پروفایل استاد - دانشگاه بوعلی سینا همدان
دانشیار
تاریخ بهروزرسانی: 1403/10/01
حسین محققی
علوم اقتصادی و اجتماعی / روان شناسی
رساله های دکتری
-
تدوین برنامه آموزش توجه براساس حیطه شناختی وتاثیر آن بر فرایند توجه در دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص
1402هدف از پژوهش حاضر تدوین برنامه آموزش توجه براساس حیطه شناختی وتاثیر آن بر فرایند توجه در دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف یک تحقیق کاربردی و از لحاظ روش جمع آوری داده ها در طبقه ی تحقیقات ترکیبی (کمی- کیفی) قرار گرفته است که در دو مرحله انجام شده است. مرحله اول پژوهش طراحی و تدوین برنامه آموزش توجه است. مرحله دوم پژوهش جهت بررسی اثربخشی برنامه آموزش توجه با نمونه گیری هدفمند و گمارش تصادفی آزمودنی ها، از روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1402 بوده است. به منظور اجرای پژوهش، 90 دانش آموز با اختلال یادگیری خاص بعد از اجرای آزمون های تشخیصی (هوش وکسلر کودکان و آزمون اختلال خواندن، آزمون کی مت و آزمون اختلال نوشتاری) به صورت هدفمند انتخاب شدند و در نهایت در 3 گروه آزمایشی و 3 گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه-های آزمایش در 12 جلسه 45 دقیقه ای، برنامه آموزش توجه را دریافت کردند. ابزارهای پژوهش آزمون استروپ، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین و آزمون عملکرد پیوسته بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته و نرم افزار SPSS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که برنامه آموزشی توجه، ابعاد توجه دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص را بهبود بخشید. بر مبنای نتایج این پژوهش می توان به متخصصان اختلال یادگیری خاص پیشنهاد داد که با استفاده از روشهای آموزش شناختی در جهت بهبود توجه دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص بکوشند.
-
تاثیر درمان تعاملی والد وکودک هیجان محور بر نحوه واکنش والدین به هیجانات منفی کودکان، کاهش نشانگان افسردگی و بهبود کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به افسردگی
1400زمینه: افسردگی دوران کودکی یکی از آسیب های روانی شایع می باشد که اغلب از جانب والدین مورد غلفت قرار گرفته و نسبتاً دیر تشخیص گذاری و کمک تخصصی دریافت می کنند؛ همچنین مداخلات اندکی برای بهبود افسردگی پیش از دبستان صورت گرفته است. هدف: این پژوهش با هدف تعیین تاثیر درمان تعاملی والد-کودک هیجان محور بر نحوه واکنش والدین به هیجانات منفی کودکان، کاهش علائم افسردگی و بهبود کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به افسردگی انجام شد. روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. تمامی کودکان پسر مبتلا به اختلال افسردگی با دامنه سنی 4 الی 5/5 سال مراجعه کننده به مرکز مشاوره «شناخت نو» شهر اصفهان در سال 1399 جامعه آماری پژوهش را تشکیل دادند. با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر از کودکان و والدین آن ها انتخاب و به شیوه تصادفی ساده در دو گروه مساوی 15 نفری جایگزین شدند. برای گردآوری اطلاعات از چک لیست احساسات کودکان پیش دبستانی (لوبی و همکاران، 2004)، مقیاس سنجش رفتاری کارکرد اجرایی- نسخه پیش از دبستان (جیویا و همکاران، 2002) و مقیاس نحوه واکنش والدین به هیجانات منفی کودک (میرابل، 2015) استفاده شد. درمان تعاملی والد-کودک هیجان محور طی 14 جلسه 1 ساعته به صورت هفتگی برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد اما گروه گواه برنامه درمانی را دریافت نکرد و در لیست انتظار قرار گرفتند. داده ها با روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آنالیز تحلیل کوواریانس (تک و چندمتغیری) با نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 انحام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون بین میانگین نمره نشانگان افسردگی کودکان دو گروه آزمایش و گواه از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل کوواریانس نیز نشان داد در مرحله پس آزمون به ترتیب بین میانگین نمره کل کارکرد اجرایی و مولفه های آن شامل میزان تغییّر، بازداری، برنام ه ریزی، مهار هیجانی و حافظه فعال در آزمودنی های دو گروه آزمایش و گواه تفاوت آماری معناداری وجود دارد. همچنین، آنالیز کوواریانس نشان داد که درمان تعاملی والد-کودک هیجان محور در آزمودنی های گروه آزمون در مرحله پس آزمون منجر به بهبود نمره نحوه واکنش والدین به هیجانات منفی کودکان، واکنش های حمایت گرایانه و کاهش نمره واکنش های غیرحمایت گرایانه ش
-
تاثیر اصلاح سوگیری توجه بر تنظیم هیجانی در افراد با سبک دلبستگی دوری گزین
1399چکیده زمینه و هدف: سبک های دلبستگی می توانند با تاثیر بر توانایی شخص در شناسایی و ابراز هیجان، درک هیجان دیگران و نیز روش های تنظیم هیجان های مثبت و منفی تاثیر خود را در زمینه های گوناگون زندگی بزرگسالی اعمال کنند. هدف از پژوهش حاضر حاضر بررسی تاثیر اصلاح سوگیری توجه بر تنظیم هیجانی در افراد با سبک دلبستگی دوری گزین بوده است. روش: به همین منظور 60 نفر از مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره شهر سمنان در سال 1397 در دو مرحله به صورت در دسترس از دو مرکز مشاوره انتخاب و در دو گروه گواه (30=n) و آزمایش(30=n) به صورت تصادفی قرار گرفتند. شرکت کنندگان در دامنه سنی 18 تا 40 و از هر دو جنس زن و مرد بودند. همچنین گروه آزمایش برای مقایسه اثر محرک تصویری و واژه ای به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند. پرسش نامه دشواری در تنظیم هیجان، پرسش نامه تجارب در روابط نزدیک و نرم افزار سوپر لب برای اندازه گیری نمرات شرکت کنندگان در متغیر های تنظیم هیجان، سبک دلبستگی و اصلاح سوگیری توجه (زمان واکنش) به کار گرفته شد. برای اندازه گیری سرعت واکنش که ملاک سوگیری توجه بود؛ از جفت محرک های هیجانی (منفی کلی و منفی مرتبط با دلبستگی) و محرک خنثی؛ و برای اصلاح سوگیری توجه از ارائه محرک های هیجانی استفاده شد. محرک ها در قالب تصویر و واژه به صورت تصادفی به شرکت کنندگان ارائه شدند. 10 جلسه برای تمرین در نظر گرفته شد که در میان آن (پس از جلسه 5) اندازه گیری دوم انجام شد و ارائه محرک در هر گروه 15 نفری از واژه به تصویر و بالعکس تغییر کرد. نمرات متغیر های تنظیم هیجانی و سبک دلبستگی در چهار مرحله پیش آزمون ، میانه آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از مدل تحلیل واریانس آمیخته چند متغیری تحلیل شدند . یافته ها: با بهره بردن از روش اصلاح سوگیری توجه، نمرات دشواری در تنظیم هیجان در مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش معناداری در مقایسه با پیش آزمون داشتند. همچنین با استفاده از این روش نمرات سبک دلبستگی دوری گزین کاهش یافتند که نشان دهنده تاثیر اصلاح سوگیری توجه به روش دات پراب بر دشواری در تنظیم هیجانات و ابعاد آن و سبک دلبستگی بود. همچنین نمرات سبک دلبستگی دوری گزین کاهش یافت به این معنی که از میزان و شدت دوری گزینی آن کاسته و به سبک دلبستگی ایمن نزدیک شد. همچنین اصلاح سوگیری توجه با روش دات پراب توانست سرعت واکنش را در مرحله
-
تدوین مدل تبیین ناسازگاری تحصیلی بر اساس بی عدالتی آموزشی، فرسودگی، فریبکاری تحصیلی و عدم خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینای همدان
1399هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل ساختاری برای تبیین ناسازگاری تحصیلی بر مبنای بی عدالتی آموزشی، عدم خودکارآمدی، فریبکاری و فرسودگی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینای همدان بود. به این منظور نمونه ای متشکل از 367 نفر از دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد ودکترای دانشگاه بوعلی سینای همدان در سال تحصیلی 97-1396 به روش نمونه گیری خوشه ای، انتخاب و پرسشنامه های عدالت آموزشی گل پرور(1389)، فرسودگی تحصیلی برسو(1998)، فریبکاری تحصیلی گل پرور(1389)، خودکارآمدی اون و فرامن(2001)، و سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک(2007) بر روی آنها اجرا شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. داده ها با استفاده از الگوی معادله ساختاری و با استفاده از نرم افزار آماری AMOS تحلیل گردید. شاخص های برازش مدل نشان دهنده برازندگی مناسب مدل با داده ها بود و فرضیات پژوهش تایید شد. در سنجش برازش مدل روابط بین بی عدالتی آموزشی، عدم خودکارآمدی، فرسودگی و فریبکاری تحصیلی در تبیین ناسازگاری تحصیلی مقدار کای اسکوئر48/ 15948(مطلوب)، شاخص نیکویی برازش (GFI) 0/924 (مطلوب)، شاخص برازش تطبیقی ((CFI 0/ 902(مطلوب) شاخص ریشه میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA) 0/072(مطلوب) به دست آمده است. یافته ها نشان می دهد که بی عدالتی آموزشی از طریق کاهش خودکارآمدی و افزایش فرسودگی و فریبکاری تحصیلی در نهایت منجر به ناسازگاری تحصیلی می گردد. براساس این یافته ها، بی عدالتی آموزشی می تواند گام موثری درجهت افزایش خودکارآمدی، کاهش فرسودگی، فریبکاری و ناسازگاری تحصیلی باشد. تحلیل یافته های توصیفی نشان داد که فریبکاری دانشجویان پسر(در سطح معنی داری 0.05) بیش از دانشجویان دختر است. همچنین تفاوت میانگین عدم خودکارآمدی دانشجویان مقطع دکترا به طور معناداری بیش از دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد بود. همچنین فریبکاری دانشجویان شاغل به طور معناداری بیش از دانشجویان غیر شاغل بود. و دانشجویان شاغل بیش از سایر دانشجویان معتقد به بی عدالتی اساتید بودند
-
تدوین الگوی رشد اخلاقی بر اساس مولفه های فراشناختی با میانجی گری شناخت اجتماعی در نوجوانان
1396پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی رشد اخلاقی بر اساس مولفه های فراشناختی با میانجی گری شناخت اجتماعی در نوجوانان انجام شده است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان خرم آباد (پایه نهم) به تعداد 4567 نفر بود که از میان آنها 311 نفر (146 پسر و 165 دختر) بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و در قالب الگوی تحلیل مسیر بود و شرکت کننده ها پرسش نامه های استدلال اخلاقی رست و همکاران، فراشناخت اخلاقی سوانسون و هیل، رفتار اخلاقی سوانسون و هیل و شناخت اجتماعی بارون - کوهن را تکمیل کردند. سپس داده ها با استفاده از آزمون تحلیل رگرسیون در چارچوب تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که استدلال اخلاقی به واسطه ی مولفه های فراشناخت و شناخت اجتماعی با رفتار اخلاقی رابطه دارد و دو جزء فراشناخت یعنی راهبرد و تکلیف با استدلال اخلاقی رابطه ندارد اما این دو با رفتار اخلاقی ارتباط دارند. بنابراین لازم است در بررسی رشد اخلاقی در نوجوانان در جستجوی عوامل دیگر بود و در آموزش اخلاق به نوجوانان و کمک به تحول اخلاقی مثبت در آنها به نقش فراشناخت اخلاقی و شناخت اجتماعی هم توجه نمود.
-
تدوین و اعتباریابی پروتکل آموزش دیدگاه گیری اجتماعی و اثر آن بر سبک های حل تعارض زوجین
1395هدف پژوهش حاضر، تدوین و اعتباریابی پروتکل آموزش دیدگاه گیری اجتماعی و اثر آن، بر سبک های حل تعارض زوجین بود. برای این هدف برنامه آموزش دیدگاه گیری اجتماعی مبتنی برروش"دانش-مهارت ها-توانایی های" گلباخ(2009) تدوین وتوسط ارزیابان اعتبار آن سنجیده شد که ضریب توافق کاپای 84/0 بین ارزیابان به دست آمد.جامعه پژوهش جهت آموزش دیدگاه گیری را زوجین دچار تعارض زناشویی خودمراجع به مراکز مشاوره شهر سنندج تشکیل می دادند. 73 زوج شرایط اولیه مطالعه را احراز کردند که از بین آنها 60 زوج براساس نمره دریافتی درآزمون تعارض زناشویی در دوگروه 30 نفره(هرگروه شامل 10نفر دچارتعارض متوسط،10نفر دچارتعارض شدید و 10 نفر دچارتعارض عمیق)جایابی شدند. ابتدا آزمون های دیدگاه گیری و سبک های حل تعارض اجرا و سپس، زوجین گروه آزمایش، در معرض برنامه آموزش دیدگاه گیری اجتماعی قرار گرفتند و در انتهای برنامه ده جلسه ای، دوباره ارزشیابی به عمل آمد. یک ماه پس از طی دوره آموزشی و جهت تعیین ماندگاری اثر آموزش، برای مرحله سوم آزمون ها اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش دیدگاه گیری باعث تغییردر نمره سبک های حل تعارض زوجین می شود و این تغییر در طی زمان یک ماه ماندگار است. نمرات سبک های حل تعارض یکپارچگی و مصالحه در اثر آموزش افزایش یافته، اما نمرات سبک های اجتنابی و رقابتی کاهش معنادار پیداکرده است. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که فرایند آموزش، دیدگاه گیری اجتماعی را افزایش داده است. دریک نگاه کلی نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه های آموزشی دیدگاه گیری اجتماعی ، باعث تغییر در سبک های حل تعارض می شود.از آن جا که مقیاسی که منحصرا این مهارت را بسنجد، وجود نداشت و ابزارهای موجود تنها به عنوان خرده مقیاس ، مهارت دیدگاه گیری اجتماعی را اندازه گیری کرده اند، لذا تدوین مقیاسی برای سنجش دیدگاه گیری اجتماعی یکی از اهداف این پژوهش بود. جهت هنجاریابی مقیاس، 750 نفردانشجو شرکت داشتند و مقیاس دیدگاه گیری اجتماعی را برای هنجاریابی و مقیاس های شادکامی آکسفورد و اضطراب بک رابرای تعیین روایی تشخیصی و افتراقی تکمیل نمودند. داده های بدست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته هانشان داد میان دیدگاه گیری اجتماعی و شادکامی، همبستگی مثبت و معنادار
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
تاثیر آموزش شفقت به خود بر تفکر ارجاعی و انعطاف پذیری شناختی در دختران دارای نشانگان شکست عشقی در شهر همدان
1402چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش شفقت به خود در انعطاف پذیری شناختی و تفکر ارجاعی در دختران دارای نشانگان شکست عشقی انجام گرفت.این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش بود. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دختر حاضر در خوابگاه های دانشگاه بوعلی بودند. نمونه مورد نظر پژوهش 30 نفر بود که آزمون نشانگان شکست عشقی روی آنها اجرا شد و حداقل نمره 120 را در این آزمون کسب کردند. نمونه تحقیق حاضر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انجام شد و پژوهشگر این افراد به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش تقسیم کرد. ابزار های مورد استفاده شامل آزمون های تفکر ارجاعی 15 گویه ای اهرینگ(2010) و مقیاس 20 گویه ای دنیس و اندروال (2010) بود. شفقت به خود در 8 جلسه 45 دقیقه ای اجرا شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش شفقت به خود بر تفکر ارجاعی و تاثیز منفی و معکوس دارد.همچنین نتایج نشان داد که آموزش شفقت به خود بر انعطاف پذیری شناختی تاثیر مستقیم و مثبت دارد. استفاده از برنامه آموزشی شفقت به خود می تواند روشی برای کاهش تفکر ارجاعی و افزایش انعطاف پذیری شناختی در دختران دارای نشانگان شکست عشقی باشد.
-
تاثیر آموزش الگوی تعامل والد فرزند بر پرخاشگری و اضطراب اجتماعی کودکان دارای والدین تخریبگر
1402هدف از پژوهش حاضر، مطالعه تاثیر آموزش الگوی تعامل والد فرزند بر پرخاشگری و اضطراب اجتماعی کودکان دارای والدین تخریبگر بوده است. روش پژوهش، کمّی- توصیفی از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه ی آماری شامل کودکان 4-7 ساله دارای مشکلات پرخاشگری و اضطراب اجتماعی و والدین تخریب گر آنها بود. حجم نمونه پژوهش برابر با 70 نفر در دو گروه آزمایش و کنترل به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پژوهش شامل بسته آموزش تعامل والد- کودک شیلا آیبرگ و پرسشنامه های دو گانه استاندارد خشم و پرخاشگری کودکان نیلسون و همکاران (2000) و مقیاس اضطراب اجتماعی کودکان مارچ و همکاران (1977) بود. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 28 و آزمون تحلیل کوواریانس ساده و چندمتغیری انجام شد. نتیجه سنجش فرضیه اصلی نشان داد که آموزش الگوی تعامل والد- فرزند به طور همزمان هم بر کاهش پرخاشگری و هم اضطراب اجتماعی کودکان دارای والدین تخریبگر تاثیر معنادار دارد اما اندازه اثر آموزش آموزش الگوی تعامل والد- فرزند بر کاهش پرخاشگری (943/0=η؛ 001/0>p) و بر کاهش اضطراب اجتماعی (911/0=η؛ 001/0>p) بود. نتیجه آزمون فرضیه فرعی اول نشان داد که آموزش الگوی تعامل والد- فرزند بر کاهش پرخاشگری کودکان دارای والدین تخریبگر تاثیر معنادار دارد. نتیجه آزمون فرضیه فرعی دوم نشان داد که آموزش الگوی تعامل والد- فرزند بر کاهش اضطراب اجتماعی کودکان دارای والدین تخریبگر تاثیر معنادار دارد. بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش پیشنهاد می گردد برای رفع مشکلات خلقی در کودکان دارای والدین تخریبگر از آموزش الگوی تعامل والد- فرزند استفاده گردد.
