ابوالقاسم یعقوبی

استاد

تاریخ به‌روزرسانی: 1403/09/15

ابوالقاسم یعقوبی

علوم اقتصادی و اجتماعی / روان شناسی

رساله های دکتری

  1. تدوین برنامه آموزش توجه براساس حیطه شناختی وتاثیر آن بر فرایند توجه در دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص
    1402
    هدف از پژوهش حاضر تدوین برنامه آموزش توجه براساس حیطه شناختی وتاثیر آن بر فرایند توجه در دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف یک تحقیق کاربردی و از لحاظ روش جمع آوری داده ها در طبقه ی تحقیقات ترکیبی (کمی- کیفی) قرار گرفته است که در دو مرحله انجام شده است. مرحله اول پژوهش طراحی و تدوین برنامه آموزش توجه است. مرحله دوم پژوهش جهت بررسی اثربخشی برنامه آموزش توجه با نمونه گیری هدفمند و گمارش تصادفی آزمودنی ها، از روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1402 بوده است. به منظور اجرای پژوهش، 90 دانش آموز با اختلال یادگیری خاص بعد از اجرای آزمون های تشخیصی (هوش وکسلر کودکان و آزمون اختلال خواندن، آزمون کی مت و آزمون اختلال نوشتاری) به صورت هدفمند انتخاب شدند و در نهایت در 3 گروه آزمایشی و 3 گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه-های آزمایش در 12 جلسه 45 دقیقه ای، برنامه آموزش توجه را دریافت کردند. ابزارهای پژوهش آزمون استروپ، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین و آزمون عملکرد پیوسته بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته و نرم افزار SPSS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که برنامه آموزشی توجه، ابعاد توجه دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص را بهبود بخشید. بر مبنای نتایج این پژوهش می توان به متخصصان اختلال یادگیری خاص پیشنهاد داد که با استفاده از روش‎های آموزش شناختی در جهت بهبود توجه دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص بکوشند.
  2. تدوین مدل درگیری تحصیلی برمبنای ذهن آگاهی تحصیلی، ترس از شفقت به خود، خردورزی تحصیلی و هسته ارزشیابی خود در دانشجویان
    1402
    اهمیت درگیری تحصیلی و نقش آن در آموزش و یادگیری در بسیاری از متون و تحقیقات انجام شده برجسته است. درگیری تحصیلی یک فرآیند مهم در پیش بینی ترک تحصیل محسوب می شود. همچنین، این مفهوم یکی از عوامل موثر در روند تحصیلی دانشجویان است. بنابراین، هدف از این پژوهش تدوین مدل درگیری تحصیلی برمبنای ذهن آگاهی تحصیلی، ترس از شفقت به خود، خردورزی تحصیلی و هسته ارزشیابی خود در دانشجویان بود. روش پژوهش از نظر رویکرد، آمیخته کیفی- کمی بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 1402-1401 بود. برای تعیین حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای تعداد 420 نفر از دانشجویان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامۀ درگیری تحصیلی (ریو و تسنگ، 2011؛ ریو، 2013)، مقیاس ترس از شفقت به خود (گیلبرت و همکاران، 2011) ، مقیاس هسته ارزشیابی خود (جاج و همکاران، 2003)، پرسشنامه محقق ساخته ذهن آگاهی تحصیلی و مقیاس محقق ساخته خردورزی تحصیلی بود. برای این منظور، با توجه به مبانی نظری و اطلاعات به دست آمده از بررسی منابع کتابخانه ای، از پرسشنامه ذهن آگاهی تحصیلی برای اندازه گیری 5 عامل شناسایی شدۀ شفقت به خود، پذیرش بدون قضاوت، حضور در لحظه، انجام وظایف همراه با آگاهی و گوش دادن با توجه کامل، و از مقیاس خردورزی تحصیلی برای اندازه گیری 3 عامل شناسایی شدۀ شناختی، عاطفی و تاملی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری، تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی در نرم افزارهای لیزرل و SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که ضرایب همبستگی بین تمامی متغیرها معنی دار است. به عبارت دیگر، بین درگیری تحصیلی با ذهن آگاهی تحصیلی، ترس از شفقت به خود، خردورزی تحصیلی و هسته ارزشیابی خود همبستگی معنادار وجود داشت. یافته ها بیانگر آن بود که مدل با برازش مناسبی مورد تایید قرار گرفته است، به طوری که همۀ شاخص ها مدل را تایید نمودند. نتایج مدل نشان داد که اثرات مستقیم ذهن آگاهی تحصیلی، خردورزی تحصیلی و هسته ارزشیابی خود در متغیر درگیری تحصیلی مثبت و معنادار و اثر مستقیم ترس از شفقت به خود در درگیری تحصیلی منفی و معنادار بود. همچنین، نتایج پژوهش حاکی از آن بود که متغیرهای ترس از شفقت به خود، خردورزی تحصیلی و هسته ارزش
  3. ساخت بسته ی آموزشی زیبا شناسی مبتنی بر نظریه تجربه های یادگیری زیبایی شناسی و بررسی تاثیر آن بر نگرش و انگیزش دانش آموزان به تحصیل
    1401
    با توجه به نقشی که زیبایی شناسی در بهبود و رشد تعلیم و تربیت دارد همچنین با توجه به ضعف های موجود در نظام آموزش وپرورش در حوزه آموزش هنر و زیباشناسی و پیوندهایی که میان زیباشناسی، انگیزش و نگرش دانش آموزان به تحصیل وجود دارد و نیز به دلیل نبودن بسته ی آموزشی درزمینه ی آموزش زیبایی شناسی مبتنی بر نظریه تجربه های یادگیری زیبایی-شناسی، بر نیاز به انجام این پژوهش احساس می شود. آموزش زیبایی شناسی طبق نظریۀ تجارب یادگیری، نگرش و انگیزش را تحت تاثیر قرار می دهد و در فرایند یادگیری می تواند نقش موثری داشته باشد. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر تدوین و اعتبار یابی بسته آموزش زیباشناسی و اثربخشی آن بر نگرش و انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر دوره ی متوسطه ی اول است. روش پژوهش ترکیبی متوالی (کیفی- کمی) بود. پژوهش در دو مرحله انجام شد. در بخش کیفی به ساخت بسته آموزشی پرداخته شد و در بخش کمی روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح گروه کنترل نامعادل بود. نمونه پژوهش شامل 80 نفر از دانش آموزان دختر متوسطه ی اول دارای نمرات نگرش و انگیزش تحصیلی پایین بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. چهار گروه 20 نفره، شامل دو گروه آزمایشی (یک گروه آزمایش با ضعف در نگرش تحصیلی و گروه دوم آزمایش با ضعف در انگیزش تحصیلی) و دو گروه گواه (یک گروه گواه با ضعف در نگرش تحصیلی و گروه دوم گواه با ضعف در انگیزش تحصیلی) انتخاب شد. ابزار پژوهش، مقیاس نگرش تحصیلی سکر (2011)و مقیاس انگیزش تحصیلی نجیرو (2003) بود. داده های جمع آوری شده از پرسشنامه ها جمع آوری شد و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. برای گروه آزمایش، آموزش زیبایی شناسی در 10 جلسه 45 دقیقه ای اجرا شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده شد. نتایج مربوط به اعتبار سنجی ابزار نشان داد بسته آموزش زیبایی شناسی بر اساس نظر متخصصان از روایی مناسبی برخوردار است. همچنین بر اساس نتایج تحلیل کوواریانس اثربخشی آموزش زیباشناسی بر تقویت نگرش و انگیزش تحصیلی دانش آموزان معنادار بود (01/0P<). بر اساس نتایج می توان گفت که آموزش زیبایی شناسی باعث شده دانش آموزان نگرش تحصیلی و انگیزش تحصیلی بهتری در یادگیری از خود نشان دهند. بر این اساس پیشنهاد می شود که این بسته آموزشی درزمینهٔ تق
  4. عنوان: طراحی مدل پیش بینی رفتار اخلاقی برپایه نگرش و هویت اخلاقی: نقش میانجی سود و زیان
    1401
    مشاهده ی این که افراد با استدلال قوی در زمینه اخلاق می توانند کارهای بد یا نادرست انجام دهند بیانگر این است که برای پی بردن به رفتار اخلاقی لازم است به فراتر از علل شخصیتی، آموزشی و اجتماعی صرف پرداخته شود. در این راستا، این پژوهش با هدف طراحی مدل پیش بینی رفتار اخلاقی برپایه ی نگرش و هویت اخلاقی با توجه به نقش میانجی سود و زیان انجام شده است. روش پژوهش ترکیبی متوالی (کیفی- کمی) از نوع طرح اکتشافی بود. پژوهش در دو مرحله انجام شد. در بخش کیفی، برای ساخت مقیاس سود و زیان با 222 نفر (121 دانش آموز دبیرستانی دوره ی متوسطه دوم 16 تا 19 ساله و 101 نفر بزرگسال 20 تا 52 ساله) با نمونه گیری دردسترس مصاحبه انجام شد. سپس داده ها با روش تحلیل محتوای آشکار بررسی شدند. نتایج تحلیل محتوا دو نوع سود روان شناختی و سود موقعیتی و دو نوع زیان روان شناختی و زیان موقعیتی را به عنوان عوامل تسهیل کننده و بازدارنده ی رفتار اخلاقی در موقعیت های گوناگون زندگی را نشان داد. در ادامه براساس کدگذاری و تدوین مضامین اطلاعات حاصل از بررسی مصاحبه ها، دو مقیاس سود (33 گویه ای) و زیان (26 گویه ای) برای اندازه گیری عامل های سود روانشناختی، سود موقعیتی، زیان روانشناختی، و زیان موقعتی ساخته شد. همچنین برای اندازه گیری نگرش اخلاقی و رفتارهای اخلاقی از مقیاس پژوهشگر ساخته استفاده گردید. برای این منظور، با توجه به مبانی نظری، مقیاس رفتار اخلاقی (35 گویه ای) برای اندازه گیری 2 عامل شناسایی شده-ی رفتارهای سلبی و ایجابی و مقیاس نگرش اخلاقی (36 گویه ای) برای اندازه گیری 3 عامل شناسایی شده ی شناختی، عاطفی و رفتاری ساخته شدند. در ادامه، در بخش کمی، از روش پژوهشِ همبستگی استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی دوره ی متوسطه دوم شهر همدان در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. اندازه نمونه شامل تعداد 1093 نفر بودند (515 دختر و 578 پسر) که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس هویت اخلاقی آکینو و رید (2002)، مقیاس رفتار اخلاقی پژوهشگر ساخته، مقیاس نگرش اخلاقی پژوهشگر ساخته، و مقیاس سود و زیان پژوهشگر ساخته بودند. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی با داده های تجربی برازش مطلوبی دارد. اثرات مستقیم
  5. بررسی مراحل تحول زیباشناسی در دانش آموزان با توجه به نقش حساسیت زیباشناسی و هوش زیباشناسی
    1401
    مقدمه: بررسی تحول زیباشناسی به خاطر پرداختن به یکی از جنبه های اساسی ذهن انسان اهمیت ویژه ای دارد؛ به کمک زیباشناسی است که انسان می تواند جهان را برپایه ی نحوه ی اندیشه و احساس خود و به گونه ای متفاوت ببیند. از این رو هدف این پژوهش بررسی مراحل تحول زیباشناسی با توجه به نقش حساسیت زیباشناسی و هوش زیباشناسی در میان دانش آموزان شهر تویسرکان در سال تحصیلی 1400- 1399 بود. مواد و روش ها: با توجه به این که نمونه ی مورد بررسی دانش آموزان دوره های سنّی گوناگون بود، روش این پژوهش آمیخته و از نوع کمّی- کیفی بود. در بخش کیفی روش پژوهش تحولی و طرح آن مقطعی، و در بخش کمّی روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 300 دانش آموز (150 پسر و 150 دختر) دانش آموز ابتدایی، متوسطه ی نخست، و متوسطه ی دوم شهر تویسرکان از میان پنج گروه سنّی 7 تا 9، 9 تا 11، 11 تا 13، 13 تا 15، و 15 تا 17 سال انتخاب شدند. روش نمونه گیری طبقه ای و هر گروه سنّی شامل 60 دانش آموز بود. شرکت کنندگان به پرسش نامه های حساسیت زیباشناسی و هوش زیباشناسی پاسخ دادند. در کنار این، مصاحبه ی مربوط به محرک های دیداری و شنیداری در قالب ارائه ی 9 محرک دیداری و 8 فایل صوتی و دریافت پاسخ ها و برداشت های شرکت کنندگان از هر محرک به صورت حضوری یا مجازی انجام شد. داده های کمی با روش های توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (رگرسیون لوجستیک اسمی، آنوا، همبستگی اسپیرمن و پیرسون، و آزمون تی مستقل)، و داده های کیفی با روش تحلیل محتوا و به کمک روش آماری خی دو با نرم افزار SPSS-25 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده های کیفی نشان داد که شرکت کنندگان در تحول زیباشناسی دیداری 5 گام عینی گرایی (7 تا 9 سال)، حسی (9 تا 11 سال)، عاطفی (11 تا 13 سال)، تفسیری (13 تا 15 سال)، و پاسخ دهی/ عملی (15 تا 17 سال)، و در تحول زیباشناسی شنیداری نیز 5 گام عینی گرایی (7 تا 9 سال)، تحلیلی (9 تا 11 سال)، حسی/ هیجانی (11 تا 13 سال)، عملی (13 تا 15 سال)، و نمادین (15 تا 17 سال) را پشت سر می گذارند. میان حساسیت زیباشناسی با تحول زیباشناسی (141/0 = r؛ 05/0 > P) و نیز میان هوش زیباشناسی با تحول زیباشناسی (188/0 = r؛ 05/0 > P) افراد رابطه ی معنادار به دست آمد. همچنین میان تحول زیباشناسی دختران و پسران تفاوت معناداری دیده نشد (05/0 < P). بحث
  6. بررسی میزان فعالیت ساختار های مغزی مرتبط با مهارت های هر یک از هوش های چندگانه
    1401
    کمتر مفهوم مهمی در آموزش نسبت به مفهوم هوش وجود دارد و اینکه همه مغز ها به روش مشابهی نمی اندیشند، می تواند انقلابی برای آموزش باشد زیرا نیاز به رویکرد عصب شناسی دارد تا اهمیت تفاوت های فردی را شناسایی کند، لذا هدف این پژوهش بررسی میزان فعالیت ساختار های مغزی مرتبط با مهارت های اصلی هر یک از هوش های چندگانه بود. روش پژوهش حاضر در زمره تحقیقات موردی و از نظر هدف بنیادی است. جامعه آماری پژوهش شامل، مراجعه کنندگان به آزمایشگاه ملی نقشه برداری مغز تهران در سال1399 بود که از این تعداد 16 آزمودنی به روش هدفمند و با استفاده از مقیاس ارزیابی رشدی هوش های چندگانه برگزیده شده و در هشت گروه 2نفری (2آزمودنی در هر هوش با هوش خیلی بالا و خیلی پایین) گماشته شدند . ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، تکالیف عملکردی] برای هوش کلامی(تکالیف خواندن، نوشتن و صحبت کردن (شاه و همکاران، 2013))، هوش منطقی-ریاضی (تکالیف محاسبات (انصاری و همکاران، 2011)، بازی شطرنج (پاول و همکاران، 2017) و استدلال منطقی (پرادو و نوویک، 2007))، هوش موسیقیایی(تکالیف درک موسیقیایی (آهنیشی و همکاران، 2001)، آواز خواندن (گانجی و همکاران، 2007) و آهنگسازی (لو و همکاران، 2015))، هوش جنبشی- حرکتی (تکالیف حرکات دست،انگشت (موهلا و همکاران،2005) و تعادل (موسون و همکاران، 2018))، هوش دیداری-فضایی ( تکالیف چرخش ذهنی (لیپ و همکاران، 2012)، پازل و نقاشی کشیدن (محقق ساخته))، هوش میان فردی ( تکالیف کار میان فردی (شیباتا و همکاران، 2011) و نظریه ذهن و همدلی (پاول و همکاران، 2017))، هوش درون فردی ( تکالیف خودتنظیمی هیجانی (لوسک و همکاران، 2004)، خودآگاهی (محقق ساخته) و عملکرد اجرایی (سیلوستر و همکاران، 2003)) و هوش طبیعتگرایانه ( تکالیف علاقه مندی به حیوانات و گیاهان (محقق ساخته))[، پرسشنامه MIDAS (شیرر،1994) و دستگاه تصویربرداری تشدید مغناطیس عملکردی بود. آزمودنی ها با توجه به انتخاب در هر هوش، دو یا سه تکلیف عملکردی را در اسکنر به پایان رساندند. داده ها با استفاده از نرم افزارSPM نسخه 12یک TOOL BOXمبتنی بر نرم افزار MATLAB به منظور پیش پردازش و آنالیز آماری داده ها، تحلیل و با استفاده از روش توصیفی، بررسی جداول، نمودار ها و شکل ها تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد در هوش کلامی، موسیقیایی، جنبشی-حرکتی، میان فردی، در
  7. بررسی تحول تفکر آرزومندانه کودکان و نوجوانان 15-4 ساله
    1400
    تفکر آرزومندانه- که سوگیری تمایل نیز نامیده می شود- نوعی سوگیری شناختی است که در پژوهش حاضر، روند تحول آن در کودکان و نوجوانان 4 تا 15 ساله، مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر، از نوع مطالعات تحولی با روش مقطعی بود. جامعه آماری، کلیه کودکان و نوجوانان سنین 4 تا 15 سال مدارس عادی دولتی شهر آمل در سال تحصیلی 99-98 بود. حجم نمونه شامل 360 نفر در 6 گروه سنی (هر گروه شامل 30 دختر و 30 پسر) که با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، آزمون کارت علامت دار بود که به صورت نرم افزار تحت وب، طراحی شده بود. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، تحلیل شدند. نتایج این پژوهش نشان دادند که کودکان و نوجوانان ایرانی، در پیش بینی رویدادها، بیش از آنکه به احتمال وقوع رویدادها توجه داشته باشند تحت تاثیر تمایلات و ترجیحات خود قرار می گیرند. علاوه بر آن، میزان پیش بینی رویدادهای مورد تمایل (مثبت) از دوره کودکی تا نوجوانی، تغییر نمی کند و روند نسبتاً یکسانی دارد اما روند پیش بینی رویدادهایی که مورد تمایل نیستند (منفی) از سنین 8-9 سالگی، کاهش یافته و این کاهش تا سنین 10-11 سالگی ادامه می یابد. بنابراین، تفکر آرزومندانه، با افزایش سن، کاهش نمی یابد؛ زیرا علاوه بر اینکه خوش بینی بیش از حد نسبت به رویدادهای مورد تمایل، نسبتاً ثابت می ماند، خوش بینی نسبت به عدم وقوع رویدادهایی که مورد تمایل نیستند نیز افزایش یافته و کودکان و نوجوانان سنین 8-9 سال و بالاتر، احتمال وقوع رویدادهای منفی را کمتر از حد، برآورد می کنند. این نوع از سوگیری خوش بینانه نسبت به عدم وقوع رویدادهای منفی می تواند اساس تصمیم گیری های پرخطر را فراهم آورد که می تواند باعث گرایش به رفتارهای پرخطر شود که نیازمند پژوهش های بیشتر جهت کسب دانش بیشتر برای اقدامات پیشگیرانه است. نهایتاً اینکه جنسیت، متغیر تاثیرگذاری بر تفکر آرزومندانه نیست.
