محمد سیاری

دانشیار

تاریخ به‌روزرسانی: 1403/10/01

محمد سیاری

کشاورزی / علوم باغبانی

رساله های دکتری

  1. اثر کیتوزان قارچی غنی شده بر انبارمانی میوه توت فرنگی
    1402
    چکیده توت‌فرنگی به دلیل بافت نرم، مقدار آب زیاد، تنفس بالا و حساست به پوسیدگی‌های قارچی یکی از میوه‌های بسیار فسادپذیر بوده و طول عمر انباری پایینی دارد. تاکنون مطالعات فراوانی جهت اعمال تیمارهای مفید در مرحله پس از برداشت توت‌فرنگی با هدف افزایش عمر انبارمانی آن صورت گرفته است. کاربرد ترکیبات شیمیایی مصنوعی ضدقارچی به منظور افزایش ماندگاری این میوه نگرانی‌های فراوانی به دنبال داشته است. به دلیل مخاطرات زیست محیطی ناشی از کاربرد فیلم‌های مصنوعی و تجزنه ناپذیر پژوهشگران زیادی به تولید پوشش‌های خوراکی طبیعی برای نگهدای مواد غذایی از جمله میوه‌ها و سبزی‌ها روی آورده‌اند. در این پژوهش در مرحله اول، پس از بررسی ضایعات بستر دو گونه قارچ خوراکی Agaricus bisporus و Pleurotus ostreatus به منظور استخراج کیتین و کیتوزان، بر اساس عملکرد و خصوصیات شیمیایی، کیتوزان استخراج شده از قسمت‌های پایه و کلاهک موجود در ضایعات قارچ Agaricus bisporus به‌عنوان بیوپلیمر مورد استفاده در پوشش خوراکی انتخاب شدند. در ادامه اثرگذاری کیتوزان مدنظر به عنوان پوشش خوراکی بر ویژگی‌های فیزیکوشیمیایی و میزان فعالیت آنزیم‌های پکتین متیل‌استراز، پلی‌گالاکتروناز و سلولاز میوه توت‌فرنگی رقم پاروس در مدت انبارداری مورد ارزیابی قرار گرفت. پوشش‌های کیتوزان کلاهک و ساقه قارچ Agaricus bisporus با غلظت یک درصد با تیمار شاهد بدون پوشش و میوه‌های پوشش داده شده با کیتوزان سخت‌پوستان مقایسه شدند. میوه‌ها به مدت 15 روز در 4 درجه سانتی‌گراد و هر 5 روز یک‌بار از انبار خارج شده و مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داند بازده کیتوزان قارچی استخراجی از کیتین دو قسمت کلاهک و ساقه قارچ تکمه ای در حدود 38 درصد بدست آمد. استفاده از پوشش خوارکی کیتوزان استخراج شده از ساقه قارچ Agaricus bisporus بر روی میوه توت فرنگی توانست ضمن افزایش عمر نگهداری و جلوگیری از نرم شدن میوه, اثر مثبتی بر کنترل کاهش وزن میوه و حفظ کیفیت ظاهری در نگهداری پس از برداشت این محصول با فعالیت آنزیم‌های پلی گالاکتروناز، پکتین متیل استراز و سلولاز داشته باشد. کیتوزان قارچی توانست تاثیر بهتری بر حفظ میزان ترکیبات فنلی، فلاونوئید کل، میزان آنتوسیانین و ظرفیت آنتی اکسیدانی به عنوان فاکتور های مهم حفظ کیفیت میوه نسبت به کیتوزان سخت پوستان و همچنین نسیت به میوه های شاهد داشته باشد. به طور کلی، پوشش خوراکی کیتوزان قارچی از ساقه قارچ Agaricus bisporus به‌عنوان بهترین تیمار شناخته شده، زیرا که کاهش وزن کمتر و سفتی بافت بیشتر و خصوصیات آنتی‌اکسیدانی بیشتر داشته و خصوصیات رنگ و ظاهر میوه را طی دوره انبارمانی بهتر حفظ می‌کند. ضایعات بستر قارچ می‌تواند جایگزین مناسبی برای کیتوزان استخراج شده از پوست سخت‌پوستان باشد. در آزمایش دوم به منظور جایگزین کردن قارچ‌کش‌های شیمیایی با عصاره‌های گیاهی، عصاره‌های اتانولی نشا گوجه فرنگی و پوست انار در شرایط آزمایشگاه و در شرایط درون بدنی بر کنترل رشد سه عامل بیماری‌زای گیاهی Botrytis cinerea، Penicillum sp و Aspergilus niger در مدت 10 روز پس از مایه‌کوبی در دمای 25 درجه سانتی‌گراد در شرایط آزمایشگاهی و به مدت 20 روز پس از مایه‌کوبی در دمای 4 درجه سانتی‌گراد مورد بررسی قرار گرفت. عصاره‌‌های استخراج شده از پوست انار و نشا گوجه‌فرنگی در غلظت های 20، 60، 80، 100، 200، 300، 400 و 500 میلی‌گرم در 100میلی‌لیتر، در محیط رشد هرکدام از قارچ‌ها استفاده شد. نتایج نشان داد که غلظت های بالای عصاره ها نقش موثرتری در کنترل بیماری ها دارد. همچنین عصاره های گیاهی بسته به غلظت و دوز می‌توانند در کنترل پوسیدگی حاصل از عوامل قارچی موثر باشند و نقش مهمی بر فعالیت آنزیم های دیواره سلولی داشتند. بنابراین بر اساس یافته‌های به دست آمده از این پژوهش، عصاره‌های پوست انار و نشا گوجه‌فرنگی، موارد مناسبی برای جایگزینی با قارچ‌کش‌های شیمیایی در کنترل پوسیدگی پس ازبرداشت توت‌فرنگی هستند. واکاوی کروماتوگراف گازی متصل به طیف سنج جرمی نشان داد توماتیدینول و توماتیدین ترکیب گلیکوزیدی موجود در عصاره نشا گوجه‌فرنگی و پانیکالاژین، اسید الاژیک و گلیکوزیدهای آن ترکیب اصلی عصاره پوست انار بودند. در آزمایش سوم، کیتوزان استخراج شده در ترکیب با عصاره‌های پوست انار و نشا گوجه‌فرنگی به عنوان جایگزین برای قارچ‌کش‌های مصنوعی در جهت کنترل پوسیدگی پس‌ازبرداشت میوه توت‌فرنگی استفاده شد و ویژگی‌های کمی و کیفی محصول پوشش‌دهی شده در انبار بررسی شد. شاخص‌های کیفی میوه مانند سفتی بافت، کاهش وزن، مواد جامد محلول، اسیدیته کل، ویتامین ث، میزان آنتوسیانین فنل کل، فعالیت ضداکسایشی و همچنین فعالیت آنزیم های پکتین متیل استراز، پلی گالاکتروناز و سلولاز در دوره انبارداری (15 روز)، هر 5 روز یک‌بار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایش نشان داد غنی‌سازی پوشش‌خوراکی کیتوزان قارچی با عصاره‌های گیاهی، در حفظ کیفیت میوه تدبیر خوبی بوده است. از میان همه تیمارهای مورد ارزیابی در این پژوهش، تیمار ترکیب عصاره‌های پوست انار و نشا گوجه‌فرنگی با کیتوزان قارچی، موثرترین تیمار در کنترل کاهش وزن، کاهش سفتی، میزان تنفس و حفظ ترکیب‌های زیست فعال بود. این تیمار توانست پوسیدگی میوه را به خوبی کنترل کند و به طور رضایت‌بخشی عمر انباری میوه توت‌فرنگی نگهداری شده در انبار 4 درجه سانتی‌گراد را بدون کاهش کیفیت ظاهری میوه، افزایش دهد. در آزمایش چهارم عنصر سیلیسیم در ساختار کیتوزان با استفاده از فرآیند سل-ژل اضافه شد. نتایج FT-IR و SEM حاکی از موفقیت ترکیب مذکور تحت عنوان سلیسیم گلیسرات- کیتوزان بود. در راستای اهداف پژوهش بررسی ویژگی‌های کمی و کیفی میوه‌های مایه‌زنی شده با پوشش خوراکی سیلیسیم گلیسرات- کیتوزان در مدت انبارداری بررسی شد. شاخص‌های کیفی میوه مانند کاهش وزن، سفتی میوه، مواد جامدمحلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، pH عصاره میوه، مقدار ویتامین ث، مقدار فنل کل، فعالیت ضداکسایشی و میزان فعالیت آنزیم‌های پکتین متیل استراز، پلی‌گالاکتروناز و سلولاز در دوره 15 روز انبارمانی هر 5 روز یکبار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که پوشش جدید، بعنوان پوشش خوراکی دوستدار محیط‌زیست در حفظ کیفیت میوه‌ توت‌فرنگی تاثیرگذار است. این پوشش در کنترل کاهش وزن، سفتی بافت میوه، حفظ ساختار دیواره سلولی و حفظ ترکیب‌های زیست‌فعال بسیار کارآمد است. بنابراین این پوشش پتانسیل معرفی به عنوان نوع جدید از پوشش‌های خوراکی تحت عنوان هیدروژل‌های خوراکی را دارد. در مجموع از نتایج چهار آزمایش انجام شده می‌توان نتیجه گرفت که از منابع قارچی می‌توان کیتوزانی استخراج نمود که اثرات شبیه به کیتوزان تجاری در حفظ کیفیت میوه توت فرنگی دارد و می‌توان آن را با عصاره های گیاهی پوست انار و نشاء گوجه فرنگی غنی نمود. همچنین ترکیب کیتوزان قارچی با سیلیسیم گلیسیرات می تواند منجر به ایجاد فرمولاسیون مناسبی شده که سبب حفظ بهتر کیفیت میوه توت فرنگی در انبار سرد می‌شود.
  2. ارزیابی صفات مورفوفیزیولوژیک و پاسخ های بیوشیمیایی در ژنوتیپ های مختلف گندم تحت شرایط نرمال و تنش شوری
    1402
    چکیده: گندم، به عنوان یک گیاه راهبردی، مهم ترین محصول زراعی در سراسر جهان است. حدود 85 درصد از کشت گندم در شرایط دیم است که یکی از تنش های رایج در این شرایط محیطی، تنش شوری است. تنش شوری یکی از مهم ترین عوامل محدود کننده عملکرد محصولات کشاورزی و تهدید کننده امنیت غذایی در جهان است. مهم ترین راه کار پایدار و اقتصادی جهت مقابله با این تنش، راه کار به نژاد گیاهی است که در این راستا، دسترسی به ریخته ژنتیکی خویشاوندان وحشی گندم، به عنوان مخازن مهم ژنی، لازمه هر برنامه های به نژادی می باشد. بر این اساس در طی سال های اخیر، استفاده از گندم وحشی آژیلوپس تائوشی (Aegilops tauschii)، به عنوان منبع ژنتیکی بخشنده ژنوم D گندم نان، همواره مورد توجه به نژادگران گیاهی بوده است و لذا می توان از این پتانسیل در برنامه های آتی به نژادی جهت بهبود تحمل به تنش شوری استفاده کرد و عملکرد گندم را در شرایط تنش شوری بهبود یا حفظ کرد. این مطالعه به منظور ارزیابی پاسخ 36 صفت مختلف مورفوفیزیولوژیک و بیوشیمیایی در دو گروه ژنوتیپی شامل دو رقم متحمل (پیشگام) و حساس (شهریار) به شوری گندم نان و ده اکوتیپ آژیلوپس تائوشی (A11, A12,…, A19, A20) جهت شناسایی مطلوب ترین ژنوتیپ ها و صفات پاسخ دهنده به تنش شوری تحت دو شرایط نرمال (آبیاری با آب معمولی) و تنش شوری (آبیاری با آب حاوی 250 میلی مولار کلرید سدیم) انجام شد. این پژوهش در طی سال های 1401-1400 در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در دو شرایط نرمال و تنش شوری اجرا شد. پس از اعمال تنش شوری (در مرحله 15 برگی)، تعداد 36 صفت مختلف به کمک روش های آماری مختلف یک بار برای ژنوتیپ های زراعی و یک بار برای ژنوتیپ های وحشی ارزیابی شدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که در بین ارقام زراعی مورد مطالعه ، از نظر اغلب صفات ارزیابی شده تفاوت معنی دار آماری (05/0 p≤) تحت هر دو شرایط نرمال و تنش شوری وجود داشت. طبق نتایج مقایسه میانگین ها ارقام زراعی، رقم پیشگام، به عنوان رقم مطلوب و متحمل، و رقم شهریار، به عنوان رقم نامطلوب و حساس به تنش شوری شناخته شدند. نتایج تجزیه همبستگی صفات ارقام زراعی تحت شرایط نرمال شوری نشان داد که به ترتیب صفات شاخص برداشت، انباشتگی پتاسیم، کاتالاز، تعداد دانه در سنبله اصلی، عملکرد بیولوژیک، بیش
  3. اثر برخی محرک های زیستی و غیر زیستی بر تولید وین بلاستین و وین کریستین در گیاه دارویی پروانش (Catharanthus roseus L.) باز زا شده از جنین های سوماتیکی
    1400
    وین بلاستین و وین کریستین دو آلکالوئید مهم گیاه پروانش (Catharanthus roseus L.) می باشند که در درمان سرطان های مختلف به کار گرفته می شوند و به علت وجود مقدار کم آنها در گیاه و عدم توانایی بشر در ساخت مصنوعی آنها، این ترکیبات اهمیت ویژه ای یافته اند. استفاده از الیسیتورها با هدف تحریک رشد گیاه و سلول گیاهی از جمله روش های مهم به منظور القاء و تولید متابولیت های ارزشمند می باشد. این پژوهش به منظور بررسی اثر برخی گونه های قارچ تریکودرما و سدیم نیتروپروساید بر تولید وین کریستین و وین بلاستین در گیاه پروانش تحت شرایط درون شیشه ای انجام شد. آزمایش اول (بهینه سازی محیط کشت مطلوب تولید کالوس و معرفی ریزنمونه با بیشترین مقدار آلکالوئید جهت تولید سوسپانسیون سلولی)، به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با هشت ریزنمونه (ریشه، هیپوکوتیل، برگ لپه ای، گره، دمبرگ، برگ، تخمدان و بساک) و ده ترکیب مختلف هورمون -D4, 2 (0، 2، 4 و 8 میکرومولار) به همراه BAP (0، 50/، 1 و 2 میکرومولار) با شش تکرار انجام شد و درصد کالوس زایی و وزن تر کالوس سنجیده شد. مقدار آلکالوئیدهای وین بلاستین و وین کریستین به صورت طرح کاملاً تصادفی آنالیز شد. نتایج آزمایش اول نشان داد، ریزنمونه های گره، ریشه، هیپوکوتیل، تخمدان و برگ دارای بیشترین درصد کالوس زایی (100 درصد) بودند. محیط کشت MSبا تیمارهای هورمونی ترکیب غلظت 4 میکرومولار -D2،4 + غلظت 1 میکرومولار BAP و تیمار ترکیب -D2،4 با غلظت 8 میکرومولار + BAP با غلظت 5/0 میکرومولار در اکثر ریزنمونه ها منجر به 100 درصد کالوس زایی شدند. از طرفی کمترین درصد کالوس زایی در محیط دارای تیمار هورمونی ترکیب غلظت 2 میکرومولار -D2،4 + غلظت 2 میکرومولار BAP و ریزنمونه بساک (با میانگین 15 درصد) دیده شد. بیشترین وزن تر کالوس در تیمار ترکیب غلظت 2 میکرومولار -D2،4 + غلظت 5/0 میکرومولار BAP و ریزنمونه هیپوکوتیل با میانگین 84/2 گرم و ریزنمونه تخمدان با میانگین 06/2 گرم مشاهده شد. کمترین وزن تر کالوس در محیط دارای تیمار هورمونی ترکیب غلظت 4 میکرومولار -D2،4 + غلظت 2 میکرومولار BAP و ریزنمونه ریشه مشاهده شد. از کالوس های به دست آمده از ریزنمونه های مختلف در مطلوب ترین تیمار هورمونی به منظور تزریق به دستگاه HPLC عصاره تهیه شد. کالوس حاصل از ریزنمونه برگ دارای بیشترین مقدار آلکالوئید
  4. بررسی بیوسنتز برخی فنیل پروپانوئید های دارویی و بیان ژن های دخیل در مسیر بیوشیمیایی آن ها در مریم گلی تحت تاثیر تابش UV-B
    1400
    در عصر حاضر، جنس سالویا (Salvia sp.) از خانوادۀ نعناعیان، به عنوان غذای عملکردی و داروی سنتی مهم در نظر گرفته می شود. عصارۀ گیاهان این جنس میزان زیادی از ترکیبات فنلی را شامل می شوند و فعالیت آنتی اکسیدانی آن ها نیز قابل توجه است. مطالعۀ حاضر به بررسی محتوای فنل کل، فلاونوئید کل، برخی اسید های فنلی و ظرفیت آنتی اکسیدانی 15 گونۀ سالویای جمع آوری شده از رویشگاه های طبیعی ایران پرداخته است. در تمام آنالیز ها، عصاره های گونه های مختلف نسبت به یکدیگر سطوح متفاوتی را نشان دادند. در تمامی گونه ها به جز S. syriaca، اسید رزمارینیک به عنوان ترکیب فنلی غالب شناسایی شد. S. verticillata بیشترین محتوای فنل کل (48/0 ± 41/25 میلی گرم اسید گالیک در گرم وزن خشک)، فلاونوئید کل (24/0 ± 80/11 میلی گرم کوئرستین در گرم وزن خشک)، اسید رزمارینیک (04/0 ± 91/4 میلی گرم در گرم وزن خشک) و اسید سالویانولیک A (01/0 ± 95/0 میلی گرم در گرم وزن خشک) را نشان داد. این در حالی است که بیشترین میزان اسید کافئیک (03/0 ± 24/0 میلی گرم در گرم وزن خشک) و اسید کلروژنیک (10/0 ± 51/0 میلی گرم در گرم وزن خشک) به ترتیب در گونه های S. officinalis و S. spinosa مشاهده شد. نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون، همبستگی مثبت را بین فعالیت آنتی اکسیدانی و ترکیبات فنلی نشان داد. بر اساس نتایج، عصارۀ S. verticillata به دلیل داشتن میزان بالایی از ترکیبات فنلی به عنوان یک آنتی اکسیدان طبیعی به منظور استفاده در صنایع دارویی و غذایی پیشنهاد شد.
  5. نقش ملاتونین در رسیدن و کیفیت پس از برداشت میوه توت فرنگی
    1399
    رسیدن میوه یک برنامه بسیار هماهنگ شده است و تحت تاثیر عوامل ژنتیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی منجر به تغییر در رنگ، بافت، عطر، طعم و کیفیت تغذیه ای می گردد. همه تغییرات بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی طی رسیدن به وسیله بیان هماهنگ ژن های مرتبط با رسیدن میوه ایجاد می شود. در آزمایش اول با هدف بررسی اثر ملاتونین بر رسیدن میوه توت فرنگی و انتخاب غلظت های موثر آن، در گلخانه روی بوته های توت فرنگی رقم سابرینا مورد بررسی قرار گرفت. به همین منظور پس از انتخاب بوته هایی مناسب و یکسان، ابتدا از هر بوته چند میوه کاملا یکسان انتخاب شده و بقیه گل ها و میوه ها حذف شدند. سپس تیمار ملاتونین با غلظت های 0 (آب مقطر)، 1، 10، 100 و 1000 میکرومولار توسط میکرو سرنگ و به میزان 200 میکرولیتر از قسمت دم میوه در زمانی که میوه در مرحله سبز روشن قرار داشت تزریق شد. برای بررسی اثر تیمارها بر فرآیند رسیدن، میوه ها در سه زمان0، 5، 10 و 15 روز پس از تیمار برداشت و تغییرات فیزیولوژیک، بیوشیمیایی وکیفی آن ها بررسی شد. نتایج نشان داد تیمار 1000 میکرومولار ملاتونین با افزایش میزان بیان ژن های TDC، T5H، ASMT و SNAT که در مسیر سنتز ملاتونین نقش دارند موجب افزایش میزان ملاتونین درونی میوه در زمان 5 روز پس تیمار شد. تیمار 1000 میکرومولار موجب افزایش تجمع H2O2 درونی در میوه شد و سیگنالینگ H2O2 با تاثیر در افزایش ABA درونی و افزایش بیان ژن NCED در تسریع روند رسیدن اثرگذار بود. درحالی نمونه های تیمار شده با 10 میکرومولار ملاتونین نسبت به سایر تیمارها میزان ABA کمتری را نشان داد. تیمار 1000 میکرومولار ملاتونین با افزایش بیان نسبی ژن CHS موجب افزایش آنتوسیانین، آنتی اکسیدان های محلول در آب و ظرفیت پادکسندگی DPPH در روند رسیدن میوه شد. از آنجایی که بیان بیشتر ژن SnRK2.6 موجب جلوگیری از رسیدن میوه شد می توان آن را بعنوان یک تنظیم کننده منفی در رسیدن میوه دانست. تیمار 10 میکرومولار ملاتونین موجب افزایش بیان نسبی این ژن گردید. نتایج نشان داد تیمار 1000 میکرومولار ملاتونین با افزایش فعالیت آنزیم PAL موجب تجمع ترکیبات فنولی و فنول کل در روند رسیدن میوه گردید. این افزایش فعالیت PAL با افزایش میزان اجزائ ترکیبات فنولی طی روند رسیدن همراه بود. بنابراین تیمار ملاتونین با تسریع در رسیدن میوه توت فرنگی در تجارت این محصول نیز نقش
  6. بررسی مکانیزم های فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی، هورمونی و مولکولی اثر تنش خشکی بر تحمل به سرما گیاه گوجه فرنگی
    1396
    دمای پایین منجر به آسیب های فیزیولوژیکی به سلول در گیاهان حساس به سرمازدگی و از بین رفتن محصولات گرمسیری و نیمه گرمسیری مانند گوجه فرنگی می شود. در این تحقیق امکان افزایش تحمل تنش سرمایی در نشاهای گوجه فرنگی به وسیلهاعمال خشکی با 10 و 20 درصد پلی اتیلن گلیکول (PEG) مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش در دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال 1394 انجام شد. . پس از اعمال تیمار تنش خشکی، نشاها به مدت شش ساعت در شش روز متوالی در دمای سه درجه سانتی گراد قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تیمار خشکی و سرما اثرات معنی داری بر پارامترهای رشدی، محتوای رطوبت نسبی، کلروفیل، فلورسانس کلروفیل، مالون دی آلدهید، فنل و نشت یونی داشته است. پیش تیمار خشکی سبب بهبود رشد نشاهای گوجه فرنگی تحت تنش سرمایی و حفظ محتوای رطوبت نسبی، محتوای کلروفیل و فنل و همچنین کلروفیل فلورسانس (Fv/Fm) آنها در پایان دوره تنش شد. بالاترین میزان تحمل به سرما با کاربرد 20 درصد PEGبه دست آمد. به طور کلی نتایج این آزمایش نشان داد که پیش تیمار خشکی می تواند به طور موثری برای حفاظت نشاهای گوجه فرنگی از آسیب ایجاد شده به وسیله تنش دمای پایین در مراحل اولیه رشد استفاده شود.

