پروفایل استاد - دانشگاه بوعلی سینا همدان
Professor
Update: 2024-11-21
Shahryar Yarmohammadi vasel
Faculty of Economics and Social Sciences / Department of Psychology
P.H.D dissertations
-
تدوين مدل درگيري تحصيلي برمبناي ذهن آگاهي تحصيلي، ترس از شفقت به خود، خردورزي تحصيلي و هسته ارزشيابي خود در دانشجويان
حسين نادري پور 2023اهميت درگيري تحصيلي و نقش آن در آموزش و يادگيري در بسياري از متون و تحقيقات انجام شده برجسته است. درگيري تحصيلي يك فرآيند مهم در پيش بيني ترك تحصيل محسوب مي شود. همچنين، اين مفهوم يكي از عوامل موثر در روند تحصيلي دانشجويان است. بنابراين، هدف از اين پژوهش تدوين مدل درگيري تحصيلي برمبناي ذهن آگاهي تحصيلي، ترس از شفقت به خود، خردورزي تحصيلي و هسته ارزشيابي خود در دانشجويان بود. روش پژوهش از نظر رويكرد، آميخته كيفي- كمي بود. جامعۀ آماري پژوهش شامل كليه دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان در سال تحصيلي 1402-1401 بود. براي تعيين حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي تعداد 420 نفر از دانشجويان انتخاب شدند. ابزار گردآوري داده ها پرسشنامۀ درگيري تحصيلي (ريو و تسنگ، 2011؛ ريو، 2013)، مقياس ترس از شفقت به خود (گيلبرت و همكاران، 2011) ، مقياس هسته ارزشيابي خود (جاج و همكاران، 2003)، پرسشنامه محقق ساخته ذهن آگاهي تحصيلي و مقياس محقق ساخته خردورزي تحصيلي بود. براي اين منظور، با توجه به مباني نظري و اطلاعات به دست آمده از بررسي منابع كتابخانه اي، از پرسشنامه ذهن آگاهي تحصيلي براي اندازه گيري 5 عامل شناسايي شدۀ شفقت به خود، پذيرش بدون قضاوت، حضور در لحظه، انجام وظايف همراه با آگاهي و گوش دادن با توجه كامل، و از مقياس خردورزي تحصيلي براي اندازه گيري 3 عامل شناسايي شدۀ شناختي، عاطفي و تأملي استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون همبستگي پيرسون، مدل يابي معادلات ساختاري، تحليل عاملي اكتشافي و تاييدي در نرم افزارهاي ليزرل و SPSS مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. يافته ها نشان داد كه ضرايب همبستگي بين تمامي متغيرها معني دار است. به عبارت ديگر، بين درگيري تحصيلي با ذهن آگاهي تحصيلي، ترس از شفقت به خود، خردورزي تحصيلي و هسته ارزشيابي خود همبستگي معنادار وجود داشت. يافته ها بيانگر آن بود كه مدل با برازش مناسبي مورد تأييد قرار گرفته است، به طوري كه همۀ شاخص ها مدل را تأييد نمودند. نتايج مدل نشان داد كه اثرات مستقيم ذهن آگاهي تحصيلي، خردورزي تحصيلي و هسته ارزشيابي خود در متغير درگيري تحصيلي مثبت و معنادار و اثر مستقيم ترس از شفقت به خود در درگيري تحصيلي منفي و معنادار بود. همچنين، نتايج پژوهش حاكي از آن بود كه متغيرهاي ترس از شفقت به خود، خردورزي تحصيلي و هسته ارزش
Thesis summary
-
تاثير درمان تعاملي والد وكودك هيجان محور بر نحوه واكنش والدين به هيجانات منفي كودكان، كاهش نشانگان افسردگي و بهبود كاركردهاي اجرايي كودكان مبتلا به افسردگي
عظيمه السادات فاطمي 2022زمينه: افسردگي دوران كودكي يكي از آسيب هاي رواني شايع مي باشد كه اغلب از جانب والدين مورد غلفت قرار گرفته و نسبتاً دير تشخيص گذاري و كمك تخصصي دريافت مي كنند؛ همچنين مداخلات اندكي براي بهبود افسردگي پيش از دبستان صورت گرفته است. هدف: اين پژوهش با هدف تعيين تأثير درمان تعاملي والد-كودك هيجان محور بر نحوه واكنش والدين به هيجانات منفي كودكان، كاهش علائم افسردگي و بهبود كاركردهاي اجرايي كودكان مبتلا به افسردگي انجام شد. روش: پژوهش نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمايش و گواه بود. تمامي كودكان پسر مبتلا به اختلال افسردگي با دامنه سني 4 الي 5/5 سال مراجعه كننده به مركز مشاوره «شناخت نو» شهر اصفهان در سال 1399 جامعه آماري پژوهش را تشكيل دادند. با روش نمونه گيري هدفمند تعداد 30 نفر از كودكان و والدين آنها انتخاب و به شيوه تصادفي ساده در دو گروه مساوي 15 نفري جايگزين شدند. براي گردآوري اطلاعات از چكليست احساسات كودكان پيش دبستاني (لوبي و همكاران، 2004)، مقياس سنجش رفتاري كاركرد اجرايي- نسخه پيش از دبستان (جيويا و همكاران، 2002) و مقياس نحوه واكنش والدين به هيجانات منفي كودك (ميرابل، 2015) استفاده شد. درمان تعاملي والد-كودك هيجان محور طي 14 جلسه 1 ساعته به صورت هفتگي براي آزمودنيهاي گروه آزمايش اجرا شد اما گروه گواه برنامه درماني را دريافت نكرد و در ليست انتظار قرار گرفتند. داده ها با روشهاي آمار توصيفي (ميانگين و انحراف معيار) و آناليز تحليل كوواريانس (تك و چندمتغيري) با نرمافزار آماري SPSS نسخه 26 انحام شد. يافته ها: نتايج نشان داد كه در مرحله پس آزمون بين ميانگين نمره نشانگان افسردگي كودكان دو گروه آزمايش و گواه از نظر آماري تفاوت معناداري وجود دارد. نتايج تحليل كوواريانس نيز نشان داد در مرحله پس آزمون به ترتيب بين ميانگين نمره كل كاركرد اجرايي و مؤلفه هاي آن شامل ميزان تغييّر، بازداري، برنام هريزي، مهار هيجاني و حافظه فعال در آزمودنيهاي دو گروه آزمايش و گواه تفاوت آماري معناداري وجود دارد. همچنين، آناليز كوواريانس نشان داد كه درمان تعاملي والد-كودك هيجان محور در آزمودنيهاي گروه آزمون در مرحله پس آزمون منجر به بهبود نمره نحوه واكنش والدين به هيجانات منفي كودكان، واكنشهاي حمايت گرايانه و كاهش نمره واكنشهاي غيرحمايت گرايانه ش
Thesis summary
-
تدوين مدل براي تبيين كيفيت زندگي بر مبناي خودشناسي، خرد و ادراك رنج در بيماران مبتلا به سرطان
فرهاد جوكار 2021بيماري سرطان موجب تغييرات متعدد در كيفيت زندگي بيماران مي گردد و تشخيص مؤلفه هاي اثرگذار در اين متغير مي تواند نقش مهمي در بهبود كيفيت زندگي بيماران داشته باشد.هدف پژوهش حاضر تعيين رابطه ساختاري خودشناسي، خرد و ادراك رنج با كيفيت زندگي بيماران سرطاني بود.اين پژوهش از نوع همبستگي با جامعه پژوهش شامل كليه بيماران سرطاني مراجعه كننده به مراكز درماني شهر كرج بود. از بين اين افراد 340 نفر به صورت نمونه گيري هدفمند انتخاب شدند. بيماران پرسشنامه هاي خودشناسي، خرد، ادراك رنج و كيفيت زندگي را تكميل نمودند. داده ها با روش مدل سازي معادلات ساختاري تحليل شدند.نتايج نشان داد كه از بين مؤلفه هاي خودشناسي، خودشناسي تجربه اي به صورت مستقيم، خودشناسي تأملي به صورت غير مستقيم و با ميانجي گري خرد، و خودشناسي انسجامي به صورت غير مستقيم با ميانجي گري رنج وجودي و خرد بر كيفيت زندگي اثر داشته اند. همچنين روابط علي- ساختاري خودشناسي انسجامي با مؤلفه هاي ادراك رنج (رنج رواني و رنج وجودي) و خرد، روابط علي- ساختاري خودشناسي تجربه اي با رنج رواني و روابط علي ساختاري خودشناسي تأملي با خرد معنادار بود. بنابراين مؤلفه هاي خودشناسي به طور مستقيم و غيرمستقيم به واسطه رنج رواني، رنج وجودي، و خرد قادر به پيش بيني كيفيت زندگي در بيماران سرطاني بود. شاخص هاي برازندگي حاكي از مطلوبيت مدل مفروض در تبيين كيفيت زندگي از طريق متغيرهاي خودشناسي، خرد و ادراك رنج بود.مؤلفه هاي خودشناسي به واسطه تأثيرات مهمي كه در انسجام بخشي و يكپارچگي رواني افراد دارد، مي تواند با اثر گذاري بر خرد و ادراك رنج بيماران سرطاني نقش مهمي را در بهبود كيفيت زندگي اين بيماران داشته باشد.
Thesis summary
-
تاثير اصلاح سوگيري توجه بر تنظيم هيجاني در افراد با سبك دلبستگي دوري گزين
صديقه صفايي 2020چكيده زمينه و هدف: سبك هاي دلبستگي مي توانند با تاثير بر توانايي شخص در شناسايي و ابراز هيجان، درك هيجان ديگران و نيز روش هاي تنظيم هيجان هاي مثبت و منفي تاثير خود را در زمينه هاي گوناگون زندگي بزرگسالي اعمال كنند. هدف از پژوهش حاضر حاضر بررسي تاثير اصلاح سوگيري توجه بر تنظيم هيجاني در افراد با سبك دلبستگي دوري گزين بوده است. روش: به همين منظور 60 نفر از مراجعه كنندگان به مراكز مشاوره شهر سمنان در سال 1397 در دو مرحله به صورت در دسترس از دو مركز مشاوره انتخاب و در دو گروه گواه (30=n) و آزمايش(30=n) به صورت تصادفي قرار گرفتند. شركت كنندگان در دامنه سني 18 تا 40 و از هر دو جنس زن و مرد بودند. همچنين گروه آزمايش براي مقايسه اثر محرك تصويري و واژه اي به دو گروه 15 نفري تقسيم شدند. پرسش نامه دشواري در تنظيم هيجان، پرسش نامه تجارب در روابط نزديك و نرم افزار سوپر لب براي اندازه گيري نمرات شركت كنندگان در متغير هاي تنظيم هيجان، سبك دلبستگي و اصلاح سوگيري توجه (زمان واكنش) به كار گرفته شد. براي اندازه گيري سرعت واكنش كه ملاك سوگيري توجه بود؛ از جفت محرك هاي هيجاني (منفي كلي و منفي مرتبط با دلبستگي) و محرك خنثي؛ و براي اصلاح سوگيري توجه از ارائه محرك هاي هيجاني استفاده شد. محرك ها در قالب تصوير و واژه به صورت تصادفي به شركت كنندگان ارائه شدند. 10 جلسه براي تمرين در نظر گرفته شد كه در ميان آن (پس از جلسه 5) اندازه گيري دوم انجام شد و ارائه محرك در هر گروه 15 نفري از واژه به تصوير و بالعكس تغيير كرد. نمرات متغير هاي تنظيم هيجاني و سبك دلبستگي در چهار مرحله پيش آزمون ، ميانه آزمون، پس آزمون و پيگيري با استفاده از مدل تحليل واريانس آميخته چند متغيري تحليل شدند . يافته ها: با بهره بردن از روش اصلاح سوگيري توجه، نمرات دشواري در تنظيم هيجان در مرحله پس آزمون و پيگيري كاهش معناداري در مقايسه با پيش آزمون داشتند. همچنين با استفاده از اين روش نمرات سبك دلبستگي دوري گزين كاهش يافتند كه نشان دهنده تاثير اصلاح سوگيري توجه به روش دات پراب بر دشواري در تنظيم هيجانات و ابعاد آن و سبك دلبستگي بود. همچنين نمرات سبك دلبستگي دوري گزين كاهش يافت به اين معني كه از ميزان و شدت دوري گزيني آن كاسته و به سبك دلبستگي ايمن نزديك شد. همچنين اصلاح سوگيري توجه با روش دات پراب توانست سرعت واكنش را در مرحله
Thesis summary
-
تاثير هيپنوتراپي مبتني بر نيرومندسازي من بر خودگويي هاي منفي و افسردگي اساسي در زنان سرپرست خانوار
علي اصغر چگيني 2016زمينه و هدف: زنان سرپرست خانوار به دليل دشواري ها فراوان و تعدد نقش يكي از گروه هاي آسيب پذير جامعه به شمار مي آيند و در معرض ابتلا به اختلالات رواني ازجمله افسردگي قرار دارند بنابراين نيازمند پشتيباني هاي بيشتر ازجمله درمان هاي روان شناختي و برنامه هاي توانمندسازي هستند. هيپنوتراپي بر پايه نيرومندسازي من و كاهش خودگويي هاي منفي مي تواند راهبردهاي كارآمدي در اين راستا باشند؛ بنابراين، اين پژوهش با هدف شناخت اثربخشي هيپنوتراپي مبتني بر نيرومندسازي من در كاهش خودگويي هاي منفي و افسردگي اساسي زنان سرپرست خانوار انجام شد. مواد و روش ها: اين پژوهش از نوع آزمايشي است. جامعه آماري كليه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش كميته امداد امام خميني (ره) شهرستان ملاير بود كه با شكايت اصلي افسردگي به مركز مشاوره مراجعه كردند و 60 نفر بودند. از بين اين ها 30 نفر به عنوان نمونه پژوهش با روش نمونه گيري تصادفي انتخاب شدند و به طور تصادفي در دو گروه آزمايش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمايش هشت جلسه هيپنوتراپي مبتني بر نيرومندسازي من دريافت كردند. خودگويي هاي منفي، افسردگي و نيرومندي من به وسيله مقياس خودگويي كالوت (STI)، مقياس افسردگي بك و مقياس روان شناختي نيرومندي هاي من (PIES) اندازه گيري شد. يافته ها: نتايج آزمون تحليل واريانس با اندازه گيري هاي مكرر نشان داد درگروه آزمايش تفاوت معني داري بين پيش آزمون با پس آزمون و پيگيري از نظر افسردگي، خودگويي منفي و نيرومندي من وجود دارد (p<0.01)؛ اما در گروه گواه تفاوتي ديده نشد. به عبارت ديگر هيپنوتراپي بر پايه نيرومندسازي من توانست علائم افسردگي و خودگويي هاي منفي زنان سرپرست خانوار را كاهش و نيرومندي من آن ها را افزايش دهد. نتيجه گيري: اين پژوهش نشان داد كه هيپنوتراپي مبتني بر نيرومندسازي من مي تواند در كاهش خودگويي هاي منفي و علائم افسردگي و افزايش نيرومندي من مؤثر باشد. نتايج حاصل از اين مطالعه را مي توان براي توانمندسازي و درمان زنان سرپرست خانوار به كار گرفت.