  8. تاثیر شن بازی بر نارسایی شناختی و ناگویی هیجانی دانش آموزان پسر نارساخوان پایه های دوم و سوم ابتدایی
    1400
    مقدمه: مجموعه ای از نارسایی های شناختی و هیجانی در دانش آموزان نارساخوان وجود دارد که در صورت عدم مداخله مناسب و به هنگام تا بزرگسالی ادامه خواهند یافت. از آن جا که شن بازی می تواند بسیاری از جنبه های رشدی فرد به ویژه رشد شناختی و هیجانی را به گونه ای مثبت تحت تاثیر قرار دهد، لذا احتمالا در دانش آموزان نارساخوان که نارسایی های شناختی و ناگویی هیجانی دارند نیز موثر خواهد بود. بنابراین، هدف پژوهش حاضر تاثیر شن بازی بر نارسایی شناختی و ناگویی هیجانی دانش آموزان پسر نارساخوان پایه های دوم و سوم ابتدایی بوده است. مواد و روش ها: طرح این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون–پس آزمون در دو گروه نارسایی شناختی و ناگویی هیجانی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر نارساخوان پایه های دوم و سوم ابتدایی شهر قروه بود، که از میان آنها با روش نمونه گیری هدفمند دو گروه نارسایی شناختی و ناگویی هیجانی با حجم کل 40 نفر انتخاب شدند. گروه نارسایی شناختی با 20 نفر(10 نفر گروه آزمایش و 10 نفر گروه کنترل) و گروه ناگویی هیجانی با 20 نفر(10 نفر گروه آزمایش و 10 نفر گروه کنترل) مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل آزمون وکسلر4 کودکان(WISC-IV) (2003)، آزمون نما کرمی نوری و مرادی (1387)، مقیاس محقق ساخته ناگویی هیجانی کودکان، آزمون نارسایی شناختی(خرده آزمون حافظه فعال وکسلر چهار کودکان ، خرده آزمون حافظه اسامی نپسی، آزمون حواسپرتی تولوز-پیرون و آزمون محقق ساخته اشتباهات سهوی) بود. سپس دانش آموزان نارساخوان دارای نارسایی شناختی گروه آزمایش طی 13 جلسه 45 دقیقه ای و دانش آموزان نارساخوان دارای ناگویی هیجانی گروه آزمایش طی 14 جلسه 45 دقیقه ای شن بازی را در یکی از مراکز اختلالات یادگیری دریافت کردند. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش شن بازی بر کاهش حواسپرتی، مشکلات حافظه فعال، اشتباهات سهوی، مشکلات یادآوری اسامی، دشواری در بیان احساسات، دشواری در خیالپردازی، دشواری در تشخیص احساسات از تغییرات فیزیولوژیکی، تفکر عینی تاثیر مثبت معنادار دارد، اما تاثیر آموزش شن بازی بر کاهش دشواری در شناسایی احساسات معنادار نبود. بحث و نتیجه گیری: از یافته ها می توان نتیجه گرفت که روش شن بازی قادر است نارسایی شناختی و ناگویی هیجانی دانش آموزان نارساخوان را کاهش دهد، بنابراین استفاده از این روش به عنوان روشی در بهبود ب
  9. طبقه بندی ناتوانی یادگیری خواندن: شناسایی زیرگروه ها بر پایه متغیرهای شناختی حوزه خاص و حوزه عام با استفاده از خوشه بندی مدل مبنا
    1400
    مقدمه و هدف: باتوجه به مشکلات طبقه بندی ناتوانی یادگیری خواندن به دلیل ناهمگنی شدید در افراد با ناتوانی یادگیری خواندن و نیز همبودی با سایر اختلال ها به ویژه ناتوانی یادگیری ریاضی، پژوهش حاضر با هدف شناسایی زیرگروه های شناختی ناتوانی یادگیری خواندن بر پایه متغیرهای شناختی حوزه خاص و حوزه عام در نمونه بالینی انجام شد. روش: شرکت کنندگان در این پژوهش، 56 دانش آموز با ناتوانی یادگیری خواندن مشغول به تحصیل در پایه های دوم، سوم، چهارم و پنجم بودند که در مراکز درمان ناتوانی یادگیری آموزش وپرورش به عنوان ناتوان در یادگیری خواندن، در سال تحصیلی 99- 1398 آموزش ویژه دریافت می کردند. شرکت کنندگان در دو جلسه به صورت انفرادی با استفاده از مجموعه ای از آزمون ها و تکالیف شناختی مداد - کاغذی و رایانه ای حوزه خاص و حوزه عام شناختی ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از روش خوشه بندی مدل مبنا به عنوان روش جدیدتر خوشه بندی که مزیت اصلی آن تعیین تعداد بهینه خوشه ها بر پایه داده ها است به همراه آزمون های تحلیل واریانس، تحلیل رگرسیون و مربع کای تحلیل شدند. یافته ها: خوشه بندی داده ها به روش مدل - مبنا حاکی از وجود سه خوشه مجزا از دانش آموزان با ناتوانی یادگیری خواندن بود که شامل خوشه های: 1. نقص آگاهی واج شناختی (خواندن کلمات و نا کلمات، زنجیره کلمات، نامیدن تصاویر)، نقص حافظه کاری و جابه جایی توجه؛ 2. نقص آگاهی واج شناختی (درک متن) و کنترل توجه؛ و 3. نقص آگاهی واج شناختی (قافیه، درک کلمه، حذف آوا، نشانه حرف و مقوله)، سرعت پردازش و کارکردهای اجرایی بود. همچنین شاخص های آماری BIC و ICL مدل EVI با سه خوشه را تایید کردند. بحث و نتیجه گیری: این پژوهش گامی برای کاهش مشکلات در طبقه بندی ناتوانی یادگیری خواندن برداشت. یافته ها نشانگر وجود خوشه های گوناگون ناتوانی یادگیری خواندن بوده و نیز دلالت هایی برای در نظر داشتن همبودی، ناهمگنی و گستره متغیرهای شناختی حوزه خاص و عام در طبقه بندی این ناتوانی داشته و زمینه ای برای تشخیص تبیینی و طراحی برنامه های ترمیمی اختصاصی افراد با ناتوانی یادگیری خواندن فراهم ساخت
  10. تدوین مدل تبیین ناسازگاری تحصیلی بر اساس بی عدالتی آموزشی، فرسودگی، فریبکاری تحصیلی و عدم خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینای همدان
    1399
    هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل ساختاری برای تبیین ناسازگاری تحصیلی بر مبنای بی عدالتی آموزشی، عدم خودکارآمدی، فریبکاری و فرسودگی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینای همدان بود. به این منظور نمونه ای متشکل از 367 نفر از دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد ودکترای دانشگاه بوعلی سینای همدان در سال تحصیلی 97-1396 به روش نمونه گیری خوشه ای، انتخاب و پرسشنامه های عدالت آموزشی گل پرور(1389)، فرسودگی تحصیلی برسو(1998)، فریبکاری تحصیلی گل پرور(1389)، خودکارآمدی اون و فرامن(2001)، و سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک(2007) بر روی آنها اجرا شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. داده ها با استفاده از الگوی معادله ساختاری و با استفاده از نرم افزار آماری AMOS تحلیل گردید. شاخص های برازش مدل نشان دهنده برازندگی مناسب مدل با داده ها بود و فرضیات پژوهش تایید شد. در سنجش برازش مدل روابط بین بی عدالتی آموزشی، عدم خودکارآمدی، فرسودگی و فریبکاری تحصیلی در تبیین ناسازگاری تحصیلی مقدار کای اسکوئر48/ 15948(مطلوب)، شاخص نیکویی برازش (GFI) 0/924 (مطلوب)، شاخص برازش تطبیقی ((CFI 0/ 902(مطلوب) شاخص ریشه میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA) 0/072(مطلوب) به دست آمده است. یافته ها نشان می دهد که بی عدالتی آموزشی از طریق کاهش خودکارآمدی و افزایش فرسودگی و فریبکاری تحصیلی در نهایت منجر به ناسازگاری تحصیلی می گردد. براساس این یافته ها، بی عدالتی آموزشی می تواند گام موثری درجهت افزایش خودکارآمدی، کاهش فرسودگی، فریبکاری و ناسازگاری تحصیلی باشد. تحلیل یافته های توصیفی نشان داد که فریبکاری دانشجویان پسر(در سطح معنی داری 0.05) بیش از دانشجویان دختر است. همچنین تفاوت میانگین عدم خودکارآمدی دانشجویان مقطع دکترا به طور معناداری بیش از دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد بود. همچنین فریبکاری دانشجویان شاغل به طور معناداری بیش از دانشجویان غیر شاغل بود. و دانشجویان شاغل بیش از سایر دانشجویان معتقد به بی عدالتی اساتید بودند
  11. مقایسه تاثیر آموزش فنون مبتنی بر شفقت و آموزش مبتنی بر طرحواره در کاهش احساس تنهایی و مشکلات تنظیم هیجانی در دختران نوجوان فراری از خانه
    1399
    پدیده فرار دختران از منزل یکی از معضلات خانوادگی و اجتماعی به حساب می آید و با توجه به روند روبه افزایش آن، لزوم بررسی اثرگذاری روش های آموزشی به این گروه آسیب دیده بیشتر می شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر آموزش فنون مبتنی بر شفقت وآموزش مبتنی بر طرحواره در کاهش احساس تنهایی و مشکلات تنظیم هیجانی دختران نوجوان فراری انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و در آن از طرح آزمایشی تک موردی یا تک آزمودنی استفاده شده است و روش مورد استفاده طرح A-B با پیگیری می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل همه ی دختران نوجوان فراری (دامنه سنی 12 تا 19 سال-مقاطع تحصیلی متوسطه اول و دوم) شهر همدان در سال 1398 است که به مرکز اورژانس اجتماعی شهر همدان مراجعه کرده یا ارجاع داده شده اند. روش نمونه گیری، نمونه گیری هدفمند میباشد. از بین جامعه 4 نفر به عنوان نمونه و براساس ملاک های ورود و خروج پژوهش انتخاب شدند و در دو گروه دو نفره آموزش فنون مبتنی برشفقت و آموزش مبتنی بر طرحواره قرار گرفتند و پیش از مداخله آموزشی، پرسشنامه های احساس تنهایی (UCLA) و دشواری تنظیم هیجانی (DERS) را پر کردند. سپس به مدت 8 جلسه آموزش ها را دریافت کردند. بعد از مداخله آموزشی نیز مجدد پرسشنامه ها در اختیار دختران قرار گرفت و پس از آن داده ها با استفاده از نمودارهای تصویری و دیداری مورد تحلیل قرار گرفت. پرسشنامه احساس تنهایی توسط راسل، پیلوا و کورتونا تهیه شده است که دامنه نمره بین 20 (حداقل)و 80 (حداکثر) را دارا است. پرسشنامه دشواری تنظیم هیجانی نیز توسط گرتز و رومر تهیه شده که دامنه نمره آن ببین 36 (حداقل) و 180 (حداکثر) است. داده های این پژوهش نشان داد که آموزش فنون مبتنی بر شفقت اثرگذاری بیشتری نسبت به آموزش مبتنی بر طرحواره در کاهش احساس تنهایی و مشکلات تنظیم هیجانی دختران فراری داشته است. همچنین اثرگذاری هر دو روش آموزشی بر کاهش احساس تنهایی و مشکلات تنظیم هیجانی دختران فراری مورد تایید قرار گرفت. از داده های پژوهش می توان به این نتیجه دست پیدا کرد که روش های آموزشی می توانند در کنار سایر روش ها به عنوان راهکاری موثر در کاهش و تعدیل آسیب های این گروه از دختران مورد استفاده قرار گیرند.
  12. مقایسه اثربخشی آموزش ریاضی و علوم با و بدون نرم افزارهای آموزشی بر سطوح یادگیری دانش، فهمیدن و کاربستن در دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر خرم آباد
    1399
    هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش ریاضی و علوم با و بدون نرم افزارهای آموزشی بر سطوح یادگیری دانش، فهمیدن و کاربستن در دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر خرم آباد بوده است. طرح این پژوهش نیمه آزمایشی ازنوع پیش آزمون – پس آزمون در دو گروه با و بدون نرم افزار آموزشی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر مقطع ششم دبستان شهر خرم آباد بود، که از میان آنها با روش نمونه گیری خوشه ای دو کلاس با حجم کل 51 نفر انتخاب شدند. که یکی از آنها با (25 نفر دانش آموز به صورت تصادفی گروه با نرم افزار آموزشی و 26 نفر به عنوان گروه بدون نرم افزار آموزشی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل آزمون پیشرفت تحصیلی سنجش دانش، فهمیدن و کاربستن دروس ریاضی و علوم سال ششم بود که بر پایه جدول مشخصات ساخته شد. برای تحلیل داده ها از روش تجزیه وتحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکووا) تحلیلT استفاده شد. نتایج آزمون چند متغیره نشان داد، که بین نمره گروه با نرم افزار آموزشی و گروه بدون نرم افزار در سطوح یادگیری دانش، فهمیدن و کاربرد با کنترل پیش آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج آزمون آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره(آنکوا) نیز نشان داد آموزش با نرم افزارهای آموزشی بر سطح کاربرد درس ریاضی ، سطح دانش درس علوم، سطح فهمیدن درس علوم و سطح کاربرد درس علوم تاثیر مثبت معنادار دارد، اما تاثیر آموزش با نرم افزارهای آموزشی بر سطح دانش درس ریاضی و سطح فهمیدن درس ریاضی معنادار نبود.
  13. ساخت و اعتباریابی آزمون خرد بر اساس مولفه های ایرانی
    1398
    این پژوهش با هدف ساخت و اعتباریابی آزمون خرد بر اساس مولفه های ایرانی انجام گرفت. به این منظور از روش ترکیبی(کیفی-کمی) از نوع طرح اکتشافی استفاده شد. در مرحله اول(کیفی)، با 20 نفر از اساتید علوم انسانی دانشگاههای شهر همدان مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اشباع نظری بود. سپس اطلاعات پس از کد گذاری و تدوین مضامین حاصل از مصاحبه-ها ، پرسشنامه ای 40 سوالی تدوین شد. سپس براساس روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 400 نفر (281 نفر زن و 119 نفر مرد) در پژوهش شرکت کردند. در این مرحله برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد (آزمون بارتلت و KMO و نمودار سنگریزه). همچنین به منظور بررسی روایی سازه آزمون خرد از ضریب همبستگی این پرسشنامه با پرسشنامه 3DWS (آردلت، 2003) و برای پایایی آزمون از روش باز آزمایی و آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل محتوا در مرحله اول(کیفی) نشان داد که خرد دارای چهار مولفه است :1 - مولفه « شناختی» ،2 - مولفه ی «عاطفی» ،3- مولفه «انعطاف پذیری و گشودگی به تجربه » ،4- مولفه «از خود فراروی / هدفمندی و جستجوی معنا». همچنین نتایج حاصل از تحلیل عاملی(مرحله دوم) چهار عامل را نشان داد؛ عامل اول(شامل سوالات 2-3-4-5-6-8-10-14-15-20-21-32-40) با عنوان «بعد عاطفی»، عامل دوم (شامل سوالات 1-7-9-12-13-16-17-19-22-23-24-25-29-30) با عنوان « بعد شناختی»، عامل سوم(شامل سوالات 26-27-28-35-36-38) با عنوان «بعد انعطاف پذیری» و عامل چهارم(شامل سوالات 11-18-31-33-34-37-39) با عنوان «بعد از خود فرا روی». نتایج پژوهش بیانگر آن است که پرسشنامه خرد ساخته شده بر اساس مولفه های ایرانی از روایی و پایایی لازم برخوردار است. براساس نتایج حاصل از پژوهش در دو مرحله کیفی و کمی می توان گفت که خرد دارای 4 مولفه شناختی ، عاطفی ، گشودگی به تجربه و از خود فراروی است که با پرسشنامه تدوین شده قابل سنجش است.
  14. شناسایی مولفه های تربیت کودک بر اساس دیدگاه والدین ایرانی و ساخت بسته آموزشی این مولفه ها
    1396
    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اهداف تربیتی والدین اقوام ایرانی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش کلیه والدین ترک و کرد زبان شهر ارومیه و والدین فارس زبان شهر تهران بودند. تعداد 600 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای در پژوهش مشارکت کردند. برای جمع آوری داده ها از آزمون محقق ساخته اهداف تربیتی والدین که بر اساس مصاحبه های اولیه انجام شده با گروهی از والدین ساخته شد، استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین اقوام ایرانی از لحاظ اهداف تربیتی تفاوت معناداری وجود دارد، نکته ای که می تواند در برنامه ریزی های درسی و برنامه های کلان کشوری مورد توجه قرار گیرد.
  15. تدوین الگوی رشد اخلاقی بر اساس مولفه های فراشناختی با میانجی گری شناخت اجتماعی در نوجوانان
    1396
    پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی رشد اخلاقی بر اساس مولفه های فراشناختی با میانجی گری شناخت اجتماعی در نوجوانان انجام شده است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان خرم آباد (پایه نهم) به تعداد 4567 نفر بود که از میان آنها 311 نفر (146 پسر و 165 دختر) بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و در قالب الگوی تحلیل مسیر بود و شرکت کننده ها پرسش نامه های استدلال اخلاقی رست و همکاران، فراشناخت اخلاقی سوانسون و هیل، رفتار اخلاقی سوانسون و هیل و شناخت اجتماعی بارون - کوهن را تکمیل کردند. سپس داده ها با استفاده از آزمون تحلیل رگرسیون در چارچوب تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که استدلال اخلاقی به واسطه ی مولفه های فراشناخت و شناخت اجتماعی با رفتار اخلاقی رابطه دارد و دو جزء فراشناخت یعنی راهبرد و تکلیف با استدلال اخلاقی رابطه ندارد اما این دو با رفتار اخلاقی ارتباط دارند. بنابراین لازم است در بررسی رشد اخلاقی در نوجوانان در جستجوی عوامل دیگر بود و در آموزش اخلاق به نوجوانان و کمک به تحول اخلاقی مثبت در آنها به نقش فراشناخت اخلاقی و شناخت اجتماعی هم توجه نمود.
  16. تدوین و اعتباریابی پروتکل آموزش دیدگاه گیری اجتماعی و اثر آن بر سبک های حل تعارض زوجین
    1395
    هدف پژوهش حاضر، تدوین و اعتباریابی پروتکل آموزش دیدگاه گیری اجتماعی و اثر آن، بر سبک های حل تعارض زوجین بود. برای این هدف برنامه آموزش دیدگاه گیری اجتماعی مبتنی برروش"دانش-مهارت ها-توانایی های" گلباخ(2009) تدوین وتوسط ارزیابان اعتبار آن سنجیده شد که ضریب توافق کاپای 84/0 بین ارزیابان به دست آمد.جامعه پژوهش جهت آموزش دیدگاه گیری را زوجین دچار تعارض زناشویی خودمراجع به مراکز مشاوره شهر سنندج تشکیل می دادند. 73 زوج شرایط اولیه مطالعه را احراز کردند که از بین آنها 60 زوج براساس نمره دریافتی درآزمون تعارض زناشویی در دوگروه 30 نفره(هرگروه شامل 10نفر دچارتعارض متوسط،10نفر دچارتعارض شدید و 10 نفر دچارتعارض عمیق)جایابی شدند. ابتدا آزمون های دیدگاه گیری و سبک های حل تعارض اجرا و سپس، زوجین گروه آزمایش، در معرض برنامه آموزش دیدگاه گیری اجتماعی قرار گرفتند و در انتهای برنامه ده جلسه ای، دوباره ارزشیابی به عمل آمد. یک ماه پس از طی دوره آموزشی و جهت تعیین ماندگاری اثر آموزش، برای مرحله سوم آزمون ها اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش دیدگاه گیری باعث تغییردر نمره سبک های حل تعارض زوجین می شود و این تغییر در طی زمان یک ماه ماندگار است. نمرات سبک های حل تعارض یکپارچگی و مصالحه در اثر آموزش افزایش یافته، اما نمرات سبک های اجتنابی و رقابتی کاهش معنادار پیداکرده است. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که فرایند آموزش، دیدگاه گیری اجتماعی را افزایش داده است. دریک نگاه کلی نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه های آموزشی دیدگاه گیری اجتماعی ، باعث تغییر در سبک های حل تعارض می شود.از آن جا که مقیاسی که منحصرا این مهارت را بسنجد، وجود نداشت و ابزارهای موجود تنها به عنوان خرده مقیاس ، مهارت دیدگاه گیری اجتماعی را اندازه گیری کرده اند، لذا تدوین مقیاسی برای سنجش دیدگاه گیری اجتماعی یکی از اهداف این پژوهش بود. جهت هنجاریابی مقیاس، 750 نفردانشجو شرکت داشتند و مقیاس دیدگاه گیری اجتماعی را برای هنجاریابی و مقیاس های شادکامی آکسفورد و اضطراب بک رابرای تعیین روایی تشخیصی و افتراقی تکمیل نمودند. داده های بدست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته هانشان داد میان دیدگاه گیری اجتماعی و شادکامی، همبستگی مثبت و معنادار
  17. تاثیر آموزش هدف گذاری بر اهداف پیشرفت، انگیزه ی پیشرفت و کمال گرایی
    1395
    هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هدف گذاری بر اهداف پیشرفت، انگیزه پیشرفت و کمال گرایی دانشجویان بود. به منظور نیل به این هدف، از طرح نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. تعداد 30 نفر از دانشجویان مقاطع مختلف تحصیلی دانشگاه سمنان در سال تحصیلی 95-94 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گروه آزمایش، مداخله آزمایشی بسته آموزش هدف گذاری، در طول 9 جلسه ی 90 دقیقه ای اجراء شد، اما گروه کنترل هیچ نوع مداخله ای دریافت نکرد. هر دو گروه، پیش و پس از آموزش هدف گذاری، پرسشنامه های اهداف پیشرفت، انگیزه پیشرفت و کمال گرایی را تکمیل نمودند. داده ها با آزمون کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش هدف گذاری منجر به افزایش انگیزه پیشرفت و اهداف تسلط-گرایش و اهداف عملکرد-گرایش و کاهش کمال گرایی خودمدار دانشجویان در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل می شود.