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. تاثیر متیل‌جاسمونات روی برخی ویژگی های رشد و بیوشیمیایی گیاه اسطوخودوس ( Lavandula angustifolia ) تحت پرتو فرابنفش B
    1402
    ارزش دارویی گیاهان به ویژگی‌هایی از قبیل دارا بودن متابولیت‌های ویژه (ثانویه) بستگی دارد. پرتو فرابنفش به عنوان یک عامل استرس غیر زیستی مهم در گیاهان شناخته شده است که می‌تواند تجمع آنتی‌اکسیدان‌ها را در گیاهان تحریک نماید. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر متیل‌جاسمونات روی برخی از شاخص‌های رشد و ویژگی‌های فیتوشیمیایی گیاه دارویی اسطوخودوس(Lavandula angustifolia Mill.) در شرایط تنش فرابنفش B اجرا شد. آزمایش گلخانه‌ای به صورت فاکتوریل با طرح کاملاً تصادفی در چهار تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل متیل‌جاسمونات با 4 سطح 0 (شاهد)، 50، 100 و 150 میکرومولار و فاکتور دوم شامل تابش پرتو فرابنفش B با 3 سطح 0 (شاهد)، 4 و 12 دقیقه در روز با استفاده از لامپ 40 وات (مدل فیلیپس پهن دامنه) با طول موج 312 نانومتر و شدت 2/17 کیلوژول بر مترمربع اعمال گردید. محلول‌پاشی متیل‌جاسمونات (یک روز در میان در هفته) و تابش پرتو فرابنفش B (هر روز) به مدت 7 هفته انجام شد. این تحقیق به منظور ارزیابی تاثیر تداخل این عوامل بر رشد گیاهان و ترکیب‌های فیتوشیمیایی آن‌ها انجام شد. نتایج نشان داد که تحت تاثیر پرتو فرابنفش B، ارتفاع گیاه کاهش یافت و با اعمال تیمار متیل‌جاسمونات نسبت به گروه شاهد افزایش یافت. برهم‌کنش بین پرتو فرابنفش و تیمار متیل‌جاسمونات نشان داد که بیشترین ارتفاع گیاه (33/19 سانتی متر) در تیمار حاوی 100 میکرومولار متیل‌جاسمونات بدون حضور پرتو فرابنفش مشاهده شد، درحالی‌که کمترین ارتفاع در 12 دقیقه تابش فرابنفش بدون حضور متیل‌جاسمونات ثبت شد. برهم‌کنش 4 دقیقه پرتو فرابنفش به همراه 150 میکرومولار متیل‌جاسمونات، بیشترین تعداد شاخه جانبی را ایجاد کرد. پرتو فرابنفش در شدت پایین به همراه متیل‌جاسمونات منجر به افزایش وزن تر کل گیاه اسطوخودوس شد. بالاترین وزن تر برگ به تیمار حاوی 12 دقیقه پرتو فرابنفش به همراه 150 میکرومولار متیل‌جاسمونات و کمترین وزن تر برگ به 12 دقیقه تابش فرابنفش اختصاص داشت. به‌طور کلی پرتو فرابنفش B منجر به کاهش زیست توده در گیاه اسطوخودوس شد، اما استفاده همزمان از متیل‌جاسمونات توانست این آسیب را جبران کرده و وزن گیاه را افزایش دهد. در شرایط اعمال همزمان پرتو فرابنفش و تیمار متیل‌جاسمونات، بیشترین وزن خشک برگ به تیمار 4 دقیقه پرتو فرابنفش و 150 میکرومولار متیل‌جاسمونات تعلق داشت. به علاوه، متاثر از تیمار 100 میکرومولار متیل‌جاسمونات بدون حضور پرتو فرابنفش، بیشترین میزان فراکسیون برگ (سهم برگ به کل اندام هوایی) در اسطوخودوس را نتیجه داد. استفاده از پرتو فرابنفش به مدت 4 دقیقه به همراه 150 میکرومولار متیل‌جاسمونات، سبب افزایش وزن تر ساقه، وزن تر و خشک ریشه گیاه شد. تحقیق حاضر نشان داد که تنش ناشی از فرابنفش B باعث کاهش میزان کلروفیل و کاروتنوئید در گیاه اسطوخودوس می‌شود.
  2. اثر محلول‌پاشی برگی سولفات پتاسیم بر تحمل به سرما گل شب‌بو
    1402
    دمای پایین یکی از مهم ترین عوامل غیر زیستی است که سبب محدودیت رشد، کاهش بهره‌وری و توزیع گیاهان می‌شود. تغذیه گیاهان با عناصر نظیر پتاسیم نقش مهمی در افزایش مقاومت گیاه به تنش های مختلف از جمله تنش سرما دارد. بنابراین آزمایشی باهدف بررسی اثر محلول‌پاشی برگی سولفات پتاسیم بر تحمل به سرمای گل شب بو در گلخانه‌ی گروه علوم باغبانی دانشگاه بوعلی سینا انجام شد. آزمایش به‌صورت طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار در چهار تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش به صورت محلول پاشی شامل شاهد (آب مقطر) و سولفات پتاسیم در غلظت‌های 5/0، 5/1 و 3 درصد بود که پس از کاشت بذور و رسیدن گیاهان به مرحله شش برگی روی برگ‌ها اعمال شد. نتایج نشان داد که وزن‌تر و خشک اندام هوایی و وزن تر ریشه تحت تاثیر محلول‌پاشی سولفات پتاسیم قرار گرفت اما کاربرد تیمار سولفات پتاسیم تاثیری بر وزن خشک ریشه نداشت. بیشترین وزن‌تر و خشک اندام هوایی و وزن‌تر ریشه به ترتیب در تیمارهای سولفات پتاسیم با غلظت‌های 3 درصد (55/40، 73/23و 68/9 گرم) و 5/1 درصد (02 /35، 43/21 و 41/7 گرم) حاصل شد . کمترین میزان صفات فوق در تیمار شاهد حاصل شد. بیش ترین میزان رنگیزه های فتوسنتزی نظیر کلروفیل a، b و کل در تیمار محلول‌پاشی سولفات پتاسیم با غلظت 3 درصد با میانگین (78/0، 47/0 و 26/1 میلی‌گرم در گرم وزن تر برگ) بود. محلول پاشی سولفات پتاسیم تاثیری بر غلظت کاروتنوئید برگ نداشت. کم ترین میزان نشت یونی (93/16 درصد) در تیمار سولفات پتاسیم 3 درصد مشاهده شد که در مقایسه با تیمار شاهد 64/39 درصد کاهش را نشان داد. کم ترین غلظت مالون دی آلدئید به ترتیب در تیمار های سولفات پتاسیم 3، 5/1 و 5/0 درصد با اختلاف معنی دار مشاهده شد که به ترتیب در مقایسه با شاهد توانستند میزان مالون دی آلدئید را 42، 27 و 11 درصد کاهش دهند. تیمارهای سولفات پتاسیم 3 و 5/1 درصد محتوای نسبی آب را نسبت به تیمار شاهد به میزان 94/32 و 80/14 درصد افزایش دادند و با شاهد اختلاف معنی داری نشان دادند. کمترین میزان شاخص آسیب سرمازدگی نسبت به تیمار شاهد، در تیمار سولفات پتاسیم 3 درصد (140/0 درصد) حاصل شد که تیمار فوق توانست میزان آسیب سرمازدگی را نسبت به تیمار شاهد به میزان 82/67 درصد کاهش دهد. بیشترین میزان محتوای نسبی آب برگ در تیمار محلول‌پاشی سولفات پتاسیم با غلظت‌های 3 و 5/1 درصد به ترتیب به میزان (40/95 و 91/84 درصد) حاصل شد. غلظت پتاسیم در تیمار سولفات پتاسیم 3 درصد با 107 درصد افزایش بالاترین میزان در بین سایر تیمار ها بود. بیش ترین و کم ترین میزان پرولین به ترتیب در تیمار های سولفات پتاسیم 3 درصد (488/0 میکرو مول در گرم وزن تر) و شاهد (227/0 میکرو مول در گرم وزن تر) مشاهده شد. در مقایسه با شاهد، محلول پاشی سولفات پتاسیم در غلظت‌های 5/0، 5/1 و 3 درصد توانست میزان پرولین را به ترتیب 46، 79 و 115 درصد افزایش دهد. بیش ترین میزان کربوهیدرات محلول کل در تیمار سولفات پتاسیم 3 درصد (94/13 میلی گرم در گرم وزن تر) و کم ترین میزان کربوهیدرات محلول در تیمار شاهد (64/6 میلی گرم در گرم وزن تر) بود. درصد افزایش کربوهیدرات محلول کل در تیمار سولفات پتاسیم 3 درصد 110 درصد بود. درمجموع ، یافته های این پژوهش نشان داد که محلول پاشی سولفات پتاسیم به ویژه در غلضت 3 درصد می تواند اثرات مثبت و مطلوبی بر تحمل به سرما ی گل شب بو داشته باشد.
  3. بررسی اثرات کشندگی و زیر کشندگی اسانس رازیانه روی یک‌گونه مدل
    1402
    ترکیبات گیاهی جایگزین‌های مناسبی برای سموم شیمیایی به شمار می‌روند. شب‌پره مدیترانه‌ای آرد Anagasta kuehniella Zeller (Lepidoptera: Pyralidae) یکی از آفات مهم محصولات انباری است. پژوهش حاضر باهدف بررسی سمیت اسانس و عصاره رازیانه به دو روش تماسی و تنفسی روی مراحل تخم، لارو‌های سن اول و سن پنجم شب‌پره مدیترانه‌ای آرد صورت گرفت. پرورش حشره موردمطالعه و آزمایشات زیست‌سنجی در شرایط دمایی 1 ± 25 درجه سلسیوس، رطوبت 5±60 درصد و تاریکی مطلق صورت گرفت. ارزیابی اثرات زیر کشندگی در غلظت زیر کشنده (LC25) به روش تدخینی و از طریق برآورد درصد بازدارندگی از تخم‌گذاری، درصد تفریخ تخم، درصد خروج حشرات بالغ و به روش گوارشی ازطریق برآورد شاخص‌های نرخ رشد نسبی (RGR)، نرخ مصرف نسبی (RCR)، کارایی تبدیل غذای خورده شده (ECI)و بازدارندگی تغذیه (FDI) هدف دیگر این مطالعه بود. نتایج زیست-سنجی‌ها به روش تماسی و تنفسی، همسویی سمیت و تلفات جمعیت‌ها با غلظت اسانس مصرفی و زمان در معرض قرارگیری را تایید نمود. یافته‌ها به‌وضوح اثرات منفی زیر کشندگی اسانس و عصاره رازیانه در مقایسه با شاهد را بر تعداد تخم‌های گذاشته شده به‌ازای هر حشره ماده (به ترتیب 194 و 173 تخم)، درصد تفریخ تخم‌های گذاشته شده (به ترتیب 77.25 و 60.54 درصد)، درصد خروج حشرات بالغ (به ترتیب 17.89 و 15 درصد) را تایید نمود. نتایج نشان داد این ترکیبات، شاخص رشد نسبی و نرخ مصرف نسبی را کاهش داده که می‌توان آن را به اثرات بازدارندگی تغذیه یا FDI نسبت داد. نتایج حاکی از آن است که این ترکیبات حتی در غلظت پایین می‌توانند به طور موثر تغذیه حشرات را کاهش دهند. یافته‌های حاصل از زیست‌سنجی‌، ضمن تایید سمیت تماسی و تنفسی، اثرات اختلالی اسانس و عصاره بر پراسنجه‌های بیولوژیکی شب‌پره مدیترانه‌ای آرد را نیز گزارش نمود.
  4. اثر محلولپاشی برگی سدیم نیتروپروساید و اسید سالیسیلیک بر تحمل به سرما )Matthiola incana L.( در گل شببو
    1402
    در مناطق سرد و معتدله سرمای دیررس بهاره یکی از مخاطرات جدی برای گیاهان فصلی مثل شببو محسوب میشود. اسید سالیسیلیک بهعنوان هورمون گیاهی مهمی است که واکنش گیاه را به تنشهای محیطی از جمله سرما، تغییر میدهد و نقش مهمی در فرآیندهای فیزیولوژی، بیوشیمیایی و زیستی گیاهان دارد. اکسید نیتریک نیز یک مولکول زیستی فعال است که نقش مرکزی را بهعنوان یک سیگنال در پاسخ گیاه به تنشهای زیستی و غیرزیستی ایفا میکند. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی تاثیر محلولپاشی اسید سالیسیلیک و سدیم میباشد. به این Brassicacea از خانواده )Matthiola incana( نیتروپروساید در افزایش تحمل به سرما در گیاه زینتی شببو معمولی منظور، آزمایش بهصورت طرح کاملاً تصادفی با پنج تیمار، چهار تکرار و برای هر تکرار سه گلدان )در مجموع 60 گلدان( در مرحلهای که 50 درصد گلچهها شکوفا شدند، در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان اجراء شد. تیمارها شامل محلولپاشی با آب 0 و 1 میلیمولار( در سه نوبت و دو سطح سدیم نیتروپروساید ) 50 و 100 / مقطر بهعنوان شاهد، محلولپاشی دو سطح اسید سالیسیلیک ) 5 میکرومولار( در دو نوبت بودند. همچنین جهت سرمادهی 72 ساعت بعد از محلولپاشی، گیاهان به مدت سه روز در سردخانه دانشگاه بوعلی سینا قرار گرفتند. برای این کار، همزمان با غروب آفتاب، دما با کاهش 3 درجه سانتی گراد در ساعت به 3+ درجه سانتی گراد رسیده و به مدت 4 ساعت در این دما قرار گرفته و با طلوع آفتاب دما در هر ساعت 3 درجه سانتی گراد افزایش یافته تا به دمای محیط 20 درجه سانتی گراد رسید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که گیاهان تیمار شده با سدیم نیتروپروساید 50 میکرومولار بیشترین مقدار وزنتر کل اندام هوایی 31 گرم را داشتند. محلولپاشی با سدیم نیتروپروساید / 42 گرم و بیشترین مقدار وزن خشک کل اندام هوایی با میانگین 30 / گیاه با میانگین 7 50 میکرومولار میزان مالوندیآلدهید را نسبت به گیاهان شاهد )محلولپاشی با آب مقطر( 61 درصد کاهش داد. بالاترین میزان پرولین نیز 22 میکرومول بر گرم وزنتر تعلق داشت و این میزان / مربوط به گیاهان تیمار شده با سدیم نیتروپروساید با غلظت 50 میکرومولار با میانگین 6 18 میلیگرم بر گرم / نسبت به تیمار شاهد 52 درصد افزایش را در این تیمار نشان داد. تیمار سدیم نیتروپروساید 50 میکرومولار با میانگین 96 0 و 1 میلیمولار / وزن تر بیشترین میزان کربوهیدرات را نسبت به گیاهان شاهد با اختلاف معنیداری نشان داد. محلولپاشی با غلظتهای 5 اسید سالیسیلیک سبب افزایش به ترتیب 16 و 18 درصد میزان فنول کل در مقایسه با گیاهان شاهد شد. محلولپاشی تیمار سدیم نیتروپروساید 50 میکرومولار 27 درصد محتوای نسبی آب برگ را نسبت به محلولپاشی با آب مقطر بهبود بخشید. نشت یونی برگها در تیمار سدیم نیتروپروساید 50 میکرومولار کمترین میزان بود و 39 درصد نسبت به محلولپاشی با آب مقطر کاهش را نشان داد. بین تیمارهای 50 و 100 میکرومولار سدیم نیتروپروساید و 1 میلی مولار اسید سالیسیلیک از نظر محتوای نسبی آب و نشت یونی گلبرگ تفاوت معنیداری وجود 0/ 0 و 770 / به ترتیب در گیاهان تیمار شده با سدیم نیتروپروساید 50 و 100 میکرومولار با میانگین 795 a نداشت. بیشترین میزان کلرفیل در گیاهان تیمار شده b میلیگرم بر گرم وزنتر مشاهده شد که از لحاظ آماری اختلاف معنیداری با یکدیگر نداشتند. بیشترین میزان کلروفیل 0 میلیگرم بر گرم وزنتر مشاهده شد. بیشترین افزایش در محتوای کلروفیل کل در / با سدیم نیتروپروساید 50 میکرومولار با میانگین 438 1 میلیگرم بر گرم وزن تر مشاهده شد. تیمارهای سدیم نیتروپروساید / گیاهان تیمار شده با سدیم نیتروپروساید 50 میکرومولار با میانگین 148 7 و 3 درصد باعث افزایش کارتنوئید در ،9 ، 0و 1 میلیمولار( به ترتیب 21 / در سطح ) 50 و 100 میکرومولار( و اسید سالیسیلیک در سطح ) 5 گیاهان تحت تیمار نسبت به گیاهان شاهد شدند، که در این میان بیشترین تاثیر مربوط به گیاهان تیمار شده با سدیم نیتروپروساید 50 1 میلیگرم بر گرم وزن تر بود. در مجموع تیمارهای اسید سالیسیلیک و سدیم نیترو پروساید تحت شرایط تنش سرما / میکرومولار با میانگین 04 توانستند در کاهش و تعدیل آثار منفی سرمازدگی از طریق بهبود شاخصهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی در گیاه شببو موثر باشند. بهترین تیماری که سبب کاهش خسارت سرمازدگی از نظر کاهش نشت یونی و مالوندیآلدهید، افزایش پرولین و کربوهیدرات محلول و افزایش وزن تر و خشک شد، تیمار سدیم نیتروپروساید 50 میکرومولار بود.