Thesis summary
-
تدوين و اعتباريابي پروتكل آموزش ديدگاه گيري اجتماعي و اثر آن بر سبك هاي حل تعارض زوجين
سروه محمدزاده 2016هدف پژوهش حاضر، تدوين و اعتباريابي پروتكل آموزش ديدگاه گيري اجتماعي و اثر آن، بر سبك هاي حل تعارض زوجين بود. براي اين هدف برنامه آموزش ديدگاه گيري اجتماعي مبتني برروش"دانش-مهارت ها-توانايي هاي" گلباخ(2009) تدوين وتوسط ارزيابان اعتبار آن سنجيده شد كه ضريب توافق كاپاي 84/0 بين ارزيابان به دست آمد.جامعه پژوهش جهت آموزش ديدگاه گيري را زوجين دچار تعارض زناشويي خودمراجع به مراكز مشاوره شهر سنندج تشكيل مي دادند. 73 زوج شرايط اوليه مطالعه را احراز كردند كه از بين آنها 60 زوج براساس نمره دريافتي درآزمون تعارض زناشويي در دوگروه 30 نفره(هرگروه شامل 10نفر دچارتعارض متوسط،10نفر دچارتعارض شديد و 10 نفر دچارتعارض عميق)جايابي شدند. ابتدا آزمون هاي ديدگاه گيري و سبك هاي حل تعارض اجرا و سپس، زوجين گروه آزمايش، در معرض برنامه آموزش ديدگاه گيري اجتماعي قرار گرفتند و در انتهاي برنامه ده جلسه اي، دوباره ارزشيابي به عمل آمد. يك ماه پس از طي دوره آموزشي و جهت تعيين ماندگاري اثر آموزش، براي مرحله سوم آزمون ها اجرا شد. نتايج تحليل واريانس اندازه گيري مكرر نشان داد كه آموزش ديدگاه گيري باعث تغييردر نمره سبك هاي حل تعارض زوجين مي شود و اين تغيير در طي زمان يك ماه ماندگار است. نمرات سبك هاي حل تعارض يكپارچگي و مصالحه در اثر آموزش افزايش يافته، اما نمرات سبك هاي اجتنابي و رقابتي كاهش معنادار پيداكرده است. همچنين نتايج پژوهش نشان داد كه فرايند آموزش، ديدگاه گيري اجتماعي را افزايش داده است. دريك نگاه كلي نتايج اين پژوهش نشان داد كه برنامه هاي آموزشي ديدگاه گيري اجتماعي ، باعث تغيير در سبك هاي حل تعارض مي شود.از آن جا كه مقياسي كه منحصرا اين مهارت را بسنجد، وجود نداشت و ابزارهاي موجود تنها به عنوان خرده مقياس ، مهارت ديدگاه گيري اجتماعي را اندازه گيري كرده اند، لذا تدوين مقياسي براي سنجش ديدگاه گيري اجتماعي يكي از اهداف اين پژوهش بود. جهت هنجاريابي مقياس، 750 نفردانشجو شركت داشتند و مقياس ديدگاه گيري اجتماعي را براي هنجاريابي و مقياس هاي شادكامي آكسفورد و اضطراب بك رابراي تعيين روايي تشخيصي و افتراقي تكميل نمودند. داده هاي بدست آمده با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون، آلفاي كرونباخ و تحليل عاملي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. يافته هانشان داد ميان ديدگاه گيري اجتماعي و شادكامي، همبستگي مثبت و معنادار
Thesis summary
Master Theses
-
تدوين مدل ساختاري ھمدلي بر اساس سبك دلبستگي ايمن با ميانجي گري حمايت
اجتماعي ادراك شده و خلاقيت ھيجاني
عرفان عبدالهي چيراني 2023: ھمدلي از متغيرھاي تاثيرگذار در مراقبت ھاي بھداشتي و سلامت روان، در ابعاد درون فردي، بين فردي و اجتماعي است كھ براي متخصصان و دانشجويان روان شناسي از اھميت ويژه اي برخوردار است، از اين رو تبيين فرايندھاي شكل گيري ھمدلي نيز حائذ اھميت است .ھمدلي كارآمد زماني شكل مي گيرد كھ آگاھانھ و با درك درستي از اجزا و فرآيندھاي شكل گيري آن باشد. ھدف پژوھش حاضر ارائھ و تعيين برازش مدل ھمدلي بر اساس دلبستگي ايمن با ميانجيگري حمايت اجتماعي ادراك شده و خلاقيت ھيجاني بود. بھ اين منظور 412 نفر از دانشجويان روان شناسي با دلبستگي ايمن با روش نمونھ گيري خوشھ اي چند مرحلھ اي از بين كليھ دانشجويان روان شناسي دانشگاه ھاي رشت(1873 نفر) در بازه سني 18 تا 38 سال انتخاب شدند. براي گردآوري داده ھا از مقياس ھمدلي پرث(PES (برت و ھمكاران (2022)، مقياس سبك ھاي دلبستگي ھازان و شيور(1987)، مقياس چندي بعدي حمايت اجتماعي ادراك شده زيمت و ھمكاران(1988) و پرسشنامھ خلاقيت ھيجاني آوريل (1999) استفاده شد. اطلاعات بھ دست آمده با روش تحليل مسير مورد تجزيھ و تحليل قرار گرفت. نتايج بھ دست آمده نشان داد كھ مدل تدوين شده از برازش مطلوب و شاخص ھاي برازندگي نيز از آماره ھاي مناسبي برخوردار است. با توجھ بھ نتايج بھ دست آمده مي توان بيان كرد كھ ھمدلي از طريق حمايت اجتماعي ادراك شده و خلاقيت ھيجاني با دلبستگي در پژوھش ھاي آينده برنامھ ھاي ارتقاي ھمدلي مبتني بر حمايت اجتماعي ادراك شده و خلاقيت ھيجاني طراحي كنيم.
Thesis summary
-
تدوين مدل تنهايي (عاطفي و اجتماعي) بر اساس بد رفتاري روان شناختي والدين با ميانجيگري طرحواره هاي ناكارآمد در دانشجويان داراي علائم افسردگي دانشگاه بوعلي سينا
يونس رجائي 2023احساس تنهايي به عنوان يك پيامد روان شناختي و درازمدت با اثرات منفي بر سلامت رواني و جسمي شناخته مي شود. تنهايي اجتماعي در زمان مختل شدن شبكه اجتماعي و تنهايي عاطفي در زمان غيبت يك فرد مهم در زندگي رخ مي دهد. هدف پژوهش تعيين برازش مدل تنهايي (عاطفي-اجتماعي) بر اساس بد رفتاري روانشناختي والدين با ميانجيگري طرحواره هاي ناسازگار اوليه بود. براي اين منظور 373 دانشجو (131 مرد، 242 زن) به شيوه نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي از ميان دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان (به تعداد 10561 نفر) انتخاب شدند. براي گردآوري اطلاعات از پرسشنامه هاي تنهايي (عاطفي-اجتماعي) دي توماسو، برانن و بست (2004)، بدرفتاري روان شناختي والدين كوآتس و مسمن مور (2014)، طرحواره هاي ناسازگار اوليه يانگ و براون (2005) و افسردگي بك (2000) استفاده شد. داده هاي بدست آمده با استفاده از روش تحليل مسير مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج بدست آمده نشان داد كه مدل تدوين شده از برازش مناسب و شاخص هاي برازندگي از آماره هاي مطلوبي برخوردار است. همچنين يافته هاي پژوهش نشان داد كه متغير برون زاي بدرفتاري روان شناختي والدين اثر مستقيم و معناداري بر روي دو متغيرتنهايي عاطفي و اجتماعي ندارد ( 0/01>p). مي توان نتيجه گرفت كه بدرفتاري روان شناختي والدين از مهم ترين عوامل شكل گيري طرحواره هاي ناسازگار اوليه حوزه بريدگي و طرد است كه با شكل گيري اين طرحواره ها، ممكن است فرد در معرض تنهايي عاطفي و اجتماعي قرار گيرد.
Thesis summary
-
تدوين مدل رضايت زناشويي بر اساس طرحواره هاي ناسازگار اوليه با نقش واسطه اي سبك هاي عشق ورزي در دانشجويان متاهل
مريم گودرزي 2023هدف از انجام پژوهش حاضر تدوين مدل رضايت زناشويي بر اساس طرحواره ناسازگار اوليه با نقش واسطه اي سبك هاي عشق ورزي در دانشجويان متاهل بود. روش تحقيق توصيفي همبستگي با رويكرد معادلات ساختاري و از نظر هدف كاربردي است. جامعه آماري شامل كليه دانشجويان متاهل دانشگاه هاي شهر همدان بود. جهت تعيين حجم نمونه در اين پژوهش، در مرحله اول از بين دانشگاه هاي همدان، دانشگاه بوعلي سينا و علوم پزشكي مشخص و سپس در مرحله دوم، به روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي تعداد 380 از دانشجويان متاهل انتخاب و پرسش نامه ها را تكميل كردند. ابزار گردآوري داده ها شامل پرسش نامه طرحواره هاي ناسازگار اوليه ( YSQ-SF ) و پرسش نامه سبك هاي عشق ورزي (lAS) و پرسش نامه رضايت زناشويي انريچ بود. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از روش آماري همبستگي از نوع مدل يابي معادلات ساختاري با استفاده از نرم افزار Lisrel 8.8 و SPSS22 انجام شد. يافته ها نشان داد مدل معادلات ساختاري رضايت زناشويي و طرحواره ناسازگار اوليه با نقش واسطه اي سبك هاي عشق ورزي از برازش مناسبي برخوردار است. بين طرحواره هاي ناسازگار اوليه (استحقاق، رها شدگي، ايثار) با عشق ورزي (عشق رومانتيك، عشق شهواني، عشق فداكارانه) و رضايت زناشويي رابطه مستقيم و معناداري وجود دارد. همچنين بين طرحواره هاي ناسازگار اوليه (استحقاق، رها شدگي، ايثار) با عشق ورزي و رضايت زناشويي رابطه مستقيم و معناداري وجود دارد. بين طرحواره هاي ناسازگار اوليه (استحقاق، رها شدگي، ايثار) رضايت زناشويي از طريق عشق ورزي (عشق رومانتيك، عشق شهواني، عشق فداكارانه)، رابطه غيرمستقيم و معناداري وجود دارد.
Thesis summary
-
تاثير آموزش بازي مبتني بر رابطه والد - كودك بر علائم فابينگ دانش آموزان داراي تلفن همراه
عطيه چوبكار 2023هدف: تلفن هاي هوشمند شيوه ارتباط افراد با يكديگر را متحول كرده اند. انسان ها گاها از تلفن هاي هوشمند براي تقويت تعاملات اجتماعي خود استفاده مي كنند.بااين وجود در بسياري از مواقع فرد مقابل خود و يا شخصي كه در حال مكالمه با آن هاست را ناديده گرفته و به جاي آن بر روي تلفن هوشمند خود تمركز مي كنند. اين عمل فابينگ نام دارد. دانش آموزان نيز به استفاده از تلفن همراه براي سرگرمي ، درس خواندن و حاضر شدن در كلاس هاي خود به صورت مجازي روي آوردند. دسترسي بيشتر كودكان به تلفن همراه با پيامدهايي از قبيل فابينگ همراه است كه زمينه ي مشكلات فردي و اجتماعي بسياري را براي آن ها فراهم مي كند. هدف اصلي پژوهش حاضر تعيين تاثير آموزش بازي مبتني بر روابط والد كودك بر كاهش علائم فابينگ دانش آموزان داراي تلفن همراه بود. روش: طرح پژوهش حاضر نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون - پس آزمون بود. جامعه آماري اين پژوهش مادران دانش آموزان داراي علائم فابينگ مدارس ابتدايي ناحيه 1 شهر همدان بود كه 30 نفر از آن ها توسط نمونه گيري در دسترس انتخاب و در دو گروه كنترل (15نفر) و آزمايش(نفر15) قرار گرفتند.جهت گردآوري اطلاعات از مقياس عمومي فابينگ در قبل و پس از آموزش بازي مبتني بر رباطه والد كودك استفاده گرديد . داده ها به وسيله آزمون كوواريانس تحليل شد. يافته ها :ميانگين نمرات علائم فابينگ در پس آزمون گروه آزمايش نسبت به پيش آزمون اين گروه ، كاهش پيدا كرده و از 49/45 به 42/18 رسيده است . مينانگين نمرات مولفه نوموفوبيا در پيش آزمون گروه كنترل 14/73 و در پس آزمون اين گروه 15/22 است. نتيجه گيري:نتايج نشان مي دهد كه آموزش بازي مبتني بر رابطه والد- كودك بر كاهش علائم فابينگ در دانش آموزان داراي تلفن همراه موثر بوده ( 0/01>P ) ( f=22/78 )براساس مجذور اتا ميزان تاثير 58 درصد است.
Thesis summary
-
تبيين گرايش به رفتارهاي پرخطر نوجوانان براساس صفات سه گانه تاريك شخصيت مادران با ميانجي گري طرحواره هاي ناسازگار اوليه ي نوجوانان
زهرا اميري 2023وقوع و گسترش جرم در بزرگسالي، از دوره هاي نوجواني و جواني از ارتكاب به رفتارهاي پرخطر آغاز مي شود؛ عوامل متعددي نظير ساختارهاي شناختي فرد و ويژگي هاي شخصيتي اعضاء خانواده در شكل گيري رفتارهاي پرخطر وجود دارد. پژوهش حاضر به منظور تبيين رفتارهاي پرخطر نوجوانان براساس صفات سه گانه تاريك شخصيت مادران با ميانجي گري طرحواره هاي ناسازگار اوليه ي نوجوانان انجام شد. روش پژوهش توصيفي بود، جامعه آماري شامل كليه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان ملاير در سال تحصيلي 1401- 1402 به همراه مادرنشان بود. در اين پژوهش از 367 دانش آموز كه نمره ي بالاتر از 114 در پرسشنامه رفتارهاي پرخطر كسب كردند، به همراه مادرنشان به عنوان نمونه استفاده شد. جهت انتخاب نمونه از نمونه گيري به صورت خوشه اي چند مرحله اي استفاده شد. در اين پژوهش از سه پرسشنامه پرسشنامه خطرپذيري جوانان ايراني علي زاده محمدي و احمدآبادي ، پرسشنامه صفات سه گانه تاريك شخصيت جوناسون و وبستر و فرم كوتاه طرحواره يانگ استفاده شد. داده ها با استفاده از دو نرم افزار SPSS-24 و Lisrel 8.8 با روش تحليل مسير تحليل شدند. نتايج پژوهش حاكي از آن بود كه همبستگي معناداري بين تمام متغيرهاي مورد مطالعه، به استثناء رابطه ي همبستگي بين صفت تاريك جامعه ستيزي كه با طرحواره ي نقص/شرم معنادار نبود، در سطح(05/0> p) وجود دارد. الگوي مدل يابي تحليل مسير نشان دهنده آن بود كه صفت خودشيفتگي مادر با ميانجي گري سه طرحواره ي نقص/شرم، وابستگي/بي كفايتي و آسيب پذيري نسبت به بيماري/ضرر نوجوان، به ترتيب با مقدار β، 04/0، 08/0 و 03/0 در سطح (05/0> p) تاثير معناداري بر رفتارهاي پرخطر نوجوان دارد. همچنين صفت جامعه ستيزي مادر با ميانجي گري دو طرحواره ي وابستگي/بي كفايتي و آسيب پذيري نسبت به بيماري/ضرر نوجوان، به ترتيب با مقدار β، 07/0 و 06/0 در سطح (05/0> p) تاثير معناداري بر رفتارهاي پرخطر نوجوان دارد. همچنين صفت ماكياوليسم مادر با ميانجي گري دو طرحواره ي وابستگي/بي كفايتي و آسيب پذيري نسبت به بيماري/ضرر نوجوان، به ترتيب با مقدار β، 05/0 و 12/0 در سطح (05/0> p) تاثير معناداري بر رفتارهاي پرخطر نوجوان دارد. اما دو صفت تاريك جامعه ستيزي و ماكياوليسم مادر، به ترتيب با مقدار β، 004/0 و 015/0 در سطح (05/0> p) با ميانجي گري طرحواره ي نقص/شرم نوجوان تاثير معناداري بر رفت
Thesis summary
-
تبيين شفقت ورزي براساس ذهنيت اجتماعي با ميانجي گري لحن هيجاني در دانشجويان
سميرا عباس پور 2023هدف از انجام اين پژوهش تبيين شفقت ورزي براساس ذهنيت اجتماعي با ميانجي گري لحن هيجاني در دانشجويان بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف كاربردي و از نظر طرح ، تحقيق توصيفي از نوع همبستگي بود. جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان درسال تحصيلي در 1401 بود. در اين طرح 372 نفر به روش نمونه گيري خوشه اي تصادفي چند مرحله ايي انتخاب شدند. به منظور جمع آوري داده ها از پرسشنامه شفقت خود (نف، 2003)، پرسشنامه لحن هيجاني يارمحمدي و رحيمي (1398) و پرسشنامه ذهنيت اجتماعي يارمحمدي و عباس پور (1401)، استفاده شد. جهت تجزيه و تحليل داده ها از ضريب همبستگي، رگرسيون و روش آماري مدلسازي معادلات ساختاري SEM استفاده شد. جهت تحليل دادها از نرم افزار SPSS نسخة 24 براي سنجش كلية فرضيه ها و نرم افزار Smart pls نسخه 3 براي مدل سازي معادلات ساختاري استفاده شد. نتايج با اطمينان 95% نشان داد لحن هيجاني مثبت داراي اثر مثبت و مستقيمي معادل 486/0 بر شفقت ورزي مي باشد. لحن هيجاني منفي داراي اثر منفي و مستقيمي معادل 418/0- بر شفقت ورزي مي باشد. ذهنيت اجتماعي داراي اثر مثبت و مستقيمي معادل 296/0 بر شفقت ورزي مي باشد. ذهنيت اجتماعي داراي اثر مثبت و غير مستقيمي بر شفقت ورزي از طريق لحن هيجاني مثبت مي باشد. همچنين ذهنيت اجتماعي داراي اثر منفي و غير مستقيمي بر شفقت ورزي از طريق لحن هيجاني منفي مي باشد. و در نهايت، شفقت ورزي براساس ذهنيت اجتماعي با ميانجي گري لحن هيجاني مثبت و منفي از برازش مناسبي برخوردار بود. بنابراين با افزايش خود شفقت ورزي در دانشجويان مي توان عواطف مثبت آنان را افزايش داد و همچنين، مي توان از آموزش شفقت ورزي براي ارتقاي رضايت از زندگي بهره برد.
Thesis summary
-
تدوين مدل پيش بيني يادگيري خودانگيخته بر اساس سبك هاي يادگيري و انگيزش پيشرفت با نقش واسطه اي تفكر انتقادي در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان
مريم نجفي مقدم 2023يكي از اصلي ترين مولفه هاي اثرگذار بر يادگيري موفق، خودانگيختگي در يادگيري است كه مي تواند متاثر از سبك هاي يادگيري و انگيزه ي پيشرفت افراد باشد. هدف پژوهش حاضر تدوين مدل پيش بيني يادگيري خودانگيخته بر اساس سبك هاي يادگيري و انگيزش پيشرفت با نقش واسطه اي تفكر انتقادي است. با توجه به نوع اهداف و فرضيه ها و روش جمع آوري داده ها روش پژوهش توصيفي و از نوع همبستگي است. جامعه آماري كليه ي دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا در سال تحصيلي 1401ـ1400 بوده اند. با توجه به نوع پژوهش و حجم جامعه تعداد 372 نفر به صورت خوشه اي تصادفي انتخاب شدند. ابزارهاي استفاده شده در اين پژوهش شامل مقياس راهبردهاي يادگيري خودانگيخته پينتريچ و ديگروت(1990)، مقياس سبك هاي يادگيري كلب(1985)، مقياس انگيزش پيشرفت هرمنس(1970) و مقياس تفكر انتقادي ريكتس(2003) بود. نتايج معادلات ساختاري نشان داد هر چهار سبك يادگيري، انگيزش پيشرفت و همچنين تفكر انتقادي با يادگيري خودانگيخته رابطه ي مستقيم معنادار دارند. نتايج روابط غير مستقيم نيز نشان داد كه سبك هاي يادگيري و انگيزش پيشرفت با ميانجي گري تفكر انتقادي با يادگيري خودانگيخته رابطه ي معنادار دارند. بنابراين از جمله متغيرهاي كمك كننده در يادگيري خودانگيخته، سبك هاي يادگيري و انگيزش پيشرفت به واسطه تفكر انتقادي در دانشجوبان است.
