پروفایل استاد - دانشگاه بوعلی سینا همدان
Associate Professor
Update: 2024-11-21
Goudarz Ahmadvand
Faculty of Agriculture / Department of Agriculture and Plant Breeding
P.H.D dissertations
-
بررسي تغييرات تنوع، غالبيت و غناي گونه اي علف هاي هرز مزارع گندم آبي شهرستان اراك، طي يك دوره هفت ساله (1392 تا 1398)
جواد غلامي 2021براي بهبود روش هاي كنترل علف هاي هرز، شناسايي گونه هاي موجود علف هرز و بررسي تغييرات تنوع، غالبيت و غناي گونه اي آن ها در طول زمان ضروري است. به منظور بررسي تغييرات تنوع، غالبيت و غناي گونه اي جوامع علف هاي هرز مزارع گندم آبي شهرستان اراك، تعداد 150 مزرعه در سه حوزه ايبك آباد، مركزي و مشك آباد در دامنه مساحت كمتر از 1 هكتار، 1 تا 2، 2 تا 4، 4 تا 8 و بيشتر از 8 هكتار، اين شهرستان از مرحله ساقه دهي تا سنبله دهي گندم در يك مطالعه ميداني طيدر سال هاي 1392 و 1398 موردبررسي قرار گرفت. در سال 1398، فراواني، تراكم، تنوع گونه اي و شاخص غالبت گونه ها، محاسبه شد و سپس با شاخص هاي سال 1392 مورد مقايسه قرار گرفت. نمونه برداري به طور تصادفي با روش سامانمند (سامانمند) و مطابق الگوي w با استفاده از كادر 1 در 1 مترمربعي انجام شد. نتايج در سال 1392، 78 گونه علف هرز از 25 خانواده گياهي شامل 63 گونه پهن برگ و 15 گونه باريك برگ درحالي كه در سال 1398 نشان داد، در مزارع گندم آبي شهرستان اراك، 84 گونه علف هرز از 25 خانواده گياهي وجود دارد كه از اين ميان شامل70 گونه پهن برگ و 14 گونه باريك برگ شناسايي شدمي باشند. درحالي كه در سال 1392، 78 گونه علف هرز از 25 خانواده گياهي شناسايي شد كه 63 گونه پهن برگ و 15 گونه باريك برگ بودند. براي بهبود روش هاي كنترل علف هاي هرز، شناسايي گونه هاي موجود علف هرز و بررسي تغييرات تنوع، غالبيت و غناي گونه اي آن ها در طي بازه زماني همواره ضروري است. زيرا ازنظر رده بندي، علف هاي هرز متنوع هستند و اين امر اهميت مشكل آفريني آن ها براي گياهان زراعي را نشان مي دهد. در سال هاي 1392 و 1398، خانواده هاي شب بو و گندميان به ترتيب با 12 و 15 و گونه و در سال 1398 12،به ترتيب با 19 و 10 گونه بيشترين غناي گونه اي پهن برگ و باريك برگ را داشتند. همچنين در سال 1398 علف هاي هرز يك ساله با 67 گونه (76/79 درصد) و دوساله با يك گونه پهن برگ (19/1 درصد) به ترتيب بيشترين و كمترين تعدادگونه را داشتند، اين مقدار براي سال 1392 به ترتيب 63 گونه (77/80 درصد) و يك گونه پهن برگ (28/1 درصد) بود. بيشترين تعداد گونه علف هرز در سال هاي 1392 و 1398 به ترتيب در حوزه مشك آباد (74 گونه) و حوزه ايبك آباد (80 گونه) مشاهده شد، كمترين تعداد گونه علف هرز دراين بازه زماني به حوزه مركزي به ترتيب با 60 و 74
-
بررسي فنولوژي و تاثير تنش هاي محيطي بر جوانه زني و القاي خواب ثانويه بذر تاتوره ( Datura innoxia ) جمعيت همدان
بهاره اسكندري 2020با شناخت برخي از ويژگيهاي اكولوژيكي بذر تاتوره ميتوان راهكارهاي جديدي با توجه به پيش بيني الگوي جوانه زني و سبز شدن اين علف هرز در جهت توسعه مديريت تلفيقي آن ارائه داد. به منظور بررسي فنولوژي و تاثير تنشهاي محيطي بر جوانه زني و القاي خواب ثانويه در بذر تاتوره تماشايي )innoxia Datura )جمعيت همدان، مجموعه اي از آزمايش هاي آزمايشگاهي و مزرعه اي در دانشگاه پيام نور شهرستان بهار همدان در سالهاي 69-5961 به اجرا در آمد. براي تعيين دماهاي كاردينال جوانه- زني بذر، درصد جوانه-زني در دماهاي 51 ،51 ،01 ،01 ،91 ،91 و01 درجه سانتيگراد بررسي شد. اثر تنش شوري و خشكي بهترتيب با استفاده از كلريد سديم و محلول پلياتيلن گاليكول در پتانسيلهاي صفر، 0/1 ،-0/1 ،-9/1 ،-8/1 -و 5 -مگاپاسكال مورد بررسي قرار گرفت.ايجاد خواب القايي )ثانويه( در بذر تاتوره طي 0 آزمايش مستقل شامل اثر حرارت در 9 سطح )01 و 01 ،91 ،91 ،01 و 01 درجه سانتيگراد(، آبسيزيك اسيد در 1 سطح )صفر، 511 ، 011 ، 011 ،911 و 911 ميكرو موالر(، جيبرليك اسيد در هفت سطح )صفر، 11 ،511 ،011 ،011 ،111 و 011 ميكروموالر( و تركيب پتانسيل ماتريك و زمان با 00 سطح به صورت آزمايش فاكتوريل مورد بررسي قرار گرفت كه در آزمايش اخير، عامل اول سطوح پتانسيل ماتريك در شش سطح )1 ،1/1 ،-1/5 ،-1/5 ،-0 -و 1/0 -مگاپاسكال( با استفاده ازمحلولپلياتيلن گاليكول و عامل دوم زمان در 0 سطح ) يك، دو، سه و چهار هفته( بود. نتايج نشان داد كه دماهاي كاردينال جوانه زني )پايه، مطلوب و حداكثر ( به ترتيب معادل 00/51 ،19/09 و 09/01 درجه سانتيگراد بودند. درجه حرارت پايين )01 درجه سلسيوس( و درجه حرارت باال )01 درجه سلسيوس( به- ترتيب به ميزان 09 و 65 درصدخواب القايي در بذور تاتوره ايجاد كردند. بيشترين ميزان القاي خواب )511 درصد( در كاربرد جيبرليك اسيد با غلظت 011 ميكروموالر، مشاهده شد و با افزايش غلظت اين هورمون، ميزان خواب القايي كاهش يافت. آبسيزيك اسيد در غلظت 011 ميكروموالر سبب ايجاد خواب القايي در بذور تاتوره به ميزان 511 درصد شد. در بررسي اثرات متقابل پتانسيل ماتريك و مدت زمان، بيشترين خواب القايي در پتانيسل ماتريك 1/0 -مگاپاسكال و مدت زمان 5 و 0 هفته به ميزان 511 درصد مشاهده شد. با افزايش شدت تنش شوري و خشكي به صورت معني داري از صفات درصد و سرعت جوانه زني، طول ريشه چه و ساقه چ
Thesis summary
-
بررسي تاثير قارچ هاي ميكوريزايي و شبه ميكوريزايي بر رشد و رقابت علف هاي هرز با گندم
معصومه دهقان بنادكي 2020حضور علف هاي هرز در مزارع گندم سبب كاهش كميت و كيفيت محصول مي شود. يافتن راهكارهاي موثر در جهت افزايش تحمل گياه زراعي در برابر علف هاي هرز از اهميت قابل ملاحظه-اي برخوردار است. تلقيح ريشه گياه گندم با قارچ ميكوريزايي و شبه ميكوريزايي مي تواند راهكاري موثر در كاهش اثرات زيان بار علف هاي هرز در مزارع گندم باشد. به اين منظور در اين پژوهش تاثير قارچ هاي ميكوريزايي و شبه ميكوريزايي بر روابط رقابتي گندم با علف هاي هرز، طي سه مرحله و با اجراي چند آزمايش در طول سال هاي 1395 و 1396 در شرايط گلداني و مزرعه اي مورد مطالعه قرار گرفت. در مرحله اول به منظور بررسي كلوني سازي قارچ، روي ريشه گندم و سيزده گونه علف-هرز، چهارده آزمايش مستقل در قالب طرح كاملا تصادفي با پنج تكرار در سال 1395 در شرايط گلخانه اجرا شد. در آزمايش هاي مذكور تيمارهاي آزمايشي شامل تلقيح با قارچ ميكوريزايي گلوموس (Glomus mosseae)، تلقيح با قارچ شبه ميكوريزايي پيريفورموسپورا (Piriformospora indica) و شاهد بدون تلقيح بود. گونه هاي گياهي مورد بررسي نيز شامل گندم رقم پيشتاز و علف-هاي هرز چاودار، جودره، جوموشي، يولاف وحشي، چچم، خوني واش، خاكشيرتلخ، خاكشيرشيرين، كيسه كشيش، علف پشمكي، خردل وحشي، گندمك و خلر بود. در مرحله دوم، دو علف هرز خاكشير و جودره كه بر اساس نتايج آزمايشات مرحله اول به ترتيب كمترين و بيشترين كلوني سازي را با هر دو قارچ نشان داده بودند، انتخاب و اثر قارچ هاي گلوموس و پيريفورموسپورا، بر روابط رقابتي درون و بين گونه اي آن ها با گندم، در شرايط گلداني، در سال 1395 بررسي شد. بدين منظور آزمايشاتي به-صورت آلل هاي دوگانه با پنج تكرار، اجرا شد كه در اين آزمايشات فاكتور اول شامل سه سطح تلقيح با قارچ گلوموس، تلقيح با قارچ پيريفورموسپورا و عدم تلقيح (شاهد) بود و فاكتور دوم شامل كشت خالص و مخلوط سه گونه مورد بررسي بود كه بدين منظور كشت خالص گندم، خاكشير و جودره به تعداد يك بوته در هر گلدان، كشت خالص گندم، خاكشير و جودره به تعداد دو بوته در هر گلدان، و مخلوط گندم + خاكشير و گندم+ جودره به تعداد يك بوته از هر گياه در هر گلدان، منظور شد. در مرحله سوم اثر قارچ هاي گلوموس و پيريفورموسپورا، بر روابط رقابتي بين گونه اي علف هاي هرز جودره و خاكشير با گندم در مزرعه در سال 1396 بررسي شد. بدين منظور دو آزمايش به صورت فاكتور
-
بررسي توان رقابتي و خصوصيات فيزيولوژيكي لوبيا (Phaseolus vulgaris L.) و تاج خروس ريشه قرمز (Amaranthus retroflexus L.) در شرايط فزوني مس
