Mohammad javad Harati

Professor

Update: 2024-05-16

Mohammad javad Harati

Faculty of Humanities / Department of Islamic teachings

Ph.D. Dissertations

  1. مواضع مجالس اول،دوم و سوم شوراي اسلامي در قبال جنگ تحميلي عراق عليه ايران (1368-1359)ش
    توران منصوري 2023
    در ايران، مجلس به عنوان ميراث انقلاب مشروطه، مركز ثقل سياست و تصميم­گيري درباره مسائل كشور است. از اين رو با عنايت به جايگاه مجلس، اين قوه مي­تواند در مسائل مختلف اعم از سياسي، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي نظارت و صاحب رأي باشد. از مهم­ترين مسائلي كه مجلس شوراي اسلامي پس از تشكيل با آن مواجه شد، جنگ هشت ساله عراق عليه ايران بود كه از آن به عنوان طولاني­ترين قرن بيستم ياد مي­شود. از اين رو اين پژوهش مترصد است مواضع و رويكرد مجالس اول، دوم و سوم شوراي اسلامي (1368-1359) را در قبال جنگ مورد بررسي قرار دهد. لذا پرسش اصلي اين است مجالس شوراي اسلامي(دوره­هاي اول، دوم و سوم) در ابعاد چهارگانه سياسي، فرهنگي، اقتصادي و نظامي در قبال تحولات جنگ تحميلي عراق عليه ايران چه مواضع و رويكردي داشتند؟ براي پاسخگويي به پرسش مذكور تلاش شده است با روش تحليل محتوا با تكيه بر روش تحليل مضمون و با استفاده از مشروح مذاكرات، منابع كتابخانه­اي و نشريات، مواضع مجالس سه­گانه در خصوص جنگ تحميلي مورد ارزيابي قرار گيرد. طبق واكاوي فراگير مشروح مذاكرات مجلس شوراي اسلامي، به طور كلي تأكيد نمايندگان مجلس در قبال مسائل سياسي بيشتر بر انتقاد به عملكر سازمان ملل در قبال جنگ، لزوم حفظ وحدت بين گروه­هاي مختلف سياسي در زمان جنگ و نقش قدرت­هاي بزرگ در جنگ براي مهار انقلاب بود. در زمينه اقتصادي، بيشتر تأكيد بر لزوم حل مشكل تورم، جلوگيري از مهاجرت روستاييان، خودكفايي در كشاورزي، توجه به قشر مستضعف و حل مشكلات اقتصاي مردم بود. در زمينه فرهنگي نمايندگان حمايت از آوارگان جنگي، ضعف رسانه­ها در پوشش دهي اخبار جنگ و تأكيد بر رهبري امام خميني را مورد توجه قرار دادند و در زمينه نظامي نيز بر تقويت بنيه نظامي، توجه به زيرساخت­ها، مديريت جنگ و تأمين امكانات و تجهيزات نظامي تأكيد داشتند.
    Thesis summary

