پروفایل استاد - دانشگاه بوعلی سینا همدان
استاد
تاریخ بهروزرسانی: 1403/09/15
محمود اثنی عشری
کشاورزی / علوم باغبانی
رساله های دکتری
-
مطالعه جذب، انتقال و تجمع برخی از ترکیبات نانو و تاثیر آنها بر رشد سه پایه از درختان میوه هسته دار در شرایط درون شیشهای
1402چکیده: پایههای رویشی به دلیل ویژگیهای مطلوب از نظر باغداری مانند کنترل اندازه درخت، امکان مدیریت مطلوب باغ، مقاومت به بیماری، سازگاری با خاکهای مختلف و همچنین بهبود ویژگیهای کیفی میوه همواره مورد توجه تولیدکنندگان بوده و انتخاب دقیق پایهها به موفقیت و کارایی باغهای تجاری کمک میکند. استفاده از ریز ازدیادی برای تکثیر پایههای رویشی درختان میوه، یکی از روشهای مناسب برای تولید گیاهانی سالم و با ضریب تکثیر بالا است. با توجه به این که واکنش ارقام به شرایط ریز ازدیادی متفاوت است لازم است پروتکلهای بهینه برای تکثیر هر رقم به صورت مجزا تعیین شود. بدین منظور ریزازدیادی سهپایهی پرکاربرد درختان میوهی هستهدار شامل GF667، میروبالان 29C و گارنم (GN15) در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی اثر کاربرد ترکیبات نانو در موفقیت ریز ازدیادی از نانو لولههای کربنی چند جداره، گرافن اکساید و دی اکسید تیتانیوم در غلظت های 0، 20، 50، 100 و 250 میلی گرم در لیتر استفاده شد و ویژگی های رشدی و فیزیولوژیک ریز نمونه ها در مواجهه با این ترکیبات مورد بررسی قرار گرفت. مناسب ترین تیمار ضد عفونی غوطهور کردن ریز نمونه ها در محلول 5/1 درصد هیپوکلریت سدیم به مدت 15 دقیقه بود و در بین ارقام مورد برسی پایه میروبالان 29C، پاسخ مناسب تری به تیمار های ضدعفونی نشان داد. در مرحله ی استقرار تفاوت معناداری در رشد ارقام مشاهده شد. پر رشدترین رقم، میروبالان 29C و کم رشدترین رقم GF667 بود. مناسبترین محیط کشت جهت استقرار ارقام GF667، میروبالان 29C و گارنم MS، DKW و MS (به ترتیب) بود. در مرحله پرآوری شاخساره در رقم GF667 بیشترین تعداد شاخه، تعداد گره و طول شاخه (75/4 عدد، 20 گره و 12 میلیمتر) در غلظت 1 میلیگرم در لیتر BA به همراه 1/0 میلیگرم در لیتر NAA به دست آمد. در پایه گارنم بیشترین تعداد شاخه (با میانگین 7/5) در غلظت 2 میلیگرم در لیتر BA همراه با 25/0 میلیگرم در لیتر NAA مشاهده شد. بیشترین تعداد گره، طول شاخه و طول میانگره (12 گره، 9 میلیمتر و 8/7 میلیمتر) در تیمار ۱ میلیگرم در لیتر BA به همراه 25/0 میلیگرم در لیتر NAA مشاهده شد. در پایه میروبالان 29C بیشترین تعداد شاخه با میانگین 2/5 شاخه در هر ریزنمونه در تیمار ۱ میلیگرم در لیتر BA به همراه 25/0 میلیگرم در لیتر NAA مشاهده شد که با تیمار 2 میلیگرم در لیتر BA به همراه 1/0 میلیگرم NAA یا فاقد NAA اختلاف معنیداری نداشت. بیشترین تعداد گره (7/14) در تیمار 1 میلیگرم در لیتر BA همراه با 25/0 میلیگرم در لیتر NAA مشاهده شد. بالاترین طول شاخه (31/19 میلیمتر) در تیمارهای فاقد NAA و بیشترین طول میانگره در تیمارهای فاقد BA به میزان 38/2 میلیمتر اندازهگیری شد. بیشترین درصد ریشهزایی در پایه میروبالان و گارنم (به میزان 95 و 70 درصد به ترتیب) در غلظت 1 میلیگرم در لیتر و در پایهی GF667 بیشترین درصد ریشهزایی در غلظت 2 میلیگرم در لیتر IBA به مقدار 6/41 درصد مشاهده شد. با توجه به نتایج آزمایش فوق رقم میروبالان 29C به دلیل مقاومت بیشتر به تیمارهای ضد عفونی، گیرایی بالاتر، رشد بیشتر در محیط کشت، ضریب تکثیر بالاتر و پاسخ مناسب تر به تیمار های ریشه زایی به عنوان رقم مناسب جهت بررسی تاثیر ترکیبات نانو برگزیده شد و محیط کشت مناسب آن DKW تشخیص داده شد. رشد و نمو ریز نمونه های میروبالان 29C در مواجهه با ترکیب های مختلف نانو بررسی شد. در این پژوهش تفاوت معنی داری در رشد و نمو غلظتهای مختلف دی اکسید تیتانیوم در مقایسه با تیمار شاهد مشاهده نشد اما نانو لوله های کربنی و گرافن اکساید بر رشد و توسعه ریز نمونه ها اثر معنا دار داشتند. بیشترین رشد در کاربرد گرافن اکساید با غلظت ۱۰۰ میلی گرم در لیتر به دست آمد (وزن تر کل ریزنمونه 62/475 میلی گرم) که در مقایسه با کاربرد نانو لوله های کربن در غلظت 50 میلی گرم در لیتر رشد کمتری (وزن تر کل ریز نمونه 30/1207 میلی گرم) محسوب میشد. همچنین نانو لوله های کربنی بر القای کالوس های جنین زا اثر مناسبی داشتند که این تاثیر در مورد گرافن اکساید مشاهده نشد. با توجه به نتایج بررسی رشد و نمو ریز نمونهها در مواجهه با ترکیبات نانو، تیمار نانو لوله های کربنی در غلظت 50 میلی گرم به دلیل اثرات بسیار بارز بر رشد و نمو ریز نمونه ها به عنوان تیماری برای برسی دقیقتر مکانیسم های اثر، جذب و انتقال مورد استفاده قرار گرفت. که مشخص شد در غلظت 50 میلی گرم در لیتر نشت یونی و غلظت مالون دیآلدئید در حد متوسطی قرار دارد که امری اجتناب ناپذیر است و به علت تاثیرات فیزیکی نانو لوله ها بر غشاء سلولی است، چرا که این ترکیبات علاوه بر آسیب هایی که میتوانند به ساختار غشا وارد کنند میتوانند به شکل مسیری برای نشت املاح داخل سلول به محیط بین سلولی نقش ایفا کنند. در غلظت های بالا تر نانو لوله هاب کربنی این نشت افزایش می یابد. غلظت کربوهیدرات و پروتئین کل در غلظت 50 میلی گرم در لیتر نانو لوله های کربنی بیشترین میزان بود که این موضوع نشانگر این است که علیرقم اثرات نامطلوبی که ترکیبات نانو میتوانند بر سلول داشته باشند اثرات مثبت این ترکیبات میتواند در غلظت هایی بر اثرات منفی پیشی بگیرد و رشد نمو بسیار مطلوبی را در ریز نمونه ها موجب شود.
-
اثر کیفیت نور روی ویژگی های رویشی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی نهال های انگور یاقوتی تحت تنش شوری در گلخانه
1401چکیده: تولید و کیفیت محصولات گلخانه ای را می توان با انتخاب طول موج های مناسب نور به نفع گیاه تغییر داد و این مهم به کمک تکنولوژی مدرن لامپ های ال ای دی امکان پذیر شده است. شرایط نوری بهینه همراه با تغذیه کامل، دمای مناسب و آبیاری مطلوب، فاکتورهای اساسی برای القاء تحمل به تنش ها شناخته شده اند. این پژوهش اثر نور با کیفیت های مختلف را روی برخی ویژگی های انگور یاقوتی در شرایط شوری آب آبیاری در گلخانه موردبررسی قرار داد. مطالعه به صورت یک آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور بر پایه طرح کاملا تصادفی و در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی علوم باغبانی دانشگاه بوعلی سینا طی دو سال متوالی 1399 و 1400 انجام شد. فاکتور اول کیفیت های مختلف نور در 5 سطح شامل قرمز(100 درصد)، آبی(100درصد)، قرمز و آبی با نسبت های 30-70 و50-50 و شاهد( نور طبیعی گلخانه) به صورت نوردهی تکمیلی در پایان روز و فاکتور دوم شوری آب آبیاری در 4 سطح شامل صفر (شاهد)، 25، 50 و 100 میلی مولار کلریدسدیم بودند. براساس نتایج به دست آمده، در شرایط شوری100میلی مولار، ترکیب نورهای قرمز-آبی در حفظ بیشتر طول شاخه اصلی، میانگره ششم، وزن برگ در واحد سطح، تعداد برگ و وزن های تر و خشک برگ و ساقه موثرتر بودند. نور آبی(100 درصد) در حفظ بیشتر وزن تر و خشک و حجم ریشه نقش داشت. نور قرمز(100 درصد) و ترکیب قرمز-آبی(30-70) بیشترین تاثیر را در کنترل تعداد برگ های آلوده به سفیدک حقیقی نشان دادند. اثر تمامی کیفیت های استفاده شده در حفظ محتوی نسبی آب برگ در مقایسه با نور طبیعی گلخانه بیشتر و مشابه به یکدیگر بود، اما منجر به کاهش پایداری غشاءسلول شدند. بیشترین میزان مالون دی آلدهید در نهال های تیمارشده با نور آبی(100 درصد) و کمترین آن در ترکیب نورهای قرمز-آبی مشاهده شد. ترکیب نورهای قرمز-آبی منجر به افزایش و حفظ بیشتر میزان کلروفیل های کل، a و b و کاروتنوئید و میزان سدیم و پتاسیم برگ در مقایسه با نورهای تک رنگ شدند، درحالی که نور قرمز(100 درصد) منجر به افزایش پتاسیم و کاهش تجمع سدیم ریشه شدند. ترکیب نور قرمز-آبی(30-70) در کاهش و نورآبی(100 درصد) در افزایش پراکسیدهیدروژن موثرتر بودند. ترکیب قرمز-آبی(50-50) به همراه نور آبی(100 درصد) درحفظ آنتوسیانین و افزایش بیشتر آن موثر بودند. نور آبی(100درصد) منجر به افزایش فنل کل و فلاونوئید کل در برگ انگور در
-
غربال گری برخی ارقام تجاری و ژنوتیپ های امیدبخش بادام ایران برای مقاومت به سرمازدگی بر پایه ویژگی های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی
1401بادام یکی از محصولات خشکباری ایران است که از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. خاصیت انباری بسیار بالا، سهولت حمل و نقل و نگهداری، ضایعات کم، قابلیت زیاد صادرات و ظرفیت بالای کشت بادام در کشور سبب شده است که سیاست افزایش سطح زیر کشت این محصول در طول برنامه های توسعه جزء اصلی ترین اهداف زیر بخش باغبانی قرار گیرد، اما زود گلدهی در ژنوتیپ ها و ارقام بومی و تجاری بادام و در نتیجه سرمازدگی و کاهش شدید تولید، از مشکلات عمده تولیدکنندگان این خشکبار در اغلب سال ها است. سرمازدگی دیر رس بهاره خسارت قابل توجهی از نظر اقتصادی به باغداران وارد می کند، زیرا سبب از بین رفتن گل ها، میوه های تازه روئیده و شاخساره ها شده و این خود بر ذخایر غذایی، رشد، تولید مثل، نمو برگ و نهایتا بقای درخت در سالهای بعدی اثرات بسیار منفی دارد. مقاومت به سرما در جوانه های گل بدلیل عوامل متعددی نظیر خصوصیات ساختاری، مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی است. از جمله فاکتورهای مهم که بر حساسیت و یا مقاومت گل ها به سرمازدگی بهاره تاثیر گذار هستند می توان به ژنوتیپ، مرحله نمو، تشکیل یخ، میزان رطوبت و وضعیت تغذیه ای مادگی اشاره کرد. تلاش های قابل ملاحظه ای برای کاهش خسارت سرمازدگی بهاره در بادام صورت گرفته است، لیکن تاکنون توصیه عملی و کاملاً سودمند برای آن وجود ندارد. بنابراین، رسیدن به درک صحیحی از ویژگی ها و مکانیسم های ایجاد مقاومت جهت دستیابی به ارقام مقاوم به سرما با عملکرد بالا و بازارپسندی خوب که از اهداف عمده تولید و به نژادی بادام بشمار می رود، بسیار ضروری می نماید. این پژوهش برآن شد تا با بررسی ویژگی های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی 70 رقم تجاری و ژنوتیپ امیدبخش بادام ایران در رابطه با مقاومت به سرما و غربال گری آن ها، مقاوم-ترین ارقام و ژنوتیپ ها را برای اهداف توسعه باغات و به نژادی این محصول مهم معرفی نماید.
-
تاثیر عصاره جلبک دریایی روی رشد گیاه و تولید و کیفیت میوه در توت فرنگی ارقام کاماروسا و سلوا در شرایط هیدروپونیک
1398در سال های اخیر، تولید محصولات از طریق کشاورزی ارگانیک و پایدار در بسیاری از کشورها مورد توجه قرار گرفته است که از شرایط مهم دست یابی به آن، محدود نمودن کاربرد کودها و نهاده های شیمیایی در سیستم تولید می باشد. کاربرد زیست محرک ها می تواند به بهبود روش های کنونی کشت کمک کند، زیرا این ترکیبات مضرات استفاده از کودهای شیمیایی را ندارند. عصاره جلبک های دریایی نوعی از این زیست محرک ها بوده و در مطالعات مختلف، اثرات مفید آن ها روی رشد و نمو گیاهان به اثبات رسیده است. "اکتیویو" نوعی عصاره جلبک دریایی به دست آمده از جلبک قهوه ای آسکوفیلوم ندوسوم نسل جدیدی از این ترکیبات می باشد که به دلیل ویژگی های منحصر به فرد، می تواند در پرورش محصولات ارگانیک استفاده شود. هدف از این مطالعه، بررسی امکان کاربرد زیست محرک اکتیویو در کشت دو رقم توت فرنگی در شرایط هیدروپونیک، به منظور کاهش استفاده از مواد شیمیایی در تغذیه این گیاه بود. بوته های دو رقم کاماروزا و سلوا در گلدان های حاوی کوکوپیت و پرلیت (به نسبت مساوی) کشت شده و برنامه تغذیه آن ها با تیمارهای مختلف محلول غذایی هوگلند در دو بخش مجزا انجام گرفت. در بخش اول، اکتیویو به جای شلات آهن در محلول غذایی با پی اچ های مختلف قرار گرفت و در بخش دوم در کنار محلول غذایی رقیق شده به کار رفت. بخش اول به صورت یک آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور رقم توت فرنگی در 2 سطح و تیمار آهن و اکتیویو در 4 سطح در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. سطوح فاکتور دوم در این آزمایش، محلول استاندارد هوگلند با پی اچ 6 (شاهد)، محلول هوگلند با پی اچ 6 بدون شلات آهن + 25/0 میلی لیتر در لیتر اکتیویو، محلول استاندارد هوگلند با پی اچ 8 (حاوی بی کربنات پتاسیم) و محلول هوگلند با پی اچ معادل 8 (حاوی بی کربنات پتاسیم) بدون شلات آهن + 25/0 میلی لیتر در لیتر اکتیویو بودند. بخش دوم نیز به صورت یک آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور رقم توت فرنگی در 2 سطح و تیمار محلول هوگلند همراه با اکتیویو در 5 سطح در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. سطوح فاکتور دوم در این آزمایش، محلول استاندارد هوگلند (شاهد)، محلول هوگلند با غلظت 25/0 + 1 میلی لیتر در لیتر اکتیویو، محلول هوگلند با غلظت 25/0 بدون اکتیویو، محلول هوگلند با غلظت 5/0 + 5/0 میلی لیتر در لیتر اکتیویو و محلول هوگلند با غلظت
-
ارزیابی تحمل به خشکی در نهالهای پیوندی و غیر پیوندی بادام با استفاده از نشانگرهای مرفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی
1397اثرات تنش خشکی بر پنج پایه ی پیوندشده و غیر پیوندی بادام به صورت یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار مورد مطالعه قرار گرفت. پایه های رویشی GF677، گارنم و یک هیبرید بادام هلوی محلی به علاوه پایه-های بذری بادام ( رقم فرانیس) و هلو (ژنوتیپ محلی) در حالت پیوند شده و بدون پیوند تحت تنش خشکی قرار داده شدند. رقم پیوندک فرانیس و تیمارهای تنش شامل نگهداری پتانسیل ماتریکس آب خاک در حد 3/- مگا پاسکال (شاهد)، 9/- مگا پاسکال (تنش متوسط) و 5/1- مگا پاسکال (تنش شدید) بودند. سطح تنش به مدت چهار هفته در گیاهان حفظ شد سپس صفات مورد نظر ثبت گردید. تنش خشکی باعث افزایش نسبت وزن تر و خشک ریشه به ساقه، وزن ویژه برگ، محتوای قندهای محلول، غلظت پرولین آزاد برگ و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان شامل سوپراکسید دیسموتاز، پراکسیداز، کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز، فلورسانس اولیه کلروفیل، غلظت اسید ابسیزیک و پتاسیم در برگ شد. همچنین تنش خشکی منجر به کاهش پتانسیل آب برگ، محتوای نسبی آب برگ، رشد شاخه و رشد قطری پایه و پیوندک، وزن تر و خشک اندام ها، سطح برگ محتوای کلروفیل و شاخص Fv/Fm، غلظت آهن کل و ازت برگ گردید. همه پایه های مورد مطالعه پاسخ های مشابهی به تنش خشکی نشان دادند، اما شدت این پاسخ ها در پایه ها متفاوت بود همچنین نتایج نشان داد تاثیر پذیری پایه های پیوندی از تنش خشکی کمتر از پایه های غیر پیوندی است علاوه بر این در پاسخ به تنش خشکی، میزان تغییرات و دامنه نوسان صفات ارزیابی شده در بین پایه های غیر پیوندی در مقایسه با پایه های پیوند شده بسیار بیشتر بود. به طور کلی تاثیر تنش خشکی روی پایه های بادام بذری، GF677 و هیبرید محلی نسبتا مشابه بود و پایه های مذکور به طور معنی داری کمتر از گارنم تحت تاثیر خشکی قرار گرفتند. پایه ی هلوی بذری تحت تنش بیشترین افت در ویژگی های اندازه گیری شده را نشان داد. براساس نتایج فلورسانس کلوفیل به عنوان شاخصی ساده برای ارزیابی میزان تحمل به خشکی پایه های بادام در شرایط تنش شدید خشکی پیشنهاد می شود.
