Mohammadali Izadi

Assistant Professor

Update: 2024-05-16

Mohammadali Izadi

Faculty of Humanities / معارف اسلامی

Master Theses

  1. بصيرت در آموزه هاي اميرمؤمنان(عليه السلام) و بازتاب آن در انديشه آيت الله خامنه اي(مدظله العالي)
    سميه ربيعي
    نياز به بصيرت، يك ضرورت هميشگي براي جوامع اسلامي به خصوص حيات جمهوري اسلامي، در مقابله با فتنه ها و تشخيص حق از باطل مي باشد. با توجه به اينكه نظام جمهوري اسلامي به مدد بصيرت، در طول چهار دهه عمر با بركت خود پس از انقلاب اسلامي توانسته فتنه هاي مختلفي را با عزت و اقتدار پشت سر بگذارد. اكنون حفظ و تداوم انقلاب اسلامي در برابر فتنههاي گوناگون باتوجه به پيچيده تر شدن فتنه هاي دشمنان درمقايسه با گذشته، به دليل بصيرت رهبر انقلاب و مردم انقلابي بوده است. در دهه هاي اخير هرگاه فتنهاي از جانب دشمنان براي تضعيف يا براندازي اين انقلاب شكل گرفته، رهبر معظم انقلاب، با بصيرتي كم نظير، مسئولين و مردم را نسبت به اهداف دشمنان آگاه كرده است. بصيرت و رهنمود معظم له بر مبناي معارف اهل بيت(عليهم السلام) به خصوص آموزه هاي علوي بوده است. پژوهش حاضر با عنوان« بصيرت در آموزه هاي اميرمؤمنان(عليه السلام) و بازتاب آن در انديشه آيت الله خامنه اي(مدظله العالي)» در تلاش است ضمن اثبات ريشه داري انديشه هاي آيت الله خامنه اي(مدظله) در ساحت بصيرت، در آموزه هاي علوي و تصويري كامل از بازتاب آموزه هاي علوي در انديشه هاي ايشان ارائه دهد . البته در كنار اين هدف، علاوه برمفهوم بصيرت، واژه هاي همسو و مخالف با آن نيز مورد بررسي قرار گرفته است. در اين پژوهش تلاش شده به شيوه توصيفي- تحليلي و با استفاده از منابع ديني و همچنين بيانات آيت الله خامنه اي(مدظله)، بازتاب آموزه هاي اميرمومنان(عليه السلام) در انديشه معظم له در رابطه با بصيرت را مورد تحليل قرار گيرد. در يك نگاه، بررسي ها نشان داده كه آموزه هاي علوي بازتاب گسترده و عميقي بر انديشه آيت الله خامنه اي(مدظله) در زمينه بصيرت دارد، در واقع ريشه و رفتار معظم له در اين زمينه را مي توان در آموزه هاي علوي يافت. بررسي هم زمان و تطبيقي بصيرت در آموزه هاي اميرمومنان(عليه السلام) و انديشه آيت الله خامنه اي(مدظله) از نوآوري پژوهش حاضر تلقي مي گردد. اين بررسي ها نشان داده كه بازتاب فرمايشات امام علي(عليه السلام) در سخنان مقام معظم رهبري كاملا مشهود است و داراي زمينه هاي مشتركي در عوامل دست يابي بصيرت مانند: يادخدا (ذكر)، تقوا، تفكر و انديشيدن، زهد، علم، عبرت و موانع دردست يابي بصيرت مانند: دنيا طلبي خواهش هاي نفساني، آرزوهاي طولاني،غفلت، عمل نكردن به علم و نتايج برخورد
    Thesis summary

  2. مباني كلامي بيانيه گام دوم انقلاب
    سجاد شاه ملكي
    چهل سالگي انقلاب اسلامي ايران همزمان شد با بيانيۀ مهم و با اهميتي، با عنوان بيانيۀ گام دوم انقلاب اسلامي. رهبر معظم انقلاب در اين بيانيه كه آن را خطاب به همه ملـت ايـران منتشر كردند، به نوعي نقشۀ راه و اصول كلي جامعه و تمدن اسلامي را تبيين كرده اند. بيانيه گام دوم انقلاب در دو بخش جداگانه، ابتدا به تبيين دستاوردهاي انقلاب اسلامي در هفت بند پرداخته اند و پس از آسيب شناسي و عنوان كردن ناكامي ها و بن بست هاي مسير انقلاب، با نگاهي اميدوارانه و نويدبخش، توصيه هاي هفتگانه اي را به منظور حفظ كيان انقلاب اسلامي و تضمين آينده اي روشن و هدفمند ارائه كرده. يكي از مهم ترين دغدغه هاي مقام معظم رهبري در اين بيانيه، ارائه و تببين شاخصه هاي يك تمدن نوين اسلامي است. تمدني كه مد نظر ايشان است بايد بتواند در برابر تمام شبهه هاي عقلاني نسل جوان پاسخگو باشد. يكي از راهكارهاي اساسي براي اين امر، تببين پايه هاي معنوي آن است. در پژوهش پيش رو، نگارنده در تلاش است با تكيه بر اصول غير قابل تغييري چون توحيد و معاد، مباني كلامي اين بخش را تبيين و تشريح نمايد و در نهايت سبك زندگي اسلامي ايده آل و مد نظر خود را تبيين كنند. اين پژوهش در پايان اثبات مي كند كه همه محورهاي هفتگانه در بيانيه مطابق خواست فطري انسان و مستند به مباني كلامي شيعي است. از اين رو، نگارنده بر آن شده است كه با تحليل ريشه هاي كلامي، ابعاد مختلف عقلاني و منطقي آن را روشن كند. در پژوهش پيش رو ابتدا توحيد و نقش آن در تبيين بيانيه تحليل شده است و در ادامه با تكيه بر خصوصيت معادباوري، سبك زندگي اسلامي كه مهم ترين شاخصۀ تمدن نوين اسلامي است، تشريح و تبيين شده است.
