Soheila Mirzaei

Assistant Professor

Update: 2024-07-04

Soheila Mirzaei

Faculty of Agriculture / Department of Plant Protection

Master Theses

  1. بررسي توليد مثل جنسي جدايه هاي ايراني قارچ Botrytis cinerea
    عقيق باقري 2023
    قارچ Botrytis cinerea با فرم جنسي Botryotinia fuckeliana يك قارچ آسكوميست، نكروتروف، هاپلوئيد و هتروتال مي باشد. توليد مثل قارچ مذكور بيشتر به صورت غيرجنسي و با انتشار كنيدي مي باشد، اما با توجه به نتايج، براساس تغيير ساختار ژنتيكي اين قارچ و تشكيل آپوتسيوم در شرايط آزمايشگاهي مي توان بيان كرد كه توليد مثل جنسي نيز در طبيعت رخ مي دهد. دانش سيستم هاي توليد مثل جنسي براي مديريت و كنترل بهتر اين قارچ فرصت طلب لازم و ضروري مي باشد. به منظور بررسي تيپ آميزشي قارچ Botrytis cinerea، عامل بيماري كپك خاكستري از 42 جدايه به دست آمده از مناطق غربي ايران از ميزبان هاي گوجه فرنگي، خيار، انگور و توت فرنگي استفاده گرديد. جهت بررسي امكان توليد مثل جنسي قارچ مذكور از روش واكنش زنجيره اي پليمراز و آغازگرهاي اختصاصي α و HMG و از كراس جدايه ها با دو جدايه ي استاندارد SAS56 وSAS405 استفاده شد. پس از آماده سازي اسكلروت ها، جهت تشكيل آپوتسيوم، ازسوسپانسيون جدايه هاي مورد آزمايش كه شامل ماكروكنيدي، ميكروكنيدي و قطعات ميسليومي بودند، به عنوان والد نر درون پتري، و به روي اسكلروت ها ريخته شد. اسكلروت 42 جدايه، هركدام با سوسپانسيون اسپور دو جدايه استاندارد و سوسپانسيون اسپور همان جدايه تلقيح گرديد. اسكلروت دو جدايه استاندارد نيز هركدام با سوسپانسيون اسپور خود، جدايه مخالف و 42 جدايه مورد بررسي اسپرماتيزه شدند. در نهايت پتري ها درون انكوباتور در شرايط كنترل نوري و دمايي قرار داده شدند. در مجموع از 42 جدايه مورد بررسي، 20 جدايه داراي تيپ آميزشي MAT1-1، 15 جدايه داراي تيپ آميزشي MAT1-2 و هفت جدايه با هر دو پرايمر باند ايجاد نمودند. نتايج توليد آپوتسيم نشان داد كه اكثر جدايه ها قادر به توليد آپوتسيم بودند و همچنين پنج جدايه dual maters و دو جدايه خودبارور بود. نتايج نشان مي دهد اگرچه توزيع فراواني تيپ هاي آميزشي در ميزبان هاي مختلف و مناطق مورد بررسي متفاوت مي باشد، اما با توجه به حضور همزمان هر دو تيپ آميزشي در برخي مناطق و ميزبانها عدم مشاهده فرم جنسي در طبيعت نمي تواند به دليل عدم حضور جدايه هاي سازگار باشد و در صورت فراهم شدن تمام شرايط توليد مثل، احتمال تشكيل آپوتسيوم وجود دارد.
  2. تأثير تيمار پلاسماي سرد بر ميكروب زدايي و ويژگيهاي كيفي انگور طي دوره نگه داري
    علي خلج 2020
    انگور يك محصول مهم باغباني و باارزش اقتصادي فراوان است. بيماري هاي قارچي از مهمم تمري عوامم فسماد و تيريمح محصمو كشاورزي پس از برداشت است. استفاده از پلاسماي غيرحرارتي )پلاسماي سرد( يك روش نوي جهت حذف ميكروارگانيسم هاي غمذا يي مي باشد. بدي منظور ابتدا دسمتگاه اعممال پلاسمما ر احمي و سماخته شمد. سمنس انگمور رقمم فيمري بما اسمتفاده از قمار هماي بموتريتيس و آسنرژيلوس تلقيح و پس از اعمال پلاسما در مد زمان هاي 0 ، 10 ، 20 و 40 ثانيه در دماي 4 درجمه سمانتي گمراد نگهمداري شمدند. درصمد آلودگي و خواص شيميايي )مواد جامد محلول، پي.ا و اسيديته( به مد 35 روز و هر هفته يك بمار موردبررسمي قمرار گرفمت . بمر اسماس نتايج به دست آمده با تري ميزان آلودگي براي هر دو قار آسنرژيلوس و بوتريتيس در نمونه هاي شاهد )بدون اعمال پلاسما( مشاهده شمد. به وري كه پس از 35 روز 100 درصد نمونه ها آلوده شدند. در تيمار 20 ثانيه 15 درصد آلودگي براي قار بوتريتيس و 20 درصد آلودگي براي قار آسنرژيلوس پس از 35 روز ديده شد. در تيمار 40 ثانيه اثري از آلودگي براي هيچ كدام از قار ها مشاهده نشد. بمر اسماس نتمايج به دست آمده تفاو معني داري در ميزان اسيديته قاب تيتراسيون، مواد جامد محلول و پي.ا در هيچ يك از نمونه هاي تحت تيمار در مقايسمه با شاهد مشاهده نشد. ازاي رو با توجه به كاهش قاب توجه در ميزان آلودگي و عدم تغيير در خمواص شميميايي انگمور ممي تموان ايم روش را يك روش كارآمد در كنترل ضايعا پس از برداشت انگور دانست.
