پروفایل استاد - دانشگاه بوعلی سینا همدان
Associate Professor
Update: 2024-11-21
Hossein Madadi
Faculty of Agriculture / Department of Plant Protection
P.H.D dissertations
-
تغييرات فيزيولوژيكي و زيستي زنبور پارازيتوئيد Trichogramma brassciae در پاسخ به تغييرات دمايي
پوريا آبرون 2024دماي كره زمين در چهار دهه اخير به شدت افزايش يافته است. اين افزايش دما روي موجودات زنده اثرات متنوعي گذاشته است. پارازيتوئيدها به عنوان ابزارهايي كه مي توانند جمعيت آفات را كنترل كنند از اهميت به سزايي برخودار هستند. در ايران زنبورهاي تريكوگراما و به ويژه زنبور T. brassicae به صورت گسترده اي در مزارع برنج و باغات انار استفاده مي شود. بنابراين مهم به نظر مي رسد كه در مورد اثر افزايش دما روي ويژگي هاي زيستي و فيزيولوژيكي اين گونه بررسي هاي بيشتري صورت گيرد. در اين بررسي زنبور T. brassicae در دو دماي 30 و 33 دجه سلسيوس به مدت 20 نسل پرورش يافت. در بخش زيستي پژوهش حاضر پاراسنجه هايي مانند درصد پارازيتيسم ، نرخ خروج بالغين، دوره رشد پيش از بلوغ و ... اندازه گرفته شد. در بخش فيزيولوژيكي نيز بيان ژن هايي مانند پروتئين هاي شوك دمايي، ليپاز، كيتيناز، گيرنده بو، پروتئين ژل رويال، آنزيم آميلاز و ... با تكنيك rt-PCR بررسي شد. نتايج نشان داد كه افزايش دما باعث كاهش شايستگي زنبور شده و پاراسنج هايي مانند نرخ خروج و پارازيتسم در دمايي 33 دجه سلسيوس كاهش يافته است. بيان ژن هايي مانند پروتئين هاي شوك دمايي ،گيرنده بويايي و ژن آنزيم آلفا آميلاز به شدت افزايش يافت اما بيان ژن هايي مانند ليپاز و كيتيناز بدون تغيير باقي ماند. اين در حالي است كه بيان ژن پروتئين ژل رويال كاهش يافت. نتايج نشان مي دهد كه با توجه به محدود بودن منابع انرژي ، زنبور براي سازش با شرايط ميحطي جديد استراتژي تازه اي در نظر خواهد گرفت. به نظر مي رسد زنبور سعي در افزايش سرعت ميزبان يابي كرده و سرعت رشد لاروها را با افزايش سرعت استحصال از منابع غذايي ميزبان افزايش مي دهد تا بتواند لارو ميزبان را در رقابت شكست دهد و باعث پارازيتيسم موفق شود.
-
تاثير نوع ميزبان بر رقابت درون گونه اي زنبور پارازيتوئيد Habrobracon hebetor
طيبه السادات مهدوي 2023رقابت نقش مهمي در اندازه، ساختار و پايداري جوامع حشرات دارد و به عنوان يك راهبرد تعيين كننده شايستگي عوامل بيولوژيك به كار مي رود. در حشرات پارازيتوئيد، گونه هاي مختلف مي توانند در مراحل لاروي و بلوغ بر سر منابع خاص رقابت كنند. درك چگونگي تاثير رقابت درون و بين گونه اي در پارازيتوئيدها براي مطالعات اساسي اكولوژيكي و در موضوع مهار زيستي آفات ضروري به نظر مي رسد. رفتار پارازيتوئيدها با شكارگران در زمينه رقابت متفاوت است، زيرا پارازيتوئيدها برخلاف شكارگران از زيستگاه (طعمه) خارج نمي شوند و اين موضوع احتمال رقابت و سوپرپارازيتيسم را افزايش مي دهد، در نتيجه رقابت بين لاروها به دليل تغييرات كمي و كيفي ميزبان مي تواند بر رشد و شايستگي، كاهش اندازه بالغين، ميزبان يابي، پراكندگي ميزبان، ظرفيت هاي توليدمثلي، توانايي جستجوگري و هماهنگي فنولوژيكي با ميزبان در افراد نسل بعد تاثير گذار باشد. زنبور Habrobracon hebetor Say يك پارازيتوئيد ايديوبيونت خارجي است كه لاروهاي آن به صورت تجمعي تغذيه مي كنند و خواه ناخواه درگير رقابت درون گونه اي مي شوند كه نتيجه آن به عوامل زيادي بستگي دارد. لذا پژوهش حاضر به منظور تعيين پراسنجه هاي زيستي، كارايي جستجو و خصوصيات مرفولوژيكي H. hebetor روي دو ميزبان Heliothis viriplaca Hufnagel و Ephestia kuehniella Zeller انجام شد. علاوه بر اين تاثير اين پديده بر سرمادهي نيز مورد ارزيابي قرار گرفت. شش سطح رقابت (2، 4، 6، 8، 10 و 12 لارو زنبور به ازاي يك لارو ميزبان) و بدون رقابت (يك لارو زنبور به ازاي يك لارو ميزبان) استفاده شد. تمام واحدهاي آزمايش در شرايط آزمايشگاهي در دماي 1±27 درجه سلسيوس، رطوبت نسبي 10±70 درصد و دوره 16:8 تاريكي:روشنايي درون ژرميناتور نگهداري شد. اطلاعات حاصل با استفاده از تئوري جدول زندگي سن ـ مرحله دو جنسي (Age –Stage, two sex life table program) تجزيه و تحليل شد. نتايج نشان داد كه، رقابت درون گونه اي اثر منفي بر پراسنجه هاي زيستي زنبور پارازيتوئيد H. hebetor دارد، به طوري كه، طول دوره مراحل پيش از بلوغ زنبور پارازيتوئيد در هر دو گونه ميزبان با افزايش سطح رقابت افزايش يافته اما طول دوره مرحله بلوغ با افزايش سطح رقابت كاهش يافته است. ميانگين تعداد كل تخم هاي گذاشته شده در وضعيت رقابت با تغذيه از لارو بيد آرد به ترتيب سطوح رقابت (2، 4،
-
تاثير كشت مخلوط لوبيا و برخي گياهان آروماتيك همراه با كاربرد
كنه كشهاي مصنوعي آلي و كياهي بر تراكم جمعيت كنه تارتن دولكهاي (Tetranychus urticae Koch.) در شرايط مزرعه