سميه بيات 2019آگاهي از واكنش گونه هاي مختلف گياهي به فلزات سنگين براي تحمل تنش فلزات، مديريت مناسب و توليد محصولات سالم لازم مي باشد.به منظور درك كافي از چگونگي جذب عنصر مس و تجمع ساير عناصر توسط گياه لوبيا در حضور علف هرز تاج خروس ريشه قرمز در شرايط فزوني فلز مس، آزمايشي به صورت فاكتوريل در قالب طرح پايه كاملا تصادفي در سال 1396 در گلخانه تحقيقاتي دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سينا اجرا شد. آزمايش. فاكتورهاي آزمايش شامل 3 غلظت 1، 25 و 50 ميكرو مولار سولفات مس (CuSO4) و نسبت هاي مخلوط جايگزيني25 درصد تاج خروس: 75 درصد لوبيا (75B:25P)،50 درصد تاج خروس: 50 درصد لوبيا (50B:50P)، 75 درصد تاج خروس: 25 درصد لوبيا (25B:75P) ، كشت خالص لوبيا (100B:0P) و كشت خالص تاج خروس (0B:100P) بود. در هر 3 غلظت سولفات مس، بيشترين غلظت مس در ريشه و برگ لوبيا در كشت خالص اين گياه ديده شد و با افزايش تراكم نسبي تاج خروس از غلظت مس در ريشه و برگ لوبيا كاسته شد. بيشترين غلظت مس در ريشه و برگ گياه تاج خروس ، در نسبت جايگزيني (75B:25P) ديده شد.همچنين نتايج نشان داد صرف نظر از غلظت مس، عملكرد نسبي لوبيا در همه نسبت هاي جانشيني بيشتر از عملكرد نسبي مورد انتظار بود. در صورتي كه عملكرد نسبي تاج خروس در همه سطوح مس، از عملكرد نسبي مورد انتظار كمتر بود. در هر سه غلظت مس،شاخص تهاجم براي لوبيا در نسبت مخلوط 50:50 مثبت و براي تاج خروس، منفي بود. با افزايش غلظت مس، ضريب ازدحام نسبي لوبيا افزايش يافت. غلظت منگنز، آهن و روي در لوبيا در غلظت 25 و 50 ميكرومولار مس در نسبت 25B:75P نسبت به كشت خالص افزايش معني دار داشت. همچنين در نسبت ذكر شده، فتوسنتز خالص لوبيا در غلظت 25 و 50 ميكرومولار مس به ميزان 23/17 و 01/24 درصد نسبت به كشت خالص افزايش يافت.با افزايش غلظت مس در محلول غذايي، مقدار مالون دي آلدييد و پراكسيد هيدروژن در لوبيا و تاج خروس افزايش يافت. تيمار مس فعاليت آنزيم آسكورلات پراكسيداز را در هر دو گياه افزايش داد. در غلظت 25 و 50 ميكرومولار مس، فعاليت آنزيم پراكسيداز در لوبيا به ترتيب به ميزان 44/32 و 10/34 درصد و فعاليت آنزيم سوپراكسيد ديسموتاز به ترتيب به ميزان 94/13 و 53/15 درصد در نسبت25B:75P در مقايسه با كشت خالص لوبيا، افزايش يافت. فعاليت آنزيم كاتالاز با افزايش تنش مس در هر دو گياه كاهش معني داري پيدا كرد.در
-
بررسي اثر سامانه هاي مختلف خاك ورزي بر تراكم، تنوع و بانك بذر علف هاي هرز در تناوب گندم – ذرت
محمدرضا جمالي ابنوي 2018به منظور تعيين اثر سامانه هاي مختلف خاك ورزي بر بانك بذر، تراكم و تنوع گونه اي علف هاي هرز در تناوب ذرت – گندم، اين آزمايش طي سال هاي 1391 و 1392 در اراضي مركز تحقيقات كشاورزي زرقان استان فارس به اجرا در آمد. آزمايش به صورت كرت هاي يك بار خرد شده در قالب طرح پايه بلوك هاي كامل تصادفي با شش تكرار انجام شد. كرت هاي اصلي شامل سه تيمار خاك ورزي كامل، كم خاك ورزي و بي خاك ورزي و كرت هاي فرعي شامل كنترل شيميايي و عدم كنترل (شاهد) علف هاي هرز بود. نمونه برداري خاك جهت تعيين بانك بذر علف هاي هرز با استفاده از مته به قطر هفت سانتي متر و از عمق 20-0 سانتي متري خاك به روش سيستماتيك پيش از اعمال تيمارها و پس از برداشت هر محصول طي دو سال صورت گرفت. نتايج نشان داد كه در تيمار خاك ورزي كامل، بخش قابل توجهي از بذور سطح خاك، با گاوآهن برگردان دار در عمق خاك دفن شده و همزمان بذور دفن شده فرصت طلب و مهاجم يولاف وحشي و جودره با حركت عمودي گاوآهن برگردان دار به سطح خاك منتقل شده و طي دو سال، افزايش معني دار يافتند. در شرايط عدم كنترل، در تيمار خاك ورزي مرسوم تعداد بذر جودره و يولاف به ترتيب، 2215 و 1565 درصد پس از تناوب دوساله نسبت به قبل از اعمال تيمارهاي سال اول، افزايش يافت ضمن اينكه تعداد اين دو علف هرز در گندم سال دوم نيز به 82 و 168 بوته در متر مربع رسيد. در تيمار بي خاك ورزي بذور ريز يك ساله علف هاي هرز مانند خرفه، تاج خروس، چسبك، خاكشير و همچنين علف هاي هرز چند ساله سخت كنترل، در سطح خاك و يا در عمق سطحي افزايش معني دار داشتند. درتيمار كم خاك ورزي ضمن كاهش تعداد بذر و تراكم بوته علف هاي هرز، عملكرد هر دو محصول نيز در سطح تيمار مرسوم، حفظ گرديد. تعداد بذر قياق در تيمار بي خاك ورزي پس از تناوب دو ساله در شرايط عدم كنترل 2013 درصد و در شرايط سمپاشي نيز 1362 درصد افزايش يافت و موجب آلودگي شديد مزرعه گرديد. در شرايط عدم كنترل، عملكرد گندم در سال دوم در تيمارهاي مرسوم و كم خاك ورزي در يك گروه آماري قرار گرفت و به ترتيب 7759 و 7749 كيلو گرم در هكتار بود در حاليكه در تيمار بي خاك ورزي به صورت معني دار كاهش يافت و به 4446 كيلو گرم در هكتار رسيد. ميانگين شاخص تنوع شانون، مارگالف و شاخص يكنواختي در تيمار كم خاك ورزي به صورت معني دار بيشتر از تيمار مرسوم بود. در پايان سال دوم، تيمار هاي بي
-
كنترل شيميايي گل جاليز مصري (Phelipanche ageptyaca) در سيب-زميني بر اساس فنولوژي تطبيقي و مدل هاي تجربي زمان دمايي
پرشنگ حسيني 2018گل جاليز (Phelipanche aegyptiaca) يكي از گونه هاي مهم علف هاي هرز انگلي است كه به خيلي از محصولات زراعي از جمله سيب زميني خسارت مي زند. اين علف هرز باعث كاهش عملكرد غده سيب زميني شده و خسارت زيادي به آن وارد مي كند. خصوصيات ويژه گل جاليز از جمله اتصال به گياه ميزبان، شروع فعاليت در زير خاك، توليد بذر فراوان و خواب بالاي بذر باعث شده كه اين گياه به يك چالش بزرگ براي كشاورزان تبديل شود. بنابراين مدل هاي پيش بيني كننده مي توانند به عنوان يك ابزار براي انتخاب بهترين زمان و روش كنترل مفيد باشند. در اين پژوهش كه در سال هاي 1393 و 1394 در همدان و سقز انجام شد، تلاش شد تا با پيشنهاد و ساخت مدل هايي، زمان و ميزان اتصال گل جاليز مصري به ريشه سيب زميني، پيش بيني شود، مدلي براي بررسي تاثير تاريخ كاشت روي فاز درنگ گل جاليز ارائه شود، تاثير علف كش ريم سولفورون در زمان و دزهاي متفاوت بررسي و همچنين فنولوژي تطبيقي ميزبان و انگل بررسي شود. از بين دو مدل جوانه زني يعني مدل گامپرتز و ويبول، مدل چهار پارامتره ويبول با داشتن پارامتر فاز درنگ بر اساس شاخص AICc و RMSE نسبت به مدل سه پارامتره گامپرتز برتري داشت. همچنين هر دو اين مدل ها با دو دماي اندازه گيري شده از عمق 7 سانتيمتري خاك و هوا راه اندازي شدند كه بر اساس شاخص-هاي سنجش، مدل هايي كه با دماي خاك برازش داده شدند بهتر بودند. لذا براي زماني كه دماي خاك در دسترس نباشد، يك ضريب تصحيح براي تبديل پارامترهاي حاصل از برازش مدل با دماي هوا به مدل با دماي خاك، ارائه شد. تاثير تاريخ كاشت به عنوان يك روش مديريتي روي گل جاليز بررسي شد. نتايج اين بخش نشان داد كه هر چه كشت به تاخير بيافتد، فاز درنگ اتصال گل جاليز كوتاه تر شده يعني اتصال سريعتر صورت مي گيرد و همچنين ميزان آلودگي بيشتر مي شود. بنابراين در كشت-هاي بهاره، بهتر است تا زماني كه دما و شرايط محيطي اجازه مي دهد محصول زودتر كشت شود. بررسي تاثير تاريخ كاشت روي فاز درنگ نشان داد كه پارامترهاي فاز درنگ و زمان رسيدن به 50 درصد اتصال گل جاليز با تاخير در كاشت به صورت خطي كاهش پيدا كردند لذا يك مدل تركيبي (ويبول + خطي) پيشنهاد شد كه مي تواند به خوبي رابطه تاريخ كاشت، زمان دما و درصد اتصالات گل جاليز را پيش بيني كند. همچنين بررسي تاثير تاريخ كاشت روي تعداد گل جاليز با مدل سيگموييدي نشان داد كه ب
-
نقش قارچ پيريفورموسپورا اينديكا در كشت خالص و مخلوط سويا و ارزن در شرايط تنش رطوبتي
سميه حاجي نيا 2017به منظور بررسي اثر قارچ اندوفيت P. indica بر رشد و عملكرد ارزن و سويا در كشت مخلوط، تحت شرايط تنش كم آبي، آزمايشي به صورت اسپليت- فاكتوريل در قالب طرح پايه بلوك هاي كامل تصادفي با سه تكرار در مزرعه تحقيقاتي دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سينا طي دو سال 1393 و 1394اجرا شد. فاكتور اصلي شامل آبياري در سه سطح بدون تنش (آبياري كامل)، تنش متوسط و تنش شديد كم آبي بود كه به ترتيب در تيمارهاي مذكور آبياري پس از 60، 90 و 120 ميلي متر تبخير تجمعي از تشتك تبخير كلاس Aاعمال شد. كرت هاي فرعي شامل كشت مخلوط جايگزيني ارزن و سويا در پنج سطح، كشت خالص سويا، كشت خالص ارزن، كشت مخلوط جايگزيني 33 درصد سويا+ 67 درصد ارزن (33 سويا: 67 ارزن)، 50 درصد سويا+ 50 درصد ارزن (50 سويا:50 ارزن) و 67 درصد سويا+ 33 درصد ارزن (67 سويا: 33 ارزن) با كاربرد قارچ اندوفيت P. indica در دو سطح (شاهد و تلقيح با قارچ) بودند. ميانگين تنفس ميكروبي خاك در نسبت هاي مختلف كشت مخلوط در مقايسه با تك كشتي سويا و ارزن به ترتيب 2/7 و 6/14 درصد بيشتر بود. قارچ P. indicaميزان تنفس ميكروبي خاك را در سطوح عدم تنش، تنش متوسط و تنش شديد كم آبي، به ترتيب به ميزان 4/13، 6/27 و 8/35 درصد در مقايسه با تيمار شاهد (عدم تلقيح) افزايش داد. كاربرد قارچ P. indica، باعث افزايش غلظت فسفر قابل جذب خاك در الگوهاي مختلف كشت مخلوط شد. بيشترين غلظت نيتروژن دانه ارزن (14767 و 14628 ميلي گرم بر كيلوگرم) به ترتيب در نسبت هاي (67 سويا: 33 ارزن) و (50 سويا: 50 ارزن) به دست آمد. ميزان افزايش نيتروژن دانه ارزن در گياهان تلقيح شده با قارچ P. indica نسبت به گياهان تلقيح نشده در شرايط عدم تنش، تنش متوسط و تنش شديد كم آبي به ترتيب 2/6، 8/6 و 3/10 درصد بود. در گياه سويا، تلقيح با قارچ P. indica در شرايط عدم تنش، تنش متوسط و تنش شديد كم آبي به ترتيب 7/12، 8/12 و 5/14 درصد، غلظت نيتروژن دانه را نسبت به شاهد افزايش داد.بيشترين غلظت فسفر دانه سويا (3200 ميلي گرم بر كيلوگرم) در نسبت (50 سويا: 50 ارزن) مشاهده شد كه 4/16 درصد بيشتر از كشت خالص سويا بود. با اعمال تنش كم آبي، غلظت فسفر دانه ارزن و سويا كاهش يافت، به طوري كه بيشترين غلظت فسفر دانه ارزن و سويا به ترتيب به ميزان2950 و 4125 ميلي گرم در كيلوگرم در تيمار عدم تنش با كاربرد قارچ P. indica به دست آمد. بيش