-
پیش بینی اجتناب تجربی براساس حساسیت اضطرابی و تصور منفی از خود در نوجوانان دارای رفتار پرخطر شهر همدان
1402هدف از انجام این پژوهش، پیش بینی اجتناب تجربی بر اساس حساسیت اضطرابی و تصور منفی از خود در نوجوانان دارای رفتار پرخطر شهر همدان است.این پژوهش از لحاظ هدف یک تحقیق کاربردی، و از لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی با هدف پیش بینی است.در این پژوهش، حساسیت اضطرابی و تصور منفی از خود به عنوان به عنوان متغیرهای پیش بین و اجتناب تجربی به عنوان متغییر ملاک در نظر گرفته شده است.جامعه آماری پژوهش مذکور متشکل از تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر همدان که در سال تحصیلی 1401-1402 در حال تحصیل هستند، بود که از این تعداد با استفاده از جدول مورگان و کرجسی 375 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.ابزار های پژوهش عبارت از پرسشنامه اجتناب تجربی گامز و همکاران (2011)، مقیاس تصویر خودمنفی موسکویچ و هایدر (2011)، پرسشنامه حساسیت اضطرابی ریس و مک نالی(1985) و مقیاس خطرپذیری نواجوانان ایرانی(محقق ساخت، 1402) است.داده ها با نرم افزار SPSS26 و از طریق رگرسیون همزمان و همبستگی مورد آزمون قرار گرفت.نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد حساسیت اضطرابی با ضریب رگرسیونی استاندارد شده 24/0 و سطح معناداری 01/0 نقش مثبت و معناداری در پیش بینی اجتناب تجربی دارد و همچنین تصور منفی از خود با ضریب رگرسیونی استاندارد شده 29/0 و سطح معناداری 01/0 نقش مثبت و معناداری در پیش بینی اجتناب تجربی دارد.
-
مقایسه تاثیر سوگ ابراز شده و نشده بر نظم جویی شناختی هیجان، خود شفقت ورزی، همدلی و اضطراب مرگ در بازماندگان فوتی های ناشی از کرونا ویروس
1402با شیوع بیماری کووید-19 در روزهای پایانی سال 2019 و نرخ بالای مرگ و میر، جهان با بحران بزرگی مواجه شد. افزون بر میزان بالای مرگ و میر ناشی از این بیماری، یکی از مهمترین پیامدهای همه گیری کرونا، اثرات روانشناختی است که جامعه با آن روبرو شده است. یکی از مهم ترین مشکلاتی که افراد در این دوران با آن مواجه شدند، مرگ یکی از عزیزانشان بوده که به دلیل محدودیت های این دوران افراد نتوانستند هیجانات خود را به درستی تخلیه کنند و سوگ خود را ابراز کنند. پژوهش حاضر از نوع علی-مقایسه ای و با هدف مقایسه تاثیر سوگ ابراز شده و نشده بر نظم جویی شناختی هیجان، میزان شفقت ورزی، همدلی و اضطراب مرگ در بازماندگان فوتی های ناشی از کرونا ویروس بود. به این منظور از 268 نفر در قالب دو گروه (149 نفر سوگ ابراز شده و 119 نفر سوگ ابراز نشده) به شیوه ی در دسترس از میان خانواده های 3414 نفر فوتی های ناشی از کرونا ویروس در استان همدان تا تاریخ 4 آذر 1401، انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات پس از پرسش شفاهی، پرسشنامه های سوگ ابراز شده و نشده محقق ساخت، پرسشنامه های نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج، خود شفقت ورزی نف، همدلی پرث و اضطراب مرگ تمپلر در اختیار آن ها قرار گرفت. داده های به دست آمده به وسیله ی تحلیل واریانس چند متغیره مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان دادند که بین نمره ی خود شفقت ورزی در افراد با سوگ ابراز شده و سوگ ابراز نشده تفاوتی وجود ندارد اما بین نمره های نظم جویی شناختی هیجان، همدلی و اضطراب مرگ در افراد با سوگ ابراز شده و سوگ ابراز نشده تفاوت معناداری مشاهده شد. نمره ی نظم جویی شناختی هیجان در راهبردهای سازش یافته و همدلی در افراد با سوگ ابراز شده بالاتر و نمره ی نظم جویی شناختی هیجان در راهبردهای سازش نایافته و اضطراب مرگ در افراد با سوگ ابراز شده پایین تر بود.
-
تاثیر القای خلق بر انعطاف پذیری شناختی، نیاز به شناخت و خلاقیت دانشجویان
1402از آن جایی که خلق به عنوان یک عامل کلیدی تاثیرگذار بر فرایندهای شناختی و انگیزشی، شناخته شده است، پرداختن به آن موردتوجه روان شناسان است؛ لذا این پژوهش باهدف شناسایی تاثیر القای خلق بر انعطاف پذیری شناختی، نیاز به شناخت و خلاقیت دانشجویان انجام شد. طرح پژوهشی حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری موردمطالعه کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینای همدان در سال 1401-1402 بود. 45 نفر از کسانی که دارای ملاک های ورود به پژوهش بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شدند. برای گروه های آزمایش 6 جلسه 60 دقیقه ای القای خلق مثبت و منفی در نظر گرفته شد. داده های موردنیاز با استفاده از پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)، پرسش نامه نیاز به شناخت کاسیوپو و پتی (1984) و پرسش نامه خلاقیت عابدی (1372)گردآوری و با روش آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) و با نرم افزار SPSS 27 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد؛ اثر القای خلق مثبت بر خلاقیت معنادار نیست (05/0 p>، 20/1 = F) اما اثر القای خلق مثبت بر انعطاف پذیری شناختی معنادار است و میزان آن را افزایش می دهد، باتوجه به مجذور اتا میزان این تاثیر 21 درصد است (05/0 p<، 13/6 = F). همچنین اثر القای خلق مثبت بر نیاز به شناخت معنادار است و میزان آن را افزایش می دهد و باتوجه به مجذور اتا میزان این تاثیر 24 درصد است (05/0 p<، 78/7 = F). از طرف دیگر نتایج پژوهش نشان داد؛ اثر القای خلق منفی بر خلاقیت معنادار نیست (05/0p> ، 12/0 = F)، اما اثر القای خلق منفی بر انعطاف پذیری شناختی معنادار است و میزان آن را کاهش می دهد، باتوجه به مجذور اتا میزان این تاثیر 30 درصد است (01/0 p<، 76/10 = F). همچنین اثر القای خلق منفی بر نیاز به شناخت معنادار است و میزان آن را کاهش می دهد، باتوجه به مجذور اتا میزان این تاثیر 43 درصد است (01/0 p<، 66/18 = F). لذا با بررسی یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت، القای خلق به ویژه خلق مثبت می تواند بر فرایندهای شناختی تاثیرگذار باشد.
-
تاثیر استفاده از محتوای واقعیت مجازی 360 درجه بر انگیزش و نگرش به یادگیری علوم تجربی دانش آموزان پسر پایه نهم شهرستان سنقر
1402واقعیت مجازی یک فناوری جدید در آموزش است. هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین تاثیر استفاده از محتوای واقعیت مجازی 360 درجه بر انگیزش و نگرش به یادگیری علوم تجربی در دانش آموزان پسر پایه نهم بود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری دانش آموزان پسر پایه نهم شهر سنقر بود که 44 نفر از آنها به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه 22 نفره قرار گرفتند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه انگیزش یادگیری علم توان و همکاران (2005) پرسشنامه نگرش به یادگیری علوم اکپینر و همکاران (2009) در قبل و پس از آموزش فناوری واقعیت مجازی استفاده گردید. محتوای آموزشی در آموزش با فناوری واقعیت مجازی، شامل ویدیو های 360 درجه با موضوع نجوم و کیهان شناسی بود که دانش آموزان گروه آزمایش، در 8 جلسه و هر هفته دو جلسه ، این محتوا را آموزش دیدند. داده های حاصل از پرسشنامه ، با آزمون کوواریانس تحلیل شد. با توجه به نتایج تحلیل کواریانس، در مورد انگیزش یادگیری علم (01/0 p<، 01/24 = F) نشان می-دهد اثر محتوای واقعیت مجازی 360 درجه بر افزایش انگیزش یادگیری علوم تجربی دانش آموزان پایه نهم درکلاس علوم معنادار است. با توجه به مجذور اتا میزان این تاثیر 37 درصد است. با توجه به نتایج تحلیل کواریانس ، در مورد نگرش به یادگیری علوم (01/0 p<، 03/12 = F) نشان می دهد اثر محتوای واقعیت مجازی 360 درجه بر افزایش نگرش به یادگیری علوم معنادار است و با توجه به مجذور اتا میزان این تاثیر 29 درصد است. بنابراین نتایج نشان داد که آموزش واقعیت مجازی بر انگیزش و نگرش به یادگیری علوم در دانش آموزان پسر پایه نهم شهرستان سنقر، اثر معناداری دارد.
-
تاثیر آموزش مثبت اندیشی بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری مادران کودکان کم توانی ذهنی
1402چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری مادران کودکان کم توان ذهنی مدرسه شهیداکبری شهر تویسرکان صورت پذیرفت. در این طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون نمونه ای به حجم 34 نفر به صورت دسترس انتخاب گردید. سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (17 نفر) و گواه (17 نفر) جای داده شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندورال( (CFIو پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون( (CD-RISC بود. برای گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای آموزشی مثبت اندیشی اجرا شد و گروه کنترل برنامه آموزشی دریافت نکردند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کواریانس، در مورد انعطاف پذیری شناختی (01/0 p<، 95/22 = F) و تاب آوری (01/0 p<، 01/29 = F)نشان داد که اثر آموزش مثبت اندیشی بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری مادران کودکان کم توان ذهنی معنادار است و میزان آن ها را افزایش داده است. براین اساس می توان نتیجه گرفت که آموزش مثبت اندیشی می تواند به عنوان مداخله ای جهت ارتقای انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری مادران کودکان کم توان ذهنی به کار گرفته شود.
-
اثر خرد عمومی و خستگی ذهنی بر میزان دغل کاری دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی
1402هدف پژوهش حاضر بررسی اثر خردعمومی و خستگی ذهنی بر میزان دغل کاری دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پس آزمون چندگروهی بود. جامعه آماری دانش آموزان ابتدایی دوره دوم (پایه های پنجم و ششم) ابتدایی شهر همدان بود که نمونه ای به تعداد 200 نفر انتخاب و میانگین دغل کاری این گروه محاسبه شد سپس 68 نفر از آنها بصورت هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی در چهار گروه 17 نفره (گروه تاثیر خرد عمومی، گروه القای خستگی ذهنی، گروه ترکیب آموزش خرد و اثر خستگی ذهنی و گروه کنترل) جایگذاری گردیدند. جهت گردآوری اطلاعات از آزمون استروپ برای خستگی ذهنی و حل ماتریس برای میزان دغل کاری استفاده شد. داده ها با آزمون t تک گروهی تحلیل شد. نتایج نشان داد که تاثیر خرد عمومی (05/0>p ،59/2-=t)، القای خستگی ذهنی(01/0>p ،49/21-=t) و ترکیب تاثیر خرد و اثر خستگی ذهنی (01/0>p ،97/4-=t)، بر دغل کاری موثر هستند و تفاوتی بین گروه کنترل با گروه معیار مشاهده نشد (05/0 -
تدوین مدل رضایت زناشویی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش واسطه ای سبک های عشق ورزی در دانشجویان متاهل
1402هدف از انجام پژوهش حاضر تدوین مدل رضایت زناشویی بر اساس طرحواره ناسازگار اولیه با نقش واسطه ای سبک های عشق ورزی در دانشجویان متاهل بود. روش تحقیق توصیفی همبستگی با رویکرد معادلات ساختاری و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان متاهل دانشگاه های شهر همدان بود. جهت تعیین حجم نمونه در این پژوهش، در مرحله اول از بین دانشگاه های همدان، دانشگاه بوعلی سینا و علوم پزشکی مشخص و سپس در مرحله دوم، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 380 از دانشجویان متاهل انتخاب و پرسش نامه ها را تکمیل کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه ( YSQ-SF ) و پرسش نامه سبک های عشق ورزی (lAS) و پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Lisrel 8.8 و SPSS22 انجام شد. یافته ها نشان داد مدل معادلات ساختاری رضایت زناشویی و طرحواره ناسازگار اولیه با نقش واسطه ای سبک های عشق ورزی از برازش مناسبی برخوردار است. بین طرحواره های ناسازگار اولیه (استحقاق، رها شدگی، ایثار) با عشق ورزی (عشق رومانتیک، عشق شهوانی، عشق فداکارانه) و رضایت زناشویی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. همچنین بین طرحواره های ناسازگار اولیه (استحقاق، رها شدگی، ایثار) با عشق ورزی و رضایت زناشویی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. بین طرحواره های ناسازگار اولیه (استحقاق، رها شدگی، ایثار) رضایت زناشویی از طریق عشق ورزی (عشق رومانتیک، عشق شهوانی، عشق فداکارانه)، رابطه غیرمستقیم و معناداری وجود دارد.
-
مقایسه ی تاثیر آموزش بازی های حرکتی موزون و بازی درمانی مبتنی بر رابطه ی والد-کودک بر خودتنظیمی هیجانی و اضطراب جدایی دانش آموزان پایه ی اول
1402چکیده: اختلال اضطراب جدایی یکی از شایع ترین اختلالات اضطرابی در دوران کودکی و یک اولویت بهداشت عمومی در سراسر جهان است. کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی در تنظیم هیجانات به ویژه هیجانات منفی خود مشکل دارند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی تاثیر آموزش بازی های حرکتی موزون و بازی درمانی مبتنی بر رابطه ی والد-کودک بر خودتنظیمی هیجانی و علائم اضطراب جدایی کودکان انجام شد. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون چندگروهی بود. تعداد 60 نفر از دانش آموزان دارای اختلال اضطراب جدایی به روش نمونه گیری هدفمند و معرفی مسئولین مدرسه با استفاده از پرسشنامه ی غربالگری اضطراب جدایی و مصاحبه بالینی ساختاریافته انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آموزش بازی های حرکتی موزون، گروه بازی درمانی مبتنی بر رابطه ی والد-کودک و گروه کنترل گمارده شدند. با توضیح دستورالعملها و اطمینان از رازداری و محرمانه بودن اطلاعات، داده های پیش آزمون با استفاده از پرسشنامه ی خودتنظیمی هیجانی(شیلد و کیکتی، 1997) و اضطراب جدایی (هان و همکاران، 2003) از هر سه گروه جمعآوری شد. دو نوع مداخله ی بازی درمانی اجرا و در نهایت داده های پس آزمون یک هفته بعد از انجام مداخلات جمع آوری شد. برای بهره گیری گروه کنترل از خدمات درمان نیز، پس از جمع آوری داده های پس آزمون، مداخله ی درمانی برای آنها نیز ارائه شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که هر دو شکل مداخله ی بازی درمانی برکاهش علائم اضطراب جدایی و افزایش خودتنظیمی هیجانی در دانش آموزان اثر معناداری دارند (05/0p<). با این وجود در رابطه با کاهش علائم اضطراب جدایی، تاثیر بازی درمانی مبتنی بر رابطه ی والد-کودک بیشتر از آموزش بازی های حرکتی موزون بود، اما در رابطه با خودتنظیمی هیجانی تفاوت معناداری بین هر دو مداخله در نمرات پس آزمون مشاهده نشد(05/0p>). بنابراین می توان گفت که در مواجهه با کودکان دارای اضطراب جدایی، روش های بازی درمانی به ویژه تعامل با والدین و درگیرکردن آنها در فرایند درمان برای بهبود مشکلات روان شناختی کودکان بسیار مفید است.
