Ali Azizi

Associate Professor

Update: 2024-05-16

Ali Azizi

Faculty of Agriculture / Department of Horticultural sciences

Ph.D. Dissertations

  1. عنوان: مقايسه برخي از گونه هاي مريم گلي (.Salvia sp) بومي ايران و اندوفيت هاي آنها از نظر توليد تانشينون I و تري ترپن هاي حلقوي
    مهدي ثابت جهرمي 2021
    مريم گلي (Salvia L.) گياهي دارويي از تيره نعناعيان است كه 58 گونه از آن در ايران رشد مي كنند، كه 17 گونه آن بومي ايران است. متابوليت هاي ثانويه دارويي مهم و عمده در گياهان جنس مريم گلي شامل: گروه ترپن ها، دي ترپن ها (تانشينون I و II، كريپتوتانشينون،) و اسيدهاي تري ترپني (اورسوليك اسيد، اولئانوئيك اسيد و بتولينيك اسيد) وگروه اسيدهاي فنولي شامل رزمارينيك اسيد و سالويالونيك اسيد مي باشد. مهمترين خاصيت تانشينون ها و اسيدهاي تري ترپني اثر ضد سرطاني و همچنين خاصيت ضد التهاب، ضد تومور، آنتي اكسيدان و تقويت كننده سيستم ايمني است. بيشترين گزارشاتي كه از فعاليت ضد سرطاني دي ترپن ها وجود دارد مربوط به تانشينون ها است. اخيراً با توجه به اهميت و ارزش دارويي متابوليت هاي ثانوي موجود در مريم گلي، تلاش هاي متعددي جهت يافتن روش هاي جايگزين مناسب صورت گرفته كه از جمله آنها مي توان به كشت بافت و توليد ميكروبي اشاره كرد. يكي از روش ها، يافتن اندوفيت هاي قارچي و باكتريائي است كه بتوانند تركيبات دارويي مشابه در گياه را توليد كنند. اگرچه مطالعاتي براي ارزيابي و مقايسه تنوع فيتوشيميايي تانشينون I و اسيدهاي تري ترپني صورت گرفته و همچنين مقايسه و ارزيابي مقدار اين تركيبات در اندام هاي مختلف گياه در برخي از گونه هاي مريم گلي پژوهش شده، ليكن همه گونه ها را شامل نمي شود. بعلاوه تحقيقي در مورد اندوفيت هاي موجود در گونه هاي مريم گلي بومي ايران و امكان توليد اين تركيبات گياهي توسط اندوفيت هاي همزيست صورت نگرفته است، بهمين دليل پژوهش حاضر برآن بود تا اين موضوعات را مورد كنكاش قرار دهد. همچنين بيان ژنهاي كليدي در بيوسنتز اين تركيبات در گياه و قارچ هاي اندوفيت آن بررسي شد. لذا، نمونه هايي از اندام گل، برگ، ساقه و ريشه 20 گونه مريم گلي بومي ايران از سه منطقه با شرايط آب و هوايي متفاوت بدست آمد و محتوي تانشينون I و تري ترپنوئيدهاي اورسوليك اسيد، اولئانوليك اسيد و بتولينيك اسيد با استفاده از روش HPLC اندازه گيري شد. همچنين اندوفيت هاي قارچي و باكتريايي از گونه هاي گياهي تحت بررسي جدا گرديد كه با استفاده از روش-هاي مورفولوژيكي و ملكولي شناسايي شدند.
  2. بررسي بيوسنتز برخي فنيل پروپانوئيد هاي دارويي و بيان ژن هاي دخيل در مسير بيوشيميايي آن ها در مريم گلي تحت تأثير تابش UV-B
    مرضيه رحيمي ريزي 2021
    در عصر حاضر، جنس سالويا (Salvia sp.) از خانوادۀ نعناعيان، به عنوان غذاي عملكردي و داروي سنتي مهم در نظر گرفته مي شود. عصارۀ گياهان اين جنس ميزان زيادي از تركيبات فنلي را شامل مي شوند و فعاليت آنتي اكسيداني آن ها نيز قابل توجه است. مطالعۀ حاضر به بررسي محتواي فنل كل، فلاونوئيد كل، برخي اسيد هاي فنلي و ظرفيت آنتي اكسيداني 15 گونۀ سالوياي جمع آوري شده از رويشگاه هاي طبيعي ايران پرداخته است. در تمام آناليز ها، عصاره هاي گونه هاي مختلف نسبت به يكديگر سطوح متفاوتي را نشان دادند. در تمامي گونه ها به جز S. syriaca، اسيد رزمارينيك به عنوان تركيب فنلي غالب شناسايي شد. S. verticillata بيشترين محتواي فنل كل (48/0 ± 41/25 ميلي گرم اسيد گاليك در گرم وزن خشك)، فلاونوئيد كل (24/0 ± 80/11 ميلي گرم كوئرستين در گرم وزن خشك)، اسيد رزمارينيك (04/0 ± 91/4 ميلي گرم در گرم وزن خشك) و اسيد سالويانوليك A (01/0 ± 95/0 ميلي گرم در گرم وزن خشك) را نشان داد. اين در حالي است كه بيشترين ميزان اسيد كافئيك (03/0 ± 24/0 ميلي گرم در گرم وزن خشك) و اسيد كلروژنيك (10/0 ± 51/0 ميلي گرم در گرم وزن خشك) به ترتيب در گونه هاي S. officinalis و S. spinosa مشاهده شد. نتايج حاصل از آزمون همبستگي پيرسون، همبستگي مثبت را بين فعاليت آنتي اكسيداني و تركيبات فنلي نشان داد. بر اساس نتايج، عصارۀ S. verticillata به دليل داشتن ميزان بالايي از تركيبات فنلي به عنوان يك آنتي اكسيدان طبيعي به منظور استفاده در صنايع دارويي و غذايي پيشنهاد شد.
  3. پيامدهاي القاي پلي پلوئيدي روي برخي ويژگي هاي مورفولوژيكي، فيتوشيميايي و بيان ژن هاي درگير در بيوسنتز تري ترپن هاي پنج حلقه اي در مريم گلي
    منصوره توان 2021
    القاي پلي پلوئيدي يك تكنيك موثر در برنامه هاي اصلاحي گياهان دارويي و معطر براي بهبود ويژگي-هاي فيتوشيميايي و آگرومورفولوژي آن ها مي باشد. دو گونه مريم گلي معمولي و مريم گلي ارغواني، منابع طبيعي با ارزشي از مولكول هاي بيواكتيو مثل تري ترپنيك اسيدها و فنوليك اسيدها مي باشند. در مطالعه حاضر اثر پلي پلوئيدي درون شيشه اي و برون شيشه اي بر روي مشخصات مورفولوژيكي، ويژگي-هاي فيتوشيميايي و سطح بيان ژن هاي درگير در مسير بيوسنتزي تري ترپنوئيدها (اورسوليك ، بتولينيك و اولئانوليك اسيد) در اين دو گونه مطالعه شد. گونه مريم گلي ارغواني يك گونه وحشي و اندميك كشور ايران است، بنابراين در ابتدا غربالگري 14 جمعيت اين گونه براي انتخاب بهترين جمعيت از لحاظ وجود تري ترپنوئيدها، فنوليك اسيدها و تركيبات اسانس صورت گرفت. در ادامه بذور جمعيت برتر مريم گلي ارغواني و بذور مريم گلي معمولي (30 عدد بذر براي هر تيمار) با غلظت هاي مختلف كلشي سين (05/0، 1/0 و 2/0 درصد) و براي مدت 24 و 48 ساعت تيمار گرديدند. آناليز فلوسايتومتري و شمارش كروموزوم براي تأييد سطح پلوئيدي گياهان ديپلوئيد pg) 10/1(2n = 2x = 14, 2C DNA = و گياهان تتراپلوئيد pg) 12/2(2n = 4x = 28, 2C DNA = مريم گلي معمولي و همچنين براي گياهان كنترل تتراپلوئيد pg) 36/1(2n = 4x = 28, 2C DNA = ‎ و گياهان هگزاپلوئيد pg) 97/1(2n = 6x = 42, 2C DNA = ‎‎‎ مريم گلي ارغواني بعد از 7 ماه از كشت گياهان، استفاده شد. بالاترين القاي پلي پلوئيدي با كاربرد غلظت 1/0 درصد كلشي سين و براي مدت 48 ساعت، با كارايي 05/19 درصد تتراپلوئيدي (براي مريم گلي معمولي) و 76/12 درصد هگزاپلوئيدي (براي مريم گلي ارغواني) بدست آمد. گياهان پلي-پلوئيد نسبت به گياهان شاهد، تفاوت هايي در شكل و رنگ برگ، ضخامت برگ و ساقه، تراكم كرك ها، طول ريشه، ارتفاع گياه و تعداد برگ ها نشان دادند. علاوه بر اين، يك كاهش قابل ملاحظه-اي در محتواي اورسوليك اسيد و اولئانوليك اسيد در گياهان تتراپلوئيد گونه مريم گلي معمولي نسبت به گياهان شاهد، مشاهده گرديد