-
تاثیر همزیستی قارچ میکوریز آربوسکولار روی برخی ویژگی های فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و مولکولی دانهال های نارنج و نارنج سه برگچه ای تحت تنش شوری
1397شوری خاک یکی از مهمترین تنش های غیرزیستی و یک مشکل جدی در بخش کشاورزی محسوب می شود که شدیداً قابلیت تولید محصول را از طریق تجمع یون های سمی به ویژه سدیم و کلر و عدم تعادل ماده غذایی متاثر می سازد و به طور پیوسته در مناطق زیادی از دنیا خصوصاً در اراضی خشک و نیمه خشک رو به افزایش است. مرکبات بخشی از محصولات اقتصادی مهم کشور ایران بوده و جزء گیاهان خیلی حساس به شوری دسته بندی می شوند. استفاده از میکروارگانیسم های همزیست نظیر قارچ های میکوریز آربوسکولار برای کاهش اثرات تنش شوری به عنوان روشی مفید پیشنهاد شده است.در این پژوهش تاثیر سه گونه قارچ میکوریز آربوسکولار تحت تنش شوری روی رشد و برخی ویژگی های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی پایه های بذری نارنج و نارنج سه برگچه ای به صورت دو آزمایش مجزای فاکتوریل هر یک دارای دو فاکتور در قالب طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار و در هر تکرار با پنج گیاه مورد مطالعه قرار گرفت. فاکتور اول تلقیح ریشه پایه ها با قارچ همزیست در 5 سطح (بدون تلقیح (شاهد)، گلوموس موسه +گلوموس اینترارادیسس، گلوموس موسه +گلوموس هویی، گلوموس اینترارادیسس+گلوموس هویی، گلوموس موسه +گلوموس اینترارادیسس+گلوموس هویی) و فاکتور دوم تنش شوری در 3 سطح صفر (شاهد)، 35 و 70 میلی مولار کلریدسدیم بود. چهل روز پس از کشت بذور، تلقیح ریشه دانهال ها با گونه های قارچ (100 گرم برای هر نهال) صورت گرفت و به دانهال ها اجازه داده شد تا به مدت 175 روز تحت این شرایط رشد کنند و به دنبال آن، دانهال ها به مدت 45 روز در معرض تنش شوری قرار گرفتند و نهایتاً درصد همزیستی ریشه؛ صفات مورفولوژیکی شامل ارتفاع و قطر ساقه، تعداد و سطح برگ، وزن خشک ساقه و ریشه و وزن خشک کل؛ صفات فیزیولوژیکی شامل محتوای نسبی آب و نشت یونی برگ، تبادلات گازی برگ از قبیل سرعت فتوسنتز، سرعت تعرق و هدایت روزنه ای؛ صفات بیوشیمیایی شامل غلظت رنگدانه های برگ (کلروفیل a، کلروفیل b و کلروفیل کل)، کربوهیدرات های محلول، پرولین، پراکسید هیدروژن، مالون دی آلدئید و پروتئین محلول برگ، آنزیم های آنتی اکسیدانی برگ شامل کاتالاز، آسکوربات -پراکسیداز، گایاکول پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز؛ عناصر غذایی برگ شامل نیتروژن، فسفر، پتاسیم، سدیم، کلر، کلسیم و منیزیم اندازه گیری شدند. علاوه بر ویژگی های فوق، محتوای اسید آبسزیک برگ و الگوی بیان نسبی ژن SI
-
اثر میکرو و نانوذرات دیاکسیدسیلیسیم روی برخی ویژگیهای مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی توتفرنگی ) Fragaria ananassa Duch. )
1395سیلیسیم یکی از عناصر غذایی مفید برای اکثر گیاهان محسوب میشود. مطالعات اخیر نشان دادهاند که سیلیسیم باعث افزایش تولید و کیفیت محصول شده و نقش مهمی در مقاومت گیاه در برابر تنشهای محیطی دارد. توتفرنگی منبع خوبی از ترکیبات فعال زیستی است و به لحاظ اقتصادی و تجاری در جهان میوهای مهم و ارزشمند به حساب میآید. با پیشرفت علم و تولید عناصر در مقیاس نانو، کاربرد آنها در صنایع مختلف و از جمله کشاورزی مطرح شده است. لذا هدف از این مطالعه، بررسی اثر میکرو و نانوذرات دیاکسید سیلیسیم در غلظتهای مختلف و با دو روش کاربرد محلولپاشی برگی و محلولدهی ریشهای طی دو مرحله از رشد گیاه توتفرنگی رقم کاماروزا روی برخی از ویژگیهای مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی، غلظت و جذب برخی عناصر غذایی و خصوصیات کمی و کیفی میوه بود. این پژوهش به صورت یک آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار و در هر تکرار 4 گیاه در گلخانه و آزمایشگاه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینا اجرا گردید. بدین منظور ذرات دیاکسید سیلیسیم در دو مقیاس میکرو و نانو در غلظتهای 20، 40، 60 و 80 میلیگرم در لیتر و به دو روش محلولپاشی برگی و محلولدهی ریشهای در دو مرحله مجزا روی گیاهان توتفرنگی مستقر در بستر کشت کوکوپیت و پرلایت (1:1) اعمال شد. مرحله اول در زمان 5-4 برگی و مرحله دوم دو هفته پس از پایان اعمال تیمار مرحله اول بود. هر یک از مراحل اعمال تیمار یک هفته به طول انجامید، بدین صورت که در طی یک هفته سه مرتبه تیمارها با فاصله یک روز در میان به شکل محلولپاشی برگی و یا محلولدهی ریشهای اعمال شدند. دو تیمار شاهد (محلولپاشی برگی آب مقطر و محلولدهی ریشهای فاقد سیلیسیم) نیز برای مقایسه با سایر تیمارها در نظر گرفته شدند. صفات مورفولوژیکی شامل تعداد برگ، سطح برگ، ارتفاع گیاه، طول و قطر دمبرگ، طول ریشه، وزن تر و خشک اندامهای هوایی و ریشه، نسبت وزن برگ به وزن کل اندامهای هوایی گیاه، وزن مخصوص برگ و صفات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی شامل محتوای رطوبت نسبی برگ، کربوهیدرات برگ و میوه، نیترات برگ و میوه، کلروفیلهای a، b و کل و کاروتنوئیدها و فعالیت آنزیمهای کاتالاز و پراکسیداز اندازهگیری شدند. همچنین در پایان دوره رشد غلظت و جذب تعدادی از عناصر غذایی در اندامهای هوایی گیاه و غلظت آن عناصر غذایی در میوه و نیز ویژگیهای کمی و کیفی میوه مورد ارزیاب
-
غربال شش رقم انار تجاری ایران در پاسخ به تنش خشکی بر اساس برخی از نشانگرهای مرفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی
1393با توجه به شرایط خشک و نیمه خشک کشور بهینه سازی در مصرف آب باید مد نظر قرار گیرد. یکی از راه کارهای مطمئن برای کاهش در مصرف منابع آب کشاورزی، استفاده از ارقام گیاهی متحمل به تنش تنش خشکی می باشد. در این پژوهش غربال گری شش رقم انار تجاری ایران در پاسخ به تنش خشکی بر اساس برخی از نشانگرهای مرفولوژیکی، فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و تغییرات متابولیت های ثانویه برگ بصورت یک آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور: 1- رقم انار در 6 سطح (رباب نی ریز، نادری بادرود، شیشه کپ فردوس، اردستانی مه ولات، ملس یزدی و شیرین شهوار) و 2- تنش خشکی در 3 سطح شامل بدون تنش خشکی (رطوبت 80 درصد ظرفیت زراعی، تیمار شاهد)، تنش خشکی متوسط، (رطوبت 60 درصد رطوبت ظرفیت زراعی) و تنش خشکی شدید (رطویت 40 درصد رطوبت ظرفیت زراعی) در قالب طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار اجرا گردید. برای اعمال سطوح مختلف تنش، از روش وزنی استفاده گردید. توزین و محاسبه میزان رطوبت مورد نظر در طول مدت تنش روزانه محاسبه شد. نهال های گلدانی یک ساله ریشه دار به مدت شش هفته در معرض تنش خشکی قرار گرفتند و سپس برخی از ویژگی های مرفولوژیکی شامل، قطر و طول ساقه، قطر و طول ریشه، وزن نهال، طول و عرض برگ، سطح و وزن ویژه برگ، وزن تر و خشک برگ، ساقه و ریشه، ویژگی های روزنه ای مثل تراکم روزنه، طول و عرض روزنه و تعداد سلول های اپیدرمی، ویژگی های فیزیولوژیکی شامل، محتوی نسبی آب، نشت الکترولیت های برگ و تبادلات گازی برگ از قبیل سرعت فتوسنتز، سرعت تعرق، هدایت روزنه ای، دی اکسیدکربن زیر روزنه، دمای سطح برگ،میزان سبزی برگ، عناصر غذایی برگ مانندآهن، روی مس، منگنز، سدیم، فسفر و پتاسیم، ویژگی های بیوشیمیایی از قبیل کربوهیدرات های برگ، پرولین، غلظت رنگیزه ها برگ شامل کلروفیل a، b و کل و کاروتنوئیدها و فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز و تغییرات متابولیت های ثانویه برگ شامل فنل و فلاونوئید کل، الاژیک اسید و ظرفیت آنتی اکسیدانی در شرایط شاهد و تنش اندازه گیری شدند. تمامی ارقام مورد مطالعه تحت تاثیر تنش خشکی قرار گرفتند، اما پاسخ آن ها به تنش متفاوت بود. ارقام مورد مطالعه از نظر اغلب صفات اندازه گیری شده تفاوت معنی داری با یکدیگر داشتند. تنش خشکی باعث افزایش میزان فعالیت آنزیم های آنتی-اکسیدانت کاتالاز و پراکسیداز، نشت الکترولیت های برگ، هدایت روزنه ای، دی اکسیدک
-
تاثیر تیمارهای آب گرم و برخی ترکیبات شیمیایی بر القاء مقاومت به سرمازدگی میوه خرمالو (Dyospyrus kaki)
1393هدف از این پژوهش، بررسی اثرات تیمارهای پس از برداشت آب گرم و برخی ترکیبات شیمیایی شامل متیل جاسمونات، اسید سالیسیلیک، 1-متیل سیکلو پروپن، پوترسین، کلرید کلسیم و دی فنیل آمین در القاء مقاومت به سرمازدگی و اندازه گیری پارامترهای ظاهری و کیفی میوه خرمالو رقم کرج طی نگهداری در انبار سرد بوده است. میوه ها در مرحله بلوغ تجاری برداشت شده و جهت اعما تیمار بلافاصله به آزمایشگاه منقل شدند. تیمار آب گرم بهترین تیمار در این پژوهش معرفی شد. تیمار با دی فنیل آمین طی نگهداری خرمالو در انبار با دمای پایین از توسعه علائم سرمازدگی در میوه جلوگیری کرد. کاربرد برونزاد پوترسین به ویژه با غلظت 5 میلی مولار تا حدودی وانست از خسارت سرمازدگی بکاهد. در این مطالعه برای اولین بار تاثیر اسید سالیسیلیک بر افزایش مقاومت به سرمازدگی انباری مطالعه و گزارش شد. تیمار ترکیبی سالیسیلیک اسید و آب گرم نتوانست به صورت همگرا باعث توسعه عمر انباری خرمالو شود. غلظت های 2% و 4% کلرید کلسیم باعث حفظ سفتی میوه و فعالیت آنزیم کاتالاز و کاهش پراکسیداسیون لیپید و نشت یونی شدند. به طور کلی متیل جاسمونات توانست باعث کاهش خسارت سرمازدگی تحت دمای پایین انبار شود. میزان فعالیت آنزیم های گالاکتوروناز، آ سی سی سنتاز و آ سی سی اکسیداز در میوه های تیمار شده با آب گرم و 1-MCP کاهش یافت که البته آب گرم در این زمینه موفق تر عمل نمود.
-
ارزیابی اثر تغذیه و اسید ابسیزیک روی مقاومت به سرمای انگور (Vitis vinifera L.)
1393این پژوهش در قالب پنج آزمایش مجزا انجام شد. در آزمایش اول، مقاومت به سرمای 15 رقم انگور (بیدانه سفید، بیدانه قرمز، پرلت، تامسون سیدلس، تبرزه، خلیلی، ریش بابا، روبی، شاهانی، صاحبی، عسگری، فخری، گزنه ای، لعل و یاقوتی) بعد از اعمال تیمارهای سرمایی (محدوده دمایی 4- تا ºC28-) با استفاده از چهار روش (نشت یونی، آزمون تترازولیوم، قهوه ای شدن اکسایشی و سبز شدن جوانه ها پس از انجماد) طی چهار مرحله آبان، دی، اسفند و فروردین ارزیابی و ارتباط بین مقاومت به سرما و غلظت کربوهیدرات و پروتئین های محلول، پرولین، محتوای آب، فنول کل و مالون د ی آلدهید در این ارقام طی این مدت بررسی شد. در آزمایش دوم، تغییرات فصلی در مقادیر LT50، قندهای محلول (ساکاروز، گلوکز، فروکتوز و رافینوز)، نشاسته و اسید ابسیزیک جوانه در سه رقم انگور خلیلی، عسگری و پرلت طی شش مرحله در فصل خواب ارزیابی شد. در سومین آزمایش، اثر کاربرد آخر فصل سه سطح اوره (0، 1 و 2 درصد) و سه سطح سولفات پتاسیم (0، 5/1 و 3 درصد) بر تحمل یخ زدگی، ذخایر کربوهیدراتی و نیتروژنی جوانه های انگور رقم بیدانه سفید طی مرحله شروع سازگاری به سرما، سازگاری کامل و خروج از سازگاری مشخص شد. در چهارمین آزمایش، اثر کاربرد برگی غلظت های مختلف (0، 50، 100 و 200 میکرومولار) اسید ابسیزیک روی تحمل به سرما و برخی صفات فیزیولوژیک انگور رقم بیدانه سفید بررسی شد و در آزمایش پنجم، تغییرات فعالیت آنزیم های آنتی اُکسیدان (سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز) و تبادلات گازی در پاسخ به کاربرد برگی غلظت های ذکر شده اسید ابسیزیک روی انگور رقم بیدانه سفید تحت تنش سرما مورد ارزیابی قرار گرفت. در آزمایش اول بین مقاومت به سرمای برآورد شده با تمامی روش ها همبستگی بالایی مشاهده شد. بیشترین مقاومت به سرما در مرحله سازگاری کامل به سرما در دی ماه مشاهده شد.در روش نشت یونی مقاومت به سرمای ارقام در دی ماه از 13/19- (رقم یاقوتی) تا ºC82/23- (رقم خلیلی) متفاوت بود. بر اساس مقادیر LT50محاسبه شده با روش نشت یونی و آزمون تترازولیوم ارقام مورد بررسی در آزمایش اول به سه دسته مقاوم به سرما (خلیلی، فخری، شاهانی، تبرزه، بیدانه قرمز، بیدانه سفید و گزنه ای)، نیمه مقاوم (عسگری، صاحبی، ریش بابا، تامسون سیدلس و لعل،) و حساس به سرما (روبی سیدلس، پرلت و یاقوتی) گروه بندی شد
-
بررسی تاثیر برخی ترکیبات فنل و انزیم های اکسیداتیو در استقرار ریز نمونه های گردوی ایرانی در شرایط درون شیشه ای
1393بررسی تاثیر برخی ترکیبات فنل و انزیم های اکسیداتیو در استقرار ریز نمونه های گردوی ایرانی در شرایط درون شیشه ای
-
اثر اسید آبسازیک و اسید جاسمونیک بر برخی تغییرات متابولیکی در توت فرنگی تحت تنش NaCl
1392 -
بررسی تحمل به خشکی پنج گونه از بادام های ایران بر اساس نشانگرهای مهم مرفولوژیکی و فیزیولوژیکی
1392 -
اثر همزیستی قارچ آربوسکولار میکوریز بر سطوح مواد تنظیم کننده رشد، ویژگی های رشد و عملکرد گیاهچه های سیب زمینی در محیط درون شیشه ای و شرایط طبیعی
1392
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
اثر غلظت های مختلف آهن بر رشد و تجمع نیترات در اسفناج (spinacia oleracea L.) به روش کشت هیدروپونیک
1402اسفناج گیاهی یکساله و روز بلند با نام علمی Spinacia oleracea L.، متعلق به خانواده تاج خروس (Amaranthaceae) و زیر خانواده Chenopodiaceae است. تجمع نیترات یک مشکل شایع در اغلب سبزیهای برگی است و هنگامی اتفاق میافتد که میزان جذب نیترات از میزان مصرف آن توسط گیاه فراتر رود. در میان عواملی که ممکن است جذب نیترات را محدود کند، آهن بهطور بالقوه نقش مهمی دارد، لذا در این پژوهش اثر افزایش غلظت کلات آهن در محیط کشت بر میزان انباشت نیترات در اسفناج تودۀ محلی همدان (بذر خاردار) در شرایط کشت هیدروپونیک، بررسی شد. مطالعه بهصورت یک آزمایش فاکتوریل دارای دو فاکتور بر پایه طرح کاملاً تصادفی انجام شد. فاکتور اول کلات آهن فریک اتیلن دی آمین تترا استیک اسید (Fe–EDDHA) در سه سطح شامل: 40 میکرومولار (شاهد)، 60 میکرومولار (5/1 برابر محلول هوگلند) و 80 میکرومولار (2 برابر محلول هوگلند) و فاکتور دوم نیترات کلسیم به صورت [Ca (NO3)2.4H2O] در سه سطح شامل 15000 (شاهد)، 16500 و 18000 میکرومولار بودند که به محلول غذایی هوگلند اضافه شدند. بر اساس نتایج بهدستآمده، کاربرد سطوح آهن و نیترات کلسیم، بر تعداد برگ، وزنتر و خشک برگ ، وزنتر و خشکریشه و سطح برگ اثرگذار بود. بیشترین تعداد برگ و وزن خشک ریشه در تیمار ترکیبی آهن 80 میکرومولار به همراه نیترات کلسیم 18000میکرومولار حاصل شد. کمترین تعداد برگ مربوط به تیمارهای ترکیبی آهن 40، 60 و 80 میکرومولار و نیترات کلسیم شاهد مشاهده شد. اثر ساده سطوح آهن و نیترات کلسیم بر وزن تر و خشک برگ، وزنتر ریشه و سطح برگ نشان داد که بیشترین وزن تر و خشک برگ، وزن تر ریشه و سطح برگ در تیمار آهن 80 میکرومولار و نیترات کلسیم 18000 میکرومولار به دست آمد. کمترین وزن تر و خشک برگ، وزن تر ریشه و سطح برگ در تیمار آهن شاهد و نیترات کلسیم شاهد به دست آمد. کمترین مقدار وزن خشکریشه نیز در تیمار ترکیبی کلات آهن شاهد و نیترات کلسیم شاهد به دست آمد. بیشترین غلظت کلروفیل a در تیمار ترکیبی کلات آهن 80 میکرومولار و نیترات کلسیم 18000 میکرومولار حاصل شد و کمترین غلظت آن مربوط به تیمار ترکیبی آهن شاهد و نیترات کلسیم شاهد بود که با یکدیگر تفاوت معنیداری داشتند. اثر ساده سطوح آهن بر میزان کلروفیل b نشان داد که بیشترین میزان کلروفیل b و کلروفیل کل در تیمار آهن 80 میکرومولارمشاهده شد. اثر ساده سطوح نیترات کلسیم بر میزان کلروفیل b در برگ نشان داد که بیشترین میزان این ویژگی در نیترات کلسیم 16500 و 18000 میکرومولار بدون اختلاف معنیداری باهم به دست آمد. کمترین مقدار کلروفیل b و کل نیز در نیترات کلسیم شاهد مشاهده شد. کمترین مقدار کلروفیل کل نیز در تیمار آهن 40 میکرومولار بود. اثر ساده سطوح نیترات کلسیم بر غلظت کلروفیل کل برگ نشان داد که بیشترین میزان این ویژگی در نیترات کلسیم 18000 میکرومولار مشاهده شد. بیشترین میزان کاروتنوئید کل در تیمار ترکیبی آهن 80 میکرومولار و نیترات کلسیم 18000 میکرومولار و کمترین میزان آن کل در تیمارهای ترکیبی آهن 40 و 60 میکرومولار به همراه نیترات کلسیم شاهد مشاهده شد که با یکدیگر اختلاف معنیدار ازنظر آماری نداشتند. بیشترین میزان فنل کل، فلاونوئید کل و ظرفیت آنتیاکسیدانی در تیمار ترکیبی کلات آهن 80 میکرومولار و نیترات کلسیم 18000 میکرومولار حاصل شد. کمترین میزان فنل کل در تیمارهای ترکیبی آهن 40 و 60 میکرومولار به همراه نیترات کلسیم شاهد بود. کمترین میزان فلاونوئید کل و ظرفیت آنتیاکسیدانی در تیمار ترکیبی کلات آهن 40 میکرومولار و نیترات کلسیم شاهد حاصل شد. کاربرد سطوح آهن بر کاهش تجمع نیترات و افزایش فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز در برگ موثر بود بهطوریکه کمترین میزان نیترات و بیشترین میزان فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز مربوط به تیمار ترکیبی آهن 80 میکرومولار به همراه نیترات کلسیم شاهد بود و بیشترین میزان نیترات در تیمار ترکیبی آهن 40 میکرومولار و نیترات کلسیم 18000 میکرومولار حاصل شد.کمترین میزان فعالیت نیترات ردوکتاز در تیمار ترکیبی آهن 40 میکرومولار و نیترات کلسیم شاهد به دست آمد. اثر ساده سطوح آهن بر غلظت عنصر آهن در برگ نشان داد که بیشترین مقدار این صفت در تیمار آهن (80 میکرومولار) و کمترین غلظت این عنصر در تیمار آهن 40 میکرومولار مشاهده شد. اثر ساده سطوح نیترات کلسیم بر غلظت عنصر آهن در برگ اسفناج نشان داد که بیشترین مقدار این صفت مربوط به نیترات کلسیم شاهد بود. بر اساس نتایج حاصل، افزودن مقادیر 60 و 80 میکرومولار عنصر آهن به محلول غذایی هوگلند در سیستم هیدروپونیک برای تولید اسفناج جهت حصول حداکثری میزان ترکیبات آنتیاکسیدانی و حداقل میزان انباشت نیترات توصیه میگردد.
