Mehraneh Khodamorad Pour

Assistant Professor

Update: 2024-05-16

Mehraneh Khodamorad Pour

Faculty of Agriculture / Department of Irrigation Engineering

M.Sc. Theses

  1. تفكيك مزارع برنج سواحل خزر با استفاده از شاخص هاي طيفي
    2024
    كشت برنج در منطقه شمال كشور يكي از محصولات مهم محسوب مي شود. با توجه به اين عمده برنج كشور از اين منطقه تامين مي شود، پيش بيني سطح كشت نقش مهمي را مي تواند در تامين آن در كشور ايفا نمايد. استفاده از اطلاعات ماهواره اي و سنجش از دور اين موضوع را محقق مي كند. از اين رو تفكيك اراضي برنج و پيش بيني شاخص NDVI در استان هاي مازندران و گيلان با استفاده ازتصاوير ماهواره اي سنجنده هاي سنتينل1,سنتيل2و لندست8 تصاوير ماهواره اي طي سال هاي 2016تا2019 انجام شد وبا برنامه نويسي سامانه google earth engine اراضي برنج با ضريب كاپاي 97درصد تفكيك گرديد. همچنين اطلاعات ماهواره MODIS از سال‫هاي 2001 تا 2020 براي اين دو استان اخذ شد. مدل هاي سري زماني ARIMA، ERTH، PROPHET، MARS و ETS براي پيش بيني شاخص NDVI مورد قياس قرار گرفت. نتايج نشان داد كه در استان مازندران مدل ARIMAبه دليل بالاترين ضرايبR2(97/0)وكوچكترين ضرايب خطاي مدل MAE(03/0) وRMASE(04/0) بالاترين عملكرد را دارد و در استان گيلان مدل PROPHET به دليل بالاترين ضرايبR2(90/0)وكوچكترين ضرايب خطاي مدل MAE(03/0) وRMASE(04/0) دقيق ترين عملكرد را نشان داد. بنابراين ARIMA و PROPHET دو مدلي هستند كه با بيشترين ميزان نكويي برازش با داده هاي NDVI تطابق داشتند. همچنين دربررسي باقي مانده هاي برازش يافته بيانگر نرمال بودن باقي مانده ها بود و مي تواند براي پيش بيني سطح كشت مورد استفاده قرار گيرند. به طور كلي نتايج بدست آمده مي تواند به الگوي كشت در آينده و حتي تامين برنج مورد نياز كشور كمك نمايد. ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    Thesis summary

  2. پيش بيني روند شاخص هاي فصل رشد گرمايي بر اساس خروجي هاي مدل COSMO-CLM در اقليم هاي متفاوت ايران (2050-2005)
    2023
    پاسخ اكوسيستم به تغيرات اقليمي توسط پارامترهاي مختلفي بررسي مي شود كه يكي از حساس ترين آن ها، شاخص هاي فصل گرمايي رشد است. اين پژوهش به بررسي روند شاخص هاي فصل رشد گرمايي شامل: آغاز، پايان و طول فصل رشد در آستانه هاي دمايي متفاوت (℃0، ℃5، ℃10 و °C15) با خروجي هاي اصلاح شده مدل منطقه اي اقليمي COSMO-CLM تحت سناريوهاي اقليمي RCP4.5 و RCP8.5در تيپ هاي متفاوت اقليمي بر اساس طبقه بندي كوپن-گايگر در كشور ايران در دوره هاي حاضر (2020-1995) و پيش بيني (2050-2021) مي پردازد. بررسي شاخص هاي فصل گرمايي رشد، به ويژه شاخص آغاز فصل رشد در آستانه هاي دمايي مختلف در تيپ هاي اقليمي متفاوت ايران بيانگر مناسب بودن آستانه هاي دماي °C10 و °C15 در تمام تيپ هاي اقليمي است. هم چنين روندهاي فصل رشد گرمايي نشان از آغاز زودهنگام فصل رشد، به ويژه آستانه دماي °C10 و تاخير در پايان فصل رشد در اكثر آستانه هاي دما است. بيشترين روند آغاز زودهنگام معنادار فصل رشد در آستانه ي دماي °C10 در بندر انزلي در سواحل جنوب غربي درياي خزر در تيپ اقليمي معتدل و مرطوب (CFa) با days/decade7/14 در دوره ي حاضر و تحت سناريوي RCP4.5 قرار دارد. بيشترين روند تاخير پايان فصل رشد با آستانه ي دماي °C0 در شمال غربي ايران )تبريز( در تيپ اقليمي BSk با تاخير days/decade 5/7 در دوره ي آينده تحت سناريوي RCP8.5پيش بيني مي شود. طول فصل رشد در اكثر آستانه هاي دمايي در دوره هاي حاضر و پيش بيني روند افزايشي دارد، به -طوري كه بيشترين روند افزايشي معنادار در طول فصل رشد در آستانه دمايي °C10 در بندرانزلي (CFa) با day/decade16 در دوره حاضر رخ داده است و با همين روند تحت سناريوي RCP4.5در آينده پيش بيني مي گردد. شاخص هاي آغاز فصل رشد در اكثر آستانه هاي دما، بالاترين ضرايب همبستگي را با دماي حداقل فصل بهار دارند، در حالي كه شاخص هاي پايان فصل رشد، بالاترين ضريب همبستگي را با دماي حداقل فصل پاييز در اكثر آستانه هاي دما دارند.
    Thesis summary

  3. پيشبيني عملكرد تاكستانها توسط مدل سري زماني بر اساس شاخص هاي گياهي سنجش از دور
    2023
    ستفاده از تكنيك سنجش از دور امروزه در كشاورزي كاربردهاي فراواني دارد. امروزه برآورد توليد، به عنوان يكي از پارامترهاي اساسي در كشاورزي دقيق مي باشد. هدف از اين مطالعه تخمين عملكرد تاكستان با استفاده از شاخص هاي گياهي سنجش از دور مي باشد. در اين تحقيق داده هاي زميني عملكرد تاكستان هاي استان همدان طي سال هاي 2007 تا 2020 از جهاد كشاورزي استان همدان جمع آوري شد. موقعيت و نقشه تاكستان هاي استان همدان با استفاده از سنجنده سنتينل2 و سنتينل1 استخراج شد همين طور براي طبقه بندي و استخراج تاكستان ها از الگوريتم SVM استفاده شد. و با استفاده از ماتريس خطا دقت طبقه بندي مورد ارزيابي قرار گرفت كه طبقه بندي تصاوير با دقت كلي 70 درصد و با كاپا 61/0 انجام شد. شاخص هاي گياهي NDVI، NDWI و LAI از سنجنده موديس با قدرت تفكيك زماني 16 روزه استخراج شدند. سپس عملكرد تاكستان ها با استفاده از مدل هاي يادگيري ماشين RF، XGBoost و SVR پيش بيني شد. براي پيش بيني عملكرد تاكستان ها داده ها به دو قسمت آموزش و آزمون تقسيم شدند و نتايج نشان داد مدل XGBoost با مقدار جذر ميانگين مربعات خطا 519/1130 براي داده هاي آموزش نسبت به مدل هاي RF و SVR عملكرد مناسبي داشت و براي داده هاي آزمون مدل RF با مقدار جذر ميانگين مربعات خطا 869/1236 و با مقدار انحراف معيار 3/4 درصد نسبت به مدل هاي XGBoost و SVR عملكرد مناسبي داشت.
    Thesis summary

