کشت جامد، محیط کشت مایع و در سیستم مایع غوطه وری موقت مایع (TIS)، و 2- جهت مقایسه اثربخشی این سه روش در ریزازدیادی گیاه استویا اجرا گردید. در مطالعه حاضر، اثر وضعیت فیزیکی محیط (جامد و مایع)، نوع سیتوکینین (BAP و Kn)، اکسین (NAA و IBA) و نوع روش ریز ازدیادی بر صفات تعداد برگ، تعداد گره، طول ساقه، تعداد ساقه، درصد کالوس زایی، درصد ریشه زایی، تعداد ریشه و طول ریشه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که محیط MS بدون هورمون مناسب ترین محیط برای ریزنمونه های تک گره است و این تیمار صفات فوق را افزایش داد. تیمار 15دقیقه غوطه وری در هر ساعت بهترین عملکرد سیستم TIS را نشان داد. در این تحقیق، هر چند که روش TIS به عنوان روشی مطلوب جهت ریزازدیادی استویا بهینه شد، با این وجود، ریزازدیادی توسط محیط MS مایع با سیتسم شیکر و بدون هورمون، به عنوان بهترین روش برای ریزازدیادی این گیاه توصیه می گردد.
-
مطالعه آندوژنز در گیاه کبر(Capparis spinose L.) از طریق کشت بساک
1396تولید گیاهان هاپلوئید از طریق کشت بساک در برنامه های به نژادی و پژوهش های ژنتیکی از اهمیت بالایی برخوردار است . در این پژوهش پاسخ بساک های گیاه کبر (Capparis spinosa L.) به آندروژنز در شرایط درون شیشه ای درطی 7 آزمایش مجزا مورد مطالعه قرار گرفت. این آزمایشها شامل: 1- اثر اندازه غنچه و پیشتیمار سرمایی(5/0-0، 1-5/0 ،5/1-1 و 2- 5/1 سانتی متر)، 2-اثر سطوح مختلف تنظیم کنندههای رشد(در 24 سطح هورمونی شامل 2,4-D، NAA، BAP)در ترکیب با پیش تیمار دمایی و آزاسیتیدین، 3-اثر نوع و غلظت کربن (مالتوز و ساکارز در غلظت 30 و 60 گرم در لیتر)در ترکیب با پیش تیمار دمایی و آزاسیتیدین، 4-اثر پیش تیمارهای مختلف سرمایی (بدون پیش تیمار سرمایی، پیش تیمار سرمایی °C4 به مدت 4،2و7 روز، پیش تیمار سرمایی °C7 به مدت 4،2و7 روز)، 5- اثر پیش تیمارهای مختلف گرمای (بدون پیش تیمار گرمایی،C° 30 به مدت 14 روز، °C32 به مدت 2و 4 روز و C°35 به مدت 8 ساعت )، 6-اثر سطوح مختلف کلشی سین(600،400،200،100،0 میلی گرم در لیتر) در محیط کشت، 7-اثر سطوح مختلف نیترات نقره( 25،10،5،0و50 میلی گرم در لیتر) در ترکیب با پیشتیمارهای دمایی و آزاسیتیدین بر القا آندروژنز در کشت بساک کبر بودند. همچنین در یک آزمایش مجزا اثر سطوح مختلف نیترات نقره (0، 5، 10، 25 و 50 میلیگرم در لیتر) در محیط کشت بساک، محیط کشت کالوس و محیط کشت سوسپانسیون سلولی روی محتوای فلانوئیدها درکالوس ها و سوسپانسیونهای سلولی حاصل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مرحله میکروسپوری مناسب جهت کشت بساک های کبر، مرحله تک هسته ای میانی تا تک هسته ای انتهایی می باشد و مراحل میکروسپوری مذکور در غنچههایی با اندازه 5/0-0 میلی متری مشاهده گردید. القا کالوس و رویان های گامتی در محیط کشت حاوی نمک های معدنی B5 و ویتامین های NLN صورت گرفت. در آزمایش دوم استفاده از 2میلیگرم در لیتر توفوردی و 5/0 میلی گرم در لیتر بنزیل آمینو پورین و 5/0 میلی گرم در لیتر نفتالین استیک اسید به همراه پیش تیمار گرمایی 30 درجه سانتیگراد به مدت 7 روز بیشترین درصد کالوس زایی را ایجاد کرد. همچنین تیمار2 میلیگرم در لیتر توفوردی، 5/0 میلیگرم در لیتر نفتالین استیک اسید و 5/0 میلی گرم در لیتر بنزیل آمینوپورین به همراه تیمار2 میلیگرم در لیتر توفوردی و 5/0 میلی گرم در لیتر بنزیل آمینوپورین در ترک
-
تاثیر گلایسین بتائین و ملاتونین بر مقاومت به خشکی توت فرنگی رقم پاروس
1396این پژوهش به منظور بررسی اثر محلول پاشی گلایسین بتائین و ملاتونین بر برخی از ویژگی های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی و همچنین فعالیت برخی آنزیم های آنتی اکسیدانی در بوته توت فرنگی رقم پاروس تحت تنش خشکی صورت گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل با دو فاکتور در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. فاکتور تیمار مواد شیمیایی در سه سطح شامل شاهد (آب مقطر)، گلایسین بتائین با غلظت 2 میلی مولار و ملاتونین با غلظت 20 میکرومولار و فاکتور خشکی در چهار سطح شامل 80 درصد آب قابل دسترس، 60 درصد آب قابل دسترس، 40 درصد آب قابل دسترس و 20 درصد آب قابل دسترس بود. نتایج نشان داد که تنش خشکی سبب کاهش در ویژگی های رشدی، محتوای نسبی آب و کربوهیدرات های محلول و سبب افزایش نشت یونی، میزان کلروفیل کل، a،b ، کارتنوئید، پروتئین ، پرولین، عناصر پتاسیم و فسفر و فعالیت های آنزیم های آنتی اکسیدانی شد. محلول پاشی گلایسین بتائین و ملاتونین سبب افزایش غلظت کلروفیل های a، b، کلروفیل کل، کارتنوئید و کربوهیدرات محلول و کاهش پروتئین کل و پرولین و عنصر پتاسیم شدند اما تاثیر معنی داری بر محتوای نسبی آب و نشت یونی در شرایط تنش خشکی نداشتند. بیشترین غلظت کربوهیدرات کل، کلروفیل کل و کلروفیل a در تیمار 20 درصد آب قابل دسترس همراه با کاربرد ملاتونین به ترتیب با میانگین81/25، 83/1 و 45/1 میلی گرم بر گرم وزن تر بدست آمد. کاربرد ملاتونین سبب افزایش بیشتر غلظت کلروفیل، کارتنوئید و کربوهیدرات محلول در مقایسه با گلایسین بتائین شد. همچنین اثر معنی داری برافزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی توسط محلولپاشی این دو ماده مشاهده شد به طوریکه با محلول پاشی گلایسین بتائین یا ملاتونین میزان فعالیت آنزیم کاتالاز دو برابر افزایش یافت. نتایج این پژوهش نشان داد که محلولپاشی برگی گلایسین بتائین و ملاتونین ضمن افزایش میزان تنظیم کننده های اسمزی و افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی سبب افزایش تحمل گیاه توت فرنگی در برابر خسارت های ناشی از تنش خشکی شد.
