Mohammadreza ABBASI NADERPOOR

Assistant Professor

Update: 2024-09-19

Mohammadreza ABBASI NADERPOOR

Faculty of Art and Architecture / Department of Urban Engineering

Master Theses

  1. تدوين چارچوب طراحي زيرساخت سبز به منظور هدايت توسعه شهري؛ نمونه موردي: شهر همدان
    نازنين صاحبي 2019
    در حال حاضر كه شهرها رو به سوي پراكندگي آورده و در حال توسعه بي رويه به سوي فضاهاي باارزش طبيعي هستند، اين ارزشمندترين ميراث طبيعي را با شرايط ناگواري روبه رو ساخته اند. از اين رو معضلات زيست محيطي از مهمترين دغدغه هاي اخير در ميان متخصصان و حرفه مندان مسائل شهري بوده است. «زيرساختهاي سبز شهري»، به عنوان يكي از راه حلهاي نوين در حوزه توسعه شهري به منظور تضمين كيفيت محيط زيست شهري، در انديشه حفظ ارزشمندي هاي محيط براي آينده گان مي باشد. مسأله اينجاست كه شهرهاي كنوني روز به روز در حال گسترش بدون برنامه ريزي، ناسازگار با طبيعت و پراكنده به هر سو ميباشد. اين امر از طرفي با تكه تكه كردن پهنههاي سبز و يا قطع مسير ارتباطي آنان، ميراث طبيعي ارزشمند را به ورطة نابوديكشانده است. همين امر موجب طرح مسأله زيرساختهاي سبز شهري از طرف گروهي از متخصصان و محققان آمريكايي در دههي 90گرديده است. اين گروه راه مناسب براي بهبود اوضاع كنوني شهرها را طراحي و ايجاد زيرساختهاي سبز شهري معرفي كردهاند. شبكه زيرساخت سبز شهري با ارائه شبكهاي از دالانها و پهنههاي مرتبط باهم، مانع از تجزيه لكههاي سبز شده و از توسعه شهر به سمت اين لكهها جلوگيري ميكند. از اين رو اين زيرساخت با كاركرد زيست محيطي و اجتماعي مناسبي كه در شهرها ايجاد ميكند؛ ميتواند به عنوان يك الگوي مناسب براي هدايت توسعه به خارج از پهنه هاي سبز و حفظ آنان مورد استفاده قرار گيرد. اين پژوهش ماهيتاً كيفي است و براي انجام آن از دو روش و راهبرد پژوهشي استفاده شد. ابتدا در بخش نظري، با توجه به ضرورت توليد دانش در اين حوزه براي مخاطب فارسيزبان، با بررسي تعاريف موجود در زمينه زيرساختهاي سبز شهري در چارچوب روش «تحليل محتوا»، مهمترين مفاهيم و مضامين در اين نظريه واكاوي و طبقه بندي شده تا معيارهاي بومي براي توسعه زيرساختهاي سبز شهري تعريف گردد. در اين بخش، روش جمع آوري دادهها براساس جستجوي منظم كلمات كليدي در پايگاه هاي داده هاي علمي معتبر خارجي و منابع مكتوب لاتين بود. در بخش دوم پژوهش، با به كارگيري«مدل تجزيه و تحليل الگوي كامل چشم انداز» با مدل «لكه-دالان-زمينه» ،1سه عنصر اصلي تشكيل منظر با عناوين لكه، دالان و زمينه به منظور تشخيص شبكه زيرساخت سبز مشخص شد. سپس «الگوي اتصالپذيري زيست محيطي» منطقه مورد مطالعه ابتدا با شناخت موانع موجود و تعيين شاخص
    Thesis summary