-
واكنش رشد، عملكرد كمي و كيفي گياه آفتابگردان و برخي ويژگي هاي فيزيكوشيميايي و زيستي خاك به رژيم هاي كودي گوناگون در شرايط تنش رطوبتي
فاطمه سليماني 2017به منظور بررسي اثر سيستم هاي گوناگون تغذيه اي بر عملكرد و اجزاء عملكرد گياه روغني آفتابگردان در شرايط تنش رطوبتي، آزمايشي به صورت كرت هاي خرد شده در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي در سه تكرار در مزرعه تحقيقاتي دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سينا همدان در سال هاي 1393 و 1394 اجرا شد. تيمارها شامل دو سطح آبياري بهينه و تنش كم آبياري (به ترتيب آبياري پس از 60 و 120 ميلي متر تبخير از تشتك تبخير كلاس A) به عنوان كرت هاي اصلي و تيمارهاي گوناگون تغذيه گياهي شامل: 1- عدم كاربرد هر گونه كود شيميايي و زيستي (شاهد)، 2- كاربرد 100 درصد كود شيميايي پيشنهاد شده، 3- 50 درصد كود شيميايي نيتروژن و فسفر پيشنهاد شده، 4- كود آلي ورمي كمپوست، 5- كود زيستي فسفونيتروكارا، 6- كود زيستي بيوسولفور، 7- فسفونيتروكارا+50 درصد كود شيميايي نيتروژن و فسفر پيشنهاد شده، 8- فسفو نيتروكارا+ ورمي كمپوست، 9- فسفونيتروكارا+ ورمي كمپوست+ 50 درصد كود شيميايي نيتروژن و فسفر پيشنهاد شده، 10- بيوسولفور+ 50 درصد كود شيميايي نيتروژن و فسفر پيشنهاد شده، 11- بيوسولفور+ ورمي كمپوست، 12- بيوسولفور+ ورمي كمپوست+ 50 درصد كود شيميايي نيتروژن و فسفر پيشنهاد شده و 13- ورمي كمپوست+ 50 درصد كود شيميايي نيتروژن و فسفر پيشنهاد شده به عنوان كرت هاي فرعي بود. بررسي فراواني باكتري هاي حل كننده فسفات و ازتوباكتر در ريزوسفر آفتابگردان طي دو مرحله گلدهي و رسيدگي فيزيولوژيك نشان داد كه كودهاي زيستي و آلي به ويژه در تلفيق با يكديگر و به همراه سطح كاهش يافته كودهاي شيميايي منجر به افزايش معني دار فراواني اين باكتري ها شدند. در مقابل كاربرد كودهاي شيميايي به خصوص كاربرد كامل آن، افزايش معني دار اين صفت را در پي نداشت. تنش كم آبياري باعث افزايش معني دار غلظت عناصر نيتروژن و فسفر خاك پس از برداشت آفتابگردان گرديد. بيشترين غلظت فسفر و نيتروژن خاك در شرايط آبياري بهينه و كم آبياري به ترتيب در تيمار فسفونيتروكارا+ ورمي-كمپوست و نيمي از كودهاي شيميايي و فسفونيتروكارا+ ورمي كمپوست به دست آمد.تنش كم آبي با تاثير منفي بر شاخص هاي رشدي از جمله دوام شاخص سطح برگ و سرعت رشد محصول باعث كاهش فتوسنتز و در نهايت عملكرد دانه گرديد. در مقابل بسياري از تركيبات كودي به كار رفته به ويژه در شرايط تنش كم آبياري باعث افزايش معني دار شاخص هاي رشدي شدند. همچنين
Master Theses
-
تأثير نوع و غلظت مويان بر ويژگي فيزيكي قطره و محلول پاشش هالوكسي فوپ-آر-متيل و كارايي آن عليه علف هرز جودره (Hordeum spontaneum)
2024چكيده: به منظور بررسي تاثير نوع و غلظت سه نوع مويان بر ويژگي فيزيكي قطره و محلول پاشش هالوكسي فوپ-آر-متيل و كارايي آن عليه علف هرز جودره آزمايش هايي در گلخانه و آزمايشگاه تحقيقاتي دانشگاه بوعلي سينا اجرا شد. در آزمايش گلخانه اي كه به صورت فاكتوريل در قالب طرح كاملاً تصادفي اجرا شد، مقادير صفر، 375/3، 57/6، 5/13، 27، 54 و 108 گرم ماده مؤثره از هالوكسي فوپ-آر-متيل به همراه مقادير صفر، 025/0، 05/0، 1/0، 2/0، 4/0 و 8/0 درصد حجمي از سه نوع مويان پي سي گيت (غيريوني)، دي اكتيل (آنيوني) و فريگيت (كاتيوني)در مرحله 4 برگي بر روي علف هرز جودره و كاغذهاي حساس به رطوبت پاشيده شدند تا ضمن بررسي كارايي علف كش، تعداد قطرات پاشش و پوشش آن ها اندازه گيري گردد. در بخش آزمايشگاه، يك قطره 5 ميكروليتري حاوي مقدار نهايي علف كش (108 گرم ماده مؤثره در هكتار) به همراه مقادير ذكر شده از مويان هاي بالا بر روي سطح پشتي و رويي برگ جودره قرار داده شد تا زاويه تماس قطره، مساحت خيس شده برگ با قطره و زمان تبخير قطره اندازه گيري گردد. هر سه مويان استفاده شده در آزمايش باعث كاهش مقدار علف كش لازم براي كنترل 50 درصدي ((ED50 جودره شدند كه نشان دهنده افزايش كارايي هالوكسي فوپ-آر-متيل است. بيشترين كاهش در ED50 بر اساس داده هاي وزن هاي خشك و تر با كاربرد مقدار 2/0 درصد حجمي از دي اكتيل (ED50 برابر 18/4 گرم ماده مؤثره در هكتار) اتفاق افتاد. تأثير فريگيت كمتر از دي اكتيل و بيشتر از پي سي گيت بود، به طوري كه بيشترين كاهش در ED50 با كاربرد مقادير2/0 و 4/0 فريگيت به ترتيب برابر 89/7 و 09/7 گرم ماده مؤثره در هكتار اتفاق افتاد. در مويان پي سي گيت، بيشترين كاهش در ED50 با كاربرد مقادير 2/0 و 8/0 درصد حجمي به ترتيب برابر 47/11 و 36/12 گرم ماده مؤثره در هكتار اتفاق افتاد. در بخش آزمايشگاهي، ضمن اين كه تفاوتي بين سطح پشتي و رويي برگ مشاهده نشد، هر سه مويان باعث كاهش زاويه تماس قطره با سطح برگ (مويان دي اكتيل تا 53 درصد، مويان پي سي گيت تا 45 درصد و مويان فريگيت تا 20 درصد)، افزايش سطح پخش قطره روي برگ (مويان دي اكتيل تا 118 درصد، مويان پي سي گيت تا 102 درصد و مويان فريگيت تا 52 درصد) و كاهش مدت زمان تبخير قطره از روي برگ (مويان دي اكتيل تا 45 درصد، مويان پي سي گيت تا 36 درصد و مويان فريگيت تا 13 درصد) شدند. در هر سه
Thesis summary
-
تاثير پي اچ بر كارايي محلول پاشش نگهداري شدهِ علف كش هاي ستوكسيديم، هالوكسيفوپ-آر-متيل و فلوآزيفوپ-پي- بوتيل
شهرام طاهري 2023گاهي اوقات لازم است محلول پاشش آماده شده خواسته يا ناخواسته براي مدت زماني، حتي چندين روز، در مخزن نگهداري شود. نگهداري محلول پاشش علف كش هاي بازدارنده آنزيم استيل كوآنزيم آ كربوكسيلاز نه تنها باعث كاهش كارايي آنها به دليل آب كافت مي شود، بلكه تركيبات حاصل از آب كافت آنها سميت بسيار بيشتري در مقايسه با خود علف كش ها بر موجودات غيرهدف در محيط زيست دارند. آزمايش حاضر با دو هدف 1) بررسي تاثير مدت زمان نگهداري محلول پاشش هالوكسيفوپ-آر-متيل، فلوآزيفوپ-پي-بوتيل و ستوكسيديم بر كارايي آنها در كنترل علف هرز جودره و 2) بررسي تاثير دو عامل pH محلول پاشش و نور بر رابطه فوق اجرا گرديد. سه آزمايش مستقل انجام گرفت كه در هر كدام يكي از علف كش هاي مذكور بررسي شد. طرح آزمايشي براي هر آزمايش (هر علف كش) به صورت فاكتوريل (6 × 2 × 9) در قالب طرح كاملاً تصادفي در 4 تكرار بود. اولين فاكتور شامل 6 سطح از مقدار علف-كش (صفر، 20، 40، 60، 80 و 100 درصد مقدار توصيه شده روي برچسب)، دومين فاكتور شامل 2 سطح از مقدار pH آب سمپاشي (5 و 8) و سومين فاكتور شامل 9 سطح از مدت زمان و شرايط نگهداري (صفر، 24، 48، 96 و 192 ساعت نگهداري تحت شرايط تاريكي/روشنايي( 12/12، 24/24، 48/48 و 96/96 ساعت نگهداري تحت شرايط تاريكي و روشنايي طبيعي) بودند. نتايج نشان داد مقادير ED50 (مقدار علف كش لازم براي كنترل 50 درصدي) براي هالوكسيفوپ-آر-متيل و فلوآزيفوپ-پي-بوتيل تحت تاثير pH آب سمپاشي قرار نگرفت. در حالي كه با كاهش pH آب سمپاشي از 8 به 5، مقدار پارامتر ED50براي ستوكسيديم به طور معني داري از 64/136 به 35/113 گرم ماده موثره در هكتار كاهش يافت كه نشان دهنده آن است كه كاهش pH آب مي تواند باعث بهبود كارايي ستوكسيديم در كنترل جودره شود. در تيمار شاهد (تهيه محلول پاشش در همان روز سمپاشي با آبي داراي pH 8)، مقدار هالوكسيفوپ-آر-متيل، فلوآزيفوپ-پي-بوتيل و ستوكسيديم لازم براي كاهش 50 درصدي وزن خشك جودره به ترتيب برابر 60/34، 64/80 و 64/136 گرم ماده موثره در هكتار بدست آمد. در هر وضعيتي (از نظر pH و نور)، با افزايش مدت زمان نگهداري محلول پاشش علف كش ها، مقادير پتانسيل نسبي آنها به طور پيوسته كاهش يافت كه حاكي از كاهش كارايي علف كشي آنهاست. ستوكسيديم حساسيت بسيار شديدي به نگهداري محلول پاشش نشان داشت؛ به طوري كه امكان نگهداري محلول
Thesis summary
-
اثر كود سبز كلزا بر دوره بحراني كنترل علف هاي هرز سويا
فرامرز احمدي 2022به منظور ارزيابي اثر كود سبز كلزا بر دوره بحراني كنترل علفهاي هرز سويا، پژوهشي در مزرعه تحقيقاتي دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سيناي همدان با استفاده از طرح بلوكهاي كامل تصادفي در سه تكرار به اجرا درآمد. تيمارهاي آزمايش شامل دوره هاي مختلف عاري از علف هـرز و نيـز دوره هاي رقابت علف هاي هرز بوندعلـف هرز تاج خروس بيشترين و علف هرز پيچكد كمترين سهم تجمع ماده خشك علف هاي هرز را داشتند و با افزايش دوره عاري از علف هرز، وزن خشك علف هاي هرز به طور معني دار كاهش يافت. حداكثر تعداد غلاف در بوته، مربوط به تيمار شـاهد عاري از علفهاي هرز و كمترين آن مربوط به تيمار شاهد رقابت با علف هاي هرز بود، همچنـين عملكرد بيولوژيك، عملكرد دانه و تعداد شاخه فرعي در بوته نيز با افزايش دوره تداخل علفهاي هرز كاهش يافت.