وهاب رحيمي 2023چكيده: كنه تارتن دولكه اي يكي مهم ترين آفات زراعي و باغي به حساب مي آيد و به دليل همه چيز خواري گسترده به بيش از 1100 گونه گياهي حمله مي كند. در حال حاضر استفاده از كنه كش هاي شيميايي مهم ترين راه كنترل اين آفت مي باشد، اما خطرات زيان بار مصرف بي رويه اين تركيبات باعث شده كه متخصصين به دنبال يافتن راه هاي امن براي كاهش جمعيت و خسارت ناشي از فعاليت اين آفت باشند. روش هاي زراعي به عنوان اولين سد دفاعي، در قالب برنامه هاي مديريت تلفيقي مي توانند در كاهش جمعيت آفات مؤثر باشند و يكي از مهم ترين آن ها اجراي الگوي كشت مخلوط است. كشت مخلوط -روياندن بيش از يك گياه زراعي در يك فصل در يك قطعه زمين معين- هم از طريق كاهش جمعيت آفات و هم استفاده بيشتر از منابع (آب، خاك، موادغذايي و نور) باعث افزايش عملكرد در واحد سطح مي شود. به منطور ارزيابي تراكم مراحل مختلف زيستي كنه تارتن دولكه اي در لوبيا، آزمايشي به صورت كرت هاي يكبار خرد شده (اسپليت پلات) در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي با 3 تكرار و فاكتور اصلي در 3 سطح كاربرد كنه كش، شامل شاهد (عدم سمپاشي)، كنه كش اُبرون (اسپيرومسيفن) با دوز مصرف نيم در هزار (يك مرتبه) و كنه كش دايابون با دوز مصرف پنج در هزار (يك مرتبه)، و فاكتور فرعي در پنج سطح، شامل كشت خالص لوبيا، (100+50) لوبيا قرمز+ گشنيز، (100+50) لوبيا قرمز+ زنيان، (100+50) لوبيا قرمز+ ريحان و (100+50) لوبيا قرمز+شويد، در دو سال زراعي (1399 و 1400) در شهرستان الشتر استان لرستان اجرا شد. در پژوهش حاضر برگ لوبيا به عنوان واحد نمونه برداري در نطر گرفته شد و در شش نوبت نمونه برداري تعداد تخم، مراحل پيش از بلوغ و كنه تارتن دولكه اي بالغ با انتخاب 24 برگ از هر كرت شمارش شد. همچنين عملكرد و اجزاي عملكرد لوبيا نيز به عنوان صفات زراعي مورد ارزيابي قرار گرفتند. تجزيه واريانس مركب داده ها نشان داد كه فاكتور اصلي، فاكتور فرعي و برهمكنش فاكتور اصلي×فرعي بر متغيرهاي وابسته كنه (تخم، مراحل نابالغ و بالغ) معني دار (P≤0.01) است. همچنين، مقايسه ميانگين ها بر اساس تجزيه مركب داده ها طي دو سال پژوهش نشان داد كه بين تيمارهاي آزمايش بر مراحل مختلف زيستي كنه تارتن دولكه اي از لحاظ آماري تفاوت معني داري وجود دارد. مقايسه ميانگين عامل مستقل سمپاشي، بر اساس تجزيه مركب داده ها در سال هاي زراعي 1399 و 1400 مش
-
برهم كنش هاي قارچ بيمارگر Metarhizium anisopliae و كنهGaeolaelaps aculifer روي كنترل جمعيت Lycoriella auripila در توليد قارچ خوراكي
فائزه طاوسي اجود 2017قارچ خوراكي به عنوان محصولي مهم در بسياري از كشورها به صورت تجاري توليد مي شود.آفات، بيماري ها و آسيب هاي محيطي هر ساله سبب وارد آمدن خسارت هنگفتي به اين محصول مي شوند. توليد قارچ خوراكي تحت تاثير تعدادي از آفات قرار مي گيرد، چرا كه شرايط محيطي براي فعاليت آن ها مساعد است و مواد مغذي هميشه در دسترس آن ها قرار دارد. مهم ترين و خطرناك ترين آفات قارچ خوراكي، پشه هاي خانواده ي Sciaridae هستند. اطلاعات جمع آوري شده از مطالعات حاصل از تله گذاري نشان مي دهد كه پشه هاي قارچ در تمام طول سال در كشت قارچ خوراكي وجود دارند. بروز مقاومت نسبت به آفت كش ها، كنترل پشه هاي قارچ و بيماري ها را تحت تاثير خود قرار داده است. هدف از اين رساله فراهم آوردن اطلاعاتي در مورد كنترل بيولوژيك پشه ي قارچ Lycoriella auripila و تعيين راهكارهاي مناسب به منظور كنترل اين آفت مي باشد. در نخستين گام اين مطالعه، جدول زندگي دو جنسي و نرخ شكارگري كنه G. aculeifer در شرايط آزمايشگاهي، در دماي1±23 درجه سلسيوس، رطوبت نسبي 5±60 درصد و دوره 24 ساعت تاريكي انجام شد. نتايج نشان داد دوره انكوباسيون تخم، لارو، پوره سن يكم، پوره سن دوم، ماده ها و نرهاي بالغ، به ترتيب 103/0±76/3 ، 078/0±35/1، 104/0±86/3، 065/0±11/4، 79/2±7/67 و 09/3±3/60 روز است. نرخ خالص افزايش جمعيت (R0)، نرخ ذاتي افزايش جمعيت (R)، نرخ متناهي افزايش جمعيت (λ) و متوسط مدت زمان يك نسل (T) اين شكارگر 136/7±768/54 نتاج، 005/0±124/0 بر روز، 005/0±132/1 بر روز و 551/0±292/32 روز برآورد شد. مراحل لاروي، پوره سن اول ، پوره سن دوم و كنه هاي بالغ اين شكارگر روزانه قادر به تغذيه از 05/0±08/0، 18/0±73/1 و 28/0±16/3 و 1/7±92/75 لارو سن سوم L. auripilaبود. علاوه بر اين نرخ خالص شكارگري (C0)، شكارگري كل كوهورت كنه شكارگر G. aculeifer و نرخ شكارگري متناهي (Ω) نيز به ترتيب 61/69، 2993 و 474/0 طعمه بر روز بدست آمد. با توجه به نقش ترجيح غذايي دشمنان طبيعي به عنوان يكي از عوامل موثر در انتخاب مرحله زندگي طعمه براي انتخاب زمان مناسب رهاسازي، ترجيح غذايي و نرخ شكارگري كنه G. aculeifer روي سنين مختلف لاروي اين آفت نيز در شرايط آزمايشگاهي بررسي گرديد. نتايج بدست آمده نشان دادكه مرحله زيستي آفت هدف روي ترجيح غذايي موثر است، به طوري كه ميزان تغذيه كنه هاي ماده هفت روزه G.
