Muhammad Ali Qasemi Tarki

Assistant Professor

Update: 2024-09-12

Muhammad Ali Qasemi Tarki

Faculty of Economics and Social Sciences / Department of Political Science

Master Theses

  1. بررسي عوامل مؤثر بر اتخاذ سياست انتگراسيون در ميان ايرانيان ساكن استراليا
    حامد محمدي سه دران 2024
    استراليا به عنوان موفق ترين كشور در زمينه چندفرهنگ گرايي، هويت ملي خود را نيز براساس چندفرهنگ گرايي ساخته است. اين پژوهش با هدف مطالعه سياست هاي مهاجرتي استراليا به عنوان كشوري پيشرو در اين زمينه و مطالعه مهاجران ايراني به عنوان بخش مهمي از جامعه اين كشور، انجام شده است. بررسي سياست هاي چندفرهنگ گرايي و پيامدهاي آن ها در عمل حاكي از اين است كه استراليا با موفقيت در ادغام مهاجران توانسته نتايج بسيار مثبت اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي براي خود به ارمغان بياورد. نتايج ارزيابي جنبه هاي مختلف ادغام ايرانيان در جامعه استراليا نشان داد كه ايرانيان در جامعه چندفرهنگي استراليا ادغام اجتماعي، فرهنگي و هويتي شده اند و در مرز ادغام ساختاري قرار دارند. ارزيابي برآيند چهار مؤلفه ادغام اجتماعي، ساختاري، فرهنگي و هويتي كه در قالب ادغام ايرانيان در جامعه استراليا انجام گرفت نشان داد كه ايرانيان در جامعه استراليا ادغام شده اند. بررسي فرهنگ پذيري ايرانيان در جامعه استراليا با استفاده از مدل فرهنگ پذيري بري نشان داد كه ايرانيان در مواجه با حفظ ميراث فرهنگ ايراني – اسلامي و حفظ ميراث فرهنگ ايراني با سازگاري فرهنگي، سياست فرهنگي ادغام را اتخاذ كرده اند؛ اما ايرانيان ساكن استراليا در مواجه با حفظ ميراث فرهنگ اسلامي با سازگاري فرهنگي، سياست فرهنگي جذب را اتخاذ كرده اند. بررسي تأثير جنسيت، سن، تحصيلات، شغل و قوميت بر ادغام اجتماعي، ادغام ساختاري، ادغام فرهنگي، ادغام هويتي، ادغام، حفظ ميراث فرهنگ ايراني – اسلامي، حفظ ميراث فرهنگ ايراني، حفظ ميراث فرهنگ اسلامي و سازگاري فرهنگي نشان داد كه مهترين عامل تأثيرگذار بر موارد فوق، شغل مي باشد. تفاوت ميزان هر سه بخش ادغام (تمام مؤلفه ها و برآيند آن ها)، حفظ ميراث فرهنگي و سازگاري فرهنگي، در ميان مشاغل مختلف، معني دار بود. كم اهميت ترين عامل تأثيرگذار بر موارد فوق نيز، جنسيت مي باشد كه اثر آن بر هيچ كدام معني دار نبود.
    Thesis summary

  2. زمينه هاي پذيرش انديشه هاي سلفي در مناطق جنوب شرق ايران
    ميثم خدامرادي 2023
    اين پژوهش برآن است كه زمينه هاي پذيرش انديشه هاي سلفي در مناطق جنوب شرق ايران را مورد بررسي قرار دهد. از جنبه هاي اهميت اين پژوهش مي توان به همجواري استان هاي جنوب شرق كشور و نزديك بودن فرهنگ و آداب و سنن مردمان اين خطه با كشورهاي همسايه(افغانستان و پاكستان)، همچنين واگرايي جمهوري اسلامي ايران با كشور عربستان و آمريكا در منطقه خليج فارس كه مروجان و حاميان مالي بسيار قوي اين انديشه ها هستند و طي سال هاي اخير با حمايت هاي مالي گسترده و فراگيرخود سعي در ترويج اين انديشه در داخل ايران و ناآرامي مناطق مرزي جنوب شرق كشور را داشته اند اشاره كرد. 1- اين پژوهش با رويكرد توصيفي و تحليلي و با شيوه جمع آوري اطلاعات به صورت اسنادي كتابخانه اي واينترنتي ارائه گرديده است. براي بررسي علل گرايش جنوب شرق كشور به انديشه هاي سلفي از نظريه گفتمان لاكلائو استفاده شده است. به زعم لاكلائو رواج و تسلط يافتن يك گفتمان ناشي از دو عامل است: اول قابليت دسترسي يعني در دسترس بودن گفتمان در زمينه و موقعيّتي كه گفتمان ديگري خود را به صورت جايگزين نشان نداده باشد. دوم قابليّت اعتبار، يعني اينكه اصول پيشنهادي گفتمان بايد با اصول بنيادين جامعه سازگار بوده و شأن خود را در هماهنگي با آنها بدست آورد. براساس فرضيه پژوهش ما دسترس پذيري انديشه هاي سلفي(همجواري با مناطق اهل سنت در كشورهاي مجاور، تحصيل علوم ديني در كشورهاي مزبور و عربستان، تبادلات مرزي مجاز و غيرمجاز و..) و زمينه فرهنگي(مذهب تسنن در منطقه) و قومي(قرابت قومي-مذهبي با كشورهاي همجوار) موجب اقبال به سلفي گري در منطقه شده است. دستاورد پژوهش ما شناسايي عوامل گرايش مرزنشينان جنوب شرقي ايران به انديشه هاي سلفي و ارائه راهكارهايي براي مقابله با تكثير انديشه سلفي گري در اين مناطق است.
    Thesis summary