Thesis summary
-
پيش بيني خودانزجاري بر اساس احساس كنترل، احساس تنهايي و حمايت اجتماعي ادراك شده در زلزله زدگان سرپل ذهاب
فاطمه ميرزايي 2023هدف از انجام اين پژوهش، پيش بيني خودانزجاري بر اساس احساس كنترل، احساس تنهايي و حمايت اجتماعي ادراك شده در زلزله زدگان سرپل ذهاب بود. اين پژوهش بر اساس هدف، از نوع تحقيقات كاربردي و از نظر نحوه گردآوري داده ها، توصيفي از نوع همبستگي با هدف پيش بيني بود. در اين پژوهش، احساس كنترل، احساس تنهايي و حمايت اجتماعي ادراك شده به عنوان متغيرهاي پيش بين و خودانزجاري به عنوان متغير ملاك در نظر گرفته شده بود. جامعه آماري پژوهش مذكور متشكل از جمعيت شهرستان سرپل ذهاب كرمانشاه، كه زلزله را تجربه كردند، بود كه بر اساس سرشماري سال 1395 تعداد 85342 نفر بودند كه از اين تعداد با استفاده از فرمول كوكران و با ضريب خطاي 5 درصد، 382 نفر انتخاب شدند كه با شيوه نمونه گيري تصادفي طبقه اي، 191 زن و 191 مرد بودند. ابزارهاي پژوهش عبارت از مقياس چندبعدي انزجار از خود كريرايز (2014)، پرسشنامه احساس كنترل شاپيرو (1994)، مقياس احساس تنهايي راسل (1996) و مقياس حمايت اجتماعي ادارك شده زيمت (1988) است. داده ها با استفاده از SPSS26 و از طريق رگرسيون گام به گام و همبستگي مورد آزمون قرار گرفت. نتايج تحليل رگرسيون در سطح معناداري 0 نشان داد احساس تنهايي 65 درصد، احساس تنهايي و حمايت اجتماعي ادراك شده به طور معكوس 66 درصد و احساس تنهايي، حمايت اجتماعي ادراك شده به طور معكوس و احساس كنترل به طور معكوس 67 درصد از واريانس خودانزجاري را پيش بيني مي كنند.
Thesis summary
-
پيش بيني سرزندگي تحصيلي براساس مثبت انديشي، همدلي و ارتباط اجتماعي در دانش آموزان متوسطه اول
ميلاد محمدي 2022هدف اصلي پژوهش حاضر پيش بيني سرزندگي تحصيلي براساس مثبت انديشي،همدلي و ارتباط اجتماعي بود. با توجه به موضوع و هدف پژوهش، روش تحقيق حاضر ازنظر هدف،كاربردي و ازنظر روش اجرا، توصيفي و از نوع همبستگي بود كه در آن ارتباط مثبت انديشي، همدلي و ارتباط اجتماعي با سرزندگي تحصيلي مورد بررسي قرار گرفت. جامعه آماري دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهركرمانشاه بود كه در سال تحصيلي 01-1400 مشغول به تحصيل بودند و شامل 24317 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از جدول نمونه گيري كرجسي و مورگان 380 نفر (190دختر و 190 پسر) برآورد شد كه به روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي برگزيده شدند. جهت گردآوري اطلاعات از پرسش نامه هاي سرزندگي تحصيلي مارتين و مارش(2006 )، مثبت انديشي اينگرام و ويس نيكي(1988) ، همدلي كودك و نوجوان EmQue-CA(1983) و ارتباط اجتماعي زبوف(2010) استفاده گرديد. داده ها با آزمون ميانگين و انحراف استاندارد، جداول و نمودارها توصيف شد و نتايج حاصل از تحليل استنباطي داده ها شامل ضرايب همبستگي پيرسون و آزمون تحليل رگرسيون چند متغيري نشان داد كه بين مثبت انديشي، همدلي و ارتباط اجتماعي با سرزندگي تحصيلي ارتباط مستقيمي وجود دارد و با افزايش مثبت انديشي، همدلي و ارتباط اجتماعي، ميزان سرزندگي تحصيلي دانش آموزان نيز افزايش پيدا مي كند(ضرايب همبستگي بين مثبت انديشي، همدلي و ارتباط اجتماعي با سرزندگي تحصيلي به ترتيب 671/0 و 613/0 و 357/0 به دست آمد كه در سطح آلفاي 01/0 معني دار مي باشند (p<0/01)). همچنين مقدار ضريب تعيين (مجذورR) برابر با 488/0 بدست آمد كه نشان دهنده ي ميزان تبيين واريانس و تغييرات سرزندگي تحصيلي توسط مثبت انديشي، همدلي و ارتباط اجتماعي مي باشد. بنابراين با توجه به يافته هاي پژوهش مي توان اين نتيجه كلي را گرفت كه مثبت انديشي، همدلي و ارتباط اجتماعي مي تواند به صورت معناداري سرزندگي تحصيلي در دانش آموزان متوسطه اول را پيش بيني كند.
Thesis summary
-
اثربخشي آموزش زبان بدن بر طرحواره هاي شكست و نقص دانشجويان داراي افت تحصيلي
ريحانه محجل 2022يكي از عوامل موثر بر زندگي شخصي و اجتماعي دانشجويان سيستم شناختي و طرحواره هاي آنهاست. وجود چالش ها و استرس هاي فراوان باعث مي شود كه برخي دانشجويان براي حذف اين تجربه هاي استرس زا، طرحواره هاي ناكارآمد خود را به كار ببرند. طرحواره هاي ناسازگار اوليه در حوزه بريدگي و طرد و خودگرداني و عملكرد مختل مانند طرحواره نقص و شكست نقش اصلي را در كاهش عزت نفس و حفظ اختلال اضطراب اجتماعي دارند. افرادي كه داراي طرحواره هستند در كودكي پيام مناسب را از جانب والدين خود نداشتند و حتي پيام هاي متناقض و نشانه هاي بدن متضاد دريافت كرده اند و سيستم پردازش و ادراكي آنها با مشكل مواجه شده است. به طور خاص، نشانه هاي بدن متضاد، تشخيص احساسات از چهره ها و سيستم ادراكي فرد را مختل مي كند و زماني كه كودك پيام هاي متناقض و نشانه هاي بدن متضاد را از والدين دريافت كرده باشد سيستم ادراكي وي از بدن خودش و ديگران دچار مشكل ميشود بنابراين آموزش هاي مجدد مانند زبان بدن در راستاي تنظيم مجدد سيستم ادراكي و برقراري تعامل اجتماعي مناسب ضرورت دارد. مطالعه حاضر با هدف تعيين تاثير آموزش زبان بدن بر طرحواره هاي شكست و نقص دانشجويان انجام شد. روش تحقيق از نوع نيمه آزمايشي و با طرح پيش آزمون-پس آزمون با گروه كنترل بود. جامعه آماري اين پژوهش را دانشجويان داراي افت تحصيلي دانشگاه صنعتي قم تشكيل دادند كه 30 نفر از آنان به شيوه در دسترس براي طرحواره شكست انتخاب شدند و با روش تصادفي در دو گروه 15 نفره آزمايش و كنترل قرار گرفتند و همچنين30 نفر از آنان به شيوه در دسترس براي طرحواره نقص انتخاب شدند و با روش تصادفي در دو گروه 15 نفره آزمايش و كنترل قرار گرفتند. براي گردآوري داده هاي پژوهش در مراحل پيش آزمون و پس آزمون از گويه هاي شكست و نقص پرسشنامه طرحواره يانگ استفاده شد. آموزش زبان بدن بر اساس برنامه بني اسدي و دسوزا(2011) در 8 جلسه و در هر جلسه به مدت 90 دقيقه براي دانشجويان گروه آزمايش اعمال گرديد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS 22 مورد تجزيه تحليل قرار گرفت. نتايج حاصل از تحليل كوواريانس تك متغيري نشان داد كه تفاوت معناداري بين پس-آزمون نمرات شكست و نقص گروه آزمايش و گروه كنترل وجود داشت. طبق اين نتايج، 64.9 درصد از واريانس تغييرات در طرحواره شكست توسط آموزش زبان بدن قابل تبيين است. همچنين نتايج نشان داد57.1
Thesis summary
-
تدوين مدل ساختاري نقش كمال گرايي در تنظيم شناختي هيجان با ميانجي گري فعال سازي و بازداري رفتاري
نسرين يوسفي 2022تنظيم شناختي هيجان فرآيندي است كه در افزايش، كاهش و يا نگهداري مؤلفه هاي هيجاني، شناخت ها و رفتارها به انسان ها كمك مي كند. هدف اين پژوهش بررسي نقش واسطه اي مجموعه هاي فعال سازي و بازداري رفتاري در رابطه بين كمال گرايي با تنظيم شناختي هيجان بود. طرح پژوهش حاضر توصيفي، از نوع همبستگي بود. جامعه ي آماري پژوهش تمام دانشجويان مقطع كارشناسي دانشگاه بوعلي سينا در سال تحصيلي 1400-1401 بودند كه 382 نفر به عنوان نمونه ي پژوهش انتخاب شدند. نمونه هاي اين پژوهش با روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوري داده ها، پرسشنامه هاي مقياس هيجانات مثبت و منفي، مقياس كمال گرايي مثبت و منفي و مقياس سيستم هاي بازداري و فعال سازي رفتاري اجرا شد. جهت تحليل داده ها از نرم افزار SPSSنسخه 22 به منظور تحليل داده هاي توصيفي و از نرم افزار ليزرل نسخه 8/8 براي آزمون روابط بين متغيرها و فرضيه هاي نهايي استفاده شد. نتايج برازش مدل نشان مي دهد كه مدل تبيين تنظيم شناختي هيجان براساس كمال گرايي با نقش واسطه گري سيستم فعال سازي و بازداري رفتاري از برازش مطلوب برخوردار است (P ˃01/0 ، 96/0=CFI ، 94/0=IFI ، 94/0= NFI ). كمال گرايي مثبت و منفي بر سيستم فعال سازي و بازداري رفتاري اثر مستقيم دارد. اثر مستقيم فعال سازي رفتاري بر استراتژي هاي منفي تنظيم هيجان و استراتژي هاي مثبت تنظيم هيجان رابطه ي معناداري دارد، همچنين، اثرات مستقيم فعال سازي و بازداري رفتار بر استراتژي منفي تنظيم هيجان و استراتژي مثبت تنظيم هيجان هم رابطه اي معنادار است. رابطه بين كمال گرايي منفي و كمال گرايي مثبت با راهبردهاي منفي هيجان از طريق سيستم فعال سازي رفتار معنادار است. همچنين براساس نتايج رابطه بين كمال گرايي منفي و كمال گرايي مثبت راهبرد مثبت تنظيم هيجان از طريق سيستم فعال سازي رفتار نيز معنادار است. رابطه بين كمال گرايي منفي و كمال گرايي مثبت با راهبرد منفي هيجان از طريق سيستم بازداري رفتار معنادار است. توجه به اين نتايج مي تواند به دانش آسيب شناختي ما در رابطه با مكانيسم هاي آسيب زاي كمال گرايي نسبت به تنظيم هيجانات بيافزايد و سطح سلامت روانشناختي را در جمعيت عمومي ارتقا بخشد. همچنين توجه به اثراتي كه سيستم هاي فعال سازي و بازداري رفتاري بر روي تنظيم شناختي هيجانات ما مي گذارند، حائز اهميت است.
Thesis summary
-
مقايسه ي ميزان تعارض، سبك هاي حل تعارض و تعهد زناشويي در زوجين نابارور، بارور شده با لقاح مصنوعي و بارور بهنجار
محمدرضا روشنايي 2022چكيده: فرزندآوري يكي از نيازهاي بشري و از دلايل گرايش جوانان به زندگي مشترك است. در مواردي زوجين توانايي فرزندآوري به صورت طبيعي را ندارند و نيازمند كمك هاي پزشكي هستند. گروهي به كمك علم پزشكي با لقاح مصنوعي بارور و گروهي ديگر، از اين موهبت الهي بي بهره مي مانند كه مي تواند مسائل روانشناختي و خانوادگي خاصي را ايجاد كند. بنابراين، موضوع ناباروري و باروري با لقاح مصنوعي علاوه بر قلمرو پزشكي، در قلمرو علوم رفتاري و شناختي، به ويژه در حيطه روابط زناشويي، قابل بحث و بررسي است. هدف از اين مطالعه، مقايسه ي ميزان تعارض، سبك هاي حل تعارض و تعهد زناشويي در زوجين نابارور، بارورشده با لقاح مصنوعي و بارور بهنجار است. روش پژوهش علي-مقايسه اي است و جامعه ي آماري شامل كليه ي زوجين مراجعه كننده به بيمارستان ها و درمانگاه هاي باروري و ناباروري شهر تهران مي باشد. حجم نمونه شامل 50 زوج نابارور، 50 زوج بارورشده با لقاح مصنوعي و 50 زوج بارور طبيعي است كه در بازه ي زماني ارديبهشت و خرداد 1401 به بيمارستان بانوان آرش تهران مراجعه كرده اند و به روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند. براي جمع آوري داده ها از مقياس تعارض زناشويي كانزاس، سبك هاي حل تعارض ROCI-II و تعهد زناشويي DCI استفاده شد. نتايج تحليل واريانس چند متغيري نشان داد كه بين زوجين نابارور (اوليه و ثانويه)، بارورشده با لقاح مصنوعي و بارور بهنجار از نظر متغيرهاي تعارض زناشويي، سبك هاي حل تعارض و تعهد زناشويي تفاوت معني داري وجود دارد. در زوجين نابارور اوليه و بارور با لقاح مصنوعي، تعارض زناشويي بالاتر و تعهد زناشويي پايين تر از زوجين نابارور ثانويه و بارور بهنجار بوده و زوجين نابارور اوليه بيشتر از سبك هاي حل تعارض مسلط، ملزم شده و اجتنابي بهره مي برند. همچنين، زوجين بارورشده با لقاح مصنوعي بيشتر داراي سبك هاي حل تعارض ملزم شده، اجتنابي و يكپارچه بوده و زوجين نابارور ثانويه و بارور بهنجار داراي سبك هاي حل تعارض يكپارچه و مصالحه هستند. علاوه بر اين، نتايج تحليل همبستگي پيرسون نشان داد كه بين ميزان تعارض، سبك هاي حل تعارض و تعهد زناشويي در گروه هاي زوجين نابارور (اوليه و ثانويه)، بارورشده با لقاح مصنوعي و بارور بهنجار رابطه معناداري وجود دارد. بر پايه اين پژوهش، ناباروري و عدم توانايي در باروري طبيعي روابط زناشويي را تحت شعاع قرار مي د
Thesis summary
-
نقش واسطه اي ذهنيت طرحواره اي و طرحواره هاي ناكارآمد اوليه در رابطه بين سلامت خانواده با اضطراب مرگ در بيماران كرونري قلبي
منيره خليليان گورتاني 2022اين پژوهش با هدف نقش واسطه اي ذهنيت طرحواره اي و طرحواره هاي ناكارآمد اوليه در رابطه بين سلامت خانواده با اضطراب مرگ در بيماران كرونري قلبي، با روش توصيفي از نوع همبستگي و با طرح مدل سازي معادلات ساختاري انجام شده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف بنيادي بود و جامعه آماري آن كليه افراد مراجعه كننده به مراكز و بيمارستان هاي قلب اصفهان در سه ماهه دوم سال 1400 به تعداد 11500 نفر بود. نمونه آماري براساس جدول كرجسي و مورگان(1970) 384 نفر مشخص شد كه با استفاده از پرسشنامه هاي آنلاين و بصورت در دسترس گردآوري شدند. داده هاي مورد نياز با پرسشنامه هاي اضطراب مرگ توسط تمپلر(1970)، سلامت خانواده هاوستات و همكاران(1985)، ذهنيت طرحواره اي لوبستال و همكاران(2010) و طرحواره يانگ(2003) گردآوري و با استفاده از روش آماري مدلسازي معادلات ساختاري و توسط نرم افزار Smart Pls تحليل شد. نتايج حاصل از برآورد مدل پژوهش نشان داد سلامت خانواده بر اضطراب مرگ به واسطه طرحواره ناكارآمد اوليه آسيب پذيري نسبت به ضرر بصورت منفي، معني دار است. همچنين طرحواره ناكارآمد اوليه آسيب پذيري نسبت به ضرر بر اضطراب مرگ در بيماران كرونري قلبي اثر مستقيم مثبت دارد. نتايج حاصل از برآورد مدل پژوهش نشان داد سلامت خانواده بر طرحواره ناكارآمد اوليه معيارهاي سرسختانه، بر طرحواره ناكارآمد اوليه تنبيه گرايي و بر طرحواره ناكارآمد اوليه آسيب پذيري نسبت به ضرر در بيماران كرونري قلبي اثر مستقيم منفي دارد. نهايتا سلامت خانواده بر ذهنيت طرحواره اي كودكانه و بر ذهنيت طرحواره اي والدين ناكارآمد در بيماران كرونري قلبي اثر مستقيم منفي دارد.