  18. تدوین مدلی علَی برای تبیین خرد بر مبنای داراییهای تحولی با وساطت بالندگی در دانشجویان دانشگاههای کرمانشاه
    1394
    هدف پژوهش حاضر تدوین مدلی علّی برای تبیین خرد بر مبنای داراییهای تحولی و به وساطت بالندگی بود. به این منظور نمونهای متشکل از 668 دانشجوی دختر و پسر به روش نمونهگیری ،(3D-WS) خوشهای مرحلهای از دانشگاههای کرمانشاه انتخاب و مقیاسهای سه بعدی خرد آردلت و بالندگی روی آنان اجرا شد. دادهها با استفاده از الگوی معادلهی (DAP) پروفایل داراییهای تحولی تحلیل گردید. برای هر یک از متغیرهای مکنون مدلهای AMOS و با نرمافزار (SEM) ساختاری اندازهگیری مورد برآورد و آزمون قرار گرفتند و همهی مدلها مورد حمایت قرار گرفتند. مدل نهایی 0 از / یک الگوی خاص از روابط متغیرهای پژوهش با یکدیگر را ارائه نمود و در مجموع توانست 23 واریانس خرد را تبیین نماید. شاخصهای برازش مدل نشان از برازندگی مناسب مدل با دادهها داشتند اثر .(NFI=1/00 ،CFI=1/00 ،AGFI=0/98 ،GFI=1/00 ،RMSEA=0/05 ،χ2/df=2/57) مستقیم داراییهای درونی بر خرد و ابعاد آن تایید و اثر غیرمستقیم آن نیز به وساطت بالندگی بر خرد و ابعاد شناختی و عاطفی معنیدار اما بر بعد تاملی غیرمعنیدار بود. اثر مستقیم داراییهای بیرونی نیز بر خرد و بعد تاملی تایید اما بر ابعاد شناختی و عاطفی تایید نشد و اثر غیرمستقیم آن بر خرد و ابعاد شناختی و عاطفی معنیدار و بر بعد تاملی غیرمعنیدار بود. هویت مثبت، ارزشهای مثبت، استفادهی سازنده از زمان و تعهد به یادگیری، تاثیرگذارترین داراییهای تحولی بر خرد بودند. داراییهای درونی بیش از داراییهای بیرونی تبیینکنندهی خرد در دانشجویان بودند که موید این است که درک ذهنی محیط مهمتر از خود تاثیرات عینی محیط است. با توجه به نقش داراییهای تحولی در پیشبینی خرد، اهمیت توجه به تامین آنها از جانب نهادهای اجتماعی مرتبط با جوانان و نوجوانان از جمله خانواده، نظام آموزشی و سایر خردهنظامهای اجتماعی برای تسهیل رشد خرد آشکار است.
  19. ارائه ی مدل علی روابط بین عوامل خانوادگی، محیطی و فردی با تعلل ورزی تحصیلی در دانشجویان دانشگاههای دولتی استان مرکزی
    1394
    پژوهش حاضر به منظور بررسی و ارائه مدل علی روابط بین عوامل خانوادگی، محیطی و فردی با تعلل ورزی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه های دولتی استان مرکزی و با روش تحلیل مسیر انجام شد. برای این منظور 412 نفر از دانشجویان دانشگاه های دولتی استان مرکزی به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های مقیاس تعلل ورزی عمومی، پرسشنامۀ تعلل ورزی تحصیلی، پرسشنامۀ راهبردهای انگیزشی، پرسشنامه خودتنظیم گری تحصیلی، پرسشنامه کمال گرایی چند بعدی فراست، پرسشنامۀ خودکارآمدی تحصیلی، پرسشنامه سنجش صفات پنج گانه شخصیتی(NEO)، پرسشنامه شیوه های فرزندپروری دیانا بامریند، پرسشنامه ارزش تکلیف درسی و پرسشنامه در کلاس من پاسخ دادند. داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS 16 و LISREL8.5 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که مجموع عوامل خانوادگی، عوامل محیطی و عوامل فردی پیش بینی کننده های مناسبی برای تعلل ورزی تحصیلی به حساب می آیند. عوامل خانوادگی هم بطور مستقیم با تعلل ورزی تحصیلی ارتباط دارند و هم بطور غیر مستقیم. در روابط مستقیم از بین عوامل خانوادگی نیز سبک فرزندپروری دموکراتیک بالاترین ضریب تاثیر را روی تعلل ورزی تحصیلی بطور مستقیم دارد. همچنین پس از آن سبک فرزندپروری دیکتاتوری و سبک فرزندپروری سهل گیرانه و در نهایت تعلل ورزی مادر و تعلل ورزی پدر در رده های بعدی قرار دارند. از بین عوامل محیطی نیز ارزش تکلیف درسی رابطه بالاتری با تعلل ورزی تحصیلی دارد و پس از آن جو کلاس در رده بعدی قرار می گیرد. همچنین در بین عوامل فردی بترتیب متغیرهای خودتنظیم گری تحصیلی، انگیزش تحصیلی، کمال گرایی، تعلل ورزی کلی، خودکارآمدی تحصیلی، وظیفه شناسی و نوروزگرایی بیشترین رابطه را با تعلل ورزی تحصیلی نشان دادند. از بین مسیرهای مدل پیشنهادی نیز در تحلیل نهایی مسیرهای بین متغیرهای تعلل مادر و تعلل پدر با تعلل-ورزی تحصیلی به اندازه ای که معنادار محسوب شود نبوده است و از مدل حذف شدند. همچنین رابطه بین سبک فرزندپروری سهل گیرانه با همه متغیرهای فردی بجز وظیفه شناسی کمتر از 0.3 بود و این مسیرها از مدل حذف شدند. بقیه مسیرها تایید گردیدند.

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. تاثیر آموزش شفقت به خود بر تفکر ارجاعی و انعطاف پذیری شناختی در دختران دارای نشانگان شکست عشقی در شهر همدان
    1402
    چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش شفقت به خود در انعطاف پذیری شناختی و تفکر ارجاعی در دختران دارای نشانگان شکست عشقی انجام گرفت.این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش بود. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دختر حاضر در خوابگاه های دانشگاه بوعلی بودند. نمونه مورد نظر پژوهش 30 نفر بود که آزمون نشانگان شکست عشقی روی آنها اجرا شد و حداقل نمره 120 را در این آزمون کسب کردند. نمونه تحقیق حاضر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انجام شد و پژوهشگر این افراد به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش تقسیم کرد. ابزار های مورد استفاده شامل آزمون های تفکر ارجاعی 15 گویه ای اهرینگ(2010) و مقیاس 20 گویه ای دنیس و اندروال (2010) بود. شفقت به خود در 8 جلسه 45 دقیقه ای اجرا شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش شفقت به خود بر تفکر ارجاعی و تاثیز منفی و معکوس دارد.همچنین نتایج نشان داد که آموزش شفقت به خود بر انعطاف پذیری شناختی تاثیر مستقیم و مثبت دارد. استفاده از برنامه آموزشی شفقت به خود می تواند روشی برای کاهش تفکر ارجاعی و افزایش انعطاف پذیری شناختی در دختران دارای نشانگان شکست عشقی باشد.
  2. مقایسه تاثیر سوگ ابراز شده و نشده بر نظم جویی شناختی هیجان، خود شفقت ورزی، همدلی و اضطراب مرگ در بازماندگان فوتی های ناشی از کرونا ویروس
    1402
    با شیوع بیماری کووید-19 در روزهای پایانی سال 2019 و نرخ بالای مرگ و میر، جهان با بحران بزرگی مواجه شد. افزون بر میزان بالای مرگ و میر ناشی از این بیماری، یکی از مهمترین پیامدهای همه گیری کرونا، اثرات روانشناختی است که جامعه با آن روبرو شده است. یکی از مهم ترین مشکلاتی که افراد در این دوران با آن مواجه شدند، مرگ یکی از عزیزانشان بوده که به دلیل محدودیت های این دوران افراد نتوانستند هیجانات خود را به درستی تخلیه کنند و سوگ خود را ابراز کنند. پژوهش حاضر از نوع علی-مقایسه ای و با هدف مقایسه تاثیر سوگ ابراز شده و نشده بر نظم جویی شناختی هیجان، میزان شفقت ورزی، همدلی و اضطراب مرگ در بازماندگان فوتی های ناشی از کرونا ویروس بود. به این منظور از 268 نفر در قالب دو گروه (149 نفر سوگ ابراز شده و 119 نفر سوگ ابراز نشده) به شیوه ی در دسترس از میان خانواده های 3414 نفر فوتی های ناشی از کرونا ویروس در استان همدان تا تاریخ 4 آذر 1401، انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات پس از پرسش شفاهی، پرسشنامه های سوگ ابراز شده و نشده محقق ساخت، پرسشنامه های نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج، خود شفقت ورزی نف، همدلی پرث و اضطراب مرگ تمپلر در اختیار آن ها قرار گرفت. داده های به دست آمده به وسیله ی تحلیل واریانس چند متغیره مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان دادند که بین نمره ی خود شفقت ورزی در افراد با سوگ ابراز شده و سوگ ابراز نشده تفاوتی وجود ندارد اما بین نمره های نظم جویی شناختی هیجان، همدلی و اضطراب مرگ در افراد با سوگ ابراز شده و سوگ ابراز نشده تفاوت معناداری مشاهده شد. نمره ی نظم جویی شناختی هیجان در راهبردهای سازش یافته و همدلی در افراد با سوگ ابراز شده بالاتر و نمره ی نظم جویی شناختی هیجان در راهبردهای سازش نایافته و اضطراب مرگ در افراد با سوگ ابراز شده پایین تر بود.
  3. تاثیر استفاده از محتوای واقعیت مجازی 360 درجه بر انگیزش و نگرش به یادگیری علوم تجربی دانش آموزان پسر پایه نهم شهرستان سنقر
    1402
    واقعیت مجازی یک فناوری جدید در آموزش است. هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین تاثیر استفاده از محتوای واقعیت مجازی 360 درجه بر انگیزش و نگرش به یادگیری علوم تجربی در دانش آموزان پسر پایه نهم بود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری دانش آموزان پسر پایه نهم شهر سنقر بود که 44 نفر از آنها به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه 22 نفره قرار گرفتند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه انگیزش یادگیری علم توان و همکاران (2005) پرسشنامه نگرش به یادگیری علوم اکپینر و همکاران (2009) در قبل و پس از آموزش فناوری واقعیت مجازی استفاده گردید. محتوای آموزشی در آموزش با فناوری واقعیت مجازی، شامل ویدیو های 360 درجه با موضوع نجوم و کیهان شناسی بود که دانش آموزان گروه آزمایش، در 8 جلسه و هر هفته دو جلسه ، این محتوا را آموزش دیدند. داده های حاصل از پرسشنامه ، با آزمون کوواریانس تحلیل شد. با توجه به نتایج تحلیل کواریانس، در مورد انگیزش یادگیری علم (01/0 p<، 01/24 = F) نشان می-دهد اثر محتوای واقعیت مجازی 360 درجه بر افزایش انگیزش یادگیری علوم تجربی دانش آموزان پایه نهم درکلاس علوم معنادار است. با توجه به مجذور اتا میزان این تاثیر 37 درصد است. با توجه به نتایج تحلیل کواریانس ، در مورد نگرش به یادگیری علوم (01/0 p<، 03/12 = F) نشان می دهد اثر محتوای واقعیت مجازی 360 درجه بر افزایش نگرش به یادگیری علوم معنادار است و با توجه به مجذور اتا میزان این تاثیر 29 درصد است. بنابراین نتایج نشان داد که آموزش واقعیت مجازی بر انگیزش و نگرش به یادگیری علوم در دانش آموزان پسر پایه نهم شهرستان سنقر، اثر معناداری دارد.
  4. تاثیر آموزش مثبت اندیشی بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری مادران کودکان کم توانی ذهنی
    1402
    چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری مادران کودکان کم توان ذهنی مدرسه شهیداکبری شهر تویسرکان صورت پذیرفت. در این طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون نمونه ای به حجم 34 نفر به صورت دسترس انتخاب گردید. سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (17 نفر) و گواه (17 نفر) جای داده شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندورال( (CFIو پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون( (CD-RISC بود. برای گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای آموزشی مثبت اندیشی اجرا شد و گروه کنترل برنامه آموزشی دریافت نکردند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کواریانس، در مورد انعطاف پذیری شناختی (01/0 p<، 95/22 = F) و تاب آوری (01/0 p<، 01/29 = F)نشان داد که اثر آموزش مثبت اندیشی بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری مادران کودکان کم توان ذهنی معنادار است و میزان آن ها را افزایش داده است. براین اساس می توان نتیجه گرفت که آموزش مثبت اندیشی می تواند به عنوان مداخله ای جهت ارتقای انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری مادران کودکان کم توان ذهنی به کار گرفته شود.
  5. تاثیر آموزش مهارت تنظیم هیجان بر آزار عاطفی و رضایت زناشویی در زوجین نابارور
    1402
    ناباروری پیامدهای منفی متعددی بر روابط زناشویی زوجین به همراه دارد. هدف از مطالعه جاری بررسی تاثیر آموزش مهارت تنظیم هیجان بر کاهش آزار عاطفی و بهبود سطح رضایت زناشویی در زوجین نابارور در شهر مشهد بود. جهت نیل به هدف پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. جامعه آماری پژوهش جاری شامل کلیه زوجین نابارور مراجعه کننده به کلینیک های ارمغان و میلاد، واقع در شهر مشهد و گروه نمونه شامل 30 زوج بود که با در نظر گرفتن معیارهای ورود و صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 زوج) و گواه (15 زوج) جای گرفتند. شرکت کنندگان پرسشنامه های آزار عاطفی ابراهیمی (2008) و رضایت زناشویی انریچ (1985) را در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل نمودند. مداخله شامل پروتکل 8 جلسه ای آموزش مهارت تنظیم هیجان گراس بود که تنها برای گروه آزمایش پیاده سازی شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. نتایج تحلیل کواریانس تک متغیره حاکی از اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کاهش آزار عاطفی و افزایش رضایت زناشویی در زوجین نابارور بود ( p<0/05). لذا می توان نتیجه گرفت که بکارگیری آموزش مهارت تنظیم هیجان گراس می تواند برای بهبود زندگی زناشویی زوجین دارای مشکل ناباروری مفید بوده و می توان بکارگیری این مداخله را در کلینیک های مشاوره و روانشناسی توصیه نمود
  6. اثر خرد عمومی و خستگی ذهنی بر میزان دغل کاری دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی
    1402
    هدف پژوهش حاضر بررسی اثر خردعمومی و خستگی ذهنی بر میزان دغل کاری دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پس آزمون چندگروهی بود. جامعه آماری دانش آموزان ابتدایی دوره دوم (پایه های پنجم و ششم) ابتدایی شهر همدان بود که نمونه ای به تعداد 200 نفر انتخاب و میانگین دغل کاری این گروه محاسبه شد سپس 68 نفر از آنها بصورت هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی در چهار گروه 17 نفره (گروه تاثیر خرد عمومی، گروه القای خستگی ذهنی، گروه ترکیب آموزش خرد و اثر خستگی ذهنی و گروه کنترل) جایگذاری گردیدند. جهت گردآوری اطلاعات از آزمون استروپ برای خستگی ذهنی و حل ماتریس برای میزان دغل کاری استفاده شد. داده ها با آزمون t تک گروهی تحلیل شد. نتایج نشان داد که تاثیر خرد عمومی (05/0>p ،59/2-=t)، القای خستگی ذهنی(01/0>p ،49/21-=t) و ترکیب تاثیر خرد و اثر خستگی ذهنی (01/0>p ،97/4-=t)، بر دغل کاری موثر هستند و تفاوتی بین گروه کنترل با گروه معیار مشاهده نشد (05/0

  7. تدوین مدلی برای انگیزش تحصیلی بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و ذهن آگاهی با نقش واسطه ای نیازهای بنیادین روان شناختی
    1402
    مقدمه: انگیزش تحصیلی یکی از متغیرهای مرتبط با حوزه تحصیلی و محیط یادگیری دانش آموزان است. هدف: پژوهش حاضر طراحی مدل انگیزش تحصیلی بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و ذهن آگاهی با میانجی گری نیازهای بنیادین روان شناختی در دانش آموزان بود. روش: پژوهش همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر در سال تحصیلی 1402-1401 دوره متوسطه اول شهر همدان بود. نمونه آماری بر اساس جدول کرجسی -مورگان تعداد 388 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. ابزار استفاده در این پژوهش شامل مقیاس های انگیزش تحصیلی والرند و همکاران (1992)، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988)، ذهن آگاهی بائر و همکاران (2006) و نیازهای بنیادین روان شناختی لاگواردیا و همکاران (2000) بود. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آماری توصیفی و همچنین معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: مدل مفهومی تدوین شده با داده ها برازش مناسبی داشت. روابط ساختاری مدل نشان داد که حمایت اجتماعی ادراک شده و ذهن آگاهی بر انگیزش تحصیلی و نیازهای بنیادین اثر مستقیم و مثبتی دارد. نیازهای بنیادین روان شناختی نیز بر انگیزش تحصیلی اثر مستقیم و معناداری دارد. همچنین نیازهای بنیادین روان شناختی نقش میانجی معناداری در رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده، ذهن آگاهی و انگیزش تحصیلی دارد. (01/0>P). نتیجه گیری: با توجه به این که حمایت اجتماعی ادراک شده و ذهن آگاهی منابع اجتماعی و روانی قابل توجهی ایجاد می کنند لذا می توانند بر مولفه های نیازهای بنیادین روان شناختی تاثیرگذار باشند و ارضای نیازها بنیادین روان شناختی نیز در مرحله بعدی بر افزایش انگیزش تحصیلی دانش آموزان موثر باشد. در حالت کلی یافته ها نشان دادند که مدل ارائه شده در مطالعه حاضر با نتایج آزمون مدل برازش مناسبی دارد و می تواند در تحقیقات مورد استفاده قرار گیرد.
  8. تاثیر بازی با آب بر عملکرد خواندن و نوشتن دانش آموزان پسر نارساخوان و نارسانویس دوره اول ابتدایی
    1402
    هدف : این پژوهش با هدف تاثیر بازی با آب بر عملکرد خواندن و نوشتن دانش آموزان پسر نارساخوان و نارسانویس دوره اول ابتدایی انجام شد. روش : پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه را کلیه دانش آموزان نارساخوان و نارسانویس دوره اول ابتدایی مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری باران و ساحل استان همدان در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند . که از میان آن ها با روش نمونه گیری هدفمند دو گروه نارساخوانی و نارسانویسی با حجم کل 60 نفر انتخاب شدند. گروه نارساخوانی با 30نفر (15 نفرگروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) و گروه نارسانویسی با 30 نفر(15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل آزمون وکسلر 4 کودکان WISC -IV(2003)، آزمون نما کرمی نوری و مرادی (1381) و آزمون تشخیص نارسانویسی یعقوبی، پلنگی و افضلی (1397-1396) بود. سپس دانش آموزان نارساخوان گروه آزمایش طی 15 جلسه 60 دقیقه ای و دانش آموزان نارسانویس گروه آزمایش نیز طی 15 جلسه 60 دقیقه ای بازی با آب را دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از خرده آزمون های ده گانه آزمون نارسا خوانی (نما) کرمی نوری و مرادی(1381) و سنجش مولفه های شش گانه ازآزمون تشخیص نارسانویسی یعقوبی و همکاران (1396-1397) استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش توسط نرم افزار27 SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی با استفاده از روش های آمار توصیفی ( میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کواریانس انجام شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که اثر بازی با آب بر بر عملکرد خواندن در دانش آموزان پسر نارساخوان دوره اول ابتدایی تاثیر معناداری دارد و با توجه به مجذور اتا میزان این تاثیر 62 درصد است و همچنین برمولفه های خواندن کلمات، قافیه، نامیدن تصاویر، درک متن، درک کلمات، در دانش آموزان پسر نارساخوان معنادار است(p<0/01) و بر مولفه های زنجیره کلمات، حذف آواها، ناکلمات، نشانه حرف و نشانه مقوله معنادار نبود (05/0

  9. تاثیر آموزش بازی مبتنی بر رابطه والد - کودک بر علائم فابینگ دانش آموزان دارای تلفن همراه
    1402
    هدف: تلفن های هوشمند شیوه ارتباط افراد با یکدیگر را متحول کرده اند. انسان ها گاها از تلفن های هوشمند برای تقویت تعاملات اجتماعی خود استفاده می کنند.بااین وجود در بسیاری از مواقع فرد مقابل خود و یا شخصی که در حال مکالمه با آن هاست را نادیده گرفته و به جای آن بر روی تلفن هوشمند خود تمرکز می کنند. این عمل فابینگ نام دارد. دانش آموزان نیز به استفاده از تلفن همراه برای سرگرمی ، درس خواندن و حاضر شدن در کلاس های خود به صورت مجازی روی آوردند. دسترسی بیشتر کودکان به تلفن همراه با پیامدهایی از قبیل فابینگ همراه است که زمینه ی مشکلات فردی و اجتماعی بسیاری را برای آن ها فراهم می کند. هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین تاثیر آموزش بازی مبتنی بر روابط والد کودک بر کاهش علائم فابینگ دانش آموزان دارای تلفن همراه بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون بود. جامعه آماری این پژوهش مادران دانش آموزان دارای علائم فابینگ مدارس ابتدایی ناحیه 1 شهر همدان بود که 30 نفر از آن ها توسط نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه کنترل (15نفر) و آزمایش(نفر15) قرار گرفتند.جهت گردآوری اطلاعات از مقیاس عمومی فابینگ در قبل و پس از آموزش بازی مبتنی بر رباطه والد کودک استفاده گردید . داده ها به وسیله آزمون کوواریانس تحلیل شد. یافته ها :میانگین نمرات علائم فابینگ در پس آزمون گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون این گروه ، کاهش پیدا کرده و از 49/45 به 42/18 رسیده است . مینانگین نمرات مولفه نوموفوبیا در پیش آزمون گروه کنترل 14/73 و در پس آزمون این گروه 15/22 است. نتیجه گیری:نتایج نشان می دهد که آموزش بازی مبتنی بر رابطه والد- کودک بر کاهش علائم فابینگ در دانش آموزان دارای تلفن همراه موثر بوده ( 0/01>P ) ( f=22/78 )براساس مجذور اتا میزان تاثیر 58 درصد است.