  2. عوامل مؤثر بر تيرگي روابط ايران و كشورهاي عرب حوزه خليج فارس (مقايسه تطبيقي قبل و بعد از انقلاب اسلامي)
    حسن جلال پور 2022
    چكيده: روابط ايران و كشورهاي عربي حوزه خليج فارس تاريخ پرفراز فرودي را پشت سر گذاشته است. علارغم روابط طولاني مدت ميان ايران و كشورهاي عربي منطقه خليج فارس اما اين روابط دو سوي شمال و جنوب خليج فارس به علل و عوامل (منطقه اي و فرا منطقه اي) مختلف تيره و پرتنش بوده و مي باشد. اين رساله در پي اين است كه عوامل تنش زا ميان ايران و كشورهاي عرب حوزه خليج فارس را در دوران قبل و بعد انقلابي اسلامي موردبررسي قرار داده و با مقايسه عوامل مؤثر در تيرگي روابط دو سوي خليج فارس با توجه به مدارك و اسناد موجود نشان دهد كه هر يك از عوامل تنش زا چه مقدار در بروز اختلاف ميان ايران و كشورهاي عرب حوزه خليج فارس در دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامي مؤثر بوده است. بنابراين سؤال اصلي اين پژوهش: عوامل مؤثر بر تيرگي روابط ايران و كشورهاي عرب حوزه خليج فارس در دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامي كدامند.وسؤال فرعي: در مقايسه شرايط قبل و بعد از انقلاب اسلامي كداميك از عوامل در اختلاف و تنش ميان ايران و كشورهاي عرب حوزه خليج فارس مؤثرتر بوده است يافته هاي اين رساله حاكي از آن مي باشد كه عواملي همچون (اختلافات ارضي و مرزي، مذهب، ناسيوناليسم ايراني و عربي، فرهنگ سياسي، مسائل امنيتي اين كشورها) به يك اندازه در ايجاد تنش ميان دو سوي خليج فارس (در دوران قبل و بعد از انقلاب) مؤثر بوده، اما در اين ميان نوع ساختار حاكم در دوسوي خليج فارس(بعد از انقلاب) ويك عامل منطقه اي مؤثر يعني (رژيم اسرائيل) و عامل فرامنطقه اي (آمريكا) نقش بسياري در تيرگي روابط ايران و كشورهاي عربي حوزه خليج فارس بخصوص در دوران بعد انقلاب اسلامي داشته اند؛ بنابراين هدف اين رساله مطالعه تطبيقي عوامل اختلاف و تنش ميان ايران و كشورهاي عرب حوزه خليج فارس در دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامي مي باشد. روش پژوهش در اين رساله بر اساس روش تحليلي-توصيفي و به صورت تطبيقي مي باشد، اين روش يكي از اصلي ترين روش ها در حوزه ي علوم اجتماعي، به ويژه در جامعه شناسي تطبيقي و تاريخي، اسـت. در واقع اين روش مبتني بر مقايسه براي فهم مشابهت ها و تفاوت هاست و بر اساس منابع كتابخانه اي، منابع اينترنتي و اسناد نوشته شده است. چارچوب نظري مورد استفاده در اين رساله تركيبي از سه نظريه واقع گرايي،سازه انگاري و نوواقع گرايي(واقع گرايي ساختاري ) مي باشد.
    Thesis summary