-
اثر چند روش خشککردن روی برخی ویژگیهای کمی و کیفی غنچه گل دو جمعیت گیاه کبر (Capparis spinosa L.)
1402چکیده: گیاه کبر گیاهی بانام علمی Capparis spinosa L. از تیره کاپاریداسه میباشد. جنس کاپاریس دارای 650 گونه در جهان است که از تعداد گونههای جنس کاپاریس 7 گونه در کشور ایران وجود دارد که 4 گونه آن در استان بوشهر میرویند. خشککردن یکی از مراحل مهم پس از برداشت گیاهان دارویی است که نقش قابلتوجهی در تعیین کیفیت و کمیت مواد موثره آنها دارد؛ که بسته به دمای خشککردن، طول مدت خشککردن و نوع گونه گیاهی متفاوت است. ازاینرو در پژوهش حاضر تاثیر چند روش و شرایط خشککردن روی کمیت و کیفیت غنچه گل در دو محل رویش اجرا شد. زمان برداشت گیاهان در مرحله رشد پایان رشد رویشی و شروع مرحله زایشی بود. غنچههای گل گیاهان در اردیبهشتماه 1401 از مناطق مذکور جمعآوری و پس از شستوشو با آب، برای اعمال تیمارهای خشککردن به آزمایشگاه منتقل و وزن گیری شدند. پژوهش بهصورت یک آزمایش فاکتوریل با 2 فاکتور، در قالب طرح کاملاً تصادفی و در 3 تکرار انجام شد. فاکتور اول روش خشککردن در 4 سطح شامل آفتاب خشک، سایهخشک و 2 دمای متفاوت آون (40 و 70 درجهی سلسیوس) و فاکتور دوم محل رویش گیاه در 2 سطح شامل کازرون و برازجان بود. در هر 4 روش فوقالذکر عمل خشککردن تا رسیدن به حدود 11 درصد رطوبت ادامه داشت. صفات اندازهگیری شده شامل: اندازه و وزن غنچه گل پس از خشککردن، زمان خشک شدن برای رسیدن به رطوبت موردنظر، محتوای آنتوسیانین در غنچه گل، میزان فنل کل، فلاونوئید کل، ظرفیت آنتیاکسیدانی و تانن کل در غنچه گل، شاخصهای رنگ و همچنین غلظت روتین و کوئرستین بودند. تیمارهای آفتاب خشک، سایهخشک و آون 40 و 70 درجه سلسیوس تاثیر معنیدار روی قطر بلند و کوتاه غنچه گل نداشتند اما وزن تک غنچه (گرم در بوته) تحت تاثیر روشهای خشککردن و نمونههای گیاهی قرار گرفت بهطوریکه تیمارهای آفتاب خشک و سایهخشک (036/0 و 034/0 گرم در بوته) وزن تک غنچه بیشتری نسبت به تیمارهای آون 40 و 70 درجه سلسیوس (028/0 و 030/0 گرم در بوته) داشتند همچنین نمونه گیاهی برازجان (035/0 گرم در بوته) وزن تک غنچه بالاتری نسبت به نمونه گیاهی کازرون (029/0 گرم در بوته) داشت. شاخص های رنگ L*، a* و b* نیز تحت تاثیر تیمارهای خشککردن و محل رویش قرار گرفتند. بیشترین میزان شاخص L* در تیمار آفتاب خشک نمونه گیاهی کازرون (05/49) بود سایر تیمارها باعث کاهش معنیدار این شاخص نسبت به تیمار فوق شدند. بالاترین میزان شاخص a* در تیمار سایهخشک نمونههای گیاهی کازرون (63/4) و برازجان (57/4) مشاهده شد. بیشترین میزان شاخص b* درتیمار آفتاب خشک نمونه گیاهی کازرون (34/30) بود و کمترین آن در تیمار سایهخشک نمونه گیاهی برازجان (67/8) مشاهده گردید. بالاترین میزان فنل کل و فلاونوئید کل و ظرفیت آنتیاکسیدانی در تیمار سایهخشک مشاهده گردید، بهطوریکه این تیمار توانست میزان فنل کل را تا 58/895 میلیگرم در 100 گرم وزن خشک، فلاونوئید کل 59/99 میلیگرم در 100 گرم وزن خشک و ظرفیت آنتیاکسیدانی را تا 95/90 درصد حفظ کند. بالاترین میزان کوئرستین در تیمار آفتاب خشک در جمعیت کازرون (01/33 میلیگرم در کیلوگرم وزن خشک) و پسازآن در تیمار سایهخشک (20/27 میلیگرم در کیلوگرم وزن خشک) در جمعیت مذکور مشاهده شد. بالاترین میزان روتین در تیمار سایهخشک (65/422 میلیگرم در کیلوگرم وزن خشک) در جمعیت کازرون مشاهده شد. از طرفی کمترین میزان صفت مذکور در تیمار آون 70 درجه سلسیوس در جمعیت برازجان مشاهده گردید نتایج فوق بیانگر اثرات متفاوت روشهای خشککردن بر کمیت و کیفیت غنچه گل گیاه کبر بود. درمجموع استفاده از روش سایهخشک و آفتاب خشک برای خشککردن غنچه گل این گیاه توصیه میشود.
-
اثر اسید هیومیک و اسید سالسیلیک روی رشد و ویژگی های پاداکسایشی عصاره برگ و میزان روغن بذر گیاه کاملینا
1401کاملینا (Camelina sativa) گیاهی متعلق به خانواده شب بویان (Brssicaceae) است که علاوه بر داشتن دانه های روغنی از جمله گیاهان دارویی محسوب می شود. به منظور بررسی اثر اسید هیومیک و اسید سالسیلیک روی رشد و ویژگی های پاداکسایشی عصاره برگ و میزان روغن بذر گیاه کاملینا رقم سهیل، این آزمایش در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمانشاه به صورت فاکتوریل دارای 2 فاکتور در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار انجام شد. فاکتور اول مصرف اسید هیومیک در 3 غلظت صفر (شاهد)، 2 و 4 میلی مولار و فاکتور دوم اسید سالسیلیک در 3 غلظت صفر (شاهد)، 2 و 4 میلی مولار بودند. نتایج نشان داد که طویل ترین ارتفاع بوته (5/63 سانتیمتر)، وزن تر ساقه اصلی ( 75/1 گرم در بوته)، وزن خشک کپسول کاملینا (88/60 گرم درمتر مربع) در اثر محلول پاشی با غلظت 2 میلی مولار اسید هیومیک همراه با مصرف 4 میلی مولار اسید سالیسیلیک به دست آمد. بیشترین وزن خشک ساقه اصلی (93/0 گرم در بوته)، وزن تر شاخه فرعی (34/1 گرم در بوته)، تعداد شاخه فرعی (76/8 عدد)، تعداد کپسول در شاخه فرعی (3/148 عدد)، تعداد دانه درکپسول ساقه اصلی (31/384 عدد)، تعداد دانه درکپسول شاخه فرعی (50/2224 عدد)، وزن تر ساقه اصلی و فرعی (45/127 گرم در بوته)، وزن تر کپسول و دانه (92/167 گرم در متر مربع) و محتوای فنل کل (75/1 میلی گرم گالیک اسید در گرم وزن تر) در اثر محلول پاشی با غلظت 4 میلی مولار اسید سالیسیلیک حاصل شد. تحت محلول پاشی با غلظت 2 میلی مولار اسید هیومیک، بیشترین تعداد شاخه فرعی (41/8 عدد)، تعداد کپسول در شاخه فرعی (29/150 عدد)، عملکرد دانه (15/87 گرم در مترمربع)، محتوای فنل کل (65/1 میلی گرم گالیک اسید در گرم وزن تر) و فلاونوئید کل (49/0 میلی گرم کاتچین در گرم وزن تر) مشاهده شد. بیشترین میزان روغن (96/34 درصد)، پروتئین کل (05/24 درصد) و عملکرد دانه (92 گرم در متر مربع) در اثر محلول پاشی با غلظت 4 میلی مولار اسید سالیسیلیک بدست آمد. بیشترین عملکرد دانه با 15/87 گرم در مترمربع در اثر محلول پاشی با غلظت 4 میلی مولار اسید هیومیک حاصل شد. بیشترین میزان اسید لینولنیک و اسید لینولئیک به ترتیب با 67/22 و 80/19 درصد در اثر محلول پاشی با غلظت 2 میلی مولار اسید هیومیک همراه با مصرف 4 میلی مولار اسید سالیسیلیک مشاهده شد. بیشترین میزان اسیدای
-
اثر اسید هیومیک و بستر کاشت روی رشد و برخی ویژگی های فیزیولوژیکی کاهو در کشت بدون خاک
1401چکیده: این تحقیق به منظور بررسی اثر اسید هیومیک و بستر کاشت روی رشد و برخی ویژگی های فیزیولوژیکی کاهو (lactuca sativa L.) در کشت بدون خاک انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و در سه تکرار روی کاهو رقم فردوس فلات انجام شد. فاکتور اول غلظت اسید هیومیک در سه سطح صفر، 500 و 1000 میلی گرم در لیتر و فاکتور دوم نوع بستر کشت در سه سطح پرلیت و کوکوپیت، پرلیت و پالم پیت ،کوکوپیت و پالم پیت هر یک به نسبت مساوی بود. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد کاربرد اسیدهیومیک سبب افزایش وزن تر و خشک برگ و ریشه، طول ریشه، عملکرد بوته، غلظت عناصر فسفر، پتاسیم، نیتروژن و افزایش در میزان کلروفیل a، b، کل و نرخ فتوسنتز گردید. نوع بستر کشت نیز بر صفات رویشی، غلظت فسفر، پتاسیم، نیتروژن،کلروفیل، نرخ فتوسنتز معنی دار بود. برهمکنش دو تیمار اثر معنی داری بر صفات وزن خشک برگ، قطر طوقه، تعداد برگ و کلروفیل b نداشتند. اثر متقابل کود اسید هیومیک و بستر کشت نشان داد که بیشترین وزن تر برگ، عملکرد، سطح برگ، وزن تر و خشک ریشه، شاخص کلروفیل در تیمار 1000 میلی گرم اسیدهیومیک و بستر کوکوپیت + پالم پیت بدست آمد که با سطح 1000 میلی گرم در لیتر اسید هیومیک و بستر کوکوپیت + پرلیت تفاوت معنی داری نشان نداد. بیشترین غلظت نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلروفیل a، کل در تیمار 1000 میلی گرم در لیتر اسید هیومیک و بستر کوکوپیت + پالم پیت حاصل شد. تیمار 1000 میلی گرم در لیتر اسید هیومیک در بستر پالم پیت + کوکوپیت سبب افزایش 34 و 61 درصدی فتوسنتز نسبت به سطوح 500 میلی گرم بر لیتر و عدم کاربرد اسید هیومیک در این بستر گردید. همچنین کاربرد 1000 میلی گرم بر لیتر اسید هیومیک در بستر پالم پیت + کوکوپیت سبب افزایش 20 و 50 درصدی نیتروژن نسبت به 500 میلی گرم بر لیتر اسید هیومیک و عدم کاربرد اسید هیومیک گردید. در بستر کشت پالم پیت + پرلیت در اکثر صفات با افزایش اسید هیومیک تفاوت معنی داری با سطح عدم کاربرد اسید هیومیک نشان نداد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که کاربرد اسید هیومیک تاثیر به سزایی در افزایش عملکرد کاهو داشته و سبب افزایش صفات رویشی و فیزیولوژیکی گردید. همچنین کاربرد بستر کشت کوکوپیت + پالم پیت نسبت به سایر بسترهای کاربردی در این پژوهش، بستر مناسب برای کشت کاهو بوده و از لحاظ اقتصادی مقرون به ص
-
اثر هم زیستی قارچ میکوریزا آربوسکولار روی برخی ویژگی های رشد، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه ترخون تحت تنش خشکی
1401به منظور مطالعه تاثیر هم زیستی قارچ مایکوریزا آربسکولار بر گیاه ترخون Artemisia dracunculus L تحت تنش خشکی، تحقیقی به صورت یک آزمایش فاکتوریل دارای دو فاکتور در قالب طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول آبیاری در دو سطح شامل: شاهد )رطوبت بستر در حد ظرفیت گلدانی) و آبیاری در حد 50 درصد ظرفیت گلدانی و فاکتور دوم شامل تلقیح ریزومهای ترخون با قارچ های میکوریزا جنس Glomus در 5 سطح شامل ( G.hoi + G. mosseae ، G.hoi + G. intraradices ، G. mosseae + G. intraradices ، G.hoi + G. mosseae + G. intraradices و شاهد( بود که در مجموع 10 تیمار در 3 تکرار شامل 30 واحد آزمایشی مورد آزمایش قرار گرفت و با توجه به ویژگی هایی که جهت اندازه گیری پیش بینی شده بود برای هر واحد آزمایشی 3 گلدان و در مجموع 90 گلدان ودر هر گلدان و زیر هر قطعه ریزوم، به میزان 100 گرم قارچ میکوریزا منظور گردید.پس از کشت و استقرار کامل بوته ها تنش خشکی اعمال شد. به منظور جلوگیری از تنش ناگهانی و ایجاد شوک اسمزی در گیاهان، تنش خشکی به طور تدریجی و طی یک دوره 2 ماهه اعمال گردید. تیمارآبیاری به صورت وزنی اعمال شد و دو ماه پس از اعمال تنش خشکی ویژگی های رشد مانند وزن تر ساقه، وزن خشک برگ ، وزن تر ریشه و طول ریشه، ویژگی های فیزیولوژیکی شامل محتوی نسبی آب برگ ، میزان کلروفیل کل برگ، و نشت یونی برگ؛ ویژگی های بیوشیمیایی شامل فعالیت آنزیم های آسکوربات پراکسیداز و گایاکول پراکسیداز، کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز ، غلظت مالون دی آلدئید، میزان پرولین، غلظت کربوهیدرات های محلول کل و پروتئین های محلول برگ، فنول کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی و اسید اسکوربیک و نهایتا غلظت عناصر غذایی شامل، پتاسیم و فسفر در برگ اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد تنش خشکی سبب کاهش غلظت کلروفیل برگ، محتوی نسبی آب برگ، غلظت پتاسیم و فسفر برگ شد. همچنین تحت تنش خشکی ، درصد نشت یونی، غلظت پرولین، کربوهیدرات محلول کل، مالون دی آلدئید، پروتئین محلول برگ، فعالیت آنزیم های آسکوربات پراکسیداز و گایاکول پراکسیداز، کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز و فنول کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی و اسید اسکوربیک افزایش یافت. کاربرد تیمارهای قارچی مایکوریزا سبب افزایش غلظت کلروفیل، محتوی نسبی آب برگ، میزان پروتئین محلول برگ، فعالیت آنزیم های کاتالاز، گایاکول پراکسیداز، آسکور
-
اثر غلظت مولیبدن بر میزان تجمع نیترات در ریحان در سیستم هیدروپونیک در شرایط گلخانه
1401چکیده: تجمع نیترات در بیشتر سبزی های برگی هنگامی اتفاق می افتد که میزان جذب نیترات توسط گیاه از میزان مصرف آن بیشتر باشد. در این پژوهش اثر افزایش غلظت مولیبدن بر میزان تجمع نیترات در ریحان در سیستم هیدروپونیک در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینا در سال 1400 بررسی شد. این پژوهش به صورت یک آزمایش فاکتوریل، دارای دو فاکتور بر پایه طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار انجام گردید. فاکتور اول افزودن نیترات (از نمک نیترات کلسیم) به محلول استاندارد هوگلند در سه سطح شامل شاهد (صفر)، 10 و 20 درصد (16.5 و 18 میکرومولار) و فاکتور دوم افزودن غلظت مولیبدن (از نمک مولیبدات سدیم) به محلول استاندارد هوگلند در سه سطح شامل شاهد (صفر)، 5 و 10 میکرومولار بودند که درمجموع 9 تیمار اعمال شد. برای هر تکرار چهار بوته در نظر گرفته شد که درمجموع 108 بوته مورداستفاده و ارزیابی قرار گرفت. بستر کشت شامل کوکوپیت و پرلیت با نسبت مساوی بود . نتایج این تحقیق نشان داد که تمامی ویژگی های مورد بررسی بجز تعداد میانگره و قطر ساقه به طور معنی داری تحت تاثیر اثرات اصلی کاربرد نیترات کلسیم و مولیبدات سدیم قرار گرفتند، ولی اثرات متقابل آنها تنها برای تعداد میانگره، درصد ماده خشک هوایی و ریشه، مقدار کلروفیل a، میزان عناصر پتاسیم و فسفر ریشه و اندام هوایی، نیترات ریشه، مالون دی آلدئید، فنل کل و فلاونوئید کل و خاصیت آنتی اکسیدانی معنی دار گردید، به طوری که کاربرد نیترات کلسیم به میزان 18 میلی مولار در محلول غذایی موجب افزایش صفات رشد، رنگدانه کلروفیل و ویتامین ث و نیترات اندام هوایی شد ولی مقدار عناصر پتاسیم و فسفر و نیز نیترات ریشه در اثر کاربرد نیترات کلسیم کاهش یافت. کاربرد مولیبدات سدیم به میزان 10 میکرومولار موجب افزایش صفات رشد نظیر عملکرد، ارتفاع بوته، تعداد برگ و میانگره و درصد ماده خشک هوایی گردید. نتایج مقایسات میانگین اثرات اصلی نشان داد که بیشترین نیترات اندام هوایی با میانگین 0332/0 میلی گرم بر گرم وزن تر مربوط به عدم کاربرد نیترات کلسیم بود و کمترین میزان نیز با میانگین 0329/0 میلی گرم بر گرم وزن تر مربوط به تیمار مصرف 18 میکرومولار نیترات کلسیم بود. نتایج مقایسه میانگین اثر اصلی کاربرد مولیبدات سدیم نشان داد که بیشترین نیترات اندام هوایی با میانگین 0334/0 میلی گرم بر گرم وزن تر مربوط به کاربرد 5/0 می