Thesis summary
-
جدول زندگي و ارزيابي خسارت شب پره مينوز گوجه فرنگي Tuta absoluta Meyrick (Lepidoptera: Gelechiidae) در منطقه همدان
الهه رستمي 2017شب پره مينوز گوجه فرنگي Tuta absoluta (Meyrick) (Lepidoptera: Gelechiidae) به عنوان يكي از آفات مخرب گوجه فرنگي و بومي آمريكاي جنوبي مي باشد. در بررسي حاضر فراسنجه هاي جدول زندگي شب پره مينوز گوجه فرنگي روي سه رقم گوجه فرنگي گلخانه اي (گراندلا، ايزبلا و فالكاتو) مورد مطالعه قرار گرفت. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از روش Two-Sex life table انجام شد. بر اساس نتايج به دست آمده نرخ خالص توليد مثل R0، روي ارقام فالكاتو، ايزابلا و گراندلا به ترتيب 35/3 ± 73/15، 33/3 ± 66/17 و 10/4 ± 03/10 تخم برآورد شد. نرخ ذاتي افزايش جمعيت (rm)روي ارقام ذكر شده به ترتيب 007/0 ± 09/0، 006/0 ± 095/0 و 017/0 ± 074/0 بر روز و نرخ متناهي افزايش جمعيت به ترتيب 008/0 ± 095/1، 007/0 ± 099/1 و 018/0 ± 076/1 بر روز تعيين شد. مدت زمان يك نسل روي ارقام ياد شده به ترتيب 29/0 ± 09/30، 27/0 ±22/30 و 65/0 ±12/31 روز به دست آمد. مدت زمان تفريخ تخم، دوره پيش از بلوغ و باروري نيز در اين مطالعه محاسبه گرديد. نتايج نشان داد تفاوت معني داري بين نرخ خالص توليد مثل، نرخ ذاتي افزايش جمعيت و مدت زمان يك نسل وجود نداشت. طول عمر مراحل مختلف آفت و فراسنجه هاي جدول زندگي كه داراي تكرار بودند علاوه بر روش مقايسه بوت استرپ با استفاده از نرم افزار SAS تجزيه و تحليل شد. همچنين به منظور ارزيابي خسارت و تعيين سطح زيان اقتصادي شب پره مينوز گوجه-فرنگي مطالعه ي مزرعه اي انجام شد. آزمايش در قالب طرح بلوك كامل تصادفي با 4 تكرار و 5 تيمار شامل شاهد (بدون آلودگي تخم)، 1، 2، 4 و 8 تخم به ازاي هر بوته در سال اول و شاهد (بدون آلودگي تخم)، 2،4، 8 و 16 تخم به ازاي هر بوته در سال دوم انتخاب شد. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از نرم افزار SAS و آزمون مقايسه ميانگين دانكن انجام شد. به منظور ارزيابي خسارت شب پره مينوز گوجه فرنگي در شرايط مزرعه، به صورت هفتگي صفات طول و عرض ميوه، وزن ميوه، سطح برگ سالم، خسارت ديده و كل، ميزان رنگدانه هاي كلروفيل و كاروتنوئيد، تعداد ميوه هاي سالم و آلوده، تعداد دالان و درصد ميوه سالم و خسارت ديده اندازه گيري و ثبت گرديد. همچنين وجود همبستگي بين تعداد دالان و ساير صفات مورد اشاره تحقيق شد. بر اساس رابطه رگرسيوني خطي بين تعداد دالان و تعداد ميوه هاي آلوده در سال 1393 معادله خط رگرسيون به صورت 928/4 x +
Master Theses
-
بهينه سازي پرورش سوسك آرد Tenebrio molitor در شرايط آزمايشگاهي
ساحل كرمي 2023چكيده: افزايش جمعيت در قرن 21 سبب كاهش امكان دسترسي به منابع غذايي و درنتيجه افزايش تقاضا براي منابع پروتئيني مي شود. حشرات به دليل داشتن ارزش غذايي بالا، سهولت در پرورش، مصرف كم آب، بهره برداري بهتر از زمين و انرژي و نيز توليد كمتر گازهاي گلخانه اي به عنوان خوراك دام، طيور و آبزيان پيشنهاد شده اند. در اين مطالعه تاثير هفت جيره غذايي شامل رژيم غذايي C (سبوس گندم) به عنوان رژيم شاهد، رژيم BF (ضايعات نان+پودرماهي)، رژيم BY (ضايعات نان+مخمر)، رژيم MF (ضايعات ماكاروني+پودرماهي)، رژيم MY (ضايعات ماكاروني+مخمر)، رژيم DF (ضايعات آردي+پودرماهي) و رژيم DY (ضايعات آردي+مخمر) روي طول دوره مراحل مختلف زندگي ، وزن بدن، زادآوري و نسبت جنسي سوسك آردTenebrio molitor Linnaeus, 1758 (Col. (Tenebrionidae) در دماي C°1±26 سلسيوس، رطوبت نسبي5±75 % و دوره نوري 16 ساعت تاريكي و 8 ساعت روشنايي بررسي شد. نتايج به دست آمده نشان داد طول دوره لاروي در بين تيمارهاي مختلف اختلاف معني داري با يكديگر داشت. كوتاه ترين طول دوره لاروي مربوط به رژيم شاهد با 623/0 ± 153/ 90 روز و بيش ترين طول دوره لاروي در رژيم MF با 826/0 ± 064/ 104 روز بود. كم ترين مدت زمان نشوونماي دوره شفيرگي در رژيم شاهد (066/0 ± 714/ 6روز) و بيش ترين مدت زمان نشو و نماي دوره شفيرگي در رژيم DY (073/0 ± 659/7روز)ديده شد. طول عمر حشرات بالغ در هيچ كدام از تيمارها باهم تفاوت معني داري نداشتند. بيش ترين وزن لارو، شفيره و حشرات كامل در رژيم BF به ترتيب با مقادير (003/0 ± 149/0گرم)، (002/0 ± 132/0 گرم)و(002/0 ± 113/0 گرم) و كم ترين وزن لارو، شفيره و حشرات كامل در رژيم شاهد به ترتيب با مقادير (001/0 ± 123/0 گرم)، (001/0 ± 1061/0 گرم)و (001/0 ± 095/0 گرم) ثبت شد. در متوسط زادآوري روزانه بين هيچ كدام از تيمارها اختلاف معني داري ديده نشد. به علاوه، هيچ يك از تيمارها اثر معني داري روي نسبت جنسي سوسك آرد نداشتند. بر اين اساس، متوسط زادآوري روزانه در تيمار F2 با نسبت جنسي 1:2 (ماده : نر) با مقدار (493/0 ± 707/3 تخم) از ساير تيمارها بيشتر بود. به نظر مي رسد رژيم حاوي ضايعات غذايي غني شده با مكمل، نسبت به جيره شاهد كيفيت لازم براي پرورش سوسك آرد را داشته باشند.
Thesis summary
-
تعيين ارزش غذايي كرم آرد و كرم مولد كمپوست (Eisenia) با استفاده از روشهاي آزمايشگاهي
مسعود احمدي 2023امروزه كمبود مواد پروتئيني، افزايش قيمت منابع پروتئيني وارداتي و بازده توليد كم از عوامل عمده محدود كننده صنعت دام كشور در توليد فرآوردههاي با ارزش دامي است. رغبت تحقيقات اخير شامل شناسايي و استفاده از جايگزين كننده هاي منابع زائد آلي قابل دسترس بعنوان خوراك دام مانند استفاده از برخي منابع تغذيهاي غيرمتعارف (كرم ميلورم و كرم ورمي كمپوست) در فرموله كردن جيره دام ميباشد. در فرايند توليد ورميكمپوست با استفاده از كرمها ، پسماندهاي آلي توسط كرمها خورده شده و به خوراك با ارزش غذايي بالا تبديل ميشوند خوراك كرم خاكي بعنوان يكي از مواد طبيعي مي باشد كه ميتواند بعنوان افزايش ارزش غذايي خوراك دام به جيره اضافه شود. اين پژوهش در قالب يك طرح كاملا تصادفي مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفته است. تيمارها شامل سه مكمل، پايه حاوي كنجاله سويا، حاوي ميلورم و مكمل كرم ورمي