Thesis summary
-
پيش بيني شفقت به خود بر اساس وضعيت روانشناختي، معناداري زندگي و امنيت رواني ادراك شده در بيماران قلبي
زهرا حيدري مهر 2022اين پژوهش با هدف پيش بيني شفقت به خود بر اساس وضعيت روانشناختي، معناداري زندگي و امنيت رواني ادراك شده انجام شده است. روش پژوهش حاضر توصيفي–همبستگي بوده و جامعه آماري آن كليه بيماران قلبي مراجعه كننده به بيمارستان ها و مطب هاي تخصصي قلب شهر دزفول در پاييز سال 1400 به تعداد 1946 نفر بود. نمونه آماري بر اساس جدول مورگان 320 نفر مشخص و با استفاده از روش طبقه اي نسبي با طبقه بندي بيمارستان-ها و مطب ها گردآوري شد. داده ها نيز با استفاده از پرسشنامه هاي شفقت به خود نف (2003)، حالات مثبت روانشناختي رجايي و همكاران (1390) معنا در زندگي استيجرر و همكاران (2006) و امنيت رواني ادراك شده زارع و امين پور (1390) گردآوري و با آزمون رگرسيون چندمتغيري و ضريب همبستگي و توسط نرم افزار SPSS-23 تحليل شد. نتايج نشان داد كه متغيرهاي پيش بين 23 درصد از تغييرات شفقت به خود را پيش بيني مي كنند. بر اساس نتايج اين آزمون به ترتيب اميدواري، خوش بيني، امنيت رواني، هدفمندي، قدرداني و حضور در تبيين واريانس شفقت به خود تاثير دارند. همچنين بين وضعيت روانشناختي و مولفه هاي 15 گانه آن با شفقت به خود و مولفه هاي 3 گانه آن رابطه مثبت معناداري وجود دارد. نتايج حاصل از آزمون همبستگي نشان داد كه بين معناداري زندگي و 2 مولفه آن با شفقت به خود و 3 مولفه آن نيز رابطه مثبت معناداري وجود دارد. نهايتا بين امنيت رواني ادراك شده با شفقت به خود و 3 مولفه آن رابطه مثبت معناداري وجود دارد.
Thesis summary
-
تاثير اصلاح تصور بدني با رويكرد شناختي-رفتاري بر طرحواره شرم و نقص و خودپنداره جسماني دختران مصرف كننده وافر لوازم آرايشي
فريده السادات ميرصفايي 2022هدف از پژوهش حاضر بررسي تاثير اصلاح تصور بدني با رويكرد شناختي-رفتاري بر طرحواره شرم و نقص و خودپنداره جسماني دختران مصرف كننده وافر لوازم آرايشي بود. روش پژوهش نيمه آزمايشي از نوع پيش آزمون-پس آزمون با گروه كنترل و جامعه آماري شامل دانشجويان دختر 20 تا 25 سال ساكن اصفهان بود. نمونه آماري شامل 30 دانشجوي دختر 20 تا 25 سال انتخاب شد و به صورت تصادفي در دو گروه (آزمايش و كنترل) 15 نفره قرار گرفتند. پس از اجراي پيش آزمون ها، پروتكل هشت جلسه اي شناختي-رفتاري و اجراي پس آزمون انجام شد و داده ها با استفاده از پرسشنامه هاي: فرم بلند طرحواره ناسازگار يانگ(1990) و خودپنداره جسماني راجرز(1983). پرسشنامه استفاده از لوازم آرايشي(1399) و تصويربدني مارش(1996) به دست آمد. داده ها با آزمون تحليل كوواريانس تجزيه و تحليل شد. كه يافته هاي حاصل از تحليل داده ها، نتايج نشان داد درمان شناختي-رفتاري استفاده از لوازم آرايشي (01/0p ، 93/8 =F) را كاهش داد و همچنين تصويربدني دختران را اصلاح كرد، همچنين اين درمان طرحواره شرم و نقص(01/0 p<، 26/10 = F) را تعديل كرد و خودپنداره جسماني شركت كننده ها در پژوهش (01/0 p<، 95/18 = F) را افزايش داد. همچنين درمان شناختي رفتاري باعث تغييرتصويربدني از منفي به مثبت شد(05/0P>). بنابراين رويكرد شناختي-رفتاري بر طرحواره شرم و نقص، خودپنداره جسماني و همچنين تصوير بدني تاثير داشت. پس اين روش درماني مي تواند بر روي دختران اجرا شود تا باعث بالا رفتن سلامت رواني و كاهش آسيب هاي روانشناختي ناشي از تصويربدني منفي شود و ميزان استفاده از لوازم آرايشي در دختران را كم كند.
Thesis summary
-
تاثير درمان متمركز برشفقت بر علايم نفوذ، بر انگيختگي و اجتناب در اختلال استرس آسيب زاي ثانويه در پرستاران بيمارستان قلب فرشچيان شهر همدان
ميلاد محمدي 2021هدف از پژوهش حاضر تاثير درمان متمركز بر شفقت بر علايم نفوذ، برانگيختگي و اجتناب در اختلال استرس اسيب زاي ثانويه در پرستاران بيمارستان قلب فرشچيان شهر همدان بود. روش پژوهش نيمه آزمايشي از نوع پيش آزمون و پس آزمون با گروه كنترل بود. جامعه مورد نظر شامل كليه پرستاران بيمارستان قلب فرشچيان بود. كه از بين120 نفر پرستار از طريق پرسشنامه هاي مقياس استرس آسيب زاي ثانويه و پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه 84 نفر كه داراي علايم اختلال بودند مشخص شدند و بر أساس شرط ورود تعداد 30 نفر از آنها براي اجرا پژوهش در نظر گرفته شدند. پس از اجراي پيش آزمون (مقياس استرس اسيب زاي ثانويه و پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه) 30 نفر از پرستاران كه نمره خط برش پرسشنامه ها را دريافت كرده بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. 30 نفر به صورت تصادفي در دو گروه 15 نفره جايگزين شدند. يك گروه 15 نفره به مدت 8 جلسه 45 دقيقه اي تحت درمان متمركز برشفقت قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات هم آزمون مقياس استرس آسيب زاي ثانويه و پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه اجرا شد. ابزار هاي پژوهش شامل مقياس اختلال استرس اسيب زاي ثانويه(برايد و همكاران،2004) و پرسشنامه اختلال پس از سانحه( ود درز، ليتز، هرمن، هوسكا و كين ،1994) بود. داده ها با استفاده از آزمون t همبسته و مستقل بررسي شدند. نتايج نشان داد كه درمان متمركز بر شفقت بر اختلال استرس اسيب زاي ثانويه و اختلال استرس پس از ضربه تأثير معناداري دارد(01/0 p<، 73/60 =F)، (01/0 p<، 56/60 =F) و همچنين درمان متمركز بر شفقت بر علايم نفوذ (01/0 p<، 30/31 = F)، علايم برانگيختگي(01/0 p<، 36/30 = F) و علايم اجتناب (01/0 p<، 95/48 = F)در اختلال استرس اسيب زاي ثانويه تأثير معناداري دارد. با توجه به نتايج براي كاهش علائم نفوذ، برانگيختگي و اجتناب در اختلال استرس اسيب زاي ثانويه مي توان از درمان متمركز بر شفقت استفاده كرد.
Thesis summary
-
نقش واسطه اي گسلش عاطفي بين دلزدگي زناشويي با انتظارات زناشويي و هم جوشي شناختي در زنان متاهل
مهديه يزدي پناه 2021دلزدگي زناشويي يكي از متغيرهاي مهم در روابط زناشويي است كه زندگي زناشويي را با چالش جدي مواجه كرده و در صورت تداوم مي تواند منجر به طلاق شود. دلزدگي زناشويي مي تواند تحت تاثير روابط عاطفي و انتظارات زناشويي زوجين باشد. هدف اين پژوهش بررسي نقش واسطه اي گسلش عاطفي بين دلزدگي زناشويي با انتظارات زناشويي و همجوشي شناختي در زنان متاهل بود. روش پژوهش همبستگي و از نوع مدل يابي معادلات ساختاري بود. جامعه آماري پژوهش همه زنان متاهل داراي اختلاف زناشويي مراجعه كننده به مراكز مشاوره شهر مشهد در سال 1400-1399 بودند كه نمونه اي به حجم 295 نفر با روش نمونه گيري خوشه اي تصادفي از ميان آنان انتخاب شد. ابزار استفاده شده در اين پژوهش شامل مقياس دلزدگي زناشويي پاينز (1996)، انتظارات زناشويي اميدوار و همكاران (1388)، مقياس خودمتمايزسازي اسكورون (2000) و مقياس همجوشي شناختي گيلاندرز (2014) بود. نتايج نشان داد مدل تدوين شده با داده ها برازش مناسبي داشت. نتايج روابط ساختاري مدل نشان داد كه انتظارات زناشويي و همجوشي شناختي بر دلزدگي زناشويي، اثر مستقيم و معناداري دارند. همچنين، گسلش عاطفي نيز بر دلزدگي زناشويي اثر مستقيم و معناداري داشت. نتايج روابط غيرمستقيم نشان داد كه انتظارات زناشويي و همجوشي شناختي با ميانجي گري گسلش عاطفي بر دلزدگي زناشويي اثر معناداري دارند. بر اساس نتايج همجوشي شناختي و انتظارات زناشويي با ميانجي گري گسلش عاطفي بر دلزدگي زناشويي موثر هستند. از اين رو، با تدوين برنامه هايي جهت كاهش انتظارات زناشويي و همجوشي شناختي در افراد، مي توان انتظار كاهش دلزدگي زناشويي را در آنان داشت.
Thesis summary
-
نقش واسطه اي مكانيسم هاي دفاعي در رابطه بين تنظيم هيجان و سلامت عمومي بيماران مبتلا به فيبروميالژيا
زهرا احمدوند 2021. هدف بررسي برازش مدل فرضي نقش واسطه اي مكانيسم هاي دفاعي در رابطه بين تنظيم هيجان و سلامت عمومي بود. طرح پژوهش حاضر از نوع تحقيقات توصيفي بود، جامعه آماري مورد نظر پژوهش كليه بيماران مبتلا به فيبروميالژيا مراجعه كننده به كلينيك روماتولوژي بيمارستان شهيد بهشتي شهر همدان و كلينيك اميد شهر همدان بود. تعداد نمونه 367 نفر بود كه با روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تنظيم شناختي هيجاني (CERQ) گارنفسكي و كرايج، پرسشنامه مكانيسم هاي دفاعي(DSQ)و رسشنامه سلامت عمومي گلدنبرگ (GHQ) بود.يافته ها نشان داد كه مدل فرضي نقش واسطه اي مكانيسم هاي دفاعي در رابطه بين تنظيم هيجان و سلامت عمومي از برازش مطلوب برخوردار است و در نتيجه وجود مسير غيرمستقيم بين تنظيم هيجان و سلامت عمومي به واسطه متغير سوم يعني مكانيسم هاي دفاعي تاييد شد. همچنين يافته حاكي بود تنظيم هيجان مثبت با ميانجي گري سبك دفاعي رشديافته تاثيرغيرمستقيم و مثبت برسلامت عمومي بيماران مبتلا به فيبروميالژيا مي گذارد. نيز تنظيم هيجان مثبت با ميانجيگري سبك دفاعي رشد نيافته تاثيرغيرمستقيم و منفي برسلامت عمومي بيماران مبتلا به فيبروميالژيا مي گذارد و همچنين تنظيم هيجان مثبت با ميانجيگري سبك دفاعي نوروتيك نيز تاثيرغيرمستقيم و منفي برسلامت عمومي بيماران مبتلا به فيبروميالژيا مي گذارد. بنابراين يافته هاي پژوهش تاييد كننده فرضيه دخالت عوامل روانشناختي در بروز و تداوم بيماري فيبروميالژيا است و لزوم رواندرماني در مبتلايان را نشان مي دهد پيشنهاد مي شود رواندرماني فردي به عنوان درمان مكمل در پروتكل هاي پزشكي مرتبط با اين بيماري اضافه شود.
Thesis summary
-
تبيين بهزيستي ذهني بر اساس خودكارامدي،مسئوليت پذيري وسبك انگيزش
فاطمه كريمخاني 2021در ساليان اخير ديدگاه هاي نويني در علوم وابسته به سلامت به شكل عام و در علم روانشناسي به شكل خاص در حال شكلگيري و گسترش مي باشد. هدف اين علوم نوين تمر كز بر سلامتي و بهزيستي همچنين تبيين ماهيت آن در اين علم مي باشد. براي تبيين اين سازه مفهومي؛ گلداسميت و همكاران 1 ( 1997 (، بهزيستي ذهني را، دريافت هاي فرد از ميزان هماهنگي بين اهداف تعيين شده با پيامدهاي عملكردي خويش تعريف كرده اند كه در فرآيندهاي ارزيابي مستمر حاصل مي شود و در نهايت منجر به رضايت يا عدم رضايت دروني در توالي زندگي فردي خويش مي گردد)گلداسميت و همكاران، 1997 (. بهزيستي ذهني 2 جزء روانشناسي كيفيت زندگي است و در حيطه رفتارهاي هيجاني، عملكردهاي رواني و ابعاد سلامت رواني طبقه بندي مي شود كه داري دوبخش اصلي است.
Thesis summary
-
تدوين مدل ساختاري دلبستگي اضطرابي براساس آزار عاطفي، تنظيم هيجان و حافظه هيجاني
ميلاد پركاليان 2021دلبستگي اضطرابي يكي از اصلي ترين و گسترده ترين موضوعات پژوهشي بوده و تأثير آن بر دوره بزرگسالي در تعاملات بين فردي و شكل گيري اختلالات رفتاري قابل توجه است. هدف از اين پژوهش تدوين مدلي است كه نشان دهد كه آزار عاطفي، تنظيم هيجاني و حافظه هيجاني مي تواند همزمان بر دلبستگي اضطراب تاثير بگذارد.تحقيق حاضر از لحاض هدف بنيادي بوده و از نوع تحقيقات كمي و همبستگي از نوع معادلات ساختاري است. جامعه آماري پژوهش شامل كليه دانشجويان درحال تحصيل درنيمسال دوم دانشگاه بوعلي سينا در سال 1399 بود. بود كه به صورت تصادفي با استفاده از فرمول كوكران 350 نفر را انتخاب شد و پرسشنامه هاي پرسشنامه نظم جويي هيجان گروس و جان(2004)، پرسشنامه سبك دلبستگي بزرگسال كولينز و ريد، پرسشنامه پردازش پس از رويداد راچمن (2000) و پرسشنامه آزارعاطفي يار محمدي(1389) از طريق شبكه هاي مجازي توزيع شد و پس از جمع آوري داده ها با استفاده از آزمون هاي آماري ضريب همبستگي و رگرسيون جهت بررسي برازش داده ها با مدل مفهومي از روش آماري معادلات ساختاري SEM استفاده شد و جهت تحليل دادها از نرم افزارهاي spss24 ، 24AMOS شد. يافته ها نشان داد كه مدل ساخناري مطرح شده از برازش مناسبي برخورد دار است كه هر سه متغير مي توانند به طور همزمان بر روي دلبستگي اضطرابي تاثير بگذارند.بنابراين با توجه به اينكه مدل مطرح شده از برازش مناسبي برخورد دار مي باشد . باتوجه به نتايج به دست آمده از مدل معادلات ساختاري پژوهش مي توان در درمان افراد دلبستگي اضطرابي به دليل موثر بودن همزمان سه متغير از اين مدل استفاد كرد و همچنان در آموزش فرزند پروري نيز موثر واقعه مي شود .
Thesis summary
-
اثربخشي درمان مبتني بر شفقت به خود بر آسيب پذيري شناختي نسبت به افسردگي در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا
هانيه رحيمي خشوئي 2021هدف پژوهش حاضر تعيين اثربخشي درمان مبتني بر شفقت به خود بر آسيب پذيري شناختي نسبت به افسردگي در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا بود. بدين منظور يك طرح نيمه آزمايشي از نوع پيش آزمون- پس آزمون با گروه كنترل اجرا گرديد. جامعه آماري مشتمل بر كليه دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا در نيم سال دوم 99-1398 بود. نمونه گيري طي دو مرحله انجام گرفت؛ نخست به منظور غربالگري به روش نمونه گيري در دسترس، پرسشنامه هاي پژوهش بين دانشجويان توزيع گرديد. مطابق ملاك هاي پژوهش تعداد 52 نفر در اين مرحله غربالگري شدند كه در نهايت به صورت انتساب تصادفي، 20 نفر در گروه آزمايش و 20 نفر در گروه كنترل قرار گرفتند. ابزارهاي پژوهش شامل پرسش نامه سبك اسنادي (پترسون و همكاران، 1982)، پرسش نامه نگرش ناكارآمد (وايزمن و بك، 1978)، پرسش نامه مثلث شناختي (بكهام و همكاران، 1986)، پرسش نامه عزت نفس (روزنبرگ، 1965) و پرسش نامه افسردگي بك ويرايش دوم (بك و همكاران، 1996) بود. گروه آزمايش به مدت 8 جلسه 90 دقيقه اي تحت درمان مبتني بر شفقت به خود قرار گرفتند. نتايج حاصل از تحليل كوواريانس چند متغيره نشان داد كه درمان مبتني بر شفقت به خود بر آسيب پذيري شناختي نسبت به افسردگي (F=22/78, P<0.01)، نگرش هاي ناكارآمد (F=15/53,P<0.01)، عزت نفس (F=30/07, P<0.01)، سبك اسناد كلي براي رويدادهاي منفي (F=11/41, P<0.01)، سبك اسناد پايدار براي رويدادهاي منفي (F=14/48, P<0.01) و سبك اسناد دروني براي رويدادهاي منفي (F=12/45, P<0.01) مؤثر بوده است. در مجموع مشخص شد كه درمان مبتني بر شفقت به خود مي تواند از ابتلا به افسردگي در افراد مستعد از نظر شناختي، جلوگيري نمايد. به نظر مي رسد اين امر از طريق تنظيم سيستم هاي هيجاني كه به كاهش رفتارهاي ايمني طلبانه و اصلاح الگوهاي شناختي كه حول محور ذهن مشفق صورت مي گيرد، محقق شده است.