-
تأثير نوع كود فسفات بر همزيستي مايكوريزا، رشد و عملكرد لوبيا
(Phaseolus vulgaris) تحت تنش رطوبتي
فرحناز وثوقي زاهد 2022به منظور مطالعه اثر نوع كود فسفات و مايكوريزا در شرايط تنش رطوبتي بر شاخصهاي فيزيولوژيكي، رشدي، عملكردي لوبيا رقم ياقوت و نيز بررسي كارايي زراعي فسفر و درصد همزيستي مايكوريزا، آزمايشي به صورت فاكتوريل سه عاملي در قالب طرح بلوكهاي كامل تصادفي در سه تكرار در سال 1398 در مزرعه تحقيقاتي دانشگاه بوعلي سينا انجام شد. تيمارها شامل نوع كود فسفات در سه سطح مصرف دي آمونيوم فسفات، مصرف سوپرفسفات تريپل و عدم مصرف كود فسفات، كود مايكوريزا در دو سطح كاربرد و عدم كاربرد مايكوريزا و تنش رطوبتي در سه سطح آبياري پس از 60، 90 و 120 ميليمتر از تشت تبخير بودند. بر اساس نتايج تحقيق، فاكتورهاي مورد مطالعه موجب تغيير معني دار شاخصهاي فيزيولوژيكي رشد لوبيا در طول دوره رشد شدند. در همين رابطه بيشترين شاخص سطح برگ (75/2)، وزن خشك كل (17/761گرم در متر مربع) و سرعت جذب خالص (95/11 گرم بر مترمربع در روز) و سرعت رشد نسبي (0433/0 گرم بر گرم وزن خشك در روز) در تيمار كاربرد كود سوپرفسفات تريپل در شرايط نبود تنش رطوبتي حاصل شد. حداكثر سرعت رشد در تيمار كاربرد توأم كود سوپر فسفات تريپل و مايكوريزا در شرايط عدم تنش رطوبتي (68/35 گرم بر متر مربع در روز) مشاهده شد. بيش ترين تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف لوبيا از تيمار تركيبي كود سوپرفسفات تريپل و مايكوريزا در شرايط عدم تنش رطوبتي (به ترتيب 87/18 و 03/4) و نيز تيمار تركيبي كود دي آمونيوم فسفات و مايكوريزا در شرايط عدم تنش رطوبتي (به ترتيب 18 و 87/3) بدست آمد. بيش ترين وزن صد دانه نيز از تيمارهاي تركيبي كود سوپرفسفات تريپل و مايكوريزا، دي آمونيوم فسفات و مايكوريزا در شرايط عدم تنش رطوبتي (به ترتيب 90/26 و 3/27 گرم) بدست آمد. بيش ترين عملكرد دانه در تيمار استفاده همزمان كود سوپرفسفات تريپل و مايكوريزا در شرايط عدم تنش رطوبتي (299 گرم در متر مربع) حاصل شد و بالاترين شاخص برداشت نيز در كود سوپرفسفات تريپل در شرايط عدم تنش رطوبتي (6/36 درصد) بود. بالاترين مقادير پروتئين و فسفر دانه در تيمار تركيبي كود سوپرفسفات تريپل و مايكوريزا در شرايط نبود تنش رطوبتي (به ترتيب 94/25 و 633/0 درصد) به دست آمد. استفاده از مايكوريزا كارايي زراعي فسفر را در كود سوپرفسفات تريپل و دي آمونيوم فسفات به ترتيب 4/27 و 6/26 درصد افزايش داد. همچنين اثر متقابل كود سوپرفسفات تري
Thesis summary
-
اثر پرايم بذر علف هرز جودره (Hordeum spontaneum) با آب دود كاه جو (Hordeum vulgare) بر خصوصيات جوانه زني و رشد گياهچه
محمد عظيمي فرد 2022به منظور بررسي اثر پرايم بذر علف هرز جودره (Hordeum spontaneum) با آب دود كاه جو (Hordeum vulgare) بر خصوصيات جوانه زني و رشد گياهچه دو آزمايش به صورت فاكتوريل در قالب طرح پايه كاملاً تصادفي با سه تكرار در گلخانه دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سينا انجام گرفت . فاكتورهاي آزمايش شامل غلظت آب دود كاه جو در شش سطح 0، 3، 6، 9، 12 و 15 درصد و مدت زمان پرايم بذر در سه سطح 30،15و45 دقيقه و يك تيمار شاهد بدون پرايم بود. نتايج آزمايش سبز شدن گياهچه نشان داد ، اثرات ساده غلظت آب دود و مدت زمان پرايم و اثر متقابل غلظت × زمان پرايم بر در صد سبز شدن نهايي، ميانگين روزانه سبز شدن، جمع طول ريشه، جمع طول اندام هوايي، سطح برگ در گلدان، وزن خشك ساقه، وزن خشك ريشه، شاخص ويگور گياهچه، علف هرز جودره معني دار بود. بيش ترين در صد سبز شدن نهايي، ميانگين روزانه سبز شدن، جمع طول اندام هوايي، شاخص ويگور گياهچه و سطح برگ در گلدان به ترتيب به ميزان 100 درصد، 5/12 درصد در روز، 67/343سانتي متر، 51033 و 457 سانتيمتر مربع در غلظت صفر درصد آب دود كاه جو (آب مقطر) به مدت 45 دقيقه پرايم به دست آمد و كمترين مقدار صفات مذكور به ترتيب به مقدار صفر، به تيمار غلظت پانزده درصد آب دود كاه جو به مدت 45 دقيقه پرايم تعلق داشت. بيش ترين جمع طول ريشه به ميزان167 سانتي متر در غلظت صفر درصد به مدت 15 دقيقه پرايم ، بيش ترين وزن خشك اندام هوايي جودره در غلظت3 درصد به مدت 30 دقيقه پرايم به ميزان92/1گرم و بيش ترين وزن خشك ريشه جودره در غلظت3 درصد آب دود كاه جو به مدت30 دقيقه پرايم به ترتيب به ميزان 92/0 گرم تعلق داشت . نتايج آزمايش جوانه زني بذر نشان داد اثرات ساده غلظت آب دود و مدت زمان پرايم و اثر متقابل غلظت × زمان پرايم بر در صد جوانه زني نهايي، ميانگين روزانه جوانه زني، جمع طول ريشه، جمع طول اندام هوايي،وزن خشك ساقه، وزن خشك ريشه، شاخص ويگور گياهچه، علف هرز جودره معني دار بود. بيش ترين در صد جوانه زني نهايي و ميانگين روزانه جوانه زني در غلظت3 درصد به مدت 15 دقيقه پرايم به ترتيب به ميزان45درصد و15 در صد در روز، بيش ترين جمع طول ريشه، جمع طول اندام هوايي در غلظت3 درصد به مدت 45 دقيقه پرايم به ترتيب به ميزان33/99 و154 سانتي متر، و كمترين مقدار صفات مذكور به ترتيب به مقدار صفر، به تيمار غلظت پانزده درصد آب دود كاه جو ب
Thesis summary
-
اثر پرايم بذر علف هرز جودره با آب دودكاه جو برخصوصيات جوانه زني و رشد گياهچه
محمد عظيمي فرد 2021به منظور بررسي اثر پرايم بذر علف هرز جودره (Hordeum spontaneum) با آب دودكاه جو (Hordeum vulgare) برخصوصيات رشد گياهچه آزمايشي بصورت فاكتوريل در قالب طرح پايه كاملا تصادفي با سه تكرار در گلخانه دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سينا انجام گرفت . فاكتورهاي آزمايش شامل غلظت آب دود كاه جو در شش سطح 0، 3، 6، 9، 12 و 15 درصد و مدت زمان پرايم بذر در سه سطح 30،15، 45 دقيقه و يك تيمار شاهد بدون پرايم بود. نتايج آزمايش نشان داد به جز اثر زمان كه بر جمع طول ساقه و شاخص ويگورگياهچه معني دار نبود، اثرات ساده غلظت آب دود و مدت زمان پرايم و اثر متقابل غلظت × زمان پرايم بر در صد سبز شدن نهايي، ميانگين روزانه سبز شدن، جمع طول ريشه، جمع طول اندام هوايي، سطح برگ در گلدان، تعداد برگ در گلدان، وزن خشك برگ ،وزن خشك ساقه، وزن خشك ريشه، شاخص ويگور گياهچه، ضريب آلومتري علف هرز جودره معني دار بود. بيش ترين در صد سبز شدن نهايي، ميانگين روزانه سبز شدن، جمع طول اندام هوايي، شاخص ويگور گياهچه و سطح برگ در گلدان به ترتيب به ميزان 100 درصد، 11، 56.2 سانتي متر، 189 و 457 سانتيمتر مربع در غلظت صفر درصد آب دود كاه جو (آب مقطر) به مدت 45 دقيقه پرايم بدست آمد و كمترين مقدار صفات مذكور به ترتيب به مقدار صفر، به تيمار غلظت پانزده درصد آب دود كاه جو به مدت 45 دقيقه پرايم تعلق داشت. مجموع مشاهدات و نتايج مقايسه ميانگين نشان داد كه افزايش غلظت آب دود كاه جو صرف نظر از مدت زمان پرايم به صورت يك ماده شيميايي باز دارنده عمل ميكند.
-
تاثير ترتيب زماني افزودن ماده افزودني و سولفوسولفورون به آب سخت در كنترل يولاف وحشي زمستانه
سميه بدرخاني 2020سختي آب، يكي از عوامل كاهنده اثربخشي علف كش ها به حساب مي آيد. لذا، افزودن مواد بهبوددهنده آب به محلول سمپاشي، باعث رفع اثر نامطلوب سختي آب بر اثربخشي علف كش ها مي شود. در اين ارتباط، تأثير توالي و فاصله زماني افزودن مواد افزودني (سولفات آمونيوم و اسيد سيتريك) و سولفوسولفورون به آب سخت، بر ميزان مهار يولاف وحشي زمستانه در گلخانه تحقيقاتي دانشگاه بوعلي سينا مورد ارزيابي قرار گرفت. آزمايش در قالب طرح كاملاً تصادفي به صورت فاكتوريل (7× 5 × 4) در چهار تكرار اجرا شد. فاكتور اول شامل مقدار سولفوسولفورون در پنج سطح 25/1، 50/2، 5، 10 و 20 گرم سولفوسولفورون در هكتار بود. تيمار عدم سمپاشي به عنوان شاهد نيز در نظر گرفته شد. فاكتور دوم شامل نوع كاتيون در آب در چهار سطح آب مقطر، آب مقطر حاوي كلريد سديم، آب مقطر حاوي كلريد كلسيم و آب مقطر حاوي كلريد آهن (III) (هر يك به ميزان 600 ميلي گرم در ليتر) بود. فاكتور سوم شامل ترتيب افزودن ماده افزودني به حامل پاشش در هفت سطح بدون ماده افزودني، افزودن اسيدسيتريك نيم ساعت قبل، همزمان و نيم ساعت بعد از افزودن سولفوسولفورون به حامل پاشش و افزودن سولفات آمونيوم نيم ساعت قبل، همزمان و نيم ساعت بعد از افزودن سولفوسولفورون به حامل پاشش بود. تيمارها در مرحله چهار برگي يولاف وحشي زمستانه توسط سمپاش دستي و در بيرون از محيط گلخانه و در هواي آزاد اعمال شد. واكنش وزن خشك تك بوته يولاف وحشي زمستانه به تيمارها با روش تجزيه و تحليل رگرسيون غيرخطي و با بهره گيري از مدل چهار پارامتري لجستيك مورد ارزيابي قرار گرفت. نتايج نشان داد كه برعكس سولفات آمونيوم كه بر اثربخشي سولفوسولفورون بي تأثير بود، افزودن اسيد سيتريك به آب مقطر با هر توالي و فاصله زماني نسبت به سولفوسولفورون باعث بهبود اثربخشي سولفوسولفورون شد. بدين صورت كه براساس مقادير ED90، افزودن اسيد سيتريك نيم ساعت قبل، همزمان و نيم ساعت بعد از افزودن سولفوسولفورون به حامل پاشش آب مقطر به ترتيب سبب بهبود 4/2، 3/2 و 2/3 برابري اثربخشي سولفوسولفورون شد. حضور كاتيون هاي Na+، Ca2+ و Fe3+ در حامل پاشش، مقدار سولفوسولفورون لازم براي كاهش 90 درصدي وزن خشك يولاف وحشي زمستانه را به ترتيب از 80/9 به 60/27، 48/47 و 32/50 گرم سولفوسولفورون در هكتار افزايش داد كه به ترتيب بيانگر كاهش اثربخشي سولفوسولفورون به ميزان تقري
Thesis summary
-
بررسي جوانه زني و دماهاي كاردينال بذر و اثر مراحل فنولوژيكي گياه روي برخي مواد موثره اسفناج وحشي (Atriplex patula)
ساميه قائلوني 2020گياه اسفناج وحشي Atriplex patula گياهي از خانواده Chenopodiaceae است كه مي تواند در مصارف مختلفي از قبيل مصارف دارويي، تغذيه اي ، توليدعلوفه و بيابان زدايي مورد استفاده قرار گيرد. به منظور تعيين نوع خواب و ويژگي هاي جوانه زني و روش شكست خواب و تعيين دماهاي كاردينال جوانه زني و تأثير مراحل فنولوژيكي بر برخي مواد مؤثره در اين گونه، 3 آزمايش به صورت جداگانه انجام گرفت. آزمايش اول آزمايش فاكتوريل در قالب طرح كاملاً تصادفي با 2 فاكتور انجام شد. فاكتور اول نيترات پتاسيم در 4 سطح (صفر، 250، 500 و 750 ميلي گرم در ليتر) و فاكتور دوم سرمادهي مرطوب در 3 سطح (بدون سرمادهي مرطوب، 3+ و 6+ درجه سانتي گراد) بود. تعداد تيمارها 12 و در 4 تكرار 25 بذري انجام شد و سرعت و درصد جوانه زني بذور محاسبه گرديد. نتايج به دست آمده نشان داد كه تيمار نيترات پتاسيم با غلظت 250 ميلي گرم در ليتر به همراه سرمادهي مرطوب در دماي 3 درجه سانتي گراد به مدت يك هفته بهترين نتيجه را در شكست خواب بذر و افزايش درصد جوانه زني و سرعت جوانه زني داشت و سرعت و درصد جوانه زني به ترتيب 16/8 و 90 درصد به دست آمد. بنابراين مشخص شد كه خواب اين گونه از نوع فيزيولوژيكي غير عميق مي باشد. آزمايش دوم به منظور تعيين دماهاي كاردينال جوانه زني بذور در 9 سطح دمايي (صفر، 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و40 درجه سانتي گراد) آزمايشي در قالب طرح كاملاً تصادفي انجام گرفت. در اين آزمايش تيمارها شامل 9 سطح دمايي، هر تيمار داراي 4 تكرار 25 بذري بود. سپس با تعيين سرعت جوانه زني و برازش مناسب ترين مدل رگرسيوني بين درجه حرارت و سرعت جوانه زني درجه حرارت هاي كاردينال جوانه زني شامل درجه حرارت حداقل، مطلوب و حداكثر به ترتيب معادل 86/1، 51/22 و 89/38 درجه سانتي گراد به دست آمد و بهرين مدل براي تعيين دماهاي كاردينال مدل دندان مانند انتخاب شد. آزمايش سوم به منظور بررسي تاثير مراحل فنولوژيكي گياه بر برخي مواد موثره در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي با 3 تيمار و 3 تكرار انجام شد. تيمارها شامل مرحله 8 برگي، مرحله گل دهي و مرحله بذر دهي بودند. شاخص هاي اندازه گيري شده شامل ميزان كلروفيل a، b، كل و كاروتنوئيد در برگ، ميزان فنل كل اندام هوايي، ميزان فلاونوئيد كل اندام هوايي، ميزان تانن و ظرفيت آنتي اكسيداني، محتواي كوئرستين و روتين بودند. بيش ترين محتواي كل