-
تبیین گرایش به رفتارهای پرخطر نوجوانان براساس صفات سه گانه تاریک شخصیت مادران با میانجی گری طرحواره های ناسازگار اولیه ی نوجوانان
1402وقوع و گسترش جرم در بزرگسالی، از دوره های نوجوانی و جوانی از ارتکاب به رفتارهای پرخطر آغاز می شود؛ عوامل متعددی نظیر ساختارهای شناختی فرد و ویژگی های شخصیتی اعضاء خانواده در شکل گیری رفتارهای پرخطر وجود دارد. پژوهش حاضر به منظور تبیین رفتارهای پرخطر نوجوانان براساس صفات سه گانه تاریک شخصیت مادران با میانجی گری طرحواره های ناسازگار اولیه ی نوجوانان انجام شد. روش پژوهش توصیفی بود، جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان ملایر در سال تحصیلی 1401- 1402 به همراه مادرنشان بود. در این پژوهش از 367 دانش آموز که نمره ی بالاتر از 114 در پرسشنامه رفتارهای پرخطر کسب کردند، به همراه مادرنشان به عنوان نمونه استفاده شد. جهت انتخاب نمونه از نمونه گیری به صورت خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. در این پژوهش از سه پرسشنامه پرسشنامه خطرپذیری جوانان ایرانی علی زاده محمدی و احمدآبادی ، پرسشنامه صفات سه گانه تاریک شخصیت جوناسون و وبستر و فرم کوتاه طرحواره یانگ استفاده شد. داده ها با استفاده از دو نرم افزار SPSS-24 و Lisrel 8.8 با روش تحلیل مسیر تحلیل شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که همبستگی معناداری بین تمام متغیرهای مورد مطالعه، به استثناء رابطه ی همبستگی بین صفت تاریک جامعه ستیزی که با طرحواره ی نقص/شرم معنادار نبود، در سطح(05/0> p) وجود دارد. الگوی مدل یابی تحلیل مسیر نشان دهنده آن بود که صفت خودشیفتگی مادر با میانجی گری سه طرحواره ی نقص/شرم، وابستگی/بی کفایتی و آسیب پذیری نسبت به بیماری/ضرر نوجوان، به ترتیب با مقدار β، 04/0، 08/0 و 03/0 در سطح (05/0> p) تاثیر معناداری بر رفتارهای پرخطر نوجوان دارد. همچنین صفت جامعه ستیزی مادر با میانجی گری دو طرحواره ی وابستگی/بی کفایتی و آسیب پذیری نسبت به بیماری/ضرر نوجوان، به ترتیب با مقدار β، 07/0 و 06/0 در سطح (05/0> p) تاثیر معناداری بر رفتارهای پرخطر نوجوان دارد. همچنین صفت ماکیاولیسم مادر با میانجی گری دو طرحواره ی وابستگی/بی کفایتی و آسیب پذیری نسبت به بیماری/ضرر نوجوان، به ترتیب با مقدار β، 05/0 و 12/0 در سطح (05/0> p) تاثیر معناداری بر رفتارهای پرخطر نوجوان دارد. اما دو صفت تاریک جامعه ستیزی و ماکیاولیسم مادر، به ترتیب با مقدار β، 004/0 و 015/0 در سطح (05/0> p) با میانجی گری طرحواره ی نقص/شرم نوجوان تاثیر معناداری بر رفت
-
تاثیر آموزش بازی وارسازی(گیمیفیکیشن) بر اصلاح عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدائی شهر همدان
1401مقدمه: خواندن یکی از برنامه هایی است که در تمام برنامه های دبستانی سرایت کرده است. کودکان خواندن را در کلاس اول و گاهی زودتر آغاز می کنند و در تمام طول دوران تحصیلشان این وابستگی به خواندن ادامه پیدا می کند. شکست در یادگیری خواندن عمومی ترین مشکلی است که در کودکان دچار ناتوانی یادگیری یافت می شود. در صورت عدم مداخله مناسب و به هنگام برای رفع نارسایی های شناختی و هیجانی این مشکلات تا بزرگسالی ادامه خواهند یافت. از آنجا که بازی می تواند بسیاری از جنبه های رشدی فرد به ویژه رشد شناختی و هیجانی را تحت تاثیر قرار دهد، لذا بازی وارسازی هم در دانش آموزان نارساخوان موثر خواهد بود. بنابراین هدف پژوهش حاضر تاثیر آموزش بازی وارسازی( گیمیفیکیشن) بر اصلاح عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدائی شهر همدان بوده است. مواد و روش ها: طرح این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایشی و گروه کنترل بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزانی است که دارای اختلال یادگیری خواندن در مقطع ابتدائی هستند؛ که به مراکز اختلال یادگیری باران و ساحل شهر همدان مراجعه کرده اند. از میان این دانش آموزان 30 دانش آموز به عنوان نمونه مورد نظر و با روش نمونه گیری در دسترس؛ انتخاب شدند. سپس این دانش آموزان در دو گروه 15 نفره ی آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گروه آزمایش 8 جلسه ی بازی وارسازی به مدت 40 دقیقه اجرا گردید. ابزار: آزمون نما کرمی نوری و مرادی(1378) و بازی وارسازی. یافته ها: یافته ها نشان داد که بازی وارسازی بر بهبود خورده آزمون های خواندن کلمات، قافیه، نامیدن تصاویر، درک متن، درک کلمات، حذف آواها، خواندن ناکلمات، نشانه حروف و مقوله ها تاثیر مثبت و معنادار دارد، اما تاثیر بازی وارسازی بر بهبود خورده آزمون زنجیره کلمات معنادار نبود. بحث و نتیجه گیری: از یافته ها می توان نتیجه گرفت که روش بازی وارسازی قادر است عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان را بهبود بخشد، بنابراین استفاده از این روش به عنوان روشی برای بهبود خواندن دانش آموزان نارساخوان پیشنهاد می شود.
-
پیش بینی خودانزجاری بر اساس احساس کنترل، احساس تنهایی و حمایت اجتماعی ادراک شده در زلزله زدگان سرپل ذهاب
1401هدف از انجام این پژوهش، پیش بینی خودانزجاری بر اساس احساس کنترل، احساس تنهایی و حمایت اجتماعی ادراک شده در زلزله زدگان سرپل ذهاب بود. این پژوهش بر اساس هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی با هدف پیش بینی بود. در این پژوهش، احساس کنترل، احساس تنهایی و حمایت اجتماعی ادراک شده به عنوان متغیرهای پیش بین و خودانزجاری به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شده بود. جامعه آماری پژوهش مذکور متشکل از جمعیت شهرستان سرپل ذهاب کرمانشاه، که زلزله را تجربه کردند، بود که بر اساس سرشماری سال 1395 تعداد 85342 نفر بودند که از این تعداد با استفاده از فرمول کوکران و با ضریب خطای 5 درصد، 382 نفر انتخاب شدند که با شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 191 زن و 191 مرد بودند. ابزارهای پژوهش عبارت از مقیاس چندبعدی انزجار از خود کریرایز (2014)، پرسشنامه احساس کنترل شاپیرو (1994)، مقیاس احساس تنهایی راسل (1996) و مقیاس حمایت اجتماعی ادارک شده زیمت (1988) است. داده ها با استفاده از SPSS26 و از طریق رگرسیون گام به گام و همبستگی مورد آزمون قرار گرفت. نتایج تحلیل رگرسیون در سطح معناداری 0 نشان داد احساس تنهایی 65 درصد، احساس تنهایی و حمایت اجتماعی ادراک شده به طور معکوس 66 درصد و احساس تنهایی، حمایت اجتماعی ادراک شده به طور معکوس و احساس کنترل به طور معکوس 67 درصد از واریانس خودانزجاری را پیش بینی می کنند.
-
اثربخشی آموزش زبان بدن بر طرحواره های شکست و نقص دانشجویان دارای افت تحصیلی
1401یکی از عوامل موثر بر زندگی شخصی و اجتماعی دانشجویان سیستم شناختی و طرحواره های آنهاست. وجود چالش ها و استرس های فراوان باعث می شود که برخی دانشجویان برای حذف این تجربه های استرس زا، طرحواره های ناکارآمد خود را به کار ببرند. طرحواره های ناسازگار اولیه در حوزه بریدگی و طرد و خودگردانی و عملکرد مختل مانند طرحواره نقص و شکست نقش اصلی را در کاهش عزت نفس و حفظ اختلال اضطراب اجتماعی دارند. افرادی که دارای طرحواره هستند در کودکی پیام مناسب را از جانب والدین خود نداشتند و حتی پیام های متناقض و نشانه های بدن متضاد دریافت کرده اند و سیستم پردازش و ادراکی آنها با مشکل مواجه شده است. به طور خاص، نشانه های بدن متضاد، تشخیص احساسات از چهره ها و سیستم ادراکی فرد را مختل می کند و زمانی که کودک پیام های متناقض و نشانه های بدن متضاد را از والدین دریافت کرده باشد سیستم ادراکی وی از بدن خودش و دیگران دچار مشکل میشود بنابراین آموزش های مجدد مانند زبان بدن در راستای تنظیم مجدد سیستم ادراکی و برقراری تعامل اجتماعی مناسب ضرورت دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش زبان بدن بر طرحواره های شکست و نقص دانشجویان انجام شد. روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دارای افت تحصیلی دانشگاه صنعتی قم تشکیل دادند که 30 نفر از آنان به شیوه در دسترس برای طرحواره شکست انتخاب شدند و با روش تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند و همچنین30 نفر از آنان به شیوه در دسترس برای طرحواره نقص انتخاب شدند و با روش تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گردآوری داده های پژوهش در مراحل پیش آزمون و پس آزمون از گویه های شکست و نقص پرسشنامه طرحواره یانگ استفاده شد. آموزش زبان بدن بر اساس برنامه بنی اسدی و دسوزا(2011) در 8 جلسه و در هر جلسه به مدت 90 دقیقه برای دانشجویان گروه آزمایش اعمال گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 22 مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که تفاوت معناداری بین پس-آزمون نمرات شکست و نقص گروه آزمایش و گروه کنترل وجود داشت. طبق این نتایج، 64.9 درصد از واریانس تغییرات در طرحواره شکست توسط آموزش زبان بدن قابل تبیین است. همچنین نتایج نشان داد57.1
-
بررسی رابطه میان دشواری در تنظیم هیجان، ناگویی هیجانی و ابراز گری هیجان با استعداد خیانت زناشویی در افراد متاهل
1401خیانت زناشویی، یکی از عمده ترین دلایل از هم پاشیدگی روابط زناشویی و زمینه اصلی بروز مشکلات و تعارضات زناشویی است. هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه میان دشواری در تنظیم هیجان، ناگویی هیجانی و ابراز گری هیجان با استعداد خیانت زناشویی در افراد متاهل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد متاهل ساکن در شهرستان بروجرد در سال 1401 بود. که از این میان، تعداد 200 فرد متاهل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه استعداد خیانت زناشویی پولات (2006)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان (DERS)، پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو و پرسشنامه ابرازگری هیجانی کینگ و آمونز (1990) استفاده شد که به صورت مجازی به افراد مورد نظر تحویل و پس از تکمیل، جمع آوری شدند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که میان دشواری در تنظیم هیجان و استعداد خیانت زناشویی رابطه مثبت معنا دار برقرار است (01/0>p و 06/9=F) ؛ میان ناگویی هیجانی و استعداد خیانت زناشویی نیز رابطه مثبت معنادار برقرار است (01/0>p و 77/11=F)، همچنین؛ میان ابراز گری هیجانی منفی و استعداد خیانت زناشویی رابطه مثبت معنادار برقرار است (01/0>p و 96/12=F) . در نهایت با توجه به وجود رابطه معنادار میان دشواری در تنظیم هیجان، ناگویی هیجانی و ابراز گری هیجانی با استعداد خیانت زناشویی، می توان نتیجه گرفت که مشکل در نظم بخشی هیجانات و ابرازهیجانات منفی میان افراد متاهل می تواند سبب افزایش استعداد خیانت زناشویی در این افراد گردد.
-
تدوین مدل ساختاری نقش کمال گرایی در تنظیم شناختی هیجان با میانجی گری فعال سازی و بازداری رفتاری
1401تنظیم شناختی هیجان فرآیندی است که در افزایش، کاهش و یا نگهداری مولفه های هیجانی، شناخت ها و رفتارها به انسان ها کمک می کند. هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای مجموعه های فعال سازی و بازداری رفتاری در رابطه بین کمال گرایی با تنظیم شناختی هیجان بود. طرح پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش تمام دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 1400-1401 بودند که 382 نفر به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب شدند. نمونه های این پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، پرسشنامه های مقیاس هیجانات مثبت و منفی، مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی و مقیاس سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری اجرا شد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSSنسخه 22 به منظور تحلیل داده های توصیفی و از نرم افزار لیزرل نسخه 8/8 برای آزمون روابط بین متغیرها و فرضیه های نهایی استفاده شد. نتایج برازش مدل نشان می دهد که مدل تبیین تنظیم شناختی هیجان براساس کمال گرایی با نقش واسطه گری سیستم فعال سازی و بازداری رفتاری از برازش مطلوب برخوردار است (P ˃01/0 ، 96/0=CFI ، 94/0=IFI ، 94/0= NFI ). کمال گرایی مثبت و منفی بر سیستم فعال سازی و بازداری رفتاری اثر مستقیم دارد. اثر مستقیم فعال سازی رفتاری بر استراتژی های منفی تنظیم هیجان و استراتژی های مثبت تنظیم هیجان رابطه ی معناداری دارد، همچنین، اثرات مستقیم فعال سازی و بازداری رفتار بر استراتژی منفی تنظیم هیجان و استراتژی مثبت تنظیم هیجان هم رابطه ای معنادار است. رابطه بین کمال گرایی منفی و کمال گرایی مثبت با راهبردهای منفی هیجان از طریق سیستم فعال سازی رفتار معنادار است. همچنین براساس نتایج رابطه بین کمال گرایی منفی و کمال گرایی مثبت راهبرد مثبت تنظیم هیجان از طریق سیستم فعال سازی رفتار نیز معنادار است. رابطه بین کمال گرایی منفی و کمال گرایی مثبت با راهبرد منفی هیجان از طریق سیستم بازداری رفتار معنادار است. توجه به این نتایج می تواند به دانش آسیب شناختی ما در رابطه با مکانیسم های آسیب زای کمال گرایی نسبت به تنظیم هیجانات بیافزاید و سطح سلامت روانشناختی را در جمعیت عمومی ارتقا بخشد. همچنین توجه به اثراتی که سیستم های فعال سازی و بازداری رفتاری بر روی تنظیم شناختی هیجانات ما می گذارند، حائز اهمیت است.
-
تدوین مدل ساختاری تبیین افکار خودکشی بر اساس ترومای کودکی با نقش واسطه ای شفقت به خود و شرم در زنان شهر ایلام
1401خودکشی یک نگرانی قابل توجه برای سلامت عمومی و از معضلات مهم روانی و اجتماعی هر جامعه ای است. درباره خودکشی و عوامل روان شناختی تاثیرگذار بر آن پژوهش های اندکی صورت گرفته است لذا در پژوهش حاضر مدلی برای تبیین این پدیده مورد بررسی قرار گرفت. هدف مطالعه حاضر تدوین مدلی برای تبیین افکار خودکشی براساس تروماهای دوران کودکی با نقش واسطه ای شفقت به خود و شرم بود. طرح پژوهش حاضر، توصیفی براساس مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل 84400 نفر از زنان بالای 18 سال ساکن شهر ایلام در سال 01-1400 که در شبکه های مجازی مربوط به شهر ایلام عضویت داشتند و از این تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های افکار خودکشی بک (1961)، فرم کوتاه پرسشنامه ترومای دوران کودکی برنشتاین و همکاران (2003)، شفقت خود نف (2003) و عاطفه خودآگاه-3 تانگنی (1998) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد ترومای کودکی به صورت مثبت افکار خودکشی را پیش بینی می کند. ترومای کودکی نیز بر شرم و شفقت به خود به ترتیب اثر مثبت و منفی دارد (01/0>P) و در نهایت مدل پیشنهادی این مطالعه از برازش مطلوبی برخوردار بود. بنابراین، نتایج حاکی از آن است که تروماهای کودکی با کاهش شفقت نسبت به خود و ایجاد احساس شرم، زمینه ساز افکار خودکشی در بزرگسالی می شود. این یافته ها نیاز به توجه به دوران کودکی و اهمیت آن برای کاهش احتمال خطر خودکشی را برجسته می کند. همچنین درمان های متمرکز بر شفقت و کاهش احساس شرم می تواند هدف مداخلاتی برای قربانیان تروماهای دوران کودکی جهت کاهش افکار خودکشی آن ها باشد.
-
مقایسه ی میزان تعارض، سبک های حل تعارض و تعهد زناشویی در زوجین نابارور، بارور شده با لقاح مصنوعی و بارور بهنجار
1401چکیده: فرزندآوری یکی از نیازهای بشری و از دلایل گرایش جوانان به زندگی مشترک است. در مواردی زوجین توانایی فرزندآوری به صورت طبیعی را ندارند و نیازمند کمک های پزشکی هستند. گروهی به کمک علم پزشکی با لقاح مصنوعی بارور و گروهی دیگر، از این موهبت الهی بی بهره می مانند که می تواند مسائل روانشناختی و خانوادگی خاصی را ایجاد کند. بنابراین، موضوع ناباروری و باروری با لقاح مصنوعی علاوه بر قلمرو پزشکی، در قلمرو علوم رفتاری و شناختی، به ویژه در حیطه روابط زناشویی، قابل بحث و بررسی است. هدف از این مطالعه، مقایسه ی میزان تعارض، سبک های حل تعارض و تعهد زناشویی در زوجین نابارور، بارورشده با لقاح مصنوعی و بارور بهنجار است. روش پژوهش علی-مقایسه ای است و جامعه ی آماری شامل کلیه ی زوجین مراجعه کننده به بیمارستان ها و درمانگاه های باروری و ناباروری شهر تهران می باشد. حجم نمونه شامل 50 زوج نابارور، 50 زوج بارورشده با لقاح مصنوعی و 50 زوج بارور طبیعی است که در بازه ی زمانی اردیبهشت و خرداد 1401 به بیمارستان بانوان آرش تهران مراجعه کرده اند و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تعارض زناشویی کانزاس، سبک های حل تعارض ROCI-II و تعهد زناشویی DCI استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که بین زوجین نابارور (اولیه و ثانویه)، بارورشده با لقاح مصنوعی و بارور بهنجار از نظر متغیرهای تعارض زناشویی، سبک های حل تعارض و تعهد زناشویی تفاوت معنی داری وجود دارد. در زوجین نابارور اولیه و بارور با لقاح مصنوعی، تعارض زناشویی بالاتر و تعهد زناشویی پایین تر از زوجین نابارور ثانویه و بارور بهنجار بوده و زوجین نابارور اولیه بیشتر از سبک های حل تعارض مسلط، ملزم شده و اجتنابی بهره می برند. همچنین، زوجین بارورشده با لقاح مصنوعی بیشتر دارای سبک های حل تعارض ملزم شده، اجتنابی و یکپارچه بوده و زوجین نابارور ثانویه و بارور بهنجار دارای سبک های حل تعارض یکپارچه و مصالحه هستند. علاوه بر این، نتایج تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد که بین میزان تعارض، سبک های حل تعارض و تعهد زناشویی در گروه های زوجین نابارور (اولیه و ثانویه)، بارورشده با لقاح مصنوعی و بارور بهنجار رابطه معناداری وجود دارد. بر پایه این پژوهش، ناباروری و عدم توانایی در باروری طبیعی روابط زناشویی را تحت شعاع قرار می د
-
تاثیر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر تکنیک های ذهن آگاهی (MBSR) بر خستگی چندبعدی و تمرکز در داوطلبان کنکور کارشناسی ارشد
1400هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر تکنیک های ذهن آگاهی بر خستگی چندبعدی و تمرکز در داوطلبان کنکور کارشناسی ارشد بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و طرح آن نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه داوطلبان کنکور ارشد مجموعه روان شناسی سال 1401 شهر مشهد بود که از بین این افراد، نمونه ای به حجم 250 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و پرسشنامه خستگی چندبعدی و پرسشنامه تمرکز با استفاده از سایت پرس لاین به صورت مجازی برای آن ها توزیع شد. سپس افراد دارای خستگی و عدم تمرکز از بین آن ها انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایابی شدند. سپس گروه آزمایش به صورت مجازی و توسط اپلیکیشن ایرانی قرار تحت آموزش 8 جلسه ای برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شد. نتایج حاصل نشان داد اثر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر تکنیک های ذهن آگاهی (MBSR) بر خستگی چندبعدی (مجذور اتا=37%)، تمرکز ارادی (مجذور اتا=34%) و تمرکز غیر ارادی (مجذور اتا=41%) در داوطلبان کنکور ارشد معنادار است و میزان خستگی چند بعدی و تمرکز غیرارادی را کاهش و میزان تمرکز ارادی را افزایش می دهد. نتیجه گیری: با استفاده از برنامه کاهش استرس مبتنی بر تکنیک های ذهن آگاهی می توان خستگی چندبعدی را در داوطلبان کنکور را کاهش داد و تمرکز آن ها را بهبود بخشید.