  4. برآورد عملكرد گندم آبي با شاخص هاي خشكسالي هواشناسي كشاورزي و سنجش از دور در اقليم نيمه خشك سرد
    فائزه رهبري صفا 2022
    تغييرات اقليمي ناشي از افزايش دما وكاهش بارندگي منجر به افزايش شدت خشكسالي است. ارزيابي اثرات خشكسالي بر توليدات كشاورزي امر بسيار مهمي است و استفاده ازسنجش از دور براي پيش بيني خشكسالي روشي استاندارد است. در اين پژوهش، هدف اصلي استفاده از تصاوير سنجش از دور به همراه هوش مصنوعي است كه با استفاده از مدل هاي يادگيري ماشين RF و KNN براي انتخاب بهترين مدل مورد ارزيابي قرار گرفت. بررسي عملكرد محصول گندم آبي زمستانه طي دوره آماري 2001-2021 از داده هاي مركز تحقيقات جورقان استان همدان و با استفاده از مدل هاي يادگير ي ماشين و سنجش از دور شامل: (NDVI، VCI ، VHI، TCI، LAI، EVI MNDWI وMSAVI2)، متغييرهاي هواشناسي (بارش، تبخير و تعرق، ساعات آفتابي) و شاخص هاي خشكسالي هواشناسي (SPI ، SPEI و SPECI) صورت گرفت. نتايج نشان داد كه مدل هاي رگرسيوني يادگيري ماشين RF و KNN در برآورد عملكردگندم آبي زمستانه با استفاده از شاخص هاي گياهي سنجش از دور، در سالهاي 2011-2021 افزايش خشكسالي و افزايش دماي هوا و افزايش تبخير و تعرق را به همراه داشته است كه سبب كاهش عملكرد محصول مي شود، درحاليكه مقايسه عملكرد مدل RF و KNN در برآورد عملكرد محصول نشان داد كه RF به دليل خطاي كمتر (كمتر از 9%) از عملكرد بهتري برخوردار است و نتايج بيان كننده آن بود كه شاخص هاي گياهي و مدل هاي يادگيري ماشين توانايي پيش بيني عملكرد محصول را دارد.
    Thesis summary

  5. ارزيابي اثر تغيير اقليم بر عملكرد گندم در اقليم آينده همدان با استفاده از مدل DSSAT
    علي عباسي 2022
    در قرن حاضر، گرمايش جهاني به عنوان يكي از عوامل مهم و تأثيرگذار در كشاورزي، توسعه پايدار و امنيت غذايي مطرح ميباشد. گندم يكي از محصولات مهم و استراتژيك در ايران محسوب ميشود. به همين منظور در اين پژوهش به ارزيابي اثر گرمايش جهاني بر عملكرد گندم در اقليم آينده همدان با استفاده از مدل DSSAT پرداخته شده است. تغييرات اقليمي آينده كه جفت شده با مدل اقليمي منطقهاي RegCM4 با استفاده از خروجيهاي مدل گردش كلي HadGEM2 با طرحواره سطح CLM4.5 تحت سناريوي RCP (RCP4.5) در ايستگاه هواشناسي همدان )فرودگاه( براي چشمانداز ) 2018 - 2046 ( اجرا شد. سپس شبيهسازي عملكرد گندم براي آيند با استفاده از مدل DSSAT صورت گرفت. نتايج نشان داد عملكرد ماده خشك طي دوره آينده سال 2046 تحت تاثير پارامترهاي فصل رشد )بارش، دما و تبخير و تعرق( كاهش يافته است و مرحله رشد گندم در طي دوره آينده 11 روز كوتاهتر شده است. همچنين شاخص سطح برگ گندم در دوره آتي نسبت به دوره فعلي كاهشي است. پيشبيني عملكرد گندم طي دوره آينده نتيجه شد كه تحت سناريوي RCP4.5 سال 2046 نسبت به دوره فعلي سال 2018 حدود 67 / 23 درصد كاهش يافته است. دليل كاهش عملكرد گندم افزايش دماي حداقل و حداكثر طي دوره آتي بخصوص در بازه انتهايي رشد گندم و افزايش تنش گرمايي است. با توجه به نتايج پژوهش، تاكيد ميشود تا سياستهاي لازم تامين و استفاده از بذرهاي گندم مقاوم به گرما و مكانيزه كردن كشت يا تغيير كاشت، براي سازگاري با تغييراقليم صورت گيرد.
    Thesis summary

  6. پيش بيني بارش و رواناب حاصل از آن در حوضه كرخه با استفاده از مدل برنامه ريزي بيان ژن و مقايسه نتايج با مدل RegCM
    سجاد پويان فر 2022
    پيش بيني بارش و رواناب به عنوان پارامترهاي اصلي چرخه هيدرولوژي، از مهمترين موضوعات در مديريت حوضه هاي آبريز و استفاده پايدار از منابع آب مي باشد. در اين پژوهش، دقت و كارايي مدل برنامه ريزي بيان ژن (GEP) و مدل منطقه اي اقليمي (RegCM) جهت پيش بيني مقادير رواناب حاصل از بارش ماهانه بررسي گرديد. به علاوه از روش اصلاح خطاي اريبي (Bias Correction) جهت افزايش دقت نتايج مدل RegCM استفاده گرديد. بدين منظور، داده هاي بارش ماهانه 48 ايستگاه سينوپتيك، داده هاي دماي ماهانه 21 ايستگاه سينوپتيك و همچنين داده هاي رواناب ماهانه 40 ايستگاه هيدرومتري واقع در حوضه كرخه در يك دوره 45 ساله (1396-1352) مورد استفاده قرار گرفت. از اين دوره آماري 40 سال جهت واسنجي و 5 سال جهت صحت سنجي نتايج مدل استفاده شد. نتايج نشان داد كه مدل GEP با ميانگين 8/94=R2 درصد، ميانگين 4/19=RMSE مترمكعب بر ثانيه و ميانگين 28/0=SE توانسته با دقت قابل قبولي رواناب را شبيه سازي نمايد.همچنين نتايج حاكي از آن است كه اصلاح خطاي اريبي نتايج مدل RegCM مفيد بوده و منجر به بهبود دقت نتايج شده و با ميانگين 12=R2 درصد، ميانگين 83/82=RMSE مترمكعب بر ثانيه و ميانگين 33/1=SE، رواناب را شبيه سازي كرده است. به طور كلي مي توان دريافت كه مدل GEP در شبيه سازي رواناب ماهانه نسبت به مدل RegCM از دقت بالاتري برخوردار است
    Thesis summary