-
اثر محلول پاشی کلرید کلسیم و نفتالین استیک اسید در شرایط سایه بر رشد و عملکرد توت فرنگی رقم پاروس(Fragaria ananassa cv. Paros
1396توت فرنگی یکی از مهمترین میوه های ریز مناطق معتدله است و نقش کلسیم در رشد، باردهی و حفظ کیفیت توت فرنگی به خوبی شناخته شده است. در این پژوهش اثر محلول پاشی کلرید کلسیم به همراه نفتالین استیک اسید در شرایط سایه بر رشد، عملکرد و کیفیت توت فرنگی رقم پاروس بررسی شد. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل شدت نور در دو سطح (نور معمولی و شرایط سایه) و فاکتور دوم تیمار کلسیم و اکسین در چهار سطح (شاهد، کلرید کلسیم 75/0 درصد، نفتالین استیک اسید با غلظت 25 میلی گرم در لیتر و تیمار ترکیبی کلرید کلسیم 75/0 درصد به همراه نفتالین استیک اسید 25 میلی گرم در لیتر) بود. تیمار های محلول پاشی در زمان 10 روز پس از تشکیل میوه انجام شد و یک هفته بعد دوباره تکرار شد. نتایج نشان داد در بررسی کلی تیمار ها محلول پاشی در شرایط سایه در مقایسه با شرایط نور بیشتر باعث افزایش رشد رویشی بوته شد. در شرایط نور معمولی تیمار کلریدکلسیم در مقایسه با تیمار شاهد در شرایط نور و سایه سبب افزایش قطر میوه و عملکرد میوه شد. بیشترین طول میوه در محلول پاشی کلریدکلسیم به تنهایی مشاهده که اختلاف معنی داری با تیمار نفتالین استیک اسید نداشت. شدت نور، محلول پاشی و اثرات متقابل آن ها اثری بر وزن میوه و درصد ماده خشک میوه نداشت. بیشترین سفتی میوه در تیمار کلریدکلسیم در شرایط نور و سایه مشاهده شد. مواد جامد محلول در شرایط نور بیشتر از شرایط سایه بود. بیشترین پی اچ نیز در تیمار کلریدکلسیم و شاهد مشاهده شد و در شرایط نور معمولی پی اچ بیشتر از شرایط سایه بود. تیمار نفتالین استیک اسید در شرایط سایه باعث افزایش غلظت آنتوسیانین و اسیدیته قابل تیتراسیون شد. تیمار توام کلریدکلسیم با نفتالین استیک اسید در شرایط نور باعث افزایش میزان فنل کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی شد. تیمار کلریدکلسیم در شرایط سایه و نور در مقایسه با شاهد در شرایط نور سبب افزایش کلسیم میوه شد. همچنین تیمار کلریدکلسیم در شرایط سایه سبب افزایش کلسیم ساقه و پتاسیم برگ شد. تیمار توام کلریدکلسیم و نفتالین استیک اسید در مقایسه با شاهد در شرایط نور سبب افزایش کلسیم برگ شد. در شرایط سایه غلظت پتاسیم میوه بیشتر از شرایط نور معمولی نشان داده شد. بیشترین پتاسیم برگ و ساقه در تیمار ترکیبی کلرید کلسیم با نفتالین استیک اسید
-
مطالعه آندروژنزدرارقام مختلف نخود(Cicer arientinum)ازطریق کشت بساک
1395گیاهان خانواده لگوم در کشت بساک و تولید گیاهان هاپلوییداز طریق روش های آندروژنز سرسخت می باشند، هیچ پروتوکل کارآمد برای تولید گیاه هاپلویید برای حبوبات منتشر نشده و تنها اطلاعات اندکی در مورد این موضوع در دسترس می باشد. باتوجهبهاهمیتنخوددرتغذیهانسان هامی توانازتولیدگیاهانهاپلوییدبهعنوانروشیکارآمدوسریعدراصلاحاینگیاهبهره برد. در این پژوهش تاثیر ارقام مختلف نخود ( بیونیج، آرمان، آزاد، هاشم و ILC-482)، اثر تنظیم کننده رشد توفوردی و نیترات نقره، پیش تیمارهای سرمایی و گرمایی و تیمارهای فیزیکی سانتریفیوژ و شوک الکتریکی بر کالوس زایی، رویان زایی گامتی و باززایی گیاهچه هاپلوئید در کشت بساک گیاه نخود(Cicer arientinum. L) درمحیط کشت جامد EDMمورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین ژنوتیپ های مختلف نخود از نظر درصد کالوس زایی، اختلاف آماری معنی دار در سطح 05/0 وجود دارد. بیشترین درصد کالوس زایی مربوط به ارقام آرمان و ILC-482بود. از نظر رویان زایی، اختلاف معنی دار آماری بین ژنوتیپ های مورد مطالعه مشاهده نشد و فقط ارقام بیونیج و آرمان تعداد کمی رویان در بساک های کشت شده تولید کردند.غلظت های مختلف هورمون توفوردی و نیترات نقره برایتمام صفات مورد مطالعه در سطح آماری 001/0 اختلاف معنی-داری را نشان دادند. همچنین اثرات متقابل توفوردی و نیترات نقره اختلاف معنی داری را در سطح 05/0 برای صفت درصد کالوس زایی و در سطح 001/0 برای صفات میانگین تعداد رویان به ازای هر بساک و میانگین تعداد رویان به ازای هر کالوس نشان دادند. بیشترین درصد کالوس زاییبا استفاده از 10 میلی گرم در لیتر توفوردیدر ترکیب با 5 و 10 میلی گرم در لیتر نیترات نقره درمحیط کشت مشاهده شد. بیشترین فراوانیتشکیل رویان در تیمار 10 میلی گرم در لیتر توفوردیدر ترکیب با 15 میلی-گرم در لیتر نیترات نقره مشاهده شد.در آزمایش تیمار دمایی، استفاده ترکیبی از پیش تیمارهای سرمایی و گرماییموثرترین تیماردر بهبود میزان القاء کالوس، القاء رویان و باززایی گیاهچه هاپلوئید از کشت بساک نخود بود. بیشترین درصد کالوس زایی مربوط به ترکیب تیمار سرماییC °4 به مدت 4 روز با تیمار گرماییC °32به مدت 2 روز بود و بیشترین میانگین تعداد رویان در هر بساک در پیش تیمار گرمایی 32 درجه ی سانتیگراد به مدت 2 روز مشاهده شد.همچنین بیشترین درصد باززایی گیاه از ترکیب پیشتیما