M.Sc. Theses

  1. اثر سولفات پتاسيم بر عملكرد و برخي ويژگي هاي دارويي گشنيز (Coriandrum sativum L.) تحت كم آبياري
    2023
    خشكي و كم آبي يكي از مهمترين مشكلات بخش توليد محصولات كشاورزي در دنيا و ايران است و با توجه به تغييرات وسيعي كه اين روزها به خاطر تعيير اقليم و كم آبي رخ داده است انديشيدن تدابيري براي حفظ كيفيت محصول و كاهش مصرف آب در بخش كشاورزي ضروري است. پژوهش حاضر با هدف بررسي تاثير سولفات پتاسيم بر عملكرد و برخي ويژگي هاي دارويي گشنيز (Coriandrum sativum L) تحت شرايط كم آبياري انجام شد. بدين منظور، آزمايشي به صورت اسپيلت پلات در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي با سه تكرار در سال زراعي 1402-1401 در شهرستان كنگاور استان كرمانشاه انجام شد. تيمار ميزان آبياري به عنوان فاكتور اصلي در سه سطح شامل آبياري كامل (مطابق عرف منطقه)، متوسط (50 درصد آبياري كامل) و بدون آبياري (بدون آبياري) و تيمار كوددهي سولفات پتاسيم به عنوان فاكتور فرعي در سه سطح شامل شامل بدون كوددهي، كوددهي 200 كيلوگرم در هكتار و 400 كيلوگرم در هكتار سولفات پتاسيم در نظر گرفته شد. كشت در آذرماه 1401 انجام شد و تيمارهاي كودي سولفات پتاسيم درست قبل از كشت به صورت خاكي داده شد. از زمان كشت در پاييز تا نيمه بهار، كشت ها تنها از بارندگي استفاده كردند و آبياري انجام نشد. تيمارهاي آبياري در فصل بها و تا رسيدن گياه در اوايل تابستان صورت گرفت. نتايج نشان داد كه بيشترين ميزان وزن تر و خشك بوته، تعداد چتر فرعي، تعداد دانه در چتر، تعداد چتر در بوته، تعداد شاخه فرعي، عملكرد بذر در متر مربع، وزن صد دانه و كلروفيل كل در تيمار آبياري كامل همراه 400 كيلوگرم در هكتار سولفات پتاسيم مشاهده شد. همچنين بالاترين ارتفاع بوته و درصد روغن در تيمار آبياري كامل همراه 200 كيلوگرم در هكتار سولفات پتاسيم بدست آمد. بيشترين مقدار فنل كل، فلاونوئيد كل، ظرفيت آنتي اكسيداني نيز در تيمار بدون آبياري همراه 200 كيلوگرم در هكتار سولفات پتاسيم و بيشترين غلظت پتاسيم برگ در تيمار بدون آبياري همراه 400 كيلوگرم در هكتار سولفات پتاسيم مشاهده شد. بيشترين ميزان Linalol و درصد كل اسانس در تيمار بدون آبياري بدست آمد. اما بيشترين ميزان Geranyl acetate، Dodecanol، γ-Terpinene و α-Pinene در آبياري كامل مشاهده شد. با توجه به اينكه شرايط آبياري كامل و تيمار سولفات پتاسيم 400 كيلوگرم در هكتار باعث افزايش پارامترهاي موفولوژيكي و بيوشيميايي اين گياه شده است، تركيب اين دو تيمار ب
  2. اثر اسيد هيوميك و اسيد سالسيليك روي رشد و ويژگي هاي پاداكسايشي عصاره برگ و ميزان روغن بذر گياه كاملينا
    فاطمه امين بيگي 2023
    كاملينا (Camelina sativa) گياهي متعلق به خانواده شب بويان (Brssicaceae) است كه علاوه بر داشتن دانه هاي روغني از جمله گياهان دارويي محسوب مي شود. به منظور بررسي اثر اسيد هيوميك و اسيد سالسيليك روي رشد و ويژگي هاي پاداكسايشي عصاره برگ و ميزان روغن بذر گياه كاملينا رقم سهيل، اين آزمايش در مركز تحقيقات و آموزش كشاورزي و منابع طبيعي استان كرمانشاه به صورت فاكتوريل داراي 2 فاكتور در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي با 4 تكرار انجام شد. فاكتور اول مصرف اسيد هيوميك در 3 غلظت صفر (شاهد)، 2 و 4 ميلي مولار و فاكتور دوم اسيد سالسيليك در 3 غلظت صفر (شاهد)، 2 و 4 ميلي مولار بودند. نتايج نشان داد كه طويل ترين ارتفاع بوته (5/63 سانتيمتر)، وزن تر ساقه اصلي ( 75/1 گرم در بوته)، وزن خشك كپسول كاملينا (88/60 گرم درمتر مربع) در اثر محلول پاشي با غلظت 2 ميلي مولار اسيد هيوميك همراه با مصرف 4 ميلي مولار اسيد ساليسيليك به دست آمد. بيشترين وزن خشك ساقه اصلي (93/0 گرم در بوته)، وزن تر شاخه فرعي (34/1 گرم در بوته)، تعداد شاخه فرعي (76/8 عدد)، تعداد كپسول در شاخه فرعي (3/148 عدد)، تعداد دانه دركپسول ساقه اصلي (31/384 عدد)، تعداد دانه دركپسول شاخه فرعي (50/2224 عدد)، وزن تر ساقه اصلي و فرعي (45/127 گرم در بوته)، وزن تر كپسول و دانه (92/167 گرم در متر مربع) و محتواي فنل كل (75/1 ميلي گرم گاليك اسيد در گرم وزن تر) در اثر محلول پاشي با غلظت 4 ميلي مولار اسيد ساليسيليك حاصل شد. تحت محلول پاشي با غلظت 2 ميلي مولار اسيد هيوميك، بيشترين تعداد شاخه فرعي (41/8 عدد)، تعداد كپسول در شاخه فرعي (29/150 عدد)، عملكرد دانه (15/87 گرم در مترمربع)، محتواي فنل كل (65/1 ميلي گرم گاليك اسيد در گرم وزن تر) و فلاونوئيد كل (49/0 ميلي گرم كاتچين در گرم وزن تر) مشاهده شد. بيشترين ميزان روغن (96/34 درصد)، پروتئين كل (05/24 درصد) و عملكرد دانه (92 گرم در متر مربع) در اثر محلول پاشي با غلظت 4 ميلي مولار اسيد ساليسيليك بدست آمد. بيشترين عملكرد دانه با 15/87 گرم در مترمربع در اثر محلول پاشي با غلظت 4 ميلي مولار اسيد هيوميك حاصل شد. بيشترين ميزان اسيد لينولنيك و اسيد لينولئيك به ترتيب با 67/22 و 80/19 درصد در اثر محلول پاشي با غلظت 2 ميلي مولار اسيد هيوميك همراه با مصرف 4 ميلي مولار اسيد ساليسيليك مشاهده شد. بيشترين ميزان اسيداي
  3. درجه بندي گل رز با استفاده از پردازش تصوير مبتني بر روش هاي هوش مصنوعي
    علي كارگر 2023
    گل رز بانام علمي Rosa Hybrida، از خانواده گل سرخيان يا Rosaceae مهم ترين گل تجاري شاخه بريده در سراسر دنياست. يكي از مراحل مهم توليد گل رز، درجه بندي است كه داراي استانداردهايي در هر منطقه از دنياست. اين كار مي تواند به صورت دستي توسط افراد باتجربه انجام گيرد كه فرايندي پر خطا و زمان بر است همچنين در گلخانه هاي تجاري با ميزان توليد بالا امكان پذير نيست؛ اما تكنولوژي هاي به روز در مراحل توليد گل رز چند سالي است كه مورداستفاده قرار مي گيرد. استفاده از هوش مصنوعي در مرحله درجه بندي و پس از برداشت گل رز در خط توليد كشورهاي پيشرفته استفاده مي شود. در پژوهش حاضر با استفاده از يادگيري عميق (DL) تصاويري از گل هاي رز رقم آوالانچ كه به تعداد بالا و وضوح كافي تهيه شده بود، به شبكه هاي عصبي با مدل هاي وي جي جي، رزنت، اينسپشن و ايكسپشن تغذيه شدند كه نتايج زير به دست آمد. در همه مدل هاي از پيش آموزش ديده شده دراپ اوت تأثير مثبتي بر دقت شبكه نداشت؛ اما در مدل پيشنهادي اضافه كردن 0.1 دراپ اوت تأثير مثبتي بر عملكرد شبكه گذاشت. در شبكه وي جي جي بيشترين ميزان دقت در تعداد نورون 64 مشاهده شد. ميزان دقت در اين شبكه 96 درصد بود. شبكه رزنت عملكرد مطلوبي در اين پژوهش از خود به نمايش نگذاشت به طوري كه صحت نتايج آن در تشخيص محصول درجه يك و درجه دو به ترتيب 78 و 82 درصد بود كه نشان از عدم توانايي اين شبكه در تفكيك داده ها بود. از طرفي شبكه اينسپشن نيز همانند رزنت نتايج قابل اعتمادي در اين پژوهش نداشت به طوري كه دقت آن 80 درصد گزارش شد. دقت شبكه ايكسپشن در پژوهش حاضر 100 درصد گزارش شد كه نشان از كارآمدي مدل است. در انتها نتايج در مدل پيشنهادي پژوهشگر بدين صورت ثبت شد. در اين مدل تعداد نرون ها به 128 افزايش يافته. همچنين از چهار لايه عصبي كانولوشن استفاده شد كه در هر لايه چهار فيلتر 16، 32، 64 و 128 تايي به كار گرفته شد و نتايج نشان داد افزايش تعداد فيلترها در هر لايه سبب افزايش دقت شبكه عصبي از 96 درصد به 99 درصد مي شود. پس به طوركلي در اين پژوهش كمترين دقت مربوط به مدل رزنت (80 درصد) و بيشترين آن مربوط به مدل پيشنهادي (98 درصد) و مدل ايكسپشن (100 درصد) بود. قدرتمندترين مدل در تفكيك گل هاي درجه يك از درجه دو به ترتيب مربوط به شبكه هاي ايكسپشن (100 درصد)، پيشنهادي (99 درصد) و وي جي جي (95.5) بو
  4. ارزيابي اثرات پرتوتابي فرابنفش و نورآبي روي برخي مواد مؤثره و ويژگي پاداكسايشي مريم گلي (Salvia Officinalis)
    مهسا مهرجو 2023
    گياه دارويي مريم گلي با نام علمي Salvia Officinalis متعلق به خانواده نعناعيان است. نور يكي از عوامل مهم تأثيرگذار روي رشد و ويژگي هاي فيتوشيميايي گياهان مي باشد. پژوهش حاضر به منظور ارزيابي اثرات پرتوتابي تكميلي فرابنفش و نورآبي روي برخي مواد مؤثره و ويژگي پاداكسايشي گياه مريم گلي در قالب يك طرح كاملاً تصادفي با چهار تيمار شامل 1- شاهد (روشنايي طبيعي)، 2- نور آبي به مدت 4 ساعت در روز، 3- نور آبي به مدت 10 ساعت در روز، 4- نور فرابنفش B به مدت 5 دقيقه در روز و 5- نور فرابنفش B به مدت 15 دقيقه در روز اجرا شد. تيمارها به صوزت تكميلي همراه با نور خورشيد در چهار تكرار در سال 1400 در گلخانه گروه علوم باغباني دانشگاه بوعلي سينا، اعمال گرديد و به دنبال آن برخي ويژگي هاي رشدي و فيتوشيميايي گياهان پرورش يافته اندازه گيري گرديدند. نتايج نشان داد، بيشترين ارتفاع گياه مريم گلي در تيمار نور آبي به مدت 10 ساعت در روز (66/28 سانتي متر) مشاهده شد و كمترين ارتفاع گياه در تيمار پرتو تابي نور فرابنفش B به مدت 15 دقيقه ديده شد. بيشترين وزن تر كل گياه مريم گلي از تيمار اعمال نور آبي به مدت 10 ساعت در روز (93/4 گرم در بوته)حاصل شد و كمترين وزن تر كل در تيمار پرتو تابي نور فرابنفش B به مدت 15 دقيقه مشاهده شد. تيمار اعمال نور آبي به مدت 10 ساعت در روز منجر به بيشترين وزن تر و خشك برگ گياه مريم گلي شد و كمترين وزن تر و خشگ برگ در تيمار پرتو تابي نور فرابنفش B به مدت 15 دقيقه ديده شد. بيشترين محتواي كلروفيل كل گياه مريم گلي به ترتيب از تيمار اعمال نور آبي به مدت 10 ساعت در روز (39/32 درصد افزايش در مقايسه با شاهد) و تيمار اعمال نور آبي به مدت 4 ساعت در روز (02/16 درصد افزايش در مقايسه با شاهد) حاصل شد. بالاترين ميزان كاروتنوئيد گياه مريم گلي به ترتيب در تيمار اعمال نور آبي به مدت 10 ساعت در روز (33/2 ميلي گرم در گرم وزن تر) و تيمار اعمال نور آبي به مدت 4 ساعت در روز (76/1 ميلي گرم در گرم وزن تر) ديده شد. بيشترين محتواي فنل كل گياه مريم گلي به ترتيب در تيمار اعمال تيمار پرتو تابي نور فرابنفش B به مدت 15 دقيقه (09/59 ميلي گرم در گرم عصاره) و تيمار پرتو تابي نور فرابنفش B به مدت 5 دقيقه (75/51 ميلي گرم در گرم عصاره) ديده شد. بيشترين محتواي فلاونوئيد گياه مريم گلي در تيمار اعمال تيمار پرتو تابي نو
  5. ارزيابي گوناگوني ژنتيكي دربرخي توده هاي خرفه(Portulaca oleracea) از ايران با استفاده از نشانگرهاي مولكولي ISSR و IRAP و برخي ويژگي هاي فيتوشيميايي
    عظيمه يزداني 2022
    چكيده: خرفه با نام علمي Portulaca oleracea گياهي متعلق به خانواده Portulaceae است كه د راكثر مناطق ايران رويش دارد. در اين مطالعه گياهان از ده توده از استان هاي مختلف ايران در شرايط آب و هوايي همدان در مزرعه كشت شدند. در اين پژوهش تفاوت-هاي ميان 10 جمعيت بومي كشت شونده خرفه با استفاده از صفات فيتوشيميايي و نشانگرهاي مولكولي ISSR و IRAP موردمطالعه قرار گرفت. صفات فيتوشيميايي اندازه گيري شده شامل فنل كل، فلاونوئيدكل، تانن كل و ظرفيت آنتي اكسيداني عصاره بود. نتايج تجزيه واريانس نشان داد كه جمعيت هاي خرفه موردمطالعه از نظر صفات موردبررسي داراي اختلاف معني داري در سطح آماري يك درصد بودند كه نشان دهنده ي وجود تنوع در بين جمعيت هابود. نتايج نشان داد كه جمعيت هاي تهران و همدان 1 به ترتيب داراي بيش ترين و كمترين فنل كل بودند. جمعيت هاي اهواز و شيراز داراي بيشترين ميزان فلاونوئيدكل بودند و كمترين ميزان فلاونوئيدكل متعلق به جمعيت همدان1 بود. هم چنين بالاترين و پايين ترين ميزان ظرفيت آنتي اكسيداني درجمعيت هاي تهران و همدان 3 مشاهده شد. بيش ترين ميزان تانن مربوط به جمعيت آستارا و مشهد و كمترين مربوط به جمعيت همدان 2 بود. هم چنين در اين پژوهش از نشانگرهاي مولكولي ISSR و IRAP جهت بررسي تنوع ژنتيكي و ساختار جمعيت خرفه استفاده شد.براي آناليز نشانگرهاي مولكولي از گياه براي استخراج DNA انجام شد (مجموعا 100 نمونه)در اين مطالعه از 13 آغازگر به كار برده شده، 135 باند با وضوح بالا به دست آمد كه از اين تعداد 100 باند چندشكلي نشان دادند. تجزيه خوشه اي بر پايه ي تشابه ژنتيكي جاكارد و با روش UPGMA ، نمونه هاي خرفه را به دو گروه اصلي تقسيم نمود.گروه اول شامل جمعيت هاي ...........بودند و گروه دوم جمعيت هاي .......را در برگرفت. نتايج تجزيه به مختصات اصلي(PCOA) تا حد زيادي نتايج تجزيه خوشه اي را تاييد نمود. تنوع درون جمعيت ها با استفاده از ميانگين شاخص تنوع ژني ني(h) و شاخص اطلاعاتي شانون( I) با نرم افزار POPGENE مورد بررسي قرار گرفت. بيش ترين و كم ترين تنوع ژنتيكي به ترتيب در جمعيت هاي اصفهان (h=0/190 ، I=./41 ) و كرمانشاه (h=0/02 ، I= 0/01 ) مشاهده شد ميانگين آلل هاي موثر ) Ne ) به آلل هاي مشاهده شده (Na) در ميان كل جمعيت ها برابر با 85/0 بود. بررسي ها براي اين ميانگين در هر جمعيت نشان داد كه ج
  6. اثر اسيد هيوميك و اسيد ساليسيليك بر شاخصهاي رشد و ميزان برخي تركيبات فيتوشيميايي زرين گياه Dracocephalum Kotschyi boiss
    نگار پيغون 2022
    اين مطالعه بهمنظور بررسي اثر اسيد هيوميك و اسيد ساليسيليك بر شاخصهاي رشد و ميزان برخي از تركيبات فيتوشيميايي زرين گياه در قالب طرح بلوكهاي كامل تصادفي با هفت تيمار و 3تكرار در گلخانهي علوم باغباني دانشگاه بوعلي سينا انجام شد. تيمارهاي آزمايش شامل شاهد (بدون اعمال اسيد هيوميك و اسيد ساليسيليك)، اسيد هيوميك با غلظتهاي 400 ،200و 600ميليگرم بر ليتر همراه با آب آبياري و اسيد ساليسيليك با غلظتهاي 400 ،200و 600ميكرومولار بهصورت محلولپاشي بود. نتايج نشان داد كه غلظت 600ميليگرم بر ليتر اسيد هيوميك بيشترين تأثير را برافزايش وزنتر و خشك اندام هوايي، وزنتر و خشك كل بوته و ارتفاع داشت و كمترين مقادير اين صفات در گياهان شاهد مشاهده شد. كاربرد اسيد هيوميك 200 ميليگرم بر ليتر بدون اختلاف معنيدار با ساير غلظتهاي آن، وزنتر و خشكريشه را افزايش داد. اسيد هيوميك بر سطح برگ تأثير معنيداري نداشت. بيشترين مقدار كلروفيل ،aكلروفيل bو كلروفيل كل در گياهان تحت تيمار 200ميليگرم بر ليتر اسيد هيوميك مشاهده شد. همچنين ميزان كاروتنوئيد تحت تيمار اسيد هيوميك 200ميليگرم بر ليتر افزايش يافت كه اختلاف معنيداري با تيمار 400ميليگرم آن نداشت. كاربرد اسيد هيوميك در غلظت 400ميليگرم بر ليتر فلاونوئيد كل و فعاليت آنتياكسيداني را افزايش داد كه اختلاف معنيداري با غلظتهاي ديگر اسيد هيوميك نداشت كمترين ميزان اين صفات در تيمار شاهد مشاهده شد. اما اثر اسيد هيوميك بر فنل كل و اسيد رزمارينيك معنيدار نبود. نتايج مقايسه ميانگين اثر اسيد ساليسيليك نشان داد، كاربرد 200ميكرومولار اسيد ساليسيليك موجب افزايش وزنتر و خشك كل بوته، وزنتر و خشكريشه و تعداد شاخه جانبي شد. اما اثر اين تيمار بر سطح برگ معنيدار نشد. بيشترين مقدار كلروفيل ،aكلروفيل كل و كاروتنوئيد در گياهان تحت تيمار غلظتهاي 600ميكرومولار اسيد ساليسيليك مشاهده شد. همچنين اسيد ساليسيليك 200ميكرومولار موجب افزايش اسيد هيوميك شد كه اختلاف معنيداري با ساير غلظتها نداشت. بيشترين ميزان فنل كل ( 164/64ميليگرم در گرم وزن عصاره برگ) و اسيد رزمارينيك ( 1/42ميليگرم در گرم وزن عصاره برگ)، در تيمار 200ميكرومولار اسيد ساليسيليك مشاهده گرديد كه اختلاف معنيداري با غلظت 400ميكرومولار آن نداشت. اسيد ساليسيليك 400ميكرومولار بيشترين تأثير را برافزايش فلاونوئيد كل و فعاليت آنتياكسيداني
  7. اثر اسيدساليسيليك و اسيدسيتريك روي عمرگلجاي گل شاخه بريده سوسن
    الهام كارشناس 2022
    گل شاخه بريده سوسن از با ارزش ترين و پرفروش ترين گل هاي بريدني در جهان و ايران است. مشكلات عمده اين گل شاخه بريده ماندگاري كم آن پس از برداشت است. به منظور يافتن يك تركيب مناسب، براي افزايش صفات كيفي و كمي و افزايش عمر پس از برداشت گل شاخه بريده سوسن رقم ناونا گل ها از گلخانه اي واقع در اصفهان بلافاصله به آزمايشگاه علوم باغباني دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سينا انتقال داده شدند و آزمايشي بر مبناي طرح كاملاً تصادفي با هفت تيمار و سه تكرار انجام شد. تيمارها شامل آب مقطر (شاهد)، ساكاروز 4 درصد، اسيد ساليسيليك در غلظت هاي 25، 50 و 75 ميكرومولار و اسيد سيتريك در غلظت هاي 100 و 200 ميلي گرم در ليتر بودند. ويژگي هاي اندازه گيري شده شامل قطر ساقه، طول و قطر غنچه و گل، زمان باز شدن اولين غنچه، زمان پيري، زرد شدن برگ، عمر گلجاي، جمعيت باكتري موجود در انتهاي ساقه و محلول نگهدارنده بودند كه تغييرات وزن تر گل، محتواي نسبي آب گلبرگ و برگ، نشت الكتروليت، ميزان گاز اتيلن، مالون دي آلدهيد، محتواي كلروفيل كل، ميزان كاروتنوئيد، تغييرات اسيديته و هدايت الكتريكي محلول نگهدارنده طي 14 روز مورد سنجش قرار گرفتند. در تمامي صفات مورد بررسيشده تحت تأثير تيمارهاي استفاده شده قرار گرفتند و در مقايسه با تيمار شاهد كميت و كيفيت بهتري داشتند. براساس نتايج تيمارهاي اسيد سيتريك 200 ميلي گرم در ليتر و تيمار اسيد ساليسيليك 75 ميكرو مولار مطلوب ترين اثر را بر صفات ظاهري گل، عمر گلجاي و جمعيت باكتري موجود در انتهاي ساقه و محلول نگهدارنده نشان دادند. تيمارهاي اسيد ساليسيليك 50 و 75ميكرومولار منجر به حفظ بيشتر كلروفيل و كمترين ميزان كاروتنوئيد شدند. بيشترين تغييرات اسيديته و هدايت الكتريكي گلجاي در نمونه هاي داراي ساكاروز 4 درصد و تيمار شاهد ديده شد و كمترين ميزان آنها در تيمار اسيد سيتريك 200 ميلي گرم در ليتر مشاهده گرديد. تيمارهاي مختلف اسيد ساليسيليك و اسيد سيتريك بر كاهش توليد اتيلن، نشت يوني و ميزان مالون دي آلدهيد مؤثر بودند تفاوت معني داري با يكديگر نداشتند. بيشترين محتواي نسبي آب برگ و گلبرگ در نمونه هاي تحت تيمار اسيد ساليسيليك 75 ميكرومولار و تيمار اسيد سيتريك 100 ميلي گرم در ليتر ديده شد. بيشترين وزن تر گل در نمونه هايي كه با اسيد ساليسيليك 75 ميكرومولار و اسيد سيتريك 200 ميلي گرم در ليتر تيما
  8. تأثير اسيد ساليسيليك بر رشد و برخي مواد مؤثره گياه رزماري تحت پرتو فرابنفش B
    مرضيه طاهري بروجني 2022
    اين پژوهش به منظور بررسي اثر اسيدساليسليك روي برخي از شاخص هاي رشد و صفات فيتوشيميايي در شرايط تنش فرابنفش B روي گياه دارويي رزماري (.Rosemarinus officinalis L) انجام شد. آزمايش گلخانه اي به صورت فاكتوريل در قالب طرح كاملاً تصادفي در پنج تكرار انجام گرفت. فاكتور اول اسيد ساليسيليك در 3 سطح (0، 5/0 و 1 ميلي مولار) و فاكتور دوم تابش پرتو فرابنفش B با طول موج 312 نانومتر و شدت 2/17 كيلوژول بر مترمربع در 3 سطح (0، 5 و 10 دقيقه در روز) بود. محلول پاشي اسيد ساليسيليك و پرتودهي گياهان به مدت 8 هفته و به صورت يك روز در ميان صورت گرفت. بر اساس نتايج به دست آمده از اين پژوهش، ارتفاع گياه، وزن تر و خشك كل، وزن تر و خشك برگ، وزن تر و خشك ريشه و ساقه تحت تيمار فرابنفش B كاهش و توسط تيمار اسيد ساليسيليك نسبت به شاهد افزايش يافت. بيشترين ميزان وزن تر ريشه و ساقه، وزن خشك كل و ارتفاع مربوط به تيمار ساده 1 ميلي مولار اسيد ساليسيليك به ترتيب (38/6 و 28/5 گرم، 33/28 سانتي متر) بود. همچنين در اثر متقابل تنش فرابنفش B و تيمار اسيد ساليسيليك بيشترين وزن تر كل (23/21 گرم)، وزن تر و خشك برگ (28/15 و 48/5 گرم) و وزن خشك ريشه و ساقه (45/3 گرم) در تيمار هاي شاهد فرابنفش B و اسيد ساليسيليك 1 ميلي مولار مشاهده گرديد. در اثر متقابل پرتودهي فرابنفش B و تيمار اسيد ساليسيليك بيشترين درصد عملكرد برگ مربوط به تيمار 10 دقيقه تابش فرابنفش B بدون حضور اسيد ساليسيليك (42/22 درصد) بود. اثر ساده تنش فرابنفش B موجب كاهش ميزان كلروفيل كل، a، b و كارتنوئيد كل نسبت به گياه شاهد و همچنين اثر ساده محلول پاشي اسيد ساليسيليك باعث افزايش ميزان آن ها نسبت به گياه شاهد شد. بيشترين ميزان كلروفيل كل (51/6 ميلي گرم در گرم وزن تر)، كلروفيل a (85/4 ميلي گرم در گرم وزن تر)، كلروفيل b (63/1 ميلي گرم در گرم وزن تر) و كارتنوئيد (91/1 ميلي گرم در گرم وزن تر) در تيمار 1 ميلي مولار اسيد ساليسيليك مشاهده گرديد. همچنين در اثر متقابل تنش فرابنفشB و تيمار اسيد ساليسيليك بيشترين ميزان كارتنوئيد كل (45/2 ميلي گرم در گرم وزن تر) مربوط به تيمار شاهد فرابنفش B و 1 ميلي مولار اسيد ساليسيليك بود. اثر ساده تنش فرابنفش B باعث افزايش ميزان فنل كل، فلاونوئيد كل، ظرفيت آنتي اكسيداني و تانن كل در اين گياه شد. بيشترين ميزان فنل كل (12/134 ميلي گر
  9. تاثير نوردهي نور تكميلي به همراه فرابنفشB بر رشد، ويژگي و برخي تركيبات آنتي اكسيداني (Melissa Officinalis L.)
    محسن دودكاني 2022
    نور، يكي از عوامل محيطي موثر بر رشد و توليد متابوليت هاي ثانويه در گياهان دارويي مي باشد كه مي توان آن را در گلخانه ها به صورت مصنوعي و يا به صورت تنش روي گياهان اعمال كرد. اين پژوهش به منظور بررسي اثر نوردهي نور تكميلي بر برخي از ويژگي هاي مورفولوژيكي و فيزيولوژيكي به همراه تنش فرابنفش B روي گياه دارويي بادرنجبويه انجام شد. آزمايش به صورت فاكتوريل در قالب طرح كاملا تصادفي در سه تكرار انجام گرفت. فاكتور اول نوردهي نور تكميلي در چهار سطح شامل شاهد (بدون نور تكميلي)، نورتكميلي 2 ساعت در پايان روز، 4 ساعت در پايان روز و 12 ساعت در طول روز و فاكتور دوم تنش فرابنفش در دو سطح شاهد و 10 دقيقه به مدت 10 روز قبل از برداشت بود. براساس نتايج، ارتفاع گياه، وزن تر و خشك كل، وزن تر و خشك برگ، وزن تر و خشك اندام هوايي، وزن تر و خشك ريشه در تيمار فرابنفش و در شرايط بدون نور تكميلي كاهش يافت. در تيمار نورتكميلي ارتفاع گياه، وزن تر و خشك كل، وزن تر و خشك برگ و اندام هوايي و وزن تر و خشك ريشه نسبت به شاهد افزايش يافت و بيشترين ميزان آن ها در تيمار 12 ساعت نورتكميلي و بدون حضور تنش فرابنفش مشاهده شد. در تنش فرابنفش ميزان كلروفيل كل، a، b و كارتنوئيد نسبت به گياه شاهد افزايش يافت. نوردهي نور تكميلي باعث افزايش ميزان كلروفيل كل، a، b و كارتنوئيد شد. بيشترين ميزان كلرفيل كل (7/12 ميلي گرم در گرم وزن تر)، كلرفيل a (10 ميلي گرم در گرم وزن تر)، كلروفيل b (64/2 ميلي گرم در گرم وزن تر) و كارتنوئيد (83/2 ميلي گرم در گرم وزن تر) در تيمار 12 ساعت نور تكميلي در طول روز و بدون تنش فرابنفش مشاهده گرديد. تنش فرابنفش و نوردهي نور تكميلي باعث افزايش ميزان فنل كل، فلاونوئيد و ظرفيت آنتي اكسيداني در اين گياه شدند. بيشترين ميزان فنل كل (4/64 ميلي گرم در گرم وزن عصاره برگ)، فلاونوئيد (61/154 ميلي گرم در گرم وزن عصاره برگ) و ظرفيت آنتي اكسيداني (4/94 ميلي گرم در گرم وزن عصاره برگ) در تيمار 12 ساعت نور تكميلي به همراه تنش قرابنفش مشاهده گرديد. فتوسنتز، هدايت مزوفيلي، كارايي مصرف آب و تعرق در طول دوره پرتوتابي فرابنفش كاهش و در تيماردهي نور تكميلي افزايش يافتند. CO2 زير روزنه اي در حضور تنش فرابنفش افزايش و در تيمار نوردهي تكميلي كاهش يافت. ميزان رزمارينك و كلروژنيك اسيد در تيماردهي نور تكميلي افزايش يافت. بي
  10. گوناگوني ژنتيكي در برخي از توده هاي سياهدانه (Nigella sativa L.) با استفاده از نشانگرهاي مولكولي ISSR و IRAP
    نازنين خزايي 2022
    شناخت و آگاهي از تنوع ژنتيكي در گياهان دارويي براي حفاظت از منابع ژنتيكي آنها و استفاده از روش اصلاحي مناسب به منظور بهبود صفات اقتصادي مهم است. سياهدانه با نام علمي Nigella sativa يك گياه دارويي روغني از خانواده آلاله گان (Rananculacea) است. در مطالعه حاضر 12 جمعيت از اين گياه (هر جمعيت 10 گياه) با استفاده از نشانگرهاي مولكولي ISSR و IRAP مورد ارزيابي ژنتيكي قرار گرفتند. جمعيت ها شامل 6 جمعيت بومي از ايران (اردبيل، سميرم، اراك، مشهد، همدان و شيراز) و 6 جمعيت از (ليبي، يمن، گرجستان، تاجيكستان، سوريه و الجزاير) بود. به منظور بررسي تنوع ژنتيكي، از 24 آغازگر ISSR و IRAP (تكي و تركيبي) استفاده شد كه در مجموع 148 باند ايجاد شد كه از بين آن ها 117 باند چند شكل بودند. تجزيه خوشه اي بر پايه ماتريس تشابه ژنتيكي جاكارد و با روش UPGMA نمونه هاي سياهدانه را به 6 گروه تقسيم نمود و با 86/0 صحت انجام شد. بيشترين شباهت ژنتيكي بين دو جمعيت يمن و خراسان بود و بيشترين فاصله ژنتيكي بين دو جمعيت الجزاير و اردبيل به دست آمد. تجزيه به مختصات اصلي (PCoA) نتايج تجزيه خوشه اي را تاحد زيادي تاييد نمود. در ميان نشانگرها و تركيب نشانگرها، IRAP ميزان بالايي از آشكارسازي تنوع ژنتيكي را به خود اختصاص داد. ميانگين درصد چندشكلي براي پرايمرهاي IRAP و ISSR حدود 80 درصد بود و شاخص نشانگري (MI) براي آن ها به ترتيب 02/3 و 64/1 بود.نتايج نشان داد كه آغازگرهاي UBC808، UBC816، UBC823، UBC826 UBC873، TOS-1، TOS-2 بيشترين تنوع و آغازگرهاي UBC812 و UBC814 كمترين ميزان تنوع را دارند. تنوع درون جمعيت ها با استفاده از ميانگين شاخص تنوع ژني ني (h) و شاخص شانون (I) با نرم افزار POPGENE آناليز و مورد بررسي قرار گرفت كه بيشترين ميزان اين دو شاخص (به ترتيب 48/0 و 67/0) براي نشانگر ISSR + ISSR به دست آمد و در واقع متنوع ترين جمعيت بود.همچنين براي بررسي تنوع ژنتيكي بين جمعيت ها و واريانس مولكولي (AMOVA) از دو نرم افزار POPGENE و GENEALEX استفاده شد. ميانگين شاخص هاي Gst (تفرق ژني) و Dst (تنوع ژنتيكي بين جمعيت) به ترتيب 19/0 و 04/0 بدست آمد كه نشان دهنده تمايز ژنتيكي نسبتا بالايي بين جمعيت ها بود. تجزيه واريانس مولكولي جمعيت ها نشان داد 81٪ تنوع ژنتيكي درون جمعيت ها و 19٪ بين جمعيت ها مي باشد. ميزان شباهت در بين جمعيت ها
  11. ارزيابي تنوع كمي و كيفي آلكالوئيدهاي تروپان در برخي جمعيت هاي تاتوره (Datura stramonium L.) در ايران
    زهرا كياني 2022
    تاتوره (Datura stramonium L.) يكي از گياهان دارويي مهم ار خانواده تاجريزي (Solanaseae) مي باشد كه در مناطق مختلف رويش داشته و به عنوان علف هرز شناخته شده است. اين گياه حاوي آلكالوئيدهاي مهم تروپان مي باشد كه در صنعت داروسازي مورد استفاده قرار مي-گيرد. پژوهش حاضر در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي به منظور بررسي تنوع بين يازده جمعيت تاتوره از مناطق مختلف ايران با استفاده از 21 صفت اگروموفولوژيك و 16 صفت فيتوشيميايي در بذر، برگ و ريشه انجام شد. همه يازده جمعيت ابتدا در شرايط يكسان در منطقه همدان كشت شدند نتايج ارزيابي صفات اگروموفولوژيك و فيتوشيميايي نشان داد كه بين جمعيت ها از نظر تمامي صفات مورد مطالعه بجز وزن تك ميوه، وزن دويست دانه، وزن دانه هاي تك ميوه و ميانگين تعداد كل دانه در ميوه تفاوت معني داري وجود داشت كه نشان دهنده تنوع بالا در بين جمعيت ها بود. بر اساس نتايج بين اندام هاي مختلف گياهي و جمعيت هاي مختلف، از لحاظ فنل كل بذر جمعيت كردستان- مريوان (mg/100 DW 935/526) داراي بيشترين مقدار بود و جمعيت هاي البرز- طالقان (mg/100 DW 567/50) و مركزي- شازند (mg/100 DW 347/50) باالاترين مقادير فلاونوئيد كل برگ را داشتند. از نظر فعاليت آنتي اكسيداني بيشترين درصد بازدارندگي راديكال آزاد متعلق به عصاره بذر جمعيت اردبيل- اردبيل با mg/100 DW 267/85 و كمترين متعلق به بذر جمعيت گلستان- گرگان با mg/100 DW 787/65 بود. تانن كل در محدوده 8 تا 42 ميلي گرم در 100 گرم وزن خشك متغير بود كه بيشترين مقدار آن در بذر جمعيت آذربايجان شرقي، كليبر- ارسباران (mg/100 DW 643/42) مشاهده شد. نتايج آناليز با HPLC نشان داد كه ميزان آلكالوئيد آتروپين چندين برابر اسكوپولامين بود كه برگ جمعيت مركزي- اراك با mg/DW 498/28، بيشترين و برگ جمعيت مركزي- شازند با mg/DW 539/11، كمترين ميزان آتروپين را داشت. بيشترين و كمترين ميزان اسكوپولامين نيز به ترتيب در برگ جمعيت همدان- همدان (mg/DW 727/6) و بذر جمعيت آذربايجان شرقي، كليبر- ارسباران (mg/DW 476/1) به دست آمد. همبستگي بين صفات اگروموفولوژيك نشان داد كه صفات ارتفاع بوته، عملكرد بيولوژيك و وزن خشك ميوه بيشترين همبستگي مثبت و معني دار را با وزن دانه داشتند. در بين صفات فيتوشيميايي بيشترين همبستگي مثبت و معني دار بين اسكوپولامين و آتروپين مشاهده شد.
  12. مقايسه ويژگي هاي اگرومورفولوژيك و پروفيل روغن بذر برخي توده هاي سياه دانه ايراني و خارجي در همدان
    جمال جهانيان 2022
    سياهدانه با نام علمي Nigella sativa L. گياهي از تيره آلالگان يا Ranunculaceaeاست. در اين پژوهش بذر سياهدانه توده هايي از ايران (توده هاي اراك، اردبيل، اصفهان (سميرم)، شيراز، مشهد و همدان) و كشورهاي خارجي (توده هاي الجزاير، تاجيكستان، سوريه، گرجستان، ليبي و يمن )، مجموعاً دوازده توده، از مؤسسات بانك ژني آنها تهيه و در مزرعه تحقيقاتي دانشكده كشاورزي بوعلي سينا در همدان، به صورت آزمايشي در قالب طرح كاملاً تصادفي با سه كرت براي هر توده در ارديبهشت ماه سال 1399 كشت شدند. برخي ويژگي هاي توده هاي مذكور از جمله تعداد روز تا جوانه زني بذور، تعداد روز تا تشكيل اولين غنچه، ارتفاع تك بوته، تعداد فوليكول در تك بوته، وزن تر تك بوته، وزن خشك تك بوته، وزن خشك فوليكول تك بوته، وزن هزار دانه، درصد وزني روغن از بذر و شناسايي اسيدهاي چرب موجود در روغن توده هاي كشت شده توسط تجزيه كروماتوگرافي گازي (GC) مورد بررسي قرار گرفت. پژوهش حاضر در شرايط آب و هوايي همدان انجام شد. نتايج ارزيابي ها نشان داد كه در ويژگي هاي اگرومورفولوژيك و پروفيل روغن بذر توده هاي سياهدانه مورد مطالعه اختلاف معني دار و تنوع وجود داشت به طوريكه بالاترين ميزان اسيد چرب اولئيك در بين توده هاي سياهدانه ايراني و خارجي، در توده ي اردبيل (73/26 درصد از وزن كل روغن) و به دنبال آن توده مشهد (44/26 درصد از وزن كل روغن) مشاهده شد. بالاترين ميزان اسيد چرب لينولئيك در بين توده هاي سياهدانه ايراني و خارجي، توده ي اراك (92/58 درصد از وزن كل روغن) و به دنبال آن توده تاجيكستان (73/57 درصد از وزن كل روغن) مشاهده شد. همچنين كمترين روز تا جوانه زني در توده اصفهان (سميرم) (12 روز) و بعد از آن در توده ليبي (13 روز) ديده شد. اولين غنچه گل در توده يمن، شيراز و ليبي ديده شد. بيشترين ارتفاع بوته در بين توده هاي سياهدانه كشت شده در توده اصفهان (سميرم) و به دنبال آن توده همدان و اراك ديده شد. در توده هاي گرجستان و ليبي بيشترين تعداد فوليكول در بوته به دست آمد. ميانگين وزن دانه در تك بوته در توده هاي اراك و اصفهان بيشتر بود. بيشترين وزن تر و خشك تك بوته به ترتيب در توده گرجستان و بعد از آن در توده ليبي مشاهده شد. بيشترين وزن خشك فوليكول تك بوته در توده ليبي و به دنبال آن از توده الجزاير به دست آمد. بيشترين وزن هزار دانه در بين توده هاي سياهدان
  13. اثر اسانس و عصاره رزماري روي عمر گلجاي و برخي ويژگي هاي كيفي گل شاخه بريده نرگس گونه تازتا (Narcissus tazetta L.)
    شيوا قهرماني 2022
    عمر گلجاي كوتاه گل شاخه بريده نرگس و پژمردگي سريع گلبرگ هاي آن از عوامل محدودكننده در فروش و نگهداري اين گل پس از برداشت مي باشد. در اين مطالعه تاثير دو غلظت عصاره (250 و 350 ميلي ليتر در ليتر) و اسانس (35 و 60 ميلي ليتر در ليتر) رزماري به علاوه تيمار شاهد (آب مقطر و 3 درصد ساكارز) بر طول عمر و برخي صفات كيفي گل شاخه بريده نرگس گونه تازتا به صورت آزمايش فاكتوريل در قالب طرح كاملا تصادفي با 3 تكرار انجام گرفت. تمامي تيمارها حاوي 3 درصد ساكارز بودند. صفات اندازه گيري شده شامل طول عمر نهايي گل، درصد پژمردگي گل، نشت الكتروليت غشاء گلبرگ، پراكسيداسيون ليپيدهاي غشاء گلبرگ، محتواي نسبي آب گلبرگ، pH و هدايت الكتريكي (EC) محلول نگهدارنده، وزن تر نسبي، محلول جذب شده نسبي و سرعت طي شدن مراحل مختلف پيري بود. نتايج به دست آمده نشان داد كه اسانس رزماري با غلظت 60 ميلي ليتر در ليتر با طول عمر 33/13 روز نسبت به شاهد با طول عمر 3/10 روز عمر گلجاي گل شاخه بريده نرگس را به ميزان 03/3 روز افزايش داد. همچنين اين تيمار وزن تر نسبي را به ميزان 65/0 گرم، محتواي نسبي آب گلبرگ را به ميزان 66/14 درصد و محلول جذب شده نسبي را به ميزان 88/8 ميلي ليتر در گرم وزن تر نسبت به شاهد افزايش داد. از سوي ديگر اين تيمار درصد پژمردگي گل را به ميزان 15/8 درصد، نشت الكتروليت غشاء گلبرگ را به ميزان 88/15 درصد، پراكسيداسيون ليپيدهاي غشاء گلبرگ را به ميزان 41/0 ميكرو مول مالون دي آلدئيد در گرم وزن تازه گل، هدايت الكتريكي (EC) محلول نگهدارنده را به ميزان 08/0 دسي زيمنس بر متر و pH محلول نگهدارنده را به ميزان 17/1 نسبت به شاهد كاهش داد و از اين طريق سبب افزايش عمر گلجاي گل شاخه بريده نرگس گرديد. اسانس رزماري با غلظت 60 ميلي ليتر در ليتر سرعت طي شدن مراحل مختلف پيري را نيز در گل هاي تيمارشده كاهش داد. همچنين نتايج نشان داد كه عصاره رزماري در غلظت هاي 250 و 350 ميلي ليتر در ليتر بر تمام شاخص هاي اندازه گيري شده تاثير منفي داشتند. بنابراين با توجه به اثر مثبت اسانس رزماري با غلظت 60 ميلي ليتر در ليتر بر تمام شاخص هاي اندازه گيري شده، اين تيمار جهت افزايش عمر گلجاي و بهبود ويژگي هاي كيفي گل شاخه بريده نرگس گونه تازتا توصيه مي گردد.
  14. اثر تنش خشكي در مراحل مختلف فنولوژيكي بر برخي صفات مورفولوژيكي و فيتوشيميايي گياه دارويي سرخارگل Echinacea purpurea
    رضوانه طاوسي 2021
    اين تحقيق به منظور بررسي تأثير تنش خشكي در مراحل مختلف فنولوژيكي بر خصوصيات مورفولوژيك و فيتوشيميايي گياه دارويي سرخارگل، به صورت آزمايش فاكتوريل در قالب طرح كاملاً تصادفي با سه تكرار در گلخانه و آزمايشگاه گروه علوم باغباني دانشگاه بوعلي سينا اجرا گرديد. در اين آزمايش سطوح تنش در سه سطح (ظرفيت هاي زراعي 80% (شاهد)، 60 % (تنش متوسط) و 40% (تنش شديد)) به عنوان فاكتور اول و زمان اعمال تنش خشكي در مراحل مختلف فنولوژيكي ( 10 برگي، ظهور شاخه گلدهنه(قبل از گلدهي) و گلدهي) به عنوان فاكتور دوم مورد بررسي قرار گرفتند. نتايج نشان داد كه بيشترين ارتفاع بوته، طول و قطر ساقه در تيمار شاهد خشكي و هر سه مرحله فنولوژيكي بدست آمد. تنش خشكي متوسط ودر مرحله اعمال تنش خشكي در زمان 10 برگي و قبل از گلدهي نسبت به تيمارهاي ديگر تأثير بيشتري روي اندازه پهناي گل داشتند. تعداد و سطح برگ نيز تحت تأثير تنش خشكي قرار گرفتند اما اثر تنش شديد روي كاهش تعداد برگ بيشتر از تنش متوسط بود. بيشترين تعداد برگ در مرحله اعمال تنش در زمان گلدهي و بيشترين سطح برگ در مرحله اعمال تنش در زمان 10 برگي گياه مشاهده شد. غلظت كلروفيل a و كارتنوئيد كل در شرايط تنش كاهش يافت و مرحله اعمال تنش در زمان گلدهي و قبل از گلدهي نيز داراي اثر بيشتري روي اين دو صفت بودند. برهمكنش اثر تنش خشكي واعمال تنش در مراحل مختلف نمو گياه بر فنول، فلاونوئيد كل و فعاليت آنتي اكسيداني گل معني دار شد. تنش خشكي شديد بالاترين محتواي فنول و فلاونوئيد كل را داشت، هم چنين اعمال تنش خشكي در زمان 10 برگي و قبل از گلدهي، سبب ايجاد مقادير بالاتري از غلظت فنول و فلاونوئيد كل گل را شدند. بالاترين محتواي فنول كل ريشه در تيمار شاهد در مرحله اعمال تنش در زمان گلدهي بدست آمد. فعاليت آنتي اكسيداني ريشه تحت تأثير تنش خشكي و مراحل مختلف نمو قرار نگرفت. بيشترين وزن تر ريشه، وزن شاخساره و وزن كل گياه در تيمار شاهد و در بين مراحل فنولوژيكي موردبررسي، در مرحله اعمال تنش در زمان گلدهي بدست آمد. جرماكرن دي، اِن-دُدكان، اِن-تري دكان و اِن-اُن دكان اجزاي اصلي اسانس ريشه سرخارگل را تشكيل داده و با اعمال تنش شديد ميزان جرماكرن دي به ميزان قابل توجهي كاهش يافت. همچنين تركيب جرماكرن دي در شرايط بدون تنش (شاهد) و در مرحله اعمال تنش در زمان گلدهي، بالاترين ميزان در بين تيم
    Thesis summary