كمپوست است. نتايج حاصل از آزمايش كينتيك توليد گاز و تعيين ارزش انرژتيك اين مكملها نشان داد كه تجزيه پذيري پروتئين در ساعات 4، 8، 24 و 30 به طور معني دار در تيمار كرم خاكي بيشتر از ميلورم بود. كرم خاكي نسبت به ميلورم سبب افزايش بخش كند تجزيه پروتئين و كاهش تجزيه پذيري مؤثر پروتئين در سرعت عبور 5 و 8 درصد در ساعت نسبت به ميلورم شد. ميزان پروتئين غير قابل تجزيه در شكمبه در مكمل كرم خاكي به طور معني دار بيشتر از مكمل ميلورم بود. غلظت كل اسيدهاي چرب فرار در دو مكمل كنترل و ميلورم به طور معني دار بيشتر از مكمل كرم خاكي بود. همچنين، پروفايل اسيدهاي چرب فرار نيز شامل كاهش نسبت استات و افزايش معني دار ايزوبوتيرات، والرات و ايزووالرات در مكمل كرم خاكي نسبت به مكمل كنترل و ميلورم بود. هضم ظاهري ماده خشك و هضم واقعي ماده خشك و آلي، ميزان هضم ظاهري ماده خشك در خوراك حاوي كرم خاكي به طور معني داري بيشتر از خوراك حاوي پروتئين ميلورم بود. حداكثر گاز توليدي در دو خوراك حاوي پروتئينهاي ميلورم و كرم ورمي كمپوست به طور معني دار كمتر از يونجه بود. همچنين در خوراك پروتئين كرم ورمي كمپوست مقدار T50 به طور معني-دار كمتر و نرخ توليد گاز بيشتر از خوراك پروتئين ميلورم و كنترل بود. نتايج اين تحقيق نشان داد كه مي توان از ضايعات ورمي كمپوست براي كاهش تجزيه پذيري پروتئين خام در شكمبه و افزايش پروتئين عبوري قابل هضم و همچنين بهبود قابليت
Thesis summary
-
بررسي اثرات زيركشندگي اسانس گياه رازيانه روي پراسنجه هاي جدول زندگي زنبور اكتوپارازيت Habrobracon hebetor
پرديس كرم بيگي 2022 -
بررسي اثرات زيركشندگي اسانس گياه رازيانه همدان بر پراسنجه هاي جدول زيستي زنبور اكتوپارازيت هابروبراكن هبتور
پرديس كرم بيگي 2022چكيده: مشكلات مربوط به استفاده از آفتكش ها نياز به آفتكش هاي زيست تخريب پذير و از نظر زيست محيطي و اكولوژيكي ايمن را برانگيخته است. آفتكش هاي زيستي مبتني بر اسانس ها (EOs) مي توانند جايگزين يا ابزار مكمل مفيدي در برنامه هاي كنترل آفات باشند. Habrobracon hebetor (Say) (Hymenoptera: Braconidae) به عنوان يك زنبور اكتوپارازيتوئيد كليدي، نقش ارزنده اي در برنامه هاي كنترل بيولوژيكي لاروهاي مختلف بالپولكداران آفت ايفا مي كند. به منظور بررسي اثرات زيركشنده ي اسانس Foeniculum vulgare Miller بر Habrobracon hebetor (Say) (Hymenoptera: Braconidae) در شرايط آزمايشگاهي دماي 2±27 درجه سلسيوس، رطوبت نسبي 70±5 درصد، تحت دوره نوري روشنايي:تاريكي 16: 8 ساعته، اسانس اين گونه ي گياهي با تقطير آب از نوع كلونجر استخراج شد. سميت تنفسي اسانس Foeniculum vulgare بر مرحله بالغ ماده H. hebetor در شرايط آزمايشگاهي مورد بررسي قرار گرفت. از گزينه Probit SPSS براي تجزيه و تحليل داده هاي غلظت-مرگ و مير و تخمين غلظت كشنده و زير كشنده استفاده شد. مرگ و مير پس از 24 ساعت ثبت و بر اساس مرگ و مير شاهد، با استفاده از فرمول ابوت تصحيح شد. اگر ميزان مرگ و مير كنترل بيش از 10 درصد بود، نتايج دور ريخته شد و زيست سنجي تكرار شد. مقادير LC50 و LC30 اسانس F. vulgare در زنبورهاي ماده بالغ در شرايط آزمايشگاهي به ترتيب 034/2 و 226/1 ميكروليتر بر ليتر هوا پس از 24 ساعت بود. علاوه بر اين، پارامترهاي جمعيت شناختي زنبورهاي زنده مانده با استفاده از جدول زندگي سن- مرحله ي رشدي دو جنسي مورد ارزيابي قرار گرفت. نتايج نشان داد كه نرخ ذاتي افزايش ، نرخ خالص توليد مثل ، نرخ ناخالص توليد مثل ، نرخ متناهي افزايش جمعيت و ميانگين مدت زمان يك نسل ( )، به ترتيب 017/191±0/0 بر روز، ، 61/4±76/17 تخم، 43/12±82/32 تخم، 021/0±21/1 بر روز و 26/0±86/14 روز بود.
-
واكنش تابعي زنبورHabrobracon hebetor به لاروهاي شب پره مديترانه اي آرد Ephestia kuehniella تغذيه شده با رژيم هاي غذايي مختلف
آرزو زماني فر 2021در اين مطالعه واكنش تابعي زنبورهاي Habrobracon hebetor پرورش يافته روي لاروهاي شب پره مديترانه اي آرد كه با رژيم هاي غذايي مختلف (آرد گندم، آرد جو، آرد ذرت و سبوس گندم) تغذيه شده بودند، ارزيابي گرديد. آزمايش هاي واكنش تابعي در شرايط محيطي، دماي 1±26 سلسيوس، رطوبت نسبي 10±65 و دوره نوري روشنايي:تاريكي 10:14 با استفاده از تراكم هاي مختلف لارو شب پره مديترانه اي آرد (1، 2، 4، 8، 16، 32 عدد لارو) كه درون پتري هاي 8 سانتي قرار داده شده بودند انجام شد. در هر واحد آزمايشي، يك جفت زنبور نر و ماده به مدت 24 ساعت قرار داده شد. نتايج بدست آمده مربوط به واكنش تابعي زنبور روي لاروهاي تخم گذاري شده و تغذيه شده با رژيم هاي غذايي آرد گندم، آرد جو، آرد ذرت و سبوس گندم از نوع دوم بود. در واكنش تابعي زنبور روي مجموع لاروهاي تخم گذاري شده و فلج شده با رژيم غذايي هاي آرد گندم از نوع دوم و در مورد آرد جو، آرد ذرت و سبوس گندم از نوع سوم بود. پارامتر a (ضريب حمله) درحالتي كه تنها لاروهاي تخمگذاري شده مورد شمارش واقع شدند براي زنبور پارازيتوئيد H. hebetor با تغذيه از رژيم هاي غذايي مختلف به ترتيب روي آرد گندم، آرد جو، آرد ذرت و سبوس گندم 0549/0، 0504/0، 0526/0و 0307/0 برآورد شده. زمان دستيابي (Th) زنبور پارازيتوييد H. hebetor در حالتي كه صرفاً لاروهاي تخمگذاري شده مورد شمارش قرار گرفتند، در رژيم هاي غذايي آرد گندم، آرد جو، آرد ذرت و سبوس گندم به ترتيب 9391/5، 3351/5، 1311/5 و 5789/2 ساعت برآورد شد. كه در اين صورت زنبور پارازيتوييد H. hebetor در لاروهاي تغذيه شده با رژيم غذايي سبوس گندم زمان دستيابي كمتري را صرف پيدا كردن و پارازيته كردن ميزبان مي كند. در حالتي كه مجموع لاروهاي تخمگذاري شده و فلج شده مورد بررسي و شمارش قرار گرفتند، نرخ حمله (a) زنبور پارازيتوئيد روي لاروهاي تغذيه شده از آرد گندم برابر با 0375/0 و ضريب b براي لاروهاي تغذيه شده با آرد جو، آرد ذرت و سبوس گندم به ترتيب 0059/0، 0805/0 و 0282/0 برآورد شد. زمان دستيابي Th به ترتيب برابر با 8- 10×1 ، 7581/0، 3277/0 و 2696/0 روي آرد گندم، آرد جو، آرد ذرت و سبوس گندم برآورد شده است.