  7. ارزيابي برخي شاخص هاي هواشناسي مبتني بر دما در شرايط اقليمي حال و آينده ايران
    مهدي ملكيان 2022
    تغييرات آب و هوايي دار اي پيامدهاي عميق زيست محيطي، اقتصادي و اجتماعي است. بررسي شاخص هاي مختلف اقليمي هواشناسي نقش عمده اي در جلوگيري از ورود خسارت هاي مختلف و جبران ناپذير به بخش كشاورزي دارد. شاخص هاي هواشناسي مرتبط با دما بسياري از پديده ها و وقايع زيستي و كشاورزي مرتبط با تغييرات دمايي را به خوبي نشان مي دهند. همچنين تغيير در مقادير اين شاخص ها و پهنه هاي مرتبط با آنها در افق اقليمي آينده تاثيرات افزايش دما را بر پديده هاي مرتبط با كشاورزي آشكار مي سازد. بر اين اساس مي توان با پهنه بندي و روند يابي تغييرات اقليمي و آگاهي از آ ن در شرايط حال و آينده، استراتژي هاي مختلف مديريتي و اجرايي را براي كاهش اثرات منفي احتمالي و همچنين مقابله با آنها اتخاذ نمود . به منظور بررسي و رونديابي شاخص هاي اقليمي از داده هاي هواشناسي از جمله دماي كمينه، دماي بيشينه و ميانگين دماي روزانه استفاده شد. يك دوره مشترك آماري كه در بازه سال 1995 تا 2019 مي باشد ، مورد بررسي قرارگرفت. همچنين براي بخش پيش بيني شاخص ها در آينده (2019 تا 2039) داده هاي دماي خروجي از مدل RegCM با سناريوي RCP4.5 ، جهت استفاده در شاخص هاي مبتني بر دما و ارزيابي تغيير پهنه هاي مربوط به هر شاخص استخراج گرديد. 14 شاخص مختلف اقليمي مرتبط با دما كه عبارتند از CDD Veg ، Cooling DD ، CWC ، DTR ، GDD ، HDD ، HWC ، FDD ، LFD ، FFD ، FP ، NFD ، CH ، TDD در 30 ايستگاهي كه از 6 تيپ اقليمي مختلف انتخاب گرديده است ؛ مورد بررسي قرار گرفت . با استفاده از نرم افزار سيستم هاي اطلاعات جغرافيايي (GIS) نقشه درون يابي شاخص ها بر اساس پارامتر دما براي هر ايستگاه ترسيم گرديد. همچنين با استفاده از داده هاي پيش بيني مدل خروجي و بر اساس شاخص فضايي موران نقشه هاي روند تغييرات در آينده براي هر شاخص ترسيم گرديد. بر اساس نتايج بدست آمده براي هر شاخص و بررسي روند آن ها مي توان نتيجه گرفت كه در بازه 2019 تا 2039 نسبت به بازه 1995 تا 2019 ، افزايش دما بر اساس شاخص ها در اكثر ايستگاه ها رخ خواهد داد. تغييرات در مورد شاخص هاي CH ، TDD ، GDD ، DTR ، HWC و CoolingDD داراي روندي خوشه اي و معنادار است و در رابطه با ديگر شاخص ها اين روند داراي پراكندگي بالايي است و نمي توان با قطعيت ، روند را پيش بيني نمود. همچنين بر اساس اقليم مناطق مورد مطالعه ، بيشت
    Thesis summary

  8. مدلسازي اثر تغيير اقليم بر عملكرد ذرت در اقليم آينده همدان
    امين سپهري نجاتي 2022
    اساسي ترين تأثير تغيير اقليم به صورت مستقيم و غير مستقيم در بخش كشاورزي است كه عدم توجه به آن باعث به مخاطره افتادن امنيت غذايي مي شود. به همين منظور در اين پژوهش با استفاده از پارامترهاي اقليم آينده و همچنين استفاده از مدلDSSAT-CERES-Maize مي توان با الگوي مناسب اثرات ناشي از تغيير اقليم را براي محصول مورد نظر در اين منطقه بررسي كرد. گياه ذرت از جمله مهم ترين گياهان زراعي در سطح جهان محسوب مي شود كه بعد از گندم و برنج سومين محصول موثردر تغذيه مستقيم انسان مي باشد. علاوه بر آن مؤلفه اصلي در تغذيه دام، روغن گياهي، شربت شكر و الكليِ به عنوان سوخت زيستي و ماده خام براي توليدات كارخانه هاي پلاستيك از ديگر مصارف گياه ذرت مي باشد. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﻧﺮﻡ ﺍﻓﺰﺍﺭ DSSAT ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﻱﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻛﺸﺖ ﺫﺭﺕ ﺩﺭ ﺍﻳﺴﺘﮕﺎﻩ تحقيقاتي اكباتان ﺗﺤﺖ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺍﻗﻠﻴﻢ ﺟﺎﺭﻱ (2018-2017) ﻭ ﺍﻗﻠﻴﻢ ﺁﻳﻨﺪﻩ (2046-2018)ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ. ابتدا دو رقم هيبريد 201 و هيبريد 704 ذرت در ايستگاه تحقيقاتي اكباتان در سه تاريخ 15 و 30 خرداد و 15 تير كشت شد. سپس ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻛﺸﺖ ﺑﺎ ﻧﺮﻡﺍﻓﺰﺍﺭ ﺷﺒﻴﻪﺳﺎﺯﻱ ﺷﺪ. نتايج حاكي از آن است كه در منطقه همدان در دوره آتي دما در سال 2046، افزايشي حدود 1/0 تا 1 درجه سانتيگراد را نشان مي دهد. بارش در دوره آتي داراي روند كاهشي نسبت به دوره پايه است. همچنين طول دوره كشت براي دوره پايه 145 روز اما براي دوره آينده 120 روز مي باشد. علت كوتاه شدن طول دوره كشت گياه ذرت افزايش ميانگين دما در ماه هاي جون و جولاي مي باشد. بهتر ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ همدان ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻪ سال 2046 ﻧﺰﺩﻳﮏ ﻣﻲﺷﻮﻳﻢ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻛﺸﺖ ﺫﺭﺕ ﺍﺯ ﺍﻭﺍﻳﻞ تير به اوايل خرداد ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺑﻬﺮﻩﻭﺭﻱ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺁﺑﻴﺎﺭﻱ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻳﺎﺑﺪ. ﻛﺸﺖ ﺫﺭﺕ ﺭﻗﻢ ﺳﻴﻨﮕﻞ ﻛﺮﺍﺱ 704 ﻣﺤﺪﻭﺩﺗﺮ ﺷﺪﻩ ﻳﺎ ﺍﺯ ﺍﺭﻗﺎﻡ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﻮﺩ. ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺑﻪ ﺻﺮﻓﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻢ ﺁﺏ ﻣﺼﺮﻓﻲ ﺭﺍ ﻛﺎﻫﺶ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ.
    Thesis summary