  10. تدوین مدل پیش بینی یادگیری خودانگیخته بر اساس سبک های یادگیری و انگیزش پیشرفت با نقش واسطه ای تفکر انتقادی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان
    1401
    یکی از اصلی ترین مولفه های اثرگذار بر یادگیری موفق، خودانگیختگی در یادگیری است که می تواند متاثر از سبک های یادگیری و انگیزه ی پیشرفت افراد باشد. هدف پژوهش حاضر تدوین مدل پیش بینی یادگیری خودانگیخته بر اساس سبک های یادگیری و انگیزش پیشرفت با نقش واسطه ای تفکر انتقادی است. با توجه به نوع اهداف و فرضیه ها و روش جمع آوری داده ها روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه ی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 1401ـ1400 بوده اند. با توجه به نوع پژوهش و حجم جامعه تعداد 372 نفر به صورت خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل مقیاس راهبردهای یادگیری خودانگیخته پینتریچ و دیگروت(1990)، مقیاس سبک های یادگیری کلب(1985)، مقیاس انگیزش پیشرفت هرمنس(1970) و مقیاس تفکر انتقادی ریکتس(2003) بود. نتایج معادلات ساختاری نشان داد هر چهار سبک یادگیری، انگیزش پیشرفت و همچنین تفکر انتقادی با یادگیری خودانگیخته رابطه ی مستقیم معنادار دارند. نتایج روابط غیر مستقیم نیز نشان داد که سبک های یادگیری و انگیزش پیشرفت با میانجی گری تفکر انتقادی با یادگیری خودانگیخته رابطه ی معنادار دارند. بنابراین از جمله متغیرهای کمک کننده در یادگیری خودانگیخته، سبک های یادگیری و انگیزش پیشرفت به واسطه تفکر انتقادی در دانشجوبان است.
  11. تاثیر آموزش بازی وارسازی(گیمیفیکیشن) بر اصلاح عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدائی شهر همدان
    1401
    مقدمه: خواندن یکی از برنامه هایی است که در تمام برنامه های دبستانی سرایت کرده است. کودکان خواندن را در کلاس اول و گاهی زودتر آغاز می کنند و در تمام طول دوران تحصیلشان این وابستگی به خواندن ادامه پیدا می کند. شکست در یادگیری خواندن عمومی ترین مشکلی است که در کودکان دچار ناتوانی یادگیری یافت می شود. در صورت عدم مداخله مناسب و به هنگام برای رفع نارسایی های شناختی و هیجانی این مشکلات تا بزرگسالی ادامه خواهند یافت. از آنجا که بازی می تواند بسیاری از جنبه های رشدی فرد به ویژه رشد شناختی و هیجانی را تحت تاثیر قرار دهد، لذا بازی وارسازی هم در دانش آموزان نارساخوان موثر خواهد بود. بنابراین هدف پژوهش حاضر تاثیر آموزش بازی وارسازی( گیمیفیکیشن) بر اصلاح عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدائی شهر همدان بوده است. مواد و روش ها: طرح این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایشی و گروه کنترل بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزانی است که دارای اختلال یادگیری خواندن در مقطع ابتدائی هستند؛ که به مراکز اختلال یادگیری باران و ساحل شهر همدان مراجعه کرده اند. از میان این دانش آموزان 30 دانش آموز به عنوان نمونه مورد نظر و با روش نمونه گیری در دسترس؛ انتخاب شدند. سپس این دانش آموزان در دو گروه 15 نفره ی آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گروه آزمایش 8 جلسه ی بازی وارسازی به مدت 40 دقیقه اجرا گردید. ابزار: آزمون نما کرمی نوری و مرادی(1378) و بازی وارسازی. یافته ها: یافته ها نشان داد که بازی وارسازی بر بهبود خورده آزمون های خواندن کلمات، قافیه، نامیدن تصاویر، درک متن، درک کلمات، حذف آواها، خواندن ناکلمات، نشانه حروف و مقوله ها تاثیر مثبت و معنادار دارد، اما تاثیر بازی وارسازی بر بهبود خورده آزمون زنجیره کلمات معنادار نبود. بحث و نتیجه گیری: از یافته ها می توان نتیجه گرفت که روش بازی وارسازی قادر است عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان را بهبود بخشد، بنابراین استفاده از این روش به عنوان روشی برای بهبود خواندن دانش آموزان نارساخوان پیشنهاد می شود.
  12. پیش بینی سرزندگی تحصیلی براساس مثبت اندیشی، همدلی و ارتباط اجتماعی در دانش آموزان متوسطه اول
    1401
    هدف اصلی پژوهش حاضر پیش بینی سرزندگی تحصیلی براساس مثبت اندیشی،همدلی و ارتباط اجتماعی بود. با توجه به موضوع و هدف پژوهش، روش تحقیق حاضر ازنظر هدف،کاربردی و ازنظر روش اجرا، توصیفی و از نوع همبستگی بود که در آن ارتباط مثبت اندیشی، همدلی و ارتباط اجتماعی با سرزندگی تحصیلی مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرکرمانشاه بود که در سال تحصیلی 01-1400 مشغول به تحصیل بودند و شامل 24317 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان 380 نفر (190دختر و 190 پسر) برآورد شد که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای برگزیده شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسش نامه های سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش(2006 )، مثبت اندیشی اینگرام و ویس نیکی(1988) ، همدلی کودک و نوجوان EmQue-CA(1983) و ارتباط اجتماعی زبوف(2010) استفاده گردید. داده ها با آزمون میانگین و انحراف استاندارد، جداول و نمودارها توصیف شد و نتایج حاصل از تحلیل استنباطی داده ها شامل ضرایب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که بین مثبت اندیشی، همدلی و ارتباط اجتماعی با سرزندگی تحصیلی ارتباط مستقیمی وجود دارد و با افزایش مثبت اندیشی، همدلی و ارتباط اجتماعی، میزان سرزندگی تحصیلی دانش آموزان نیز افزایش پیدا می کند(ضرایب همبستگی بین مثبت اندیشی، همدلی و ارتباط اجتماعی با سرزندگی تحصیلی به ترتیب 671/0 و 613/0 و 357/0 به دست آمد که در سطح آلفای 01/0 معنی دار می باشند (p<0/01)). همچنین مقدار ضریب تعیین (مجذورR) برابر با 488/0 بدست آمد که نشان دهنده ی میزان تبیین واریانس و تغییرات سرزندگی تحصیلی توسط مثبت اندیشی، همدلی و ارتباط اجتماعی می باشد. بنابراین با توجه به یافته های پژوهش می توان این نتیجه کلی را گرفت که مثبت اندیشی، همدلی و ارتباط اجتماعی می تواند به صورت معناداری سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان متوسطه اول را پیش بینی کند.
  13. اثربخشی آموزش زبان بدن بر طرحواره های شکست و نقص دانشجویان دارای افت تحصیلی
    1401
    یکی از عوامل موثر بر زندگی شخصی و اجتماعی دانشجویان سیستم شناختی و طرحواره های آنهاست. وجود چالش ها و استرس های فراوان باعث می شود که برخی دانشجویان برای حذف این تجربه های استرس زا، طرحواره های ناکارآمد خود را به کار ببرند. طرحواره های ناسازگار اولیه در حوزه بریدگی و طرد و خودگردانی و عملکرد مختل مانند طرحواره نقص و شکست نقش اصلی را در کاهش عزت نفس و حفظ اختلال اضطراب اجتماعی دارند. افرادی که دارای طرحواره هستند در کودکی پیام مناسب را از جانب والدین خود نداشتند و حتی پیام های متناقض و نشانه های بدن متضاد دریافت کرده اند و سیستم پردازش و ادراکی آنها با مشکل مواجه شده است. به طور خاص، نشانه های بدن متضاد، تشخیص احساسات از چهره ها و سیستم ادراکی فرد را مختل می کند و زمانی که کودک پیام های متناقض و نشانه های بدن متضاد را از والدین دریافت کرده باشد سیستم ادراکی وی از بدن خودش و دیگران دچار مشکل میشود بنابراین آموزش های مجدد مانند زبان بدن در راستای تنظیم مجدد سیستم ادراکی و برقراری تعامل اجتماعی مناسب ضرورت دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش زبان بدن بر طرحواره های شکست و نقص دانشجویان انجام شد. روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دارای افت تحصیلی دانشگاه صنعتی قم تشکیل دادند که 30 نفر از آنان به شیوه در دسترس برای طرحواره شکست انتخاب شدند و با روش تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند و همچنین30 نفر از آنان به شیوه در دسترس برای طرحواره نقص انتخاب شدند و با روش تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گردآوری داده های پژوهش در مراحل پیش آزمون و پس آزمون از گویه های شکست و نقص پرسشنامه طرحواره یانگ استفاده شد. آموزش زبان بدن بر اساس برنامه بنی اسدی و دسوزا(2011) در 8 جلسه و در هر جلسه به مدت 90 دقیقه برای دانشجویان گروه آزمایش اعمال گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 22 مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که تفاوت معناداری بین پس-آزمون نمرات شکست و نقص گروه آزمایش و گروه کنترل وجود داشت. طبق این نتایج، 64.9 درصد از واریانس تغییرات در طرحواره شکست توسط آموزش زبان بدن قابل تبیین است. همچنین نتایج نشان داد57.1
  14. تدوین مدل ساختاری تبیین افکار خودکشی بر اساس ترومای کودکی با نقش واسطه ای شفقت به خود و شرم در زنان شهر ایلام
    1401
    خودکشی یک نگرانی قابل توجه برای سلامت عمومی و از معضلات مهم روانی و اجتماعی هر جامعه ای است. درباره خودکشی و عوامل روان شناختی تاثیرگذار بر آن پژوهش های اندکی صورت گرفته است لذا در پژوهش حاضر مدلی برای تبیین این پدیده مورد بررسی قرار گرفت. هدف مطالعه حاضر تدوین مدلی برای تبیین افکار خودکشی براساس تروماهای دوران کودکی با نقش واسطه ای شفقت به خود و شرم بود. طرح پژوهش حاضر، توصیفی براساس مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل 84400 نفر از زنان بالای 18 سال ساکن شهر ایلام در سال 01-1400 که در شبکه های مجازی مربوط به شهر ایلام عضویت داشتند و از این تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های افکار خودکشی بک (1961)، فرم کوتاه پرسشنامه ترومای دوران کودکی برنشتاین و همکاران (2003)، شفقت خود نف (2003) و عاطفه خودآگاه-3 تانگنی (1998) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد ترومای کودکی به صورت مثبت افکار خودکشی را پیش بینی می کند. ترومای کودکی نیز بر شرم و شفقت به خود به ترتیب اثر مثبت و منفی دارد (01/0>P) و در نهایت مدل پیشنهادی این مطالعه از برازش مطلوبی برخوردار بود. بنابراین، نتایج حاکی از آن است که تروماهای کودکی با کاهش شفقت نسبت به خود و ایجاد احساس شرم، زمینه ساز افکار خودکشی در بزرگسالی می شود. این یافته ها نیاز به توجه به دوران کودکی و اهمیت آن برای کاهش احتمال خطر خودکشی را برجسته می کند. همچنین درمان های متمرکز بر شفقت و کاهش احساس شرم می تواند هدف مداخلاتی برای قربانیان تروماهای دوران کودکی جهت کاهش افکار خودکشی آن ها باشد.
  15. تدوین برنامه ی تلفیقی مبتنی بر تقویت کارکرد های روانشناختی و آموزش با رویکرد تیبا (تحلیلی ، یادآوری ، بازشناسی ، املا ) و تاثیر آن بر روانخوانی دانش آموزان پسر نارسا خوان
    1401
    هدف : این پژوهش با هدف تدوین و بررسی اثر بخشی برنامه ی تلفیقی مبتنی بر تقویت کارکرد های روانشناختی و آموزش با رویکرد تیبا (تحلیلی ، یاآوری ، بازشناسی ، املا) بر رواخوانی دانش آموزان نارساخوان پایه دوم ابتدایی انجام شد. روش : پژوهش حاضر در دو مرحلۀ کیفی و نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه را کلیه دانش آموزان نارساخوان پایه دوم ابتدایی منطقه مهردشت ، استان اصفهان در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند . نمونه ی پژوهش شامل30دانش آموزان دارای اختلال نارساخوانی که با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای و در دسترس از طریق بررسی پرونده تحصیلی ، کارت سلامت ، کارت سنجش دانش آموزان و از طریق چک لیست بررسی نشانگان نارسا خوانی فرم معلم (سلیمی تیموری ، 1385 ) مشخص شدند.و 15 دانش آموز در گروه آزمایش و 15 دانش آموز در گروه کنترل قرار داده شد. و برنامه مداخله ای تلفیقی در طی 30 جلسه )60 دقیقه ای( که شامل 20 جلسه در جهت آموزش ده فصل برنامه تدوین شده که شامل آموزش مستقیم با رویکرد تیبا و 10 جلسه )60 دقیقه ای( درجهت تقویت کارکردهای شناختی بر روی گروه آزمایش انجام گردید.برای جمع آوری داده ها از دو خرده آزمون حافظه کاری و سرعت پرداش اطلاعات ازمقیاس هوش وکسلر کودکان ویرایش پنجم و چهار خرده آزمون خواندن کلمات ، زنجیره کلمات ، خواندن ناکلمات و شبه کلمات وحذف آوا از آزمون خواندن و نارسا خوانی (نما ) استفاده گردید.برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش از روش تحلیل کوواریانس یک راهه و آزمون من-ویتنی استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد برنامه ی تقویت کارکردهای روانشناختی بر حافظه ی فعال و سرعت پردازش اطلاعات دانش آموزان پسر نارساخوان موثر بوده است (05/0> p)همچنین برنامه ی تلفیقی مبتنی بر تقویت کارکردهای روانشناختی و آموزش با رویکرد تیبا بر بهبود مهارت خواندن کلمات ، مهارت خواندن زنجیره های کلمات ، خواندن ناکلمات و شبه کلمات و حذف آوا در دانش آموزان نارساخوان موثر بوده است (05/0> p)نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می-توان نتیجه گیری کرد که برنامه ی تلفیقی تدوین شده مبتنی برتقویت کارکردهای روانشناختی و آموزش با رویکرد تیبا (تحلیلی ، یادآوری ، بازشناسی و املا ) بر روانخوانی دانش آموزان پسر نارساخوان موثر بوده اس
  16. تدوین مدل پیش بینی استدلال عملکرد اخلاقی بر اساس هوش هیجانی و پختگی روانشناختی با میانجی گری انعطاف پذیری و سرسختی روان شناختی دانشجویان
    1401
    هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل پیش بینی استدلال-عملکرد اخلاقی براساس هوش هیجانی و پختگی روان شناختی با میانجی گری انعطاف پذیری و سرسختی روان شناختی دانشجویان بود جامعه آماری در پژوهش حاضر، کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه شیراز بود که براساس جدول مورگان نمونه ای به حجم 387 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد . ابزار گرداوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه های استدلال اخلاقی رست و همکاران(1973)، رفتار اخلاقی ثابت و همکاران(1394)، پختگی روان شناختی رائو(1986)، هوش هیجانی شات و همکاران(1998)، پذیرش و عمل بوند و همکاران(2011) و سرسختی روان شناختی لانگ و گولت(2003) بود . جهت برازش مدل و بررسی فرضیه ها از مدل معادلات ساختاری در قالب نرم افزار هایAmos و spss22 استفاده شد . یافته ها نشان داد مدل تدوین شده از برازش مناسبی برخوردار بود . بر اساس نتایج اثر مستقیم هوش هیجانی و پختگی روان شناختی بر استدلال و رفتار اخلاقی(p< 0/05) و انعطاف پذیری و سرسختی (p< 0/01) معنادار بود . همچنین اثر مستقیم انعطاف پذیری روان شناختی بر استدلال اخلاقی (p<0/01) و اثر مستقیم سرسختی روان شناختی بر رفتار اخلاقی (p<0/01) معنادار بود . نتایج نشان داد که نقش واسطه ای انعطاف پذیری روان شناختی در رابطه بین هوش هیجانی و پختگی روان شناختی با استدلال اخلاقی معنادار بود(p<0/01) و همچنین نقش واسطه ای سرسختی روان شناختی در رابطه بین هوش هیجانی و پختگی روانی با رفتار اخلاقی نیز معنادار بود(p<0/01) . با توجه به نتایج می توان گفت که برای بهبود استدلال و رفتار اخلاقی در دانشجویان متغیر هایی از جمله هوش هیجانی، پختگی روانی، انعطاف پذیری و سرسختی روان شناختی موثر هستند و باید راهکار هایی جهت بهبود این متغیر ها در دانشجویان مورد توجه قرار گیرد .
  17. نقش واسطه ای ذهنیت طرحواره ای و طرحواره های ناکارآمد اولیه در رابطه بین سلامت خانواده با اضطراب مرگ در بیماران کرونری قلبی
    1400
    این پژوهش با هدف نقش واسطه ای ذهنیت طرحواره ای و طرحواره های ناکارآمد اولیه در رابطه بین سلامت خانواده با اضطراب مرگ در بیماران کرونری قلبی، با روش توصیفی از نوع همبستگی و با طرح مدل سازی معادلات ساختاری انجام شده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف بنیادی بود و جامعه آماری آن کلیه افراد مراجعه کننده به مراکز و بیمارستان های قلب اصفهان در سه ماهه دوم سال 1400 به تعداد 11500 نفر بود. نمونه آماری براساس جدول کرجسی و مورگان(1970) 384 نفر مشخص شد که با استفاده از پرسشنامه های آنلاین و بصورت در دسترس گردآوری شدند. داده های مورد نیاز با پرسشنامه های اضطراب مرگ توسط تمپلر(1970)، سلامت خانواده هاوستات و همکاران(1985)، ذهنیت طرحواره ای لوبستال و همکاران(2010) و طرحواره یانگ(2003) گردآوری و با استفاده از روش آماری مدلسازی معادلات ساختاری و توسط نرم افزار Smart Pls تحلیل شد. نتایج حاصل از برآورد مدل پژوهش نشان داد سلامت خانواده بر اضطراب مرگ به واسطه طرحواره ناکارآمد اولیه آسیب پذیری نسبت به ضرر بصورت منفی، معنی دار است. همچنین طرحواره ناکارآمد اولیه آسیب پذیری نسبت به ضرر بر اضطراب مرگ در بیماران کرونری قلبی اثر مستقیم مثبت دارد. نتایج حاصل از برآورد مدل پژوهش نشان داد سلامت خانواده بر طرحواره ناکارآمد اولیه معیارهای سرسختانه، بر طرحواره ناکارآمد اولیه تنبیه گرایی و بر طرحواره ناکارآمد اولیه آسیب پذیری نسبت به ضرر در بیماران کرونری قلبی اثر مستقیم منفی دارد. نهایتا سلامت خانواده بر ذهنیت طرحواره ای کودکانه و بر ذهنیت طرحواره ای والدین ناکارآمد در بیماران کرونری قلبی اثر مستقیم منفی دارد.