-
اثر پوترسین و بنزیل آمینو پورین بر رویانزایی پیکری مستقیم ارکیده فالانوپسیس (Phalaenopsis spp.) در شرایط درون شیشه ای
1401ارکیده فالانوپسیس (Phalaenopsis spp.) مهم ترین و محبوب ترین جنس ارکیده در صنعت گل های زینتی محسوب می-شود. به دلیل تقاضای بالای بازار برای ارکیده ها و ناکارآمدی روش های ازدیاد معمول، تکنیک های جایگزین از جمله روش های ریزازدیادی برای تولید انبوه ارکیده مورد توجه و استفاده قرار گرفته است. در این پژوهش اثر پوترسین و بنزیل آمینوپورین جهت رویان زایی پیکری ارکیده مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور غلظت های مختلف ترکیبات فوق به محیط کشت موراشیگ و اسکوگ با نصف غلظت اضافه و اثر آن ها بر رویان زایی از ریزنمونه های برگ در شرایط نوری مختلف مطالعه گردید. بر اساس مشاهدات، به نظر می رسد که ترکیبات یاد شده به طور غیر مستقیم منجر به القا رویان پیکری شدند، به طوری که اندام های شبه پروتوکورم در مرحله کروی روی سلول های رویان زا که در حاشیه ریزنمونه ها رشد کرده بودند مشاهده گردید. در آزمایشی که تحت منابع نور ال ای دی قرمز و آبی اجرا شد، تیمار پوترسین با غلظت 0.3 میلی مولار بیشترین عملکرد را در رشد سلول های رویان زا و درنهایت القا اندام شبه پروتوکورم دارد همچنین مشاهدات نشان می دهد افزایش سطح پوترسین اثر منفی بر میزان رشد سلول های رویان زا و اندام شبه پروتوکورم دارد به طوری که غلظت 0.6 میلی مولار پوترسین کمترین رشد سلولی را به دنبال داشت. در قطعات برگ ریزنمونه قاعده برگ بیشترین و قسمت های نوک برگ کمترین رشد سلول های رویان زا و اندام شبه پروتوکورم مشاهده شد. در بررسی تغییرات رنگ ریزنمونه تیمارهای 0.3 و 0.4 میلی مولار پوترسین و ترکیب 0.3 میلی مولار پوترسین به همراه 26.4 میکرومولار بنزیل آمینوپورین کمترین تغییرات رنگ و بیشترین مانایی و ثبات در وضعیت ریزنمونه را به همراه دارد. بیشترین میزان تغییرات رنگ ریزنمونه نیز در تیمار 0.6 میلی مولار پوترسین مشاهده شد. همچنین نتایج نشان می دهد میان رشد سلولی و تغییرات رنگی ریزنمونه همبستگی و رابطه معکوس وجود دارد و هرچه تغییرات رنگی کمتر و ثبات و مانایی ریزنمونه بیشتر، میزان رشد سلول های رویان زا و القا اندام شبه پروتوکورم افزایش می یابد و با شروع فرایند تخریب رنگیزه ها و در نهایت قهوه ای شدن و اضمحلال ریزنمونه، عملکرد و رشد سلولی و القا اندام شبه پروتوکورمی نیز به طور معنی داری کاهش می یابد. منابع مختلف نور در رشد و نمو و همچنین زنده مانی ریزنمونه ها نقش
-
اثر اسیدسالیسیلیک و اسیدسیتریک روی عمرگلجای گل شاخه بریده سوسن
1401گل شاخه بریده سوسن از با ارزش ترین و پرفروش ترین گل های بریدنی در جهان و ایران است. مشکلات عمده این گل شاخه بریده ماندگاری کم آن پس از برداشت است. به منظور یافتن یک ترکیب مناسب، برای افزایش صفات کیفی و کمی و افزایش عمر پس از برداشت گل شاخه بریده سوسن رقم ناونا گل ها از گلخانه ای واقع در اصفهان بلافاصله به آزمایشگاه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا انتقال داده شدند و آزمایشی بر مبنای طرح کاملاً تصادفی با هفت تیمار و سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل آب مقطر (شاهد)، ساکاروز 4 درصد، اسید سالیسیلیک در غلظت های 25، 50 و 75 میکرومولار و اسید سیتریک در غلظت های 100 و 200 میلی گرم در لیتر بودند. ویژگی های اندازه گیری شده شامل قطر ساقه، طول و قطر غنچه و گل، زمان باز شدن اولین غنچه، زمان پیری، زرد شدن برگ، عمر گلجای، جمعیت باکتری موجود در انتهای ساقه و محلول نگهدارنده بودند که تغییرات وزن تر گل، محتوای نسبی آب گلبرگ و برگ، نشت الکترولیت، میزان گاز اتیلن، مالون دی آلدهید، محتوای کلروفیل کل، میزان کاروتنوئید، تغییرات اسیدیته و هدایت الکتریکی محلول نگهدارنده طی 14 روز مورد سنجش قرار گرفتند. در تمامی صفات مورد بررسیشده تحت تاثیر تیمارهای استفاده شده قرار گرفتند و در مقایسه با تیمار شاهد کمیت و کیفیت بهتری داشتند. براساس نتایج تیمارهای اسید سیتریک 200 میلی گرم در لیتر و تیمار اسید سالیسیلیک 75 میکرو مولار مطلوب ترین اثر را بر صفات ظاهری گل، عمر گلجای و جمعیت باکتری موجود در انتهای ساقه و محلول نگهدارنده نشان دادند. تیمارهای اسید سالیسیلیک 50 و 75میکرومولار منجر به حفظ بیشتر کلروفیل و کمترین میزان کاروتنوئید شدند. بیشترین تغییرات اسیدیته و هدایت الکتریکی گلجای در نمونه های دارای ساکاروز 4 درصد و تیمار شاهد دیده شد و کمترین میزان آنها در تیمار اسید سیتریک 200 میلی گرم در لیتر مشاهده گردید. تیمارهای مختلف اسید سالیسیلیک و اسید سیتریک بر کاهش تولید اتیلن، نشت یونی و میزان مالون دی آلدهید موثر بودند تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند. بیشترین محتوای نسبی آب برگ و گلبرگ در نمونه های تحت تیمار اسید سالیسیلیک 75 میکرومولار و تیمار اسید سیتریک 100 میلی گرم در لیتر دیده شد. بیشترین وزن تر گل در نمونه هایی که با اسید سالیسیلیک 75 میکرومولار و اسید سیتریک 200 میلی گرم در لیتر تیما
-
اثر غلظت های اضافی مولیبدن و نیترات بر میزان انباشت نیترات در کاهوپیچ در سیستم هیدروپونیک
1401تجمع نیترات یک مشکل شایع در بیشتر سبزی های برگی است و هنگامی اتفاق می افتد که میزان جذب نیترات از میزان مصرف آن توسط گیاه فراتر رود. در این پژوهش اثر افزایش غلظت مولیبدن بر میزان انباشت نیترات در کاهو (Lactuca sativa L.) رقم "رایدر " در شرایط کشت بدون خاک بررسی شد که در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینا در سال 1400 اجرا شد. این مطالعه به صورت یک آزمایش فاکتوریل، دارای دو فاکتور در قالب طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار انجام گردید. فاکتور اول افزودن نیترات (از نمک نیترات کلسیم) به محلول استاندارد هوگلند در سه سطح شامل (صفر)، 10 و 20 درصد و فاکتور دوم افزودن غلظت مولیبدن (از نمک مولیبدات سدیم) در سه سطح شامل صفر (شاهد)، 5 و 10 میکرومولار بودند که درمجموع 9 تیمار اعمال شد. برای هر تکرار چهار بوته در نظر گرفته شد که درمجموع 108 بوته مورداستفاده قرار گرفت. بستر کشت شامل کوکوپیت و پرلیت با نسبت مساوی بود. ویژگی های اندازه گیری شده عبارت از صفات رشد شامل: وزن تر و وزن خشک ریشه، وزن تر و وزن خشک برگ و درصد ماده خشک برگ و صفات بیوشیمیایی شامل: میزان کلروفیل های a، b و کل و کاروتنوئید کل، اندازه گیری ویتامین ث، ظرفیت آنتی اکسیدانی برگ، میزان فنل کل، نیتروژن، پتاسیم، مولیبدن و فسفر برگ، میزان نیترات در ریشه و برگ و فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز در ریشه و برگ بودند که در پایان رشد اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که با افزایش میزان غلظت مولیبدن در محلول هوگلند، میزان مولیبدن در برگ نیز افزایش یافت و در مقابل، میزان نیترات برگ کاهش پیدا کرد، به طوری که در غلظت 10 میکرومولار مولیبدن، بیشترین میزان کاهش تجمع نیترات دیده شد. افزودن نیترات بیشتر از میزان استاندارد باعث افزایش وزن تر و وزن خشک اندام هوایی و وزن تر ریشه گردید. تجمع مولیبدن در ریشه باعث افزایش وزن خشک ریشه نسبت به شاهد شد. استفاده از تیمار نیترات و مولیبدن باعث ایجاد تغییرات معنی داری در میزان کلروفیل های a، b و کل شد. همچنین با کاربرد تیمار های نیترات و مولیبدن میزان ظرفیت آنتی اکسیدانی، میزان فنل کل و ویتامین ث در برگ کاهو افزایش یافت. با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق می توان توصیه کرد که با اضافه کردن مولیبدن به محلول غذایی هوگلند در سیستم هیدروپونیک برای پرورش کاهو، نیترات موجود در برگ های این گیاه کاهش می ی
-
اثر اسانس اوکالیپتوس و آویشن بر عمر گلجای و کیفیت پس از برداشت گل شاحه بریدۀ ژربرا
1400گل شاخه بریده ژربرا(Gerbera jamesonii) ارزش اقتصادی زیادی در صنعت بین المللی گل های شاخه بریده دارد. ژربرا به دلیل حساسیت به میکروارگانیسم های درون محلول نگهدارنده که سبب بسته شدن آوند ها می شوند، عمر پس از برداشت کمی دارد. برای افزایش عمر گل های شاخه بریده و همچنین حفظ کیفت آن ها از ترکیبات میکروب کش متفاوتی استفاده شده اما به علت مضرات مواد شیمیایی تلاش شده تا راهکارهای غیر شیمیایی جایگزین معرفی شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات غلظت های مختلف اسانس اکالیپتوس و اسانس آویشن برکیفیت و ماندگاری گل ژربرا است. آزمایش در قالب کاملا تصادفی با 3 تکرار انجام شد. تیمارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل: اسانس اکالیپتوس(10 و 20 میکرولیتر)، اسانس آویشن(10 و 20 میکرولیتر) و آب مقطر به عنوان شاهد بود در تمام تیمار ها به جز آب مقطر از ساکارز 1 درصد استفاده شد . طبق نتایج اسانس آویشن و اسانس اکالیپتوس در هر دو غلظت نسبت به شاهد سبب افزایش عمر گلجای شدندو اکالیپتوس(10 و 20 میکرولیتر) بیشترین عمر گلجای(13 روز) نسبت به شاهد(7 روز) داشت. همچنین تیمار اکالیپتوس و پس ازآن تیمار آویشن در هر دو غلظت 10 و 20 میکرو لیتر وزن تر گل و محتوای نسبی آب گلبرگ را نسبت به شاهد افزایش دادند جذب آب نیز توسط تیمار اکالیپتوس افزایش پیدا کرد. در روز هشتم آزمایش تمامی تیمارهای آویشن و اکالیپتوس در هر دوغلظت 10 و 20 میکرولیتر باعث کاهش نشت یونی و همچنین کاهش معنی دار میزان مالون دی آلدهید نسبت به تیمار شاهد شدند مطابق نتایج هر دو تیمار سبب کاهش کلنی های باکتری شدند اما کمترین میزان کلنی باکتری هم در ساقه و هم در آب، مربوط به تیمار اکالیپتوس در دو غلظت 10 و 20 میکرو لیتر بود. آنتوسیانین و کربوهیدرات نیز توسط تمامی تیمارهای آویشن و اکالیپتوس دوغلظت 10 و20 میکرولیتر افزایش پیدا کرند. نتایج نشان دهنده این بود که غلظت های مختلف از تیمارهای اکالیپتوس و آویشن باکنترل جمعیت باکتری سبب بهبود روابط آبی، جذب کربوهیدرات و در نتیجه افزایش عمر گلجای گل های شاخه بریده ژربرا شدند.
-
اثر اسانس و عصاره رزماری روی عمر گلجای و برخی ویژگی های کیفی گل شاخه بریده نرگس گونه تازتا (Narcissus tazetta L.)
1400عمر گلجای کوتاه گل شاخه بریده نرگس و پژمردگی سریع گلبرگ های آن از عوامل محدودکننده در فروش و نگهداری این گل پس از برداشت می باشد. در این مطالعه تاثیر دو غلظت عصاره (250 و 350 میلی لیتر در لیتر) و اسانس (35 و 60 میلی لیتر در لیتر) رزماری به علاوه تیمار شاهد (آب مقطر و 3 درصد ساکارز) بر طول عمر و برخی صفات کیفی گل شاخه بریده نرگس گونه تازتا به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. تمامی تیمارها حاوی 3 درصد ساکارز بودند. صفات اندازه گیری شده شامل طول عمر نهایی گل، درصد پژمردگی گل، نشت الکترولیت غشاء گلبرگ، پراکسیداسیون لیپیدهای غشاء گلبرگ، محتوای نسبی آب گلبرگ، pH و هدایت الکتریکی (EC) محلول نگهدارنده، وزن تر نسبی، محلول جذب شده نسبی و سرعت طی شدن مراحل مختلف پیری بود. نتایج به دست آمده نشان داد که اسانس رزماری با غلظت 60 میلی لیتر در لیتر با طول عمر 33/13 روز نسبت به شاهد با طول عمر 3/10 روز عمر گلجای گل شاخه بریده نرگس را به میزان 03/3 روز افزایش داد. همچنین این تیمار وزن تر نسبی را به میزان 65/0 گرم، محتوای نسبی آب گلبرگ را به میزان 66/14 درصد و محلول جذب شده نسبی را به میزان 88/8 میلی لیتر در گرم وزن تر نسبت به شاهد افزایش داد. از سوی دیگر این تیمار درصد پژمردگی گل را به میزان 15/8 درصد، نشت الکترولیت غشاء گلبرگ را به میزان 88/15 درصد، پراکسیداسیون لیپیدهای غشاء گلبرگ را به میزان 41/0 میکرو مول مالون دی آلدئید در گرم وزن تازه گل، هدایت الکتریکی (EC) محلول نگهدارنده را به میزان 08/0 دسی زیمنس بر متر و pH محلول نگهدارنده را به میزان 17/1 نسبت به شاهد کاهش داد و از این طریق سبب افزایش عمر گلجای گل شاخه بریده نرگس گردید. اسانس رزماری با غلظت 60 میلی لیتر در لیتر سرعت طی شدن مراحل مختلف پیری را نیز در گل های تیمارشده کاهش داد. همچنین نتایج نشان داد که عصاره رزماری در غلظت های 250 و 350 میلی لیتر در لیتر بر تمام شاخص های اندازه گیری شده تاثیر منفی داشتند. بنابراین با توجه به اثر مثبت اسانس رزماری با غلظت 60 میلی لیتر در لیتر بر تمام شاخص های اندازه گیری شده، این تیمار جهت افزایش عمر گلجای و بهبود ویژگی های کیفی گل شاخه بریده نرگس گونه تازتا توصیه می گردد.