  3. فرآيند تحقق تمدن نوين اسلامي با تكيه بر بيانيه گام دوم انقلاب
    تقي هاتفي مجيدپور
    پژوهش حاضر با عنوان «برآيند تحقق تمدن نوين اسلامي با تكيه بر بيانيه گام دوم انقلاب» با استفاده از روش توصيفي، تحليلي و با استناد به منابع و متون كتابخانه اي در سه فصل و يك خاتمه تدوين شده است. در فصل اول تحت عنوان كليات و مفاهيم، ابتدا به طرح پژوهشي و در ادامه به تبيين مهم ترين مؤلفه ها و مفاهيم پرداخته شده است. فصل دوم با عنوان الزامات و بايسته ها ي تحقق تمدن اسلامي با دو گفتار تدوين شده است، در گفتار نخست تحت عنوان «الزامات تحقق تمدن اسلامي بر اساس متون ديني به عناويني همانند: خدا محوري، علم گرايي، عدالت محوري، امنيت و آسايش، آزادخواهي، ظلم-ستيزي، ولايت محوري، حاكميت قوانين اسلامي و زندگي مسالمت آميز با پيروان اديان ديگر پرداخته شده است. گفتار دوم از اين فصل با عنوان «الزامات تحقق تمدن نوين اسلامي در منظومه فكري مقام معظم رهبري با تكيه بر بيانيه گام دوم انقلاب» گردآوري شده و به مؤلفه هايي همانند: علم و فن آوري، عدالت محوري، افزايش معنويت و اخلاق در فضاي عمومي جامعه، استكبار ستيزي، برخورداري از اقتصاد قوي، آزادي خواهي و استقلال طلبي و سبك زندگي اسلامي اشاره شده است. فصل سوم با عنوان «آسيب ها و موانع تحقق تمدن اسلامي» مي باشد. در گفتار نخست از اين فصل به آسيب هاي تمدن اسلامي بر اساس متون ديني پرداخته شده و مباحثي همانند: فقدان رهبري واحد، جدايي دين از سياست، عدم استقلال و خود باختگي در برابر بيگانگان به عنوان آسيب هاي تمدن اسلامي ذكر شده است. در گفتار دوم تحت عنوان «چالش هاي تحقق تمدن نوين اسلامي در منظومه فكري مقام معظم رهبري پرداخته شده و تقليد از فرهنگ غرب، نگاه تك بعدي به توسعه، بي توجهي به معنويات و عرفي و قانوني شدن گناه، عدم انسجام و اتحاد در ميان مسلمان ها، طغيان مادي نگري و پوچ گرايي در تفكر جامعه و بي توجهي به ارزش ها و سرمايه هاي ديني به عنوان چالش هاي اين بخش ذكر شده است. يافته هاي پژوهشي حاكي از اين است، كه براي دوام و بقاي تمدن نوين اسلامي هم بايد به الزامات و هم به چالش ها توجه نمود و بايسته ها و آسيب ها را نصب العين مسئولين و آحاد جامعه قرار داد.
    Thesis summary

  4. تجلي پايبندي به مباني اخلاق اسلامي در بيان و سيره عملي امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري با تأكيد بر عملكرد سياسي
    داوود شفيعي
    امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري هر دو پايبند به مباني اخلاق اسلامي بوده اند و مولفه هاي اخلاق اسلامي را در بيانات و سيره عملي (حكومت داري) خويش محقق ساخته اند. عملكرد سياسي اين دو بزرگوار در برخورد با دشمنان داخلي و خارجي و حلم و مداراي ايشان و همچنين تأكيدي كه هر دو بر عمل به قانون داشته اند از شاخصه هاي اصلي اخلاق سياسي ايشان بشمار مي رود. اگر استثنائاتي هم در اين حوزه ديده مي شود برگرفته از اصل قرآني «اشداء علي الكفار رحماء بينهم» مي باشد و اخلاق سياسي امام خميني(ره) در دو بازه زماني قبل و بعد از انقلاب تجلّي يافته است، تقابل و تلاش در راستاي لغو كاپيتولاسيون را به عنوان اقدامات قبل انقلاب امام خميني (ره) مي توان نام برد، و بعد از انقلاب ناظر به عملكردهاي امام خميني(ره) در خصوص ساده زيستي،عدالت محوري،ظلم ستيزي نحوه تقابل ايشان با منافقين و مجاهدين خلق و دلايل سياسي ايشان در پذيرفتن قطعنامه 598، ديگر ويژگي هاي اخلاقي ايشان به عنوان فضائل اخلاقي نام برد. ومباني اخلاق سياسي مقام معظم رهبري كه در نحوه اعتقاد به وحدت كشورهاي مسلمان، قدر داني وحمايت از مسئولين؛ دفاع از مظلوم در مقابل ظالم،و اخلاق فردي ايشان تجلّي يافته است. نتيجه اينكه عدول از اصول اخلاق اسلامي در سيره هيچ يك از اين دو بزرگوار ديده نمي شودو سيره ايشان در مواجهه با دوست و دشمن كاملاً منطبق با موازين اخلاقي و شرعي بوده است.
    Thesis summary

  5. رابطه عقل و ايمان از ديدگاه علامه طباطبايي ره و توماس آكويناس
    مژگان احمدي
    در اين پژوهش به بررسي رابطه عقل و ايمان از ديدگاه علامه طباطبايي به عنوان فيسلوف و متكلم معروف شيعه اماميه و توماس آكويناس به عنوان متكلم مسيحي پرداخته شده است.