  9. پيش بيني شاخص خشكسالي سنجش از دوربا تحليل طيفي تكين در اقليم هاي خشك ومرطوب ايران
    فاطمه سليم 2021
    امروزه شاخص هاي خشكسالي سنجش از دور نقش قابل ملاحظه اي در تاثير خشكسالي در بخش كشاورزي دارند. اين پژوهش به بررسي تاثير خشكسالي بر مزارع برنج و چغندر قند واقع در استان هاي مازندران (اقليم مرطوب) و استان خوزستان (اقليم خشك) با استفاده از شاخص هاي خشكسالي سنجش از دور طي فصل رشد در سال هاي 2019-2001 مي پردازد. هم چنين عملكرد سري زماني تحليل طيفي تكين (SSA) در برآورد اين شاخص ها بررسي شد. نتايج اين پژوهش بيانگر تاثير بيشتر خشكسالي هاي هواشناسي بر شاخص VCI در مزارع چغندر قند و بر شاخص هاي VCI و TCI در مزارع برنج مي باشد. بررسي ضرايب همبستگي بين شاخص هاي خشكسالي هواشناسي (SPEI، SPI وPDSI) و سنجش از دور (VCI، VHI وTCI) نشان از بالاترين ضريب همبستگي بين شاخص SPEI3 و شاخص هاي VCI و VHI بدون تاخير زماني (به ترتيب ضريب همبستگي 49/0 و 45/0) در مزارع كشت چغندرقند است، در حالي كه بيش ترين ضريب همبستگي بين شاخص هاي خشكسالي هواشناسي و سنجش از دور بين شاخص SPEI3 و شاخص هاي VHI و TCI (به ترتيب ضريب همبستگي 28/0 و 23/0) با تاخير زماني سه ماهه مشاهده مي شود. مدل سري زماني ناپارامتري SSA عملكرد خوبي در برآورد شاخص هاي سنجش از دور VHI، VCIوNDVI در مزارع برنج و چغندرقند، به دليل خطاهاي RMSE كوچك دارد و در برآورد شاخص SPEI3 در مزارع چغندر قند وSPI1 در مزارع برنج داراي كمترين خطاي مدل است. به طور كلي مدل SSA در پيش بيني هاي كوتاه مدت و ميان مدت شاخص هاي سنجش از دور و هواشناسي، به دليل خطاهاي كمتر، در مزارع چغندر قند و برنج عملكرد قابل قبولي دارد.
    Thesis summary

  10. پيش بيني داده هاي تغييرات سطح آب زيرزميني ماهواره گريس با استفاده از سري زماني (حوضه درياچه اروميه)
    هاوژين زرين مهر 2020
    مديريت و برنامه ريزي صحيح منابع آبهاي زيرزميني به ميزان آگاهي از روند تغييرات مكاني و زماني اين منابع با ارزش وابسته است. داده هاي ماهواره گريس در مقياس مكاني بزرگ براي مطالعه آب هاي زيرزميني نقش مهمي را ايفا مي كند. مدل هاي سري زماني پارامتري براي مدل سازي و پيش بيني سري هاي زماني گسترش قابل توجهي داشته اتد. محدوده مورد مطالعه اين پژوهش حوضه درياچه اروميه در نظر گرفته شده است، كه ميانگين تغييرات سطح آب زيرزميني حوضه از تبخير و تعرق داده موجود ماهواره GRACE شامل: csr، gfz و jpl از سايت Google Earth Engine در دوره ي زماني 2016-2002دريافت شد. بررسي روند تغييرات آب زيرزميني ميانگين حوضه درياچه اروميه با آزمون روند من-كندال نشان از روند كاهشي معنادار هر سه داده مدل GRACE در دوره مورد مطالعه دارد. مدل هاي سري زماني پارامتري شامل ARIMA، MARS، PROPHET و ETS بر داده هاي ماهواره GRACE برازش داده شد. نتايج اين برازش بيانگر عملكرد بالاي سري زماني PROPHET در هر سه سري داده ماهواره GRACE، به دليل بالاترين ضرايب R2 (85/0-81/0) و كوچك ترين ضرايب خطاي مدل MAE (24 cm/month 24/2-27/1) و RMASE (cm/month 74/2-34/2) مي باشد. هم چنين بررسي باقيمانده هاي مدل PROPHET برازش يافته بيانگر نرمال بودن باقيمانده ها است، لذا اين مدل براي پيش بيني انتخاب مي شود. پيش بيني تغييرات سطح آب زيرزميني هر سه داده ماهواره GRACE با مدل PROPHET طي 7 سال آينده (2024-2017) هم چنان نشان از روند نزولي تغييرات سطح آب زيرزميني در ميانگين حوضه درياچه اروميه را دارد.
  11. پيش بيني شاخص خشكسالي هواشناسي كشاورزي SPEI با رگرسيون لوجستيك رتبه اي در اقليم هاي متفاوت ايران
    زهره سورميري نژاد 2020
    خشكسالي به عنوان يكي از پيچيده ترين پديده هاي طبيعي است كه پيش بيني به موقع آن نقش موثري در مديريت و كنترل خشكسالي وكاهش اثرات آن بر كشاورزي و مديريت منابع آب دارد. شاخص استاندارد شده بارش و تبخير- تعرق SPEI از شاخص هاي هواشناسي كشاورزي است كه تاثير چشمه و چاهه رطوبت در سطح زمين را در برآورد خشكسالي همزمان در نظر مي گيرد. اين پژوهش به پيش بيني شاخص خشكسالي SPEI با روش رگرسيون لجستيك رتبه اي، از روش هاي يادگيري ماشين، در اقليم هاي متفاوت كشور ايران در 13 ايستگاه سينوپتيك مي پردازد. رگرسيون لجستيك رتبه اي براي پيش بيني يك متغير وابسته ترتيبي و يك يا چند متغير مستقل به كار مي رود و هم چنين متغيرهاي مستقل موثر معني دار از لحاظ آماري را بر متغير وابسته تعيين مي كند. برآورد شاخص SPEI بر اساس محاسبات داده هاي ديدباني در دوره آماري 2018-1995 و داده هاي بارش و تبخير- تعرق مرجع پنمن- مانتيث فائو56 شبكه بندي جهاني CRU بعد از اصلاح خطاي اريبي در دوره آماري 1994-1901 انجام شد. سپس شاخص SPEIبا رگرسيون لجستيك رتبه اي در سه كلاس شامل: نرمال، خشكسالي متوسط و خشكسالي شديد و خيلي شديد بر اساس متغيرهاي مستقل بارش و تبخير- تعرق مرجع برآورد شد. بررسي شاخص SPEI نشان از افزايش شدت و طول دوره خشكسالي در تمام پنجره هاي زماني متفاوت در اقليم هاي خشك و نيمه خشك در دو دهه اخير دارد. بارش و تبخير-تعرق مرجع، به ويژه بارش، متغيرهاي موثر در شاخص SPEI در نواحي خشك و نيمه خشك مي باشند، در حالي كه در اقليم هاي مرطوب و خيلي مرطوب، بارش تنها متغير موثر بر شاخص SPEI است. رگرسيون لجستيك رتبه اي در برآورد شاخص SPEI در كلاس هاي نرمال و خشكسالي شديد و خيلي شديد، به دليل بالا بودن ضرايب دقت و حساسيت مدل، عملكرد قابل قبولي دارد، در حالي كه در برآورد شاخص SPEI در كلاس خشكسالي متوسط ناموفق است. هم چنين در اين پژوهش روابط احتمال وقوع شاخص SPEI جهت پيش بيني كلاس هاي مختلف در اقليم هاي مختلف ارائه شده است.
    Thesis summary