Thesis summary
-
تاثيربرنامه كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي بر اضطراب مادران كودكان مبتلا به لكنت زبان
شادي محمدي 2021از آنجا كه اضطراب مادران و نحوه ي برخورد آنها با كودك مبتلا به لكنت زبان در تشديد لكنت آنها موثر است، بنابراين بررسي اثر كاهش اضطراب مادران بر لكنت كودكان حائز اهميت است. هدف پژوهش حاضر بررسي تاثير برنامه كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي بر كاهش اضطراب مادران كودكان مبتلا به لكنت زبان بود. روش پژوهش حاضر نيمه آزمايشي از نوع طرح هاي تك آزمودني ABA بودكه شامل دوره مداخله و يك دوره پيگيري است. جامعه مورد نظر شامل مادران كودكان مبتلا به لكنت زبان بودكه از بين آنها به صورت هدفمند 5 نفر را كه با استفاده از آزمون اسپيلبرگر به اضطراب صفت-حالت مبتلا بودند انتخاب شدند كه براي اين گروه آموزش ذهن آگاهي در 10 جلسه توسط آزمايشگر اجرا شد. ابزارپژوهش شامل پرسشنامه اضطراب صفت-حالت اسپيلبرگر براي مادران (1970) و كودكان (1973) و پرسشنامه مقياس تجديد نظر شده شدت لكنت كودكان بود. نتايج حاكي از تاثير برنامه كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي در كاهش 16 تا20 درصدي لكنت زبان كودكان، كاهش 24 تا 23 درصدي اضطراب حالت مادران، كاهش 14 تا 19درصدي اضطراب صفت مادران و همچنين كاهش 7 تا 9 درصدي اضطراب كودكان شد. نتيجه گيري: برنامه كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي در كاهش اضطراب صفت-حالت مادران كودكان مبتلا به لكنت و به تبع آن كاهش لكنت كودكان تاثير داشته است. بنابراين پيشنهاد مي شود در مراكز گفتار درماني از روش هاي درماني مانند برنامه كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي جهت كاهش اضطراب مادران استفاده شود.
Thesis summary
-
تاثير آموزش رياضي مبتني بر قصه گويي بر خودكارآمدي رياضي و اضطراب رياضي دختران شهر همدان
مريم درويشي 2020رياضيات يكي از مهارت هاي فردي بسيار اساسي در تداوم زندگي روزمره در جوامع مدرن است .بااين حال در تدريس و يادگيري رياضي در مدارس موانعي وجود دارد كه شناخت و مرتفع ساختن آنها همواره از دغدغه هاي اصلي و اساسي معلمان و آموزگاران رياضي بوده و است. هدف اين تحقيق بررسي تاثير آموزش رياضي مبتني بر قصه گويي بر خودكارآمدي رياضي و اضطراب رياضي دانش آموزان دختر دوره ششم ابتدايي در همدان بود. اين پژوهش نيمه آزمايشي و از نوع طرح هاي تك آزموني ABA است كه شامل خط پايه، دوره مداخله و يك دوره پيگيري است. به همين منظور، از بين جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه دانش آموزان پايه ششم ابتدايي مدرسه قهرمان روستاي سولان شهر همدان (ناحيه يك) كه در سال تحصيلي 98-99 مشغول به تحصيل بودند، 16 دانش آموز با روش نمونه گيري دردسترس انتخاب شدند. نمونه هاي اين پژوهش آموزش رياضي مبتني بر قصه گويي را در طول 10 جلسه هفتگي دريافت كردند. ابزار مورد استفاده در اين پژوهش، پرسشنامه خودكارآمدي رياضي جانسون و پرسشنامه اضطراب رياضي مارس بود كه طي سه مرحله پيش آزمون، پس آزمون و آزمون پيگيري بر گروه آزمايش اجرا گرديد. نتايج تحليل واريانس مكرر حاكي از آن بود كه قصه گويي بر خودكارآمدي رياضي و اضطراب رياضي دانش آموزان موثر بوده است. نتايج اين پژوهش نشان دادند كه تاثير آموزش رياضي مبتني بر قصه گويي بر خودكارآمدي رياضي و اضطراب رياضي مي تواند روش موثري براي افزايش خودكارآمدي رياضي و كاهش اضطراب رياضي دانش آموزان باشد.
Thesis summary
-
پيش بيني استعداد اعتياد نوجوانان بر اساس آزارگري عاطفي و لحن هيجاني والدين
آرزو ذبيحي 2020كودكان و نوجوانان، در طول تاريخ آسيب پذيرنرين قشر جامعه بوده اند، هر فرد در دوران نوجواني انتخاب هاي مهمي انجام مي دهد كه بر زندگي او تاثير بالايي خواهد داشت، رفتارهاي پرخطر همچون اعتياد در نوجواني، يكي از مشكلات عمومي است كه خطر بالاي صدمات و مرگ ناشي از آن را به دنبال دارد، هدف پژوهش حاضر پيش بيني استعداد اعتياد نوجوانان بر اساس آزارگري عاطفي و لحن هيجاني والدين بود. پژوهش از لحاظ هدف يك پژوهش بنيادي و از لحاظ طرح يك پژوهش توصيفي همبستگي بود. جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه دانش آموزان دختر و پسر سال تحصيلي 98-99، دوره متوسطه دوم (دهم، يازدهم، دوازدهم) شهر همدان، سن بين 15 تا 18 سال بود. تعداد افراد نمونه طبق جدول مورگان شامل 300 نفر از دانش آموزان و روش نمونه گيري به صورت خوشه اي چندمرحله اي بود. ابزار جمع آوري اطلاعات شامل پرسشنامه استعداد اعتياد ASQ نسخه نوجوانان (زينالي و همكاران، 1387)، مقياس آزار عاطفي (يارمحمدي، 1398) و مقياس لحن هيجاني (يارمحمدي و رحيمي، 1398) بود. پس از اجراي پرسش نامه ها، نتايج حاصل از تحليل رگرسيون نشان داد آزارگري عاطفي و لحن هيجاني والدين به طور معنادار استعداد اعتياد نوجوانان را پيش بيني مي كنند (01/0 > p و به ترتيب 39/0= r و 38/0= r ). آموزش و آگاهي والدين از اثرات آزارگري عاطفي والدين و لحن هيجاني والدين بر استعداد اعتياد نوجوانان، مي تواند به كاهش استعداد اعتياد در نوجوانان كمك كند.
Thesis summary
-
رابطه هوش زيباشناسي و بهزيستي رواني با ميانجيگري حساسيت زيبايي شناسي
فاطمه طاهري 2020بهزيستي يكي از سازه هايي است كه در روانشناسي مثبت نگر به طور جدي مورد توجه قرار گرفته است و احتمال مي رود كه حساسيت نسبت به زيبايي هاي پيرامون و درك آنها مي تواند بر سلامت و بهزيستي افراد تاثير بگذارد. از اين رو، هدف اين پژوهش بررسي رابطه هوش زيباشناسي و بهزيستي رواني با ميانجيگري حساسيت زيباشناسي در دانشجويان بود. روش پژوهش همبستگي با كمك مدل يابي معادلات ساختاري بود. جامعه آماري پژوهش همه دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا در سال تحصيلي 99-1398 بودند كه نمونه اي به حجم 384 تن با روش نمونه گيري خوشه اي تصادفي از ميان آنان انتخاب شد. ابزار استفاده شده در اين پژوهش شامل مقياس بهزيستي ريف (2002)، مقياس هوش زيباشناسي رشيد و همكاران (1396)، و مقياس حساسيت زيباشناسي عبدالملكي (1392) بود. نتايج معادلات ساختاري نشان داد كه هوش زيباشناسي (p <0.01) و حساسيت زيباشناسي ((p <0.01 بر بهزيستي روانشناختي اثر مستقيم و معناداري دارند. همچنين، هوش زيباشناسي نيز بر حساسيت زيباشناسي اثر مستقيم و معناداري دارد(p<0.01). نتايج روابط غيرمستقيم نشان داد كه هوش زيباشناسي با ميانجي گري حساسيت زيباشناسي بر بهزيستي روانشناختي اثر معناداري دارد (p <0.01). بر اساس نتايج مي توان گفت كه درك زيبايي ها و حساسيت نسبت به زيبايي-هاي پيرامون بر بهزيستي روانشناختي افراد تاثير مثبتي دارد. از اين رو، با تدوين برنامه هايي جهت آموزش و تقويت زيبا شناسي افراد، مي توان انتظار بهبود بهزيستي رواني آنان را داشت.
Thesis summary
-
بررسي و مقايسه تاثير تحريك الكتريكي مستقيم مغز(TDCS) و متادون درماني بر تنظيم هيجان، تحمل پريشاني وكاهش ولع در افراد با اختلال وابستگي به مواد
زهرا حسني خوش 2020زمينه وهدف: تلاش براي غلبه بر سوء مصرف مواد و وابستگي فرايندي دشوار است كه اغلب با علائم ترك و پريشاني هيجاني همراه است. مداخلات دارويي و رفتاري فعلي، براي اختلال مصرف مواد، نسبتاً مؤثر است و كفايت محدود درمان هاي دارويي براي اين اختلال را نشان مي دهد كه ممكن است براي همه بيماران نيز مؤثر نباشد. مطالعات اخير با استفاده از تكنيك هاي عصبي غير تهاجمي، براي اختلال مصرف مواد، نويد هاي درماني جديدي را نشان داده اند. بنابراين پژوهش حاضر با هدف بررسي و مقايسه تاثير تحريك الكتريكي مستقيم مغز(TDCS) و متادون درماني(درمان نگهدارنده متادون(MMT)) بر كاهش ولع، تنظيم هيجان و تحمل پريشاني در افراد با اختلال مصرف مواد(SUD) انجام شد. روش: پژوهش حاضر يك مطالعه نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون-پس آزمون و گروه كنترل نابرابر بود. جامعه آماري اين پژوهش كليه افراد پذيرش شده در مراكز درماني پارسا، آفتاب و رازي و كمپ هاي ترك اعتياد ياران بوعلي و كوثر، در بازه زماني ارديبهشت تا آذر سال 1398 در شهر همدان بودند كه آزمودني ها به صورت نمونه گيري در دسترس و داوطلبانه در اين پژوهش شركت كردند. براي جمع آوري داده ها از: فرم اطلاعات شخصي، مقياس دشواري در تنظيم هيجان(DERS) گراتز و روئمر(2004)، مقياس تحمل پريشاني(DTS) سيمونز و گاهر(2005) و پرسشنامه سنجش وسوسه مواد پس از ترك فدردي، برعرفان و ضيايي(2008)، استفاده شد. گروه MMT، طبق درمان MMT، هشت هفته درمان دارويي نگهدارنده و گروه TDCS، طبق درمان پيشنهادي TDCS، براي اختلال مصرف مواد، ده جلسه تحريك الكتريكي دريافت كردند. گروه كنترل، در اين مدت هيچ درماني دريافت نكردند. . نتيجه گيري: گرچه هر دو درمان در كاهش ولع موثر هستند، اما با توجه به تاثير بيش تر TDCS بر تنظيم هيجان و تاثير آن بر تحمل پريشاني، مي توان از آن به عنوان يك درمان موثر و مكمل، در كنار درمان هاي معمول اختلال مصرف مواد بهره برد.
Thesis summary
-
تاثير مشكل گيردادن بر خشونت خانگي و صميميت زناشويي زنان و مردان شهرستان رزن
مينا نجف لو 2019هدف پژوهش حاضر، بررسي تاثير مشكل گيردادن بر خشونت خانگي و صميميت زناشويي بود. روش پژوهش از نوع تحقيق علي- مقايسه اي (پس رويدادي) بود. جامعه آماري مورد پژوهش، تمام زنان و مردان متاهل شهر رزن در سال 1398 بودند. از بين افراد جامعه، با استفاده از روش نمونه گيري در دسترس، از ميان ادارات و سازمان هاي گوناگون و مراكز تفريحي-اجتماعي، نمونه آماري شامل 200 نفر (100 زن متاهل و 100 مرد متاهل) اتنخاب شدند. پرسش نامه هاي استفاده شده در اين پژوهش، مقياس خشونت خانگي تبريزي (1391)، مقياس نياز صميميت زناشويي باگاروزي (2001) و مقياس مشكل گيردادن رشيد و دلفان (2018) بود. پس از تكميل پرسش نامه ها توسط افراد نمونه، داده هاي بدست آمده با استقاده از آزمون هاي آماري ضريب همبستگي، رگرسيون و آزمون t مستقل تحليل شدند. نتايج حاصل نشان داد كه گيردادن نقش معناداري در تبيين خشونت خانگي ( 28/0=β) و صميميت زناشويي (41/0- =β) دارد. همچنين نتايج نشان داد بين گيردادن، خشونت خانگي و صميميت زناشويي در زنان و مردان مورد بررسي تفاوت معناداري وجود دارد (05/0 p<). با توجه به نتايج پژوهش مي توان گفت كه مشكل گيردادن مي تواند پيش بيني كننده ي افزايش خشونت خانگي و كاهش صميميت زناشويي باشد.
Thesis summary
-
پيش بيني دلزدگي زناشويي براساس انواع طرحواره هاي عشق و جهت گيري اهداف زناشويي
محيا مهرابي پور 2019مقدمه و هدف: با توجه به پيامدهاي زيان بار دلزدگي زناشويي بر بهزيستي زوجين و تداوم روابط زناشويي پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه بين دلزدگي زناشويي و انواع طرحواره هاي عشق و جهت گيري اهداف زناشويي در بين زوجين مراجعه كننده به مراكز مشاوره استان همدان انجام شد. روش كار: اين پژوهش به لحاظ هدف از نوع بنيادي و از لحاظ نحوه جمع آوري داده ها از نوع توصيفي بود كه در چهارچوب يك طرح همبستگي پيش بين انجام گرديد. جامعه شامل كليه افرادي كه به دليل مشكلات زناشويي به مراكز مشاوره همدان در سال 1398 مراجعه كرده اند. نمونه اين پژوهش شامل 210 نفر از افراد مراجعه كننده به مراكز مشاوره (روزبه، سپيدار، مهر، مهرآور، حال خوب، فرزانه) است كه به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در اين پژوهش پرسشنامه دلزدگي زناشويي پاينز (1996)، پرسشنامه طرحواره عشق محقق ساخته و پرسشنامه جهت گيري اهداف زناشويي كانزاس (1985) است كه روايي و پايايي اين پرسشنامه ها بررسي و مشخص شده است. تحليل نتايج با استفاده از همبستگي پيرسون و رگرسيون چندگانه انجام شد. يافته ها: بين دلزدگي زناشويي و جهت گيري اهداف زناشويي و بين دلزدگي زناشويي و طرحواره عشق ايمن رابطه منفي معناداري وجود دارد . بين دلزدگي زناشويي با طرحواره عشق كناره گير، بي ثبات و غيرجدي رابطه مثبت معناداري وجود دارد. همچنين بين طرحواره هاي عشق كناره گير، بي ثبات و غيرجدي با جهت گيري اهداف زناشويي رابطه منفي معناداري وجود دارد. بين جهت گيري اهداف زناشويي و طرحواره عشق ايمن نيز رابطه مثبت معني داري وجود دارد. بين طرحواره عشق چسبنده و دلزدگي زناشويي و جهت گيري اهداف زناشويي رابطه معناداري مشاهده نشد. نتيجه گيري: نتايج اين پژوهش از اين باور حمايت مي كند كه طرحواره هاي عشق و جهت گيري اهداف زناشويي مي تواند بر زندگي زناشويي زوجين تاثير بگذارند و براساس يافته هاي اين پژوهش مي توان تلويحات مفيدي در جهت تعيين مداخلات زوج درماني در زمينه دلزدگي زناشويي داشته باشيم.