  6. بررسي تطبيقي عوامل رستگاري در آموزه هاي شيعه و كاتوليك
    زهرا خاني
    موضوع اين پايان نامه عوامل رستگاري در آموزه هاي شيعه و كاتوليك مي باشد اهميت موضوع ازآنجا ناشي مي شود كه همه اديان از نجات پيروان خويش دم مي زنند و رهروان كيش خود را به رستگاري ابدي بشارت مي دهند و سر رويكرد به دين همين نياز فطري آن ها به نجات طلبي و رستگاري است. از مسائل مهم الهياتي در دو سنت اسلام و مسيحيت نجات شناسي است كه سزاوار است به صورت تطبيقي و مقايسه اي درباره عوامل آن در دو سنت بحث و بررسي شود بااينكه دين مسيحيت با اسلام مشتركاتي دارند اما درعين حال تفاوت هاي اساسي به خاطر برخي تحريفات وجود دارد نتايج حاصل از پايان نامه عوامل رستگاري از ديدگاه مذهب شيعه ايمان عمل صالح و ولايت ائمه اطهار و از ديدگاه مذهب كاتوليك ايمان عمل و آيين هاي كليسايي و فيض (لطف) مي باشند عوامل مانند ايمان عمل صالح و توبه در هردو مذهب وجود دارند اما تفاوت اصلي هر دو مذهب در مورد سرشت انساني مي باشد كه در مذهب كاتوليك انسان را از بدو تولد داراي سرشت گناه آلود و ذاتي مي دانند و درحالي كه شيعه آن را پاك مي داند و اين دليل اصلي تفاوت در برخي عوامل رستگاري در دو مذهب شده است كه در مذهب كاتوليك براي زدودن گناه از سرشت انسان خداوند با حضور خود در كالبد عيساي ناصري و با فديه يا قرباني شدنش تاوان گناه انسان را مي پردازد و او را از اسارت گناه نجات مي دهد درحالي كه مذهب شيعه انسان داراي سرشت پاك بوده و انسان با اختيار خويش و نقش فعال خود و پيروي و محبت به امامان كه انسان هاي كاملي اند پذيرنده نجات الهي مي باشد لذا ائمه اطهار و حضرت مسيح نقش محوري در رستگاري بشر دارند.
  7. بررسي تطبيقي مدينه فاضله ي مهدوي افلاطون با مدينه فاضله مهدوي
    حسنيه حيدري فريد
    مدينه فاضله، يعني جامعه اي كه از يك سو، سرشار از امنيت، رفاه، آرامش و عدالت است و از سوي ديگر از هرگونه ظلم، ستم و ناخوشي مبرّي مي باشد. جامعه اي كه، از ابتداي شكل گيري جوامع و اجتماعات بشري همواره ذهن و فكر بشر را به خود مشغول كرده است. و فيلسوفاني همچون افلاطون در يونان باستان و فارابي و ملاصدرا در شرق جهان اسلام، در ادوار مختلف به بررسي و پي ريزي ابعاد اين انديشه پرداخته اند. تحقيق حاضر با عنوان «بررسي تطبيقي مدينه فاضله افلاطون و مدينه فاضله مهدوي» در پي دست بافتن به پاسخ سئوال هاي ذيل است: 1ـ مفهوم مدينه فاضله، اركان، مباني و انواع مدينه فاضله در نگاه افلاطون چيست؟ 2- مفهوم مدينه فاضله، اركان، مباني و انواع مدينه فاضله در انديشه مهدويت چه چيزهايي مي باشد؟ 3-اين دو ديدگاه چه تفاوت ها و شباهت هايي دارند؟. در انديشه مهدوي و افلاطون، مدينه فاضله به معناي جامعه اي است كه، سرشار از عالي ترين درجه سعادت براي بشر باشد و او را به سمت كمال مطلق هدايتگري كند. به گونه اي كه، انسان در اين جامعه به عدالت و كرامت حقيقي خويش دست مي يابد. اركان مدينه فاضله افلاطون عبارتند از: حاكم و محكوم و در مدينه فاضله مهدوي، قرآن، سنت و فطرت انساني مي باشند. مباني مدينه فاضله افلاطون، دانايي، خويشتن داري، شجاعت و عدالت هستند. اما در مدينه فاضله مهدوي؛ رسيدن به عبوديت، سعادت ، امنيت، عدالت و بسياري از شاخصه هاي ممتاز در سطوح مختلف مي باشند . انواع مدينه فاضله ي افلاطون شامل چهار نوع است: 1-اليگارشي 2-دموكراسي3-استبدادي4-تيموكراسي. و در انديشه مهدوي، شامل شش نوع است: 1-مدينه ضروري 2-مدينه نذالت 3-مدينه خست 4-مدينه كرامت 5-مدينه تغلب 6-مدينه حريت(يا فاضله). فلسفه تشكيل مدينه فاضله، از ديدگاه افلاطون روي كار آمدن فيلسوفان و حاكميت آنها بر جامعه براي برپايي عدالت است. در حالي كه هدف از تشكيل مدينه فاضله مهدوي، رساندن بشر به كمال و سعادت واقعي، حكومت حضرت مهدي و امامان معصوم(عليهم السلام) كه وارثان اصلي حكومت در زمين هستند، مي باشد. در يك جمع بندي نهايي مي توان گفت: با وجود شباهت هايي كه در ديدگاه افلاطون و مهدوي وجود دارد، تفاوت اساسي اين دوانديشه در دنيوي بودن صرف نگاه افلاطون و دنيوي – اخروي بودن نگاه مهدويت به موضوع مدينه فاضله مي باشد. پژوهش حاضر، با شيوه كتابخانه اي و با روش توصيفي، تحليلي
  8. نقش اعتقاد به توسل و آيين هاي مذهبي (مواليد و گراميداشت، وفيات و شب هاي قدر ...) در رسيدن به سبك زندگي
    ليدا مرادي
    اعتقاد به توسل در زندگي انسان نقش به سزايي دارد. اعم از زندگي فردي، اجتماعي و خانوادگي. در هنگام مواجه با سختيها و مشكلات اعتقاد به توسل موجب آرامش انسان مي شود. در اين بين وهابيت توسل به ارواح اولياء را موجب شرك مي داند و هم كيشان خويش را متهم به كفر مي كتتد. از اين رو دز اين پژوهش ضمن بررسي شبهات وهابيت، به نقش آن در زندگي پرداخته شده است.