-
تاثیر اصلاح تصور بدنی با رویکرد شناختی-رفتاری بر طرحواره شرم و نقص و خودپنداره جسمانی دختران مصرف کننده وافر لوازم آرایشی
1400هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر اصلاح تصور بدنی با رویکرد شناختی-رفتاری بر طرحواره شرم و نقص و خودپنداره جسمانی دختران مصرف کننده وافر لوازم آرایشی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری شامل دانشجویان دختر 20 تا 25 سال ساکن اصفهان بود. نمونه آماری شامل 30 دانشجوی دختر 20 تا 25 سال انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه (آزمایش و کنترل) 15 نفره قرار گرفتند. پس از اجرای پیش آزمون ها، پروتکل هشت جلسه ای شناختی-رفتاری و اجرای پس آزمون انجام شد و داده ها با استفاده از پرسشنامه های: فرم بلند طرحواره ناسازگار یانگ(1990) و خودپنداره جسمانی راجرز(1983). پرسشنامه استفاده از لوازم آرایشی(1399) و تصویربدنی مارش(1996) به دست آمد. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. که یافته های حاصل از تحلیل داده ها، نتایج نشان داد درمان شناختی-رفتاری استفاده از لوازم آرایشی (01/0p ، 93/8 =F) را کاهش داد و همچنین تصویربدنی دختران را اصلاح کرد، همچنین این درمان طرحواره شرم و نقص(01/0 p<، 26/10 = F) را تعدیل کرد و خودپنداره جسمانی شرکت کننده ها در پژوهش (01/0 p<، 95/18 = F) را افزایش داد. همچنین درمان شناختی رفتاری باعث تغییرتصویربدنی از منفی به مثبت شد(05/0P>). بنابراین رویکرد شناختی-رفتاری بر طرحواره شرم و نقص، خودپنداره جسمانی و همچنین تصویر بدنی تاثیر داشت. پس این روش درمانی می تواند بر روی دختران اجرا شود تا باعث بالا رفتن سلامت روانی و کاهش آسیب های روانشناختی ناشی از تصویربدنی منفی شود و میزان استفاده از لوازم آرایشی در دختران را کم کند.
-
ارائه مدلی مبتنی بر شبکه های عصبیِ یادگیریِ عمیق برای پیش بینی ابراز خشونت فیزیکی در میان دانش آموزان ودانشجویان
1400پژوهش حاضر بررسی یک مدل نوین پردازش موازی اطلاعات (مدل شبکه های عصبی مصنوعی) در حوزه پیش بینی پدیده ها در روانشناسی می باشد. شبکه های عصبی، سیستم ها و روش های محاسباتیِ نوینی هستند که برای یادگیری ماشینی، نمایش دانش، و در انتها اِعمال دانش به دست آمده در جهت پیش بینی پاسخ های خروجی از سامانه های پیچیده مورد استفاده قرار می گیرند. با توجه به افزایش خشونت فیزیکی در بین دانش آموزان و دانشجویان و لزوم شناخت مولفه ها و عوامل پیش بینی کننده ی ابراز خشونت فیزیکی، پژوهش حاضر با هدف پیش بینی ابراز خشونت فیزیکی در بین دانش آموزان و دانشجویان انجام شد. داده های اولیه متغیر های پژوهش از پایگاه داده مربوط به پروژه طرح ملی رشید(1398) با عنوان "بررسی میزان شیوع رفتارهای پرخطر در نوجوانان ایران و شناسایی عوامل فردی و محیطی موثر بر آن" استخراج شده است. در پایگاه داده ی استفاده شده در این پژوهش، جامعه ی آماری افراد 15 تا 25 ساله های شهرهای تهران، همدان، اصفهان، بابل، مشهد و اهواز هستند که با حجم نمونه 1761تن اجرا شده است. در این پژوهش با توجه به انبوه عوامل اثرگذار در ابراز خشونت فیزیکی و پیچیدگی های روابط موجود بین متغیرها از تکنیک داده کاوی و شبکه های عصبی یادگیری عمیق، برای پیش بینی استفاده شد و توانمندی آن نسبت به مدل رگرسیون مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها نشان داد شبکه های عصبی به کار رفته در این پژوهش ابراز خشونت فیزیکی را با دقت 91 درصد و با مقدار خطای پایینی پیش بینی می کنند. نتایج شبیه سازی شبکه ی عصبی نشان داد که شبکه ی عصبیِ یادگیریِ عمیق، در مقایسه با روش های خطی توانایی بالایی در پیش بینی ابراز خشونت فیزیکی در میان دانش آموزان و دانشجویان دارد.
-
بررسی رابطه بین خود شفقت ورزی و باورهای ناکارآمد باترس ازمرگ در افراد دارای نشانگان ترس از کرونا ویروس
1400چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین خود شفقت ورزی و باورهای ناکارآمد باترس ازمرگ در افراد دارای نشانگان ترس از کرونا ویروس انجام شد. روش تحقیق از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل تمام افراد 18 سال به بالا که دارای نشانگان ترس از کرونا ویروس در شهرستان همدان بودند. نمونه اولیه شامل 320 نفراز زنان و مردان دارای نشانگان ترس از کرونا ویروس بودند و تعداد 100 نفر از بین آن ها انتخاب شدند و چون جامعه این پژوهش افراد دارای ترس از کرونا ویروس است، نمونه گیری به صورت هدفمند بود. ابزار اندازه گیری پژوهش مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS )، مقیاس اضطراب مرگ تمپلر (1970)؛ پرسشنامه خودشفقت ورزی (2003) و پرسشنامه نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک (1978) بود و تجزیه و تحلیل داده های پژوهشی با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی (پارامتریک و ناپارامتریک) و طی مراحلی با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. آزمون فرضیه ها از طریق آزمون همبستگی پیرسون و روش تحلیل رگرسیون انجام شد. تحلیل نتایج نشان داد بین ترس از مرگ در افراد دارای نشانگان ترس از کرونا ویروس با خوددلسوزی رابطه منفی و معنادار وجود دارد و بین متغیر ترس از مرگ در افراد دارای نشانگان ترس از کرونا ویروس با باورهای ناکارآمد رابطه مثبت و معناداری به ترتیب وجود دارد، همچنین بین متغیر ترس از مرگ در افراد دارای نشانگان ترس از کرونا ویروس با مهربانی با خود رابطه منفی و معنادار وجود دارد و بین متغیر ترس از مرگ در افراد دارای نشانگان ترس از کرونا ویروس با ذهن آگاهی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. سطح معناداری در این پژوهش در سطح (01/0 ≥ p)بود. تمامی فرضیه های پژوهش حاضر تایید شدند
-
بررسی رابطه سبک های دلبستگی با بازداری هیجانی و صفات چهارگانه تاریک شخصیت در بیماران دارای اختلالات شخصیت خوشه A
1400هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی با بازداری هیجانی و صفات چهارگانه تاریک شخصیت در بیماران دارای اختلالات شخصیت خوشه A بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی و از نظر روش همبستگی است. برای رسیدن به این هدف جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران دارای اختلالات شخصیت مراجعه کننده به بیمارستان های اعصاب و روان فرشچیان شهر همدان در شش ماه آخر سال 1399 (مهر، آبان، آذر، دی، بهمن، اسفند) که 250 نفر بودند. نمونه مورد نظر به صورت نمونه گیری غیرتصادفی تعداد 150 نفر از مراجعه کنندگان به مراکز درمانی (بیمارستان های روانی اعصاب و روان فرشچیان) در شش ماه آخر سال 1399 که در مصاحبه بالینی و همچنین سنجش توسط روانپزشک وقت که تشخیص اختلال شخصیت نوع A داده شده باشند؛ می باشد. در این پژوهش پرسش نامه سبک دلبستگی بزرگسال کالینز و رید؛ مقیاس سیستم های بازداری/فعال سازی رفتاری کارور و وایت؛ پرسشنامه صفات چهارگانه و پرسشنامه اختلالات شخصیت میلون بر روی گروه نمونه اجرا شد. در این پژوهش تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت. در آمار توصیفی از میانگین، انحراف معیار، جداول و نمودارها استفاده شد و در آمار استنباطی از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن در بیماران دارای اختلالات شخصیت خوشه A با بازداری هیجانی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بین متغیر سبک دلبستگی ناایمن با بازداری هیجانی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. بین متغیر بازداری هیجانی با سبک دلبستگی دوسوگرا رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بین متغیر صفت ضد اجتماعی با سبک های دلبستگی از جمله سبک دلبستگی دوسوگرا و ناایمن رابطه مثبت و معنادار و با سبک دلبستگی ایمن رابطه معنادار وجود ندارد. بین متغیر صفت خودشیفته با سبک های دلبستگی از جمله سبک دلبستگی ناایمن رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بین متغیر صفت ماکیاولیسم با سبک های دلبستگی از جمله سبک دلبستگی دوسوگرا و ناایمن رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بین متغیر صفت دگرآزاری با سبک های دلبستگی از جمله سبک دلبستگی دوسوگرا و ناایمن رابطه مثبت و معنادار به ترتیب وجود دارد. همچنین، بین بین متغیر صفت دگرآزاری با سبک دلبستگی ایمن رابطه منفی و معنادار به ترتیب وجود دارد.
-
تاثیر درمان متمرکز برشفقت بر علایم نفوذ، بر انگیختگی و اجتناب در اختلال استرس آسیب زای ثانویه در پرستاران بیمارستان قلب فرشچیان شهر همدان
1400هدف از پژوهش حاضر تاثیر درمان متمرکز بر شفقت بر علایم نفوذ، برانگیختگی و اجتناب در اختلال استرس اسیب زای ثانویه در پرستاران بیمارستان قلب فرشچیان شهر همدان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد نظر شامل کلیه پرستاران بیمارستان قلب فرشچیان بود. که از بین120 نفر پرستار از طریق پرسشنامه های مقیاس استرس آسیب زای ثانویه و پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه 84 نفر که دارای علایم اختلال بودند مشخص شدند و بر اساس شرط ورود تعداد 30 نفر از آنها برای اجرا پژوهش در نظر گرفته شدند. پس از اجرای پیش آزمون (مقیاس استرس اسیب زای ثانویه و پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه) 30 نفر از پرستاران که نمره خط برش پرسشنامه ها را دریافت کرده بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. 30 نفر به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره جایگزین شدند. یک گروه 15 نفره به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای تحت درمان متمرکز برشفقت قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات هم آزمون مقیاس استرس آسیب زای ثانویه و پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه اجرا شد. ابزار های پژوهش شامل مقیاس اختلال استرس اسیب زای ثانویه(براید و همکاران،2004) و پرسشنامه اختلال پس از سانحه( ود درز، لیتز، هرمن، هوسکا و کین ،1994) بود. داده ها با استفاده از آزمون t همبسته و مستقل بررسی شدند. نتایج نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت بر اختلال استرس اسیب زای ثانویه و اختلال استرس پس از ضربه تاثیر معناداری دارد(01/0 p<، 73/60 =F)، (01/0 p<، 56/60 =F) و همچنین درمان متمرکز بر شفقت بر علایم نفوذ (01/0 p<، 30/31 = F)، علایم برانگیختگی(01/0 p<، 36/30 = F) و علایم اجتناب (01/0 p<، 95/48 = F)در اختلال استرس اسیب زای ثانویه تاثیر معناداری دارد. با توجه به نتایج برای کاهش علائم نفوذ، برانگیختگی و اجتناب در اختلال استرس اسیب زای ثانویه می توان از درمان متمرکز بر شفقت استفاده کرد.
-
نقش واسطه ای گسلش عاطفی بین دلزدگی زناشویی با انتظارات زناشویی و هم جوشی شناختی در زنان متاهل
1400دلزدگی زناشویی یکی از متغیرهای مهم در روابط زناشویی است که زندگی زناشویی را با چالش جدی مواجه کرده و در صورت تداوم می تواند منجر به طلاق شود. دلزدگی زناشویی می تواند تحت تاثیر روابط عاطفی و انتظارات زناشویی زوجین باشد. هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای گسلش عاطفی بین دلزدگی زناشویی با انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی در زنان متاهل بود. روش پژوهش همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش همه زنان متاهل دارای اختلاف زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مشهد در سال 1400-1399 بودند که نمونه ای به حجم 295 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از میان آنان انتخاب شد. ابزار استفاده شده در این پژوهش شامل مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، انتظارات زناشویی امیدوار و همکاران (1388)، مقیاس خودمتمایزسازی اسکورون (2000) و مقیاس همجوشی شناختی گیلاندرز (2014) بود. نتایج نشان داد مدل تدوین شده با داده ها برازش مناسبی داشت. نتایج روابط ساختاری مدل نشان داد که انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی بر دلزدگی زناشویی، اثر مستقیم و معناداری دارند. همچنین، گسلش عاطفی نیز بر دلزدگی زناشویی اثر مستقیم و معناداری داشت. نتایج روابط غیرمستقیم نشان داد که انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی با میانجی گری گسلش عاطفی بر دلزدگی زناشویی اثر معناداری دارند. بر اساس نتایج همجوشی شناختی و انتظارات زناشویی با میانجی گری گسلش عاطفی بر دلزدگی زناشویی موثر هستند. از این رو، با تدوین برنامه هایی جهت کاهش انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی در افراد، می توان انتظار کاهش دلزدگی زناشویی را در آنان داشت.
-
تاثیر زوج درمانی هیجان مدار بر سواد عاطفی و طرحواره های جنسی زنان سرد مزاج
1400این مطالعه به منظور بررسی تاثیر زوج درمانی هیجان مدار بر سواد عاطفی و طرح واره های جنسی زنان سرد مزاج به اجرا درآمد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل زنانی بود که به دلیل مشکل سردمزاجی در سال 1399 به مراکز مشاوره و کلینیک های تخصصی زنان در شهرستان همدان مراجعه کرده بودند. با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، تعداد 20 زن که با استفاده از آزمون تمایل جنسی، سردمزاج تشخیص داده شده بودند، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شد. ابتدا هر دو گروه با استفاده مقیاس طرح واره جنسی اندرسن و سیر انوسکی (1994) و سواد عاطفی (IFPFS) (1388) مورد پیش آزمون قرار گرفتند. سپس گروه های آزمایش در جلسات زوج درمانی هیجان مدار شرکت کردند، در حالیکه گروه کنترل در فهرست انتظار قرار داده شد و آموزشی دریافت نکردند. پس از پایان جلسات از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. در نهایت، داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره و تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد: 1) زوج درمانی هیجان مدار بر طرح واره های جنسی زنان سرد مزاج تاثیر مثبت و معناداری دارد (05/0≥P ). 2) زوج درمانی هیجان مدار بر سواد عاطفی زنان سرد مزاج تاثیر مثبت و معناداری دارد (05/0>P). تیجه گیری: با توجه به تاثیر زوج درمانی هیجان مدار بر طرحواره های جنسی و سواد عاطفی زنان سردمزاج، می توان از این شیوه درمان برای رفع مشکلات موجود در این زمینه بهره جست.