  12. ارزيابي املاح موجود در ريزش هاي جوي برخي ايستگاه هاي منتخب هواشناسي استان همدان
    كورش چهاردولي 2020
    گرد و غبار يك پديده طبيعي آب و هوايي است كه افزايش بي رويه آن مشكل ساز است. تأثيرات نامطلوب اين پديده بر كشاورزي هم به شكل تأثير بر كيفيت و عملكرد محصولات كشاورزي و هم به صورت كم كردن اثر كوددهي و سمپاشي مي-تواند بروز كند. مطالعه پراكندگي جغرافيايي و غلظت ذرات معلق در نزولات جوي مي تواند اطلاعات مهمي در مورد منابع آلاينده ها و رفتار آنها در اتمسفر براي محققين فراهم سازد. در اين پژوهش نمونه هاي باران جمع آوري شده از باران-سنج در ايستگاه هاي همدان، قهاوند، رزن و اسدآباد به كمك كاغذ صافي 2 ميكرون و 5 ميكرون بررسي شد . با استفاده از شاخص هاي ارزيابي PH، TDS، EC كيفيت آب آنها را بدست آورده و بوسيله رگرسيون و همبستگي پيرسون به بررسي ارتباط يا عدم ارتباط داده هاي حاصل از پژوهش و ذرات معلق موجود در هوا پرداخته مي شود. با توجه به كوچك بودن قطر ذرات موجود در آب باران اين روش قابل استفاده نبود، در نتيجه از روش تبخير استفاده شد، در اين روش پس از تبخير، وزن ذرات باقي مانده از تبخير اندازه گيري شد سپس ميزان TDS و به تبع آن EC بدست آمد. TDS با EC ارتباط مستقيم دارد و PH را نيز تحت تأثير قرار مي دهد. هر چه TDS بالاتر باشد، EC بيشتر و pH پايين تر است. در اسفندماه 97 كه در كاغذ صافي 2 ميكرون ميزان TDS 99/116 بدست آمد كه خارج از محدوده استاندارد كيفيت آب مي باشد، همچنين داده هاي اندازه-گيري شده در آزمايشگاه نشان داد كه هر 4 ايستگاه در محدوده مناسبي از استاندارد آب مطلوب قرار دارند، ميزان كمترين EC، TDS و PH ايستگاه ها بترتيب قهاوند (15/9/97) 19، 20، 88/6، اسدآباد (14/1/98) 19، 17، 5/7، همدان (24/8/97) 28 ، 31، 41/7، و رزن (25/8/97) 18 و 12، 22/7. بيشترين ميزان EC، TDS و PH ايستگاه ها بترتيب قهاوند (21/8/97) 398، 372، 16/8، اسدآباد (14/2/98) 429، 440، 97/7، همدان (28/1/98) 830، 91، 72/7 و رزن (15/7/97) 271، 206 و 92/7 بود كه از بين اين 4 ايستگاه رزن كمترين مقدار و اسدآباد بيشترين مقدار ذرات معلق را در ريزش هاي جوي داشت. با مقايسه بين ذرات معلق و TDS در دو سال 97 و 98 چنين منتج شد كه اين شاخص ها هماهنگي چنداني با هم ندارند و ذرات معلق بيشتر از TDS مي باشد و با بارش باران از ذرات معلق موجود در هوا كاسته مي شود.
    Thesis summary