  15. ارزيابي پيامدهاي پرتوتابي فرابنفش B، نور قرمز و نور آبي روي برخي مواد موثره و ويژگي پاداكسايشي قارچ خوراكي دارويي گانودرما (Ganoderma lucidum)
    سميرا ذريه سليمان 2021
    چكيده: قارچ گانودرما يكي از مهم ترين قارچ هاي خوراكي مي باشد كه در سال هاي اخير به علت ويژگي هاي دارويي و ضد سرطاني مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر براي بررسي تاثير كيفيت نور شامل پرتوتابي فرابنفش B، نورقرمز، نور آبي و تركيب آنها بر عملكرد و ويژگي پاداكسايشي قارچ خوراكي دارويي گانودرما(Ganoderma lucidum)انجام پذيرفته است. براي اين منظور بسترهاي آماده تلقيح شده با اسپاون قارچ گانودرما از شركت توليد قارچ هاي خوراكي- دارويي سارين فام در استان البرز تهيه شد و در شرايط نيمه استريل تحت تيمارهاي نور ي شامل نور هاي سفيد (شاهد)، آبي، نور تركيبي (آبي 50% -قرمز50%)، نور قرمز و نور تركيبي (قرمز 75% - آبي 25%) به مدت 12 ساعت و نور فرابنفش به مدت 10 دقيقه قرار داده شدند. تيمارهاي نوري در مرحله ي ساقه روي قارچ ها به مدت 13 روز به سطح بستر تابيده شد. نتايج حاصل از اين پژوهش نشان داد كه وزن تر و خشك، محتواي آب و درصد ماده خشك قارچ تحت تاثير نوردهي قرار گرفت. نور آبي و قرمز وزن تر و خشك را افزايش داد؛ بيشترين وزن تر در تيمار نور آبي و قرمز به ترتيب 08/18 و 87/15 گرم بر كيلوگرم وزن بستر و كمترين ميزان در تيمار نور فرابنفش (42/8 گرم بر كيلوگرم وزن بستر) مشاهده گرديد. در رابطه با وزن خشك تيمارهاي آبي و قرمز بيشترين ميزان و تيمار نور فرابنفش كمترين ميزان را به خود اختصاص داد. تيمار نور فرابنفش همچنين كمترين درصد ماده خشك (42/25 درصد) و بيشترين درصد محتواي آب (58/74 درصد) را به خود اختصاص داد اما بين ساير تيمارها اختلاف معني داري مشاهده نشد. در رابطه با تركيبات ثانويه ميزان فنل كل تحت تاثير تيمارهاي نوري قرار گرفت و هر دو تيمار نوري تركيبي قرمز و آبي بالاترين ميزان را به خود اختصاص داده و تيمار شاهد كمترين ميزان را نشان داد. ميزان فلاونوئيد كل نيز تحت تاثير تيمارهاي نوري قرار گرفت و دو تيمار نورهاي تركيبي قرمز و آبي بالاترين ميزان و تيمار شاهد كمترين ميزان را به خود اختصاص دادند. ظرفيت آنتي اكسيداني تحت تاثير تيمارهاي نوري قرار گرفته و تيمارهاي نور تركيبي و قرمز بالاترين ميزان و تيمارهاي شاهد و نور فرابنفش كمترين ميزان را به خود اختصاص دادند. پلي ساكاريدها به عنوان يكي از مهمترين تركيبات در قارچ گانودرما شناخته مي شوند. در اين پژوهش وزن خشك پلي ساكاريد خام استخراج شده و محتوي پلي ساك
  16. اثر محلول پاشي برگي پوترسين و سولفات روي بر رشد و برخي ويژگي هاي فيتوشيميايي گياه سياهدانه (Nigella sativa L.)
    نسا حميديه 2021
    به منظور بررسي اثر پوترسين و سولفات روي بر گياه سياهدانه در سه سطح پوترسين (صفر، 25/0 و 5/0 ميلي مولار) و غلظت سولفات روي در سه سطح (صفر، 05/0 و 1/0 درصد) در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي با سه تكرار انجام شد. ويژگي هاي مورد بررسي در سه گروه ويژگي هاي رشدي، ويژگي هاي فيتوشيميايي و درصد و كيفيت روغن مورد اندازه گيري قرار گرفت. نتايج نشان دادند كه اثرات ساده پوترسين و سولفات روي بر ويژگي هاي رشدي گياه مثل ارتفاع، طول ريشه، تعداد گل، وزن صددانه، وزن تر و خشك اندام هوايي و وزن تر و خشك ريشه در سطح يك درصد معني دار شدند. اما اثرات متقابل پوترسين و سولفات روي تنها بر ارتفاع گياه در سطح پنج درصد و بر تعداد گل آذين، وزن تر اندام هوايي و وزن تر و خشك ريشه در سطح يك درصد معني دار شد. اثر پوترسين و سولفات تنها بر كلروفيل b معني دار شد و اثر ساده پوترسين بر فنل كل در سطح يك درصد و اثر متقابل پوترسين و سولفات روي بر صفات محتواي فنل كل، فلاونوئيد در سطح يك درصد و درصد روغن در سطح پنج درصد معني دار شد و بر ظرفيت آنتي اكسيداني غير معني دار شد. آناليز اسيدهاي چرب نشان داد كه تيمار ها اثر معني داري در سطح يك درصد بر درصد اسيد هاي چرب اولئيك اسيد و 2 سيس-آلفا لينولئيك اسيد داشتند و بر درصد پالمتيك اسيد و استئاريك اسيد اثر معني داري در سطح پنج درصد ايجاد كردند.
  17. بررسي اثر اسانس شمعداني عطري، روغن كدوي تخمه كاغذي و هگزانال روي برخي ويژگي هاي كمي و كيفي ميوه گلابي رقم لوئيز بن طي انبار سرد
    نسترن علوي سياه پوش 2021
    اين پژوهش به منظور بررسي تأثير اسانس شمعداني عطري و روغن كدوي تخمه كاغذي و هگزانال روي برخي ويژگي هاي كمي و كيفي ميوه گلابي رقم لوئيزبن طي انبار سرد، در سه آزمايش مجزا صورت گرفت. آزمايش اول به منظور بررسي اثر سه روش مختلف خشك كردن بر كيفيت و كميت اسانس گياه شمعداني عطري در قالب طرح كاملاً تصادفي انجام شد. تيمارهاي خشك كردن در 3 سطح خشك كردن گياه شمعداني عطري در1- آون 40˚C، 2- سايه محصور (اتاق) و 3-آفتاب بود. جهت اعمال تيمارها، برگ هاي گياهان شمعداني عطري جمع آوري و وزن شدند، سپس به 3 قسمت تقسيم و در مكان هاي موردنظر تا رسيدن به محتواي رطوبت 10 درصد، نگهداري گرديدند. از برگ هاي خشك شده به صورت مجزا اسانس گيري شد و كيفيت و كميت اسانس مورد ارزيابي قرار گرفت. آزمايش دوم به منظور بررسي اثراسانس شمعداني عطري حاصل از روش هاي مختلف خشك كردن و روغن كدوي تخمه كاغذي روي برخي ويژگي هاي كمي و كيفي ميوه گلابي رقم لوئيزبن طي انبار سرد در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي طرح انجام گرفت. تيمارها در 5 سطح 1- شاهد خشك، 2- حلال ها (توئين20 و اتانول 10 درصد)، 3- تركيب اسانس برگ شمعدانيعطري خشك شده در سايه و روغن كدوي تخمه كاغذي، 4- تركيب اسانس برگ شمعداني عطري خشكشده در آفتاب و روغن كدوي تخمه كاغذي و 5- تركيب اسانس شمعداني عطري خشك شده در آون40˚C و روغن كدوي تخمه كاغذي بودند. براي اعمال تيمارها، محلول ذخيره با 5 ليتر آب رقيق و ميوه ها به مدت 5/2 دقيقه در دماي 25 درجه سانتي گراد در محلول غوطه ور شدند. پس از اعمال تيمارها، ميوه ها در دماي اتاق رطوبت گيري شدند و سپس به تعداد 6 ميوه در هر تكرار در ظروف پلاستيكي يك بارمصرف منفذ دار بسته بندي و به سردخانه 1±0 درجه سانتي گراد با رطوبت نسبي 65-60 درصد منتقل شدند و به مدت 50 روز نگهداري شدند. صفات مورد ارزيابي 50 روز بعد از شروع دوره انبارداري شامل تغيير وزن، پي اچ، مواد جامد محلول، اسيديته قابل تيتراسيون، سفتي بافت، محتواي فنل كل، فعاليت آنتي اكسيداني (DDPH)، ويتامين ث و شاخص هاي رنگ بودند. در دوره دوم آزمايش ارزيابي كيفيت خوراكي ميوه ها انجام شد. آزمايش سوم به منظور بررسي اثرهگزانال ، فرمولاسيون حفظ تازگي ميوه(EFF) و اسانس شمعداني عطري و روغن كدوي تخمه كاغذي روي برخي ويژگي هاي كمي و كيفي ميوه گلابي رقم لوئيزبن طي انبار سرد به صورت فاكتوريل در قال
    Thesis summary