Thesis summary
-
پيش بيني دلزدگي زناشويي براساس خودمحق بيني و كمال گرايي روابط عاشقانه
سعيده علي محمدي 2019پژوهش حاضر با هدف پيش بيني دلزدگي زناشويي بر اساس خودمحق بيني و كمال گرايي روابط عاشقانه انجام گرفت. اين پژوهش از توع توصيفي- همبستگي بود. جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه افرادي بود كه به دليل مشكلات زناشويي به مراكز مشاوره شهر همدان (مهر، مهرآور، سپيدار، روزبه، حال خوب، فرزانه) در بهار و تابستان (ارديبهشت، خرداد و تير) سال 1398 مراجعه كرده بودند. براي نمونه آماري 208 نفر از مراجعين به صورت هدفمند انتخاب شدند. براي جمع آوري اطلاعات پژوهش از پرسشنامه هاي دلزدگي زناشويي پاينز (1996)، خودمحق بيني روانشناختي ليسارد و همكاران (2011) و كمال گرايي روابط عاشقانه مت و لافوتيان (2012) استفاده شد. داده ها با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفتند. يافته هاي پژوهش نشان داد بين كمال گرايي روابط عاشقانه دلزدگي زناشويي رابطه مثبت و معنادار و بين خومحق بيني روانشناختي و دلزدگي زناشويي رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و هممچنين بين خودمحق بيني استثماري و خودمحق بيني غيراستثماري با كمال گرايي روابط عاشقانه رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتايج تحليل رگرسيون نيز نشان داد كمال گرايي روابط عاشقانه (37/0) و خودمحق بيني(19/0) توانايي پيش بيني دلزدگي زناشويي را دارند. بر اساس اين يافته ها مي توان نتيجه گرفت كمال گرايي روابط عاشقانه و خودمحق بيني توانايي پيش بيني دلزدگي زناشويي دارند و مي توانند بر زندگي زناشويي افراد اثر بگذارند.
Thesis summary
-
نقش آزارديدگي دوره كودكي و تعارض والدين و نوجوانان در تبيين دشواري تنظيم هيجان
مصطفي ملكي 2019هدف از پژوهش حاضر، تبيين دشواري تنظيم هيجان بر مبناي نقش آزارديدگي دوره كودكي و تعارض والد- نوجوان در دانش آموزان شهر همدان بوده است. اين مطالعه از نوع توصيفي و همبستگي بود. بدين منظور نمونه اي 378 نفري از دانش آموزان مشغول به تحصيل در سال تحصيلي1398-1397 به روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي انتخاب و به وسيله سه پرسشنامه دشواري تنظيم هيجان گرتز و رومر، تعارض والد-نوجوان اشتراس و آزارديدگي دوره كودكي نوربخش مورد ارزيابي قرار گرفتند. تحليل داده ها با كمك ضريب همبستگي و رگرسيون نشان داد كه بين آزارديدگي دوره كودكي و تعارض والد-نوجوان با دشواري تنظيم هيجان رابطه مثبت و معناداري وجود داشت، در نتيجه افزايش آزارديدگي؛ افزايش تعارض والدين و نوجوان و دشواري تنظيم هيجان را در پي داشت. بنابراين آزارديدگي دوره كودكي و تعارض والدين و نوجوانان در تبيين دشواري تنظيم هيجان نقش داشت، به طوري كه هر چه آزارديدگي و تعارض والدين و نوجوانان بيشتر شود دشواري تنظيم هيجان نيز افزايش مي يابد. در تببين اين نتايج مي توان گفت كه رويدادهاي آسيب زا همچون آزارديدگي مي تواند در شروع و تداوم علائم پس آسيبي نقش داشته باشد كه اين امر منجر به ناتواني در تطبيق با شرايط جديد و اجتناب از رويارويي با افكار و هيجانات مرتبط با رويدادهاي آزارديدگي مي شود كه اين امر به تشديد مشكلات هيجاني دامن مي زند.
Thesis summary
-
اثربخشي گروه درماني شناختي- رفتاري پيشرفته بر كمال گرايي منفي، خودانتقادي و شفقت به خود
كيانا هاديان همداني 2019هدف از پژوهش حاضر بررسي اثربخشي گروه درماني شناختي- رفتاري پيشرفته بر كمال گرايي منفي، خودانتقادي و شفقت به خود بود. پژوهش از نظر هدف كاربردي و از نظر نوع نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون-پس آزمون با گروه كنترل بود. جامعه آماري كليه دانشجويان دختر سال تحصيلي1398-1397 مقطع كارشناسي مراجعه كننده به مركز مشاوره دانشگاه بوعلي سينا بودند كه داراي كمالگرايي و خودانتقادي بالا و شفقت به خود پايين بودند. نمونه گيري دردسترس بود. بدين منظور با همكاري مركز پرسشنامه هاي كمال گرايي هيل،خودانتقادي كلارك،همپل، مايلز و آيرونز و شفقت به خود نف داده شد. پس از اجراي پرسشنامه ها و بررسي معيارهاي ورود به مطالعه؛30 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفي در دو گروه 15نفره جايگزين شدند. درگروه آزمايشي 8 جلسه گروه درماني شناختي- رفتاري پيشرفته به مدت 120 دقيقه يك جلسه هفتگي اجرا شد و درگروه كنترل مداخله اي صورت نگرفت. در پژوهش حاضر براي تجزيه و تحليل داده ها از آمار توصيفي شامل ميانگين، انحراف معيار و در بخش آمار استنباطي از آزمون تحليل كوواريانس يك راهه با نرم افزارspss نسخه 21 استفاده شد. يافته ها: نتايج تحليل كوواريانس يك راهه نشان داد كه تفاوت بين دو گروه در مرحله پس آزمون به نفع گروه آزمايش است. نتايج اين پژوهش نشان داد كه گروه درماني شناختي-رفتاري پيشرفته بر كاهش كمال گرايي منفي و خودانتقادي، افزايش شفقت به خود اثربخش بوده است.
Thesis summary
-
تاثير تحريك مستقيم مغز با tDCS بر كاهش علائم مثبت و منفي در اختلال اسكيزوفرني مزمن
احد احدي 2019هدف پژوهش حاضر سنجش تاثير تحريك مستقيم مغز با (tDCS) بر كاهش علائم مثبت و منفي در اختلال اسكيزوفرني مزمن بود. روش انجام اين پژوهش از نوع نيمه آزمايشي با طرح ABA بود. جامعه ي آماري كليه ي افراد داراي اختلال اسكيزوفرني مزمن بستري در مركز درمان بيماران رواني گشت فومن بود. روش نمونه گيري هدفمند و در دسترس بود كه از بين آنها 4 نفر به صورت تصادفي انتخاب شدند. يافته ها نشان داد اعمال TDCS آندي بر قشر خلفي جانبي پيش-پيشاني چپ (DLPFC) بر كاهش علائم مثبت، منفي، ازهم گسيختگي، اضطراب و افسردگي افراد مبتلا به اسكيزوفرني تاثير دارد. بنابراين توصيه مي شود كه براي كاهش علائم منفي و مثبت بخصوص در اسكيزوفرني كاتاتونيك از اين پروتكل در درمان اين اختلال بخش اعصاب و روان استفاده شود
Thesis summary
-
پيش بيني خود مديريتي براساس عدالت آموزشي و فرسودگي تحصيلي با نقش واسطه ي اخلاق تحصيلي دردانشجويان
فاطمه به جامه 2019هدف اين پژوهش پيش بيني خود مديريتي براساس عدالت آموزشي و فرسودگي تحصيلي با نقش واسطه ي اخلاق تحصيلي دانشجويان بود و روش پژوهش توصيفي از نوع همبستگي و رگرسيون بود. جامعه آماري كليه دانشجويان دانشگاه بو علي سينا همدان در سال تحصيلي 1397-1398بودندكه براساس روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي از بين دانشكده ها تعداد چهار دانشكده انتخاب و از بين دانشكده ها نيز چند رشته در جهت اجراي پرسش نامه انتخاب شدند. به منظور جمع آوري داده ها از پرسشنامه هاي خودمديريتي هاوثون و نك(2002) ، فرسودگي تحصيلي شائوفلي و همكاران(2002)، اخلاق تحصيلي گل پرور(1389) و عدالت آموزشي گل پرور (1389) استفاده شد. در بخش توصيفي با استفاده از آماره هاي ميانگين، فراواني و نمودار و در بخش استنباطي با توجه به نوع فرضيه ها با استفاده از ضرايب همبستگي، تحليل واريانس و روش مدل يابي معادلات ساختاري به آزمون فرضيه ها پرداخته شد. بر اساس تجزيه و تحليل نتايج حاكي از آن بود كه عدالت آموزشي و فرسودگي تحصيلي با ميانجي گري اخلاق تحصيلي از توانايي پيش بيني خودمديريتي در دانشجوبان برخوردار است و اخلاق تحصيلي در ارتباط بين متغيرهاي عدالت آموزشي و فرسودگي تحصيلي با خودمديريتي نقش واسطه اي دارد.همچنين بين متغيرهاي عدالت آموزشي و فرسودگي تحصيلي با اخلاق تحصيلي و بين اخلاق تحصيلي و خودمديريتي رابطه معناداري مشاهده شد.
Thesis summary
-
تبيين ذهن آگاهي براساس تنظيم هيجان و فعاليت سيستم هاي بازداري/فعال سازي رفتاري در دانشجويان
علي نوذري 2019ذهن آگاهي سازه اي است كه از متون بوديسم گرفته شده است كه ظرفيت توجه و آگاهي هوشمندانه را افزايش مي دهد و در پژوهشهاي روانشناختي تعريف و در قالب روشهاي درماني گوناگون يكپارچه سازي شده است. به عنوان يك حالت رواني ذهن آگاهي به صورت آگاهي ارتقاء يافته نسبت به لحظه حال تجربه مي شود كه فارغ از قضاوت، واكنش پذيري و همانندسازي با تجربه است. هدف از پژوهش حاضر تبيين ذهن آگاهي براساس تنظيم هيجان و فعاليت سيستم هاي بازداري/فعال سازي رفتاري در دانشجويان بود. طرح پژوهش توصيفي از نوع همبستگي است. جامعه آماري شامل كليه دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان در سال تحصيلي 98-1397 است. تعداد 373 نفر به روش در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه هاي ذهن آگاهي فرايبورگ، سيستم هاي بازداري/فعال سازي كار و وايت و راهبردهاي تنظيم هيجان گروس و جان را تكميل كردند. براي تحليل داده ها از ضريب همبستگي پيرسون و مدل سازي معادلات ساختاري استفاده شد. نتايج نشان داد سيستم بازداري رفتاري بر ذهن آگاهي اثر مستقيم و منفي دارد(p<0/01). سيستم فعال سازي رفتاري بر ذهن آگاهي اثر مستقيم و مثبت دارد (p<0/01). ارزيابي مجدد هيجان بر ذهن آگاهي اثر مستقيم و مثبت دارد(p<0/01). سركوبي هيجان بر ذهن آگاهي اثر مستقيم و منفي دارد(p<0/01). براساس يافته ها مي توان نتيجه گرفت كه سيستم بازداري/فعال سازي رفتاري و ارزيابي مجدد و سركوبي هيجان متغيرهايي هستند كه تعيين كننده ي سطوح ذهن آگاهي است. مدل پيشنهادي از برازش مطلوبي با داده ها برخوردار بود.
Thesis summary
-
تاثير آموزش راهبردهاي فراشناختي بر فرانگراني و تحمل ابهام در دانشجويان داراي نشانگان اضطراب
سجاد پاك روان 2019هدف پژوهش حاضر بررسي تأثير آموزش راهبردهاي فراشناختي بر فرانگراني و تحمل ابهام در دانشجويان داراي نشانگان اضطراب بود. روش پژوهش از نوع نيمه آزمايشي و از نوع طرح هاي تك آزمودني شامل خط پايه، دوره مداخله و يك دوره پيگيري است. جامعه آماري اين پژوهش كليه دانشجويان پسر خوابگاهي در خوابگاه غدير دانشگاه بوعلي سيناي همدان بودند كه در سال تحصيلي 97-96 مشغول به تحصيل بودند. پس از كسب مجوز براي حضور در اتاق مشاوره خوابگاه، از متقاضياني كه متمايل به شركت در دوره بودند مصاحبه اوليه به عمل آمد و آزمون اضطراب بك گرفته شد. مجموعا در طول چند هفته دوازده نفر مراجعه كننده وارد طرح پژوهشي شدند كه با افت آزمودني در انتها هشت مراجع جلسات را -با تعهد به اصل رازداري و رضايتمندي- به پايان رساندند. سپس داده ها از طريق تحليل واريانس چند متغيره با اندازه گيري هاي مكرر نشان دادند كه آموزش راهبردهاي فراشناختي بر افزايش تحمل ابهام آزمودني ها (05/0> p، 8.72= F )، كاهش فرانگراني (001/0> p، 18.71= F ) و كاهش اضطراب (001/0> p، 21.69= F ) تأثير معناداري داشته است. بنابراين مي توان از آموزش راهبردهاي فراشناختي براي كاهش مؤثر اضطراب و فرانگراني و افزايش تحمل ابهام در دانشجويان پسر خوابگاهي استفاده كرد.
Thesis summary
-
تأثيرآموزش ذهن مشفق بر خودانتقادگري ، نشخوارخشم و ترس از شفقت دانشجويان با علائم افسردگي
ياسمن سواري 2018هدف پژوهش حاضر بررسي تأثير آموزش ذهن مشفق بر خودانتقادگري ، نشخوارخشم ، ترس از شفقت و افسردگي و دانشجويان با علائم افسردگي بود. بدين منظور يك طرح نيمه آزمايشي از نوع پيش آزمون- پس آزمون با گروه كنترل اجرا گرديد. جامعه آماري مشتمل بر كليه دانشجويان دختر دانشگاه بوعلي سينا همدان در سال 97-1396 بودند كه از بين 150 نفر دانشجوي داوطلب، بصورت تصادفي تعداد 30 نفر كه نمره آنها در پرسشنامه افسردگي بك، بالاتر از يك انحراف معيار بود، بعنوان نمونه نهايي انتخاب و بصورت تصادفي در دو گروه آزمايش (15 نفر) وكنترل (15نفر) جايابي شدند. ابزارهاي پژوهش شامل مقياس اشكال خودانتقادگري و خوداطمينان بخشي (گيلبرت و همكاران، 2004) ، مقياس نشخوارخشم (ساخودولسكي و همكاران، 2001) ، مقياس ترس از شفقت (گيلبرت و همكاران، 2011) و پرسشنامه افسردگي بك ويرايش دوم (بك و همكاران، 1996) بود. گروه آزمايش به مدت 8 جلسه تحت آموزش ذهن مشفق قرار گرفتند. نتايج حاصل از تحليل كوواريانس نشان داد كه آموزش ذهن مشفق بر خودانتقادگري(013/0= p، 05/7=F) ، ترس از شفقت (002/0= p، 91/11=F) و افسردگي (003/0= p، 54/10=F ) دانشجويان تأثير دارد. همچنين يافته ها نشان داد كه پس از آموزش، از نظر آماري كاهش معني داري در نمرات نشخوارخشم ديده نشد (303/0= p، 10/1=F). در مجموع مشخص شد كه آموزش ذهن مشفق مي تواند به عنوان روشي جديد و مؤثر در كاهش مشكلات روانشناختي دانشجويان مورد استفاده روانشناسان قرار گيرد.
Thesis summary
-
تأثير آموزش برنامه ي تنظيم هيجان متمركز بر پرورش شفقت بر استرس شغلي و كيفيت زندگي حرفه اي دانشجويان پرستاري
فاطمه دروه يي 2018هدف پژوهش حاضر بررسي تأثير آموزش تنظيم هيجان متمركز بر پرورش شفقت بر استرس شغلي و كيفيت زندگي حرفه اي دانشجويان پرستاري بود. روش پژوهش از نوع آزمايشي با طرح پيش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمايش و گواه بود. جامعه ي آماري اين پژوهش كليه ي دانشجويان پرستاري سال سوم و چهارم دانشگاه علوم پزشكي همدان بودند. بعد از توزيع مقياس تجديدنظر شده ي استرس پرستاري (فرنچ و همكاران،2000) بين دانشجويان پرستاري، غربالگري انجام شد و از ميان كساني كه نمره ي بالايي در استرس شغلي كسب كردند و تمايل به شركت در جلسات آموزشي را داشتند، 46 نفر انتخاب و به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش و گواه جايگزين شدند. براي گروه آزمايش 8 جلسه ي 1.5 ساعته تنظيم هيجان متمركز بر پرورش شفقت اجرا گرديد. سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد و در نهايت به دليل افت آزمودني داده هاي مربوط به 38 نفر (19 نفر گروه آزمايش و 19 نفر گروه گواه) با استفاده از آزمون تحليل كوواريانس چند متغيره تحليل شد. يافته ها نشان داد آموزش تنظيم هيجان متمركز بر پرورش شفقت بر كاهش استرس شغلي (001/0> p، 72/45= F )، استرس تروماتيك ثانوي (001/0> p، 76/22= F )، فرسودگي شغلي (002/0> p، 70/11= F ) ، و نيز افزايش رضايت ناشي از شفقت (001/0> p، 35/30= F ) تأثير معناداري داشته است. بنابراين مي توان از آموزش تنظيم هيجان متمركز بر پرورش شفقت براي كاهش مؤثر استرس شغلي، استرس تروماتيك ثانوي و فرسودگي شغلي و افزايش رضايت ناشي از شفقت دانشجويان پرستاري استفاده كرد.