-
تاثیر پوترسین و کلریدکلسیم بر انبارمانی و برخی ویژگی های کیفی میوه خیار
1400در این تحقیق اثر غلظت های مختلف پوترسین و کلرید کلسیم بر عمر انباری و برخی ویژگی های کیفی میوه خیار گلخانه ای رقم ناگین مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش به صورت یک آزمایش فاکتوریل دارای 3 فاکتور در قالب طرح کاملاً تصادفی و در 3 تکرار اجرا شد. فاکتور اول شامل پوترسین در 3 سطح صفر (شاهد)، 3و 5 میلی مولار، فاکتور دوم کلرید کلسیم در 3 سطح صفر (شاهد)، 2 و 4 درصد و فاکتور سوم 3 دوره 3 روزه انبارداری بود. میوه های خیار به مدت 5 دقیقه در محلول های پوترسین و کلرید کلسیم غوطه ور شدند و پس از خشک شدن در دمای اتاق (25 درجه سانتی گراد) به ظرف های پلی اتیلنی انتقال یافتند، سپس به مدت 9 روز در دمای 9 درجه سانتی گراد نگهداری شدند. در نهایت، تاثیر فاکتورهای مذکور روی اسیدیته قابل تیتراسیون، مواد جامد محلول، شدت پوسیدگی بافت، درصد کاهش وزن، پی اچ ، سفتی بافت، خواص رنگی، ارزیابی حسی و میزان کلسیم مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد میوه های تیمار شده با ترکیب پوترسین 5 میلی مولار و کلرید کلسیم 4 درصد روز صفر بیشترین سفتی بافت را داشتند. کمترین میزان کاهش وزن میوه ها در روز 3 انباری و به ترتیب از تیمارهای ترکیب پوتریسین 5 میلی مولار و کلرید کلسیم 4 درصد و ترکیب پوتریسین 3 میلی مولار و کلرید کلسیم 2 درصد به دست آمد. بیشترین پی اچ مربوط به شاهد روز 9 انباری بود. بالاترین مقدار اسیدیته قابل تیتراسیون مربوط به تیمار ترکیب پوتریسین 5 میلی مولار و کلرید کلسیم 4 درصد و ترکیب پوتریسین 5 میلی مولار و کلرید کلسیم 2 درصد روز صفر بود. بهترین کیفیت ظاهری میوه به ترتیب از تیمار ترکیب پوتریسین 5 میلی مولار و کلرید کلسیم 4 درصد و شاهد روز 3 انباری به دست آمد. مطلوب ترین رنگ ظاهری از تیمار پوتریسین 5 میلی مولار روز 3 انباری و از تیمار پوتریسین 3 میلی مولار روز 3 انباری حاصل شد. خوش عطرترین میوه ها مربوط به تیمار ترکیب پوتریسین 5 میلی مولار و کلرید کلسیم 4 درصد روز 3 انباری و شاهد روز 3 انباری بودند. مطلوب ترین طعم و عطر و بیشترین سفتی حسی میوه ها مربوط به تیمار پوتریسین 5 میلی مولار، ترکیب پوتریسین 5 میلی مولار و کلرید کلسیم 2 درصد و ترکیب پوتریسین 5 میلی مولار و کلرید کلسیم 4 درصد بود. اثر تیمارها و دوره های انباری بر شاخص های رنگ غیر معنی دار شد. بیشترین درصد کلسیم بافت میوه خیار از تیمار کلرید کلسیم 4 د
-
اثر تغذیه ی مولیبدن بر میزان تجمع نیترات و برخی ویژگی های غذایی در اسفناج در سیستم هیدروپونیک
1400چکیده: تجمع نیترات یک مشکل شایع در اغلب سبزی های برگی است و هنگامی اتفاق می افتد که میزان جذب نیترات از میزان مصرف آن توسط گیاه فراتر رود. در این پژوهش اثر افزایش غلظت مولیبدن بر میزان انباشت نیترات در اسفناج رقم "سناتور " در شرایط کشت بدون خاک بررسی شد که در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه رازی و آزمایشگاه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا در سال 1399 اجرا شد. این مطالعه به صورت یک آزمایش فاکتوریل، دارای دو فاکتور در قالب طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار انجام گردید. فاکتور اول افزودن نیترات (از نمک نیترات کلسیم) به محلول استاندارد هوگلند در سه سطح شامل (صفر)، 10 و 20 درصد و فاکتور دوم افزودن غلظت مولیبدن (از نمک مولیبدات سدیم) در چهار سطح شامل صفر (شاهد)،5/0، 5/1 و 3 میکرومولار بودند که درمجموع 12 تیمار اعمال شد. برای هر تکرار سه بوته در نظر گرفته شد که درمجموع 108 بوته مورداستفاده قرار گرفت. بستر کشت شامل کوکوپیت و پرلیت با نسبت مساوی بود. ویژگی های اندازه گیری شده عبارت از صفات رشد شامل: وزن تر و وزن خشک ریشه اسفناج، وزن تر و وزن خشک برگ اسفناج و درصد ماده خشک برگ و صفات بیوشیمیایی در اسفناج شامل: میزان مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، پی اچ، اندازه گیری ویتامین ث، میزان فنل و فلاونوئید کل، عناصر شامل نیتروژن، پتاسیم، مولیبدن، فسفر و آهن برگ، همچنین میزان نیترات در ریشه و برگ و فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز در ریشه و برگ بودند که در پایان رشد گیاه اندازه گیری شدند. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که استفاده از تیمار مولیبدن باعث ایجاد تغییرات معنی داری در میزان مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، پی اچ، ویتامین ث، فنل کل و فلاونوئید کل در سطح احتمال یک درصد و اثر ساده تیمار مولیبدن و نیترات بر صفات وزن تر و خشک اندام هوایی، وزن تر و خشک ریشه، درصد ماده خشک اندام هوایی و میزان عنصر مولیبدن در سطح احتمال یک معنی دار گردید. اثر ساده تیمار مولیبدن و نیترات و همچنین اثرات متقابل آن ها بر میزان عناصر نیتروژن، فسفر، آهن، پتاسیم، میزان نیترات برگ و ریشه و میزان فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز در برگ در سطح احتمال یک درصد معنی دار گردید. اثرمتقابل مولیبدن و نیترات بر صفات میزان عنصر مولیبدن و وزن تر ریشه در سطح احتمال پنج درصد معنی دار شد. اثر ساده تیمار
-
تاثیر کیفیت نور در گلخانه و اتاقک رشد روی برخی ویژگی های مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی ریحان بنفش ایرانی
1399اخیراً گونه های گیاهی خوراکی برگ قرمز به لحاظ داشتن ترکیبات آنتی اکسیدانی، بویژه آنتوسیانین، ارزش قابل توجهی یافته اند. کیفیت نور یکی از مهم ترین عوامل محیطی موثر روی فوتومورفوژنز گیاهان محسوب می شود. این مطالعه باهدف بررسی کیفیت نور روی برخی ویژگی های رشد و فیتوشیمیایی ریحان بنفش تحت نورهای (آبی، قرمز، آبی - قرمز و قرمز - سبز) از منبع LED در دو مکان جداگانه و سیستم کشت هیدروپونیک انجام شده است. یک محفظه رشد با چراغ های LED به عنوان منبع نور مستقل و نور فلورسنت (شاهد) و دیگری گلخانه که علاوه بر نور محیط، به نورهای LED تکمیلی نیز مجهَز شده بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دادکه نور قرمز - آبی در هر دو مکان بهترین تاثیر را روی طول ساقه، تعداد برگ و سطح برگ داشت، همچنین موثرترین تیمار روی وزن تر و خشک بوته، ریشه، برگ و درصد وزن خشک بود. در نوردهی تکمیلی کمترین طول ساقه (78/13 سانتی متر) و بیشترین ضخامت برگ (78/0 میلی متر) متعلق به تیمار نور آبی بود. در گلخانه بیشترین کلروفیل a ، کل و کاروتنوئید در تیمار ترکیبی آبی-قرمز و نور قرمز بود. برگهای گیاهان کشت شده در گلخانه از نظر تجمع کلروفیل و کاروتنوئید مقادیر بیشتری را نسبت به اتاقک بسته ذخیره می کنند. در اتاقک بسته نور آبی تاثیر کمتری را بر تجمع رنگیزه های فتوسنتزی نشان داد و تفاوت معنی داری با سایر تیمارها داشت. در گلخانه حداکثر فنل کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی در تیمار نور آبی و بالاترین فلاونوئید کل در نور آبی-قرمز و آنتوسیانین کل در نور قرمز-سبز مشاهده شد. نور آبی و نور قرمز حداکثر میزان کربوهیدرات محلول را داشتند. نور آبی – قرمز بیشترین میزان پروتئین محلول (47/6 میلی گرم بر گرم وزن تر) را داشت. در نوردهی مصنوعی تیمار آبی بالاترین میزان فنل کل، فلاونوئید کل، آنتوسیانین کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی و کربوهیدرات را داشت. نور آبی – قرمز بیشترین تاثیر را بر میزان پروتئین محلول گذاشت. نوردهی تکمیلی اثر افزایشی بر میزان آنزیم آسکوربات پراکسیداز در تیمار قرمز- سبز داشت. تیمارها ازنظر میزان آنزیم گایاکول پراکسیداز تفاوت معنی داری با یکدیگر نشان ندادند. در اتاقک بسته نور آبی بالاترین فعالیت آنزیم گایاکول پراکسیداز را داشت و نور آبی و نور آبی- قرمز بر آنزیم آسکوربات پر اکسیداز موثر بودند.
-
اثر تغذیه سلنیوم بر میزان انباشت نیترات در کاهو در سیستم هیدروپونیک
1399چکیده: تجمع بیش از حد نیترات یک مشکل شایع در اکثر سبزیجات برگی است و هنگامی اتفاق می افتد که میزان جذب نیترات از میزان مصرف آن توسط گیاه فراتر رود. یکی از عوامل مهم تجمع نیترات در اندام گیاهی پرورش آن در سیستم هیدروپونیک می باشد. در این پژوهش اثر تغذیه سلنیوم بر میزان انباشت نیترات در کاهو (Lactuca sativa L.var.crispa) در شرایط هیدروپونیک بررسی شد که در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینا در سال 1398 به مرحله اجرا درآمد. این مطالعه به صورت یک آزمایش فاکتوریل، دارای دو فاکتور در قالب طرح کاملا تصادفی و در سه تکرار انجام گردید. فاکتور اول سه سطح از غلظت نیترات (نیترات کلسیم) شامل میزان نیترات موجود در محلول استاندارد هوگلند (شاهد)، نیترات 10 درصد و 20 درصد بیشتر از میزان موجود در محلول استاندارد هوگلند و فاکتور دوم چهار سطح از غلظت سلنیوم (سلنیت سدیم) شامل صفر (شاهد)، 25/0، 50/0 و 75/0 میکرومولار بودند که در مجموع 12 تیمار با پی اچ 4/5 و هدایت الکتریکی متفاوت برای هر تیمار نیترات (نیترات استاندارد 9/1 دسی زیمنس بر متر، نیترات 10 درصد اضافی 05/2 دسی زیمنس بر متر و تیمار 20 درصد اضافی 33/2 دسی زیمنس بر متر) اعمال شد. برای هر تکرار چهار بوته در نظر گرفته شد که در مجموع معادل 144 بوته مورد استفاده قرار گرفت. بستر کشت شامل کوکوپیت و پرلیت با نسبت مساوی بود. صفت های اندازه گیری شده عبارت بودند از صفات مورفولوژیکی شامل: وزن تر و وزن خشک ریشه، وزن تر و وزن خشک اندام هوایی، تعداد برگ، سطح برگ، ارتفاع اندام هوایی، طول ریشه و قطر طوقه و صفات فیزیولوژیکی شامل: میزان کلروفیل ها و کاروتنوئید، عصاره گیری از برگ، اندازه گیری آنتوسیانین کل، میزان ظرفیت آنتی اکسیدانی برگ، میزان فنل، فلاونوئید کل، نیتروژن، نیترات، سلنیوم و فسفر برگ. نتایج نشان داد که با افزایش میزان کاربرد سلنیوم در محلول هوگلند، میزان سلنیوم در برگ نیز افزایش یافت و در مقابل، میزان نیترات برگ کاهش پیدا کرد بطوریکه در غلظت سلنیوم 75/0 میکرومولار، بیشترین میزان کاهش نیترات دیده شد. افزودن نیترات بیشتر از میزان استاندارد باعث کاهش وزن تر و وزن خشک اندام هوایی و وزن تر ریشه گردید. تجمع سلنیوم در ریشه باعث افزایش وزن خشک ریشه نسبت به شاهد شد. استفاده از تیمار نیترات و سلنیوم باعث ایجاد تغیرات معنی داری در سطح کلروفیل a، کارت
-
اثر محلول پاشی کلرید پتاسیم وکلرید کلسیم بر کیفیت و کمیت انگور بی دانه سفید
1398در این پژوهش اثر محلول پاشی کلرید کلسیم و کلرید پتاسیم روی رشد و برخی صفات کمی و کیفی میوه و کشمش انگور رقم بیدانه سفید در غالب طرح بلوک های تصادفی با پنج تیمار و سه تکرار بررسی شد. تیمارها شامل محلول پاشی با آب مقطر(شاهد)، کلرید پتاسیم 50 میلی مولار، کلرید پتاسیم 100 میلی مولار، کلرید کلسیم 50 میلی مولار، و کلرید کلسیم 100 میلی مولار روی بوته ها در طول فصل رشد بود. شیوه تربیت بوته ها به صورت خزنده و سیستم آبیاری به صورت قطره ای انجام شد. تاثیر محلول پاشی بر صفات رویشی، عملکرد، اجزا عملکرد میوه و بازده کشمش تولیدی اثر معنی داری داشت. افزایش غلظت مواد غذایی باعث افزایش رشد رویشی بوته ها از جمله طول و قطر شاخه سال جاری، فاصله میانگره، تعداد شاخه فرعی، وزن وطول چوب خوشه شد که به ترتیب در تیمارهای کلرید پتاسیم 100 و 50 میلی مولار بیشترین صفات رویشی، عملکرد و سپس محلول پاشی با کلرید کلسیم 100 و 50 میلی مولار مشاهده گردید ولی بین تیمارهای کلرید کلسیم 50 میلی مولار و کلرید کلسیم 100 میلی مولار اختلاف نسبتاٌ کمی از نظر رشد و عملکرد وجود داشت. کاهش در غلظت مواد غذایی به ویژه پتاسیم باعث کاهش رشد رویشی و عملکرد شد که می تواند به کاهش عملکرد در سال بعد منجر شود. در تیمارهای محلول پاشی وزن خوشه ها از طریق افزایش در تعداد حبه ها و وزن حبه ها افزایش داشت. قطر حبه ها بیش از طول حبه ها تحت تاثیر مواد غذایی قرار گرفت. افزایش در غلظت مواد غذایی در محلول پاشی باعث کاهش اسید قابل تیتراسیون، افزایش مواد جامد محلول، افزایش شاخص طعم در میوه و کشمش شد. غلظت ویتامین ث میوه با افزایش غلظت کلرید پتاسیم در محلول پاشی افزایش یافت ولی در محلول پاشی با کلرید کلسیم تاثیر چندانی بر غلظت ویتامین ث نداشت. بوته هایی که با کلرید کلسیم و کلرید پتاسیم محلول پاشی شده بودند غلظت بالاتری از ترکیبات فنلی، فلاونوئیدی، تانن و ظرفیت آنتی اکسیدانی داشتند که کلرید پتاسیم بر این ترکیبات تاثیر بیشتری داشت. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد مواد غذایی به صورت محلول پاشی تاثیر معنی داری بر رشد رویشی، عملکرد، اجزا عملکرد، کیفیت و ویژگی های بیوشیمایی میوه و کشمش داشت.
-
اثر تغذیه سولفات پتاسیم به صورت کود آبیاری بر مقاومت به سرمای زمستانه انگور رقم بیدانه سفید
1398همه ساله محصول انگور به لحاظ سرمای شدید زمستان از بین می رود. در این میان می توان با تغذیه صحیح تا حدودی از کاهش محصول جلوگیری کرد. مطالعات اخیر نشان داده اند که عنصر پتاسیم نقش مهمی در مقاوم شدن گیاه در برابر تنش های محیطی دارد. این پژوهش در باغ ایستگاه تحقیقات انگور شهرستان ملایر و آزمایشگاه تحقیقاتی گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا انجام شد. مطالعه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تیمار و سه تکرار بررسی شد. تیمارها به ترتیب شامل شاهد (بدون مصرف کود) و غلظت های 150، 250 و 350 میلی گرم در لیتر سولفات پتاسیم بود. تیمارهای سولفات پتاسیم در سه مرحله قبل از گلدهی، تشکیل غوره و 20 روز قبل برداشت اعمال شد. کودآبیاری با سولفات پتاسیم بر میزان پتاسیم موجود در برگ و جوانه، میزان پرولین، پروتئین و کربوهیدرات های محلول در جوانه و LT50 جوانه و شاخه در هر دو روش آزمون نشت یونی و رنگ آمیزی تترازولیوم اثر معنی داری داشت. غلظت های سولفات پتاسیم سبب افزایش میزان پتاسیم موجود در برگ و جوانه، و همچنین میزان پرولین، پروتئین و کربوهیدرات های محلول در جوانه نسبت به شاهد شدند. میزان مقاومت به سرما نیز با کاربرد سولفات پتاسیم بر اساس آزمون نشت یونی و رنگ آمیزی تترازولیوم افزایش یافت. گرچه بین LT50 های محاسبه شده بر اساس نشت یونی و آزمون رنگ آمیزی تترازولیوم در برخی نمونه ها اختلاف مشاهده شد، اما در هر دو روش پایین ترین LT50 جوانه و شاخه متعلق به تیمار شاهد مشاهده بود. نتایج این پژوهش نشان داد که استفاده از 350 میلی گرم در لیتر سولفات پتاسیم به صورت کودآبیاری اثر مثبتی بر میزان پتاسیم موجود در برگ و جوانه، و میزان پرولین، پروتئین و کربوهیدرات های محلول در جوانه داشت و همچنین باعث افزایش میزان مقاومت به سرما بر اساس آزمون نشت یونی و رنگ آمیزی تترازولیوم در جوانه و شاخه شد.