  9. مسئوليت پذيري و مسئوليت گريزي، علل و عوامل اجتماعي در جامعه اسلامي
    محسن غلامي
    موضوع اصلي در اين تحقيق، بررسي عوامل مسئوليت پذيري و مسئوليت گريزي از منظر قرآن و حديث است. رفتار مسئولانه و همراه با تعهد از ويژگي هاي مهم انسان سالم است كه شناسايي عوامل مؤثر بر رفتار سبب تقويت و رشد آن خواهد شد و به تبع آن فعاليت هاي اجتماعي مناسب محقق خواهد شد. حوزه مسئوليت انسان كه شامل مسئوليت فردي، خانوادگي، اجتماعي و مسئوليت در برابر خدا و عهد و پيمان مي باشد از مهم ترين مؤلفه هاي رفتار مسئولانه است. توان فرد و عمل به تكاليف بايد با تكليف تناسب داشته باشد. مسئوليت يكي از مباحث موردتوجه در مطالعات جامعه شناسي است و طرح اين مسئله در قرآن ازآن جهت موردتوجه قرارگرفته كه قرآن كتاب چگونه زندگي كردن است و نسبت به نحوه ي زيست اجتماعي نگرشي كامل دارد. در اين پايان نامه كه با روش توصيفي - تحليلي و از نوع كتابخانه اي انجام گرفته است، در ابتدا به بيان مفاهيم و واژه هاي كليدي مسئوليت و سپس در فصل دوم به ذكر عوامل شناختي (كمال گرايي،هدف متعال، تكليف مداري،اصل كرامت ذاتي انسان ) و عوامل نگرشي(توحيد محوري،معاد باوري، عدل الهي) و عوامل رفتاري (اصل احساس مسئوليت در براربر جامعه اعتقاد به عينيت دين و سياست، اصل تعاون، عدم وابستگي به دنيا ) پرداخته و جايگاه و اهميت آن را در قرآن و روايات تبيين شده است .در ادامه به مهم ترين عوامل شناختي و نگرشي و رفتاري مسئوليت گريزي اشاره شده است. در فصل پاياني اين پايان نامه به مهم ترين پيامدهاي مسئوليت پذيري و مسئوليت گريزي از قبيل عزت يافتن در دنيا و آخرت، بهره مندي از مواهب بهشتي خداوند، استقرار عدالت و حاكم شدن ارزش هاي الهي در جامعه پراخته است.
  10. حاكميت از ديدگاه جريان هاي سلفي تكفيري (با تاكيد بر جريان سلفي جهادي)
    محمد خاني
    چكـيـــده سلف در لغت به معناي «پيشينيان» و در اصطلاح، يعني جريان هايي كه در تمسك به دين اسلام خود را پيرو سلف صالح مي-دانند و در اعمال، رفتار و اعتقادات خود مدعي تبعيت از پيامبراسلام(ص) صحابه و تابعين هستند. پيشينه تاريخي اين جريان ها به افكاراحمدبن حنبل، ابن تيميه، محمدبن عبدالوهاب و در يك قرن اخير به سيدقطب بازمي گردد. جريانات سلفي داراي گروه-هاي مختلفي هستند: 1ـ سلفي وهابي، پيروان محمد بن عبدالوهاب. اينها مدعي گسترش توحيد و مبارزه با بدعت و شرك در ميان جوامع اسلامي هستند. اين ها با برداشت غلطي كه از توحيد دارند، اكثر اعمال مسلمان ها مانند: زيارت قبور، توسل، شفاعت، نذر به ارواح اولياء را مصداق شرك تلقي مي كنند. و كسي كه اين اعمال را انجام بدهد، مشرك و محدور الدم مي دانند. 2ـ سلفي ديوبنديه. اين گروه، در قرن دوازدهم هجري به دست شماري از علماي حنفي در شبه قاره هند بر مبناي تفكر شاه ولي الله دهلوي در روستاي ديوبند بوجود آمدند. ديوبندي ها، از قرن دوازدهم به بعد در برخي مسائل تحت تاثير افكار ابن تيميه قرار گرفتند و در نتيجه عزاداري، بناي بر قبور را بدعت و استغاثه و نذر به ارواح اولياء را شرك قلمداد مي كنند و به تكفير و قتل ساير مسلمانها مي پردازند. 3ـ سلفي اخواني، گسترده ترين تشكيلات سياسي، مذهبي اهل سنت، كه با هدف احياي دوران سلف صالح و ايجاد خلافت اسلامي در سال 1928م توسط حسن البنا در مصر تاسيس شد. 4ـ سلفي جهادي، يعني جرياني كه با تاسي به افكار سيد قطب، تنها راه رسيدن به خلافت و بازگشت به دوران خلافت خلفاء راشدين را «جهاد» مي دانند. در موضوع «حاكميت» مهمترين مسئله، موضوع مشروعيت و حقانيت است. بدين معني كه فرد يا گروهي با چه مبنايي حق حكومت، فرمانروايي و صدور دستورات الزام آور دارند؟ و مردم با چه معياري وظيفه اطاعت و پيروي از اين فرامين را دارند؟. سلفي هاي جهادي، الگوي حكومتي خود را از خلفاي راشدين، اموي و عباسي اقتباس نموده و بهترين مدل حكومتي را، نظام خلافت معرفي كرده اند.آنها از يك سو، مشروعيت قدرت خليفه را از طريق شورا و انتخاب اهل حل و عقد دانسته اند. شورايي كه هرگز به عموم مردم تعميم داده نمي شود و صرفاً از ميان مجاهدين همسو، به عنوان شوراي فقهي خواهند بود. و از سوي ديگر«قهر و غلبه» را نيز يكي ديگر از راه هاي مشروعيت نظام خلافت مي دانند. نظام خلافتي كه از قدرت مط
  11. منجي گرايي در عرفان هاي نوظهور معاصر
    سعيد شيري