  3. كنترل شيميايي سرخشكيدگي گردو ناشي از عوامل قارچي
    زهرا حيدري 2019
    گردو يكي از محصولات مهم خشكباري دنيا است كه سطح زير كشت و توليد آن هر ساله رو به افزايش است. بر اساس آمارسازمان جهاني خواروبار كشاورزي (FAO) ميزان صادرات اين محصول در سال 2019حدود 17/1ميليارد دلار بوده است. يكي از بيماري هاي مهمي كه درختان گردو را بخصوص به شدت تهديد مي كند و خسارات بسيار بالايي به باغداران وارد مي سازد، بيماري سر خشكيدگي و شانكر گردو ست كه توسط گونه هايي از قارچ هاي Cytospora sp. وNeoscytalidium ايجاد مي شوند . در اين تحقيق به منظور كنترل شيميايي اين بيماري تأثير هفت قارچكش هاي تري فلوكسي استروبين ، آپيروديون ، تيوفانات متيل ، اكسي كلرور مس، استروبي ، ناتيوو اليت در محيط كشت PDA عليه پنج جدايه بيماري زا از . Cytospora spپنج جدايه بيماري زا از Neoscytalidium. dimidiatum مورد بررسي قرار گرفت ، كارايي اين قار چكش ها در محافظت از آلودگي به اين بيمارگر در شرايط گلخانه و مزرعه مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان داد كه هر هفت قارچ كش به طور قابل توجهي رشد ميسليومي جدايه هاي قارچي را كاهش دادند. جدايه هاي قارچ. Cytospora sp. نسبت به هرهفت قارچ كش مورد بررسي قرار گرفتند. قارچ كش اليت با مقادير EC50معادل 224/0-015/0 ميلي گرم بر ميلي ليتر، بيشترين اثر را در بازداري از رشد داشت. نتايج مطالعات نشان داد كه اليت كارآيي بيشتري نسبت به ناتيوو تري فلوكسي استروبين در محافظت از زخم دارد. بنابراين، اليت پتانسيل استفاده در برنامه هاي مديريت عليه قارچ . Cytospora sp درباغات گردو را دارد، جدايه هاي Neoscytalidium. dimidiatum نسبت به چهار قار چكش تري فلوكسي استروبين ، ناتيوو ، تيوفانات متيل ، آپيروديون مورد بررسي قرار گرفتند و قارچ كش آيپروديون با مقادير EC50معادل 411/0-346/0 ميلي گرم بر ليتر بيشترين اثر رادر بازداري از رشد داشت.
    Thesis summary

  4. مطالعه ميكوفلور ريشه و طوقه بلوط در استان ايلام
    سعيد افضلي نيا 2019
  5. شناسايي قارچ ها و شبه قارچ هاي همراه ريشه و طوقه درختان سيب رو به زوال در استان آذربايجان غربي
    صالح حسيني 2019
    چكيده: سيب (.Malus domestica Borkh) گياهي چند ساله از تيره ي گل سرخيان (Rosaceae) مي باشد، كه از نظر اقتصادي به عنوان يك محصول عمده ي كشاورزي در جهان و ايران شناخته مي شود. استان آذربايجان غربي با توليد 743 هزار تن سيب در سال، رتبه ي اول در توليد اين ميوه در كشور را داراست. اخيرا در استان آذربايجان غربي، پوسيدگي ريشه و طوقه درختان سيب گسترش يافته و موجب مرگ و مير نهال ها و درختان جوان در نهالستان ها و باغ ها شده است. به منظور شناسايي قارچ هاي همراه ريشه و طوقه درختان سيب رو به زوال در سطح استان، در بهار وتابستان 1396 از باغ هاي سيب در مناطق مختلف نمونه برداري صورت گرفت و نمونه ها پس از جمع آوري در داخل پاكت هاي كاغذي به آزمايشگاه منتقل شدند. پس از جداسازي و شناسايي مورفولوژيك در مجموع 150 جدايه به دست آمد. از بين جدايه هاي به دست آمده 14 گونه از نه جنس مختلف شامل گونه هاي Alternaria atra، Clonostachys rosea، Fusarium acuminatum، F. scirpi، F. solani، F. oxysporum، Paraphoma radicina، Pezicula brunnea، Phytopythium litorale، Rhizoctonia sp.، Trichoderma arundinaceum، T. atroviride، T. harzianum و Truncatella angustata شناسايي شدند. جهت تاييد شناسايي مورفولوژيك برخي از جدايه ها از توالي ناحيه ITS استفاده شد. بيشترين فراواني جدايه ها به ترتيب مربوط به جنس هاي Fusarium، Trichoderma، Phytopythium و Pezicula بود. از بين گونه هاي شناسايي شده Alternaria atra، Clonostachys rosea، Pezicula brunnea، Phytopythium litorale، Trichoderma arundinaceum و T. atroviride براي اولين بار در دنيا و گونه هاي Fusarium acuminatum ، F. scirpi، F. solani،F. oxysporum، Paraphoma radicina، Rhizoctonia sp و Truncatella angustata براي اولين بار در ايران از درختان سيب جدا و گزارش مي شوند. همچنين گونه هاي Pezicula brunnea و Paraphoma radicina براي فلور قارچي ايران جديد مي-باشند.
    Thesis summary

  6. شناسايي زيرجمعيت هاي قارچ Botrytis cinerea در ايران
    فاطمه مرادي شايع 2018
    چكيده: B. cinerea يكي از مهمترين عوامل بيماري زاي گياهي است كه بيش از 220 ميزبان را در سراسر دنيا آلوده مي كند. اين قارچ از تنوع ژنتيكي بالايي برخوردار است و دو نوع ترنسپوزون boty وflipper در آن شناسايي شده است. بر اساس وجود يا عدم وجود اين دو ترنسپوزون، چهار ژنوتيپ vacuma (استرين هاي فاقد هر دو ترنسپوزون)، transposa (استرين هاي داراي دو نوع ترنسپوزون)، boty (استرين هاي داراي ترانسپوزون boty ) و flipper (استرين هاي داراي ترانسپوزون flipper ) در جمعيت B. cinerea توصيف شده است. در اين مطالعه ساختار جمعيت جدايه هاي ايراني اين قارچ با استفاده از عناصر ترنسپوزوني بررسي شد. در مجموع 156 جدايه از گياهان داراي علائم كپك خاكستري از استان هاي مختلف جمع آوري و به عنوان گونه B. cinerea شناسايي شدند. شناسايي جدايه ها بر اساس روابط ميزباني، خصوصيات ريخت شناسي و استفاده از آغازگرهاي اختصاصي -/NEP+ صورت پذيرفت. از بين جدايه هاي مذكور 66 جدايه بر اساس خصوصيات ريخت شناسي، ميزبان و منطقه جغرافيايي انتخاب و مطالعات بعدي روي آنها انجام شد. علاوه بر اين 66 جدايه، از DNA 25 نمونه مربوط به سالهاي 1385-1383 نيز استفاده شد. به منظور تعيين زيرجمعيت هاي 91 جدايه مورد بررسي، آغازگرهاي اختصاصيflipper و LTR به كار رفت. نتايج، وجود هر چهار گروه ژنتيكيvacuma ، transposa، boty و flipper را در جدايه هاي ايراني B. cinerea نشان داد. بيشترين فراواني مربوط به گروه هاي transposa و flipper بود (به ترتيب 3/37% و 9/32%) و boty كمترين فراواني (2/3%) و پراكنش را داشت. اين ژنوتيپ در ميزبان گوجه فرنگي و تنها در يك منطقه از استان همدان مشاهده گرديد. به نظر مي رسد زير جمعيت هاي transposa، vacuma و flipper ترجيح ميزباني، مكان، زمان و بافت مورد حمله نداشته و در آلودگي هاي ناشي از قارچ Botrytis cinerea مي توانند داراي فراواني متفاوتي باشند. در 66 جدايه انتخابي، الگوي رشد (ميسليومي و اسكلروتي) نيز بررسي شد. نتايج نشان داد كه هر دو الگوي رشدي در گروه هاي مختلف وجود دارد؛ اگرچه در ژنوتيپ boty الگوي غالب، اسكلروتي و در سه گروه ديگر ميسليومي بود.