  3. مفاهيم اعتباري از ديدگاه علامه طباطبايي و تبعات آن براي انديشه سياسي
    حميد سرمدي 2023
    اختلافات علماي ديني در مواجهه با مسائل سياسي همواره متفاوت بوده است و اين اختلاف ريشه در مباني علمي و ديني آن ها دارد؛ يكي از اين انديشمنداني كه نظريات سياسي او با ديگر علماي وقت متفاوت است طباطبايي است. از منظر او مفاهيم به دو دسته حقيقي و اعتباري تقسيم مي گردد.مفاهيم حقيقي در مقابل مفاهيم اعتباري بوده و حكايت از نفس الامر مي كند و مفاهيم اعتباري مفاهيمي است كه انسان آن ها رابا توجه به نيازهاي زندگي اعتبار مي نمايد مانند مفاهيمي چون رياست، مرئوسيت، حكومت و.. بنابراين در نگاه ايشان مفاهيم سياسي به مثابه مفاهيم اعتباري هستند كه منشأ آن خواست و وفاق عمومي است كما اينكه در بسياري از ساختارها و قوانين سياسي نوعي اعتبار ديده خواهد شد. سوال اين پژوهش اين است كه اعتباري بودن مفاهيم اجتماعي و سياسي چه تبعاتي را براي تفكر سياسي در پي خواهد داشت و با توجه به اعتباري بودن آيا مي شود نوع ديگري از سياست را اعتبار نمود كه حاصل گفتگو در جامعه بود و بين الاذهاني باشد يا خير؟فرضيه اين است كه با توجه به اعتباري بودن مفاهيم سياسي مي توان به سمت مدل و قوانين سياسي رفت كه بين الاذهاني و گفتگويي بوده و تابع اكثريت جامعه باشد و با رعايت انصاف به سمت وضع قوانين عادلانه حركت كرد. نتيجه آنكه با توجه به مباني طباطبايي و اعتباري شمردن سياست و همه حكومت ها، منطقي ترين نوع حكومت، حكومتي است كه مبتني بر اجماع و قبول همگان يا اكثريت جامعه است و اين نوع مدل حكومت منصفانه ترين و عادلانه ترين نوع حكومت مي باشد.
    Thesis summary

  4. علل راديكاليزاسيون در گروه هاي اسلامي: مطالعه موردي گروه هاي سلفي در كشورهاي نورديك
    سمانه عظيمي 2022
    پيدايش گروه هاي سلفي تكفيري را مي توان مهم ترين بحران امنيتي درمنطقه اسكانديناوي و نورديك تلقي كرد زيرا نحوه برخورد با اين گروه ها با توجه به منافع در هم پيچيده بازيگران منطقه اي و جهاني به مشكلي جدي تبديل شده است و به دليل رشد سريع گروه هاي تكفيري در سال هاي گذشته در منطقه و حضور بيش از پيش اين گروه ها در اروپاي شمالي نشان دهنده فصل جديدي از مسائل امنيتي و فرهنگي است و به همين دليل پرداختن به اين موضوع اهميت و ضرورت دارد. چنين رويه هاي اجتماعي شده در جهت طرد و حذف اجتماعي مسلمانان بدنه گروه هاي افراط گرا را تقويت كرده است. به عبارتي به تعبير نويسنده جامعه در يك معماي افراطي گري قرار گرفته است، به نحوي كه افراطي شدن نگاه گروه هاي اسلامي، سبب ايجاد رويكردهاي حذف و طرد اجتماعي توسط جامعه و نيروهاي فعال اجتماعي شده است، همين خود سبب هويت خواهي گروه هاي افراط گرا و ارتكاب اقدامات با استانه بالاي توليد خشونت براي ايجاد بازدارندگي در سياست هاي جامعه-سياست- احزاب شده و در نتيجه معمايي را به وجود اورده كه مي توان ان را معماي افراطي گري ناميد.
    Thesis summary