Thesis summary
-
ارزيابي مقاومت سه توده سير نسبت به تريپس پياز (Thrips tabaci Lindeman)
حامد بنيادي 2021 -
مقايسه اثر كشندگي ايزولههاي مختلف قارچ Beauveria bassiana و B. varroa عليه پشه قارچ Lycoriella auripila
هاجر زنگنه 2019قارچ خوراكي به عنوان محصولي مهم در بسياري از كشورها به صورت تجاري توليد مي شود. آفات، بيماري ها و آسيب هاي محيطي هر ساله سبب وارد آمدن خسارت هنگفتي به اين محصول مي شوند. توليد قارچ خوراكي همواره تحت تاثير تعدادي از آفات قرار دارد، چرا كه شرايط محيطي براي فعاليت آن ها مساعد است و مواد مغذي هميشه در دسترس آن ها قرار دارد. مهم ترين و خطرناك ترين آفت قارچ خوراكي، پشه هاي خانواده ي Sciaridae هستند. كه در تمام طول سال در كشت قارچ خوراكي حضور دارند اين آفت داراي پتانسيل خسارت زايي بالايي است هرچند بروز مقاومت نسبت به آفت كش ها، كنترل پشه هاي قارچ را دشوارتر كرده است. هدف از اين تحقيق فراهم آوردن اطلاعاتي در مورد كنترل بيولوژيك مراحل پيش از بلوغ پشه ي قارچ Lycoriella auripila با استفاده از جدايه هاي FUM108 وFUM107 از قارچ Beauveria bassianaو جدايه FUM109از قارچ B. varroaeاست. جدايه ها همگي از گروه گياه پزكشي دانشگاه فردوسي مشهد تهيه و دراختيار گذاشته شده بودند. در گام نخست پرورش پشه قارچ خوراكي در دماي1±25 درجه سلسيوس، رطوبت نسبي 5±70 درصد و دوره 16:8 ساعت تاريكي و روشنايي در شرايط آزمايشگاهي، انجام شد. گام بعدي پرورش كلني قارچ هاي بيمارگر پشه قارچ خوراكي روي محيط كشت PDA بود. براي انجام زيست سنجي، ابتدا تعداد 20 عدد از مراحل لاروي و مرحله شفيرگي براي هر تيمار از محيط رشد خود جداسازي و در ظروف تعبيه شده براي انجام آزمايشات قرار داده شد. تيمارها شامل پنج غلظت 104، 105، 106، 107، 108 كنيديوم بر ميلي ليتر از قارچ بيمارگر و شاهد با آب مقطر استريل به همراه توئين 80 بود. براي تلقيح، روش پاشش به طور مستقيم روي آفت با استفاده از اسپري مه پاش دستي با خروجي حجم مشخصي از محلول سوسپانسيون به كار برده شد. پس از تلقيح آفت با قارچ بيمارگر به طور روزانه به بررسي تلفات پرداخته شد و پس از گذشت شش روز تلفات نهايي ثبت شد. نتايج نشان داد با افزايش غلظت كنيديوم در سوسپانسيون تلفات روند افزايشي دارد. در مقايسه حدود اطمينان LC50 سه جدايه قارچ بيمارگر تفاوت معني داري بين سنين لاروي در سري غلظت ها مشاهده نشد. LC50 جدايه FUM107 قارچ بيمارگر B. bassiana براي سن اول لاروي 106×53/0 و جدايهFUM108 106×47/0 و جدايه B. varroae FUM109 ، 106×43/0 بود. با مقايسه درصد تلفات در سه جدايه، سن اول لاروي در غلظت 108
-
مقايسه اثركشندگي جدايه هاي مختلف قارچ Beauveria bassiana و B. varroae عليه پشه قارچ، Lycoriella auripila
هاجر زنگنه 2019قارچ خوراكي به عنوان محصولي مهم در بسياري از كشورها به صورت تجاري توليد مي شود. آفات، بيماري ها و آسيب هاي محيطي هر ساله سبب وارد آمدن خسارت هنگفتي به اين محصول مي شوند. توليد قارچ خوراكي همواره تحت تاثير تعدادي از آفات قرار دارد، چرا كه شرايط محيطي براي فعاليت آن ها مساعد است و مواد مغذي هميشه در دسترس آن ها قرار دارد. مهم ترين و خطرناك ترين آفت قارچ خوراكي، پشه هاي خانواده ي Sciaridae هستند. كه در تمام طول سال در كشت قارچ خوراكي حضور دارند اين آفت داراي پتانسيل خسارت زايي بالايي است هرچند بروز مقاومت نسبت به آفت كش ها، كنترل پشه هاي قارچ را دشوارتر كرده است. هدف از اين تحقيق فراهم آوردن اطلاعاتي در مورد كنترل بيولوژيك مراحل پيش از بلوغ پشه ي قارچ Lycoriella auripila با استفاده از جدايه هاي FUM108 وFUM107 از قارچ Beauveria bassianaو جدايه FUM109از قارچ B. varroaeاست. جدايه ها همگي از گروه گياه پزكشي دانشگاه فردوسي مشهد تهيه و دراختيار گذاشته شده بودند. در گام نخست پرورش پشه قارچ خوراكي در دماي1±25 درجه سلسيوس، رطوبت نسبي 5±70 درصد و دوره 16:8 ساعت تاريكي و روشنايي در شرايط آزمايشگاهي، انجام شد. گام بعدي پرورش كلني قارچ هاي بيمارگر پشه قارچ خوراكي روي محيط كشت PDA بود. براي انجام زيست سنجي، ابتدا تعداد 20 عدد از مراحل لاروي و مرحله شفيرگي براي هر تيمار از محيط رشد خود جداسازي و در ظروف تعبيه شده براي انجام آزمايشات قرار داده شد. تيمارها شامل پنج غلظت 104، 105، 106، 107، 108 كنيديوم بر ميلي ليتر از قارچ بيمارگر و شاهد با آب مقطر استريل به همراه توئين 80 بود. براي تلقيح، روش پاشش به طور مستقيم روي آفت با استفاده از اسپري مه پاش دستي با خروجي حجم مشخصي از محلول سوسپانسيون به كار برده شد. پس از تلقيح آفت با قارچ بيمارگر به طور روزانه به بررسي تلفات پرداخته شد و پس از گذشت شش روز تلفات نهايي ثبت شد. نتايج نشان داد با افزايش غلظت كنيديوم در سوسپانسيون تلفات روند افزايشي دارد. در مقايسه حدود اطمينان LC50 سه جدايه قارچ بيمارگر تفاوت معني داري بين سنين لاروي در سري غلظت ها مشاهده نشد. LC50 جدايه FUM107 قارچ بيمارگر B. bassiana براي سن اول لاروي 106×53/0 و جدايهFUM108 106×47/0 و جدايه B. varroae FUM109 ، 106×43/0 بود. با مقايسه درصد تلفات در سه جدايه، سن اول لاروي در غلظت 108
-
ارزيابي ويژگي هاي زيستي سوسك شكارگر Atheta sp. (Coleoptera: Staphylinidae) با تغذيه از پشه قارچ خوراكي Lycoriella auripila و مگس سركه
حانيه مختاري 2019 -
سميت حاد نانو كپسول اسانس پونه روي سن شكارگر Nabis pseudoferus Rename
عاطفه حشمتي 2017بررسي سميت تنفسي اسانس نانوكپسول شده گياه پونه بر روي حشرات بالغ سن شكارگر Nabis pseudoferus در شرايط آزمايشگاهي (درجه حرارت 1±25 درجه سانتي گراد، رطوبت 1±65 درصد ودوره نوري16:8) انجام گرفت.اسانس-گيري توسط دستگاه كلونجر و سنتز نانو كپسول به روش سل - ژل انجام شد. جهت شناسايي تركيبات موجود در اسانس پونه از دستگاه گازكروماتوگرافي اسپكتوفتومتري استفاده شد.سميت تنفسي و ميزان دز كشنده 50 درصد اسانس آزاد و اسانس نانوكپسول شده تعيين گرديد و تلفات براي اسانس آزاد بعد از گذشت 24 ساعت و براي اسانس نانوكپسول شده پس از گذشت 4 روز ثبت و بررسي شد . آناليز داده ها توسط نرم افزار spss انجام گرفت. در اين پژوهش مقادير غلظت كشنده 50 درصد براي اسانس آزاد 11/0 و براي اسانس نانوكپسول شده 42/7 ميكروليتر بر ليتر هوا بدست آمد.