  18. تاثیر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر تکنیک های ذهن آگاهی (MBSR) بر خستگی چندبعدی و تمرکز در داوطلبان کنکور کارشناسی ارشد
    1400
    هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر تکنیک های ذهن آگاهی بر خستگی چندبعدی و تمرکز در داوطلبان کنکور کارشناسی ارشد بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و طرح آن نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه داوطلبان کنکور ارشد مجموعه روان شناسی سال 1401 شهر مشهد بود که از بین این افراد، نمونه ای به حجم 250 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و پرسشنامه خستگی چندبعدی و پرسشنامه تمرکز با استفاده از سایت پرس لاین به صورت مجازی برای آن ها توزیع شد. سپس افراد دارای خستگی و عدم تمرکز از بین آن ها انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایابی شدند. سپس گروه آزمایش به صورت مجازی و توسط اپلیکیشن ایرانی قرار تحت آموزش 8 جلسه ای برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شد. نتایج حاصل نشان داد اثر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر تکنیک های ذهن آگاهی (MBSR) بر خستگی چندبعدی (مجذور اتا=37%)، تمرکز ارادی (مجذور اتا=34%) و تمرکز غیر ارادی (مجذور اتا=41%) در داوطلبان کنکور ارشد معنادار است و میزان خستگی چند بعدی و تمرکز غیرارادی را کاهش و میزان تمرکز ارادی را افزایش می دهد. نتیجه گیری: با استفاده از برنامه کاهش استرس مبتنی بر تکنیک های ذهن آگاهی می توان خستگی چندبعدی را در داوطلبان کنکور را کاهش داد و تمرکز آن ها را بهبود بخشید.
  19. تاثیر درمان وجودی بر نیازهای روان شناختی و اضطراب و افسردگی در زنان در شرف طلاق
    1400
    این پژوهش با هدف تاثیر درمان وجودی بر نیازهای روان شناختی و اضطراب و افسردگی در زنان در شرف طلاق انجام گرفته است. پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه زنان خواستار طلاق مراجعه کننده به مرکز مشاوره روزبه تشکیل می دادند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 10 نفر از بین این مراجعان انتخاب شدند . به منظور جمع آوری داده ها ار پرسش نامه نیازهای روان شناختی رایان-دسی، پرسشنامه اضطراب و افسردگی بک استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته های به دست آمده نشان داد که پس از اجرای درمان وجودی بر گروه آزمایش در پس آزمون نمرات نیازهای روان شناخت و اضطراب و افسردگی تغییر معناداری پیدا نکرده بودند و نتایج با گروه کنترل تفاوت چندانی نداشت. این نتایج نشان دهنده این است که تاثیر درمان وجودی بر نیازهای روان شناختی و اضطراب و افسردگی در رنان در شرف طلاق ناچیز است.
  20. تدوین مدل ساختاری تبیین رفتار اجتماع گرا بر اساس انگیزه تعلق و حساسیت طردشدگی با میانجی گری اعتماد اجتماعی
    1400
    رفتار اجتماع گرا، از سازه هایی است که در روانشناسی اجتماعی بسیارمورد توجه قرار گرفته است و می تواند تحت تاثیر متغیرهای روانشناختی مختلفی باشد از این رو، این پژوهش باهدف تدوین مدل ساختاری تبیین رفتار اجتماع گرا بر اساس انگیزه تعلق و حساسیت طرد شدگی با میانجی گری اعتماد اجتماعی در دانشجویان صورت گرفت. روش پژوهش همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که نمونه ای به حجم 387 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از میان آنان انتخاب شد. ابزار استفاده شده در این پژوهش شامل مقیاس رفتار اجتماع گرا کاپررا و همکاران (2005)، مقیاس اعتماد اجتماعی صفاری نیا و شریف (1389)، مقیاس انگیزه تعلق، کوادرادو و همکاران (2016) و مقیاس حساسیت طردشدگی، داونی و فولدمن (1996) بود. نتایج نشان داد مدل مفهومی تدوین شده با داده ها برازش مناسبی دارد. نتایج روابط ساختاری مدل نشان داد که انگیزه تعلق و حساسیت طرد شدگی بر اعتماد اجتماعی (01/0 p ) و رفتار اجتماع گرا (01/0 p ) اثر مستقیم و معناداری دارند. همچنین، اعتماد اجتماعی نیز بر رفتار اجتماع گرا اثر مستقیم و معناداری دارد (01/0 p ). نتایج روابط غیرمستقیم نشان داد که انگیزه تعلق و حساسیت طردشدگی با میانجی گری اعتماد اجتماعی بر رفتار اجتماع گرا اثر معناداری دارند (01/0 p ). با توجه به نتایج پژوهش می توان انتظار داشت که افزایش انگیزه تعلق و اعتماد اجتماعی و کاهش حساسیت به طرد در افراد، می تواند در بهبود رفتارهای اجتماع گرا نقش داشته باشند.
  21. ارائه مدلی مبتنی بر شبکه های عصبیِ یادگیریِ عمیق برای پیش بینی ابراز خشونت فیزیکی در میان دانش آموزان ودانشجویان
    1400
    پژوهش حاضر بررسی یک مدل نوین پردازش موازی اطلاعات (مدل شبکه های عصبی مصنوعی) در حوزه پیش بینی پدیده ها در روانشناسی می باشد. شبکه های عصبی، سیستم ها و روش های محاسباتیِ نوینی هستند که برای یادگیری ماشینی، نمایش دانش، و در انتها اِعمال دانش به دست آمده در جهت پیش بینی پاسخ های خروجی از سامانه های پیچیده مورد استفاده قرار می گیرند. با توجه به افزایش خشونت فیزیکی در بین دانش آموزان و دانشجویان و لزوم شناخت مولفه ها و عوامل پیش بینی کننده ی ابراز خشونت فیزیکی، پژوهش حاضر با هدف پیش بینی ابراز خشونت فیزیکی در بین دانش آموزان و دانشجویان انجام شد. داده های اولیه متغیر های پژوهش از پایگاه داده مربوط به پروژه طرح ملی رشید(1398) با عنوان "بررسی میزان شیوع رفتارهای پرخطر در نوجوانان ایران و شناسایی عوامل فردی و محیطی موثر بر آن" استخراج شده است. در پایگاه داده ی استفاده شده در این پژوهش، جامعه ی آماری افراد 15 تا 25 ساله های شهرهای تهران، همدان، اصفهان، بابل، مشهد و اهواز هستند که با حجم نمونه 1761تن اجرا شده است. در این پژوهش با توجه به انبوه عوامل اثرگذار در ابراز خشونت فیزیکی و پیچیدگی های روابط موجود بین متغیرها از تکنیک داده کاوی و شبکه های عصبی یادگیری عمیق، برای پیش بینی استفاده شد و توانمندی آن نسبت به مدل رگرسیون مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها نشان داد شبکه های عصبی به کار رفته در این پژوهش ابراز خشونت فیزیکی را با دقت 91 درصد و با مقدار خطای پایینی پیش بینی می کنند. نتایج شبیه سازی شبکه ی عصبی نشان داد که شبکه ی عصبیِ یادگیریِ عمیق، در مقایسه با روش های خطی توانایی بالایی در پیش بینی ابراز خشونت فیزیکی در میان دانش آموزان و دانشجویان دارد.
  22. تاثیر زوج درمانی هیجان مدار بر سواد عاطفی و طرحواره های جنسی زنان سرد مزاج
    1400
    این مطالعه به منظور بررسی تاثیر زوج درمانی هیجان مدار بر سواد عاطفی و طرح واره های جنسی زنان سرد مزاج به اجرا درآمد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل زنانی بود که به دلیل مشکل سردمزاجی در سال 1399 به مراکز مشاوره و کلینیک های تخصصی زنان در شهرستان همدان مراجعه کرده بودند. با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، تعداد 20 زن که با استفاده از آزمون تمایل جنسی، سردمزاج تشخیص داده شده بودند، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شد. ابتدا هر دو گروه با استفاده مقیاس طرح واره جنسی اندرسن و سیر انوسکی (1994) و سواد عاطفی (IFPFS) (1388) مورد پیش آزمون قرار گرفتند. سپس گروه های آزمایش در جلسات زوج درمانی هیجان مدار شرکت کردند، در حالیکه گروه کنترل در فهرست انتظار قرار داده شد و آموزشی دریافت نکردند. پس از پایان جلسات از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. در نهایت، داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره و تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد: 1) زوج درمانی هیجان مدار بر طرح واره های جنسی زنان سرد مزاج تاثیر مثبت و معناداری دارد (05/0≥P ). 2) زوج درمانی هیجان مدار بر سواد عاطفی زنان سرد مزاج تاثیر مثبت و معناداری دارد (05/0>P). تیجه گیری: با توجه به تاثیر زوج درمانی هیجان مدار بر طرحواره های جنسی و سواد عاطفی زنان سردمزاج، می توان از این شیوه درمان برای رفع مشکلات موجود در این زمینه بهره جست.
  23. ساخت فیلم های کوتاه آموزش مسوولیت پذیری و بررسی تاثیر آن بر احساس کفایت و دانش مادران
    1400
    یکی از اموری که بایستی در پرورش کودکان مورد توجه قرار گیرد، مسوولیت پذیری است. مسوولیت پذیری یک ویژگی شخصیتی است که معمولا به صورت یک نگرش در ساختار روانی و رفتاری فرد شکل می گیرد و یک متغیر عمده و اساسی در رفتارهای اجتماعی محسوب می شود. پزوهش حاضر با هدف تهیه ی فیلم های آموزش مسوولیت پذیری ویژه ی مادران انجام شد. در این پژوهش نیمه آزمایشی که از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود، روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و بعد داوطلبانه بود و به علت کافی نبودن مادران حاضر به همکاری از مدارس، از تعدادی افراد در دسترس هم استفاده شد. تعداد شرکت کنندگان در پژوهش، 60 مادر بود که دارای فرزندان 5 تا 6 ساله بودند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. فیلم های آموزشی در دوازده قسمت 2 تا 3 دقیقه ای ساخته شد. این فیلم های آموزشی برای آزمودنی های گروه آزمایش ارسال شدند و گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش دو پرسشنامه ی پژوهشگرساخته ی دانش مسوولیت پذیری مادران و احساس کفایت مادران در حوزه ی مسوولیت پذیری فرزندان بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از شاخصه های توصیفی نظیر فراوانی، میانگین و انحراف معیار و جهت آزمون پرسش های پژوهش از تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. بررسی نتایج نشان داد که تفاوت بین میانگین های گروه آزمایش و گواه در دانش مسوولیت پذیری معنادار است، که این نتیجه حاکی از تاثیر فیلم های آموزشی بر دانش مسوولیت پذیری مادران است.
  24. تدوین مدل ساختاری دلبستگی اضطرابی براساس آزار عاطفی، تنظیم هیجان و حافظه هیجانی
    1399
    دلبستگی اضطرابی یکی از اصلی ترین و گسترده ترین موضوعات پژوهشی بوده و تاثیر آن بر دوره بزرگسالی در تعاملات بین فردی و شکل گیری اختلالات رفتاری قابل توجه است. هدف از این پژوهش تدوین مدلی است که نشان دهد که آزار عاطفی، تنظیم هیجانی و حافظه هیجانی می تواند همزمان بر دلبستگی اضطراب تاثیر بگذارد.تحقیق حاضر از لحاض هدف بنیادی بوده و از نوع تحقیقات کمی و همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان درحال تحصیل درنیمسال دوم دانشگاه بوعلی سینا در سال 1399 بود. بود که به صورت تصادفی با استفاده از فرمول کوکران 350 نفر را انتخاب شد و پرسشنامه های پرسشنامه نظم جویی هیجان گروس و جان(2004)، پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسال کولینز و رید، پرسشنامه پردازش پس از رویداد راچمن (2000) و پرسشنامه آزارعاطفی یار محمدی(1389) از طریق شبکه های مجازی توزیع شد و پس از جمع آوری داده ها با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون جهت بررسی برازش داده ها با مدل مفهومی از روش آماری معادلات ساختاری SEM استفاده شد و جهت تحلیل دادها از نرم افزارهای spss24 ، 24AMOS شد. یافته ها نشان داد که مدل ساخناری مطرح شده از برازش مناسبی برخورد دار است که هر سه متغیر می توانند به طور همزمان بر روی دلبستگی اضطرابی تاثیر بگذارند.بنابراین با توجه به اینکه مدل مطرح شده از برازش مناسبی برخورد دار می باشد . باتوجه به نتایج به دست آمده از مدل معادلات ساختاری پژوهش می توان در درمان افراد دلبستگی اضطرابی به دلیل موثر بودن همزمان سه متغیر از این مدل استفاد کرد و همچنان در آموزش فرزند پروری نیز موثر واقعه می شود .
  25. اثربخشی درمان یکپارچه فراتشخیصی بر اضطراب و تنظیم هیجان کودکان دارای لکنت زبان
    1399
    دوران کودکی از مهم ترین دوره های رشدی در افراد است. بیشتر کودکان در دوران رشد دچار مشکلات رفتاری و هیجانی می شوند. معمولاً کودکانی که اختلالات گفتاری دارند حساسیت بیشتری دارند و مشکلات هیجانی بیشتری را تجربه می کنند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان یکپارچه فراتشخیصی بر اضطراب و تنظیم هیجان کودکان دارای لکنت زبان بود. این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی و از نوع طرح های تک آزمودنی ABA بود. جامعه پژوهش پسران دبستانی دارای لکنت زبان بودند که به صورت هدفمند 6 نفرآن ها از مراکز گفتاردرمانی انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه های شدت لکنت (SSI_3)، اضطراب آشکار رینولدز و ریچموند و نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی بود. جلسات درمان این پژوهش در 12 جلسه توسط آزمایشگر اجرا شد و یافته های این پژوهش حاکی از تاثیر درمان یکپارچه فراتشخیصی در کاهش 0/12تا 0/27 درصدی شدت لکنت زبان و کاهش 0/17تا 0/33درصدی اضطراب و بهبود 0/09تا 0/16 درصدی راهبردهای منفی تنظیم هیجان و همچنین افزایش 0/10 تا 0/21 درصدی بهبود راهبردهای تنظیم هیجان بوده است. نتیجه گیری: درمان یکپارچه فراتشخیصی در کاهش شدت لکنت زبان و کاهش نشانه های اضطراب و همچنین در بهبود راهبردهای منفی تنظیم هیجان و افزایش بهبود راهبردهای مثبت تنظیم هیجان تاثیر داشته است.
  26. نقش واسطه ای خودکارآمدی عمومی در رابطه بین عوامل شخصیتی روان رنجوری، برون گرایی ، وظیفه مداری و کیفیت زندگی در سالمندان شهر همدان
    1399
    بهبود در شاخص های سلامتی، موفقیت در سیاست های بهداشتی، توسعۀ اجتماعی و اقتصادی، افزایش امید به زندگی، پیدایش فناوری های جدید پیشگیری و تشخیص و درمان بیماری ها باعث ایجاد افزایش تعداد سالمندان در سراسر جهان گردیده است. بنابراین همزمان با مسن شدن جمعیت به عنوان یک واقعیت اجتماعی، بررسی کیفیت زندگی یک ضرورت اجتماعی محسوب می شود، و با شناسایی عوامل مستقیم و غیر مستقیم موثر بر این سازه می توان حمایت های لازم را در جهت ارتقای کیفیت زندگی این سالمندان فراهم کرد. هدف از انجام این پژوهش ارائه مدل یکپارچه از روابط بین عوامل شخصیتی (روان رنجوری؛ برون گرایی و وظیفه مداری) و کیفیت زندگی با تاکید بر نقش واسطه ای خودکارآمدی در سالمندان شهر همدان بود. جامعه پژوهشی در این مطالعه کلیه ی زنان و مردان بالای 60 سال در شهر همدان بود که به روش نمونه گیری در دسترس 300 نفر از آنان انتخاب و وارد مطالعه شدند. به این صورت که پژوهشگر به مکان تفریحی لونا پارک شهر همدان و دو کانون بازنشستگان تامین اجتماعی و آموزش و پرورش مراجعه کرد و از سالمندانی که تمایل به همکاری داشتند درخواست کرد که سه پرسشنامه ی کیفیت زندگی لیپاد(1998)، پرسش نامه خودکارآمدی جروسالم و شوارز(1992) و 36 سوال از پرسشنامه شخصیتی نئو(NEO-FFI) برای سنجش سه عامل شخصیتی(روان رنجوری، برون گرایی و وظیفه مداری) را تکمیل کنند. با استفاده از روش مدل یابی معادله های ساختاری معناداری روابط بین متغیرها بررسی شد و نتایج نشان داد برون گرایی و و ظیفه مداری به صورت مستقیم و معنا دار و روان رنجوری به صورت معکوس و معنا دار کیفیت زندگی و خودکارآمدی را پیش بینی می کند. همچنین رابطه خودکارآمدی و کیفیت زندگی مثبت و معنا دار بود. نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه بین عامل شخصیتی (برون گرایی و وظیفه مداری) و کیفیت زندگی تایید شد(p<0/01)و بررسی بین متغیر ها نشان داد که داده های پژوهش با مدل مفهومی برازش مطلوب دارد.یافته ها نشان داد که خودکارآمدی نقش واسطه را در ارتباط بین عامل های شخصیتی(روان رنجوری، برون گرایی و وظیفه مداری) و کیفیت زندگی ایفا می کند. این نخستین مطالعه ای است که نشان می دهد خودکارآمدی، مکانیسم مهمی را در ارتباط بین ویژگی های شخصیتی خاص با کیفیت زندگی برعهده داشته و تاثیرات مربوط به ویژگی های شخصیتی را تعدیل می سازد.
  27. بررسی مولفه های امید در شخصیت های شاهنامه بر اساس نظریه اسنایدر با تاکید بر شخصیت های ( سیندخت، سودابه، کیو و کاموس کشانی )
    1399
    امید از جمله موضوعاتی است که همواره مورد توجه ادبا و شعرا قرار گرفته است و یکی از محورهای اصلی ابعاد شخصیتی مورد استعمال بوده است امید به معنای داشتن انتظار مثبت برای رسیدن به هدف است از این رو روان شناسان مثبت نگر معتقدند که امید می تواند از افراد در برابر روی دادهای استرس زای زندگی حمایت کند در یکی دو دهه اخیر نقش امید در درمان و پیشگیری انواع مختلف بیماری مورد بحث قرار گرفته که ماحصل این بررسی ها نظریه است که اسنایدر تحت عنوان نظریه امید مطرح نموده است. در جستار پیشرو نگارنده با استفاده از روش تطبیقی نخست ابعاد امید یعنی تفکر عامل ، تفکر هدف و تفکر گذرگاه را در نظریه انایدر تبیین نموده و در ادامه ردپای آن را در شخصیت های شاهنامه جستجو کرده ایم نا گفته نماند که مطالعه موردی بوده است و نظریه امید و ابعاد آن را فقط در شخصیت های کیو، کاموس کشانی ، سیندخت و سودابه مورد تطبیق قرار داده ایم و با ارائه شواهدی در پی اثبات ادله خود برآمده ایم
  28. تاثیر آموزش ریاضی مبتنی بر قصه گویی بر خودکارآمدی ریاضی و اضطراب ریاضی دختران شهر همدان
    1399
    ریاضیات یکی از مهارت های فردی بسیار اساسی در تداوم زندگی روزمره در جوامع مدرن است .بااین حال در تدریس و یادگیری ریاضی در مدارس موانعی وجود دارد که شناخت و مرتفع ساختن آنها همواره از دغدغه های اصلی و اساسی معلمان و آموزگاران ریاضی بوده و است. هدف این تحقیق بررسی تاثیر آموزش ریاضی مبتنی بر قصه گویی بر خودکارآمدی ریاضی و اضطراب ریاضی دانش آموزان دختر دوره ششم ابتدایی در همدان بود. این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع طرح های تک آزمونی ABA است که شامل خط پایه، دوره مداخله و یک دوره پیگیری است. به همین منظور، از بین جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم ابتدایی مدرسه قهرمان روستای سولان شهر همدان (ناحیه یک) که در سال تحصیلی 98-99 مشغول به تحصیل بودند، 16 دانش آموز با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. نمونه های این پژوهش آموزش ریاضی مبتنی بر قصه گویی را در طول 10 جلسه هفتگی دریافت کردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه خودکارآمدی ریاضی جانسون و پرسشنامه اضطراب ریاضی مارس بود که طی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری بر گروه آزمایش اجرا گردید. نتایج تحلیل واریانس مکرر حاکی از آن بود که قصه گویی بر خودکارآمدی ریاضی و اضطراب ریاضی دانش آموزان موثر بوده است. نتایج این پژوهش نشان دادند که تاثیر آموزش ریاضی مبتنی بر قصه گویی بر خودکارآمدی ریاضی و اضطراب ریاضی می تواند روش موثری برای افزایش خودکارآمدی ریاضی و کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان باشد.