  5. چرايي عدم تداوم فلسفه سياسي در عالم اسلام بعد از فارابي
    محسن صفري 2022
    شناخت جايگاه فلسفه سياسي فارابي و علل عدم تداوم آن نقش ويژه اي در تاريخ اسلام و زمان معاصر دارد. مسلماً بدون اين شناخت، نميتوان به ضرورت فلسفه سياسي و نقش آن در تاريخ اسلامي پي برد. قرن چهارم هجري كه از آن به عنوان عصر طلايي در اسلام نام مي برند، با وجود فضاي باز سياسي و فرهنگي حكومت آل بويه، فلسفه سياسي با انديشه هاي فارابي رشد فزاينده اي يافت، ولي هرگز فلسفه سياسي به آن رشد و بالندگي و سير تكاملي خود نتوانست ادامه دهد و دچار ركود و گسست شد .سؤال اين تحقيق آن است كه چه عواملي مانع تداوم فلسفه سياسي در عالم اسلام شده است؟ در اين پژوهش استدلال شده كه در چهارچوب ديسپوزيتيف فوكويي، مي توان نشان داد عوامل معرفتي (مثل علوم و معارف زمان، مدارس، فلسفه و هر نوع كتابت) و عناصر ناگفتماني/ابژكتيو (مانند نهاد خلافت و اجزاي آن، قضات و محتسبين، فقها، سيطرۀ ساخت امپراطوري يا خلافت يا سلطنت استبدادي) و برداشتهاي انحصار طلبانه از ديانت و حقيقت باعث شدند، عرصه بر فعاليتهاي فكري و فلسفي كه مغاير با ديانت و يا ناموافق با شريعت حاكمان تلقي مي شدند، تنگ شود. به نظر مي رسد كه نقد و تكفير فلسفه و فلاسفه توسط عالماني چون غزالي و كافي انگاري فقه و شريعت، عدم نياز ساخت استبدادي سلطنت و خلافت به فلسفه سياسي از علل مهم عدم تداوم تأمل فلسفي در سياست، تمدن اسلامي بوده است .
    Thesis summary

  6. نسبت نفس و مدينه در آراي فارابي
    محمد جواهرنشان 2021
    ابونصر محمد فارابي فيلسوف اسلام در آثار خود تمام موجودات را در يك سلسله مراتب خاصي قرار مي دهد كه در رأس اين سلسله مراتب خداوند قرار دارد. از اصلي ترين مباحث فارابي نفس و مدينه مي باشد او بدون اشاره مستقيم به نسبت اين دو مفهوم يك ارتباط معنا داري را بين آنها بر قرار مي سازد. قبل از فارابي، افلاطون به اين موضوع اشاره داشته به شكلي كه او عدالت نفس را در گرو به درستي رفتار نمودن نيروهاي مختلف نفس ( عقل، غيرت، شهوت) دانسته، همچنين عدالت در يك پوليس (شهر) را نيز در گرو به درستي رفتار نمودن و هماهنگي اجزاء مختلف پوليس (حكمت، شجاعت، خويشتن داري) مي داند كه به مانند يك نفس سالم بايد وظيفه خود را به درستي انجام دهند. افلاطون دليل اين تناظر را به خاطر صفت هاي نفوس آن شهر مي داند كه به كليت پوليس سرايت كرده است فارابي نيز اين نسبت و ارتباط بين نفس و مدينه را چنين نشان مي دهد كه يك نفس سالم و يك مدينه سالم (مدينه فاضله) مجموعه اي كامل و منظمي هستند كه در سايه رئيس مجموعه خود كه (بالاترين توانائي را بين اعضاي مجموعه دارا مي باشد.) در يك هماهنگي كامل به دنبال هدف متعالي (سعادت) حركت مي كنند. فارابي معتقد است همانگونه كه نفوس از بدترين آن تا عالي ترين آن كه فيلسوف يا نبي مي باشد در يك سلسله مراتب قرار مي گيرد واين نفوس قبل از حركت به سوي سعادت بايد در يك وضعيت سالم قرار داشته باسند. همچنين مدينه هايي كه فارابي از آنها بحث مي كند نيز از بدترين تا عالي ترين آن كه مدينه فاضله مي باشد در يك سلسله مراتب قرار مي گيرند كه مدينه نيز مانند نفس قبل از حركت به سوي سعادت بايد در يك وضعيت سالم قرار گيرد. كه فارابي چنين مدينه اي را مدينه فاضله مي نامد.
    Thesis summary