-
تاثیر روایت درمانی بر افکاراضطرابی و نشخوارفکری مادران مطلقه
1400پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر روایت درمانی بر افکاراضطرابی و نشخوارفکری مادران مطلقه شهرستان بهبهان انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه کلیه مادران مطلقه شهرستان بهبهان بودند؛ که تعداد 44 نفر از آنان برای شرکت در پژوهش اعلام آمادگی کردند. در نهایت باتوجه به افت آزمودنی ها، تعداد 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایابی شدند. پس از اجرای پیش آزمون، پروتکل هشت جلسه ای روایت درمانی و اجرای پس آزمون با پرسش نامه های: افکاراضطرابی ولز AnTI(1994) و نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو RRS (1991)؛ تحلیل آماری کوواریانس برروی 40 نفر انجام گرفت که یافته های حاصل از تحلیل داده ها، فرضیه های اصلی و فرعی پژوهش را تایید نمود. بدین صورت که نتایج نشان داد پروتکل روایت درمانی، افکار اضطرابی: (01/0 p<، 04/34 =F)، اضطراب اجتماعی: (01/0 p<، 00/34 = F) ، اضطراب جسمانی: (05/0 p<، 16/7 = F) ،فرانگرانی: (01/0 p<، 15/14 = F) و نشخوارفکری: (01/0 p<، 53/13 =F) مادران مطقه را کاهش داده است. بنابراین روایت درمانی بر افکاراضطرابی و نشخوارفکری مادران مطلقه تاثیر داشت و این روش درمانی می تواند بر روی مادران مطلقه اجرا شود تا باعث بالارفتن سلامت روانی و کاهش آسیب های زندگی پس از طلاق و تک والد بودن شود.
-
بررسی تاثیر بازی درمانی کودک محور بر مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان مبتلابه اضطراب ناشی از کرونا
1400هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر بازی درمانی کودک محور بر مشکلات رفتاری- هیجانی کودکان مبتلابه اضطراب ناشی از کرونا شهر فولادشهر بود. در پژوهش حاضر در بین طرح های آزمایشی تک موردی، از طرح تجربی خط پایه چندگانه استفاده شد. ابزار مورداستفاده در این پژوهش، شامل مصاحبه تخصصی و پرسشنامه آخنباخ، بود. جامعه آماری پژوهش حاضر مرکب از کلیه دانش آموزان 7 تا 10 ساله شهر فولادشهر در سال تحصیلی 1399-1400 است.6 نفر متقاضی شرکت در طرح که با توجه به مصاحبه بالینی توسط یک روانشناس بالینی صورت گرفت، با توجه به ملاک های ورود و خروج به صورت هدفمند انتخاب گردیدند. با اتمام نمونه گیری، کودکان به صورت ناهم زمان و با فاصله ی یک هفته وارد بازی درمانی کودک محور گردیدند. جلسات به مدت 12 جلسه و در هر هفته یک جلسه 45 دقیقه ای، اجرا گردید. پس از اتمام مداخله از ترسیم دیداری، بهبود بالینی معنی دار استفاده گردید، بدین صورت که داده های مربوط به آزمودنی ها در سه مرحله ی پیش از درمان (خط پایه)، مداخله و پیگیری، گردآوری و به کمک آمار توصیفی تحلیل گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل دیداری (رسم نمودار)، فرمول درصد بهبودی استفاده شد. نتایج تجزیه وتحلیل این پژوهش نشان داد که بازی درمانی کودک محوردر کاهش مشکلات رفتاری-هیجانی کودکان مبتلابه اضطراب ناشی از کرونا موثر است.
-
تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب حالت و صفت دانش آموزان مقطع متوسطه با تمرکز بالا و پایین
1400هدف این پژوهش تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب حالت و صفت دانش آموزان مقطع متوسطه با تمرکز بالا و پایین بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد نظر شامل دانش آموزان دختر دوره متوسطه بود که از بین آن ها نمونه 80 نفری به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با استفاده از آزمونهای تمرکز سواری و اورکی (1394) و اضطراب اسپیلبرگر (1989) که نمره اضطراب بالاتر از متوسط و تمرکز بالاتر و پایین تر از متوسط داشتند انتخاب شدند. 20 نفر دارای اضطراب حالت و صفت بالاتر از متوسط و تمرکز پایین تر از متوسط در یک گروه آزمایش و 20 نفر دارای اضطراب حالت و صفت و تمرکز بالاتر از متوسط در گروه آزمایش دیگر قرار گرفتند. 40 نفر نیز در دو گروه کنترل قرار گرفتند. برای گروههای آزمایش آموزش ذهن آگاهی در 8 جلسه توسط آزمایشگر اجرا شد؛ و گروههای کنترل، آموزشی دریافت نکردند. قبل و بعد از آموزش روی همه گروهها آزمون اضطراب اسپیلبرگر اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس بررسی شد. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب صفت (01/0p< ، 28/15F= ) و اضطراب حالت (01/0p< ، 39/16F= ) در گروههای با تمرکز بالا و کاهش اضطراب صفت (01/0p< ، 09/16F= ) و اضطراب حالت (01/0p< ، 15/18F= ) در گروههای با تمرکز پایین اثر معناداری داشت. همچنین نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر گروههای افراد با تمرکز بالا و پایین تاثیر متفاوتی نداشت. با توجه به نتایج می توان گفت ذهن آگاهی بر اضطراب حالت و صفت موثر است و سطح تمرکز در اثرگذاری این روش تفاوتی ایجاد نکرده است.
-
بررسی تاثیر هوش هیجانی بر تصمیم گیری مالی با نقش میانجی گری خلق و خو سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار
1399یکی از حوزه های مطالعاتی که در زمینه سرمایه گذاری در بورس مورد توجه پژوهشگران مالی قرار گرفته است و نظریه هایی بر مبنای روانشناسی ارائه می کند و به بررسی چگونگی اشتباهات احساسی و ذهنی میپردازد، رفتاری مالی است. بر این اساس عوامل متعددی هستند که موجب جهت گیری تصمیم گیری سرمایه گذاران میشوند مانند: جنسیت،سن،وضعیت تاهل،سطح سواد افراد،درآمد، ثروت، شخصیت، انواع تورشهای رفتاری و... . پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر هوش هیجانی بر تصمیم گیری سرمایه گذاران فعال در بورس انجام شده و در این رابطه میانجی گری سرمایه گذاران کشور نیز مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی استاندارد و دارای روایی و پایایی مطلوب استفاده شده است و داده های جمع آوری شده از نمونه ها ی تصادفی پژوهش به کمک روش های رگرسیون خطی در نرم افزار spss و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار pls مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته اند. نتایج به دست آمده این را نشان می دهد که هوش هیجانی با تصمیم گیری مالی سرمایه گذاران کشور رابطه معنادار مثبت دارد و خلق و خو نیز نقش میانجی را ایفا می کند و با تصمیم گیری مالی سرمایه گذاران کشور رابطه معنادار دارد.
-
بررسی تاثیر شخصیت بر تصمیم گیری های مالی سرمایه گذاران با میانجی گری تورش های رفتاری
1399یکی از عوامل بسیار مهم و تاثیرگذار بر شیوه ی تصمیم گیری سرمایه گذاران در بازار بورس نوع شخصیت آن ها می باشد. به رغم اهمیت زیاد تشخیص شخصیت افراد و تاثیر آن بر تصمیم گیری هایشان، پژوهش های اندکی در این زمینه انجام شده است. از این رو پژوهش حاضر به سنجش تاثیر شخصیت بر تصمیم گیری سرمایه گذاران و اثر میانجی تورش های رفتاری بر این رابطه پرداخته شده است. پژوهش از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از حیث ماهیت و روش از نوع مطالعات توصیفی (همبستگی با مدل معادلات ساختاری) می باشد. جامعه ی آماری این تحقیق شامل سرمایه گذاران شهر همدان بوده که بدین منظور از مطالعه ی موردی و روش تحقیق توصیفی- همبستگی استفاده شده است. پرسش ها به صورت تصادفی و طبق طیف لیکرت به صورت پنج گزینه ای بین 170 نفر از سرمایه گذاران توزیع گردید. در نهایت داده های پژوهش با تکنیک معادلات ساختاری و استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه ی 16 و Smart PLS نسخه ی 3 تجزیه و تحلیل گردیدند. ابعاد شخصیت 31 درصد از تغییرات تصمیم گیری را تبیین کردند. اما از بین چهار بعد شخصیت، دو بعد حسی- شهودی و قضاوتی- ادراکی با تصمیم گیری رابطه ی معنادار داشتند. همچنین نتایج نشان داد که نقش میانجی جزئی تورش های رفتاری در رابطه ی دو بعد حسی- شهودی و قضاوتی- ادراکی و تصمیم گیری در سطح اطمینان 95 درصد با ضرایب معناداری 573/2 و 655/2 تایید شد.
-
تاثیربرنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب مادران کودکان مبتلا به لکنت زبان
1399از آنجا که اضطراب مادران و نحوه ی برخورد آنها با کودک مبتلا به لکنت زبان در تشدید لکنت آنها موثر است، بنابراین بررسی اثر کاهش اضطراب مادران بر لکنت کودکان حائز اهمیت است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب مادران کودکان مبتلا به لکنت زبان بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع طرح های تک آزمودنی ABA بودکه شامل دوره مداخله و یک دوره پیگیری است. جامعه مورد نظر شامل مادران کودکان مبتلا به لکنت زبان بودکه از بین آنها به صورت هدفمند 5 نفر را که با استفاده از آزمون اسپیلبرگر به اضطراب صفت-حالت مبتلا بودند انتخاب شدند که برای این گروه آموزش ذهن آگاهی در 10 جلسه توسط آزمایشگر اجرا شد. ابزارپژوهش شامل پرسشنامه اضطراب صفت-حالت اسپیلبرگر برای مادران (1970) و کودکان (1973) و پرسشنامه مقیاس تجدید نظر شده شدت لکنت کودکان بود. نتایج حاکی از تاثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش 16 تا20 درصدی لکنت زبان کودکان، کاهش 24 تا 23 درصدی اضطراب حالت مادران، کاهش 14 تا 19درصدی اضطراب صفت مادران و همچنین کاهش 7 تا 9 درصدی اضطراب کودکان شد. نتیجه گیری: برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش اضطراب صفت-حالت مادران کودکان مبتلا به لکنت و به تبع آن کاهش لکنت کودکان تاثیر داشته است. بنابراین پیشنهاد می شود در مراکز گفتار درمانی از روش های درمانی مانند برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی جهت کاهش اضطراب مادران استفاده شود.
-
مقایسه تاثیر تکنیک های کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانگان شکست عشقی در دانشجویان دختر
1399چکیده هدف از پژوهش حاضر مقایسه تاثیر تکنیک های کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانگان شکست عشقی در دانشجویان دختر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه مورد نظر شامل دانشجویان دختر دارای تجربه شکست عشقی مقیم خوابگاه های بعثت، فرزانگان و کوثر دانشگاه بوعلی سینا بود. که از بین 2000 نفر دانشجوی مقیم خوابگاه ها از طریق مصاحبه 160 نفر که دارای تجربه شکست عشقی بودند مشخص شدند و پس از اجرای پیش آزمون (آزمون نشانگان شکست عشقی) 30 نفر از دانشجویانی که نمره 120 در پرسشنامه دریافت کرده بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. 30 نفر به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره جایگزین شدند. یک گروه 15 نفره به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای تحت درمان تکنیک های کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و گروه 15 نفره ی دیگر به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای تحت درمان پذیرش و تعهد قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات هم آزمون نشانگان شکست عشقی اجرا شد. ابزار پژوهش شامل مقیاس نشانگان شکست عشقی دهقانی و همکاران (1388) بود. داده ها با استفاده از آزمون t همبسته و مستقل بررسی شدند. نتایج نشان داد که تکنیک های کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشانگان شکست عشقی تاثیر معناداری دارد (80/3t= ، 01/0>p) و همچنین درمان پذیرش و تعهد بر نشانگان شکست عشقی تاثیر معناداری دارد (83/3t= ، 01/0>p) اما نتایج نشان میدهد در بعد شناختی (52/0t= ، 05/0 -
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر نشخوار خشم و درماندگی آموخته شده در افراد وابسته به مواد
1399درمان پذیرش و تعهد از جمله روش های موثر بر کاهش خشم و افسردگی است. پژوهش حاضر با هدف تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشخوار خشم و درماندگی آموخته شده در افراد وابسته به مواد انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی بوده و با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. نمونه این پژوهش شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) از افراد وابسته به مواد مخدر بودند که از مراکز درمان اعتیاد شهر اراک به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت و گروه کنترل نیز هیچ آموزشی دریافت نکرد. در این پژوهش از مقیاس های نشخوار خشم و سبک اسناد استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشخوارخشم (f=15/48, P<0/01) و درماندگی آموخته شده (f=9/4864, P<0/01) افراد وابسته به مواد اثر معناداری داشته و میزان آن را کاهش داده است. با توجه به نتایج این پژوهش، می توان گفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر نشخوار خشم و درماندگی آموخته شده در افراد وابسته به مواد موثر بوده و اجرای این رویکرد در مراکز درمان اعتیاد می تواند به کاهش نشخوارخشم و درماندگی آموخته شده در افراد وابسته به مواد کمک کند.
-
پیش بینی استعداد اعتیاد نوجوانان بر اساس آزارگری عاطفی و لحن هیجانی والدین
1399کودکان و نوجوانان، در طول تاریخ آسیب پذیرنرین قشر جامعه بوده اند، هر فرد در دوران نوجوانی انتخاب های مهمی انجام می دهد که بر زندگی او تاثیر بالایی خواهد داشت، رفتارهای پرخطر همچون اعتیاد در نوجوانی، یکی از مشکلات عمومی است که خطر بالای صدمات و مرگ ناشی از آن را به دنبال دارد، هدف پژوهش حاضر پیش بینی استعداد اعتیاد نوجوانان بر اساس آزارگری عاطفی و لحن هیجانی والدین بود. پژوهش از لحاظ هدف یک پژوهش بنیادی و از لحاظ طرح یک پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر سال تحصیلی 98-99، دوره متوسطه دوم (دهم، یازدهم، دوازدهم) شهر همدان، سن بین 15 تا 18 سال بود. تعداد افراد نمونه طبق جدول مورگان شامل 300 نفر از دانش آموزان و روش نمونه گیری به صورت خوشه ای چندمرحله ای بود. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه استعداد اعتیاد ASQ نسخه نوجوانان (زینالی و همکاران، 1387)، مقیاس آزار عاطفی (یارمحمدی، 1398) و مقیاس لحن هیجانی (یارمحمدی و رحیمی، 1398) بود. پس از اجرای پرسش نامه ها، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد آزارگری عاطفی و لحن هیجانی والدین به طور معنادار استعداد اعتیاد نوجوانان را پیش بینی می کنند (01/0 > p و به ترتیب 39/0= r و 38/0= r ). آموزش و آگاهی والدین از اثرات آزارگری عاطفی والدین و لحن هیجانی والدین بر استعداد اعتیاد نوجوانان، می تواند به کاهش استعداد اعتیاد در نوجوانان کمک کند.
-
تاثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی برتنیدگی ادراک شده ونشخوار خشم در دانش آموزان دختر ساکن خوابگاه
1399رویارویی با استرس از جمله مسائلی است که با توجه به منبع استرس و میزان استرس ادراک شده فرد در دوره نوجوانی، اهمیت خاصی پیدا می کند. محققین، نشخوار خشم را به عنوان سازه ای مرتبط با خشم معرفی کرده اند. هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر تنیدگی ادراک شده و نشخوارخشم در دانش آموزان دختر ساکن خوابگاه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد نظر شامل دانش آموزان دختر دوره متوسطه بود که از بین آن ها نمونه 45 نفری به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. 15 نفر دارای تنیدگی بالاتر از متوسط در یک گروه آزمایش و 15 نفر دارای نشخوارخشم بالاتر از متوسط در گروه آزمایش دیگر قرار گرفتند. 15 نفر نیز در گروه کنترل قرار گرفتند. برای گروه های آزمایش آموزش ذهن آگاهی در 8 جلسه توسط آزمایش گر اجرا شد و گروه کنترل، آموزشی دریافت نکرد. قبل و بعد از آموزش روی همه گروه ها آزمون تنیدگی ادراک شده و نشخوارخشم اجرا شد. ابزار پژوهش شامل مقیاس تنیدگی ادراک شده کوهن و همکاران (1983) و مقیاس نشخوارخشم سوخودولسکی و همکاران (2001) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس بررسی شد. نتایج نشان داد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنیدگی ادراک شده (05/0p< ،54/6 F=) و نشخوارخشم (01/0p< ،76/9 F=) معنادار بود. با توجه به نتایج پژوهش می توان از برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی برای کاهش تنیدگی ادراک شده و نشخوار خشم در دانش آموزان مورد استفاده قرار داد.