  29. تاثیر آموزش مهارت های جرات ورزی بر خود پنداره تحصیلی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری با احساس تعلق بالا و پایین به مدرسه
    1399
    پژوهش حاضر با هدف تاثیرآموزش مهارت های جرات ورزی بر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری با احساس تعلق بالا و پایین به مدرسه، انجام شد. روش پژوهش به صورت آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مراجعه کننده به مرکز مشکلات ویژه یادگیری مهر شهرستان تویسرکان، در سال تحصیلی99-1398بود؛ به طوری که 32 تن از دانش آموزان به عنوان نمونه مورد نظر به روش نمونه گیری در دسترس، از بین دانش آموزانی که دارای مشکلات ویژه یادگیری بوده انتخاب و بر اساس پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه، به دو گروه 16 نفره با احساس تعلق به مدرسه بالا و پایین تقسیم شدند، سپس 8 جلسه تحت آموزش مهارت های جرات ورزی قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتیجه به دست آمده نشان داد که آموزش مهارت های جرات ورزی بر خودپنداره تحصیلی در هر دو گروه با احساس تعلق بالا و پایین به مدرسه تاثیر مثبت داشته است. همچنین نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که آموزش جرات ورزی بر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان گروه احساس تعلق به مدرسه بالا تاثیر بیشتری داشته است. مهارت های اجتماعی یکی از مهم ترین و کاربردی ترین مهارت های مورد نیاز برای هر فرد در روابط فردی، اجتماعی، خانوادگی و تحصیلی و بسیاری از زمینه های زندگی اجتماعی می باشد. نتایج پژوهش ها نشان از تاثیر مثبت آموزش مهارت های اجتماعی در بهبود خودپنداره داشته است؛ پژوهش حاضر نیز نشان داد آموزش مهارت های جرات ورزی بر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری که از نظر مهارت های اجتماعی از جمله جرات ورزی وضعیت مطلوبی ندارند، تاثیر مثبت داشته و موجب بهبود تصورات آن ها نسبت به خودشان شده است. اثربخشی در گروه با احساس تعلق به مدرسه بالا بیشتر بوده است؛ چرا که دانش آموزانی که احساس تعلق به مدرسه بیشتری دارند، ارتباط با اجتماع و مشارکت بالاتری در مدرسه دارند و این مولفه ها در بهبود خودپنداره تحصیلی آن ها، موثر واقع شده است.
  30. تاثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی برتنیدگی ادراک شده ونشخوار خشم در دانش آموزان دختر ساکن خوابگاه
    1399
    رویارویی با استرس از جمله مسائلی است که با توجه به منبع استرس و میزان استرس ادراک شده فرد در دوره نوجوانی، اهمیت خاصی پیدا می کند. محققین، نشخوار خشم را به عنوان سازه ای مرتبط با خشم معرفی کرده اند. هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر تنیدگی ادراک شده و نشخوارخشم در دانش آموزان دختر ساکن خوابگاه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد نظر شامل دانش آموزان دختر دوره متوسطه بود که از بین آن ها نمونه 45 نفری به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. 15 نفر دارای تنیدگی بالاتر از متوسط در یک گروه آزمایش و 15 نفر دارای نشخوارخشم بالاتر از متوسط در گروه آزمایش دیگر قرار گرفتند. 15 نفر نیز در گروه کنترل قرار گرفتند. برای گروه های آزمایش آموزش ذهن آگاهی در 8 جلسه توسط آزمایش گر اجرا شد و گروه کنترل، آموزشی دریافت نکرد. قبل و بعد از آموزش روی همه گروه ها آزمون تنیدگی ادراک شده و نشخوارخشم اجرا شد. ابزار پژوهش شامل مقیاس تنیدگی ادراک شده کوهن و همکاران (1983) و مقیاس نشخوارخشم سوخودولسکی و همکاران (2001) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس بررسی شد. نتایج نشان داد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنیدگی ادراک شده (05/0p< ،54/6 F=) و نشخوارخشم (01/0p< ،76/9 F=) معنادار بود. با توجه به نتایج پژوهش می توان از برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی برای کاهش تنیدگی ادراک شده و نشخوار خشم در دانش آموزان مورد استفاده قرار داد.
  31. تاثیرآموزش کارکردهای اجرایی( فراشناخت و حافظه فعال) بر اصلاح عملکرد نوشتن دانش آموزان نارسانویس مقطع ابتدایی شهر همدان
    1399
    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش کارکردهای اجرایی (فراشناخت و حافظه فعال) بر اصلاح عملکرد نوشتن دانش آموزان نارسانویس انجام گرفت. روش پژوهش به صورت آزمایشی بود. در این راستا، 30 نفر از دانش آموزان ابتدائی شهرستان همدان به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش ویک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده شامل آزمون تشخیص نارسانویسی یعقوبی,افضل وپلنگی (1397)، مقیاس هوش وکسلر نسخه چهارم و آزمون دیکته بودند. آموزش حافظه فعال مطابق با برنامه آموزشی دن (2008) در 8 جلسه آموزشی یک ساعته اجرا شد. همچنین آموزش فراشناخت بر پایه برنامه گیری (2010) در 8 جلسه یک ساعته آموزشی اجرا شد و گروه کنترل در لیست انتظار باقی ماند. نتایج تحلیل کواریانس تک متغیره نشان داد که گروه حافظه فعال درمقایسه با گروه کنترل عملکرد نوشتن را به طور معناداری افزایش داد (01/0>p). همچنین نتایج نشان داد که گروه فراشناخت نیزدرمقایسه با گروه کنترل باعث بهبود عملکرد نوشتن شده است (0/01>p). در مجموع یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش فراشناخت و حافظه فعال بر عملکرد نوشتن دانش آموزان نارسانویس موثر بود(0/01>p) اما بین تاثیردو روش آموزشی بر عملکرد نوشتن کودکان نارسانویس تفاوت معناداری وجود نداشت (0/05
  32. پیش بینی نشاط ذهنی بر اساس تاب آوری با میانجی گری هوش اخلاقی دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلی
    1398
    این پژوهش با هدف پیش بینی نشاط ذهنی بر اساس تاب آوری با میانجی گری هوش اخلاقی دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلی انجام شد. طرح پژوهشی حاضر توصیفی و از نوع همبستگی با تکنیک معادلات ساختاری (رگرسیونی)بود. جامعه آماری مورد مطالعه کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه بوعلی سینای همدان در سالتحصیلی 98 - 1397 به تعداد 6701 نفر بود. نمونه آماری با استفاده از جدول کرجسی-مورگان ( 1970 ) 364 نفر درنظر گرفته شد. نمونه آماری با استفاده از روش تصادفی طبقه ای نسبی با طبقه بندی دانشجویان بر اساس جنسیت و دانشکده انتخاب شدند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه نشاط ذهنی حالتی ریان و فردریک ( 1997 )، پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون ( 2003 ) و پرسشنامه هوش اخلاقی لنیک و کیل ( 2011 ) گردآوری و با استفاده از روش آماری رگرسیون خطی در متن مدلسازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS ویرایش 21 تحلیل شد. نتایج حاصل از برآورد مدل پژوهش نشان داد که تاب آوری بصورت کل به میزان 0.491 واحد در تبیین واریانس متغیر نشاط ذهنی بصورت مثبت و مستقیم تاثیر دارد ( 0.01< p ). اما در مورد تاثیر غیرمستقیم تابآوری بر نشاط ذهنی از طریق هوش اخلاقی، نتایج نشان داد که تابآوری از طریق هوش اخلاقی تاثیر منفی و معناداری به میزان 0.192 - واحد بر نشاط ذهنی دارد ( 0.05< p ). همچنین تاب آوری به میزان 0.68 واحد در تبیین واریانس نشاط ذهنی و به میزان 0.71 واحد در تبیین واریانس هوش اخلاقی هردو بصورت مثبت و مستقیم تاثیر دارد ( 0.01< p ). نهایتا هوش اخلاقی به میزان 0.270 - واحد در تبیین واریانس متغیر نشاط ذهنی بصورت منفی و معکوس تاثیر دارد ( 0.05< p .)
  33. تاثیر برنامه ی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و سخت رویی مادران کودکان مبتلا به سرطان
    1398
    هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و سخت رویی مادران کودکان مبتلا به سرطان بود. طرح پژوهش از نوع آزمایشی همراه با پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را مادران کودکان مبتلا به سرطان که در اردیبهشت و خرداد 98 در بیمارستان بعثت بستری بودند، تشکیل می دادند. که تعداد 43 نفر برای شرکت در پژوهش اعلام آمادگی کردند. در نهایت با توجه به ملاک های ورود و خروج و افت آزمودنی تعداد 28 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایابی شدند. پس از اجرای برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و اجرای پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از پرسشنامه تنظیم هیجان گارنفسکی و پرسشنامه سخت رویی کوباسا؛ تحلیل آماری کوواریانس بر روی 28 نفر انجام گرفت که یافته های حاصل از تحلیل دادها، فرضیه های اصلی پژوهش را تایید نمود. بدین صورت که نتایج نشان داد برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، ابعاد مثبت تنظیم هیجان مادران کودکان مبتلا به سرطان را افزایش داد(017/0= p، 51/6=F ) و ابعاد منفی تنظیم هیجان مادران کودکان مبتلا به سرطان را کاهش داد(018/0= p، 45/6=F ). همچنین نتایج پژوهش حاکی از این مطلب بود که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، سازه روان شناختی سخت رویی را در مادران کودکان مبتلا به سرطان افزایش داد (020/0= p، 17/6=F ). بنابراین برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و سخت رویی مادران کودکان مبتلا به سرطان تاثیر داشت و این برنامه می تواند در طی دوران بستری کودکان در بیمارستان بر روی مادران اجرا شود تا تحمل بیماری فرزندشان برایشان آسان تر شود.
  34. پیش بینی بهزیستی تحصیلی براساس احساس تعلق به مدرسه و نشاط ذهنی با میانجی گری جهت گیری هدف در دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم شهرستان قهاوند
    1398
    هدف از پژوهش حاضر پیش بینی بهزیستی تحصیلی بر اساس احساس تعلق به مدرسه و نشاط ذهنی با میانجی گری جهت-گیری هدف در دانش آموزان دوره اول و دوم متوسطه شهرستان قهاوند بود. با توجه به اهداف تعیین شده، روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعۀ آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر و پسر دوره اول و دوم متوسطه به تعداد 1126 نفر بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بر اساس جدول پیشنهادی مورگان و گرجسی 285 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد بهزیستی تحصیلی تومینین-سوینی(2012)، جهت گیری هدف الیوت و مک گریگور و همکاران(2001)، نشاط ذهنی رایان و فردریک(1997) و پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه بری،بتی و وات(2004) استفاده شد که از روایی و پایایی معتبری برخوردار بودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها ابتدا از آمار توصیفی برای تنظیم داده ها، تعیین میانگین، انحراف معیار و ترسیم نمودارها استفاده گردید. سپس در بخش آماراستنباطی از آزمون کلموگروف - اسمیرنوف، و روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده گردید. یافته ها ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ اﻟﮕﻮی ﻣﻔﺮوض واﺳﻄﻪ ﻣﻨﺪی جهت گیری هدف در راﺑﻄﻪ ﺑﻴﻦ نشاط ذهنی و احساس تعلق به مدرسه با بهزیستی تحصیلی برازش مطلوبی دارد، به طوری که احساس تعلق به مدرسه و نشاط ذهنی با نقش میانجی جهت گیری هدف توانستند 54 درصد از واریانس بهزیستی تحصیلی دانش آموزان را تبیین نمایند. بخش دیگری از یافته ها حاکی از آن بود که احساس تعلق به مدرسه و نشاط ذهنی توانستند جهت گیری هدف را پیش بینی کنند طوری که توسط احساس تعلق به مدرسه و نشاط ذهنی به ترتیب 5 و 7 درصد از واریانس جهت گیری هدف تبیین شد. به طور کلی نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که نشاط ذهنی فقط با فراخوانی جهت گیری هدف( به صورت غیر مستقیم) ﺗﻮان ﻻزم ﺑﺮای ﭘﻴﺶ ﺑﻴﻨﻲ ﻧﺸﺎﻧﮕﺮﻫﺎی ﺑﻬﺰﻳﺴﺘﻲ ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ در ﺑﻴﻦ ﻓﺮاﮔﻴﺮان را دارد. متغیر احساس تعلق به مدرسه هم با فراخوانی جهت گیری هدف( به صورت غیر مستقیم) و هم به صورت مستقیم از توانایی لازم برای پیش بینی ﺑﻬﺰﻳﺴﺘﻲ ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ دانش آموزان برخوردار است.
  35. پیش بینی خود مدیریتی براساس عدالت آموزشی و فرسودگی تحصیلی با نقش واسطه ی اخلاق تحصیلی دردانشجویان
    1398
    هدف این پژوهش پیش بینی خود مدیریتی براساس عدالت آموزشی و فرسودگی تحصیلی با نقش واسطه ی اخلاق تحصیلی دانشجویان بود و روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و رگرسیون بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه بو علی سینا همدان در سال تحصیلی 1397-1398بودندکه براساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از بین دانشکده ها تعداد چهار دانشکده انتخاب و از بین دانشکده ها نیز چند رشته در جهت اجرای پرسش نامه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودمدیریتی هاوثون و نک(2002) ، فرسودگی تحصیلی شائوفلی و همکاران(2002)، اخلاق تحصیلی گل پرور(1389) و عدالت آموزشی گل پرور (1389) استفاده شد. در بخش توصیفی با استفاده از آماره های میانگین، فراوانی و نمودار و در بخش استنباطی با توجه به نوع فرضیه ها با استفاده از ضرایب همبستگی، تحلیل واریانس و روش مدل یابی معادلات ساختاری به آزمون فرضیه ها پرداخته شد. بر اساس تجزیه و تحلیل نتایج حاکی از آن بود که عدالت آموزشی و فرسودگی تحصیلی با میانجی گری اخلاق تحصیلی از توانایی پیش بینی خودمدیریتی در دانشجوبان برخوردار است و اخلاق تحصیلی در ارتباط بین متغیرهای عدالت آموزشی و فرسودگی تحصیلی با خودمدیریتی نقش واسطه ای دارد.همچنین بین متغیرهای عدالت آموزشی و فرسودگی تحصیلی با اخلاق تحصیلی و بین اخلاق تحصیلی و خودمدیریتی رابطه معناداری مشاهده شد.
  36. بررسی روان شناختی داستان های هزار ویک شب ( بر اساس طرح واره های هیجانی)
    1397
    بررسی بعد رفتاری شخصیت ها، در داستان های هزار ویک شب ، از دیدگاه روان شناسی شناختی با تکیه بر بررسی تحریف های شناختی و طرح واره های هیجانی ، با توجه به کنش ها و واکنش های آنان در داستان انجام می شود، که می تواند در کشف ابعاد جدید و متفاوت این متن ادبی مفید باشد و امکان آشنایی با افکار نسل های گذشته ، از پنجره ای نو را فراهم سازد. مدل طرح وار هیجانی به باورهای افراد در مورد معانی، علل، نیاز به کنترل و تلویحات تجربه ی هیجانی اشاره دارد. اصلاح این طرح واره ها می تواند به نرمال سازی ، موقتی سازی، پذیرش ، و رها کردن واکنش های مضر مانند اجتناب هیجانی و سرکوبی احساسات کمک کند تحریفات شناختی به دلیل پردازش اطلاعات به صورت نادرست رخ می دهد، آشنایی فرد به خطاهای خویش در دریافت ، تفسیر و واکنش به اطلاعات، به ترمیم و بهبودی طرز فکر او کمک می کند. در داستان های هزار ویک شب ، طرح واره های هیجانی و تحریف های شناختی قابل ردیابی و بررسی هستند. پرتکراترین تحریف شناختی ، پیش بینی منفی ، سپس تعمیم افراطی بودند. دراین داستان ها ، وجود تحریف های شناختی منجر به درک ، تعبیر وسپس واکنش های نادرست شخصیت هادر برابر مشکلات و هیجانات شده است . پرتکرارترین ابعاد طرح واره هیجانی، نشخوار ذهنی وسپس ارزش های والا می باشد. در تمامی موارد، واکنش شخصیت با ورود بعد هیجانی ارزش های والا ، در جهت کاهش احساسات منفی عمل کرده است.
  37. تبیین کیفیت زندگی بر اساس خودشفقتی و کمال گرایی دانشجویان
    1397
    هدف از پژوهش حاضر، تبیین کیفیت زندگی بر اساس خودشفقتی و کمال گرایی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بود که با روش همبستگی انجام گرفت . جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 1397-1396 بود که بر اساس گزارش معاونت آموزشی دانشگاه، جامعه آماری دانشجویان 12000 نفر می باشد که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 380 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه خودشفقتی نف (2003) ، پرسشنامه کمال گرایی هویت و فلت (1991) ، پرسشنامه کیفیت زندگی WHO(1993) ، استفاده و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی (ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون) صورت گرفت. نتایج تحلیل رگرسیون ساده نشان داد که خودشفقتی 49/0 از واریانس کیفیت زندگی و کمال گرایی37/0- از واریانس کیفیت زندگی را تبیین می کند ( 01/0 > p ) که از نظر آماری معنادار است و همبستگی کمال گرایی و خودشفقتی ( 24 /0- = r ) می باشد که از نظر آماری معنادار است (01/0 > p ) . بنابراین بین خودشفقتی و کیفیت زندگی در دانشجویان رابطه ای مثبت و معنادار وجود دارد. یعنی با افزایش خودشفقتی کیفیت زندگی هم افزایش می یابد و بین کمال گرایی و کیفیت زندگی هم رابطه معکوس وجود دارد و از آنجایی که خودشفقتی حال انسان را خوب می کند، موجب می شود که کیفیت زندگی بالا رود و با به کار بردن راه هایی برای افزایش خودشفقتی و کاهش کمال گرایی دانشجویان می توان کیفیت زندگی آنان را افزایش داد.
  38. پیش بینی نگرش به زمان، انگیزه و عملکرد تحصیلی براساس معنای تحصیلی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا
    1397
    هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی نگرش به زمان، انگیزه و عملکرد تحصیلی براساس معنای تحصیلی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بود که با روش توصیفی از نوع همبستگی انجام گرفت. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 1397-1396 بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 380 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه نگرش به زمان میللو و وورل (2010)، پرسشنامه انگیزش تحصیلی رشید (1383)، پرسشنامه معنای تحصیلی هندرسون- کینگ (2006)، استفاده شد. یافته های حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین معنای تحصیلی با نگرش به زمان مثبت و منفی، انگیزه تحصیلی و عملکرد تحصیلی رابطه معنی دار وجود دارد) 01/0 (P<. همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که معنای تحصیلی با ضریب بتای31/0- در پیش بینی نگرش به زمان منفی، با ضریب بتای34/0 در پیش بینی نگرش به زمان مثبت، با ضریب بتای 30/0 در پیش بینی انگیزه تحصیلی و با ضریب بتای 35/0 در پیش بینی عملکرد تحصیلی نقش دارد)01/0 >( P. نتایج پژوهش حاضر نقش معنای تحصیلی در پیش بینی نگرش به زمان، انگیزه و عملکرد تحصیلی را نشان داده و اهمیت این سازه ها را در حوزه تحصیلی مورد تایید قرار می دهد.