-
اثر بسته بندی با اتمسفر تغییریافته بر کیفیت و عمر نگهداری میوه توت فرنگی رقم گاویوتا
1398توت فرنگی محصولی لذیذ و پرطرفدار است که به دلیل درصد بالای آب بافت میوه و نازک بودن پوسته بیرونی، قدرت انبارداری و حمل و نقل آن نسبت به سایر میوه ها پایین تر می باشد. یکی از راه های افزایش حفظ و ماندگاری میوه توت فرنگی استفاده از بسته بندی مناسب می باشد. بسته بندی با اتمسفر تغییریافته با اکسیژن پایین و دی اکسیدکربن بالا (P) یک روش مناسب و اطمینان بخش از نظر نگهداری کیفیت، افزایش عمر نگهداری و کاهش سرعت واکنش های شیمیایی و بیوشیمیایی و همچنین کاهش رشد میکروارگانیسم های فاسدکننده است. P نامناسب می تواند باعث بروز آسیب فیزیولوژیکی، جلوگیری از التیام خراش ها، پیری زودرس و تولید ترکیبات نامطلوب ناشی از واکنش تنفس بی هوازی شود. یک جایگزین برای P با اکسیژن پایین، استفاده از اکسیژن بالا در اتمسفر () است. استفاده از اکسیژن بالا (70% -
تاثیر سیلیکات پتاسیم ونانو ذرات اکسید سیلیسیم روی برخی از ویژگی های فیزیولوژیکی ورشد بوته انگور رقم بیدانه سفید
1398سیلیسیم یکی از عناصر غذایی مفید برای اکثر گیاهان و انگور محسوب می شود. لذا هدف از این مطالعه، بررسی اثر نانو ذرات دی اکسید سیلیسیم و سیلیکات پتاسیم در غلظت های مختلف و در دو مرحله روی برخی از ویژگی های فیزیولوژکی و رشد گیاه انگور رقم بیدانه سفید بود. پژوهش به صورت یک آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار و در هر تکرار 4 گیاه در گلخانه و آزمایشگاه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینا اجرا گردید. بدین منظور ذرات دی اکسید سیلیسیم در مقیاس نانو در غلظت های 40 و 60 میلی گرم در لیتر و سیلیکات پتاسیم در غلظت های150و300 میلی گرم در لیتر به دو روش محلول پاشی برگی و محلول دهی ریشه ای و در دو مرحله 4 برگی و 8 برگی روی بوته یک ساله انگورمستقر در بستر کشت کوکوپیت و پرلایت (1:1) اعمال شد. هر یک از مراحل اعمال تیمار یک هفته به طول انجامید، بدین صورت که در طی یک هفته سه مرتبه تیمار ها با فاصله یک روز در میان به شکل محلول پاشی برگی و یا محلول دهی ریشه ای اعمال شدند. دو تیمار شاهد (محلول پاشی برگی آب مقطر و محلول-دهی ریشه ای فاقد سیلیسیم) نیز برای مقایسه با سایر تیمار ها در نظر گرفته شدند. سپس برخی صفات مورفولوژیکی وصفات فیزیولوژیکی و غلظت تعدادی از عناصر غذایی دربرگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تیمارهای اعمال شده بر تمامی ویژگی های مورفولوژیکی اثر معنی دار داشتند و کاربرد سیلیسیم به خصوص در مقیاس نانو و توانست ویژگی های مورفولوژیکی بوته انگور را به طور معنی داری بهبود بخشد. اگرچه تیمارها اثر معنی داری بر محتوای رطوبت نسبی برگ نداشتند ولی کاربرد سیلیسیم کربوهیدرات محلول برگ را به طور معنی داری افزایش داد. سیلیسیم به خصوص در مقیاس نانو سبب افزایش معنی دار کلروفیل های a، b و کل گردید،. نتایج نشان داد که سیلیکات پتاسیم و نانو سیلیسیم بر میزان نیتروژن و فسفر موجود در اندام های هوایی اثر مثبت داشتند. کاربرد نانو سیلسیم و سیلیکات پتاسیم، غلظت پتاسیم، کلسیم، منیزیم، آهن، روی، مس، منگنز و سیلیسیم را در اندام های هوایی به طور معنی داری افزایش داد.کاربرد محلول پاشی برگی 60 میلی گرم در لیتر نانو سیلیسیم و محلول دهی ریشه ای 300 میلی گرم در لیتر سیلیکات پتاسیم در مقایسه با دیگر تیمار ها و شاهد، درمورد بیشتر عناصر اندازه گیری شده نتایج بهتری نشان دادند. در مجموع، کاربرد سیلیس
-
اثر پرتو تابی فرابنفش C و تیمار آب گرم روی انبارمانی پرتقال رقم تامسون ناول
1398پرتقال تامسون ناول یکی از مهمترین میوه های مناطق نیمه گرمسیری جهان می باشد که به نوبه ی خود دارای مشکلات پس از برداشت است. در این پژوهش تاثیر پرتو تابی فرابنفش C و تیمار آب گرم روی انبارمانی و برخی ویژگی های کمی و کیفی این پرتقال بررسی شد. مطالعه به صورت یک آزمایش فاکتوریل (دارای 2 فاکتور) بر پایه ی طرح کاملا تصادفی در 3 تکرار پیاده گردید. فاکتور اول تیمارها شامل: پرتوتابی فرابنفش C در 2 سطح (شاهد و10 دقیقه قراردادن میوه ها در فاصله 25 سانتی متری از لامپ های UV-C با شدت 5/4 کیلوژول بر متر مربع ) و آب گرم در2 سطح (شاهد وغوطه وری میوه ها در آب 55 درجه سانتی گراد به مدت 3 دقیقه) و فاکتور دوم مدت انبارداری در 5 سطح (شروع انبارداری و 1، 2، 3 و 4 ماه بعدازآن) بود. شاخص های کاهش وزن، میزان مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، pH، سفتی بافت و درصد پوسیدگی به علاوه آزمون چشایی، هر 30 روز یک بارطی انبارداری و همچنین عمر قفسه ای بعد از 7 روز در دمای اتاق به دنبال هر دوره انبارداری اندازه گیری شد و در پایان انبارداری نیز با خروج میوه هائی که در خاتمه هر دوره ی نگهداری در فریزر 20- گذاشته شده بودند ، ویژگی هایی شامل ظرفیت آنتی اکسیدانی، ویتامین ث و میزان فنل کل مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد اثر متقابل تیمارها با گذشت زمان بر پی اچ، اسیدیته قابل تیتراسیون، ویتامین ث و ظرفیت آنتی اکسیدانی معنی دار نشد، اما درصد کاهش وزن، سفتی بافت، مواد جامد محلول در سطح 1 درصد و محتوای فنل کل، کیفیت ظاهری و طعم کلی میوه ها در سطح 5درصد معنی دار شدند. در مقایسه اثرات تیمارها، کمترین کاهش وزن به علاوه سفتی بافت مطلوب مربوط به میوه های تیمار ترکیبی آب گرم بود، اما بیشترین مواد جامد محلول، پی اچ، فنل کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی و کمترین پوسیدگی در تیمار UV-C دیده شد. به طور کلی با توجه به نتایج بدست آمده، تیمار UV-C و تیمار ترکیبی آب گرم و UV-C به عنوان تیمارهایی مناسب جهت افزایش عمر انباری و حفظ کیفیت پس از برداشت پرتقال تامسون ناول در انبار سرد پیشنهاد می شوند.
-
اثر پوترسین و تیمار آب گرم بر عمر پس از برداشت و برخی شاخص های کمی و کیفی توت فرنگی رقم پاروس
1397توت فرنگی به دلیل داشتن تنفس بالا، آب فراوان، فعالیت متابولیکی زیاد و حساسیت به فساد قارچی، زمان نگه داری کوتاهی دارد، به همین دلیل مطالعات متعددی برای افزایش عمر انباری این میوه انجام شده است. در این تحقیق تاثیر غلظت های مختلف پوترسین و دماهای مختلف آب بر عمر پس از برداشت میوه توت فرنگی رقم پاروس به صورت آزمایش فاکتوریل دارای دو فاکتور تیمار و زمان نگهداری در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار بررسی شد. فاکتور اول تیمار پوترسین در چهار سطح صفر (شاهد)، 5/0، 1 و 2 میلی مولار و دمای آب در چهار سطح 25 (شاهد)، 45، 50 و 55 درجه سانتی گراد و فاکتور دوم زمان نگهداری در انبار در پنج سطح شامل صفر(شروع انبارداری)، 3، 6، 9، 12 و 15 روز بود. صفات اندازه گیری شده شامل کاهش وزن میوه، مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، pH، سفتی بافت میوه، اتیلن، میزان تنفس، آنتوسیانین، ظرفیت آنتی-اکسیدانی، ویتامین ث، مالون دی آلدهید، فنل کل، درصد پوسیدگی و ویژگی های ظاهری میوه بود. نتایج به-دست آمده از این پژوهش نشان داد که پوترسین درصد کاهش وزن و درصد پوسیدگی میوه را نسبت به نمونه-های شاهد کاهش داد. همچنین پوترسین باعث جلوگیری از افزایش میزان تنفس، مالون دی آلدئید، pH و اتیلن در دوره انبارمانی نسبت به نمونه شاهد شد. میزان کاهش مواد جامد محلول، سفتی، مصرف اسیدهای آلی، و ویتامین ث نیز در طی دوره انبارمانی در نمونه های تیمار شده نسبت به شاهد کمتر بود. در نمونه های تیمار شده با پوترسین میزان آنتوسیانین و ظرفیت آنتی اکسیدانی ابتدا افزایش و سپس کاهش نشان داد. هم-چنین پوترسین باعث بهبود ویژگی های ظاهری و افزایش فنل کل شد. تیمار آب گرم درصد کاهش وزن و درصد پوسیدگی را نسبت به نمونه های شاهد کاهش داد. همچنین تیمار با آب گرم باعث جلوگیری از افزایش میزان تنفس، مالون دی آلدئید، pH و اتیلن در دوره انبارمانی نسبت به نمونه شاهد شد. میزان کاهش صفات مواد جامد محلول، سفتی، مصرف اسیدهای آلی، و ویتامین ث نیز در طی دوره انبارمانی در نمونه های تیمار شده با آب گرم نسبت به شاهد کمتر بود. در نمونه های تیمار شده با آب گرم میزان آنتوسیانین، فنل کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی طی دوره انبارمانی افزایش نشان داد. هم چنین آب گرم باعث بهبود ویژگی های ظاهری شد.
-
اثر سالیسیلیک اسید، کیتوزان و سالیسیلول کیتوزان بر عمرانباری و برخی شاخص های کمی و کیفی میوه توت فرنگی رقم سلوا طی نگهداری در انبار سرد
1396در این پژوهش سعی برآن شد که روش های غیرشیمیایی و بی خطر در این رابطه به کار گرفته شوند. بدین منظور از تیمارهای جایگزین شامل 1- متیل سیکلوپروپان، آب گرم وپرتو فرابنفش نوع C روی انگور رقم گلین بارماقی در دو مطالعه درون بدنی و درون شیشه ای استفاده گردید. مطالعه دورن بدنی در سه قسمت مجزا و هر قسمت به صورت یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و در 3 تکرار پیاده شد. هر آزمایش شامل دو فاکتور بود که فاکتورها و سطوح آن ها به شرح ذیل منظور گردیدند. آزمایش اول: تیمار 1- متیل سیکلوپروپان در چهار سطح شامل صفر (شاهد)، 5/2، 5 و 5/ 7 میلی گرم در لیتر و زمان انبارمانی در 5 سطح شامل شروع انبارداری (شاهد)، 15، 30، 45 و 60 روز پس از انبارمانی، آزمایش دوم: پرتو فرابنفش از نوع C در چهار سطح شامل بدون پرتوتابی (شاهد)، 5/2، 5 و 5/7 دقیقه پرتوتابی با طول موج 254 نانومتر در فاصله 10 سانتی متری از منبع پرتو و زمان انبارمانی به شرح آزمایش اول و آزمایش سوم: استفاده از آب گرم به صورت غوطه وری در چهار سطح شامل آب با درجه 25 درجه سانتی گراد (شاهد)، 50، 55 و 60 درجه سانتی گراد به مدت یک دقیقه و زمان انبارمانی به شرح آزمایش اول. سپس ظروف حاوی میوه ها اعم از شاهد و تیمارشده به انبارسرد با دمای 1 ± صفر درجه سانتی گراد منتقل گردیدند. نهایتاً شماری از ویژگی های کمی و کیفی میوه شامل پی اچ، اسید قابل تیتراسیون، مواد جامد محلول، سفتی بافت، میزان کاهش وزن و درصد پوسیدگی به همراه ترکیدگی و چروکیدگی بافت میوه (به صورت چشمی) طی 5 دوره با فواصل 15 روز مورد ارزیابی قرارگرفتند. برخی از اندازه گیری ها شامل میزان کاهش وزن و درصد پوسیدگی بدون خارج کردن میوه ها از سردخانه صورت پذیرفت و در پایان کیفیت خوراکی میوه ها نیز مورد ارزیابی واقع شدند. در مطالعات درون شیشه ای، قارچ های بوتریتیس، آسپرژیلوس و پنیسیلیوم در پتری دیش های حاوی محیط آماده PDA کشت گردیدند. در این آزمایشات فاکتورهای - متیل سیکلوپروپان، آب گرم وپرتو فرابنفش نوع C و سطوح آن ها عیناً شبیه مطالعات درون بدنی به کار گرفته شدند، اما فاکتور زمان ارزیابی در مطالعات درون شیشه ای در 5 سطح شامل صفر (شاهد)، 4، 8، 12، 16 و 20 روز مد نظر قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آب گرم و 1- متیل سیکلوپروپان روی تمامیویژگی های کمی وکیفی میوه بجز مواد جامد محلول و درصد کاه
-
تاثیر سیلیسیم و نانوسیلیسیم روی رشد و برخی ویژگی های فیزیولوژیکی توت فرنگی (رقم سلوا) در کشت هیدروپونیک
1396: سیلیسیم یکی از عناصر غذایی مفید برای گیاهان محسوب می شود. مطالعات اخیر نشان داده اند که سیلیسیم باعث افزایش تولید و کیفیت محصول شده و نقش مهمی در مقاومت گیاه در برابر تنش های محیطی دارد. توت فرنگی یکی از بی نظیرترین ریز میوه های مناطق معتدله است که در دهه های اخیر در زمره تولیدات مهم و تجاری قرارگرفته است. این محصول به دلیل عطر، طعم و محتویات سرشار از ویتامین آن به خوبی شناخته شده و جایگاه خود را در رژیم غذایی میلیون ها نفر در جهان پیداکرده است. با پیشرفت علم و تولید عناصر در مقیاس نانو، کاربرد آن ها در صنایع مختلف ازجمله کشاورزی مطرح شده است. لذا هدف از این مطالعه، بررسی اثر نانو ذرات دی اکسید سیلیسیم و سیلیکات پتاسیم در غلظت های مختلف با روش کاربرد محلول دهی ریشه ای طی مراحل رشدی گیاه توت فرنگی رقم سلوا روی برخی از ویژگی های مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی، غلظت و جذب برخی عناصر غذایی بود. این پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 8 تیمار و در 4 تکرار و در هر تکرار 4 گیاه در گلخانه و آزمایشگاه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینا اجرا گردید. فاکتور اول شامل نوع کود در دو سطح (نانو اکسید سیلیسیم و سیلیکات پتاسیم) و فاکتور دوم شامل غلظت کود در چهار سطح (0، 60، 70، 80 میلی گرم بر لیتر) بود که همراه با محلول غذایی اعمال شدند. صفات مورفولوژیکی شامل تعداد برگ، سطح برگ، طول دمبرگ، طول ریشه، وزن تر اندام هوایی و ریشه، وزن خشک اندام هوایی و ریشه و همچنین ویژگی های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی شامل فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز، پروتئین محلول برگ، کربوهیدرات محلول، کلروفیل برگ، محتوای رطوبت نسبی برگ (RWC)، دمای برگ، فتوسنتز، هدایت روزنه ای، CO2زیر روزنه ، تشعشع فعال فتوسنتزی، تعرق، جریان توده و غلظت عناصر نیتروژن، فسفر، پتاسیم، منیزیم، آهن، مس، روی و سیلیسیم در ریشه و برگ مورد ارزیابی قرار گرفت و درنهایت داده ها مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفتند
-
اثر پوترسین و بنزیل آدنین بر عمر انباری و برخی شاخص های کمی و کیفی میوه انگور رقم فخری
1396در این پژوهش اثر غلطت های مختلف پوترسین و بنزیل آدنین بر انبارمانی و برخی شاخص های کمی و کیفی میوه انگور رقم فخری طی نگهداری در انبار سرد مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش به صورت یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار به مرحله اجرا گذاشته شد. فاکتور اول تیمار مواد در 9 سطح (1- شاهد "میوه های دست نخورده و تیمار نشده"، 2- پوترسین 1 میلی مولار، 3- پوترسین 5/1 میلی مولار، 4- حلال بنزیل آدنین، 5- حلال بنزیل آدنین + پوترسین 1 میلی مولار، 6- حلال بنزیل آدنین + پوترسین 5/1 میلی مولار، 7- بنزیل آدنین 10 میلی گرم در لیتر، 8- بنزیل آدنین 10 میلی گرم در لیتر + پوترسین 1 میلی مولار، 9- بنزیل آدنین 10 میلی گرم در لیتر + پوترسین 5/1 میلی مولار) و فاکتور دوم دوره انباری محصول در 5 سطح (صفر "شروع انبارداری"، 15، 30، 45 و 60 روز) بود. بنزیل آدنین و حلال آن یک روز قبل از برداشت بر روی خوشه ها تا مرحله آب چکه شدن محلول پاشی شد و روز بعد خوشه های محلول پاشی شده برداشت و به آزمایشگاه منتقل گردیدند و سپس به مدت 5 دقیقه در محلول 25 درجه سانتی گراد پوترسین غوطه ور شدند. خوشه ها بعد از خشک شدن در دمای 25-23 درجه سانتی گراد، داخل ظروف پلاستیکی سوراخ دار بسته بندی و به انبار سرد منتقل گردیدند و طی 60 روز نگهداری در دمای 1±1 درجه سانتی گراد و رطوبت %65-60، هر 15 روز یکبار مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، pH،سفتی بافت، فعالیت آنتی اکسیدانی کل، محتوای فنل موجود در پوست حبه، درصد کاهش وزن، درصد پوسیدگی و ویژگی های ظاهری چوب خوشه و دم میوه مورد ارزیابی قرار گرفتند و در پایان نیز سنجش کیفیت خوراکی میوه انجام شد. نتایج نشان داد که هیچ یک از تیمارهای مورد استفاده بر فعالیت آنتی اکسیدانی کل و کیفیت خوراکی میوه اثر معنی داری نداشتند. تیمارهای پوترسین هر دو غلظت 1 و 5/1 میلی مولار، بنزیل آدنین 10 میلی گرم در لیتر و تیمارهای ترکیبی این دو به طور موثری از افزایش پوسیدگی، افزایش پی اچ، کاهش سفتی ، کاهش وزن و کاهش محتوای فنل کل جلوگیری کردند. کمترین افزایش در مواد جامد محلول و کاهش در اسیدیته در تیمارهای پوترسین 1 و 5/1 میلی مولار و تیمار ترکیبی بنزیل آدنین + پوترسین 5/1 میلی مولار مشاهده شد که اختلاف معنی داری با دیگر تیمارها داشتند. تیمارهای بنزیل آدنین 10 میلی گرم در لیتر و ت
-
اثر تاریخ و تراکم کاشت بر عملکرد و برخی ویژگی های دارویی گشنیز ( coriandrum sativum) در منطقه نهاوند