  13. اثرات تغيير اقليم بر شاخص هاي فصل بارندگي در نواحي نيمه خشك(مطالعه موردي استان همدان)
    الهام مظاهري 2020
    فصل بارندگي از ديدگاه كشاورزي بر اساس شروع و پايان بارش موثر تعريف مي شود. شروع بارش موثر،بارش پيوسته اي است كه هم فراهم كننده نياز رطوبتي ناحيه بذر و هم تامين كننده رطوبت خاك در دوره زماني طولاني(يك ماهه) باشد. بنابراين تعيين دقيق بارش موثر نقش مهمي در تعيين زمان بهينه كشت ديم در راستاي كاهش مصرف آب،آماده سازي زمين، انتخاب گياهان و واريته هاي مناسب دارد. اين پژوهش به بررسي فصل بارندگي بر اساس شاخص هاي هواشناختي (تركيب دما-بارندگي) و توازن آب (تركيب دما-بارندگي-تبخير-تعرق و آب در دسترس) در ايستگاه هاي استان همدان شامل: همدان، نوژه، قهورد، كرفس، نهاوند، اسدآباد، رزن و فامنين در دوره زماني 2018-1999 مي پردازد. آزمون ارزيابي شاخص هاي توازن آب بر اساس تبخير نسبي (نسبت تبخير-تعرق واقعي به تبخير-تعرق گياه) با استفاده از ضرايب تنش رطوبتي داده هاي مدل GLEAM انجام مي شود. شاخص هواشناختي با محدوديت بارندگي mm5 در تمام ايستگاه هاي استان، صحت بالايي در برآورد شروع فصل رشد دارد، در حالي كه شاخص هاي توازن آب در ايستگاه هاي مختلف متفاوت هستند. نتايج آزمون روند من_كندال اصلاح شده بيانگر شروع زود هنگام فصل رشد توسط هر دو شاخص در اكثر ايستگاه ها، با روند معنا دار منفي توسط شاخص توازن آب در ايستگاه هاي كرفس (day/year 3/1) و نهاوند (day/year 3/2) است، در حالي كه شروع زود هنگام پايان فصل رشد در تمام ايستگاه ها به جز ايستگاه نهاوند، با روند معنا دار منفي در ايستگاه كرفس (day/year1)رخ مي دهد. هم چنين طول فصل رشد در تمام ايستگاه ها به جز نهاوند و نوژه، كاهش داشته است.
    Thesis summary

  14. بررسي اثر تغيير اقليم در برآورد تبخير- تعرق واقعي محصولات مهم در ايران
    روژين شهرام 2020
    چكيده: اثرات تغيير اقليمي بر چشمه و چاهه هاي رطوبت سطح (بارش و تبخير-تعرق) منجر به تغييرات قابل توجهي در نياز آبي گياهان مي شود كه در برنامه ريزي آبياري و مديريت منابع آب در كشاورزي اهميت بسياري دارد. اين پژوهش به اثر تغييرات اقليمي در نياز آبي محصولات گندم، يونجه و برنج در سه دوره حاضر (2018-1995)، پيش بيني (2046-2019) و كل دوره مورد مطالعه (2046-1995) در كشور ايران با خروجي هاي اصلاح شده مدل منطقه اي اقليمي RegCM4.7 جفت شده با طرحواره سطح Clm4.5 بر اساس روش هاي اصلاح خطاي اُريبي مدل مي پردازد. نتايج آزمون من-كندال اصلاح شده نشان از روندهاي افزايشي معنادار در نياز آبي گندم در دوره حاضر در اقليم خشك (با حداكثر افزايش mm/year 9/15 در بيرجند) و در كل دوره مطالعه در تمام تيپ هاي اقليمي از خشك تا نيمه مرطوب (با حداكثر افزايش mm/year 9/7 در بجنورد در اقليم نيمه خشك) دارد. روندهاي افزايشي معنادار نياز آبي يونجه در دوره حاضر در اقليم هاي خشك و نيمه خشك (با حداكثر افزايش mm/year 8/33 در بيرجند) رخ داده است، درحالي كه روند افزايشي معنادار در كل دوره مورد مطالعه در تمام تيپ هاي اقليمي با بيشترين افزايش در اقليم نيمه خشك (mm/year 2/18 در سمنان) پيش بيني مي شود. نياز آبي محصول برنج داراي روند افزايشي معنادار در تيپ هاي اقليمي خشك و نيمه خشك (با حداكثر افزايش mm/year 4/15 در دزفول) در دوره حاضر است، درحالي كه روندهاي افزايشي معناداردر نياز آبي محصول برنج در كل دوره مورد مطالعه در تيپ هاي اقليمي خشك، نيمه خشك و نيمه مرطوب (با حداكثر افزايش mm/year 9/5 در جلفا) پيش بيني مي شود. روندهاي نياز آبي گندم، برنج و يونجه در اكثر ايستگاه ها در دوره پيش بيني افزايش، بدون روند معنادار، خواهد بود. نقاط شكست نياز آبي محصولات گندم، برنج و يونجه در دوره حاضر در اقليم خشك رخ داده است، درحالي كه نقاط شكست در دوره پيش بيني در دهه 2030 در ساير اقليم ها پيش بيني مي شود.
    Thesis summary

  15. ارزيابي تبخير-تعرق مرجع محصول MODIS16 Global سنجنده MODIS در نواحي متفاوت اقليمي ايران
    ليلا قوي 2019
    تبخير-تعرق از مهم ترين مؤلفه ها در چرخه هيدرولوژي است كه ارتباط بين شار انرژي و شار آب را بر عهده دارد. با توجه به عدم دسترسي به داد هاي تبخير-تعرق مرجع در اكثر نواحي، تصاوير سنجش از دور مي تواند جايگزيني مناسب براي تخمين تبخير-تعرق مرجع باشد. اين پژوهش به ارزيابي تبخير-تعرق مرجع سنجنده MODIS MOD16A نسخه ششم با توان تفكيك مكاني m500 و مقياس زماني 8 روزه مي پردازد. دوره مورد مطالعه بخش غربي ايران شامل ايستگاه هاي سينوپتيك استان هاي مازندران و گيلان، خوزستان، بوشهر، همدان و كرمانشاه است كه به شش تيپ اقليمي (براساس پهنه بندي اقليمي كشاورزي يونسكو طبقه بندي مي شوند. ارزيابي روزانه تبخير-تعرق مرجع سنجنده MODIS با تبخير-تعرق مرجع برآورد شده پنن-مانتيث نشان از عملكرد بالاي تبخير-تعرق سنجنده MODIS اقليم نيمه خشك با زمستان سرد و تابستان گرم، به دليل ضريب همبستگي بالا (96/0)، خطاهاي bias (mm/8d 7/13) و RMSE (mm/8d 4/15) و ضرايب تبيين (65/0) و دقت مدل (64/0) بالاتر دارد. بالاترين عملكرد سنجنده MODIS در برآورد تبخير-تعرق پريستلي-تيلور در تيپ اقليمي خيلي مرطوب با زمستان خنك و تابستان گرم با كمترين خطاهاي bias (mm/8d 6/15) و RMSE (mm/8d 7/17) و بالاترين ضريب تبيين (53/0) و دقت مدل (50/0) مي باشد. سنجنده MODIS در مقياس هاي زماني روزانه و ماهانه در اكثر تيپ هاي اقليمي، تبخير-تعرق پنمن-مانتيث و پريستلي-تيلور را فرابرآورد مي كند. ارزيابي ماهانه تبخير-تعرق مرجع MODIS بيانگر خطاهاي بالا در برآورد تبخير-تعرق مرجع پنمن – مانتيث و پريستلي-تيلور در ماه هاي گرم سال (مي تا جولاي) است.
    Thesis summary