  18. اثر پرتوتابي فرابنفش و نور آبي بر عملكرد و ارزش تغذيه اي قارچ خوراكي-دارويي شاه صدف (Pleurotus eryngii)
    مهشيد زندي 2021
    نور، عامل اصلي توسعه اندام بار دهي در پرورش قارچ هاي صدفي مي باشد، اما اثرات آن در قارچ شاه صدف ( Pleurotus eryngii) كمتر درك شده است. پژوهش حاضر براي بررسي تاثير پرتوتابي فرابنفش و نور آبي بر عملكرد و ارزش تغذيه اي قارچ خوراكي-دارويي شاه صدف انجام پذيرفته است. بدين منظور بستر هاي آماده قارچ شاه صدف از شركت توليد قارچ هاي خوراكي- دارويي سارين فام در استان تهران تهيه شدند و در شرايط نيمه استريل تحت 6 تيمار نور ي شامل تاريكي، نور سفيد، نور آبي (8 و 16 ساعت در روز) و پرتو فرابنفش B با دو زمان 5 و10 دقيقه در روز، قرار داده شدند. در اين پژوهش، تيمارهاي نوري از مرحله ي اوليه رشد به سطح بستر قارچ ها تابيده شد ولي پرتو فرابنفش B بعد از رشد قارچ و بعد از پديدار شدن ساقه اعمال شد. نتايج حاصل از اين پژوهش نشان داد كه وزن تر و خشك و درصد ماده خشك قارچ تحت تاثير نوردهي قرار گرفت. نور آبي وزن تر و خشك را افزايش داد؛ بيشترين وزن تر در 16 ساعت اعمال نور آبي مشاهده گرديد و پرتوتابي فرابنفش سبب كاهش 15 درصدي وزن تر قارچ گرديد. بيشترين وزن خشك قارچ در تيمار نور آبي به مدت 16 ساعت با ميانگين 73/17 گرم به دست آمد و كمترين وزن خشك در تاريكي مطلق يافت گرديد كه با پرتوتابي 5 و ده دقيقه فرابنفش B اختلاف معني داري نشان نداد. كمترين درصد وزن خشك نيز در تيمار تاريكي به دست آمد. بيشترين محتواي فنل كل (16/225 ميلي گرم اسيد گاليك بر گرم) در تيمار نور آبي به مدت 8 ساعت و كمترين ميزان فنل (34/30 ميلي گرم اسيد گاليك بر گرم) در تيمار شاهد مشاهده گرديد. نوردهي روي محتواي فلاونوئيد كل قارچ اثر گذاشت؛ تيمار 8 ساعت نور آبي بالاترين ميزان فلاونوئيد كل را با ميانگين 820/16 ميلي گرم كوئرستين بر گرم نشان داد. فعاليت آنتي اكسيداني تيمارهاي مورد بررسي بين 99/43-03/71 درصد متغير بود كه بيشترين ميزان فعاليت آنتي اكسيداني در تيمار 16 ساعت نور آبي و كمترين فعاليت آنتي اكسيداني در تيمار 10 دقيقه نور فرابنفش مشاهده گرديد. بيشترين محتواي ويتامين ث در قارچ هاي مربوط به تيمار 8 ساعت نور آبي مشاهده شد. كم ترين محتواي ويتامين ث در تاريكي يافت شد. با توجه به نتايج اين پژوهش به نظر مي رسد رژيم نوري مانند نور آبي تاثير قابل ملاحظه اي در رشد و فيزيولوژي و همچنين ميزان تركيبات فيتوشيميايي قارچ خوراكي-دارويي شاه صدف دارد. بناب
  19. اثر كاربرد قبل و پس از برداشت تركيبات حاوي هگزانال روي برخي از شاخص هاي كمي و كيفي كلم بروكلي طي نگهداري در انبار سرد
    عرفان حسيني فرود 2021
    در سال هاي اخير استفاده از محصولات با منشاء طبيعي به جاي استفاده از تركيبات شيميايي به منظور حفظ ميوه و سبزي طي انبارداري اهميت پيدا كرده است. اين پژوهش به صورت فاكتوريل در قالب طرح بلوك كاملاً تصادفي با 3 تكرار اجرا شد. فاكتور اول، نوع تيمار (شاهد، هگزانال 01/0 درصد و فرمولاسيون حفظ تازگي محصول EFF شامل هگزانال، ژرانيول، آلفاتوكوفرول و اسيدآسكوربيك) و فاكتور دوم، زمان انبارداري (روز 0، 7، 14، 21 و 28) بود. به منظور بررسي اثر تيمارهاي قبل از برداشت و قبل و پس از برداشت هگزانال و فرمولاسيون حفظ تازگي EFF روي كلم بروكلي رقم ساينا، بر برخي صفات از جمله كيفيت ظاهري، كاهش وزن، طعم و مزه، مقدار ويتامين ث، محتواي كلروفيل و كارتنوئيد، شاخص رنگ، محتواي فنل، محتواي فلاونوئيد، فعاليت آنتي اكسيدان و فعاليت آنزيم كاتالاز در در طول انبار سرد، انجام شد. نتايج مربوطه به تيمار قبل از برداشت محصول نشان داد تيمار هگزانال در طي دوره انباري سرد اثر مطلوب تري بر حفظ ويژگي هاي كمي (كاهش وزن) و كيفي (كيفيت ظاهري و طعم و مزه) محصول داشت. تيمار فرمولاسيون حفظ تازگي محصول بيشتر ار تيمار هگزانال به حفظ كلروفيل و كارتنوئيد كمك كرد. بالاترين شاخص رنگ محصول در شاهد روز صفر و به دنبال آن روز 14 انباري و تيمار هگزانال وجود داشت. تيمارهاي هگزانال و فرمولاسيون حفظ تازگي محصول در ميزان ويتامين ث محصول تفاوتي نداشته و بيشترين مقدار آن به ترتيب در روز 7 و 14 انباري ديده شد. تيمارهاي هگزانال و فرمولاسيون حفظ تازگي تأثيري بر محتواي فنل نداشته و بيشترين مقدار آن در شاهد روز 14 و 21 انباري مشاهده شد. اثر متقابل زمان انباري و تيمار قبل از برداشت بر محتواي فلاونوئيد معني دار نبود. بيشترين محتواي آنتي اكسيدان در شاهد روز 21 انباري (976/0 درصد بازدارندگي) مشاهده شد. بيشترين فعاليت آنزيم كاتالاز در تيمار هگزانال روز 7 انباري (046/0 ميلي گرم پروتئين در 100 ميكروليتر عصاره در دقيقه) و به دنبال آن در تيمار هگزانال روز 14 انباري (046/0 ميلي گرم پروتئين در 100 ميكروليتر عصاره در دقيقه) مشاهده شد. از نتايج مربوطه به تيمار قبل و پس از برداشت محصول استنباط مي شود در روز 28 بيشترين كاهش كيفيت ظاهري به ويژه در تيمار هگزانال و EFF (8/26 درصد) اين دوره انباري مشاهده شد. بيشترين كاهش وزن محصولات با تيمار بعد از برداشت در دور
  20. اثر اسيدهيوميك روي برخي ويژگي هاي رشد و فيتوشيميايي گياه دارويي مفراح تحت تنش UV-B
    زهرا كريمي 2021
    مفراح گياه دارويي چند ساله متعلق به خانواده نعناعيان است. به دليل استفاده در زمينه هاي مختلف دارويي، بهداشتي و غذايي حائز اهميت است. تنش UV-B از جمله عواملي است كه بر خصوصيات كمي و كيفي گياهان دارويي مؤثر است. هيوميك اسيد نيز يك تركيب طبيعي آلي است كه مي تواند اثرات مثبتي را به طور مستقيم و غيرمستقيم بر روي گياه بگذارد. در اين مطالعه اثر توام پرتوتابي UV-B وكاربرد هيوميك اسيد بر رشد و برخي پاسخ هاي فيتوشيميايي گياه مفراح (Nepeta crispa L.) مورد مطالعه قرار گرفت. بدين منظور آزمايشي گلخانه اي-مزرعي به صورت فاكتوريل 4×3 در قالب طرح كامل تصادفي با سه تكرار اجرا شد. فاكتور اول شامل هيوميك اسيد در 4 سطح شاهد (بدون هيوميك اسيد)،2، 4و8 گرم و فاكتور دوم UV-B در3 سطح شاهد (بدون پرتوتابي)،1و3 ساعت در روز بود. هر دو تيمار 22 روز بعد از انتقال نشاها به گلدان، به مدت 15 روز بين ساعات 2 تا 7 بعدازظهر صورت گرفت. براساس نتايج بدست آمده از اين پژوهش، بيشترين ميزان فنل كل، فلاونوئيد كل، آنتي اكسيدان و كمترين ميزان تانن كل همگي در تيمار 3 ساعت پروتابي، بدون كاربرد هيوميك اسيد به ترتيب به ميزان 54/7 ، 23/4 ميلي گرم بر گرم وزن خشك برگ، 34/91 درصد و 81/0 ميلي گرم بر گرم وزن خشك برگ، يافت شد. بيشترين ميزان تانن كل و كمترين درصد آنتي اكسيدان برگ نيز در تيمار بدون پرتوتابي و كاربرد 8 گرم هيوميك اسيد، به ترتيب 76/1 ميلي گرم در گرم وزن خشك برگ و 15/51 درصد مشاهده شد. تجزيه آماري نشان داد بيشترين ميزان رزمارينيك اسيد و سالويانوليك اسيد به ترتيب با ميانگين 82/0 و 63/1 ميلي گرم در گرم برگ خشك در تيمار 3 ساعت پرتوتابي در روز بدون كاربرد هيوميك اسيد،كلروژنيك اسيد با ميانگين 08/2 ميلي گرم در گرم برگ خشك در تيمار 3 ساعت پرتوتابي به همراه كاربرد خاكي 8 گرم هيوميك اسيد و كافئيك اسيد نيز با ميانگين 50/1 ميلي گرم در گرم برگ خشك در تيمار 1 ساعت پرتوتابي به همراه كاربرد خاكي 4 گرم هيوميك اسيد مشاهده شد. كاربرد هيوميك اسيد به تنهايي بر ميزان فنل كل ،كلروژنيك اسيد و سالويانوليك اسيد معني دار نشد ولي بر روي كافئيك اسيد در سطح 5 درصد معني دار شد از طرفي هم باعث كاهش فلاونوئيد كل ، ظرفيت آنتي اكسيداني، رزمارينيك اسيد و افزايش تانن گياه شد و همگي در سطح 1 درصد معني دار شدند. پرتوتابي UV-B نيز به تنهايي باعث افزا
  21. اثر روش خشك كردن روي برخي از مواد مؤثره عصاره دو گونه مريم گلي
    محدثه جعفري 2021
    مريم گلي ها بانام علمي spp. Salvia گياهاني چندساله و علفي متعلق به تيره ي نعناعيان هستند. تاكنون از جنس مريم گلي در ايران 58 گونه شناسايي شده است كه 17 گونه آن بومي انحصاري ايران هستند. گونه ي S. officinalis كه گونه اصلاح شده و متداول مريم گلي است، حاوي مواد تلخ، تانن، فلاونوئيد و مواد گليكوزيدي و رزيني و همين طور حاوي اسيدهاي فنليك رزمارينيك اسيد و سالويانوليك اسيد است و گونه ي S. nemorosa به دليل داشتن كرك هاي ترشحي، سرشار از اسانس مي باشد. اين گونه از مريم گلي حاوي فلاونوئيد است. خشك كردن يكي از مراحل مهم پس از برداشت گياهان دارويي است كه نقش مهمي در تعيين كيفيت و كميت مواد مؤثره آن ها دارد. اين فرآيند بر ميزان مواد مؤثره تأثير قابل توجهي دارد و اين تأثير بر اساس دماي خشك كردن، طول مدت خشك كردن و گونه گياهي متفاوت است. ازاين رو در پژوهش حاضر تأثير روش ها و شرايط خشك كردن روي كيفيت دو گونه مذكور هدف گذاري و اجرا شد. زمان برداشت گياهان در مرحله رشد رويشي كامل بود. آزمايش به صورت فاكتوريل با دو فاكتور در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي در سه تكرار انجام گرديد. فاكتور اول گونه ي مريم گلي در دو سطح S. officinalis و S. nemorosa و فاكتور دوم روش خشك كردن در 4 سطح خشك كردن در سايه به مدت 144 ساعت، خشك كردن در آفتاب به مدت 78 ساعت و آون با دماي 40 و 70 درجه سانتي گراد به ترتيب 37 و 6 ساعت بود. با احتساب دو سطح براي فاكتور اول و چهار سطح براي فاكتور دوم تعداد 8 تيمار در آزمايش بررسي شد. در اين پژوهش مشخص شد كه بيشترين عملكرد عصاره با ميزان 11 درصد متعلق به تيمار آون 70 درجه سانتي گراد، در هر دو گونه و با ميزان بالاتر گونه S. nemorosa نسبت به گونه ديگر بود. درصد كاهش وزن تحت تأثير روش هاي خشك كردن قرار نگرفت ولي نوع گونه بر روي آن اثر گذاشت، بدين صورت كه گونه S. officinalis بيشترين كاهش وزن را نسبت به گونه ديگر دارا بود. ازنظر حفظ صفات فيتوشيميايي شامل فنل كل، فلاونوئيدكل، تانن كل و خاصيت آنتي اكسيداني، به طور ميانگين در تيمار سايه خشك براي دو گونه S. nemorosa و S. officinalis بالاترين مقدار و در آون 70 درجه سانتي گراد كمترين داده هاي صفات مذكور ثبت شد. ازنظر اسيدهاي فنليك شامل كلروژنيك اسيد، كافئيك اسيد، رزمارينيك اسيد و سالويانوليك اسيد كه به روش HPLC سنجيده شدند، باوجود دا
  22. بررسي جوانه زني و دماهاي كاردينال بذر و اثر مراحل فنولوژيكي گياه روي برخي مواد موثره اسفناج وحشي (Atriplex patula)
    ساميه قائلوني 2020
    گياه اسفناج وحشي Atriplex patula گياهي از خانواده Chenopodiaceae است كه مي تواند در مصارف مختلفي از قبيل مصارف دارويي، تغذيه اي ، توليدعلوفه و بيابان زدايي مورد استفاده قرار گيرد. به منظور تعيين نوع خواب و ويژگي هاي جوانه زني و روش شكست خواب و تعيين دماهاي كاردينال جوانه زني و تأثير مراحل فنولوژيكي بر برخي مواد مؤثره در اين گونه، 3 آزمايش به صورت جداگانه انجام گرفت. آزمايش اول آزمايش فاكتوريل در قالب طرح كاملاً تصادفي با 2 فاكتور انجام شد. فاكتور اول نيترات پتاسيم در 4 سطح (صفر، 250، 500 و 750 ميلي گرم در ليتر) و فاكتور دوم سرمادهي مرطوب در 3 سطح (بدون سرمادهي مرطوب، 3+ و 6+ درجه سانتي گراد) بود. تعداد تيمارها 12 و در 4 تكرار 25 بذري انجام شد و سرعت و درصد جوانه زني بذور محاسبه گرديد. نتايج به دست آمده نشان داد كه تيمار نيترات پتاسيم با غلظت 250 ميلي گرم در ليتر به همراه سرمادهي مرطوب در دماي 3 درجه سانتي گراد به مدت يك هفته بهترين نتيجه را در شكست خواب بذر و افزايش درصد جوانه زني و سرعت جوانه زني داشت و سرعت و درصد جوانه زني به ترتيب 16/8 و 90 درصد به دست آمد. بنابراين مشخص شد كه خواب اين گونه از نوع فيزيولوژيكي غير عميق مي باشد. آزمايش دوم به منظور تعيين دماهاي كاردينال جوانه زني بذور در 9 سطح دمايي (صفر، 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و40 درجه سانتي گراد) آزمايشي در قالب طرح كاملاً تصادفي انجام گرفت. در اين آزمايش تيمارها شامل 9 سطح دمايي، هر تيمار داراي 4 تكرار 25 بذري بود. سپس با تعيين سرعت جوانه زني و برازش مناسب ترين مدل رگرسيوني بين درجه حرارت و سرعت جوانه زني درجه حرارت هاي كاردينال جوانه زني شامل درجه حرارت حداقل، مطلوب و حداكثر به ترتيب معادل 86/1، 51/22 و 89/38 درجه سانتي گراد به دست آمد و بهرين مدل براي تعيين دماهاي كاردينال مدل دندان مانند انتخاب شد. آزمايش سوم به منظور بررسي تاثير مراحل فنولوژيكي گياه بر برخي مواد موثره در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي با 3 تيمار و 3 تكرار انجام شد. تيمارها شامل مرحله 8 برگي، مرحله گل دهي و مرحله بذر دهي بودند. شاخص هاي اندازه گيري شده شامل ميزان كلروفيل a، b، كل و كاروتنوئيد در برگ، ميزان فنل كل اندام هوايي، ميزان فلاونوئيد كل اندام هوايي، ميزان تانن و ظرفيت آنتي اكسيداني، محتواي كوئرستين و روتين بودند. بيش ترين محتواي كل
  23. ارزيابي اثر تيمارهاي خراش دهي، نيترات پتاسيم، متيل جاسمونات، جيبرلين و چينه ي سرمايي بر جوانه زني بذر كَبَر (Capparis spinose L.)
    هدي احمدي 2020
    با توجه به اهميت گياه دارويي كَبَر در درمان بيماريها و صنايع غذايي و همچنين افزايش تقاضا، محدود بودن رويشگاه هاي طبيعي، كمي زادآوري و برداشت بي رويه، برنامه ريزي جهت كشت و اهلي كردن آن ضروري به نظر مي رسد. براي ازدياد و كشت اين گياه، رفع خواب و افزايش ميزان جوانه زني بذرها توسط روش هاي آزمايشگاهي مختلف اهميت ويژه اي دارد. به منظور ارزيابي اثر خراش دهي مكانيكي و شيميايي، تاثير نيترات پتاسيم، متيل جاسمونات، جيبرلين و چينه ي سرمايي مرطوب روي شكست خواب بذر گياه دارويي كَبَر، سه آزمايش طراحي و اجرا گرديد. آزمايش اول ارزيابي تاثير خراش دهي مكانيكي و شيميايي بر جوانه زني بذر در قالب طرح كاملاً تصادفي شامل، خراش دهي مكانيكي با كاغذ سمباده در سه سطح صفر (شاهد)، 5، 20 دقيقه و خراش دهي شيميايي با اسيد سولفوريك غليظ (98%) در سه سطح زماني 10، 30 و 45 دقيقه خيساندن بود. آزمايش دوم ارزيابي تاثير متيل جاسمونات، جيبرلين و نيترات پتاسيم بر جوانه زني بذر كَبَر بود كه به صورت فاكتوريل در قالب طرح كاملاً تصادفي با دو فاكتور انجام گرفت، فاكتور اول شامل: متيل جاسمونات در 4 سطح صفر (شاهد)، 5، 10، 15 ميكرومولار و فاكتور دوم شامل: جيبرلين و نيترات پتاسيم در 5 سطح، جيبرلين در غلظت هاي صفر (شاهد)، 500 و 1000 ميلي گرم در ليتر و نيترات پتاسيم در غلظت هاي 5000 و 10000 ميلي گرم در ليتر بود كه تيمارها به صورت خيساندن اعمال شدند. آزمايش سوم ارزيابي تاثير چينه سرمايي بر جوانه زني بذر كَبر بود كه با تيمار دمايي 4 درجه ي سانتي گراد به صورت طرح كاملاً تصادفي در 5 سطح زماني صفر (شاهد)، 6، 8، 10 و 12 هفته اجرا گرديد. ميزان قوه ي ناميه ، درصد نهايي جوانه زني، ميانگين روزانه ي درصد جوانه زني، شاخص جوانه زني، ضريب آلومتري، شاخص بنيه بذر، سرعت جوانه زني، طول ريشه چه، طول ساقه چه، طول گياهچه و شاخص تيمسون مورد سنجش قرار گرفت. نتايج نشان داد كه تيمار خراش دهي با سمباده به مدت 20 دقيقه بر درصد نهايي جوانه زني 77%، ميانگين روزانه درصد جوانه زني 56/2%، شاخص جوانه زني 26/0و سرعت جوانه زني به مقدار 8/1، تاثير معني-داري داشته، كه روي صفات مذكور اثر افزايشي داشت، اما طول ريشه چه و شاخص بنيه تحت اثر اين تيمارها قرار نگرفت، ولي با اين وجود صفات طول ساقه چه و طول گياهچه به ترتيب با مقادير5/116 و 75/127 ميلي متر و ضريب آل
  24. مطالعه دماهاي كاردينال جوانه زني بذر و تاثير مراحل فنولوژيكي بر ميزان برخي از مواد موثره تاج خروس گسترده (Amaranthus blitoides)
    مريم حميدي 2020
    تاج خروس گسترده يكي از گياهان خانواده Amaranthaceae مي باشد كه مي تواند به عنوان گياه دارويي و سبزي در تغذيه انسان جاي گيرد به منظور تعيين ويژگي هاي جوانه زني و تعيين نوع خواب اين گياه و روش شكستن خواب و تعيين دماهاي كاردينال جوانه زني بذور اين گياه و تاثير مراحل فنولوژيكي بر برخي مواد موثره در اين گونه، چند آزمايش به صورت جداگانه انجام گرفت. آزمايش اول جهت تعيين خواب و روش شكستن خواب بذور در قالب طرح كاملاً تصادفي با 12 تيمار و 4 تكرار 25 بذري، شامل سرمادهي مرطوب در دماي 3 و 6 درجه سانتي گراد به مدت 1، 2 و 3 هفته، نيترات پتاسيم با غلظت هاي 250، 500 و 750 ميلي گرم بر ليتر و خراش دهي با كاغذ سمباده به مدت 5، 10 و 15 دقيقه اجرا گرديد و درصد و سرعت جوانه زني بذور محاسبه گرديد. اين نتيجه به دست آمد كه بهترين روش براي شكستن خواب بذور، تيمار كاغذ سمباده به مدت 15 دقيقه و سرمادهي مرطوب در دماي 3 درجه سانتي گراد بود. بنابراين مشخص شد كه خواب بذور تاج خروس گسترده از نوع فيزيكي مي باشد. آزمايش دوم جهت تعيين دماهاي كاردينال جوانه زني بذور در قالب طرح كاملاً تصادفي شامل 9 تيمار دمايي با 4 تكرار 25 بذري صورت گرفت. تيمارها شامل دماي 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35، 40 و 45 درجه سانتي گراد بودند. سپس با تعيين سرعت جوانه زني و برازش مناسب ترين مدل رگرسيوني بين درجه حرارت و سرعت جوانه زني درجه حرارت هاي كاردينال جوانه زني شامل درجه حرارت حداقل، مطلوب و حداكثر به ترتيب معادل 16/6، 41/26 و 67/40 درجه سانتي گراد و بهترين مدل براي تعيين دماهاي كاردينال مدل دوتكه اي انتخاب شد. آزمايش سوم جهت تعيين برخي مواد موثره گياه تاج خروس گسترده در مراحل مختلف فنولوژيكي، در قالب طرح بلوك كامل تصادفي با 3 تيمار و 3 تكرار انجام گرفت. تيمارها شامل مرحله 8 برگي، مرحله گلدهي و مرحله بذردهي بودند. متغيرهاي اندازه گيري شده شامل ميزان كلروفيلa ، b و كارتنوئيد در برگ، ميزان فنل كل اندام هوايي، ميزان فلاونوئيدكل اندام هوايي، ميزان تانن، ظرفيت آنتي اكسيداني، محتواي كوئرستين، روتين، اسيدكلروژنيك و اسيد كافئيك بودند. بيش ترين محتواي كلروفيل كل به ميزان 05/2 ميلي گرم بر گرم در مرحله بذردهي وكمترين محتواي كلروفيل كل به مقدار94/0 ميلي گرم در گرم در مرحله 8 برگي مشاهده شد. بيش ترين محتواي كلروفيل a و b در مرحله بذردهي وكم
    Thesis summary