  39. تاثیر بازی های رایانه ای بر سرعت پردازش اطلاعات و مهارت حل مسئله ریاضی در دانش آموزان پایه پنجم و ششم ابتدایی
    1397
    این پژوهش با هدف بررسی تاثیر بازی های رایانه ای بر سرعت پردازش اطلاعات و حل مسئله ریاضی در دانش آموزان پایه پنجم و ششم شهر کرمانشاه که بازی های رایانه ای انجام می دادند، اجرا شد. از میان جامعه آماری تعداد 240 دانش آموز به عنوان نمونه، شامل 60 دانش آموز با اشتغال کم به بازی رایانه ای ، 60 دانش آموز با اشتغال متوسط به بازی های رایانه ای،60 دانش آموز با اشتغال زیاد به بازی های رایانه ای و هم چنین تعداد 60 دانش آموز به عنوان گروه کنترل که بازی رایانه ای انجام نمی دادند، از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای بررسی و ارزیابی سوالات پژوهش از سه پرسشنامه اثر استروپ (استروپ، 1935)، پرسشنامه 16 سوالی تیمز (تیمز، 2016)و پرسشنامه محقق ساخته میزان اشتغال به بازی های رایانه ای(1396) استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش آماری تحلیل واریانس در محیط نرم افزاری SPSS استفاده شد. نتایج بدست آمده موید این است که کسانی که میزان های متفاوتی از اشتغال به بازی های رایانه ای داشتند، در سرعت پردازش اطلاعات و حل مسئله ریاضی نیز متفاوت بودند. نتایج تفکیکی تحلیل واریانس نیز بیانگر این موضوع بود که کسانی که اشتغال کمتری به بازی های رایانه ای داشتند در مقایسه با کسانی که بازی رایانه ای بیشتری انجام می دادند از سرعت پردازش اطلاعات و توان حل مسئله ریاضی کمتر ی برخوردار بودند. نتیجه گیری اینکه اشتغال به بازی های رایانه ای در دانش آموزان،باعث افزایش سرعت پردازش اطلاعات و حل مسئله ریاضی می شود.
  40. پیش بینی فرسودگی تحصیلی براساس حس تعلق به مکان و اخلاق تحصیلی دانشجویان
    1397
    هدف این پژوهش پیش بینی فرسودگی تحصیلی براساس حس تعلق به مکان و اخلاق تحصیلی دانشجویان و روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و رگرسیون بود. جامعه آماری کلیه دانشجویانِ کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 97-1396 به تعداد 7772 بودند که براساس نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای و طبقه ای نسبتی از بین دانشکده ها تعداد چهار دانشکده انتخاب و پرسشنامه های پژوهش در بین دانشجویان به تعداد 500 نفر توزیع شد و از بین این دانشجویان، تعداد 299 نفر که بر اساس نقطه برش دارای فرسودگی تحصیلی بودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های حس تعلق به مکان یعقوبی، یارمحمدی و شمشیری (1394)، اخلاق تحصیلی گل پرور (1389)، و فرسودگی تحصیلی (MBI-SS) برسو و همکاران (1997)، استفاده شد. به منظور بررسی نقش حس تعلق به مکان و اخلاق تحصیلی بر فرسودگی تحصیلی از روش تحلیل رگرسیون چندگانه ی گام به گام بهره گرفته شد. بر این اساس، نتایج تحلیل مدل رگرسیونی پیش بینی فرسودگی تحصیلی باتوجه به آزمون ANOVA معنادار بود (971/76f= و 0001/=Sig). بنابراین دو متغیر حس تعلق به مکان و اخلاق تحصیلی به طور کلی می توانند 34 درصد از تغییرات فرسودگی تحصیلی دانشجویان را پیش بینی نمایند. به عبارتی با افزایش حس تعلق به مکان و اخلاق تحصیلی، فرسودگی تحصیلی دانشجویان کاهش می یابد و با کاهش حس تعلق به مکان و اخلاق تحصیلی، فرسودگی تحصیلی آن ها افزایش می یابد.
  41. پیش بینی فرسودگی تحصیلی دانشجویان براساس باور به دنیای عادلانه و ناعادلانه و عدالت آموزشی
    1397
    باور به دنیای عادلانه و عدالت آموزشی می تواند فرسودگی تحصیلی دانشجویان را تحت تاثیر قرار دهد و موجب کاهش فرسودگی آن ها شود. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی فرسودگی تحصیلی دانشجویان براساس باور به دنیای عادلانه و ناعادلانه و عدالت آموزشی در دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصلی1396- 1397انجام شد.روش پژوهش توصیفی همبستگی از نوع رگرسیون چند متغیره است.جامعه آماری این مطالعه را،کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه بوعلی سینا همدان تشکیل می دادند که براساس روش نمونه گیری خوشه ایی چند مرحله ایی و طبقه ایی نسبتی چهار دانشکده انتخاب و به طور تصادفی500 نفر از دانشجویان به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند.ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو(شامل 15گویه) پرسشنامه باور به دنیای عادلانه و ناعادلانه داگلاس و ساتون(شامل27گویه) و پرسشنامه عدالت آموزشی گل پرور(شامل14گویه)بود. برای تحلیل داده ها از رگرسیون چند متغیره استفاده شد.نتایج نشان داد که بین باور به دنیای عادلانه و عدالت آموزشی با فرسودگی تحصیلی دانشجویان رابطه منفی و معناداری وجود دارد در کل نتایج نشان داد که باور به دنیای عادلانه و ناعادلانه و عدالت آموزشی در بروز فرسودگی تحصیلی نقش مهمی ایفا می کنند.درنتیجه با تقویت باور به دنیای عادلانه و عدالت آموزشی زمینه برای بهبود عملکرد دانشجویان و کاهش فرسودگی فراهم می شود.
  42. تاثیر قصه گویی بر رفتار خود مراقبتی و ابراز وجود دختران شهر همدان
    1396
    هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر قصه گویی بر رفتار خود مراقبتی و ابراز وجود دانش آموزان دختر دوره پنجم ابتدایی در همدان بود. در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش استفاده شده است. بدین منظور، از بین جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره پنجم ابتدایی در همدان که در سال تحصیلی 96-95 مشغول به تحصیل بودند، 30 دانش آموز دختر به روش نمونه گیری خوشه ایی چند مرحله ایی انتخاب شدند. و به طور تصادفی، در گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. نمونه های این پژوهش عبارت بودند از گروه آزمایش متشکل از 15 دانش آموزان دختر دوره پنجم ابتدایی در مدرسه ابتدایی طالقانی در شهر همدان که آموزش گروهی قصه گویی را در طول 10 جلسه هفتگی دریافت کردند و گروه کنترل این آموزش را دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخت خود مراقبتی و ابراز وجود گمبریل و ریجی بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید. نتایج تحلیل کوواریانس حاکی از آن بود که قصه گویی بر رفتار خود مراقبتی معنادار نبوده ولی بر ابراز وجود معنادار بوده است. میانگین مولفه های خود مراقبتی و ابراز وجود قصه گویی گروه آزمایش در مقایسه با ). P<0/05)گروه کنترل افزایش داشته است نتایج این پژوهش نشان دادند که تاثیر قصه گویی بر رفتار خود مراقبتی و ابراز وجود می تواند به منزله روش مفیدی برای افزایش خود مراقبتی و ابراز وجود افرادی که در این زمینه مشکل دارند به کار رود.
  43. تبیین فرسودگی تحصیلی بر اساس راهبردهای ناسازگارانه نظم جویی شناختی هیجان و ناگویی هیجان دانشجویان
    1396
    زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین فرسودگی تحصیلی بر اساس راهبردهای ناسازگارانه نظم جویی شناختی هیجان و ناگویی هیجان دانشجویان صورت گرفت. مواد و روش: در یک طرح همبستگی و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای از بین دانشجویان دانشکده های مختلف سال تحصیلی 96-1395 تعداد 360 نفر (194 دختر و 166 پسر) انتخاب شدند و پرسشنامه های فرسودگی تحصیلی (MBI)، ناگویی هیجانی تورنتو (TAS) و نظم جویی شناختی هیجان (CERQ) را تکمیل نمودند. یافته ها: همبستگی مثبت و معناداری بین راهبردهای ناسازگارانه نظم جویی شناختی هیجان و فرسودگی تحصیلی (0/309) وجود دارد و تنها در مورد مولفه نشخوارگری رابطه معنادار نبود. همچنین همبستگی مثبت معناداری بین مقیاس ناگویی هیجانی با فرسودگی تحصیلی به دست آمد (0/384). نتایج نشان داد که هر دو متغیر راهبردهای ناسازگارانه نظم جویی شناختی هیجان و ناگویی هیجانی در معادله رگرسیون قادر به پیش بینی فرسودگی تحصیلی بودند. نتیجه گیری: راهبردهای ناسازگارانه نظم جویی شناختی هیجان و ناگویی هیجان اهمیت ویژه ای در تبیین فرسودگی تحصیلی دارند. این یافته ها می تواند واجد تلویحات بنیادی و کاربردی در حوزه تحصیلی و سایر زمینه های آموزشی باشد.
  44. تبیین بهزیستی روانشناختی بر اساس ذهن آگاهی، نیاز به شناخت و سرمایه های روانشناختی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان
    1396
    پژوهش حاضر با هدف تبیین بهزیستی روانشناختی بر اساس ذهن آگاهی، نیاز به شناخت و سرمایه های روانشناختی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان انجام شد. روش پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعۀ آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی1396-1395 بود. نمونه آماری با استفاده از جدول برآورد کرجسی و مورگان به تعداد 375 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های، مقیاس ذهن آگاهی براون و رایان، مقیاس نیاز به شناخت کاسیوپو، پتی و کائو، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف و پرسشنامه سرمایه های روانشناختی لوتانز بود. یافته ها نشان داد که بین بهزیستی روانشناختی با سرمایه های روانشناختی(730/ 0=R)، نیاز به شناخت(505/ 0=R) و ذهن آگاهی(382/ 0=R) همبستگی مثبت معنادار وجود دارد. در ضمن ذهن آگاهی، سرمایه روانشناختی و نیاز به شناخت 56 / 0درصد از واریانس بهزیستی روانشناختی را تبیین می کنند. با توجه به اینکه متغیرهای ذهن آگاهی، نیاز به شناخت و سرمایه های روانشناختی پیش بینی کننده های معناداری برای بهزیستی روانشناختی هستند، می توان با ایجاد و ارتقاء چنین ظرفیت هایی بهزیستی روانشناختی دانشجویان را بهبود بخشید.
  45. تبیین بهزیستی روانشناختی بر اساس طرحواره های ناکارآمد اوّلیه، عاطفه منفی و نشخوار خشم در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان
    1396
     هدف از پژوهش حاضر، تبیین بهزیستی روانشناختی بر اساس طرحواره های ناکارآمد اوّلیه، عاطفه منفی و نشخوار خشم در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بود. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بود که در سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل بودند، به تعداد 12874 نفر (9709 نفر مقطع کارشناسی و 3165 نفر مقطع کارشناسی ارشد) می باشند. از این تعداد 386 نفر از دانشجویان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای با استفاده از جدول برآورد نمونه کرجسی و مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه بهزیستی روانشناختی ریف، پرسش نامه فرم کوتاه طرحواره یانگ، پرسش نامه عاطفه مثبت و منفی واتسون و همکاران و پرسش نامه نشخوار خشم ساکودولسکی و همکاران استفاده شد و تحلیل داده ها در سطح آمار استنباطی (رگرسیون و همبستگی)، صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که مقدار آماره ی R2 برای تبیین بهزیستی روانشناختی 438 / 0است؛ بدین معنا که متغیرهای مستقل (طرحوارههای ناکارآمد اوّلیه، نشخوار خشم و عاطفه منفی) بیش از 43درصد از واریانس متغیر وابسته یا ملاک(بهزیستی روانشناختی) را تبیین می کند که از لحاظ آماری معنی دار است؛ و در فرضیه های فرعی بین بهزیستی روانشناختی با سیزده طرحواره ناکارآمد اوّلیه، عاطفه منفی(r=-0/466) و نشخوار خشم(r=-0/303) رابطه معنی دار با جهت منفی وجود دارد و بین طرحواره های ناکارآمد اوّلیه با عاطفه منفی و نشخوار خشم رابطه معنی دار مثبت وجود دارد و بین نشخوار خشم با عاطفه منفی رابطه معنی دار مثبت(r=0/331) وجود دارد.
  46. پیش بینی سازگاری اجتماعی براساس سیستم های بازداری فعال سازی رفتاری و ناگویی هیجانی در دانش آموزان مقطع متوسطه
    1396
    هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی سازگاری اجتماعی بر اساس سیستم های بازداری/ فعالسازی رفتاری و ناگویی هیجانی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر همدان بود.که با روش توصیفی از نوع همبستگی انجام گرفت ،جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 96-1395 می باشد که بر اساس گزارش اداره آموزش و پرورش کل 10733نفر می باشند . از این تعداد 375 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای با استفاده از جدول برآورد نمونه کرجسی و مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسش نامه سازگاری اجتماعی کالیفرنیای ثورث، کلارک و تیکز (1939) ،پرسشنامه بازداری/ فعالسازی کاور و وایت(1994) ،پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو بگبی، پارکر و تیلور (1994)، استفاده و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آزمون آمار استنباطی (رگرسیون و تحلیل مسیر) صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که همبستگی سازگاری اجتماعی و بازداری رفتاری، 0/31- و، مقدار همبستگی سازگاری اجتماعی و فعالسازی رفتاری، 0/52 می باشد که از نظر آماری معنادار است (0/01 ≤ p). همبستگی سازگاری اجتماعی و ناگویی هیجانی، 52/-0 می باشد که از نظر آماری معنادار است (0/01 ≤p ).
  47. پیش بینی بهزیستی روان شناختی و شادکامی دانشجویان بر اساس مولفه های هوش اخلاقی
    1396
    هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی بهزیستی روان شناختی و شادکامی بر اساس مولفه های هوش اخلاقی در دانشجویان دانشگاه بوعلی همدان بود.که با روش توصیفی از نوع همبستگی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 96-1395 بود، که حدود 12874 نفر می باشند. از این تعداد 375 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای با استفاده از جدول برآورد نمونه کرجسی و مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه هوش اخلاقی لنیک وکیل(2005)، پرسش نامه شادکامی آکسفورد (1989)، و پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989)، استفاده و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آزمون آمار استنباطی (رگرسیون و تحلیل مسیر)، صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که مقدار آماره یF برای پیش بینی بهزیستی روان شناختی براساس مولفه های هوش اخلاقی 54/575 و برای پیش بینی شادکامی براساس مولفه های هوش اخلاقی 54/228، به دست آمده که از لحاظ آماری مثبت و معنادار است.
  48. نقش قدرت تحمل ابهام در رابطه بین خلاقیت و تجربه شیفتگی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا
    1395
    این پژوهش با هدف تدوین یک مدل برای نقش قدرت تحمل ابهام در رابطه بین خلاقیت و تجربه شیفتگی در دانشجویان دانشگاه بوعلی انجام پذیرفت. جامعه آماری این مطالعه شامل دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا به تعداد 7529 بود. روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی به تعداد 367 نفر از دانشکده ها بود. حجم نمونه دختران 202 نفر و حجم نمونه پسران 165 نفربود. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود.برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه های شیفتگی سیکزنت میهالی،خلاقیت عابدی و قدرت تحمل ابهام مک دونالد استفاده شد.نتایج با استفاده از رگرسیون چندگانه و روش تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA)، مورد ارزیابی قرار گرفت. برای بررسی نیکویی برازش مدل از برنامه برازاندن مدل استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تجربه شیفتگی و خلاقیت و مولفه های آن ، بین قدرت تحمل ابهام و خلاقیت و مولفه های آن ، بین تجربه شیفتگی و قدرت تحمل ابهام در دانشجویان رابطه مثبت و معناداری وجود داشته است. بین قدرت تحمل ابهام، خلاقیت و تجربه شیفتگی دانشجویان دانشکده ها نیز تفاوت وجود داشته است. نمرات تجربه شیفتگی و قدرت تحمل ابهام و خلاقیت در دانشجویان هنر بیشترین رتبه را داشت. کمترین رتبه برای متغیر تجربه شیفتگی در دانشجویان دانشکده کشاورزی، برای متغیر قدرت تحمل ابهام و خلاقیت در دانشجویان دانشکده اقتصاد گزارش شد. رابطه بین تجربه شیفتگی و مولفه های خلاقیت یک بار به صورت مستقیم و یک بار به صورت غیر مستقیم و با میانجی گری قدرت تحمل ابهام مورد بررسی قرار گرفت. اثر مستقیم و غیر مستقیم تجربه شیفتگی بر مولفه های خلاقیت معنادار شد. مدل نقش قدرت ابهام در رابطه بین خلاقیت و تجربه شیفتگی برازش مطلوبی داشت. بنابراین قدرت ابهام موجب کاهش تاثیر تجربه شیفتگی بر خلاقیت می شود.
  49. رابطه ی بین مولفه های ذهن آگاهی با نشخوار فکری و تعلل ورزی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا
    1395
    این پژوهش با هدف تعیین رابطه مولفه های ذهن آگاهی با نشخوار فکری و تعلل ورزی تحصیلی انجام شد.برای این منظور 367 دانشجو به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی از میان تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 95- 1394(7529نفر) انتخاب شدند.برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه های مقیاس تعلل ورزی تحصیلی(PASS)،مقیاس نشخوار فکری(RQ)،مقیاس پنج وجهی ذهن آگاهی(FFM) استفاده شد.داده های بدست آمده با استفاده از روش همبستگی پیرسون،تحلیل رگرسیون چند متغیری و آزمون مانوا و توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج به دست آمده نشان داد که متغیر پیش بین مولفه های ذهن آگاهی قادرند تغییرات نشخوار فکری و تعلل ورزی تحصیلی را پیش بینی کنند.علاوه بر این نتایج حاکی از آن بود که بین مولفه های ذهن آگاهی با نشخوار فکری و تعلل ورزی تحصیلی رابطه معنادار وجود دارد.هم چنین میزان تعلل ورزی تحصیلی و مولفه های ذهن آگاهی بین دختر و پسر و متفاوت است و میزان نشخوار فکری دانشجویان دانشکده های مختلف،متفاوت است.
  50. نقش حس تعلق به مکان و سبک دلبستگی در پیش بینی احساس ذهنی بهزیستی و خلاقیت هیجانی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا
    1395
    این پژوهش با هدف شناسایی نقش حس تعلق به مکان و سبک دلبستگی در پیش بینی احساس ذهنی بهزیستی و خلاقیت هیجانی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان انجام شده است. از بین این دانشجویان 367 نفر از طریق جدول مورگان و کرجسی و با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند . برای سنجش حس تعلق به مکان از پرسشنامه حس تعلق به مکان محقق ساخته، برای سنجش سبک دلبستگی از پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسال کولیینز و رید، برای سنجش احساس ذهنی بهزیستی از پرسشنامه رضایت از زندگی دینر و عاطفه مثبت و منفی واتسون و برای سنجش خلاقیت هیجانی از پرسشنامه خلاقیت هیجانی آوریل استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چند متغیره تجزیه و تحلیل گردید. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که از بین سبک های دلبستگی، سبک دلبستگی اضطرابی و از بین مولفه های حس تعلق به مکان دلبستگی به مکان بیشترین نقش را در پیش بینی احساس ذهنی بهزیستی و نیز سبک دلبستگی ایمن و دلبستگی به مکان بیشترین نقش را در پیش بینی خلاقیت هیجانی داشتند. همچنین بین سبک دلبستگی ایمن با حس تعلق به مکان رابطه معنادار مثبت و بین سبک های دلبستگی اضطرابی و اجتنابی با احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان رابطه معنادار منفی وجود داشت .
  51. پیش بینی مهارت های ارتباطی اعضای هیئت علمی بر مبنای هوش هیجانی، اخلاقی و فرهنگی
    1394
    هدف از انجام این پژوهش پیش بینی مهارت های ارتباطی اعضای هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا بر مبنای هوش هیجانی، اخلاقی و فرهنگی بود. طرح پژوهشی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 94-93 می باشد؛ که بر اساس گزارش آموزش دانشگاه 430 نفر می باشند. ازاین تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه مهارت های ارتباطی کوئین دام، پرسشنامه هوش هیجانی شات، پرسشنامه هوش اخلاقی و پرسشنامه هوش فرهنگی آنگ و همکاران استفاده و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی (تی مستقل، تحلیل واریانس یک راهه، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش همزمان) صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که هوش هیجانی، هوش اخلاقی و هوش فرهنگی به عنوان متغیر پیش-بین، مهارت های ارتباطی را پیش بینی می کنند (01/0P<.) بین هوش هیجانی و مهارت های ارتباطی اساتید همبستگی مثبت وجود دارد (01/0>P). از سوی دیگر بین هوش اخلاقی و مهارت های ارتباطی اساتید، همبستگی مثبت وجود دارد (01/0>P). همچنین نتایج نشان داد که بین هوش فرهنگی و مهارت های ارتباطی در اساتید رابطه مثبت معنی داری وجود دارد (01/0>P).