  5. اثر محلول پاشی برگی کلرید کبالت بر عمر پس از برداشت گل رز شاخه بریده رقم آنجلینا
    1402
    در صنعت گل و گیاهان زینتی و بالطبع در گل رز تلفات پس از برداشت یک مشکل مهم در سراسر جهان محسوب می‌گردد. عمر گلجای کوتاه و پیرو آن کاهش سریع کیفیت گل شاخه بریده رز از مشکلات پس از برداشت این گل می‌باشد. پژوهش حاضر به صورت یک آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با دو فاکتور به ترتیب فاکتور اول کلرید کبالت در 4 سطح با غلظت‌های صفر (آب مقطر)، 50، 100 و 150 میلی‌گرم در لیتر و فاکتور دوم محلول‌پاشی در یک بازه زمانی 42 روزه در سه سطح، به فاصله 7، 14 و 21 روز روی رقم آنجلینا در 3 تکرار و در هر تکرار 50 بوته در محل گلخانه تحقیقاتی-تولیدی بوعلی انجام شد. در انتهای آزمایش برای هر تکرار 3 شاخه گل برداشت شد و در مجموع 108 شاخه گل مورد بررسی قرار گرفت. شاخه گل‌های برداشتی از هر تکرار در داخل سردخانه با دمای 1±2 درجه سانتیگراد به مدت 15 روز نگهداری شد. صفات اندازه‌گیری شده شامل: میزان جذب آب، وزن تر شاخه گل، استحکام شاخه، انسداد آوندی، عمر گلجای، درصد آب گلبرگ، نشت یونی گلبرگ، کربوهیدرات محلول گلبرگ، شاخص رنگ گلبرگ، پی‌اچ محلول گلجای و هدایت الکتریکی محلول گلجای بودند که همه صفات پس از انتقال گل‌ها از سردخانه به آزمایشگاه اندازه‌گیری شدند. نتایج نشان داد محلول‌پاشی با فاصله 21 روز با غلظت 150 میلی‌گرم در لیتر کلرید کبالت (با 76/12 روز عمر گلجای) نسبت به محلول‌پاشی آب مقطر با فاصله 7 روز (با 23/8 روز عمر گلجای)، عمر گلجای گل شاخه بریده رز را 53/4 روز افزایش داد. همچنین بیشترین میزان جذب آب ، وزن تر شاخه گل، درصد آب گلبرگ و کربوهیدرات محلول گلبرگ در محلول‌پاشی با فاصله 21 روز با غلظت 150 میلی‌گرم در لیتر کلرید کبالت حاصل شد، به طوری‌که تیمار مذکور منجر به افزایش 20/38 درصدی میزان جذب آب در روز دوازدهم پس از استقرار شاخه‌ها در دمای اتاق نسبت به محلول‌پاشی آب مقطر با فاصله 7 روز گردید و با افزایش میزان جذب آب میزان وزن تر شاخه گل رز 68/45 درصد افزایش یافت. کاهش نشت یونی گلبرگ به میزان 60/23 درصد و افزایش کربوهیدرات محلول گلبرگ به میزان 94/115 درصد در روز اول پس از استقرار شاخه‌ها در دمای اتاق و 77/83 درصد در روز هشتم پس از استقرار شاخه‌ها در دمای اتاق در همان فاصله محلول‌پاشی با غلظت 150 میلی‌گرم در لیتر کلرید کبالت منجر به کاهش میزان قهوه‌ای شدن گلبرگ‌های گل رز گردید. غلظت 100 و 150 میلی‌گرم در لیتر کلرید کبالت در فاصله محلول‌پاشی مختلف منجر به مهار انسداد آوندی گردید و با کاهش غلظت کلرید کبالت انسداد آوندی در ساقه گل رز مشاهده شد. این در حالی است که صفات استحکام شاخه، پی‌اچ محلول گلجای و هدایت الکتریکی محلول‌ گلجای تحت تاثیر سطوح مختلف کلرید کبالت و فاصله محلول‌پاشی قرار نگرفت. بنابراین با توجه به اثر محلول‌پاشی با فاصله 21 روز با غلظت 150 میلی‌گرم در لیتر کلرید کبالت بر اکثر صفات اندازه‌گیری شده به ویژه عمر‌ گلجای، نشت یونی گلبرگ، انسداد آوندی و کربوهیدرات محلول گلبرگ، کاربرد محلول‌پاشی با فاصله 21 روز با غلظت 150 میلی‌گرم در لیتر کلرید کبالت جهت افزایش عمر گلجای و تاثیر مثبت بر صفات اندازه‌گیری شده در گل شاخه بریده رز توصیه می‌گردد.
  6. ارزیابی اثر آب مغناطیسی بر صفات رشدی و القاء تحمل به تنش شوری در کینوا (Chenopodium quinoa Willd)
    1402
    چکیده: تنش شوری، یکی از رایج ترین تنش های محیطی است که منجر به افت قابل توجه عملکرد در گیاه می شود. یکی از راه های اقتصادی و پایدار برای مقابله با این تنش، استفاده گونه های گیاهی سازگار با شرایط شور است. گیاه کینوا با داشتن سیستم ریشه ای قوی و گسترده، یک گیاه شوری دوست است. یکی از راه کار های مدیریتی جهت کاهش تاثیر نامطلوب تنش شوری، استفاده از آب مغناطیسی است. استفاده از آب مغناطیسی منجر به افزایش نفوذ آب در خاک، افزایش کارایی مصرف آب در گیاه، بهبود فتوسنتز و افزایش متابولیسم سلولی و افزایش عملکرد می شود. بر این اساس، تحقیق حاضر به منظور ارزیابی اثر چهار سطح عامل نوع آب آبیاری (آب معمولی، آب عبور داده شده از دستگاه مغناطیسی، آب 2 ساعت مغناطیسی شده و آب 4 ساعت مغناطیسی شده) تحت سه غلظت شوری (آب معمولی، آب حاوی 100 و آب حاوی 250 میلی مولار نمک کلرید سدیم) بر القاء تحمل به تنش شوری در رقم متحمل به شوری تیتیکاکا انجام شد. این پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار، در گلخانه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا اجرا شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر برهمکنش نوع آب و سطوح مختلف شوری برای بیش تر صفات مهم از قبیل ارتفاع بوته، وزن خشک ریشه، سطح برگ، عملکرد دانه در بوته، عملکرد بیولوژیک در بوته، شاخص برداشت در بوته، عملکرد دانه در گلدان، عملکرد بیولوژیک در گلدان، شاخص برداشت در گلدان، وزن صد دانه، روز تا تغییر رنگ پانیکول، روز تا رسیدگی فیزیولوژیک، طول دوره پر شدن دانه، کارایی مصرف لحظه ای آب، محتوای آب نسبی برگ، هدایت روزنه ای، سرعت تعرق، غلظت دی اکسید کربن زیر روزنه ای، سرعت فتوسنتز، دمای سطح برگ، هدایت مزوفیلی، یون پتاسیم، یون سدیم، یون کلر و نسبت تجمع یون پتاسیم به سدیم در سطح آماری یک درصد معنی دار، و برای سه صفت وزن خشک ریشه، روز تا گلدهی و توانایی حفظ آب در برگ قطع شده در سطح آماری پنج درصد معنی دار شد. این نتایج بیانگر این است که واکنش گیاه کینوا با تغییر نوع آب در سطوح مختلف شوری برای صفات فوق متفاوت بوده است. نتایج مقایسه میانگین ها هم بیانگر این بود که به طور کلی تیمار آب چهار ساعت مغناطیسی شده بهترین تیمار برای بیش ترصفات از جمله عملکرد دانه در گلدان بود. عملکرد دانه در گلدان همبستگی مثبت و معنی داری را در سطح یک درصد
  7. شناسایی نشانگرهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی برای غربالگری اکوتیپ های موسیر ایرانی متحمل به تنش شوری در مراحل اولیه رشد
    1401
    چکیده: موسیر ایرانی (Allium hirtifolium)یک گیاه دارویی مهم چندساله، علفی و معطر از خانواده سوسنیان (Liliaceae) است که به صورت خودرو در رویشگاه های طبیعی مرتفع رشد می کند. اکوتیپ های بومی ایران، به دلیل سازگاری بالا به شرایط نامساعد محیطی، به عنوان یک مخزن ژنی (Gene pool) مهم برای ژن های پاسخ دهند به تنش های غیرزیستی محسوب می شوند. گسترش تنش های محیطی و بهره برداری های بی رویه، موسیر را جزء گونه های در حال انقراض ایران قرار داده است. تنش شوری، یکی از مهم ترین عامل محدودکننده تولید گیاهان زراعی در جهان و ایران به شمار می آید که بهترین راه حل پایدار و اقتصادی جهت مقابله با آن، استفاده از روش های به نژادی است. جهت نیل به این هدف، معرفی شاخص های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی جهت گزینش اکوتیپ های متحمل به شوری در مراحل اولیه رشد، کمک شایانی به برنامه های به نژادی آتی در این گیاه باارزش خواهد کرد. بر این اساس، این پژوهش به منظور ارزیابی تنوع و شناسایی شاخص های مرفوفیزیولوژیک، تبادل یونی و بیوشیمیایی مرتبط با تحمل به شوری در هفت اکوتیپ موسیر ایرانی انجام شد. در این مطالعه، اکوتیپ های مختلف موسیر در قالب دو آزمایش مزرعه ای (در سال اول) و گلخانه ای(در سال دوم) ارزیابی شدند. در آزمایش مزرعه ای، تعداد هفت اکوتیپ مختلف موسیر جمع آوری شده از مناطق مختلف غرب کشور، در یک مزرعه به نسبت شور (با هدایت الکتریکی بیش از 5 دسی زیمنس بر متر) به منظور ارزیابی سازگاری اولیه و تعیین پتانسیل عملکرد خشک سوخ آنها در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار ارزیابی شدند. از بین آن ها، دو اکوتیپ همدان و کردستان به-ترتیب با بیش ترین و کم ترین عملکرد خشک سوخ در کرت انتخاب شدند. سپس دو اکوتیپ انتخابی، از آزمایش مزرعه ای، جهت ارزیابی میزان تحمل به تنش شوری و معرفی نشانگرهای مرفوفیزیولوژیکی، تبادل یونی و بیوشیمیایی وارد آزمایش گلخانه ای شدند. پژوهش گلخانه ای، به صورت آزمایش فاکتوریل دو عاملی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بو علی سینا اجرا شد. عامل اول شامل دو اکوتیپ موسیر انتخابی از آزمایش سال اول (اکوتیپ همدان و کردستان) و عامل دوم هم شامل سه سطح تیمار شوری (0، 75 و 150 میلی مولار کلرید سدیم) بود. پس از اعمال تنش شوری، جهت معرفی شاخص های انتخابی مختلف، صفات ا
  8. اثر زمان پیوند و اسید سالیسیلیک بر گیرایی پیوند سرشاخه کاری گردو
    1401
    ژوهش حاضر در قالب دو آزمایش در یکی از باغ های مسن گردو شهرستان تویسرکان انجام شد. در آزمایش اول پیوندک رقم چندلر و فرنور در اسفندماه 1400 تهیه شده و در سه زمان 25 فرورردین، 5 اردیبهشت و 15 اردیبهشت به روش پیوند تاجی پوستی روی پایه های حدودا 15 ساله سرشاخه کاری شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با دو فاکتور رقم در دو سطح و زمان پیوند در سه سطح با پنج تکرار انجام شد. پیوندک ها تا زمان استفاده در شرایط رطوبت بالا و دمای حدود 4 درجه سانتی گراد در یخچال نگهداری شدند. در آزمایش دوم، به منظور بررسی اثر سالیسیلیک اسید بر گیرایی پیوند، پیوندک های رقم چندلر به دو گروه تقسیم شده، گروهی به عنوان شاهد و گروه دوم قبل از پیوند به مدت 24 ساعت در محلول 5/0 میلی مولار سالیسیلیک اسید قرار گرفته و در سه زمان 25 فرورردین، 5 اردیبهشت و 15 اردیبهشت به روش مشابه آزمایش اول روی پایه های مسن پیوند شدند. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با دو فاکتور غلظت سالیسیلیک اسید در دو سطح (صفر و 5/0 میلی مولار) و زمان پیوند در سه سطح با پنج تکرار انجام شد. در نهایت میزان گیرایی و وضعیت رشدی پیوندها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که زمان پیوند، نوع رقم و سالیسیلیک اسید، دارای اختلاف معنی دار از نظر تعداد جوانه فعال و درصد گیرایی بودند. در بین تاریخ های پیوند، 25 فروردین بهترین نتیجه را از نظر تعداد جوانه و درصد گیرایی داشت. از بین 2 رقم فرنور و چندلر، بهترین رقم از نظر عملکرد پیوند، رقم چندلر بود و تیمار با 5/0 میلی مولار سالیسیلیک اسید، دارای اثر منفی روی عملکرد پیوندها بود.
  9. اثر اسید هیومیک و اسید سالیسیلیک بر شاخصهای رشد و میزان برخی ترکیبات فیتوشیمیایی زرین گیاه Dracocephalum Kotschyi boiss
    1401
    این مطالعه بهمنظور بررسی اثر اسید هیومیک و اسید سالیسیلیک بر شاخصهای رشد و میزان برخی از ترکیبات فیتوشیمیایی زرین گیاه در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با هفت تیمار و 3تکرار در گلخانهی علوم باغبانی دانشگاه بوعلی سینا انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل شاهد (بدون اعمال اسید هیومیک و اسید سالیسیلیک)، اسید هیومیک با غلظتهای 400 ،200و 600میلیگرم بر لیتر همراه با آب آبیاری و اسید سالیسیلیک با غلظتهای 400 ،200و 600میکرومولار بهصورت محلولپاشی بود. نتایج نشان داد که غلظت 600میلیگرم بر لیتر اسید هیومیک بیشترین تاثیر را برافزایش وزنتر و خشک اندام هوایی، وزنتر و خشک کل بوته و ارتفاع داشت و کمترین مقادیر این صفات در گیاهان شاهد مشاهده شد. کاربرد اسید هیومیک 200 میلیگرم بر لیتر بدون اختلاف معنیدار با سایر غلظتهای آن، وزنتر و خشکریشه را افزایش داد. اسید هیومیک بر سطح برگ تاثیر معنیداری نداشت. بیشترین مقدار کلروفیل ،aکلروفیل bو کلروفیل کل در گیاهان تحت تیمار 200میلیگرم بر لیتر اسید هیومیک مشاهده شد. همچنین میزان کاروتنوئید تحت تیمار اسید هیومیک 200میلیگرم بر لیتر افزایش یافت که اختلاف معنیداری با تیمار 400میلیگرم آن نداشت. کاربرد اسید هیومیک در غلظت 400میلیگرم بر لیتر فلاونوئید کل و فعالیت آنتیاکسیدانی را افزایش داد که اختلاف معنیداری با غلظتهای دیگر اسید هیومیک نداشت کمترین میزان این صفات در تیمار شاهد مشاهده شد. اما اثر اسید هیومیک بر فنل کل و اسید رزمارینیک معنیدار نبود. نتایج مقایسه میانگین اثر اسید سالیسیلیک نشان داد، کاربرد 200میکرومولار اسید سالیسیلیک موجب افزایش وزنتر و خشک کل بوته، وزنتر و خشکریشه و تعداد شاخه جانبی شد. اما اثر این تیمار بر سطح برگ معنیدار نشد. بیشترین مقدار کلروفیل ،aکلروفیل کل و کاروتنوئید در گیاهان تحت تیمار غلظتهای 600میکرومولار اسید سالیسیلیک مشاهده شد. همچنین اسید سالیسیلیک 200میکرومولار موجب افزایش اسید هیومیک شد که اختلاف معنیداری با سایر غلظتها نداشت. بیشترین میزان فنل کل ( 164/64میلیگرم در گرم وزن عصاره برگ) و اسید رزمارینیک ( 1/42میلیگرم در گرم وزن عصاره برگ)، در تیمار 200میکرومولار اسید سالیسیلیک مشاهده گردید که اختلاف معنیداری با غلظت 400میکرومولار آن نداشت. اسید سالیسیلیک 400میکرومولار بیشترین تاثیر را برافزایش فلاونوئید کل و فعالیت آنتیاکسیدانی
  10. اثر سولفات آلومینیوم، اسیدسیتریک و بنزیل آدنین روی عمر گلجای گل شاخه بریده رز رقم "آوالانژ"
    1401
    عمر گلجای کوتاه گل های شاخه بریده از عوامل محدودکننده در فروش و نگهداری این گل ها پس از برداشت است. در این مطالعه تاثیر تیمارهای شیمیایی شامل 200 میلی گرم در لیتر سولفات آلومینیوم، 300 میلی گرم در لیتر اسیدسیتریک و 50 میلی گرم در لیتر بنزیل آدنین به تنهایی و در ترکیب با یکدیگر به همراه نگهداری در دمای پایین به روش انبار مرطوب بر طول عمر و برخی صفات کیفی گل شاخه بریده رز رقم آوالانژ به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. تمامی تیمارها حاوی 2 درصد ساکارز بودند. صفت های اندازه گیری شده شامل عمر گلجای، قطر گل، میزان جذب محلول، وزن تر نسبی، محتوای نسبی آب گلبرگ، نشت الکترولیت غشاء گلبرگ، محتوای کلروفیل برگ، میزان کربوهیدرات محلول گلبرگ، pH محلول نگه دارنده، جمعیت باکتری محلول و جمعیت باکتری انتهای ساقه بودند. برای بررسی اثر مدت زمان نگهداری در دمای پایین بر صفات اندازه گیری شده، گل ها پس از اعمال تیمارهای شیمیایی به سردخانه منتقل شده و پس از 8، 12 و 16 روز از سردخانه خارج و برای اندازه گیری صفات به دمای محیط منتقل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که تیمار سولفات آلومینیوم به همراه ساکارز با طول عمر 777/16 و تیمار اسیدسیتریک به همراه ساکارز با 611/14 روز نسبت به شاهد، عمر گلجای گل شاخه بریده رز را به ترتیب به میزان 889/4 و 723/2 روز افزایش دادند. همچنین بیشترین میزان قطر گل، جذب محلول، وزن تر نسبی، محتوای نسبی آب گلبرگ، محتوای کربوهیدرات محلول گلبرگ و کمترین میزان باکتری محلول و انتهای ساقه در تیمار سولفات آلومینیوم به همراه ساکارز مشاهده شد. تیمار بنزیل آدنین بیشترین میزان رنگیزه های فتوسنتزی شامل کلروفیل کل، a و b و همچنین کمترین مقدار نشت الکترولیت را نسبت به تیمار شاهد و بقیه تیمارها به خود اختصاص داد. کمترین میزان pH محلول نگه دارنده نیز در تیمار سولفات آلومینیوم در ترکیب با اسیدسیتریک به دست آمد. افزایش مدت زمان نگهداری در دمای پایین تاثیر منفی بر اکثر صفت های اندازه گیری شده پس از خروج از سردخانه داشت و باعث کاهش کیفیت و عمر گلجای گل ها شد. بنابراین با توجه به اثر مثبت تیمار 200 میلی گرم در لیتر سولفات آلومینیوم به همراه ساکارز بر بیشتر صفت های اندازه گیری شده به ویژه صفت عمر گلجای، این تیمار به همراه 8 روز نگهداری در دمای پایین جه
  11. اثر کلرید کلسیم و کود دهی نیتروژن بر تجمع نیترات در غده های سیب زمینی
    1401
    این پژوهش در بهار سال 1400 و به صورت میدانی در مزرعه ایستگاه اکباتان، واقع در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی استان همدان به منظور ارزیابی میزان تجمع نیترات در ژوخه های سیب زمینی رقم سانتا، با کاربرد ترکیبی نیترات آمونیم و کلرید کلسیم، اجرا گردید. . در این آزمایش سه میزان کود نیتروژن به صورت نیترات آمونیم در سه سطح (براساس آزمون خاک و شامل: 0، 185 و 370 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) وهمچنین سه میزان کود کلرید کلسیم (شامل مقادیر 0، 1گرم بر لیتر و 5/1 گرم برلیتر) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار و هفت تیمار و در مجموع 21 واحد آزمایشی مورد بررسی قرار گرفتند. تیمارکودی نیترات آمونیوم، به طور مساوی در سه زمان (هنگام کاشت، 15 و40 روز پس از جوانه زنی) در اختیارکشت مورد نظر قرار گرفت. همچنین تیمارهای کودی کلرید کلسیم، در دو زمان (40 و 60 روز پس از جوانه زنی به صورت محلول پاشی اعمال شدند. در طول فصل رشد و هر 25 روز یکبار، صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک، شامل: زمان جوانه زنی، زمان گلدهی، متوسط وزن ژوخه، تعداد و اندازه برگ، درصد آب نسبی برگ وزن تر وخشک اندام هوایی در یک متر مربع، اندازه سطح برگ، تعداد و طول ساقه اصلی و فرعی، قطرساقه، وزن تر و خشک ژوخه در متر مربع و محتوای کلروفیل برگ اندازه گیری شدند. پس از برداشت (105 روز پس از جوانه زنی)، درصد نیتروژن کل، میزان قند کل و میزان پروتئین های محلول در ژوخه اندازه گیری شدند. همچنین در دو مرحله رشدی میزان تجمع نیترات و آنزیم نیترات ردوکتاز مورد ارزیابی قرار گرفتند. با افزایش مصرف نیتروژن زمان گلدهی به تاخیر افتاد، بیشترین زمان (از کاشت تا گلدهی) در تیمار با کاربرد 370 کیلوگرم نیتروژن و کمترین زمان در تیمار شاهد مشاهده شد. مقایسۀ میانگین ها نشان داد مصرف کود نیتروژن تاثیر معنی داری بر متوسط سایز، وزن تر ژوخه، وزن خشک ژوخه، تعداد ژوخه و درصد مادۀ خشک ژوخه داشت بطوری که بیشترین میزان صفات یاد شده در تیمار با کاربرد 185 کیلوگرم نیترات آمونیوم در هکتار و به ترتیب 34/66 گرم، 7/2491 گرم، 48/522 گرم، 082/33 عدد و95/20 درصد، و کمترین مقدار برای این صفات در تیمار شاهد به ترتیب 86/54 گرم، 7/1672 گرم، 07/322 گرم، 75/25 عدد و 81/18 درصد بدست آمد. میانگین های بدست آمده از این پژوهش نشان داد که بیشترین غلظت برای رنگریزه های فتوسنتزی و کاروتنوئی
  12. تاثیر اسید سالیسیلیک بر رشد و برخی مواد موثره گیاه رزماری تحت پرتو فرابنفش B
    1401
    این پژوهش به منظور بررسی اثر اسیدسالیسلیک روی برخی از شاخص های رشد و صفات فیتوشیمیایی در شرایط تنش فرابنفش B روی گیاه دارویی رزماری (.Rosemarinus officinalis L) انجام شد. آزمایش گلخانه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در پنج تکرار انجام گرفت. فاکتور اول اسید سالیسیلیک در 3 سطح (0، 5/0 و 1 میلی مولار) و فاکتور دوم تابش پرتو فرابنفش B با طول موج 312 نانومتر و شدت 2/17 کیلوژول بر مترمربع در 3 سطح (0، 5 و 10 دقیقه در روز) بود. محلول پاشی اسید سالیسیلیک و پرتودهی گیاهان به مدت 8 هفته و به صورت یک روز در میان صورت گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، ارتفاع گیاه، وزن تر و خشک کل، وزن تر و خشک برگ، وزن تر و خشک ریشه و ساقه تحت تیمار فرابنفش B کاهش و توسط تیمار اسید سالیسیلیک نسبت به شاهد افزایش یافت. بیشترین میزان وزن تر ریشه و ساقه، وزن خشک کل و ارتفاع مربوط به تیمار ساده 1 میلی مولار اسید سالیسیلیک به ترتیب (38/6 و 28/5 گرم، 33/28 سانتی متر) بود. همچنین در اثر متقابل تنش فرابنفش B و تیمار اسید سالیسیلیک بیشترین وزن تر کل (23/21 گرم)، وزن تر و خشک برگ (28/15 و 48/5 گرم) و وزن خشک ریشه و ساقه (45/3 گرم) در تیمار های شاهد فرابنفش B و اسید سالیسیلیک 1 میلی مولار مشاهده گردید. در اثر متقابل پرتودهی فرابنفش B و تیمار اسید سالیسیلیک بیشترین درصد عملکرد برگ مربوط به تیمار 10 دقیقه تابش فرابنفش B بدون حضور اسید سالیسیلیک (42/22 درصد) بود. اثر ساده تنش فرابنفش B موجب کاهش میزان کلروفیل کل، a، b و کارتنوئید کل نسبت به گیاه شاهد و همچنین اثر ساده محلول پاشی اسید سالیسیلیک باعث افزایش میزان آن ها نسبت به گیاه شاهد شد. بیشترین میزان کلروفیل کل (51/6 میلی گرم در گرم وزن تر)، کلروفیل a (85/4 میلی گرم در گرم وزن تر)، کلروفیل b (63/1 میلی گرم در گرم وزن تر) و کارتنوئید (91/1 میلی گرم در گرم وزن تر) در تیمار 1 میلی مولار اسید سالیسیلیک مشاهده گردید. همچنین در اثر متقابل تنش فرابنفشB و تیمار اسید سالیسیلیک بیشترین میزان کارتنوئید کل (45/2 میلی گرم در گرم وزن تر) مربوط به تیمار شاهد فرابنفش B و 1 میلی مولار اسید سالیسیلیک بود. اثر ساده تنش فرابنفش B باعث افزایش میزان فنل کل، فلاونوئید کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی و تانن کل در این گیاه شد. بیشترین میزان فنل کل (12/134 میلی گر
  13. ارزیابی تنوع کمی و کیفی آلکالوئیدهای تروپان در برخی جمعیت های تاتوره (Datura stramonium L.) در ایران
    1400
    تاتوره (Datura stramonium L.) یکی از گیاهان دارویی مهم ار خانواده تاجریزی (Solanaseae) می باشد که در مناطق مختلف رویش داشته و به عنوان علف هرز شناخته شده است. این گیاه حاوی آلکالوئیدهای مهم تروپان می باشد که در صنعت داروسازی مورد استفاده قرار می-گیرد. پژوهش حاضر در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی به منظور بررسی تنوع بین یازده جمعیت تاتوره از مناطق مختلف ایران با استفاده از 21 صفت اگروموفولوژیک و 16 صفت فیتوشیمیایی در بذر، برگ و ریشه انجام شد. همه یازده جمعیت ابتدا در شرایط یکسان در منطقه همدان کشت شدند نتایج ارزیابی صفات اگروموفولوژیک و فیتوشیمیایی نشان داد که بین جمعیت ها از نظر تمامی صفات مورد مطالعه بجز وزن تک میوه، وزن دویست دانه، وزن دانه های تک میوه و میانگین تعداد کل دانه در میوه تفاوت معنی داری وجود داشت که نشان دهنده تنوع بالا در بین جمعیت ها بود. بر اساس نتایج بین اندام های مختلف گیاهی و جمعیت های مختلف، از لحاظ فنل کل بذر جمعیت کردستان- مریوان (mg/100 DW 935/526) دارای بیشترین مقدار بود و جمعیت های البرز- طالقان (mg/100 DW 567/50) و مرکزی- شازند (mg/100 DW 347/50) باالاترین مقادیر فلاونوئید کل برگ را داشتند. از نظر فعالیت آنتی اکسیدانی بیشترین درصد بازدارندگی رادیکال آزاد متعلق به عصاره بذر جمعیت اردبیل- اردبیل با mg/100 DW 267/85 و کمترین متعلق به بذر جمعیت گلستان- گرگان با mg/100 DW 787/65 بود. تانن کل در محدوده 8 تا 42 میلی گرم در 100 گرم وزن خشک متغیر بود که بیشترین مقدار آن در بذر جمعیت آذربایجان شرقی، کلیبر- ارسباران (mg/100 DW 643/42) مشاهده شد. نتایج آنالیز با HPLC نشان داد که میزان آلکالوئید آتروپین چندین برابر اسکوپولامین بود که برگ جمعیت مرکزی- اراک با mg/DW 498/28، بیشترین و برگ جمعیت مرکزی- شازند با mg/DW 539/11، کمترین میزان آتروپین را داشت. بیشترین و کمترین میزان اسکوپولامین نیز به ترتیب در برگ جمعیت همدان- همدان (mg/DW 727/6) و بذر جمعیت آذربایجان شرقی، کلیبر- ارسباران (mg/DW 476/1) به دست آمد. همبستگی بین صفات اگروموفولوژیک نشان داد که صفات ارتفاع بوته، عملکرد بیولوژیک و وزن خشک میوه بیشترین همبستگی مثبت و معنی دار را با وزن دانه داشتند. در بین صفات فیتوشیمیایی بیشترین همبستگی مثبت و معنی دار بین اسکوپولامین و آتروپین مشاهده شد.