-
مطالعه عوامل موثر در تولید و نگهداری بذر مصنوعی در گیاه استویا
1395با توجه به مشکلات مربوط به تولید بذر، کم بودن قدرت زنده ماندنی بذر، محدودیت جوانه زنی بذور و همچنین عدم یکنواختی ژنتیکی گیاهان تکثیر یافته از بذور (به دلیل حدود 15 درصد دگرگشنی در استویا)، استفاده از فنآوری تولید بذر مصنوعی، یک روش مناسب به منظور تکثیر سریع، انبوه و یکنواخت این گیاه دارویی می باشد. در این تحقیق کپسوله کردن جوانه های جانبی گیاه استویا با استفاده از آلژینات سدیم انجام شد. عوامل مختلفی از قبیل غلظت های مختلف آلژینات سدیم و کلرید کلسیم، نوع و اندازه جوانه ها، نوع محیط کشت، اثر ترکیب هورمون های BAP، Kn و NAA و سطوح مختلف غلظت های آن ها به همراه بررسی روش استفاده از هورمون در دو محیط پیش کشت و آندوسپرم، روش استفاده از بذور مصنوعی، انواع بستر های کشت به منظور انتقال و سازگاری گیاه چه های حاصل از بذور جوانه زده و بررسی زمان و نحوه نگهداری درشرایط سرمایی به منظور تولید بذور مصنوعی بررسی گردید. استفاده از آلژینات سدیم 5/2 در صد به همراه کلسیم کلرید 1 در صد بهترین ترکیب جهت تشکیل بذور مصنوعی بودند. همچنین استفاده از جوانه های جانبی با اندازه 3-2 میلی متر به همراه محیط کشت MS منجر به افزایش در صد و سرعت جوانه زنی در مقایسه با محیط B5 گردید. استفاده از تنظیم کننده های رشد سبب افزایش میزان صفات جوانه زنی بذور مصنوعی گردید به طوری که استفاده از 1 میلی گرم در لیتر BAP به همراه 5/1 میلی گرم در لیتر Kn در محیط کشت آندوسپرم در مقایسه با شاهد و دیگر ترکیبات هورمونی، بالاترین میزان صفات جوانه زنی را نشان دادند. استفاده از بذور جوانه زده بر روی محیط کشت MS در بستر کشت کوکوپیت منجر به بیشترین میزان رشد گیاه چه های حاصل از بذور مصنوعی گردید. همچنین بذور مصنوعی برای مدت زمان های 0، 30، 60 و 90 روز در دمای 4 درجه سانتی گراد نگهداری شدند. در صد جوانه زنی بذور مصنوعی نگهداری شده در محیط کشت MS و پارافین مایع بعد از 60 روز نگهداری حفظ گردید و کاهش معنی داری نشان نداد. این در حالی بود که درصد جوانه زنی بذور نگهداری شده بدون استفاده از محیط کشتMS، صفات جوانه زنی کاهش یافت. در صد و سرعت جوانه زنی جوانه های کپسول شده بعد از 90 روز نگهداری به طوری معنی داری کاهش یافت.
-
تاثیرنوردهی تکمیلی بانورآبی وفرابنفش A روی برخی ویژگی های اگروفیزیولوژیکی وفیتوشیمیایی نعناع فلفلی (Mentha piperita L.)
1395عوامل محیطی مختلف نه تنها باعث تغییرات در رشد بلکه باعث تغییر در کمیت و کیفیت متابولیت های ثانویه گیاهان دارویی می شوند. یکی از مهم ترین فاکتور های محیطی تاثیرگذار در رشد و فیزیولوژی گیاهان نور می باشد و تغییرات در طیف نور منجر به تغییر در مقدار و نوع متابولیت های ثانویه می شود. نعناع فلفلی یکی از مهم ترین گیاهان اسانس دار در جهان محسوب می شود و تولید اسانس توسط سلول های ترشحی کرک های غده ای روی اندام های هوایی شامل برگ و ساقه می باشد که تحت تاثیر فاکتورهای محیطی است. در پژوهش حاضر تاثیر نوردهی تکمیلی با نور آبی و فرابنفش A روی برخی ویژگی های اگروفیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی نعناع فلفلی (Mentha× piperita L). مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور گیاهان به مدت 60 روز در شرایط گلخانه ای تحت پرتودهی تکمیلی با نور آبی و فرابنفش A، نور ترکیبی (فرابنفش A و نورآبی)، با لامپ های LEDدر ساعت های 9، 11، 13، 15 هرکدام به مدت 60 دقیقه، تیمار شدند. بر اساس نتایج به دست آمده تعداد ساقه و تعداد گره و سطح برگ تحت تاثیر نوردهی تکمیلی قرار گرفت. بیشترین بیوماس گیاهی در تیمار نور آبی مشاهده گردید وپرتودهی تکمیلی با فرابنفش A کاهش بیوماس گیاهی را باعث گردید. بیشترین محتوای کلروفیل a، b و کلروفیل کل و کاروتنوئید در تیمار نوری ترکیبی (فرابنفشA وآبی) به دست آمد در حالی که کمترین محتوای کلروفیل a، b وکلروفیل کل و کاروتنوئید درگیاه شاهد مشاهده شد. در مقایسه بین نورهای تکمیلی، نور ترکیبی (فرابنفش Aو نور آبی) موجب افزایش فنل کل و نور آبی موجب کاهش محتوای فنل کل شد. تابش نور ترکیبی( فرابنفش A وآبی) موجب افزایش فلاونوئید کل و آنتوسیانین گردید در حالی که کمترین میزان فلاونوئید و آنتوسیانین در گیاه شاهد ثبت گردید. بیشترین میزان درصد بازدارندگی در تیمار نوری فرابنفشA و کمترین درصد بازدارندگی در شاهد مشاهده گردید. بیشترین مقدار تانن کل در گیاه شاهد و نور آبی و کم ترین در نور فرابنفش A یافت شد. .بیشترین مقدار پروتئین و کربوهیدرات محلول در تیمار تکمیلی نور آبی و کمترین درگیاه شاهد مشاهده شد. بالاترین میزان اسانس در نوردهی تکمیلی آبی با میانگین 84/1 درصد مشاهده گردید. کمترین مقدار درصد وزنی اسانس در پرتودهی نور ترکیبی با میانگین 13/1 درصد یافت شد. نوردهی تکمیلی موجب تغییراتی در ترکیبات تشکیل دهنده ی اسانس گردی