  52. مقایسه سرعت یادگیری ماز در موش های با و بدون تجربه ی یادگیری ماز
    1394
    هدف از انجام این پژوهش، مقایسه سرعت یادگیری ماز در موش های با و بدون تجربه یادگیری ماز بود. طرح پژوهشی مورد استفاده از نوع آزمایشی (طرح پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه مورد نظر شامل کلیه موش های صحرایی ماده آزمایشگاهی با حجم نمونه 14 بودند که در دوگروه 7 تایی آزمایش وگواه مورد بررسی قرارگرفتند. روش نمونه گیری در این پژوهش به این صورت بود که ابتدا 14 موش به صورت تصادفی از آزمایشگاه پرورش و تولید مثل موش دانشکده علوم پایه دانشگاه بوعلی سینا انتخاب و به همان صورت تصادفی در قالب دو گروه آزمایش و گواه قرار داده شدند. در این پژوهش، آزمایش در دو مرحله اجرا شد. در مرحله اول، موش های گروه آزمایش در 8 ماز گوناگون ( ماز های شماره یک تا 8) به یادگیری مازها پرداختند، درحالی که گروه گواه این 8 ماز را تجربه نکردند. منظور از یادگیری ماز این بود که هر موش بتواند در هر ماز ایجاد شده سه بار پشت سرهم بدون خطا یعنی بدون ورود به بن بست ها مسیر تعیین شده در ماز را از مبدا تا مقصد( دریافت تقویت) برود. در مرحله دوم، هر دو گروه آزمایش و گواه به یادگیری 4 ماز آخر ( مازهای شماره 9 تا 12) پرداختند. سپس سرعت یادگیری (زمان صرف شده برای رسیدن از آغاز ماز تا هدف ) و تعداد کوشش های یادگیری هر دو گروه آزمایش و گواه در مازهای شماره 9 تا 12 مقایسه شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس سود برده شد. نتایج نشان داد که در یادگیری مازهای شماره 9 تا 12 میانگین زمان صرف شده و تعداد کوشش ها در موش های گروه آزمایش کم تر از گروه گواه است. به بیان دیگر، موش هایی که تجربه ی یادگیری مازهای گوناگونی را دارند، سریعتر از موش های بی تجربه مازهای جدید را یاد می گیرند. همچنین نتایج نشان داد موش هایی که تجربه های یادگیری دارند، نسبت به موش های بی تجربه با تعداد کوشش های یادگیری کمتری یک ماز جدید را یاد می گیرند و سرعت یادگیری ماز های جدید با افزایش تعداد تجربه های یادگیری ماز بالا می رود. به طور کلی نتایج بیانگر آن است که تجربه های پیشین یادگیری، عملکرد و انتقال یادگیری را در موقعیت های جدید تحت تاثیر قرار می دهد.
  53. بررسی نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه بین سبکهای دلبستگی و خود کارآمدی در دانشجویان دانشگاه آزاد شهر هرسین
    1394
    پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه بین سبکهای دلبستگی و خود کارآمدی در دانشجویان دانشگاه آزاد شهر هرسین می باشد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی می باشد. از نظر هدف این پژوهش در زمره تحقیقات بنیادی و از نظر شیوه جمع آوری دادها در زمره تحقیقات همبستگی است. که به بررسی روابط مستقیم و غیر مستقیم بین متغیرها می پردازد. جامعه اماری این در این پژوهش1620نفر می باشد که313 نفر از دانشجویان به عنوان نمونه و به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند.در این پژوهش از سه پرسشنامه، سبک های دلبستگی هازن وشیور، فرم کوتاه پرسشنامه طرح واره ناسازگاراولیه( SQ-SF) و پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر استفاده شداست. همچنین از نرم افزارهای SPSS و LISREL در جهت تحلیل اطلاعات گردآوری شده استفاده شد است.یافته های پژوهش نشان داد که سبک های دلبستگی(ایمن،اجتنابی ودوسوگرا)چه به صورت مستقیم ونیزچه به صورت غیرمستقیم به واسطه طرحواره های ناسازگار اولیه برروی خودکارآمدی تاثیرگذار می باشندو میزان اثر کل آنها برروی خودکارآمدی به ترتیب برابربا اجتنابی 54/.- ، ایمن 39/. و دوسوگرا 08/.- درصد می باشد.درنهایت اینکه دراین پژوهش نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه بین سبکهای دلبستگی و خود کارآمدی دانشجویان در قالب یک مدل ارائه شد،که با توجه به مقادیر شاخص های بدست امده برای این مدل، ملاحظه گردیدکه مدل از برازش خوبی برخوردار می باشد.
  54. مقایسه ی تاثیر روش های آموزش آگاهی واج شناختی و آموزش نوروفیدبک بر اصلاح عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان پسر پایه ی سوم ابتدایی شهر همدان
    1394
    این پژوهش با هدف بررسی اثرگذاری و همچنین مقایسه ی اثر روش های آموزش آگاهی واج شناختی و نوروفیدبک بر اصلاح عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان پسر مقطع سوم ابتدایی در شهر همدان صورت گرفته است. روش این پژوهش نیمه آزمایشی است و در آن از طرح گروه کنترل نابرابر چندگروهی استفاده شده است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، تمامی دانش آموزان پسر پایه ی سوم ابتدایی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1394-1393 در مدارس دولتی شهر همدان می باشد. حجم نمونه در این پژوهش هجده نفر (دو گروه آزمایش شش نفری و یک گروه کنترل به حجم شش نفر) از دانش آموزان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابتدا پژوهشگر اعضای نمونه خود را به صورت تصادفی از میان مدارس ناحیه ی یک انتخاب کرد. سپس با استفاده از گمارش تصادفی، اعضای نمونه را که هجده نفر بودند در سه گروه شش نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین کرد. داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار Spss نسخه ی 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. ابزار پژوهش شامل چک لیست نارساخوانی فیاض بخش و همکاران (1388) و آزمون خواندن پژوهشگرساخته (1393) بوده است. از هر سه گروه پیش آزمون به عمل آمد. در گروه های آزمایش، برای اصلاح عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان، روش های آموزش آگاهی واج شناختی و نوروفیدبک به کار برده شد که هر دو روش به طور جداگانه بیست جلسه به طول انجامید. همچنین گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. در نهایت، پس از آموزش روش های موردنظر از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد و نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه ها با هم مقایسه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که روش های آموزش آگاهی واج شناختی و نوروفیدبک بر درمان نارساخوانی تاثیر دارند. همچنین، روش نوروفیدبک دارای تاثیری بیشتر از روش آگاهی واج شناختی است. براین اساس، می توان برای حل مشکلات نارساخوانی دانش آموزان از هر دو روش بهره جست.
  55. تاثیر آموزش تاب آوری بر فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهر همدان
    1394
    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش تاب آوری بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان، انجام گرفته است. روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان شهر همدان سال تحصیلی 94-93 تشکیل می دادند؛ که تعداد آن ها 3661 نفربود، که از این جامعه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای نمونه ای به تعداد 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره ی آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار به کار برده شده در پژوهش، پرسش نامه ی فرسودگی تحصیلی بود. یافته های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد؛ روش آموزش تاب آوری ( که در 10 جلسه ی 60 دقیقه ای و به صورت گروهی اجرا شد) بر کاهش فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان باسطح معنی داری 0.001 موثر است. هم چنین نتایج نشان داد که آموزش تاب آوری برکاهش خستگی تحصیلی با سطح معنی داری0.001، بی علاقگی تحصیلی باسطح معنی داری 0.005 و ناکارآمدی تحصیلی باسطح معنی داری 0.014 دردانش آموزان موثر است. از دیگر یافته پژوهش حاضر این بود که از بین مولفه های فرسودگی تحصیلی آموزش تاب آوری بیشترین تاثیر را در کاهش خرده مقیاس خستگی تحصیلی، داشته است.
  56. تاثیر آموزش برنامه ی شادی فوردایس بر فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر پایه ی اول متوسطه شهر همدان
    1394
    پژوهش حاضر با هدف شناسایی تاثیر آموزش شادکامی به روش فوردایس بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان، انجام گرفته است. روش مورد استفاده در این پژوهش که از نوع نیمه آزمایشی است، پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه ی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان شهر همدان در سال تحصیلی 94-93 تشکیل می دادند، که تعداد آنها 3661 نفر بود؛ از این جامعه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، نمونه ای تعداد 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار به کار برده شده در پژوهش، پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو بود. یافته های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد؛ آموزش برنامه شادی به روش فوردایس (که در 10 جلسه ی 60 دقیقه ای و به صورت گروهی اجرا شد) بر کاهش فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان با سطح معنی داری (0.001=p) موثر است. همچنین نتایج بیانگر آن بود که آموزش شادی به روش فوردایس بر کاهش خستگی تحصیلی با سطح معنی داری (0.006=p)، بی علاقگی تحصیلی با سطح معنی داری (0.003=p) و ناکارآمدی تحصیلی با سطح معنی داری (0.016=p) در دانش آموزان موثر است. دیگر یافته پژوهش حاضر این بود که از بین مولفه های فرسودگی تحصیلی آموزش شادکامی فوردایس بیشترین تاثیر را در کاهش خرده مقیاس بی علاقگی تحصیلی داشته است
  57. تاثیر آموزش حالات ذهنی بر قضاوت اخلاقی دانش آموزان دختر پایه ی پنجم ابتدایی شهر همدان
    1394
    هدف پژوهش حاضر، تاثیر آموزش حالات ذهنی برقضاوت اخلاقی دانش آموزان دختر پایه ی پنجم ابتدایی شهر همدان بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را 4552 دانش آموز دختر پایه ی پنجم ابتدایی سال تحصیلی 94-1393 تشکیل می داد که از میان این تعدا د 75 دانش آموز از ناحیه 2 آموزش وپرورش همدان به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد و در گروههای آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. آموزش حالات ذهنی برای هر کدام از گروههای آزمایش 3 جلسه 20 دقیقه ا ی در نظرگرفته شد و گروه کنترل هیچ نوع آموزشی دراین زمینه دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه قضاوت اخلاقی سینها و وارما (1998) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرا گرفت. مقدار مجذور اتا دراین پژوهش 66 درصد می باشد که نشان دهنده تاثیر قوی آموزش حالات ذهنی بر افزایش قضاوت اخلاقی است .
  58. رابطه ی بین چارچوب ذهنی و ویژگی های شخصیتی با ثبات قدم دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا
    1394
    هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین چارچوب ذهنی و ویژگی های شخصیتی با ثبات قدم دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بود. این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری آن دانشجویان کارشناسی سال آخر دانشگاه بوعلی سینا (94-93) منظور شده که تعداد آنها 4162 نفر بود و 354 نفر از آن ها (108 نفر مرد و 246 نفر زن) به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسش نامه ثبات قدم داکوورث (2007)، چارچوب ذهنی کارول دک (2007) و پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئوکاستا و مک کری (1992) می باشد. داده ها از طریق آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد و واریانس) و آمار استنباطی (رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون) تحلیل شد. نتایج نشان داد که سهم چارچوب ذهنی تحولی در پیش بینی ثبات قدم از چارچوب ذهنی تثبیت شده بیشتر است و از میان پنج عامل بزرگ شخصیت، باوجدان بودن، توافق پذیری و برون گرایی همبستگی مثبت و معناداری با ثبات قدم دارند (p<0.001).
  59. ساخت بسته ی آموزش زیبایی شناسی و تاثیر آن بر سلامت روانی دانش آموزان
    1393
    هدف از انجام این پژوهش ساخت بسته آموزش زیبایی شناسی و بررسی تاثیر آن بر سلامت روانی دانش آموزان بود. طرح پژوهشی مورد استفاد از نوع آزمایشی بود. جامعه مورد نظر متشکل از کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 1393-1392 بود که پس از انتخاب دو کلاس یکی از مدارس با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، 36 دانش آموز این کلاس ها بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند و زیباشناسی در 8 جلسه به دانش آموزان گروه آزمایش آموزش داده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از تحلیل کوواریانس با نرم افزار spss19 استفاده شد. نتایج نشان داد که بسته آموزشی طراحی شده روی متغیرهای حساسیت زیبایی شناسی، پذیرش خود و افسردگی تاثیر معناداری دارد. بنابراین، بر اساس نتایج می توان گفت که آموزش زیبایی شناسی می تواند موجب تغییر میزان حساسیت زیبایی شناسی، بهبود پذیرش خود و کاهش میزان افسردگی دانش آموزان شود.
  60. پیش بینی وضعیت شادمانی دانشجویان با توجه به مولفه های برنامه درسی پنهان
    1393
    پژوهش حاضر با هدف پیش بینی شادمانی دانشجویان بر اساس مولفه های برنامه ی درسی پنهان صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری این پژوهش، شامل کلیه ی دانشجویان کارشناسی سال آخر دانشگاه بوعلی سینا همدان می باشد که تعداد آن ها 1363 نفر است. در این پژوهش با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی، 302 نفر از دانشجویان به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ی شادمانی آکسفورد و پرسشنامه ی محقق ساخته برنامه ی درسی پنهان می باشند. اعتبار ابزار پژوهش به وسیله متخصصان مورد پذیرش قرار گرفت و پایایی به وسیله آلفای کرانباخ محاسبه شد که برابر 0/94 و 0/97بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از شاخص های آمار توصیفی و آزمون آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد که به جز مولفه ی شیوه ی مدیریت کلاس درس، بین مولفه های برنامه ی درسی پنهان و شادمانی دانشجویان رابطه ی معناداری وجود داشت. علاوه بر این، نتایج نشان داد که مولفه های برنامه ی درسی پنهان، در مجموع 22/7 درصد شادمانی دانشجویان را به طور معناداری تبیین می کنند.
  61. اثر القای خلق مثبت بر افزایش امید در بین دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا
    1393
    هدف این پژوهش بررسی اثر القای خلق مثبت بر افزایش امید در بین دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال 93- 1392 تشکیل می دادند که تعداد آن ها 5580 نفر بود. در این پژوهش حداقل دانشجویان برای هر یک از گروه های آزمایش و گروه کنترل در هر دو گروه A,Bو 15 نفر انتخاب، برای انتخاب گروه نمونه؛ پرسشنامه امید اسنایدر و همکاران بین 480 نفر از دانشجویان توزیع شد و پس از جمع آوری و تجزیه و تحلیل، افرادی که نمره امید آن ها پایین بود جدا شده و از بین آن ها 60 نفر به صورت تصادفی انتخاب و سپس به روش تصادفی ساده در چهار گروه مورد مطالعه جایگزین شدند .سپس به آزمودنی های گروه آزمایشی A مهارت تصویرسازی ذهنی در 6 جلسه و به آزمودنی های گروه B مهارت جملات مثبت طی 6 جلسه آموزش داده شده و پس از آن از هر 4 گروه پس آزمون(پرسشنامه امید اسنایدر و همکاران) گرفته شد،سپس داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و نیز تحلیل کواریانس به وسیله نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج بدست آمده نشان داد که روش القاء خلق مثبت به شیوه تصویرسازی ذهنی و روش القاء خلق مثبت به شیوه خواندن جملات مثبت به طور معنی داری باعث افزایش میزان امید در دانشجویان می شود. همچنین نتایج نشان داد که با وجود اینکه میزان تاثیر القاء خلق مثبت به روش تصویرسازی ذهنی بر افزایش امید، در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی داری ندارد اما میزان تاثیر القاء خلق مثبت به روش خواندن جملات مثبت، بر افزایش امید، در دانشجویان دختر به طور معنی داری بیشتر از دانشجویان پسر است.
  62. تاثیر آموزش مهارت مدیریت هیجان منفی بر افکار اضطرابی و باورهای غیر منطقی والدین کودکان اختلالات رشد فراگیر شهر همدان
    1393
    هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مهارت مدیریت هیجان منفی بر افکار اضطرابی و باورهای غیر منطقی والدین کودکان اختلال رشد فراگیر شهر همدان بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی طرح پیش آزمون- پس آزمون بدون گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه والدین کودکان دارای اختلالات طیف فراگیر رشد در مرکز درمانی ذهن زیبا در شهر همدان تشکیل می دادند که تعداد آنها 80 نفر بود که در ابتدا به وسیله دعوت نامه ای از والدین درخواست شد که درصورت علاقه مندی به حضور در دوره آموزش در کارگاه های آموزش مدیریت هیجان منفی، آمادگی خود را اعلام کنند. سپس والدین داوطلب در جلسه توجیهی براساس آزمون های افکار اضطرابی و باورهای غیر منطقی مورد ارزیابی قرار گرفتند و والدین دارای باورهای غیر منطقی و افکار اضطرابی در مطالعه حاضر شدند که تعداد آنها 40 نفر بود. در این پژوهش از پرسشنامه های باورهای غیرمنطقی جونز و پرسشنامه افکار اضطرابی ولز استفاده گردید. نتایج نشان داد که در پیش آزمون میانگین باورهای غیر منطقی پدران و مادران به ترتیب 117/38 و 120/88 بود که در پس آزمون به 65/35 و 65/70 کاهش یافت. همچنین میانگین افکار اضطرابی پدران و مادران در پیش آزمون به ترتیب 38/78 و 35/88 بود که در پس آزمون به 12/20و12/93 کاهش یافت. و به این ترتیب این نتایج نشان داد که آموزش مهارت های مدیریت هیجان های منفی بر کاهش افکار اضطرابی باورهای غیرمنطقی والدین کودکان اوتیسم اثر دارد و مورد تایید قرار گرفتند.
  63. پیش بینی تحلیل رفتگی آموزشی براساس تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان
    1393
    هدف از انجام این پژ‍وهش پیش بینی تحلیل رفتگی آموزشی بر اساس تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا بود.طرح پژوهشی مورد استفاده از نوع همبستگی (رگرسیون) بود.جامعه آماری پ‍ژوهش را کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی سال آخر دانشگاه بوعلی سینا که در سال تحصیلی 1393-1392 مشغول به تحصیل بودند را تشکیل می داد. تعدادآنها 1360 نفر بود که طبق جدول مورگان حجم نمونه ای به تعداد 310 نفر از این جامعه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب و پرسشنامه های تحقیق بر روی آنها اجرا شد.نتایج نشان داد که بین تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد.در تحلیل رگرسیون مشخص شد که از بین مولفه های تحریف های شناختی "تفکر همه یا هیچ"، "تعمیم مبالغه آمیز"، "درشت بینی -ریز بینی"، "باید- بهتر" و "فیلتر ذهنی" به ترتیب بیشترین رابطه معنی دار را باتحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان داشتند.همچنین مشخص شد که از بین مولفه های باورهای غیر منطقی "نا امیدی نسبت به تغییر"، "تمایل به سرزنش خود"، "کمال گرایی" ، "انتظار بیش از حد از خود" و "بیش نگرانی توام با اضطراب" بیشترین رابطه معنی دار را باتحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان داشتند.همچنین بین تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی و ابعاد تحلیل رفتگی آموزشی(خستگی هیجانی و بدبینی تحصیلی و ناکارآمدی تحصیلی)دانشجویان رابطه معنا دار مثبت وجود دارد.
  64. ساخت و اعتباریابی آزمون زیبایی شناسی و بررسی رابطه آن با هوش طبیعت گرایانه و موسیقیایی گاردنر
    1393
    هدف از انجام این پژوهش ساخت و اعتباریابی آزمون هوش زیبایی شناسی و بررسی رابطه آن با هوش موسیقیایی و طبیعت گرایانه گاردنر بود. طرح پژوهشی مورد استفاده از نوع همبستگی بود. جامعه مورد نظر متشکل از دانشجویان دانشگاه بوعلی به تعداد 10000 نفر بود که در سال تحصیلی 1393-1392 مشغول به تحصیل بودند؛ که از این تعداد 370 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس با استفاده از نرم افزار SPSS19 و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که آزمون ساخته شده از روایی و پایایی لازم برخوردار است. افزون بر این مشخص گردید که رابطه معناداری میان هوش زیبایی شناسی با هوش موسیقیایی و هوش طبیعت گرایانه گاردنر وجود دارد. همچنین، هوش طبیعت گرایی توانایی بالایی در پیش بینی هوش موسیقیایی دارد. بنابراین بر اساس نتایج می توان گفت که هوش زیبایی شناسی با دارا بودن توانایی بالا در پیش بینی هوش موسیقیایی و طبیعت گرایانه می تواند جایگزین مناسب برای این دو گونه از هوش مورد نظر گاردنر باشد. همچنین، دو هوش موسیقیایی و طبیعت گرایانه را نمی توان به عنوان دو مقوله جدا از هم تصور کرد.
  65. بررسی رابطه مهارتهای تفکر انتقادی با ویژگیهای شخصیتی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 92-1391
    1392
  66. مقایسه نوع دخالت والدین در یادگیری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه و کودکان عادی
    1392
  67. بررسی تاثیر آموزش زبان دریافتی بر جمله سازی دانش آموزان آسیب دیده ی شنوایی پایه پنجم شهر همدان
    1392
  68. رابطه بین برنامه درسی پنهان با تحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان دانشگاهبوعلی سینا
    1392