-
مطالعه دماهاي كاردينال جوانه زني بذر و تاثير مراحل فنولوژيكي بر ميزان برخي از مواد موثره تاج خروس گسترده (Amaranthus blitoides)
مريم حميدي 2020تاج خروس گسترده يكي از گياهان خانواده Amaranthaceae مي باشد كه مي تواند به عنوان گياه دارويي و سبزي در تغذيه انسان جاي گيرد به منظور تعيين ويژگي هاي جوانه زني و تعيين نوع خواب اين گياه و روش شكستن خواب و تعيين دماهاي كاردينال جوانه زني بذور اين گياه و تاثير مراحل فنولوژيكي بر برخي مواد موثره در اين گونه، چند آزمايش به صورت جداگانه انجام گرفت. آزمايش اول جهت تعيين خواب و روش شكستن خواب بذور در قالب طرح كاملاً تصادفي با 12 تيمار و 4 تكرار 25 بذري، شامل سرمادهي مرطوب در دماي 3 و 6 درجه سانتي گراد به مدت 1، 2 و 3 هفته، نيترات پتاسيم با غلظت هاي 250، 500 و 750 ميلي گرم بر ليتر و خراش دهي با كاغذ سمباده به مدت 5، 10 و 15 دقيقه اجرا گرديد و درصد و سرعت جوانه زني بذور محاسبه گرديد. اين نتيجه به دست آمد كه بهترين روش براي شكستن خواب بذور، تيمار كاغذ سمباده به مدت 15 دقيقه و سرمادهي مرطوب در دماي 3 درجه سانتي گراد بود. بنابراين مشخص شد كه خواب بذور تاج خروس گسترده از نوع فيزيكي مي باشد. آزمايش دوم جهت تعيين دماهاي كاردينال جوانه زني بذور در قالب طرح كاملاً تصادفي شامل 9 تيمار دمايي با 4 تكرار 25 بذري صورت گرفت. تيمارها شامل دماي 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35، 40 و 45 درجه سانتي گراد بودند. سپس با تعيين سرعت جوانه زني و برازش مناسب ترين مدل رگرسيوني بين درجه حرارت و سرعت جوانه زني درجه حرارت هاي كاردينال جوانه زني شامل درجه حرارت حداقل، مطلوب و حداكثر به ترتيب معادل 16/6، 41/26 و 67/40 درجه سانتي گراد و بهترين مدل براي تعيين دماهاي كاردينال مدل دوتكه اي انتخاب شد. آزمايش سوم جهت تعيين برخي مواد موثره گياه تاج خروس گسترده در مراحل مختلف فنولوژيكي، در قالب طرح بلوك كامل تصادفي با 3 تيمار و 3 تكرار انجام گرفت. تيمارها شامل مرحله 8 برگي، مرحله گلدهي و مرحله بذردهي بودند. متغيرهاي اندازه گيري شده شامل ميزان كلروفيلa ، b و كارتنوئيد در برگ، ميزان فنل كل اندام هوايي، ميزان فلاونوئيدكل اندام هوايي، ميزان تانن، ظرفيت آنتي اكسيداني، محتواي كوئرستين، روتين، اسيدكلروژنيك و اسيد كافئيك بودند. بيش ترين محتواي كلروفيل كل به ميزان 05/2 ميلي گرم بر گرم در مرحله بذردهي وكمترين محتواي كلروفيل كل به مقدار94/0 ميلي گرم در گرم در مرحله 8 برگي مشاهده شد. بيش ترين محتواي كلروفيل a و b در مرحله بذردهي وكم
Thesis summary
-
كاهش اثرات نامطلوب گرد وخاك بر كارايي برخي از علف كش هاي تماسي از طريق افزودن مپيكوات كلرايد و افزايش حجم پاشش
سميرا كرمي 2020چكيده: به منظور مطالعه كاهش اثرات نامطلوب گرد و خاك بر كارايي علف كش هاي تماسي از طريق افزودن مپيكوات كلرايد و افزايش حجم پاشش به صورت چهار آزمايش جداگانه در قالب طرح كاملا تصادفي به صورت فاكتوريل با سه عامل در چهار تكرار در سال 1397 در گلخانه دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سينا اجرا گرديد. عامل اول شامل شش مقدار از علف كش اُكسي فلورفن (صفر، 8/28، 60، 120، 240 و 480 گرم ماده مؤثره در هكتار)، پاراكوات (صفر، 36، 75، 150، 300 و 600 گرم ماده مؤثره در هكتار)، پيريديت (صفر، 72، 150، 300، 600 و1200 گرم ماده مؤثره در هكتار) و گلوفوسينات (صفر، 60، 125، 250، 500 و 1000 گرم ماده مؤثره در هكتار) بكار رفته با حجم هاي پاشش 240، 480 يا 240 ليتر در هكتار به همراه 50 گرم در هكتار مپيكوات كلرايد تحت شرايط صفر و 20 كيلوگرم گرد و خاك در هكتار بررسي گرديد. نشست گرد و خاك بر روي اندام هاي هوايي علف هاي هرز مي تواند اثر نامطلوبي بر كارايي علف كش ها داشته باشد كه بايد به طريقي اين اثر برطرف شود. در شرايط عدم حضور گرد و خاك، افزودن مپيكوات كلرايد به محلول پاشش 240 ليتر آب در هكتار اكسي فلورفن و پاراكوات و پيريديت تاثيري معني داري بر كارايي آن ها نداشت ولي افزودن مپيكوات كلرايد به محلول پاشش گلوفوسينات آمونيوم تاثير منفي معني داري بر كارايي آن گذاشت به عبارتي ديگر 41/79 درصد كاهش كارايي علف كش رخ داد. در شرايط حضور گرد و خاك، افزودن مپيكوات كلرايد به محلول پاشش 240 ليتر آب در هكتار اُكسي فلورفن تاثير معني داري بر كارايي آن نداشت ولي افزودن آن به محلول پاشش گلوفوسينات آمونيوم تاثير منفي شش برابري بر كارايي آن داشت. در حالي كه افزودن مپيكوات به محلول پاشش 240 ليتر آب در هكتار پاراكوات تاثير مثبت بر كارايي آن داشت و سبب افزايش 46/52 درصدي در كارايي آن شد. افزودن مپيكوات به محلول پاشش 240 ليتر آب در هكتار در پيريديت باعث كاهش اثرات نامطلوب گرد و خاك و افزايش كارايي علف كش به ميزان 38/27 درصد شد. در علف كش هاي اُكسي فلورفن، پيريديت و گلوفوسينات آمونيوم نتايج نشان داد صرف نظر از وجود يا عدم وجود گرد و خاك، افزايش حجم پاشش از 240 به 480 ليتر آب در هكتار سبب بهبود كارايي همه علف كش ها در خشكاندن اندام هاي هوايي يولاف وحشي زمستانه شد. اما در علف كش پاراكوات در شرايط بدون گرد و خاك حجم پاشش 480 ليتر آب
Thesis summary
-
اثر غلظتهاي مختلف آب دود سه گياه دارويي در سه مرحله رشدي بر خصوصيات جوانه زني بذر علف هرز جودره (Hordeum spontaneum)
عرفان خردمند 2019گياهان مختلف معمولا به تركيبات موجود در دود گياهي، واكنشهاي متفاوتي نشان مي دهند. با توجه به اين كه در اكثر پژوهش هاي گذشته كمتر اثر دود حاصل از مراحل مختلف رشد گياهان، بر خصوصيات جوانه زني بذر، مورد بررسي قرار گرفته است. اين پژوهش به منظور بررسي واكنش جوانه زني بذر دو علف هرز يولاف وحشي و جودره به آب- دود حاصل از سوختن سه گياه بومادران،گاو زبان بدل و تلخه بيان در سه مرحله رشد رويشي،گل دهي و رسيدگي، در سال 1397، در دانشكده كشاورزي دانشگاه بو علي سينا، انجام شد. در مجموع شش آزمايش مستقل به صورت فاكتوريل (مراحل رشدي در غلظت آب دود) بر پايه طرح كاملا تصادفي و در چهار تكرار انجام شد. در هر آزمايش، تيمارها شامل غلظت هاي 2، 4، 6، 8، 17، 25، 33 و 50 درصد آب دود سه گياه مذكور در سه مرحله رشدي براي بذر يولاف وحشي و غلظت هاي 8، 17، 25، 33، 50 و 75 درصد آب دود گياهان ياد شده در سه مرحله رشدي براي بذر جودره و شاهد بدون آب دود (آب مقطر) بود.
-
بررسي قابليت رقابت چند ژنوتيپ نخود با علف هاي هرز در كشت انتظاري
2019به منظور ارزيابي قابليت رقابت چند ژنوتيپ نخود پائيزه با علف هاي هرز در كشت انتظاري، آزمايشي با 36 ژنوتيپ نخود به صورت اسپليت بلوك (كرتهاي خردشده نواري) در قالب طرح پايه بلوك هاي كامل تصادفي با سه تكرار در سال زراعي 97-1396 در مزرعه تحقيقاتي دانشكده كشاورزي دانشگاه لرستان اجرا گرديد. شرايط تداخل و عدم تداخل علف هاي هرز به عنوان فاكتور افقي و ژنوتيپ ها به عنوان فاكتور عمودي در نظر گرفته شدند. در مزرعه آزمايشي در مجموع 21 گونه علف هرز مشاهده و شناسايي شد. علف هاي هرز سوزن چوپان، يولاف وحشي، خردل، ناخنك، خروسك، ماشك برگ پهن، ماشك برگ باريك، گاليوم، آجيل مزرعه و گلرنگ وحشي بيشترين فراواني را در بين علف هاي هرز داشتند. همبستگي عملكرد دانه و اجزاي آن با شاخص هاي تحمل و روش ترسيمي باي پلات، سه شاخص ميانگين حسابي (MP)، ميانگين هندسي (GMP)، ميانگين هارمونيك (HARM) و شاخص تحمل (STI) را به عنوان شاخص هاي مناسب جهت تعيين ژنوتيپ هاي متحمل نخود، تعيين كرد. شاخص هاي TOL و SSI (شاخص حساسيت به تنش) همبستگي مثبت و معني داري با عملكرد دانه در شرايط عدم تداخل و همبستگي منفي با عملكرد دانه در شرايط تداخل با علف هاي هرز نشان دادند. مؤلفه اول و دوم به ترتيب 5/60 و 32 درصد و درمجموع 5/92 درصد تغييرات بين داده ها را شامل شدند. در اين بررسي، ژنوتيپ هاي FLIP97-503C X94TH8، FLIP07-11C و FLIP03-1C داراي عملكرد دانه بالاتري بودند و ژنوتيپ هاي FLIP07-33C، FLIP08-14C، FLIP06-59C و FLIP93-93C X89TH258 ازنظر مؤلفه اول مقادير پائين را به خود اختصاص دادند و به عنوان حساس ترين ژنوتيپ هاي مورد مطالعه شناخته شدند. ژنوتيپ FLIP97-503C X94TH8 از لحاظ شاخص تحمل ارقام (AWC) و شاخص رقابت (CI) و ژنوتيپ هاي FLIP84-79C X80TH176 و FLIP09-297C X04TH149 ازلحاظ STI (شاخص تحمل به تنش) و MP (ميانگين بهره وري) بهتر از بقيه ژنوتيپ ها بودند. تجزيه باي پلات بر اساس شاخص هاي تحمل، تعداد پنج ژنوتيپ FLIP06-17C، FLIP03-26C، FLIP09-297C X04TH149، ARMAN و FLIP86-6C X81TH203 را به عنوان ژنوتيپ هاي متحمل تعيين نمود كه اين ژنوتيپ ها به لحاظ پايداري عملكرد در شرايط تداخل و عدم تداخل علف هاي هرز، عملكرد دانه مطلوبي داشتند. تجزيه خوشه اي بر اساس شاخص هاي تحمل و عملكرد در شرايط بدون تداخل و تداخل با علف هاي هرز، ژنوتيپ هاي مورد بررسي را
-
تاثير زمان كاربرد علف كشهاي پاراكوات، اكسي فلورفن و گلوفوسينت آمونيوم در كنترل علف هاي هرز
بهزاد امامي ناميوندي 2019به منظور بررسي تاثير زمان مصرف سه علف كش پاراكوات، اكسي فلورفن و گلوفوسينت آمونيوم در كنترل علف هاي هرز، در دو منطقه همدان و كرمانشاه، به طور جداگانه آزمايشي به صورت فاكتوريل سه عاملي ( 3 × 2 × 2 ) بر پايه طرح بلوك كامل تصادفي با 12 تيمار و 3 تكرار انجام گرفت. عامل اول شامل نوع علف كش (پاراكوات، گلوفوسينات آمونيوم و اكسي فلورفن)، عامل دوم شامل زمان كاربرد (صبح و غروب) و عامل سوم شامل مقدار علف كش (50 و 100 درصد مقدار توصيه شده از هر يك از علف كش ها) صورت گرفت. در هر بلوك، دو كرت به عنوان شاهد بدون سمپاشي در نظر گرفته شد كه داده هاي مربوط به آن در تجزيه وتحليل داده ها وارد نشد. علف كش پاراكوات با نام تجاري گراماكسون با فرمولاسيون 20% مايع قابل حل در آب با مقدار مصرف 5/1 و3 ليتر ماده موثره در هكتار، علف كش گلوفوسينات آمونيوم با نام تجاري بستا با فرمولاسيون 20% مايع قابل حل در آب با مقدار مصرف 5/2 و 5 ليتر ماده موثره در هكتار و علف كش اكسي فلورفن با نام تجاري گل با فرمولاسيون 24% مايع امولسيون شونده به ميزان مصرف 1 و 2 ليتر ماده موثره در هكتار به كار برده شد.