-
تاثیرآموزش کارکردهای اجرایی( فراشناخت و حافظه فعال) بر اصلاح عملکرد نوشتن دانش آموزان نارسانویس مقطع ابتدایی شهر همدان
1399پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش کارکردهای اجرایی (فراشناخت و حافظه فعال) بر اصلاح عملکرد نوشتن دانش آموزان نارسانویس انجام گرفت. روش پژوهش به صورت آزمایشی بود. در این راستا، 30 نفر از دانش آموزان ابتدائی شهرستان همدان به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش ویک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده شامل آزمون تشخیص نارسانویسی یعقوبی,افضل وپلنگی (1397)، مقیاس هوش وکسلر نسخه چهارم و آزمون دیکته بودند. آموزش حافظه فعال مطابق با برنامه آموزشی دن (2008) در 8 جلسه آموزشی یک ساعته اجرا شد. همچنین آموزش فراشناخت بر پایه برنامه گیری (2010) در 8 جلسه یک ساعته آموزشی اجرا شد و گروه کنترل در لیست انتظار باقی ماند. نتایج تحلیل کواریانس تک متغیره نشان داد که گروه حافظه فعال درمقایسه با گروه کنترل عملکرد نوشتن را به طور معناداری افزایش داد (01/0>p). همچنین نتایج نشان داد که گروه فراشناخت نیزدرمقایسه با گروه کنترل باعث بهبود عملکرد نوشتن شده است (0/01>p). در مجموع یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش فراشناخت و حافظه فعال بر عملکرد نوشتن دانش آموزان نارسانویس موثر بود(0/01>p) اما بین تاثیردو روش آموزشی بر عملکرد نوشتن کودکان نارسانویس تفاوت معناداری وجود نداشت (0/05 -
شناسایی مهم ترین ویژگی های شخصیتی مطلوب آموزگاران و بررسی رابطه آن ها با کارآیی آموزشی آنان
1399هدف این پژوهش شناسایی کلیدی ترین شایستگی های شخصیتی آموزگاران و بررسی پیوند این ویژگی ها با کارآیی آموزشی آنان بود، که در این راه، پس از شناسایی ویژگیهای شخصیتی کلیدی آموزگاران از راه مصاحبه، این ویژگی ها در گروهی از آموزگاران سنجیده شد، و همزمان کارایی این آموزگاران به کمک ارزیابی مدیران و عملکرد تحصیلی دانش آموزان شان سنجیده شد، تا بتوان رابطه ویژگی های شناسایی شده با کارایی آموزگاران در عمل مورد بررسی قرار گیرد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود، جامعه ی آماری این پژوهش برای شناسایی کلیدی ترین شایستگی های شخصیتی آموزگاران، متخصصان روان شناسی تربیتی، مدیران و آموزگاران مدارس متوسطه همدان بودند، که از میان آنان 40 تن به عنوان نمونه انتخاب شدند، و حجم نمونه بخش دوم پژوهش که برای بررسی پیوند ویژگی های شناسایی شده با کارایی آموزگاران انجام شد، 60 آموزگار مورد بررسی قرار گرفتند. در بخش نخست پژوهش، به منظور شناسایی شایستگی های شخصیتی آموزگاران، از مصاحبه سود برده شد. تحلیل محتوای مصاحبه ها منجر به شناسایی 9 ویژگی شخصیتی پرانرژی بودن، بردباری، مهارت های ارتباطی، همدلی، مدیریت، ویژگی های اخلاقی-رفتاری مثبت، اشتیاق برای تجارب تازه، سازگاری، و مسوولیت پذیری شد، که برای بررسی این ویژگی ها در بخش دوم پژوهش، 6 ویژگی نخست به کمک پرسشنامه پژوهشگرساخته و 3 ویژگی پایانی با پرسشنامه نِئو اندازه گیری شدند. این پرسشنامه ها از سوی 60 آموزگار تکمیل شدند و کارایی آنان با کمک پرسشنامه پژوهشگرساخته ارزیابی آموزگاران و معدل دانش آموزان شان بررسی و همبستگی آنان مورد بررسی قرار گرفت. یافته های بخش دوم پژوهش نشان داد که بین شایستگی های شخصیتی شناسایی شده آموزگاران وکارآیی آموزشی آنان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد (01/0 > p و 54/0= r) و ویژگی مهارت های ارتباطی (01/0 > p و 643/0= r) ، از دیگر شایستگی های شخصیتی ارتباط بیشتری با کارآیی آموزشی آموزگاران داشت. یافته های پژوهش نشان می دهد که ویژگی های شخصیتی شناسایی شده در این پژوهش از پیش نیازهای شغلی آموزگاران بوده و به دلیل همبستگی بالایی که با کارایی آنان دارند، باید در استخدام نیروهای تازه در شغل آموزگاری مورد توجه قرار گیرند.
-
بررسی و مقایسه تاثیر تحریک الکتریکی مستقیم مغز(TDCS) و متادون درمانی بر تنظیم هیجان، تحمل پریشانی وکاهش ولع در افراد با اختلال وابستگی به مواد
1398زمینه وهدف: تلاش برای غلبه بر سوء مصرف مواد و وابستگی فرایندی دشوار است که اغلب با علائم ترک و پریشانی هیجانی همراه است. مداخلات دارویی و رفتاری فعلی، برای اختلال مصرف مواد، نسبتاً موثر است و کفایت محدود درمان های دارویی برای این اختلال را نشان می دهد که ممکن است برای همه بیماران نیز موثر نباشد. مطالعات اخیر با استفاده از تکنیک های عصبی غیر تهاجمی، برای اختلال مصرف مواد، نوید های درمانی جدیدی را نشان داده اند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه تاثیر تحریک الکتریکی مستقیم مغز(TDCS) و متادون درمانی(درمان نگهدارنده متادون(MMT)) بر کاهش ولع، تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در افراد با اختلال مصرف مواد(SUD) انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل نابرابر بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه افراد پذیرش شده در مراکز درمانی پارسا، آفتاب و رازی و کمپ های ترک اعتیاد یاران بوعلی و کوثر، در بازه زمانی اردیبهشت تا آذر سال 1398 در شهر همدان بودند که آزمودنی ها به صورت نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از: فرم اطلاعات شخصی، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان(DERS) گراتز و روئمر(2004)، مقیاس تحمل پریشانی(DTS) سیمونز و گاهر(2005) و پرسشنامه سنجش وسوسه مواد پس از ترک فدردی، برعرفان و ضیایی(2008)، استفاده شد. گروه MMT، طبق درمان MMT، هشت هفته درمان دارویی نگهدارنده و گروه TDCS، طبق درمان پیشنهادی TDCS، برای اختلال مصرف مواد، ده جلسه تحریک الکتریکی دریافت کردند. گروه کنترل، در این مدت هیچ درمانی دریافت نکردند. . نتیجه گیری: گرچه هر دو درمان در کاهش ولع موثر هستند، اما با توجه به تاثیر بیش تر TDCS بر تنظیم هیجان و تاثیر آن بر تحمل پریشانی، می توان از آن به عنوان یک درمان موثر و مکمل، در کنار درمان های معمول اختلال مصرف مواد بهره برد.
-
تاثیر مشکل گیردادن بر خشونت خانگی و صمیمیت زناشویی زنان و مردان شهرستان رزن
1398هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر مشکل گیردادن بر خشونت خانگی و صمیمیت زناشویی بود. روش پژوهش از نوع تحقیق علی- مقایسه ای (پس رویدادی) بود. جامعه آماری مورد پژوهش، تمام زنان و مردان متاهل شهر رزن در سال 1398 بودند. از بین افراد جامعه، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، از میان ادارات و سازمان های گوناگون و مراکز تفریحی-اجتماعی، نمونه آماری شامل 200 نفر (100 زن متاهل و 100 مرد متاهل) اتنخاب شدند. پرسش نامه های استفاده شده در این پژوهش، مقیاس خشونت خانگی تبریزی (1391)، مقیاس نیاز صمیمیت زناشویی باگاروزی (2001) و مقیاس مشکل گیردادن رشید و دلفان (2018) بود. پس از تکمیل پرسش نامه ها توسط افراد نمونه، داده های بدست آمده با استقاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی، رگرسیون و آزمون t مستقل تحلیل شدند. نتایج حاصل نشان داد که گیردادن نقش معناداری در تبیین خشونت خانگی ( 28/0=β) و صمیمیت زناشویی (41/0- =β) دارد. همچنین نتایج نشان داد بین گیردادن، خشونت خانگی و صمیمیت زناشویی در زنان و مردان مورد بررسی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 p<). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که مشکل گیردادن می تواند پیش بینی کننده ی افزایش خشونت خانگی و کاهش صمیمیت زناشویی باشد.
-
تاثیرآموزش ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و جهت گیری زندگی مثبت در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام. اس)
1398زمینه وهدف: مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماریخود ایمنی و التهابی سیستم عصبی است که علائم، مزمن، مختلف و غیرقابل پیش بینی دارد. از جمله این علائم مشکلات شناختی است که اغلب با سطح پایین جهت گیری مثبت به زندگی و انعطاف پذیری شناختی همراه است. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی تاثیر آموزش ذهن اگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و جهتگیری زندگی مثبت در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس ( ام.اس) بود. روش: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل نابرابر می باشد. جامعه ی آماری کلیه بیماران مبتلا به ام.اس که در بیمارستان فرشچیان همدان دارای پرونده درمانی بودند. 25بیمار از این جامعه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس 12 نفر در گروه آزمایش و 13 نفر در گروه کنترل داوطلبانه جایابی شدند. سپس برنامه ی آموزش ذهن آگاهی در هشت جلسه برگزار شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تجدید نظر شده جهت گیری زندگی(LOT-R) ازشییرو کارور(1994) و نسخه کامپیوتری تست مرتب سازی کارت ویسکانسین (WCST) از مولر (2011) استفاده شد که توسط کلیه شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل گردید. یافته ها و نتایج : نتایج، نشان داد که آموزش ذهن آگاهی باعث افزایش معنادار جهت گیری زندگی مثبت (018/0= p،52/6=F)و انعطاف پذیری شناختی(024/0= p،90/5=F) در این بیماران می شود.بنابراین مهمترین اشاره ی ضمنی این پژوهش در مبتلایان به ام.اس این است که بهبود متغیرهای انعطاف پذیری شناختی و جهت گیری زندگی مثبت به میزان قابل توجهی، از آموزش ذهن آگاهی تاثیر می پذیرد. بنابراین مسئولان بهداشت و درمان در این زمینه باید سعی کنند آموزش ذهن آگاهی را به عنوان یک درمان تکمیلی برای بیماران ام.اس در نظر بگیرند.
-
پیش بینی نشاط ذهنی بر اساس تاب آوری با میانجی گری هوش اخلاقی دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلی
1398این پژوهش با هدف پیش بینی نشاط ذهنی بر اساس تاب آوری با میانجی گری هوش اخلاقی دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلی انجام شد. طرح پژوهشی حاضر توصیفی و از نوع همبستگی با تکنیک معادلات ساختاری (رگرسیونی)بود. جامعه آماری مورد مطالعه کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه بوعلی سینای همدان در سالتحصیلی 98 - 1397 به تعداد 6701 نفر بود. نمونه آماری با استفاده از جدول کرجسی-مورگان ( 1970 ) 364 نفر درنظر گرفته شد. نمونه آماری با استفاده از روش تصادفی طبقه ای نسبی با طبقه بندی دانشجویان بر اساس جنسیت و دانشکده انتخاب شدند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه نشاط ذهنی حالتی ریان و فردریک ( 1997 )، پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون ( 2003 ) و پرسشنامه هوش اخلاقی لنیک و کیل ( 2011 ) گردآوری و با استفاده از روش آماری رگرسیون خطی در متن مدلسازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS ویرایش 21 تحلیل شد. نتایج حاصل از برآورد مدل پژوهش نشان داد که تاب آوری بصورت کل به میزان 0.491 واحد در تبیین واریانس متغیر نشاط ذهنی بصورت مثبت و مستقیم تاثیر دارد ( 0.01< p ). اما در مورد تاثیر غیرمستقیم تابآوری بر نشاط ذهنی از طریق هوش اخلاقی، نتایج نشان داد که تابآوری از طریق هوش اخلاقی تاثیر منفی و معناداری به میزان 0.192 - واحد بر نشاط ذهنی دارد ( 0.05< p ). همچنین تاب آوری به میزان 0.68 واحد در تبیین واریانس نشاط ذهنی و به میزان 0.71 واحد در تبیین واریانس هوش اخلاقی هردو بصورت مثبت و مستقیم تاثیر دارد ( 0.01< p ). نهایتا هوش اخلاقی به میزان 0.270 - واحد در تبیین واریانس متغیر نشاط ذهنی بصورت منفی و معکوس تاثیر دارد ( 0.05< p .)
-
پیش بینی دلزدگی زناشویی براساس خودمحق بینی و کمال گرایی روابط عاشقانه
1398پژوهش حاضر با هدف پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس خودمحق بینی و کمال گرایی روابط عاشقانه انجام گرفت. این پژوهش از توع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افرادی بود که به دلیل مشکلات زناشویی به مراکز مشاوره شهر همدان (مهر، مهرآور، سپیدار، روزبه، حال خوب، فرزانه) در بهار و تابستان (اردیبهشت، خرداد و تیر) سال 1398 مراجعه کرده بودند. برای نمونه آماری 208 نفر از مراجعین به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات پژوهش از پرسشنامه های دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، خودمحق بینی روانشناختی لیسارد و همکاران (2011) و کمال گرایی روابط عاشقانه مت و لافوتیان (2012) استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد بین کمال گرایی روابط عاشقانه دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنادار و بین خومحق بینی روانشناختی و دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و هممچنین بین خودمحق بینی استثماری و خودمحق بینی غیراستثماری با کمال گرایی روابط عاشقانه رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد کمال گرایی روابط عاشقانه (37/0) و خودمحق بینی(19/0) توانایی پیش بینی دلزدگی زناشویی را دارند. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت کمال گرایی روابط عاشقانه و خودمحق بینی توانایی پیش بینی دلزدگی زناشویی دارند و می توانند بر زندگی زناشویی افراد اثر بگذارند.
-
نقش آزاردیدگی دوره کودکی و تعارض والدین و نوجوانان در تبیین دشواری تنظیم هیجان
1398هدف از پژوهش حاضر، تبیین دشواری تنظیم هیجان بر مبنای نقش آزاردیدگی دوره کودکی و تعارض والد- نوجوان در دانش آموزان شهر همدان بوده است. این مطالعه از نوع توصیفی و همبستگی بود. بدین منظور نمونه ای 378 نفری از دانش آموزان مشغول به تحصیل در سال تحصیلی1398-1397 به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به وسیله سه پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گرتز و رومر، تعارض والد-نوجوان اشتراس و آزاردیدگی دوره کودکی نوربخش مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل داده ها با کمک ضریب همبستگی و رگرسیون نشان داد که بین آزاردیدگی دوره کودکی و تعارض والد-نوجوان با دشواری تنظیم هیجان رابطه مثبت و معناداری وجود داشت، در نتیجه افزایش آزاردیدگی؛ افزایش تعارض والدین و نوجوان و دشواری تنظیم هیجان را در پی داشت. بنابراین آزاردیدگی دوره کودکی و تعارض والدین و نوجوانان در تبیین دشواری تنظیم هیجان نقش داشت، به طوری که هر چه آزاردیدگی و تعارض والدین و نوجوانان بیشتر شود دشواری تنظیم هیجان نیز افزایش می یابد. در تببین این نتایج می توان گفت که رویدادهای آسیب زا همچون آزاردیدگی می تواند در شروع و تداوم علائم پس آسیبی نقش داشته باشد که این امر منجر به ناتوانی در تطبیق با شرایط جدید و اجتناب از رویارویی با افکار و هیجانات مرتبط با رویدادهای آزاردیدگی می شود که این امر به تشدید مشکلات هیجانی دامن می زند.
-
تاثیر برنامه ی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و سخت رویی مادران کودکان مبتلا به سرطان
1398هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و سخت رویی مادران کودکان مبتلا به سرطان بود. طرح پژوهش از نوع آزمایشی همراه با پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را مادران کودکان مبتلا به سرطان که در اردیبهشت و خرداد 98 در بیمارستان بعثت بستری بودند، تشکیل می دادند. که تعداد 43 نفر برای شرکت در پژوهش اعلام آمادگی کردند. در نهایت با توجه به ملاک های ورود و خروج و افت آزمودنی تعداد 28 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایابی شدند. پس از اجرای برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و اجرای پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از پرسشنامه تنظیم هیجان گارنفسکی و پرسشنامه سخت رویی کوباسا؛ تحلیل آماری کوواریانس بر روی 28 نفر انجام گرفت که یافته های حاصل از تحلیل دادها، فرضیه های اصلی پژوهش را تایید نمود. بدین صورت که نتایج نشان داد برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، ابعاد مثبت تنظیم هیجان مادران کودکان مبتلا به سرطان را افزایش داد(017/0= p، 51/6=F ) و ابعاد منفی تنظیم هیجان مادران کودکان مبتلا به سرطان را کاهش داد(018/0= p، 45/6=F ). همچنین نتایج پژوهش حاکی از این مطلب بود که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، سازه روان شناختی سخت رویی را در مادران کودکان مبتلا به سرطان افزایش داد (020/0= p، 17/6=F ). بنابراین برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و سخت رویی مادران کودکان مبتلا به سرطان تاثیر داشت و این برنامه می تواند در طی دوران بستری کودکان در بیمارستان بر روی مادران اجرا شود تا تحمل بیماری فرزندشان برایشان آسان تر شود.
-
مقایسه روان شناختی عشق در دو اثر «لیلی و مجنون» نظامی و «سوهنی و مهینوال» در ادبیات پاکستان بر اساس رویکرد استرنبرگ
1398عشق در منظومه های غنایی و منظومه های عرفانی با دو کارکرد متفاوت ظاهر می شود. عشقی که آلوده به هوا و هوس است و عشقی که از هوا و هوس عاری است در منظومه سوهنی و مهینوال عشق عاشق و معشوق از مقوله عشق اول و در منظومه لیلی ومجنون عشق عاشق و معشوق از مقوله عشق دوم است. با توجه به مبانی عشق از نظر استرنبرگ شخصیت های داستان در بعضی از مولفه های عشق، اشتراک داشته و در بعضی از مولفه ها، افتراق دارند و این امر ریشه در روان شناسی شخصیتی مثبت یا منفی آنها دارد. اشتراکات بیشتر در کارکرد معاشیق دو منظومه رخ می دهد تا عشاق دو منظومه. در افتراقات کارکرد عشاق شاهد شور ناشی از شهوت مهینوال و شور ناشی از جذبه و گداز مجنون هستیم که این دو در دو قطب متضاد هم قرار گرفته اند. روش پژوهش حاضر تحلیلی توصیفی است و پژوهشگر با تکیه بر منابع کتابخانه ای به بررسی تطبیقی کارکردهای مثبت و منفی شخصیت های دو منظومه لیلی و مجنون و سوهنی و مهینوال پرداخته است.