  3. نسبت دين و سياست در انديشه روشنفكران ديني ايران در دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامي(1342ـ 1394)
    افراسياب جمالي 2019
    يكي از مباحث بسيار مهم در تاريخ انديشه سياسي معاصر ايران موضوع نسبت بين دين و سياست است.
  4. تطبيق پذيري رويكرد سياست خارجي دولت هاي پس از جنگ، با اصول و ارزش هاي جمهوري اسلامي(1368-1392).
    2017
    چكيده: اين پژوهش به تطبيق پذيري رويكرد سياست خارجي دولت هاي پس از جنگ، با اصول و ارزش هاي جمهوري اسلامي در دوره مياني(1368-1392) پرداخته است. فرض اصلي پژوهش اين است كه بين رويكرد سياست خارجي دولت هاي پس از جنگ، همگرايي كامل با اصول سياست خارجي وجود نداشته است. براي انجام اين پژوهش و آزمون فرضيه ها، از روش تحقيق آميخته استفاده شد. بدين ترتيب كه پس از مطالعات كتابخانه اي و بررسي مدارك، شاخصه هاي مختلف از دل ادبيات تحقيق و نيز مصاحبه با خبرگان حوزه سياست خارجي اعم از كساني كه داراي تجربيات اجرايي در دولت هاي مختلف داشته اند از جمله منوچهر متكي، دكترعلي اكبر ولايتي، دكتر علي اكبر صالحي و دكتر كمال خرازي، اساتيد دانشگاه و متخصصان حوزه مذكور، و نيز مشورت با مركز تحقيقات استراتژيك مصلحت نظام، استخراج شده و پس از طي مراحل مختلف (حذف و اصلاح) مولفه هايي همچون استكبارستيزي، همگرايي اسلامي، تعامل سازنده ، منطقه گرايي ، منزلت افزايي و نفوذ و حمايت از حقوق اتباع ايراني به عنوان شاخصه هايي كه هم متناسب با چارچوب نظري تحقيق يعني سازه انگاري بودند و هم مورد نظر خبرگان و ادبيات تحقيق انتخاب شدند تا رويكرد دولت هاي مختلف يعني دولت پنجم و ششم، هفتم و هشتم و نهم و دهم در خصوص آنها و ارزش ها و اصول مصرح در ديدگاه هاي رهبري، حضرت امام خميني و اصول انقلاب اسلامي مصرح در قانون اساسي مورد سنجش و ارزيابي قرار گيرد. پس از اين مرحله، پرسشنامه 29 سئوالي براساس شاخصه هاي مذكور و همچنين يك سئوال بازپاسخ برمبناي فرضيه اصلي در اختيار نمونه اماري تحقيق قرار گرفت و سپس نتايج استخراج شده از طريق آزمون كلموگروف اسميرنوف ، آزمون هاي آماري پارامتريك ، آزمون موخلي و تحليل واريانس ...مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفت. نتايج تحقيق حاصل از سئوال بازپاسخ و نيز آزمون فرضيه ها نشان داد كه علارغم تعهد همه دولت هاي پس از جنگ به اصول و ارزش هاي انقلابي و ديدگاه هاي امام و رهبري، سياست خارجي دولت هاي پس از جنگ در شاخص هاي مختلف طيفي از انطباق كامل تا عدم انطباق كامل را نشان مي دهد. بدين ترتيب كه سياست خارجي دولت هاي پنجم و ششم در شاخص هاي استكبارستيزي، منطقه گرايي و همگرايي اسلامي با اصول و ارزش هاي جمهوري اسلامي انطباق كامل داشته است در حاليكه مولفه هاي تعامل سازنده، منزلت افزايي و نفوذ و حمايت از حقوق اتباع ايرا
    Thesis summary