  7. بررسي مقايسه اي فلسفه جنگ در انديشه سياسي امام خميني (ره) و توماس هابز
    حميدرضا حاتمي 2021
    1چكيده جنگ پديده اي انساني و مفهوم و حقيقتي است كه زاده و برخاسته از قدرت و اراده بشري است اما آن نه ويژگي ژنتيكي بشر و نه نتيجه ويژه و مستقيم پرخاشگري، بلكه اجباري است كه پراكندگي سياسي افراد آن را تحميل كرده است لذا جنگ را از يك منظر تراژدي تاريخ دانسته اند، چراكه برخي از انديشمندان و فيلسوفان آن را ناشي و معلول طبع و طينت بشر مي دانند و در مقابل عده اي ديگر آن را حقيقتي اجتناب ناپذير در تاريخ تحول جوامع مي دانند، تا آنجائي كه از جنگ به عنوان ضرورت حركت در مسير تغييرات بنيادين اجتماعي قلمداد كرده اند. در پژوهش بررسي مقايسه اي فلسفه جنگ در انديشه سياسي امام خميني (ره) و توماس هابز كه در قالب پايان نامه كارشناسي ارشد ارائه مي شود، تلاش كرده ايم از هر دو منظر مقوله ي چيستي جنگ و عوامل دخيل در آغاز و توسعه آن را مورد مطالعه قرار دهيم؛ بنابراين آراي توماس هابز، فيلسوف واقع گراي انگليسي، و امام خميني (ره) انديشمند بزرگ جهان اسلام و رهبر انقلاب اسلامي ايران، در اين حوزه قابل توجه است و مورد عنايت قرارگرفته است تا به درك مبسوطي از ماهيت جنگ با استفاده از روش مقايسه اي به هدف پژوهشي خود نائل شويم. اين مفهوم (جنگ) در بررسي ما با بررسي پيشينه آن در حوزه هاي تمدني شرق و غرب، اديان ابراهيمي، حوزه انسان شناسي و سرشت بشر و فلسفه آغاز و به وجوه اشتراك و افتراق در نظرات توماس هابز و امام خميني (ره) ختم مي شود تا در پايان پاسخ سؤالات تحقيق و نتيجه گيري مبتني بر آن تبيين شود.
    Thesis summary

  8. تاثير محروميت هاي اقتصادي بر سياسي شدن تسنن در بلوچستان (مطالعه موردي جندالله)
    ناصر گورابي 2021
    طي دو دهه اخير مسائل امنيتي بلوچستان و خشونت ها در اين منطقه، صبغه قومي -ديني به خود گرفته است. در اين تحقيق بر اساس چارچوب تحليلي تد رابرت گر، محقق سرشناس مسائل قومي و خشونت، تلاش شده است تا نشان داده شود كه بحران بلوچستان، چگونه از معضلي اقتصادي- اجتماعي به سمت بحراني ديني -قومي حركت كرده و موجب پديداري گروه هاي ريز و درشت مسلح در اين منطقه شده است. بر اين اساس و بر مبناي مقياسهاي تد رابرت گر كه با رويكردي روانشناسانه به موضوع پرداخته، سطوح قابل ملاحظه اي از محروميت اقتصادي و اجتماعي در منطقه مشاهده مي شود. لذا و بنا به ديدگاه رابرت گر، احساس تبعيض و محروميت موجب نارضايتي و شكايت شده و به دليل عدم دريافت پاسخ مناسب به بسيج و در نتيجه اعتراض، شورش علي الخصوص بنا به دلايلي بيشتر به خشونت طلبي اهل سنت تبديل شده است. در عين حال، فرصت هاي منطقه اي و بين المللي، نظير همسايگي با بلوچستان پاكستان و افغانستان و رقابت هاي منطقه اي عربستان سعودي با جمهوري اسلامي ايران نيز، به تقويت زمينه هاي شورش و خشونت كمك كرده است؛ امري كه در مطالعه موردي گروه جندالله و رهبر آن عبدالمالك ريگي و بيوگرافي او به خوبي نمايان است.
    Thesis summary

  9. نسبت سياست و بردگي در اسلام؛ مقايسۀ عصر نبوي با عصر خلافت (تا سقوط بغداد)
    احمد امين پور 2021
    بردگي، مسئله ي مهم ناشي از زندگي اجتماعي و مدني انسان ها از بدو تمدن بشري بوده است. سياست و حكومت با تحت الشعاع قرار دادن ديگر عناصر تمدن، بيشترين سهم را در گسترش پديده ي برده داري داشته است. با توجه به رويارويي اسلام از بدو ظهور با اين پديده، رويكردهاي حاكميت اسلامي از عصر نبوي و همچنين دستگاه هاي خلافت اموي و عباسي، در مسئلۀ بردگي مؤثر واقع شده است. اين پژوهش با روش توصيفي مبتني بر اسناد كتابخانه اي و با مبناي تحليل، نخست موضع منابع(نصوص) قرآني را به عنوان پاي بست احكام اسلامي، و سپس نسبت سياست هاي زمامداري اسلامي، طي عصر نبوي و دوره هاي سه گانۀ خلافت راشدين، اموي و عباسي را با مسئلۀ بردگي و استرقاق، بويژه استرقاق سياسي بررسي مي كند. موضع قرآن بر خشكاندن مصادر بردگي، از جمله مصدر سياسي آن استوار است و راجع به بردگان موجود، برنامۀ "تحرير" يا رها سازي را در نظر گرفته است. به دليل عدم امكان اجراي آني برنامۀ تحرير، يك روند تدريجي و زمان بر در نظر گرفته شده كه در دستور قرآني "مكاتبه" جلوه گر مي-شود و تا زمان آزادي بردگان، مسلمانان به رعايت حقوق آنها و رفق و مدارا با آنها ملزم شده اند. در عصر نبوي با وجود موانع، اين روند عملاً آغاز گشت. تداوم آن در دورۀ سه گانه ي خلافت، به ويژه دوره ي اموي و عباسي، در پي شرايط جديد سياسي و فتوحات فرا عربي، محقق نشد و مصالح سياسي ، مشخصاً در بعد استرقاق سياسي بر رهنمودهاي نصوص شريعت رجحان داده شد كه تصعيد معضل بردگي را سبب گرديد
    Thesis summary