-
اثر غلظت هاي مختلف عصاره آبي دود گياهان تاج خروس Amaranthus retroflexus ، سلمه ترهChenopodium album و تلخه بيان Sophora pachycarpa بر القا خواب بذر تاج خروس Amaranthus retroflexus و قدومه Alyssum hirsutum
محسن كرعبدالي 2019به منظور بررسي اثر غلظت هاي مختلف آب دود گياهان تاج خروس (Amaranthus retroflexus)، سلمه تره (Chenopodium album) و تلخه بيان (Sophora pachycarpa) بر خصوصيات جوانه زني بذر علف هاي هرز تاج خروس و قدومه (Alyssum hirsutum) شش آزمايش جداگانه در قالب طرح كاملا تصادفي با چهار تكرار در آزمايشگاه بيولوژي علف هاي هرز دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سينا، انجام شد. در هر آزمايش، تيمارها شامل غلظت هاي 0، 8، 16، 25، 50 و 75 درصد آب دود سلمه تره، تاج خروس و تلخه بيان براي بذر تاج خروس و غلظت هاي 0، 5/12، 25، 5/37، 50، 5/62، 75 و 100 درصد آب دود سلمه تره، تاج خروس و تلخه بيان براي بذر قدومه بود. نتايج آزمايش نشان داد كه اثر آب دود تاج خروس، سلمه تره و تلخه بيان بر خصوصيات جوانه زني بذر هر دو علف هرز تاج خروس و قدومه، معني دار بود. واكنش خصوصيات جوانه زني بذر تاج خروس به آب دود گياهان مورد بررسي، تقريبا مشابه بود، به اين صورت كه با افزايش غلظت آب دود گياهان، شاخص هايي مانند درصد نهايي جوانه زني، شاخص جوانه زني، شاخص تيمسون و شاخص بنيه طولي و وزني گياهچه، كاهش يافتند. آب دود گياهان تا غلظت 16 درصد بر ميانگين روزانه درصد جوانه زني، بي اثر بود و بعد از آن، شاخص مزبور را كاهش داد. شاخص هايي مانند ميانگين زمان جوانه زني، ضريب سرعت جوانه زني و ضريب آلومتري در غلظت-هاي پايين، روند افزايشي و در غلظت هاي بالا، روند كاهشي نشان دادند. واكنش خصوصيات جوانه زني بذر قدومه نيز به آب دود گياهان مورد بررسي تقريبا مشابه بود، به اين صورت كه با افزايش غلظت آب دود گياهان، ميانگين زمان جوانه زني، افزايش يافت ولي شاخص هايي مانند شاخص جوانه-زني، ضريب سرعت جوانه زني، شاخص تيمسون و شاخص بنيه طولي گياهچه، كاهش يافتند. آب دود گياهان در غلظت هاي پايين، بر درصد نهايي جوانه زني و شاخص بنيه وزني گياهچه، بي تاثير بود و ميانگين روزانه درصد جوانه زني و ضريب آلومتري را افزايش داد و در غلظت هاي بالا باعث كاهش شاخص هاي مذكور شد.
-
بهينه سازي كارايي علف كش ايمازتاپير در كنترل علف هاي هرز مزرعه يونجه با استفاده از مويان ها
ميترا چراغي اورياد 2019به منظور بهينه سازي علف كش ايماز تاپير در كنترل علف هاي هرز يونجه آزمايشي به صورت فاكتوريل در قالب بلوك كامل تصادفي با سه تكرار در مزرعه آموزشي پژوهشي دانشكده كشاورزي واقع در دستجرد و در سه چين يك مزرعه يونجه چهار ساله اجرا شد. فاكتورهاي آزمايش شامل علف كش ايمازتاپير در دو سطح 50% و 100%مقدار توصيه شده و مويان در پنج سطح بابدون مويان، پي سي گيت، دي اكتيل، رست و ايمازين بود. بر اساس نتايج آزمايش وقتي كه اين مواد افزودني به علف كش اضافه شد، بهبود معني داري در كارايي آن مشاهده شد. در بين مواد افزودني مورد بررسي، تيماري كه باعث كاهش وزن خشك علف هاي هرز كل در مرزعه شد مويان ايمازين 50% كه معادل 07/21 گرم در متر مربع كاهش وزن نسبت به شاهد كه معادل 40/192 گرم در متر مربع داشت و همچنين عملكرد نهايي در سه چين نيز با مويان ايمازين100% باعث افزايش عملكرد كل نسبت به شاهد معادل 20/115 درصد بود. لازم به ذكر است استفاده از مويان هاي ديگر به ترتيب دي اكتيل، پي سي گيت ورست نيز باعث كاهش وزن خشك علف هاي هرز شدند اما ايمازين كاهش وزن خشك بيشتري را نشان داد و توانست علف هاي هرز را بهتر كنترل كند و وزن خشك نسبي يونجه نيز افزايش يابد.
-
گزينش علف كش مناسب براي استفاده در مزارع توليد بذر گشنيز
وحيده لطفي 2018به منظور بررسي امكان كاربرد چند نوع علف كش در دو مرحله رشدي 4 و 10 برگي گشنيز، دو آزمايش در سال 1395 بصورت گلداني در فضاي آزاد در دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سينا در قالب طرح كاملاً تصادفي و در 6 تكرار اجرا گرديد. تيمار آزمايشي شامل: علف كش هاي ستوكسيديم، كلودينافوپ پروپارژيل، هالوكسي فوپ آر متيل استر، فن مديفام+دس-مديفام+اتوفوميست، اكسي فلوروفن، ايمازتاپير، نيكوسولفورون، تري بنورون متيل، بنتازون، پيريديت و يك تيمار شاهد بدون علف كش بود. بعد از سم پاشي تا زمان مناسب، جهت تاثير علف كش هاي سيستميك (بعد از گذشت 3 هفته)، صفت وزن تر بوته براي علف كش هاي تماسي (اكسي فلوروفن، بنتازون و پيريديت)، صفت وزن خشك در بوته براي علف كش هاي سيستميك (ستوكسيديم، كلودينافوپ پروپارژيل، هالوكسي فوپ آر متيل استر، فن مديفام+دس مديفام+اتوفوميست، ايمازتاپير، نيكوسولفورون و تري بنورون متيل)، صفت سطح برگ در بوته براي تيمار هايي كه از پاشش علف كش زنده مانده بودند (ستوكسيديم، كلودينافوپ پروپارژيل، هالوكسي فوپ آر متيل استر، فن مديفام+دس مديفام+اتوفوميست و نيكوسولفورون) و صفت ارتفاع بوته براي همه ي تيمارها و شاهد اندازگيري شد. نتايج نشان داد كه تاثير نوع علف كش در هر دو مرحله مصرف بر صفات مورد مطالعه (وزن تر، وزن خشك، سطح برگ و ارتفاع) گشنيز بسيار معني دار شد. گشنيز توانست در هر دو مرحله نسبت به علف كش هاي ستوكسيديم، كلودينافوپ پروپارژيل و فن مديفام+دس مديفام+اتوفوميست مقاومت كند. بنابراين صفات مورد بررسي پس از مصرف علف كش هاي مذكور با شاهد تفاوت معني دار نشان ندادند. اما ساير علف كش ها صفات مورد مطالعه را در هر دو مرحله نسبت به شاهد به طور معني دار كاهش دادند. طي اين پژوهش مشخص شد كه علف كش هاي قابل توصيه براي مزارع گشنيز به شرط تجزيه علف كش در گياه، شامل علف كش هاي ستوكسيديم، كلودينافوپ پروپارژيل و فن مديفام+دس-مديفام+اتوفوميست هستند كه در هر دو مرحله 4 و 10 برگي قابل استفاده مي باشند.
-
بررسي تنوع گونه اي علف هاي هرز باغات انگور شهرستان ملاير و رابطه آن با شيوه مديريت علف هاي هرز
جواد علي مرادي 2018به منظور بررسي تنوع گونه اي، كاركردي و ساختار جوامع علفهاي هرز باغات انگور شهرستان ملاير در مطالعهاي در سال زراعي 95 – 1394 تعداد 105 باغ در پنج حوزه سامن، آورزمان، پيروز، مركزي و جوكار اين شهرستان از مرحله گلدهي تا تشكيل ميوه انگور مورد بررسي قرار گرفت. نمونه برداري به طور تصادفي با روش سامانمند (سيستماتيك) و مطابق الگوي w با استفاده از كادر 1 در 1 مترمربعي انجام و تراكم، درصد فراواني و يكنواختي علفهاي هرز به تفكيك جنس و گونه تعيين شد. براي بهبود روش هاي كنترل علفهاي هرز شناسايي گونههاي موجود علفهرز همواره ضروري است. زيرا از نظر رده بندي علف هاي هرز متنوع هستند و اين اهميت مشكل آفريني آن ها براي گياهان زراعي را نشان مي دهد. در اين بررسي 85 گونه علف هرز از 26 خانواده گياهي شناسايي شد. خانوادههاي كاسني و گندميان به ترتيب با 15 و 17 گونه بيشترين غناي گونه اي دولپهاي و تكلپهاي را داشتند. همچنين علفهاي هرز يكساله با 51 گونه (60 درصد) و دوساله با دو گونه دولپه (4/2 درصد (به ترتيب بيشترين و كمترين تعداد را داشتند. بيشترين تعداد گونه علف هرز در حوزه پيروز(78 گونه) و كمترين آن در حوزه سامن (51 گونه) مشاهده شد. در بين حوزههاي مورد مطالعه، مركزي و جوكار با 86% بيشترين درجه تشابه و حوزههاي سامن و آورزمان با 70% كمترين درجه تشابه را داشتند. بيشترين شاخص هاي تنوع شانون-وينر و سيمپسون در حوزه جوكار به ترتيب معادل 582/2 و 890/0 و كمترين اين شاخص ها در حوزه سامن به ترتيب معادل 211/2 و 849/0 بود. همبستگي معني داري بين شاخص هاي تنوع شانون-وينر، تنوع سيمپسون، يكنواختي سيمسون و شاخص غالبيت سيمپسون با سطح سواد كشاورزان و روش هاي مديريت اعمال شده توسط آن ها وجود داشت. با افزايش سطح سواد كشاورزان تراكم و تنوع علفهاي هرز در باغات كاهش يافته و به تبع آن ميزان شاخصهاي فراواني و تنوع كاسته شد. مصرف علفكشها به عنوان عامل اصلي ايجاد تغييرات در تركيب گونهاي شناخته شد. درتاكستان هايي كه در آن ها از روش كنترل تلفيقي(مكانيكي و شيميايي) استفاده شده بود، كمترين ميزان تراكم(941/13 بوته در مترمربع)، شاخص شانون-وينر(356/2) و سيمپسون (868/0) مشاهده گرديد. همچنين در تاكستانهايي كه نيازهاي تغذيه اي گياه صرفاً از طريق كود دامي تامين مي شد( با توجه به اينكه كود دامي به صورت پوسيده و تازه به اضافه ميشد) بيشتر
-
افزايش كارايي علفكش هاي گلايفوسيت و تري بنورون متيل در كنترل علف هرز تاتوره (Datura stramonium L.) به وسيله ي صمغ گياه كندر (Boswellia sacra Flueck) و مقايسه ي آن با ماده افزودني هيدرومكس
ماجده جلالي 2018به منظور مطالعه تاثير مواد افزودني بر كارايي علف كش هاي گليفوسيت و تري بنورون متيل در كنترل علف هرز تاتوره (Datura stramonium L.) دو آزمايش در در قالب طرح كاملاً تصادفي و به صورت فاكتوريل در چهار تكرار انجام شد. در آزمايش اول فاكتور اول مقدار علف كش گلايفوسيت شامل مقادير صفر، 1 (مقدار توصيه شده)، 5/0، 25/0 ، 125/0 و 0625/0 ليتر در هكتار و فاكتور دوم ماده افزودني شامل غلظت هاي صفر (عدم كاربرد ماده افزودني)، 5/0 و 1 درصد حجمي از صمغ كندر (Boswellia sacra.) و 0.25 و 0.5 درصد حجمي از مويان هيدرومكس بود. در آزمايش دوم فاكتور مقدار علف كش تري بنورون متيل شامل مقادير صفر، 15 (مقدار توصيه شده)، 5/7، 75/3، 87/1 و 93/0 گرم در هكتار و فاكتور ماده افزودني شامل غلظت هاي صفر (عدم كاربرد ماده افزودني)، 5/0 و 1 درصد حجمي از صمغ كندر و 0.25 و 0.5 درصد حجمي از مويان هيدرومكس در نظر گرفته شدند. بر اساس نتايج آزمايش، وقتي كه اين مواد افزودني به علف كش ها اضافه شد، بهبود معني داري در كارايي آن ها مشاهده شد. در بين مواد افزودني مورد بررسي، بهترين نتيجه با كاربرد صمغ كندر (1 درصد) به همراه گليفوسيت براي كاهش وزن خشك و تر تاتوره حاصل گرديد. از سوي ديگر استفاده از صمغ كندر و هيدرومكس به ترتيب در غلظت هاي 1 و 5/0 درصد به همراه علف كش تري بنورون متيل وزن خشك علف هرز تاتوره را كاهش داد. لازم به ذكر است استفاده از مويان هاي كندر (1 درصد) و هيدرومكس (بخصوص در سطوح 25/0 و 5/0 درصد) ED50، ED90 و ED10 را افزايش و شاخص پتانسيل نسبي علف كش هاي گليفوسيت و تري بنورون متيل را افزايش داد. به طور كلي اين تحقيق ثابت كرد كه مواد طبيعي از جمله صمغ كندور داراي استعداد قابل توجهي در بهبود كارايي علف كش هاي گليفوسيت و تري بنورون متيل بوده داشته و مي توان از آن به عنوان ماده افزودني استفاده نمود.