  5. تأثير تحولات سياسي اجتماعي عراق بر سياست خارجي منطقه اي ايران معاصر(از به قدرت رسيدن حزب بعث تا ظهور پديده داعش1348تا1392 ش)
    عبدالواحد عبادي 2017
    محيط امنيتي و استراتژيك كشور ايران در درون حلقه هاي همپوشي از مناطق خليج فارس، خاورميانه، آسياي مركزي، قفقاز و جنوب آسيا واقع شده است. در اين ميان، كشور عراق نيز به عنوان عضوي از دو منطقه نخست (خليج فارس و خاورميانه)، ازيك طرف، پيونددهنده ما با معادلات منطقه اي قدرت در خاورميانه و از سوي ديگر، يكي از رقباي هميشگي ما در خليج فارس بوده است. ازاين رو، تحولات سياسي، امنيتي، قومي و مذهبي عراق در سطوح ملي، منطقه اي و بين المللي، بر محيط امنيتي و سياسي كشورمان تأثيرگذار بوده و خواهد بود. تغيير ساختار نظام سياسي عراق از سلطنتي به جمهوري واز جمهوري به نظام تك حزبي بعثي با گرايش هاي سوسياليستي و افراطي ناسيوناليستي و پس ازآن سرنگوني اين نظام توسط هژمون جهاني و ايجاد ساختار جديد مبتني بر تقسيم قومي و مذهبي قدرت و افزايش نقش شيعيان واردها در آن، از مهم ترين متغيرهاي تأثيرگذار بر ساختارها و هنجارهاي محيط پيراموني درگذشته و حال بوده كه همواره براي ايران تهديدها و فرصت هايي را در پي داشته كه ماهيت، شدت و زمان آن متفاوت است. در حقيقت با توجه به اشتراكات تاريخي، فرهنگي و مذهبي ايران با عراق، بامطالعه روند تحولات داخلي عراق در مدت زماني موردنظر اين رساله به اين نتيجه مي رسيم كه تحولات داخلي عراق به طور مستقيم وبيشتر از همسايگان ديگر ايران بر مناسبات بين دو كشور، و سياست خارجي منطقه اي ايران تأثير داشته است. بنابراين در اينجا عراق متغير مستقل و سياست خارجي ايران متغير وابسته است. بي توجهي به حقوق شيعيان و كردها درگذشته و بحران قوميت ها، مسئله كردستان و نارضايتي جامعه اهل تسنن در حال حاضر، انعقاد قرارداد معروف 1975 م الجزاير تحت تأثير تحولات كردستان و لغو يكجانبِه آن در زمان صدام حسين در سال 1981 م و پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، اختلافات دو كشور در اروندرود، تأثير تحولات عراق بر كيفيت پيگيري اجراي مفاد قطعنامه (598) شوراي امنيت سازمان ملل متحد و حمله عراق به كويت و اشغال آن كشور، لشكركشي آمريكا و متحدانش براي بيرون راندن عراق از كويت، حمله آمريكا و متحدانش به عراق و برانداختن صدام و حزب بعث، جمله مسائلي هستند كه از دهه هاي گذشته تا به امروز بر موضع گيري هاي سياست خارجه ايران در قبال عراق، كشورهاي منطقه و قدرت هاي بزرگ سايه افكنده است. بنابراين با توجه به آنچه گفته شد در پژوهش حاضر، ت
  6. تحليل انتقادي دستگاه ديپلماسي ايران معاصر در مواجه با ائتلاف قدرت هاي بزرگ
    محمود ظفري 2016
    در دو سده گذشته كه ايران كانون توجهات بين المللي قرار گرفته، دستگاه ديپلماسي هميشه گرفتار خطاهاي شناختي آزار دهنده و شايد بازدارنده بوده است . كارگزاران دستگاه ديپلماسي از اين واقعيت غافل مانده كه بدون شناخت تحولات بين المللي، به طور واكنشي از يك سو به سوي ديگر كشيده مي شدند. اين امر ناشي از ناآگاهي از اين مسئله بود كه در نظام سياست جهاني موازيني حاكم بود كه بدون آشنايي با قواعد بين المللي و تحولات مربوط به آن تصميم گيري در سياست خارجي با چالش هاي فراواني مواجه مي شد. در شهريور 1320 ش. قدر تهاي بزرگ بريتانيا و شوروي با ائتلافي مصلحتي در مدت زمان كوتاهي كشورايران را به اشغال خود در آوردند. مشابه همين رويداد در جريان كوتادي 28 مرداد سال 1332ش. با ائتلا ف دو قدرت آمريكا و انگليس به وقوع پيوست كه موجب شد تا شيرازه سياسي كشور از هم بپاشد. با پيروزي انقلاب اسلامي ايران و تحول در دستگاه ديپلماسي، فصل نويني در روابط خارجي ايران آغاز شد. با حمله عراق به ايران نيز شاهد ائتلاف قدرت هاي بزرگ بر عليه دستگاه ديپلماسي هستيم كه در نهايت ، با تصويب قطعنامه 598 خاتمه يافت، اما اقدام ايران در پذيرش قطعنامه از يك منطق راهبردي تبعيت مي كرد. از آنجايي كه پژوهش حاضر نقش كارگزاران و تصميم گيرندگان سياسي كشور را به عنوان عامل اصلي ائتلاف قدرت ها در هر مقطع تلقي كرده لذا سعي دارد به اين سوال پاسخ دهد كه چه عاملي در شكل دهي ائتلاف قدرت هاي بزرگ نقش اساسي داشته و چگونه دستگاه ديپلماسي مغلوب قدرت ائتلاف هاي قدرت هاي بزرگ شده است ؟ پژوهش حاضر با استفاده از روش توصيفي ، مقايسه اي و تحليلي (روش كيفي) و با تكيه بر چهارچوب نظري واقع گرايي نو كلاسيك و سازه انگاري به بررسي تحليلي رويدادهاي تاريخي دستگاه ديپلماسي معاصر ايران و تبيين رويكرد دستگاه ديپلماسي در برابر ائتلاف قدرت هاي بزرگ در مقاطع مختلف تاريخي و كنش هاي غير واقع بينانه دستگاه ديپلماسي مي پردازد، كه در پژوهش هاي پيشين بدان پرداخته نشده است. نتايج و يافته هاي پژوهش نشان مي دهد كه خطاهاي شناختي كار گزاران و نخبگان سياسي و فقدان استراتژي متناسب با ساختارهاي بين المللي در روابط خارجي موجب ناكامي دستگاه ديپلماسي و ائتلاف قدرت هاي بزرگ شد. يافته هاي اين رساله مي تواند در مراكز و نهاد هايي در حوزه سياست از قبيل وزارت امور خارجه مورد استفاده قرار گ
    Thesis summary