-
تاثیر نوردهی پایان روز روی برخی از ویژگی های رشدی و فیتوشیمیایی گیاه بادرنجبویه (Melissa officinalis L)
1395کیفیت نور یکی از عوامل مهم تاثیر گذار روی ویژگی های فیزیولوژیکی، مورفولوژیکی و شیمیایی گیاهان می باشد. پژوهش حاضر برای بررسی تاثیر نوردهی پایان روز روی برخی ویژگی های اگرومورفولوژیک و فیتوشیمیایی بادرنجبویه انجام پذیرفته است. در این پژوهش گیاهان بادرنجبویه به مدت 5 ماه توسط تیمار های نوری قرمز، آبی و قرمز+ آبی حاصل از LED به مدت 2 ساعت در پایان روز تیمار شدند و با شرایط بدون نوردهی (شاهد) مقایسه شدند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که نور قرمز نسبت به سایر تیمار های نوری بیشترین تاثیر را در افزایش طول و قطر ساقه، طول میانگره و سطح برگ داشته است. درحالی که نور آبی تمامی صفات یاد شده را کاهش داد. تعداد ساقه و تعداد برگ نیز تحت تاثیر هیچ کدام از تیمارهای نوری قرار نگرفت. همچنین بیشترین میزان وزن تر و خشک بوته در نور قرمز مشاهده گردید. بیشترین درصد وزن خشک در تیمار نور آبی مشاهده شد که اختلاف معنی داری با تیمارهای قرمز+آبی و قرمز نشان نداد. بیشترین میزان کلروفیل کل و کلروفیل a در نور آبی و بیشترین میزان کارتنوئید در نور آبی و ترکیب قرمز+آبی مشاهده شد. در حالی که کمترین مقدار کلروفیل در شاهد و کمترین مقدار کارتنوئید در شاهد و نور قرمز مشاهده گردید. بیشترین میزان فنل کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی و آنتوسیانین کل در نور قرمز و بیشترین میزان فلاونوئید در نور آبی مشاهده شده است. در مقابل کمترین میزان فنل کل در شاهد و کمترین میزان فلاونوئید کل در شاهد مشاهده شد که اختلاف معنی داری با تیمارهای ترکیب قرمز+آبی و نور قرمز نداشت. کمترین فعالیت آنتی اکسیدانی در شاهد و تیمار ترکیب قرمز+آبی مشاهده شد. همچنین کمترین مقدار آنتوسیانین در شاهد مشاهده گردید. تیمارها از نظر میزان تانن کل تفاوت معنی داری با یکدیگر نشان ندادند. بیشترین مقدار کربوهیدرات محلول در نور قرمز مشاهده شد که اختلاف معنی داری با شاهد و نور ترکیب قرمز+آبی نداشت و کمترین مقدار در نور آبی مشاهده شد. بیشترین مقدار پروتئین محلول نیز در نور آبی مشاهده شد که اختلاف معنی داری با نور ترکیبی نداشت و کمترین مقدار آن در شاهد مشاهده شده است. کیفیت نور مقدار اسانس را نیز تحت تاثیر قرار داد و بیشترین مقدار اسانس در تیمار ترکیب قرمز+آبی و نور قرمز مشاهده شد. کمترین مقدار اسانس در تیمار نور آبی و شاهد مشاهده گردید. همچنین کیفیت نور روی در
-
بررسی تاثیر اسید سالیسیلیک و اسپرمیدین بر ویژگی های کیفی و عمر پس از برداشت توت فرنگی رقم گاویتا
1395تاثیر غلظت های مختلف اسید سالیسیلیک و اسپرمیدین بر عمر پس از برداشت میوه توت فرنگی رقم گاویتا در دمای 5 درجه سانتی گراد بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و در سه تکرار بررسی شد. پیش ازبرداشت، میوه ها با غلظت های 2، 4 و 6 میلی مولار اسید سالیسیلیک و 0.5، 5/1 و 5/2 میلی مولار اسپرمیدین محلول پاشی شده و به همراه میوه های تیمار نشده تیمار خشک) به یخچال (5 درجه سانتی گراد) منتقل شدند. در روزهای یکم، چهارم، هشتم، دوازدهم و شانزدهم پس از شروع انبار داری، میزان کاهش وزن، سفتی بافت، مواد جامد محلول، پی-اچ ، اسیدیته قابل تیتراسیون، آنتوسیانین و فنل کل میوه ها اندازه گیری شد. همچنین درصد پوسیدگی، میزان اتیلن و ارزیابی کیفیت خوراکی میوه در پایان دوره نگه داری اندازه-گیری شد. استفاده از اسید سالیسیلیک و اسپرمیدین به طور معنی داری باعث افزایش عمر انبار مانی توت فرنگی شد، به طوریکه میوه های تیمار خشک و شاهد به ترتیب 8 و 12 روز عمر انبارمانی داشتند، درحالی که میوه های محلول پاشی شده با محلول های2، 4 و 6 میلی مولار اسید سالیسیلیک و 5/0 و 1 میلی مولار اسپرمیدین در روز شانزدهم هنوز قابل عرضه به بازار بودند. علاوه بر این، غلظت 5/2 میلی مولار اسپرمیدین بیش از شانزده روز نیز قابل عرضه به بازار را داشت. تیمار 4 میلی-مولار اسید سالیسیلیک در مقایسه با اسپرمیدین 5/2 میلی مولار کاهش وزن کمتری داشت. بیشترین میزان سفتی نیز در غلظت 2 میلی مولار اسید سالیسیلیک مشاهده شد. اسیدیته میوه در تیمار اسید سالیسیلیک به میزان قابل توجهی نسبت به تیمار شاهد کاهش یافت. میزان آنتوسیانین نیز در طول دوره نگه داری با تیمار اسید سالیسیلیک افزایش یافت. تیمار اسپرمیدین به ویژه غلظت 5/1 میلی مولار اثر بهتری بر حفظ میزان فنل کل میوه داشت. میزان تولید اتیلن میوه توت فرنگی در غلظت های 4 میلی مولار اسیدسالیسیلیک و 5/2 میلی مولار اسپرمیدین کمترین و شاهد خشک بیشترین بود. غلظت های 6 میلی مولار اسیدسالیسیلیک و 5/1 میلی مولار اسپرمیدین تاثیر بهتری بر جلوگیری از پوسیدگی میوه توت فرنگی داشتند.