  10. دلالت هاي سياسي انديشه عين القضات همداني
    آرش امجديان 2020
    يكي از دوره هاي مهم در سنت و ميراث انديشه اي اسلام، دوران ميانه است. در اين دوره سنت عرفاني و فلسفي از غنا و نفوذ گسترده اي برخوردار مي باشد. يكي از شخصيت هاي استثنايي و برجسته در ميراث و تاريخ تفكر ايراني ـ اسلامي در اين دوره، ابوالمعالي عبدالله بن محمد ملقّب به عين القضات است كه به دليل غلبه رويكرد ادبي و عرفاني، عموم پژوهش هاي صورت گرفته در خصوص شناخت و فهم انديشه وي وجه ادبي، تاريخي و زيبا شناختي داشته است. از اين رو پژوهش حاضر در چارچوب نگرش پارادايمي در پي خوانش متفاوتي از متن عين القضات همداني مي باشد. قاضي به عنوان شخصي كه نسبت به اوضاع و بحران هاي موجود در عصر سلجوقي، حساسيت به خرج داده است، آثاري را پديد آورده كه از ظرفيت هاي انتقادي و هنجاري قابل توجهي برخوردار هستند . از آن جا كه انتقادي بودن آراي يك نويسنده مي تواند بر سياسي بودن انديشه وي اشاره داشته باشد؛ در اين پژوهش تلاش بر اين است كه با استناد به شواهد و داده هاي موجود در متن انديشه عين القضات همداني دلالت ها و تضمنات سياسي انديشه او ، مورد استنباط و استخراج قرار بگيرد.
    Thesis summary

  11. انديشه ترقي درآراء سيدجمال الدين اسدآبادي
    سعيد رحمتي 2020
    هدف از اين پژوهش بررسي و تحليل مفهوم ترقي و جامعه مترقي در انديشه سيد جمال الدين اسدآبادي هست اين پژوهش به صورت روش توصيفي و تحليلي انجام شده است و در آن به واكاوي ديدگاه ها و نقطه نظرات سيد جمال الدين اسدآبادي در باب يك جامعه مترقي و پيشرفته پرداخته ايم در ابتداي كار وضعيت و اوضاع زبان سيد جمالدين را از خود سياسي اجتماعي و اقتصادي و نظامي در ايران توضيح داده ايم آن را در مقابل جهان غرب مقايسه كرده ايم سيد جمال معتقد بود آنچه كه غرب به آن دست يافته است و باعث نجات ملت هاي اروپايي از جلب و توجه شده است ترقي است ايشان براي نجات از وضعيت بحراني جوامع شرقي و بالاخص كشورهاي مسلمان راه نجات را در ترقي و ترقي خواهي ذكر مي كند اما آن چه كه مهمتر از هر امر ديگري در نزد سيد اهميت داشته بروز زمينه هاي ترقي خواهي در جامعه و مقابله با عوامل تضعيف كننده با آن بود. سيد جمال درمان دردهاي آن روز را در بيداري ملت ها و خواست آنان رهايي از اعقب ماندگي و نابساماني آن برهه از تاريخ نام مي برد. در ادامه آماده سازي جامعه و اذهان مردم براي پذيرش و رسيدن به جامعه ترقي يافته از اهداف سيد است. به همين علت تمامي تحركات سيد در مسافرت هايشان از قبيل و انتشار روزنامه تشكيل اجتماعات اسلامي همگي در راستاي رسيدن به اين مهم بود مسائلي كه امروز بيش از يك قرن از شهادت سيد جمال مي گذرد همچنان شاهد آن موارد هستيم.
    Thesis summary