M.Sc. Theses

  1. بررسي انواع جاهليت از ديدگاه امام علي (ع) در نهج البلاغه
    2024
    هدف از انجام اين پژوهش بررسي انواع جاهليت از ديدگاه امام علي (ع) در نهج البلاغه بود. اين پژوهش از نظر نوع توصيفي- تحليل مي باشد. و از نظر روش جمع آوري اطلاعات كتابخانه اي بود. نتايج اين پژوهش نشان داد جاهليت داراي سطوح مختلف است كه شامل «جاهليت فكري»، « جاهليت رفتاري فردي»، « جاهليت رفتاري جمعي»، دوران جاهليت مي باشد كه در تمام اعصار و جوامع به ويژه پيش از اسلام و پس از آن در دوران حكومت امام علي (ع) به چشم مي خورند هم چنين امام علي (ع) در خطبه هاي خود در نهج البلاغه انواع جاهليت را به هشت قسم تقسيم مي كند كه عبارتند از: 1-كبر و خود پسندي، 2- عصبيت و قبيله گرايي، 3 –جنگ طلبي، 4- فخرفروشي، 5- فرزندكشي، 6- فقر و تنگدستي، 7- فساد و گمراهي، 8- بت پرستي. آنچه كه ار سخنان امام علي (ع) در نهج البلاغه حاصل مي شود اين است كه مبارزه با جهالت امري مدام و هميشگي است و نمي توان آنرا محدود به زمان و مكان خاصي دانسته و از آن دست كشيد. جهالت مي تواند متناسب با شرايط گوناگون رنگ عوض كرده و تقويت و تضعيف گردد ولي هرگز نابود نمي شود.
    Thesis summary

  2. رابطه اشرافي گري مسئولان و تمايل به غرب از ديدگاه امام خميني (ره) و رهبر انقلاب اسلامي
    مينا آذركيش 2021
    اشرافي گري براي مدلي از زندگي به كار برده مي شود كه درآن شخصي سعي مي كند به روش اشراف زندگي كند و مناسبات اجتماعي خود را بر اساس روش اشرافي برقرار كند. لكن از منظر ديدگاه هاي اسلامي، پديده اي مذموم است كه بسترهاي انحطاط فرهنگي و تمدني را در جوامع بشري فراهم مي آورد. دراين پژوهش با استفاده از روش اسنادي تحليلي متني به بررسي رابطه اشرافي گري مسئولان و تمايل به غرب از ديدگاه امام خميني (ره) مقام معظم رهبري در محور مفهوم شناسي موضع آموزه هاي ديني، مخالفت با اشرافي گري، شاخصه ها، دلايل پيامدها و آسيب ها و روش برخورد با اشرافي گري پرداخته مي شود. اين پژوهش نشان مي دهد اشرافي گري نوعي بيماري است. مشي اشرافي گرايانه و تمايل به غرب براي مسئولان كشور، ضعف به شمار مي آيد. اگر ديگران اشرافي گري را لازمه ي رسيدن به مقامات عاليه كشور ميدانند در نظام اسلامي، اين ها تنها لازمه ي آن نيست بلكه ضعف هم محسوب ميشود. جامعه اي كه به اين آسيب دچارشود حتماً به انحطاط كشيده خواهد شد.
    Thesis summary