-
بررسی کیفیت نور بر رشد و تولید متابولیت های ثانویه در قارچ Botrytis cinerea
1395چکیده: قارچBotrytis cinerea عامل بیماری کپک خاکستری از جمله مهم ترین پاتوژن های قارچی در سراسر جهان است و کنترل این قارچ اغلب به وسیله ی ترکیبات شیمیایی انجام می شود. در سال های اخیر دانشمندان با در نظر گرفتن اثرات منفی سموم قارچ کش، سعی کردند روش های بی خطر و موثر را جایگزین روش شیمیایی کنند. از آنجا که نور روی ویژگی های مختلف قارچ ها اثر دارد؛ لذا بررسی احتمال کنترل قارچB. cinerea توسط این فاکتور حائز اهمیت می باشد. به همین دلیل هدف این پژوهش بررسی اثر طول موج های متفاوت نوری روی رشد و تولید مثل و تولید متابولیت های ثانویه قارچB. cinerea می باشد. به این منظور جدایه قارچB. cinerea که بیماری زایی آن به اثبات رسیده بود از آزمایشگاه بیماری شناسی دانشگاه بوعلی سینا تهیه و میزان رشد، اسپورزایی، تولید آنزیم پکتیناز و سلولاز، تولید متابولیت های ثانویه و میزان بیماری زایی آن در تیمار های نوری سبز (570-495 نانومتر)، آبی (475-450 نانومتر)، قرمز ( 750-620 نانومتر)، زرد( 590-570 نانومتر)، بنفش (450-380 نانومتر)، پرتو های فرابنفش (280-100 نانومتر )، نزدیک فرا بنفش( 400-300 نانومتر)، نور سفید و شرایط تاریکی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد بین میزان رشد و اسپورزایی و تولید سلولاز قارچ در شرایط نوری مختلف تفاوت معنی داری وجود دارد. در بررسی میزان اسپورزایی تیمار نوری نزدیک فرابنفش (Near Ultera Violet) بالاترین اثر را نشان داد و میانگین 104 ˣ 12 اسپور در میلی لیتر تولید کرد حداقل اسپورزایی مربوط به تیمار های نوری سفید، زرد، بنفش و آبی بود. نورهای زرد و سفید علاوه بر اثر بازدارنده روی اسپورزایی قارچ، میزان رشد آن را نیز محدود کردند. کمترین اثر بازدارنده مربوط به نور آبی بود؛ در این تیمار نوری، بیشترین میزان رشد با میانگین 75/80 میلی متر در روز هفتم مشاهده شد. نور میزان تولید سلولاز راتحت تاثیر قرار می دهد. حداقل مقدار تولید این آنزیم مربوط به شرایط تاریکی بود. در بررسی تولید آنزیم پکتیناز، تفاوت معنی داری بین تیمار های نوری مختلف مشاهده نشد. جهت بررسی اثر کیفیت نور روی متابولیت های ثانویه، عصاره قارچ cinerea.B که توسط اتیل استات استخراج شده بود در محدوده ی 800-200 نانومترطیف سنجی شد و نتایج به دست آمده نشان دادکیفیت نور روی پیک جذبی عصاره تاثیر می گذارد. بالاترین میزان جذب عصاره در م
-
طراحی و ساخت سامانه بلادرنگ ماشین بینایی به منظور تشخیص آفلاتوکسین پسته
1395تضمین سلامت محصولات کشاورزی و فرآورده های غذایی مورد مصرف جامعه دارای اهمیت است زیرا بهداشت و سلامت اجتماعی و اقتصادی در گرو برخورداری از غذای سالم است. پسته یکی از اقلام صادراتی غیر نفتی است که نقش مهمی در توسعه و ارزش اقتصاد ملی و صنعت غذایی – کشاورزی ایران دارد. پسته آفت های متعددی دارد که مهم ترین آنها آلوده شدن به کپک آسپرژیلوس است که سم خطرناکی به نام آفلاتوکسین تولید می کند که به شدت خطرناک و سرطان زاست. جهت تشخیص سم آفلاتوکسین نوع B1 موجود در پسته، روش های شیمیایی زیادی وجود دارد اما در مقابل این روش ها، سیستم های ماشین بینایی، غیر مخرب، کارآمد و مقرون به صرفه بوده و نتایج پایدارتری ارائه می کنند. هدف این پژوهش یافتن روشی مناسب جهت تشخیص پسته ی آلوده و سالم است که در عین سادگی تجهیزات بکار گرفته شده، دارای دقت و سرعت مناسبی باشد. در این روش ابتدا از پسته های سالم و آلوده در حالت بلادرنگ، با استفاده از یک دوربین دیجیتال تصویربرداری شد. سپس با استفاده از الگوریتم طراحی شده در نرم افزار MATLAB رنگ های اصلی قرمز، سبز و آبی را از هر تصویر جدا، هیستوگرام آنها ترسیم و بیشینه شدت روشنایی هر رنگ، در جدولی ثبت گردید. این عمل برای 96 عدد پسته، شامل 53 عدد پسته ی سالم و 43 عدد پسته ی آلوده انجام شد. با توجه به جدول، حدودی برای شدت روشنایی رنگ ها در پسته های سالم و آلوده به صورت جداگانه مشخص گردید. با در نظر گرفتن حدود تعیین شده و نتایج حاصل از روش آزمایشگاهی ، 3 عدد از پسته های سالم در محدوده ی پسته های آلوده و 6 عدد از پسته های آلوده در محدوده ی پسته های سالم قرار گرفتند. در این پژوهش دقت فرآیند تشخیص، 63/90 درصد بدست آمد. زمان لازم برای تشخیص در سامانه ی ماشین بینایی نیز 03/1 ثانیه محاسبه شد.