    در اين تحقيق مشخص گرديد كه بحث در مورد منجي گرايي در عرفان هاي نوظهور معاصر، جهت جلوگيري از آسيب و انحراف به مهدويت و مقوله انتظار لازم است. چرا كه برخي از اين عرفان ها با ايجاد ياس و نااميدي در مردم نسبت به تغيير جامعه، برخي ديگر با اهميت دادن به بعد فردي و غفلت از زندگي اجتماعي و جامعه، در صدد بي نتيجه نشان دادن تلاش براي اصلاح دنيا هستند. با مراجعه به منابع كتابخانه اي معلوم گشت كه عرفان هاي شاخص نوظهور شرقي عبارت از: اوشو، كريشنا، ساي بابا و مهربابا هستند كه در اين بين ، اوشو و كريشنا اعتقاد به منجي آسماني ندارند. اما ساي بابا و مهربابا ادعا دارند كه خور اوتار مورد اعتقاد هندويان منجي آسماني هستند. در بين عرفان هاي نوظهور غربي و سرخ پوستي نيز، اكهارت تول و تولتك ها، وجود منجي آسماني را نفي مي كنند. پايولو كوييلو معتقد به نزول حضرت عيسي (ع) به عنوان منجي در آخرالزمان است. در عرفان هاي اكنكار، ماهانتا (استاد زنده اك) نقش منجي بشريت را دارد. پيروان عرفان سو نيز معتقد به يك انسان ماورايي براي نجات دنيا هستند. اما در عرفان ساحري سخنان زيادي در اين مسله مطرح نشده است. اگر چه سحر و ساحر را به نوعي نجات بخش جهان مي دانند. در عرفان هاي نوظهور معاصر ايران به منجي گرايي در عرفان حلقه و ايليا «ميم» رام الله پرداخته شد و معلوم شد اگر چه محمد علي ظاهري و ايليا ادعا مي كنند كه به امام عصر (ع) به عنوان منجي معتقدند اما اشتباهات و انحرافاتي نيز در اين مسئله دارند . به طور كلي هيچ يك از عرفان هاي نوظهور به بحث مبارزه با ظلم و استكبار ستيزي ورود جدي نداشته اند. كه با انجام اين تحقيق بطلان ادعاي آنها در بارده منجي و آينده جهان به اثبات رسيد.
  12. منجي گرايي در عرفان هاي نوظهور
    سعيد شيري
    در اين تحقيق مشخص گرديد كه بحث در مورد منجي گرايي در عرفان هاي نوظهور معاصر، جهت جلوگيري از آسيب و انحراف به مهدويت و مقوله انتظار لازم است. چرا كه برخي از اين عرفان ها با ايجاد ياس و نااميدي در مردم نسبت به تغيير جامعه، برخي ديگر با اهميت دادن به بعد فردي و غفلت از زندگي اجتماعي و جامعه، در صدد بي نتيجه نشان دادن تلاش براي اصلاح دنيا هستند. با مراجعه به منابع كتابخانه اي معلوم گشت كه عرفان هاي شاخص نوظهور شرقي عبارت از: اوشو، كريشنا، ساي بابا و مهربابا هستند كه در اين بين ، اوشو و كريشنا اعتقاد به منجي آسماني ندارند. اما ساي بابا و مهربابا ادعا دارند كه خور اوتار مورد اعتقاد هندويان منجي آسماني هستند. در بين عرفان هاي نوظهور غربي و سرخ پوستي نيز، اكهارت تول و تولتك ها، وجود منجي آسماني را نفي مي كنند. پايولو كوييلو معتقد به نزول حضرت عيسي (ع) به عنوان منجي در آخرالزمان است. در عرفان هاي اكنكار، ماهانتا (استاد زنده اك) نقش منجي بشريت را دارد. پيروان عرفان سو نيز معتقد به يك انسان ماورايي براي نجات دنيا هستند. اما در عرفان ساحري سخنان زيادي در اين مسله مطرح نشده است. اگر چه سحر و ساحر را به نوعي نجات بخش جهان مي دانند. در عرفان هاي نوظهور معاصر ايران به منجي گرايي در عرفان حلقه و ايليا «ميم» رام الله پرداخته شد و معلوم شد اگر چه محمد علي ظاهري و ايليا ادعا مي كنند كه به امام عصر (ع) به عنوان منجي معتقدند اما اشتباهات و انحرافاتي نيز در اين مسئله دارند . به طور كلي هيچ يك از عرفان هاي نوظهور به بحث مبارزه با ظلم و استكبار ستيزي ورود جدي نداشته اند. كه با انجام اين تحقيق بطلان ادعاي آنها در بارده منجي و آينده جهان به اثبات رسيد.
  13. تطبيق آراء كلامي شيعه و اشاعره در مورد معاد
    محمد فراهاني علوي
    معاد يكي از ضروريات دين مبين اسلام است و بيش از ثلث آيات قرآن كريم به اين موضوع اختصاص يافته است. در اين تحقيق با استفاده از روش كتابخانه اي به بررسي آراء متكليمن شيعه و اماميه برآمديم تا موراد اشتراك و اختلاف روشن شود. در بررسي هاي اعمال شده، مشخص گرديد كه نقاط اشتراك بين اين دو فرقه كلامي بيش از اختلافات است. هر دو گروه اصل وجود معاد، معاد جسماني و روحاني، علايم و نشانه هاي رستاخيز، ميزان، صراط، نامه اعمال، گواهي اعضاي بدن را قبول دارند. احباط و تكفير را هر دو گروه باطل مي دانند. مرتكبيين گناه هان كبيره را مومن فاسق مي دانند. در مورد توبه بر اين باور هستند كه اگر با شرايطش تحقق پيدا كند، پذيرفته مي شود و انسانهاي گناهكار مشول عفو الهي قرار مي گيرند اتفاق نظر دارند. هم چنين در مورد پذيرش شفاعت پيامبر (ص)، خلقت بهشت و جهنم قبل از حشر، اتفاق نظر دارند. علي رغم اشتراكات فراواني كه با هم دارند در برخي موارد نيز اختلاف دارند. اشاعره رويت خداوند را در روز رساخير ممكن مي دانند در حالي كه شيعه آن را محال تلقي مي كنند. شيعه ثواب و عقاب را از باب استحقاق در مقابل طاعات و معاصي مي دانند و حال اينكه اشاعره عذاب را در مقابل معاصي و ثواب را از باب تفضل الهي مي دانند. در موضوع اطفال كفار نيز شيعه عذاب آنها نمي پذيرند در حالي كه اشاعره آن را جايز مي شمارند.