-
پیش بینی خود مدیریتی براساس عدالت آموزشی و فرسودگی تحصیلی با نقش واسطه ی اخلاق تحصیلی دردانشجویان
1398هدف این پژوهش پیش بینی خود مدیریتی براساس عدالت آموزشی و فرسودگی تحصیلی با نقش واسطه ی اخلاق تحصیلی دانشجویان بود و روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و رگرسیون بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه بو علی سینا همدان در سال تحصیلی 1397-1398بودندکه براساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از بین دانشکده ها تعداد چهار دانشکده انتخاب و از بین دانشکده ها نیز چند رشته در جهت اجرای پرسش نامه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودمدیریتی هاوثون و نک(2002) ، فرسودگی تحصیلی شائوفلی و همکاران(2002)، اخلاق تحصیلی گل پرور(1389) و عدالت آموزشی گل پرور (1389) استفاده شد. در بخش توصیفی با استفاده از آماره های میانگین، فراوانی و نمودار و در بخش استنباطی با توجه به نوع فرضیه ها با استفاده از ضرایب همبستگی، تحلیل واریانس و روش مدل یابی معادلات ساختاری به آزمون فرضیه ها پرداخته شد. بر اساس تجزیه و تحلیل نتایج حاکی از آن بود که عدالت آموزشی و فرسودگی تحصیلی با میانجی گری اخلاق تحصیلی از توانایی پیش بینی خودمدیریتی در دانشجوبان برخوردار است و اخلاق تحصیلی در ارتباط بین متغیرهای عدالت آموزشی و فرسودگی تحصیلی با خودمدیریتی نقش واسطه ای دارد.همچنین بین متغیرهای عدالت آموزشی و فرسودگی تحصیلی با اخلاق تحصیلی و بین اخلاق تحصیلی و خودمدیریتی رابطه معناداری مشاهده شد.
-
تبیین میزان انگیزش درونی دانش آموزان بر اساس سرشت خلقی و رضایت شغلی معلمان ابتدایی
1397پژوهش حاضر به منظور تبیین میزان انگیزش درونی دانش آموزان بر اساس سرشت خلقی و رضایت شغلی معلمان انجام گرفت. روش اجرای پژوهش کمی و از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی و معلمان آنان بودند که حجم نمونه شامل 400 دانش آموز دختر دوره دوم ابتدایی و 20 معلم دوره دوم ابتدایی دخترانه می باشد. از روش نمونه گیری خوشه ای نمونه ها انتخاب شده اند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه انگیزش درونی ریان و کانل (1985)، پرسشنامه رضایت شغلی اسمیت کندال و هیولین (1969) و پرسشنامه سرشت آکیسکال و همکارانش (1987) بود. نتایج پژوهش نشان داد که رضایت شغلی می تواند 4 درصد از تغییرات متغیر انگیزش درونی دانش آموزان را تبیین کند. همچنین نتایج نشان داد که بین سرشت افسرده، سرشت هیپرتایمیکت، سرشت تحریک پذیری، سرشت مضطرب معلمان با انگیزش درونی دانش آموزان رابطه معناداری وجود ندارد. بین رضایت شغلی معلمان و انگیزش درونی دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد همچنین نتایج نشان داد بین سرشت ادواری خویی معلمان و انگیزش درونی دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد.
-
تدوین مدلی برای تبیین تعارضات زناشویی براساس نحوه ابراز هیجانات و روابط موضوعی در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده
1397هدف از پژوهش حاضر ،تدوین مدلی برای تبیین تعارضات زناشویی بر اساس نحوه ابراز هیجان و روابط موضوعی در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاور خانواده بود. که با روش توصیفی از نوع همبستگی و مدل یابی ازنوع معادلات ساختاری انجام گرفت، جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر همدان در سال 1397می باشد که بر اساس روش نمونه گیری در دسترس 300نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های ابراز هیجان کینگ و امونز(1990)،پرسشنامه روابط موضوعی بل(1995)،پرسشنامه تعارض عاطفی و تعارض جنسی محقق ساخته(1397)استفاده و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی (محاسبه میانگین ، انحراف معیار)و آزمون آمار استنباطی (معادلات ساختاری معنی داری بین متغیر ها )صورت گرفت.برای تجزیه و تحلیلی داده ها از اس پی اس اس 22و لیزرل8. 5 استفاده شد. با توجه به پیشینه نظری و تجربی موجود در مورد متغیرهای مورد بررسی، یک مدل فرضی پیشنهاد و با استفاده از روش معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت. نتایج معادلات ساختاری نشان داد که مدل پیشنهادی با داده های این تحقیق از برازش مطلوبی برخوردار است. بر این مبنا می توان با درجاتی از اطمینان چنین بیان کرد که رابطه ای که بین روابط موضوعی، ابراز هیجان و تعارضات زناشویی مفروض گردیده بود، از حمایت داده های تجربی برخوردار است.
-
تاثیر بازی های رایانه ای بر سرعت پردازش اطلاعات و مهارت حل مسئله ریاضی در دانش آموزان پایه پنجم و ششم ابتدایی
1397این پژوهش با هدف بررسی تاثیر بازی های رایانه ای بر سرعت پردازش اطلاعات و حل مسئله ریاضی در دانش آموزان پایه پنجم و ششم شهر کرمانشاه که بازی های رایانه ای انجام می دادند، اجرا شد. از میان جامعه آماری تعداد 240 دانش آموز به عنوان نمونه، شامل 60 دانش آموز با اشتغال کم به بازی رایانه ای ، 60 دانش آموز با اشتغال متوسط به بازی های رایانه ای،60 دانش آموز با اشتغال زیاد به بازی های رایانه ای و هم چنین تعداد 60 دانش آموز به عنوان گروه کنترل که بازی رایانه ای انجام نمی دادند، از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای بررسی و ارزیابی سوالات پژوهش از سه پرسشنامه اثر استروپ (استروپ، 1935)، پرسشنامه 16 سوالی تیمز (تیمز، 2016)و پرسشنامه محقق ساخته میزان اشتغال به بازی های رایانه ای(1396) استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش آماری تحلیل واریانس در محیط نرم افزاری SPSS استفاده شد. نتایج بدست آمده موید این است که کسانی که میزان های متفاوتی از اشتغال به بازی های رایانه ای داشتند، در سرعت پردازش اطلاعات و حل مسئله ریاضی نیز متفاوت بودند. نتایج تفکیکی تحلیل واریانس نیز بیانگر این موضوع بود که کسانی که اشتغال کمتری به بازی های رایانه ای داشتند در مقایسه با کسانی که بازی رایانه ای بیشتری انجام می دادند از سرعت پردازش اطلاعات و توان حل مسئله ریاضی کمتر ی برخوردار بودند. نتیجه گیری اینکه اشتغال به بازی های رایانه ای در دانش آموزان،باعث افزایش سرعت پردازش اطلاعات و حل مسئله ریاضی می شود.
-
تاثیرآموزش ذهن مشفق بر خودانتقادگری ، نشخوارخشم و ترس از شفقت دانشجویان با علائم افسردگی
1397هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش ذهن مشفق بر خودانتقادگری ، نشخوارخشم ، ترس از شفقت و افسردگی و دانشجویان با علائم افسردگی بود. بدین منظور یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا گردید. جامعه آماری مشتمل بر کلیه دانشجویان دختر دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال 97-1396 بودند که از بین 150 نفر دانشجوی داوطلب، بصورت تصادفی تعداد 30 نفر که نمره آنها در پرسشنامه افسردگی بک، بالاتر از یک انحراف معیار بود، بعنوان نمونه نهایی انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) وکنترل (15نفر) جایابی شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس اشکال خودانتقادگری و خوداطمینان بخشی (گیلبرت و همکاران، 2004) ، مقیاس نشخوارخشم (ساخودولسکی و همکاران، 2001) ، مقیاس ترس از شفقت (گیلبرت و همکاران، 2011) و پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم (بک و همکاران، 1996) بود. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش ذهن مشفق قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش ذهن مشفق بر خودانتقادگری(013/0= p، 05/7=F) ، ترس از شفقت (002/0= p، 91/11=F) و افسردگی (003/0= p، 54/10=F ) دانشجویان تاثیر دارد. همچنین یافته ها نشان داد که پس از آموزش، از نظر آماری کاهش معنی داری در نمرات نشخوارخشم دیده نشد (303/0= p، 10/1=F). در مجموع مشخص شد که آموزش ذهن مشفق می تواند به عنوان روشی جدید و موثر در کاهش مشکلات روانشناختی دانشجویان مورد استفاده روانشناسان قرار گیرد.
-
پیش بینی فرسودگی تحصیلی براساس حس تعلق به مکان و اخلاق تحصیلی دانشجویان
1397هدف این پژوهش پیش بینی فرسودگی تحصیلی براساس حس تعلق به مکان و اخلاق تحصیلی دانشجویان و روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و رگرسیون بود. جامعه آماری کلیه دانشجویانِ کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 97-1396 به تعداد 7772 بودند که براساس نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای و طبقه ای نسبتی از بین دانشکده ها تعداد چهار دانشکده انتخاب و پرسشنامه های پژوهش در بین دانشجویان به تعداد 500 نفر توزیع شد و از بین این دانشجویان، تعداد 299 نفر که بر اساس نقطه برش دارای فرسودگی تحصیلی بودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های حس تعلق به مکان یعقوبی، یارمحمدی و شمشیری (1394)، اخلاق تحصیلی گل پرور (1389)، و فرسودگی تحصیلی (MBI-SS) برسو و همکاران (1997)، استفاده شد. به منظور بررسی نقش حس تعلق به مکان و اخلاق تحصیلی بر فرسودگی تحصیلی از روش تحلیل رگرسیون چندگانه ی گام به گام بهره گرفته شد. بر این اساس، نتایج تحلیل مدل رگرسیونی پیش بینی فرسودگی تحصیلی باتوجه به آزمون ANOVA معنادار بود (971/76f= و 0001/=Sig). بنابراین دو متغیر حس تعلق به مکان و اخلاق تحصیلی به طور کلی می توانند 34 درصد از تغییرات فرسودگی تحصیلی دانشجویان را پیش بینی نمایند. به عبارتی با افزایش حس تعلق به مکان و اخلاق تحصیلی، فرسودگی تحصیلی دانشجویان کاهش می یابد و با کاهش حس تعلق به مکان و اخلاق تحصیلی، فرسودگی تحصیلی آن ها افزایش می یابد.
-
تبیین بهزیستی روانشناختی بر اساس ذهن آگاهی، نیاز به شناخت و سرمایه های روانشناختی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان
1396پژوهش حاضر با هدف تبیین بهزیستی روانشناختی بر اساس ذهن آگاهی، نیاز به شناخت و سرمایه های روانشناختی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان انجام شد. روش پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعۀ آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی1396-1395 بود. نمونه آماری با استفاده از جدول برآورد کرجسی و مورگان به تعداد 375 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های، مقیاس ذهن آگاهی براون و رایان، مقیاس نیاز به شناخت کاسیوپو، پتی و کائو، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف و پرسشنامه سرمایه های روانشناختی لوتانز بود. یافته ها نشان داد که بین بهزیستی روانشناختی با سرمایه های روانشناختی(730/ 0=R)، نیاز به شناخت(505/ 0=R) و ذهن آگاهی(382/ 0=R) همبستگی مثبت معنادار وجود دارد. در ضمن ذهن آگاهی، سرمایه روانشناختی و نیاز به شناخت 56 / 0درصد از واریانس بهزیستی روانشناختی را تبیین می کنند. با توجه به اینکه متغیرهای ذهن آگاهی، نیاز به شناخت و سرمایه های روانشناختی پیش بینی کننده های معناداری برای بهزیستی روانشناختی هستند، می توان با ایجاد و ارتقاء چنین ظرفیت هایی بهزیستی روانشناختی دانشجویان را بهبود بخشید.
-
نقش چشم انداز زمانی در رابطه ی بین خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا
1395زمان اولین و مهمترین رسانه برای جهان اجتماعی است و می تواند هم به صورت خاص و هم به صورت جهانی هر شرایطی را توصیف کند. نظارت بر زمان، پایه عملکرد توسعه انسانی بوده و نقش حیاتی در تکامل عملکرد شناختی انسان دارد. این پژوهش با هدف تعیین نقش چشم انداز زمانی در رابطه بین خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا (سایت مرکزی) به تعداد 7529 نفر (4170 نفر زن و 3359 نفر مرد) بودند که در سال تحصیلی 95-1394 در این دانشگاه مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان و کرجسی به تعداد 367 نفر برآورد گردید. متغیرخودتنظیمی با پرسشنامه بوفارد (1996)، انگیزش تحصیلی با پرسشنامه والرند و همکاران (1992) و چشم انداز زمانی با پرسشنامه زیمباردو (1999) مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری و همبستگی پیرسون نشان داد که چشم انداز زمانی واسطه در رابطه بین خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی دانشجویان بود و چشم انداز زمانی باعث ارتقای رابطه خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی دانشجویان شد. همچنین بین خودتنظیمی، انگیزش تحصیلی و چشم انداز زمانی رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت. از طرفی سن و معدل می توانند خودتنظیمی را پیش بینی نمایند، به طوری که هرچه سن دانشجویان کمتر و معدل تحصیلی آنان بیشتر باشد، خودتنظیمی افزایش می یابد. معدل می تواند انگیزش تحصیلی را پیش بینی نماید،درحقیقت هرچه معدل تحصیلی دانشجویان بیشتر باشد، انگیزش تحصیلی افزایش می یابد. سن می تواند چشم انداز زمانی را پیش بینی نماید و هرچه سن دانشجویان بیشتر باشد، چشم انداز زمانی افزایش پیدا می کند.
-
نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای بین طرحواره های ناسازگار اولیه و خودناتوان سازی تحصیلی
1395در دوران تحصیل دانشجویان در دانشگاه، یکی از هدف های مهم آنان در فرایند یادگیری و جستجوی علم و دانش آن است که در خویش تصویری مثبت ایجاد نمایند و در حالی که در این بین موانع بسیاری در مسیر پیشرفت و ترقی آنان وجود دارد که از جمله این موانع، دوری از پذیرش مسئولیت عملکرد خویش و یا به عبارتی خود ناتوان سازی می باشد. این پژوهش با هدف نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای بر طرحواره های ناسازگار اولیه و خودناتوان سازی تحصیلی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا به تعداد 7529 نفر بودند که در سال تحصیلی 95-1394 مشغول به تحصیل بودند. نمونه این پژوهش به تعداد 367 نفر بود که با استفاده از جدول مورگان و کرجسی به دست آمد. روش نمونه گیری این پژوهش، روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بود، ابزار مورد استفاده پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1991)، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (2005) و پرسشنامه خودناتوان سازی تحصیلی میگلی (2000) بود. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری و همبستگی پیرسون نشان داد که راهبردهای مقابله ای واسطه ی بین طرحواره های ناسازگار اولیه و خودناتوان سازی تحصیلی است و طرحواره های ناسازگار اولیه ،کاهش استفاده از راهبردهای مقابله ای به خصوص راهبردهای کارآمد و در نتیجه افزایش خودناتوان سازی تحصیلی دانشجویان را در پی دارد. بین طرحواره های ناسازگار اولیه و خودناتوان سازی تحصیلی رابطه مثبت وجود داشت و طرحواره های ناسازگار اولیه با راهبردهای مقابله ای و همچنین راهبردهای مقابله ای با خودناتوان سازی تحصیلی رابطه منفی داشتند. همچنین تعداد ترم مشروطی می تواند خودناتوان سازی تحصیلی را پیش بینی نماید، به طوری که هرچه تعداد ترم مشروطی دانشجویان بیشتر شود، خودناتوان سازی تحصیلی آنان افزایش می یابد.
-
رابطه ی بین مولفه های ذهن آگاهی با نشخوار فکری و تعلل ورزی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا
1395این پژوهش با هدف تعیین رابطه مولفه های ذهن آگاهی با نشخوار فکری و تعلل ورزی تحصیلی انجام شد.برای این منظور 367 دانشجو به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی از میان تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 95- 1394(7529نفر) انتخاب شدند.برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه های مقیاس تعلل ورزی تحصیلی(PASS)،مقیاس نشخوار فکری(RQ)،مقیاس پنج وجهی ذهن آگاهی(FFM) استفاده شد.داده های بدست آمده با استفاده از روش همبستگی پیرسون،تحلیل رگرسیون چند متغیری و آزمون مانوا و توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج به دست آمده نشان داد که متغیر پیش بین مولفه های ذهن آگاهی قادرند تغییرات نشخوار فکری و تعلل ورزی تحصیلی را پیش بینی کنند.علاوه بر این نتایج حاکی از آن بود که بین مولفه های ذهن آگاهی با نشخوار فکری و تعلل ورزی تحصیلی رابطه معنادار وجود دارد.هم چنین میزان تعلل ورزی تحصیلی و مولفه های ذهن آگاهی بین دختر و پسر و متفاوت است و میزان نشخوار فکری دانشجویان دانشکده های مختلف،متفاوت است.