-
طراحی، ساخت و بهینه سازی خشک کن انجمادی برای برگ اسطوخودوس و مقایسه آن با خشک کنهای خلائی-مادون قرمز، پیوسته نیمه صنعتی چندمرحله ای و خورشیدی
1395هدف از انجام این پژوهش بهینه سازی فرایند خشک کردن برگ اسطوخودوس با خشک کن خلائی مادون قرمز، پیوسته نیمه صنعتی چندمرحله ای، انجمادی و خشک کردن در شرایط طبیعی بود. بهینه سازی با روش سطح پاسخ و با کمک نرم افزار دیزاین اکسپرت انجام شد. برای هر آزمایش پارامترهای فنل کل بافت، ظرفیت آنتی اکسیدان، ضریب نفوذ موثر رطوبت و شاخص های رنگی L، a و b اندازه گیری و ارزیابی شد. ارزش وزنی پارامترهای کیفی به منظور بهینه سازی به روش سطح پاسخ از زیاد به کم به ترتیب: فنول کل بافت و ظرفیت آنتی اکسیدان با پنج ستاره، ضریب نفوذ موثر با سه ستاره و تغییرات شاخص های رنگی با یک ستاره تعیین شد. برای خشک کردن برگ اسطوخودوس با با خشک کن خلائی مادون قرمز از سه سطح دمایی 40، 50 و 60 و سه سطح خلا 20، 40 60 استفاده شد. اثر تغییر دما بر ضریب نفوذ موثر رطوبت و اثر تغییر خلا بر رفیت انی اکسیدان در سطح 0/01 معنی دار شدند. هممچنین اثر تغییر خلا بر شاخص رنگی a در سطح 0/05 معنی دار شد و رنگ آن به زردی متمایل شد. تغییرات فنل کل بافت برای خشک کردن برگ اسطوخودوس با خشک کن خلائی مادون قرمز معنی دار نشد و د نهات خلا 20 و دمای 60 با فنول کل بافت 1/648، ظرفیت آنتی اکسیدان 0/754، ضریب نفوذ موثر رطوبت 1/58 و شاخص های رنگی 1/315، 1/803 و 4/131 به عنوان نقطه بهینه با شاخص مطلوبیت 0/767 پیشنهاد شد. به منظور خشک کردن چند مرحله ای برگ اسطوخودوس با خش کن پیوسته نیمه صنعتی چند مرحله ای از یک یک سیکل دمایی سه مرحله ای 40، 5 و 60 درجه استفاده شد. خشک کردن چند مرحله ای اثر معنی داری روی فنول کل و آنت اکسیدان نداشت. اما اثر پدیده بازپخت روی ضریب نفوذ موثر رطوبت مشاهده شد. ضریب نفوذ موثر رطوبت برای تغییر دمای طبقه اول در سطح 0/05 معنی دار شد. همچنین تغییرات دو شاخص رنگی معنی دار شد. دمای طبقه اول، دوم و سوم به ترتیب 54/47، 41/90 و 56/86 با فنول کل بافت 2/925، ظرفیت آنتی اکسیدان 0/355، ضریب نفوذ موثر رطوبت 1.433 و شاخص های رنگی 0.87، 1.41 و 5.389 به عنوان نقطه بهینه با شاخص مطلوبیت 05 پیشنهاد شد.
-
اثر کیفیت نور بر رشد و تولید برخی متابولیت های ثانویه در مرزه خوزستانی در شرایط درون شیشه ای
1394امروزه بسیاری از مردم دنیا برای مراقبت از سلامتی خود به داروهای سنتی روی آورده اند. با توجه به موانع موجود در جمع آوری گیاهان دارویی، کشت بافت و سلول این گیاهان به منظور تولید متابولیت های ثانویه ارزشمند امری مهم و اقتصادی می باشد. از عوامل موثر بر کشت بافت منبع مناسب نور است. امروزه کاربرد دیودهای ساطع کننده نور در اتاقک های رشد به دلیل بازده بالا، عمر طولانی و تولید حرارت کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر به بررسی اثر کیفیت نور بر ویژگی های رشدی و مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی گیاهچه و کالوس مرزه خوزستانی پرداخته است. این پژوهش با چهار تیمار نوری شامل نورهای ال ای دی آبی، قرمز، ترکیبی آبی و قرمز و نور فلورسنت سفید (شاهد) در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد.گیاهچه ها و کالوس ها به مدت یک ماه تحت تیمارهای نوری قرار گرفتند وپس از آن ویژگی های رشدی و مورفولوژیکی (وزن تر، وزن خشک، درصد ماده خشک، طول شاخه و تعداد شاخه) و ویژگی های فیتوشیمیایی (فنل کل، فلاونوئید کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی و کیفیت ترکیبات فنلی) مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج تیمار کیفی نور بر گیاهچه ها نشان داد که بیشترین میزان فنل کل (01/8)و فلاونوئید کل (40/267) در گیاهچه های تیمار شده با نور سفید مشاهده گردید. بیشترین میزان کلروفیل کل، a و bبه ترتیب 51/9، 23/7 و 29/2 در تیمار ترکیبی آبی و قرمز مشاهده گردید. ترکیب فنلی شاخص در این گیاه رزمارینیک اسید و سپس کافئیک اسید بود که تیمار نوری باعث افزایش مقادیر آن ها گردید. بیشترین میزان کافئیک اسید در تیمار نور آبی و نور قرمز (76/11) و (96/11) مشاهده گردید. بیشترین مقدار درصد ماده خشک در تیمار نور سفید (39/16) وجود داشت. نتایج اثر کیفیت نور بر کالوس مرزه خوزستانی نشان داد که نور آبی بیشترین مقدار فنل کل (10/10) و ظرفیت آنتی اکسیدانی (43/87) را در بین سایر تیمارها دارا بود. همچنین بیشترین میزان وزن تر، وزن خشک و شاخص رشد با مقادیر به ترتیب 30/5 ، 28/0 و 30/4 مربوط به کالوس های تیمار شده با نور آبی بود. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که کیفیت نور بر ویژگی های رشدی و فیتوشمیایی کالوس و گیاهچه مرزه خوزستانی موثر بود.