  14. مقایسه ویژگی های اگرومورفولوژیک و پروفیل روغن بذر برخی توده های سیاه دانه ایرانی و خارجی در همدان
    1400
    سیاهدانه با نام علمی Nigella sativa L. گیاهی از تیره آلالگان یا Ranunculaceaeاست. در این پژوهش بذر سیاهدانه توده هایی از ایران (توده های اراک، اردبیل، اصفهان (سمیرم)، شیراز، مشهد و همدان) و کشورهای خارجی (توده های الجزایر، تاجیکستان، سوریه، گرجستان، لیبی و یمن )، مجموعاً دوازده توده، از موسسات بانک ژنی آنها تهیه و در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی بوعلی سینا در همدان، به صورت آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه کرت برای هر توده در اردیبهشت ماه سال 1399 کشت شدند. برخی ویژگی های توده های مذکور از جمله تعداد روز تا جوانه زنی بذور، تعداد روز تا تشکیل اولین غنچه، ارتفاع تک بوته، تعداد فولیکول در تک بوته، وزن تر تک بوته، وزن خشک تک بوته، وزن خشک فولیکول تک بوته، وزن هزار دانه، درصد وزنی روغن از بذر و شناسایی اسیدهای چرب موجود در روغن توده های کشت شده توسط تجزیه کروماتوگرافی گازی (GC) مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر در شرایط آب و هوایی همدان انجام شد. نتایج ارزیابی ها نشان داد که در ویژگی های اگرومورفولوژیک و پروفیل روغن بذر توده های سیاهدانه مورد مطالعه اختلاف معنی دار و تنوع وجود داشت به طوریکه بالاترین میزان اسید چرب اولئیک در بین توده های سیاهدانه ایرانی و خارجی، در توده ی اردبیل (73/26 درصد از وزن کل روغن) و به دنبال آن توده مشهد (44/26 درصد از وزن کل روغن) مشاهده شد. بالاترین میزان اسید چرب لینولئیک در بین توده های سیاهدانه ایرانی و خارجی، توده ی اراک (92/58 درصد از وزن کل روغن) و به دنبال آن توده تاجیکستان (73/57 درصد از وزن کل روغن) مشاهده شد. همچنین کمترین روز تا جوانه زنی در توده اصفهان (سمیرم) (12 روز) و بعد از آن در توده لیبی (13 روز) دیده شد. اولین غنچه گل در توده یمن، شیراز و لیبی دیده شد. بیشترین ارتفاع بوته در بین توده های سیاهدانه کشت شده در توده اصفهان (سمیرم) و به دنبال آن توده همدان و اراک دیده شد. در توده های گرجستان و لیبی بیشترین تعداد فولیکول در بوته به دست آمد. میانگین وزن دانه در تک بوته در توده های اراک و اصفهان بیشتر بود. بیشترین وزن تر و خشک تک بوته به ترتیب در توده گرجستان و بعد از آن در توده لیبی مشاهده شد. بیشترین وزن خشک فولیکول تک بوته در توده لیبی و به دنبال آن از توده الجزایر به دست آمد. بیشترین وزن هزار دانه در بین توده های سیاهدان
  15. اثر تنش خشکی در مراحل مختلف فنولوژیکی بر برخی صفات مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی گیاه دارویی سرخارگل Echinacea purpurea
    1400
    این تحقیق به منظور بررسی تاثیر تنش خشکی در مراحل مختلف فنولوژیکی بر خصوصیات مورفولوژیک و فیتوشیمیایی گیاه دارویی سرخارگل، به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانه و آزمایشگاه گروه علوم باغبانی دانشگاه بوعلی سینا اجرا گردید. در این آزمایش سطوح تنش در سه سطح (ظرفیت های زراعی 80% (شاهد)، 60 % (تنش متوسط) و 40% (تنش شدید)) به عنوان فاکتور اول و زمان اعمال تنش خشکی در مراحل مختلف فنولوژیکی ( 10 برگی، ظهور شاخه گلدهنه(قبل از گلدهی) و گلدهی) به عنوان فاکتور دوم مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیشترین ارتفاع بوته، طول و قطر ساقه در تیمار شاهد خشکی و هر سه مرحله فنولوژیکی بدست آمد. تنش خشکی متوسط ودر مرحله اعمال تنش خشکی در زمان 10 برگی و قبل از گلدهی نسبت به تیمارهای دیگر تاثیر بیشتری روی اندازه پهنای گل داشتند. تعداد و سطح برگ نیز تحت تاثیر تنش خشکی قرار گرفتند اما اثر تنش شدید روی کاهش تعداد برگ بیشتر از تنش متوسط بود. بیشترین تعداد برگ در مرحله اعمال تنش در زمان گلدهی و بیشترین سطح برگ در مرحله اعمال تنش در زمان 10 برگی گیاه مشاهده شد. غلظت کلروفیل a و کارتنوئید کل در شرایط تنش کاهش یافت و مرحله اعمال تنش در زمان گلدهی و قبل از گلدهی نیز دارای اثر بیشتری روی این دو صفت بودند. برهمکنش اثر تنش خشکی واعمال تنش در مراحل مختلف نمو گیاه بر فنول، فلاونوئید کل و فعالیت آنتی اکسیدانی گل معنی دار شد. تنش خشکی شدید بالاترین محتوای فنول و فلاونوئید کل را داشت، هم چنین اعمال تنش خشکی در زمان 10 برگی و قبل از گلدهی، سبب ایجاد مقادیر بالاتری از غلظت فنول و فلاونوئید کل گل را شدند. بالاترین محتوای فنول کل ریشه در تیمار شاهد در مرحله اعمال تنش در زمان گلدهی بدست آمد. فعالیت آنتی اکسیدانی ریشه تحت تاثیر تنش خشکی و مراحل مختلف نمو قرار نگرفت. بیشترین وزن تر ریشه، وزن شاخساره و وزن کل گیاه در تیمار شاهد و در بین مراحل فنولوژیکی موردبررسی، در مرحله اعمال تنش در زمان گلدهی بدست آمد. جرماکرن دی، اِن-دُدکان، اِن-تری دکان و اِن-اُن دکان اجزای اصلی اسانس ریشه سرخارگل را تشکیل داده و با اعمال تنش شدید میزان جرماکرن دی به میزان قابل توجهی کاهش یافت. همچنین ترکیب جرماکرن دی در شرایط بدون تنش (شاهد) و در مرحله اعمال تنش در زمان گلدهی، بالاترین میزان در بین تیم
  16. اثر کلریت سدیم و اسید سیتریک بر کیفیت و پوسیدگی میوه توت فرنگی رقم پاروس طی نگهداری در انبار سرد
    1400
    یکی از مشکلات اصلی تولید توت فرنگی فسادپذیری و عمر پس از برداشت کم آن است. استفاده از تیمارهای پس از برداشت با ترکیبات طبیعی و به کار بردن عوامل ضد عفونی کننده راهکار کاهش این خسارت است. این پژوهش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و با دو فاکتور در سال 1399 اجرا شد، فاکتور اول سطوح تیماری کلریت سدیم و اسید سیتریک در چهار سطح به شرح ذبل بود: (1) شاهد، (2) کلریت سدیم 02/0 درصد، (3) اسید سیتریک 5/0 درصد و (4) ترکیب کلریت سدیم 02/0 درصد و اسید سیتریک 5/0 درصد و فاکتور دوم زمان نگهداری در 4 سطح 0، 7، 14 و 21 روز بود. به منظور بررسی اثر تیمارهای پس از برداشت برخی صفات از جمله کاهش وزن، میزان پوسیدگی میوه، سفتی بافت میوه، محتوای ویتامین ث، پی اچ آب میوه و اسیدیته قابل تیتراسیون، مواد جامد محلول، شاخص طعم، غلظت فنل کل، فعالیت آنتی اکسیدانی و شاخصهای رنگ میوه در دوره های انباری از روز صفر تا روز 21 انباری بررسی شدند. تا روز 14 انباری تمامی تیمارها منجر به حفط بافت و عدم پوسیدگی (0 درصد) شدند. بیشترین پوسیدگی بافت توت فرنگی در تیمار شاهد روز 21 انباری (33/3 درصد) مشاهده شد.کمترین کاهش وزن در روز 7 انباری و به ترتیب از تیمارهای ترکیب کلریت سدیم 02/0 درصد و اسید سیتریک 5/0 درصد (30/5 درصد)، اسید سیتریک 5/0 درصد (06/6 درصد) و کلریت سدیم 02/0 درصد (73/6 درصد) به دست آمد. حداکثر سفتی بافت میوه در تمام تیمارهای روز صفر (92/3 نیوتن) و به دنبال آن در تیمار ترکیب کلریت سدیم 02/0 درصد و اسید سیتریک 5/0 درصد روز 7 انباری (نیوتن23/3 نیوتن) دیده شد. بیشترین پی اچ آب میوه به ترتیب از تیمار کلریت سدیم 02/0 درصد روز 7 انباری و تیمار ترکیب کلریت سدیم 02/0 درصد و اسید سیتریک 5/0 درصد روز 7 انباری حاصل شد. بالاترین میزان مواد جامد محلول در میوه های شاهد و در روز 21 انباری (71/10 درجه بریکس) و به دنبال آن تیمار شاهد روز 14 انباری (50/9 درجه بریکس) به دست آمد. بیشترین اسیدیته قابل تیتراسیون میوه به ترتیب از تیمار شاهد و تمام تیمارهای روز صفر (05/1 درصد اسید سیتریک) و تیمار شاهد روز 7 انباری (96/0 درصد اسید سیتریک) حاصل شد. بیشترین میزان ویتامین ث بافت میوه در تمام تیمارهای روز صفر (06/66 میلی گرم در 100 گرم) و به دنبال آن در تیمار اسید سیتریک 5/0 درصد روز 7 انباری (76/49 میلی گرم در 100
  17. بررسی اثر اسانس شمعدانی عطری، روغن کدوی تخمه کاغذی و هگزانال روی برخی ویژگی های کمی و کیفی میوه گلابی رقم لوئیز بن طی انبار سرد
    1400
    این پژوهش به منظور بررسی تاثیر اسانس شمعدانی عطری و روغن کدوی تخمه کاغذی و هگزانال روی برخی ویژگی های کمی و کیفی میوه گلابی رقم لوئیزبن طی انبار سرد، در سه آزمایش مجزا صورت گرفت. آزمایش اول به منظور بررسی اثر سه روش مختلف خشک کردن بر کیفیت و کمیت اسانس گیاه شمعدانی عطری در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. تیمارهای خشک کردن در 3 سطح خشک کردن گیاه شمعدانی عطری در1- آون 40˚C، 2- سایه محصور (اتاق) و 3-آفتاب بود. جهت اعمال تیمارها، برگ های گیاهان شمعدانی عطری جمع آوری و وزن شدند، سپس به 3 قسمت تقسیم و در مکان های موردنظر تا رسیدن به محتوای رطوبت 10 درصد، نگهداری گردیدند. از برگ های خشک شده به صورت مجزا اسانس گیری شد و کیفیت و کمیت اسانس مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش دوم به منظور بررسی اثراسانس شمعدانی عطری حاصل از روش های مختلف خشک کردن و روغن کدوی تخمه کاغذی روی برخی ویژگی های کمی و کیفی میوه گلابی رقم لوئیزبن طی انبار سرد در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی طرح انجام گرفت. تیمارها در 5 سطح 1- شاهد خشک، 2- حلال ها (توئین20 و اتانول 10 درصد)، 3- ترکیب اسانس برگ شمعدانیعطری خشک شده در سایه و روغن کدوی تخمه کاغذی، 4- ترکیب اسانس برگ شمعدانی عطری خشکشده در آفتاب و روغن کدوی تخمه کاغذی و 5- ترکیب اسانس شمعدانی عطری خشک شده در آون40˚C و روغن کدوی تخمه کاغذی بودند. برای اعمال تیمارها، محلول ذخیره با 5 لیتر آب رقیق و میوه ها به مدت 5/2 دقیقه در دمای 25 درجه سانتی گراد در محلول غوطه ور شدند. پس از اعمال تیمارها، میوه ها در دمای اتاق رطوبت گیری شدند و سپس به تعداد 6 میوه در هر تکرار در ظروف پلاستیکی یک بارمصرف منفذ دار بسته بندی و به سردخانه 1±0 درجه سانتی گراد با رطوبت نسبی 65-60 درصد منتقل شدند و به مدت 50 روز نگهداری شدند. صفات مورد ارزیابی 50 روز بعد از شروع دوره انبارداری شامل تغییر وزن، پی اچ، مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، سفتی بافت، محتوای فنل کل، فعالیت آنتی اکسیدانی (DDPH)، ویتامین ث و شاخص های رنگ بودند. در دوره دوم آزمایش ارزیابی کیفیت خوراکی میوه ها انجام شد. آزمایش سوم به منظور بررسی اثرهگزانال ، فرمولاسیون حفظ تازگی میوه(EFF) و اسانس شمعدانی عطری و روغن کدوی تخمه کاغذی روی برخی ویژگی های کمی و کیفی میوه گلابی رقم لوئیزبن طی انبار سرد به صورت فاکتوریل در قال
  18. اثر کاربرد قبل و پس از برداشت ترکیبات حاوی هگزانال روی برخی از شاخص های کمی و کیفی کلم بروکلی طی نگهداری در انبار سرد
    1399
    در سال های اخیر استفاده از محصولات با منشاء طبیعی به جای استفاده از ترکیبات شیمیایی به منظور حفظ میوه و سبزی طی انبارداری اهمیت پیدا کرده است. این پژوهش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. فاکتور اول، نوع تیمار (شاهد، هگزانال 01/0 درصد و فرمولاسیون حفظ تازگی محصول EFF شامل هگزانال، ژرانیول، آلفاتوکوفرول و اسیدآسکوربیک) و فاکتور دوم، زمان انبارداری (روز 0، 7، 14، 21 و 28) بود. به منظور بررسی اثر تیمارهای قبل از برداشت و قبل و پس از برداشت هگزانال و فرمولاسیون حفظ تازگی EFF روی کلم بروکلی رقم ساینا، بر برخی صفات از جمله کیفیت ظاهری، کاهش وزن، طعم و مزه، مقدار ویتامین ث، محتوای کلروفیل و کارتنوئید، شاخص رنگ، محتوای فنل، محتوای فلاونوئید، فعالیت آنتی اکسیدان و فعالیت آنزیم کاتالاز در در طول انبار سرد، انجام شد. نتایج مربوطه به تیمار قبل از برداشت محصول نشان داد تیمار هگزانال در طی دوره انباری سرد اثر مطلوب تری بر حفظ ویژگی های کمی (کاهش وزن) و کیفی (کیفیت ظاهری و طعم و مزه) محصول داشت. تیمار فرمولاسیون حفظ تازگی محصول بیشتر ار تیمار هگزانال به حفظ کلروفیل و کارتنوئید کمک کرد. بالاترین شاخص رنگ محصول در شاهد روز صفر و به دنبال آن روز 14 انباری و تیمار هگزانال وجود داشت. تیمارهای هگزانال و فرمولاسیون حفظ تازگی محصول در میزان ویتامین ث محصول تفاوتی نداشته و بیشترین مقدار آن به ترتیب در روز 7 و 14 انباری دیده شد. تیمارهای هگزانال و فرمولاسیون حفظ تازگی تاثیری بر محتوای فنل نداشته و بیشترین مقدار آن در شاهد روز 14 و 21 انباری مشاهده شد. اثر متقابل زمان انباری و تیمار قبل از برداشت بر محتوای فلاونوئید معنی دار نبود. بیشترین محتوای آنتی اکسیدان در شاهد روز 21 انباری (976/0 درصد بازدارندگی) مشاهده شد. بیشترین فعالیت آنزیم کاتالاز در تیمار هگزانال روز 7 انباری (046/0 میلی گرم پروتئین در 100 میکرولیتر عصاره در دقیقه) و به دنبال آن در تیمار هگزانال روز 14 انباری (046/0 میلی گرم پروتئین در 100 میکرولیتر عصاره در دقیقه) مشاهده شد. از نتایج مربوطه به تیمار قبل و پس از برداشت محصول استنباط می شود در روز 28 بیشترین کاهش کیفیت ظاهری به ویژه در تیمار هگزانال و EFF (8/26 درصد) این دوره انباری مشاهده شد. بیشترین کاهش وزن محصولات با تیمار بعد از برداشت در دور
  19. بررسی اثر بخار هگزانال روی حفظ کیفیت کلم بروکلی طی دوره نگهداری در انبار سرد
    1399
    روش های مختلفی برای افزایش عمر پس از برداشت کلم بروکلی استفاده شده است، اما یافتن مواد شیمیایی و نگهدارنده ضد میکروبی جدید به عنوان روشی برای افزایش ماندگاری مواد غذایی و به تاخیر انداختن پیری محصولات به ویژه سبزی ها ضروری می باشد. در همین راستا، این پژوهش جهت بررسی اثر بخار هگزانال بر عمر انباری و برخی صفات کمی و کیفی کلم بروکلی طی نگهداری در انبار سرد صورت گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و در 3 تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایشی سطوح تیماری در 4 سطح شامل شاهد (بدون تیمار)، بخار هگزانال به غلظت 01/0 درصد، 02/0 درصد و 005/0 درصد و زمان انبارداری در 5 سطح شامل 0، 7، 14، 21 و 28 روز بود. کاهش وزن، محتوای کلروفیل کل، کاروتنوئید کل، فنل کل، فلاونوئید کل، فعالیت آنتی اکسیدانی، ویتامین ث، شاخص های رنگ، کیفیت خوراکی، فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز طی پنج دوره مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که کمترین میزان کاهش وزن در روز 28 در تیمارهای 01/0 و 02/0 هگزانال بدست آمد. محتوای کلروفیل a و b و کلروفیل کل تحت تاثیر تیمارهای بخار هگزانال قرار گرفتند، که در نتیجه آن در روز آخر انبارداری بیشترین میزان کلروفیل a، b و کل در تیمار 01/0 هگزانال (به ترتیب 89/1، 86/1 و 66/4 میلی گرم در گرم وزن تر) مشاهده شد. علاوه بر این، با گذشت زمان انبارداری میزان کلروفیل کاهش یافت، اما این کاهش در کلم بروکلی های شاهد نسبت به تیمار شده ها بیشتر بود. مقدار کاروتنوئید کل نیز در تیمار 01/0 هگزانال (35/1 میلی گرم در گرم وزن تر) نسبت به شاهد (83/00 میلی گرم در گرم وزن تر) و تیمارهای دیگر بیشتر بود. ویتامین ث در روز 28 انبار در تیمار 01/0 هگزانال بیشترین میزان بود که با تیمار 005/0 هگزانال تفاوت معنی داری نشان نداد. کلم بروکلی های تیمار شده ویتامین ث را بهتر از شاهد حفظ کردند، به طوری که در طول انبارداری، ویتامین ث کلم های شاهد در شروع انبارداری نسبت به روز آخر به میزان %63 کاهش یافت، در حالی که این کاهش در نمونه های تیمار شده هگزانال 005/0، 01/0 و 02/0 به ترتیب، %28، %17 و %32 بود که نشان دهنده اثر موثر هگزانال 01/0 در حفظ مقدار ویتامین ث کلم بروکلی بود. محتوای فنل کل در نمونه های تیمار شده در مقایسه با شاهد بالاتر بود. اثرات متقابل تیمار و دوره انبارداری روی محتوای فنل