1395به منطور تعیین تراکم و تاریخ کاشت مناسب برای تولید گشنیز، آزمایشی در سال زراعی 95-94 در منطقه نهاوند انجام شد. این پژوهش بصورت یک آزمایش فاکتوریل دارای دو فاکتور، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در 3 تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل تاریخ کاشت در شش سطح (15 و 30 آبان، 15 آذر، 15 اسفند، 1 فروردین و 15 فروردین) و تراکم در چهار سطح (40، 50، 60 و 70 کیلوگرم بذر در هکتار) بود که مجموعا معادل 24 تیمار گردید. در پایان، ارتفاع، تعداد شاخه فرعی، تعداد چتر در بوته، تعداد چتر فرعی، تعداد دانه در چتر، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، عملکرد بذر، درصد و عملکرد اسانس بذر، اجزای اسانس و عملکرد تر و خشک برگ محاسبه شد. نتایج نشان داد که اثر تاریخ کاشت روی همه صفات بجز تعداد چترک در چتر معنی دار بود. زمانی که کاشت از 15 آبان به 15 فروردین به تعویق افتاد، موجب کاهش اجزای عملکرد (ارتفاع، تعداد شاخه فرعی، تعداد چتر در بوته، تعداد چتر فرعی، تعداد دانه در چتر، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت) شد. بیشترین تعداد دانه در چتر، ارتفاع و وزن هزار دانه مربوط به تاریخ کاشت 15 آبان بود، اما بیشترین تعداد شاخه فرعی، تعداد چتر در بوته، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت از تاریخ کاشت 30 آبان بدست آمد. همچنین تاریخ کاشت 15 آبان، عملکرد بذر، درصد و عملکرد اسانس بذر و عملکرد تر و خشک برگ را نسبت به تاریخ کاشت های قبلی کاهش داد و بیشترین عملکرد بذر و عملکرد اسانس مربوط به تاریخ کاشت 30 آبان بود، درحالی که بیشترین درصد اسانس و عملکرد تر و خشک برگ از تاریخ کاشت 15 آبان بدست آمد. اثر تراکم روی همه صفات معنی دار بود، اما اثر متقابل تراکم و تاریخ کاشت تنها روی تعداد چتر در بوته، شاخص برداشت، عملکرد بذر و درصد و عملکرد اسانس معنی دار شد. افزایش تراکم موجب افزایش ارتفاع، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، عملکرد بذر، عملکرد اسانس و عملکرد تر و خشک برگ شد، اما بقیه صفات با افزایش تراکم کاهش یافتند. اثرات متقابل تراکم و تاریخ کاشت نشان داد که بهترین عملکرد بذر از تاریخ کاشت 30 آبان و تراکم 60 کیلوگرم بذر در هکتار در شرایط اقلیمی نهاوند بدست آمد. کیفیت اسانس تحت تاثیر تاریخ و تراکم کاشت قرار گرفت. اثر تاریخ کاشت روی درصد پی سیمن در اسانس در سطح یک درصد و روی لینالول و استات ژرانیول
-
بهینه سازی فرآیند خشک کردن آب هندوانه در خشک کن پاششی با روش سطح پاسخ و الگوریتم ژنتیک
1395هدف از انجام این پژوهش بهینه سازی فرآیند خشک کردن آب هندوانه در خشک کن پاششی تابشی با روش سطح پاسخ و الگوریتم ژنتیک بود. آزمایش ها با استفاده از طرح مربع مرکزی طراحی شدند و در سه سطح دمایی 60، 75 و 90 درجه سلسیوس و سه سطح غلظت ماده کمکی مالتودکسترین 5، 7 و 10 درصد وزن بر حجم به عنوان متغیرهای مستقل و مقادیر لیکوپن، تغییر رنگ، pH، حلالیت، رطوبت، چگالی توده ای و ظرفیت آنتی اکسیدانی به عنوان متغیرهای وابسته انجام شد. نتایج نشان داد که در خشک کن پاششی مورد مطالعه، مقدار لیکوپن با دما رابطه مستقیم و با غلظت ماده کمکی رابطه عکس داشت. بیشترین مقدار لیکوپن 14/27 میلی گرم در 100 گرم در دمای 90 درجه سلسیوس و غلظت مالتودکسترین 5% وزن بر حجم و کمترین مقدار آن 79/18 میلی گرم در 100 گرم در دمای 90 درجه سلسیوس و غلظت مالتودکسترین 10% وزن بر حجم به دست آمد. میزان تغییرات رنگ پودر هندوانه در بازه 04/43- 90/34 بود که بیشترین مقدار آن در دمای 90 درجه سلسیوس و غلظت مالتودکسترین 10% وزن بر حجم و کمترین مقدار آن در دمای 60 درجه سلسیوس و غلظت مالتودکسترین 5% وزن بر حجم مشاهده شد. هم چنین محدوده pH بین 72/5 و 47/5 بود. بیشترین مقدار آن در دمای 90 درجه سلسیوس و غلظت مالتودکسترین 10% وزن بر حجم و کمترین مقدار آن در دمای 60 درجه سلسیوس و غلظت مالتودکسترین 5% وزن بر حجم مشاهده شد. نتایج ارزیابی میزان حلالیت پودر هندوانه تولید شده، تحت تاثیر متغیرهای مستقل نشان داد که بیشرین مقدار حلالیت %12/41 در دمای 60 درجه سلسیوس و غلظت مالتودکسترین 5% وزن بر حجم و کمترین مقدار آن %28/23 در دمای 90 درجه سلسیوس و غلظت مالتودکسترین 10% وزن بر حجم به دست آمد. در این پژوهش افزایش دمای محفظه خشک کن پاششی از 60 به 90 درجه سلسیوس و غلظت ماده کمکی مالتودکسترین از 5 به 10 درصد وزن بر حجم، سبب کاهش رطوبت محصول از 315/0 به 027/0 درصد بر مبنای وزن خشک شد. چگالی توده ای به دست آمده از آب هندوانه در خشک کن پاششی موردمطالعه 6695/0 – 7682/0 بود. بیشترین مقدار در دمای 60 درجه سلسیوس و غلظت مالتودکسترین 10% وزن بر حجم و کمترین مقدار آن در دمای 90 درجه سلسیوس و غلظت مالتودکسترین 5% وزن بر حجم به دست آمد. نتایج این پژوهش نشان داد که ظرفیت آنتی اکسیدانی در یک دمای ثابت با کاهش غلظت ماده کمکی، افزایش یافت. بیشترین مقدار در دمای
-
ویژگی های پاداکسایشی در جمعیت های بادرشبو (Dracocephalum moldavica L.) شمال غرب ایران
1395گیاه بادرشبویه با نام علمی Dracocephalum moldavica L. گیاهی علفی از خانواده Lamiaceae است که بومی آسیای مرکزی است و از دیر باز به دلیل اثرات دارویی و درمانی در طب سنتی استفاده میشده است. به منظور مطالعه تنوع شیمیایی در گیاه بادرشبو در ایران، تعداد هفت جمعیت از گیاهان کشت شونده در استان های شمال غرب ایران انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. جمعیت ها شامل مناطق نقده، توپراق، باغچاجوق و کشتیبان از استان آذربایجان غربی و جمعیت جهانگیر، شیراز و حکم آباد از استان آذربایجان شرقی بودند. صفات مورد بررسی شامل محتوای فنل کل، فلاونوئید کل، آنتوسیانین کل و ظرفیت پاداکسایشی بود. همچنین با استفاده از کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا (HPLC) مقدار سه ترکیب فنلی رزمارینیک اسید، کافئیک اسید و کلروژنیک اسید در عصاره نمونه های گیاهی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که میزان فنل کل در محدوده ی 43/28-93/70 میلی گرم اسیدگالیک در گرم وزن خشک عصاره بود که بیشترین آن متعلق به جمعیت کشتیبان و کمترین آن مربوط به جمعیت توپراق بود. میزان فلاونوئید کل در محدوده ی 42/1-16/5 میلیگرم کوئرستین در گرم وزن خشک بود که بیشترین آن متعلق به جمعیت کشتیبان و کمترین آن مربوط به جمعیت توپراق بود. همچنین میزان آنتوسیانین کل در محدوده ی 35/0-12/0 میلی گرم سیانیدین -3-گلوکوساید بر گرم وزن خشک عصاره قرار داشت که بیشترین آن متعلق به جمعیت جهانگیر بود و کمترین آن مربوط به جمعیت حکم آباد بود. میزان ظرفیت پاداکسایشی عصاره در محدوده ی 1/0-3/0 میلی گرم در میلی لیتر متغیر بود که بیشترین ظرفیت پاداکسایشی برای جمعیت کشتیبان تعیین شد و کمترین آن مربوط به جمعیت جهانگیر بود. محتوای رزمارینیک اسید در محدوده 72/1-33/17 میلی گرم در گرم وزن خشک عصاره، کافئیک اسید 00/7 -31/9 میلی گرم در گرم وزن خشک عصاره و کلروژنیک اسید 79/2-08/6 میلی گرم در گرم وزن خشک عصاره تعیین گردیدمحتوای رزمارینیک اسید در جمعیت شیراز بالاترین و در جمعیت باغچاجوق کمترین مقدار را داشت. محتوای کافئیک اسید در جمعیت توپراق بالاترین و در جمعیت حکم آباد کمترین مقدار را داشت. محتوای کلروژنیک اسید در جمعیت شیراز بالاترین و در جمعیت توپراق کمترین مقدار را داشت .با توجه به نتایج آزمون همبستگی انجام شده ظرفیت پاداکسایشی نمونه ها رابطه مستقیم با مقدار ترکیبات فنلی و فلاو
-
اثر1- متیلسیکلوپروپان، آب گرم و پرتو تابی فرابنفشCروی انبارمانی وبرخیویژگی هایکمی و کیفی میوه انگور رقمگلین بارماقی
1395انگورهای تازه خوری ازمیوه های نافرازگرا و بسیار فاسدشدنی هستند، و به همین دلیل، ماندگاری و عمر قفسه ای آنها به واسطه کاهش سفتی، ریزش حبه و پوسیدگی های قارچی معمولا کوتاه می باشد.با توجه به محدودیت های مصرف مواد شیمیایی مصنوعی برای کنترل ضایعات پس از برداشت در انگور و سایر میوه ها، در این پژوهش سعی برآن شد که روش های غیرشیمیایی و بی خطر در این رابطه به کار گرفته شوند. بدین منظور از تیمارهای جایگزین شامل 1- متیل سیکلوپروپان، آب گرم وپرتو فرابنفش نوع C روی انگور رقم گلین بارماقی در دو مطالعه درون بدنی و درون شیشه ای استفاده گردید. مطالعه دورن بدنی در سه قسمت مجزا و هر قسمت به صورت یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و در 3 تکرار پیاده شد. هر آزمایش شامل دو فاکتور بود که فاکتورها و سطوح آن ها به شرح ذیل منظور گردیدند. آزمایش اول: تیمار 1- متیل سیکلوپروپان در چهار سطح شامل صفر (شاهد)، 5/2، 5 و 5/ 7 میلی گرم در لیتر و زمان انبارمانی در 5 سطح شامل شروع انبارداری (شاهد)، 15، 30، 45 و 60 روز پس از انبارمانی، آزمایش دوم: پرتو فرابنفش از نوع C در چهار سطح شامل بدون پرتوتابی (شاهد)، 5/2، 5 و 5/7 دقیقه پرتوتابی با طول موج 254 نانومتر در فاصله 10 سانتی متری از منبع پرتو و زمان انبارمانی به شرح آزمایش اول و آزمایش سوم: استفاده از آب گرم به صورت غوطه وری در چهار سطح شامل آب با درجه 25 درجه سانتی گراد (شاهد)، 50، 55 و 60 درجه سانتی گراد به مدت یک دقیقه و زمان انبارمانی به شرح آزمایش اول. سپس ظروف حاوی میوه ها اعم از شاهد و تیمارشده به انبارسرد با دمای 1 ± صفر درجه سانتی گراد منتقل گردیدند. نهایتاً شماری از ویژگی های کمی و کیفی میوه شامل پی اچ، اسید قابل تیتراسیون، مواد جامد محلول، سفتی بافت، میزان کاهش وزن و درصد پوسیدگی به همراه ترکیدگی و چروکیدگی بافت میوه (به صورت چشمی) طی 5 دوره با فواصل 15 روز مورد ارزیابی قرارگرفتند. برخی از اندازه گیری ها شامل میزان کاهش وزن و درصد پوسیدگی بدون خارج کردن میوه ها از سردخانه صورت پذیرفت و در پایان کیفیت خوراکی میوه ها نیز مورد ارزیابی واقع شدند. در مطالعات درون شیشه ای، قارچ های بوتریتیس، آسپرژیلوس و پنیسیلیوم در پتری دیش های حاوی محیط آماده PDA کشت گردیدند. در این آزمایشات فاکتورهای 1- متیل سیکلوپروپان، آب گرم وپرتو فرابنفش نوع C و سطو
-
اثر سوربات پتاسیم و کیتوزان بر عمر انباری و برخی شاخص های کمی و کیفی پرتقال رقم تامسون ناول
1395امروزه استفاده از مواد دارای منشاء زیستی و طبیعی در عرضه محصولات کشاورزی بسیار حائز اهمیت است. پژوهش حاضر باهدف بررسی اثر کیتوزان و سوربات پتاسیم به عنوان دو نمونه از این مواد روی حفظ برخی صفات کمی و کیفی پرتقال رقم تامسون ناول در انبار، در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی و در 3 تکـرار انجام گردید. تیمارها در هر دو آزمایش به صورت غوطه وری اعمال گردیدند. آزمایش دارای 2 فاکتور شامل تیمار و زمان انبارداری بود. تیمارها شامل کیتوزان 75/0 درصد، کیتوزان 5/1 درصد، سوربات پتاسیم 1 درصد، سوربات پتاسیم 2 درصد، اسید استیک 1 درصد، صفر (شاهد خشک) و صفر (شاهد آب مقطر) می باشد. زمان نگهداری در انبار نیز شامل (صفر "شروع انبارداری"،120،90،60،30 و 150 روز) بود میوه ها پس از اعمال تیمار در ظروف پلاستیکی به سردخانه با دمای 1 5 درجه سانتی گراد منتقل گردیدند و طی دوره های انبارداری فوق ویژگی هایی شامل کاهش وزن، پوسیدگی، مواد جامد محلول، اسیدیته، شاخص طعم، pH، سفتی بافت میوه، ویتامین ث، ظرفیت آنتی اکسیدانی و کل ترکیبات فنلی در آن ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. کاربرد کیتوزان و سوربات پتاسیم به طور معنی داری کیفیت میوه ها را حفظ و از کاهش وزن آن ها جلوگیری کردند. در تیمار کیتوزان 5/1 درصد و سوربات پتاسیم 1 درصد سفتی بافت میوه، ظرفیت آنتی اکسیدانی، محتوای فنل کل، فلاونوئید کل وروندکم شدن وزن میوه ها نسبت به تیمار شاهد خشک کاهش کمتری یافتند. سوربات پتاسیم 2 درصد و کیتوزان 5/1 درصد تاثیر معنی داری بر جلوگیری از پوسیدگی پرتقال رقم تامسون ناول داشتند. ولی بر دیگر ویژگی ها شامل مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، نسبت قند به اسید، پی اچ و ویتامین ث اثر معنی داری نداشتند. اثر زمان انبارداری نیز به غیراز پی اچ و ویتامین ث که در سطح 5 درصد معنی دار شد روی بقیه ویژگی های ارزیابی شده در سطح یک درصدتاثیر معنی داری گذاشت. در پایان انبارداری (150 روز نگهداری در انبار)، میزان پوسیدگی، کاهش وزن، مواد جامد محلول، شاخص طعم و پی اچ آب میوه افزایش و سفتی بافت میوه، اسیدیته، ویتامین ث، ظرفیت آنتی اکسیدانی و کل ترکیبات فنلی کاهش یافته است. اثر متقابل تیمارها و زمان انبارداری بر برخی ویژگی ها مثل پوسیدگی، کاهش وزن و سفتی بافت در سطح 1 درصد و روی فنل و فلاونوئید کل در سطح 5 درصد معنی دار گردید. ب
-
مقایسه میزان بیان ژنهای کلیدی مسیر بهاره سازی در ژنوتیپهای مقاوم و حساس به بولتینگ در چغندرقند
1394یکی از ویژگی های مهم اصلاحی در ارقام چغندرقند در اقلیم های معتدل، مقاومت به بولتینگ یا ساقه دهی زودهنگام است که سبب کاهش میزان قند موجود در ریشه و در نتیجه کاهش عملکرد می گردد. شناخت عوامل ژنتیکی کنترل گلدهی می تواند در تولید ارقام مقاوم به بولتینگ راهگشا باشد. در این تحقیق، میزان بیان هر 3 نسخه ژن VIN3 و 2 نسخه از ژن VRN2مربوط به گیاه چغندرقند، در دو رقم مقاوم به بولتینگ و دو رقم حساس به بولتینگ مورد مقایسه قرار گرفت. در طراحی آغازگرها برای هر ژن از توالی های mRNA موجود در پایگاه NCBI و نرم افزار AlleleID6 استفاده شد. از گیاهان کشت شده در گلدان در دو مرحله قبل از سرما و 40 روز پس از سرما نمونه های برگی تهیه شد. از نمونه ها، RNA استخراج و رشته اول cDNA با استفاده از آغازگر الیگودی تی ساخته شد. از ژن مرجع GAPDH جهت بررسی کیفیت cDNA ساخته شده در واکنش PCR استفاده شد. cDNA های ساخته شده جهت تعیین غلظت مناسب در واکنش Real Time PCR رقیق شده و منحنی استاندارد بر اساس رقت ها رسم شد .غلظت 1/0 دارای بالاترین شدت جذب نور فلورسنس بود و به عنوان غلظت مناسب Real Time PCR انتخاب شد. بهینه سازی دمای اتصال آغازگرها و همچنین غلظت مناسب آن ها با استفاده از دستگاه Real Time PCR انجام شد. در ژنوم چغندرقند سه نسخه از ژن VIN3 گزارش شده است که در ارقام حساس و مقاوم به بولتینگ میزان بیان آن ها متفاوت بود. در ژنوم چغندرقند ژن VIN3 و VRN2 در سه مکان ژنی گزارش شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که پس از 40 روز سرمادهی گیاهان چغندرقند بیان ژن VIN3در ارقام مقاوم نسبت به قبل از سرمادهی افزایش قابل توجه و معنی داری دارد در حالی که در ژنوتیپ های حساس تفاوت معنی داری نداشته و یا کاهش نشان می دهد. بیان ژن VRN2 نیز در ارقام مقاوم به بولتینگ پس از 40 روز سرمادهی گیاهان افزایش قابل ملاحظه نسبت به قبل از سرمادهی داشت در صورتی که بیان این ژن در ژنوتیپ های حساس کاهش یافته و یا تفاوت نشان نداد. می توان با مقایسه سطح بیان ژن های VIN3 و VRN2 در غربال ژنوتیپ های حساس و مقاوم به بولتینگ بهره برد و با توجه به اینکه فرایند ارزیابی و غربال به هزینه بسیار و زمان طولانی نیاز دارد، استفاده از این روش برای شناسایی و تولید ارقام مقاوم به بولتینگ مقرون به صرفه باشد.
-
اثر بنتونیت سدیم-کلسیم و سوربات پتاسیم بر حفظ کیفیت و کاهش وزن میوه انار رقم ملس ساوه طی دوره انبارمانی
1394این پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در 3 تکرار و در آزمایشگاه علوم باغبانی انجام خواهد شد. فاکتور اول نوع بتنونیت در 3 سطح بنتونیت سدیم - کلسیم با جذب 700، بنتونیت سدیم - کلسیم با جذب 400-300 و بدون بنتونیت و فاکتور دوم شامل 2 غلظت صفر و 3 درصد سوربات پتاسیم خواهد بود که در مجموع 6 تیمار مورد بررسی قرار خواهد گرفت. با در نظر گرفتن 3 تکرار برای هر تیمار 18 واحد آزمایشی وجود خواهد داشت که با احتساب 5 میوه در هرواحد آزمایشی، 360 میوه در آزمایش مورد مورد نیاز می باشد. میوه ها در آبان ماه 1393 از باغات تجاری منطقه یل آباد ساوه خریداری خواهد شد. پس از یکدست نمودن میوه ها از نظر اندازه و سلامت لازم، سوسپانسیون تیمار تهیه و میوه ها در آنها به مدت 10 دقیقه غوطه ور خواهند شد. پس از اعمال تیمار ها، میوه ها در دمای اتاق خشک شده و هر 5 میوه را در داخل کیسه های پلاستیکی منفذدار قرار داده و در سرد خانه گروه علوم باغبانی در دمای 5 درجه سانتی گراد به مدت 120 روز نگهداری می شوند. میوه ها در فواصل زمانی یک ماه (4 بار) از انبار خارج و صفات مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، ویتامین C (روش باراس، 2007 فعالیت آنتی-اکسیدانی (بر اساس درصد مهار کنندگی DPPH و از روش مونترو، 1998)، شاخص های رنگ (دستگاه کالریمتر)، میزان پوسیدگی و درصدکاهش وزن اندازه گیری خواهند شد. تجزیه آماری داده ها با استفاده از نرم افزار SAS و مقایسه میانگین ها به وسیله آزمون دانکن انجام خواهد شد.
-
اثر روش های مختلف خشک کردن بر مقدار و کیفیت عصاره های هیدروالکلی ریشه و برگ گیاه گزنه (Urtica dioica L).