    Thesis summary

  7. نقش متالوتيونئين در مقاومت Trichoderma harzianum به فلز روي
    نگين اجماليان 2017
    One of the biggest problem of human society in 21th century is environmental pollution caused by heavy metals. There are various physical and chemical methods to remove heavy metals, wich are costly and time consuming. So that use of alternative method can affect. Resistance and tolerance ability toward heavy metals have been proved in many microorganisms such as fungi. These organisms use several ways against heavy metals. one of them is chelating. Metallothionein protein is included in these metal chelathors with high affinity with metals. the aim of this study is to investigate the possible role of metallothionein in Trichoderma harzianum tolerance toward zinc. The fungus resistance have been identified in previous studies. After culturing the isolates against zinc and determine the metal uptake in amount of 16/7 mg/g, multiple biochemical and molecular methods such as HPLC, SDS PAGE and PCR, were used to protein identification and concentration determination. Gel electrophoresis result revealed that metallothionein will produce in metal presence and also in its absence, by fungi. Following the HPLC result, it was found that high concentrations of metal leads to protein increase and it nearly becomes double in comparison to before situation. So that the amount of protein in the mycelium treated with metal and control samples were 85/95811 µg/ml and 40/44537 µg/ml respectively. This cause metal homeostasis within cells. Due to the absence of certain sequence of metallothionein in close species to Trichoderma harzianum it was used of conserved areas in different fungi for primer design in molecular identification. After gene amplification by PCR, a band of about 1250 bp was obtained. This sequence encoded a protein fragment with 414 amino acid residues. Finally after sequencing and protein comparing, metallothionein activator was found in tested isolate. The results of this study generally revealed the presence and impact of metallthionein in resistance of tested i
  8. جذب زيستي فلزات سنگين از خاك با استفاده از قارچ هاي جدا شده از خاك مناطق داراي فلزات سنگين
    سيما خداويسي 2016
    فعاليت هاي صنعتي و كشاورزي مانند استفاده از آفت كش ها و آبياري با آب فاضلاب منجر به ورود مقدار فراواني از تركيب هاي شيميايي سمي و آلاينده هاي آلي و كاني به محيط زيست مي شوند. اين پژوهش به منظور ارزيابي توان قارچ هاي جدا شده از خاك مناطق آلوده به فلزهاي سنگين در كاهش آلودگي اين فلزها از خاك انجام شد. در اين پژوهش توان 91 جدايه قارچي به دست آمده از خاك هاي آلوده به فلزهاي سنگين و خاك هاي آبياري شده با آب فاضلاب در بهسازي خاك هاي آلوده به فلزهاي سنگين آزمون شد. در آغاز براي بررسي توان تحمل قارچ هاي يادشده در برابر فلزهاي سنگين از نمك-هايCoNO3، PbNO3، ZnSO4 و NiSO4در كشتگاه جامد قارچ ها بهره گيري شد. غلظت ppm100 از اين فلزها به كشتگاه سيب زميني دكستروز آگار (PDA) افزوده و قارچ ها روي آن كشت گرديد. قطر پرگنه قارچ ها اندازه گيري و بر پايه آن شاخص تحمل در برابر فلز برآورد شد. آزمايش در قالب طرح كاملا تصادفي و با سه تكرار انجام پذيرفت. پردازش داده ها نشان داد كه در ميان قارچ ها Fusarium solani, Fusarium proliferatum, Penicillium sp., و Trichoderma harzianum بيشترين تحمل را در برابرNi، Pb، Zn و Co دارند. سپس با كشت متحمل ترين قارچ ها در غلظت هاي ppm1000-100 فلزهاي سنگين كمترين غلظت بازدارنده و اندازه جذب فلزهاي سنگين در اين غلظت بررسي شد. از آنجايي كه قارچ هاي ياد شده بيماري زا هستند براي مايه زني در كشت گلداني از متحمل ترين جدايه هاي قارچ تريكودرما جداشده براي كاهش آلودگي خاك به فلزهاي سنگين بهره گيري شد. توانايي هر يك از اين جدايه ها در آلودگي زدايي فلزهاي سنگين خاك بررسي شد.