  14. بررسي الگوي مطلوب تعامل حوزه علميه با رسانه ملي
    محمد صادق رضوي راد
    نشر آموزه هاي دين اسلام ازضروري ترين عوامل بقاء و تداوم اين آيين توحيدي مي باشد، تبلغ و اطلاع رساني اين مفاهيم و مباني ديني، مهمترين راهكار نشر وابقاء آن مي باشد. با شروع غيبت امام زمان (ع)، علماء به عنوان نائبان آن حضرت به اين رسالت مهم پرداختند و مي پردازند، در عصر غيبت روحانيون مسلمان به عنوان مبلغين دين اسلام مامور به رسالت الهي گرديدند، اما به توجه به كثرت مردم و اختلاف فرهنگ ها و ديدگاهها و ورود ابزار اطلاع رساني گوناگون در زندگي مردم، شناسايي روش هاي مناسب و تاثير گذار درجهت نشر و گسترش اخلاق اسلامي و در حوزه رسانه، گامي مهم در جهت انجام اين رسالت خطير، جهت دروني كردن ارزش هاي ديني و ايمان افزايي تلقي مي گردد. عصر امروز به دليل ظهور فن آوري معاني مهم ارتباطي و اهميت بالا و كاركرد هاي موثرشان عصر اطلاعات نام گرفته است و با امعان نظر در ماهيت و كاركرد رسانه هاي مدرن ضرورت اهتمام به رسانه هاي مدرن، در امر تبليغ بر كسي پوشيده نيست، در همين راستا مسئولين و متوليان ديني و فرهنگي كشور بايد با توجه به تغيرات ساختار و ظرفيت هاي جامعه، بسترهاي لازم جهت گزينش، آموزش واطلاع رساني و پروش نخبگان ديني براي تحقق اين امر انجام دهند، مدل و شيوه گسترش مفاهيم ديني و اخلاق اسلامي با ابزار روز و نوع برخود با رسانه هاي مدرن بايد مورد بررسي قرار گيرد. ارائه الگو و راهكار مناسب مي تواند نگرش ما را نسبت به تبليغ رسانه اي دين و نشر و حاكميت اخلاق اسلامي در حوزه رسانه روشن كند و طبعا نوع نگرش ما در عملكرد ما، تاثير مستقيمي مي گذارد. رسانه بدون شك ابزاري تاثيرگذار بر فرهنگ عمومي جامعه مي باشد. نقش مثبت يا منفي رسانه در آداب زندگي مردم مشاهده مي گردد و به فرموده امام راحل، رسانه يك دانشگاه عمومي است كه در تمام سطوح كشور گسترده است. حال روحانيون هم، با داشتن رسالت خطير تبليغي از اين فرصت بوجود آمده بايد استفاده كنند تا در اين دانشگاه، اخلاق اسلامي نفوذ و گسترش پيدا كند و از آن جايي كه رسانه جايگاه مهم و پراهميتي دارد بايد آن را به دست گرفت و بسط و نفوذ، ترويج و تبليغ، باز توليد پيام ها در قالب محتواي دين، ايجاد و بسترسازي هاي نوين و دفاتر مختلف جهت رشد و ارتقاي آن مد نظر قرار گيرد. نگارنده اين تحقيق در صدد بيان مدلها و راهكارهاي مناسب در جهت گسترش اخلاق اسلامي در حوزه رسانه مي باشد.
  15. بررسي عوامل موثر در ترويج و گرايش به افزايش جمعيت در جامعه اسلامي ايران
    محمد زهرايي شمس
    در بررسي عوامل مهم و تأثيرگذار برافزايش جمعيت عوامل مختلفي را مي توان ذكر كرد و مي توان از ابعاد مختلفي به اين موضوع پرداخت اما ازآنجاكه عوامل فرهنگي از ديگر عوامل ، همچون اقتصادي ، سياسي ، و ...،بسيار مهم تر است ، لذا در اين نوشتار هدف ، تحليل و بررسي بعضي از عوامل فرهنگي مؤثر بر ترويج و گرايش به افزايش جمعيت ، در جامعه اسلامي ايران است و روش اتخاذشده در اين مجموعه كتابخانه اي و مبتني بر مطالعه توصيفي، تحليلي است. در فصل دوم اين مجموعه ، باورهايي بررسي شده است كه تأثير بسزايي در فرزند آوري دارد كه بسياري از خانواده ها با تقويت آن ها يقيناً به سمت زادوولد بيشتر پيش خواهند رفت. در فصل سوم نيز، به ارزش هايي كه در روند _ افزايش جمعيت _ مؤثرند ، پرداخته شده ؛ از موانعي سخن به ميان آمده است ، كه با برداشته شدن آن ها ، جمعيت افزايش خواهد يافت ؛ ارزش هايي كه درگذشته باعث افزايش جمعيت بوده و در حال حاضر به فراموشي سپرده شده است ؛ با احياي آن ها مي توانيم رشد سعودي را تجربه كنيم. در فصل چهارم ، رويكردها و رفتارهايي كه موجب رشد جمعيت است ، بررسي شده است ؛ رفتارهايي كه با از ميان رفتنشان ، كمك فراواني به رشد جمعيت خواهد شد.در فصل آخر نيز نتيجه گيري از كل رساله و راهكارهاي پيشنهادي ، جهت اصلاح ساختار فرهنگي در جامعه اسلامي ايران ، به رشته تحرير درآمده است. نتايجي كه در اين نوشتار به دست آمده به اين شرح است : با تغيير در باورهاي افراد ، تغييراتي اساسي در فضاي فكري و پس ازآن فرهنگ جامعه هويدا خواهد شد ؛ تغييراتي كه ارزش هاي حاكم بر جامعه را عوض مي كند ؛ با تبدل ارزش هاي نامناسب به ارزش هاي موردنظر نظام اسلامي ، مردم نيز به دنبال همان ارزش ها گام برمي دارند. . به عبارت ديگر؛ هنگامي كه تفكرات افراد يك جامعه به سمت فرهنگي خاص سمت وسو يافت ، به مرور اين افكار تبديل به ارزش مي شود ، ارزش هايي كه تخطي از آن ها عكس العمل هاي شديد اجتماعي را به همراه خواهد داشت و با تكرار اين ارزش ها رفتارها به وجود مي آيند و در گروه هاي مختلف اجتماعي تبديل به هنجار مي شود. لذا باگذشت از اين مرحله ، باورها وارد مرحله بعد _ ارزش ها_ مي گردند؛ كه گاه يك شهر يا يك كشور از اين ارزش ها تبعيت مي كنند ؛ رفتارها نيز، بر اساس همان ها شكل مي گيرند. پس نتيجه اين است: كه با تغيير در باورهاي مردم يك جامعه نسبت به همي