-
نقش قدرت تحمل ابهام در رابطه بین خلاقیت و تجربه شیفتگی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا
1395این پژوهش با هدف تدوین یک مدل برای نقش قدرت تحمل ابهام در رابطه بین خلاقیت و تجربه شیفتگی در دانشجویان دانشگاه بوعلی انجام پذیرفت. جامعه آماری این مطالعه شامل دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا به تعداد 7529 بود. روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی به تعداد 367 نفر از دانشکده ها بود. حجم نمونه دختران 202 نفر و حجم نمونه پسران 165 نفربود. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود.برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه های شیفتگی سیکزنت میهالی،خلاقیت عابدی و قدرت تحمل ابهام مک دونالد استفاده شد.نتایج با استفاده از رگرسیون چندگانه و روش تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA)، مورد ارزیابی قرار گرفت. برای بررسی نیکویی برازش مدل از برنامه برازاندن مدل استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تجربه شیفتگی و خلاقیت و مولفه های آن ، بین قدرت تحمل ابهام و خلاقیت و مولفه های آن ، بین تجربه شیفتگی و قدرت تحمل ابهام در دانشجویان رابطه مثبت و معناداری وجود داشته است. بین قدرت تحمل ابهام، خلاقیت و تجربه شیفتگی دانشجویان دانشکده ها نیز تفاوت وجود داشته است. نمرات تجربه شیفتگی و قدرت تحمل ابهام و خلاقیت در دانشجویان هنر بیشترین رتبه را داشت. کمترین رتبه برای متغیر تجربه شیفتگی در دانشجویان دانشکده کشاورزی، برای متغیر قدرت تحمل ابهام و خلاقیت در دانشجویان دانشکده اقتصاد گزارش شد. رابطه بین تجربه شیفتگی و مولفه های خلاقیت یک بار به صورت مستقیم و یک بار به صورت غیر مستقیم و با میانجی گری قدرت تحمل ابهام مورد بررسی قرار گرفت. اثر مستقیم و غیر مستقیم تجربه شیفتگی بر مولفه های خلاقیت معنادار شد. مدل نقش قدرت ابهام در رابطه بین خلاقیت و تجربه شیفتگی برازش مطلوبی داشت. بنابراین قدرت ابهام موجب کاهش تاثیر تجربه شیفتگی بر خلاقیت می شود.
-
مقایسه ی تاثیر روش های آموزش آگاهی واج شناختی و آموزش نوروفیدبک بر اصلاح عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان پسر پایه ی سوم ابتدایی شهر همدان
1394این پژوهش با هدف بررسی اثرگذاری و همچنین مقایسه ی اثر روش های آموزش آگاهی واج شناختی و نوروفیدبک بر اصلاح عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان پسر مقطع سوم ابتدایی در شهر همدان صورت گرفته است. روش این پژوهش نیمه آزمایشی است و در آن از طرح گروه کنترل نابرابر چندگروهی استفاده شده است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، تمامی دانش آموزان پسر پایه ی سوم ابتدایی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1394-1393 در مدارس دولتی شهر همدان می باشد. حجم نمونه در این پژوهش هجده نفر (دو گروه آزمایش شش نفری و یک گروه کنترل به حجم شش نفر) از دانش آموزان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابتدا پژوهشگر اعضای نمونه خود را به صورت تصادفی از میان مدارس ناحیه ی یک انتخاب کرد. سپس با استفاده از گمارش تصادفی، اعضای نمونه را که هجده نفر بودند در سه گروه شش نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین کرد. داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار Spss نسخه ی 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. ابزار پژوهش شامل چک لیست نارساخوانی فیاض بخش و همکاران (1388) و آزمون خواندن پژوهشگرساخته (1393) بوده است. از هر سه گروه پیش آزمون به عمل آمد. در گروه های آزمایش، برای اصلاح عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان، روش های آموزش آگاهی واج شناختی و نوروفیدبک به کار برده شد که هر دو روش به طور جداگانه بیست جلسه به طول انجامید. همچنین گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. در نهایت، پس از آموزش روش های موردنظر از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد و نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه ها با هم مقایسه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که روش های آموزش آگاهی واج شناختی و نوروفیدبک بر درمان نارساخوانی تاثیر دارند. همچنین، روش نوروفیدبک دارای تاثیری بیشتر از روش آگاهی واج شناختی است. براین اساس، می توان برای حل مشکلات نارساخوانی دانش آموزان از هر دو روش بهره جست.
-
تاثیر آموزش تاب آوری بر فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهر همدان
1394پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش تاب آوری بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان، انجام گرفته است. روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان شهر همدان سال تحصیلی 94-93 تشکیل می دادند؛ که تعداد آن ها 3661 نفربود، که از این جامعه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای نمونه ای به تعداد 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره ی آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار به کار برده شده در پژوهش، پرسش نامه ی فرسودگی تحصیلی بود. یافته های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد؛ روش آموزش تاب آوری ( که در 10 جلسه ی 60 دقیقه ای و به صورت گروهی اجرا شد) بر کاهش فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان باسطح معنی داری 0.001 موثر است. هم چنین نتایج نشان داد که آموزش تاب آوری برکاهش خستگی تحصیلی با سطح معنی داری0.001، بی علاقگی تحصیلی باسطح معنی داری 0.005 و ناکارآمدی تحصیلی باسطح معنی داری 0.014 دردانش آموزان موثر است. از دیگر یافته پژوهش حاضر این بود که از بین مولفه های فرسودگی تحصیلی آموزش تاب آوری بیشترین تاثیر را در کاهش خرده مقیاس خستگی تحصیلی، داشته است.
-
تاثیر آموزش برنامه ی شادی فوردایس بر فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر پایه ی اول متوسطه شهر همدان
1394پژوهش حاضر با هدف شناسایی تاثیر آموزش شادکامی به روش فوردایس بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان، انجام گرفته است. روش مورد استفاده در این پژوهش که از نوع نیمه آزمایشی است، پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه ی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان شهر همدان در سال تحصیلی 94-93 تشکیل می دادند، که تعداد آنها 3661 نفر بود؛ از این جامعه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، نمونه ای تعداد 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار به کار برده شده در پژوهش، پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو بود. یافته های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد؛ آموزش برنامه شادی به روش فوردایس (که در 10 جلسه ی 60 دقیقه ای و به صورت گروهی اجرا شد) بر کاهش فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان با سطح معنی داری (0.001=p) موثر است. همچنین نتایج بیانگر آن بود که آموزش شادی به روش فوردایس بر کاهش خستگی تحصیلی با سطح معنی داری (0.006=p)، بی علاقگی تحصیلی با سطح معنی داری (0.003=p) و ناکارآمدی تحصیلی با سطح معنی داری (0.016=p) در دانش آموزان موثر است. دیگر یافته پژوهش حاضر این بود که از بین مولفه های فرسودگی تحصیلی آموزش شادکامی فوردایس بیشترین تاثیر را در کاهش خرده مقیاس بی علاقگی تحصیلی داشته است
-
تاثیر آموزش حالات ذهنی بر قضاوت اخلاقی دانش آموزان دختر پایه ی پنجم ابتدایی شهر همدان
1394هدف پژوهش حاضر، تاثیر آموزش حالات ذهنی برقضاوت اخلاقی دانش آموزان دختر پایه ی پنجم ابتدایی شهر همدان بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را 4552 دانش آموز دختر پایه ی پنجم ابتدایی سال تحصیلی 94-1393 تشکیل می داد که از میان این تعدا د 75 دانش آموز از ناحیه 2 آموزش وپرورش همدان به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد و در گروههای آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. آموزش حالات ذهنی برای هر کدام از گروههای آزمایش 3 جلسه 20 دقیقه ا ی در نظرگرفته شد و گروه کنترل هیچ نوع آموزشی دراین زمینه دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه قضاوت اخلاقی سینها و وارما (1998) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرا گرفت. مقدار مجذور اتا دراین پژوهش 66 درصد می باشد که نشان دهنده تاثیر قوی آموزش حالات ذهنی بر افزایش قضاوت اخلاقی است .
-
رابطه ی بین چارچوب ذهنی و ویژگی های شخصیتی با ثبات قدم دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا
1394هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین چارچوب ذهنی و ویژگی های شخصیتی با ثبات قدم دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بود. این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری آن دانشجویان کارشناسی سال آخر دانشگاه بوعلی سینا (94-93) منظور شده که تعداد آنها 4162 نفر بود و 354 نفر از آن ها (108 نفر مرد و 246 نفر زن) به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسش نامه ثبات قدم داکوورث (2007)، چارچوب ذهنی کارول دک (2007) و پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئوکاستا و مک کری (1992) می باشد. داده ها از طریق آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد و واریانس) و آمار استنباطی (رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون) تحلیل شد. نتایج نشان داد که سهم چارچوب ذهنی تحولی در پیش بینی ثبات قدم از چارچوب ذهنی تثبیت شده بیشتر است و از میان پنج عامل بزرگ شخصیت، باوجدان بودن، توافق پذیری و برون گرایی همبستگی مثبت و معناداری با ثبات قدم دارند (p<0.001).
-
تاثیر آموزش مهارت های مقابله ای بر اعتماد به نفس و خودپنداره دانش آموزان ناشنوا
1394پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر اعتمادنفس و خودپنداره دانش آموزان ناشنوا اجرا شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان ناشنوای پسر مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 93-1394 است که تعداد کل آنها 55 نفر می باشد. نمونه پژوهش، نمونه در دسترس بود، ابتدا کلیه دانش آموزان به آزمون اعتمادبه نفس آیزنک و خودپنداره راجرز پاسخ دادند سپس از میان آن ها 30 نفر به عنوان نمونه که اعتمادبه نفس و خودپنداره کمتری نسبت به بقیه دانش آموزان داشتند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دوگروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. سپس برنامه آموزش مهارت های اجتماعی که شامل ابرازوجود و حل مسئله می باشد در طی 10 جلسه 90 دقیقه ای که هفته ای دو جلسه بود به گروه آزمایش آموزش داده شد و بعد از این دوره آموزشی، مجدداً پرسشنامه اعتمادبه نفس آیزنک و خودپنداره راجرز روی هر دو گروه انجام شد. روش آماری جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده تحلیل کوواریانس بود. با توجه به نتایج به دست آمده، گروه آزمایش عملکرد بهتری نسبت به کنترل داشت، یعنی آموزش مهارت های اجتماعی در افزایش اعتمادبه نفس و خودپنداره دانش آموزان ناشنوا موثر بوده است.
-
اثر القای خلق مثبت بر افزایش امید در بین دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا
1393هدف این پژوهش بررسی اثر القای خلق مثبت بر افزایش امید در بین دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال 93- 1392 تشکیل می دادند که تعداد آن ها 5580 نفر بود. در این پژوهش حداقل دانشجویان برای هر یک از گروه های آزمایش و گروه کنترل در هر دو گروه A,Bو 15 نفر انتخاب، برای انتخاب گروه نمونه؛ پرسشنامه امید اسنایدر و همکاران بین 480 نفر از دانشجویان توزیع شد و پس از جمع آوری و تجزیه و تحلیل، افرادی که نمره امید آن ها پایین بود جدا شده و از بین آن ها 60 نفر به صورت تصادفی انتخاب و سپس به روش تصادفی ساده در چهار گروه مورد مطالعه جایگزین شدند .سپس به آزمودنی های گروه آزمایشی A مهارت تصویرسازی ذهنی در 6 جلسه و به آزمودنی های گروه B مهارت جملات مثبت طی 6 جلسه آموزش داده شده و پس از آن از هر 4 گروه پس آزمون(پرسشنامه امید اسنایدر و همکاران) گرفته شد،سپس داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و نیز تحلیل کواریانس به وسیله نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج بدست آمده نشان داد که روش القاء خلق مثبت به شیوه تصویرسازی ذهنی و روش القاء خلق مثبت به شیوه خواندن جملات مثبت به طور معنی داری باعث افزایش میزان امید در دانشجویان می شود. همچنین نتایج نشان داد که با وجود اینکه میزان تاثیر القاء خلق مثبت به روش تصویرسازی ذهنی بر افزایش امید، در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی داری ندارد اما میزان تاثیر القاء خلق مثبت به روش خواندن جملات مثبت، بر افزایش امید، در دانشجویان دختر به طور معنی داری بیشتر از دانشجویان پسر است.
-
تاثیر آموزش مهارت مدیریت هیجان منفی بر افکار اضطرابی و باورهای غیر منطقی والدین کودکان اختلالات رشد فراگیر شهر همدان
1393هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مهارت مدیریت هیجان منفی بر افکار اضطرابی و باورهای غیر منطقی والدین کودکان اختلال رشد فراگیر شهر همدان بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی طرح پیش آزمون- پس آزمون بدون گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه والدین کودکان دارای اختلالات طیف فراگیر رشد در مرکز درمانی ذهن زیبا در شهر همدان تشکیل می دادند که تعداد آنها 80 نفر بود که در ابتدا به وسیله دعوت نامه ای از والدین درخواست شد که درصورت علاقه مندی به حضور در دوره آموزش در کارگاه های آموزش مدیریت هیجان منفی، آمادگی خود را اعلام کنند. سپس والدین داوطلب در جلسه توجیهی براساس آزمون های افکار اضطرابی و باورهای غیر منطقی مورد ارزیابی قرار گرفتند و والدین دارای باورهای غیر منطقی و افکار اضطرابی در مطالعه حاضر شدند که تعداد آنها 40 نفر بود. در این پژوهش از پرسشنامه های باورهای غیرمنطقی جونز و پرسشنامه افکار اضطرابی ولز استفاده گردید. نتایج نشان داد که در پیش آزمون میانگین باورهای غیر منطقی پدران و مادران به ترتیب 117/38 و 120/88 بود که در پس آزمون به 65/35 و 65/70 کاهش یافت. همچنین میانگین افکار اضطرابی پدران و مادران در پیش آزمون به ترتیب 38/78 و 35/88 بود که در پس آزمون به 12/20و12/93 کاهش یافت. و به این ترتیب این نتایج نشان داد که آموزش مهارت های مدیریت هیجان های منفی بر کاهش افکار اضطرابی باورهای غیرمنطقی والدین کودکان اوتیسم اثر دارد و مورد تایید قرار گرفتند.
-
پیش بینی تحلیل رفتگی آموزشی براساس تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان
1393هدف از انجام این پژوهش پیش بینی تحلیل رفتگی آموزشی بر اساس تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا بود.طرح پژوهشی مورد استفاده از نوع همبستگی (رگرسیون) بود.جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی سال آخر دانشگاه بوعلی سینا که در سال تحصیلی 1393-1392 مشغول به تحصیل بودند را تشکیل می داد. تعدادآنها 1360 نفر بود که طبق جدول مورگان حجم نمونه ای به تعداد 310 نفر از این جامعه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب و پرسشنامه های تحقیق بر روی آنها اجرا شد.نتایج نشان داد که بین تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد.در تحلیل رگرسیون مشخص شد که از بین مولفه های تحریف های شناختی "تفکر همه یا هیچ"، "تعمیم مبالغه آمیز"، "درشت بینی -ریز بینی"، "باید- بهتر" و "فیلتر ذهنی" به ترتیب بیشترین رابطه معنی دار را باتحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان داشتند.همچنین مشخص شد که از بین مولفه های باورهای غیر منطقی "نا امیدی نسبت به تغییر"، "تمایل به سرزنش خود"، "کمال گرایی" ، "انتظار بیش از حد از خود" و "بیش نگرانی توام با اضطراب" بیشترین رابطه معنی دار را باتحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان داشتند.همچنین بین تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی و ابعاد تحلیل رفتگی آموزشی(خستگی هیجانی و بدبینی تحصیلی و ناکارآمدی تحصیلی)دانشجویان رابطه معنا دار مثبت وجود دارد.
-
مطالعه ی نقش تبیین کنندگی خودپنداره ی تحصیلی و عزت نفس دراضطراب ریاضی دانش آموزان باسبک های شناختی متفاوت
1393هدف از انجام این پژوهش مطالعه ی نقش تبیین کنندگی خودپنداره ی تحصیلی و عزت نفس دراضطراب ریاضی دانش آموزان باسبک های شناختی متفاوت بود. طرح پژوهشی از نوع توصیفی – همبستگی و جامعه ی آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره ی متوسطه ی اول(راهنمایی)منطقه ی گل تپه(ازتوابع شهرستان کبودرآهنگ استان همدان)به تعداد 574 نفربودکه در سال تحصیلی 1393-1392 مشغول به تحصیل بودند.ازاین تعداد234 نفر به روش تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های خودپنداره ی تحصیلی، عزت نفس، اضطراب ریاضی و آزمون گروهی تصاویرپنهان ویتکین، استفاده شد و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره به روش ورود و آزمون T مستقل صورت گرفت.نتایج پژوهش نشان داد که بین خودپنداره تحصیلی و اضطراب ریاضی دانش آموزان وابسته به زمینه و نابسته به زمینه و بین عزت نفس و اضطراب ریاضی دانش آموزان وابسته به زمینه و نابسته به زمینه رابطه ی معنادارو منفی وجود دارد و همچنین تفاوت معناداری بین اضطراب ریاضی دانش آموزان دختر و پسر وجود دارد. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که متغیرهای خودپنداره تحصیلی در دانش آموزان وابسته به زمینه 32/0 و در نابسته به زمینه ها 05/0 و عزت نفس در وابسته به زمینه ها 26/0 و در نابسته به زمینه ها 20/0 می توانند واریانس اضطراب ریاضی را در آنان به طور معناداری تببین کنند. نتایج این پژوهش می تواند به معلمان در زمینه دادن تکالیف و مسائل ریاضی به دانش آموزان وابسته و نابسته به زمینه، با توجه به آگاهی از اضطراب ریاضی و سبک های شناختی دانش آموزان در کلاس درس کمک نماید.
-
بررسی تاثیر آموزش زبان دریافتی بر جمله سازی دانش آموزان آسیب دیده ی شنوایی پایه پنجم شهر همدان
1392 -
رابطه بین برنامه درسی پنهان با تحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان دانشگاهبوعلی سینا
1392