  9. بررسي كيفيت نور بر رشد و توليد متابوليت هاي ثانويه در قارچ Botrytis cinerea
    مهتاب كريمي 2016
    چكيده: قارچBotrytis cinerea عامل بيماري كپك خاكستري از جمله مهم ترين پاتوژن هاي قارچي در سراسر جهان است و كنترل اين قارچ اغلب به وسيله ي تركيبات شيميايي انجام مي شود. در سال هاي اخير دانشمندان با در نظر گرفتن اثرات منفي سموم قارچ كش، سعي كردند روش هاي بي خطر و موثر را جايگزين روش شيميايي كنند. از آنجا كه نور روي ويژگي هاي مختلف قارچ ها اثر دارد؛ لذا بررسي احتمال كنترل قارچB. cinerea توسط اين فاكتور حائز اهميت مي باشد. به همين دليل هدف اين پژوهش بررسي اثر طول موج هاي متفاوت نوري روي رشد و توليد مثل و توليد متابوليت هاي ثانويه قارچB. cinerea مي باشد. به اين منظور جدايه قارچB. cinerea كه بيماري زايي آن به اثبات رسيده بود از آزمايشگاه بيماري شناسي دانشگاه بوعلي سينا تهيه و ميزان رشد، اسپورزايي، توليد آنزيم پكتيناز و سلولاز، توليد متابوليت هاي ثانويه و ميزان بيماري زايي آن در تيمار هاي نوري سبز (570-495 نانومتر)، آبي (475-450 نانومتر)، قرمز ( 750-620 نانومتر)، زرد( 590-570 نانومتر)، بنفش (450-380 نانومتر)، پرتو هاي فرابنفش (280-100 نانومتر )، نزديك فرا بنفش( 400-300 نانومتر)، نور سفيد و شرايط تاريكي اندازه گيري شد. نتايج نشان داد بين ميزان رشد و اسپورزايي و توليد سلولاز قارچ در شرايط نوري مختلف تفاوت معني داري وجود دارد. در بررسي ميزان اسپورزايي تيمار نوري نزديك فرابنفش (Near Ultera Violet) بالاترين اثر را نشان داد و ميانگين 104 ˣ 12 اسپور در ميلي ليتر توليد كرد حداقل اسپورزايي مربوط به تيمار هاي نوري سفيد، زرد، بنفش و آبي بود. نورهاي زرد و سفيد علاوه بر اثر بازدارنده روي اسپورزايي قارچ، ميزان رشد آن را نيز محدود كردند. كمترين اثر بازدارنده مربوط به نور آبي بود؛ در اين تيمار نوري، بيشترين ميزان رشد با ميانگين 75/80 ميلي متر در روز هفتم مشاهده شد. نور ميزان توليد سلولاز راتحت تاثير قرار مي دهد. حداقل مقدار توليد اين آنزيم مربوط به شرايط تاريكي بود. در بررسي توليد آنزيم پكتيناز، تفاوت معني داري بين تيمار هاي نوري مختلف مشاهده نشد. جهت بررسي اثر كيفيت نور روي متابوليت هاي ثانويه، عصاره قارچ cinerea.B كه توسط اتيل استات استخراج شده بود در محدوده ي 800-200 نانومترطيف سنجي شد و نتايج به دست آمده نشان دادكيفيت نور روي پيك جذبي عصاره تاثير مي گذارد. بالاترين ميزان جذب عصاره در م
  10. تعيين ارزش غذايي تفاله گوجه فرنگي و پوست پسته فرآوري شده با قارچ پلوروتوس ساجور كاجو با استفاده از روش هاي آزمايشگاهي
    ابوالفضل صالحي 2016
    هدف از انجام اين پژوهش تعيين ارزش غذايي تفاله گوجه فرنگي و پوست پسته فرآوري شده با قارچ پلوروتوس ساجور كاجو بود. تيمارهاي آزمايشي شامل پوست پسته شاهد، پوست پسته شاهد مثبت، پوست پسته فرآوري شده با اسپان قارچ، تفاله گوجه فرنگي شاهد، تفاله گوجه فرنگي شاهد مثبت، تفاله گوجه فرنگي فرآوري شده با ميسليوم و تفاله گوجه فرنگي فرآوري شده با اسپان بودند. كشت خالص قارچ پلوروتوس ساجور كاجو به مدت يك هفته بر روي محيط كشت سيب زميني دكستروز آگار صورت گرفت تا مايه فعال قارچ به دست آيد. از مايه فعال براي كشت بر روي دانه هاي گندم، كاه و كلش استفاده شد. 25 گرم از هر يك از نمونه ها در سه تكرار در تيمارهاي مختلف به درون ارلن ريخته شد. از دانه هاي گندم و كاه و كلش به عنوان بذر براي تلقيح قارچ بر روي نمونه ها استفاده شد. ارلن ها در درون انكوباتور در دماي 25 درجه سانتي گراد براي رشد ميسليوم قارچ نگه داري شدند. بعد از مدت سه هفته، نمونه ها براي اندازه گيري فراسنجه هاي ارزش غذايي مورداستفاده قرار گرفتند. فرآوري پوست پسته و تفاله گوجه فرنگي با قارچ موجب افزايش ماده خشك، خاكستر خام، پروتئين خام و اجزاي ديواره سلولي شد درحالي كه ماده آلي كاهش يافت. تركيبات فنوليك در پوست پسته به طور معني داري كاهش يافت در حالي كه ميزان آن در تفاله گوجه فرنگي تغييرات معني داري نكرد. ميزان گاز توليدي 24 ساعته، قابليت هضم ظاهري ماده خشك، قابليت هضم ماده آلي، توليد پروتئين ميكروبي و اسيدهاي چرب كوتاه زنجير در تفاله گوجه فرنگي فرآوري شده نسبت به شاهد به طور معني داري كاهش يافت. در تيمارهاي پوست پسته از لحاظ فراسنجه هاي آزمون توليد گاز 24 ساعته تغييرات معني داري مشاهده نشد. در آزمون توليد گاز 144 ساعته فراسنجه حداكثر توليد گاز در تفاله گوجه فرنگي فرآوري شده با اسپان نسبت به تيمار شاهد به طور معني داري كاهش يافت. فراسنجه نصف زمان حداكثر توليد گاز و درجه سيگموئيدي در پوست پسته تغييرات معني داري نشان نداد. نتايج اين آزمايش نشان داد ميزان پروتئين خام نمونه هاي آزمايشي افزايش يافت و ميزان تركيبات فنوليك پوست پسته كاهش يافت كه منجر به افزايش ارزش غذايي مي شود اما به دليل افزايش اجزاي ديواره سلولي در نمونه هاي عمل آوري شده نسبت به شاهد قابليت هضم به طور مطلوبي تحت تاثير قرار نگرفته است.