-
واكنش علف هاي هرز، عملكرد و اجزاء عملكرد ذرت به كاربرد تركيبي علف كش نيكوسولفورون با كودهاي سولفات آهن، روي، مس و منگنز
ساسان اردلاني 2017به منظور بررسي اثر همزمان (توÍم) كودهاي ريز مغذي با علف كش نيكوسولفورون بر كنترل علف هاي هرز و عملكرد ذرت، پژوهشي به صورت آزمايش فاكتوريل در قالب طرح پايه بلوك هاي كامل تصادفي در سه تكرار در سال 1394 در دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سينا همدان، اجرا شد. عامل هاي آزمايش عبارت بودند از عامل كود در پنج سطح (سولفات آهن، روي، مس، منگنز و عدم مصرف كود به عنوان شاهد) و عامل كنترل علف هاي هرز در سه سطح (كنترل شيميايي، كنترل كامل دستي و عدم كنترل علف هاي هرز). نتايج نشان دادند كه عملكرد دانه ذرت در تيمارهاي اختلاط كود آهن و روي با علف كش نسبت به شاهد علف كش بدون كود، به شكل معني داري در سطح يك درصد و به ترتيب به ميزان 4/28 و 5/22 درصد افزايش يافت. بيشترين تجمع ماده خشك كل، بيشترين شاخص سطح برگ و بيشترين سرعت رشد ذرت در تيمار تركيبي علف كش با سولفات آهن و روي حاصل شد. تراكم و وزن خشك كل علف هاي هرز در تيمارهاي كنترل شيميايي و دستي نسبت به شاهد (عدم كنترل علف هاي هرز)، بيش از 80 درصد كاهش يافت. در تيمار كاربرد تركيبي علف كش با كودها در مقايسه با تيمار علف كش بدون كود، وزن خشك كل علف هاي هرز به طور متوسط، 19 درصد افزايش نشان داد. بيشترين مقدار افزايش در وزن خشك كل علف هاي هرز با 9/22 درصد مربوط به اختلاط علف كش با كود سولفات مس بود. در مجموع كاربرد توÍم علف كش نيكوسولفورون با كودهاي مورد بررسي، علي رقم تاثير مثبت روي علف هاي هرز، هيچ گونه اختلالي در اثر مثبت كودها به ويژه سولفات آهن و روي بر توليد ذرت نداشت و مصرف توÍم كودها با علف كش در ذرت، قابل توصيه است.
-
,واكنش علف هاي هرز به رقم و تراكم بوته نخود در شرايط ديم كرمانشاه
ارسلان فلاحي 2016به منظور بررسي واكنش زيست توده و تراكم بوته علف هاي هرز، عملكرد و اجزاي عملكرد و شاخص هاي رشد چهار رقم نخود به تراكم كاشت در شرايط ديم شهرستان كرمانشاه، آزمايشي در سال زراعي 94-93 در مزرعه تحقيقاتي دانشكده كشاورزي دانشگاه رازي كرمانشاه انجام گرفت. آزمايش به صورت فاكتوريل بر پايه طرح بلوك هاي كامل تصادفي در سه تكرار اجرا شد. تيمارها شامل 3 تراكم كاشت (فواصل بوته 5، 5/6 و 8 سا نتي متر روي رديف) و چهار رقم نخود آزاد، آرمان، هاشم و عادل در دو سطح كنترل و عدم كنترل علف هاي هرز بود. رقم آزاد در تيمار كنترل علف هرز بيشترين عملكرد دانه را به ميزان1460 كيلوگرم در هكتار، را به خود اختصاص داد، كه با رقم هاشم تفاوت معني داري نداشت، كمترين ميزان عملكرد دانه (450 كيلوگرم در هكتار) مربوط به رقم آرمان در تيمار عدم كنترل بود، همچنين، فاصله بوته 8 و 5 سانتي متر به ترتيب بيشترين و كمترين عملكرد دانه را داشتند. تراكم و زيست توده كل علف هاي هرز تحت تاثير تيمارهاي آزمايشي و اثر متقابل آن ها قرار گرفت، بيشترين تراكم بوته علف هرز با ميانگين تعداد 11/28 بوته در متر مربع، متعلق به رقم آرمان بود و رقم عادل با ميانگين تعداد 33/22 بوته علف هرز در متر مربع، كمترين تراكم را به خود اختصاص داد كه كاهش 57/20 درصدي را نسبت به رقم آرمان نشان داد، همچنين، فاصله بوته 8 سانتي متر با ميانگين تعداد 25/25 و فاصله بوته 5 سانتي متر با ميانگين 41/22 بوته در مترمربع ( كاهش 25/11 درصدي)، به ترتيب حداكثر و حداقل تعداد بوته علف هرز را دارا بودند. رقم آرمان با فاصله بوته 8 سانتي متر با 57/28 گرم در متر مربع، و رقم آزاد با فاصله بوته 5 سانتي متر با 17/13 گرم در متر مربع (با كاهش 91/53 درصد) به ترتيب بيشترين و كمترين زيست توده علف هاي هرز را داشتند
-
اثر كشت مخلوط افزايشي لوبيا بر كنترل علف هاي هرز ذرت
مژگان حدادهمداني 2016تاثير كشت مخلوط افزايشي لوبيا قرمز رقم ناز در كنترل علف هاي هرز ذرت سينگل كراس متوسط رس رقم بياريس در سال زراعي 1393 در مزرعه آموزشي تحقيقاتي دانشگاه بوعلي سينا همدان واقع در دستجرد مورد بررسي قرار گرفت. اين آزمايش بصورت فاكتوريل در قالب طرح پايه بلوك هاي كامل تصادفي با 2 عامل و در 3 تكرار، انجام گرفت.فاكتورهاي آزمايش شامل تراكم لوبيا در 5 سطح (0، 10، 20، 30 و 40 بوته در متر مربع) و كنترل علف هرز در 3 سطح (كنترل علف هاي هرز در دوره بحراني، كنترل كامل و عدم كنترل) بودند. نتايج نشان داد كه تراكم 10 بوته لوبيا در متر مربع تاثير معني داري در كاهش وزن خشك كل علف هاي هرز نداشت. همچنين بين تراكم هاي 30 و 40 بوته لوبيا در متر مربع نيز از اين نظر اختلاف معني داري مشاهده نشد. اين موضوع نشان مي دهد كه حداقل 10 و حداكثر 30 بوته لوبيا در متر مربع در مخلوط با ذرت مي تواند آلودگي به علفهاي هرز را بطور معني داري كاهش دهد. اثرات ساده و متقابل كشت مخلوط و كنترل علف هاي هرز بر شاخص هاي تنوع شانون-وينر و سيمپسون معني دار گرديد و با افزايش تراكم بوته لوبيا مقدار اين شاخص ها كاهش يافت، بطوريكه بيشترين ميزان شاخص هاي مزبور به ترتيب به مقدار 64/1 و 79/0 به كشت خالص ذرت در شرايط عدم كنترل علف هاي هرز و كمترين آن ها به ترتيب به ميزان 03/1 و 58/0 به مخلوط ذرت با 40 بوته لوبيا در شرايط كنترل علف هاي هرز در دوره بحراني، تعلق داشت. بيشترين عملكرد دانه ذرت به ميزان 810 گرم در متر مربع، در تراكم 25 درصد لوبيا و در شرايط كنترل كامل علف هاي هرز بدست آمد كه تفاوت معني داري با كشت خالص ذرت نداشت. كمترين عملكرد نيز به ميزان 238 گرم در متر مربع در كشت خالص ذرت و در شرايط عدم كنترل علف هاي هرز بدست آمد كه تفاوت معني داري با كشت مخلوط افزايشي با 25 و 100 درصد لوبيا در شرايط عدم كنترل علف هاي هرز، نداشت. بيشترين عملكرد بيولوژيكي به ميزان 2889 گرم درمترمربع تراكم هاي 25 و 100 درصدي لوبيا، درشرايط كنترل كامل علف هاي هرز و كمترين عملكرد بيولوژيكي نيز به مقدار 923 گرم درمترمربع در تراكم هاي 50 و 0 درصدي لوبيا در شرايط عدم كنترل علف هاي هرز، حاصل شد
-
بررسي روش هاي مختلف شكست خواب بذر چند گونه علف هرز
سارا گودرزي 2016اين پژوهش در سال هاي 1393 و 1394 در آزمايشگاه بيولوژي علف هاي هرز دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سينا انجام شد.آزمايش بر روي بذور گياهان تاتوره (Dtura Stramoniom) ، تاجريزي ايراني(Solanum persicum):، تاجريزي سياه (Solanum nigrum)، شابيزك(Atropa belladonna) ، بنگ دانه(Hyoscyamus niger) انجام گرفت. كليه آزمايشات در قالب طرح كاملا تصادفي با 4 تكرار انجام شد. هر تكرار شامل يك پتريديش حاوي 25 عدد بذر بود. بذرها و پتري ديشهاي مورد استفاده، ابتدا به وسيله محلول هيپوكلريت سديم 3/0 درصد ضدعفوني شدند و بذرها پس از شستشو توسط آب مقطر و اعمال تيمارهاي آزمايشي مربوطه در پتري ديش هايي به قطر 8 سانتي متر حاوي دولايه كاغذ صافي قرار گرفتند..پس از آن پتري ديش ها درون ژرميناتور در دماي ثابت 25 درجه سانتي گراد و در شرايط تاريكي مطلق قرار گرفتند و تا متوقف شدن جوانه زني از دستگاه خارج نشدند.آزمايشات شامل:آزمايش اسيد سولفوريك:در اين آزمايش بذرها در زمان هاي 30 ، 45 ، 60 ، 75 و 90 ثانيه در محلول اسيد سولفوريك با غلظت 97 درصد قرار گرفتند.آزمايش خراش دهي با كاغذ سمباده: در اين آزمايش بذرها در مدت زمان 5 و 10 دقيقه بين دولايه كاغذ سمباده قرار گرفته و به صورت ممتد مالش داده شدند.آزمايش جيبرليك اسيد: اين بخش شامل قرارگيري بذور در محلول اسيدجيبرليك با غلظتهاي 200، 300 و 400 ppm به مدت 24 ساعت بود.آزمايش نيترات پتاسيم: اين بخش شامل قرارگيري بذور به مدت 24ساعت در محلول نيترات پتاسيم با غلظت هاي 1/0 ، 2/0 ، 3/0 درصد بود. آزمايش سرمادهي: اين آزمايش شامل قراردادن بذور در سرماي مرطوب 4 درجه سانتي گراد به مدت 7 و 14 روز بود. بذر بنگدانه: تيمار 45 ثانيه اسيدشويي به وسيله اسيدسولفوريك 97 درصد با 69 درصد جوانه زني نسبت به ساير آزمايشات انجام شده بهترين تيمار براي شكست خواب بذر گياه بنگدانه بود.بذر شابيزك:تيمار 90 ثانيه اسيدشويي با اسيدسولفوريك 97 درصد، با 98درصد جوانه جوانه زني نسبت به ساير آزمايشات انجام شده ، بهترين تيمار براي شكست خواب و جوانه زني بذور اين گياه بود.بذر تاتوره:در اين بذر آزمايش اسيدشويي با اسيد سولفوريك در تيمار 90 ثانيه و خراش دهي به وسيله كاغذ سمباده در تيمار 10 دقيقه به ترتيب با 89 و 77 درصد جوانه زني بهترين روش ها براي شكست خواب و جوانه زني بذرهاي تاتوره بودند.بذر تاجريزي سياه:آزماي
-
بررسي قابليت رقابتي چند رقم سيب زميني (Solanum tuberosum L.) با علف هاي هرز