  16. پيش بيني تغييرات فصل گرمايي رشد در امتداد درياچه اروميه در دهه آينده (2025-2016)
    فاطمه خاني 2018
    سرعت بي سابقه روند گرمايش جهاني در قرن حاضر، به ويژه اواخر قرن ، اثر قابل ملاحظه اي بر شاخص هاي فصل رشد به دليل وابستگي به دماي هوا دارد. فصل گرمايي رشد، دوره رشد گياه از لحاظ تئوري است كه در اين پژوهش بر اساس آستانه دمايي ºC 5 و با وارد كردن اثر يخبندان بر اساس تعريف ليندرهولم و همكاران (2008) برآورد مي شود. خروجي هاي دماي مدل RegCM جفت شده با طرحواره سطح CLM4.5 و مدل درياچه (RegCM-CLML) در شمالغرب و غرب كشور شامل استان هاي آذربايجان غربي و شرقي، اردبيل، همدان و كردستان، در ارزيابي دماي هوا در دوره ارزيابي (2015-2006) و پيش بيني شاخص هاي فصل گرمايي رشد در دوره پيش بيني (2025-2016) استفاده مي شود. ارزيابي مدل RegCM-CLML در شبيه سازي بيشينه، كمينه و ميانگين دماي هوا در دوره ارزيابي نشان از عمكرد مناسب مدل درياچه در برآورد دماي هوا در مقياس هاي زماني روزانه و ماهانه، به دليل خطاهاي كوچك تر و ضرايب همبستگي و كارايي مثبت و بالاي مدل، دارد. روندهاي زماني آزمون ناپارامتري اصلاح شده من-كندال در مقياس دهه در بيشينه، كمينه و ميانگين دماي هوا طي سال هاي 1996 تا 2025 فاقد روند معني-دار و در كل دوره مورد مطالعه داراي روند معني دار افزايشي در تعداد بيشتري از ايستگاه ها نسبت به روند كاهشي است. روندهاي معني دار آزمون من-كندال در شاخص هاي فصل رشد نشان دهنده شروع زود هنگام فصل رشد (حداكثر 3/7 روز در دهه در اردبيل) و پايان زودهنگام فصل رشد (حداكثر 8/6 روز در دهه در مهاباد) است، در حالي كه طول فصل رشد در اكثر ايستگاه ها به طور معناداري كاهش (حداكثر 8/8 روز در دهه در مهاباد) مي يابد. آزمون هاي ناپارامتري دامنه بوشند، بوشندU و آزمون پتي در تعيين نقاط شكست بيانگر نفاط شكست معني دار در اغلب ايستگاه ها در طول فصل رشد نسبت به آغاز و پايان فصل رشد است. تمام نقاط شكست معني دار در پايان فصل رشد در سال 2014 رخ داده است، به طوري كه ايستگاه هاي مهاباد و ملاير داراي نقاط شكست معناداري هم در پايان فصل رشد و هم طول فصل رشد در سال 2014 مي باشند.
    Thesis summary

  17. پيش بيني خشكسالي بر پايه شاخص استانداردشده بارش و تبخير- تعرق (SPEI) با استفاده از شبيه سازي هاي مدل منطقه اي اقليميRegCM طي دوره آماري (2023-2015) در ايران
    2017
    پيش بيني خشكسالي مي تواند نقش موثري در كاهش خسارت ناشي از آن در حوزه هاي كشاورزي، اقتصاد و محيط زيست داشته باشد. اين تحقيق به پيش بيني شاخص خشكسالي كشاورزي SPEI، به دليل نقش موثر دما در شدت خشكسالي در اين شاخص، در كل كشور ايران (91 ايستگاه هواشناسي سينوپتيك) در دوره پيش بيني (2023-2015) با استفاده از خروجي هاي مدل منطقه اي اقليمي RegCM مي پردازد. ايستگاه هاي سينوپتيك بر اساس طبقه بندي اقليمي يونسكو به نه تيپ اقليمي متفاوت تقيسم بندي مي شوند. سپس خروجي هاي ميانگين دماي هوا، تبخير -تعرق مرجع پنمن مانتث فائو56 و بارندگي برآورد شده توسط مدل RegCM جفت شده با طرحواره هاي سطح BATS (RegBATS) و CLM (RegCLM) به طور جداگانه در دوره ارزيابي (2014-2005) با شاخص هاي ارزيابي خطاي اُريبي مدل (BIAS) و ميانگين مطلق خطا (MAE) بررسي مي شوند. مدل RegCM براي كل ايران با نقطه مركزي به طول جغرافيايي 61/53 درجه و عرض جغرافيايي 18/33 درجه با گام مكاني Km30× Km30 با 82 نقطه شبكه در راستاي نصف النهار و 82 نقطه شبكه در راستاي مدار اجرا مي شود. خروجي هاي 6 ساعته مدل اقليمي CSIRO-MK 3.6 با سناريوي تابشي RCP4.5 (سناريوي تثبيت) براي تأمين شرايط اوليه و مرزي اجراي مدل بكار مي رود. هر دو مدل RegBATS و RegCLM كم ترين خطاها را در برآورد ميانگين دماي هوا در مقياس ماهانه و فصلي، به ويژه در نواحي مرطوب و خيلي مرطوب، دارند، به طوري كه مدل RegCLM در مقايسه با مدلRegBATS ، با افزايش ميانگين دماي هوا سبب كاهش فروتخمين (حتي در مواردي فراتخمين) خطاي اُريبي مدل و كاهش خطاي MAE در اكثر نواحي گردد. كاهش بارندگي برآورد شده توسط مدل RegCLM نسبت به مدل RegBATS سبب كاهش فراتخمين و كاهش خطاهاي مدل شود، هر چند كه هر دو مدل در برآورد بارندگي در نواحي داراي اقليم مرطوب وخيلي مرطوب در فصل هاي پاييز و زمستان از عدم قطعيت بسيار بالايي برخوردارند. مدل RegCLM با افزايش تبخير و تعرق مرجع در مقايسه با مدل RegBATS ، به دليل افزايش دماي هوا، سبب كاهش فروتخمين و كاهش خطاي مدل مي شود. مدل RegCLM، عليرغم كاهش خطاهاي مدل، در برآورد تبخير و تعرق مرجع در اقليم نيمه مرطوب در فصل بهار داراي خطاهاي بالاي BIAS و MAE (mm/month76) است. شاخص SPEI با پيش بيني هاي مدل RegCLM، به دليل كاهش عدم قطعيت نسبت به مدل RegBATS، در دوره پيش بيني (2023-201
    Thesis summary