    Thesis summary

  11. اثر اسانس گياه دارويي مفرا (Nepeta crispa) و عصاره نشاء گوجه فرنگي بر كنترل برخي از قارچ هاي بيماري زاي پس از برداشت پرتقال رقم مورو
    نورالله موسي كرباسي 2016
    اين پژوهش در آزمايشگاه گروه علوم باغباني، دانشگاه بوعلي سينا انجام خواهد گرفت. ابتدا گياه مفرا (Nepeta crispa) از زيستگاه طبيعي آن در دامنه هاي كوه الوند در استان همدان جمع آوري شده و نشاء گوجه فرنگي(Lycopersicum esculentum) در گلخانه گروه علوم باغباني كشت مي شود. سپس گياهان مزبور خشك و جهت اسانس گيري به آزمايشگاه انتقال داده مي شوند. با استفاده از دستگاه كلونجر، اسانس گياه دارويي تهيه و عصاره نشا ء گوجه فرنگي به روش متانولي استخراج خواهد شد. سپس جدايه هاي خالص قارچ هاي بوتريتيس سينرا (Botrytis cinerea)، آسپرژيلوس فلاوس Aspergillus flavus)) و پني سيليوم (Penicillium italicum) از آزمايشگاه بيماري شناسي گروه گياه-پزشكي تهيه و در محيط كشت PDA (سيب زميني دكستروز آگار) كشت خواهند شد. پس از رشد، اسانس گياه دارويي مفرا در غلظت هاي صفر، 150، 300، 450 و 600 ميلي گرم در ليتر (تريپاني و همكاران، 2008) و عصاره نشا ء گوجه فرنگي در غلظت هاي 150، 300، 450 و 600 ميكروليتر در ليتر(عبدالملكي، 1387) به روش ديسك كاغذي (عبدالمالكي، 1389) اعمال خواهند شد و در محيط درون شيشه اي ميزان بازدارندگي رشد قارچ ها بررسي مي شود. سپس سوسپانسيون قارچ پني سيليوم تهيه و روي ميوه پرتقال رقم مورو تهيه شده از باغ تجاري مهدشت شهرستان ساري مايه زني مي شود. پس از آن با غلظت هاي مختلف اسانس گياه دارويي و عصاره نشا ء گوجه فرنگي تيمار خواهند شد. ميوه ها به مدت سه ماه در سردخانه با دماي هفت درجه سانتيگراد و رطوبت 5±85 درصد انبار مي شود. به فواصل زماني يك ماه آلودگي به قارچ و نيز خصوصيات كيفي از جمله ميزان سفتي، درصد اتلاف آب، مواد جامد محلول، اسيديته قابل تيتر، ميزان فساد، فعاليت آنتي اكسيداني و محتواي ويتامين ث اندازگيري خواهد شد. داده هاي بدست آمده با نرم افزار آماري SAS نسخه 1/9 (SAS، 2004) مورد تجزيه و تحليل قرار خواهند گرفت. مقايسه ميانگين ها با استفاده از آزمون چند دامنه اي دانكن انجام خواهد شد.
    Thesis summary

  12. شناسايي فلور قارچي گون در استان همدان
    سليمان اسدي 2016
    كشور ايران يكي از مهمترين خاستگاه هاي رويش گون (Astragalus) در دنيا است. در استان همدان در حدود 822000 هكتار از اراضي را مراتع تشكيل مي دهند و گياه گون از جمله گياهان مهم پوششي اين مراتع مي باشد. در اين تحقيق، از اوايل ارديبهشت 1393 تا اوايل دي ماه 1393 با مراجعه به مراتع استان همدان، گون هاي مشكوك به آلودگي جمع آوري و پس از درج تاريخ و محل جمع آوري، در پاكت به آزمايشگاه منتقل شدند. نمونه هاي مزبور پس از شستشو در زير شير آب به قطعات 5 ميليمتري خرد شده و پس از ضدعفوني سطحي با هيپوكلريت سديم %5 و شستشو با آب مقطر روي محيط كشت PDA كشت شدند. نمونه ها به انكوباتور منتقل و پس از 4-2 روز بررسي شدند. قارچ ها پس از رشد به روش تك اسپور و نوك هيف خالص سازي شدند. جهت نگهداري قارچ ها از لوله هاي آزمايش حاوي محيط كشت PDA استفاده گرديد. شناسايي جدايه ها بر اساس خصوصيات مورفولوژيك و ميكروسكوپي آنها و با استفاده از كليدهاي شناسايي انجام شد. در نهايت 49 جدايه قارچي به دست آمد. جدايه هاي مذكور شامل Alternaria alternate, Fusarium solani, F. oxysporum, F. equiseti, Rhizoctonia solani, Colletotrichum sp., Pleospora chlamydospora, Stemphylium botryosum, Botrytis sp., Helminthosporium sp. و Trichoderema harzianum بودند. با توجه به اينكه گونه Trichoderma harzianum بيماريزا نيست به نظر مي رسد اين گونه به صورت اندوفيت در گون به سر مي برد.
    Thesis summary

  13. بررسي توليد آنزيم هاي سلولاز و پكتيناز در قارچ هاي اندوفيت جدا شده از آويشن
    اكبر عليجاني 2015
    اندوفيت ها مجموعه اي از ميكروارگانيسم ها مي باشند كه بدون ايجاد علائم، با رشد درون سلولي يا بين سلولي در بافت هاي گياهان عالي زندگي مي كنند و سرشار از تركيبات زيستي متعدد مانند آنزيم ها هستند. پكتينازها و سلولازها از جمله آنزيم-هاي با اهميت صنعتي هستند كه در صنايع مختلف مانند غذا و آبميوه، كاغذسازي، نساجي، خوراك حيوانات و كشاورزي كاربرد دارند. قارچ ها به علت ترشح سطح بالايي از آنزيم هاي خارج سلولي از جمله ميكروارگانيسم هايي مي باشند كه جهت توليد آنزيم هاي صنعتي مانند پكتيناز و سلولاز مورد استفاده قرار مي گيرند. اين پژوهش در راستاي توليد آنزيم هاي پكتيناز و سلولاز به ترتيب از 84 و 79 جدايه قارچي اندوفيت جداشده از آويشن در محيط هاي جامد و مايع حاوي پكتين و سلولز به عنوان منابع كربني صورت گرفت. ابتدا در يك غربال گري اوليه در محيط پكتين آگار و كربوكسيل متيل سلولز آگار 14 جدايه قارچي با سطح فعاليت بالاي پكتينازي و 11 جدايه قارچي با فعاليت سلولازي بالا انتخاب گرديد. جهت تعيين بهترين جدايه توليد كننده پكتيناز و سلولاز جدايه هاي مذكور با استفاده از روش نشت در آگار غربال گري ثانويه شدند. براي اين منظور از محيط چاپك داكس تغيير يافته استفاده شد كه پكتين و سلولز به عنوان منابع كربني به جاي ساكارز در توليد پكتيناز و سلولاز استفاده شد. از ميان جدايه هاي اندوفيت قارچي جدا شده از آويشن جدايه 42 M (Phoma sp.)و 44M (Phoma glomerata)به ترتيب سطح بالايي از آنزيم هاي پكتيناز و سلولاز را در مقايسه با بقيه جدايه ها توليد كردند. جهت بهينه سازي و سنجش كمي فعاليت پكتينازي و سلولازي از محيط چاپك داكس مايع استفاده گرديد و به صورت روزانه نمونه برداري شد. بالاترين ميزان فعاليت آنزيم هاي پكتيناز و سلولاز به ترتيب 72 و 96 ساعت پس از كشت حاصل گرديد. جهت مقايسه تاثير محيط هاي نمكي مختلف در توليد پكتيناز و سلولاز چهار محيط نمكي متفاوت براي توليد آنزيم پكتيناز و چهار محيط متفاوت هم براي توليد سلولاز به كار رفت. محيط هاي چاپك داكس و پكتين و عصاره مخمر محيط هاي مناسبي براي توليد پكتيناز و محيط عصاره مخمر و نمك هاي معدني محيط مناسبي براي توليد سلولاز ارزيابي گرديد. از بين منابع كربني به كار رفته در توليد پكتيناز و سلولاز هم تفاله هويج و تفاله چغندرقند به ترتيب محيط هاي مناسبي جهت توليد پكتيناز و سلولاز ب