  12. بررسي تأثير انديشه هاي فرانتس فانون برانديشه هاي سياسي- اجتماعي علي شريعتي
    بهرام روحاني نژاد 2019
    علي شريعتي از شخصيت هاي تاثير گذار در تاريخ معاصر ايران به شمار مي رود.نقش وي در شكل دهي به اذهان وافكار نو انديشان ديني،بسيج نسل جوان دهه 50 وزمينه سازي انقلاب اسلامي ايران درسال 1357 غيرقابل انكار ب مي باشد. ايشان يكي از مهمترين نظريه پردازان اسلام سياسي چپ در ايران واز چهره هاي مشهور اسلام سياسي درجهان اسلام به شمار مي رود. شريعتي ضمن آشنايي با آثار فرانتس فانون متفكرومبارزبرجسته قرن بيستم بعضي از آن ها را به فارسي ترجمه كرد.ازاين منظر ضمن الگوپذيري از انقلاب الجزاير،تحت تاثير افكار و انديشه هاي فانون قرارگرفت.به گونه اي كه در تفكر اين دو انديشمند مفاهيم مشابهي چون "انقلاب وانقلابيگري، مبارزه، استعمار، پسااستعمار، تبعيض نژادي،بازگشت به خويشتن،ازخودبيگانگي وغرب زدگي، دين ومذهب، ملي گرائي، ماركسيسم و..." ديده مي شود. موضوع پژوهش بررسي تاثير انديشه هاي فرانتس فانون برانديشه سياسي-اجتماعي علي شريعتي است. به همين دليل با استفاده از چارچوب نظري بينامتنيت و روش ژرارژانت نقاط اشتراك انديشه هاي فانون وشريعتي موردبررسي قرارگرفت و درنهايت مشخص گرديدكه با وجود تاثير پذيري شريعتي از انديشه هاي فرانتس فانون، بستر وزمينه هاي فرهنگي موجود موجب شده است تا تفاوت هايي در انديشه اين دو انديشمند به وجود آيد و آن تفاوت در بعد اسلامي و گرايشات مذهبي و شيعي و نگاه توحيدي درانديشه هاي علي شريعتي مي باشد.
    Thesis summary

  13. بررسي ادبيات باستان گرايي در ايران پس از جنگ
    سيدعباس موسوي 2019
    اين تحقيق نشان مي دهد چگونه برخي از مضامين و ادبيات بر روند باستان گرايي تاثير گذاشته اند. گرايش به باستان-گرايي با توجه به چاپ و نشر كتب فراوان در اين زمينه كه اين كتاب ها يادآور گذشته پرشكوه و عظمت ايران است از همه اقشار جامعه طرفداراني پيدا كرده كه به همين دليل در اين تحقيق به بررسي همين منابع پرداخته ايم تا بتوانيم روند باستان-گرايي را بررسي كنيم و اين كه اين مولف ها با چه ادبياتي و با چه شدت معنايي به بيان روايت ها و ارائه نقل قول هايي كه از گذشته وجود دارد پرداخته اند. با بررسي اين منابع ادبياتي را كه داراي بار معنايي بيشتري بودند و فركانس مثبتي از كلمه بيان مي كردند را كشف كرديم كه عباتند از: صلح، آزادي، عدالت، شادي، احترام، مردم داري، يكتاپرستي، جوانمردي، جنگاوري، رهبري، حقوق بشر و شجاعت. مولف هاي اين منابع با انتشار اين آثار براي رسيدن به اين ادعا مبني بر اينكه باستان گرايي به نوعي محصول سرخوردگي از وضع موجود است و به دنبال كم و كاستي هايي است كه در زندگي روزمره پديدار مي شود. البته لازم به ذكر است علاوه بر سرخوردگي، عواطف ناسيوناليستي و احساس يك غم شيرين نسبت به گذشته اي كه شكوه ويژگي اصلي آن بوده است ( نوستالژي) براي گرايش به اين پديده دليل كافي است و نتيجه اين قرائت نوستالژيك از تاريخ ايران باستان راه را بر خوانش انتقادي تاريخ بست به طوري كه امروزه جامعه بر نوعي هيجان جمعي سوار شده است و اين هيجان راه را براي رسانه ها مسدود كرده است تا بتواند در مورد حواشي و اصالت تاريخ و مدعيات مربوط به كوروش كبير اظهارنظر كند. از سويي ديگر اين نگاه نوستالژيك به عصر كوروش و داريوش متضمن اين ايده دروني است كه ايران يك گذشته دل انگيز و افتخارآميز داشته است كه امروزه از دست رفته است و بايد افسوس آن را خورد به تعبير ديگر در اين نوع نگاه به تاريخ نوعي سوگواري، افسوس و حسرت وجود دارد و مدعي اين است كه ما بايد افسوس گذشته را بخوريم و به آن دوران باز گرديم.
    Thesis summary