-
اثر تغذیه با برخی منابع آهن بر ویژگیهای رشدی سه رقم انگور
1394آهن یکی از عوامل محدود کننده برای تولید در گیاهان می باشد. کمبود آهن نه تنها باعث کاهش کمیت و کیفیت محصولات کشاورزی می شود بلکه به یکی از شایع ترین مشکلات تغذیه ای بشر امروز، نیز ختم خواهد شد. این پژوهش به منظور بررسی اثر تغذیه با برخی منابع آهن بر ویژگی های رشد سه رقم انگور در آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و با چهار تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل سه رقم انگور یاقوتی، بیدانه سفید و کندری و تیمار غذایی در پنج سطح شامل 1- محلول غذایی یک دوم هوگلند بدون آهن (به عنوان تیمار شاهد)، 2- محلول غذایی یک دوم هوگلند حاوی کلات آهن با غلظت 25 میکرو مولار، 3- محلول غذایی یک چهارم هوگلند حاوی کلات آهن با غلظت 5/12 میکرو مولار، 4- محلول غذایی یک دوم هوگلند حاوی نانوکلات آهن با غلظت 25 میکرو مولار و 5- محلول غذایی یک چهارم هوگلند حاوی نانوکلات آهن با غلظت 5/12 میکرو مولار بودند. محلول غذایی حاوی کلات آهن با غلظت 25 میکرو مولار سطوح آهن کل و فعال را در هر سه رقم افزایش داد. بیشترین افزایش در شاخص های رشد مانند وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه و سطح برگ تحت تاثیر کاربرد محلول های غذایی حاوی منابع آهن در رقم یاقوتی مشاهده شد. بیشترین سطح برگ و کلروفیل b به ترتیب در رقم یاقوتی و هر سه رقم از کاربرد تیمار نانوکلات و یا کلات آهن با غلظت 25 میکرو مولار بدست آمد. بیشترین محتوی کلروفیل کل با غلظت 25 میکرو مولار نانو کلات آهن در ارقام یاقوتی و بیدانه سفید و کمترین آن در شاهد هر سه رقم بود. فعالیت آنزیم کاتالاز تحت تاثیر کاربرد غلظت 25 میکرو مولار کلات و نانو کلات آهن در هر سه رقم افزایش یافت و رقم کندری کمتر تحت تاثیر کاربرد منابع آهن قرار گرفت. اثر تیمارهای غذایی بر غلظت عناصر غذایی مورد بررسی به جز کلسیم معنی دار شد. بالاترین غلظت پتاسیم و مس به ترتیب در تیمار غذایی کلات یا نانو کلات آهن با غلظت 25 میکرو مولار و نانو کلات آهن با غلظت 25 میکرو مولار مشاهده شد. ارقام الگوهای متفاوتی از نظر غلظت برگی عناصر مس، کلسیم و روی نشان دادند. به طور کلی بالاترین غلظت کلسیم در رقم یاقوتی و روی در یاقوتی و کندری بود. بالاترین غلظت عنصر مس در سطح 25 میکرو مولار نانو کلات در ارقام یاقوتی و بیدانه سفید مشاهده شد.
-
تاثیر تغذیه با منابع آهن و اسیدیته محلول غذایی بر برخی ویگیهای رشدی توت فرنگی رقم پاروس
1394در بسیاری از مناطق کشور به دلیل وجود خاکهای آهکی و دارای اسیدیته بالا قابلیت استفاده گیاه از عناصر محلول آهنف مس و روی محدود است. با اینکه در خاک های مذکور این عناصر به قدر کافی وجود دارند. این پژوهش به منظور بررسی تاثیر کود آهن با بنیان های نانو و میکرو در پی اچ های مختلف روی برخی ویزگی های رشدی توت فرنگی رقم پاروس صورت گرفت. تیمارهای غذایی مورد استفاده شامل نوع کود آهن در سه سطح شاهد، آهن به فرم میکرو کلات آن با غلظت 25 میکرومولار و نانوکلات آهن با غلظت 25 میکرو مولار و پی اچ محلول غذایی با سه سطح 6، 7 و 8 بود. کمبود آهن و حضور یون های بی کربنات موجب کاهش وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه ، طول میانگرهریا، سطح برگ، میزان کلروفیل، فعالیت آنزیم کاتالاز و غلطت آهن فعال در تیمارهای مورد بررسی نسبت به تیمار شاهد شد. که این واکنش در پی اچ های مختلف متفاوت بود. با لاترین غلظت آهن کل و فعال برگ در کلیه تیمارها مربوط به کود آهن به صورت میکرو بود. اثر تیمار غذایی بر غلظت عناصر مورد بررسی به جز پتاسیم و مس معنی دار شد. همچنین اثر اسیدیته محلول غذایی بر غلظت عناصر مورد بررسی نیز معنی دار شد.
-
بررسی تغذیه با برخی منابع آهن بر بعضی ویژگی های رشدی توت فرنگی رقم پاروس
1394در بین عناصر ریز مغذی آهن یکی از مهمترین عناصری است که روش کاربرد و منبع کودی آن نقش تعیین کننده ای در افزایش عملکرد کمی و کیفی محصولات دارد. پژوهش حاضر به منظور مقایسه عملکرد نانو کود آهن با منبع کود سکسترون با دو روش متفاوت کودهی خاکی و محلولپاشی برگی انجام گرفت. بوته های توت فرنگی رقم پاروس در گلدان های حاوی نسبت یک به یک پرلیت و کوکو پیت کشت شدند همه بوته ها به صورت یکسان با محلول غذایی هوگلند با نصف غلظت عناصر و فاقد آهن تغذیه شدند. تیمار های آهن شامل شاهد (بدون آهن)، کلات آهن سکسترون به غلظت 25 میکرو مولار به صورت خاکی و محلول پاشی، آهن به فرم نانو کود آهن با غلظت های 5/12 و 25 میکرو مولار به صورت خاکی و محلول پاشی برگی اعمال شد. پس از چهار ماه و نیم از کشت ویژگی های اگرومورفولوژیکی بوته ها شامل وزن تر و خشک قسمت هوایی و ریشه، تعداد برگ، طول بوته، طول ریشه و میزان رنگیزه های فتوسنتزی، آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز و میزان عناصر مورد اندازه گیری قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده از تجزیه داده ها واکنش گیاهان به هر دو منبع کودی نانو کود آهن و کلات آهن تحت تاثیر غلظت و روش کود دهی قرار گرفت.کاربرد خاکی منبع کودی کلات آهن با غلظت 25 میکرومولار توانست باسخگوی نیاز تغذیه ای گیاه به عنصر آهن باشد در صورتی که با محلولپاشی این منبع کودی علائم کمبود عنصر آهن در قسمت هوایی و ریشه گیاهان مشاهده شد . منبع کودی نانو آهن در غلظت 5/12 میکرومولار در روش محلولپاشی برگی توانست مشابه کاربرد خاکی منبع سکسترون با غلظت 25 میکرومولار نیاز گیاه را از نظر تامین این عنصر برطرف سازد اما با تغییر روش کودهی به صورت خاکی در این غلظت علائم کمبود آهن در گیاهان مشاهده شد. با افزایش غلظت نانو کود آهن به 25 میکرو مولار در مصرف خاکی علائم کمبود عنصر آهن در گیاهان کاهش یافت و رشد گیاهان افزایش یافت اما با محلولپاشی این غلظت کلروز برگی و کاهش رشد شدیدی در گیاهان مشاهده شد. تفاوت رشد گیاهان در اثر مصرف دو منبع متفاوت کودی آهن در رشد رویشی ریشه کاملاً مشخص بود نانو کود آهن به طور معنی داری توانست رشد طولی ریشه ها را افزایش دهد که در مصرف خاکی این منبع کودی پراکنش ریشه بیشتر مشاهده شد.
-
بررسی ریزازدیادی پایه P-HL C گیلاس
1393ن
-
بررسی اثرات کلرید کلسیم و پوتریسین روی عمر انباری انگور رقم صاحبی
1393بررسی اثرات کلرید کلسیم ....