  18. بررسي الگوي مكاني-زماني حساسيت تبخير- تعرق مرجع روزانه به متغيرهاي اقليمي با روش تحليل مولفه ي اصلي در حوضه آبريز كرخه
    محمدرضا سعيدي 2017
    تبخير- تعرق نقش مهمي در توازن آب و انرژي در سطح مشترك جو- سطح دارد و تغييرات آن به شدت وابسته به زمان و مكان است. اين تحقيق به بررسي تغييرات زماني و مكاني تبخير-تعرق گياه مرجع ( ETₒ) يرآورد شده از روش پنمن مانتيث فائو 56، تبخير از تشت (Epan) و ضريب تشت (Kpan) در دو دهه پايه (2002-1993) و دهه اخير (2013-2003) در ماه هاي آوريل تا نوامبر در حوضه آبريز كرخه مي پردازد. حوضه آبريز كرخه در اين تحقيق به دو بخش شمالي (داراي اقليم نيمه خشك ) و جنوبي (اقليم خشك) تقسيم مي-شود. بررسي روند زماني با آزمون ناپارامتري من-كندال و حساسيت ETₒبه پارامترهاي اقليمي از روش تحليل مولفه اصلي انجام شد. بررسي ميانگين تغييرات ETₒدر دهه اخير نسبت به پايه، بيانگر افزايش ETₒهم در مقياس ماهانه و هم در مقياس فصلي، به ويژه فصل هاي پاييز و تابستان، است.، به طوري كه بيشترين افزايش ETₒدر نواحي شمال غربي حوضه در فصل پاييز (افزايش%18) و بيشترين كاهش را در شمال حوضه در فصل بهار (كاهش 8/6 %) دارد. ميانگين ماهانه Epan در دهه اخير نسبت به دوره پايه در فصل هاي بهار و پاييز اكثرا كاهش داشته است، به طوري كه Epan بيشترين افزايش را در جنوب حوضه در تابستان (12%افزايش) و بيشترين كاهش را در شمال شرق حوضه در فصل بهار ( 17% كاهش) نشان مي دهد. مقايسه ميانگين فصلي Kpan در هر دو دهه، نشان از افزايش آن در دهه اخير دركل حوضه در فصل پاييز دارد و بيشترين افزايش و كاهش Kpanدر دهه اخير نسبت به دهه پايه به ترتيب در شرق (افزايش 27%) و در شمال شرق حوضه (7% كاهش) رخ مي دهد. تحليل آزمون روند ناپارامتري من-كندال در كل دوره مورد مطالعه، نشان دهنده روند افزايشي معني دار سرعت باد در شمال و كل حوضه، روند كاهشي معني دار رطوبت نسبي در جنوب و كل حوضه و روند افزايشي معني دار Kpan در شمال حوضه است. روند افزايشي غير معني دار در ETₒ، Epan و Kpan با افزايش دماهاي كمينه و بيشينه در جنوب حوضه وجود دارد، در حالي كه در شمال حوضه، روند افزايشي غير معني دار در ETₒو روند كاهشي غير معني دار Epan با روندهاي غيرمعني دار افزايشي در دماي كمينه و كاهشي در دماي بيشينه و روند معني دار افزايشي در سرعت باد همراه است. نتيجه تحليل حساسيت ETₒبه پارامترهاي هواشناسي در شمال و جنوب كرخه نشان از سهم بيشتر مولفه ي اصلي اول نسبت به مولفه هاي دوم و سوم دارد، به طوري كه ET
    Thesis summary

  19. رابطه ي تغيير اقليم و تغذيه ي آب زير زميني در دشت تويسركان، استان همدان
    محمدجواد مشهديان 2016
    تغيير در اقليم آينده، چرخه ي هيدرولوژيكي را تغيير خواهد داد و متعاقباً در كميت و كيفيت منابع آب تأثير خواهد گذاشت. آگاهي از تغذيه ي آب زير زميني در مديريت منابع آب زير زميني ضروري است. در اين مطالعه تأثير تغيير اقليم بر وضعيت آينده ي آب زير زميني در دشت تويسركان از زير حوضه هاي حوضه ي علياي رودخانه ي كرخه در استان همدان مورد بررسي قرار گرفته است. در سال هاي اخير سطح آب در آبخوان دشت تويسركان با افت مواجه شده است. پيش بيني هاي تغذيه در دشت تويسركان بر اساس سناريوي RCP4.5 از گزارش پنجم هيأت بين الدول تغيير اقليم، با استفاده از نتايج خروجي هاي مدل گردش عمومي HadGEM2 و ريز مقياس نمايي ديناميكي اين خروجي ها توسط مدل اقليمي منطقه اي RegCM4 جفت شده با مدل جامع زمين CLM4.5 توليد شده اند. صحت سنجي مدل RegCM در 5 سال (2000 تا 2004 ميلادي) و پيش بيني براي دوره ي 10 ساله ي 2015 تا 2025 ميلادي صورت گرفت. سيستم آبخوان دشت تويسركان توسط كد MODFLOW در قالب نرم افزار GMS و با استفاده از الگوي تفاضل محدود مدل سازي شده است؛ در اين خصوص داده هاي مختلف هيدرولوژيكي، هيدروژئولوژيكي، نقشه هاي توپوگرافي و زمين شناسي و لاگ چاه هاي موجود در محدوده مورد استفاده قرار گرفتند. مدل آب زير زميني براي يك دوره ي يك ساله با دوره هاي تنش ماهانه (مهر 87 تا شهريور 88) واسنجي و براي يك دوره ي يك ساله ي ديگر (مهر 88 تا شهريور 89) صحت سنجي شد. نتايج آناليز حساسيت مدل نشان دادند كه تغييرات آبدهي ويژه در مقايسه با هدايت هيدروليكي و تغذيه تأثير بيشتري بر مدل آبخوان دارند. در نهايت براي دوره ي 10 ساله ي پيش بيني دو سناريو تعريف شدند؛ سناريوي اول فرض بر ادامه ي روند برداشت كنوني بوده اما در سناريوي دوم كاهش 20 درصدي برداشت از چاه هاي كشاورزي در نتيجه ي افزايش راندمان آبياري مد نظر است. نتايج حاكي از آن هستند كه روند افت سطح ايستابي در آبخوان ادامه خواهد يافت و افزايش راندمان آبياري نيز تأثير محسوسي بر روند افت سطح ايستابي نخواهد داشت
    Thesis summary