  16. بررسي تطبيقي مباني مشروعيّت حاكميّت، از منظر اماميّه، معتزله و اشاعره
    علي شانظري
    مباني مشروعيت حكومت يا حق حاكميت ازجمله مفاهيم كليدي در مباحث ديني و سياسي است.اين مسئله به مباني يك نظام سياسي برمي گردد و اين از ديرباز موردتوجه متفكران جهان بوده است. در مباني مشروعيت حاكميت دو سئوال اساسي مطرح است، مبني بر اين كه اولاً بر اساس چه مبنا و معياري فرد يا گروهي حق حاكميت و صدور دستورات الزام آور دارند؟ ثانيا بر اساس چه معياري مردم موظف به اطاعت از حاكميت مي شوند؟ در انديشه سياسي اسلام مشروعيت حاكميت از جانب خداوند است،زيرا همه جهان ملك خداست و تنها خداست كه از حاكميت مطلق برخوردار مي باشد،درنتيجه تنها كساني حق حاكميت دارند كه از طرف خداوند منصوب شده باشند. همه مسلمين بر اين اتفاق نظر دارند كه مشروعيت حكومت پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم)از جانب خداوند است،اما پس از پيامبر مباني مشروعيت،نزد شيعه و اهل سنت تغيير يافت،لذا هدف از اين پژوهش بررسي تطبيقي مباني مشروعيت حاكميت از منظر اماميه،معتزله واشاعره با تكيه بر بيان مشتركات فكري آن ها،به جهت دست يابي به شناخت درست از انديشه كلامي،سياسي هر سه مذهب كلامي است.كه با تشريح آن،نظريه نظام مند اسلام در خصوص حقيقت مشروعيت يا عدم مشروعيت حكومت ها و زمام داران روشن خواهد شد. پژوهش حاضر مشتمل بر چهارفصل است در فصل اوّل:(طرح پژوهش )،ضمن بيان مسئله،اهميّت و پيشينه موضوع ،كه به روزهاي اوليه بعد از رحلت پيامبر رحمت (صلي الله عليه و آلة وسلم)برمي گردد،توضيح داده شده و در فصل دوّم: (كليات،تعاريف،مفاهيم)،در تبيين مباني مشروعيت و تعاريف مفهوم مشروعيت تحت عناوين: قانونيت،شرعيت،مقبوليت،حقانيت و توجيه عقلاني سلطه بيان شده است. در فصل سوم:(ضرورت و بايستگي هاي امامت و خلافت)، تبيين شده است. امامت يكي از اصول بنيادين اسلامي است كه اصول ديگر در پرتو آن،تفسير و تبيين مي شود،مذاهب اسلامي هر يك به نحوي آن را با عقايد خود پيوند داده اند.اما در شيعه،برجستگي هاي خاص دارد كه اين مذهب را به اماميه،مشهور ساخته و مفهوم خلافت مبين اعطاء حق حاكميت به انبياء(عليهم السلام) است و در اصطلاح سياسي مسلمين مقصود جانشيني نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه واله وسلم)است ،در اين فصل ضمن بيان تعاريف امامت،جايگاه والاي امامت در تفكر اسلامي بيان شده،اكثر مذاهب و متكلمان اسلامي،امامت را واجب مي دانند و در نحوه وجوب آن(كلامي،فقهي،عقلي،نقلي) اختلاف نظر دا
  17. رابطه نهي ازمنكر و تغيير نظام سياسي ازديدگاه تفاسير برگزيده فريقين
    عليرضا يوسفي راستگو
    در حقيقت امر به معروف و نهي از منكر داراي مراتبي است كه طيفي از تذكر لساني تا برخورد فيزيكي و مراتب بالاتر را در بر مي گيرد. اين اصل در واقع شيوه رفتار و سلوك اجتماعي و سياسي انسان مسلمان را مشخص مي سازد و بر نفي بي طرفي او در مناسبات اجتماعي و سياسي تأكيد مي ورزد. در قرآن كريم هفت آيه به صورت مستقيم به اين فريضه اختصاص يافته است. آيات كريمه 104 و 120 و 216 سوره مباركه آل عمران، 157 اعراف، 71 توبه، 41 حج، 17 لقمان، آيات هفت گانه اي هستند كه دستور به اجراي اين فريضه مهم داده اند. در سنت نبوي و ائمه اطهار (ع) و در كتب حديثي و فقهي نيز روايات پرشماري در اين باره وجود دارد. حتي در بين معتزله كه بسياري از پژوهشگران آن را بنيان گذار كلام اسلامي خوانده اند، امر به معروف و نهي از منكر را اصلي كلامي انگاشته و آن را در زمره اصول پنجگانه خود نهاده اند. از آنجا كه امر به معروف و نهي از منكر از آموزه هايي است كه اصل آن مورد اتفاق نظر كليه فرق اسلامي ـ به جز برخي كسان ـ بوده و اجراي آن تأثيرات ژرف اجتماعي و سياسي به جاي مي گذارد، ضرورت بررسي تطبيقي مراتب آن در ميان فرقه-هاي اصلي اسلامي مي تواند ما را نسبت به جايگاه واهميت اين فريضه مهم بيشتر آشنا نموده وشناختي از نقاط و نكات اشتراك و افتراق در ساحت انديشه علماي