  14. پيامدهاي بيولوژيك تلقيح برخي اندوفيتهاي گياه به ليمو بر عملكرد برگ و خواص آنتي اكسيداني آن
    فهيمه گلپريان 2015
    اندوفيت ها ميكروارگانيسم هايي هستند كه در تمام يا بخشي از چرخه زندگي شان داخل بافت هاي سالم گياه ميزبان را كلونيزه مي كنند بدون اينكه باعث علايم آشكاري از بيماري شوند. اندوفيت ها فوايد بسياري براي گياهان ميزبان از جمله بهبود رشد آن ها از طريق در دسترس قرار دادن مواد غذايي، توليد تنظيم كننده هاي رشد گياهي، حفاظت از آن ها در برابر پاتوژن ها دارند. گياهان دارويي كه به عنوان منابع جايگزين جهت مصارف برخي داروهاي شيميايي و مصنوعي مطرح هستند، منابع با ارزشي جهت مطالعه اندوفيت هايشان مي باشند. به ليمو (Lippia citriodora Kunth) از خانواده شاهپسند، درختچه اي بومي آمريكاي جنوبي است. به خاطر بوي شبيه ليمو كه از برگ هايش متصاعد مي شود بسيار مورد توجه است. به-ليمو تاريخچه اي طولاني از مصارف سنتي دارويي دارد. هدف از پژوهش حاضر ارزيابي اثرات اندوفيت هاي جدا شده از به ليمو بر پارامترهاي رشد و خاصيت آنتي اكسيداني عصاره اين گياه بود. در مجموع تعداد 24 قارچ و 24 باكتري اندوفيت از بافت هاي مختلف به ليمو جدا شد. با استفاده از آزمون هاي بررسي خاصيت بيوكنترلي اندوفيت ها روي بيمارگر هاي گياهي، در ميان آن ها جدايه باكتري 10 (B10) و جدايه قارچ 14 (F14) كه به ترتيب به عنوان Sphingomonas paucimobilis و Aspergillus sp. شناسايي شدند براي تلقيح به گياهان انتخاب شدند. نتايج نشان داد، هر دوي آن ها به طور معني داري پارامترهاي رشد گياه نظير ارتفاع گياه، تعداد برگ، وزن تر و خشك شاخه، ريشه و برگ را نسبت به شاهدهاي تلقيح نشده افزايش دادند. دو روش براي تلقيح استفاده شد، اسپري اندام هوايي گياه و خيساندن خاك با سوسپانسيون اندوفيت. به نظر مي رسد قارچ اندوفيت با اسپري اندام هوايي و باكتري اندوفيت با خيساندن خاك نتيجه بهتري در بر داشته اند. علاوه بر اين، اندوفيت هاي بررسي شده در اين پژوهش خاصيت آنتي اكسيداني عصاره برگ را افزايش دادند اما اثر معني داري روي محتواي تركيبات فنلي و فلاونوئيدها نداشتند. نتايج اين پژوهش به وضوح امكان استفاده از اندوفيت هاي قارچي و باكتريايي را در افزايش رشد و خاصيت آنتي اكسيداني درختچه معطر به ليمو نشان مي دهد.
  15. نقش باكتري هاي رايزوسفر در كنترل بيماري پوسيدگي نرم و القاي رشد در هويج
    مهديه محمدپور 2014
    هويج گياهي علفي دوساله به نام علمي Daucus carato ssp sativus از تيره چتريان است. اين گياه در معرض انواع بيماري هاي قارچي، باكتريايي، ويروسي قرار دارد. يكي از بيماري هاي مهم هويج بيماري پوسيدگي نرم باكتريايي ناشي از Pectobacterium caratovorum است. مبارزه با اين بيماري دشوار بوده و يكي از مهم-ترين روش ها كنترل بيولوژيك است كه اين بررسي در همين راستا انجام گرفته -است. نمونه هاي هويج مشكوك به بيماري پوسيدگي نرم از مزارع استان همدان، در پاييز سال 1392 جمع آوري و استرين هاي P. caratovorum روي محيط كشت EMB جدا شد. غده هاي هويج از مزارع استان همدان به طور تصادفي با حركت زيگزاگي در مزرعه انتخاب و جمع آوري شدند. باكتري هاي رايزوسفر از ريشه هويج جدا و توانايي بازدارندگي 44 استرين منتخب عليهP. caratovorum در قالب طرح كاملا تصادفي در شرايط آزمايشگاه ارزيابي شد. براساس قطر هاله بازدارندگي در اين شرايط استرين هاي MM2 و MM8 به ترتيب بيشترين و كمترين اثر عليه P. caratovorum را نشان دادند. با توجه به تفاوت در ميزان بازدارندگي و با مقايسه الگوي الكتروفورزي پروتئين هاي محلول سلولي هشت استرين به عنوان نماينده انتخاب شدند. براساس آزمون هاي بيوشيميايي و فيزيولوژيكي مشخص شد كه اين استرين ها وابسته به جنس هاي Pseudomonas ,Xanthomonas ,Enterobater و Pantoa هستند. بازدارندگي باكتري هاي رايزوسفر در شرايط گلخانه با روش آغشته سازي بذر و خاك در قالب طرح كاملا تصادفي با سه تكرار مورد بررسي قرار-گرفت. در اين شرايط ويژگي هاي طول و وزن برگ و غده، و شدت بيماريزايي بر اساس شادابي و ميزان لهيدگي و هم چنين فراواني كلني هاي P. caratovorum مورد سنجش قرار گرفت. نتايج نشان داد كه استرين هايMM2a2, و MM1a2 به ترتيب بيشترين تاثير را در افزايش رشد گياه و كاهش شدت بيماري داشتند. ژن هاي كد كننده 16SrRNA استرين هاي برگزيده با استفاده از پرايمر هاي اختصاصي در واكنش زنجيره اي پلي مراز(PCR) تكثير و تعيين توالي شد. توالي هاي به دست-آمده با داده هاي موجود در بانك اطلاعاتي سايت NCBI بلاست شد. نتايج نشان داد كه استرين هايMM2,MM1,MM8 به ترتيب 99 درصد باتواليSrRNA16 در باكتري-هايPantoa conspicua، Pseudomonas fleuresant وEnterobacter amniginus شباهت دارند.