  25. اثرات زيستي اندوفيت هاي گياه به ليمو Lippia citriodora
    ميترا لشگري 2019
    با سلام
  26. اثرات زيستي باكتري هاي اندوفيت پونه كوهي
    شيدا كاس نژادبرزهنداني 2019
    اندوفيت ها ميكروارگانيسم هايي مي باشند كه در بافت هاي گياه سالم بدون ايجاد علامت و نشانه اي از بيماري يافت مي شوند. باكتري هاي اندوفيت به عنوان باكتري هاي مفيد شناخته شده و به طور فعال رابطه طولاني مدت با گياه ميزبان دارند و عموماً ويژه اندام خاصي از گياه نيستند و مي توانند از ريشه، ساقه، برگ، غده، بذر، گل و ميوه جدا شوند. اين باكتري هاي مي توانند از طريق توليد عوامل ضد قارچ و ضد باكتري، توليد سيدروفور، رقابت در جذب عناصر غذايي و القاي مقاومت سيستميك در ميزبان، سبب كنترل بيولوژيكي بيمارگر هاي گياهي شوند. هدف از انجام پژوهش حاضر دستيابي به سويه هاي برتر باكتري هاي اندوفيت پونه كوهي (Mentha pulegium) با اثرات ضد قارچي بود. به منظور انجام اين پژوهش، 38 ايزوله باكتري اندوفيت از اندام هاي سالم پونه كوهي در استان همدان جداسازي شدند. نخست، اثرات ضد قارچي آن ها بر روي قارچ هاي پاتوژن گياهي sp. Rhizoctonia، .sp Verticillium وFusarium oxysporum از طريق كشت سه نقطه-اي در قالب طرح كاملاً تصادفي با سه تكرار بررسي شد و آناليز آماري نتايج با استفاده از نرم افزار SAS و مقايسه ميانگين ها با استفاده از آزمون توكي انجام شد. از بين 38 ايزوله باكتريايي جداسازي شده، 11 جدايه در برترين گروه هاي آماري قرار گرفتند و بالاترين اثرات بازدارندگي از رشد قارچ ها را نشان دادند. سپس خواص ضد قارچي مواد فرار 11 ايزوله برتر باكتريايي بر روي قارچ هاي مذكور از طريق كشت متقابل در قالب طرح كاملاً تصادفي با سه تكرار بررسي شد. شناسايي ايزوله هاي برتر به روش مولكولي براساس توالي يابي ژن 16S rDNA آن ها را در جنس هاي Brevundimonas، Bacillus، Pseudomonas و Serratia قرار داد. يافته هاي حاصل از اين پژوهش مي تواند در كنترل پاتوژن هاي گياهي و يافتن روش هاي مديريت زيستي در سيستم كشاورزي ارگانيك و پايدار مورد استفاده قرار گيرد.
  27. مطالعه آندروژنز در گياه سيكلامن با هدف توليد گياهان هاپلوييد
    ماندانا كاظمي 2019
    گياه سيكلامن( Cyclamen persicum) يكي از گونه هاي مهم زينتي گلداني محسوب مي شود كه هم از طريق جنسي (بذر) و هم غيرجنسي (غده) تكثير مي شود. گياهان هاپلوئيد گياهاني هستند كه نيمي ازكروموزوم هاي گياه مادري را دارند. با القاء گياهان هاپلوئيد امكان رسيدن سريع به هموزيگوتي وجود دارد و درنتيجه تحقيقات ژنتيكي و برنامه هاي به نژادي را آسان مي كند. دراين پژوهش تاثيردورقم هيبريد از گياه سيكلامن، اثر غلظت هاي مختلف هورمون هاي توفوردي، بنزيل آمينوپورين و نفتالين استيك اسيد، پيش تيمارسرمايي، شرايط نور و تاريكي بركالوس زايي و رويان زايي گامتي دركشت بساك گياه سيكلامن درمحيط جامد B5 بررسي شد. نتايج نشان داد كه بهترين تركيب هورموني مربوط به تركيب هورموني توفوردي (1 ميلي گرم برليتر و بنزيل آمينوپورين (1 ميلي گرم برليتر) با ميزان 66/76درصد و تركيب هورموني توفوردي (1 ميلي گرم بر ليتر) و بنزيل آمينوپورين (5/0 ميلي گرم بر ليتر) باميزان 70 درصد كالوس زايي بود. در پيش تيمار سرمايي بالاترين ميزان كالوس زايي مربوط به دماي 4 درجه ي سانتي گراد به مدت 3 روز بود كه داري اختلاف معني داري در سطح 05/0 بود. بهترين ژنوتيپ مربوط به ژنوتيپ Halios از لحاظ ميزان كالوس زايي و جنين زايي بود. بين دو ژنوتيپ براي صفت كالوس زايي و جنين زايي از لحاظ آماري اختلاف معني داري درسطح 05/0 وجود داشت. در تيمارتاريكي رويان زايي، كالوس زايي و باز زايي مشاهده شد. ميزان رويان زايي دراين پژوهش7/5 درصد بود كه از اين ميزان رويان زايي يك مورد باز زايي مشاهده شد.
  28. اثر پرتو فرابنفش B روي برخي ويژگي هاي رشد، فيتوشيميايي و پاد اكسايشي گياه هميشه بهار (Calendula officinalis L.)
    مجيد جهانگيري كيا 2019
    در پژوهش حاضر اثر پرتو فرابنفش B بر برخي از تركيبات فيتوشيميايي و برخي از صفات اگرومورفولوژيكي گياه دارويي هميشه بهار (Calendula officinalis L.) مورد بررسي قرار گرفت. بدين منظور در يك پژوهش گلخانه اي، دو آزمايش فاكتوريل در قالب طرح كاملا تصادفي براي دو تيپ گياه هميشه بهار كم پر و پرپر به صورت مجزا اجرا شد. فاكتور اول دوره تابش پرتو فرابنفشB در دو سطح (دو روز و چهار روز) و فاكتور دوم مدت زمان تابش پرتو فرابنفش B در سه سطح (صفر، پنج و ده دقيقه) در نظر گرفته شد. در گياهان هميشه بهار تيپ پرپر، نتايج نشان دادند كه پرتوتابي سبب كاهش ابعاد و سطح برگ شد به طوريكه بيشترين ميزان سطح برگي مترمربع) در گياهان شاهد و كمترين ميزان آن (9/270 ميلي مترمربع) در تيمار پرتو فرابنفش 10 دقيقه در دوره 2 روز مشاهده شد. همچنين دوره پرتوتابي فرابنفشB و مدت آن سبب كاهش وزن تر گل و وزن تر بخش هوايي گياه شد. در مقابل درصد ماده خشك با پرتوتابي فرابنفشB كاهش يافت به طوريكه بيشترين درصد ماده خشك در تيمار 5 دقيقه به مدت 4 روز مشاهده شد. تيمار فرابنفش بر محتواي تركيبات بيوشيميايي موثر بود و در مقايسه با شاهد سبب افزايش يا كاهش اين تركيبات شد. بيشترين ظرفيت پاداكسايشي (82/92 درصد) در تيمار 10 دقيقه در دوره 2 روز و كمترين ميزان آن (62/89 درصد) در تيمار 5 دقيقه در دوره 2 روز مشاهده شد. بيشترين ميزان فلاونوئيد كل، (77/12 ميلي گرم بر گرم وزن خشك) در تيمار 5 دقيقه در دوره 2 روز و كمترين ميزان آن، در تيمار 10 دقيقه در دوره 2 روز مشاهده شد. بيشترين ميزان فنل كل (72/23 ميلي گرم بر گرم وزن خشك گل) در تيمار شاهد و كمترين ميزان آن (01/17 ميلي گرم بر گرم وزن خشك گل) در تيمار فرابنفش 5 دقيقه در دوره 2 روز مشاهده شد. بيشترين ميزان كوئرستين (88/0 ميلي گرم بر گرم وزن خشك گل) در تيمار 5 دقيقه در دوره 2 روز و كمترين ميزان آن ( 59/0 ميلي گرم بر گرم وزن خشك گل) در گياهان شاهد مشاهده شد. در گياهان هميشه بهار تيپ كم پر نتايج متفاوتي مشاهده شد. بيشترين ميزان سطح برگ ( 6/1230 ميلي مترمربع) در تيمار فرابنفش 10 دقيقه در دوره 4 روز و كمترين ميزان آن( 9/1003 ميلي مترمربع) در تيمار فرابنفش 5 دقيقه در دوره 2 روز مشاهده شد. بيشترين ميزان ظرفيت پاداكسايشي( 98/90 درصد) در تيمار 5 دقيقه در دوره 4 روز و كمترين ميزان آن(30/89 درصد) در ت
  29. اثر تنش خشكي در مراحل مختلف رشد روي برخي تركيبات فنلي و ظرفيت پاد اكسايشي عصاره گياه مفراح(Nepeta crispa L
    منيره مرادي فرسا 2019
    مفراح گياه دارويي چند ساله متعلق به خانواده نعناعيان است. اين گياه به دليل استفاده در زمينه هاي مختلف دارويي، بهداشتي و غذايي حائز اهميت است. تنش خشكي از جمله عوامل مهمي است كه بر خصوصيات كمي و كيفي گياهان دارويي مؤثر است. گياهان با بهره گيري از آنتي اكسيدان هاي آنزيمي و غيرآنزيمي، همچنين توليد برخي متابوليت هاي ثانويه نظير انواع تركيبات فنلي مي توانند با تنش هاي محيطي نظير خشكي مقابله نمايند. مرحله رشد از فاكتورهاي مؤثر در تعيين محتواي متابوليت هاي ثانويه در گياهان دارويي مي باشد. گياهان دارويي بر خلاف ديگر محصول هاي زراعي، گياهاني هستند كه در آن ها كيفيت مواد در مقايسه با كميت آن ها به مراتب مهمتر و ضروري تر مي باشد. بنابراين جهت رسيدن به حداكثر كيفيت، علم و آگاهي از عوامل مؤثر بر رشد و نمو گياهان دارويي بسيار حائز اهميت مي باشد . در اين مطالعه اثر تنش خشكي در مراحل مختلف فنولوژي بر رشد و برخي پاسخ هاي فيزيولوژيكي و فيتوشيميايي گياه مفراح (Nepeta crispa L.) مورد مطالعه قرار گرفته است. آزمايش به صورت فاكتوريل 2×3 در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي و سطوح تنش خشكي و مراحل فنولوژي به عنوان فاكتورهاي اصلي در گلخانه دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سينا همدان اجرا گرديد. تيمارهاي مورد بررسي در اين تحقيق شامل سه سطح تنش خشكي، شرايط بدون تنش (80 درصد ظرفيت مزرعه اي) تنش ملايم (60 درصد ظرفيت مزرعه اي) و تنش شديد (40 درصد ظرفيت مزرعه اي) و دو مرحله فنولوژي (مرحله استقرار نشاء) و (مرحله رويشي) در سه تكرار بودند. نتايج حاصل از تجزيه آماري نشان داد، تنش خشكي اثر معني داري بر پارامترهاي مورفولوژيكي، فيزيولوژيكي و فيتوشيميايي گياه، شامل وزن تر و خشك ريشه و اندام هوايي، سطح برگ، طول اندام هوايي و ريشه، رنگيزه هاي فتوسنتزي، كربوهيدرات، پرولين، پروتئين، محتوي نسبي آب، فنل كل، فلاونوئيد، فعاليت آنتي اكسيداني و اسيدهاي فنوليك دارد. تنش خشكي سبب ايجاد اثرات منفي بر رشد و عملكرد گياه شد. در شرايط تنش خشكي در هر دو مرحله فنولوژي كاهش پارامترهاي رشدي، كلروفيل، محتواي نسبي آب و در تنش شديد كاهش پروتئين نسبت به تنش ملايم و افزايش كربوهيدرات، پرولين، مواد فنلي و فعاليت آنتي اكسيداني شد. در اين تحقيق تنش خشكي با افزايش تركيبات فنلي و افزايش تجمع پرولين و كربوهيدرات در هر دو مرحله فنولوژيكي وتجمع
  30. ارزيابي گوناگوني و ساختار ژنتيكي در چند جمعيت ايراني شاهدانه با استفاده از نشانگرهاي ISSR و ويژگي هاي اگرومورفولوژيك
    رضوان شمس 2019
    شاهدانه با نام علمي Cannabis sativa گياهي متعلق به خانواده Cannabaceae است كه در برخي از مناطق ايران مي رويد و كشت و توليد آن از قديم الايام در سراسر كشور رايج بوده است. شاهدانه گياهي علفي، يكساله و دوپايه است. در پژوهش حاضر، 10 جمعيت بومي كشت شونده شاهدانه از استان هاي مختلف ايران با ده تكرار(مجموعاً 100 گياه) در گلخانه در قالب طرح كاملاً تصادفي كشت شدند. جهت بررسي تنوع ژنتيكي ميان و درون جمعيت ها و همچنين تعيين ساختار جمعيتها، از صفات اگرومورفولوژيكي، فيتوشيمايي و نشانگرهاي مولكولي ISSR استفاده شد. صفات اگرومورفولوژيكي شامل ارتفاع گياه، قطر ساقه، تعداد شاخه فرعي، تعداد گره در ساقه، تعداد برگ، وزن خشك اندام هوايي، وزن خشك ريشه، وزن كل دانه در بوته و وزن هزار دانه و درصد روغن بذر اندازه گيري شد. نتايج تجزيه واريانس نشان داد كه جمعيت هاي شاهدانه مورد مطالعه از نظر صفات اگرومورفولوژيكي مذكور داراي اختلاف معني داري در سطح آماري يك درصد مي باشند و تنوع ژنتيكي بالايي از اين حيث دارند. جمعيت همدان داراي بيش ترين ارتفاع بوته، تعداد برگ و تعداد گل آذين بود. بيش ترين قطر ساقه و وزن خشك ريشه را جمعيت كرمانشاه داشت. در دو صفت وزن كل دانه در بوته و وزن هزار دانه، جمعيت اصفهان بالاترين بود. جمعيت هاي تبريز و سنندج از بيش ترين ميزان درصد روغن در بذر برخوردار بودند. نتايج آناليز همبستگي بين صفات نشان داد كه درصد روغن بذر با تعدادبرگ، وزن خشك اندام هوايي و تعداد گل-آذين همبستگي مثبت و معني دار و با تعداد گره در ساقه رابطه منفي داشت. نتايج ارزيابي صفات فيتوشيميايي از قبيل محتواي كلروفيل ، محتواي كاروتنوئيد، محتواي فنل، ميزان فلاونوئيد و ظرفيت آنتي اكسيداني، تفاوتهاي زيادي را بين جمعيت هاي شاهدانه آشكار نمود. جمعيت اهواز بيش ترين ميزان كلروفيل و كاروتنوئيد را داشت. محتواي فنل در جمعيت سنندج بيش ترين بود و حداكثر فلاونوئيد در جمعيت اصفهان و بالاترين ظرفيت آنتي اكسيداني در جمعيت كرمان مشاهده گرديد. رابطه همبستگي معناداري بين محتواي فنل و ظرفيت آنتي اكسيداني يافت نشد. از تعداد 14 آغازگر ISSR به كار برده شده در اين مطالعه، 231 باند با وضوح بالا به دست آمد كه از اين تعداد، 198 (85%) باند چندشكلي نشان دادند. تجزيه خوشه اي بر پايه ماتريس تشابه ژنتيكي جاكارد و با روش UPGMA، نمونه هاي شاهدانه
  31. بررسي برخي ويژگي هاي فيتوشيميايي چند گونه غالب گلسنگ در ايران
    هومن نوروزي 2019
    گلسنگ به عنوان يك همزيستي موفق بين دو شريك (فتوسنتزي و قارچي)، از سازگارترين موجودات كره زمين نسبت به شرايط نامساعد طبيعي بوده كه اين قابليت را مرهون طيف وسيع متابوليت هاي ثانويه توليدي در تال خود مي باشد. علي رغم گستردگي پراكنش گلسنگ ها در كشور ما، تا به امروز مطالعه جامعي در مورد مواد موثره و جنبه هاي دارويي آن ها انجام نشده است. در پژوهش حاضر 25 نمونه گلسنگ از 8 منطقه مختلف ايران از نظر برخي صفات فيتوشيميايي مورد مقايسه قرار گرفتند. مقدار رنگيزه هاي كلروفيل a، كلروفيل b و كاروتنوئيد كل در نمونه ها اندازه گيري شد كه بالاترين مقدار كلروفيل a در گونه Ramalina pollinaria (916/1 ميلي گرم در گرم تال خشك)،كلروفيل b در گونه هاي Ramalina pollinaria، Umbilicaria aprina و Flavoparmelia caperata ( به ترتيب 675/0، 579/0 و 575/0 ميلي گرم در گرم تال خشك) و بيشترين ميزان كاروتنوئيد كل متعلق به گونه هاي Collema sp. (606/0 ميلي گرم در گرم تال خشك) و Caloplaca sp. (528/0 ميلي گرم در گرم تال خشك) بود. محتواي فنل كل گونه ها با استفاده از ماده فولين سيوكالتئو مورد سنجش قرار گرفت و گونه هاي R. pollinaria، Punctelia borreri، R. hyrcana، F. caperata (جمعيت نور)، F. caperata (جمعيت پونل) و U. aprina داراي بالاترين ميزان فنل كل بودند (به ترتيب 75/4، 11/4، 03/4، 82/3، 41/3 و 17/3 ميلي گرم در گرم تال خشك). سنجش محتواي فلاونوئيد كل در نمونه ها بالاترين محتواي فلاونوئيد كل را در گونه Xanthoria parietina (جمعيت كرگان) نشان داد (61/2 ميلي گرم در گرم تال خشك). ظرفيت پاداكسايشي عصاره استوني نمونه ها توسط روش زدايندگي راديكال DPPH (1و1-دي فنيل-2-پيكريل هيدرازيل) سنجيده شد و گونه هاي R. pollinaria، Diploschistes gypsaceus، R. hyrcana و U. aprina داراي بالاترين ظرفيت پاداكسايشي (به ترتيب 82، 81، 77 و 56 درصد بازداري) و همبستگي قوي با محتواي فنل كل گونه ها بودند (ضريب همبستگي= 617/0). بررسي نمونه ها با استفاده از HPLC نشان داد كه گونه هاي مورد مطالعه، فاقد اسيد اورسوليك در تال خود هستند. تجزيه به مولفه هاي اصلي و تجزيه خوشه اي براساس صفات فيتوشيميايي مورد سنجش، منتج به گروه بندي گونه هاي مورد بررسي شد و در نهايت با در نظر گرفتن برخي جوانب به ويژه محتواي فنل كل و ظرفيت پاداكسايشي بالا، گونه U. aprina ب
  32. بررسي تنوع ژنتيكي 6 جمعيت گياه دارويي زوفا (Hyssopus officinalis) با استفاده از نشانگر ISSR و مقايسه اين جمعيت ها براساس محتواي اسيدهاي فنليك
    مهسا قاسمي راستي 2019
    شناخت و آگاهي از تنوع ژنتيكي و شيميايي در يك گونه گياهان دارويي براي حفاظت از منابع ژنتيكي و همچنين استفاده از روش اصلاحي مناسب به منظور بهبود صفات اقتصادي مهم است. زوفا با نام علمي Hyssopus officinalis يك گياه دارويي معطر از خانواده نعناعيان است. در مطالعه حاضر 6 جمعيت از اين گياه (هر جمعيت 10 گياه) با استفاده از برخي صفات فيتوشيميايي و نشانگرها ي مولكولي ISSR مورد ارزيابي تنوع ژنتيكي قرار گرفتند. جمعيت ها شامل 5 جمعيت بومي از ايران (اراك، شيراز، مشهد، اصفهان، اصفهان) و يك جمعيت از سوئد بود. نتايج تجزيه واريانس داده هاي فيتوشيميايي نشان داد كه بين جمعيت ها از نظر ميزان فنل كل و ظرفيت آنتي اكسيداني تفاوت معني داري (p<0.05) وجود داشت اما بين جمعيت ها از نظر ميزان فلاونوئيد تفاوت معني داري مشاهده نشد. از لحاظ ميزان اسيدهاي فنليك نيز بين جمعيت ها تفاوت معني داري بدست آمد. بالاترين ميزان فنل مربوط به جمعيت سوئد و به مقدار 52/4 ميلي گرم گاليك اسيد در يك گرم بافت برگ بود. بيشترين درصد بازدارندگي راديكال آزاد نيز در جمعيت سوئد مشاهده شد كه 72/93% بود. اسيد فنليك غالب در جمعيت هاي زوفا كلروژنيك اسيد بود كه در جمعيت شيراز به ميزان 67/1 ميلي گرم در گرم وزن خشك بود. به منظور بررسي تنوع ژنتيكي، از 18 آغازگر ISSR استفاده شد كه در مجموع 126 باند ايجاد شد كه 119 باند چند شكل بودند. تجزيه خوشه اي بر پايه ماتريس تشابه ژنتيكي جاكارد و با روش UPGMA نمونه هاي زوفا را به 6 گروه تقسيم نمود. نتايج تجزيه به مختصات اصلي (PCOA)، نتايج تجزيه خوشه اي را تا حد زيادي تأييد نمود. بيشترين تشابه ژنتيكي بين دو جمعيت اصفهان1 و مشهد و كمترين آن بين جمعيت اراك و سوئد مشاهده شد. تنوع درون جمعيت ها با استفاده از ميانگين شاخص تنوع ژني ني (h) و شاخص اطلاعاتي شانون (I) با نرم افزار POPGENE آناليز و مورد بررسي قرار گرفت. بيشترين و كمترين تنوع ژنتيكي درون جمعيت به ترتيب در جمعيت اصفهان1 (24/0=h و 36/0=I) و مشهد (14/0=h و 21/0=I) مشاهده شد. ميانگين آلل هاي مؤثر (Ne) به آلل هاي مشاهده شده (Na) 85/0 بود. همچنين براي بررسي تنوع ژنتيكي بين جمعيت ها و واريانس مولكولي (AMOVA) از دو نرم افزار GENEALEX و POPGENE استفاده شد. ميانگين شاخص هاي Gst (تفرق ژني) و Dst (تنوع ژنتيكي بين جمعيت) به ترتيب 38/0 و 12/0 بدست آمد كه
  33. ارزيابي گوناگوني و ساختار ژنتيكي برخي توده هاي بومي گل محمدي با استفاده از نشانگرهاي ISSR و RAPD و مقايسه برخي صفات فيتوشيميايي
    فاطمه عبدالي وركانه 2019
    گل محمدي (Rosa damascena)، يكي از گونه هاي مهم رز بوده و به عنوان يك گياه اسانس دار، از قديمي ترين گياهان دارويي و معطر جهان است. در بخش اول اين تحقيق، تنوع و ساختار ژنتيكي هفت توده بومي كشت شونده گل محمدي از ايران شامل شش توده از كاشان (برزوك، نياسر، آذران، كلپه، خيرآباد و آهسته) و يك توده از همدان (بهار)، به وسيله نشانگرهاي مولكولي ISSR و RAPD مورد ارزيابي قرار گرفت. مجموعا 54 گياه از توده هاي هاي مذكور مورد مطالعه قرار گرفت. از 9 آغازگر ISSR در مجموع77 باند توليد شد كه 61 باند (79%)، چند شكل بودند. از 9 آغازگر RAPD هم 81 باند به دست آمد كه 54 باند (66%) چند شكلي نشان دادند. بر اساس نتايج، تجزيه خوشه اي بر پايه ماتريس تشابه ژنتيكي جاكارد و با روش UPGMA، نمونه هاي گل محمدي را به 8 گروه تقسيم نمود. نتايج تجزيه به مختصات اصلي (PCOA) تا حد زيادي اين گروه بندي را تاييد نمود. تنوع درون توده ها با استفاده از ميانگين شاخص تنوع ژني ني (h) و شاخص اطلاعاتي شانون (I) با نرم افزار POPGENE مورد بررسي قرار گرفت. بيش ترين تنوع ژنتيكي در توده همدان (13/0=h و19/0=I) و كم ترين در توده آذران (07/0=h و10/0=I) مشاهده شد. ميانگين نسبت آلل هاي مؤثر (Ne) به آلل هاي مشاهده شده (Na) در ميان كل توده ها برابر با 91/0 بود. هم چنين براي بررسي تنوع ژنتيكي بين توده ها و واريانس مولكولي (AMOVA) از دو نرم افزار POPGENE وGENE ALEX استفاده شد. تمايز ژنتيكي نسبتا پاييني )11/0= (Gst در بين توده ها مشاهده شد. تنوع ژنتيكي درون توده ها نيز نسبتا پايين بود)16/0= (Hs. ميزان جريان ژني(Nm) به دست آمده بين توده-هاي گل محمدي مورد مطالعه 97/3 بود. تجزيه واريانس مولكولي توده ها نشان داد كه 59 درصد از تنوع ژنتيكي شناسايي شده مربوط به درون توده ها و 41 درصد بين توده ها بود. در بررسي ساختار توده با استفاده از نرم افزار STRUCTURE، توده هاي گل محمدي مورد مطالعه به4 زيرگروه ژنتيكي تقسيم شدند. شاخص هاي محاسبه شده در اين پژوهش، نشان از تنوع ژنتيكي كم در توده ها داشت كه احتمالا به علت تكثير غير جنسي گياه در ساليان متمادي بوده است. در بخش دوم اين تحقيق، صفاتي شامل قطر ساقه، سطح برگ، ميزان كلروفيل و كاروتنوئيد برگ، محتواي فنل، محتواي فلاونوئيد و ظرفيت پاداكسايشي برگ و گلبرگ و همچنين ميزان آنتوسيانين گلبرگ در نمونه هاي گياهي
  34. اثر پرتوتابي كوتاه مدت فرابنفش B و C روي برخي ويژگي هاي رشدي و تركيبات فنلي دو واريته از اطلسي
    حكيمه عربلو 2019
    عوامل محيطي مختلف نه تنها باعث تغييرات در رشد بلكه باعث تغيير در كميت و كيفيت متابوليت هاي ثانويه گياهان مي شوند. يكي از مهم ترين عوامل محيطي تأثيرگذار در رشد و فيزيولوژي گياهان، نور مي باشد و تغييرات در طيف نور، منجر به تغيير در مقدار و تركيب متابوليت هاي ثانويه مي شود. پژوهش حاضر براي بررسي اثرات پرتو UV-B و UV-C بر روي برخي صفات اگرومورفولوژيكي، رنگيزه هاي فتوسنتزي و برخي صفات فيتوشيميايي برگ دو واريته اطلسي (Petunia hybrida) انجام شده است. بدين منظور، آزمايشي گلخانه اي به صورت فاكتوريل در قالب بلوك هاي كامل تصادفي با پنج تكرار اجرا شد. فاكتور اول، واريته در 2 سطح (پرگل و گل درشت) و فاكتور دوم، نور فرابنفش در6 سطح بود. سطوح فاكتور دوم شامل شاهد (بدون پرتوتابي UV)، UV-B 2 دقيقه، UV-B 5 دقيقه، UV-C 30 ثانيه، UV-C 5/1 دقيقه و UV تركيبي (UV-B 2 دقيقه و UV-C 30 ثانيه) در روز بود. پرتوتابي يك ماه بعد از كشت بذر، به مدت 15 روز بين ساعات 11-12 ظهر صورت گرفت. برداشت گياهان در زمان گلدهي كامل صورت گرفت. بر اساس نتايج به دست آمده از اين پژوهش، بيشترين كاهش در ميزان سطح برگ در هر دو واريته در UV-C 5/1 دقيقه حاصل شد، بيشترين افزايش وزن خشك در واريته پرگل در UV-C 30 ثانيه و در واريته گل درشت، در UV-C 5/1 دقيقه مشاهده شد.كمترين ميزان وزن تر برگ و كمترين ميزان وزن تر اندام هوايي، در هر دو واريته در UV-C 5/1 دقيقه مشاهده شد. در واريته پرگل تحت تأثير پرتوتابي فرابنفش، ميزان كلروفيل a ، b، كلروفيل كل و كارتنوئيد نسبت به شاهد كاهش يافت. كه بيشترين كاهش آنها مربوط به فرابنفش تركيبي (UV-B 2 دقيقه و UV-C 30 ثانيه) بود. در واريته گل درشت، ميزان كلروفيل a، b، كلروفيل كل و كارتنوئيد افزايش يافت كه بيشترين افزايش كلروفيل در UV-B 5 دقيقه ديده شد و بيشترين افزايش در ميزان كارتنوئيد مربوط به فرابنفش تركيبي بود. واكنش هر دو واريته پرگل و گل درشت نسبت به پرتوتابي فرابنفش در ميزان فنل كل، فلاونوئيد كل و تانن كل متفاوت بود. در واريته پرگل، بيشترين ميزان فنل كل در UV-B 5 دقيقه (732/112 ميلي گرم معادل گاليك اسيد بر گرم وزن خشك) و بيشترين ميزان فلاونوئيد كل (354/54 ميلي گرم در گرم وزن خشك) در UV-C 30 ثانيه يافت شد. ميزان تانن كل اين واريته نيز، كاهش يافت اما كاهش معني دار نبود و بيشترين ميزان فعاليت
  35. ارزيابي پيامدهاي فيتوشيميايي و فيزيولوژيك پرتوتابي فرابنفش بر گياه نعناع فلفلي در حضور و عدم حضور ميكروارگانيسم هاي اندوفيت
    مريم نعمتي 2018
    از مهمترين زمينه هاي تحقيقي در مورد گياهان دارويي، بررسي شرايط مختلف محيطي تأثيرگذار بر ميزان عملكرد كمي و كيفي اين گياهان است. يكي از اهداف كشت گياهان دارويي استفاده از مواد مؤثره موجود در آنها است. تنش هاي محيطي مانند فرابنفش باعث تغيير در مقدار و كيفيت مواد موثره در گياهان و عملكرد اقتصادي گياهان دارويي مي شوند. اندوفيت ها ميكروارگانيسم هاي همزيست با برخي گياهان هستند كه مقاومت گياه در شرايط تنش هاي محيطي را افزايش مي دهند نعناع فلفلي با نام علمي Mentha piperita L. از خانواده Lamiaceae از جمله گياهان دارويي و معطر است كه اسانس آن مصارف دارويي، غذايي، آرايشي و بهداشتي فراواني دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسي اثر تابش پرتو فرابنفش Aو B در حضور و عدم حضور اندوفيت بر برخي از صفات اگرومورفولوژيكي، ميزان كلروفيل ، برخي صفات فيتوشيميايي و ميزان اسيدهاي فنليك (فنيل پروپانوئيد) در گياه دارويي نعناع فلفلي بود. بدين منظور، در شرايط گلخانه اي، آزمايش به صورت فاكتوريل در قالب طرح كاملا تصادفي انجام گرفت. فاكتور اول در 2 سطح، حضور اندوفيت هاي خود گياه به صورت طبيعي و عدم حضور آنها كه توسط قارچ كش توپاز و آنتي بيوتيك عمومي از بين برده شد و فاكتور دوم پرتوتابي فرابنفش در 9 سطح با لامپ هاي UV-A (365 نانومتر) و UV-B (310 نانومتر) انجام شد. در طول مدت تابش پرتو فرابنفش به گياهان ميزان فنل كل، فلاونوئيد كل، آنتوسيانين كل و فعاليت آنتي اكسيداني نسبت به گياه شاهد افزايش يافت بيشترين ميزان فنل كل (146.33 ميلي گرم در گرم وزن عصاره) ، ميزان فلاونوئيد كل (50.2ميلي گرم در گرم وزن عصاره)و آنتوسيانين كل (79.82 ميلي گرم در گرم وزن عصاره)در تيمار 4 ساعت UV-A و بيشترين فعاليت آنتي اكسيداني (89.92 درصد) در تيمار 4 ساعت UV-A + 10 دقيقه UV-B مشاهده شد. حضور اندوفيت ها بر بيشتر اين صفات فيتوشيميايي تاثيري نداشت اما برهم كنش فرابنفش و اندوفيت بر محتواي فلاونوئيد كل وآنتوسيانين كل معني دار بود به طوري كه حضور اندفيت با اينكه بر توليد فلاونوئيد كل و آنتوسيانين كل تحت تابش فراينفش تاثير افزايشي داشت اما در پرتوتابي UV-A فلاونوئيد كل بيشتر و تحت پرتوتابي UV-B آنتوسيانين كل بيشتري توليد شد.
  36. تنوع ژنتيكي و ساختار جمعيت برخي از جمعيت هاي ايراني سماق (Rhus coriaria L.) با استفاده از نشانگرهاي مولكولي ISSR
    نور اله قهرمانزاده 2017
    سماق (Rhus coriaria L.) يكي از گياهان دارويي از خانواده پسته مي باشد كه در ايران مي رويد و ميوه ي آن خاصيت درماني دارد. در مطالعه ي حاضر شش جمعيت بومي سماق (در مجموع 60 نمونه) از پنج استان مورد مطالعه قرار گرفت. از نشانگر هاي مولكولي ISSR به منظور بررسي تنوع ژنتيكي و ساختار جمعيت سماق استفاده شد. از 21 آغازگر به كار برده شده در اين مطالعه، 190 باند با وضوح بالا به دست آمد كه 132 باند (4/69 درصد) چندشكل بودند. تجزيه ي خوشه-اي بر اساس ماتريس تشابه ژنتيكي جاكارد و با روش UPGMA، نمونه هاي سماق را به 5 گروه تقسيم نمود. روش تجزيه به مختصات اصلي (PCOA)، نتايج تجزيه ي خوشه اي را تا حد زيادي تأييد نمود. تنوع درون جمعيت ها با استفاده از ميانگين شاخص تنوع ژني ني (h) و شاخص اطلاعاتي شانون(I) با نرم افزار POPGENE آناليز و مورد بررسي قرار گرفت. بيش ترين و كم ترين تنوع ژنتيكي درون جمعيت به ترتيب در جمعيت اسدآباد (085/0h= و 13/0I=) و شازند (06/0h= و 09/0I=) مشاهده شد. ميانگين آلل هاي مؤثر (Ne) به آلل هاي مشاهده شده (Na) برابر 93/0 بود. بررسي ها بر اساس اين ميانگين در هر جمعيت نشان داد كه جمعيت ها داراي توزيع ژني متعادل بودند. هم چنين براي بررسي تنوع ژنتيكي بين جمعيت ها و واريانس مولكولي (AMOVA) از دو نرم افزار POPGENE و GENE ALEX استفاده شد. ميانگين شاخص هاي Gst و Nm كه ميزان تفرق ژني و جريان ژني بين جمعيت ها را نشان مي دهد به ترتيب 614/0 و 315/0 به دست آمد كه بيانگر يك تبادل ژني كم بين شش جمعيت مورد مطالعه ي سماق مي باشد. تجزيه ي واريانس مولكولي جمعيت ها نشان داد كه 62 درصد تنوع ژنتيكي شناسايي شده مربوط به بين جمعيت ها و 38 درصد درون جمعيت ها مي-باشد. با توجه به داده هاي حاصل از تشابه ژنتيكي ني در دامنه اي از 89/0-81/0، يافته ها نشان دادند كه جمعيت اسدآباد با تويسركان داراي بيش ترين تشابه ژنتيكي هستند و جمعيت ايلام با تويسركان بيش ترين فاصله ي ژنتيكي را دارند. در بررسي ساختار ژنتيكي جمعيت ها با استفاده از نرم افزار STRUCTURE جمعيت ها به 5 خوشه ي زير جمعيتي تقسيم شدند. با وجود برداشت اين گياه از عرصه هاي طبيعي، نتايج مطالعه ي حاضر، حاكي از وجود تنوع ژنتيكي بالا در ميان جمعيت هاي مورد بررسي بود. نتايج نشان داد كه استفاده از نشانگر ISSR يك روش كارآمد و قدرتمند مولكولي در بررسي تنوع ژ
  37. اثركاربرد هگزانال، اسانس شمعداني عطري، روغن كدوي تخمه كاغذي و فرمولاسيون حفظ تازگي ميوه (EFF) روي انبارماني ميوه انگور رقم بيدانه سفيد
    مريم شعبانلو 2017
    ، با توجه به اينكه مواد شيميايي مصنوعي مشكلاتي از جمله به خطر انداختن سلامتي انسان در ارتباط با باقي مانده هاي شيميايي به ويژه در رژيم غذايي كودكان، مقاومت به قارچ كش ها و مشكلات زيست محيطي ايجاد مي كنند، امروزه توجه به تيمارهاي طبيعي افزايش يافته است.تركيبات طبيعي نظير تركيبات معطر (مانند استالدهيد، بنزالدهيد و هگزانال)، اسيد استيك، جازمونات ها، گلوكوسينولات ها، كيتوزان، اسانس ها، مواد عمده فعال برخي گياهان در مديريت پوسيدگي قارچي پس از برداشت استفاده مي شود. در اين تحقيق اثر كاربرد پس از برداشت هگزانال بر كيفيت ميوه انگور رقم بيدانه سفيد در طي دوره انبار مورد بررسي قرار گرفت. ميوه ها با هگزانال 1/0 درصد به مدت 5/2 دقيقه تيمار و سپس پارامترهاي كيفي مورد نظر از جمله كاهش وزن، پي اچ آب ميوه، مواد جامد محلول (TSS)، اسيديته قابل تيتراسيون (TA)، سفتي بافت ميوه و ظرفيت آنتي اكسيداني هر 15 روز يك بار اندازه گيري شدند. نتايج آزمايش نشان داد كه ميوه هاي تيمار شده با هگزانال نسبت به ميوه هاي شاهد خشك و غوطه ور شده در آب مقطر حاوي اتانول از كاهش وزن و پي اچ كمتري در دوره هاي مختلف انباري برخوردار بودند اما ظرفيت آنتي اكسيداني، ميزان قند، اسيديته قابل تيتراسيون، سفتي بافت حبه و قند ميوه در آنها بيشتر بود. لذا بر اساس نتايج حاصل، كاربرد هگزانال در قبل از انبار ميوه انگور بيدانه سفيد قابل توصيه است.
  38. اثر تاريخ و تراكم كاشت بر عملكرد و برخي ويژگي هاي دارويي گشنيز ( coriandrum sativum) در منطقه نهاوند
    امين چگني 2017
    به منطور تعيين تراكم و تاريخ كاشت مناسب براي توليد گشنيز، آزمايشي در سال زراعي 95-94 در منطقه نهاوند انجام شد. اين پژوهش بصورت يك آزمايش فاكتوريل داراي دو فاكتور، در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي و در 3 تكرار انجام شد. فاكتور اول شامل تاريخ كاشت در شش سطح (15 و 30 آبان، 15 آذر، 15 اسفند، 1 فروردين و 15 فروردين) و تراكم در چهار سطح (40، 50، 60 و 70 كيلوگرم بذر در هكتار) بود كه مجموعا معادل 24 تيمار گرديد. در پايان، ارتفاع، تعداد شاخه فرعي، تعداد چتر در بوته، تعداد چتر فرعي، تعداد دانه در چتر، وزن هزار دانه، عملكرد بيولوژيك، شاخص برداشت، عملكرد بذر، درصد و عملكرد اسانس بذر، اجزاي اسانس و عملكرد تر و خشك برگ محاسبه شد. نتايج نشان داد كه اثر تاريخ كاشت روي همه صفات بجز تعداد چترك در چتر معني دار بود. زماني كه كاشت از 15 آبان به 15 فروردين به تعويق افتاد، موجب كاهش اجزاي عملكرد (ارتفاع، تعداد شاخه فرعي، تعداد چتر در بوته، تعداد چتر فرعي، تعداد دانه در چتر، وزن هزار دانه، عملكرد بيولوژيك و شاخص برداشت) شد. بيشترين تعداد دانه در چتر، ارتفاع و وزن هزار دانه مربوط به تاريخ كاشت 15 آبان بود، اما بيشترين تعداد شاخه فرعي، تعداد چتر در بوته، عملكرد بيولوژيك و شاخص برداشت از تاريخ كاشت 30 آبان بدست آمد. همچنين تاريخ كاشت 15 آبان، عملكرد بذر، درصد و عملكرد اسانس بذر و عملكرد تر و خشك برگ را نسبت به تاريخ كاشت هاي قبلي كاهش داد و بيشترين عملكرد بذر و عملكرد اسانس مربوط به تاريخ كاشت 30 آبان بود، درحالي كه بيشترين درصد اسانس و عملكرد تر و خشك برگ از تاريخ كاشت 15 آبان بدست آمد. اثر تراكم روي همه صفات معني دار بود، اما اثر متقابل تراكم و تاريخ كاشت تنها روي تعداد چتر در بوته، شاخص برداشت، عملكرد بذر و درصد و عملكرد اسانس معني دار شد. افزايش تراكم موجب افزايش ارتفاع، وزن هزار دانه، عملكرد بيولوژيك، شاخص برداشت، عملكرد بذر، عملكرد اسانس و عملكرد تر و خشك برگ شد، اما بقيه صفات با افزايش تراكم كاهش يافتند. اثرات متقابل تراكم و تاريخ كاشت نشان داد كه بهترين عملكرد بذر از تاريخ كاشت 30 آبان و تراكم 60 كيلوگرم بذر در هكتار در شرايط اقليمي نهاوند بدست آمد. كيفيت اسانس تحت تأثير تاريخ و تراكم كاشت قرار گرفت. اثر تاريخ كاشت روي درصد پي سيمن در اسانس در سطح يك درصد و روي لينالول و استات ژرانيول
    Thesis summary