Thesis summary
-
تبيين رفتار خرافي بر مبناي سبكهاي دلبستگي و اضطراب
ربابه آذرمي 2017شواهدي مبني بر اينكه افراد مضطرب رفتار خرافي انجام مي دهند وجود دارد و در اين ميان تفاوت اضطراب حالت و اضطراب صفت بيشتر مورد بررسي قرار گرفته است. همچنين در مورد اينكه عامل شخصيتي بخصوص سبك دلبستگي نقشي در ايجاد اين رفتار دارد يا خير پژوهشي انجام نشده است. به همين دليل در پژوهش حاضر اين عامل نيز مورد بررسي قرار گرفت. از اين رو، هدف از انجام اين پژوهش تبيين رفتار خرافي بر اساس سبك هاي دلبستگي و اضطراب بود. طرح پژوهش از نوع همبستگي بود و جامعه آماري شامل دانشجويان دانشگاه بوعلي در سال تحصيلي 96-95 كه 12874 نفر بودند. از اين تعداد 370 نفر به روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند. در اين پژوهش از پرسشنامه هاي رفتار خرافي (محقق ساخته)، سبك هاي دلبستگي هازان و شيور و اضطراب حالت- صفت اسپيلبرگر استفاده و تحليل داده ها با روش رگرسيون چندگانه صورت گرفت. نتايج نشان داد آمارهF و R2 براي تبيين رفتار خرافي بر اساس اضطراب 885/9 و 0/047 به دست آمدكه از لحاظ آماري معنادار است و اضطراب مي تواند رفتار خرافي را در دانشجويان تبيين كند. همچنين آمارهF و R2 براي تبيين رفتار خرافي بر اساس سبك دلبستگي 14/869 و 0/120 و معنادار به دست آمد كه نتيجه نشان مي دهد سبك هاي دلبستگي قادر به تبيين اين رفتار هستند. اضطراب حالت نمي تواند رفتار خرافي را پيش بيني نمايد، اما اضطراب صفت قادر به پيش بيني اين رفتار است. همچنين سبك دلبستگي اجتنابي مي تواند رفتار خرافي را پيش بيني كند. سبك دلبستگي دوسوگرا بيشتر از سبك اجتنابي رفتار خرافي را پيش بيني مي كند، اما دلبستگي ايمن نمي تواند اين رفتار را پيش بيني كند. در مورد يافته ها مي توان گفت اضطراب به ويژه اضطراب صفت در ايجاد رفتار خرافي موثر است. افراد با اضطراب صفت، آمادگي بالايي براي انجام اين رفتار دارند. از سوي ديگر سبك هاي دلبستگي ناايمن به خصوص دلبستگي دوسوگرا، كه بنا به تحقيقات با اضطراب رابطه بالايي دارد در ايجاد اين رفتار نقش دارند.
Thesis summary
-
تاثير قصه گويي بر رفتار خود مراقبتي و ابراز وجود دختران شهر همدان
فاطمه رسولي 2017هدف از انجام اين پژوهش بررسي تاثير قصه گويي بر رفتار خود مراقبتي و ابراز وجود دانش آموزان دختر دوره پنجم ابتدايي در همدان بود. در اين پژوهش از روش نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون- پس آزمون با گروه كنترل و آزمايش استفاده شده است. بدين منظور، از بين جامعه آماري شامل كليه دانش آموزان دختر دوره پنجم ابتدايي در همدان كه در سال تحصيلي 96-95 مشغول به تحصيل بودند، 30 دانش آموز دختر به روش نمونه گيري خوشه ايي چند مرحله ايي انتخاب شدند. و به طور تصادفي، در گروه كنترل و آزمايش قرار گرفتند. نمونه هاي اين پژوهش عبارت بودند از گروه آزمايش متشكل از 15 دانش آموزان دختر دوره پنجم ابتدايي در مدرسه ابتدايي طالقاني در شهر همدان كه آموزش گروهي قصه گويي را در طول 10 جلسه هفتگي دريافت كردند و گروه كنترل اين آموزش را دريافت نكردند. ابزار مورد استفاده در اين پژوهش، پرسشنامه محقق ساخت خود مراقبتي و ابراز وجود گمبريل و ريجي بود كه در دو مرحله پيش آزمون و پس آزمون بر دو گروه آزمايش و كنترل اجرا گرديد. نتايج تحليل كوواريانس حاكي از آن بود كه قصه گويي بر رفتار خود مراقبتي معنادار نبوده ولي بر ابراز وجود معنادار بوده است. ميانگين مولفه هاي خود مراقبتي و ابراز وجود قصه گويي گروه آزمايش در مقايسه با ). P<0/05)گروه كنترل افزايش داشته است نتايج اين پژوهش نشان دادند كه تاثير قصه گويي بر رفتار خود مراقبتي و ابراز وجود مي تواند به منزله روش مفيدي براي افزايش خود مراقبتي و ابراز وجود افرادي كه در اين زمينه مشكل دارند به كار رود.
Thesis summary
-
تبيين خودكنترلي فرزندان براساس طرح واره هاي ناسازگار اوليه والدين
سعيده خاني 2017هدف پژوهش حاضر تبيين خودكنترلي فرزندان بر اساس طرحواره هاي ناسازگار اوليه والدين بود. پژوهش از نوع علّي-مقايسه اي با سه گروه 25 نفري از كودكان و با روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انجام شد. جامعه آماري پژوهش، شامل كلّيه دانش آموزان دوره اول ابتدايي شهر همدان، در سال تحصيلي 96-1395 بود. خودكنترلي فرزندان با آزمايش خودكنترلي والتر ميشل و مقياس ارزيابي خودكنترلي كودكان كندال و ويلكاكس مورد ارزيابي قرار گرفت و طرحواره هاي والدين را با پرسش نامه طرحواره يانگ ارزيابي كرديم. داده هاي به دست آمده با استفاده از روش آماري ضريب همبستگي پيرسون، تحليل واريانس يك راهه و آزمون تي مستقل و رگرسيون چندگانه همزمان مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج حاصل از پژوهش نشان داد بين خودكنترلي فرزندان و طرحواره هاي ناسازگار وابستگي(45/0-)، آسيب پذيري(25/0-)، گرفتار(32/0-)، شكست(36/0-)، خويشتن داري ناكافي(40/0-) و اطاعت (30/0-)، رابطه منفي و معناداري وجود دارد. همچنين با توجه به مقادير ضريب بتا، طرحواره وابستگي(43/0-)، خويشتن داري ناكارآمد(37/0-)، شكست(25/0-) و گرفتار(23/0-) بيشتر از ساير طرحواره ها مي توانند خودكنترلي فرزندان را تبيين كنند. بنابراين بين طرحواره هاي ناسازگار وابستگي، آسيب پذيري، گرفتار، شكست، خويشتن داري ناكافي و اطاعت در والدين و ميزان خودكنترلي فرزندان رابطه وجود دارد. به اين صورت كه نمرات بالاي اين طرحواره هاي ناسازگار در والدين پيش بيني كننده خودكنترلي پايين فرزندان و بالعكس نمرات پايين طرحواره-هاي مذكور در والدين پيش بيني كننده خودكنترلي بالاي فرزندان است.
Thesis summary
-
تبيين بهزيستي روانشناختي بر اساس طرحواره هاي ناكارآمد اوّليه، عاطفه منفي و نشخوار خشم در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان
سيد اميرحسين مهربان 2017 هدف از پژوهش حاضر، تبيين بهزيستي روانشناختي بر اساس طرحواره هاي ناكارآمد اوّليه، عاطفه منفي و نشخوار خشم در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان بود. روش تحقيق در اين پژوهش، توصيفي و از نوع همبستگي بود. جامعه آماري پژوهش حاضر شامل كليه دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان بود كه در سال تحصيلي 96-1395 مشغول به تحصيل بودند، به تعداد 12874 نفر (9709 نفر مقطع كارشناسي و 3165 نفر مقطع كارشناسي ارشد) مي باشند. از اين تعداد 386 نفر از دانشجويان با استفاده از روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي با استفاده از جدول برآورد نمونه كرجسي و مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. براي جمع آوري داده ها از پرسش نامه بهزيستي روانشناختي ريف، پرسش نامه فرم كوتاه طرحواره يانگ، پرسش نامه عاطفه مثبت و منفي واتسون و همكاران و پرسش نامه نشخوار خشم ساكودولسكي و همكاران استفاده شد و تحليل داده ها در سطح آمار استنباطي (رگرسيون و همبستگي)، صورت گرفت. نتايج پژوهش نشان داد كه مقدار آماره ي R2 براي تبيين بهزيستي روانشناختي 438 / 0است؛ بدين معنا كه متغيرهاي مستقل (طرحوارههاي ناكارآمد اوّليه، نشخوار خشم و عاطفه منفي) بيش از 43درصد از واريانس متغير وابسته يا ملاك(بهزيستي روانشناختي) را تبيين مي كند كه از لحاظ آماري معني دار است؛ و در فرضيه هاي فرعي بين بهزيستي روانشناختي با سيزده طرحواره ناكارآمد اوّليه، عاطفه منفي(r=-0/466) و نشخوار خشم(r=-0/303) رابطه معني دار با جهت منفي وجود دارد و بين طرحواره هاي ناكارآمد اوّليه با عاطفه منفي و نشخوار خشم رابطه معني دار مثبت وجود دارد و بين نشخوار خشم با عاطفه منفي رابطه معني دار مثبت(r=0/331) وجود دارد.
Thesis summary
-
تبيين بهزيستي روانشناختي بر اساس ذهن آگاهي، نياز به شناخت و سرمايه هاي روانشناختي در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان
حسين نادري پور 2017پژوهش حاضر با هدف تبيين بهزيستي روانشناختي بر اساس ذهن آگاهي، نياز به شناخت و سرمايه هاي روانشناختي در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان انجام شد. روش پژوهش توصيفي همبستگي بود. جامعۀ آماري شامل كليه دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان در سال تحصيلي1396-1395 بود. نمونه آماري با استفاده از جدول برآورد كرجسي و مورگان به تعداد 375 نفر به روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند. ابزار گردآوري داده ها پرسشنامه هاي، مقياس ذهن آگاهي براون و رايان، مقياس نياز به شناخت كاسيوپو، پتي و كائو، پرسشنامه بهزيستي روانشناختي ريف و پرسشنامه سرمايه هاي روانشناختي لوتانز بود. يافته ها نشان داد كه بين بهزيستي روانشناختي با سرمايه هاي روانشناختي(730/ 0=R)، نياز به شناخت(505/ 0=R) و ذهن آگاهي(382/ 0=R) همبستگي مثبت معنادار وجود دارد. در ضمن ذهن آگاهي، سرمايه روانشناختي و نياز به شناخت 56 / 0درصد از واريانس بهزيستي روانشناختي را تبيين مي كنند. با توجه به اينكه متغيرهاي ذهن آگاهي، نياز به شناخت و سرمايه هاي روانشناختي پيش بيني كننده هاي معناداري براي بهزيستي روانشناختي هستند، مي توان با ايجاد و ارتقاء چنين ظرفيت هايي بهزيستي روانشناختي دانشجويان را بهبود بخشيد.
Thesis summary
-
تهيه بسته آموزشي رفتار با كودكان طلاق ويژه مادران
2017طلاق يكي از استرس زاترين رويدادهاي زندگي براي والدين و كودكان است.طلاق والدين مشتمل بر مجموعه وسيعي از تغييرات و سازماندهي هاي مجدد خانواده است كه در طول زمان بر سازگاري كودك تأثير مي-گذارد.پژوهش حاضر با هدف تهيه بسته ي آموزشي رفتار با كودكان طلاق ويژه ي مادران انجام شد. در اين پژوهش آزمايشي كه از نوع پيش آزمون-پس آزمون با گروه كنترل بود، روش نمونه گيري از جامعه در دسترس انتخاب شدند و پس از انتساب تصادفي آزمودني ها به دو گروه كنترل و آزمايش ،تعداد مادران طلاق 40 نفر (20نفر گروه آزمايش، 20 نفر گروه كنترل) كه داراي كودك 6-12 سال بودندند را شامل ميشد.براي گروه آزمايش 12 جلسه برنامه ي مداخله اي ويژه ي كودكان طلاق طي 4 هفته متوالي و سه روز در هفته برگزار شد و گروه كنترل مداخله اي دريافت نكردند.ابزار پژوهش پرسش نامه ي محقق ساخته اي بود كه بارزترين مشكلات اين كودكان شامل خشم،اضطراب، احساس گناه، سازگاري و نيازعاطفي را پوشش داده است. به منظور تجزيه و تحليل داده ها از شاخصه هاي توصيفي نظير فراواني،ميانگين و انحراف معيار و جهت آزمون سؤالات پژوهش از تحليل كوواريانس استفاده شد.بررسي نتايج نشان داد كه تفاوت بين ميانگين هاي گروه آزمايش و كنترل در سطح 001/0>p معنادار است، كه اين نتايج حاكي از تأثيرآموزش اين بسته به مادران در كاهش مشكلات كودكان طلاق در زمينه ي خشم،اضطراب، احساس گناه و افزايش سازگاري و نياز عاطفي در آن ها مي باشد.
Thesis summary
-
مطالعه نقش ميانجي طرحواره هاي ناكارآمد اوليه بين پيوند والديني و استعداد اعتياد
مجيد كريمي ارقيني 2016پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش واسطه اي طرحواره هاي ناكارآمد اوليه در رابطه بين پيوند والديني و استعداد اعتياد در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا شهر همدان مي باشد. روش انجام پژوهش حاضر توصيفي از نوع همبستگي مي باشد. از نظر هدف اين پژوهش در زمره تحقيقات كاربردي و از نظر شيوه جمع آوري داده ها در زمره تحقيقات همبستگي است. كه به بررسي روابط مستقيم و غير مستقيم بين متغيرها مي پردازد. جامعه آماري در اين پژوهش 1989 نفر مي باشد كه322 نفر از دانشجويان به عنوان نمونه و به شيوه نمونه گيري طبقه اي و با رعايت نسبت دانشكده، رشته و جنسيت انتخاب شدند. در اين پژوهش از سه پرسشنامه، پرسشنامه پيوند والديني (PBI)، فرم كوتاه پرسشنامه طرحواره ناكارآمد اوليه( SQ-SF) و پرسشنامه استعداد اعتياد نسخه دانشجويان استفاده شده است. همچنين از نرم افزارهاي SPSS و LISREL در جهت تحليل اطلاعات گردآوري شده استفاده شده است.يافته هاي پژوهش نشان دادكه پيوند والديني (مراقبت پايين والديني و محافظت بيش از حد) چه به صورت مستقيم و نيز چه به صورت غيرمستقيم به واسطه طرحواره هاي ناكارآمد اوليه بر روي استعداد اعتياد تاثير گذار مي باشند.درنهايت اينكه دراين پژوهش نقش واسطه اي طرحواره هاي ناكارآمد اوليه در رابطه بين پيوند والديني و استعداد اعتياد در قالب يك مدل ارائه شد، كه با توجه به مقادير شاخص هاي بدست آمده براي اين مدل، ملاحظه گرديدكه مدل از برازش خوبي برخوردار مي باشد.
Thesis summary
-
تدوين مدل خودناتوان سازي تحصيلي براساس سبك هاي فرزندپروري و طرحواره هاي ناسازگار اوليه
آرش فرازمند 2016خودناتوان سازي عبارتست از انجام يا عدم انجام كاري به منظور عذر تراشي براي شكست هاي احتمالي اين سازه به دو شكل رفتاري و ادعايي ديده مي شود و عواملي مانند سبك هاي فرزندپروري و طرحواره هاي ناسازگار اوليه در بوجود آمدن آن موثر مي باشند. هدف اين پژوهش تدوين مدل خودناتوان سازي تحصيلي براساس سبك هاي فرزندپروري و طرحواره هاي ناسازگار اوليه مي باشد. اين پژوهش يك پژوهش توصيفي و از نوع همبستگي است. جامعه آماري پژوهش شامل كليه دانشجويان دختر و پسر دانشگاه پيام نور شهرستان كرمانشاه بوده كه در سال تحصيلي 94-93 مشغول به تحصيل بودند. از نمونه پژوهش 380 نفر براساس جدول مورگان به روش نمونه گيري خوشه اي تصادفي انتخاب شدند. در اين پژوهش به منظور تجزيه و تحليل داده ها از روشهاي آماري توصيفي از قبيل ميانگين، انحراف معيار، توزيع فراواني و همچنين روشهاي آماري استنباطي مانند ضريب همبستگي پيرسون و تحليل مسير استفاده شد؛ ابزارهاي پژوهش عبارتنداز: فرم كوتاه پرسشنامه طرحواره يانگ(1998) كه براي ارزيابي 15 طرحواره ناسازگار اوليه استفاده شده است. سبكهاي فرزند پروري بامريند: كه شامل 30 سوال مي باشد 10 سوال براي ارزيابي سبك فرزند پروري مقتدرانه، 10 سوال براي ارزيابي سبك فرزند پروري مستبدانه، 10 سوال براي ارزيابي سبك فرزندپروري سهل گيرانه. مقياس خود ناتوان سازي تحصيلي جونز و رودوالت(1982): اين مقياس گرايش افراد به خودناتوان سازي را با پاسخ هاي كاملا موافق تا مخالف مي سنجد. نتايج پژوهش حاضر نشان مي دهد شيوه هاي فرزندپروري مستبدانه، سهل گيرانه و مقتدرانه داراي رابطه معنادار با خودناتوان سازي تحصيلي مي باشد. همچنين شيوه فرزندپروري مستبدانه با طرحواره هاي خودگرداني، ديگرجهت مندي و بريدگي و طرد داراي رابطه معنادار مي باشد. شيوه فرزندپروري سهل گيرانه با طرحواره هاي بريدگي و طرد و گوش بزنگي بازداري داراي رابطه معنادار مي باشد. براساس نتايج اين پژوهش شيوه فرزندپروري مقتدرانه با طرحواره ديگر جهت مندي و طرحواره محدوديت مختل رابطه معنادار دارد. همچنين طرحواره بريدگي و طرد و محدوديت مختل با خودناتوان سازي تحصيلي داراي رابطه معنادار مي باشند.