مسعود بشيري مجد 2016به منظور بررسي خصوصيات رقابتي ارقام سيب زميني با علف هاي هرز، پژوهشي در سال 1393 در مزرعه تحقيقاتي دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سينا همدان به اجرا درآمد. اين آزمايش به صورت فاكتوريل در قالب طرح پايه بلوك هاي كامل تصادفي، در سه تكرار انجام گرفت، اما به دليل معني دار نشدن اثر بلوك، به صورت فاكتوريل در قالب طرح كاملاً تصادفي تجزيه و تحليل شد. فاكتورها شامل 8 رقم سيب زميني آگريا، سانته، اسپريت، بانبا، فونتانه، آريندا، ميلو ا و مارفونا و عامل دوم، شامل دو سطح كنترل و عدم كنترل علف هاي هرز بودند. نمونه برداري از علف هاي هرز، طي سه مرحله 30 ، 60 و 90 روز بعد از سبز شدن سيب زميني انجام شد. به منظور بررسي خصوصيات مرتبط با توان رقابتي در گياه زراعي، نمونه برداري هر 15 روز يكبار انجام شد. از نظر تراكم و زيست توده كل علف هاي هرز، در ميان ارقام سيب زميني اختلاف معني داري مشاهده شد به طوري كه كمترين تراكم و زيست توده كل علف هاي هرز از رقم آگريا حاصل شد كه با ارقام فونتانه و اسپريت اختلافي نداشت. تداخل علف هاي هرز سبب كاهش شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول، ماده ي خشك كل و سرعت رشد غده شد كه اين كاهش در بين ارقام مختلف يكسان نبود. به طوري كه ارقام ديررس (آگريا، فونتانه و اسپريت) در مقايسه با ارقام زودرس و نيمه زودرس (ميلوا، بانبا، مارفونا، آريندا و سانته) كاهش كمتري را نشان دادند. بين تيمارهاي تداخل و عدم تداخل با علف هاي هرز از نظر تعداد غده در واحد سطح و متوسط وزن غده اختلاف معني داري وجود داشت. اثر متقابل رقم و علف هرز بر عملكرد غده معني دار شد. در شرايط عدم تداخل علف هاي هرز، بيشترين ميزان عملكرد به ميزان (56/6286 گرم در مترمربع) به رقم فونتانه تعلق داشت و كمترين ميزان عملكرد مربوط به رقم آريندا بود (86/4199 گرم در متر مربع) كه با رقم سانته و ميلوا در يك گروه آماري قرار گرفت. در حالت تداخل با علف هاي هرز، بالاترين عملكرد به ميزان (82/5614 گرم در مترمربع) مربوط به رقم فونتانه بود كه با رقم آگريا اختلاف نداشت و كمترين ميزان (69/1992 گرم در مترمربع) آن مربوط به رقم آريندا بود. تجزيه كلاستر (خوشه اي) بر اساس شاخص رقابتي و عملكرد در دو شرايط تداخل و عدم تداخل بر روي ارقام صورت گرفت، كه نتايج آن، ارقام را در 4 گروه از هم متمايز نمود: گروه اول ارقامي هستند كه از توانايي رقابتي بالايي برخ
-
اثر كشت مخلوط دو ژنوتيپ لوبيا چيتي بر كاهش خسارت علفهاي هرز
پريسا مرشدي 2016استفاده از كشت مخلوط مي تواند به عنوان راهبردي موفق در جهت افزايش عملكرد محصولات زراعي و كنترل علف هاي هرز، مورد استفاده قرار گيرد. به منظور استفاده از مزاياي كشت مخلوط دو ژنوتيپ لوبيا چيتي (ايجاد كانوپي موجي) براي فرونشاني علف هاي هرز، آزمايشي در سال 1393 در مزرعه پژوهشي دانشگاه بوعلي سينا انجام گرفت. آزمايش به صورت فاكتوريل در قالب طرح پايه بلوك هاي كامل تصادفي با سه تكرار انجام شد، فاكتورهاي مورد بررسي شامل كشت مخلوط جايگزيني لاين c.o.s16 (c) به فرم بوته اي و رقم كوشا (k) به فرم نيمه رونده با پنج نسبت 100k:0c، 75k:25c، 50k:50c، 25k:75c، 0k:100c ، و كنترل علف هاي هرز در سه سطح كنترل كامل، كنترل در دوره بحراني و عدم كنترل، بود. تجزيه و تحليل براي ژنوتيپ هاي مورد بررسي بصورت جداگانه (روش برش خورده) در قالب دو آزمايش مستقل، صورت گرفت. نتايج نشان داد اكثر صفات مورد بررسي در آزمايش، اعم از صفات مربوط به هر دو ژنوتيپ لوبيا چيتي و علف هاي هرز تحت تاثير تيمارها قرار گرفتند. بيشترين تراكم، بيوماس و شاخص تنوع علف هاي هرز به ترتيب به ميزان ...،.... و .... در كشت خالص رقم كوشا بدست آمد، اما با كنترل علف هاي هرز در دوره بحراني، حضور علف هاي هرز بعد از اين دوره، به عنوان قيم، نقش مفيدي براي بوته هاي رقم كوشا داشت. كشت مخلوط در شرايط عدم كنترل علف هاي هرز، صفات مربوط به علف هاي هرز را نسبت به كشت خالص رقم كوشا به طور معني داري كاهش داد. به نظر مي رسد رقم كوشا به علت داشتن فرم رونده و تشكيل كانوپي در ارتفاع پايين تر، قدرت رقابتي كمتري با علف هاي هرز دارد، اما لاين c.o.s16 به علت داشتن فرم بوته اي توان رقابتي بالاتري با علف هاي هرز دارد. هر دو ژنوتيپ، لاين c.o.s 16 و رقم كوشا بيشترين تعداد غلاف در بوته را به ترتيب به ميزان 15 و 7 غلاف در بوته در تيمار كنترل كامل علف هاي هرز در الگوي مخلوط 25k:75c توليد كردند. در لاين c.o.s16 بيشترين وزن صد دانه نيز به مقدار.... گرم در الگوي 25k:75c بدست آمد. در لاين c.o.s 16 در تمامي الگوهاي كشت مخلوط و در رقم كوشا تنها در الگوي 25k:75c عملكرد نسبي دانه و بيولوژيكي (RYi) بدست آمده بيش از عملكرد نسبي مورد انتظار بود و تنها در الگوي مزبور در هر سه سطح كنترل علف هاي هرز عملكرد نسبي كل (RYT) بيشتر از يك بدست آمد. با توجه به اينكه در بين الگوهاي كشت مخ
Thesis summary
-
اثر رقابت انفرادي و توام دو گونه علف هرز سلمه تره و تاج خروس بر عملكرد، اجزاء عملكرد و شاخص هاي رشد سويا رقم هابيت
سودابه عزتي 2016به منظور بررسي اثر رقابت منفرد و توام علف هاي هرز تاج خروس ريشه قرمز و سلمه تره بر شاخص هاي رشد، ميزان افت عملكرد و اجزاي عملكرد سويا رقم هابيت، آزمايشي در سال 1393 در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي با سه تكرار و دوازده تيمار در مزرعه پژوهشي دانشگاه بوعلي سينا همدان اجرا شد. تيمارها شامل چهار تراكم 2، 4، 6 و 8 بوته تاج خروس ريشه قرمز در مترمربع، چهار تراكم 3، 6، 9 و 12 بوته سلمه تره در مترمربع و سه تراكم توام تاج خروس و سلمه تره بصورت 9 بوته سلمه تره+ 2 بوته تاج خروس، 6 بوته سلمه تره + 4 بوته تاج خروس و 3 بوته سلمه تره + 6 بوته تاج خروس در متر مربع، به همراه تيمار عاري از علفهرز بعنوان شاهد بود. نتايج نشان داد كه شاخص سطح برگ، تجمع ماده خشك، سرعت رشد محصول، عملكرد بيولوژيكي، عملكرد دانه، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف و وزن صد دانه با افزايش تراكم تاج خروس و سلمه تره داراي روند نزولي بودند و شدت كاهش در تراكم هاي پايين تاج خروس و سلمه تره بيشتر از تراكم هاي بالا بود و اين كاهش در تيمارهاي تداخل توام، بيشتر بود. تعداد غلاف در بوته بيشتر از ساير اجراي عملكرد، تحت تاثير رقابت انفرادي و توام علف هاي هرز قرار گرفت. رقابت هر دو گونه علف هرز، باعث افزايش ارتفاع بوته سويا شد. عملكرد دانه سويا در تراكم 8 بوته تاج خروس و 12 بوته سلمه تره در متر مربع، به ترتيب 52 و 51 درصد نسبت به تيمار شاهد بدون علف هرز، كاهش نشان داد. با وجود اختلاف بسيار كم در قدرت رقابتي دو علف هرز مورد بررسي با گياه سويا، سلمه تره به علت سبز شدن زودتر و توليد بيوماس بيشتر به ازاء تك بوته در تراكم هاي مورد بررسي، نسبت به تاج خروس از قدرت رقابتي بالاتري برخوردار بود. آستانه خسارت اقتصادي سلمه تره و تاج خروس كمتر از يك و به ترتيب معادل ... و ... بوته در متر مربع بدست آمد. بررسي مدل هاي تراكم-كاهش عملكرد، شاخص سطح برگ نسبي يك و دو پارامتري و وزن خشك نسبي يك و دو پارامتري، نشان داد كه مدل هاي دو پارامتري شاخص سطح برگ و وزن خشك نسبي به دليل دارا بودن كمترين مجذور مربعات خطا و ضريب تبين بالا، بهترين پيش بيني كننده كاهش عملكرد سويا بودند. با توجه به برآورد بسيار نزديك افت عملكرد سويا بر اساس شاخص سطح برگ نسبي و وزن خشك نسبي، وزن خشك نسبي با عنايت به راحتي اندازه گيري، بعنوان معيار مناسبتري براي تخمين خسار
-
بررسي تنوع گونه اي علف هاي هرز مزارع گندم آبي شهرستان اراك و رابطه آن با اندازه مزارع و شيوه مديريت علف هاي هرز
2014به منظور بررسي تنوع گونه اي،كاركردي و ساختا ر جوامع علف هاي هرز مزارع گندم آبي شهرستان اراك در مطالعه اي در سال زراعي 92- 1391 تعداد 150 مزرعه در سه حوزه ايبك آباد، مركزي و مشك آباد اين شهرستان از مرحله ساقه دهي تا سنبله دهي گندم مورد بررسي قرار گرفت. نمونه برداري بطور تصادفي با روش سامانمند (سيستماتيك) و مطابق الگوي w با استفاده از كادر 5/0 در 1 متر مربعي انجام و تراكم، درصد فراواني و يكنواختي علف هاي هرز به تفكيك جنس و گونه تعيين شد. براي بهبود روش هاي كنترل علف هاي هرز، شناسايي گونه هاي موجود علف هرز همواره ضروري است. زيرا از نظر رده بندي، علف هاي هرز متنوع هستند و اين امر اهميت مشكل آفريني آن ها براي گياهان زراعي را نشان مي دهد. در اين بررسي 78 گونه علف هرز از 25 خانواده گياهي شناسايي شد. خانواده هاي شب بو و گندميان به ترتيب با 15 و 12 گونه بيشترين غناي گونه اي دو لپه و تك لپه اي را داشتند . همچنين علف هاي هرز يك ساله با 63 گونه (77/80 درصد) و دوساله با يك گونه دو لپه (28/1 درصد) به ترتيب بيشترين و كمترين تعداد را داشتند . بيشترين تعداد گونه علف هرز در حوزه مشك آباد (74 گونه) و كمترين آن در حوزه مركزي (60 گونه) مشاهده شد. در بين حوزه هاي مورد مطالعه ايبك آباد و مشك آباد با 72 % بيشترين درجه تشابه و حوزه هاي مركزي و مشك آباد با 55% كمترين درجه تشابه را داشتند. بيشترين شاخص هاي تنوع شانون- وينر و سيمپسون در حوزه ايبك آباد به ترتيب معادل 853/1 و808/0 و كمترين اين شاخص ها در حوزه مركزي به ترتيب معادل 817/0 و 479/0 مشاهده شد. همبستگي معني داري بين شاخص هاي تنوع شانون- وينر، تنوع سيمپسون، يكنواختي پايلو و شاخص غالبيت سيمپسون با مساحت مزارع وجود داشت، به طوري كه با افزايش سطح مزارع ميزان تنوع شانون- وينر، تنوع سيمپسون و يكنواختي پايلو كاهش و ميزان شاخص غالبيت سيمپسون افزايش يافت. مصرف علفكش ها به عنوان عامل اصلي ايجاد تغييرات در تركيب گونه اي شناخته شد. در مزارع گندم با سابقه مصرف علفكش و استفاده زياد از كودهاي نيتروژن موجب غالبيت علف هاي باريك برگ مانند چچم و دم روباهي گرديد. از نظر تراكم ، درصد فراواني و درصد يكنواختي علف هاي هرز در سطح تشابه 70 % گونه هاي مختلف در دو خوشه مجزا قرار گرفتند.
-
اثر كود زيستي نيتروكسين، كود سبز ماشك و تريتيكاله بر كاهش آلودگي علف هاي هرز، عملكرد، اجزا عملكرد ذرت (Zea mays)
مريم گروسيان 2014 -
اثر دور آبياري كودهاي زيستي بر راندمان مصرف آب، ويژگي هاي زراعي و كيفي سويا در همدان
محبوبه خليلي 2014 -
تععين دوره بحراني كنترل علف هاي هرز لوبيا، لاين D81803 در همدان
طاهره هاشمي ملكي 2014 -
بررسي امكان كاشت تاخيري برخي از ژنوتيپ هاي كلزا (Brassica napus) در همدان
بهروز دولت پرست 2014 -
بررسي تحمل و پاسخ ارقام لوبيا (Phaseoulus vulgaris L.) به سطوح مختلف تنش رطوبتي در همدان
معصومه جعفري 2014 -
اثرات پرايم بذر در مزرعه و شيوه كاربرد كود سولفات روي بر ويژگي هاي زراعي و عملكرد دو رقم ذرت (Zea mays) در همدان
فاطمه مقيثايي 2014 -
اثرات سيليكون بر صفات مورفولوژيكي، فيزيولوژيكي و عملكرد ارزن معمولي در رژيم هاي مختلف آبياري
شهين خدابنده لو 2014 -
اثرات تارخ كاشت و پرايمينگ بذر بر ويژگي هاي سبز شدن، عملكرد و ميزان روغن دو رقم كلزاي بهاره در همدان
علي محققي 2013