  39. مقايسه برخي خواص فيتوشيميايي ميوه و ويژگي هاي دارويي پسماند در هشت رقم انار ايراني
    ناديا شهبازي 2017
    انار (Punica granatum L.) يكي از مهم ترين ميوه هاي بومي ايران است و رقم هاي زيادي از آن در ايران كشت و كار مي شود. پوست و هسته انار به عنوان پسماندهاي جانبي در صنعت آب ميوه گيري محسوب مي شوند. اين پژوهش به منظور بررسي صفات فيزيكي و فيتوشيميايي پوست و هسته هشت رقم انار ايراني شامل پوست سياه شيرين، آلك ترش، تابستانه ي ترش، آلك شيرين، ملس شيرين ساوه، پوست سفيد ترش، پوست سفيد شيرين و ملس ساوه كشت شده در شرايط يكسان (ايستگاه تحقيقات انار ساوه) با استفاده از 69 صفت كمي انجام شد. همچنين براي مقايسه ي كامل ارقام صفات مرتبط با آب ميوه نيز مورد بررسي قرار گرفت. پژوهش در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي و براي هر هشت رقم سه بلوك و هر بلوك پنج ميوه با دو مشاهده در نظر گرفته شد. بر اساس نتايج به دست آمده خصوصيات فيزيكي و فيتوشيميايي ميوه انار بسته به نوع رقم و قسمت مورد مطالعه (پوست، آب ميوه و هسته) متفاوت بود. در كليه ي صفات مورد بررسي به غيراز نسبت طول به قطر ميوه، درصد گوشت در دانه، درصد هسته در دانه، فنل كل پوست و فعاليت پاداكسايشي آب ميوه (DPPH) اختلاف معني داري در بين ارقام مشاهده شد. اندازه ميوه (بلوك) تأثير معني داري بر صفات فيتوشيميايي نداشت. وزن ميوه ي ارقام مورد مطالعه در محدوده 40/126 گرم (آلك شيرين) تا 20/347 گرم (پوست سفيد ترش) متغير بود. حجم آب آريل ها در اين پژوهش در محدوده 5/69 تا 8/77 درصد مشاهده شد و بيشترين ميزان آن در رقم تابستانه ي ترش مشاهده شد. رقم ملس شيرين ساوه (89/41 درصد) و پوست سفيد ترش (30/9 درصد) به ترتيب بيشترين و كمترين شاخص طعم را به خود اختصاص دادند. در تمام ارقام بالاترين سطح از محتواي فنل كل، فلاونوئيد كل، تانن كل و آنتوسيانين كل مربوط به عصاره پوست بود. نتايج اندازه گيري ظرفيت پاداكسايشي عصاره ها با روش هاي DPPH، FRAP و ABTS به وضوح نشان دادند كه عصاره پوست حاوي مواد پاداكسايشي بيش تري نسبت به عصاره آب ميوه و هسته است. بيشترين و كمترين ميزان آنتوسيانين در پوست به ترتيب در ارقام پوست سياه شيرين و پوست سفيد شيرين مشاهده شد. پوست رقم پوست سفيد شيرين (15/148 ميلي گرم تانيك اسيد در 100 گرم وزن تر) و پوست سفيد ترش (82/145 ميلي گرم تانيك اسيد در 100 گرم وزن تر) از محتوي تانن كل بيشتري برخوردار بودند و ميزان فعاليت پاداكسايشي (ABTS و FRAP) بالاتري نسبت
    Thesis summary

  40. تغييرات كمي و كيفي عصاره و اسانس گياه افسنطين(Artemisia absinthium L.) در سنين متفاوت و مراحل مختلف فنولوژيكي
    سميه علي ميرزايي 2017
    افسنطين (L. Artemisia absinthium) يك گياه دارويي تلخ و معطر از خانواده كاسني مي باشد و از ديرباز در طب سنتي ايران اثرات درماني داشته است. سن و ميزان توسعه گياهي و مرحله رشد رويشي و زايشي در زمان برداشت از فاكتور هاي مؤثر در تعيين محتواي متابوليت هاي ثانويه در گياهان دارويي مي باشد. در پژوهش حاضر تغييرات كمي و كيفي عصاره و اسانس گياه افسنطين در مراحل مختلف فنولوژيكي (رويشي، آغاز گلدهي و گلدهي كامل) در سنين مختلف گياه (يك ساله، دوساله، پنج ساله و شش ساله) مورد ارزيابي قرار گرفت. اندازه گيري صفات مورفولوژيكي گياه (در گياهان دوساله و شش ساله) در دو مرحله رويشي و گلدهي كامل شامل: سطح برگ، طول شاخه، تعداد برگ، قطر ساقه و نسبت وزن برگ به كل اندام هوايي و صفات فيتوشيميايي (در هر چهار سن گياه) شامل: محتواي فنل كل، فلاونوئيد كل، ظرفيت آنتي اكسيداني و تركيبات موجود در اسانس گياه (به غيراز گياهان شش ساله) در سه مرحله فنولوژيكي مذكور از سر شاخه ها موردسنجش قرار گرفت. آزمايش به صورت اسپيليت پلات در زمان در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي با سه تكرار انجام شد. نتايج نشان داد كه ارتفاع گياه و تعداد برگ از مرحله رويشي به گلدهي كامل افزايش يافت. قطر ساقه در مرحله رويشي هر دو گياه بيشترين ضخامت را نشان داد. گياه دوساله نسبت به گياه شش ساله سطح برگ بيشتري داشت و در مرحله رويشي سطح برگ و نسبت وزن برگ به كل اندام هوايي بالاتر از مرحله گلدهي كامل بود. ميزان فنل كل در گياهان دوساله و شش ساله روند مشابهي را نشان داد، به طوري كه هر دو گياه در مرحله رشد رويشي داراي بيشترين ميزان فنل كل بودند. در گياه پنج ساله مرحله آغاز گلدهي بيشترين ميزان فنل كل را داشت، بيشترين محتواي فلاونوئيد كل در گياه پنج ساله در مراحل مختلف برداشت مشاهده گرديد. بيشترين فعاليت آنتي اكسيداني در گياه پنج ساله به دست آمد و مرحله گلدهي كامل بالاترين درصد خواص ظرفيت آنتي اكسيداني را داشت. متوسط بيشترين وزن تر بوته از گياهان دوساله و پنج ساله به دست آمد. بيشترين وزن خشك بوته در مرحله آغاز گلدهي گياهان دوساله ديده شد. بالاترين عملكرد گياه در هكتار، در مرحله آغاز گلدهي گياهان دوساله و بيشترين درصد و عملكرد اسانس نيز در گياهان دوساله به دست آمد، مرحله رويشي داراي بيشترين ميزان درصد اسانس و مرحله آغاز گلدهي بالاترين ميزان عملكرد اس
    Thesis summary