  3. نسبت رفاه و گفتمان انقلاب اسلامي
    شورا قصري فر 2019
  4. رابطه نهي ازمنكر و تغيير نظام سياسي ازديدگاه تفاسير برگزيده فريقين
    عليرضا يوسفي راستگو 2016
    در حقيقت امر به معروف و نهي از منكر داراي مراتبي است كه طيفي از تذكر لساني تا برخورد فيزيكي و مراتب بالاتر را در بر مي گيرد. اين اصل در واقع شيوه رفتار و سلوك اجتماعي و سياسي انسان مسلمان را مشخص مي سازد و بر نفي بي طرفي او در مناسبات اجتماعي و سياسي تأكيد مي ورزد. در قرآن كريم هفت آيه به صورت مستقيم به اين فريضه اختصاص يافته است. آيات كريمه 104 و 120 و 216 سوره مباركه آل عمران، 157 اعراف، 71 توبه، 41 حج، 17 لقمان، آيات هفت گانه اي هستند كه دستور به اجراي اين فريضه مهم داده اند. در سنت نبوي و ائمه اطهار (ع) و در كتب حديثي و فقهي نيز روايات پرشماري در اين باره وجود دارد. حتي در بين معتزله كه بسياري از پژوهشگران آن را بنيان گذار كلام اسلامي خوانده اند، امر به معروف و نهي از منكر را اصلي كلامي انگاشته و آن را در زمره اصول پنجگانه خود نهاده اند. از آنجا كه امر به معروف و نهي از منكر از آموزه هايي است كه اصل آن مورد اتفاق نظر كليه فرق اسلامي ـ به جز برخي كسان ـ بوده و اجراي آن تأثيرات ژرف اجتماعي و سياسي به جاي مي گذارد، ضرورت بررسي تطبيقي مراتب آن در ميان فرقه-هاي اصلي اسلامي مي تواند ما را نسبت به جايگاه واهميت اين فريضه مهم بيشتر آشنا نموده وشناختي از نقاط و نكات اشتراك و افتراق در ساحت انديشه علماي فرق اسلامي نسبت به اين مسأله درعرصه عمل نمايان كرده و پژوهشگر را در فهم دقيق تر آراي آنان ياري دهد. منتهي شدن نهي از منكر به براندازي و تغيير نظام سياسي، مي تواند به عنوان يكي از مراتب نهي ازمنكر مطرح شود. تحقيق پيرامون اين موضوع كه: مي توان با تمسك به اين واجب قرآني، و با استفاده از مراتب بالاي نهي ازمنكر، عليه حاكم مستقر اعلام قيام نمود و نظام سياسي را به چالش كشيده ، حكومت راساقط و ساختارسياسي موجود را متحول نمود؛ مي تواند به شناخت بيشتر ما نسبت به نگاه قرآن به موضوعات سياسي – اجتماعي بيافزايد. اين پژوهش به بررسي نگاه تفسيري عالمان شيعه واهل سنت از رهگذر مطالعه تطبيقي ميان برخي از تفاسير برگزيده فريقين پيرامون آيات مذكور پرداخته وبه دنبال ارائه وجوه تشابه و تمايز ميان ديدگاه تفسيري فريقين، درباره موضوع مذكور است. در انتخاب تفاسير تلاش مي شود نوع گرايش و مسلك فكري مفسرين ، مورد توجه قرار گيرد؛ و با توجه به نگاه مفسرين فريقين كه نشأت گرفته از بنيان هاي اعتقادي هركدام از آ