  14. بررسي بينامتني مفاهيم سياسي در انديشة حكيم هيدجي
    عارف ياريقلي 2018
    چكيده: حكيم هيدجي از دانشمندان دوره قاجار، متولد شهر هيدج استان زنجان است. او در رشته هاي فقه، اصول، رياضي، فلسفه، حديث، كلام و ... تحصيل كرد. در طول زندگي شاهد وقايع سياسي- اجتماعيِ تحريم تنباكو، قتل ناصرالدين شاه، مشروطه، حمله روسيه به ايران، قحطي و ... بود. بيشتر به تدريس اشتغال داشته، ولي تحصيل علوم ديني، مشاهده وضعيت مردم روزگار، منش سياسي حكومت وقت و وقايع مذكور، تأثير گذاشته و او را مجبور به اظهارنظر در خصوص مسائل و موضوعات متعدد سياسي نمود. در اين پژوهش در پي پاسخ به اين سؤالات بوديم كه هيدجي به چه مفهوم هاي سياسي در آثار خود پرداخته و چه منابع و متوني در ارائه نظرات و مفاهيم او اثر داشته اند؟ كه با روش بينامتنيت مشخص شد وقايع دوران زندگي زمينه هايي را ايجاد كرد تا وي بر اساس اندوخته هاي علمي- تجربي به اظهارنظر در مورد آن ها بپردازد. او در آثارش ضمن استفاده از روش كلامي و عقلي، تحت تأثير ميراث علمي قبل از خود بوده و بن ماية انديشه او را آموزه ها و نصوص اسلامي اعم از قرآن و روايات تشكيل مي دهد. باوجوداينكه او اثر و انديشه سياسي منسجمي ارائه نداده، اما با جمع و بررسي نظرات او پيرامون موضوعات و مفاهيم مختلف سياسي، منظومه اي از نظريات وي احصا گرديد. او قدرت را ابتدا از آن خدا دانسته كه به پيامبر واگذارشده است. پيامبر وظيفه هدايت، ارشاد و خدمت به مردم را داشته و همين وظيفه با انتصاب امام بعد از آخرين پيامبر، متوجه امامان بوده است. بعد از امام نيز، نائبان و اوليا، داراي وظيفه اداره امور جامعه بوده و در نبود عالم جامع الشرايط «نفس كم آزار» بايد عدل را اجرا و از ظلم جلوگيري كند و الا قدرت به دست پادشاهان فاسد مي افتد.
    Thesis summary

  15. بررسي تاريخ تحول معنايي مفهوم انقلاب و تأثير آن بر تولد اسلام سياسي
    سهيلا رحيمي 2018
    پژوهش حاضر، كنكاشي در انديشه سياسي ايران معاصر از مسير به كارگيري رهيافتي نوين به قصد گشودن دريچه اي جديد در جهت فهم و تنوير ابعادي از تحولات معنايي مفاهيم و دلالتهاي سياسي آن در ايران معاصر است. چارچوب نظري به كار گرفته شده در اين پژوهش، تاريخ مفاهيم راينهارت كوزلك كه به آشكارترين وجهي، نمايانگر چرخش زباني در درون علوم تاريخي است و بر مبناي آن سه نوع گروه بندي مفاهيم وجود دارد: نخست، مفاهيم سنتي كه معاني آنها در طي قرنها در مقايسه تغيير چنداني نكرده است. دوم، مفاهيمي كه معاني آنها به شدت تغيير كرده است و نهايتاً، گروه كاملي از مفاهيم نو هستند كه به عنوان واكنش نسبت به اوضاع واحوال حوزه سياسي و اقتصادي پديد آمده اند. كانون توجه تاريخ مفهومي بر روي دو گروه بندي اخير است. بر اين اساس اين پژوهش مي كوشد تاريخ تحول معنايي مفهوم انقلاب به عنوان يكي از محوري ترين مفاهيم موجود در تفكر سياسي ايران معاصر را مورد بررسي قرار دهد تا بر مبناي آن به دريافتي از چگونگي تولد اسلام سياسي در ايران معاصر نائل گردد. پرسش اصلي پژوهش آن است كه چگونه ورود و تحول معنايي مفهوم انقلاب به درون نظام مفاهيم اسلام به تحول معنايي ساير مفاهيم پيشين شيعي انجاميد. فرضيه اي كه در پاسخ مطرح مي شود آن است كه در عصر جديد با شكل گيري ميدان معنايي جديد و ورود مفاهيم جديدي نظير انقلاب به درون نظام مفاهيم شيعه، لايه هاي معنايي جديدي به مفاهيم كهن شيعه نظير انتظار، تقيه، اجتهاد و توحيد افزوده شد. اين تحول در نظام مفاهيم، يك دگرديسي در درون الهيات شيعه را رقم زد كه منجر به تولد «اسلام سياسي» در ايران معاصر شد.
    Thesis summary