  41. تأثيرنوردهي تكميلي بانورآبي وفرابنفش A روي برخي ويژگي هاي اگروفيزيولوژيكي وفيتوشيميايي نعناع فلفلي (Mentha piperita L.)
    مونا محسن پوراسي 2017
    عوامل محيطي مختلف نه تنها باعث تغييرات در رشد بلكه باعث تغيير در كميت و كيفيت متابوليت هاي ثانويه گياهان دارويي مي شوند. يكي از مهم ترين فاكتور هاي محيطي تاثيرگذار در رشد و فيزيولوژي گياهان نور مي باشد و تغييرات در طيف نور منجر به تغيير در مقدار و نوع متابوليت هاي ثانويه مي شود. نعناع فلفلي يكي از مهم ترين گياهان اسانس دار در جهان محسوب مي شود و توليد اسانس توسط سلول هاي ترشحي كرك هاي غده اي روي اندام هاي هوايي شامل برگ و ساقه مي باشد كه تحت تاثير فاكتورهاي محيطي است. در پژوهش حاضر تاثير نوردهي تكميلي با نور آبي و فرابنفش A روي برخي ويژگي هاي اگروفيزيولوژيكي و فيتوشيميايي نعناع فلفلي (Mentha× piperita L). مورد بررسي قرار گرفت. بدين منظور گياهان به مدت 60 روز در شرايط گلخانه اي تحت پرتودهي تكميلي با نور آبي و فرابنفش A، نور تركيبي (فرابنفش A و نورآبي)، با لامپ هاي LEDدر ساعت هاي 9، 11، 13، 15 هركدام به مدت 60 دقيقه، تيمار شدند. بر اساس نتايج به دست آمده تعداد ساقه و تعداد گره و سطح برگ تحت تاثير نوردهي تكميلي قرار گرفت. بيشترين بيوماس گياهي در تيمار نور آبي مشاهده گرديد وپرتودهي تكميلي با فرابنفش A كاهش بيوماس گياهي را باعث گرديد. بيشترين محتواي كلروفيل a، b و كلروفيل كل و كاروتنوئيد در تيمار نوري تركيبي (فرابنفشA وآبي) به دست آمد در حالي كه كمترين محتواي كلروفيل a، b وكلروفيل كل و كاروتنوئيد درگياه شاهد مشاهده شد. در مقايسه بين نورهاي تكميلي، نور تركيبي (فرابنفش Aو نور آبي) موجب افزايش فنل كل و نور آبي موجب كاهش محتواي فنل كل شد. تابش نور تركيبي( فرابنفش A وآبي) موجب افزايش فلاونوئيد كل و آنتوسيانين گرديد در حالي كه كمترين ميزان فلاونوئيد و آنتوسيانين در گياه شاهد ثبت گرديد. بيشترين ميزان درصد بازدارندگي در تيمار نوري فرابنفشA و كمترين درصد بازدارندگي در شاهد مشاهده گرديد. بيشترين مقدار تانن كل در گياه شاهد و نور آبي و كم ترين در نور فرابنفش A يافت شد. .بيشترين مقدار پروتئين و كربوهيدرات محلول در تيمار تكميلي نور آبي و كمترين درگياه شاهد مشاهده شد. بالاترين ميزان اسانس در نوردهي تكميلي آبي با ميانگين 84/1 درصد مشاهده گرديد. كمترين مقدار درصد وزني اسانس در پرتودهي نور تركيبي با ميانگين 13/1 درصد يافت شد. نوردهي تكميلي موجب تغييراتي در تركيبات تشكيل دهنده ي اسانس گردي
  42. تاثير نوردهي پايان روز روي برخي از ويژگي هاي رشدي و فيتوشيميايي گياه بادرنجبويه (Melissa officinalis L)
    فهيمه اقاكريم 2017
    كيفيت نور يكي از عوامل مهم تأثير گذار روي ويژگي هاي فيزيولوژيكي، مورفولوژيكي و شيميايي گياهان مي باشد. پژوهش حاضر براي بررسي تأثير نوردهي پايان روز روي برخي ويژگي هاي اگرومورفولوژيك و فيتوشيميايي بادرنجبويه انجام پذيرفته است. در اين پژوهش گياهان بادرنجبويه به مدت 5 ماه توسط تيمار هاي نوري قرمز، آبي و قرمز+ آبي حاصل از LED به مدت 2 ساعت در پايان روز تيمار شدند و با شرايط بدون نوردهي (شاهد) مقايسه شدند. نتايج حاصل از اين پژوهش نشان داد كه نور قرمز نسبت به ساير تيمار هاي نوري بيشترين تأثير را در افزايش طول و قطر ساقه، طول ميانگره و سطح برگ داشته است. درحالي كه نور آبي تمامي صفات ياد شده را كاهش داد. تعداد ساقه و تعداد برگ نيز تحت تأثير هيچ كدام از تيمارهاي نوري قرار نگرفت. همچنين بيشترين ميزان وزن تر و خشك بوته در نور قرمز مشاهده گرديد. بيشترين درصد وزن خشك در تيمار نور آبي مشاهده شد كه اختلاف معني داري با تيمارهاي قرمز+آبي و قرمز نشان نداد. بيشترين ميزان كلروفيل كل و كلروفيل a در نور آبي و بيشترين ميزان كارتنوئيد در نور آبي و تركيب قرمز+آبي مشاهده شد. در حالي كه كمترين مقدار كلروفيل در شاهد و كمترين مقدار كارتنوئيد در شاهد و نور قرمز مشاهده گرديد. بيشترين ميزان فنل كل، ظرفيت آنتي اكسيداني و آنتوسيانين كل در نور قرمز و بيشترين ميزان فلاونوئيد در نور آبي مشاهده شده است. در مقابل كمترين ميزان فنل كل در شاهد و كمترين ميزان فلاونوئيد كل در شاهد مشاهده شد كه اختلاف معني داري با تيمارهاي تركيب قرمز+آبي و نور قرمز نداشت. كمترين فعاليت آنتي اكسيداني در شاهد و تيمار تركيب قرمز+آبي مشاهده شد. همچنين كمترين مقدار آنتوسيانين در شاهد مشاهده گرديد. تيمارها از نظر ميزان تانن كل تفاوت معني داري با يكديگر نشان ندادند. بيشترين مقدار كربوهيدرات محلول در نور قرمز مشاهده شد كه اختلاف معني داري با شاهد و نور تركيب قرمز+آبي نداشت و كمترين مقدار در نور آبي مشاهده شد. بيشترين مقدار پروتئين محلول نيز در نور آبي مشاهده شد كه اختلاف معني داري با نور تركيبي نداشت و كمترين مقدار آن در شاهد مشاهده شده است. كيفيت نور مقدار اسانس را نيز تحت تأثير قرار داد و بيشترين مقدار اسانس در تيمار تركيب قرمز+آبي و نور قرمز مشاهده شد. كمترين مقدار اسانس در تيمار نور آبي و شاهد مشاهده گرديد. همچنين كيفيت نور روي در
  43. ارزيابي تنوع ژنتيكي بين جمعيت هاي مختلف تاتوره (Datura stramonium L.) با استفاده از صفات اگرومورفولوژيكي و نشانگرهاي ISSR.
    نريمان زينلي 2017
    تاتوره (Datura stramonium) از جمله گياهان دارويي است كه از نظر توليد تروپان آلكالويدها داراي اهميت است و به عنوان يك گياه مدل از اين جنبه شناخته مي شود. مطالعات بسيار محدودي از نظر مطالعه تنوع ژنتيكي اين گياه در دسترس است و به نظر مي رسد تا به حال اين گياه با استفاده از نشانگرهاي ISSR مورد تحليل تنوع ژنتيكي قرار نگرفته است. هدف اين مطالعه بررسي تنوع ژنتيكي بين 12 جمعيت تاتوره متعلق به مناطق مختلف كشور با استفاده از صفات زراعي-ريخت شناختي و نشانگرهاي ISSR بود. به اين منظور از 24 صفت كمي براي بررسي تنوع فنوتيپي و همچنين از 16 نشانگر ISSR براي بررسي تنوع در سطح DNA استفاده گرديد. تجزيه واريانس داده ها نشان داد كه بين جمعيت هاي مورد بررسي، از نظر تمامي صفات مورد مطالعه تفاوت معني داري وجود دارد كه اين امر حاكي از وجود تنوع در بين جمعيت هاي تحت مطالعه است. براساس نتايج مقايسه ميانگين ها جمعيت هاي خمين، طالقان و شازند به ترتيب داراي بيش ترين و جمعيت هاي مريوان، همدان و آذربايجان به ترتيب داراي كم ترين مقدار عملكرد دانه بودند. نتايج همبستگي فنوتيپي صفت عملكرد دانه با ساير صفات نشان داد كه صفات تعداد ميوه در بوته، عملكرد بيولوژيك، وزن خشك اندام هوايي، عملكرد ميوه، وزن خشك پوسته كپسول و تعداد دانه در بوته داراي همبستگي معني دار ِمثبت با عملكرد دانه بودند. بر اساس نتايج همبستگي ها به نظر مي رسد كه صفت تعداد دانه در بوته بيش ترين نقش را در بيشينه كردن عملكرد دانه داشته باشد. بر اساس تجزيه خوشه اي جمعيت ها در 3 خوشه قرار گرفتند كه جمعيت خمين به تنهايي در يك خوشه كه خوشه عملكرد دانه بالا نام دارد قرار گرفت. بر اساس نتايج تجزيه به مؤلفه هاي اصلي صفات تلاش توليد مثلي، شاخص برداشت دانه، شاخص برداشت ميوه، ميانگين وزن ميوه، ميانگين تعداد دانه در ميوه و ميانگين وزن دانه هاي يك ميوه به همراه جمعيت خمين در ناحيه سوم باي پلات قرار گرفتند. بر اين اساس جمعيت خمين مي تواند جهت آغاز گزينش به منظور توليد يك واريته دانه اي و همچنين جمعيت طالقان جهت آغاز گزينش براي ايجاد يك واريته برگي و دو كاربرده استفاده شود. در نتيجه استفاده از 16 آغازگر ISSR در مجموع 266 باند با چندشكلي 93/39 درصد به دست آمد. به طور كلي چندشكلي حاصل از نشانگرهاي استفاده شده در اين پژوهش كم بود. بر اساس ضريب تشابه جاكارد، مي
  44. مقايسه ويژگي هاي مورفولوژيكي و فيتوشيميايي برخي گونه هاي زالزالك
    سيده زهرا سيدي 2016
    با توجه به استفاده روز افزون از گياهان دارويي بررسي و اندازه گيري خواص شيميايي گونه هاي دارويي و مقايسه و انتخاب گونه اي كه بيشترين خواص دارويي را داشته باشد از اهميت بالايي برخوردار است. در مطالعه حاضر سه گونه زالزالك (Crataegus): C. azarolus var. aronia، C. persica و C. anatolicus از جهت مورفولوژيكي اندام هاي اصلي و صفات فيتوشيميايي مقايسه شدند. صفات مورفولوژيكي شامل تعداد لوب، تعداد دندانه، طول و عرض برگ و كرك دار بودن و نبودن برگ؛ نوع گل آذين، قطر گل، تعداد خامه گل و خصوصيات ريخت شناسي دانه گرده؛ قطر گوشت، قطر هسته، نسبت قطر گوشت به قطر هسته، تعداد هسته و رنگ ميوه؛ خار دار بودن يا نبودن و طول آن هستند و صفات فيتوشيميايي شامل: اندازه گيري محتواي فنل كل، فلاونوئيد كل، آنتوسيانين كل، ظرفيت آنتي اكسيداني، محتواي روتين و كوئرستين توسط HPLC در هر سه اندام برگ، گل و ميوه مورد آزمايش قرار گرفت. گونه ها از مناطق همدان، سنندج و روستاي زِنان جمع آوري و مورد مطالعه قرار گرفت. نتايج نشان داد برگ اين سه گونه از نظر صفات مورفولوژيكي تعداد لوب عميق، تعداد دندانه، تعداد خامه، طول شيار دانه گرده، تعداد هسته، قطر ميوه، قطر گوشت، قطر هسته و نسبت قطر گوشت به قطر هسته تفاوت معني داري نداشته اند در حالي كه گونه C. azarolus var. aronia داراي بيشترين طول محور قطبي در دانه گرده را دارا بود و گونه C. persica داراي بيشترين طول و عرض برگ، طول خار، قطر گل و طول محور استوايي دانه گرده بود و گونه C. anatolicus بيشترين طول و عرض شيار دانه گرده را داشت. در بين صفات فيتوشيميايي محتواي روتين گل در سه گونه غير معني دار بود. گونه C. azarolus var. aronia داراي بالاترين ميزان محتواي فلاونوئيد كل برگ، محتواي روتين و محتواي كوئرستين برگ بود و گونه C. persica داراي بالاترين ميزان محتواي فنل كل، فلاونوئيد كل، آنتوسيانين كل، ظرفيت آنتي اكسيداني، محتواي كوئرستين در گل و ميوه را دارا بود و گونه و C. anatolicus داراي بالاترين ميزان محتواي فنل كل، آنتوسيانين كل، ظرفيت آنتي اكسيداني در برگ؛ محتواي كوئرستين گل و محتواي روتين ميوه بود. در كل به نظر مي رسد كه با توجه اهميت محتواي فنل كل، محتواي فلاونوئيد كل، آنتوسيانين كل، ظرفيت آنتي اكسيداني و محتواي روتين و كوئرستين در خواص دارويي زالزالك و بالاتر بودن اين صفات
    Thesis summary

  45. ويژگي هاي پاداكسايشي در جمعيت هاي بادرشبو (Dracocephalum moldavica L.) شمال غرب ايران
    فائزه جعفري 2016
    گياه بادرشبويه با نام علمي Dracocephalum moldavica L. گياهي علفي از خانواده Lamiaceae است كه بومي آسياي مركزي است و از دير باز به دليل اثرات دارويي و درماني در طب سنتي استفاده ميشده است. به منظور مطالعه تنوع شيميايي در گياه بادرشبو در ايران، تعداد هفت جمعيت از گياهان كشت شونده در استان هاي شمال غرب ايران انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. جمعيت ها شامل مناطق نقده، توپراق، باغچاجوق و كشتيبان از استان آذربايجان غربي و جمعيت جهانگير، شيراز و حكم آباد از استان آذربايجان شرقي بودند. صفات مورد بررسي شامل محتواي فنل كل، فلاونوئيد كل، آنتوسيانين كل و ظرفيت پاداكسايشي بود. همچنين با استفاده از كروماتوگرافي مايع با عملكرد بالا (HPLC) مقدار سه تركيب فنلي رزمارينيك اسيد، كافئيك اسيد و كلروژنيك اسيد در عصاره نمونه هاي گياهي اندازه گيري شد. نتايج نشان داد كه ميزان فنل كل در محدوده ي 43/28-93/70 ميلي گرم اسيدگاليك در گرم وزن خشك عصاره بود كه بيشترين آن متعلق به جمعيت كشتيبان و كمترين آن مربوط به جمعيت توپراق بود. ميزان فلاونوئيد كل در محدوده ي 42/1-16/5 ميليگرم كوئرستين در گرم وزن خشك بود كه بيشترين آن متعلق به جمعيت كشتيبان و كمترين آن مربوط به جمعيت توپراق بود. همچنين ميزان آنتوسيانين كل در محدوده ي 35/0-12/0 ميلي گرم سيانيدين -3-گلوكوسايد بر گرم وزن خشك عصاره قرار داشت كه بيشترين آن متعلق به جمعيت جهانگير بود و كمترين آن مربوط به جمعيت حكم آباد بود. ميزان ظرفيت پاداكسايشي عصاره در محدوده ي 1/0-3/0 ميلي گرم در ميلي ليتر متغير بود كه بيشترين ظرفيت پاداكسايشي براي جمعيت كشتيبان تعيين شد و كمترين آن مربوط به جمعيت جهانگير بود. محتواي رزمارينيك اسيد در محدوده 72/1-33/17 ميلي گرم در گرم وزن خشك عصاره، كافئيك اسيد 00/7 -31/9 ميلي گرم در گرم وزن خشك عصاره و كلروژنيك اسيد 79/2-08/6 ميلي گرم در گرم وزن خشك عصاره تعيين گرديدمحتواي رزمارينيك اسيد در جمعيت شيراز بالاترين و در جمعيت باغچاجوق كمترين مقدار را داشت. محتواي كافئيك اسيد در جمعيت توپراق بالاترين و در جمعيت حكم آباد كمترين مقدار را داشت. محتواي كلروژنيك اسيد در جمعيت شيراز بالاترين و در جمعيت توپراق كمترين مقدار را داشت .با توجه به نتايج آزمون همبستگي انجام شده ظرفيت پاداكسايشي نمونه ها رابطه مستقيم با مقدار تركيبات فنلي و فلاو
    Thesis summary

  46. بررسي تنوع و ساختار ژنتيكي برخي از جمعيت هاي چاي كوهي ايران Stachys lavandulifoliaبا استفاده از نشانگر مولكولي ISSR
    مينا دره اي 2016
    چاي كوهي با نام علميStachys lavandulifolia متعلق به خانواده نعناعيان Lamiaceae است كه در مناطق مختلف ايران رويش دارد. چاي كوهي گياهي است علفي پايا با بوته هاي كوتاه به ارتفاع 20-60 سانتي متر و ساقه هاي كركدار.گل هاي معطر اين گياه به صورت سنبله اي از گلهاي ريز صورتي مايل به سرخ رنگ است. عصاره بخش هوايي اين گياه در طب سنتي ايران در درمان عفونت،آسم و بيماري هاي التهابي به خصوص روماتيسم استفاده مي شود (رباني و همكاران, 2003). اين گياه علاوه بر اثرات ضد ميكروبي داراي خاصيت ضددرد به ويژه دردهاي مفصلي، روماتيسمي،سردرد، سرگيجه و دردهاي عصبي است (مرتضي سمناني و همكاران, 2006). تركيبات فعال اين گياه كه داراي فعاليت بيولوژيكي هستند شامل فنيل اتانوئيدترپنوئيدها و فلاونوئيدها مي باشند (جاويدنيا و همكاران(2006,از جمله تركيبات ديگر گياه مي توان به ميرسن(20درصد)،آلفاپينن(18درصد)،كامازولن(2/ 13درصد) و اژنول(7درصد) در اسانس اشاره كرد(صفايي.(2010, امروزه در صنعت داروهاي گياهي و همچنين اصلاح گياهان دارويي، مواد اوليه گياهي بسيار مهم مي باشند. بنابراين در جمعيت هاي موجود يك گونه دارويي، بررسي تنوع بسيار ضروري خواهدبود. منابع ژنتيكي بومي از يك گونه در يك منطقه غني از ژن هاي مفيد براي اصلاح آن گونه مي باشند كه اين ژن ها طي قرن هاي متمادي به وجود آمده اند (پانك.(2007,جهت بررسي تنوع ژنتيكي مي توان از انواع نشانگرهاي مورفولوژيكي و بيوشيميايي استفاده كرد ولي به دليل ميزان چندشكلي كمتر و همچنين محدود بودن تعداد نشانگرهاي مورفولوژي و بيوشيميايي و متاثر بودن از عوامل محيطي، كاربرد اين نشانگرها محدود است. نشانگرهاي مبتني بر دي.ان.اي داراي قدرت تمايز بيشتري هستند (نقوي̦.(1388,يكي از نشانگرها كه در مطالعات تنوع ژنتيكي گياهان دارويي به كاربرده مي شود ISSR است. ̦اين نشانگر داراي تكرارپذيري و چندشكلي بالايي است (پراديپ ردي و همكاران.(2002,در اين پژوهش تنوع و ساختار ژنتيكي درون و بين جمعيتي چاي كوهي̦ براي استفاده در برنامه هاي به نژادي اين گياه دارويي¸مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
  47. اثر روش هاي مختلف خشك كردن بر مقدار و كيفيت عصاره هاي هيدروالكلي ريشه و برگ گياه گزنه (Urtica dioica L).
    سليمان احمدي 2016
    گزنه با نام علمي Urtica dioica L متعلق به خانواده Urticaceae است. از بخش هاي مختلف اين گياه مثل ريشه، ساقه، برگ ها و گل براي موارد درماني استفاده مي شود. از جمله تركيبات موجود در برگ هاي گزنه فنول ها مثل اسيد كلروژنيك، گاليك اسيد و اسيد سيرنژيك،فلاونوئيدها مثل كامفرول و اپي كاتچين مي باشند. اين گياه داراي خصوصيات آنتي اكسيداني و ضد التهابي است. خشك كردن يكي از فرآيندهاي مهم پس از برداشت گياهان دارويي است كه نقش عمده اي در كميت و كيفيت مواد موثره آنها دارد. به منظور بررسي اثرات روش هاي مختلف خشك كردن بر محتوا وتركيب مواد موثره گياه گزنه، برگ و ريشه گياه در سوم تير ماه 94 از ارتفاع 1000 متري از سطح دريا در حومه شهرستان سقز از توابع استان كردستان برداشت شد و با پنچ روش خشك كردن در سايه ، خشك كردن در آون (در دماي 45 درجه سانتي گراد)، خشك كردن در آفتاب، خشك كردن با استفاده از خشك كن خورشيدي، خشك كردن با استفاده از مايكرويو (با توان600 وات) در قالب دو طرح كاملا تصادفي شامل 5 تيمار و هر تيمار در 3 تكرار(هر تكرار شامل 50 گرم برگ يا ريشه قطعه قطعه شده گياه) انجام گرديد. فرايند خشك كردن تا زماني كه محتواي رطوبت نسبي نمونه ها به 12 درصد بر پايه وزن خشك رسيد، ادامه يافت. عصاره گيري با استفاده از متانول 80 درصد انجام شد. فعاليت آنتي اكسيداني از روش مهار راديكال آزاد و با استفاده از DPPH ، محتواي فنل كل با استفاده از معرف فولين سيكالتو و مقدار تركيبات فلاونوئيدي كل با استفاده از روش نورسنجي كلريدآلومينيوم و روش اسپكتروفتومتري اندازه گيري شد. همچنين به منظور بررسي كيفي عصاره ها با استفاده از دستگاه HPLC مقدار اسيدهاي فنولي گاليك اسيد، كلروژنيك اسيد، سيناپيك اسيد، پي كوماريك اسيد، جينيستيك اسيد، واراتيك اسيد و سيرنجيك اسيد و فلاونوئيدهاي كامفرول روتين، لوتئولين، اپي جنين، كوسيتين و اپي كاتچين در نمونه هاي آزمايشي اندازه گيري شد. نتايج نشان داد كه روش هاي خشك كردن تاثير معني داري بر مقدار و كيفيت عصاره هاي نمونه هاي آزمايشي دارند.كمترين زمان خشك كردن ( دقيقه12) و بيشترين (100 ساعت) براي برگ و براي ريشه كمترين (18 دقيقه) و بيشترين (85 ساعت) به ترتيب مربوط به روش هاي خشك كردن در مايكروويو با توان 600 وات و سايه خشك بودند. از نظر درصد فنول كل، فلاونوئيد كل و آنتي اكسيداني در نمونه هاي
  48. پيامد مايه زني قارچ ميكوريز آربوسكولار بر برخي ويژگي هاي رشدي و فيتوشيميايي سه گياه دارويي ختمي، گاوزبان و مريم گلي
    نسرين كهوند 2016
    امروزه كشاورزي به سوي توليد محصولات ارگانيك پيش مي رود و در توليد محصولات ارگانيك، قارچ هاي ميكوريز نقش مهمي را ايفا مي كنند. در اين پژوهش پيامدهاي مايه زني قارچ ميكوريز بر ويژگي هاي رشدي و فيتوشيميايي سه گياه دارويي ختمي، گاوزبان و مريم گلي مزرعه روي مورد مطالعه قرارگرفت. در اين پژوهش، سه آزمايش گلداني مجزا در قالب طرح كاملاً تصادفي با چهار تيمار شامل كاربرد قارچ هاي ميكوريز (گلوموس موسه آ، گلوموس اينتراراديسز و آميخته دو گونه قارچي گلوموس موسه آ و گلوموس اينتراراديسز و عدم مايه زني قارچ ميكوريز به عنوان شاهد) در چهار تكرار روي سه گياه دارويي مذكور انجام گرفت. ويژگي هاي رشدي گياهان شامل ارتفاع بوته، تعداد گل، تعداد برگ، وزن تر اندام هوايي، وزن خشك اندام هوايي، وزن تر ريشه و وزن خشك ريشه اندازه گيري شد. براي بررسي اثر كاربرد قارچ هاي ميكوريز بر ويژگي هاي فيتوشيميايي نيز، مقدار غلظت فنول كل، فلاونوئيد كل، آنتوسيانين كل و ظرفيت آنتي اكسيداني در عصاره گياهان اندازه گيري شد. نتايج نشان داد كه مايه زني بذور سه گياه دارويي گاوزبان، ختمي و مريم گلي مزرعه روي با دو گونه قارچي گلوموس موسه آ و گلوموس اينتراراديسز به صورت مجزا و آميخته بر ويژگي هاي رشدي اندازه گيري شده موثر بوده و موجب افزايش در مقدار شاخص هاي مذكور در مقايسه با عدم كاربرد قارچ ميكوريز شد. ارزيابي ويژگي هاي فيتوشيميايي در عصاره هر سه گياه، اثر كاربرد قارچ هاي ميكوريز را معني دار نشان داد و به موجب استفاده از اين قارچ ها در بستر كشت گياهان دارويي مذكور، در ميزان تمامي شاخص هاي پاداكسايشي اندازه گيري شده در مقايسه با عدم كاربرد آن ها، افزايش ديده شد. بر اساس نتايج به دست آمده، پيامد مايه زني قارچ ميكوريز آربوسكولار ختمي، گاوزبان و مريم گلي مزرعه روي را افزايش در ويژگي هاي رشدي و فيتوشيمايي نشان داد اما كميت و كيفيت اين اثرات بسته به گونه ي قارچي و جنس و گونه گياهان مورد استفاده متفاوت بود. به طوري كه نتايج پژوهش حاضر نشان داد، در ميان گياهان مورد مطالعه گياه گاوزبان بيشتر تحت تاثير هم زيستي با قارچ قرار گرفت و كاربرد آميخته دو گونه قارچ گلوموس موسه آ و گلوموس اينتراراديسز بيشتر توانست باعث بهبود شاخص هاي كمي و كيفي گياهان دارويي گردد.
  49. اثر اسانس گياه دارويي مفرا (Nepeta crispa) و عصاره نشاء گوجه فرنگي بر كنترل برخي از قارچ هاي بيماري زاي پس از برداشت پرتقال رقم مورو
    نورالله موسي كرباسي 2016
    اين پژوهش در آزمايشگاه گروه علوم باغباني، دانشگاه بوعلي سينا انجام خواهد گرفت. ابتدا گياه مفرا (Nepeta crispa) از زيستگاه طبيعي آن در دامنه هاي كوه الوند در استان همدان جمع آوري شده و نشاء گوجه فرنگي(Lycopersicum esculentum) در گلخانه گروه علوم باغباني كشت مي شود. سپس گياهان مزبور خشك و جهت اسانس گيري به آزمايشگاه انتقال داده مي شوند. با استفاده از دستگاه كلونجر، اسانس گياه دارويي تهيه و عصاره نشا ء گوجه فرنگي به روش متانولي استخراج خواهد شد. سپس جدايه هاي خالص قارچ هاي بوتريتيس سينرا (Botrytis cinerea)، آسپرژيلوس فلاوس Aspergillus flavus)) و پني سيليوم (Penicillium italicum) از آزمايشگاه بيماري شناسي گروه گياه-پزشكي تهيه و در محيط كشت PDA (سيب زميني دكستروز آگار) كشت خواهند شد. پس از رشد، اسانس گياه دارويي مفرا در غلظت هاي صفر، 150، 300، 450 و 600 ميلي گرم در ليتر (تريپاني و همكاران، 2008) و عصاره نشا ء گوجه فرنگي در غلظت هاي 150، 300، 450 و 600 ميكروليتر در ليتر(عبدالملكي، 1387) به روش ديسك كاغذي (عبدالمالكي، 1389) اعمال خواهند شد و در محيط درون شيشه اي ميزان بازدارندگي رشد قارچ ها بررسي مي شود. سپس سوسپانسيون قارچ پني سيليوم تهيه و روي ميوه پرتقال رقم مورو تهيه شده از باغ تجاري مهدشت شهرستان ساري مايه زني مي شود. پس از آن با غلظت هاي مختلف اسانس گياه دارويي و عصاره نشا ء گوجه فرنگي تيمار خواهند شد. ميوه ها به مدت سه ماه در سردخانه با دماي هفت درجه سانتيگراد و رطوبت 5±85 درصد انبار مي شود. به فواصل زماني يك ماه آلودگي به قارچ و نيز خصوصيات كيفي از جمله ميزان سفتي، درصد اتلاف آب، مواد جامد محلول، اسيديته قابل تيتر، ميزان فساد، فعاليت آنتي اكسيداني و محتواي ويتامين ث اندازگيري خواهد شد. داده هاي بدست آمده با نرم افزار آماري SAS نسخه 1/9 (SAS، 2004) مورد تجزيه و تحليل قرار خواهند گرفت. مقايسه ميانگين ها با استفاده از آزمون چند دامنه اي دانكن انجام خواهد شد.
    Thesis summary