  20. اثر روش خشک کردن روی برخی از مواد موثره عصاره دو گونه مریم گلی
    1399
    مریم گلی ها بانام علمی spp. Salvia گیاهانی چندساله و علفی متعلق به تیره ی نعناعیان هستند. تاکنون از جنس مریم گلی در ایران 58 گونه شناسایی شده است که 17 گونه آن بومی انحصاری ایران هستند. گونه ی S. officinalis که گونه اصلاح شده و متداول مریم گلی است، حاوی مواد تلخ، تانن، فلاونوئید و مواد گلیکوزیدی و رزینی و همین طور حاوی اسیدهای فنلیک رزمارینیک اسید و سالویانولیک اسید است و گونه ی S. nemorosa به دلیل داشتن کرک های ترشحی، سرشار از اسانس می باشد. این گونه از مریم گلی حاوی فلاونوئید است. خشک کردن یکی از مراحل مهم پس از برداشت گیاهان دارویی است که نقش مهمی در تعیین کیفیت و کمیت مواد موثره آن ها دارد. این فرآیند بر میزان مواد موثره تاثیر قابل توجهی دارد و این تاثیر بر اساس دمای خشک کردن، طول مدت خشک کردن و گونه گیاهی متفاوت است. ازاین رو در پژوهش حاضر تاثیر روش ها و شرایط خشک کردن روی کیفیت دو گونه مذکور هدف گذاری و اجرا شد. زمان برداشت گیاهان در مرحله رشد رویشی کامل بود. آزمایش به صورت فاکتوریل با دو فاکتور در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گردید. فاکتور اول گونه ی مریم گلی در دو سطح S. officinalis و S. nemorosa و فاکتور دوم روش خشک کردن در 4 سطح خشک کردن در سایه به مدت 144 ساعت، خشک کردن در آفتاب به مدت 78 ساعت و آون با دمای 40 و 70 درجه سانتی گراد به ترتیب 37 و 6 ساعت بود. با احتساب دو سطح برای فاکتور اول و چهار سطح برای فاکتور دوم تعداد 8 تیمار در آزمایش بررسی شد. در این پژوهش مشخص شد که بیشترین عملکرد عصاره با میزان 11 درصد متعلق به تیمار آون 70 درجه سانتی گراد، در هر دو گونه و با میزان بالاتر گونه S. nemorosa نسبت به گونه دیگر بود. درصد کاهش وزن تحت تاثیر روش های خشک کردن قرار نگرفت ولی نوع گونه بر روی آن اثر گذاشت، بدین صورت که گونه S. officinalis بیشترین کاهش وزن را نسبت به گونه دیگر دارا بود. ازنظر حفظ صفات فیتوشیمیایی شامل فنل کل، فلاونوئیدکل، تانن کل و خاصیت آنتی اکسیدانی، به طور میانگین در تیمار سایه خشک برای دو گونه S. nemorosa و S. officinalis بالاترین مقدار و در آون 70 درجه سانتی گراد کمترین داده های صفات مذکور ثبت شد. ازنظر اسیدهای فنلیک شامل کلروژنیک اسید، کافئیک اسید، رزمارینیک اسید و سالویانولیک اسید که به روش HPLC سنجیده شدند، باوجود دا
  21. بررسی جوانه زنی و دماهای کاردینال بذر و اثر مراحل فنولوژیکی گیاه روی برخی مواد موثره اسفناج وحشی (Atriplex patula)
    1399
    گیاه اسفناج وحشی Atriplex patula گیاهی از خانواده Chenopodiaceae است که می تواند در مصارف مختلفی از قبیل مصارف دارویی، تغذیه ای ، تولیدعلوفه و بیابان زدایی مورد استفاده قرار گیرد. به منظور تعیین نوع خواب و ویژگی های جوانه زنی و روش شکست خواب و تعیین دماهای کاردینال جوانه زنی و تاثیر مراحل فنولوژیکی بر برخی مواد موثره در این گونه، 3 آزمایش به صورت جداگانه انجام گرفت. آزمایش اول آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 2 فاکتور انجام شد. فاکتور اول نیترات پتاسیم در 4 سطح (صفر، 250، 500 و 750 میلی گرم در لیتر) و فاکتور دوم سرمادهی مرطوب در 3 سطح (بدون سرمادهی مرطوب، 3+ و 6+ درجه سانتی گراد) بود. تعداد تیمارها 12 و در 4 تکرار 25 بذری انجام شد و سرعت و درصد جوانه زنی بذور محاسبه گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که تیمار نیترات پتاسیم با غلظت 250 میلی گرم در لیتر به همراه سرمادهی مرطوب در دمای 3 درجه سانتی گراد به مدت یک هفته بهترین نتیجه را در شکست خواب بذر و افزایش درصد جوانه زنی و سرعت جوانه زنی داشت و سرعت و درصد جوانه زنی به ترتیب 16/8 و 90 درصد به دست آمد. بنابراین مشخص شد که خواب این گونه از نوع فیزیولوژیکی غیر عمیق می باشد. آزمایش دوم به منظور تعیین دماهای کاردینال جوانه زنی بذور در 9 سطح دمایی (صفر، 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و40 درجه سانتی گراد) آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام گرفت. در این آزمایش تیمارها شامل 9 سطح دمایی، هر تیمار دارای 4 تکرار 25 بذری بود. سپس با تعیین سرعت جوانه زنی و برازش مناسب ترین مدل رگرسیونی بین درجه حرارت و سرعت جوانه زنی درجه حرارت های کاردینال جوانه زنی شامل درجه حرارت حداقل، مطلوب و حداکثر به ترتیب معادل 86/1، 51/22 و 89/38 درجه سانتی گراد به دست آمد و بهرین مدل برای تعیین دماهای کاردینال مدل دندان مانند انتخاب شد. آزمایش سوم به منظور بررسی تاثیر مراحل فنولوژیکی گیاه بر برخی مواد موثره در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تیمار و 3 تکرار انجام شد. تیمارها شامل مرحله 8 برگی، مرحله گل دهی و مرحله بذر دهی بودند. شاخص های اندازه گیری شده شامل میزان کلروفیل a، b، کل و کاروتنوئید در برگ، میزان فنل کل اندام هوایی، میزان فلاونوئید کل اندام هوایی، میزان تانن و ظرفیت آنتی اکسیدانی، محتوای کوئرستین و روتین بودند. بیش ترین محتوای کل
  22. ارزیابی اثر تیمارهای خراش دهی، نیترات پتاسیم، متیل جاسمونات، جیبرلین و چینه ی سرمایی بر جوانه زنی بذر کَبَر (Capparis spinose L.)
    1398
    با توجه به اهمیت گیاه دارویی کَبَر در درمان بیماریها و صنایع غذایی و همچنین افزایش تقاضا، محدود بودن رویشگاه های طبیعی، کمی زادآوری و برداشت بی رویه، برنامه ریزی جهت کشت و اهلی کردن آن ضروری به نظر می رسد. برای ازدیاد و کشت این گیاه، رفع خواب و افزایش میزان جوانه زنی بذرها توسط روش های آزمایشگاهی مختلف اهمیت ویژه ای دارد. به منظور ارزیابی اثر خراش دهی مکانیکی و شیمیایی، تاثیر نیترات پتاسیم، متیل جاسمونات، جیبرلین و چینه ی سرمایی مرطوب روی شکست خواب بذر گیاه دارویی کَبَر، سه آزمایش طراحی و اجرا گردید. آزمایش اول ارزیابی تاثیر خراش دهی مکانیکی و شیمیایی بر جوانه زنی بذر در قالب طرح کاملاً تصادفی شامل، خراش دهی مکانیکی با کاغذ سمباده در سه سطح صفر (شاهد)، 5، 20 دقیقه و خراش دهی شیمیایی با اسید سولفوریک غلیظ (98%) در سه سطح زمانی 10، 30 و 45 دقیقه خیساندن بود. آزمایش دوم ارزیابی تاثیر متیل جاسمونات، جیبرلین و نیترات پتاسیم بر جوانه زنی بذر کَبَر بود که به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو فاکتور انجام گرفت، فاکتور اول شامل: متیل جاسمونات در 4 سطح صفر (شاهد)، 5، 10، 15 میکرومولار و فاکتور دوم شامل: جیبرلین و نیترات پتاسیم در 5 سطح، جیبرلین در غلظت های صفر (شاهد)، 500 و 1000 میلی گرم در لیتر و نیترات پتاسیم در غلظت های 5000 و 10000 میلی گرم در لیتر بود که تیمارها به صورت خیساندن اعمال شدند. آزمایش سوم ارزیابی تاثیر چینه سرمایی بر جوانه زنی بذر کَبر بود که با تیمار دمایی 4 درجه ی سانتی گراد به صورت طرح کاملاً تصادفی در 5 سطح زمانی صفر (شاهد)، 6، 8، 10 و 12 هفته اجرا گردید. میزان قوه ی نامیه ، درصد نهایی جوانه زنی، میانگین روزانه ی درصد جوانه زنی، شاخص جوانه زنی، ضریب آلومتری، شاخص بنیه بذر، سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه، طول ساقه چه، طول گیاهچه و شاخص تیمسون مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که تیمار خراش دهی با سمباده به مدت 20 دقیقه بر درصد نهایی جوانه زنی 77%، میانگین روزانه درصد جوانه زنی 56/2%، شاخص جوانه زنی 26/0و سرعت جوانه زنی به مقدار 8/1، تاثیر معنی-داری داشته، که روی صفات مذکور اثر افزایشی داشت، اما طول ریشه چه و شاخص بنیه تحت اثر این تیمارها قرار نگرفت، ولی با این وجود صفات طول ساقه چه و طول گیاهچه به ترتیب با مقادیر5/116 و 75/127 میلی متر و ضریب آل
  23. مطالعه دماهای کاردینال جوانه زنی بذر و تاثیر مراحل فنولوژیکی بر میزان برخی از مواد موثره تاج خروس گسترده (Amaranthus blitoides)
    1398
    تاج خروس گسترده یکی از گیاهان خانواده Amaranthaceae می باشد که می تواند به عنوان گیاه دارویی و سبزی در تغذیه انسان جای گیرد به منظور تعیین ویژگی های جوانه زنی و تعیین نوع خواب این گیاه و روش شکستن خواب و تعیین دماهای کاردینال جوانه زنی بذور این گیاه و تاثیر مراحل فنولوژیکی بر برخی مواد موثره در این گونه، چند آزمایش به صورت جداگانه انجام گرفت. آزمایش اول جهت تعیین خواب و روش شکستن خواب بذور در قالب طرح کاملاً تصادفی با 12 تیمار و 4 تکرار 25 بذری، شامل سرمادهی مرطوب در دمای 3 و 6 درجه سانتی گراد به مدت 1، 2 و 3 هفته، نیترات پتاسیم با غلظت های 250، 500 و 750 میلی گرم بر لیتر و خراش دهی با کاغذ سمباده به مدت 5، 10 و 15 دقیقه اجرا گردید و درصد و سرعت جوانه زنی بذور محاسبه گردید. این نتیجه به دست آمد که بهترین روش برای شکستن خواب بذور، تیمار کاغذ سمباده به مدت 15 دقیقه و سرمادهی مرطوب در دمای 3 درجه سانتی گراد بود. بنابراین مشخص شد که خواب بذور تاج خروس گسترده از نوع فیزیکی می باشد. آزمایش دوم جهت تعیین دماهای کاردینال جوانه زنی بذور در قالب طرح کاملاً تصادفی شامل 9 تیمار دمایی با 4 تکرار 25 بذری صورت گرفت. تیمارها شامل دمای 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35، 40 و 45 درجه سانتی گراد بودند. سپس با تعیین سرعت جوانه زنی و برازش مناسب ترین مدل رگرسیونی بین درجه حرارت و سرعت جوانه زنی درجه حرارت های کاردینال جوانه زنی شامل درجه حرارت حداقل، مطلوب و حداکثر به ترتیب معادل 16/6، 41/26 و 67/40 درجه سانتی گراد و بهترین مدل برای تعیین دماهای کاردینال مدل دوتکه ای انتخاب شد. آزمایش سوم جهت تعیین برخی مواد موثره گیاه تاج خروس گسترده در مراحل مختلف فنولوژیکی، در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تیمار و 3 تکرار انجام گرفت. تیمارها شامل مرحله 8 برگی، مرحله گلدهی و مرحله بذردهی بودند. متغیرهای اندازه گیری شده شامل میزان کلروفیلa ، b و کارتنوئید در برگ، میزان فنل کل اندام هوایی، میزان فلاونوئیدکل اندام هوایی، میزان تانن، ظرفیت آنتی اکسیدانی، محتوای کوئرستین، روتین، اسیدکلروژنیک و اسید کافئیک بودند. بیش ترین محتوای کلروفیل کل به میزان 05/2 میلی گرم بر گرم در مرحله بذردهی وکمترین محتوای کلروفیل کل به مقدار94/0 میلی گرم در گرم در مرحله 8 برگی مشاهده شد. بیش ترین محتوای کلروفیل a و b در مرحله بذردهی وکم
  24. اثر تنش خشکی در مراحل مختلف رشد روی برخی ترکیبات فنلی و ظرفیت پاد اکسایشی عصاره گیاه مفراح(Nepeta crispa L
    1398
    مفراح گیاه دارویی چند ساله متعلق به خانواده نعناعیان است. این گیاه به دلیل استفاده در زمینه های مختلف دارویی، بهداشتی و غذایی حائز اهمیت است. تنش خشکی از جمله عوامل مهمی است که بر خصوصیات کمی و کیفی گیاهان دارویی موثر است. گیاهان با بهره گیری از آنتی اکسیدان های آنزیمی و غیرآنزیمی، همچنین تولید برخی متابولیت های ثانویه نظیر انواع ترکیبات فنلی می توانند با تنش های محیطی نظیر خشکی مقابله نمایند. مرحله رشد از فاکتورهای موثر در تعیین محتوای متابولیت های ثانویه در گیاهان دارویی می باشد. گیاهان دارویی بر خلاف دیگر محصول های زراعی، گیاهانی هستند که در آن ها کیفیت مواد در مقایسه با کمیت آن ها به مراتب مهمتر و ضروری تر می باشد. بنابراین جهت رسیدن به حداکثر کیفیت، علم و آگاهی از عوامل موثر بر رشد و نمو گیاهان دارویی بسیار حائز اهمیت می باشد . در این مطالعه اثر تنش خشکی در مراحل مختلف فنولوژی بر رشد و برخی پاسخ های فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی گیاه مفراح (Nepeta crispa L.) مورد مطالعه قرار گرفته است. آزمایش به صورت فاکتوریل 2×3 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و سطوح تنش خشکی و مراحل فنولوژی به عنوان فاکتورهای اصلی در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان اجرا گردید. تیمارهای مورد بررسی در این تحقیق شامل سه سطح تنش خشکی، شرایط بدون تنش (80 درصد ظرفیت مزرعه ای) تنش ملایم (60 درصد ظرفیت مزرعه ای) و تنش شدید (40 درصد ظرفیت مزرعه ای) و دو مرحله فنولوژی (مرحله استقرار نشاء) و (مرحله رویشی) در سه تکرار بودند. نتایج حاصل از تجزیه آماری نشان داد، تنش خشکی اثر معنی داری بر پارامترهای مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی گیاه، شامل وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی، سطح برگ، طول اندام هوایی و ریشه، رنگیزه های فتوسنتزی، کربوهیدرات، پرولین، پروتئین، محتوی نسبی آب، فنل کل، فلاونوئید، فعالیت آنتی اکسیدانی و اسیدهای فنولیک دارد. تنش خشکی سبب ایجاد اثرات منفی بر رشد و عملکرد گیاه شد. در شرایط تنش خشکی در هر دو مرحله فنولوژی کاهش پارامترهای رشدی، کلروفیل، محتوای نسبی آب و در تنش شدید کاهش پروتئین نسبت به تنش ملایم و افزایش کربوهیدرات، پرولین، مواد فنلی و فعالیت آنتی اکسیدانی شد. در این تحقیق تنش خشکی با افزایش ترکیبات فنلی و افزایش تجمع پرولین و کربوهیدرات در هر دو مرحله فنولوژیکی وتجمع
  25. اثر پرتو تابی فرابنفش C و تیمار آب گرم روی انبارمانی پرتقال رقم تامسون ناول
    1398
    پرتقال تامسون ناول یکی از مهمترین میوه های مناطق نیمه گرمسیری جهان می باشد که به نوبه ی خود دارای مشکلات پس از برداشت است. در این پژوهش تاثیر پرتو تابی فرابنفش C و تیمار آب گرم روی انبارمانی و برخی ویژگی های کمی و کیفی این پرتقال بررسی شد. مطالعه به صورت یک آزمایش فاکتوریل (دارای 2 فاکتور) بر پایه ی طرح کاملا تصادفی در 3 تکرار پیاده گردید. فاکتور اول تیمارها شامل: پرتوتابی فرابنفش C در 2 سطح (شاهد و10 دقیقه قراردادن میوه ها در فاصله 25 سانتی متری از لامپ های UV-C با شدت 5/4 کیلوژول بر متر مربع ) و آب گرم در2 سطح (شاهد وغوطه وری میوه ها در آب 55 درجه سانتی گراد به مدت 3 دقیقه) و فاکتور دوم مدت انبارداری در 5 سطح (شروع انبارداری و 1، 2، 3 و 4 ماه بعدازآن) بود. شاخص های کاهش وزن، میزان مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، pH، سفتی بافت و درصد پوسیدگی به علاوه آزمون چشایی، هر 30 روز یک بارطی انبارداری و همچنین عمر قفسه ای بعد از 7 روز در دمای اتاق به دنبال هر دوره انبارداری اندازه گیری شد و در پایان انبارداری نیز با خروج میوه هائی که در خاتمه هر دوره ی نگهداری در فریزر 20- گذاشته شده بودند ، ویژگی هایی شامل ظرفیت آنتی اکسیدانی، ویتامین ث و میزان فنل کل مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد اثر متقابل تیمارها با گذشت زمان بر پی اچ، اسیدیته قابل تیتراسیون، ویتامین ث و ظرفیت آنتی اکسیدانی معنی دار نشد، اما درصد کاهش وزن، سفتی بافت، مواد جامد محلول در سطح 1 درصد و محتوای فنل کل، کیفیت ظاهری و طعم کلی میوه ها در سطح 5درصد معنی دار شدند. در مقایسه اثرات تیمارها، کمترین کاهش وزن به علاوه سفتی بافت مطلوب مربوط به میوه های تیمار ترکیبی آب گرم بود، اما بیشترین مواد جامد محلول، پی اچ، فنل کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی و کمترین پوسیدگی در تیمار UV-C دیده شد. به طور کلی با توجه به نتایج بدست آمده، تیمار UV-C و تیمار ترکیبی آب گرم و UV-C به عنوان تیمارهایی مناسب جهت افزایش عمر انباری و حفظ کیفیت پس از برداشت پرتقال تامسون ناول در انبار سرد پیشنهاد می شوند.