-
تاثیر بستر های حاوی ورمی کمپوست بر جذب عناصر غذایی، شاخص های رشد و عملکرد توت فرنگی رقم سلوا
1393تاثیر بستر های حاوی ورمی کمپوست بر جذب عناصر غذایی، شاخص های رشد و عملکرد توت فرنگی رقم سلوا
-
ارزیابی واکنش دو رقم انگور (.Vitis vinifera L) به تنش خشکی در شرایط درون شیشه ای
1393ارزیابی واکنش دو رقم انگور (.Vitis vinifera L) به تنش خشکی در شرایط درون شیشه ای .....
-
تاثیر نوردهی پایان روز روی برخی ویژگی های مورفولوژیکی و گلدهی توت فرنگی رقم کویین الیزا
1393اثیر نوردهی پایان روز روی برخی ویژگی های مورفولوژیکی و گلدهی توت فرنگی رقم کویین الیزا
-
تاثیر نور UV-Aبر تولید برخی ترکیبات فنلی وضد اکسایشی گیاه رزماری
1393در فرآیندهای مربوط به سازگار شدن گیاهان به انواع تغییرات محیطی، کیفیّت و کمیّت متابولیت های ثانویه تولید شده در گیاه، دستخوش دگرگونی می گردد. برخی از این فرآورده های ثانویه گیاهی (مواد موثره) دارای ویژگی های دارویی بوده که می توانند برای سلامتی انسان سودمند باشند. مطالعات گذشته نشان داده است که تابش نور فرابنفش (UV) باعث تحریک تولید برخی از متابولیت های ثانویه در گیاهان می شود. در پژوهش حاضر، اثرات نور فرابنفش از نوع UV-A با طول موج 360 نانومتر بر محتوای ترکیبات فنلی، ویژگی آنتی اکسیدانی (پاد اکسایشی) و برخی از صفات اگرومورفولوژیکی گیاه دارویی و معطر رزماری (Rosmarinus officinalis L.) مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، در یک آزمایش گلخانه ای، گیاهان به مدت 40 روز، هر روز به مدت 1، 2 و 4 ساعت توسط نوردهی اشعه فرابنفش تیمار شدند. بر اساس نتایج بدست آمده از این پژوهش، درصد وزن خشک گیاهان در اثر تابش فرابنفش کاهش یافت و در واقع بیشترین درصد وزن خشک تولید شده در گیاه شاهد مشاهده شد. بر اساس سنجش داده های مربوط به تولید رنگدانه اصلی گیاه، بیشترین میزان کلروفیل a (05/1 میلی گرم در گرم وزن تر) و کلروفیل کل (62/1 میلی گرم در گرم وزن تر) در گیاهان شاهدثبت گردید و گیاهان نوردهی شده به مدت 4 ساعت، با تولیدکمترین میزان کلروفیل a (67/0میلی گرم در گرم وزن تر )، کمترین میزان کلروفیل b (23/0میلی گرم در گرم وزن تر) و کمترین میزان کلروفیل کل (9/0 میلی گرم در گرم وزن تر) به نوردهی فرابنفش واکنش نشان دادند. البته تفاوت معنی داری در محتوای کلروفیل گیاهان شاهد و نوردهی شده به مدت 1 ساعت مشاهده نشد. تابش نور فرابنفش به مدت 2 و 4 ساعت نیز اثرات مشابهی را در میزان کلروفیل a، b و کل ایجاد نمود. عدم تابش نور فرابنفش و تابش به مدت 4 ساعت به ترتیب کمترین و بیشترین میزان فنل کل (48/112 و 45/216 میلی گرم در گرم وزن عصاره )، کمترین و بیشترین میزان فلاونوئیدکل (57/52 و 75/110 میلی گرم در گرم وزن عصاره) و همچنین کمترین و بیشترین فعالیت ضد اکسایشی (12/83 و 59/97 درصد) را سبب گشتند. در میان اسید های فنلیک موجود در گیاه، کارنوزیک اسید ترکیب غالب در همگی تیمارها بود و در میان فلاونوئیدهای شناخته شده برای این گیاه، نارینجنین فلاونوئید غالب تعیین شد. بیشترین غلظت کارنوزیک اسید و رزمارینیک اسید (به ترتیب 01/
-
تاثیر ایندول بوتیریک اسید، پوترسین و پراکسید هیدروژن بر ریشه زایی دو رگ هلو بادام پایه GF677
1393ن
-
بررسی تاثیر مغناطیسی روی برخی ویژگی های فیزیکی، مکانیکی و شیمیایی و خشک شدن حبه انار در شرایط خلاء
1392 -
بررسی القا پلی پلوئیدی و اثرات آن بر خصوصیات مورفولوژیکی گیاه دارویی شنبلیله
1392 -
بررسی تاثیر میدان مغناطیسی روی برخی ویژگی های فیزیکی، مکانیکی و شیمیایی و خشک شدن حبه انار در شرایط خلاء
1392 -
بررسی برخی ویژگی های مکانیکی و شیمیایی آلو ارقام سانتاروزا و قطره طلا طی مراحل رسیدن
1392 -
بررسی برخی ویژگی های مکانیکی و شیمیایی آلو ارقام سانتاروزا و قطره طلا طی مراحل رسیدن
1392 -
اثر رشد توام بساک با تخمدان، غلظت عناصر ماکرو و سفتی محیط کست روی کالوس زایی و رویان زایی گامتی در کشت بساک خیار (Cucumis savtivus L.)
1392 -
اثر کشت توام بساک با تخمدان، غلظت عناصر ماکرو و سفتی محیط کشت روی کالوس زایی و رویان زایی گامتی در کشت بساک خیار (Cucumis sativus L.)
1392 -
بررسی تاثیر کیفیت نور و تنظیم کننده های رشد بر ریز ازدیادی پایه گلابی OHF333
1392 -
بررسی تاثیر پوشش سلولزی روی برخی خواص فیزیکی، مکانیکی و شیمیایی توت فرنگی
1392 -
بررسی تاثیر پوشش سلولزی روی برخی خواص فیزیکی، مکانیکی و شیمیایی توت فرنگی
1392 -
تاثیر برخی تنظیم کننده های رشد بر سفتی دانه و ویژگی های کیفی انار رقم یوسف خانی
1392 -
تاثیر برخی تنظیم کننده های رشد بر سفتی دانه و وِیژگی های کیفی انار رقم یوسف خانی
1392 -
ریز ازدیادی پایه GN15 (دو رگ هلو × بادام)
1392 -
تحمل چهارپایه هسته دار به کمبود آهن و کلروز ناشی از بی کربنات
1392