  50. اثر پوشش ژل آلوئه ورا و روغن بادام روي عمر انباري و برخي ويژگي هاي كيفي ميوه انار رقم ملس ساوه
    علي ابوالفتحي 2015
    به طور معمول نگهداري انار در دماي كمتر از 5 درجه سانتي گراد، تنها به مدت 2 ماه امكان پذير است و پس از آن، به شدت علايم سرمازدگي در اين ميوه بروز مي نمايد. هر چند كه حساسيت به سرمازدگي از مشكلات عمده انبارداري انار محسوب مي شود، اما به طور كلي مهمترين عامل محدودكننده انبارداري انار، به رشد و گسترش آلودگي هاي قارچي، خصوصا در قسمت گلگاه آن برمي گردد. اين مشكل معمولا در دماي بالاتر از 5 درجه سانتي گراد كه مشكل سرمازدگي انار وجود ندارد، تشديد مي شود. در اين زمينه تلفات پس از برداشت به علت خسارت قارچ ها بين10 تا 50 درصد تخمين زده مي شود . ژل آلوئه ورا از جمله پوشش هاي خوراكي جديد مي باشد كه نظر محققان را به خود جلب كرده است. از قسمت هاي داخلي برگ گياه آلوئه ورا ژل شفاف و نسبتاً سفتي استخراج مي گردد. اين ژل به راحتي در آب حل مي شود و مي توان موادي نظير قارچ كش ها را به آن اضافه نمود. ژل آلوئه ورا به دليل داشتن تركيباتي نظير ساپونين ها و اسيد ساليسيليك خاصيت ضد قارچي و ضد ميكروبي داشته و باعث جلوگيري از رشد و تكثير قارچ ها مي شود. دو نوع بادام خوراكي با طعم تلخ و شيرين وجود دارد كه هر دو داراي تركيبي از روغن هاي مختلف بوده كه قابل استخراج نيز مي باشند . بادام شيرين داراي روغن بي ضرر براي انسان بوده و بدون برداشتن پوست مغز آن مشكلي جهت استفاده و تغذيه ندارد اما روغن بادام تلخ نسبتاً خطرناك بوده و قبل از هر گونه استفاده بايد روي آن فرآوري انجام داد و بسته به نوع مصرف از مقدار مشخص و مناسبي استفاده نمود .تركيبات موجود در روغن بادام، مي توانند رشد باكتري ها، قارچ ها، تك ياخته ها و حتي ويروس ها را كند و يا متوقف كنند.به دليل تهديد سلامتي انسان و محيط زيست در استفاده از تركيبات شيميايي مصنوعي و همچنين به لحاظ افزايش تقاضاي محصولات ارگانيك كه بدون استفاده از نهاده هاي شيميايي توليد مي شوند و نيز با توجه به ظهور نژادهاي جديد و مقاوم پاتوژن در برابر قارچ كش هاي مورد استفاده، امروزه تلاش مي شود تا از برخي مواد و فرآورده هاي طبيعي، نظير اسانس هاي گياهي كه فاقد اثرات جانبي زيان آور هستند به عنوان جايگزين قارچ كش هاي شيميايي در كنترل و يا كاهش بيماريها و ضايعات انباري محصولات باغي استفاده گردد .اين پژوهش بر آن است تا با استفاده از پوشش هاي ژل آلوئه ورا و روغن بادام ، انبار ماني و برخي و
  51. اثر ارتفاع و زمان برداشت بر ويژگي هاي كمّي و كيفي اسانس گياه آويشن الوندي (Thymus elwendicus Stopf ).
    شهرام ابراهيمي ضابط 2015
    آويشن گياهي علفي، چندساله و متعلق به تيره نعناع مي باشد. آويشن الوندي (Thymus elwendicus) يكي از گونه هاي مهم آويشن است. برخي ازخواص دارويي اسانس اين گياه عبارتند از نيرو دهنده، ضد تشنج، رفع بيماري هاي مختلف دستگاه تنفس، سرفه هاي مزمن و دردهاي قاعدگي مي باشد. معمولاً عمده ترين تركيبات فنلي گونه هاي مختلف آويشن تيمول و كارواكرول مي باشند كه ضدعفوني كننده هاي قوي به شمار مي آيند. به منظور بررسي تأثير ارتفاع و زمان برداشت بر كميت و كيفيت اسانس، و برخي خصوصيات فيتوشيميايي و مورفولوژيكي آويشن الوندي مواد گياهي از رويشگاه هاي طبيعي آن در استان همدان از ارتفاعات 1920، 2200، 2400 و 2600 متري در دو مرحله رشدي رويشي و گلدهي كامل جمع آوري گرديدند. اسانس نمونه ها به روش تقطير با آب استخراج و توسط دستگاهGC و GC/MS مورد آناليز قرار گرفت. عصاره به روش خيساندن به دست آمد و ميزان فنل كل، فلاونوئيد كل و ظرفيت آنتي اكسيداني (DPPH) مورد ارزيابي قرار گرفت. نتايج تجزيه هاي آماري نشان داد كه اثر ارتفاع و اثر متقابل ارتفاع و زمان برداشت بر درصد اسانس در سطح 1 درصد معني دار بود و زمان برداشت تأثير معني داري بر درصد اسانس نداشت. طبق نتايج مقايسه ميانگين بيشترين (76/1) و كمترين (02/1) درصد اسانس به ترتيب در ارتفاع 2600 همراه با برداشت در زمان گلدهي و ارتفاع2200 متري به همراه برداشت در دوره گلدهي حاصل گشت. اسانس ها از نظر نوع و تعداد تركيبات متفاوت بودند. بيشترين ميزان تيمول و كارواكرول به ترتيب در ارتفاع 1920 و رشد رويشي و ارتفاع2600 و برداشت در دوره گلدهي مشاهده شد. بيشترين رشد رويشي در ارتفاع 1920 به دست آمد. طبق نتايج تجزيه واريانس، اثر ارتفاع، زمان برداشت و اثر متقابل اين دو بر ميزان فنل و فلاونوئيد كل در سطح 1% معني دار بود. بيشترين و كمترين ميزان فنل كل در ارتفاع 2200 متر از سطح دريا و به ترتيب در زمان گلدهي و رشد رويشي بود. بيشترين ميزان فلاونوئيد در ارتفاع 2200 متري در زمان گلدهي و كمترين مقدار آن در ارتفاع 2600 متري در مرحله رويشي بود. همچنين طبق نتايج تجزيه واريانس، اثر ارتفاع، زمان برداشت و اثر برهمكنش اين دو بر ميزان ظرفيت آنتي اكسيداني در سطح 1% معني دار بود. بيشترين ميزان ظرفيت آنتي اكسيداني در ارتفاع 2400 متري در مرحله رويشي و كمترين مقدار آن در ارتفاع 2400 متري در در زمان گلده
  52. بررسي تنوع ژنتيكي و ساختار جمعيتي در توده هاي بن سرخ غرب كشور با استفاده از نشانگرهاي ISSR
    ارمان سليمي 2015
    گياه بن سرخ (Allium jesdianum) متعلق به خانواده ي Alliaceae است. اين گياه از سبزي هاي وحشي، پيازي و بومي ايران مي باشد. از بخش هاي هوايي آن براي درمان دردهاي شكمي، روماتيسم و سنگ كليه استفاده مي شود .كارهاي اصلاحي بر روي بن سرخ انجام نشده است و هيچ رقم خاصي وجود ندارد و به دليل جمع آوري آن از طبيعت توسط افراد بومي احتمال نابودي آن وجود دارد و ممكن است ذخاير ژنتيكي آن كم و كمتر شود و در نهايت از بين برود. در مطالعه حاضر هقت جمعيت بومي گياه بن سرخ گياه (مجموعا 70 نمونه) از سه استان كشور مورد مطالعه قرار گرفت. از نشانگرهاي مولكولي ISSR جهت بررسي تنوع ژنتيكي و ساختار جمعيت بن سرخ استفاده شد. از تعداد 14 آغازگر بكار برده شده در اين مطالعه 94 باند با وضوح بالا بدست آمد كه 84 عدد از اين باندها (4/91%) چند شكل بودند. تجزيه ي خوشه اي بر پايه ماتريس تشابه ژنتيكي جاكارد و با روش UPGMA، نمونه هاي بن سرخ را به 8 گروه تقسيم نمود. روش تجزيه به مختصات اصلي (PCOA)، نتايج تجزيه خوشه اي را تا حد زيادي تأييد نمود.مقدار تشابه ژنتيكي ژنوتيپ ها در دامنه اي از صفر تا 75/0 بدست آمد كه بيشترين(75/0) مربوط به دو نمونه از جمعيت سقز و كمترين شباهت ژنتيكي (صفر) متعلق به يك نمونه از جمعيت اراك با دو نمونه از جمعيت مهاباد مشاهده شد .در بررسي ساختار ژنتيكي جمعيت ها با استفاده از نرم افزار STRUCTURE جمعيت ها به چهار خوشه تقسيم شدند.آغازگر IS5 با شاخص نشانگري MI))، 41/2، آغازگر IS24 با قدرت تفكيك(Rp)، 49/6 و آغازگر IS20 با ميانگين اطلاعات چند شكل(PIC)، 36/0 به عنوان آغازگرهاي برتر در اين مطالعه شناخته شدند. نتايج نشان مي دهد استفاده از نشانگر ISSR يك روش كارآمد و قدرتمند مولكولي در بررسي تنوع ژنتيكي مي باشد. نتايج مطالعه حاضر حاكي از وجود تنوع ژنتيكي بالا در ميان نمونه هاي مورد بررسي بود. يافته هاي اين پژوهش ميتواند در برنامه هاي به نژادي بن سرخ در آينده به ويژه روش هاي مبتني بر تلاقي شد برد.
  53. بررسي برخي پيامدهاي اگروفيزيولوژيكي، عملكردي و فيتو شيميايي تغذيه با كود هاي شيميايي، نانو زيستي و ورمي كمپوست روي گياه دارويي نعناع فلفلي
    ليلا فرضايي 2015
    از آنجا كه معايب كودهاي شيميايي آشكار گرديده است مجدداً موضوع استفاده از كودهاي زيستي و آلي مطرح شده است. كودهاي نانو زيستي به عنوان يكي از طبيعي ترين و مطلوب ترين راه ها به منظور زنده و فعال نگه داشتن سيستم حياتي خاك مطرح هستند . ورمي كمپوست از جمله كودهاي زيستي بوده كه استفاده از آن در كشاورزي پايدار براي بهبود رشد و كيفيت محصولات متداول مي باشد. كاربرد صحيح عناصر غذايي در طول مراحل كاشت و داشت گياهان دارويي، نه تنها نقش اساسي در افزايش عملكرد دارد بلكه بر كميت و كيفيت مواد مؤثره آن نيز اثر گذار است. گزارش هايي مبني بر اثر تغذيه در افزايش محتواي متابوليت هاي ثانويه وجود دارد، استفاده از كودهاي زيستي و آلي در مقايسه با كودهاي شيميايي، به دليل بهبود ساختمان خاك، فراهمي عناصر غذايي و افزايش ظرفيت تبادل كاتيوني باعث افزايش در رشد، عملكرد اسانس و متابوليت هاي ثانويه ي گياه دارويي نعناع فلفلي مي شود.ريزوم هاي گياه نعناع فلفلي بعد از تهيه در بستر كشت شدند. پس از رسيدن نو ساقه ها به ارتفاع 5 سانتي متري به تعداد مساوي در گلدان ها كشت شدند. يك هفته پس از استقرار، ساقه ها از ارتفاع 5 سانتي متري سرزني شدند و سپس تيمارها در دو نوبت طي مدت هشت هفته به صورت محلول در آب آبياري و به ميزان 200 ميلي ليتر براي هر گلدان اعمال شدند. بعد از به گل رفتن 20 تا 30 درصد گياهان چين اول صورت گرفت و پس از آن گياهان تا به گل رفتن مجدد فقط آبياري شدند.نتايج آزمايش حاكي از برتري سطح تركيبي كود ها به ويژه كود هاي ورمي كمپوست و نانو زيستي با يكديگر و با كود شيميايي در مقايسه با مصرف كود شيميايي به تنهايي در افزايش عملكرد كمي و كيفي نعناع فلفلي بود. عدم مصرف نهاده هاي شيميايي در توليد گياهان دارويي و فرآورده هاي آنها، شرط اصلي سالم و طبيعي بودن آنها است، بنابراين، با توجه به پاسخ مثبت گياه دارويي نعناع فلفلي به كاربرد كودهاي كود هاي ورمي كمپوست و نانوزيستي، به نظر مي رسد كه به كارگيري اين كودها ضمن كاهش مصرف كودهاي شيميايي و نيز نداشتن عواقب سوء زيست محيطي، روش مناسبي براي توليد سالم و پايدار اين گونه محصولات مي باشد.
  54. پيامدهاي بيولوژيك تلقيح برخي اندوفيتهاي گياه به ليمو بر عملكرد برگ و خواص آنتي اكسيداني آن
    فهيمه گلپريان 2015
    اندوفيت ها ميكروارگانيسم هايي هستند كه در تمام يا بخشي از چرخه زندگي شان داخل بافت هاي سالم گياه ميزبان را كلونيزه مي كنند بدون اينكه باعث علايم آشكاري از بيماري شوند. اندوفيت ها فوايد بسياري براي گياهان ميزبان از جمله بهبود رشد آن ها از طريق در دسترس قرار دادن مواد غذايي، توليد تنظيم كننده هاي رشد گياهي، حفاظت از آن ها در برابر پاتوژن ها دارند. گياهان دارويي كه به عنوان منابع جايگزين جهت مصارف برخي داروهاي شيميايي و مصنوعي مطرح هستند، منابع با ارزشي جهت مطالعه اندوفيت هايشان مي باشند. به ليمو (Lippia citriodora Kunth) از خانواده شاهپسند، درختچه اي بومي آمريكاي جنوبي است. به خاطر بوي شبيه ليمو كه از برگ هايش متصاعد مي شود بسيار مورد توجه است. به-ليمو تاريخچه اي طولاني از مصارف سنتي دارويي دارد. هدف از پژوهش حاضر ارزيابي اثرات اندوفيت هاي جدا شده از به ليمو بر پارامترهاي رشد و خاصيت آنتي اكسيداني عصاره اين گياه بود. در مجموع تعداد 24 قارچ و 24 باكتري اندوفيت از بافت هاي مختلف به ليمو جدا شد. با استفاده از آزمون هاي بررسي خاصيت بيوكنترلي اندوفيت ها روي بيمارگر هاي گياهي، در ميان آن ها جدايه باكتري 10 (B10) و جدايه قارچ 14 (F14) كه به ترتيب به عنوان Sphingomonas paucimobilis و Aspergillus sp. شناسايي شدند براي تلقيح به گياهان انتخاب شدند. نتايج نشان داد، هر دوي آن ها به طور معني داري پارامترهاي رشد گياه نظير ارتفاع گياه، تعداد برگ، وزن تر و خشك شاخه، ريشه و برگ را نسبت به شاهدهاي تلقيح نشده افزايش دادند. دو روش براي تلقيح استفاده شد، اسپري اندام هوايي گياه و خيساندن خاك با سوسپانسيون اندوفيت. به نظر مي رسد قارچ اندوفيت با اسپري اندام هوايي و باكتري اندوفيت با خيساندن خاك نتيجه بهتري در بر داشته اند. علاوه بر اين، اندوفيت هاي بررسي شده در اين پژوهش خاصيت آنتي اكسيداني عصاره برگ را افزايش دادند اما اثر معني داري روي محتواي تركيبات فنلي و فلاونوئيدها نداشتند. نتايج اين پژوهش به وضوح امكان استفاده از اندوفيت هاي قارچي و باكتريايي را در افزايش رشد و خاصيت آنتي اكسيداني درختچه معطر به ليمو نشان مي دهد.
  55. بررسي تنوع ژنتيكي و ساختار جمعيت برخي از توده هاي بومي زرين گياه (Dracocephalum kotschyi) با استفاده از نشانگرهاي مولكوليISSR
    فرشته مسكني سرشكه 2015
    زرين گياه (Dracocephalum kotschyi) يكي از گونه هاي دارويي و در خطر انقراض مي باشد كه اسانس آن خواص درماني بسياري دارد. در مطالعه حاضر پنج جمعيت بومي زرين گياه (مجموعا 54 نمونه) از پنج استان كشور مورد مطالعه قرار گرفت. از نشانگرهاي مولكولي ISSR جهت بررسي تنوع ژنتيكي و ساختار جمعيت زرين گياه استفاده شد. از تعداد 30 آغازگر بكار برده شده در اين مطالعه 263 باند با وضوح بالا بدست آمد كه 242 عدد از اين باندها (1/92%) چند شكل بودند. تجزيه ي خوشه اي بر پايه ماتريس تشابه ژنتيكي جاكارد و با روش UPGMA، نمونه هاي زرين گياه را به 4 گروه تقسيم نمود. روش تجزيه به مختصات اصلي (PCOA)، نتايج تجزيه خوشه اي را تا حد زيادي تأييد نمود. تنوع درون جمعيت ها با استفاده از ميانگين شاخص تنوع ژني ني(h) و شاخص اطلاعاتي شانون(I) با نرم افزار POPGENE آناليز و مورد بررسي قرار گرفت. بيشترين و كمترين تنوع ژنتيكي درون جمعيت به ترتيب در اراك( 28/0=h و 41/0=I ) و البرز( ( 2/0=h و3/0=I ) مشاهده شد. با محاسبه ي ميانگين آلل هاي مؤثر(Ne) به آلل هاي مشاهده شده(Na) كه 84/0 بدست آمد و بررسي آن در هر جمعيت نشان داد كه جمعيت ها داراي توزيع ژني متعادل بودند. همچنين براي بررسي تنوع ژنتيكي بين جمعيت ها و واريانس مولكولي (AMOVA) از دو نرم افزار POPGENE وGEN ALEX استفاده شد. ميانگين شاخص هاي Gst و Nm كه ميزان تفرق ژني و جريان ژني بين جمعيت ها را نشان مي دهد به ترتيب 27/0 و 31/1 بدست آمد كه بيانگر يك تبادل ژني ملايم بين پنج جمعيت زرين گياه مي باشد. تجزيه واريانس مولكولي جمعيت ها نشان داد كه 74% تنوع ژنتيكي شناسايي شده مربوط به درون جمعيت ها و 26% بين جمعيت ها مي باشد. با توجه به داده هاي حاصل از تشابه ژنتيكي ني كه در دامنه اي از 88/0-77/0 قرار گرفتند نشان داد كه جمعيت اصفهان با البرز بيشترين تشابه ژنتيكي و اراك با تهران كمترين تشابه ژنتيكي را داشتند كه با نتايج فاصله ي ژنتيكي تطابق دارد. در بررسي ساختار ژنتيكي جمعيت ها با استفاده از نرم افزار STRUCTURE جمعيت ها به چهار خوشه تقسيم شدند كه جمعيت اراك به دو خوشه ي مجزا تقسيم شد. نتايج نشان مي دهد استفاده از نشانگر ISSR يك روش كارآمد و قدرتمند مولكولي در بررسي تنوع ژنتيكي مي باشد. اين نشانگر به خوبي توانسته روابط ژنتيكي بين جمعيت ها را نشان دهد و درك مناسبي از تنوع ژنتيكي
  56. تاثير نور UV-Aبر توليد برخي تركيبات فنلي وضد اكسايشي گياه رزماري
    مرضيه رحيمي ريزي 2014
    در فرآيندهاي مربوط به سازگار شدن گياهان به انواع تغييرات محيطي، كيفيّت و كميّت متابوليت هاي ثانويه توليد شده در گياه، دستخوش دگرگوني مي گردد. برخي از اين فرآورده هاي ثانويه گياهي (مواد موثره) داراي ويژگي هاي دارويي بوده كه مي توانند براي سلامتي انسان سودمند باشند. مطالعات گذشته نشان داده است كه تابش نور فرابنفش (UV) باعث تحريك توليد برخي از متابوليت هاي ثانويه در گياهان مي شود. در پژوهش حاضر، اثرات نور فرابنفش از نوع UV-A با طول موج 360 نانومتر بر محتواي تركيبات فنلي، ويژگي آنتي اكسيداني (پاد اكسايشي) و برخي از صفات اگرومورفولوژيكي گياه دارويي و معطر رزماري (Rosmarinus officinalis L.) مورد بررسي قرار گرفت. بدين منظور، در يك آزمايش گلخانه اي، گياهان به مدت 40 روز، هر روز به مدت 1، 2 و 4 ساعت توسط نوردهي اشعه فرابنفش تيمار شدند. بر اساس نتايج بدست آمده از اين پژوهش، درصد وزن خشك گياهان در اثر تابش فرابنفش كاهش يافت و در واقع بيشترين درصد وزن خشك توليد شده در گياه شاهد مشاهده شد. بر اساس سنجش داده هاي مربوط به توليد رنگدانه اصلي گياه، بيشترين ميزان كلروفيل a (05/1 ميلي گرم در گرم وزن تر) و كلروفيل كل (62/1 ميلي گرم در گرم وزن تر) در گياهان شاهدثبت گرديد و گياهان نوردهي شده به مدت 4 ساعت، با توليدكمترين ميزان كلروفيل a (67/0ميلي گرم در گرم وزن تر )، كمترين ميزان كلروفيل b (23/0ميلي گرم در گرم وزن تر) و كمترين ميزان كلروفيل كل (9/0 ميلي گرم در گرم وزن تر) به نوردهي فرابنفش واكنش نشان دادند. البته تفاوت معني داري در محتواي كلروفيل گياهان شاهد و نوردهي شده به مدت 1 ساعت مشاهده نشد. تابش نور فرابنفش به مدت 2 و 4 ساعت نيز اثرات مشابهي را در ميزان كلروفيل a، b و كل ايجاد نمود. عدم تابش نور فرابنفش و تابش به مدت 4 ساعت به ترتيب كمترين و بيشترين ميزان فنل كل (48/112 و 45/216 ميلي گرم در گرم وزن عصاره )، كمترين و بيشترين ميزان فلاونوئيدكل (57/52 و 75/110 ميلي گرم در گرم وزن عصاره) و همچنين كمترين و بيشترين فعاليت ضد اكسايشي (12/83 و 59/97 درصد) را سبب گشتند. در ميان اسيد هاي فنليك موجود در گياه، كارنوزيك اسيد تركيب غالب در همگي تيمارها بود و در ميان فلاونوئيدهاي شناخته شده براي اين گياه، نارينجنين فلاونوئيد غالب تعيين شد. بيشترين غلظت كارنوزيك اسيد و رزمارينيك اسيد (به ترتيب 01/
  57. بررسي تاثير كيفيت نور و تنظيم كننده هاي رشد بر ريز ازديادي پايه گلابي OHF333
    سيده مريم موسوي فتاح 2014
  58. بررسي گوناگوني ژنتيكي در ميان عناب هاي بومي ايران با استفاده از نشانگرهاي ISSR و ويژگي هاي ضد اكسايشي
    مريم پيربداقي 2014
  59. بررسي گوناگوني ژنتيكي در ميان عناب هاي بومي ايران با استفاده از نشانگرهاي ISSR و ويژگي هاي ضد اكسايشي
    مريم پيربداقي 2014
  60. بررسي همزيستي قارچ هاي آربواسكولار در برخي از گياهان دارويي و سبزي هاي همدان
    معصومه الياسي يگانه 2014
  61. بررسي همزيستي قارچ هاي ميكوريزي آربوسكولار در برخي از گياهان دارويي و سبزي هاي همدان
    معصومه الياسي يگانه 2014
  62. ارزيابي تنوع ژنتيكي گياه دارويي مرزه رشينگري (Satuteja rechingeri) با استفاده از نشانگرهاي ISSR
    عليرضا كرمي 2013