  26. بررسی تنوع ژنتیکی 6 جمعیت گیاه دارویی زوفا (Hyssopus officinalis) با استفاده از نشانگر ISSR و مقایسه این جمعیت ها براساس محتوای اسیدهای فنلیک
    1397
    شناخت و آگاهی از تنوع ژنتیکی و شیمیایی در یک گونه گیاهان دارویی برای حفاظت از منابع ژنتیکی و همچنین استفاده از روش اصلاحی مناسب به منظور بهبود صفات اقتصادی مهم است. زوفا با نام علمی Hyssopus officinalis یک گیاه دارویی معطر از خانواده نعناعیان است. در مطالعه حاضر 6 جمعیت از این گیاه (هر جمعیت 10 گیاه) با استفاده از برخی صفات فیتوشیمیایی و نشانگرها ی مولکولی ISSR مورد ارزیابی تنوع ژنتیکی قرار گرفتند. جمعیت ها شامل 5 جمعیت بومی از ایران (اراک، شیراز، مشهد، اصفهان، اصفهان) و یک جمعیت از سوئد بود. نتایج تجزیه واریانس داده های فیتوشیمیایی نشان داد که بین جمعیت ها از نظر میزان فنل کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی تفاوت معنی داری (p<0.05) وجود داشت اما بین جمعیت ها از نظر میزان فلاونوئید تفاوت معنی داری مشاهده نشد. از لحاظ میزان اسیدهای فنلیک نیز بین جمعیت ها تفاوت معنی داری بدست آمد. بالاترین میزان فنل مربوط به جمعیت سوئد و به مقدار 52/4 میلی گرم گالیک اسید در یک گرم بافت برگ بود. بیشترین درصد بازدارندگی رادیکال آزاد نیز در جمعیت سوئد مشاهده شد که 72/93% بود. اسید فنلیک غالب در جمعیت های زوفا کلروژنیک اسید بود که در جمعیت شیراز به میزان 67/1 میلی گرم در گرم وزن خشک بود. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی، از 18 آغازگر ISSR استفاده شد که در مجموع 126 باند ایجاد شد که 119 باند چند شکل بودند. تجزیه خوشه ای بر پایه ماتریس تشابه ژنتیکی جاکارد و با روش UPGMA نمونه های زوفا را به 6 گروه تقسیم نمود. نتایج تجزیه به مختصات اصلی (PCOA)، نتایج تجزیه خوشه ای را تا حد زیادی تایید نمود. بیشترین تشابه ژنتیکی بین دو جمعیت اصفهان1 و مشهد و کمترین آن بین جمعیت اراک و سوئد مشاهده شد. تنوع درون جمعیت ها با استفاده از میانگین شاخص تنوع ژنی نی (h) و شاخص اطلاعاتی شانون (I) با نرم افزار POPGENE آنالیز و مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین و کمترین تنوع ژنتیکی درون جمعیت به ترتیب در جمعیت اصفهان1 (24/0=h و 36/0=I) و مشهد (14/0=h و 21/0=I) مشاهده شد. میانگین آلل های موثر (Ne) به آلل های مشاهده شده (Na) 85/0 بود. همچنین برای بررسی تنوع ژنتیکی بین جمعیت ها و واریانس مولکولی (AMOVA) از دو نرم افزار GENEALEX و POPGENE استفاده شد. میانگین شاخص های Gst (تفرق ژنی) و Dst (تنوع ژنتیکی بین جمعیت) به ترتیب 38/0 و 12/0 بدست آمد که
  27. ارزیابی گوناگونی و ساختار ژنتیکی برخی توده های بومی گل محمدی با استفاده از نشانگرهای ISSR و RAPD و مقایسه برخی صفات فیتوشیمیایی
    1397
    گل محمدی (Rosa damascena)، یکی از گونه های مهم رز بوده و به عنوان یک گیاه اسانس دار، از قدیمی ترین گیاهان دارویی و معطر جهان است. در بخش اول این تحقیق، تنوع و ساختار ژنتیکی هفت توده بومی کشت شونده گل محمدی از ایران شامل شش توده از کاشان (برزوک، نیاسر، آذران، کلپه، خیرآباد و آهسته) و یک توده از همدان (بهار)، به وسیله نشانگرهای مولکولی ISSR و RAPD مورد ارزیابی قرار گرفت. مجموعا 54 گیاه از توده های های مذکور مورد مطالعه قرار گرفت. از 9 آغازگر ISSR در مجموع77 باند تولید شد که 61 باند (79%)، چند شکل بودند. از 9 آغازگر RAPD هم 81 باند به دست آمد که 54 باند (66%) چند شکلی نشان دادند. بر اساس نتایج، تجزیه خوشه ای بر پایه ماتریس تشابه ژنتیکی جاکارد و با روش UPGMA، نمونه های گل محمدی را به 8 گروه تقسیم نمود. نتایج تجزیه به مختصات اصلی (PCOA) تا حد زیادی این گروه بندی را تایید نمود. تنوع درون توده ها با استفاده از میانگین شاخص تنوع ژنی نی (h) و شاخص اطلاعاتی شانون (I) با نرم افزار POPGENE مورد بررسی قرار گرفت. بیش ترین تنوع ژنتیکی در توده همدان (13/0=h و19/0=I) و کم ترین در توده آذران (07/0=h و10/0=I) مشاهده شد. میانگین نسبت آلل های موثر (Ne) به آلل های مشاهده شده (Na) در میان کل توده ها برابر با 91/0 بود. هم چنین برای بررسی تنوع ژنتیکی بین توده ها و واریانس مولکولی (AMOVA) از دو نرم افزار POPGENE وGENE ALEX استفاده شد. تمایز ژنتیکی نسبتا پایینی )11/0= (Gst در بین توده ها مشاهده شد. تنوع ژنتیکی درون توده ها نیز نسبتا پایین بود)16/0= (Hs. میزان جریان ژنی(Nm) به دست آمده بین توده-های گل محمدی مورد مطالعه 97/3 بود. تجزیه واریانس مولکولی توده ها نشان داد که 59 درصد از تنوع ژنتیکی شناسایی شده مربوط به درون توده ها و 41 درصد بین توده ها بود. در بررسی ساختار توده با استفاده از نرم افزار STRUCTURE، توده های گل محمدی مورد مطالعه به4 زیرگروه ژنتیکی تقسیم شدند. شاخص های محاسبه شده در این پژوهش، نشان از تنوع ژنتیکی کم در توده ها داشت که احتمالا به علت تکثیر غیر جنسی گیاه در سالیان متمادی بوده است. در بخش دوم این تحقیق، صفاتی شامل قطر ساقه، سطح برگ، میزان کلروفیل و کاروتنوئید برگ، محتوای فنل، محتوای فلاونوئید و ظرفیت پاداکسایشی برگ و گلبرگ و همچنین میزان آنتوسیانین گلبرگ در نمونه های گیاهی
  28. اثر نور تکمیلی بر رشد، عملکرد و برخی ویژگی های بیوشیمیایی توت فرنگی رقم کاماروسا
    1397
    این پژوهش باهدف بررسی تاثیر کیفیت نور تکمیلی بر رشد، عملکرد و کیفیت توت فرنگی رقم کاماروسا در شرایط گلخانه ای انجام شد. تیمارهای نوردهی تکمیلی شامل 1- شاهد (عدم نوردهی تکمیلی) 2- نور تکمیلی قرمز 100% 3- نور تکمیلی با نسبت قرمز 83% + آبی 17% و 4-نور تکمیلی با نسبت قرمز 66% + آبی 34% بود که به صورت یک طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و سه تکرار انجام شد. نوردهی تکمیلی با استفاده از منبع نور ال ای دی در زمستان سال 95 و بهار 96 از ساعت 10-6 شب انجام شد. نتایج نشان داد که بالاترین تعداد برگ، طول دم برگ، قطر طوقه و سطح برگ در بوته های با نوردهی تکمیلی قرمز 100% و قرمز 83% + آبی 17% مشاهده شد درحالی که کمترین شاخص های رشد مربوط به گیاهان شاهد و نوردهی با قرمز 66% + آبی 34% بود. گیاهان تیمار شده با نور ال ای دی قرمز66 % + آبی 34% دارای بیش ترین قطر برگ و بیش ترین ضخامت اپیدرم رویی بود و بعد از آن به ترتیب تیمارهای قرمز 83% + آبی 17% و قرمز100% قرار داشت. تیمار قرمز 66 % + آبی 34 % باعث کاهش تراکم روزنه ها و بسته شدن دهانه روزنه ها شد. بالاترین عملکرد و تعداد میوه با نوردهی تکمیلی قرمز 83% + آبی 17% و کمترین عملکرد با نوردهی تکمیلی قرمز 66% + آبی 34% و قرمز 100 % مشاهده شد. بیش ترین میزان مواد جامد محلول در تیمار نوردهی تکمیلی قرمز 100 % مشاهده شد. ولی میوه ها در این تیمار دارای کمترین میزان سفتی بودند. گیاهان تیمار شده با نور قرمز 66 % + آبی 34 % دارای بیش ترین میزان فنل کل و فلاونوئید، آنتوسیانین، تانن و ویتامین C بودند و کمترین مقدار آن ها در شاهد مشاهده گردید. همچنین این گیاهان دارای بالاترین میزان پروتئین های محلول و فعالیت آنزیم ها در برگ بودند. غلظت کربوهیدرات محلول در برگ در تیمار قرمز 100 % بیشتر از سایر تیمارها بود. بیشترین میزان کلروفیل کل، کلروفیل a و کارتنوئید در نوردهی قرمز 66 % + آبی 34 % مشاهده شد. در حالی که کمترین غلظت کلروفیل در شاهد و نور قرمز 100% مشاهده گردید. محتوای نسبی آب برگ در تیمار قرمز 100 % و قرمز 83% + آبی 17% بالاتر از سایر تیمارها بود. این تیمارها دارای کمترین میزان ماده خشک بودند. نتایج این پژوهش نشان داد که نوردهی تکمیلی با استفاده از لامپ های ال ای دی با نسبت نور قرمز 83% + آبی 17% به عنوان تیمار توصیه شده، ضمن بهبود نسبی رشد گیاهان، باعث ا
  29. عنوان: اثر تیمار ازن و بسته بندی در اتمسفر اصلاح شده روی انبارمانی و برخی خصوصیات کمی و کیفی فلفل دلمه ای
    1397
    عمر مفید فلفل دلمه ای با از دست دادن کیفیت بصری، بافت،آلودگی به میکروارگانیسم های بوتریتیس آلترناریا و پوسیدگی نرم قارچی و باکتریایی محدود می شود، که این مشکلات سبب کاهش حمل و نقل، افزایش ضایعات و کاهش صادرات این محصول طی مراحل پس از برداشت این میوه می شود. بنابراین در راستای کاهش ضایعات پس از برداشت فلفل دلمه ای در پژوهش حاضر اثر تیمار گاز ازن و بسته بندی در اتمسفر اصلاح شده بر انبارمانی و برخی خصوصیات کمی و کیفی فلفل دلمه ای طی دوآزمایش مجزا مورد بررسی قرار گرفت.آزمایش اول به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی انجام گرفت. در این آزمایش فاکتور اول غلظت گاز ازن در سه سطح شاهد ( بدون تیمار ازن)، 1 و 5 پی پی ام و فاکتور دوم زمان انبارمانی در پنج سطح صفر (روز برداشت محصول)، 10، 20، 30 و 40روز پس از شروع انبارمانی بود، که با سه تکرار انجام گرفت. میوه های فلفل دلمه ای سبز رنگ رقم انزا پس از شستشو با آب مقطر داخل بسته های پلی اتیلنی منفذدار بسته بندی شد و پس از قرار گرفتن در ظروف یونولیتی تیمار مذکور به وسیله دستگاه مولد ازن و به صورت روزانه روی میوه ها اعمال شد سپس ظروف حاوی فلفل دلمه ای به سرد خانه با دمای 8 درجه سانتی گراد منتقل شد. نتایج حاصل از این آزمایش بیانگر تاثیر مثبت تیمار گاز ازن در غلظت 1 پی پی ام بر میزان سفتی یافت و کاهش وزن فلفل بود همچنین این تیمار منجربه تاخیر در تخریب ویتامین ث و فنل کل شد. شاخص رنگ a*(سبزی) و کاروتنوئید افزایش کمتری نسبت به میوه های شاهد و تیمار ازن در غلظت 5 پی پی ام نشان داد. در مجموع تیمار با گاز ازن در غلظت 1 پی پی ام موجب کاهش کپک و مخمر سطحی و حفظ خصوصیات حسی ( عطر،تازگی مزه وبافت) در فلفل دلمه ای شد که به افزایش عمر انباری آن کمک کرد.آزمایش دوم نیز به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی انجام گرفت. فاکتور اول در این آزمایش بسته بندی در اتمسفر اصلاح شده دارای سه سطح شاهد (ترکیب گازهای معمولی اتمسفر،که شامل 21% اکسیژن، 3/0 % دی اکسیدکربن و 78% نیتروژن می باشد)، ترکیب گازی اول شامل 10% اکسیژن، 5%، دی اکسیدکربن و 85% نیتروژن و ترکیب گازی دوم متشکل از 5%اکسیژن، 10% دی اکسیدکربن و 85% نیتروژن بود و فاکتور دوم زمان انبارمانی در پنج سطح صفر (روز برداشت محصول) 10، 20، 30 و 40روز پس از شروع انبارمانی بود که با سه تکرار انجام گر
  30. اثر پوشش کیتوزان و نانو فیبر کیتوزان بر کیفیت و انبارمانی میوه ی توت فرنگی رقم پاروس
    1397
    توت فرنگی به دلیل داشتن بافت نرم و حساسیت فراوان به پاتوژن ها عمر انباری کوتاهی دارد. از جمله راه های نامناسب برای افزایش ماندگاری آن استفاده از ترکیبات شیمیایی مصنوعی و ضد قارچی می باشد که اثراتی سوء برای سلامت مصرف کننده و محیط زیست بر جا می گذارند . در سال های اخیر استفاده از پوشش های خوراکی به ویژه پوشش کیتوزان به عنوان یک روش ایمن گسترش یافته است. این پژوهش جهت بررسی تاثیر پوشش دهی با کیتوزان و نانو فیبر کیتوزان بر عمر انباری و برخی خواص کمی و کیفی میوه ی توت فرنگی رقم پاروس طی نگهداری در انبار سرد صورت پذیرفت . پژوهش در قالب یک آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور بر پایه طرح کاملاً تصادفی با دو فاکتور و با سه تکرار انجام گرفت . فاکتور اول تیمار ها در 5 سطح شامل شاهد خشک، آب مقطر، کیتوزان 5/0 درصد، نانو فیبر کیتوزان 2/0 درصد و نانو فیبر کیتوزان 5/0 درصد و فاکتور دوم زمان انبارداری در 5 سطح شامل: صفر، 5، 10، 15 و 20 روز بود . تیمارها به صورت 2 دقیقه غوطه وری میوه ها در محلول آماده شده در دمای محیط (25 درجه سانتی گراد) اعمال شد و نمونه‎ ها پس از خشک شدن، در ظروف یکبار مصرف پلاستیکی بسته بندی و در دمای 4 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 85 تا 90 درصد نگهداری شدند . در پایان دوره های انبارداری میزان کاهش وزن، پی اچ آب میوه، مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، سفتی بافت میوه، پوسیدگی، شاخص های رنگ، آنتوسیانین، محتوای فنل کل ، مقدار ویتامین ث، فعالیت آنتی اکسیدانی و ارزیابی کیفیت خوراکی محصول از نقطه نظر عطر و طعم و مشتری پسندی آن تاثیر تیمار ها بر محصول ارزیابی شد . نتایج نشان داد که تیمارکیتوزان 5/0 درصد، تیمار نانو فیبر کیتوزان 2/0 درصد و تیمار نانو فیبر کیتوزان 5/0 درصد به ترتیب (22%)، (35%) و (43%) سفتی بافت میوه را نسبت به تیمار شاهد (خشک و آب مقطر) حفظ کردند و کاهش وزن تیمار شاهد (خشک و آب مقطر) نسبت به تیمار کیتوزان 5/0 درصد، تیمار نانو کیتوزان 2/0 درصد و تیمار فیبر نانو کیتوران 5/0 درصد به ترتیب (36%)، (52%) و (59%) بیشتر بود و همچنین اختلاف معنی داری در سطح یک درصد بین میوه های پوشش داده شده با شاهد (خشک و آب مقطر) روی درصد پوسیدگی، پی اچ، اسیدیته قابل تیتراسیون، فنل، ویتامین ث، آنتوسیانین، فعالیت آنتی اکسیدانی، ارزیابی کیفیت خوراکی و شاخص ها ی رنگ a*، b*، زاویه
  31. اثر سالیسیلیک اسید، کیتوزان و سالیسیلول کیتوزان بر عمرانباری و برخی شاخص های کمی و کیفی میوه توت فرنگی رقم سلوا طی نگهداری در انبار سرد
    1396
    در این پژوهش سعی برآن شد که روش های غیرشیمیایی و بی خطر در این رابطه به کار گرفته شوند. بدین منظور از تیمارهای جایگزین شامل 1- متیل سیکلوپروپان، آب گرم وپرتو فرابنفش نوع C روی انگور رقم گلین بارماقی در دو مطالعه درون بدنی و درون شیشه ای استفاده گردید. مطالعه دورن بدنی در سه قسمت مجزا و هر قسمت به صورت یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و در 3 تکرار پیاده شد. هر آزمایش شامل دو فاکتور بود که فاکتورها و سطوح آن ها به شرح ذیل منظور گردیدند. آزمایش اول: تیمار 1- متیل سیکلوپروپان در چهار سطح شامل صفر (شاهد)، 5/2، 5 و 5/ 7 میلی گرم در لیتر و زمان انبارمانی در 5 سطح شامل شروع انبارداری (شاهد)، 15، 30، 45 و 60 روز پس از انبارمانی، آزمایش دوم: پرتو فرابنفش از نوع C در چهار سطح شامل بدون پرتوتابی (شاهد)، 5/2، 5 و 5/7 دقیقه پرتوتابی با طول موج 254 نانومتر در فاصله 10 سانتی متری از منبع پرتو و زمان انبارمانی به شرح آزمایش اول و آزمایش سوم: استفاده از آب گرم به صورت غوطه وری در چهار سطح شامل آب با درجه 25 درجه سانتی گراد (شاهد)، 50، 55 و 60 درجه سانتی گراد به مدت یک دقیقه و زمان انبارمانی به شرح آزمایش اول. سپس ظروف حاوی میوه ها اعم از شاهد و تیمارشده به انبارسرد با دمای 1 ± صفر درجه سانتی گراد منتقل گردیدند. نهایتاً شماری از ویژگی های کمی و کیفی میوه شامل پی اچ، اسید قابل تیتراسیون، مواد جامد محلول، سفتی بافت، میزان کاهش وزن و درصد پوسیدگی به همراه ترکیدگی و چروکیدگی بافت میوه (به صورت چشمی) طی 5 دوره با فواصل 15 روز مورد ارزیابی قرارگرفتند. برخی از اندازه گیری ها شامل میزان کاهش وزن و درصد پوسیدگی بدون خارج کردن میوه ها از سردخانه صورت پذیرفت و در پایان کیفیت خوراکی میوه ها نیز مورد ارزیابی واقع شدند. در مطالعات درون شیشه ای، قارچ های بوتریتیس، آسپرژیلوس و پنیسیلیوم در پتری دیش های حاوی محیط آماده PDA کشت گردیدند. در این آزمایشات فاکتورهای - متیل سیکلوپروپان، آب گرم وپرتو فرابنفش نوع C و سطوح آن ها عیناً شبیه مطالعات درون بدنی به کار گرفته شدند، اما فاکتور زمان ارزیابی در مطالعات درون شیشه ای در 5 سطح شامل صفر (شاهد)، 4، 8، 12، 16 و 20 روز مد نظر قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آب گرم و 1- متیل سیکلوپروپان روی تمامیویژگی های کمی وکیفی میوه بجز مواد جامد محلول و درصد کاه
  32. اثر بسته بندی نانو سیلیکات بر ویژگی های کیفی قارچ تکمه ای در انبار
    1396
    چکیده: این مطالعه با هدف بررسی اثر پوشش های بسته بندی پلی پروپیلن و پلی اتیلن نانوسیلیکات بر کنترل قهوه ای شدن و حفظ برخی صفات کیفی قارچ دکمه ای در انبار صورت گرفت. این آزمایش به صورت فاکتوریل با دو فاکتور (تیمارها و دوره های انبارمانی) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار (بلوک) انجام شد. انواع پوشش به عنوان فاکتور اول با چهار سطح، شامل تیمار شاهد (بدون پوشش)، ظروف پلی پروپیلن معمولی با روکش سلفون معمولی، ظروف پلی پروپیلن نانوسیلیکات با روکش پلی اتیلن نانوسیلیکات با ضخامت 18 میکرون و ظروف پلی اتیلن نانوسیلیکات با ضخامت 31 میکرون- با نفوذپدیری متفاوت نسبت به گازهای بخار آب، اکسیژن و دی اکسید کربن- انتخاب شدند. مدت زمان انبارمانی (روزهای 5،0، 10، 15 و 20) به عنوان فاکتور دوم در نظر گرفته شد. بلوک بندی بر اساس اندازه ی قارچ ها (کوچک=r1 ، متوسط=r2 وبزرگ=r3) انجام شد. قارچ ها پس از بسته بندی در سردخانه با دمای 1 درجه ی سانتی گراد و رطوبت نسبی 90 درصد قرار داده شده و در روزهای 5، 10، 15 و 20 انبارمانی، برخی صفات کیفی، و میزان فعالیت آنتی اکسیدانی و نیز میزان فعالیت آنزیم پلی فنول اکسیداز، مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که قارچ های بسته بندی شده با ظروف پلی پروپیلن نانوسیلیکات با پوشش پلی اتیلن نانوسیلیکات با قطر 31 میکرون کم ترین میزان کاهش وزن، تنفس و فعالیت آنزیم پلی فنول اکسیداز را دارند. طی دوره ی انبارمانی، میزان کاهش وزن و تنفس افزایش یافت. ظروف پلی پروپیلن معمولی با روکش پلی اتیلن معمولی در افزایش شاخص L و کاهش میزان قهوه ای شدن بهتر از پوشش های نانو عمل کردند اما تفاوت آن ها با تیمار دارای پوشش نانوی 18 میکرون معنی دار نبود. همچنین تفاوت معنی داری بین میزان فعالیت آنزیم پلی فنول اکسیداز بین سه نوع پوشش به کار رفته مشاهده نشد. میزان پی اچ به طور معنی داری در ظروف نانوسیلیکات با روکش 18میکرون کم تر بود. از نظر میزان فعالیت آنتی-اکسیدانی پوشش های نانوسیلیکات واز نظر حفظ سفتی، پوشش معمولی اثر بهتری داشت. قارچ های با اندازه ی کوچک تر محتوای مواد جامد محلول بیش تر و قارچ های بزرگ تر ویتامین ث بیش تری داشتند. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که استفاده از پوشش های نانوسیلیکات می تواند در کاهش تنفس، از دست دهی وزن، پی اچ و فعالیت آنزیم پلی فنول اکسیداز قارچ دکم
  33. اثر پوشش دهی ژل آلوئه ورا و موسیلاژ بذر ریحان بر انبارداری و کیفیت میوه زردآلو رقم نوری و گیلاس رقم تک دانه
    1396