-
بررسي تراكم جمعيت آفات مهم گلخانهاي با استفاده از پردازش تصاوير ديجيتال تلههاي چسبان زردرنگ جهت تعيين زمان سمپاشي
مرجان آقامحمدي 2017توليدات بخش كشاورزي يكي از حوزههاي اصلي در اقتصاد هر كشور محسوب ميشود. ازجمله عواملي كه باعث افت ميزان محصولات كشاورزي ميشود طغيان آفات و بيماريها است. رايجترين شيوه مبارزه با اين آفات استفاده از سموم شيميايي ميباشد؛ اما امروزه با بهرهمندي از روش مديريت تلفيقي آفات بهمنظور افزايش ايمني غذايي محصولات كشاورزي سعي در كاهش مصرف سموم شيميايي شده است. در اين شيوه مديريتي برنامهي سمپاشي تقويمي حذف و سمپاشي بر اساس احتمال حضور آفات صورت ميگيرد كه بررسي اين امر توسط يك نيروي متخصص انجام ميشود. اين شيوه نظارتي نهتنها وقتگير و هزينهبر است بلكه نتايج حاصل از آن بهشدت تحت تأثير ميزان مهارت و شرايط فيزيولوژيكي اپراتور ازجمله خستگي، توهمات بصري و... خواهد بود؛ بنابراين در اين پژوهش با كمك علم پردازش تصوير و كارتهاي چسبان زردرنگ كه براي جذب حشرات استفاده ميشود، الگوريتمي جهت شناسايي و شمارش سفيدبالكها و تريپسها كه ازجمله مهمترين آفات گلخانهاي هستند و توسط اين كارتهاي چسبان در محيط گلخانه جمعآوريشدهاند، طراحي گرديد. شناسايي حشرات موردنظر در اين پژوهش بر اساس ويژگيهاي رنگي و ابعاد هندسي آنها ميباشد. جهت شناسايي و شمارش سفيدبالكها از فضاي رنگي RGBو براي شناسايي تريپسها از فضاي رنگي HSVاستفاده شد. الگوريتم طراحيشده براي شناسايي هر يك از گونهها شامل مراحلي از قبيل بهينهسازي، قطعهبندي، كاهش نويز، شناسايي و شمارش است. دقت اين الگوريتم پيشنهادي 41/9درصد ميباشد و مدتزمان اجراي آن بيش از چند ثانيه نيست. بدين ترتيب با استفاده از تكنيكهاي پردازش تصوير هم در هزينه و زمان نظارت صرفهجويي ميشود و هم خطاي انساني كاهش مييابد. ازآنجاكه ارتفاع كارتهاي چسبان بهمنظور جذب بهتر حشرات بايد متناسب با ميزان رشد گياهان تغيير كند، يك سيستم اتوماتيك جهت تنظيم ارتفاع اين كارتها طراحي و ساخته شد
Thesis summary
-
بهينه سازي پرورش انبوه سن شكارگر Nabis pseudoferus Remane
زكيه احمدي 2017سن شكارگر Nabis pseudoferus Remane يك شكارگر عمومي تعداد زيادي از گياه خواران از جمله شته هاو لارو پروانه ها مي باشد و شناخت اين دشمن طبيعي مي تواند نقش بسيار مهمي در موفقيت برنامه هاي مديريت كنترل اين آفات داشته باشد. هدف از انجام اين پژوهش بهينه سازي شرايط لازم براي پرورش و تكثير انبوه اين شكارگر بود و در اين راستا فراسنجه هاي جدول زندگي و نرخ شكارگري با تغذيه از شته جاليز ، تخم شب پره بيد آرد و مخلوط شته جاليز به همراه تخم شب پره بيد آرد تحت شرايط دماي 1 ± 25 درجه سلسيوس، رطوبت نسبي 5 ± 60 درصد، دوره نوري 16 ساعت روشنايي و 8 ساعت تاريكي مورد ارزيابي قرار گرفت. همچنين تاثير محيط هاي تخم گذاري مختلف روي درصد تفريخ و زادآوري سن شكارگر ارزيابي شد. داده هاي به دست آمده بر اساس روش جدول زندگي دو جنسي، تجزيه و تحليل شدند. نتايج به دست آمده نشان داد، مقادير نرخ ذاتي افزايش جمعيت (r)، نرخ خالص توليد مثل (R0)، ميانگين مدت زمان يك نسل (T)، نرخ متناهي افزايش جمعيت (λ) و نرخ ناخالص توليد مثل (GRR) سن N. pseudoferus به ترتيب با تغذيه از شته جاليز، تخم شب پره بيد آرد و مخلوط شته جاليز و تخم شب پره بيد آرد به ترتيب برابر003/0 ± 033/0، 003/0 ± 043/0 و 002/0 ± 062/0 بر روز، 024/0 ± 398/9، 721/2 ± 685/12 و 752/4 ± 306/33 تخم، 845/0 ± 37/66، 92/0 ± 143/58 و 595/0 ± 722/55 روز، 003/0 ± 034/1، 004/0 ± 044/1 و 002/0 ± 064/1 بر روز و 756/9 ± 7/68، 935/6 ± 17/35 و 184/9 ± 3/88 تخم به دست آمد. مقايسه نتايج نشان مي دهد تفاوت معني داري بين فراسنجه هاي r ، R0، T، GRR با استفاده از رژيم هاي غذايي مختلف وجود دارد و با مقايسه اين فراسنجه ها مي توان گفت شته جاليز همراه تخم شب پره بيد آرد رژيم غذايي مناسب تري نسبت به دو طعمه ديگر مي باشد كه بيانگر كيفيت بالاي اين تركيب طعمه اي براي سن N. pseudoferus مي باشد. نتايج آزمون نرخ شكارگري نشان داد كه مراحل پورگي سن اول تا پنجمو حشرات كامل به ترتيب 69/6 ± 94/42، 58/5 ± 11/50، 63/6 ± 22/75، 12/10 ± 94/124، 04/21 ± 92/344 و 32/68 ± 67/973 شته جاليز و در صورت تغذيه از شته جاليز همراه تخم شب پره بيد آرد 66/1 ± 2/34، 41/4 ± 89/46، 71/7 ± 74/112، 36/8 ± 146، 47/11 ± 53/270 و 4/100 ± 45/1765 برآورد شد. همچنين در اين مطالعه مناسب بودن انواع مختلف بسترهاي تخم ريز
-
پارامترهاي جدول زندگي و نرخ برداشت كفشدوزك Hippodamia variegata (Goeze با تغذيه از شته مومي كلم، شته جاليز و رژيم غذايي مصنوعي