1394گزنه با نام علمی Urtica dioica L متعلق به خانواده Urticaceae است. از بخش های مختلف این گیاه مثل ریشه، ساقه، برگ ها و گل برای موارد درمانی استفاده می شود. از جمله ترکیبات موجود در برگ های گزنه فنول ها مثل اسید کلروژنیک، گالیک اسید و اسید سیرنژیک،فلاونوئیدها مثل کامفرول و اپی کاتچین می باشند. این گیاه دارای خصوصیات آنتی اکسیدانی و ضد التهابی است. خشک کردن یکی از فرآیندهای مهم پس از برداشت گیاهان دارویی است که نقش عمده ای در کمیت و کیفیت مواد موثره آنها دارد. به منظور بررسی اثرات روش های مختلف خشک کردن بر محتوا وترکیب مواد موثره گیاه گزنه، برگ و ریشه گیاه در سوم تیر ماه 94 از ارتفاع 1000 متری از سطح دریا در حومه شهرستان سقز از توابع استان کردستان برداشت شد و با پنچ روش خشک کردن در سایه ، خشک کردن در آون (در دمای 45 درجه سانتی گراد)، خشک کردن در آفتاب، خشک کردن با استفاده از خشک کن خورشیدی، خشک کردن با استفاده از مایکرویو (با توان600 وات) در قالب دو طرح کاملا تصادفی شامل 5 تیمار و هر تیمار در 3 تکرار(هر تکرار شامل 50 گرم برگ یا ریشه قطعه قطعه شده گیاه) انجام گردید. فرایند خشک کردن تا زمانی که محتوای رطوبت نسبی نمونه ها به 12 درصد بر پایه وزن خشک رسید، ادامه یافت. عصاره گیری با استفاده از متانول 80 درصد انجام شد. فعالیت آنتی اکسیدانی از روش مهار رادیکال آزاد و با استفاده از DPPH ، محتوای فنل کل با استفاده از معرف فولین سیکالتو و مقدار ترکیبات فلاونوئیدی کل با استفاده از روش نورسنجی کلریدآلومینیوم و روش اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد. همچنین به منظور بررسی کیفی عصاره ها با استفاده از دستگاه HPLC مقدار اسیدهای فنولی گالیک اسید، کلروژنیک اسید، سیناپیک اسید، پی کوماریک اسید، جینیستیک اسید، واراتیک اسید و سیرنجیک اسید و فلاونوئیدهای کامفرول روتین، لوتئولین، اپی جنین، کوسیتین و اپی کاتچین در نمونه های آزمایشی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که روش های خشک کردن تاثیر معنی داری بر مقدار و کیفیت عصاره های نمونه های آزمایشی دارند.کمترین زمان خشک کردن ( دقیقه12) و بیشترین (100 ساعت) برای برگ و برای ریشه کمترین (18 دقیقه) و بیشترین (85 ساعت) به ترتیب مربوط به روش های خشک کردن در مایکروویو با توان 600 وات و سایه خشک بودند. از نظر درصد فنول کل، فلاونوئید کل و آنتی اکسیدانی در نمونه های
-
اثر پرتودهی با نور فرابنفشC بر کاهش سرمازدگی میوه خرمالو در انبار
1394هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر نور فرابنفش C در کاهش سرمازدگی میوه خرمالو و اندازه گیری پارامترهای کیفی و شاخص های بیوشیمیایی طی نگهداری در انبار سرد بوده است. میوه ها در مرحله بلوغ تجاری برداشت شده و جهت اعمال تیمار بلافاصله به آزمایشگاه منتقل گردیدند و میوه های سالم، یکنواخت و عاری از علائم بیماری به منظور اعمال تیمار جدا شدند. این پژوهش به صورت یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شدکه فاکتور اول شامل زمان انبارداری (در 5 سطح) و فاکتور دوم اشعه ی یووی- سی (در 5 سطح) بود. به منظور اعمال تیمار اشعه ی یووی- سی، میوه ها به فاصله 15 و30 سانتی متری از منبع نوری (طول موج280-100 نانومتر) به مدت 5 و 10 دقیقه پرتو دهی شدند و سپس به انبار با دمای 1±0 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 85-90% منتقل شدند. اولین مرحله اندازه گیری صفات، قبل از اعمال تیمار ها و شروع انبارداری انجام گرفت پس از آن به فواصل هر30 روز یک بار ظرف مدت 4 ماه این کار صورت پذیرفت و درصد کاهش وزن میوه، ظرفیت آنتی اکسیدانی، فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز، محتوای مالون دی آلدئید، میزان کل مواد جامد محلول، پی اچ، اسیدیته ی قابل تیتراسیون، میزان تانن،نشت الکترولیت هاو شاخص های رنگ مورد اندازه گیری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تاثیر دوره انبارداری بر خصوصیات کمی و کیفی میوه قابل ملاحظه بود و مدت نگهداری در انبار اثرات معنی داری بر صفات اندازه گیری شده داشت.طی دوره انبارداری، درصد کاهش وزن، شاخص سرمازدگی، محتوای مواد جامد محلول، پی اچ، نشت الکترولیت، فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز و پراکسیداسیون لیپیدها افزایش و ویتامین ث، ظرفیت آنتی اکسیدانی، اسیدیته تیتراسیون، شاخص های مرتبط با رنگ (L، a،c وh ) و میزان تانن کاهش نشان دادند. اثر پرتو فرابنفش نوع C بر درصد کاهش وزن، شاخص سرمازدگی، نشت الکترولیت، ویتامین ث، پراکسیداسیون لیپیدها، شاخص رنگی (L و c) و فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز طی انبارداری موثر بود. همچنین اثر متقابل پرتو فرابنفش نوع C و دوره انبارداری بر کاهش وزن، پراکسیداسیون لیپیدها، ویتامین ث، نشت الکترولیت،مواد جامد محلول شاخص رنگی (L و C) و شاخص سرمازدگی معنی دار شد. بیشترین درصد کاهش وزن (84/6) و ظهور علائم سرمازدگی (00/40) در میوه های 10 دقیقه پرتودهی در فاصله 15 سانتی متری و کمترین آن
-
اثر پوشش ژل آلوئه ورا و روغن بادام روی عمر انباری و برخی ویژگی های کیفی میوه انار رقم ملس ساوه
1394به طور معمول نگهداری انار در دمای کمتر از 5 درجه سانتی گراد، تنها به مدت 2 ماه امکان پذیر است و پس از آن، به شدت علایم سرمازدگی در این میوه بروز می نماید. هر چند که حساسیت به سرمازدگی از مشکلات عمده انبارداری انار محسوب می شود، اما به طور کلی مهمترین عامل محدودکننده انبارداری انار، به رشد و گسترش آلودگی های قارچی، خصوصا در قسمت گلگاه آن برمی گردد. این مشکل معمولا در دمای بالاتر از 5 درجه سانتی گراد که مشکل سرمازدگی انار وجود ندارد، تشدید می شود. در این زمینه تلفات پس از برداشت به علت خسارت قارچ ها بین10 تا 50 درصد تخمین زده می شود . ژل آلوئه ورا از جمله پوشش های خوراکی جدید می باشد که نظر محققان را به خود جلب کرده است. از قسمت های داخلی برگ گیاه آلوئه ورا ژل شفاف و نسبتاً سفتی استخراج می گردد. این ژل به راحتی در آب حل می شود و می توان موادی نظیر قارچ کش ها را به آن اضافه نمود. ژل آلوئه ورا به دلیل داشتن ترکیباتی نظیر ساپونین ها و اسید سالیسیلیک خاصیت ضد قارچی و ضد میکروبی داشته و باعث جلوگیری از رشد و تکثیر قارچ ها می شود. دو نوع بادام خوراکی با طعم تلخ و شیرین وجود دارد که هر دو دارای ترکیبی از روغن های مختلف بوده که قابل استخراج نیز می باشند . بادام شیرین دارای روغن بی ضرر برای انسان بوده و بدون برداشتن پوست مغز آن مشکلی جهت استفاده و تغذیه ندارد اما روغن بادام تلخ نسبتاً خطرناک بوده و قبل از هر گونه استفاده باید روی آن فرآوری انجام داد و بسته به نوع مصرف از مقدار مشخص و مناسبی استفاده نمود .ترکیبات موجود در روغن بادام، می توانند رشد باکتری ها، قارچ ها، تک یاخته ها و حتی ویروس ها را کند و یا متوقف کنند.به دلیل تهدید سلامتی انسان و محیط زیست در استفاده از ترکیبات شیمیایی مصنوعی و همچنین به لحاظ افزایش تقاضای محصولات ارگانیک که بدون استفاده از نهاده های شیمیایی تولید می شوند و نیز با توجه به ظهور نژادهای جدید و مقاوم پاتوژن در برابر قارچ کش های مورد استفاده، امروزه تلاش می شود تا از برخی مواد و فرآورده های طبیعی، نظیر اسانس های گیاهی که فاقد اثرات جانبی زیان آور هستند به عنوان جایگزین قارچ کش های شیمیایی در کنترل و یا کاهش بیماریها و ضایعات انباری محصولات باغی استفاده گردد .این پژوهش بر آن است تا با استفاده از پوشش های ژل آلوئه ورا و روغن بادام ، انبار مانی و برخی و
-
اثر همزیستی قارچ های میکوریز بر میزان رشدو جذب برخی عناصر غذایی در سه پایه بذری از جنس prunus
1394قارچ های میکوریز در کشاورزی پایدار دارای اهمیت فراوانی هستند. این قارچ ها از مهمترین میکرو ارگانیسم های محیط ریشه محسوب می شوند و نقش مهمی در پایداری ریزوسفر ایفا می کنند. اثرات مفید و مثبت قارچ های میکوریز در گذشته اثبات شده است. به منظور بررسی همزیستی بین قارچ های میکوریز با سه پایه بذری از جنس Prunus، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و با سه تکرار درگلخانه باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا و به مدت پنج ماه انجام شد. فاکتور های مورد بررسی شامل پایه های بذری در سه سطح (Prunus mahaleb, Prunus persica و Amygdalus Prunus) و قارچ های میکوریز ازجنس Glomus، در پنج سطح (, G.hoi + G.intraradices, G.mossea+ G.hoi , G.mossea + G.intraradices و مخلوط هر سه قارچ به همراه یک تیمار بدون تلقیح به عنوان شاهد بود). نتایج نشان داد که گیاهان هر سه پایه بذری قادر به برقراری همزیستی با قارچ های میکوریز بودند به طوریکه تیمار های میکوریزی ریشه گیاهان را در بادام تلخ، هلو و آلبالو تلخ به ترتیب 72/50، 94/ 32 و 15/27 درصد کلونیزه نمودند. تلقیح نهال های هر سه پایه بذری توسط قارچ های میکوریز برشاخص های رشد گیاه مانند طول ریشه، ارتفاع گیاه، تعداد شاخه ها ، سطح برگ، وزن تر و خشک ریشه و اندام های هوایی، طول شاخه ها ، سطح ویژه برگ و نسبت وزن خشک ریشه به وزن خشک ساقه اثر معنی دار داشت. این در حالی بود که تیمار ها بر صفاتی مانند قطر ساقه و طول میانگره اثر معنی دار نشان ندادند. با توجه به نتایج مطالعه، کاربرد قارچ های میکوریزتاثیر جزئی بر غلظت رنگیزه های فتوسنتزی در هر سه پایه بذری داشت. همچنین نتایج نشان داد که تلقیح قارچ های میکوریز برجذب عناصرآهن ، مس، روی، منیزیم، فسفر، پتاسیم و سدیم اثر معنی دار داشت و موجب افزایش برخی از این عناصر نسبت به شاهد شد، اگرچه این میزان افزایش معنی دار نبود .تیمار های میکوریزبر جذب عنصر منگنز اثر معنی داری نداشتند. پایه های فوق از نظر جذب عناصراز خاک اختلاف معنی دار نشان دادند ولی میزان و روند این اختلاف برای عناصر گوناگون یکسان نبود.
-
تاثیر پاکلوبوترازول روی تحمل به سرما در برخی از ارقام زیتون ( OleaeuropaeaL.)
1394تحقیق حاضر در دو بخش مجزا به مرحله اجرا درآمد. در بخش اول میزان تحمل به سرما در 3 رقم زیتون فرانتوئیو، کراتینا و آربکین با دو شکل نمونه برداری (برگ جدا شده و ساقه بریده) و برگ متصل به نهال کامل که هر دو به طور مصنوعی در معرض سرماهای مشابه قرار داده شدند مورد ارزیابی واقع گردید. مطالعه به صورت یک آزمایش فاکتوریل دارای 2 فاکتور شامل رقم زیتون در سه سطح (آربکین، فرانتوئیو و کراتینا) و دما در 6 سطح (15 "دمای شاهد"، 4، صفر، 4-، 8- و 12- درجه سانتی گراد) در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار و در هر تکرار 10 نهال 17ماهه ی حاصل از ریشه دار شدن قلمه به مرحله اجرا درآمد.سپس آزمون نشت الکترولیت ها، محاسبه LT50 و ارزیابی میزان کربوهیدرات و پرولین روی نمونه ها به عمل آمد و نهایتاً صدمات ظاهری برگ ها و جوانه های جانبی و انتهایی ناشی از سرما مورد بررسی قرار گرفت. نتایج در این بخش نشان دادند که ارقام فرانتوئیو، کراتینا و آربکین براساس میزان نشت یونی، LT50، کربوهیدرات و پرولین نمونه-هایشان به ترتیب حساس، نیمه متحمل و متحمل به سرما بودند. کمترین درصد زردشدن، قهوه ای شدن و ریزش برگ و همچنین مرگ و میر جوانه ها مربوط به رقم آربکین و بیشترین آن ها متعلق به فرانتوئیو بود. دماهای 15، 4 و صفر درجه سانتی گراد تاثیری روی ویژگی های ظاهری برگ ها و جوانه ها نداشتند.کمترین صدمه ناشی از سرما به برگ ها و جوانه ها در دمای 4- درجه سانتی گراد و بیشترین آن در 12- درجه سانتی گراد مشاهده شد. یافته های حاصل از ارزیابی نمونه های برگ جدا شده و ساقه بریده با نمونه های برگ متصل به نهال کامل به خوبی مطابقت نشان داد، به گونه ای که نتایج مربوط به برگ های جدا شده و ساقه های بریده به گیاه کامل به راحتی قابل تعمیم بود. بخش دوم مطالعه نیز به صورت یک آزمایش فاکتوریل دارای 3 فاکتور شامل رقم زیتون در دو سطح (فرانتوئیو و آربکین)، دما در 6 سطح (15 "دمای شاهد"، 4، صفر، 4-، 8- و 12- درجه سانتی گراد) و غلظت پاکلوبوترازول در 5 سطح (شاهد 1"آب مقطر "، شاهد2 " آب مقطر+ حلال پاکلوبوترازول"، 150 و 300 میلی گرم در لیتر به صورت محلول پاشی روی نهال ها و 200 میلی گرم در لیتر به صورت اضافه کردن به خاک) در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار و هر تکرار شامل 10 نهال 17ماهه زیتون پیاده شد. سرمادهی نمونه ها و ارزیابی های مختلف از آن ها عی
-
اثر همزیستی قارچ میکوریز بر میزان رشد و جذب برخی عناصر در قلمه های ریشه دار سه رقم انگور (Vitis vinifera L.)
1393در این پژوهش اثر همزیستی سه گونه قارچ میکوریز بر میزان رشد و جذب برخی عناصر غذایی در قلمه های ریشه دار شده ی سه رقم انگور (Vitis vinifera L.) بررسی شد. مطالعه به صورت یک آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با دو فاکتور در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی گروه علوم باغبانی دانشگاه بوعلی سینا در سال 1393-1392 اجرا گردید. فاکتور اول شامل رقم انگور در سه سطح (پرلت تامپسون سیدلس و لعل دانه دار) و فاکتور دوم شامل تلقیح قلمه های ریشه دار انگور با قارچ های مایکوریزا در پنج سطح (G.intraradices+G. G.mosseae+G. hoi, G.intraradices+ G. mosseae, G. intraradices+ G.hoi, G.mossseae+ G. hoi) و بدون تلقیح (شاهد) بود. نتایج نشان داد که اکثر صفات مورد بررسی تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفتند. بیشترین درصد همزیستی در هر سه رقم به تیمار G.intraradices+ G. mosseae+ G. hoi و تیمارهای حاوی G. hoi در رقم لعل و کمترین درصد همزیستی در شاهد (بدون تلقیح) مشاهده گردید. طبق نتایج، قارچ های همزیست موجب افزایش معنی دار در برخی صفات رشد از قبیل طول و قطر ساقه اصلی، تعداد شاخه فری و سطح برگ در هر سه رقم شدند. همچنین مایه زنی موجب افزایش وزن تر و خشک اندام های هوایی و ریشه نسبت به گیاهان شاهد شد. تلقیح با قارچ های همزیست موجب افزایش محتوی کلروفیل کل به ویژه در تیمارهای مایه زنی G. intraradies+ G. hoi و G. intraradices+ G. mosseae+ G. hoi نسبت به شاهد گردید. مایه زنی غلظت فسفر، آهن، مس و منگنز برگ را افزایش داد و به طور کلی رقم لعل با مایه زنی G. intraradices+G. mosseae+ G.hoi دارای سطوح بالاتری از عناصر غذایی مورد بررسی بود.
-
اثر همزیستی قارچ میکوریز بر میزان رشد و جدب برخی عناصر غذایی در قلمه های ریشه دار شده ی سه رقم زیتون Olea europaea L.))
1393در این پژوهش اثر همزیستی چند قارچ بر میزان رشد و جذب برخی عناصر غذایی در قلمه های ریشه دار شده ی سه رقم زیتون بررسی شد. مطالعه به صورت یک آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور، بر پایه ی طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی علوم باغبانی در سال 1393-1392 اجرا گردید. فاکتور اول شامل ارقام زیتون در سه سطح ( آربکین،کنسروالیا و مُحرم) و فاکتور دوم شامل تلقیح قلمه های ریشه دار شده با قارچ های همزیست در پنچ سطح (G.mosseae+G.intraradices)،G.hoi) +G.mosseae)، (G.hoi+G.intraradices)، (G.hoi+G.mosseae+ G.intraradices)، (G.hoi+G.mosseae+ G.intraradices) و بدون تلقیح (شاهد) بودند. نتایج نشان داد که اکثر صفات مورد بررسی تحت تاثیر تیمار های آزمایشی قرار گرفتند. بیشترین درصد همزیستی در رقم کنسروالیا تیمار شده با مخلوط G.mosseae+G.hoi و کمترین درصد همزیستی در تیمارهای شاهد (بدون تلقیح) مشاهده گردید. طبق نتایج، قارچ های همزیست موجب افزایش معنی داری در برخی صفات رشد از جمله ارتفاع نهال، قطر نهال، سطح برگ، تعداد برگ، فاصله میان گره، تعداد گره روی شاخه اصلی و تعداد شاخه جدید در هر سه رقم شدند. همچنین مایه زنی موجب افزایش وزن تر و خشک اندام های هوایی و ریشه نسبت به گیاهان شاهد شد. تلقیح با قارچ های همزیست موجب افزایش محتوای کلروفیل کل در همه تیمار های مایه زنی شده نسبت به شاهد گردید. این همزستی موجب افزایش معنی دار جذب عناصری چون نیتروژن، روی، آهن، کلسیم و منیزیم برگ و همچنین موجب کاهش جذب سدیم و کلر برگ در هرسه رقم شد. همچنین مایه زنی موجب افزایش 07/12 درصدی جذب فسفر نسبت به گیاه شاهد گردید.
-
اثر تنش کم آبی روی برخی ویژگی های مرفولوژیکی و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان در توت فرنگی (Fragaria x ananassa) رقم سلوا
1392 -
بررسی تاثیر کیفیت نور و تنظیم کننده های رشد بر ریز ازدیادی پایه گلابی OHF333
1392