    در سال های اخیر استفاده از محصولات با منشاء طبیعی به جای استفاده از ترکیبات شیمیایی به منظور حفظ میوه و سبزی طی انبارداری اهمیت پیدا کرده است. این پژوهش جهت بررسی اثر پوشش دهی با ژل آلوئه ورا و موسیلاژ بذر ریحان بر عمر انباری و برخی خواص کمی و کیفی میوه گیلاس (رقم تک دانه) و زردآلو (رقم نوری) طی نگهداری در انبار سرد صورت پذیرفت. بدین منظور یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار برای هر میوه به صورت جداگانه انجام شد. هر آزمایش شامل دو فاکتور تیمار و زمان انبارداری بود. تیمارها شامل (1) شاهد، (2) ژل آلوئه ورا 30 درصد، (3) موسیلاژ بذر ریحان 1/0 درصد و (4) ترکیب ژل آلوئه ورا و موسیلاژ بذر ریحان بود. تیمارها به صورت 5 دقیقه غوطه وری میوه ها در محلول آماده شده با دمای 25 درجه سانتی گراد اعمال گردید و پس از خشک شدن، میوه ها در ظروف پلاستیکی بسته بندی و در دمای 2 ± 1 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 85 تا 90 درصد نگهداری شدند. فاکتور دوم زمان نگهداری در انبار با 4 سطح شامل 1 (شروع انبارداری)، 14، 21 و 28 روز بعد از آن بود. در هر یک از تاریخ های ذکرشده، میوه ها از انبار خارج شدند و پارامترهای کمی و کیفی زیر در آن ها مورد بررسی قرار گرفت: کاهش وزن، سفتی میوه، مواد جامد محلول، پی اچ، اسیدیته قابل تیتراسیون، ویتامین ث، پوسیدگی، تولید اتیلن، میزان تنفس، شاخص های رنگ، فنل کل، فعالیت آنتی اکسیدانی، آنتوسیانین و کیفیت خوراکی. نتایج نشان داد که استفاده از تیمار ترکیبی ژل آلوئه ورا و موسیلاژ بذر ریحان اثر معنی داری بر حفظ سفتی، میزان ویتامین ث، محتوای آنتوسیانین و کاهش میزان تنفس میوه گیلاس و همچنین حفظ سفتی، میزان ویتامین ث و کاهش میزان اتیلن و تنفس میوه زردآلو داشت. اثر زمان انبارداری بر تمامی صفات مورد بررسی در گیلاس و زردآلو معنی دار بود. در پایان انبارداری، مواد جامد محلول، پی اچ، آنتوسیانین ، فنل و فعالیت آنتی اکسیدانی در هر دو میوه افزایش یافت و اسیدیته قابل تیتراسیون، سفتی بافت و ویتامین ث کاهش نشان داد. اثر متقابل بین تیمارها و زمان نگهداری در برخی از ویژگی ها در گیلاس و زردآلو، مانند مواد جامد محلول، پی اچ، اسیدیته قابل تیتراسیون، اتیلن، میزان تنفس، پوسیدگی، آنتوسیانین و فعالیت آنتی اکسیدانی معنی دار بود. با توجه به نتایج، استفاده از ژل آلوئه ورا و موسیلاژ بذر
  34. اثرکاربرد هگزانال، اسانس شمعدانی عطری، روغن کدوی تخمه کاغذی و فرمولاسیون حفظ تازگی میوه (EFF) روی انبارمانی میوه انگور رقم بیدانه سفید
    1395
    ، با توجه به اینکه مواد شیمیایی مصنوعی مشکلاتی از جمله به خطر انداختن سلامتی انسان در ارتباط با باقی مانده های شیمیایی به ویژه در رژیم غذایی کودکان، مقاومت به قارچ کش ها و مشکلات زیست محیطی ایجاد می کنند، امروزه توجه به تیمارهای طبیعی افزایش یافته است.ترکیبات طبیعی نظیر ترکیبات معطر (مانند استالدهید، بنزالدهید و هگزانال)، اسید استیک، جازمونات ها، گلوکوسینولات ها، کیتوزان، اسانس ها، مواد عمده فعال برخی گیاهان در مدیریت پوسیدگی قارچی پس از برداشت استفاده می شود. در این تحقیق اثر کاربرد پس از برداشت هگزانال بر کیفیت میوه انگور رقم بیدانه سفید در طی دوره انبار مورد بررسی قرار گرفت. میوه ها با هگزانال 1/0 درصد به مدت 5/2 دقیقه تیمار و سپس پارامترهای کیفی مورد نظر از جمله کاهش وزن، پی اچ آب میوه، مواد جامد محلول (TSS)، اسیدیته قابل تیتراسیون (TA)، سفتی بافت میوه و ظرفیت آنتی اکسیدانی هر 15 روز یک بار اندازه گیری شدند. نتایج آزمایش نشان داد که میوه های تیمار شده با هگزانال نسبت به میوه های شاهد خشک و غوطه ور شده در آب مقطر حاوی اتانول از کاهش وزن و پی اچ کمتری در دوره های مختلف انباری برخوردار بودند اما ظرفیت آنتی اکسیدانی، میزان قند، اسیدیته قابل تیتراسیون، سفتی بافت حبه و قند میوه در آنها بیشتر بود. لذا بر اساس نتایج حاصل، کاربرد هگزانال در قبل از انبار میوه انگور بیدانه سفید قابل توصیه است.
  35. مقایسه برخی خواص فیتوشیمیایی میوه و ویژگی های دارویی پسماند در هشت رقم انار ایرانی
    1395
    انار (Punica granatum L.) یکی از مهم ترین میوه های بومی ایران است و رقم های زیادی از آن در ایران کشت و کار می شود. پوست و هسته انار به عنوان پسماندهای جانبی در صنعت آب میوه گیری محسوب می شوند. این پژوهش به منظور بررسی صفات فیزیکی و فیتوشیمیایی پوست و هسته هشت رقم انار ایرانی شامل پوست سیاه شیرین، آلک ترش، تابستانه ی ترش، آلک شیرین، ملس شیرین ساوه، پوست سفید ترش، پوست سفید شیرین و ملس ساوه کشت شده در شرایط یکسان (ایستگاه تحقیقات انار ساوه) با استفاده از 69 صفت کمی انجام شد. همچنین برای مقایسه ی کامل ارقام صفات مرتبط با آب میوه نیز مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و برای هر هشت رقم سه بلوک و هر بلوک پنج میوه با دو مشاهده در نظر گرفته شد. بر اساس نتایج به دست آمده خصوصیات فیزیکی و فیتوشیمیایی میوه انار بسته به نوع رقم و قسمت مورد مطالعه (پوست، آب میوه و هسته) متفاوت بود. در کلیه ی صفات مورد بررسی به غیراز نسبت طول به قطر میوه، درصد گوشت در دانه، درصد هسته در دانه، فنل کل پوست و فعالیت پاداکسایشی آب میوه (DPPH) اختلاف معنی داری در بین ارقام مشاهده شد. اندازه میوه (بلوک) تاثیر معنی داری بر صفات فیتوشیمیایی نداشت. وزن میوه ی ارقام مورد مطالعه در محدوده 40/126 گرم (آلک شیرین) تا 20/347 گرم (پوست سفید ترش) متغیر بود. حجم آب آریل ها در این پژوهش در محدوده 5/69 تا 8/77 درصد مشاهده شد و بیشترین میزان آن در رقم تابستانه ی ترش مشاهده شد. رقم ملس شیرین ساوه (89/41 درصد) و پوست سفید ترش (30/9 درصد) به ترتیب بیشترین و کمترین شاخص طعم را به خود اختصاص دادند. در تمام ارقام بالاترین سطح از محتوای فنل کل، فلاونوئید کل، تانن کل و آنتوسیانین کل مربوط به عصاره پوست بود. نتایج اندازه گیری ظرفیت پاداکسایشی عصاره ها با روش های DPPH، FRAP و ABTS به وضوح نشان دادند که عصاره پوست حاوی مواد پاداکسایشی بیش تری نسبت به عصاره آب میوه و هسته است. بیشترین و کمترین میزان آنتوسیانین در پوست به ترتیب در ارقام پوست سیاه شیرین و پوست سفید شیرین مشاهده شد. پوست رقم پوست سفید شیرین (15/148 میلی گرم تانیک اسید در 100 گرم وزن تر) و پوست سفید ترش (82/145 میلی گرم تانیک اسید در 100 گرم وزن تر) از محتوی تانن کل بیشتری برخوردار بودند و میزان فعالیت پاداکسایشی (ABTS و FRAP) بالاتری نسبت
  36. اثر ازن بر انبارمانی و برخی شاخص های کیفی میوه توت فرنگی رقم پاروس
    1395
    توت فرنگی به دلیل داشتن مقدار آب زیادو فعالیت متابولیکی و تنفس بالا، یکی از میوه های فسادپذیر بوده و ماندگاری پائینی دارد. در این تحقیق، به منظور افزایش کیفیت و انبارمانی میوه های توت فرنگی رقم پاروس، اثر غلظت های مختلف گاز ازن در دمای پایین مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش به صورت فاکتوریل و با دو فاکتور شامل غلظت گاز ازن در سه سطح شاهد )بدون استفاده از ازن( و گاز ازن با غلظت های 21 و 28 روز بر پایه طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمار های مذکور ،14 ، 0 پی پی ام و زمان انبارداری با چهار سطح 7 / 0/1 و 3 0 تا 28 روز نگهداری شدند. نتایج نشان داد استفاده از ±1 °C به وسیله دستگاه مولد ازن به صورت روزانه اعمال و میوه ها در سردخانه با دمای 0 پی پی ام در مقایسه با شاهد و گاز ازن در / ازن به شکل گازی می تواند به افزایش ماندگاری میوه توت فرنگی کمک کند. گاز ازن در غلظت 1 0 پی پی ام، پوسیدگی میوه ها را به طور معنی داری ) 30 درصد( کاهش داد. زمان نگه داری بر میزان برخی از ترکیبات موجود در میوه / غلظت 3 ازجمله میزان ویتامین ث و فنل کل و همچنین ظرفیت آنتی اکسیدانی و میزان رنگ و ماندگاری میوه توت فرنگی اثر معنی دار داشت. میوه های 0 پی پی ام، میزان سفتی بافت و درصد اسیدیته قابل تیتراسیون بالاتری در مقایسه با میوه های شاهد و / تیمار شده با گاز ازن در غلظت 1 0 پی پی ام در دمای پایین منجر به تاخیر معنی دار ) 15 درصد(، در تخریب ویتامین / 0 پی پی ام نشان دادند. تیمار ازن 1 / تیمار شده با ازن 3 ث شد، اما میوه های تیمار شده با ازن در غلظت بالاتر و میوه هایی که با گاز ازن تیمار نشده بودند، از میزان ویتامین ث کمتری برخوردار بودند. 0 گاز ازن توانست / 0 پی پی ام، درصد کاهش وزن بیشتری مشاهده شد، اما غلظت 1 / در میوه های شاهد و تیمار شده با گاز ازن در غلظت 3 0 پی پی ام بود که این / مربوط به تیمار ازن 1 L* و b* ،a* تاثیر مثبتی بر این ویژگی بگذارد. همچنین بیشترین میزان شاخص های رنگ تاثیر تنها در مولفه رنگ L* ازنظر آماری معنی دار بود. با توجه به نتایج حفظ رنگ میوه در تیمار ازن، میزان کروما یا اشباعیت نیز در این تیمار افزایش یافت. استفاده از ازن بر تغییرات پی اچ، میزان مواد جامد محلول، شاخص رسیدگی یا طعم، میزان فنل کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی میوه نسبت به شاهد اثر معنی داری نداشت. درمجموع استفا
  37. اثر محلول و بخار هگزانال روی برخی ویژگی های کیفی و انبارمانی قارچ تکمه ای
    1395
    چکیده: قارچ تکمه ای با نام علمی Agaricus bisporus مهم ترین قارچ پرورشی دنیا است. ارزش غذایی و دارویی و هم چنین ویژگی های ارگانولپتیک قارچ تکمه ای آن را به محبوب ترین قارچ خوراکی جهان تبدیل کرده است. نگه داری و بازاررسانی قارچ تکمه ای به دلیل عمر کوتاه و افت شدید کیفیت آن در دوره ی پس از برداشت مشکلات فراوانی را برای فعالان حوزه ی صنعت قارچ ایجاد می نماید. از این جهت، تلاش های مستمر برای حفظ یا بهبودکیفیت و نیز افزایش عمر انبارمانی این محصول همواره مورد توجه محققان بوده است. در پژوهش حاضر اثر محلول و بخار هگزانال روی برخی ویژگی های کیفی و انبارمانی قارچ تکمه ای به صورت آزمایش فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرارمورد بررسی قرار گرفت. فاکتور نخست نحوه کاربرد هگزانال در 6 سطح محلول پاشی هگزانال با غلظت های 0، 02/0 و 1 درصد، محلول پاشی با اتانول 10 درصد و بخاردهی هگزانال با غلظت های 0، 10 و 30 میکرولیتر در لیتر و فاکتور دوم دوره های انبارمانی طی 20 روزبود. بعد از اعمال تیمار ، قارچ ها به سردخانه با دمای ̊c5/0±1 و رطوبت نسبی 90 درصد منتقل شدند. شاخص های کیفی شامل کاهش وزن، سفتی، مواد جامد محلول، pH، آسکوربیک اسید، محتوای فنلی و فعالیت پلی فنل اکسیدازدر روزهای صفر، 6 ، 11 ، 15 و20 نگه داری در انبار سرد بررسی شد. نتایج نشان داد که اثر تیمار های مختلف هگزانال طی دوره ی انبارمانی بر کاهش وزن، سفتی بافت، اسیدیته، مواد جامد محلول و آسکوربیک اسید غیر معنادار بود امابرمیزان فنل کل و فعالیت آنتی اکسیدانی در سطح یک درصد معنادار شد. اثر هر دوغلظت تیمارهای بخارهگزانال و محلول پاشی هگزانال 1درصد بر فنل کل، مشابه بود و با سایر تیمار ها اختلاف معنادار داشت. اثر زمان انبارمانی بر همه شاخص ها به غیر از میزان آسکوربیک اسید در سطح 1 درصد معنا دار بود. در هیچ یک از شاخص ها اثر متقابل تیمار و زمان معنادار نبود اما اثر بلوک آزمایشی (تکرار) بر میزان آسکوربیک اسید و فعالیت پلی فنل اکسیداز معنادار شد. علیرغم عدم اختلاف معنادار بین تیمارها با یکدیگر در جلوگیری از کاهش وزن، تیمار با بخار هگزانال در هر دو غلظت 10 و 30 میکرولیتر در لیتر با نمونه های شاهد(خشک و تر) معنادار بود. در مجموع می توان نتیجه گرفت تیمار با هگزانال با افزایش ترکیبات فنلی و کم کردن فعالیت پلی فنلاکسیداز بر کیفی
  38. اثر1- متیلسیکلوپروپان، آب گرم و پرتو تابی فرابنفشCروی انبارمانی وبرخیویژگی هایکمی و کیفی میوه انگور رقمگلین بارماقی
    1395
    انگورهای تازه خوری ازمیوه های نافرازگرا و بسیار فاسدشدنی هستند، و به همین دلیل، ماندگاری و عمر قفسه ای آنها به واسطه کاهش سفتی، ریزش حبه و پوسیدگی های قارچی معمولا کوتاه می باشد.با توجه به محدودیت های مصرف مواد شیمیایی مصنوعی برای کنترل ضایعات پس از برداشت در انگور و سایر میوه ها، در این پژوهش سعی برآن شد که روش های غیرشیمیایی و بی خطر در این رابطه به کار گرفته شوند. بدین منظور از تیمارهای جایگزین شامل 1- متیل سیکلوپروپان، آب گرم وپرتو فرابنفش نوع C روی انگور رقم گلین بارماقی در دو مطالعه درون بدنی و درون شیشه ای استفاده گردید. مطالعه دورن بدنی در سه قسمت مجزا و هر قسمت به صورت یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و در 3 تکرار پیاده شد. هر آزمایش شامل دو فاکتور بود که فاکتورها و سطوح آن ها به شرح ذیل منظور گردیدند. آزمایش اول: تیمار 1- متیل سیکلوپروپان در چهار سطح شامل صفر (شاهد)، 5/2، 5 و 5/ 7 میلی گرم در لیتر و زمان انبارمانی در 5 سطح شامل شروع انبارداری (شاهد)، 15، 30، 45 و 60 روز پس از انبارمانی، آزمایش دوم: پرتو فرابنفش از نوع C در چهار سطح شامل بدون پرتوتابی (شاهد)، 5/2، 5 و 5/7 دقیقه پرتوتابی با طول موج 254 نانومتر در فاصله 10 سانتی متری از منبع پرتو و زمان انبارمانی به شرح آزمایش اول و آزمایش سوم: استفاده از آب گرم به صورت غوطه وری در چهار سطح شامل آب با درجه 25 درجه سانتی گراد (شاهد)، 50، 55 و 60 درجه سانتی گراد به مدت یک دقیقه و زمان انبارمانی به شرح آزمایش اول. سپس ظروف حاوی میوه ها اعم از شاهد و تیمارشده به انبارسرد با دمای 1 ± صفر درجه سانتی گراد منتقل گردیدند. نهایتاً شماری از ویژگی های کمی و کیفی میوه شامل پی اچ، اسید قابل تیتراسیون، مواد جامد محلول، سفتی بافت، میزان کاهش وزن و درصد پوسیدگی به همراه ترکیدگی و چروکیدگی بافت میوه (به صورت چشمی) طی 5 دوره با فواصل 15 روز مورد ارزیابی قرارگرفتند. برخی از اندازه گیری ها شامل میزان کاهش وزن و درصد پوسیدگی بدون خارج کردن میوه ها از سردخانه صورت پذیرفت و در پایان کیفیت خوراکی میوه ها نیز مورد ارزیابی واقع شدند. در مطالعات درون شیشه ای، قارچ های بوتریتیس، آسپرژیلوس و پنیسیلیوم در پتری دیش های حاوی محیط آماده PDA کشت گردیدند. در این آزمایشات فاکتورهای 1- متیل سیکلوپروپان، آب گرم وپرتو فرابنفش نوع C و سطو
  39. اثر سوربات پتاسیم و کیتوزان بر عمر انباری و برخی شاخص های کمی و کیفی پرتقال رقم تامسون ناول
    1395
    امروزه استفاده از مواد دارای منشاء زیستی و طبیعی در عرضه محصولات کشاورزی بسیار حائز اهمیت است. پژوهش حاضر باهدف بررسی اثر کیتوزان و سوربات پتاسیم به عنوان دو نمونه از این مواد روی حفظ برخی صفات کمی و کیفی پرتقال رقم تامسون ناول در انبار، در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی و در 3 تکـرار انجام گردید. تیمارها در هر دو آزمایش به صورت غوطه وری اعمال گردیدند. آزمایش دارای 2 فاکتور شامل تیمار و زمان انبارداری بود. تیمارها شامل کیتوزان 75/0 درصد، کیتوزان 5/1 درصد، سوربات پتاسیم 1 درصد، سوربات پتاسیم 2 درصد، اسید استیک 1 درصد، صفر (شاهد خشک) و صفر (شاهد آب مقطر) می باشد. زمان نگهداری در انبار نیز شامل (صفر "شروع انبارداری"،120،90،60،30 و 150 روز) بود میوه ها پس از اعمال تیمار در ظروف پلاستیکی به سردخانه با دمای 1 5 درجه سانتی گراد منتقل گردیدند و طی دوره های انبارداری فوق ویژگی هایی شامل کاهش وزن، پوسیدگی، مواد جامد محلول، اسیدیته، شاخص طعم، pH، سفتی بافت میوه، ویتامین ث، ظرفیت آنتی اکسیدانی و کل ترکیبات فنلی در آن ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. کاربرد کیتوزان و سوربات پتاسیم به طور معنی داری کیفیت میوه ها را حفظ و از کاهش وزن آن ها جلوگیری کردند. در تیمار کیتوزان 5/1 درصد و سوربات پتاسیم 1 درصد سفتی بافت میوه، ظرفیت آنتی اکسیدانی، محتوای فنل کل، فلاونوئید کل وروندکم شدن وزن میوه ها نسبت به تیمار شاهد خشک کاهش کمتری یافتند. سوربات پتاسیم 2 درصد و کیتوزان 5/1 درصد تاثیر معنی داری بر جلوگیری از پوسیدگی پرتقال رقم تامسون ناول داشتند. ولی بر دیگر ویژگی ها شامل مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، نسبت قند به اسید، پی اچ و ویتامین ث اثر معنی داری نداشتند. اثر زمان انبارداری نیز به غیراز پی اچ و ویتامین ث که در سطح 5 درصد معنی دار شد روی بقیه ویژگی های ارزیابی شده در سطح یک درصدتاثیر معنی داری گذاشت. در پایان انبارداری (150 روز نگهداری در انبار)، میزان پوسیدگی، کاهش وزن، مواد جامد محلول، شاخص طعم و پی اچ آب میوه افزایش و سفتی بافت میوه، اسیدیته، ویتامین ث، ظرفیت آنتی اکسیدانی و کل ترکیبات فنلی کاهش یافته است. اثر متقابل تیمارها و زمان انبارداری بر برخی ویژگی ها مثل پوسیدگی، کاهش وزن و سفتی بافت در سطح 1 درصد و روی فنل و فلاونوئید کل در سطح 5 درصد معنی دار گردید. ب
  40. اثر بنتونیت سدیم-کلسیم و سوربات پتاسیم بر حفظ کیفیت و کاهش وزن میوه انار رقم ملس ساوه طی دوره انبارمانی
    1394
    این پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در 3 تکرار و در آزمایشگاه علوم باغبانی انجام خواهد شد. فاکتور اول نوع بتنونیت در 3 سطح بنتونیت سدیم - کلسیم با جذب 700، بنتونیت سدیم - کلسیم با جذب 400-300 و بدون بنتونیت و فاکتور دوم شامل 2 غلظت صفر و 3 درصد سوربات پتاسیم خواهد بود که در مجموع 6 تیمار مورد بررسی قرار خواهد گرفت. با در نظر گرفتن 3 تکرار برای هر تیمار 18 واحد آزمایشی وجود خواهد داشت که با احتساب 5 میوه در هرواحد آزمایشی، 360 میوه در آزمایش مورد مورد نیاز می باشد. میوه ها در آبان ماه 1393 از باغات تجاری منطقه یل آباد ساوه خریداری خواهد شد. پس از یکدست نمودن میوه ها از نظر اندازه و سلامت لازم، سوسپانسیون تیمار تهیه و میوه ها در آنها به مدت 10 دقیقه غوطه ور خواهند شد. پس از اعمال تیمار ها، میوه ها در دمای اتاق خشک شده و هر 5 میوه را در داخل کیسه های پلاستیکی منفذدار قرار داده و در سرد خانه گروه علوم باغبانی در دمای 5 درجه سانتی گراد به مدت 120 روز نگهداری می شوند. میوه ها در فواصل زمانی یک ماه (4 بار) از انبار خارج و صفات مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، ویتامین C (روش باراس، 2007 فعالیت آنتی-اکسیدانی (بر اساس درصد مهار کنندگی DPPH و از روش مونترو، 1998)، شاخص های رنگ (دستگاه کالریمتر)، میزان پوسیدگی و درصدکاهش وزن اندازه گیری خواهند شد. تجزیه آماری داده ها با استفاده از نرم افزار SAS و مقایسه میانگین ها به وسیله آزمون دانکن انجام خواهد شد.