  16. بررسي عامل پوسيدگي ريشه لوبيا در استان لرستان
    راضيه رضائي نيا 2014
    در سال زراعي 92- 1391 به منظور بررسي عامل بيماري پوسيدگي ريشه لوبيا در استان لرستان از مزارع لوبيا در مناطق مختلف استان نمونه برداري شد. نمونه هاي مشكوك به آلودگي به آزمايشگاه منتقل و سپس از قسمت هاي ريشه و طوقه پس از ضدعفوني سطحي و كشت روي محيط كشت، 161 جدايه قارچ به دست آمد. در بين جدايه هاي به دست آمده 130 جدايه فوزاريوم و 31 جدايه ماكروفومينا شناسايي شدند. قارچ هاي جداسازي شده، به روش هاي تك اسپور و نوك ريسه خالص سازي شدند. جدايه هاي مذكور بر اساس مشخصات مورفولوژيك و با استفاده از كليد هاي معتبر شناسايي و شش گونه از جنس Fusarium شامل: F.solani، F. oxysporum،F. equiseti، F. acuminatum، F. scirpi و F. culmurum و يك گونهMacrophomina phaseolina معرفي گرديد. تمامي اين گونه ها براي اولين بار از لوبيا سبز، لوبيا چيتي، لوبيا چشم بلبلي، لوبيا قرمز و لوبيا سفيد از استان لرستان گزارش مي شوند. بيش ترين فراواني نسبي جدايه ها مربوط به گونه Fusarium solani با فراواني نسبي 57/28 درصد و كم ترين فراواني نسبي مربوط به سه گونه ي F. acuminatum با فراواني نسبي 59/5 درصد و F. scirpi و F. culmurum با فراواني نسبي 24/1درصد بود. به منظور اثبات بيماري زايي، پنج رقم لوبيا با نام هاي لوبيا قرمز(رقم گلي)، لوبيا سفيد (رقم (Goyonok، لوبيا چيتي(رقم KS21676)، لوبيا سبز(رقم محلي) و لوبيا چشم بلبلي(رقم محلي) با هفت گونه قارچ جداسازي و شناسايي شده مايه زني شدند. آزمون بيماري زايي در قالب طرح پايه كاملاً تصادفي با چهار تكرار انجام شد. نتايج به دست آمده از تجزيه واريانس داده ها نشان داد كه تحت شرايط گلخانه بين تيمار ها در سطح يك درصد (01/0>P) اختلاف معني دار وجود دارد.
  17. بررسي عامل بيماري پوسيدگي ريشه لوبيا در استان لرستان
    راضيه رضائي نيا 2014
    پوسيدگي ريشه لوبيا يكي از بيماري هاي مهم اين گياه محسوب مي شود. كنترل اين بيماري همانند ساير عوامل بيماري زاي خاك زاد، به دليل شرايط پيچيده خاك و اطراف رايزوسفر، همواره با مشكلاتي مضاعف توام بوده است. بنابراين بررسي امكان استفاده از روش هاي بيولوژيكي و تلفيقي در كنترل بيماري هاي خاك زاد، مورد توجه قرار مي گيرد. مطالعه حاضر با استفاده از باكتري هاي آنتاگونيست باسيلوس و سودوموناس، جدايه غيربيماري زاي Fusarium oxysporum، و نيز كاربرد جدايه harzianum Trichoderma مورد بررسي قرار گرفت. اثر آنتاگونيستي 132 باكتري جدا شده از ناحية رايزوسفر گوجه فرنگي به روش كشت متقابل مورد بررسي قرار گرفت كه با توجه به قدرت بازدارندگي جدايه ها و مقايسه ميانگين درصد بازدارندگي، جدايه هاي b17، ba، P13 و P10 جهت بررسي هاي بعدي انتخاب شدند. بر اساس آزمون هاي بيوشيميايي، فيزيولوژيكي ومورفولوژيكي، جدايه P13 گونه Pseudomonas fluorescens، جدايه P10 گونه Pseudomonas putida، جدايه b17 گونه Bacillus cereus و جدايه ba گونه Bacillus subtilis شناسايي شدند. توليد تركيبات بازدارنده رشد، تركيبات فرار،آنزيم هاي سلولاز و پروتئاز و نيز سيانيد هيدروژن به عنوان مكانيسم هاي بازدارندگي مورد بررسي قرار گرفتند. تعداد 15 جدايه قارچ از ريشه لوبيا جدا شد، كه در اين ميان 5 جدايه متعلق به گونه F. oxysporumبودند. در آزمون كشت متقابل هيچ كدام از جدايه ها قادر به ايجاد هاله بازدارندگي در اطراف قارچ عامل بيماري نبودند و از نظر كاهش رشد ميسليومي تفاوت معني دار بين آن ها و تيمار شاهد مشاهده نشد، بنابراين يكي از جدايه ها انتخاب و جهت انجام آزمايش هاي گلخانه اي مورد استفاده قرار گرفت. جدايه آنتاگونيست F. oxysporum به دو روش تلقيح هم-زمان با قارچ بيمارگر و تلقيح به فاصله يك هفته قبل از بيمارگر، بر روي فاكتور هاي رشد گياه و نيز تاثير بر شاخص بيماري در شرايط گلخانه مورد بررسي قرار گرفت. نتايج حاكي از تاثير معني دار جدايه آنتاگونيست بر افزايش طول بوته و وزن خشك در مقايسه با شاهد آلوده و نيز كاهش معني دار شاخص وقوع بيماري و شدت بيماري بود، ولي بين روش هاي به كارگيري جدايه غيربيماري زا اختلاف معني دار وجود نداشت. نتايج كاربرد T. harzianum در شرايط گلخانه، به طور معني دار سبب افزايش ارتفاع و وزن خشك بوته لوبيا در مقايسه با شاهد سالم و
  18. بررسي امكان توليد نانوذرات نقره با استفاده از قارچ هاي Aspergillus flavus و ّFusarium oxysporum
    افسانه قبولي 2014