فرق اسلامي نسبت به اين مسأله درعرصه عمل نمايان كرده و پژوهشگر را در فهم دقيق تر آراي آنان ياري دهد. منتهي شدن نهي از منكر به براندازي و تغيير نظام سياسي، مي تواند به عنوان يكي از مراتب نهي ازمنكر مطرح شود. تحقيق پيرامون اين موضوع كه: مي توان با تمسك به اين واجب قرآني، و با استفاده از مراتب بالاي نهي ازمنكر، عليه حاكم مستقر اعلام قيام نمود و نظام سياسي را به چالش كشيده ، حكومت راساقط و ساختارسياسي موجود را متحول نمود؛ مي تواند به شناخت بيشتر ما نسبت به نگاه قرآن به موضوعات سياسي – اجتماعي بيافزايد. اين پژوهش به بررسي نگاه تفسيري عالمان شيعه واهل سنت از رهگذر مطالعه تطبيقي ميان برخي از تفاسير برگزيده فريقين پيرامون آيات مذكور پرداخته وبه دنبال ارائه وجوه تشابه و تمايز ميان ديدگاه تفسيري فريقين، درباره موضوع مذكور است. در انتخاب تفاسير تلاش مي شود نوع گرايش و مسلك فكري مفسرين ، مورد توجه قرار گيرد؛ و با توجه به نگاه مفسرين فريقين كه نشأت گرفته از بنيان هاي اعتقادي هركدام از آ
  18. مباني استقلال جامعه اسلامي با تطبيق بر جمهوري اسلامي ايران
    جواد محمدي
    رساله ي حاضر به بررسي مسئله‎ي مباني استقلال جامعه‎ي اسلامي در قرآن كريم با تطبيق بر جمهوري اسلامي ايران با روش آميزه اي و تلفيقي مي پردازد كه در نتيجه الگوي مناسبي براي جوامع اسلامي با محوريت قرآن براي راه هاي حفظ و حراست از استقلال جامعه‎ي اسلامي در مقابل دشمنان نظام ارائه دهد. و نيز با توجه به شكل گيري نظام اسلامي در ايران و شعار استقلال آن لازم به نظر مي رسد كه مباني آن براي جامعه و نسل جوان بيشتر تبيين گردد تا وابستگي به شرق و غرب نداشته باشند و راه استقلال خود و جامعه را با فرامين قرآن كريم پيدا كنند. ما مباني استقلال جامعه اسلامي را از منظرقرآن كريم مورد بررسي قرار داده ايم كه از اصل توحيدمحوري و اصل آزادي و اقسام آن يعني آزادي عقيده، آزادي بيان، آزادي انديشه و آزادي سياسي و جهات محدود كننده آزادي و همچنين اصل مردم سالاري ديني كه از نقش مهم مردم در نظام اسلامي و حقوق متقابل ميان مردم و نظام و از اصل برتري دين مداران در حول دو محور اصل عدم تسلط بيگانگان بر دين مداران بر اساس قاعده ي نفي سبيل و اصل برتري مؤمنين بر غير مؤمنين بر اساس وجود اصل ايمان، بحث مي كنيم. و در وهله ي بعد نوبت به تطبيق دادن اين مباني با جمهور ي اسلامي ايران - كه از ويژگي اين رساله به شمار مي آيد- مي رسد كه در چهار اصل توحيد محوري، اصل عزت، حكمت و مصلحت، اصل مردم سالاري ديني و اصل برتري دين مداران در جمهوري اسلامي مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد. همچنان كه ذكر شد فرآيند بررسي اين رساله، آميزه اي و تلفيقي است و هدف از آن، مطالعه مسائل و ديدگاه ها با توجه به رويدادها در زمان هاي مختلف است تا كشور عزيزمان كه به عنوان ام‎القراي جهان اسلام محسوب مي شود، بتواند الگوي كشورهاي اسلامي واقع شده و جهت گيري هاي آينده و خط مشي قرآني را براي توسعه فعاليت ها و خدمات عمومي نشان دهد. لازم به ذكراست كه در اين رساله، تطبيق اصول جمهوري اسلامي با مباني قرآن كريم، بر اساس رهنمودها و فرمايشات امام راحل(رحمة الله عليه) و مقام معظم رهبري(حفظه الله) و قانون اساسي جمهوري اسلامي مورد لحاظ قرار گرفته است.
  19. بررسي تاثير آموزه مهدويت در حدوث و بقاء انقلاب اسلامي ايران
    صادق عليزاده خوش
    آموزه مهدويت از مولفه هاي مهمي همانند امامت،ولايت فقيه و استكبارستيزي تشكيل شده، از اينرو در اين پژوهش با بررسي عناصر فوق به « تاثير آموزه مهد ويت در حدوث و بقاي انقلاب اسلامي» پرداخته شده است. براي رسيدن به اين هدف در فصل اول با عنوان« كليات و مفاهيم نظري» به موضوعاتي همچون بيان مسئله، اهميت موضوع، پيشينه تحقيق، سئوال و فرضيه پژوهش،مفهوم لغوي و اصطلاحي مهدويت،غيبت، انتظار اشاره شده؛در فصل دوم با عنوان«بررسي تاثيرآموزه مهدويت درحدوث وشكل گيري انقلاب اسلامي» به مولفه هاي مهم مهدويت همانند امامت، ولايت فقيه و استكبارستيزي و تاثير آنها در پيروزي انقلاب اسلامي پرداخته شده، در فصل سوم با عنوان« بررسي تاثير آموزه مهدويت در بقاي انقلاب اسلامي» به برخي ديگر از مولفه هاي مهدويت همچون تكيه برارزش هاي ديني، پشتوانه مردمي و وجودرهبري اشاره شده و در فصل چهارم با عنوان« نتيجه گيري و پيشنهادها» پايبندي به ارزش هاي ديني كه در درونش امامت، ولايت فقيه و استكبارستيزي نهفته است به عنوان نتيجه بحث مطرح شده است.