  5. چالش هاي فراروي نظام سياسي اسلام و چگونگي مواجهه با آن در آموزه هاي نهج البلاغه
    حامد تراويده 2015
  6. تاثيرات حوزه علميه نجف و قم بر شكل گيري انقلاب اسلامي ايران
    سجاد سوري 2015
  7. رويكرد گفتمان هاي سياسي پس از انقلاب اسلامي به مفهوم منفعت ملي در ايران
    رضا بهرامي فرزانه 2014
    باشكل كيري انقلاب اسلامي ايران،كفتمان هاوديدكاه هاي سياسي مختلفي به اداره سياست خارجي ايران پرداخته اند .امادر حوزه سياست خارجي در مقاطع مختلف با مسائل متفاوتي رو به رو هستيم.يكي از اساسي ترين مباحث حوزه سياست خارجي ،منفعت ملي است كه سياست خارجي هر كشور بر اساس آن پايه ريزي مي شود .ودر حقيقت اينكه هر كفتمان منفعت ملي را چكونه ترسيم نمايد ،در جهت كيري هاي سياست خارجي ودر نتيجه اي كه در اين حوزه كرفته مي شود تاثير مي كذارد.در پژوهش حاضر ابتدا به تبين هر يك از كفتمان هاي سياسي بعد از انقلاب ومشخصه هاي آن پرداخته شده است سپس مفهوم منفعت ملي ومتغيرهاي ماثر بر آن مورد ارزيابي قرار كرفته است .در ادامه به بحث سياست خارجي هر يك از كفتمان ها پرداخته شده است وپس از آن با طرح ديدكاهاي مختلف پيرامون اهداف ومنافع ملي به عوامل واكرايي وكذر از هر كفتمان پرداخته شده است ودر نهايت با ارائه يك جدول در زمينه هاي منفعت ملي،انقلاب اسلامي ،ونظام بين الملل ، تفاوت هاي كفتماني در مورد هر يك از اين موضوعات مورد بررسي قرار كرفته است
  8. مطالعه تطبيقي الگوي صدور انقلاب در انقلاب ايران و روسيه
    مهدي موسعلي 2014
    اتخاد رويكرد و مطالعه اي تطبيقي در بررسي مسائل اجتماعي، سياسي و بين المللي ، به عنوان يكي از روش هاي مطالعاتي موثر در تحليل موضوعات مختلف از جمله حوزه موضوعي انقلاب ها، ضرورت دارد. صدور انقلاب يكي از حوزه هاي موضوعي جذاب و پردامنه اين پديده اجتماعي است. غالب انقلاب ها بعد از وقوع، با پديده اي جديدي تحت عنوان صدور انقلاب مواجه ميشوند كه بر نوع تعامل انقلاب با محيط هاي خارج از مرزهاي خود و محيط هاي بين المللي- جهاني تمركز مي يابد. در پژوهش حاضر با استفاده از مطالعه تطبيقي، الگوي صدور دو انقلاب روسيه و انقلاب اسلامي ايران بررسي شده است. سئوال اصلي پژوهش اين است كه چه تفاوتي ميان الگوي صدور انقلاب در انقلاب اسلامي ايران و روسيه ديده مي شود و علل اين تفاوت ها در چيست. نگارندگان بر اين باورند كه بر خلاف الگوي قهري صدور انقلاب در انقلاب روسيه، الگوي اصلي صدور انقلاب اسلامي، به شيوه نرم و مسالمت آميز و از اين رو در مقام مقايسه با انقلاب روسيه موفقيت آميزتر بوده است.