  16. بررسي تحول و تطور انديشه سياسي شهيد سيد محمد باقر صدر
    سهيلا دشته 2018
  17. مقايسه مواجهه علامه ناييني و شيخ فضل الله نوري با انديشه مشروطيت
    محمود عبايي 2017
    چكيده: هدف از اين پژوهش تحليل تفاوت ديدگاه ميان علامه نائيني و شيخ فضل الله نوري در قبال مشروطيت است. لذا تلاش بر اين است به اين پرسش ها كه با توجه به اينكه نائيني و شيخ فضل الله دوعالم طراز اول شيعه بوده اند چرا در مواجهه با انديشه مشروطيت نگرش هاي متفاوتي ارائه داده اند ، دلايل طرفداري نائيني از مشروطه چه بود؟و چرا شيخ فضل الله مشروطه را منافي با اسلام مي دانست و با آن مخالفت مي نمود؟ پاسخ داده شود. بر اساس فرضيه هاي تحقيق تفاوت در فهم از كامل بودن اسلام، جواز اقتباس و تأثير شرايط فكري در فهم از دين باعث مواجهه متفاوت اين دوعالم بزرگ شيعه با انديشه مشروطيت گرديد.پژوهش حاضر به روش كتابخانه اي و اسنادي انجام يافته است. نتايج به دست آمده از اين پژوهش بيانگر اين است كه ميرزاي نائيني و شيخ فضل الله نوري هر دو فقيه اصولي بودند كه از مكتب شيخ انصاري پيروي مي كردند و از حيث انديشه سياسي و فقه سياسي هيچ اختلافي نداشتند و بر اساس مباني فقهي مشترك اما از دو منظر متفاوت و با لحاظ كردن بخشي از شرايط و ضروريات جامعه عصر خود به مشروطيت نگريسته و درنتيجه قضاوت هاي متفاوتي در باب نظام مشروطه ارائه كردند. رويكرد سياسي هر دو فقيه مقابله با رژيم استبدادي و رهايي از سلطه بيگانه بود اما در مفاهيم آزادي، برابري و مساوات، قانون گذاري و دموكراسي در دو مسير متفاوت حركت مي كردند. نائيني، به دليل حضور و ساكن بودنش در عراق تحت سيطره خلافت عثماني، با تحولات و شرايط جامعه جهاني بيشتر در ارتباط بوده و بر تغيير شرايط اجتماعي شكل گرفته در جوامع ديگر آگاهي داشت بنابراين، از ذهنيت مناسب و مساعدتري براي هضم مشروطه خواهي ايران برخوردار بوده است و شيخ فضل الله نوري نيز شاهد بحران حاكم بوده و آن را به خوبي تشخيص داد، اما به دليل فقدان بينش و تجربه فرا ايراني نتوانست به تحليل مناسب برسد و درنتيجه راه حل پراكنده و نامنسجمي ارائه نمود كه ناخواسته به بيشتر شدن بحران كمك كرد.ايشان با توجه به علم و تجربه بهترين راه حل ممكن را ازنظر خود ارائه كرد به طوري كه تصور مي كرد اگر در مقابل مشروطه خواهان قرار نگيرد اسلام و مملكت اسلامي به آفت زيان باري دچار مي شد. شيخ به خاطر هراس از به خطر افتادن اسلام، از پادشاه عادل حمايت كرده و نيتي خيرخواهانه داشته است.
    Thesis summary

  18. بررسي تطبيقي مفهوم عدالت در انديشه سياسي ابن سينا و امام خميني (ره)
    نرگس شمس الديني لري 2015
    چكيده: هدف از اين پژوهش بررسي تطبيقي مفهوم عدالت درانديشه سياسي ابن سينا وامام خميني(ره) است.لذا سعي درپاسخ دادن به سؤالاتي چون وجوه اشتراك ياافتراق مفهوم عدالت در انديشه سياسي ابن سينا وامام خميني (ره)چيست؟دلايل اختلاف واشتراك مفهوم عدالت درانديشه سياسي ابن سيناوامام خميني(ره) چيست؟مي باشد. براساس فرضيه هاي تحقيق،ابن سينا وامام خميني درموردمفهوم عدالت علي رغم افتراقات اندك داراي اصول ومباني مشتركي در مفاهيم مي باشند.پژوهش حاضربه روش كتابخانه اي واسنادي انجام يافته است.نتايج حاصله از اين پژوهش بيانگر اين است كه ابن سينا وامام خميني به دليل اينكه نظريات هردوانديشمند برگرفته از اسلام وقرآن مي باشد وداشتنن نظام فكري مشترك ومتعلق بودن هردو انديشمند به جهان اسلام علي رغم افتراق اندك درمورد مفهوم عدالت،اشتراكات زيادي دارند.زيرا هردومتفكربه پيروي از ارسطو عدالت فردي را حدوسط فضايل عفت، حكمت، شجاعت مي دانند.وعدالت اجتماعي رابه معني برابري تمام انسانهادربرابر قانون ورعايت حقوق همه افراد وتوجه به شايستگي هاي افراد ونفي ظلم وتبعيض هاي ناروا درجامعه مي دانند.وهردومتفكردرمورد نصب حكومت اختلاف نظردارند، زيرا ابن سينا درموردنصب حكومت به انتخاب توسط مردم اعتقاد ندارد زيرا از آنجايي كه منشأ عدالت الهي و وحياني است پس نصب حكومت توسط مردم نمي تواند قابل قبول باشد اما ديدگاه امام خميني اين است كه نصب حكومت الهي است اما مقبوليت آن توسط مردم است .
    Thesis summary