مريم زمردزاده پناهي 2016كفشدوزك Hippodamia variegata يكي از مهم ترين دشمنان طبيعي بومي گونه هاي مختلف شته ها در ايران است. اين شكارگر با توجه به پراكنش وسيع و داشتن كارايي مناسب مي تواند نقش مهمي در كاهش جمعيت چندين گونه از شته هاي زيان آور داشته باشد. بنابراين انجام بررسي هايي در مورد بهينه سازي شرايط پرورش آن مي تواند به كاربرد و تجاري سازي آن كمك نمايد. بر پايه اين هدف، جدول زندگي و نرخ شكارگري كفشدوزك Hippodamia variegata با استفاده از شته جاليز، شته مومي كلم و تركيب غذاي مصنوعي همراه شته مومي كلم تحت شرايط دماي 1±25 درجه سلسيوس، رطوبت نسبي 5±60 درصد، دوره نوري 16 ساعت روشنايي و 8 ساعت تاريكي مورد ارزيابي قرار گرفت. داده هاي به دست آمده بر اساس روش جدول زندگي دو جنسي سن- مرحله زندگي و نرخ مصرف دوجنسي سن- مرحله تجزيه و تحليل شدند. نتايج به دست آمده نشان داد مقادير نرخ ذاتي افزايش جمعيت(r)، نرخ خالص توليد مثل(R0)، ميانگين مدت زمان يك نسل (T)، نرخ متناهي افزايش جمعيت (λ) و نرخ ناخالص توليد مثل (GRR) با تغديه از شته جاليز، شته مومي كلم و غذاي مصنوعي به ترتيب برابر 005/0±117/0، 006/0±198/0 و 006/0±104/0بر روز، 27/8 ± 38/51، 71/43 ±89/308 و 16/5±68/25 تخم، 564/0±57/33، 33/0±91/28 و 388/0±11/31 روز، 005/0±124/1، 007/0±121/1، 007/0±1/1 بر روز، 44/14 ±39/96، 1/61 ±3/545، 26/9±62/61 تخم است. مقايسه نتايج بدست آمده تفاوت معني داري بين نرخ ذاتي افزايش طبيعي(r) ،نرخ خالص توليد مثل (R0)، طول دوره يك نسل (T) و نرخ ناخالص توليدمثل( GRR) در تيمارهاي مختلف را نشان نداد. نرخ شكارگري حشرات كامل كفشدوزك H. variegata با تغذيه از شته جاليز و شته مومي كلم به ترتيب برابر با 97± 92/1993 و 83/95 ± 07/2066 بود كه اختلاف معني داري از نظر آماري نشان نداد. اين در حالي است كه بين نرخ شكارگري ساير مراحل زندگي كفشدوزك روي اين دو گونه طعمه تفاوت معني دار بود. در مجموع به نظر مي رسد شته مومي كلم طعمه مناسب تري نسبت به دو نوع طعمه ديگر مي باشد و بيانگر كيفيت بالاي اين طعمه براي كفشدوزك H. variegata مي باشد. همچنين كاربرد رژيم غذاي مصنوعي باعث كاهش مصرف شته مومي كلم به ميزان تا 50 درصد شد كه در صورت بهبود كيفيت رژيم غذايي مصنوعي مي توان اميدوار به تكثير انبوه كفشدوزك H. variegata منحصرا روي اين رژيم غذايي شد.
Thesis summary
-
نرخ شكارگري Hypoaspis aculeifer با تغذيه از دوبالان قارچ خوار Lycoriella sp. (Dip: Sciaridae) و Megaselia sp. (Dip: Phoridae)
بهاره آصف پور 2016نرخ شكارگري يكي از پارامتر هاي بسيار مهم در تعيين كارايي يك شكارگر و انتخاب دشمن طبيعي مناسب مي باشد. Gaeolaelaps aculeifer يكي از كنه هاي شكارگر مهم خاك زي است. در اين بررسي نرخ شكارگري و پارامتر هاي جدول زندگي كنه G. aculeifer با تغذيه از لارو سن دوم دوبالان قارچ خوار Lycoriella sp و Megaselia sp در شرايط آزمايشگاهي در دماي 1±25 درجه سلسيوس و رطوبت نسبي 10±75 درصد مورد ارزيابي قرار گرفت. نتايج نرخ شكارگري نشان داد كه كنه در مرحله لاروي هيچ گونه تغذيه اي از لارو دوبالان نداشته است. در مرحله پروتونمف و دئوتونمف ميزان تغذيه از لارو سن دوم سياريد و فوريد به ترتيب 1/0±566/2 و 07/0±27/1 بود. در مرحله دئوتونمف ميزان تغذيه به ترتيب 13/0±6/6 و 12/0±47/3 لارو سن دو بود. براي كنه ماده با تغذيه از لارو سياريد ميزان شكارگري كل 99/5±38/381 و با تغذيه از لارو فوريد 41/3±24/196 بود. براي كنه نر اين ميزان كمتر و به ترتيب برابر 95/1±38/149 و 24/2±14/96 به دست آمده. نرخ شكارگري كل در تغذيه از لارو سياريد و فوريد به ترتيب 54/15±66/214 و 18/8±88/111 محاسبه شده است. به طور كلي ميزان تغذيه كنه در مراحل مختلف زيستي از لارو سياريد بيشتر بوده است و همچنين ميزان تغذيه كنه هاي بالغ ماده با تغذيه از هر دو طعمه از كنه هاي نر بيشتر بوده است. نرخ ذاتي افزايش جمعيت (r) با تغذيه از لارو سياريد و فوريد به ترتيب 0089/0±17/0 و 0065/0±12/0 بر روز، نرخ متناهي افزايش جمعيت (λ) به ترتيب 01/0±19/1 و 0073/0±13/1 بر روز، ميانگين طول دوره نسل (T) به ترتيب 3/0± 95/18 و 29/0±91/22 روز و نرخ خالص توليد مثل (R0) 94/3±27/30 و 25/2±28/17 به دست آمد. همچنين در اين مطالعه طول دوره پيش از بلوغ با تغذيه از لارو سياريد 1/0±5/11 روز و با تغذيه از لارو فوريد 12/0±62/13 روز به دست آمد. بيشترين طول عمر كنه هاي نر و ماده تغذيه كرده از لارو سياريد به ترتيب 79 و 93 روز و با تغذيه بر روي لارو فوريد به ترتيب 69 و 82 روز بوده است. طول دوره پيش از تخم ريزي روي لارو سياريد و فوريد به ترتيب برابر با 16/0±39/3 و 11/0±20/6 روز به دست آمده است ميزان زادآوري كل با تغذيه از لارو سياريد و فوريد به ترتيب برابر با 03/2±69/71 و 34/1±38/42 تخم محاسبه شده. در كل نرخ شكارگري كنه در تمام مراحل مختلف زيستي با تغذيه از لارو سياريد بيشتر از لارو ف
Thesis summary
-
تعيين نرخ شكارگري و ترجيح غذايي سن شكارگر Nabis pseudoferus با تغذيه از Tuta absoluta و Aphis gossypii