    يكي از اهداف مهم نانوفناوري توسعه ي روش هاي ايمن، سازگار با محيط زيست و كم هزينه براي توليد نانوذرات است. توليد زيستي نانوذرات با استفاده از قارچ ها، باكتري ها، مخمرها و گياهان از جمله روش هاي سبز به شمار مي رود و قارچ ها به علت ترشح مقادير زياد آنزيم و پروسه هاي پايين دست آسان تر گزينه هاي مناسبي براي اين امر مي باشند. هدف از اين مطالعه توليد و بررسي شرايط مختلف براي توليد خارج سلولي نانوذرات نقره با استفاده از قارچ هاي Aspergillus flavus و Fusarium oxysporum و همچنين مطالعه برخي فاكتورهاي مؤثر در اين بيوسنتز بود. براي اين منظور 20 جدايه از قارچ A. flavus و 15 جدايه از قارچ F. oxysporum مورد بررسي قرار گرفتند. پس از توليد نانوذرات نقره در مخلوط واكنش، بررسي بيشتر با روش هاي اسپكتروفتومتر UV-Vis، XRD، FTIR و TEM انجام شد. نتايج اين پژوهش نشان داد كه عصاره ي سلولي قارچ هاي ذكر شده در غلظت 3-10 مولار نيترات نقره قادر به توليد نانوذرات نقره به صورت برون سلولي بودند. ايجاد تغيير رنگ در مخلوط واكنش از بي رنگ به قهوه اي اولين نشانه مبني بر تشكيل نانوذرات نقره است كه ناشي از ارتعاشات پلاسمون سطحي مي باشد. اين امر نشان داد كه ترشح برخي پروتئين ها و آنزيم ها توسط قارچ سبب احياي يون هاي نقره در خارج از سلول قارچي مي شود. داده هاي اسپكتروفتومتر وجود پيك در 420 نانومتر را نشان داد كه مختص نانوذرات نقره است. هرچند تغيير رنگ در تمام جدايه هاي مورد بررسي صورت نپذيرفت، اما در اكثر آن ها تغيير رنگ ملاحظه گرديد. پس از تكرار آزمايشها در نهايت يك جدايه از هر قارچ انتخاب شد و بررسي هاي بعدي روي آن انجام گرفت. طيف به دست آمده از پراش اشعه ي ايكس ماهيت كريستالي نانوذرات توليد شده را نشان داد. پيك حاصل از اين بررسي در نمونه ي A. flavus مشهودتر بود. آناليز FTIR حضور پروتئين ها را به عنوان عامل پايداركننده كه نانوذرات نقره را احاطه مي كنند اثبات كرد. بررسي شكل و اندازه ي نانوذرات با استفاده از TEM صورت پذيرفت. ميكروگراف ها به خوبي نشان دادند كه نانوذرات نقره ي توليد شده به شكل كروي و به صورت پراكنده بودند. نانوذرات توليد شده توسط قارچ A. flavus در ابعاد كمتر از 50 نانومتر بودند كه اكثر آن ها در محدوده ي 13 تا 36 نانومتر بودند. پايداري نانوذرات توليد شده امر بسيار مهمي در توليد زيستي نانوذرات
  19. بررسي هتروتاليسم در جدايه هاي ايراني قارچ Aspergillus flavus
    مينا عسگري وصال 2014
    شاخه قارچي Ascomycota شامل تعداد زيادي از گونه هاست كه مرحله جنسي شناخته شده اي ندارند، يكي از اين گونه هاي غير جنسي Aspergillus flavus است كه پاتوژني فرصت طلب محسوب مي شود و علاوه بر گياهان، در انسان و حيوانات نيز بيماري ايجاد مي كند. اين قارچ توليد كننده افلاتوكسين هاي سرطان زا است و از نظر پزشكي و كشاورزي اهميت فراواني دارد. از 250 گونه مورد قبول درجنس آسپرژيلوس اكثريت گونه ها فاقد مرحله جنسي شناخته شده اي هستند، اما بسياري از آنها داراي پتانسيل پنهاني براي توليد مثل جنسي مي باشند. مرحله جنسي اين قارچ هتروتال از تلاقي بين استرين هايي با تيپ آميزشي مخالف به وجود مي آيد كه حامل ژن هاي MAT1-1 و MAT1-2 هستند و به گروه هاي مختلف سازگاري رويشي تعلق دارند. سيستم هاي سازگاري جنسي و سازگاري رويشي تواما نقش مهمي در جريان هاي ژني در جمعيت بر عهده دارند. در پژوهش حاضربه منظور مطالعه هتروتاليسم در جدايه هاي ايراني قارچ A. flavus تعداد 20 جدايه مورد بررسي قرار گرفت. اين جدايه هاپيش تر توسط روش هاي دقيق مولكولي بررسي و شناسايي شده بودند. در ابتدا DNA ي جدايه هاي قارچي استخراج گرديد. تيپ هاي آميزشي از طريق استفاده از آغازگرهاي اختصاصي در واكنش زنجيره اي پليمراز چندگانه تعيين شد. الكتروفورز محصولات واكنش زنجيره اي پليمراز روي ژل آگارز1% تكثير قطعاتي به طول369 جفت باز را درجدايه هاي با تيپ آميزشيMAT1-1 و تكثير قطعاتي به اندازه270 جفت باز را در جدايه هاي با تيپ آميزشيMAT1-2 تاييد نمود. نتايج بررسي نشان داد كه تيپ هاي آميزشي از فراواني مساوي برخوردار هستند و درمجموع از20 جدايه قارچي به دست آمده،10جدايه تيپ آميزشي MAT1-1داشتند و 10 جدايه تيپ آميزشي MAT1-2 . در اين بررسي از روش كشت متقابل براي القاي مرحله جنسي بين جدايه هاي با تيپ آميزشي مخالف استفاده و جدايه ها دو به دو روي محيط كشت هاي ويژه ACM( محيط كامل آسپرژيلوس) وMCA (محيط مخلوط غلات) كشت گرديدند. پس از گذشت6 تا 11 ماه پتري ها بررسي شد. نتايج حاكي از آن بود كه16/33 % تلاقي هاي انجام شده منجربه توليد مثل جنسي گرديد و اندام توليد مثلي قارچ در حد فاصل دو كلني ظاهر شد. آسكوكارپ هاي ناشكوفا به شكل گرد تا بيضوي و به ابعاد (450-1550) × (450-1250) ميكرومتر حاوي آسك هاي چندتايي و آسكوسپورها، درون ماتريكس سودوپارانشيمي استروما توليد شدند
  20. شناسايي قارچ هاي اندام هاي هوايي سيب زميني در استان همدان
    رضا دهقان مويدي 2013