Thesis summary
-
نقش چشم انداز زماني در رابطه ي بين خودتنظيمي و انگيزش تحصيلي در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا
سيده مهسا سالم 2016زمان اولين و مهمترين رسانه براي جهان اجتماعي است و مي تواند هم به صورت خاص و هم به صورت جهاني هر شرايطي را توصيف كند. نظارت بر زمان، پايه عملكرد توسعه انساني بوده و نقش حياتي در تكامل عملكرد شناختي انسان دارد. اين پژوهش با هدف تعيين نقش چشم انداز زماني در رابطه بين خودتنظيمي و انگيزش تحصيلي در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا انجام شد. جامعه آماري اين پژوهش، شامل كليه دانشجويان كارشناسي دانشگاه بوعلي سينا (سايت مركزي) به تعداد 7529 نفر (4170 نفر زن و 3359 نفر مرد) بودند كه در سال تحصيلي 95-1394 در اين دانشگاه مشغول به تحصيل بودند. نمونه آماري با استفاده از جدول مورگان و كرجسي به تعداد 367 نفر برآورد گرديد. متغيرخودتنظيمي با پرسشنامه بوفارد (1996)، انگيزش تحصيلي با پرسشنامه والرند و همكاران (1992) و چشم انداز زماني با پرسشنامه زيمباردو (1999) مورد سنجش قرار گرفتند. نتايج حاصل از تحليل معادلات ساختاري و همبستگي پيرسون نشان داد كه چشم انداز زماني واسطه در رابطه بين خودتنظيمي و انگيزش تحصيلي دانشجويان بود و چشم انداز زماني باعث ارتقاي رابطه خودتنظيمي و انگيزش تحصيلي دانشجويان شد. همچنين بين خودتنظيمي، انگيزش تحصيلي و چشم انداز زماني رابطه مثبت و معني داري وجود داشت. از طرفي سن و معدل مي توانند خودتنظيمي را پيش بيني نمايند، به طوري كه هرچه سن دانشجويان كمتر و معدل تحصيلي آنان بيشتر باشد، خودتنظيمي افزايش مي يابد. معدل مي تواند انگيزش تحصيلي را پيش بيني نمايد،درحقيقت هرچه معدل تحصيلي دانشجويان بيشتر باشد، انگيزش تحصيلي افزايش مي يابد. سن مي تواند چشم انداز زماني را پيش بيني نمايد و هرچه سن دانشجويان بيشتر باشد، چشم انداز زماني افزايش پيدا مي كند.
Thesis summary
-
نقش واسطه اي راهبردهاي مقابله اي بين طرحواره هاي ناسازگار اوليه و خودناتوان سازي تحصيلي
گلرخ فريدوني 2016در دوران تحصيل دانشجويان در دانشگاه، يكي از هدف هاي مهم آنان در فرايند يادگيري و جستجوي علم و دانش آن است كه در خويش تصويري مثبت ايجاد نمايند و در حالي كه در اين بين موانع بسياري در مسير پيشرفت و ترقي آنان وجود دارد كه از جمله اين موانع، دوري از پذيرش مسئوليت عملكرد خويش و يا به عبارتي خود ناتوان سازي مي باشد. اين پژوهش با هدف نقش واسطه اي راهبردهاي مقابله اي بر طرحواره هاي ناسازگار اوليه و خودناتوان سازي تحصيلي انجام شد. جامعه آماري اين پژوهش، شامل كليه دانشجويان كارشناسي دانشگاه بوعلي سينا به تعداد 7529 نفر بودند كه در سال تحصيلي 95-1394 مشغول به تحصيل بودند. نمونه اين پژوهش به تعداد 367 نفر بود كه با استفاده از جدول مورگان و كرجسي به دست آمد. روش نمونه گيري اين پژوهش، روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي بود، ابزار مورد استفاده پرسشنامه راهبردهاي مقابله اي لازاروس و فولكمن (1991)، پرسشنامه طرحواره هاي ناسازگار اوليه يانگ (2005) و پرسشنامه خودناتوان سازي تحصيلي ميگلي (2000) بود. نتايج حاصل از تحليل معادلات ساختاري و همبستگي پيرسون نشان داد كه راهبردهاي مقابله اي واسطه ي بين طرحواره هاي ناسازگار اوليه و خودناتوان سازي تحصيلي است و طرحواره هاي ناسازگار اوليه ،كاهش استفاده از راهبردهاي مقابله اي به خصوص راهبردهاي كارآمد و در نتيجه افزايش خودناتوان سازي تحصيلي دانشجويان را در پي دارد. بين طرحواره هاي ناسازگار اوليه و خودناتوان سازي تحصيلي رابطه مثبت وجود داشت و طرحواره هاي ناسازگار اوليه با راهبردهاي مقابله اي و همچنين راهبردهاي مقابله اي با خودناتوان سازي تحصيلي رابطه منفي داشتند. همچنين تعداد ترم مشروطي مي تواند خودناتوان سازي تحصيلي را پيش بيني نمايد، به طوري كه هرچه تعداد ترم مشروطي دانشجويان بيشتر شود، خودناتوان سازي تحصيلي آنان افزايش مي يابد.
Thesis summary
-
نقش حس تعلق به مكان و سبك دلبستگي در پيش بيني احساس ذهني بهزيستي و خلاقيت هيجاني در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا
شمسي شمشيري 2016اين پژوهش با هدف شناسايي نقش حس تعلق به مكان و سبك دلبستگي در پيش بيني احساس ذهني بهزيستي و خلاقيت هيجاني دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان انجام شده است. از بين اين دانشجويان 367 نفر از طريق جدول مورگان و كرجسي و با روش نمونه گيري خوشه اي مرحله اي به عنوان نمونه انتخاب شدند . براي سنجش حس تعلق به مكان از پرسشنامه حس تعلق به مكان محقق ساخته، براي سنجش سبك دلبستگي از پرسشنامه سبك دلبستگي بزرگسال كوليينز و ريد، براي سنجش احساس ذهني بهزيستي از پرسشنامه رضايت از زندگي دينر و عاطفه مثبت و منفي واتسون و براي سنجش خلاقيت هيجاني از پرسشنامه خلاقيت هيجاني آوريل استفاده شد. داده هاي به دست آمده با استفاده از ضريب همبستگي و تحليل رگرسيون چند متغيره تجزيه و تحليل گرديد. نتايج تحليل رگرسيون چند متغيره نشان داد كه از بين سبك هاي دلبستگي، سبك دلبستگي اضطرابي و از بين مؤلفه هاي حس تعلق به مكان دلبستگي به مكان بيشترين نقش را در پيش بيني احساس ذهني بهزيستي و نيز سبك دلبستگي ايمن و دلبستگي به مكان بيشترين نقش را در پيش بيني خلاقيت هيجاني داشتند. همچنين بين سبك دلبستگي ايمن با حس تعلق به مكان رابطه معنادار مثبت و بين سبك هاي دلبستگي اضطرابي و اجتنابي با احساس ذهني بهزيستي در دانشجويان رابطه معنادار منفي وجود داشت .
Thesis summary
-
بررسي مراحل تحول زيباشناسي نقاشي در دانش آموزان شهر همدان
اباذر افروزي منصور 2015يافته هاي پژوهش حاضر به طور كلي نشان مي دهند كه كودكان و نوجوانان شهر همدان در دوران مدرسه، كه به طور معمول از 7 سالگي تا 17 سالگي مي باشد، در زمينه چگونگي دريافت شان از زيبايي، مراحل تحولي را سپري مي كنند. چگونگي دريافت و درك زيبايي دانش آموزان نشان مي دهد كه آنان با نوعي وابستگي به محتواي شكل و طرحي كه مي بينند، آغاز مي كنند. در اين مرحله كه در دانش آموزان 7 تا 11 ساله مشاهده مي شود، دريافت، چندان نشانه اي از ذهن گرايي و رهايي از آنچه مي بينند، ندارد. نگاه و برداشت آنها به محتواي تصويرها و نقاشي ها، بستگي دارد و در بيشتر موارد از محتوا بيرون نيست. آنها در تفسير نقاشي ها بيشتر به موضوع توجه مي كنند و درباره چيزهايي توضيح مي دهند كه در هر تصوير نقش بسته است؛ مانند آدم ها، حيوانات، گل ها، وسايل. دانش آموزان در سن 11 سالگي، از بند عيني گرايي رها مي شوند و با وارد كردن ذهنيت هاي خود و افزودن بر محتواي تصوير، ماجراهاي گوناگوني را از تصوير بيرون مي كشند. از اين رو مي توان گفت دانش آموزان 11 تا 15 ساله در تفسير طرح ها و شكل هايي كه با آنها روبرو مي شوند، ماجراها و رويدادهايي را شكل بندي مي كنند كه زائيده انديشه آنان است. تحول ديگري كه با افزايش سن از 15 تا 17 سالگي در ديدگاه هاي دانش آموزان رخ مي دهد، داشتن ديدي نمادگرايانه است. يك طرح يا يك تصوير در نگاه آنها مي تواند نماد نهايت انديشه يا ديدگاهي كلي درباره زندگي باشد. در اين رويكرد، روابط موجود ميان بخش هاي گوناگون يك اثر، نشانه رويكرد و فلسفه اي همه جانبه و فراگير است كه در قالب نقاشي بيان شده است.
Thesis summary
-
تأثير آموزش آموزه هاي قرآن بر كنترل خشم دانش آموزان دختر دورة متوسطه در شهر همدان
مهري حصارخاني 2015هدف از انجام اين پژوهش بررسي تأثير آموزش آموزه هاي قرآن بر كنترل خشم دانش آموزان دوره متوسطه در همدان بود.جامعة آماري شامل كليه دانش آموزان دختر دورة متوسطه در شهر همدان بودند كه در سال تحصيلي 94- 93 مشغول به تحصيل بودند، براي انجام پژوهش از روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي استفاده شد. مراحل نمونه گيري خوشه ايي چند مرحله اي در اين تحقيق : مرحلة 1 : از بين دو ناحية همدان يك ناحيه به صورت تصادفي انتخاب شد. مرحلة 2 : از بين مدارس آن ناحيه يك مدرسه به صورت تصادفي انتخاب شد. مرحلة 3 : از بين دانش آموزان آن مدرسه دانش آموزاني كه خشم بالاتري داشتند (بالاتر از يك انحراف معيار) انتخاب شدند بدين صورت كه پرسشنامة كنترل خشم درآن مدرسه اجرا شد و سپس به طور تصادفي درگروه كنترل و آزمايش قرار گرفتند. و تعداد20 نفر از دانش آموزان دختر و 20 نفر ديگر، از همان دانش آموزان به طور تصادفي انتخاب شدند و در دو گروه آزمايش و كنترل به طور تصادفي قرار گرفتند. نمونه هاي اين پژوهش عبارت بودند از گروه آزمايش متشكل از 20 نفر از دانش آموز دختر دورة متوسطه در دبيرستان نمونه دولتي حجه فروش در شهر همدان كه آموزش گروهي آموزه هاي قرآن براي كنترل خشم را دريافت كردند و گروه كنترل، متشكل از همين تعداد دانش آموز دختر،كه اين آموزش را دريافت نكردند. ابزار مورد استفاده در اين پژوهش، پرسشنامة 25 سؤالي سنجش ميزان كنترل خشم ضياء الدين رضاخاني بود كه در دو مرحلة پيش آزمون و پس آزمون بر دو گروه آزمايش و كنترل اجرا گرديد. در اين پژوهش، پيش بيني شده بود كه از تحليل كوواريانس چند متغيره و يك متغيره استفاده شود امّا به دليل عدم رعايت مفروضة همگني شيب هاي رگرسيون نمي توان از تحليل كوواريانس جهت بررسي فرضيه هاي پژوهش استفاده كرد. اما به دليل برقرار بودن ساير پيش فرض هاي آمار پارامتريك يعني: فرض مستقل بودن، نرمال بودن، همگني واريانس -ها و خطي و فاصله اي بودن جهت بررسي فرضيه هاي پژوهش از آزمون تحليل واريانس (تفاضل آنوا) استفاده مي- گردد. نتايج تحليل واريانس چند متغيري حاكي از آن بود كه آموزش آموزه هاي قرآن با شاخص لامبداي ويلكز در سطح( 05/0P <) از لحاظ آماري معني دار مي باشد. بنابراين آموزش آموزه هاي قرآن بر كنترل خشم در دانش آموزان دختر تاثير معناداري دارد. و فرضيه اصلي پژوهش مورد تاييد واقع شده است. همچنين اين آموزش،ك
Thesis summary
-
تاثير آموزش شيوه ي كاوشگري بر تفكرانتقادي و خودراهبري يادگيري در درس علوم تجربي در دانش آموزان پسر پايه هشتم دوره اول متوسطه شهرهمدان
عباس محمدي 2015هدف از انجام اين پژوهش تعيين تاثير آموزش شيوه كاوشگري بر تفكر انتقادي و خودراهبري يادگيري در درس علوم تجربي در دانش آموزان پسر پايه هشتم دوره اول متوسطه شهر همدان بود. تفكر انتقادي داراي پنج خرده مقياس شامل، تحليل، ارزشيابي،استنباط، استدلال قياسي و استدلال استقرايي است و خودراهبري يادگيري نيز داراي سه خرده مقياس شامل خود مديريتي، رغبت براي يادگيري و خوكنترلي است. روش مورد استفاده در اين پژوهش از نوع نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون و پس آزمون با گروه آزمايشي و گروه كنترل بود جامعه مورد نظر متشكل از كليه دانش آموزان پسر پايه هشتم دوره اول متوسطه شهر همدان به تعداد 3941 بود كه در سال تحصيلي 1393-1394 مشغول به تحصيل بودند كه از اين تعداد 60 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گيري دردسترس انتخاب شدند. ابزارهاي بكار گرفته در چژهش حاضر، آزمون مهارتهاي تفكر انتقادي كاليفرنيا – فرم ب (cctst-b)و مقياس سنجش خودراهبري دريادگيري دانش آموزان فيشر(2001) بود. به منظر تجزيه و تحليل اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه ها در پيش آزمون و پس آزمون، از روش هاي آماري توصيفي از قبيل ميانگين، انحراف معيار، توزيع فراواني، و همچنين از روش هاي آماري استنباطي، از جمله كواريانس استفاده شد و با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتيجه گيري: نتايج نشان داد كه آموزش شيوه كاوشگري بر تفكر انتقادي و خودراهبري يادگيري و تمامي خرده مقياس هاي آنها موثر است.
Thesis summary
-
بررسي اثربخشي آموزش تاب آوري بر كيفيت زندگي و كاهش رفتارهاي پرخطر دانش آموزان
فريده پيري 2014پژوهش حاضر با هدف تعيين اثربخشي«آموزش تاب آوري» بر كيفيت زندگي و كاهش رفتارهاي پرخطر در دانش آموزان مقطع راهنمايي صورت گرفته است. روش پژوهش، از نوع نيمه آزمايشي و طرح آن به صورت پيش آزمون- پس آزمون با گروه آزمايش و كنترل مي باشد. جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه دانش آموزان دختر مدرسه راهنمايي شهر همدان بود كه در سال تحصيلي 93-92 مشغول به تحصيل بودند. نمونه شركت كننده در اين پژوهش 30 نفر بودند، كه به صورت نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند. اين نمونه 30 نفري به صورت گمارش تصادفي به گروه هاي آزمايش و كنترل تقسيم شدند، به اين ترتيب 15 نفر در گروه آزمايش و 15 نفر در گروه كنترل قرار گرفتند. ابزار جمع آوري داده ها، پرسشنامه تاب آوري كانر و ديويدسون، آزمون كيفيت زندگي(SF-36)، آزمون رفتارهاي پرخطر مي باشند. به منظور تجزيه و تحليل نتايج نيز علاوه بر استفاده از شاخص هاي آمار توصيفي، از آزمون تحليل كوواريانس استفاده شد. يافته ها نشان داد كه آموزش تاب آوري بر افزايش كيفيت زندگي (سلامت جسماني، سلامت روان، كاهش مشكلات جسماني، كاهش درد جسماني، افزايش سلامت عمومي) و كاهش رفتارهاي پرخطر( خشونت، مصرف مواد) مؤثر بود، اما بر برخي از مؤلفه هاي كيفيت زندگي مانند عملكرد جسماني، سرزندگي، مشكلات هيجاني، و يكي از مولفه هاي رفتارهاي پرخطر مانند، رابطه جنسي ناايمن تأثير معني داري نداشت.
Thesis summary
-
ساخت و هنجاريابي آزمون حساسيت زيبايي شناسي و رابطه آن با سلامت رواني دانش آموزان
توران عبدالملكي 2014 -
هنجاريابي آزمون نگرش به زمان و رابطه ي آن با پيشرفت تحصيلي و بهزيستي دانش آموزان
فرشته فتحي 2014 -
ساخت و هنجاريابي آزمون حساسيت زيبايي شناسي و رابطه ي آن با سلامت رواني دانش آموزان
توران عبدالملكي 2014 -
هنجاريابي آزمون نگرش به زمان و رابطه ي آن با پيشرفت تحصيلي و بهزيستي دانش آموزان
فرشته فتحي 2014 -
بررسي عوامل رواني-اجتماعي موثر بر استراتژي هاي مقابله اي در بيماران ام اس (مولتيپل اسكروزيس) شهر همدان
سكينه فتاحي 2013 -
بررسي عوامل رواني- اجتماعي موثر بر استراتژي هاي مقابله اي در بيماران ام اس (مولتيپل اسكروزيس) شهر همدان
سكينه فتاحي 2013 -
مقايسه تاثير يادگيري مشاركتي و نقشه مفهومي بر انگيزش و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان
آرزو محمدي 2013 -
مقايسه تاثير يادگيري مشاركتي و نقشه مفهومي بر انگيزش و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان
آرزو محمدي 2013