  41. اثر اسکوربات کلسیم بر عمر انبارمانی میوه گوجه فرنگی رقم ریو گرند
    1394
    در این پژوهش تاثیر نمک اسکوربات کلسیم، بر عمر انبارمانی میوه گوجه فرنگی (برداشت در مرحله شکست رنگ) طی 40 روز مورد بررسی قرار گرفت. این طرح به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی، در 3 سطح اسکوربات کلسیم (صفر، 25/. و 5/. درصد) و 4 سطح دوره انبارمانی به اجرا در آمد. میوه ها در غلظت های اسکوربات کلسیم غوطه ور گردیدند. پس از خشک شدن میوه ها در دمای اتاق، به سردخانه با دمای1 ± 13 درجه سانتی گراد انتقال یافتند. در دوره های 10، 20، 30 و 40 روز پس از تیماردهی برخی پارامتر های کیفی، شاخص های رنگ و فعالیت آنزیم های پلی گالاکتروناز و پکتین متیل استراز اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که، محتوای کلسیم در میوه های تیمار شده با اسکوربات کلسیم 25/0 و 5/0 درصد، به ترتیب 20 و 23 درصد بیشتر از شاهد بود. سفتی میوه در غلظت 5/0 درصد اسکوربات کلسیم، کاهش کمتری (13 درصد) طی انبارمانی نسبت به شاهد نشان داد. شاخص رنگ L* و فعالیت آنزیم پکتین متیل استراز در میوه های تیمار شده با هر دو غلظت اسکوربات کلسیم، به ترتیب 3 و 29 درصد کمتر از میوه های شاهد بود. اسکوربات کلسیم تاثیر معنی داری بر شاخص های رنگ (,b* ,a* کروما و هیو) پی اچ، اسیدیته قابل تیتراسیون، مواد جامد محلول، ویتامین ث، کارتنوئید و آنزیم پلی گالاکتروناز نداشت، اما زمان انبارمانی بر تمام فاکتور ها بجز اسیدیته قابل تیتراسیون موثر واقع شد. نتایج نشان داد که اسکوربات کلسیم توانایی حفظ سفتی و کیفیت میوه گوجه فرنگی را با افزایش میزان کلسیم میوه و کاهش فعالیت آنزیم پکتین متیل استراز طی انبارمانی دارد.
  42. اثر پرتودهی با نور فرابنفشC بر کاهش سرمازدگی میوه خرمالو در انبار
    1394
    هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر نور فرابنفش C در کاهش سرمازدگی میوه خرمالو و اندازه گیری پارامترهای کیفی و شاخص های بیوشیمیایی طی نگهداری در انبار سرد بوده است. میوه ها در مرحله بلوغ تجاری برداشت شده و جهت اعمال تیمار بلافاصله به آزمایشگاه منتقل گردیدند و میوه های سالم، یکنواخت و عاری از علائم بیماری به منظور اعمال تیمار جدا شدند. این پژوهش به صورت یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شدکه فاکتور اول شامل زمان انبارداری (در 5 سطح) و فاکتور دوم اشعه ی یووی- سی (در 5 سطح) بود. به منظور اعمال تیمار اشعه ی یووی- سی، میوه ها به فاصله 15 و30 سانتی متری از منبع نوری (طول موج280-100 نانومتر) به مدت 5 و 10 دقیقه پرتو دهی شدند و سپس به انبار با دمای 1±0 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 85-90% منتقل شدند. اولین مرحله اندازه گیری صفات، قبل از اعمال تیمار ها و شروع انبارداری انجام گرفت پس از آن به فواصل هر30 روز یک بار ظرف مدت 4 ماه این کار صورت پذیرفت و درصد کاهش وزن میوه، ظرفیت آنتی اکسیدانی، فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز، محتوای مالون دی آلدئید، میزان کل مواد جامد محلول، پی اچ، اسیدیته ی قابل تیتراسیون، میزان تانن،نشت الکترولیت هاو شاخص های رنگ مورد اندازه گیری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تاثیر دوره انبارداری بر خصوصیات کمی و کیفی میوه قابل ملاحظه بود و مدت نگهداری در انبار اثرات معنی داری بر صفات اندازه گیری شده داشت.طی دوره انبارداری، درصد کاهش وزن، شاخص سرمازدگی، محتوای مواد جامد محلول، پی اچ، نشت الکترولیت، فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز و پراکسیداسیون لیپیدها افزایش و ویتامین ث، ظرفیت آنتی اکسیدانی، اسیدیته تیتراسیون، شاخص های مرتبط با رنگ (L، a،c وh ) و میزان تانن کاهش نشان دادند. اثر پرتو فرابنفش نوع C بر درصد کاهش وزن، شاخص سرمازدگی، نشت الکترولیت، ویتامین ث، پراکسیداسیون لیپیدها، شاخص رنگی (L و c) و فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز طی انبارداری موثر بود. همچنین اثر متقابل پرتو فرابنفش نوع C و دوره انبارداری بر کاهش وزن، پراکسیداسیون لیپیدها، ویتامین ث، نشت الکترولیت،مواد جامد محلول شاخص رنگی (L و C) و شاخص سرمازدگی معنی دار شد. بیشترین درصد کاهش وزن (84/6) و ظهور علائم سرمازدگی (00/40) در میوه های 10 دقیقه پرتودهی در فاصله 15 سانتی متری و کمترین آن
  43. اثر اسانس گیاه دارویی مفرا (Nepeta crispa) و عصاره نشاء گوجه فرنگی بر کنترل برخی از قارچ های بیماری زای پس از برداشت پرتقال رقم مورو
    1394
    این پژوهش در آزمایشگاه گروه علوم باغبانی، دانشگاه بوعلی سینا انجام خواهد گرفت. ابتدا گیاه مفرا (Nepeta crispa) از زیستگاه طبیعی آن در دامنه های کوه الوند در استان همدان جمع آوری شده و نشاء گوجه فرنگی(Lycopersicum esculentum) در گلخانه گروه علوم باغبانی کشت می شود. سپس گیاهان مزبور خشک و جهت اسانس گیری به آزمایشگاه انتقال داده می شوند. با استفاده از دستگاه کلونجر، اسانس گیاه دارویی تهیه و عصاره نشا ء گوجه فرنگی به روش متانولی استخراج خواهد شد. سپس جدایه های خالص قارچ های بوتریتیس سینرا (Botrytis cinerea)، آسپرژیلوس فلاوس Aspergillus flavus)) و پنی سیلیوم (Penicillium italicum) از آزمایشگاه بیماری شناسی گروه گیاه-پزشکی تهیه و در محیط کشت PDA (سیب زمینی دکستروز آگار) کشت خواهند شد. پس از رشد، اسانس گیاه دارویی مفرا در غلظت های صفر، 150، 300، 450 و 600 میلی گرم در لیتر (تریپانی و همکاران، 2008) و عصاره نشا ء گوجه فرنگی در غلظت های 150، 300، 450 و 600 میکرولیتر در لیتر(عبدالملکی، 1387) به روش دیسک کاغذی (عبدالمالکی، 1389) اعمال خواهند شد و در محیط درون شیشه ای میزان بازدارندگی رشد قارچ ها بررسی می شود. سپس سوسپانسیون قارچ پنی سیلیوم تهیه و روی میوه پرتقال رقم مورو تهیه شده از باغ تجاری مهدشت شهرستان ساری مایه زنی می شود. پس از آن با غلظت های مختلف اسانس گیاه دارویی و عصاره نشا ء گوجه فرنگی تیمار خواهند شد. میوه ها به مدت سه ماه در سردخانه با دمای هفت درجه سانتیگراد و رطوبت 5±85 درصد انبار می شود. به فواصل زمانی یک ماه آلودگی به قارچ و نیز خصوصیات کیفی از جمله میزان سفتی، درصد اتلاف آب، مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتر، میزان فساد، فعالیت آنتی اکسیدانی و محتوای ویتامین ث اندازگیری خواهد شد. داده های بدست آمده با نرم افزار آماری SAS نسخه 1/9 (SAS، 2004) مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهند گرفت. مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون چند دامنه ای دانکن انجام خواهد شد.
  44. اثر اسکوربات کلسیم و تیمار گرمایی بر کنترل قهوه ای شدن و برخی صفات کیفی قارچ تکمه ای طی دوره انبار
    1394
    این مطالعه با هدف بررسی اثر اسکوربات کلسیم و تیمارگرمایی بر کنترل قهوه ای شدن و حفظ برخی صفات کیفی قارچ تکمه ای در طی دوره انبارمانی انجام گردید. این پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل با 2 فاکتور (تیمارها و دوره های انبارمانی) در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. تیمارها به عنوان فاکتور اول با 7 سطح، شامل تیمار شاهد (بدون غوطه وری)، غوطه وری در آب مقطر (شاهد تر)، غوطه وری در آب گرم 45 درجه سانتیگراد، اسکوربات کلسیم 4/0 درصد، اسکوربات کلسیم 8/0 درصد، اسکوربات کلسیم 4/0 درصد همراه با تیمار گرمایی و اسکوربات کلسیم 8/0 درصد همراه با تیمار گرمایی بود. بعد از اعمال تیمارها، قارچ ها در دمای اتاق خشک، در ظروف پلاستیکی بسته بندی شده و سپس در سردخانه با دمای 5/0±1 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 90% نگه داری شدند. 10، 15، 20 و 25 روز پس از انبارمانی، برخی صفات کیفی و فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز اندازگیری شدند. نتایج نشان داد که اثر اسکوربات کلسیم همراه با تیمار گرمایی طی دروه انبارمانی بر کاهش وزن، سفتی بافت، شاخص های رنگ و فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز معنی دار بود. قارچ های تیمار شده با اسکوربات کلسیم همراه با آب گرم 45 درجه سانتیگراد کمترین کاهش وزن و قهوه ای شدن آنزیمی و بالاترین میزان سفتی و شاخص های رنگ را در مقایسه با شاهدهای خشک و تر داشتند. همچنین اسکوربات کلسیم بدون تیمار آب گرم بر ویتامین ث و فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز قارچ ها اثر مثبت و معنی داری نسبت به شاهدها داشت. غلظت 8/0 درصد از غلظت 4/0 درصد اسکوربات کلسیم موثرتر بود. اثر تیمار آب گرم بر آنزیم پلی فنل اکسیداز معنی دار بود که قهوه ای شدن آنزیمی قارچ ها را در طی انبارمانی کاهش داد. اثر فاکتور زمان انبارمانی بر همه ی صفات اندازه گیری شده معنی دار بود. طی دوره انبارمانی کاهش وزن، شاخص های رنگ (a*،b*، ΔE و کروما) و شاخص قهوه ای شدن افزایش یافتند ولی ویتامین ث، سفتی بافت، مواد جامد محلول، pH، شفافیت بافت (L*) و زاویه هیو کاهش یافتند. محتوای پلی فنل ها و فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز قارچ ها تا روز 10 افزایش یافته و سپس کاهش یافتند. اثرهای متقابل تیمار و زمان بر کاهش وزن، شاخص های رنگ (بجزء b*) و فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز معنی دار بود. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که تیمار اسکوربات کلسیم 8/0 درصد همراه
  45. اثر پوشش ژل آلوئه ورا و روغن بادام روی عمر انباری و برخی ویژگی های کیفی میوه انار رقم ملس ساوه
    1394
    به طور معمول نگهداری انار در دمای کمتر از 5 درجه سانتی گراد، تنها به مدت 2 ماه امکان پذیر است و پس از آن، به شدت علایم سرمازدگی در این میوه بروز می نماید. هر چند که حساسیت به سرمازدگی از مشکلات عمده انبارداری انار محسوب می شود، اما به طور کلی مهمترین عامل محدودکننده انبارداری انار، به رشد و گسترش آلودگی های قارچی، خصوصا در قسمت گلگاه آن برمی گردد. این مشکل معمولا در دمای بالاتر از 5 درجه سانتی گراد که مشکل سرمازدگی انار وجود ندارد، تشدید می شود. در این زمینه تلفات پس از برداشت به علت خسارت قارچ ها بین10 تا 50 درصد تخمین زده می شود . ژل آلوئه ورا از جمله پوشش های خوراکی جدید می باشد که نظر محققان را به خود جلب کرده است. از قسمت های داخلی برگ گیاه آلوئه ورا ژل شفاف و نسبتاً سفتی استخراج می گردد. این ژل به راحتی در آب حل می شود و می توان موادی نظیر قارچ کش ها را به آن اضافه نمود. ژل آلوئه ورا به دلیل داشتن ترکیباتی نظیر ساپونین ها و اسید سالیسیلیک خاصیت ضد قارچی و ضد میکروبی داشته و باعث جلوگیری از رشد و تکثیر قارچ ها می شود. دو نوع بادام خوراکی با طعم تلخ و شیرین وجود دارد که هر دو دارای ترکیبی از روغن های مختلف بوده که قابل استخراج نیز می باشند . بادام شیرین دارای روغن بی ضرر برای انسان بوده و بدون برداشتن پوست مغز آن مشکلی جهت استفاده و تغذیه ندارد اما روغن بادام تلخ نسبتاً خطرناک بوده و قبل از هر گونه استفاده باید روی آن فرآوری انجام داد و بسته به نوع مصرف از مقدار مشخص و مناسبی استفاده نمود .ترکیبات موجود در روغن بادام، می توانند رشد باکتری ها، قارچ ها، تک یاخته ها و حتی ویروس ها را کند و یا متوقف کنند.به دلیل تهدید سلامتی انسان و محیط زیست در استفاده از ترکیبات شیمیایی مصنوعی و همچنین به لحاظ افزایش تقاضای محصولات ارگانیک که بدون استفاده از نهاده های شیمیایی تولید می شوند و نیز با توجه به ظهور نژادهای جدید و مقاوم پاتوژن در برابر قارچ کش های مورد استفاده، امروزه تلاش می شود تا از برخی مواد و فرآورده های طبیعی، نظیر اسانس های گیاهی که فاقد اثرات جانبی زیان آور هستند به عنوان جایگزین قارچ کش های شیمیایی در کنترل و یا کاهش بیماریها و ضایعات انباری محصولات باغی استفاده گردد .این پژوهش بر آن است تا با استفاده از پوشش های ژل آلوئه ورا و روغن بادام ، انبار مانی و برخی و
  46. اثر آسکوربات کلسیم و اسید آسکوربیک بر فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز و مقاومت به سرما در گیاهچه های گوجه فرنگی
    1394
    در این پژوهش از یک رقم رایج گوجه فرنگی در منطقه استفاده خواهد شد و اسید آسکوربیک و کلسیم آسکوربات روی گیاهچه های گوجه فرنگی تیمار شده و سپس مقاومت آنها به سرما مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. این تحقیق به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی به اجرا در خواهد آمد که کاربرد آسکوربات کلسیم و اسید آسکوربیک فاکتورهای آزمایش بوده و با احتساب 3 سطح برای هر فاکتور (آسکوربات کلسیم در غلظت های 0، 5/0 و 1 درصد و اسید آسکوربیک در غلظت های 0، 4/0و 8/0 درصد)، 9 تیمار مورد مقایسه قرار می گیرند. برای هر تیمار 4 تکرار و برای هر تکرار 3 گلدان در نظر گرفته می شود که در مجموع 108 واحد آزمایشی در پژوهش وجود خواهد داشت. جهت انجام پژوهش بذور گوجه فرنگی در خزانه کشت و پس از انتقال به گلدان و استقرار کامل آنها در گلدان و در مرحله رویشی 5 الی 7 برگ حقیقی، گیاهان با 3 غلظت از مواد مذکور تیمار و پس از 24 ساعت کلیه گیاهان روزانه به مدت 6 ساعت در دمای 3 درجه سانتی گراد قرار گرفته تا تنش سرمایی را به طور کامل دریافت کنند. تنش سرمایی یک هفته ادامه یافته و 72 ساعت پس از اتمام آن، گیاهان از نظر مقاومت به سرما با اندازه گیری صفات ذیل مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت : شاخص سرمازده گی، محتوای مالون دی آلدئید، میزان نشت الکترولیت ها، ظرفیت آنتی اکسیدانی کل، فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز، محتوای کلرفیل، محتوای نسبی آب برگ و شاخص های رشدی.
  47. اثر کاربرد متیل جاسمونات بر برخی خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی و محتوای اسانس گیاه مرزه در شرایط تنش خشکی
    1392
  48. ارزیابی تحمل به سرمای گیاهچه های خیار (Cucumis sativus L.) با تیمار برخی از ترکیبات شیمیایی و غیرشیمیایی
    1392
  49. اثر اسانس اسطوخودوس و متیل سالیسیلات در کنترل برخی بیماری های قارچی پس از برداشت میوه توت فرنگی رقم سلوا
    1392
  50. مقایسه اثر منطقه و تراکم گیاه بر رشد کنگر فرنگی تحت تاثیر زمان کاشت
    1392