  2. : فضاهاي شهري كارا در توسعه هاي جديد شهري و چالش انطباق با تغييرات اقليمي: ارائه الگوهاي بهينه طراحي مطالعه موردي: محله گلدشت خرم آباد
    نسيم عليزاده واحد 2019
    چكيده گرمايش جهاني در قرن حاضر به يك چالش بزرگ تبديل شده است، اين مسئله را مي توان در تغييرات دما، الگوهاي بارش، باد و... مشاهده نمود؛ فعاليت هاي انساني عامل اصلي وقوع اين پديده است. با افزايش روز به روز توسعه اقتصادي شهرها جمعيت زيادي را به سوي خود مي كشانند كه در نتيجه تقاضاي مسكن، انرژي، آب و غذا را افزايش مي دهد و پيامدهاي فراواني را در اين رابطه از جمله افزايش تراكم ساختماني و جمعيتي، تخريب زمين هاي زراعي و محيطي طبيعي، افزايش استفاده از خودروها، كاهش سطح بهداشت عمومي و... را به دنبال دارد كه تهديدي بزرگ در كاهش كيفيت محيط شهرها در مقياس كوچك و بزرگ به شمار مي رود. شهر خرم آباد به عنوان مركزو بزرگترين شهر استان لرستان از اين قاعده مستثني نيست و همواره به دليل افزايش كارخانجات صنعتي و آلودگي هاي هوا، در سال هاي اخيرناهنجاري هاي اقليمي در خور توجهي را تجربه كرده است. روند روبه رشد توسعه هاي كالبدي به ويژه در نواحي جنوبي شهر خود شاهدي بر اين امر است . طبق آمار هواشناسي شهرستان و بر اساس 3 درجه سانتي گراد افزايش پيدا كرده است. كه طبق / تحقيقات متخصصين در اين زمينه، ميانگين دماي هوادر 93 سال اخير تا 5 سناريوهاي ارائه شده از سوي هيئت بين دولتي تغييرات آب و هوايي چنانچه اين روند ادامه داشته باشد دماي هوا تا 4 درجه سانتي گراد سير صعودي خواهد داشت. بنابراين بسياري از مناطق شهري كه داراي ظرفيت هاي محيطي و محلي هستند مي تواند راهكاري منطقي در جهت كنترل دماي مازاد و ساير پارامترهاي اقليمي باشند. بر اين اساس با شبيه سازي داده هاي اقليمي و محيط شهري 91 ( مورد تجزيه ،91 ، و استاندارد اشري، يك دوره ده ساله )سال هاي 61 ENVI-MET در مقياس محله با استفاده از نرم افزار و تحليل قرار گرفت، مهم ترين شاخص هاي قابل سنجش شامل دما، تابش پراكنده، ميانگين دماي تابشي، ميانگين رطوبت خاك، (A) شاخص آسايش حرارتي و ضريب ديد به آسمان اندازه گيري شد كه در قالب دو سناريو )يك سناريو شبيه سازي شده مرجع ارائه گرديد. طبق نتايج بدست آمده استفاده از ) (B) و يك سناريو شبيه سازي شده مطابق با ظرقيت هاي موجود و قابل اعمال راهكارهاي هوشمند، و يكپارچه ميان عوامل اجتماعي، اقتصادي، كالبدي، زيست محيطي و عملكردي مي تواند به ميزان قابل توجهي فضاهاي شهري موجود در ميان ساختمان ها را در راستاي كارايي و انطباق با تغييرا
    Thesis summary

  3. بررسي تاثير هنرهاي ديداري و شنيداري در آفرينش فضاي شهري شاد نمونه موردي: خيابان فردوسي سنندج
    مهنا عبدالملكي 2019
    افزايش شتاب در زندگي مدرن شهري و توسعه هاي روزافزون در شكل گيري شهرها، رشد سريع جمعيت شهرنشين به ويژه در شهرهاي بزرگ از موارد مهم در فرآيند شهر نشيني در عصر حاضر است. هرچند با گسترش و پيشرفت شهرها به صورت شتاب زده، آنچه كه بيشتر از پيش قرباني اين شتابزدگي شده است، رفاه، سلامتي به ويژه سلامت روان، شادي و در يك كلام كيفيت زندگي است. فضاهاي شهري كيفيت و ماهيت اصلي خويش را از دست داده-اند و بيشتر از آنكه فضايي براي باهم بودن و تعاملات اجتماعي باشند فضايي براي تردد سريع سواره و پياده گشته اند. كشور ايران نيز از اين قاعده مستثني نبوده و آنچه بيشتر از باقي مؤلفه هاي سنجش كيفيت زندگي حس مي شود شادي گم شده در فضاهاي شهري آن است. شادي يا شادماني يكي از حالات احساسي و رواني مثبت انسان است كه بسيار بر سلامت فرد و جامعه تأثير گذار بوده و نقش مؤثري را در سنجش رفاه يا شادكامي (Well-being) درفضاهاي شهري دارد. پژوهش هاي بسياري نيز در سراسر جهان براي بررسي شاخص هاي تأثيرگذار بر ميزان شادي و اينكه چرا برخي كشورها از برخي ديگر شادتر هستند انجام شده است. هدف از اين پژوهش نيز بررسي تأثير هنرهاي ديداري و شنيداري يا همان هنرهاي همگاني شهري در آفرينش فضاهاي شهري شاد است كه نمونه ي موردي در اين مطالعه خيابان فردوسي در مركز شهر سنندج مي باشد. اين نوشتار از روش توصيفي – تحليلي و مرور اسناد كتابخانه اي و گردآوري اطلاعات از طريق مطالعات ميداني بهره گرفته است. براي گردآوري داده ها از پرسشنامه هاي هدفمند در راستاي سنجش كيفيت شادي و رضايت از وضع موجود در محور فردوسي مورد استفاده قرار گرفته است. همچنين در رابطه با پيشنهادات شهروندان براي شادتر شدن فضاي شهري در اين محور با مصاحبه و پرسشنامه نظرخواهي شده است. تحليل داده هاي آماري مقدماتي در نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام شده است و مشخص شد كه طبق روش لينكرت ميزان شادي و سرزندگي در محور فردوسي عدد 97.2 از 5 است كه نشان دهنده وضعيت متوسط شادي در اين محور است. همچنين رابطه ي ميان متغييرهاي پنهان از روش معادلات ساختاري (SEM) با استفاده از نرم افزار SmartPLS مورد بررسي قرار داده شد. تحليل داده ها طبق اين روش نشان داد كه رابطه ي معناداري ميان كيفيت ادراك شرايط جامعه و ادراك كيفيت فضاي شهري وجود دارد و با در نظر گرفتن نقش ميانجي ادراك كيفيت بصري (هنرهاي همگاني)
    Thesis summary