طيبه السادات مهدوي 2015نرخ شكارگري و ترجيح غذايي ، يكي از پديده هايي است كه در بررسي كارايي و انتخاب دشمنان طبيعي، بايد مورد توجه قرار گيرد. زماني كه به يك شكارگر حق انتخاب بين دو يا چند گونه داده مي شود، اغلب يكي از آن ها را نسبت به ديگري ترجيح مي دهد.Nabis pseudoferus Remane، يكي از شكارگران مهم شب پره مينوز گوجه فرنگي و تعداد زيادي از شته ها مي باشد. در اين تحقيق، نرخ شكارگري و ترجيح غذايي سنين سوم، چهارم و پنجم پورگي و حشرات كامل نر و ماده سن شكارگر N. pseudoferus با تغذيه از تخم، لارو سن اول و سن چهارم Tuta absoluta Meyrick و Aphis gossypii Glover در قالب طرح كاملا تصادفي در آزمايشگاه، با شرايط دمايي 1 ± 25 درجه سلسيوس، رطوبت نسبي 10 ± 60 درصد و دوره نوري 16 ساعت روشنايي و 8 ساعت تاريكي، بررسي شد. نتايج نرخ نسبي شكارگري نشان داد كه در مراحل پورگي سن سوم تا پنجم، حشره كامل نر و ماده با هم با تغذيه از تخم مينوز گوجه فرنگي، 9/0 ± 05/40، 2/1 ± 8/58، 1/1 ± 85/75، 2/1 ± 55/103 و 1/2 ± 7/72، با تغذيه از لاروسن اول شب پره مينوز به ترتيب، 6/0 ± 6/21، 7/0 ± 55/27، 2/1 ± 5/54، 8/0 ± 45/67 و 1/2 ± 65/73 و با تغذيه از لارو سن چهارم شب پره مينوز به ترتيب، 09/0 ± 2/1، 2/0 ± 95/1، 3/0 ± 3، 2/0 ± 65/3 و 45/0 ± 55/3 و با تغذيه از شته جاليز 2 /1 ± 8/23، 1 ± 25/39، 5/0 ± 1/49، 4/0 ± 9/60 و 4/1 ± 54 حاصل شد. نرخ كل شكارگري براي همان مراحل زيستي از سن شكارگر، به ترتيب با تغذيه از تخم، 1 ± 95/117، 7/3 ± 6/221، 5/3 ± 3/381، 9/15 ± 75/982 و 5/58 ± 45/2510، با لارو سن اول مينوز گوجه فرنگي، 1 ± 85/76، 5/1 ± 05/116، 7/1 ± 85/304، 45/13 ± 05/749 و 8/49 ± 9/2217، با تغذيه از لارو سن چهارم شب پره مينوز، به ترتيب، 3/0 ± 9/2، 2/0 ± 85/3، 2/0 ± 25/7، 3/0 ± 75/34 و 8/3 ± 7/84 و در نهايت با تغذيه از شته جاليز، 6/0 ± 1/66، 8/0 ± 55/106، 6/0 ± 5/214، 7/19 ± 55/745 و 8/84 ± 9/2481 برآورد شد. براي بررسي ترجيح از شاخص بتاي منلي استفاده شد. در ترجيح بين شته جاليز و تخم شب پره مينوز گوجه فرنگي در سنين سوم و چهارم پورگي سن شكارگر، شاخص بتا براي تخم شب پره 03/0 ± 53/0 و 03/0 ± 52/0 حاصل شدكه نشان از ترجيح تسبت به تخم مي باشد، اما در مراحل پوره سن پنجم، حشره كامل نر و ماده در مراحل پيش، هنگام و پس از تخم گذاري، ترجيح نسبت به طعم
-
اثر تراكم شته سياه باقلا بر شكارگري درون رسته اي بين بالتوري سبزChrysoperla carnea و كفشدوزك Hippodamia variegata
مريم زارعي 2015شكارگري درون رسته اي زماني رخ مي دهد كه دو گونه ي شكارگر براي شكار مشترك رقابت مي كنند و يكي از آن ها از رقيب خود تغذيه مي كند. وقوع پديده ي شكارگري درون رسته اي در ميان گونه هاي شته خوار مي تواند به طور جدي كارايي كنترل بيولوژيك را كاهش دهد. عوامل مختلفي از جمله تراكم شكار خارج رسته (آفت هدف) بر شدت وقوع اين پديده اثر مي گذارند. در اين تحقيق اثر تراكم-هاي مختلف (50، 150 و 400) شته ي سياه باقلاScopoli Aphis fabae به عنوان شكار خارج رسته بر شدت وقوع شكارگري درون رسته اي ارزيابي شد. مراحل زندگي انتخاب شده شكارگرها، لاروهاي سنين دوم و سوم بالتوري سبز Stephen Chrysoperla carnea و لاروهاي سنين سوم، چهارم و حشره كامل ماده كفشدوزكGoeze Hippodamia variegata بودند. آزمايشات در مقياس هاي دو بعدي (ظروف ساده) و ميكروكاسم (نيمه طبيعي) انجام شد. نگه داري كلني ها و انجام آزمايشات تحت شرايط آزمايشگاهي (دماي 0c1±25، رطوبت نسبي 10±60 درصد و دوره ي نوري 16:8 تاريكي و روشنايي) صورت گرفت. هر يك از تيمارها داراي ده تكرار بود. پس از گذشت 24، 48 و 72 ساعت تعداد شته هاي كشته شده در هر تركيب از مراحل مختلف زندگي شكارگرها ثبت شد. نتايج نشان داد كه تراكم شكار خارج رسته، واحد آزمايشي و مرحله ي زندگي شكارگرها اثر معني داري در ميزان مصرف شته ي سياه باقلا دارند. در هر دو محيط آزمايش، اثر افزايشي شكارگري در تراكم-هاي بالاي شته سياه باقلا مشاهده گرديد. بالاترين شدت شكارگري درون رسته اي در هر دو محيط ساده و ميكروكاسم در غياب شكار خارج رسته و در تركيب لارو سن سوم C. carnea با سن سوم H. variegata (به ترتيب %80 و %50) مشاهده شد. تراكم بالاي شكار خارج رسته شدت شكارگري درون رسته اي را كاهش داد و پايين-ترين شدت روي داده، در تراكم 400 عدد شته سياه باقلا در هر دو محيط بود. نتايج نشان داد كه در غياب شكار خارج رسته ، شكارگري درون رسته اي نامتقارن و به جز در تركيب هاي لارو سن دوم C. carnea با لارو سن چهارم و حشره كامل H. variegata به نفع لارو بالتوري C. carnea بود. عدم تقارن برهمكنش ها نيز در حضور شته كاهش يافت. تفاوت در نتايج بدست آمده به اثر حضور شته، تفاوت در اندازه و گونه و نسبت شكارگري هر شكارگر نسبت داده شد. تراكم-هاي بالاي شته همچنين بقاي شكار درون رسته را افزايش داد. نتايج پژوهش حاضر اثر تراكم شكارخارج
-
بررسي تنوع ساپونين در يونجه هاي (Medicago satival L.) حساس، نيمه حساس و مقاوم به لارو سرخرطومي برگ يونجه (Hypera postica Gyll) با كمك تكنينك كروماتوگرافي لايه نازك
سحر بختياريان 2014 -
نوسانات فصلي و تغييرات جمعيت كفشدوزك هاي Cooccinella septempunctata, Hippodamia Variegata و زنبور پارازيتوئيد Dinocampus coccinellae در منطقه دستجرد استان همدان
صفورا سليماني 2014 -
اثر دما بر ميزان تداخل و واكنش تابعي كفشدوزك Hippodamia variegata (Col: Coccinellidae) روي شته Aphis gossypii (Hem: Aphididae)
معصومه ابراهيمي ارفع 2014 -
مطالعه قارچهاي بيمارگر حشرات و اثر بيوكنترلي انها روي پروانه ارد (Ephestia Kuehniella)
سارا عظيميان 2013